|
نظارت بر قیمتها در استان کافی نیست
قیمتهای نجومی لبنیات در فروشگاههای قم
روند دامنهدار افزایش قیمت کالاهای اساسی، خروجی و اثر مثبت نظارت و مصوبات کارگروه تنظیم بازار استان را نزد افکار عمومی در هالهای از ابهام قرار داده است. به گزارش تسنیم، وجود نظارت و بازرسیهای بازدارنده برای حفظ و ثبات قیمت، آثار روانی مثبتی در جامعه برجا میگذارد و شهروندان را نسبت به اجرای قانون و برخورد با قانونگریزی و افسارگسیختگی بیضابطه قیمتها امیدوار میکند، همچنین آثار روانی امیدبخشی را در افکار عمومی به وجود میآورد.
باید اعتراف کنیم لبنیات در حال خروج از سبد خانوارهاست ارسال به دوستان
دغدغهای به نام ترسیم نقطه ثقل اقتصادی کشور
علی صفری: اخیرا حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از خانوادههای شهیدان دفاعمقدس و مدافع حرم و دفاع از مرزها و امنیت، ضمن دعوت مردم و جوانان و همچنین مسؤولان به بیداری و هوشیاری در مقابل توطئههای جبهه استکبار و در رأس آن آمریکا، فرمودند: «همه باید تلاش خود را برای تقویت اقتصاد کشور و تولید ملی مضاعف کنند و مسؤولان نیز باید مراقب باشند تا فریب ظاهرسازی و زبانبازی دشمن را نخورند و دشمن خبیثی که از در بیرون شده است، از پنجره وارد نشود..... هدف آنها این بود که به وسیله تحریم و اقدامات ضدامنیتی، در کشور دودستگی، اختلاف و جنگ گروهها به وجود آورند و عدهای را به خیابانها بکشانند و نام آن را هم «تابستان داغ» گذاشته بودند اما به کوری چشم دشمنان، تابستان امسال یکی از بهترین تابستانها بود...». ارسال به دوستان
قشونکشی ترامپ به واشنگتن
مهدی محمدی: یکم- برخلاف عموم تحلیلهایی که در 24 ساعت گذشته منتشر شده، تصمیم آمریکا به خروج نیروهایش از سوریه دارای منطق راهبردی قابل درکی است. آمریکا پس از گذشت حدود 7 سال، همچنان قادر به تدوین یک راهبرد منسجم در سوریه نبود و اساسا نمیتوانست به این پرسش پاسخ بدهد که در سوریه چه میکند. در آغاز، آمریکا راهبرد خود را کنار گذاشتن بشار اسد اعلام کرد و پس از حدود 3 سال اعتراف کرد در این کار شکست خورده است. درست است که آمریکا هرگز به حمایت از تروریستها پایان نداد ولی این یک حقیقت غیرقابل انکار است که از مقطعی به بعد آمریکا هم به این نتیجه رسید که اسد تنها کسی است که میتواند حداقلی از ثبات را در سوریه ایجاد کند. در این مدت، آمریکا انبوهی از گروههای تروریستی را در سوریه ایجاد کرد که حتی نمیدانست از کدام یک از آنها، تا چه حد و برای انجام کدام ماموریت باید حمایت کند. به همین دلیل، گروههایی که فیالمثل از سوی سیا حمایت میشدند همزمان از جانب پنتاگون در معرض حمله بودند! روی زمین هم آمریکا هرگز متحدی نیافت که بتواند به آن تکیه کند. از یک سو از طیفی از نیروهای کرد حمایت کرد تا شاید بتواند یک نیروی رزمی قابل اتکا روی زمین برای خود ایجاد کند و از سوی دیگر، در همان جغرافیا، همزمان از سنیهایی حمایت میکرد که قرار بود از موصل تا دیرالزور کشور مستقل سنی ایجاد کنند و کریدور زمینی عراق به سوریه را ببندند. این تناقضهای عملیاتی هرگز پایان نیافت. آمریکا در انزوای دیپلماتیک سوریه هم شکست خورد. همه کشورهایی که زمانی به تحریک و تشویق آمریکا، با هدف براندازی اسد وارد خاک سوریه شدند اکنون آشکارا و نهان روابط خود را با دمشق از سر گرفتهاند و حتی در اندیشهاند سوریه را مجددا به جلسه اتحادیه عرب دعوت کنند اما آمریکا به دلیل نوعی فلج راهبردی که گرفتار آن است، همچنان به تکرار جمله احمقانه «اسد باید برود» مشغول است؛ جملهای که خود نیز به آن کمترین اعتقادی ندارد. روسیه و ایران عملا موفق شدهاند یک فرآیند سیاسی خارج از اراده آمریکا در باب سوریه کلید بزنند که نتیجه آن حذف کامل آمریکا از رایزنیهای سیاسی درباره آینده دمشق بوده است. این فرآیند در حال پیشرفت است و آمریکا نه میتواند بر آن اثر بگذارد و نه میتواند آن را مختل کند. از همه مهمتر، آمریکا در هدف اصلی خود یعنی جلوگیری از الحاق کامل و عملیاتی سوریه پساداعش، به محور مقاومت و بیرون راندن ایران و حزبالله از سوریه و ایجاد اطمینان خاطر برای اسرائیل مبنی بر اینکه سوریه یک جبهه جدید ضداسرائیلی نخواهد بود هم سخت ناکام مانده است. آمریکا احتمالا فهمیده بیمعناست که اسد در سوریه بماند و مقاومت از سوریه برود، و در نتیجه تسلیم واقعیتی شده که حداقل از 4 سال پیش به این طرف، بدیهی مینمود. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|