|
کانون فرسایش خاک در استان ایلام کنترل میشود
مبارزه با گرد و غبار با نهالکاری و مالچپاشی
تغییرات اقلیمی، کاهش نزولات جوی و گرد و غبار در استان ایلام سبب مشکلاتی از جمله گسترش بیابانها شده، این در حالی است که مسؤولان از عزم جدی برای مقابله با بیابانزایی خبر میدهند. ایلام به عنوان یکی از استانهای درگیر با پدیده گرد و غبار توانسته اقدامات خوبی در راستای بیابانزدایی انجام دهد و امسال نیز اقداماتی که از سوی مسؤولان منابع طبیعی استان در عرصههای بیابانی داخلی و حتی کشور عراق انجام شده نشان از جدیت و تلاش در مبارزه با این پدیده دارد. درباره کانونهای گرد و غبار داخلی و خارجی و آخرین اقدامات صورت گرفته درباره جلوگیری از گسترش بیابانهای استان، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری ایلام گفت: در استان ایلام ۴۲۴ هزار هکتار عرصههای بیابانی داریم، در واقع۲۱ درصد مساحت استان ایلام را بیابان تشکیل داده است. ارسال به دوستان
قفس طلایی تلگرام
حسین محمدی: یک- یکی از موضوعات مهمی که این روزها درباره آن صحبت میشود، موضوع فیلتر شدن تلگرام و جایگزینی یک پیامرسان داخلی بهجای آن است. امروز در حالی درباره تلگرام صحبت میکنیم که حدود 50 درصد از ترافیک اینترنت کشور توسط تلگرام مصرف میشود و بیش از ۴۰ میلیون کاربر (معادل ۲۰۰ میلیون کاربر تجمیعی) بر بستر تلگرام فعالیت میکنند. به این ترتیب در شرایط سختی، پس از تصمیم به فیلتر کردن تلگرام، مردم باید در رقابت بین پیامرسانهای داخلی، انتخاب نهایی خود را انجام دهند. پیشبینی میشود از زمان فیلترشدن تلگرام در یک بازه زمانی ۳ ماهه، کاربران ایرانی، انتخاب نهایی خود را انجام میدهند و یکی از پیامرسانهای داخلی اکثریت کاربران را جذب میکند و اپلیکیشنهای دیگر با سهم کمتری و با ارائه سرویسهای تخصصیتر به ارائه خدمات خواهند پرداخت. اما سوالی که لازم است پرسیده شود این است که چرا دولت در آغاز فعالیت تلگرام به جای آماده کردن زیرساختهای تولید پیامرسانهای داخلی، ظرفیتهای خود را در اختیار توسعه تلگرام قرار داد؟ آیا همه این هزینههایی که امروز برای جلب اعتماد کاربران ایرانی میشود، نتیجه خوشبینی مسؤولان وقت به قرار و مدارهای مصوب در جلسه حضوری با پاول دورف (مدیرتلگرام) بوده است؟ چرا دولتیها در جلسات مکرری که سال ۱۳۹۴ برگزار شد، آن هم زمانی که تلگرام تنها ۴ میلیون کاربر داشت، بدون توجه به هشدارهای کارشناسان و با ایجاد اطمینان از قول مساعد مدیر تلگرام برای همکاری با دولت خبر دادند؟ به این ترتیب با مطالعه تاریخ فعالیت تلگرام در گذشته میتوان مسبب چالش بزرگ فیلترکردن تلگرام و اعتبارزدایی از پیامرسانهای داخلی را نمایندگان رسمی دولت دانست!
چهار- مصیبت دیگری که گریبان پیامرسانهای داخلی را گرفته، عدم حمایت (لااقل) روانی دولت و سلیبریتیها و افراد موثر در جامعه از سرویسهای داخلی است. ما تاکنون نیاز به داشتن یک پیامرسان مستقل را حس نکردهایم اما اکنون که تولید این نرمافزارها توسط 3-2 شرکت داخلی شروع شده، لازم است عزمی جدی برای انتقال کاربران به پیامرسانهای داخلی شکل گیرد. نکته مهمتر این است؛ تا زمانی که سرویسدهندگان با مخاطبان واقعی با فعالیت واقعی درگیر نشوند، نقاط ضعف آنها پدیدار نخواهد شد. آنچه در بازه زمانی کوتاه فیلتر شدن تلگرام رخ داد این بود که محاسبات روی کاغذ تولیدکنندگان پیامرسانها با وضعیت عملیاتی تفاوت داشت و وقتی پیامرسانها با هجوم کاربران مواجه شدند، تازه تبدیل شده بودند به سرویس پرمخاطبی که باید در رقابت امنیت و سرعت از هم جلو بزنند. هرچند متاسفانه این بازه زمانی کوتاه بود اما فرصتی بود برای بازطراحی پیامرسانها و توسعه زیرساختها و باانگیزهتر شدن پیامرسانها برای ارائه خدمات. ارسال به دوستان
راز بقای نجفی چه بود؟
سمیرا کریمشاهی: بخوبی یادمان هست زمانی که دولت یازدهم در گیرودار مذاکرات هستهای و رسیدن به توافق با دولتهای غربی بود، انفعال در بخشهای مختلف کشور و رکود اقتصادی، پشت امیدی که برای دولت در مقابل انتقادات زمان میخرید، پنهان نگه داشته میشد؛ به عنوان مثال آب خوردن مردم به نتیجه مذاکرات ربط داده شد، یا اینکه دولتمردان دائم در حال ترسیم بهشتی بودند که امکان نداشت ایران به آن برسد ولو با دستیابی به توافقی با آمریکا! ارسال به دوستان
میرزا محمد
حسین قدیانی : با لطف حمید حسام، هنوز «آب هرگز نمیمیرد» را تمام نکرده، قهرمان کتاب را دیدم؛ میرزامحمد سلگی! مردی که تمام جنگ را زندگی کرد! مردی بدون مرخصی! مردی بدون تعطیلی! مردی برای همه جبههها و همه عملیاتها! مردی برای غرب و جنوب! مردی برای ماندن! و ایستادن! و سینه سپرکردن! و رجز خواندن! و کم نیاوردن! مردی سرشار از مردانگی! مردی از همان نسل «سربازان درون گهواره» که خمینی گفت! مردی به نام میرزا! و میرزایی از همان تبار میرزاکوچکخان! با همان شرف! همان غرور! همان فروتنی! همان شهامت! بسا فرماندهان گردانهای لشکر ۳۲ انصارالحسین علیهالسلام که بعد از چند صباحی جهاد، از باده دلربای شهادت، جرعهجرعه نوشیدند و «شهید» شدند لیکن خداوند، فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل را با وجود آن همه رزم و آن همه زخم و آن همه شیمیایی و آن همه تیر و ترکش، «شاهد» این روزهای انقلاب اسلامی، نگه داشت! شاهدی زنده و حی و حاضر برای شهادت دادن به مظلومیت و حقانیت و اقتدار همسنگرانش! عرف روزگار، میرزامحمد را جانبازی ۷۰ درصد میخواند که روی ۲ پای مصنوعی ایستاده است اما صددرصد این پیکر هنوز مقاوم، تجلی عشق و جنون و دلدادگی است! و آنکه قرار بر ایستادنش باشد، با پاهای جامانده در جبهه و جنگ هم میتواند! القصه! شامگاه جمعهای که گذشت، با همراهی استاد حسام رفتیم خانه باصفای میرزامحمد در قلب شهر همدان! و خوب که به سیمای نورانی میرزامحمد نگاه کردم، دیدم دستاوردهای اصل کاری انقلاب اسلامی، نه پل و جاده و برق و گاز و نانو و موشکی و هستهای و دانشگاه و... که تربیت همین مردان است! شکی نیست که در زمینههای دنیایی، انقلاب اسلامی و ثمره آن یعنی جمهوری اسلامی، منشأ بسیاری خدمات بوده، آن هم با وجود این همه تحریم و تهدید و دشمنی که از اول انقلاب بوده تا الان اما آنجا که سخن از «دستاورد انقلاب اسلامی» و «محصول جمهوری اسلامی» میشود، حق آن است که در همدان، میرزامحمد را ببینیم! و در اصفهان، محمود شهبازی را ببینیم! و در مشهد، محمود کاوه را ببینیم! و در ارتش، صیاد را ببینیم! و در وادی هنر، آوینی را ببینیم! الساعه که دارم این متن را مینویسم، شهر واقعا زیبای مریوانم! و همین که متنم تمام شد، بنا دارم بروم پاوه! پس اضافه کنید به دستاوردهای انقلاب، حاجاحمد را! و همت را! و آری! «مسیح کردستان» شهید محمد بروجردی را که هم خودش گوهر بود و هم گوهرشناس متبحری بود! برای شهید بروجردی، یکبار دیدن متوسلیان کافی بود که بفهمد «سردار انتهای افق» چه گوهر نابی است! آیا بدون امام و انقلاب هم، آن جوان جستوجوگر از این کافه به آن کافه، یارای این را داشت که «سید شهیدان اهل قلم» شود؟! و «راوی فتح» شود؟! که بود همین میرزامحمد، جز پسرکی روستایی؟! این دم مسیحایی نایب مهدی، خمینی بتشکن بود که از جوانی گمنام، جوانمردی نامآشنا ساخت، بدان حد که حضرت آقا بگویند: «اگر مجالش را داشتم، میرفتم دیدن سلگی»! فیالحال خندهام گرفته، به یاد مزاح میرزامحمد، آنجا که خندید و گفت: «این جمله آقا، خانه ما را به محل رفت و آمد جوانان تبدیل کرده!» راست میگفت البته! ما هنوز خانه میرزا بودیم که گروهی دیگر هم به جمعمان اضافه شدند! و غالبا ۱۰ و شاید هم ۱۵ سال، جوانتر از خودم! قابل توجه کسانی که بیکس و کار، فرض گرفتهاند این انقلاب را! و این جمهوری را! میرزامحمد با اشاره به یکی از مطالبم در همین «وطنامروز» گفت: «آمدن آن بولدوزرچی در جاده فاو- امالقصر، واقعا ورق والفجر ۸ را برگرداند! هنوز هم که به روزهای اروند و شبهای نخلستان و اساسا غرب و جنوب، فکر میکنم، گاهی خودم هم باورم نمیشود عمق حماسهها را! گویی معجزه بود یا خواب بود اما نه! واقعیت داشت! ایمان بچهها به مدد الهی، واقعیت داشت! در امالقصر، هر ۲ سوی جاده، باتلاق بود و به آن معنی اصلا خاکی نبود که حالا یک بولدوزرچی بخواهد خاکریز بزند اما خداوند، ما را تنها نگذاشت! آن بولدوزرچی آمد و خطر مرگ را به جان خود خرید و با کندن آسفالت، اتفاقا بهترین خاکریز ممکن را هم زد؛ نونی شکل! گردان ما قرار بود در نهایت ۴۸ ساعت بماند اما شد ۱۳ روز! روز سیزدهم، ما شده بودیم یک گردان ۸۰ نفره! از این ۸۰ نفر هم، قریب ۵۰ نفر مجروح بودند! فقط ۳۰ نفر سالم مانده بودند! گاهی نبرد تن به تن میشد و خیلی مواقع هم نبرد تن و تانک! و خدا در چنین معرکهای، ما را پیروز والفجر ۸ کرد!» خدا... میرزامحمد هم مثل امام، مثل حضرت آقا، مثل نویسنده خاطراتش، مثل آوینی و مثل صیاد، مدام از «خدا» میگفت! و همین «خداپرستی» و همین «خود را ندیدن و از خدا گفتن» است؛ دستاورد اصل کاری انقلاب! خجالت بکشند هر دو جریان فتنه و انحراف، از خون شهدا و خون دل شاهدان! ارسال به دوستان
برای آنکه به قیمت دلار فکر نکنید!
حسن رضایی: این روزها همه از قیمت دلار میپرسند. ظاهراً متعاقب لمس پنجره 5700 تومان توسط ایشان، موج دوم «پشیمانی» هم با شدتی بیشتر از راه رسیده است. پیشتر من البته همین جا نوشته بودم اگر زندگی را به نوشتن تشبیه کنیم، به نظرم ما آدمها همه با خودکار مینویسیم؛ آن هم زمانی که لاک غلطگیر اختراع نشده باشد و آرزو کرده بودم الهی در 1400 لاک غلطگیر را هم اختراع کرده باشند! لذا موضوع این یادداشت دلار و بالا و پایین رفتن آن نیست! سخن گفتن درباره قیمت دلار و توجه دادن افکار عمومی به این مساله، علاوه بر آنکه موجب مکدر شدن رئیسجمهور و اصلاحطلبان میشود، مادامی که رئیس بانک مرکزی، معاون ارزی او، جناب نهاوندیان و نیلی سر جای خود باشند، دردی را دوا نخواهد کرد. من اتفاقاً میخواهم از مسالهای حرف بزنم که جناب روحانی و دوستانش هم به آن علاقهمند هستند: تلگرام!
اینجا اما جناب رئیسجمهور شغلهای ایجاد شده در بستر تلگرام را بهانه میکند! سوای اینکه نه دولت روحانی؛ که هر دولتی باید بداند شغلی که به سرد و گرم شدن مزاج جوانکی چون پاول دورف و اربابانش بند باشد، شغل نیست. بستر فضای مجازی، ظرفیت ایجاد هزاران شغل جدید را داراست، دولتها اما- جز دولت اعتدال!- به هزاران دلیل عقلی، افسار بخش عمده این اشتغال را به خارجیها نمیسپارند، چرا که چنین اقدامی با منطق ثبات اقتصادی در این بخش تضادی آشکار دارد. تلگرام اخیراً اعلام کرده قصد ارائه ارز الکترونیکی «گرام» را دارد و بعید نیست همین امروز یا فردا آن را برای کاربران اصلی خود در ایران هم ارائه کند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|