غیر از آن اشکی که می ریزم به هنگام برش
قیمتش هم می کند اندام من را مرتعش
از زمین کشت تا آید به دست مشتری
می کند نرخش به هر دستی جهش پشت جهش
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
نیست آیا این گرانی لایق یک واکنش؟
یک نفر پرسید پاسخ آمدش غیر از پیاز
کس نباشد لاجرم مستوجب این سرزنش
خواسته قدری کلاس کار را بالا برد
یا دهد سطح سواد خویشتن را گسترش!!!
چون که بوده در حساب و جبر مقداری ضعیف!!
رفته دنبال قلم‌چی، سنجش و گاج و پرش!!!
غم مخور ای منتقد غیر از پیاز و گوشت هم
مانده قدری آب و روغن تا بریزی در خورش!!!

مراسم اختتامیه جشنواره جهانی «کامنت برتر»  به سردبیری جمعی از فیک‌های اینستاگرام و با حضور جمعی از سلبریتی‌ها، اهالی رسانه، هکرها و لایک‌کنندگان در محل لایو بهروز حاجیلو درحال برگزاری ا‌ست.

در ابتدای مراسم کلیپی از گانگستربازی‌های این عقده‌ای‌های مکش مرگ من تگزاس ندیده پخش و از تعدادی اسلحه گرم قابل حمل، همچنین یک اسنایپر سه لول خفن که دوربینش اصلا یه وضعی اوففف بود، رونمایی شد.
سپس یکی از همان فیک‌ها که سردبیر جشنواره بود روی خط آمده و پس از مرتب کردن موها با تف، اظهار خوشحالی کرد و رفت.
بعد آن یک فیک آمد و برای آنکه تابلو نشود همان قبلی ا‌ست، یک بار دیگر به موهایش تف زد که کسی شک نکند. ایشان چنین اظهار کرد که در طی این چند سال عمر با فیکیت، داداشی‌ای مثل بهروز حاجیلو نداشته و حتما یکی از کامنت‌های زیر پست وی برنده کرکس چدنی خواهد بود. وی اظهار داشت این جشنواره کمک بزرگی به اینفلوئنسرها برای دریافت کامنت‌های بهتر خواهد کرد.

وی در ادامه از وزیر جوان که زیرساخت درست و حسابی برای فعالیت مجازی دست و پا نکرده که فیک‌ها راحت باشند و همه‌ا‌ش پیشرفت کنند، تشکر کرد.

نوبت به معرفی برگزیدگان رسید و داوران این بخش معرفی شدند. مهناز افشار (به نمایندگی از اهالی سینما) و باران کوثری (به‌عنوان کسی که توحش را با توحش جواب نمی‌دهد) داوران این بخش را تشکیل می‌دهند.
به دلیل اتمام 80 درصد از حجم بسته اینترنت داوران، آخر مراسم
سرهم‌بندی شده و کامنت برتر خیلی سریع معرفی شد.
جایزه کرکس چدنی این دوره از جشنواره به دلیل تقویت روحیه امیدواری، همچنین ترغیب جوانان به امر مقدس ازدواج، به کامنت «ایشالا دومادیتو ببینم»  تعلق گرفت ولی چون نویسنده کامنت فراموش کرده بود با کدام اکانت این کامنت را نوشته موفق به دریافت جایزه نشد.

یکبار دگر زردک کمرنگ یهودی
با دست زده بر سر سلطان سعودی
گفته که به من پول بده گاو، و گر نه
ایران بدهد ریش تو را دود به زودی
 

فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده ره‌روی که عمل بر مجاز کرد
ای صاحب فال! تازگی ها با کسی در فضای مجازی آشنا شده ای و به سختی به او دل بستی! مراقب باش! چون او به شدت زشت و ایکبیری است و همه جایش هم عملی است و روزی که او را در محیط واقعی ببینی به شدت شرمنده شوی.
در این مقام مجازی به جز پیاله مگیر
ای صاحب فال! در فضای مجازی سعی کن جز فحش و ناسزا کامنت دیگری مگذاری! همانطور که حافظ در یکی از غزلیاتش ناسزا داده و گفته «مادر پیاله عکس رخ یار دیده ایم!»
پس در ره جان جانم والله به مجاز آمد
ای صاحب فال! انقدر روی مبل افتاده‌ای و به صفحه گوشی خود زل زده‌ای که دور ‌نیست تا جانت بالا بیاید و خلقی از دست تو و این رفتار زشت و کریهت خلاص شود.
هم تو ببین جمال خود هم تو بگو ثنای خود
نیست مجاز راز تو نیست گزاف ناز تو
ای صاحب فال! به تازگی در فضای مجازی هی عکس های فتوشاپی می گذاری و از زیبایی خود می گویی و به شدت از خود راضی شده ای. ناکس با همه بله با ما نیز بله؟ ما که تمام راز های تو را می دانیم و به درجه ضایع بودن چهره ات آگاهیم! انقدر گزاف نگو و خودت را برای ما نگیر اگر نه عکس کارت ملی‌ات را منتشر می کنم!
عشق منی و عشق را صورت شکل کی بود
اینک به صورتی شدی این به مجاز می‌کنی
ای صاحب فال! روزگاری عشق من بودی و من به شدت تو را دوست می داشتم! اما این تم صورتی رنگی که در اینستای خودت برداشتی دارد کم کم حالم را به هم می زند! بهتر است کم کم به فکر رنگ های دیگر باشی یا دور من را به کلی خط بکشی!
بسوزانید هرجا بد مجازی
ای صاحب فال! بهتر است کمی روی فضای مجازی نظارت بیشتری داشته باشی تا انقدر بی در و پیکر و ولنگار نباشد. اصلا ابوی هر کسی را که مشغول کلاهبرداری یا سوء استفاده از فضای مجازی است بزنید بسوزانید بلکه این فضا نیز کمی امن بشود!
خروشم از تف سینه‌ست و ناله از سر درد
نه چون دگر سخنان کز سر مجاز آید
ای صاحب فال! این هفته اخبار جدیدی به تو می رسد! اما سعی کن پیش از عمل به آن، نسبت به اعتبار منبع آن اطمینان حاصل کنی! نه اینکه تا نصف شب در صف بنزین بایستی و سردرد بگیری و بعد که فهمیدی خبر دروغ بوده روی سینه خودت تف بیندازی! راستی چرا روی سینه خودت تف می اندازی؟ اصلا چطور این کار را می کنی؟!
به خاک پای تو گفتم که تا تو دوست گرفتم
ز دوستان مجازی چو دشمنان برمیدم
ای صاحب فال! چندی است همسرت قهر کرده و حاضر نیست با این وضع به زندگی مشترک ادامه دهد! آن از وضع سر و تیپت! آن هم از اخلاقت! و این هم از شبانه روز در گروه های مجازی چرخیدنت! بهتر است بروی گردنت را کج کنی و به جانش قسم بخوری که دیگر دوستان مجازی را کنار می گذاری و به او توجه بیشتری می کنی!
بس عاشق مجازی کاندر جواب مانده
ای صاحب فال! تازگی ها شاخ شدی و
پی وی‌هایت را سین نمی کنی و عاشق کشته‌هایت در حسرت یک جواب یا سین شدن کامنتشان باقی مانده اند! بهتر است خیلی به این چیز ها دل خوش نکنی و هر وقت یک خواستگار واقعی در خانه‌ات را زد بیایی و پزش را به ما بدهی! این کوروکچل‌ها که همه جا ریخته است!
از هستی مجازی خود شو به کل فنا
ای صاحب فال! فضای مجازی تو را از برنامه‌های زندگی‌ات به شدت عقب انداخته است! بهتر است هر چه سریعتر از تمامی شبکه ها دلیت اکانت کنی و بروی به زندگی خودت برسی تا از این وضعیت کسالت بار خارج شوی! اصلا برو و از بچه های مردم یادبگیر!
 

از ریشه تمام سخنان تو دروغ است
مغز تو چو موهات پریشان و شلوغ است
هر کس که به حرف تو دهد گوش، یقینا
او بوق‌تر از بوق‌تر از هر چه که بوق است
 

ای سلبریتی... تو  از  آزاد بودن  دم زدی
هر کجا صحبت ز عزّت شد تو هم پرچم زدی
کشته شد انسان مظلومی، گلم... لالی چرا؟!
در  عزای قاتلش  گویا  تو هم ماتم زدی
 

«از 6 راه دیگر نفت می‏فروشیم». یک مقام وابسته به دولت، با اعلام این مطلب از قول رئیسِ دولت، از تشکیل «معاونت دورزدن تحریم‏ها وَ»، خبرداد و افزود: برای اینکه آمریکا فکر نکند الکی می‏گوییم، همه این 6 راه را با جزئیات و مشخصات کامل، به آنها اعلام کرده‏ایم. این مقام وابسته، با اشاره به تأیید و تکذیب مکرر افزایش قیمت بنزین از سوی دولت، این اقدام را گامی در راستای حذف پیاز از اِشکنه دانست و از تلاش‏های رسانه‏های حامی دولت برای مالیدن ماست به جای خالی سخنگوی دولت، قدردانی کرد. وی ابراز امیدواری کرد، به زودی و با افزایش بیشترِ قیمت گوجه‏فرنگی، سیب‏زمینی و تخم‏مرغ، شاهد حذف آنها از اِشکنه خواهیم بود.
گفتنی است، در پی انتشار خبر گرانی بنزین، توسط یکی از بستگان وزیرنفت و هجوم خودروهای لاکچری به پمپ بنزین‏ها، قیمت پیکان جوانان گوجه‏ای ( تیپ چراغ‏دولوکس و سپر فلزی) رَوندِ افزایشی به خود گرفته و صفحه مجازی یک هلندی که شکم بچه خودش را پاره کرده بود، توسط اینستاگرام، مجدداً به عنوان صفحه برتر سال انتخاب شد.

همزمان با پیدایش بشر بر روی زمین، سوالات متعددی ذهن او را به خود مشغول داشته است، مانند «آیا موجودات فضایی وجود دارند؟»
داستان باورنکردنی این قسمت را شخصی به نام ماریو فرناندو گومز از شهر اسپانیول برای ما فرستاده و هنوز هیچ‌کس نمی‌داند که آیا این داستان را باید باور کرد یا خیر؟ اما خود گومز به جان مادرش قسم خورده که راست می‌گوید!
در داستان گومز، صحبت از موجودات فضایی است که بازار شهر اسپانیول را در تسخیر خود درآورده‌اند. او تعریف می‌کند که: یک شب تک و تنها در خانه نشسته بودم و داشتم نان و ماست می‌خوردم که ناگهان صداهای ترسناکی از مزارع پیاز توجه من را جلب کرد. خیلی خیس شده بودم اما بیرون رفتم. چند مرد وحشتناک را دیدم که با سرعت پیازها را بار کامیون می‌زدند. با دیدنم لحظه‌ای درنگ کردند. آنقدر ترسیده بودم که نزدیک بود سکته کنم. ناگهان یکی‌ از آن‌ها با صدایی رعب‌آور گفت: آی عمو دستشویی کجاست؟ الان می‌ریزه...!
و من در حالی‌که از شدت ترس صدایم می‌لرزید گفتم: آنجا و با انگشت پشت تپه‌ای را نشان دادم و گفتم: همون‌جا کلوخ هم هست، کارت را راه می‌ا‌ندازد!
گفتم: شرمنده پیاز کیلویی چند؟
گفت: اینجا هزار، اونجا 12 هزار هار هار هار.
خواستم بگویم: پس چرا؟
اما از هیبت‌شان آنقدر ترسیدم که نپرسیدم.
در همین هنگام آن یارو که از دستشویی برمی‌گشت، ضمن گفتن کلمه‌ «آخیشش»، گفت: بچه‌ها بجنبید، سریع پیازها را بار بزنید که زودتر ببریم بازار بندازیم به ملت.
***
آیا این داستان واقعی‌است؟ آیا آدم فضایی‌ها پیاز را از کشاورز می‌خرند هزار و در بازار می‌فروشند 12 هزار؟ چرا آن مرد رفت دستشویی؟
پاسخ به این سوالات هرگز روشن نشده است!؟

در قیمت خود فراتر از زر رفتی
از قیمت یک خانه فراتر رفتی
سرمایه خود جمع نمودم بخرم
اما تو دگر ز دست من در رفتی
آخر به هزار قرض و وامی سنگین
مهریه شدی به نام همسر رفتی
لاستیک تو از چهار سو پنچر شد
تا آخر مقصدم تو پنچر رفتی
چون کورس میان تو و خر برپا شد
تو تندتر و تیزتر از خر رفتی
زور تو کم از کامیون و نیسان نیست
با بار وانت تا خود بندر رفتی
هم‌سنگ هیوندای شدی در قیمت
تا قیمت لکسوس برابر رفتی
آنقدر ز خوبی تو غافل گشتم
آنقدر که از پیش من آخر رفتی
 

از سر شب تا سحر هِی میخوریم
از سحر تا شب همه سیر و پُریم
هم برای روزه داری حاضریم
هم برای روزه خواری دکتریم