|
هوشیاری، پختگی و نجابت مردم در جریان اعتراضات اخیر حجت را بر مسؤولان تمام کرد
نوبت قدردانی از مردم است
* «قدردانی دولتی» از «نجابت ملی» جز با در پیش گرفتن مسیر اصلاح روند مدیریتی کشور قابل تحقق نیست
یونس مولایی*: 1- تیر 78، دی 88 و حالا آذر 98 را چه به حسب تصادفی 10 ساله و چه به حسب نقشهای بر مدار سالهایی با واحد 8 به حساب آوریم، میتوان در افقی ممتد و یکسان تصور کرد، به گونهای که اگر دهها سال بعد تاریخدانی به دوره معاصر ما تمرکز کند با بحرانهایی 10 ساله مواجه خواهد شد. فتنه 78 و آشوبهای خیابانی آن هرچند در قیاس با آنچه در سالهای 88 و 98 رخ داد گستره و قیاسی کوچک دارد اما خود آغاز یک پوستاندازی جدید در سپهر سیاسی ایران محسوب میشود؛ حادثهای که میتوان آن را اولین دوگانهسازی جدی میان نیروهای درون حکومت برای به چالش کشیدن کلیت نظام سیاسی تصور کرد. رفرمیستهایی که خود از معبر انتخابات وارد عالیترین سطوح حاکمیتی شدند، تبدیل به رادیکالهای ضدقدرتی برای زمین زدن حاکمیت یا وادار کردن آن به عقبنشینی شدند و فضا را به سمتی بردند که در مدتی کمتر از یک هفته ظرفیت اجتماعی نظام خود را در پوشش تظاهرات سراسری 23 تیر نشان داد. گذر ایام و رسیدن به انتخابات سال 88 بار دیگر چنین چالشی را با خطکشیهایی کموبیش مشابه سال 78 عینیت بخشید اما این بار نقابها کمی بالاتر از 10 سال قبل رفته و موج رادیکالیسم فراگیرتر شده بود، به گونهای که اگر سال 78 عمده رهبران آشوبها سعی بر اداره آن از پشتپرده حوادث داشتند این بار مشی فعالیت آنها بهمراتب عریانتر از سابق بود و با حضور رسمی خود سعی بر در پیش گرفتن موجی رادیکالتر داشتند. اگر شعارهای رادیکال سال 78 از دهان چهرههایی نقابپوش شنیده میشد، اینبار اما میشد ردپای آنها را در میان بیانیههای سیاسی و موضعگیریهای رسمی بخشی از بدنه سیاسی خود حاکمیت مشاهده کرد. عبور از کلیت جمهوری اسلامی، نفی اصولی همچون ولایت فقیه، مقابل هم تعریف کردن ایراندوستی با حمایت از محور مقاومت و... تنها بخش کوچکی از این فراگیری موج رادیکالیسم محسوب میشد، با این همه حضور خیابانی و بهیادماندنی مردم در 9 دی موجبات زمینگیر شدن این موج ویرانگر را مهیا کرد. گذر ایام و رسیدن به حوادث تلخ هفته گذشته و آشوبهای فراگیری که این بار موج رادیکال و ویرانیطلبانه آن بسیار مشهودتر از آنچه در سالهای 78 و 88 گذشته بود پدیدار شد، بار دیگر حضور مردمی دیگری را در قالب راهپیمایی 4 آذر جلوهگر کرد.
2- هر چند این روزها عمده تمرکز رسانهای بر ذات حضور و کمیت و کیفیت مردمی است که خود را معترضانی در مخالفت با متعرضان تعریف میکردند اما نکتهای که نمیتوان بهسادگی از آن عبور کرد، جنس بلوغ این تجمع و متقابلا تفاوت مشی پیشقراولان حوادثی همچون سالهای 78 و 88 با آشوبهای سال 98 است. در وجه اول قضیه آنچه مشهود است اینکه مهمترین عامل تمایز شرکتکنندگان در راهپیمایی سال 98 با راهپیمایی سالهای 78 و 88 را میتوان در عنصر «اعتراضی» آنها تعریف کرد. اگر تیر78 این راهپیمایی صرفا تجدید پیمان با نظام سیاسی در مقابل گروهی آشوبگر بود یا دی 88 در قالب یک حرکت خودجوش فراگیر در محکومیت هتک حرمت مقدسات و فتنه سیاسی خود را جلوهگر کرد اما آذر98 اساسا ماهیتی متفاوت داشت و اینبار شرکتکنندگان در راهپیمایی خودشان را پیش از هر چیز معترضانی میدانستند که میخواهند مقابل به انحراف رفتن مسیر اعتراضشان ایستادگی کنند و بلوغ سیاسی خود را در اعتراضات اینچنینی به نمایش گذارند و به همین دلیل در میان شعارها و پلاکاردهایی که در دست شرکتکنندگان بود پا به پای برائت از اشرار و آشوبطلبان میشد به موج برائت از عاملان شکلگیری بستر اولیه اعتراض و دولتمردان نظر انداخت. در نتیجه میتوان راهپیمایی 4 آذر 98 را از جهاتی یک اجتماع بالغتر نسبت به آنچه در سالهای 78 و 88 شکل گرفته بود، دانست.
3- روی دیگر سکه بلوغ و نجابت مردمی را که در ظرفی 10 ساله مورد اشاره قرار گرفت میتوان در وقاحت جریانی دیگر مشاهده کرد. انتشار نامه 77 فعال اصلاحطلب که بخش عمده آنها در حال حاضر یا در گذشته در مسندهای مهم حکومتی حضور داشتند، جلوهای از عریان ساختن چهره خویش در مناسبات سیاسی است؛ اصلاحطلبانی که سال 78 و به شکلی عامدانه در عین حمایت از بستر فتنه 78 فاعلیت خود را در میان حوادث کتمان میکردند و سال 88 نیز در عین راهبری فتنه 88 مباحثی همچون پیاده نظام بودن این جریان برای فشار خارجی به جمهوری اسلامی و... را نشانی از یک سوءتفاهم سیاسی یا توهم توطئه میدانستند، اینبار و در سال 98، آن هم زمانی که در سایه ناکارآمدی دولت منتخب خود جامعه را به سمت آستانهای از انفجار بردند، با کاسبی سیاسی نسبت به این موج آشوبطلبی چراغ سبزی به طرفهای خارجی برای وارد کردن فشار حداکثری صادر کردند. محکوم کردن ایران به تعارض با نظام جهانی آن هم در برههای از زمان که اجماعی فراگیر نسبت به عهدشکنی و خروج غیرقانونی آمریکا از توافق هستهای بهوجود آمده است و تبدیل کردن این محکومیت فرضی به عامل اصلی نارضایتی عمومی، نشانی از بلوغ کامل در جهت پیادهنظامی آمریکا در میانه تحولات سیاسی و اجتماعی ایران دارد.
4- فارغ از فضای حاکم میان دوگانه نجابت و وقاحت سیاسی که خود را در قالب حوادث 10 ساله عینیت بخشیده است، امری که نباید مورد فراموشی قرار گیرد «قدردانی دولتی» از این «نجابت ملی» است که جز با در پیش گرفتن مسیر اصلاح روند مدیریتی کشور قابل تحقق نیست. مردمی که برخلاف تیر 78 و دی 88 اینبار خود در عین معترض بودن برای صیانت از کیان ملی و نظم مرکزی به خیابانها آمدند، حاملان پیام «امید» برای تغییر مشروع و قانونی مسیر مدیریت اجرایی کشور هستند که در صورت ندیدن چنین نمودی از همپوشانی میان بلوغ سیاسی خود و روند اجرایی کشور سرخورده خواهند شد. دولت امروز در میانه این آوردگاه قرار گرفته است و باید میان قدردانی از نجابت سیاسی مردم و همراهی با وقاحت سیاسی گروهی که توصیفشان رفت یکی را انتخاب کند.
5- از سوی دیگر مجلس شورای اسلامی بهمثابه «خانه ملت» نیز باید حداقل وظیفه قانونیاش را که بنا بر اصل تفکیک قوا فلسفه ذاتی این نهاد نیز به حساب میآید محقق کند. نظارت راستین بر رفتار دولت و اصلاح رویهها و قوانین مخل زندگی و رفاه مردم از جمله وظایف اساسی مجلس شورای اسلامی است. مجلس دهم اما در گرداب «سیاسیبازی»، بیشتر تاییدکننده سلیقههای قوه اجرایی بوده است. به بیان دیگر، در طول عمر این مجلس نهتنها تفکیک کارکردی میان این 2 قوه پررنگ نبوده، بلکه مجلس با فراموش کردن نقش نظارتی، ریلگذار اقدامات و سیاستهای پرحاشیه دولت بوده است؛ سیاستهایی که مجلس باید به آن لگام میزد.
تصویب برجام موضوعی که خاتمهدهنده 12 سال مذاکرات هستهای بوده است در 20 دقیقه، مشتی نمونه خروار از عملکرد مجلس در مواجهه با دولت بوده است. قدردانی مجلس از رفتار نجیبانه مردم در پررنگ کردن بعد نظارتی و در واکنش به خواسته اخیر مردم با پیگیری اصلاح طرح سهمیهبندی بنزین در بهارستان منعکس میشود.
روزنامهنگار*
ارسال به دوستان
با اعلام پیوستن فرهاد اصلانی به پروژه «سلمان فارسی» بحث درباره این سریال دوباره گرم شد
بهار سلمان در زمستان 98
خبر «وطنامروز» درباره بازیگران جدیدی که به سریال سلمان فارسی پیوستند
احسان سالمی: «سلمان فارسی» پروژهای است که تلویزیون باید سالها پیش از این میساخت؛ زمانی که سید داوود میرباقری هنوز جوانتر بود و انرژی بیشتری داشت؛ درست همان روزهایی که تازه «مختارنامه» را تمام کرده بود و مخاطبان تلویزیون که شیفته تماشای سریالهای تاریخی هستند، عطش تماشای اثری جدی و مهم در رابطه با تاریخ صدر اسلام و یکی دیگر از شخصیتهای مهم تاریخی را داشتند اما از قدیم گفتهاند «ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است». حکایت ساخت سلمان فارسی بعد از سالها جابهجایی و فراهم نشدن امکان ساخت آن، حکایت همان ماهی تازه است که حالا تلویزیون فرصت از آب گرفتن آن را پیدا کرده است و باید قدر این فرصت طلایی را بداند. ***
* خبری که حال مخاطبان تلویزیون را خوب کرد
«این روزها حالم خوب است و بالاخره سازمان صداوسیما بعد از سالها انتظار پا در رکاب است که بتوانیم هرچه زودتر تولید مجموعه سلمان را شروع کنیم»؛ این جملاتی بود که داوود میرباقری، کارگردان سریال «سلمان فارسی» در حاشیه مراسم افتتاحیه سیودومین جشنواره ملی قرآن و عترت دانشگاهیان در ارتباط با سرنوشت پروژه تاریخی سلمان فارسی گفت. سخنانی که بسیاری از دوستداران سریالهای تاریخی تلویزیون را امیدوار کرد بالاخره سرنوشت پروژه عظیم «سلمان فارسی» قرار است پس از چند سال معطلی مشخص شود. ایده اولیه ساخت سلمان فارسی حدود 17 سال پیش یعنی در سال 81 و درست 2 سال پیش از آغاز پروژه بزرگ «مختارنامه» از سوی داوود میرباقری به مدیران تلویزیون ارائه شد اما به دلایلی مدیران سیما در آن دوره شرایط ساخت این سریال را مهیا نمیدانستند و به همین خاطر بود که پیشنهاد ساخت سریال «نهضت توابین» را به میرباقری دادند؛ پیشنهادی که در نهایت خروجی آن، ساخت سریال تاریخی «مختارنامه» توسط میرباقری بود؛ سریالی که در وصف کیفیت آن همین بس که تلویزیون سالهاست در مناسبتهای مختلف این مجموعه را نشان میدهد و هر بار هم مثل دفعه قبل مخاطبان بسیاری به تماشای آن مینشینند. پس در این شرایط قطعا شنیدن خبر ساخت اثری تازه توسط میرباقری خبری است که نه فقط حال او، بلکه حال همه مخاطبان تلویزیون را خوب خواهد کرد.
* از بیپولی تا بیماری قلبی؛ عواملی که ساخت «سلمان» را عقب انداخت
طی همه سالهایی که میان ساخت «مختارنامه» و «سلمان فارسی» فاصله افتاد، مطالبه بسیاری از کارشناسان از تلویزیون این بود که فرصتی مثل همکاری با داوود میرباقری را از دست ندهد؛ فرصتی که از دست رفتن آن باعث شد میرباقری به ساخت پروژههایی ضعیف مثل «شاهگوش» و «دندون طلا» مشغول شود؛ پروژههایی که اصلا در حد و اندازه آثار قبلی میرباقری نبود ولی حکم «کاچی به از هیچی» را برای یکی از بهترین کارگردانهای تاریخیساز تلویزیون داشت. دلیل اصلی به اما و اگر خوردن ساخت «سلمان فارسی» در همه این سالها بیش از هر چیز مشکلات مالی صداوسیما و تغییر و تحولات گسترده سازمان طی این چند سال بود؛ اتفاقی که نه فقط «سلمان فارسی»، بلکه سایر پروژههای الف ویژه تلویزیون از جمله پروژه «حضرت موسی(ع)» را هم تحتالشعاع قرار داد. البته در این میان بیماری قلبی میرباقری نیز مدتی باعث به تعویق افتادن ساخت «سلمان فارسی» شد.
* پیش به سوی بزرگترین پروژه تاریخ تلویزیون
«سلمان فارسی» نیامد و نیامد ولی وقتی آمدنش قطعی شد، همه فهمیدند چرا ساخت این پروژه چند سالی به تاخیر افتاد؛ پروژهای که معاونت سیما در گفتوگویی از آن به عنوان بزرگترین طرح ساخت سریال در جمهوری اسلامی ایران یاد کرد؛ پروژهای که به 12 هزار دست لباس نیاز دارد و ساخت آن قرار است در 3 فصل و از لحظه تولد تا درگذشت سلمان فارسی را به تصویر بکشد. بخش اول مربوط به زادگاه سلمان در ایران و دوران پیش از اسلام است که برای ضبط این بخش باید شهرکسازی شود. به عبارتی شهرهای جی و تیسفون که پایتختهای ایران دوره ساسانی بودند، ساخته میشود. بخش دوم این سریال مربوط به منطقه روم و امپراتوری بیزانس میشود که سلمان فارسی مدتی به آنجا مهاجرت کرد و داستانها و اتفاقات بسیاری در آنجا بهوقوع پیوست. بخش سوم مجموعه که در واقع اصلیترین بخش آن است، مربوط به دوره ظهور اسلام و حضور سلمان در شهرهای مکه و مدینه و همراهی او با پیامبر اسلام(ص) است. هر چند پیشتولید هر 3 فصل به شکل همزمان آغاز میشود ولی بر اساس برنامه اعلام شده، پیشتولید سریال سلمان با ضبط بخش میانی یعنی مهاجرت سلمان به امپراتوری بیزانس آغاز میشود.
* همه جای ایران سرای سلمان میشود!
سلمان فارسی نمادی از همه مسلمانان ایرانزمین است و قطعا نمیشود او را به زادگاهش در یک استان خاص محدود کرد و این واقعیت که او به همه ایرانیها تعلق دارد قرار است در فرآیند ساخت سریال «سلمان فارسی» هم مورد توجه قرار بگیرد! ماجرا از این قرار است که برای ساخت «سلمان فارسی» 20 هزار بازیگر از سراسر کشور شناسایی شدهاند که قرار است ایفاگر 1500 شخصیتی باشند که در این سریال حضور دارند! البته که در کنار این بازیگران داخلی که از استانهای مختلف ایران انتخاب شدهاند، به فراخور اینکه بخشی از قصه سریال در خارج از ایران ضبط میشود، طبعا باید از بازیگران خارجی نیز برای آن استفاده شود. پروژه «سلمان فارسی» البته بهواسطه ابعاد بزرگش، گروه بسیاری از عوامل را هم در پشت صحنه خود درگیر کار کرده است. با توجه به تاریخی بودن سریال، از طراحی خاص صحنه، ابزارآلات و لباسها برای نشان دادن اصالت تاریخی اثر استفاده شده و قرار است لوکیشنهای تیسفون، جی و حجاز در قالب ۳۰ کارگاه دکورسازی از طراحی کشتی گرفته تا تمام ظرافتهای هنری دوران ساسانی، بیزانس و پیامبر اسلام(ص) ساخته شود.
* «سلمان فارسی» کی و کجا کلید میخورد؟
گروه سازنده سلمان قرار است با آمادهسازی مقدمات و دکورها و شرایط تولید این اثر از اواخر آذرماه در مناطق جنوبی کشور کار را آغاز کنند. بر اساس پیگیریهای خبرنگار «وطن امروز»، این پروژه قرار است از حدود 22 آذر ماه ضبط خود را از قشم و کرمان آغاز کند و بخش جدی فیلمبرداری این مجموعه در خارج از کشور، در لوکیشنهایی در ترکیه فیلمبرداری خواهد شد تا بهار پروژه «سلمان فارسی» در زمستان 98 محقق شود. همچنین روز گذشته در رسانهها اعلام شد فرهاد اصلانی که پیش از این سابقه همکاری با میرباقری را در پروژه مهم «مختارنامه» در نقش «ابن زیاد» داشت، قرار است در «سلمان فارسی» نقش یک تاجر را ایفا کند. با این تفاسیر به نظر میرسد با توجه به شخصیت منحصربهفرد سلمان و سیری که در جغرافیای آن زمان اسلام داشته و البته سابقه ساخت سریالهای تاریخی توسط داوود میرباقری، از همین حالا باید منتظر دیدن پروژهای تاریخی و جذاب باشیم.
***
خبر «وطن امروز» از 2 بازیگر جدیدی که به پروژه میرباقری پیوستند
* دهکردی و هدایتی در «سلمان فارسی»
از همان روز اولی که بحث ساخت پروژه «سلمان فارسی» جدی شد، یکی از اصلیترین سوالها مربوط به بازیگری بود که قرار است ایفاگر نقش «سلمان فارسی» باشد؛ از سید شهاب حسینی تا بازیگران گمنام تئاتری در میان گمانهزنیهای رسانهها دیده میشد اما در نهایت قرعه به نام علیرضا شجاع نوری افتاد تا ایفاگر نقش «سلمان فارسی» باشد. شجاعنوری که سابقه حضور در پروژههای تاریخی را با «روز واقعه» و پروژه عظیم «محمد رسولالله» به دست آورده، یک بار دیگر قرار است ایفاگر نقش یکی از مهمترین شخصیتهای تاریخ اسلام باشد. در کنار این خبر اما بر اساس پیگیریهای خبرنگار «وطن امروز»، علاوه بر علیرضا شجاعنوری و فرهاد اصلانی که به شکل رسمی خبر پیوستنشان به پروژه «سلمان فارسی» رسانهای شده، تاکنون 2 بازیگر سرشناس دیگر نیز به این پروژه پیوستهاند؛ «علی دهکردی» و «محمدرضا هدایتی». دهکردی که عموم مخاطبان او را به واسطه نقشآفرینی در سریالهای تلویزیونی و همچنین بازی درخشانش در فیلم سینمایی «از کرخه تا راین» ساخته ابراهیم حاتمیکیا به خاطر میآورند، سابقه حضور در سریالهایی تاریخی همچون سریال «شیخ بهایی» و «جلالالدین» را در کارنامهاش دارد. او البته در سینما نیز با حضور در فیلم سینمایی «شیخ مفید» به کارگردانی فریبرز صالح، ایفاگر نقش «شیخ مفید» شده بود.محمدرضا هدایتی نیز هر چند بیشتر به واسطه نقشآفرینی در سریالهای طنز تلویزیون در ذهن مخاطبان ماندگار شده است ولی او نیز تجربه بازی در سریال تاریخی «در چشم باد» را در کارنامه کاریاش ثبت کرده است و به نظر میرسد نقش سپرده شده به او در سریال «سلمان فارسی» تجربهای تازه و مهم در سابقه کاریاش باشد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از دور جدید تلاشها برای عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی و حکام عربی
خنجر از پشت
گروه بینالملل: در ۲ روز گذشته چند اظهارنظر درباره عادیسازی روابط کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و رژیم کودککش اسرائیل، سبب حساسیت کارشناسان پیگیر اخبار حوزه کشورهای عربی شد. به گزارش «وطن امروز»، دور جدید این ماجرا مثل خیلی از ماجراهای دیگر از انگلیس آغاز شد. این هفته در لندن تشکلی سیوچند نفره به نام «گروه عربی برای تکامل منطقهای» با حضور اتباع عربستان، عراق، مراکش، لیبی، سودان، مصر و لبنان آغاز به کار کرد. مصطفى الدسوقی، سردبیر مصریالاصل نشریه سعودی مجله و جوزف براد، نویسنده آمریکایی که اصالتا از یهودیان عراق است، 2 مؤسس این گروه هستند. آنگونه که رسانهها نوشتهاند، سکینه المشیخص گوینده سعودی تلویزیون، جلال غیطه، حسام زملط و محمد دجانیداوودی از دیگر افرادی هستند که عضو این تشکل جدیدالتاسیس شدهاند. نیویورکتایمز این افراد را لیبرالهای عرب نامیده است. با وجود بیاهمیت بودن و ناشناس بودن موسسان این گروه اما روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز که معمولا خبر تشکیل گروهها و تشکلها را پوشش خبری نمیدهد، خبر تشکیل این گروه مرموز را منتشر کرد. اولین اظهارنظر اعضای این تشکل اما راز حمایت این رسانه آمریکایی از تشکیل این گروه را برملا کرد. اعضای این تشکل در اولین اظهارنظر خود خواستار گفتوگوی مستقیم با رژیم صهیونیستی شدند. اسرائیل همچنان دارای نوبل نفرتانگیزترین رژیم تاریخ در نزد اعراب است و اکثر کشورهای عربی بویژه کشورهای عرب خلیجفارس با وجود تمایل شدید حاکمان این کشورها، حاضر به برقراری رابطه رسمی با اسرائیل نشدهاند. اهمیت تشکیل این گروه تا آنجا بود که تونی بلر، نخستوزیر اسبق انگلیس سخنران افتتاحیه آن بود و به تمجید از تلاش اعضای این گروه برای عادیسازی رابطه اعراب و اسرائیل پرداخت. دیروز هم وزارت خارجه رژیم صهیونیستی از دیدار جمعی از روزنامهنگاران عرب از سرزمینهای اشغالی خبر داد.
***
* حمایت آمریکاییها
بعد از تونی بلر نوبت به آمریکاییها رسید تا از این تشکل تازه تاسیس بینام و نشان حمایت کنند. مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالاتمتحده با استناد به خبر نیویورکتایمز، در توئیتر خود به دولتهای عربی توصیه کرد از بایکوت رژیم صهیونیستی دست برداشته و با تلآویو تعامل کنند. پمپئو در توئیتر خود نوشت: زمان آن است که کشورهای عربی از بایکوت دست برداشته و با اسرائیل تعامل کنند. تفرقه در خاورمیانه، مساوی با بیثباتی است. پمپئو در ادامه نوشت: اندیشمندان عربی که جان خود را به خطر انداخته و شجاعانه از چشمانداز صلح و همزیستی مسالمتآمیز در منطقه حمایت کردهاند، نباید توبیخ شوند؛ به گفتوگو نیاز داریم.
* جزئیات جدید از زبان صهیونیستها
بعد از تونی بلر و مایک پمپئو نوبت به خود اسرائیلیها رسید تا خبرهایی را در این زمینه منتشر کنند. ایوب قرا، وزیر سابق اسرائیلی در گفتوگو با شبکه «i۲۴NEWS» مدعی شد همه شهروندان اسرائیلی از سال آتی میلادی میتوانند با کشورهای عرب حوزه خلیجفارس منافع سیاسی و اقتصادی داشته باشند و به آن کشورها سفر کنند. وی که اخیرا به امارات سفر کرده بود سفرش را تاریخی و بزرگ خواند و گفت: عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عرب حوزه خلیجفارس پس از طرح صلح آمریکا برای فلسطین و رژیم صهیونیستی موسوم به «معامله قرن» علنی خواهد شد. قرا همچنین در ادامه تأکید کرد که ارتباط با سران و مسؤولان بحرینی را آغاز کرده است.
وزیر سابق اسرائیلی که عضو حزب لیکود است، ادامه داد: شرایطی که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را احاطه کرده، مسأله عادیسازی علنی روابط را به تعویق انداخته است. وی درباره ایده کشیدن خط لوله گاز از اراضی اشغالی به عربستان نیز گفت: عربستان میتواند به این ایدهها واقعیت ببخشد و طرح آن از سوی یک کشور حاشیه خلیجفارس مطرح شده است. قرا همچنین تأکید کرد در حال همکاری با یک شرکت عربی برای ترتیب سفر از عربستان و امارات به اراضی اشغالی است و پس از مدتی مسلمانان دارای گذرنامه [رژیم] صهیونیستی میتوانند با گذرنامههای خود وارد مکه شوند. وی در ادامه درباره دیدار بنیامین نتانیاهو و محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان نیز گفت به دلیل حساسیت موضوع نمیتواند به چنین سوالی پاسخ دهد. وزیر سابق اسرائیلی در پایان تصریح کرد یک شاهزاده اماراتی برای درمان همسرش در یکی از بیمارستانهای اسرائیل به اراضی اشغالی سفر و با رهبران و مقامات این رژیم دیدار کرده بود. در همین ارتباط یسرائیل کاتس، وزیر خارجه اسرائیل هم سهشنبه ۶ آگوست (۱۵ مرداد) سال جاری در نشست کمیته امور خارجی و دفاعی پارلمان اسرائیل (کنست) درباره دیدارهای خود با یکی از مقامات بلندپایه امارات عربی متحده در ماه ژوئن صحبت کرده بود. او آن زمان برای شرکت در یکی از نشستهای سازمان ملل متحد به ابوظبی سفر کرده بود.
در ماههای اخیر دولت آمریکا و چند دولت عربی از جمله عربستان سعودی و بحرین، تلاشی آشکار را برای عادیسازی تدریجی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی آغاز کردهاند. سفر هیأتهای تجاری، فرهنگی، ورزشی و پزشکی از رژیم صهیونیستی به کشورهای عربی و آغاز روابط در سطح NGOها از جمله این تلاشها بوده است.
واقعیت این است که اسرائیل پیش از این از بهبود روند صلح خاورمیانه بهعنوان ابزاری برای نزدیکی به اعراب استفاده میکرد اما از سال گذشته میلادی پروژه صلح خاورمیانه را از اساس از پروژه نزدیکی به اعراب جدا و با جدیت بیشتری آن را دنبال کرد.
علت شتاب سیاست نزدیکی اسرائیل به اعراب در دوره نتانیاهو هم چیزی نبود جز ترساندن آنها از ایران. رسانههای غربی و عبری مدام در تحلیلهای خود اینگونه وانمود میکنند که شکست داعش در عراق و سوریه و تمایل آمریکا به کوچ امنیتی از خلیجفارس معنایی جز افزایش قدرت ایران در منطقه ندارد. از آنجا که در عالم سیاست هم گفتهاند «دشمن دشمن من، دوست من است» پس نتانیاهو توجیه بیشتری برای این رابطه و پیگیری آن پیدا میکند.
اولین گام در این زمینه را عمانیها برداشته و زمین را برای اسرائیل مسطح کردند، به گونهای که نتانیاهو در تاریخ 26 ماه اکتبر سال گذشته به دعوت سلطان قابوس بنسعید، پادشاه عمان به این کشور سفر و با وی دیدار و گفتوگو کرد.
اولین اعتراف به این موضوع سخنان بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اسرائیل بود که ۱۶ دسامبر سال گذشته میلادی در کنفرانس سفرای این رژیم در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا در مقر وزارت خارجه اسرائیل گفت: در حال حاضر ما در مسیر عادیسازی روابط با اعراب هستیم، بدون اینکه پیشرفتی در روند سیاسی با فلسطینیان حاصل کنیم. نتانیاهو به صراحت در همین سخنرانی خود میگوید رابطه با اعراب برای ایجاد شرایطی جدید (شما بخوانید فشار) در گفتوگوهای بین اسرائیل و فلسطینیان است. یعنی بهعنوان مثال عربستان یا امارات به نیابت از اسرائیل بر گروههای فلسطینی برای پذیرش شرایط اسرائیل فشار وارد میکنند. اینگونه به نظر میرسد که اسرائیل به دنبال پیاده کردن مدل مشابه ارتباطی خود با ترکیه، با اعراب است. به این معنی که اختلافات در سطح خاصی کنترل شود و در عوض رابطه در سطوح مختلف گسترش یابد. به نظر میرسد اسرائیل از ادامه رابطه عاشقانه پنهانی با حاکمان عرب خسته شده و به دنبال علنی کردن این رابطه است تا بتواند از مزایای آن در جهان برخوردار شود و اعراب را نیز ناچار به بازی در پازل خود کند.
***
* نظرسنجیها چه میگوید؟
اواخر سال ۲۰۱۸، به سفارش انستیتو واشنگتن، یک موسسه نظرسنجی معتبر و خصوصی در منطقه پیمایشی اجرا کرد که نمونه افرادی که معرف جوامع 6 کشور عرب باشند، در آن مورد پرسش قرار گرفتند. پاسخهای شرکتکنندگان امارات عربی متحده، عربستان سعودی، کویت، اردن، لبنان و مصر نشان میدهد در بیشتر این کشورها، فقط حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد مصریها، اردنیها، اماراتیها، و سعودیها حداقل «کمی» قبول دارند که کشورهای عرب بدون در نظر گرفتن مسأله فلسطین باید با اسرائیل کار کنند. البته هنوز نصف شرکتکنندگان مصری با این موضوع بشدت مخالفند، که بالاترین میزان مخالفت در بین این کشورهاست. کویتیها هم با ۱۳ درصد، کمترین موافقت را با این ایده داشتهاند. به عبارت دیگر، برخلاف تصور موجود، افکار عمومی جهان عرب همچنان مخالف ارتباط رهبران کشورهایشان با اسرائیل هستند و حاکمان دیکتاتور عرب خود تصمیم به این رابطه گرفتهاند.
***
اقدامات تبلیغاتی صهیونیستها
دکتر حسین شیخالاسلام*: رژیم صهیونیستی این روزها در یکی از بغرنجترین دورانهای خود از منظر سیاست داخلی و افکار عمومی به سر میبرد. بحران سیاسی برای انتخاب کابینه و فساد سیاسی و مالی مقامات ارشد این رژیم موجی از بیاعتمادی و ناامیدی را در بین مردم ایجاد کرده است. در شرایطی که پس از 2 دوره انتخابات در یک سال هنوز کابینه موقت مسؤول اداره امور است، شاهد این هستیم که اقدامات خطرآفرین بیشتری از سوی نتانیاهو انجام میشود که در نهایت منجر به ناامنتر شدن منطقه و حملات تلافیجویانه به سرزمینهای اشغالی شده است. ترور فرماندهان جهاد اسلامی و حمله به غزه و سوریه را میتوان شاهد عینی این ادعا دانست. درکنار این اقدامات اظهارنظرهای جنجالی و غیرواقع از سوی نخستوزیر رژیم صهیونیستی و حامیان وی نیز بر پیچیدگی این بحرانها میافزاید. صحبتهای پمپئو در رابطه با قانونی بودن شهرکسازیها در کرانه باختری اعتراضات جدی در کشورهای اسلامی و برخی کشورهای اروپایی به همراه داشت. تداوم این تاکتیک در بین حامیان نتانیاهو برای از بین بردن تمرکز روی پرونده فساد وی سبب شده دامنه گستاخی حامیان وی به اینجا برسد که یکی از وزرای سابق این رژیم و هم حزبی نتانیاهو اعلام کرده است « سفر اخیرش به امارات «تاریخی و بزرگ» بوده و عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عرب حوزه خلیجفارس پس از طرح صلح آمریکا برای فلسطین و اسرائیل موسوم به «معامله قرن» علنی خواهد شد. همه شهروندان اسرائیلی از سال آینده میلادی میتوانند با کشورهای عرب حوزه خلیجفارس منافع سیاسی و اقتصادی داشته باشند و به آن کشورها سفر کنند». به فرض صحت ادعای سفر وی به امارات و ارتباط پنهان مقامات این رژیم با حکام کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس، باید گفت ادعای فراهم شدن امکان سفر شهروندان این رژیم به کشورهای عربی پایه و استدلال متقنی ندارد و صرفا یک اقدام تبلیغاتی برای خارج کردن نتانیاهو از منجلابی است که در آن گرفتار شده است.
برای اثبات این ادعا باید نگاهی به تحولات دهه گذشته داشته باشیم، جایی که اسرائیلیها دسامبر سال 2008 به غزه حمله کردند و جنگ 22 روزه را به راه انداختند. شدت صدمات وارده به مردم غزه به دلیل استفاده رژیم صهیونیستی از تسلیحاتی نظیر خمپارههای فسفری و بیانیه سازمان ملل در رابطه با بهکارگیری این تسلیحات و نقض فاحش حقوق بشر از سوی این رژیم سبب شد نهضت جهانی مردمی علیه رژیم صهیونیستی شکل بگیرد. دامنه این اعتراضات به جایی رسید که شهروندان اتحادیه اروپایی اعلام کردند تا زمانی که روی کالاهای اسرائیلی محل تولید آنها درج نشود، از خرید این کالاها امتناع خواهند کرد. همین امر سبب شد کالاهای مربوط به هر منطقه مشخص شود و مردم اتحادیه نیز در پی آن از خرید کالاهایی که در شهرکهای بعد از سال 1967 تولید شده بود صرفنظر کردند. مطابق توافق این رژیم با اتحادیه اروپایی، کالاهای تولید شده در سرزمینهای اشغالی که به این اتحادیه صادر میشود معافیتهای گمرکی قابل توجهی دارد و این حرکت مردمی ضربه قابل توجهی به اقتصاد صهیونیستها وارد کرد. این رویکرد جهانی به رژیم صهیونیستی که تاکنون نیز تداوم داشته و بعد از حمایتهای پمپئو و ترامپ از شهرکسازیها شدت گرفته است سبب شده مقامات سیاسی کشورهای غیراسلامی نیز تحت تاثیر افکار عمومی داخلی خود با این رویه مخالفت کنند. از این رو است که حتی حکام کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیجفارس نیز حداقل در ظاهر و برای حفظ حکومت خود این اقدامات را محکوم میکنند. ضمن اینکه اگر حکام این کشورها نیز راضی به معامله شوند، این معامله منجر به صلح نخواهد شد و صرفا توافقی پنهان در کاخهایی خواهد بود که سالهاست به نمادی از ظلم و تبعیض علیه مردم این کشورها تبدیل شده است. بدون شک معامله قرن جایگاهی در آینده منطقه نخواهد داشت و صلح از مذاکرات پنهان در کاخها به دست نخواهد آمد. تشکیل دو دولت و تبعید مردم فلسطین از سرزمین اجدادیشان رخ نخواهد داد و سرانجام همانطور که رهبر حکیم انقلاب فرمودند، جامعه جهانی و مردم سرزمینهای اشغالی صرفنظر از اینکه یهودی باشند یا مسلمان به این نتیجه خواهند رسید که همهپرسی در این سرزمین درستترین راهکار است و دنیا شاهد یک کشور مستقل فلسطینی متشکل از شهروندان مسلمان، یهودی و دیگر مذاهب خواهد بود.
کارشناس مسائل خاورمیانه*
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از تلاشهای مقامات آمریکایی برای احیای آشوبها در ایران از طریق اینترنت
شارژ اینترنتی اغتشاشات
گروه سیاسی: این روزها و بویژه پس از پایان آشوبها در ایران، مقامات آمریکایی حداکثر تلاش خود را برای احیای این اغتشاشات از طریق فشار به کشورمان در موضوع اینترنت به کار بستهاند. در این راستا، پس از افرادی چون مایک پمپئو، برایان هوک و سفیر آمریکا در آلمان، حالا 7 سناتور آمریکایی نیز به موضوع قطع اینترنت در ایران واکنش نشان دادهاند.
به گزارش «وطن امروز»، جمعی از سناتورهای آمریکایی در اظهاراتی مداخلهجویانه، ضمن حمایت مجدد از اغتشاشات اخیر در ایران، از رئیسجمهور آمریکا خواستند مقامهای ایرانی دخیل در قطعی اینترنت را تحریم کند. مقامات آمریکایی در ادامه تلاش برای دادن تنفس مصنوعی به اغتشاشات اخیر در ایران که با حضور پرشور و گسترده مردم انقلابی بساط آن برچیده شد، خواستار اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران شدند. 7 نفر از سناتورهای ضدایرانی در مجلس سنای ایالات متحده با تنظیم نامه برای «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، به بهانه قطعی اینترنت در ایران، خواستار اعمال تحریم علیه تمام کسانی شدند که در این موضوع دخیل هستند. بر اساس متن این نامه که در خروجی سایت مجلس سنای آمریکا قرار گرفته، سناتورها «تد کروز»، «جان کورنین»، «تام کاتن»، «مارکو روبیو»، «مارشا بلکبرن»، «پت تومی» و «جان باراسو» امضاکنندگان این درخواست هستند.
این افراد با گرفتن ژست حامی مردم ایران به خود در این نامه نوشتند: «ما از شما [ترامپ] میخواهیم، سریعا لیستی از تمام مقامات ایرانی که دسترسی مردم به اینترنت را قطع کردند، فراهم نموده و آنها را تحریم کنید».
پیش از این نیز دیگر مقامات آمریکایی از جمله شخص ترامپ، «مایک پنس» معاون وی، «مایک پمپئو» وزیر خارجه و «برایان هوک» رئیس گروه اقدام علیه ایران در وزارت خارجه آمریکا در اظهاراتی مداخلهجویانه، از اغتشاشات اخیر در ایران حمایت کرده بودند.
به نظر میرسد قطعی چند روزه اینترنت در ایران نقش مهمی در بر هم خوردن نقشه آمریکاییها برای آشوبهای اخیر در ایران داشته است، از این جهت که طی 10 روز گذشته بسیاری از مقامات آمریکایی بر موضوع قطع اینترنت در ایران یا حمایت از آشوبگران در فضای مجازی تاکید داشتهاند. حمایت اینترنتی آمریکا از آشوبگران البته محدود به اغتشاشات اخیر در برخی شهرهای ایران نبوده و سال 88 نیز آنگونه که هیلاری کلینتون، وزیر وقت خارجه این کشور در کتاب خود تصریح کرده، آمریکا بهصورت تمامقد به حمایت از فتنهگران پرداخته بود تا جایی که آمریکا از شبکه اجتماعی توئیتر خواسته بود تغییرات این شبکه را به دلیل پوشش آشوبها در ایران به تعویق بیندازد.
در همین راستا، از هفته گذشته چند مقام ارشد دولت آمریکا نسبت به قطع اینترنت در ایران واکنش نشان دادند. دولتی که به اعتقاد بسیاری از ناظران سیاسی نقش عمدهای در ایجاد بحران اقتصادی در کشور و نارضایتیهای پس از آن داشته است. ترامپ روز پنجشنبه گذشته در توئیتر مدعی شد ایران آنقدر ناپایدار شده که حکومت اینترنت را قطع کرده تا «مردم بزرگ ایران» نتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. رئیسجمهور آمریکا در توئیتی دیگر تهران را به تلاش برای جلوگیری از شفافیت متهم کرد و گفت: ایران فکر میکند دنیا از «تراژدی و مرگی» که آنها به بار میآورند خبردار نخواهد شد!
پس از ترامپ، وزیر خارجه آمریکا نیز در اظهاراتی مداخلهجویانه از مردم ایران خواست تصاویر و مطالب مربوط به اعتراضات را برای او ارسال کنند. وی در این توئیت نوشت: «معترضان شجاع ایران! ویدئوها، عکسها و اطلاعات خود را پیرامون سرکوب اعتراضها توسط رژیم ایران برای ما بفرستید. ایالاتمتحده آزار معترضان را علنی و محکوم خواهد کرد. با ما از طریق تلگرام تماس بگیرید». بعد از او، مورگان اورتگاس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم در پیامی توئیتری خطاب به مردم ایران گفت: «به ارسال ویدئو ادامه دهید؛ ما شما را میبینیم و صدایتان را میشنویم».
جالبتر از همه ادعای ریچارد گرنل، سفیر آمریکا در آلمان بود که تنها یک روز پس از شروع اغتشاشات در ایران در توئیتی نوشت: «ما امکان فنی برای بازگشایی اینترنت برای مردم ایران را داریم و باید مطمئن شویم اینترنت از دخالتهای موانع حکومتی در امان است. آمریکا و دولتهای اروپایی باید در این زمینه همکاری کنند».
*اهدای بستههای اینترنتی توسط آمریکا!
4 روز پیش هم «برایان هوک» نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا در امور ایران و رئیس «گروه اقدام ایران» در وزارت خارجه این کشور، از شرکتهای گرداننده شبکههای اجتماعی بینالمللی خواست حسابهای متعلق به سران تهران را مسدود کنند. هوک در مصاحبه با شبکه «بلومبرگ» ضمن گرفتن ژست حامی مردم ایران- همزمان با حمایت از اغتشاشات در کشور! - از کمپانیهای آمریکایی صاحب شبکههای اجتماعی «فیسبوک»، «اینستاگرام» و «توئیتر» خواست به دلیل قطع اینترنت در ایران، حسابهای متعلق به مقام معظم رهبری، رئیسجمهور و وزیر امور خارجه مسدود شود.
وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا وزارت خارجه آمریکا با کمپانیهای شبکههای اجتماعی برای مسدود کردن حسابهای سران ایران در تماس است، گفت: «وقتی با دولتی سر و کار دارید که ابتدا اینترنت را قطع میکند سپس خودش به استفاده از آن مبادرت میورزد، از نظر ما کمپانیهای رسانههای اجتماعی باید بیانیه صادر کرده و با آن مخالفت کنند». مقام آمریکایی افزود: «کاخ سفید برای کمپانیهای فناور، معافیتهای تحریمی قائل شده تا برخی فناوریهای خاص جهت اتصال به اینترنت را به دست مردم ایران برسانند تا در زمانی که دولت تصمیم بگیرد قابلیت ارتباط [آنلاین] آنها با یکدیگر را قطع کند، بتوانند تصاویر و ویدئوهای خود را به جهان بیرون انتقال دهند».
مواضع مقامات آمریکایی در 10 روز گذشته بهعنوان مشت نمونه خروار به روشنی اهمیت اینترنت بینالملل بهعنوان ابزاری برای حمایت آمریکاییها از اغتشاشات در ایران را روشن میکند. علاوه بر این از جهت تشدید این مواضع مداخلهجویانه پس از پایان آشوبها در ایران نیز میتوان این نتیجه را گرفت که تنها هدف مقامات دولت ترامپ از تمرکز بر موضوع اینترنت، فقط و فقط احیای آشوب است؛ آشوبهایی که در نتیجه بیتدبیری دولت در اجرای طرح افزایش نرخ سوخت به وجود آمده و البته تحت تاثیر تحریمهای ظالمانه آمریکا در شکلگیری اوضاع اقتصادی امروز ایران شکل گرفته است. احیای آشوبهای بنزینی برای آمریکا تا آن اندازه دارای اهمیت است که وزیر خارجه این کشور در اقدامی مبتذل از اغتشاشگران میخواهد به آیدی آن وزارتخانه در تلگرام فیلم و عکس بفرستند!
*لزوم واکنش مجلس
هر چند پس از تحریمهای گسترده و متعدد دولت آمریکا علیه نهادها و اشخاص کشورمان، درخواست تحریم جدید در قبال مسببان قطعی اینترنت در ایران (آنگونه که 7 سناتور آمریکایی خواستار شدند) بیشتر به یک شوخی میماند اما با این حال ضروری است نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز واکنش لازم و متقابل را به این طرح سناتورهای آمریکایی نشان دهند؛ موضوعی که به نظر میرسد با توجه به اولویتهای فعلی نمایندگان جایی در دستورکار مجلس و بویژه هیأت رئیسه آن نداشته باشد. گفتنی است، رهبر معظم انقلاب روز اول فروردین امسال در بیاناتشان در اجتماع زائران و مجاوران حرممطهر رضوی فرموده بودند: «شرارت و شیطنت، طبیعت قدرتهای غربی است، آمریکا و اروپا هم ندارد؛ البته آمریکا شرورتر است، شرارت آمریکا به دلایل مختلف بیشتر است، مخصوص این شخصی هم که حالا در رأس دولت آمریکا است، نیست، [بلکه] سیاستشان این است. به من گزارش دادند که در همین قضایای اخیر، کنگره آمریکا- این آمار جالبی است- در سالهای ۹۶ و ۹۷، ۲۲۶ طرح و لایحه علیه جمهوری اسلامی، یا تصویب کرده، یا ارائه کرده! ۲۲۶ طرح ضدیت و خباثت علیه جمهوری اسلامی؛ شرارت است دیگر. حالا البته اینجا من یک گلهای هم از مجلس خودمان بکنم: مجلس شورای اسلامی خودمان چند طرح و لایحه در مقابل خباثتهای آمریکا ارائه کردهاند یا تصویب کردهاند؟ خب! پس این قدرتهای غربی این [طور] هستند، از اینها انتظار نمیشود داشت».
***
[ترامپ مقابل ایران قادر به فراتر رفتن از لفاظی نیست]
روزنامه واشنگتن پست در مطلبی به تبعات تعرض به ایران پرداخته و حملات ترامپ علیه ایران را لفاظی خوانده است.
به گزارش مهر، «دیوید ایگناتیوس» در مقالهای با عنوان «بحران در روابط با ایران ناشی از خودزنی ترامپ است» در روزنامه واشنگتن پست، موضعگیری «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا علیه ایران را بررسی کرده و به چرایی عدم حمله نظامی آمریکا به ایران پرداخته است.
ایگناتیوس مقاله خود را با بیان سخنی در رابطه واشنگتن با تهران آغازکرده و مینویسد: قاعده خوبی وجود دارد که بیان میکند هرگز مبارزهای را که اشتیاقی برای پایانش نداری شروع نکن. اما هماکنون به نظر میآید دولت ترامپ و متحدانش در تنگنایی با ایران قرار گرفتهاند که از آنچه واشنگتن پیشبینی میکرده است سختتر است.
در ادامه مقاله آمده است: حمله به پالایشگاه سعودی که به ایران منتسب شد تحلیلگران آمریکایی را شگفتزده کرد. حملهای بزرگ که توسط 25 موشک بالستیک و پهپاد صورت گرفت و طبق گفته مقامات سعودی مکانهایی هدف قرار گرفت که توسط تسلیحات دفاعی آمریکایی محافظت میشدند. به عقیده نویسنده مقاله، برای مقامات آمریکایی یک پیام این است که ایران از آنچه میپنداشتند خطرپذیرتر شده است و پیام دیگر این است که ایرانیان فهمیدهاند ترامپ خواهان جنگ نیست و از این ضعف سوءاستفاده میکنند. در نتیجه هرچه ترامپ بیشتر از تمایلش برای راهکار دیپلماتیک صحبت میکند ایران موضع محکمتری میگیرد.
نویسنده با اشاره به اینکه ترامپ علاقهای به جنگ با ایران ندارد، مینویسد: ترامپ حتی پس از سقوط پهپاد آمریکایی توسط ایران تنها به تهدیدات لفظی علیه ایران اکتفا کرد و همچنان آماده گفتوگو با ایران است.
ارسال به دوستان
پرونده «وطنامروز» برای پرفروشترین آلبومهای موسیقی آبان ماه
یکهتازی آواز ایرانی
* رودخوانی سید محمد معتمدی
* باز هم پای سهراب در میان است
* سبقت کودکانه از سلبریتیهای پاپ
* از دیریندیرین تا همین الان یهویی
* بازگشت تلفیقیها
* افت آقای خاص پاپ
* پایانی غمانگیز
* حریق خزانِ مهیار
عباس اسماعیلگل: با گسترش فرهنگ رعایت حق کپیرایت توسط علاقهمندان به هنر ایرانی طی سالهای اخیر، شاهد نظاممند شدن فضای فروش آثار هنری بودهایم و علاقهمندان به آثار هنری بویژه آثار شنیداری بهسادگی میتوانند از طریق سایتهای مجاز نسبت به خرید آلبومهای مورد نظر خود اقدام کنند که این مسأله 2 پیامد مثبت در پی خواهد داشت؛ یکی آنکه ضمن رعایت حق کپیرایت برای مولف اثر، درآمدها و هزینهها در بازار موسیقی کشور شفاف خواهد بود و دیگر آنکه به طور متوالی میتوان به آمار فروش آلبومهای موسیقی در کشور پی برد، اطلاع آنلاین و دقیق از فروش آلبومهای موسیقی همچنین میتواند اتفاق خوبی برای هنرمندان و مسؤولان فرهنگی کشور رقم بزند که از این میان میتوان به 2 مورد اشاره کرد؛ یکی آنکه هنرمندان با اطلاع دقیق و شفاف از آمار فروش آثار موسیقایی میتوانند به شناختی مناسب از سلایق مخاطبانشان دست یابند و دوم آنکه مسؤولان فرهنگی و سیاستگذاران عرصه موسیقی کشور در صورت هوشیاری میتوانند با توجه به شناسایی آثار پرفروش، نسبت به سیاستهای خود در حمایت و تولید آثار مختلف برنامهریزی کنند. در ادامه نگاهی داشتهایم به 8 آلبوم پرفروش موسیقی در یک ماه گذشته (آبانماه 98) که در سایتهای رسمی و مراجع فروش قانونی آثار شنیداری به ثبت رسیده است. در این پرونده سعی شده ضمن معرفی کوتاه آلبومها به تحلیل مولفههایی که در پرفروش شدن این آثار تاثیرگذار بوده پرداخته شود. مهمترین نکته درباره پرفروشترین آلبومهای موسیقی در یک ماه گذشته، پیشتازی آلبومهای موسیقی ایرانی نسبت به آثار موسیقایی پاپ، تلفیقی، کلاسیک غربی و راک است و حتی برخی آلبومهای موسیقی کودک در ژانر موسیقی نواحی به نسبت آثار پاپ فروش بیشتری داشتهاند که این موضوع نشاندهنده آن است که اگر آثار موسیقی اصیل ایرانی با کیفیت بالا به تولید برسند، نهتنها توان رقابت با آثار پاپ را دارند، بلکه براحتی میتوانند از آثار پاپ و... سبقت هم بگیرند.پرفروشترین آلبومهای موسیقی کشور در یک ماه گذشته (آبانماه) به ترتیب فروش به شرح زیر آمده است: ***
حریق خزانِ مهیار
- افسانه چشمهایت (همایون شجریان، علیرضا قربانی)
«افسانه چشمهایت» آلبوم مشترکی از همایون شجریان و علیرضا قربانی با آهنگسازی مهیار علیزاده است که بتازگی منتشر شده و همانطور که پیشبینی میشد، توانست رتبه نخست پرفروشترین آلبومهای موسیقی آبانماه را به خود اختصاص دهد. استارت تولید این آلبوم که از مدتها پیش از انتشار، از آن بهعنوان یکی از متفاوتترین و در عین حال هیجانانگیزترین آلبومهای موسیقی در کشور نام برده شده بود، از مردادماه ۱۳۹۳ زده شد اما بنا به دلایل متعدد و مبهم در نهایت پس از 5 سال انتظار روانه بازار موسیقی شد. شاید در وهله نخست همه نگاهها در این آلبوم به هنرنمایی علیرضا قربانی و همایون شجریان بهعنوان مشهورترینهای آواز ایرانی باشد اما نباید از نقشآفرینی متفاوت مهیار علیزاده بهعنوان آهنگساز در این اثر بگذریم. مهیار علیزاده که پیش از این آلبومهای موفقی چون «حریق خزان» و «دخت پریوار» را با صدای علیرضا قربانی منتشر کرده بود، انتظارات اهالی موسیقی را چنان از خودش بالا برده بود که همه مخاطبان با نگاه کاملا سختگیرانه منتظر آلبومی شاخص با ترکیب علیرضا قربانی و همایون شجریان از مهیار علیزاده بودند. اما انتشار آلبوم پس از 5 سال انتظار با سروصدای بسیاری همراه بود که این سرو صدا بیشتر از آنکه به نقد کیفی آلبوم برگردد خیلی زود گریبانگیر حواشی آلبوم شد. از سویی حواشی ضبط تیزر آلبوم در لوکیشنی خاص تا اشتباه آهنگساز در نامگذاری یک ترانه به نام یک شاعر پیشکسوت و از سوی دیگر انتقاد هماهنگ و تاملبرانگیز برخی رسانهها از نحوه خواندن علیرضا قربانی و همایون شجریان که خیلی هم منطقی به نظر نمیرسید، نتوانست تاثیر چندانی بر میزان فروش آلبوم بگذارد، بهطوری که بسیاری از علاقهمندان موسیقی ایرانی این آلبوم را یکی از بهترین آثار در زمینه «موسیقی ایرانی» با تکیه بر ارائه مهارتهای «آواز ایرانی» قلمداد میکنند. در نتیجه این آلبوم با اختلاف بسیار، پرفروشترین آلبوم موسیقی در یک ماه گذشته بود و باید منتظر ماند و دید تا چه زمانی میتواند به صدرنشینی خود در فروش آلبومهای موسیقی ادامه دهد.
***
باز هم پای سهراب در میان است
- ایران من (همایون شجریان)
بدون شک همایون شجریان بخش عمدهای از موفقیتهای هنری چند سال اخیرش را مدیون همکاری با برادران پورناظری است. تا پیش از انتشار آلبوم «ایران من»، سهراب و تهمورث پورناظری در خلق آلبومها و آثار خاطرهانگیزی چون «نه فرشتهام نه شیطان»، «آرایش غلیظ»، «خداوندان اسرار» و «رگ خواب» در کنار همایون شجریان بودند تا اینکه صحبت از یک آلبوم حماسی- ملی بهعنوان جدیدترین پروژه همکاری شجریان و برادران پورناظری به میان آمد و در نهایت آلبوم «ایران من» اواسط سال گذشته بهعنوان جدیدترین آلبوم مشترک شجریان و پورناظریها روانه بازار موسیقی کشور شد. استقبال از این آلبوم به حدی بود که مراسم رونمایی آلبوم در تالار وحدت به یکی از شلوغترین مراسم رونمایی آلبوم موسیقی در کشور بدل شد. گفتنی است در تولید این آلبوم علاوه بر نوازندگان ایرانی، تعدادی نوازنده خارجی نیز حضور داشتند و بخشهایی از ضبط این پروژه در خارج از ایران انجام شد. بدونشک مهمترین نکته درباره این آلبوم به رقابت تنگاتنگ آن با آلبوم «ابراهیم» محسن چاوشی برمیگردد که ضمن همزمانی انتشارشان در فضای موسیقی، این 2 اثر رقابت نفسگیری را برای کسب رتبه نخست پرفروشترین آلبوم سال 97 با یکدیگر داشتند که در نهایت آلبوم «ابراهیم» محسن چاوشی با اختلافی ناچیز پرفروشترین آلبوم سال 97 لقب گرفت اما این پایان کار نبود و در سال 98 آلبوم «ایران من» همچنان روند فروش نسبتا خوبش را حفظ کرده و اکنون دومین آلبوم پرفروش آبانماه 98 محسوب میشود ولی آلبوم «ابراهیم» با افت محسوسی به لحاظ فروش آنلاین مواجه شده است. درباره عظمت آلبوم «ایران من»، سهراب پورناظری به عنوان آهنگساز گفته است: مهمترین و سنگینترین پروژهای است که در حیات موسیقایی خود انجام دادهام. این اثر که در ایران، ترکیه و آمریکا ضبط شده، زمانی بیش از ۲۰۰ ساعت صرف تولید آن شده است.
***
سبقت کودکانه از سلبریتیهای پاپ
- در جنگل (گروه آدمک)
بدون شک قابل تاملترین نکته درباره اینکه سومین آلبوم پرفروش موسیقی کشور به یک اثر موسیقی کودک (آلبوم «در جنگل») تعلق گرفته است، آن است که یک اثر کودکانه از آلبوم خوانندههای پرطرفدار موسیقی پاپ، چون محسن چاوشی و احسان خواجهامیری در جدول پرفروشها پیشی گرفته که این اتفاق امری کمسابقه و در عین حال قابل تامل در فضای امروز موسیقی کشور محسوب میشود و شاید به نوعی این مسأله تایید فرضیه برخی کارشناسان باشد که معتقدند «موسیقی پاپ» سالهاست با برپایی کنسرتهای رنگارنگ و با یک حال و هوای «فان» صرفا به یک محصول سرگرمکننده تبدیل شده و مخاطبان برای شنیدن آثار موسیقایی در خلوت خود بیشتر سراغ آثار موسیقی ایران، موسیقی نواحی و حتی موسیقی کلاسیک میروند و حتی در برخی موارد هم شنیدن یک اثر کلاسیک بیکلام را به شنیدن صداهای برخی خوانندههای پاپ با ترانههای سخیفشان ترجیح میدهند.
آلبوم «در جنگل» دومین آلبوم از مجموعه آلبومهای شنیداری «کجا» و گروه «آدمک» است که در بخش آهنگسازی نیز تلاش شده با وجود سادگی، ملودیها کسالتبار نباشد و بر تجربه شنیداری کودک بیفزاید. این آلبوم شامل ۱۳ ترانه با کلام و بیکلام است. گروه آدمک (آموزش و دانش موسیقی کودک) از سال ۱۳۹۰ با هدف گسترش آگاهی و بسترسازی مناسب برای افزایش مهارتهای مربیان موسیقی کودک، فعالیتش را آغاز کرد. این گروه تلاش کرده است با دیدی باز و ذهنی پذیرا، شیوههای نوین آموزش موسیقی را بررسی کند و فضایی مناسب را جهت تبادل اطلاعات و اندیشهها، میان مربیان موسیقی در سراسر کشور فراهم آورد.
تهیه، تولید و تکثیر آثار صوتی- تصویری موسیقایی حوزه کودک و نوجوان، گردآوری کتاب و مقالههای مرتبط با موسیقی کودک، ارائه خدمات مشاورهای، انجام فعالیتهای مطالعاتی و کارگاهی در زمینه موسیقی کودک، برگزاری اجراهای صحنهای و همچنین برگزاری کارگاههای آموزشی در شهرهای مختلف ایران از مهمترین فعالیتهای آدمک به شمار میرود.
***
از دیریندیرین تا همین الان یهویی
- به من فرار کن (محمدرضا علیمردانی)
شاید یکی از سورپرایزهای لیست پرفروشترین آلبومهای موسیقی در ماه گذشته، اختصاص رتبه چهارم به آلبوم جدید محمدرضا علیمردانی در این جدول است، آن هم در حالی که با حضور چهرههای مطرح موسیقی پاپ، علیمردانی با نخستین آلبومش توانسته گوی سبقت را از سایر خوانندههای پاپ برباید. محمدرضا علیمردانی، بازیگر و صداپیشه شناختهشده کشورمان بعد از انتشار چند تک آهنگ، سرانجام آلبوم رسمی خود را با عنوان «به من فرار کن» منتشر کرد. علیمردانی پیش از اینها صدایش در انیمیشن «دیریندیرین» و بسیاری از انیمیشنهای پرطرفدار دیگر شنیده شده است. علیمردانی تاکنون در عرصه خوانندگی فعالیت قابل توجهی داشته است، برای مثال او تیتراژ سریال «ساخت ایران ۲» و نیز فیلم سینمایی«نهنگ عنبر ۲» را خوانده است. از دلایل موفقیت این آلبوم میتوان به تکراری نبودن برخی قطعات آلبوم در حوزه آهنگسازی و ترانه و همچنین سبک جدیدی که علیمردانی در نحوه خواندن در حوزه موسیقی پاپ ارائه کرده تا به نوعی خلاقیتش را به رخ اهالی موسیقی پاپ بکشد، اشاره کرد. یکی دیگر از نکات قابل تامل آلبوم علیمردانی استفاده از ترانههای شعرای خوشنامی چون حامد عسکری در آلبوم «به من فرار کن» است که غنای ترانههای آلبوم را ارتقا داده است. شاعر شدن، دار مکافات، به من فرار کن، همین الان یهویی، جان من و جان تو، حواست نیست، عشق نارفیق، ای وای، نه، بهترین خاطره، بغض و تنهایی نام قطعات این آلبوم موسیقی هستند. اما فارغ از موضوع آلبوم علیمردانی، داستان زندگی وی میتواند دستمایه یک سریال باشد؛ پسری که با نقص مادرزادی بیماری تارهای صوتی به نام «لارنژیت» متولد میشود تا 14سالگی صدایش موجب آزار دیگران بوده و بعد عشق بازیگری، تئاتر و خوانندگی وادارش کرده به هر دستاویزی که کمی بوی درمان میداده، چنگ بزند.
***
رودخوانی سید محمد معتمدی
- حالا که میروی ( محمد معتمدی)
حدود 10 سال پیش بود که جوانی لاغراندام با موهای بلند در کنسرت همنوازان شیدا به سرپرستی زندهیاد محمدرضا لطفی در تالار وزارت کشور خودنمایی میکرد. همانجا بود که نگارنده مطلب همانند بسیاری از مخاطبان کنسرت پس از شنیدن صدای گرم و متفاوت این جوان جویای نام، به این فکر میکرد که انگار ستارهای جدید برای آواز ایرانی متولد شده که بزودی حرفهای بسیاری برای گفتن خواهد داشت. حال بماند که تا چند سال پیش سیدمحمد معتمدی با برخی اشتباهات در انتخاب آثار، تولید یکی دو اثر موسیقی پاپ و حواشی مربوط به برخی اظهارنظرها موجب شد شتاب پیشرفتش تا حدودی متوقف شود اما طی چند سال اخیر او با پختگی و تجربه بیشتر توانست تا حدودی به همان مسیر اولیه خود بازگردد و شاهد انتخابهای هوشمندانه از سوی این هنرمند جوان و همچنان آیندهدار بودهایم که نمونه بارز آن آلبوم جدید «حالا که میروی» است، آلبومی که با ترانههای بکر توانسته جدیدترین اثر معتمدی را به عنوان پنجمین آلبوم پرفروش آبانماه 98 معرفی کند. پس از انتشار «حالا که میروی» بسیاری موفقیت زیاد این اثر را مرهون ترانههای عاشقانه و بکر آلبوم دانستهاند؛ ترانههایی که همگی از کتاب «رودخوانی» محمدمهدی سیار گرفته شده؛ کتاب شعری که تلفیقی زیبا از اشعار نیمایی و غزلیات سیار است. اما بیانصافی است که در پایان این گزارش اشارهای به نقش آهنگساز آلبوم «حالا که میروی» در شنیدنیتر شدن اثر نکنیم؛ فرید سعادتمند تجربه خلق آثار درخشانی با همکاری چهرههایی چون سالار عقیلی و محمد اصفهانی را در کارنامه کاری خود دارد. در پایان ناگفته نماند برپایی کنسرت همین آلبوم در تالا وزارت کشور در چند شب گذشته هم مزید بر علت شد تا مخاطبان موسیقی در آبانماه از این آلبوم استقبال کنند و همچنین انگار تالار وزارت کشور به سکوی پرتاب معتمدی تبدیل شده است.
***
پایانی غمانگیز
- امشب کنار غزلهای من بخواب (همایون شجریان)
یکی از همکاریهای همایون شجریان با فردین خلعتبری در مقام آهنگساز آلبوم «امشب کنار غزلهای...» است که ترانههای آن را زندهیاد افشین یداللهی سروده است. این آلبوم در مقایسه با برخی آثار همایون شجریان در چند سال گذشته توفیق و درخشش چندانی نداشته است اما با این حال توانسته ششمین آلبوم پرفروش موسیقی در یک ماه گذشته باشد. از نکات قابل توجه این آلبوم این است که این اثر در روز اول انتشارش بیشترین میزان فروش و دانلود قانونی در سال ۱۳۹۶ را از آن خود کرد.
برخی منتقدان بر این باورند که آلبوم «امشب کنار غزلهای من بخواب» کلامهای آنچنان ارزشمند ندارد و همایون شجریان هم نمره قبولی از اجرا در این آلبوم نمیگیرد و انگار شعرها را در این آلبوم انتخاب کردهاند و به هر زحمتی برایش موسیقی گذاشتهاند اما برخی دیگر معتقدند این اثر جزو آثار سطح نخست همایون شجریان نیست اما جزو آثار ضعیف وی هم محسوب نمیشود و خلعتبری هم بهعنوان یک آهنگساز فیلم عملکرد متوسط داشته است. این آلبوم در 2 لوح فشرده شامل ۱۶ قطعه موسیقی متفاوت است. آلبوم از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ در استودیوی صبا ضبط و در آبان ۱۳۹۶ پخش شد.
آنسامبل «ذاستا» که سالهاست آثار «خلعتبری» را اجرا میکند، در این آلبوم نیز حضور دارد؛ اثر برای کوارتت زهی نوشته شده و فضای مینیمال دارد و همین مورد موجب شده این آلبوم به اثر متفاوتی در پرونده کاری این دو هنرمند تبدیل شود. اما نکته غمانگیز درباره این آلبوم این است که در زمان انتشار آلبوم جای خالی زندهیاد افشین یداللهی، ترانهسرای آلبوم بشدت احساس میشد و فردین خلعتبری در زمان انتشار آلبوم در اینباره نوشت: «امشب کنار غزلهای من بخواب، بخواب و نگو خیال است. همان که پیشنهاد افشین بود. شبی در کوچههای نجوا به من گفت که تو رفتی. دیدی که او رفت و تو ماندی و حسرت همیشه باقی است».
***
افت آقای خاص پاپ
- ابراهیم (محسن چاوشی)
به جرأت میتوان گفت محسن چاوشی یکی از پرمخاطبترین و خاصترین خوانندههای موسیقی پاپ بوده است؛ خوانندهای که بنا به دلایلی مبهم هنوز کنسرتی برگزار نکرده تا هیچ پاسخ روشنی برای منتقدان همیشگیاش درباره صدایش نداشته باشد اما با تمام این اوصاف چاوشی همیشه در یک سطح حرکت کرده و مخاطبانش را داشته است. چاوشی بهخاطر نوع صدای متفاوتش جزو خوانندههای خاص موسیقی پاپ است که لقب «آقای خاص» موسیقی پاپ به دلیل همین نوع صدا در کنار یکسری ویژگیهای شخصیتی به وی اطلاق شده است. از هوشمندی چاوشی همین بس که اشعاری را انتخاب میکند که با نوع خواندنش منطبق است و تنظیم آهنگهایش کاملا منحصربهفرد و ویژه خودش است بهطوری که کمتر پیش میآید قطعهای از چاوشی را با هیچ خواننده دیگری اشتباه بگیرید. آلبوم «ابراهیم» نیز نهمین آلبوم چاوشی است که با ترانههای حسین صفا و نیز تنظیمهای محسن چاوشی، فرشاد حسامی و شهاب اکبری شهریور سال گذشته منتشر شد و در رقابت تنگاتنگ با آلبوم «ایران من» همایون شجریان توانست پرفروشترین آلبوم موسیقی سال 97 شود اما سال 98 برای آخرین آلبوم چاوشی سال درخشانی نبود و این آلبوم با افت فروش در یک ماه گذشته عنوان هفتم پرفروشها را به خود اختصاص داد. استفاده چاوشی از اشعار چند لایه حافظ، سعدی، مولانا و بویژه خیام که با ریتم و فضاسازیهای فرمیک موسیقی او تلفیق میشود، بستری پدیدارشناسانه و فلسفی به آن میبخشد که در کنار مسائل جامعهشناختی، رهیافتی هستیشناسانه در بطن زندگی را در آثارش پررنگ میکند. برخی مخاطبانش آلبوم «ابراهیم» را به لحاظ آهنگسازی و تنظیم قطعات یکی از متفاوتترین آثار چاوشی قلمداد میکنند اما از نگاه اغلب کارشناسان و حتی مخاطبان آثار او، این اثر در زمره آلبومهای ماندگار و شاخص او قرار نمیگیرد. از حواشی این آلبوم میتوان به این مسأله اشاره کرد که تعداد قطعات آلبوم در ابتدا ۸ قطعه بود و پس از دریافت مجوز ارشاد به ۶ قطعه کاهش یافت که در اقدامی عجیب این 2 اثر غیرمجاز در فضای مجازی منتشر شد.
***
بازگشت تلفیقیها
- دریا کجاست (گروه چارتار)
نوبتی هم که باشد به سهم موسیقی تلفیقی در جدول پرفروشهای موسیقی در ماه گذشته میرسیم، جدیدترین آلبوم گروه «چارتار» با عنوان «دریا کجاست» توانسته رتبه هشتم پرفروشترین آلبومهای موسیقی آبانماه 98 را به خود اختصاص دهد. مفهوم «موسیقی تلفیقی» هم در میان اغلب مخاطبان موسیقی و هم نزد برخی اهالی موسیقی با تعاریف اشتباهی شناخته میشود، به طوری که این عده هر اثری را که ترکیبی از آواز ایرانی با موسیقی پاپ و الکترونیک باشد موسیقی تلفیقی مینامند در حالی که این موضوع تنها یکی از ویژگیهای این سبک جدید موسیقایی به حساب میآید اما در اصل موسیقی تلفیقی به این معنا نیست و خیلی خلاصه باید گفت، «گونهای از موسیقی که نتیجه تلفیق 2 یا چند فرهنگ موسیقایی است» را موسیقی تلفیقی مینامند.حال در یک دهه اخیر این سبک از موسیقی در میان اهالی موسیقی رواج گستردهای یافته است و مخاطبان بسیاری را هم برای خود دست و پا کرده است و قاطعانه میتوان گفت، گروه «چارتار» یکی از محبوبترین گروههای موسیقی تلفیقی در یک دهه اخیر به شمار میآید، هر چند این گروه در چند سال اخیر فروغ سالهای اولیهاش را ندارد اما گزیدهکاری «چارتار» در چند سال اخیر، این گروه را از گزند گرفتاری در تکرار نجات داده است. موسیقی چارتار ترکیبی از حال و هوای موسیقی ایرانی و کلاسیک به همراه کلامی خوشآهنگ و پرداختی مدرن است که حاصل فعالیت این گروه آلبومهای «باران تویی» و «جاده میرقصد» بوده و در حال حاضر با آلبوم «دریا کجاست» پس از 2 سال کمکاری، بازگشتی موفق به عرصه موسیقی داشته است.
ارسال به دوستان
ایجاد 120هزار شغل توسط ستاد اجرایی فرمان امام تا پایان امسال
رئیس ستاد اجرایی فرمان امام از ایجاد 120 هزار شغل تا پایان امسال و برنامهریزی برای ایجاد 150 هزار شغل در سال 99 خبر داد. آیین بهرهبرداری همزمان از فاز سوم طرح توسعه گلخانه ۵۰ هکتاری هیدروپونیک زرندیه و طرحهای توانمندسازی اقتصادی ذوب روی ایجرود در آشتیان و زرین شیشه اراک با حضور محمد مخبر رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره)، سیدعلی آقازاده استاندار استان مرکزی، ائمه جمعه زرندیه و مأمونیه و جمعی از مسؤولان استانی صبح دیروز در زرندیه برگزار شد. محمد مخبر با اشاره به طرحهای اشتغالزایی ستاد افزود: برنامهریزی ما برای سال 98 ایجاد 100 هزار شغل بود که به لطف خدا و همکاری مردم این رقم را پشتسر گذاشتهایم و تا پایان سال این رقم از طریق 40 هزار طرح کوچک و خانگی به 120 هزار شغل خواهد رسید. مخبر خاطرنشان کرد: برنامهریزی ما برای سال آینده ایجاد ۱۵۰ هزار شغل از طریق راهاندازی ۵۰ هزار طرح کوچک، خانگی و دانشبنیان در مناطق محروم کشور است. رئیس ستاد اجرایی فرمان امام به مشاغل ایجاد شده در استان مرکزی اشاره کرد و گفت: امسال با حجم سرمایهگذاری ۱۰۰۰ میلیارد تومانی در این استان، ۸۶۰۰ شغل تاکنون ایجاد شده که انشاءالله برنامهریزی کردهایم تا پایان سال آینده به ۱۲۷۰۰ شغل برسیم. در ادامه مراسم با ایجاد ارتباط ویدئوکنفرانس با مدیرعامل بنیاد برکت و نمایندگان ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در شهرهای اراک و آشتیان، 2 طرح اقتصادی ذوب روی ایجرود و زرین شیشه اراک با دستور رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) افتتاح شد. مصطفی سیدهاشمی، معاون هماهنگی ستاد اجرایی فرمان امام درباره بهرهبرداری از کارخانه تولید شیشه زرین گفت: این کارخانه از سال ۸۵ تأسیس شده اما سال ۹۴ دچار مشکلات متعدد میشود که به همت بنیاد برکت ستاد اجرایی فرمان امام توانسته با سرمایهگذاری 5/8 میلیارد تومانی سبب ایجاد ۵۴ شغل مستقیم و ۲۸۰ شغل غیرمستقیم شود. امیرحسین مدنی، مدیرعامل بنیاد برکت ستاد اجرایی فرمان امام نیز درباره کارخانه ذوب روی ایجرود گفت: این کارخانه حدود ۲۰ سال تعطیل بوده که با کمک ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) این کارخانه احیا شده و اکنون به تولید و استحصال ۳۰ هزار تن روی در روز رسیده است.
ارسال به دوستان
وقتی حیات سرمایهداری تبدیل به فیلمی ترسناک میشود
جوکر؛ بنبست سیاست مدرن غرب
اسلاوی ژیژک*: تقدیسکنندگان خشونت، فیلم جوکر را اعتباری بالقوه به نام خود میدانند اما معلوم است که این اثر نه محرکی برای خشونت، بلکه قضاوتی است بر نواقص سامانه سیاسی مدرن. فیلم بسیار تحسینشده «تاد فیلیپس» با درخشش «خواکین فینیکس» تقریبا به اندازه کافی از سوی هر کس و هر جایی نقد مثبت شده؛ از جمعیت بیداری (آفریقاییتباران آمریکایی) گرفته تا ارتش ایالاتمتحده، همگی معتقدند ممکن است این انگیزهای برای پیشگیری از رفتار خشن توسط افراد شرور پدید آورد.
با این حال منتقدان فیلم تا حدودی بر پیام زیرین آن چشم بستند. این اثر نه درباره یک فرد دچار روانپریشی، بلکه در باب ناامیدی از نفس بهترین نظام سیاسی متصور ما است، حتی اگر هنوز خیلیها این موضوع را کتمان کنند.
باید در 2 مورد به هالیوود و مخاطبانش تبریک بگوییم: اول اینکه چنین فیلمی اجازه میدهد با تصویر بسیار تاریک سرمایهداری بهغایت توسعهیافته مواجه شویم؛ تصویری کابوسگونه که برخی منتقدان را واداشته این فیلم را در ژانر «اجتماعی ترسناک» دستهبندی کنند. معمولا فیلمهای (ژانر) اجتماعی هستند که مسائل اجتماعی را تشریح میکنند و ژانر وحشت چیز دیگری است. گرد آوردن این دو در قالب یک ژانر زمانی میسر است که بسیاری از پدیدهها در زندگی اجتماعی عادی ما تبدیل به پدیدههایی شوند که به فیلمهای ترسناک تعلق دارند.
حتی جالبتر میشود وقتی مشاهده میکنیم که چگونه واکنشها به این فیلم، طیفی کامل از وابستگیهای سیاسی در ایالاتمتحده را به صف میکند. از یک طرف محافظهکاران میترسیدند که این فیلم محرکی برای خشونت باشد که این ادعای چرندی است. هیچ خشونتی توسط جوکر ترویج نیافته است، بلکه برعکس خشونت را تشریح کرده و شما را در رابطه با خطر آن هشدار میدهد.
از طرفی مثل همیشه، بعضی افراد ظاهرالصلاح سیاسی میترسیدند که فیلم از کلیشههای نژادپرستانه بهره برده و خشونت را تقدیر کند که این هم غیرمنصفانه است. یکی از جالبترین مواضع را «مایکل مور»، مستندساز چپگرا اتخاذ کرد؛ کسی که فیلم را بهعنوان شرحی منصفانه از واقعیت آن فقرایی مورد تمجید قرار داد که در آمریکا محروم مانده و توسط طرح سلامت پوشش داده نشدهاند.
ایده او این است که فیلم به بیان نحوه خیزش چهرههایی مثل جوکر میپردازد. این یک تصویرسازی انتقادی از واقعیت آمریکایی است که میتواند افرادی چون جوکر را به دنیا آورد. با او موافقم اما شاید کمی فراتر هم بروم.
* بنبست نهیلیسم1
گمان میکنم آنچه اهمیت دارد این است که چهره جوکر در انتها، هنگامی که بهواسطه نقابش هویت پیدا میکند، نمادی از نهیلیسم شدید، خشونت خودویرانگر و قهقههای دیوانهوار به درماندگی دیگران است؛ هیچ پروژه سیاسی مثبتی در کار نیست.
راهی که باید جوکر را بفهمیم این است که این اثر خیلی خردمندانه از ارائه دادن تصویری مثبت امتناع میورزد. یک نقد چپگرایانه از جوکر میتواند مشتمل بر این باشد: «بله! این تصویرسازی خوبی از حقیقت در زاغههای فقیر آمریکاست اما نیروی مثبت کجاست؟ سوسیالیستهای دموکرات کجا و مردم عادی کجا خودشان را سازماندهی میکنند؟» از این زاویه، شاید با فیلمی کاملا متفاوت و واقعا خستهکننده مواجه باشیم.
منطق فیلم این است که درک چنین موضوعی باید به عهده تماشاگران گذاشته شود. فیلم یک واقعیت اجتماعی غمناک را نشان میدهد و بنبستی از واکنش نهیلیستی را. در آخر، جوکر آزاد نیست. او فقط از منظر رسیدن به نقطه نهیلیسم مطلق آزاد محسوب میشود. بر ماست که تصمیم بگیریم چه باید بکنیم.
من چهره جوکر را از جنس موقعیت کازیمیر مالویچ، آوانگاردیست (تابوشکن هنری) روسی در نظر میآورم، وقتی که آن نقاشی معروف «میدان سیاه» را میکشید. این نوعی اعتراض مینیمال(حداقلی) است- فرو کاستن به هیچ - جوکر بهراحتی هر مقامی را مسخره میکند؛ ویرانگر اما فاقد پروژه مثبت. ما باید این راه درماندگی را طی کنیم.
شرکت در بازی آنهایی که در قدرت هستند کافی نیست. این پیام جوکر است. این نکته که آنها (آدمهای قدرت) میتوانند مانند پدر بروس وین در فیلم اخیر، خیلی هم دست به خیر باشند فقط بخشی از این بازی است. باید از شر این حماقت لیبرال رها شوید که باعث اعوجاج ناامیدی از وضعیت میشود.
شاید این گام نهایی نباشد ولی نقطه صفر (اقدام) پاک کردن میز بهمنظور گشودن فضا برای چیزی جدید است. من فیلم را اینگونه فهم میکنم. این واپسین چشمانداز منحط نیست. ما باید از میان این جهنم گذر کنیم. حالا بر ماست که فراتر رویم.
* آلارم ساعت اجتماعی
خطر بیان صرف داستان پشتپرده در ارائه نوعی توضیح منطقی است مبنی بر اینکه ما باید شخصیت جوکر را درک کنیم. اما جوکر نیازی به این ندارد. او از بعضی جهات فرد خلاقی است. لحظه حیاتی فیلم از جهت تغییر ذهنی او زمانی است که میگوید: «من عادت داشتم تصور کنم زندگیام فاجعه بوده ولی حالا متوجه میشوم که کمدی بوده است».
کمدی برای من به این معنی است که در چنان نقطهای او خویشتن خود را با همه ناامیدیاش بهعنوان چهرهای کمیک میپذیرد و از شر آخرین تحمیلهای جهان قدیمی خلاص میشود. این کاری است که برای ما میکند. او چهرهای مقلد نیست. اشتباه است فکر کنیم که آنچه تا پایان فیلم میبینیم- و جوکر آن را با دیگران جشن میگیرد- آغاز جنبش رهایی جدیدی است. نه، این بنبست غایی سیستم موجود است؛ جامعهای که از خودتخریبی خویش به زانو درآمده است.
* آماده رودررویی با حقیقت هستیم؟
آن چپگرایانی که از جوکر ضربه میخورند، چپهای فوکویاما هستند؛ آنهایی که فکر میکنند نظم لیبرال- دموکرات بهترین نظم ممکن است و ما فقط باید آن را مداراگرتر کنیم. از این جهت، امروز هر کس برای خودش سوسیالیست است. بیل گیتس هم میگوید خودش را متعلق به سوسیالیسم میداند، مارک زاکربرگ هم.
درس جوکر آن است که تغییرات رادیکالتری نیاز هست، که این هم کافی نیست و این همان چیزی است که آن چپگرایان دموکراتیک نسبت به آن آگاه نیستند. نارضایتی در حال رشد امروز یک امر جدی است. سیستم نمیتواند با اصلاحات تدریجی مثل مداراگری بیشتر یا طرح مراقبت درمان2 از پسش برآید.
نشانههایی از نیاز به تغییرات بنیادینتر به چشم میخورد. مشکل اصلی این است که آیا آماده تجربه کردن حقیقی ناامیدی از موقعیتمان هستیم یا خیر؟ همانطور که جوکر خودش در لحظهای مشخص از فیلم میگوید: «من میخندم چون چیزی برای از دست دادن ندارم، من هیچکس نیستم».
در اینجا همچنین اسم بازی هوشمندانهای وجود دارد. نام خانوادگی واقعی جوکر، «فلک» است. در آلمانی فلک به معنای لکه است، یک لکه نامفهوم. مثل خطای دید. لازم است که نگاهی جدید بیندازیم تا یک نمای جدید ببینیم.
من به هیچ یک از آن منتقدان چپگرا که از ظرفیت- چنین لکهای- وحشت دارند اعتماد ندارم. همانگونه که «مایکل مور» به زیبایی تمام به آنها کنایه میزند: شما از خشونت در اینجا (در جهان فیلم) وحشت دارید نه خشونت در زندگی روزمرهمان. شوکه شدن با خشونت تشریحشده در این فیلم فقط نوعی فرار از خشونت واقعی است.
* فیلسوف و نویسنده اهل اسلوونی
--------------------------------------
پینوشتها
1- نهیلیسم دیدگاهی فلسفی است که معنای وجوه مختلف حیات را انکار میکند. این مکتب مدرن که برگرفته از باورهای باستانی بوده است گاهی تحت عنوان «پوچگرایی» هم خوانده میشود و در هر حال به نفی خدای خالق، مذهب و الهیات میانجامد. ژان بودریار، نظریهپرداز فرانسوی پسامدرنیته و پساساختارگرایی بهعنوان پیشرو نهیلیسم در دوران پستمدرن شناخته میشود.
2- اشاره به طرح شکستخورده Healthcare اوباما و سپس ترامپ
برگردان از RT.com
ارسال به دوستان
«وطنامروز» گزارش میدهد دولت براساس کدام سازوکارها یارانه معیشتی 15 میلیون نفر از مشمولان را پرداخت نکرده است
نقشه حذف یارانه
آیا دولت با فرمول حذف یارانه 15 میلیون مشمول بسته معیشتی سراغ قطع یارانه 45500 تومانی آنها میرود؟
حمید کُمار*: دولت پس از اجرای طرح سهمیهبندی و گرانی بنزین به مردم اطمینان داد تمام عواید حاصل از درآمدهای این طرح را برای مردم واریز کند اما شواهد حاکی از آن است دولتیها در نقشهای جدید به دنبال حذف افراد معیشتیبگیر هستند؛ نقشهای که هیچ شفافیتی در آن دیده نمیشود.
به گزارش «وطن امروز»، بحث و جدلها پیرامون موضوع افزایش قیمت بنزین با گذشت بیش از 10 روز از اجرای آن همچنان ادامه دارد. تقریبا کسی از مردم نیست که از اجرای این طرح اعلام رضایت کند. علت این نارضایتی اما تنها «افزایش قیمت بنزین» نیست، مردم نگران سرایت گرانی به سایر کالاها و کوچکتر شدن سفرههای خود هستند؛ همان سفرهای که حسن روحانی سال 92 وعده فراختر کردن آن را داد. در این میان اما یک موضوع خاطر مردم را شدیدا آزرده است؛ اعلام دقیقه نودی و اجرای ناگهانی طرحی که اهمیتی حیاتی برای مردم دارد، جامعه را دچار سرخوردگی کرده است. مردم درباره شیوه اجرای طرح از خود میپرسند: «چرا ناگهانی و بیخبر؟» دولت البته جواب خود را میدهد. سخنگوی دولت چند روز پس از اجرای طرح، جایی که در محاصره خبرنگاران بود، درباره علت اجرای ناگهانی طرح گفت: «باید کاری میکردیم که بنزین از پمپ بنزینها به خانهها منتقل نشود و اگر زمان آن از قبل اعلام میشد، خیلیها هرچه امکانات در مناطق مرزی داشتند برای 2 ریال سود بیشتر جمع میکردند و به فکر قاچاق آن میافتادند».
* یارانه بنزین برای مردم یا دولت؟
طرح اما بدون اطلاعرسانی اجرا شد. در ادامه و بهخاطر اطمینانبخشی به مردم بابت نتایج مثبت طرح، قرار شد درآمد ماه اول این طرح پیش از موعد پرداخت شود. دولت اعلام کرد 60 میلیون نفر مشمول دریافت این یارانه هستند و مبالغ اعلام شده را طی 3 مرحله و در هر مرحله برای 20 میلیون نفر واریز میکند. با فرا رسیدن تاریخ واریز، اشکالات اجرایی طرح هم آشکار شد؛ واریز یارانه خانوار 5 نفره برای خانوار 2 نفره، واریز یارانه به خانوارهای متمول و بیبهره ماندن خانوارهای کمدرآمد و... نقل محافل روزهای اخیر شده است. علاوه بر این، هرچه میگذرد سوالات و ابهامات درباره طرح اعلامی دولت بیشتر هم میشود. یکی از ابهامات مطرح، درآمد اعلامی دولت از اجرای این طرح است. طبق اعلام دولت، درآمد حاصل از این طرح 31 هزار میلیارد تومان است که البته قول داده همه آن سهم مردم باشد.
* شناسایی پرخطا
ابهام دیگر مطرح در این طرح، نحوه شناسایی مشمولان دریافت یارانه است؛ ابهامی که با هر اظهار نظر مسؤولان دولتی، پیچیدهتر هم میشود. نخستینبار احمد میدری، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی بود که در برنامه روی خط خبر 4 آذر شبکه خبر اعلام کرد: «اگر کسی خودروی بالای 250 میلیون تومان داشته باشد، از دریافت یارانه معیشتی حذف میشود. ارزش ملک هم اگر در تهران بالاتر از یک میلیارد و 200 میلیون تومان باشد و در شهرستانها بالای 900 میلیون تومان فرد حذف میشود». تقریبا همزمان با این اظهارات میدری، نامهای از سوی محمد شریعتمداری، وزیر رفاه به نمایندگان مجلس درباره شاخصهای شناسایی مشمولان دریافت یارانه معیشتی ارسال شد. این نامه که دیروز به دست «وطن امروز» رسید، مرز تعیین مشمول و غیرمشمول را مشخص میکند که خانوارهای با درآمد کمتر از این مرز، مشمول دریافت یارانه و خانوارهای با درآمد بالای این اعداد، از دریافت یارانه حذف میشوند. طبق این سند، برای خانوار یکنفره درآمد ماهانه 4 میلیون تومان، برای خانوار 2 نفره درآمد ماهانه 5 میلیون تومان، برای خانوار 3 نفره درآمد ماهانه 6 میلیون تومان، برای خانوار 4 نفره درآمد ماهانه 7 میلیون تومان و برای خانوار 5 نفره و بیشتر درآمد ماهانه 8 میلیون تومان به عنوان مرز تعیین مشمول و غیرمشمول برای دریافت یارانه معیشتی تعیین شده است.
* تناقضات بیپایان
تناقض در اعلام شاخص تعیین مشمولان یارانه معیشتی، صرفا به وزیر رفاه و معاونش ختم نمیشود؛ حذف یارانه ثروتمندان تکلیفی بود که در تبصره 14 قانون بودجه امسال به آن اشاره شده بود. در همین رابطه اخیرا حسین میرزایی، سخنگوی ستاد اجرایی تبصره 14 بودجه در گفتوگویی اعلام کرد: «برای حذف ثروتمندان و 3 دهک بالای درآمدی به درآمدها کاری نداریم و هزینهها ملاک است. گفتیم درآمد را کاری نداریم، روی هزینهها متمرکز هستیم. امکان دارد درآمد پسانداز شود و به هر نحوی، هزینه نشود. امکان دارد قسط، کارت به کارت و کارهای دیگری انجام دهید که برای ما مهم نیست. پرداختهایی را که از طریق دستگاههای کارتخوان (پوز) و درگاههای پرداخت اینترنتی وجود دارد مبنا قرار میدهیم». وی در ادامه گفت: «بر این اساس خانواده 2 نفره 5 میلیون تومان، خانوار 3 نفره 6 میلیون و 500 هزار تومان، خانوار 4 نفره 7 میلیون و 700 هزار تومان، خانوار 5 نفره 8 میلیون و 500 هزار تومان و خانوار 6 نفره و بیشتر را به ازای هر نفر 500 هزار تومان افزایش نسبت به خانوار 5 نفره در نظر گرفتیم».
* تکلیف نامعلوم 15 میلیون نفر!
نکته جالب دیگر در همین رابطه، تفاوت جمعیت مشمولان یارانه 45 هزار تومانی با جمعیت مشمول یارانه جدید است. طبق اعلام دولت، 75 میلیون نفر یارانه 45 هزار تومانی دریافت میکنند. با این وجود، 60 میلیون نفر مشمول یارانه جدید حاصل از افزایش قیمت بنزین اعلام شدند. تاکنون اما مسؤولان دولتی هیچ توضیحی درباره 15 میلیون نفری که یارانه قبلی را میگیرند اما از یارانه کنونی بینصیب هستند، ندادهاند. دولت همانند غافلگیری مردم در موضوع افزایش قیمت بنزین، نحوه انتخاب خانوارهای مشمول دریافت یارانه معیشتی را نیز به شکل غافلگیرانهای انجام داده است. پس از 3 نوبت پرداخت یارانه معیشتی، روز گذشته وزیر رفاه توضیحاتی را درباره دلایل حذف 15 میلیون نفر از یارانهبگیران طرح هدفمندی از شمول دریافت یارانه معیشتی ارائه کرد. اکنون این شائبه جدی و نگرانکننده مطرح است که دولت روحانی که بارها نشان داده است متمایل به حذف یا کاهش مشمولان یارانه نقدی است، با همین فرمول حذف یارانهبگیران معیشتی، اقدام به کاهش شمار یارانهبگیران طرح هدفمندی کند.
* نمونه مشابه؛ دلار 4200
این تناقضها در دولت تدبیر البته بیسابقه نبوده است. تعیین ناگهانی نرخ 4200 تومان برای دلار، آخرین و البته شبیهترین مورد به ماجرای طرح کنونی است. 20 فروردین 97 مردم به یکباره معاون اول رئیسجمهور را در قاب تلویزیون و در حال گفتن چنین جملاتی مشاهده کردند: « نرخ دلار از فردا برای تمام فعالان اقتصادی و برای رفع همه نیازهای قانونی و اداری آنان، نیازهای خدماتی مسافران، دانشجویان، محققان و دانشمندانی که برای کارهای تحقیقاتی خود به ارز نیاز دارند، 4 هزار و 200 تومان خواهد بود». پس از این بود که بسیاری از صرافیها از ترس متهم نشدن به اتهام قاچاق، دست از کار کشیدند و اینگونه بازار فردوسی چند روزی متروکه شد. اعلام یکباره تصمیمات دولت در کنار ناهماهنگیهای متعدد، کارشناسی بودن تصمیمات دولت تدبیر را زیر سوال برده و این سوال را در اذهان ایجاد کرده که «یک تصمیم کارشناسی چطور با این همه تناقض و ناهماهنگی روبهرو است؟»
***
دولت شفافسازیکند
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره نحوه حذف مردم از طرح معیشتی گفت: طریقه پرداخت بستههای معیشتی مشخص نیست و متاسفانه هیچ شفافیتی هم وجود ندارد. معصومه آقاپور گفت: در حال حاضر از آقای نوبخت و وزیر رفاه خواستهایم که به مجلس بیایند و توضیح دهند چگونه 15 میلیون نفر حذف شدهاند و درباره آینده حذفیات هم گزارش بدهند. وی افزود: دولت باید برای نمایندگان رفتار خود را شفافسازی کند، ما سوالات فراوانی داریم که بر چه اساسی یارانه پرداخت میشود؟ یا بر چه اساسی حذف شده است و میخواهد حذف شود؟ این ابهامات باید برطرف شود. عضو کمیسیون اقتصادی گفت: دولت به دلیل عدم شفافسازی و متاسفانه عدم پاسخگویی نارضایتیها را افزایش میدهد و مادامی که خود را در کنار مردم تصور نکند این موضوعات ادامه خواهد داشت. هر چه سریعتر باید این قضیه و این توضیحات کامل داده شود که مردم بفهمند مشمول میشوند یا نمیشوند. این قایمباشکبازیها چه معنایی دارد؟ وی در پاسخ به این سوال که دولت عدم دسترسی به حسابهای شخصی را دلیل ناتوانی در حذف اعلام کرده، گفت: این یک بهانه است اما اساسا ما دولت را ایجاد کردیم که به صورت یکپارچه یک قدرتی اطلاعات را داشته باشد، اینکه اطلاعات ندارند یک بهانه بیمورد است. از دولت میخواهیم شفافسازی کند و به اعتراضات مردم دامن نزند. نماینده مجلس با بیان اینکه مالیات از تراکنشهای بانکی گرفته شده است و این موضوع سرک کشیدن به حسابها را تایید میکند، گفت: اینکه بگوییم برای پرداخت معیشتی میخواهیم به حسابها سرک بکشیم یک حرف غلط است، پیش از این هم این موضوع بوده است که البته کار بدی هم نیست. دولت باید از این بهانهها دست بردارد و به فکر پاسخگویی به ملت باشد و نمایندگان هم بزودی آنها را برای پاسخگویی به محضر ملت دعوت خواهند کرد.
***
ملاک خانه یک میلیاردی اشتباه است
عضو کمیسیون کشاورزی، آب، منابع طبیعی و محیطزیست مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: حقیقت این است که ما به عنوان نمایندگان مجلس هم از نحوه حذف یارانهها مطلع نبودیم و تازه هماکنون دولت در حال گزارشدهی در اینباره است، البته گزارشهای اخیر هم صرفا مربوط به یارانه معیشتی است. نظر افضلی در پاسخ به این سوال که در حال حاضر 15 میلیون نفر از یارانهبگیران بسته معیشتی نمیگیرند، طریقه حذف چگونه بوده است، گفت: الگوی ثابتی بیان نشده، البته آقای شریعتمداری یک جدولی فرستادهاند که بر اساس درآمد و هزینه است که برای پس از این است، یعنی در آینده اجرا میشود، پیش از این را به کلی نمیدانیم. نماینده مردم گفت: متاسفانه در حوزه انتخابیه بنده بخش اعظمی از بازنشستگان بسته معیشتی دریافت نکردهاند. در کنار بازنشستگان افراد دیگری هم هستند که درآمدهای زیر 2 میلیون تومان داشتند اما باز هم کمکهای معیشتی به آنها نرسیده است. خب دولت شفافسازی کند چرا به این افراد تعلق نگرفته؟ وی درباره مشخص کردن معیار خانه یک میلیاردی برای کسانی که بسته معیشتی دریافت میکنند، گفت: معیار خانه اشتباه است. در حال حاضر یک خانه ساده در شهری که من نمایندگی آن را دارم یک میلیارد تومان است، کسی که خانه یک میلیاردی دارد ثروتمند نیست بلکه کارمندی بوده که سالها زحمت کشیده و به یکباره قیمت خانه وی گران شده است؛ در اصل قیمت خانه رشد داشته اما نشانه ثروتمند بودن فرد نیست. افضلی تصریح کرد: با منطق دولتیها به هیچکدام از تهرانیها نباید یارانه داده شود، زیرا در تهران اساسا خانه زیر یک میلیارد نداریم. از دولتیها سوال میپرسیم چرا به تهرانیها بسته معیشتی داده شده است؟
***
«وطن امروز» برای اولین بار منتشر میکند
نامه شریعتمداری به نمایندگان درباره بسته معیشتی
1- تاکنون حدود 7 میلیون و 500 هزار خانوار (حدود 24 میلیون نفر) بسته حمایتی دریافت نکردهاند. منابع لازم برای پرداخت به حدود یک میلیون و 500 هزار خانوار از متقاضیانی که استحقاق آنها مشخص شود، تامین گردیده است؛ بنابراین همین تعداد میتوانند بسته حمایتی را دریافت نمایند.
2- برای انتخاب خانوارها شاخصهای مختلفی در نظر گرفته شده که به پیوست تقدیم شده است. با توجه به پیچیدگی شاخصها و تفاوتهایی که در وضعیت خانوارها وجود دارد، ملاک نهایی، اجازه دسترسی به حسابهای بانکی است. «متقاضیان جدید که اجازه دسترسی به حسابهای بانکی را بدهند، مشمول طرح حمایتی قرار خواهند گرفت». فرآیند ثبت درخواست و پاسخگویی، بهصورت سامانه پیامکی و اینترنتی وجود دارد و خانوارها بدون مراجعه حضوری میتوانند درخواست خود را ارسال و پاسخ را دریافت نمایند.
- شاخصهای خانوارهای مشمول طرح حمایت معیشتی
1- خانوارهایی مشمول «طرح حمایت معیشتی» خواهند شد که پس از کسر اجاره مسکن، میزان هزینه هر ماه آنها از جدول زیر کمتر باشد.
2- از شاخصهای زیر برای شناسایی افرادی که این سطح درآمد را دارند استفاده خواهد شد. اگر خانواری دارای یکی از این معیارها باشد و اجازه دسترسی به اطلاعات بانکی را بدهد، از نظام بانکی، اطلاعات جمعآوری و سطح درآمد دقیق خانوار برآورد میشود. اقلام بانکی مشخص خواهند کرد اجاره مسکن با چه ابزاری پرداخت شده است.
3- علاوه بر استانداردهای درآمدی فوق شاخصهای شناسایی عبارتند از:
الف- خانوارهایی که اعضای آن دارای «واحد مسکونی»، «شغل» و «خودرو» بطور «همزمان» میباشند یا خانوارهایی که دارای «2 واحد ملکی» میباشند.
ب- خانوارهایی که ارزش ملک آنها در تهران و کلانشهرها 12 میلیارد ریال و در سایر شهرستانها 9 میلیارد ریال باشد.
ج- خانوارهایی که دارای خودروی سواری با ارزش بیش از 300 میلیون تومان یا خودروی عمومی با ارزش بیش از 400 میلیون تومان باشند.
د- کارفرمایانی که بیش از 3 بیمهپرداز داشته باشند.
ه- خانوارهایی که بیش از 3 سفر خارجی غیرزیارتی داشتهاند.
و- گیرندگان تسهیلات بانکی به مبلغ جمعا بیش از 3میلیارد ریال که در حال بازپرداخت اقساط باشند.
روزنامهنگار*
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|