بررسی سینمای ورزشی با نگاهی به فیلمهای مهم این ژانر در سینمای جهان
سینمای سکوهای قهرمانی
محمدرضا کردلو: روزهای پایانی سال 2017، خبر پرفروش شدن یک فیلم سینمایی در ژانر ورزشی در سینمای روسیه مطرح شد. «عمودی رفتن» (BBEPX) نهتنها پرفروشترین فیلم سال 2017 که موفقترین فیلم تاریخ این کشور لقب گرفت. با کمک فروش «عمودی رفتن»، سینمای روسیه با پشت سر گذاشتن فرانسه برای نخستینبار به بزرگترین بازار سینمای اروپا در سال ۲۰۱۷ تبدیل شد. ماجرای فیلم اما چه بود؟ «عمودی رفتن» بازی تاریخی تیمهای ملی بسکتبال آمریکا و شوروی را در فینال رقابتهای المپیک ۱۹۷۲ مونیخ روایت میکند. بازی 2 تیم بسکتبال شوروی و آمریکا در فینال المپیک مونیخ 1972 تا 3 ثانیه مانده به پایان با یک امتیاز اختلاف به سود آمریکا جریان داشت. در این لحظه «ایوان ادشکو» توپی را از میانههای زمین برای همتیمیاش «الکساندر بلوف» فرستاد و او با گل کردن توپ، قهرمانی را به مردان شوروی هدیه داد. آمریکاییها که به داوری این بازی اعتراض داشتند، هرگز شکست را نپذیرفتند و همچنان به نتیجه آن بازی تاریخی رویکردی همراه با تردید و اعتراض دارند. «عمودی رفتن» به کارگردانی «آنتون مگردیچف» از آخرین روزهای 2017 میلادی در سینماهای روسیه به نمایش عمومی درآمد و با فروشی نزدیک به 40 میلیون دلار، موفقترین فیلم تاریخ این کشور لقب گرفت. این موفقیت تاریخی برای یک فیلم ورزشی در شرایطی به دست آمد که ورزش روسیه با بحران دوپینگ دست و پنجه نرم میکرد و روابط این کشور با آمریکا در پایینترین سطح ممکن قرار داشت. تا جایی که یک مستند آمریکایی «دوپینگ» در ورزش روسیه را سوژه خود قرار داده بود. آنچنان که در این فیلم مستند میبینیم یک مستندساز آمریکایی و یک پژوهشگر روس، حقایق مربوط به دوپینگ در مسابقات المپیک را افشا میکنند. آنها به اطلاعاتی دست پیدا میکنند که برنامه مخفی دوپینگ ورزشکاران روس را آشکار میکند. مستند «ایکاروس» رسوایی دوپینگ ورزش روسیه را در سطح بینالمللی به تصویر میکشد و اطلاعات دقیقی را درباره یک تقلب ورزشی گسترده ارائه میکند؛ ماجرایی که از این هم فراتر میرود و به یک کشمکش سیاسی- اجتماعی بدل میشود و حتی بر برگزاری مسابقات جامجهانی فوتبال در این کشور سایه میاندازد. اکران مستند «ایکاروس» دوباره بر آتش اختلافات ورزشی و سیاسی روسیه با آمریکا میدمد و باعث ایجاد حساسیتهای زیادی میشود. اسکار هم در ادامه رویکرد سیاسی خود که باعث شده عنوان
«POLETIC HOLLYWOOD» را به خود بگیرد، نسبت به این موضوع مهم بیتفاوت عمل نمیکند و اتفاقا این مستند برنده جایزه اسکار 2018 در بخش بهترین مستند بلند میشود. در میانه رقابتهای اینچنینی در میدان ساخت آثاری با ژانر ورزشی که با تهییج مخاطبانی که به ملیت خود افتخار میکنند همراه شده است، میتوان سوالات فراوانی درباره ژانر ورزشی در سینمای ایران مطرح کرد؛ با این همه جذابیتهای ورزشی، قهرمانیها، ناداوریها، چهرههای سرشناس ورزشی، حضور در عرصههای جهانی و شاید همان بازی خیلی خاص ایران و آمریکا در جامجهانی 98 که لقب یکی از سیاسیترین بازیهای فوتبال قرن را نیز به خود گرفته بود، چرا سینمای ایران آن اندازه که باید نسبت به ورزش قهرمانی نپرداخته است؟ و شاید بشود سوال اساسیتری را نیز مطرح کرد که آیا واقعا از فیلمهایی در ژانر ورزشی در سینمای ایران استقبال میشود؛ تجربه ژانر ورزشی در سینمای ایران چه میگوید؟ ژانر ورزشی با استقبال کم مواجه میشود یا فیلمهایی که در این ژانر ساخته میشوند از کیفیت لازم برخوردار نیستند؟ در مطلب زیر به بهانه شکست فیلم «غلامرضا تختی» در گیشه، نگاهی کوتاه به سینمای ورزشی در دنیا و تعدادی از ساختههای سینمایی و تلویزیونی در ایران با محوریت ورزش انداختهایم.
در دهههای 40 و50 یکی از پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون در ایران، مسابقههای مشتزنی محمدعلی کلی بود؛ مسابقههایی که تماشاگران به شوق پیروزی «کلی» پای آن مینشستند و با هر شکست «کلی» ناراحتی فراوان در بینندگان ایرانی پدید میآمد. در گزارشهای مختلف، عکسهایی از ازدحام مردم در مکانهایی همگانی همچون قهوهخانهها برای تماشای مبارزههای محمدعلی به جای مانده است. گرایش این بوکسور پرآوازه آمریکایی به آیین اسلام یکی از دلایل اهمیت او برای ایرانیان بود. نزدیک به 3 سال قبل وقتی «محمدعلی» اسطوره بوکس جهان با همه خاطرات تلخ و شیرین ورزشیاش از دنیا رفت، یکی از موضوعاتی که در رسانهها مطرح میشد فهرست فیلمهایی بود که درباره او ساخته شده است.
درباره علی
اولین فیلم درباره این ستاره ورزشی در سال 1971 با عنوان «علی مبارز» به کارگردانی مشترک «ریک باکستر» و «ویلیام گریواس» ساخته شد که ماجرای آن حول محور اولین تقابل وی با «جو فریزر»، مهمترین رقیبش و جنجالهای خارج از رینگ بود. در این فیلم «محمدعلی کلی» و «جو فریزر» در نقشهای خودشان بازی کردند. «بزرگترین» دومین فیلم با حضور «کلی» در نقش خودش، در سال 1977 به کارگردانی «تام گریس» رقم خورد که درباره زندگی وی پس از المپیک سال 1960 تا کسب مجدد قهرمانی سنگینوزن جهان و بازپس گرفتن قهرمانی از «جورج فورمن» بود. مستند «وقتی ما پادشاه بودیم» در سال ۱۹۹۶ به کارگردانی «لئون گست» ساخته شد که به مسابقه مشتزنی دسته سنگینوزن جهان بین «محمدعلی کلی» و «جورج فورمن» میپرداخت. این مسابقه که سیام اکتبر ۱۹۷۴ برگزار شد، با نام «غرش در جنگل» شناخته میشود. در این فیلم افراد مشهوری چون «جیمز براون»، «بی بیکینگ»، «نورمن میلر» و «اسپایک لی» حضور دارند. نمایش فیلم «وقتی ما پادشاه بودیم» در سال ۱۹۹۴ با استقبال منتقدان مواجه شد و این فیلم در همین سال جایزه اسکار بهترین فیلم مستند بلند را دریافت کرد. «علی: قهرمان آمریکایی» به کارگردانی «لئون ایکاسو»، فیلم تلویزیونی زندگینامه «محمدعلی کلی» در سال 2000 بود که بیشتر از طریق فلشبک به زندگی وی، زمانی که هنوز مسلمان نشده بود میپردازد. این فیلم که در آن «دیوید رامسی» در نقش محمدعلی بازی میکند، شامل جدال معروف قهرمان جهان در سال 1974 با «جورج فورمن» نیز میشود. فیلم «علی» محصول سال 2001 ساخته «مایکل مان» یکی از منحصربهفردترین فیلمها درباره «محمدعلی کلی» است، چرا که برخلاف اغلب آنها در قالب مستند ساخته نشده است. این فیلم به روایت زندگی این بوکسور در خلال سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۴ میلادی میپردازد و در آن «ویل اسمیت» بازیگر معروف آمریکایی در نقش محمدعلی به ایفای نقش پرداخته است و برای این نقش نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد سال ۲۰۰۱ نیز شد. در مستند «رودرروی علی» که سال 2009 توسط «پیت مک کورماک» ساخته شد، زندگی این ستاره دنیای مشتزنی از زبان 10 نفر از مهمترین رقبای او روایت میشود که به ستایش از وی در طول دوران حرفهای ورزشیاش میپردازند. این فیلم در نهایت به جمع نامزدهای نهایی بخش مستند اسکار راه یافت اما موفق به کسب جایزه نشد. مستند «محاکمه محمدعلی» ساخته «بیل سیگل» در سال 2013 روایتگر مسلمان شدن وی و همچنین امتناع او از حضور در جنگ ویتنام است. در این مستند به واکاوی عقاید کلی درباره نابرابری نژادی و همچنین مذهب پرداخته شده است. اما مستند «من علی هستم» که جدیدترین فیلم درباره قهرمان 3 دوره بوکس سنگینوزن جهان است و سال 2014 به کارگردانی «کلر لوئینس» ساخته شد، با استفاده از فایلهای صوتی مصاحبه با کلی و خانوادهاش، روایتی مستند از داستان زندگی او ارائه میدهد. در این پروژه سینمایی «مارک تایسون» و «جورج فورمن» از قهرمانان پرآوازه بوکس جهان نیز مقابل دوربین رفتهاند.
تعلیق و درام در ورزش و سینما
همانطور که میبینید اهمیت یک شخصیت اسطورهای ورزشی برای سینمای هالیوود تا حدی است که فیلمهای سینمایی و مستند مهمی توسط افراد مختلف درباره او ساخته میشود. سینمای هالیوود در فیلمهای بیوگرافی و آثاری که صرفا در ژانر ورزشی ساخته شدهاند، به قهرمانیها و جذابیتهای سینمایی دنیای ورزش توجه کرده است. در یکی از نوشتهها پیرامون ارتباط ورزش و سینما آمده است: «ورزش» و «سینما» اولا به دلیل اشتراکات ذاتیشان در وابستگی به «تعلیق» و «درام» و جذب مخاطب با «جذابیتهای نمایشی»، و ثانیا به دلیل بازگشت اقتصادی سینما با استفاده از شهرت ستارگان ورزشی، از ابتدای تاریخ سینما همواره پیوندی جدی داشتهاند و به همین دلیل هزاران فیلم سینمایی با محوریت ورزشهای مختلف در جهان تولید شده است و هرساله به تعداد آنها اضافه میشود. خیلی از همین درامهای ورزشی هم با کسب جوایز مهمی چون اسکار یا کسب محبوبیت در بین مخاطبان جدیتر سینما یا با درآمدهای بالا توانستهاند بخش مهمی از تاریخ سینما را نیز به خود اختصاص دهند و برای همین حتی دنبالههای متعددی نیز بر آنها ساخته شده است.
پرداختهای سینمایی در ژانر ورزشی از دوران سینمای صامت آغاز شده است؛ «دانشجوی سال اول» با بازی «هارول لوید» از کمدینهای مشهور تاریخ سینما، توسط «فرد سی نیومیر» و «سام تیلور» در سال 1925 ساخته میشود. در این فیلم دانشجویی به نام «هارولد لمب» بتازگی وارد دانشگاه شده و در اولین اقدام تلاش میکند به تیم راگبی دانشگاه راه پیدا کند اما او که هیکلش نحیف است و عینک بر چشم دارد، مدام از سوی مربی و بازیکنان خوشهیکل و توانمند تیم راگبی دانشگاه مورد تمسخر قرار میگیرد، با این حال هارولد که سر نترس و روحیه ماجراجویی دارد با همه آزارهایی که میبیند دست از تلاش نمیکشد. سکانسی که لوید در آن توپ راگبی را در دست دارد و همه بازیکنان تیم دانشگاه روی او افتادهاند و او با تعجب و افتخار به دوربین نگاه میکند یکی از درخشانترین سکانسهای ورزشی تاریخ سینماست.
سینماگران مؤلف در ژانر ورزشی
اهتمام کارگردانان صاحب سبک سینما به ساخت آثاری در ژانر سینمای ورزشی نیز جالب است. مارتین اسکورسیزی با فیلم مهم «گاو خشمگین» یکی از سینماییترین آثار با محوریت ورزش را در سال 1980 و بر مبنای کتاب «گاو خشمگین؛ داستان من» نوشته «جیک لامونا» میسازد. این فیلم در بسیاری از فهرستهای سینمایی بهترین فیلم ورزشی تاریخ سینما معرفی شده است. «لامونا» یکی از معروفترین قهرمانان مشتزنی تاریخ است که از سال 1949 تا 1951 مرد شماره یک رینگ بوکس جهان در میانوزن بود. او که به دلیل ضربات هولناک و خستگیناپذیر بودنش در مبارزه به گاو خشمگین معروف شده بود، زندگی پرفرازونشیبی داشت. لامونا که بسیار بیقید بود و بددهن، با تلاش خودش به اوج رسید و با خودویرانگریاش به ورطه سقوط افتاد. رابرت دنیرو در فیلم «گاو خشمگین» یکی از بهترین بازیهای کارنامه کاری خودش و یکی از هیجانانگیزترین نقشآفرینیهای تاریخ سینما را خلق کرد. فیلم یک تراژدی تمامعیار است که با بیرحمی تمام، ظهور و سقوط قهرمان داستان را به تصویر میکشد. دنیرو که برای این فیلم اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد، برای باورپذیر کردن نقش خود دست به همه کار زد. از شرکت کردن در مسابقات مشتزنی بروکلین تا اضافه کردن 30 کیلو به وزن خود. دنیرو آنقدر باورپذیر در نقش یک بوکسور حرفهای ظاهر شد که حتی «جیک لاموتای» واقعی که در این فیلم به عنوان مشاور و تمریندهنده دنیرو حضور داشت به او گفته بود اگر بخواهد، میتواند یک بوکسور بینظیر شود و او خوشحال میشود در این راه مربی او باشد. فیلم دیگر اسکورسیزی در این ژانر «رنگ پول» است؛ فیلمی با فیلمنامه «ریچارد پرایس» که برگرفته از رمانی به همین نام نوشته «والتر تویس» است. «پل نیومن» بهخاطر ایفای نقش درخشان در این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شده است. این فیلم ادامه فیلم بیلیاردباز با بازی پل نیومن است. این فیلم همچنین نامزد دریافت بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین کارگردانی هنری شده است. اما خود بیلیاردباز که «رابرت روسن» آن را در 1961 کارگردانی کرده است نیز یکی از مهمترین درامهای ورزشی تاریخ سینماست.
سری راکی و استالونه
در این میان اما سری فیلمهای «راکی» برای ایرانیان از همه فیلمهای ورزشی شناختهشدهتر است. داستان تبدیل یک لات آسمانجل ایتالیاییتبار به قهرمان بوکس جهان که در سال ۱۹۷۶ توانست 3 اسکار را نصیب سازندگانش کند و به دلیل موفقیتهای خیرهکننده در طول حدود نیم قرن بعد، ۵ دنباله دیگر نیز بر آن ساخته شود؛ شخصیتی که همچنان در سینما حضور دارد و «کرید» با حضور وی در سال 2015ساخته شد. به این فیلمها میتوان اسامی دیگری را اضافه کرد. «به سوی پیروزی» که محصول 1981 است، با حضور 3 بازیگر سرشناس یعنی سیلوستر استالونه، مایکل کین و ماکس فون سیدو و همچنین «پله» همراه شده است. یک فوتبالیست سرشناس که سالها به عنوان بهترین بازیکن تاریخ فوتبال معرفی شده است. حضور او در فیلم هیوستون یک اتفاق بسیار جذاب بود. همچنین حضور سر بابی مور، بازیکن تاریخساز انگلیسی که باعث پرطرفدار شدن این فیلم شد. «به سوی پیروزی» درباره تعدادی از زندانیان جنگ دوم جهانی است که در کمپ آلمانها اسیر شدهاند. آنها مهارت بالایی در فوتبال دارند و همین باعث میشود آلمانها که بشدت در پی راه انداختن یک بازی روانی و تبلیغاتی جدید هستند به این اسرا پیشنهاد برگزاری یک مسابقه رسمی و عمومی فوتبال را بدهند.
میدان رویاها
«هوزیرزها»- محصول 1986- که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است یکی از فیلمهای مهم پیرامون ورزش بسکتبال است. داستان درباره دبیرستان کوچکی به نام «میلان» در ایالت ایندیانا است که تیم بسکتبال آن توانست در سال 1954 قهرمان آمریکا شود. «میدان رویاها» فیلم مهم دیگری در ژانر ورزش است. آلدن رابینسون در سال 1989 ایده درخشان رمان «جوبی، پابرهنه» نوشته دبیلو پی کینسلا را در «میدان رویاها» به تصویر کشید و تا سالها به عنوان یکی از 10 فیلم برتر ورزشی تاریخ سینما معرفی شد. الیور استون، کارگردان نامی سینما هم با «هر یکشنبه کذایی» که سال ۱۹۹۹ میلادی ساخته شده، خود را به فهرست فیلمسازان ژانر ورزشی اضافه کرده است. او در این فیلم از «آلپاچینو» و «کامرون دیاز» استفاده کرده است. ساخت فیلمهای ورزشی بویژه آنها که با التهابات سیاسی نیز همراه شدهاند در کشورهای دیگر نیز در موارد متعدد اتفاق افتاده است که البته به قوت و اهمیت سینمای آمریکا نیستند. «فرزندان افتخار» ساخته «کریشتینا گودا» در سال 2006 فیلمی با محوریت قهرمانی تیم واترپلوی مجارستان در المپیک 1956 ملبورن است که با تاریخ انقلاب 1956 مجارستان درآمیخته شده است. این فیلم ماجرای ستاره جوان واترپلو است که درگیر انقلاب ضدشوروی میشود که در خیابانها جاری است. او ابتدا فقط به قصد ماجراجویی درگیر چنین ماجرایی میشود و بهخاطر یک رابطه عاطفی خود را در میانه حوادث مییابد. کمی بعد و هنگام عقبنشینی متعاقب ارتش سرخ، به نظر میرسد انقلاب پیروز شده است. «کارچی» به تیمش بازمیگردد تا در المپیک ملبورن شرکت کند. او خبر ندارد که ارتش شوروی در حال بازگشت به مجارستان است... کارچی و همتیمیهایش فقط با قهرمانی در المپیک است که میتوانند تصویر یک ملت شکستناپذیر را به نمایش دربیاورند. «مانیبال» محصول 2011 با بازی «برد پیت» و کارگردانی «بنت میلر» یکی دیگر از فیلمهای موفق در ژانر ورزشی است. این فیلم در 5 رشته نامزد اسکار میشود. داستان فیلم بر پایه کتابی با همین نام نوشته «مایکل لوئیس» است. فیلم درباره مدیر یک تیم ورزشی بیسبال (اوکلند اتلتیکس) به نام «بیلی بین» است. فیلم یک روایت واقعی از مدیر تیمی است که نتایج بسیار ضعیفی را کسب کرده است و 2 تن از بهترین بازیکنان خود را به خاطر همین مشکلات از دست میدهد و تیم اوکلند اتلتیکس در آستانه فروپاشی قرار میگیرد اما بیلی بین که در جوانی با یک اشتباه ورزش بیسبال را انتخاب کرده است راه بازگشتی را نمیبیند و تصمیم میگیرد نهایت سعی و تلاش خود را به کار گیرد تا بتواند تیمش را از بحران نجات دهد! او با کمک فردی به نام «پیتر براند» دست به اقدام عجیبی میزند و براساس یک سری معادلههای ریاضی بازیکنانی را به خدمت میگیرد تا اینکه بهخاطر همین تصمیم رفتهرفته تیم نتایج بهتری میگیرد و موفقیتی تاریخی را رقم میزند.
برد پیت در 2013 در فیلم ورزشی و اکشن دیگری با عنوان «شتاب» به کارگردانی «ران هاوارد» بازی میکند. این فیلم نیز بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است. فیلم در واقع بازسازی واقعه مسابقه فرمول یک دهه ۱۹۷۰ میان «جیمز هانت» و «نیکی لائودا» است که لائودا در سال ۱۹۷۶ در یک تصادف فاجعهبار در مسابقات فرمول یک جایزه بزرگ آلمان بشدت مجروح میشود و تا سر حد مرگ پیش میرود. او اما چند هفته پس از حادثه به میادین بازمیگردد تا با رقیبش، جیمز هانت، برای دستیابی به مقام قهرمانی جهان در سال ۱۹۷۶ در فوجی ژاپن به رقابت بپردازد و ماجرا با این رقابت ادامه پیدا میکند. یکی از آخرین آثار مهم در ژانر سینمای ورزشی «شکارچی روباه» بنت میلر است که در 5 رشته نامزد اسکار در سال ۲۰۱۴ میشود. داستان فیلم بر اساس زندگی واقعی و تراژیک «دیوید شولتز»، قهرمان کشتی آزاد المپیک ساخته شدهاست. نام فیلم نیز از عنوان باشگاهی گرفته شده است که دیوید شولتز و برادرش مارک شولتز زیر نظر «جان دو پان» در آن کار میکردند.
چرا تختی نفروخت؟
ساخته شدن یکی از موفقترین آثار سینمای ورزشی با محوریت زندگی واقعی یکی از قهرمانان کشتی آزاد را میتوان بهانه خوبی برای ادامه دادن این مطلب با نگاهی به فیلمهای سینمای ورزشی در ایران و یکی از آخرین آثار این ژانر یعنی «غلامرضا تختی» دانست که این روزها حرف و حدیثها و تحلیلهای فراوانی درباره شکستش در گیشه مطرح شده است. فارغ از همه تحلیلها، توجه به این مهم لازم است که نباید «ورزشی» بودن ژانر را دلیل عمده نفروختن فیلم درگیشه دانست. بسیاری از فیلمهای موفق در ژانر ورزشی که در بالا از آنها یاد شد، پیش از قرار گرفتن در گونه یا ژانری مستقل با عنوان «ورزشی»، یک فیلم خوب هستند؛ یک فیلم خوب با همه جذابیتهایی که لازمه آن است. درباره «غلامرضا تختی» از همان ایام جشنواره فیلم فجر سیوهفتم، این موضوع مطرح بود که فیلم فاقد مؤلفههای حماسی است که خاص قهرمانان در فیلمهای ورزشی است. این موضوع باعث شده فیلم تا آن اندازه که انتظار میرود، سرگرمکننده نباشد. این حتما یکی از دلایل مهم نفروختن «غلامرضا تختی» در گیشه است. دلیل دیگر نداشتن مؤلفههای ثابت فروش مانند بازیگر است. حالا ممکن است این سوال مطرح شود که ساخت فیلم تختی اشتباه بود؟ قطعا نه! همانطور که در ابتدای متن اشاره شد، فقط درباره محمدعلی(کلی) نزدیک به 10 فیلم در قالب داستانی و مستند تولید شده است. طبیعتا پهلوانی مانند مرحوم غلامرضا تختی واجد جذابیتهایی است که میتواند زمینهساز داستانهای دیگری علاوه بر آنچه «ملکان-توکلی» ساختهاند، باشد. نکته مهم البته آن است که به اهمیت «سرگرمکنندگی» آثار نیز توجه ویژه شود.
ژانر بیسروصدا
همه آنچه گفته شد، شاهدی بر این ادعاست که دست سینمای ایران در ژانر ورزشی خالی است. با همه جذابیتهایی که در ابتدا عنوان شد: قهرمانیها، ناداوریها، چهرههای سرشناس ورزشی، حضور در عرصههای جهانی، و شاید همان بازی خیلی خاص ایران و آمریکا در جامجهانی 98 که لقب یکی از سیاسیترین بازیهای فوتبال قرن را نیز به خود گرفته بود، چرا سینمای ایران آن اندازه که باید نسبت به ورزش قهرمانی نپرداخته است؟ و حتی دست کشور بیورزشی مانند هند، پرتر از سینمای ایران است. با احتساب چند اتفاق سینمایی در این ژانر در سالهای اخیر (مانند عرق سرد، سونامی، معکوس و...) تعداد فیلمهای با محوریت ورزش در سینمای ایران شاید تنها به تعداد انگشتان یک دست برسد. این فیلمها نیز آثاری هستند که عمدتا از کیفیت پایین ساخت برخوردارند و نتوانستند به عنوان فیلمی موفق در این ژانر معرفی شوند. «خط پایان» به کارگردانی محمدرضا طالبی و با بازی زوج طهماسب و جبلی را میتوان اولین فیلم ورزشی سینمای پس از انقلاب دانست که با محوریت مسابقات دوچرخهسواری ساخته شد اما شاید مشهورترین فیلم ورزشی سینمای ایران «یاسهای وحشی» به کارگردانی محسن محسنینسب باشد که در دهه 70 دو فیلم «یاسهای وحشی» و «شیرهای جوان» را با محوریت ورزشهای رزمی ساخت. سینمای ایران البته جز این 2 فیلم رزمی، یکبار مسابقات اتومبیلرانی را در فیلم «سرعت» به کارگردانی محمدحسین لطیفی دستمایه ساخت فیلم کرد که نتیجه کاملا متوسطی دربر داشت. «فوتبالیستها» به کارگردانی علیاکبر ثقفی و «مثلث آبی» به کارگردانی هادی صابر، تلاشهای شکستخوردهای برای پرداختن به حاشیههای فوتبال بودند. در سالهای اخیر هم آثاری مانند «سونامی» و «عرق سرد» به خاطر افراط در پرداختن به سویههای اجتماعی و سیاسی اساسا از ژانر ورزشی چیزی جز یک اسم باقی نگذاشتهاند. در سینمای کودک و نوجوان نیز تلاشهایی در این باره شده است. «قهرمانان کوچک» و «ضربه فنی» را شاید بتوان 2 فیلم ورزشی کودک و نوجوان به حساب آورد که به لیست فیلمهای ورزشی اضافه شدهاند. غلامرضا تختی ورزشیترین فیلم سینمایی سالهای اخیر نیز در گیشه با شکست مواجه شد که مسأله «فروختن یا نفروختن فیلمهای ورزشی در سینمای ایران» را جدیتر از گذشته به رسانهها کشانده است.
باید دید آیا مردم در سالنهای سینما و در آینده فیلمی را خواهند دید که به خاطر داشتن وجوه قهرمانی و ملی از آن تاثیر بپذیرند یا خیر؟