|
«وطنامروز» از همراهی دقیق فرانسه با پروژه ضدایرانی ترامپ در 3 حوزه هستهای، موشکی و تحریمها گزارش میدهد
نعل به نعل!
گروه سیاسی: در ادامه رویکرد دولت فرانسه در همراهی با سیاستهای ضدایرانی آمریکا، این کشور با ادبیاتی شبیه به وزیر خارجه آمریکا خواستار توقف آزمایشهای موشکی ایران شد و آن را ناسازگار با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد خواند. ارسال به دوستان
با وجود دخالت کمسابقه مکرون در جریان اعتراضات دیماه 96 ایران، چرا دولت حسن روحانی در قبال سرکوب اعتراضات مردمی در فرانسه سکوت کرده است؟
جواب مکرون را بدهید
سیدعلی هدایتی: بیش از 3 هفته از اعتراضات گسترده مردم فرانسه نسبت به سیاستهای امانوئل مکرون، رئیسجمهور این کشور میگذرد. در این اعتراضات تاکنون 3 نفر کشته شده و صدها نفر نیز زخمی شدهاند. اعتراضات جلیقهزردها آنقدر فراگیر بوده که به برخی کشورهای دیگر اروپا نیز سرایت کرده است. ارسال به دوستان
دموقراضه فنارسه!
حسین قدیانی: کجتر از «پیزا» برج زهرمار «ایفل» است! جمهوری چماق! ادوکلنهای پاریس، بوی خون میدهد! خاک بر سر «سازمان ملل» که کمربند اسد علیه تکفیریها را محکوم میکند اما بیرحمی پلیس فرانسه را نمیبیند! اینجا در ایران اگر نیروی انتظامی و بعضا هم همچون حکایت ۹ دی، خود ملت در برابر فتنهگران دروغگو که لگد به ۴۰ میلیون رأی زدند بایستند، حتما از مصادیق «خشونت» است اما در شانزهلیزه، هر جنایتی قابل عفو! بیچاره آن منورالفکرانی که روی کراوات مکرون وحشی یادگاری نوشتند! بیچاره آن کارگردان که غرور مردمش را به کشور خروسنشان فروخت، بلکه در کن، تحویلش بگیرند! خروشنشان! کجایی جناب ژان پل سارتر؟! حالا موسم قرار گذاشتن در دیار کافههاست، البته اگر قبل از قهوه، کتک نخوری! کتک در مهد آزادی! آن هم به شهادت آزادی بیان روژه گارودی! و جای زخم در بدن جلیقهزردها! اینجا در ایران، فتنهگر علیه صندوق آرا، منصبنشین هم بشود و باز فرانسه را ناظر بر تضارب آرا و احترام متقابل، به رخ جمهوری اسلامی بکشد! خخخخخ! دم خروس، ناجور از پرچم فرانسه زده بیرون! کاش زینالدین زیدان، یک کله هم برود در سینه لیبرالـ دموکراسی، بابت این همه دروغ! و این همه تبختر! و این همه غرور! و این همه شو! حق با «جلال» بود که حتی در عصر فکلکراواتیها نیز، هرگز یک فنجان چای قهوهخانههای دیار خود را به کافههای پاتوق روشنفکران مِید ـ این ـ پاریس، نفروخت! حق با «شریعتی» بود که عوض شکوه بردن نزد پایههای آهنی ایفل، سر بر در خانه گلی «علی» و «زهرا» میگذاشت و غم قرنها را زار میگریست! هی مستر تقیزاده! دقیقا از کجا تا کجا باید غربی شویم؟! و فرنگی شویم؟! و فرانسوی شویم؟! حکام الیزه، ملت خود را کتک نزنند؛ ترحم به مردم ایران در برجام اروپایی، پیشکش! دم «روحالله» گرم که ما را نسبت به نقاب چهره غرب، بیدار کرد! دم «سیدعلی» گرم که بیفرجام میداند نشست و برخاست با این وحشیهای اتحادیه اروپایی را! چقدر هم اتحاد! به دشداشه و کراوات نیست! یک رگ بنسلمانی در پیکر همه سران این اتحادیه هست که از آزادی، فقط شعارش را میدهند! بهجای تنباکو، بوی دود استخوان نحیف آدمیزاد میدهد پیپ منورالفکران پاریسنشین! بیچاره غربزدههای ما که هنوز هم میخواهند حساب فرانسه را سفید کنند! کل عمرشان «مرسیمرسی» میگویند اما اینجور وقتها چنان چشم بر فرانسه میبندند که گویا پاریس اصلا پایتخت هیچ قبرستانی نیست! و من حالا میفهمم چرا آن پیرمرد بروجردی، بدش آمد که در وصف شهرش از عبارت «پاریسکوچولو» بهره میبرند! و حالا میفهمم چرا زندهیاد آلاحمد، اصرار داشت «فرانسه» را اینجوری با تحقیر بنویسد؛ «فنارسه»! شگفتا! باتوم نیروی حافظ امنیت ما مقابل آنان که ۸۸ میخواستند انتخاباتی با آن عظمت را سرنگون کنند، حتی سر هیلاری کلینتون را هم درد آورد ولی الساعه لال شده وزیر خارجه آمریکا! و کور شده دیدهبان صلح حقوق بشر! و به خواب زده خودش را شورای امنیت! «شورای امنیت»! چه دروغ گندهای! امنیت را حق بنسلمانها بدانی و سلیمانیها را اما تروریست! باید گل گرفت در سازمان ملل را! باید محکوم و محاکمه کرد این سازمان بیملل را! نه بمبهای بر سر اطفال یمن را ببینی و نه چماقهای مکرون جلاد را! و تنها و تنها زوم کنی روی موشکهای حزبالله! و گردانهای قدس! که مشغول جهاد در برابر غاصب سرزمین خودشان هستند! و من ماندهام جوجه سلبریتیهای ما که یمنیها را آدم حساب نمیکنند، چرا اینجا برای مردم فرانسه، هیچ شمعی بهنشان همدردی روشن نمیکنند؟! نکند دولت مکرون از 7 دولت آزاد است و هر چه زد، زد؟! نکند سیلی خوردن مردمان اروپا فقط از داعش محکوم است؟! «نه غزه، نه لبنان» و نه حتی مردم فرانسه؟! و آنوقت پرستش کورش، چون که پادشاه آدمنوازی بود! یکی ـ دو روز پیش، تولد «جلال» بود! و نهعجب که هنوز هم «غربزدگی» فروش میرود! عنصر غربزده، عاشق سلفی با ایفل است و افتخار به خط اتوی شلوار جانشینان سارکوزی! او حتی چشم بر ظلم دولت فرانسه به مردم فرانسه هم میبندد، چرا که چشمش پر از زرق و برق ادوکلنهای مدین پاریس است؛ آنقدر که نه کارگر گلاب قمصر خودمان را ببیند، نه حتی کارگر فرانسوی را! او خود کارگر کارخانه ستمسازی غرب است! و به حقوقی، جایزهای، گندمی، سیبی بر سر برج ایفل راضی! منظور عنصر غربزده از «نه به خشونت» همان است که مراد سران غرب و FATF و CFT است! در این منظومه، تیر و کمان کودک اهل غزه و چفیه نصرالله و تفنگ بچههای حاجقاسم، حتما مصداق خشونت حساب میشوند لیکن چماق مکرون، هویج! ولو بر سر فرانسویهای چشمآبی! الان باید مینوشتی «قلعه حیوانات» را حضرت اورول! بله! دنیای غربزدهها، قلعه وحشیترین حیوانات است! عمری «نه» گفتن به «خشونت»، لیکن سوت و کف زدن برای آن نامرد که سر شیخ دردمند عصر مشروطه را برد بالای دار! و تاختن به «آلاحمد» که چرا آن جمله مشهور را در شرح مظلومیت آن شیخ شهید و نیز شرح بیوجدانی روشنفکر غربزده نوشت! هان ای مردم فرانسه! ثبت کنید در تاریخ که غمخوار شما همین ما هستیم که غمخوار مردم غزه و لبنان و یمن و بحرین نیز هستیم! خیالتان راحت! از منورالفکران غربزده هیچ کجای دنیا حمایتی نخواهید شد! حتی وقتی هم که شما را میبرند تیتر یک، بیشتر نگران آنند که مبادا «ایفل» آسیبی ببیند! عاقبت، همه حق و حقوقشان سر این برج است! و نگران که مبادا صدای قوقولیقوقول خروس فرانسه، در لابهلای خروش شما قطع شود! از نظر سران چشمچران غرب، بشکه گندهای چون بنسلمان، باید هم حکایت گاو شیرده باشد اما چندی است گریبان فراعنه، افتاده دست شیران نر! گیرم فلان سازمان زیرمجموعه آن عمارت نکره نیویورکی، قاسم سلیمانی را تروریست بخواند اما آنکه تکفیریها را از شجاعت خود و نیروهایش کفری کرده، همان است که هم برای دخترکان کرانه باختری، اشک میریزد، هم برای گریه مظلومانه هر دخترک دیگری! ولو در قلب پاریس! اوج انسانیت غربزدهها اما همین است که مثلا اگر کارگردان هستند، ایران خودشان را سیاه و پر از خشونت نشان دهند به پاریسیها! به پاریسیها که بارها و بارها رنگ جلیقه زردشان، سرخ شد این روزها! خوش آمدی به دنیا جلال! این دنیا هنوز هم قلم تو را میخواهد! قلم تویی که روشنفکر بودی و اتفاقا پاریس هم رفته بودی اما هرگز رو به برج زهرمار ایفل، نماز نخواندی! بوی خون و آهن و دود میدهد این روزها! قلم بردار! قدم بردار! برو و ببین و باز هم بنویس! و باز هم «فرانسه» را «فنارسه» بنویس، از بس که «دموقراضه» است این دموکراسی غربی! لختتر از هر پادشاهی! بشنوید! این فریاد اعتراض انسان طفل معصوم آخرالزمان است علیه مکاری مکرونها و ترامپها و بنسلمانها! هیهات! هیهات اگر بهشت شود دنیا، با وجود این رؤسای جهنمی! دنیا را و این جهان را و این مردمان را، مردی دیگر باید! مردی دیگر باید بیاید ... . ارسال به دوستان
رهبر انقلاب روز گذشته در ابتدای جلسه درس خارج فقه تأکید کردند
لزوم اصلاح قانون منع بهکارگیری بازنشستگان
گروه سیاسی: حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای صبح دیروز در ابتدای جلسه درس خارج فقه، ضمن تأکید بر اهمیت و لزوم اجرای قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، توضیحاتی را درباره برخی خلأهای این قانون و درخواستهای برخی مسؤولان از ایشان برای کسب مجوز ابقای تعداد معدودی از مدیران بازنشسته بیان کردند. ارسال به دوستان
نگاهی به کتاب «ماه به روایت آه» اثر مرحوم استاد ابوالفضل زرویینصرآباد
ارادت فاخر
حسام آبنوس: ابوالفضل زرویینصرآباد؛ نامی که حالا باید یک پیشوند «مرحوم» هم به ابتدای آن اضافه کنیم و اینطور بخوانیمش: «مرحوم ابوالفضل زرویینصرآباد». اما همین که نام این مرحوم به زبان میآید هر شنوندهای (البته هر شنوندهای هم که نه، چون مگر اهالی فرهنگ و هنر بهخصوص ادبیات در میان مردم چقدر شناختهشده هستند) یاد وجه طنز شخصیت ادبی او میافتد. شخصیتی که با اشعار طنزش سالها خاطرات خندهدار و البته تلنگرآمیزی برایمان ساخت. او طنز را نه ابزاری برای تسویهحساب سیاسی، بلکه به روشی برای بیدار شدن جامعه در برابر اتفاقات دور و برشان تبدیل کرد. با این حال اگر گاهی گزنده سرود (که ویژگی طنز همین گزندگی و غیرخنثی بودن است، البته با رعایت ادب و احترام) اما همان هم خنده به لبها آورد ولی با خداحافظی تلخی که داشت همه را حسابی گریاند. اما بهانه این یادداشت نوشتن از زرویی و وجوه طنزآمیز ادبیات او نیست، بلکه او آثاری هم دارد که کاملا مخاطب ناآشنا با خود را غافلگیر میکند. اگر به کسی بگوییم او نثری جدی با درونمایه مذهبی دارد شاید آنهایی که مرحوم زرویینصرآباد را نمیشناسند، باور نکنند که از آن طبع شوخ و طناز، چنین نثر لطیف و روانی جوشیده باشد. باید از نخستین مواجهه خودم با کتاب «ماه به روایت آه» حرف بزنم. مگر میشود با متنی مواجه نشد و از آن حرف زد. البته که شدنی است ولی در هر صورت کار سادهای نیست. من هم ابتدا یکی از آنهایی بودم که وقتی شنیدم مرحوم زرویینصرآباد نثر مذهبی دارد باورم نشد، چون تصویر من از زرویینصرآباد (اصلا در زبان نمیچرخد بگوییم «مرحوم» زرویینصرآباد) به کتاب «اصل مطلب» بازمیگردد که اشعار طنز او در روزنامه همشهری را شامل میشد؛ اشعاری که بارها و بارها خواندم و برخی را با صدای بلند برای نزدیکان قرائت کردم. برای همین بود وقتی با کتاب «ماه به روایت آه» روبهرو شدم چشمانم را مالیدم که اگر خواب میبینم بیدار شوم اما وقتی دیدم بیدارم و خبری از رویا نیست، باور کردم که قرار است با نثری از «ملانصرالدین» روزگارمان روبهرو باشم که میخواهد از حضرت عباس بن علی(ع) حرف بزند. عادت کردهام حین خواندن قضاوتی نکنم و چند مرتبهای که حین خواندن، متنی را قضاوت کردم بعدا پشیمان شدم. دو زانو در برابر نثر صیقل خورده زرویینصرآباد نشستم. هم نثر خاصیتی داشت که خواننده را به ادب وا میداشت و هم شخصیتی که نثر برای توصیف او به خدمت گرفته شده بود، مظهر ادب بود و بیادبی در برابرش کمال دنائت و پستی. زرویی که دیگر چند روزی است در میان ما نیست، در این کتاب حق مطلب را ادا کرده بود، ادای دینی به صاحب نام خویش که در وصف نگنجد یا قلم چون من، یارای توصیف نثر و شخصیتی مانند زرویینصرآباد را ندارد. روایتی ملموس از ماه بنیهاشم با ظرفیتهای نثر فارسی، اتفاقی است که در «ماه به روایت آه» خواننده با آن روبهرو شده است؛ موضوعی که در میان نویسندگان یا به آن توجه نشده یا اگر بخواهیم مثال بزنیم جز معدود آثاری که برخی قوام و قدرت لازم را برای بیان جایگاه رفیع خاندان وحی ندارند، اثر دیگری در میان نیست. شاید پیش از زرویینصرآباد تنها سیدمهدی شجاعی باشد که از ظرفیتهای نثر فارسی و ظرافتهای آن برای توصیف خاندان رسالتمآب سود برده است. ابوالفضل زرویینصرآباد به مخاطب خود نشان داده که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. او که به طنازی شهره است در برابر برادر باوفای سیدالشهدا(ع) ادب پیشه کرده و با نثری فاخر و سالم به روایت ماه دست زده است. او در کتابش پا را از حدود و خطوط قرمز فراتر نگذاشته و همواره مسیر ادب پیموده تا اثری به قدر بضاعتش در توصیف مقام رفیع سقای دشت کربلا خلق کند. خلق اثر دینی همواره یکی از موضوعات پرمناقشه در میان اهل ادب بوده و میان طیفها و جریانهای مختلف ادبی موضوعی بوده که بارها بر سر آن به مجادله برخاستهاند. زرویینصرآباد در «ماه به روایت آه» تلاش کرده نه به ورطه غلو افتاده و نه درصدد تخفیف جایگاه اولیای دین باشد. این نویسنده کوشش کرده روایتی از حضرت عباس(ع) را با به خدمت گرفتن نثری پخته به خواننده ارائه کند تا پس از پایان کتاب علاوه بر اینکه لذت رویارو شدن با نثر فارسی برایش فراهم شده، تصویری ارادتمندانه توام با عقلانیت از شخصیت کتاب در ذهن خواننده نقش ببندد. یکی از نکاتی که در روایتهای دینی دیده میشود این است که ما کمتر راوی دشمن داریم. احتمالا در مرور تاریخ با روایتهایی که دشمنان اهل بیت(ع) راوی آنها هستند روبهرو شویم که به جایگاه، مقام و منزلت این خاندان اشاره میکنند اما این روایت در میان عامه رواج ندارند اما زرویی در این کتاب تلاش کرده تصویری از قمربنی هاشم(ع) از زبان دشمن را نیز به نمایش دربیاورد که نشان از توانایی او در خلق چنین روایتی دارد؛ روایتی که در آن خواننده از زاویه دشمن شاهد تصویر مروی است و این ابتکاری خلاقانه و البته هنرمندانه است که در نثر زرویینصرآباد میتوان آن را به تماشا نشست. پایبند بودن به منابع و استنادات تاریخ یکی دیگر از وجوه این کتاب است. زرویینصرآباد در توصیف شخصیت علمدار کربلا نهتنها عاطفه و خلاقیت را به کار بسته تا اثری متفاوت عرضه کند، بلکه تلاش خود را صرف کرده تا از چارچوب مستندات تاریخی نیز پا را فراتر نگذارد تا خدشهای به شخصیت اصیل کتابش وارد نشود؛ 12 روایتی که خواننده را با خود به روزگار پیش از کربلا میبرد و تلاش میکند او را در رویارو شدن با شخصیت درخشان حضرت عباس(ع) عمق ببخشد. زرویینصرآباد در «ماه به روایت آه» همت خود را صرف این کرده که بدون اغراق و زیادهگویی تصویری از قمر بنی هاشم(ع) را به خواننده نشان دهد. نکتهای که همین جا باید به آن اشاره شود این است که با وجود ارادت وصفنشدنی ایرانیان به مقام عباس بن علی(ع) اما غیر از این کتاب و یکی دو مورد دیگر، اثری درخور این جایگاه، در سابقه ذهنی خوانندگان نثر فارسی دیده نمیشود و خب زرویینصرآباد با «ماه به روایت آه» توانسته این افتخار را نصیب خود کند که یکی از انگشتشمار راویان تمثال حضرت ابوالفضل العباس(ع) در نثر فارسی باشد، آن هم روایتی قابل استناد که از ظرفیتهای نثر فارسی بهره برده و خواننده را در یک تجربه فوقالعاده از خوانش نثر متقن فارسی شریک میکند. با مرور کارنامه مرحوم ابوالفضل زرویینصرآباد علاوه بر اینکه قالبهای نثر و نظم به چشم میآید که این موضوع، خواننده هوشمند را یاد سعدی شیرازی میاندازد، تنوع مضمون نیز چشمگیر است که این رنگینکمان مضامین نشاندهنده افقهای گسترده در ذهن و زبان این ادیب است، که 2 ساحت طنز و غیرطنز را در کارنامه خود جای داده و در هر دو نیز در بالاترین سطح قرار دارد. این توانایی در میان اهالی ادبیات اگر هم موجود باشد کمتر خودنمایی میکند که هم در نثر و هم در نظم دست به طبعآزمایی بزنند و در واقع یکی را که در آن چیرهدستتر هستند علنی میکنند و دیگری را با خود به خلوت میبرند، ولی ابوالفضل زرویینصرآباد هر دو را به جلوت آورده و در معرض قضاوت و داوری مخاطب قرار داده است. به اذعان داوران منصف و البته صاحب صلاحیت داوری، او در هر دو زمینه نهتنها موفق است، بلکه معیارهای یک اثر برجسته و البته برگزیده را دارد. «ماه به روایت آه» اثر متفاوت ابوالفضل زرویینصرآباد را که در ۱۹۶ صفحه نگارش یافته، نشر کتاب نیستان منتشر کرده است. شاید باید این متن و متنهای مشابه آن در روزگاری که مرحوم زرویینصرآباد در قید حیات بود نوشته میشد تا هم بداند آثارش چه تاثیری بر ذهن و زبان مخاطبان گذاشته و هم اینکه انگیزه تولید نمونههای موفق دیگری پیدا کند. هرچند هیچکسی گمان نمیکرد که زرویینصرآباد در جرگه کسانی باشد که زیر پنجاه سال دنیا را برای اهل دنیا میگذارد و به دیار باقی میشتابد. ارسال به دوستان
ریش و قیچی را از دشمن بگیرید!
حسن قرائی: ریش و قیچی اقتصاد مملکت از سال 92 به این سو، بیشتر از اینکه دست وزیر اقتصاد، صنعت، کار و... باشد، دست عباس عراقچی و محمدجواد ظریف بوده است. وعدههای اقتصادی رنگارنگ آقای رئیسجمهور هم بیشتر از آنکه مبتنی بر برنامهریزی در وزارت صنعت، اقتصاد و... مطرح شده باشند، بر اساس فن دیپلماسی همین آقایان طرح شدهاند. لذا ما با اینکه ولیالله سیف را در مساله توزیع دلار جهانگیری و محمد شریعتمداری را در مساله قاچاق 5 هزار خودروی لوکس مقصر میدانیم، نباید یادمان برود این تخلفات همه در پناه چتری که محمدجواد ظریف برای مسؤولان اقتصادی گسترده، رخنمایی کرده است. محمدجواد ظریف نه به خاطر آنکه زیر قراردادی امضا انداخته که حق شکایت هم برای ایران در نظر نگرفته است، بلکه به خاطر چند سال آدرس غلط دادن به 80 میلیون ایرانی باید در پیشگاه تاریخ و قانون بازخواست شود. اینکه چشمها را برای نخستینبار به بیرون از مرزها گرداند و افق نگاه جامعهای که برای استقلال و روی پای خود ایستادن انقلاب کرد را عوض کرد. ارسال به دوستان
پروندهای به مناسبت فرارسیدن 16 آذر روز دانشجو
برادر غرق خونه
محسن تاجیک: احتمالا اینکه برای مخاطبان فارسیزبان رادیو BBC «اکنون ساعت 12 نیمه شب» باشد یا «اکنون ساعت دقیقا 12 نیمه شب»، خیلی تفاوتی نکند اما برای دولتی که BBC وابسته به آن است و میخواهد به کمک ابرقدرت بلوک غرب، علیه یکی از لیبرالترین دولتهای ایران کودتا کند، میشود رمز عملیات. مصدقی که میخواست با دست دوستی به آمریکا، دست انگلیس را از نفت کوتاه کند، با دستان مشترک انگلیس و آمریکا، خودش فیتیلهپیچ شد. حالا اینکه تا سالها رسمیترین قرائت پهلوی از کودتای 28 مرداد، قیام ملی و خودجوش مردمی بوده و تا چه میزان مردم ایران چنین تحلیلی را باور کردهاند به کنار. اتفاقا «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه اسبق آمریکا اخیرا در مقدمه کتاب خاطراتش نوشته: «تیترهای خبری روز و قضاوت تاریخی به ندرت یکیاند». شاید او هم فرق تیترهای خبری روزهای پس از 28 مرداد و نطق «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه دولت کلینتون، 50 سال بعد از کودتا را شنیده باشد که گفت: «در سال 1953 میلادی آمریکا نقش موثری در ترتیب دادن براندازی نخستوزیر محبوب ایران محمد مصدق داشت. دولت [آمریکا] معتقد بود اقداماتش به دلایل استراتژیکی موجهند». ارسال به دوستان
«وطنامروز» از جزئیات لایحه بودجه 98 گزارش میدهد
ارقام معنادار در لایحه بودجه
گروه اقتصادی: جزئیات بودجه سال آینده در حالی مطرح شده است که مرور اجمالی ارقام آن حاکی است این برنامه مالی برای شرایط تحریم نفتی تنظیم شده است. در نظر گرفتن کاهش درآمد نفتی با وجود افزایش تسعیر نرخ ارز، در کنار فاصله گرفتن بیش از 100 درصدی نرخ دلار بازار آزاد و لایحه پیشنهادی عدم افزایش قابل توجه درآمدهای مالیاتی و کاهش درآمد گمرکی و کنترل رشد هزینههای جاری از ویژگیهای لایحه بودجه 98 است. به گزارش «وطنامروز»، 48ساعت از تصویب لایحه پیشنهادی بودجه سال آینده توسط هیات دولت میگذرد و تمام فعالان اقتصادی در بخش خصوصی و عمومی چشم به اعداد این سند راهبردی سالانه دوخته و منتظر 25 آذرماه، روز تقدیم لایحه بودجه به مجلس شورای اسلامی هستند؛ اعدادی که در روزهای اخیر و 2 هفته قبل از تقدیم بودجه به مجلس، جسته و گریخته توسط مسؤولان دولتی مطرح شدهاند. ارسال به دوستان
گزارشی درباره وضعیت باشگاه استقلال در 5 سال اخیر
بلایی که دولت بنفش بر سر آبیها آورد
محمد سهیلی: زمانی که حسن روحانی در سال 1392 رئیس جمهور شد و در حال تشکیل دولت یازدهم بود، استقلال تهران به عنوان قهرمان لیگ برتر فوتبال در فصل قبل (لیگ دوازدهم)، لیگ جدید را آغاز کرد اما همزمان با عمر 5 ساله دولت بنفش، اوضاع آبیهای پایتخت هر روز بدتر از دیروز بوده است. استقلالیها نهتنها رنگ قهرمانی را در دولت تدبیر و امید ندیدهاند که معتقدند این دولت عمدا با حمایت بیش از اندازه از رقیب سنتی آنها، به دنبال تضعیف آبیهاست. در این گزارش تلاش میکنیم عملکرد دولت روحانی را در قبال استقلال که با نارضایتی شدید هواداران میلیونی آن همراه بوده است، بررسی کنیم. ارسال به دوستان
مودریچ برنده توپ طلای ۲۰۱۸ شد
پایان امپراتوری مسی و رونالدو
لوکا مودریچ به سلطه کریستیانو رونالدو و لیونل مسی پایان داد و توپ طلای فوتبال جهان را به دست آورد. با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۱۸ میلادی، دوشنبه شب مراسم توپ طلا برگزار شد و لوکا مودریچ توانست برای نخستینبار این جایزه را کسب کند و به سلطه ۱۰ ساله لیونل مسی و کریستیانو رونالدو پایان دهد. هافبک رئالمادرید به همراه تیمش در سال ۲۰۱۸ توانست فاتح لیگ قهرمانان اروپا شود و در جامجهانی نیز به کرواسی کمک کرد به بالاترین افتخار خود دست یابد و به دیدار نهایی جامجهانی برسد. مودریچ پیشتر در مراسم بهترینهای فیفا نیز عنوان بهترین بازیکن سال را به دست آورد. دیوید ژینولا، بازیکن سابق تیمملی فرانسه این جایزه را در پاریس به مودریچ اهدا کرد. ارسال به دوستان
دگردیسی در مفهوم جنگ
از «جنگشناختی» تا «ترور نرم»!
ماشاءالله ذراتی: جهان امروز بیش از هر زمان دیگری دچار بحران مفاهیم است. اگر بپذیریم که مفاهیم عناصر اصلی تشکیلدهنده بافتهای متنـوع ادراک مـا هسـتند، اذعان خواهیم داشت که مفاهیم بهمثابه یاختههای مولکولی این بافت بـه فهم ما حیات و به نگاه ما جهت میبخشند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|