|
درباره برنامه «چهلچراغ» متفاوتترین برنامه عاشورایی امسال
متفاوت از همیشگیها!
گروه فرهنگ و هنر: باز هم همان همیشگی؛ ترکیبی از یک مجری که روی صندلی نسبتا راحتی مقابل میهمان خود نشسته است و در پشتسر آنها هم نمایی از یک دکور ساده آبیرنگ که شبیه یک حوض طراحی شده دیده میشود. حوضی با یک ماهی قرمز بزرگ و لوگویی طلاییرنگ که عنوان برنامه را که همان «چهلچراغ» باشد، نشان میدهد. همهچیز آماده است تا با یادآوری خاطرات انبوه برنامههای اینچنینی تلویزیون که معمولا در مناسبتهای مختلف از شبکههای سیما سربرمیآورند، شبکه را عوض کنم اما چند لحظهای تعطل کافی است تا قلاب خوش آب و رنگ و پرکشش بحث میان محمدرضا شهیدیفرد و میهمانش مرا از عوض کردن شبکه تلویزیون منصرف کند؛ گویا این یکی، همان همیشگی نیست! به گزارش «وطنامروز»، «چهلچراغ» عنوان برنامهای است که در ماههای محرم و صفر امسال روی آنتن شبکه سوم سیما رفت. برنامهای با اجرای محمدرضا شهیدیفرد و با موضوع «هنر و امام حسین(ع)» که سرمایه آن را جشنوارهای با عنوان «چهلچراغ» که موضوع محوری آن دقیقا همان موضوع برنامه تلویزیونی آن است، تامین کرده بود. اما با این همه، سطح این برنامه نسبت به اغلب برنامههای مشابهی که با حمایت نهادها و سازمانها تولید میشوند، یک سر و گردن بالاتر است. ارسال به دوستان
نگاهی به فیلم سینمایی «خانه دختر» ساخته شهرام شاهحسینی
فریبکاری!
حسین ساعیمنش: قبل از نوشتن درباره فیلمی مثل «خانه دختر» که با این حواشی و حرف و حدیثها اکران شده، باید بر یک نکته بدیهی دوباره تاکید کرد. اینکه وقتی فیلمی، حالا با هر دردسری بالاخره اکران شده، صحبت از اینکه فیلم روی پرده چقدر از نسخه اولیه سازندگان فاصله دارد و اصلا چقدر ممیزی صورت گرفته و اگر بوده چه تاثیری داشته، کاملا بیمورد است. البته این حرف به این معنا نیست که چنین مباحثی بهطور کلی بیاهمیتند. وقتی داریم راجع به سازوکار تولید و اکران در سینمای ایران صحبت میکنیم این حرفها میتواند راهگشا باشد. ولی وقتی کار به اکران فیلم کشیده، لزومی ندارد این مسائل به مخاطب فیلم یادآوری شود چون اساسا وقتی فیلمی به مرحله اکران رسیده یعنی سازندگانش آن را برای اکران تایید کردهاند و اینکه آیا این تایید از سر ناچاری بوده یا با رضایت کامل، ارتباطی به مخاطب ندارد. چون قاعدتا مخاطب فیلم دقیقا همان وقت و هزینهای را که برای یک فیلم عادی صرف میکند، برای فیلمی که دچار این حاشیهها شده هم صرف میکند. حالا اگر تمام این حرفها را در نظر بگیریم، میتوانیم راحتتر با «خانه دختر» مواجه شویم و بگوییم فیلم، قبل از آنکه فیلمی مثلهشده باشد، باید به عنوان فیلم ضعیفی شناخته شود. فیلمی که اگر داستان بیسروتهی نداشته باشد یقینا داستان ابلهانهای دارد: دختری در آستانه ازدواج، بدون هیچ هماهنگی خاصی برای آزمایش برده میشود و دختر که این را توهین به خودش تلقی کرده در خیابان راه میافتد و در پسزمینه تصویری محو، میمیرد/ کشته میشود/ خودکشی میکند! حالا این داستان چطور تبدیل به فیلم میشود؟ بدون هیچ دلیل خاصی داستان به 2 بخش تقسیم میشود و پس و پیش نشان داده میشود. به این ترتیب جذابیت کاذبی تولید میشود که لابد جواز هر چیزی را به فیلم میدهد؛ اینکه صحنهها کشدار و بیفایده باشد، اینکه شخصیتها کاملا سطحی شکل بگیرند، اینکه روابط علت و معلولی فیلم دچار ایرادهای جدی باشد، اینکه در پرداخت جزئیات سهلانگاری شود... و عجیبتر از همه این است که تمام اینها به بهانه سوالی بهوجود میآید که از ابتدای فیلم مطرح میشود (حتی همین هم با اتلاف وقت مطرح میشود) و تا پایان هم به نتیجه نمیرسد. از ابتدای فیلم با یک مرگ مشکوک مواجهیم و در پایان فیلم فقط فهمیدهایم با مرگ مشکوک چهکسی مواجهیم! از خود داستان هم که چیزی نمیشود فهمید چون قاعدتا وقتی نیمی از ماجرا به اتفاقات پس از مرگ اختصاص داده میشود و بعد، فیلم به عقب بازمیگردد و اتفاقات گذشته را مرور میکند، انتظار داریم دوباره به همان زمان اولیه بازگردد و از مجموع این فلاشبکها و اتفاقات نیمه نخست، به نوعی به جمعبندیای برسد که کاملا در فیلم غایب است و جای خودش را به تبادل نگاههای دختر و پسر جوانی داده که اصلا معلوم نیست چرا در فیلم هستند! با این وصف، «خانه دختر» نه جسورانه است و نه وقیحانه. بلکه بیشتر فیلم سردرگمی است که صرفا حول محور یک ایده خام ملتهب شکل گرفته (اینکه دختری در یکقدمی ازدواج در شرایط آزمایش غیرمنتظرهای قرار بگیرد) و البته همان ایده را هم با پرداخت گنگ خودش از التهاب انداخته است.با تمام این اوصاف «خانه دختر» دارد خوب میفروشد درحالیکه بعید است رضایت کسی را جلب کند. چرا؟ چون تبلیغات پیرامون فیلم، چنان فرامتن آن را متذکر میشود که هم از قبل آن نوعی کنجکاوی غیرسینمایی را به جان مخاطب میاندازد و هم آن را به پیشفرض مخاطبش تحمیل میکند تا ضعف فیلم را بپوشاند. غافل از اینکه این روند اولا به بیاعتمادی مخاطب ریز و درشت این سینما منجر میشود و ثانیا بیش از هر چیز این را اعلام میکند که سازندگان خودشان از دستپخت عجیبشان آگاهند و با تن دادن به این اکران خواستهاند هزینه فیلم را به هر طریقی بازگردانند. خب در این حالت، «خانه دختر» چه فرق خاصی با «خالتور» دارد جز اینکه دومی مخاطبش مشخص است و ظاهرش هم بر هدفش دلالت میکند و اولی تحت عناوین فریبکارانه میخواهد چیز دیگری به مخاطبش قالب کند؟ ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از نشست رسانهای پنجمین جشنواره «مدرسه عشق»
جشنوارهای برای فرهنگی شدن بسیج
نشست رسانهای پنجمین جشنواره تولیدات فرهنگی - هنری پایگاههای مقاومت بسیج سراسر کشور با عنوان مدرسه عشق در مرکز تخصصی هنرهای بسیج با حضور رسانهها برگزار شد. به گزارش «وطنامروز»، در ابتدای این نشست احمد مداحی، دبیر اجرایی جشنواره «مدرسه عشق» گفت: فراخوان پنجمین جشنواره تولیدات فرهنگی - هنری پایگاههای مقاومت بسیج سراسر کشور «مدرسه عشق» از مهرماه سال گذشته آغاز شد و تا پایان دیماه سال جاری بیش از 72 هزار اثر به دبیرخانه جشنواره ارسال شد. با توجه به آمار آثار دریافتی در سالهای گذشته برای امسال پیشبینی دریافت حدود 30 هزار اثر را داشتیم که دریافت این تعداد از آثار ما را شگفتزده کرد و باعث شد روند داوری جشنواره طولانیتر شود. مداحی در ادامه با اشاره به توجه برگزارکنندگان جشنواره به محدودیتهای موجود برای هنرمندان مناطق محرومتر اظهار کرد: در کنار آثار هنرمندان تازهکار، برخی آثار فاخر نیز وجود دارد که این مساله، داوری جشنواره را با دشواری مواجه میکند؛ در این جشنواره داوران، محدودیتهای شهرستانها و روستاها را لحاظ میکنند تا داوری جشنواره عادلانه باشد. وی درباره اسامی دبیران بخشهای مختلف این جشنواره نیز گفت: در بخش موسیقی و سرود محمد گلریز، در بخش نشر و کتاب میثم نیلی، در بخش هنرهای تجسمی سیدمسعود شجاعی، در بخش ایده فعالیت پایگاهی سیدمحمدرضا حسینی و در بخش هنرهای تصویری و نمایشی سلیم غفوری دبیری هیات داوران این جشنواره را بر عهده دارند. در ادامه محمد گلریز، دبیر بخش موسیقی جشنواره «مدرسه عشق» در ارتباط با بهبود کیفی آثار حاضر در این دوره نسبت به دورههای قبل گفت: با وجود همه محدودیتهایی که بسیاری از شرکتکنندگان جشنواره داشتند ولی من ملودیهایی را شنیدم که برای خودم بسیار جالب بود؛ بسیاری از این آثار خوب از شهرستانها و روستاها و توسط افرادی ارسال شده بود که در زمینه موسیقی آموزش ندیدهاند؛ ما چنین سرمایههای عظیم و استعدادهای خلاقی را در کشور داریم اما به دلیل کمبود امکانات نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم. در این نشست مهدی آذرپندار، مدیر مرکز تخصصی فرهنگی بسیج نیز در سخنانی اظهار کرد: کشور ما کشور جشنوارههای فرهنگی و هنری است؛ صرف نظر از ارزیابی خروجی جشنواره «مدرسه عشق» لزوم فرهنگیشدن پایگاههای بسیج در سراسر کشور احساس میشود؛ با وجود اینکه مدت زیادی است پایگاههای بسیج خط مشی فرهنگی گرفتهاند اما هنوز هم زمانی که نام بسیج شنیده میشود مفهوم فرهنگ به ذهن مردم متبادر نمیشود. «مدرسه عشق» جشنوارهای برای کشف و باروری استعدادهای خلاق اعضای پایگاههای بسیج در سراسر کشور است؛ سالانه حدود 50 اثر از تولیدات پایگاههای بسیج با نام پایگاه در صداوسیما پخش میشود که این آثار از طریق جشنواره «مدرسه عشق» شناسایی شده و افراد در همین پروسه آموختهاند چگونه نماهنگ بسازند. آذرپندار در ادامه با اشاره به ماموریت اصلی جشنواره «مدرسه عشق» بیان کرد: سوقدادن بسیجیها به حوزه فرهنگ، ماموریت اصلی ما است و انشاءالله تلاشهای ما در همین راستا به نقطهای برسد که فقط خروجی فرهنگی داشته باشیم. وی همچنین با اذعان به اینکه آمار مستندسازی در پایگاههای بسیج سراسر کشور رضایتبخش است، خاطرنشان کرد: در حوزه سرود و موسیقی نیز آثار در سطحی است که نمیتوانیم نام آماتور را بر آن بگذاریم. لازم به یادآوری است که اختتامیه جشنواره «مدرسه عشق» روز چهارشنبه اول آذرماه در لانه جاسوسی با حضور مسؤولان کشوری و با سخنرانی سردار غیبپرور و استاد رحیمپورازغدی برگزار و از رسانه ملی پخش خواهد شد. ارسال به دوستان
اخبار
پخش فصل سوم برنامه «57» با اجرای نادر طالبزاده ارسال به دوستان
اخبار
دهنمکی سراغ «زندانیها» رفت ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|