|
سرلشکر سلیمانی در مراسم دهمین سالگرد شهادت مغنیه، برای نخستینبار از مجاهدتهای مالک اشتر لبنان گفت
روایت حاج قاسم از حاج عماد
قصاص خون مغنیه شلیک موشک و کشتن یک نفر نیست، بلکه نابودی رژیم صهیونیستی است و این یک امر حتمی است
گروه سیاسی: برای 10 سال درباره دوست و یار و همسنگرش سکوت کرده بود. «عماد مغنیه» فرمانده ارشد نظامی حزبالله لبنان 12 فوریه 2008 / 23 بهمن 86 طی یک عملیات تروریستی در دمشق به شهادت رسید. حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از آن زمان تاکنون درباره این موضوع به صورت عمومی صحبتی نکرده بود. روز پنجشنبه در دهمین سالگرد شهادت حاجعماد، حاجقاسم سلیمانی سخنرانی کرد و از نابغه لبنانی گفت. ارسال به دوستان
تدبیر تازه بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز
سامانه ارزی از امروز راهاندازی میشود
گروه اقتصادی: پس از آنکه پیشبینیهای رئیسکل بانک مرکزی از کاهش نرخ ارز اشتباه از آب درآمد، طرحهای متنوع ضربتی بانکی و ارزی رو شده و ولیالله سیف امیدوار است این بار با ایجاد آرامش در بازار ارز، نگاههای سنگین مردم و مسؤولان از روی بانک مرکزی برداشته شود. ارسال به دوستان
سومین کشتار جمعی بزرگ به فاصله کمتر از یک سال پس از امضای قانون افزایش دامنه اسلحهداران رخ داد
غربی وحشیتر از همیشه
به فاصله کمتر از یک سال پس از آنکه دونالد ترامپ، قانون افزایش حقوق اسلحهداران را امضا کرد، سومین حمام خون نیز در آمریکا به راه افتاد. طبق قانون مزبور که تنها یک ماه پس از روی کار آمدن رئیسجمهور فعلی ایالات متحده امضا شده - و کاخ سفید حتی از انتشار تصاویر مربوط به لحظه امضای آن توسط ترامپ خودداری کرد- حتی بیماران روانی و برخی سابقهداران نیز از فهرست سیاه اف بی آی برای منع شدن از خرید اسلحه حذف شدند. امضای این قانون در 28 فوریه 2017 با استقبال شدید «انآرای»، اتحادیه ملی سلاح خودکار آمریکا مواجه شد که قانون جدید ترامپ را عصری جدید برای اسلحهداران این کشور دانست. روز چهارشنبه گذشته تقریبا پس از 11 ماه و نیم از آن روز، یک قاتل دیگر که پلیس او را دارای مشکلات روحی و روانی میداند با ورود به دبیرستان «استونمن داگلاس» در جنوب شرقی فلوریدا با اسلحه خودکار مشهور آمریکایی ایآر-15 به روی هممدرسهایهای سابق خود آتش گشود که در این حادثه دستکم 17 نفر از جمله 14 دانشآموز جان خود را از دست دادند و دهها نفر دیگر نیز زخمی شدند. ارسال به دوستان
دولت ترامپ در بیانیه ای خواستار رفع حصر فوری سران فتنه88 شد
پیوندتان مبارک
دولت دونالد ترامپ در ادامه سیاستهای مداخلهجویانه خود علیه ایران، ضمن حمایت از فتنه 88، خواستار آزادی سران فتنه88 شد. این بار سخنگوی ارسال به دوستان
پاسخی به برخی شبههافکنیهای اخیر
بودجه شورای نگهبان مقایسه97 با 67؟!
سلمان ایزدی*: در روزهای گذشته بودجه سال 97 شورای نگهبان مورد توجه برخی منتقدان قرار گرفته است. اگرچه توجه و موشکافی دقیق میتواند مانع بسیاری از ریخت و پاشهای نادرست در کشور همچون حقوقهای نجومی شود اما به همان میزان بررسی ژورنالیستی و غیرعلمی موضوعات مهم میتواند به ساختار حقوقی کشور آسیب بزند و سطح مطالبات اجتماعی و رسانهای را کمعمق کرده و باعث شنیده نشدن مطالبات درست و منطقی نیز شود. از این رو منتقدان مسؤولیتی مهم در تعمیق مطالبات اجتماعی و رسانهای و اصلاح امور به دست مردم دارند. یکی از موضوعاتی که طی روزهای اخیر توسط یکی از این منتقدان مطرح شده بود، مقایسه بودجه سال 67 شورای نگهبان با بودجه سال 97 این نهاد بود. ارسال به دوستان
«وطن امروز» از سیاستهای رفتوبرگشتی بانک مرکزی گزارش میدهد
بازگشت به سود 20 درصد
با مجوز بانک مرکزی، بانکها برای فروش گواهی سپرده یک ساله با سود جذاب مسابقه گذاشتند
اسدالله خسروی: دولت برای کنترل آشفتهبازار ارز و سکه اقدام به انتشار گواهی سپرده ریالی و ارزی و پیشفروش سکه کرده است تا با این راهکار نهتنها نقدینگی گسترده موجود را جذب کند، بلکه مانع سفتهبازی در بازار ارز و سکه هم شود. به گزارش «وطنامروز»، 6 ماه پیش طبق بخشنامه بانک مرکزی بانکها مکلف شدند نرخ سود علیالحساب را 15 درصد برای متقاضیان سپرده یک ساله و حداکثر 10 درصد برای سپردههای روزشمار در نظر بگیرند. این تصمیم دولت که با هدف رونق تولید و اقتصاد کشور عملیاتی شد، موجب شد سپردهگذاران با توجه به کاهش سود بانکی بتدریج اقدام به خروج سپردههای خود از بانکها کنند، چرا که سود بانکی برای آنها دیگر جذابیتی نداشت اما این پولهای سرگردان نهتنها سر از بخش تولید و صنعت در نیاورد، بلکه سیلآسا وارد بازارهای سکه و ارز شد تا جایی که نرخ دلار و سکه طی این مدت به ترتیب از 3800 تومان به بیش از 5 هزار تومان و از یک میلیون و 115 هزار تومان به یک میلیون و 575 هزار تومان رسید. به اعتقاد کارشناسان، دولت با تصمیمات خلقالساعه و بیتوجه به تبعات طرحی چون کاهش نرخ سود بانکی، اقتصاد کشور را به دست دلالان و سفتهبازان سپرده تا در این آشفتهبازار عدهای سودجو منتفع شده و در نهایت دود چنین تصمیمگیری غلطی به چشم مردم برود. رئیس سابق هیاتمدیره بانک قرضالحسنه مهر ایران درباره تصمیم اخیر دولت مبنی بر انتشار اوراق مشارکت با سود 20 درصد به «وطنامروز» گفت: زمانی که دولت اقدام به کاهش نرخ سود بانکی به 15 درصد کرد باید تبعات آن را در نظر میگرفت تا اکنون دوبارهکاری نمیکرد. اسماعیل صابری تصریح کرد: کاهش نرخ سود بانکی زمانی که بسترهای لازم برای جذب نقدینگی در بخشهای اقتصاد وجود ندارد، تصمیمی اشتباه است که به زیان اقتصاد کشور تمام میشود. وی با بیان اینکه دولت با هدف کمک به تولید دست به کاهش نرخ سود بانکی زد، آن هم در حالی که بدنه اقتصاد در شرایط رکود، توانایی جذب نقدینگی به نفع تولید را نداشت، گفت: کمک به تولید و صنعت کشور با کاهش نرخ سود بانکی دردی را دوا نمیکند، چرا که این رویکرد نیازمند کار کارشناسی دقیق است و در کوتاهمدت جواب نمیدهد. این کارشناس بانکی تصریح کرد: کاهش نرخ سود بانکی به 15 درصد نهتنها به فعال شدن سایر بازارهای موازی چون سکه، ارز و سفتهبازی انجامید، بلکه سپردههای مردم را نیز از بانکها خارج کرد. در این میان باید به این نکته مهم توجه داشت که همزمان با کاهش نرخ سود بانکی، اقدامی در راستای کاهش نرخ سود وام و تسهیلات اتفاق نیفتاد. وی اضافه کرد: پیش از کاهش نرخ سود بانکی با هدف کمک به تولید و صنعت باید زیرساختها فراهم باشد، چرا که اکنون با توجه به رکودی که در بخش صنعت و تولید کشور هست، کسی حاضر به سرمایهگذاری در این بخش نیست و سرمایهگذاران ترجیح میدهند پول خود را به بازارهای سودآور ببرند. این کارشناس بانکی افزود: با انتشار اوراق مشارکت با نرخ سود 20 درصد، بخش بزرگی از سپردههای کوتاهمدت بانکی که با نرخ 10 درصد در بانکها بودند به سمت خرید اوراق مشارکت میروند که عملا سیاست کاهش نرخ سود بانکی و ضعف آن نمایان میشود. وی در انتها هدف دولت از این رویکرد را جذب نقدینگی و مهار تورم عنوان کرد. ارسال به دوستان
نصرالله: کل منطقه در کانون جنگ نفتوگاز قرار گرفتهاست
دبیرکل حزبالله لبنان در نخستین سخنرانی خود پس از واقعه تاریخی سرنگونی جنگنده پیشرفته رژیم صهیونیستی توسط پدافند ارتش سوریه، از آغاز جنگ برای آزادی جولان اشغالی خبر داد، جنگی که پیشتر رسانههای اسرائیلی نیز بدان اعتراف کرده بودند. سیدحسن نصرالله عصر جمعه در مراسم گرامیداشت فرماندهان شهید حزبالله در بیروت تحت عنوان «حفظنا الوصیه» اعلام کرد: «به نظر میرسد کل منطقه در کانون جنگ نفتی و گازی قرار گرفته است». به گفته او دشمن اسرائیلی دنبال فرصتی مثل حضور دونالد ترامپ در رأس قدرت در آمریکا میگشت تا جولان را به خاک فلسطین اشغالی الحاق کند. بنابراین جولان دیگر فقط مساله امنیت ملی لبنان و سوریه نیست بلکه منبع بزرگی برای آب، نفت و گاز است. او نهتنها جنگی را که اسرائیل بر سر بلوک9 (منطقه دریایی نزدیک ساحل لبنان) آغاز کرده بلکه اشغال جولان را بهخاطر مقادیر زیادی نفت و گاز دانست که در آنها پیدا شده است. او همچنین جنگ نفتی و گازی را که توسط آمریکاییها در منطقه اداره میشود، یکی از علل جنگهای سوریه و عراق، جنگ در جولان و اختلاف ترکیه و قبرس دانست. از نظر نصرالله مهمترین میادین نفتی در سوریه در شرق رود فرات است و علاوه بر این دولت ترامپ عراق را به چشم نفتی میبیند که اینها دلیل اشغالگری آمریکا در شرق سوریه و حمایت از بقایای داعش است، در حالی که واشنگتن گفته بود بعد از نابودی داعش این کشورها را ترک میکند. او همچنین به کردها توصیه کرد فریب بودجه 750 میلیون دلاری پنتاگون برای تجهیز خود را نخورند چون آمریکا آنها را به ثمن بخس میفروشد. رهبر مقاومت به لبنانیها توصیه کرد در جنگ جدید انرژی متحد باشند چون بر خلاف آنچه برخی لبنانیها در زمان اشغال جنوب توسط اسرائیل تصور میکردند، امروز جنگ انرژی بر سر ثروت نفتی موجود در جنوب (بلوک9) است که این نبردی اقتصادی برای همه لبنانیهاست. همچنین او درباره خطر دیوارکشی اسرائیل در خاک لبنان در آینده هشدار داد. سیدحسن نصرالله با اشاره به سفر تیلرسون به لبنان از پیامهای تهدیدآمیز آمریکا به عنوان «شیطان اختلافافکن» به بیروت خبر داد و از مردم لبنان خواست به آمریکا بگویند اگر آنها را تهدید کنند آنها هم از طریق حزبالله، اسرائیل را تهدید میکنند. دبیرکل حزبالله با اعلام اینکه لبنان متحد تصمیم خود را به مبارزه گرفته است، اعلام کرد مقاومت حتی برای تعیین مرزهای آبی و خاکی لبنان با رژیم صهیونیستی آماده است خلأ دولت را پر کند. ارسال به دوستان
وقتی کارتخوان مطبها کار نمیکند
لاییکشی پزشکان از پرداخت مالیات
پیمان زمانی: هر چند ساختار ادبی و شعریاش به هم میریزد اما به اقتضای این موضوع مهم، بیت زیبای «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد» را باید اینگونه بازنویسی کرد: «تنت به ناز طبیبان بدون کارتخوان نیازمند مباد!» ارسال به دوستان
واژهسازی «سینمای ارگانی» پوششی برای «پولهای بادآورده و سینمای سفارتی»
به تیتراژها دقت کنید!
احسان سالمی: یکی از بحثهای این روزهای سینما، پیرامون الفاظی چون سینمای مستقل، سینمای ارگانی و... میچرخد اما چه کسی تعریف مشخصی از سینمای مستقل دارد؟ از سینمای ارگانی چطور؟ ساختن فیلم نیاز به سرمایه دارد. ممکن است این سرمایه در اختیار نهادهایی با تعریف و کارکرد مشخص باشد و ممکن است شرکتهای فیلمسازی که پس از یک سرمایهگذاری طولانیمدت در سینما و طی کردن فرآیند هزینه، پخش و آورده، به نقطهای از تعادل یا سوددهی مالی رسیده باشند هم سرمایهگذاری کنند. سینما البته میهمانهای ناخواندهای هم دارد که نه نهادهای حاکمیتی موظف به تولید هستند و نه شرکتهای فیلمسازی. خودشان هستند با رابطههایی که دارند. از بانکهای خصوصی متعدد که در غفلت دولت سربرآوردهاند تا شرکتهای پرپولی که در جامعه مصرفی امروز میتوانند یکشبه به سرمایههای کلان میلیاردی برسند. اما این شرکتها در اختیار چه کسانی است؟ عمدتا آقازادههایی هستند که پولهای بادآورده را به سینما میآورند. پول بادآورده، نظام مالی و حقوقی سینما را به هم میریزد. با پول بادآورده دستمزدهای بازیگران و عوامل فیلم کلانتر میشود. پول بادآورده به برخی میرسد و به برخی نمیرسد. معمولا خوشنقش و نگارها و استارها و سلبریتیها بهره بیشتری از «پول بادآورده» میبرند. دست گروهی دیگر اما خالی میماند. نهادهای سنتی سرمایهگذار در فیلم مانند فارابی بودجه محدود خود را میان همه «دستهای خالی» تقسیم میکنند. نتیجه این مدل تقسیم پول توسط فارابی هم مشخص است. سینمای کممخاطب و بیبهره از گیشه. سرمایه فارابی بازنمیگردد و سینمای دولتی متکی به پول نفت، لنگان لنگان مسیر شکست خورده پیشین را ادامه میدهد. در آن سو اما ورود آقازادهها چرخه «سینما- مخاطب» را بهتر از نهادهایی مثل فارابی میچرخاند، چرا که سازوکارهای یک فیلم بفروش را با «پولهای بادآورده» فراهم میکند؛ قصههای خوبی که سالها توسط نهادهای سینمایی پس زده شدهاند به علاوه ستارههای سینما و کارگردانانی که اسم درکردهاند. اسمش را گذاشتهاند سینمای مستقل اما مستقل از چه؟ مستقل از پول نفتی که با واسطه در اختیار آقازادهها قرار میگیرد؟ ارسال به دوستان
برائت از «منیت» شرط انقلابیگری
حسین قدیانی: انقلاب اسلامی روز 22 بهمن 57 به پیروزی رسید، نه به پایان! حتی روز 12 فروردین 58 هم هرگز انقلاب اسلامی تبدیل به جمهوری اسلامی نشد، بلکه جمهوری اسلامی میوه انقلاب اسلامی شد! انقلاب اسلامی، نهضتی ادامهدار است که با رفتن شاه و آمدن امام و پیروزی و روز جمهوری اسلامی و یومالله سوم خرداد و فتح فاو و پایان جنگ تحمیلی و متجاوز خواندن صدام و راهپیمایی تماشایی 22 بهمن 96 تمام نمیشود! پس هم انقلاب ادامه دارد و هم انقلابی بودن ما! از قضا، ما از دریچه همین انقلابیگری است که بدیهای دولتها را متذکر میشویم! گاهی در لابهلای نوشتههای بعضیها، کاملا حس میکنم که چقدر عصبانی از این امر هستند که 40 سال بعد از انقلاب اسلامی، هنوز هم از محاربان که خیر سرشان دنبال انقلاب- بخوانید براندازی!- هستند، با عنوان «ضدانقلاب» یاد میشود، نه «انقلابی»! و حالا بهتر میفهمم چرا خمینی و خامنهای این همه تأکید داشته و دارند بر حفظ روحیات انقلابی! حفظ روحیات انقلابی اما تنها به قبول داشتن قانون نیست! این درست که هرج و مرج و تمرد از قانون و فیالمثل لگدزدن به سازوکار انتخابات و اعلام پیروزی، در حالی که هنوز رأیگیری تمام نشده، از مصادیق ضدانقلابیگری است، لیکن قانونگرایی، تنها یکی از مؤلفههای انقلابیگری است، نه همه آن! حسن روحانی در مراسم راهپیمایی 22 بهمن امسال، جمله حقیقتا قصاری گفت؛ «هر که قانون را قبول دارد، انقلابی است»! ایشان البته مثلا میخواست بر شعاع انقلابیها اضافه کند که فینفسه کار خوبی است اما ناظر بر مسائل روز و البته دیروز، کاش جمله خود را جور دیگری ایراد میکرد! اگر تنها ملاک انقلابی بودن، قبول داشتن قانون باشد، قطعا نمیتوان انقلابی خواند کسانی را که سال 88 اعتراضات خود را به جای مجاری قانونی، از کانال فتنه و آشوب و دروغ و آبروریزی پیگیری کردند! با همین معیار، بازندههای 2 انتخابات 92 و 96 که اعتراض خود را آن هم ناظر بر آن همه تخلف گسترده بیسابقه، جز از راه قانون دنبال نکردند، میتوانند مسرور باشند که انقلابی هستند اما همانطور که اشاره شد، قانونگرایی فقط یکی از شاخصههای انقلابیگری است! من در این نوشته، دست میگذارم بر شاخصهای دیگر که «تولی و تبری» باشد! بدون ولایت و بدون برائت، مردمگرایی تبدیل میشود به مردمنمایی و انقلابیگری هم به انقلابینمایی! اگر سال 88 ما علیه سخن مخدوش علیه دولت وقت و رئیس دولت وقت، موضع گرفتیم؛ حالا هم ترسی از موضع علیه کسانی نداریم که روی پلههای دادگاه، علیه قوهقضائیه، لجنپراکنی میکنند! هم سال 88 قوه مجریه، معصوم نبود و هم این سالیان، قوهقضائیه اما حرف شلوغ و سخن دروغ، فقط وقتی بد نیست که علیه رئیسجمهور سابق باشد! حتما دستگاه قضا بیایراد نیست لیکن چگونه است که تا قاضی مملکت، دست روی عناصر فتنه و انحراف میگذارد، هر دو با هم و در یک خط مشترک، دست به تخریب محکمه میزنند؟! تولی و تبری که از مشخصات انقلابیگری است، حکم میکند؛ اگر ما وقت حمایت، حمایت کردیم، وقتی که مرزبندی لازم شد هم، مرزبندی کنیم! و الحمدلله که جریان انقلابی، از اول انقلاب تا الان، خواص را به حق سنجیده، نه بالعکس! در کارنامه جریان انقلابی، از دفاع از بازرگان دیده میشود تا منتظری تا رفسنجانی تا همین فرد حقیقتا بیصفت این روزها؛ لیکن بر اساس قاعده تولی و تبری، حد و مرز دفاع ما معلوم بود! و الان هم معلوم است! سر همین، جریان انقلابی با افتادن هیچکدام از این خواص، نیفتاد! و باز هم نخواهد افتاد! قدرمسلم، آنکه منتظری را برای حتی کارهای ناپسندش هم تمجید میکرد، انقلابی نبود! امروز هم اگر توهم بزنیم که دفاع از جریان فتنهگر انحراف یا دفاع از جریان منحرف فتنه، با انقلاب و انقلابیگری قابل جمع است، حتما خطایی نابخشودنی خواهد بود! چه اینکه، برخی تحرکات، بیشتر با منش ضدانقلابها سازگار است تا روحیات انقلابی! و نه عجب که دشمنان انقلاب، تیتر یک رسانه خود میکنند ژانگولربازی بعضیها را! بگذار فاش بگویم؛ «منگرایی» یک چیز است و دفاع از آزادی و عدالت، یک چیز دیگر! آن روز که فلانی مثل متوهمها، خود را زودتر از پایان مسابقه، فرد پیروز اعلام کرد، بوی بد «منیت» میداد! امروز که بهمانی، حرمت قانونی هیچ نهادی را نگه نمیدارد و رسما از مفسد حمایت میکند؛ بوی بد «منیت» میدهد! و همه فتنهها و انحرافها ناشی از همین «من» است! و دقیقا بهخاطر همین است که از میان هزاران صفحه کتاب دفاع مقدسی، حضرت آقای حکیم و دوراندیش ما، عدل دست میگذارند روی این عبارت که «ابتدا باید از سیمخاردار نفس خودت رد شوی!» تو بازرگان را خیلی دوست داری؛ باشد! ارسال به دوستان
انفعال اروپا مقابل سند هستهای آمریکا
محمدسجاد حسینپور: «قدرت» مقوله پیچیدهای در علم روابط بینالملل محسوب میشود. برای این واژه تعاریف مختلفی از سوی جامعهشناسان و تحلیلگران و استراتژیستها ارائه شده است. شاید در یک تعریف ساده بتوان «قدرت» را توانایی تحمیل اراده یک بازیگر به بازیگری دیگر یا دیگر بازیگران در نظام بینالملل دانست. همچنین درباره «قدرت»، تقسیمبندیهای مختلفی وجود دارد. در یک نگاه کلی، میتوان قدرت را به 3 دسته «قدرت تشویقی»، «قدرت تنبیهی» و «قدرت اقناعی» تقسیم کرد. در قدرت تنبیهی، ابزارهای «سلبی» برای تغییر رفتار بازیگران موضوعیت دارد و «ترس از اقدام تنبیهی» اعمالکننده قدرت سبب میشود بازیگر یا بازیگران دیگر، به تصمیم و موضع آن تن دهند. در «قدرت تشویقی»، روشها و ابزارهای ایجابی موضوعیت داشته و در «قدرت اقناعی»، تلاش برای اقناع ذهنی و ارادی دیگر بازیگران، اصالت دارد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|