نسبت هنر هفتم با بزرگترین واقعه تاریخ معاصر ایران
انقلاب سینما را احیا کرد سینما برای انقلاب چه کرد؟
12 بهمن همانطور که یک روز مهم در تاریخ سیاسی ایران محسوب میشود، برای سینما نیز حیاتبخش و تاریخساز است. روزی که معمار انقلاب، هم مشروعیت هنر هفتم را تأیید کرد و هم جهت درست حرکت سینما را روشن کرد. بیان آن روز امام خمینی(ره) که فرمودند «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم» هم از بعد ایجابی سینما را تثبیت کرد و هم از جنبه سلبی، تعیین شد سینما اگر قرار است در این مرز و بوم فعالیت کند، باید در مسیر اخلاقی حرکت کند. از هر دو منظر، بنیانگذار جمهوری اسلامی به سینمای ایران حیات بخشید. به همین دلیل هم سینمای ایران تا اواسط دهه 70 نهتنها در داخل به پویایی و شکوفایی رسید که به خاطر پرداختن به مضامین انسانی وامگرفته از انقلاب، توانست چشم جهانیان را به خود جلب کند.
با این حال از شگفتیهای عرصه فرهنگ و هنر ما یکی هم این است که به رغم مدیون بودن سینما، به انقلاب و خاصه به رهبر کبیر آن، کمتر ادای دین کرده و حق مطلب را چندان ادا نکرده است. در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که زمان بلوغ و پختگی هم حساب میشود اما نمیتوان جز تعداد اندکی فیلم به آثاری در ارتباط با این رستاخیز تاریخی دست یافت. همان چند فیلمی هم که درباره انقلاب ساخته شده، عمدتا درباره حوادث فرعی و حواشی این رویداد بزرگ تاریخی است.
این در حالی است که اگر نیک بنگریم، سینمای غرب بویژه هالیوود، در سالهای اخیر فیلمهای بیشتری درباره انقلاب اسلامی ایران ساخته است! همچنین در عرصه جنگ رسانهای، شبکههای ماهوارهای فارسیزبان که وابسته به نهادهای امنیتی دولتهای غربی هستند، چند فیلم مستند در تحریف حقایق انقلاب تولید و پخش کردهاند. هم فیلمهای سینمایی و هم مستندها در چند محور مشترک هستند؛ نمایش تصویری درخشان و خوب از دوران پهلوی و محدود کردن انقلاب به رفتارهای خشن.
کارنامه سینما درباره انقلاب
طی 2 دهه گذشته، فیلم خوب و خوشساخت و با محتوای صادقانه درباره انقلاب نداشتهایم. انگشتشمار فیلمهایی هم که درباره انقلاب ساخته شدهاند و مورد تحسین قرار گرفتهاند، مربوط به دهه اول انقلاب هستند. فیلمهایی چون «ترن»، «تیرباران»، «فصل خون»، «ای ایران» و... مربوط به دهه 60 هستند. دردناک این است که همان چند فیلمی هم که طی 2 دهه اخیر در ارتباط با تاریخ انقلاب ساخته شده، تصویری نامطلوب از این واقعه نمایش میدهند. مثل فیلم «صد سال به این سالها» که روایتی نمادین و استعارهای از انقلاب اسلامی ایران است. شخصیت محوری فیلم، زنی به نام «ایران» است. «ایران» و خانوادهاش در این فیلم در زمان شاه، زندگی آرام، مرفه و خوشی دارند. آنچه این فیلم از جامعه دوران طاغوت معرفی میکند، جامعهای سرشار از صلح و شادی و خوبی است. در فیلم میبینیم که به محض جریان یافتن انقلاب و برگزاری تظاهرات در خیابانها علیه شاه، گرفتاریهای خانواده «ایران» نیز شروع میشود! همان ابتدا شوهر ایران در جریان حوادث و درگیریهای انقلاب کشته میشود. پس از آن و با در گرفتن جنگ تحمیلی، یگانه فرزند وی نیز برای خدمت سربازی به جبهه اعزام میشود و او نیز از دستش میرود. در نهایت فرزند کوچکتر او هم به خاطر شرکت در اعتراضات سیاسی بازداشت و سپس مجبور به مهاجرت میشود.
همچنین فیلم «زادبوم» با اینکه ارتباط مستقیمی با انقلاب ندارد، اما تصویری دلرحم و مهربان از یک نظامی پهلوی نمایش میدهد. فیلمهایی چون «یک گزارش واقعی» ساخته داریوش فرهنگ، «بیداری» به کارگردانی فرزاد موتمن، «کیمیا و خاک» اثر عباس رافعی و... هم با اینکه سعی کردهاند تصویر مثبتی از انقلاب نمایش دهند اما به خاطر سفارشی بودن و ضعف ساختاری، تأثیرگذار نیستند.
اهمیت پرداختن به انقلاب اسلامی
بیمهری سینما به انقلاب، صرفا یک مساله سیاسی نیست، بلکه از جنبه فرهنگی هم قابل نقد است، چون به معنی نادیده گرفتن مهمترین بخش از تاریخ کشورمان است. چطور ممکن است در یک کشور همچون ایران، واقعهای بزرگ به نام انقلاب رخ دهد اما این واقعه بازتابی در سینمای آن کشور نداشته باشد؟ این در حالی است که حوادث انقلاب، سوژههایی طلایی و زیبا برای خلق آثار تأثیرگذار هستند. بویژه اینکه بسیاری از موضوعات و واقعیتهای انقلاب، هنوز هم در سینما به تصویر کشیده نشده و بکر هستند اما غلبه جریان تاجرمسلک و فاقد دغدغههای فرهنگی که تنها راه کسب درآمد در سینما را ساخت فیلمهای پیش پا افتاده و کمدیهای کم وزن میپندارد، باعث شده کمتر کسی میل ورود به این بخش از تاریخ را داشته باشد. در سینمای هند هم وجه اقتصادی پُررنگ است اما در همان سینما نیز درباره مسائل مهم تاریخی آن کشور فیلمهایی ساخته میشود. در یک سال گذشته چند فیلم با چنین مضامینی در سینمای هند ساخته شد. از جمله فیلم «رنگون» که یک درام در متن مبارزات مردم هند با استعمار انگلیس است. نکته مهم این است که بیشتر فیلمهای سایر کشورها درباره وقایع تاریخی بر مبنا یا با الهام از رمانها ساخته میشوند. یکی از عواملی که سبب شده تا فیلمهای قابل توجهی درباره انقلاب ساخته نشود، کمبود منبع الهام و اقتباس است. یعنی ما داستان و رمانهای خوبی که به اصل و متن انقلاب پرداخته باشند، بسیار کم داریم. ضعف ادبیات داستانی در حوزه انقلاب به سینما نیز آسیبزده است، چون ادبیات داستانی پشتوانه سینماست. اگر امروز بنا باشد آثاری درباره انقلاب در سینما خلق شود، باید پاسخگوی شبهات موجود در جامعه باشد. برخی مردم و خیلی از جوانان اطلاعات ناقصی درباره زمینههای وقوع انقلاب اسلامی دارند. سینما میتواند پاسخ بسیاری از سوالات و شبهات در این زمینه را بدهد، یعنی فیلمها علاوه بر پرداختن به چگونگی انقلاب باید به چرایی آن هم بپردازند. از جمله موضوعات پیشنهادی، قانون «کاپیتولاسیون» است، چرا محمدرضا پهلوی به قانونی تن داد که به موجب آن، آمریکاییها از ایرانیان حق توحش میگرفتند و اگر یک مستشار، دیپلمات یا کارمند آمریکایی در ایران خطایی میکرد، ما حق شکایت یا محاکمه او را نداشتیم. در خاطرات اطرافیان شاه بارها تأکید شده که سران سیاسی و نظامی غرب بدون اطلاع محمدرضا پهلوی به ایران میآمدند و میرفتند. یعنی شاه کشور ما تا این حد هم نزد آنها جایگاهی نداشت که این هم میتواند سوژه یک فیلم باشد. جدا شدن بخشهایی از خاک ایران با تصمیم رضاشاه و پسر مخلوعش نیز موضوع جذابی برای آثار دراماتیک و تاریخی است. چون رضاشاه پهلوی نیز همچون اسلاف قجری خود، قسمتهایی از سرزمین ما از جمله کوههای آرارات، سرچشمه رود هیرمند و سواحل غربی اروندرود را به بیگانگان واگذار کرد. همچنان که فرزند او بحرین را از ایران جدا کرد. پولهای هنگفت غارت شده توسط خاندان پهلوی و انتقال این مبالغ به بانکهای خارج از کشور هم مضمون جذاب دیگری است که میتواند سوژه آثار نمایشی باشد. اما یکی از رسالتهای امروز سینما در قبال انقلاب این است که شبهه نبود مشکل اقتصادی در دوران شاه را برطرف کنند. باید این واقعیت که بخش اعظم مناطق ایران فاقد حداقل امکانات بود و بیشتر مردم در فقر مطلق زندگی میکردند، برای نسل جوان به نمایش دربیاید. توجه سینما به حقایق و واقعیتهای انقلاب، نقش موثری در افزایش امنیت و آرامش درونی کشور خواهد داشت. یک آزمون و تحقیق ساده ثابت میکند جوانان و نوجوانانی که از هویت منسجمی برخوردارند و باوری صادقانه و عمیق به انقلاب دارند، کمتر به آسیبهای اجتماعی و اخلاقی مبتلا میشوند. پس فیلمسازها اگر در این زمینه فعال شوند، به طور مستقیم به سالمسازی و افزایش امنیت در پیرامون خود کمک خواهند کرد.
منبع: پایگاه بصیرت