|
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از مهمترین مدعیان کسب سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فجر 38
روزگار قریبیان
احسان سالمی: بهترین بازیگر نقش اول مرد، اگر به اندازه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه، در جوایز سینمایی جشنوارهها و جشنهای سینمایی جایگاه حرفهای و هنری نداشته باشد، قطعا کمتر از این جوایز هم نیست. امسال نیز همچون 3-2 سال اخیر، شنیدهها حاکی از این است که یکی از سختترین بخشها برای داوری داوران این دوره از جشنواره، انتخاب بهترین بازیگر نقش اول مرد است، چرا که مدعیان جدی و قدری برای این بخش حضور دارند. هر چند که با توجه به آغاز جشنواره فیلم فجر از روز گذشته، نمیتوان به طور دقیق در ارتباط با مدعیان اصلی جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد اظهارنظر کرد اما تجربههای قبلی و کارنامه برخی بازیگران در کنار شنیدههای غیررسمی از هیأت انتخاب جشنواره و البته دیدن شماری از آثار در روزهای منتهی به آغاز جشنواره در اکرانهای خصوصی توسط کارشناسان باعث شده گمانهزنیهای جدی در ارتباط با مهمترین مدعیان سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره امسال مطرح شود. مدعیانی که در میان آنها چهرههای پیشکسوت و نامداری همچون فرامرز قریبیان تا چهرههای جوانتری همچون جواد عزتی و ساعد سهیلی دیده میشوند.
همچنان دود از کنده بلند میشود!
هنوز هم دود از کنده بلند میشود؛ باور کنید بعد از دیدن بازی فرامرز قریبیان در «خروج» تازهترین ساخته ابراهیم حاتمیکیا اولین چیزی که به ذهن مخاطبان درباره هنرنمایی این بازیگر پیشکسوت سینمای ایران میرسد، همین است. قریبیان که مدتها یکی از مهمترین ستارههای سینمای ایران بود، در حالی پس از 5 سال دوری از سینما دوباره با «خروج» حاتمیکیا به سطح یک سینمای ایران بازگشته است که این روزها در 78 سالگی است و هنرنمایی کمنقص او در «خروج» بیش از پیش به چشم میآید.
قریبیان در «خروج» نقش پیرمردی روستایی را ایفا میکند که برای گرفتن حق و حقوق خود همراه با جمعی از اهالی روستای خود دست به کاری عجیب اما جالب توجه میزنند؛ کاری که باعث میشود کاراکتر او در این فیلم شمایلی از یک قهرمان تمامعیار در سینمای ایران را پدید آورد. او در این فیلم بخوبی توانسته از پس نقش درونگرای «رحمت بخشی» برآید و با سکوت و بازی زیرپوستی خود تصویری از یک قهرمان تنها اما آرمانگرا را به تصویر میکشد. قهرمانی از جنس «حاج کاظم» آژانس شیشهای که اتفاقا او هم از یادگاران دوره جنگ است و حالا برای گرفتن حق همنسلان خود، خروج کرده است.
قطعا برای پیشبینی اینکه چه کسی میتواند برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره امسال شود، کمی زود است اما با توجه به نقش سختی که قریبیان در 78 سالگی ایفا کرده و البته اجرای کمنقص و به دور از خطای این نقش توسط او، از همین حالا باید قریبیان را یکی از مهمترین مدعیان سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره سیوهشتم دانست؛ سیمرغی که اگر به او داده شود، سومین سیمرغ کارنامه کاری این بازیگر پیشکسوت سینمای ایران به شمار میآید.
منتظر سیمرغ، بعد از چند سال بدبیاری...
جواد عزتی را به جرات میتوان یکی از مهمترین بازیگران سینمای ایران در چند سال اخیر دانست که به اندازه تواناییها و استعدادهایش در جشنواره فجر مورد توجه قرار نگرفته است. هنوز هم که هنوز است بسیاری از منتقدان و کارشناسان اعتقاد دارند بازی بینظیر او در نقش مامور امنیتی در 2 فیلم «ماجرای نیمروز 1» و «ماجرای نیمروز؛ رد خون» به اندازه کافی دیده نشد. بازیگری که قطعا در چند سال اخیر حداقل یک بار شایستگی دستیابی به سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد یا بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را داشت اما تعارفهای برگزارکنندگان جشنواره فجر در کنار برخی اتفاقات غیرسینمایی باعث شد جواد عزتی در این چند سال اخیر هیچ وقت به آن چیزی که حقش بود در جشنواره فجر نرسد.
عزتی اما پرکارترین بازیگر جشنواره امسال است. او در جشنواره امسال 5 فیلم دارد و اتفاقا در هر کدام از این آثار تجربه متفاوتی را رقم زده است. یکی از جالبترین این موضوعات مربوط به حضور او در فیلم سینمایی «آتابای» ساخته نیکی کریمی و ایفای نقش او با گویش ترکی است. او امسال در فیلمهای «شنای پروانه» به کارگردانی محمد کارت، «مغز استخوان» ساخته حمیدرضا قربانی، «خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی، «آتابای» ساخته نیکی کریمی و «دوزیست» به کارگردانی برزو نیکنژاد ایفای نقش کرده است. با این تفاسیر بعید نیست بالاخره بعد از چند سال بدشانسی، بازی جواد عزتی هم به چشم داوران جشنواره فجر بیاید و اگر بخت با او یار باشد، این بار سیمرغ جشنواره فجر روی دوش وی بنشیند.
بازگشت مدعی جدی، پس از چند سال غیبت
سید شهاب حسینی هم از آن دسته بازیگرانی است که سالهاست حضورش در هر اثر سینمایی؛ ولو اینکه خود آن اثر، فیلمی ضعیف باشد؛ باز هم مورد توجه کارشناسان قرار میگیرد. حسینی در این سالها آنقدر نقش درست و حسابی داشته که حالا حضورش در فیلم یک فیلمساز فیلماولی هم بتواند کنجکاویها در ارتباط با آن اثر را زیاد کند. حسینی امسال بعد از چند سال غیبت در جشنواره فیلم فجر با «آن شب» کورش آهاری به جشنواره فیلم فجر آمده است. «آن شب» که احتمالا باید یکی از آثار خاص جشنواره امسال به لحاظ قصه و فضای روایت باشد، از فیلمهایی است که علاوه بر نقش نگاه نو جشنواره قرار است در بخش سودای سیمرغ این رویداد نیز به نمایش درآید.
شهاب حسینی، سرشناسترین بازیگر این فیلم است و احتمالا حالا که بعد از چند سال دوری از جشنواره فجر یک بار دیگر با اثری راهی این رویداد شده است، بعید نیست بتواند خود را به جمع مدعیان سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره امسال برساند، بویژه آنکه حسینی این بار با یک فیلمساز فیلماولی همکاری کرده و احتمالا خود نیز نسبت به موفقیت این اثر چشم امید داشته است.
مدعیان جوان سیمرغ
سازندگان پروژه سینمایی «روز صفر» آنقدر محتاطانه اخبار مربوط به این اثر سینمایی را منتشر کردهاند که هنوز مشخص نیست ساعد سهیلی یا امیر جدیدی که 2 بازیگر اصلی این اثر سینمایی، کدامیک ایفاگر نقش اصلی این اثر سینمایی هستند اما تجربههای قبلی این دو بازیگر جوان نشان داده آنها را هم میتوان در زمره مدعیان سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد دانست. امیر جدیدی بازیگری است که با وجود سابقه کمی که در سینما دارد به سرعت توانست تبدیل به یک ستاره تمامعیار در سینمای ایران شود. جدیدی 2 سال پیش برای نقشآفرینی درخشانش در فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» و همچنین نقشش در فیلم «عرق سرد» موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
ساعد سهیلی هم که از 14 سالگی فعالیت هنری خود را به شکل حرفهای آغاز کرده، در این چند سال اخیر یکی از بازیگران پرکار سینمای ایران بوده که فهرست بلندبالایی از نقشهای مختلف و متفاوت در کارنامه کاری او به چشم میخورد. او تاکنون 3 بار با فیلمهای «گشت ارشاد 1 و 2» و «رخ دیوانه» نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شده و بعید نیست در جشنواره امسال نیز یکی از مدعیان سیمرغ این بخش یا سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد باشد.
بازگشت احتمالی برای ربودن سیمرغ
شاید اگر در چند دوره اخیر بیشتر مورد توجه داوران فجر قرار گرفته بود و نقشهای سختی که در فیلمهای متعدد بازی کرده به چشم داوران جشنواره میآمد، بابک حمیدیان هم میتوانست به جای انصراف دادن از حضور در جشنواره فجر یکی از مدعیان سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره امسال باشد. حمیدیان که الحق و الانصاف در این چند سال اخیر همیشه نشان داده یکی از مهمترین بازیگران سینمای ایران است، امسال با 2 فیلم «روز بلوا» و «مغز استخوان» به جشنواره فجر میآید.
حمیدیان البته مدتی قبل از فرارسیدن جشنواره امسال، با گلایه از دیده نشدنش در دورههای اخیر این رویداد و همچنین همراهی با جریان انصراف برخی هنرمندان از حضور در این رویداد، اعلام کرد قصد شرکت در جشنواره امسال را ندارد. البته شنیده شده او بعد از مدتی از این تصمیم پشیمان شده است و بعید نیست در برنامههای مختلف مرتبط با این دو فیلم در جشنواره فجر امسال نیز حضور داشته باشد. با این تفاسیر احتمالا در بخش داوری بازیگری جشنواره امسال نیز حضور دارد و شاید یکی از گزینههای جدی جوایز این بخش باشد.
پشیمانی بعد از اعلام انصراف
«درخت گردو» یکی از متفاوتترین فیلمهای کارنامه کاری کوچک اما موفق محمدحسین مهدویان است؛ اثری که بر اساس شنیدهها رویکردی کاملا متفاوت از آثار پیشین مهدویان دارد؛ مهدویان پس از ساخت چندین اثر سیاسی و تاریخی و اثری در ارتباط با حاج احمد متوسلیان، حالا گویا تغییر سلیقه داده و این بار با نگاهی متفاوت سراغ سینمای دفاعمقدس رفته است. اثری که براساس شنیدهها رویکردی «ضدجنگ» دارد و البته در بخشهای مختلف جشنواره نیز شانس بردن سیمرغ را دارد.
پیمان معادی بازیگر نقش اول «درخت گردو» است و براساس شنیدهها او نیز از مدعیان جدی سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره امسال است. البته معادی نیز همچون حمیدیان و برخی دیگر از هنرمندان با انتشار متنی در صفحات شخصی خود به شکل تلویحی از حضور در این رویداد انصراف دادهاند. شنیدهها حاکی از این است که او در تماس با دبیر جشنواره فجر اعلام کرده از این رویداد انصراف نداده است و قصد حضور در جشنواره امسال را دارد. هر چند نمیتوان همه چیز را بر اساس شنیدهها تفسیر و بررسی کرد اما اگر جشنواره فجر تصمیم بگیرد تا با نادیدهگرفتن مواضع اخیر هنرمندان در ارتباط با این رویداد فرهنگی و هنری که باعث ایجاد حواشی متعددی برای آن شد، به قضاوت آثار همه آنها بپردازد، احتمالا معادی نیز یکی از مدعیان جدی سیمرغ جشنواره امسال خواهد بود، البته هنوز معلوم نیست تصمیم برگزارکنندگان این رویداد در ارتباط با ماجرای انصراف هنرمندان و زیرپا گذاشتن شأن مهمترین رویداد سینمایی کشور از جانب برخی هنرمندان چیست. باید منتظر بود و دید بالاخره سیمرغ فجر 38 روی شانه کدامیک از این هنرمندان مینشیند. شاید این بار سیمرغ روی شانه چهرهای ناآشنا و جدید نشست...
ارسال به دوستان
درباره سریال «از سرنوشت» که این شبها روی آنتن شبکه 2 میرود
به روز، داستانگو و کمی جاندار!
دیدن برخی سریالها که موضوعاتی خاص را به عنوان محور فیلمنامه خود انتخاب کردهاند، حتی اگر تلخ هم باشند اما حال خوبی به بیننده میدهند، بویژه فیلمهایی که روایتگر داستانهایی حول محور، خانواده و جامعه امروز هم باشند. «از سرنوشت» که این شبها در کنداکتور پخش شبکه 2 سیما قرار دارد، هم در فاز اول خود نشان داد قابلیت جذب مخاطب را دارد و هم در سری دوم، همچنان مخاطبش را نگه میدارد، البته سریال بینقصی نیست اما لااقل در قصهپردازی و نیز معرفی بازیگران تازهکار اما کاربلد، حکایت از برنامهریزی جدی دارد. اینجاست که داستان گفتن آن هم به دور از اغراق از فضایی که عمده مخاطبان با آن غریب هستند، اتفاقا موجب کشش میشود. حکایتی از زندگی اقلیتی به اسم پرورشگاهی! برچسبی که جامعه به آنها میزند. «از سرنوشت» بویژه در فاز اول روایتگر داستانکهایی بود که کنار هم قراردادنشان بویژه با آن بازیهای بچگانه و باورپذیر از کاراکترها، توانست به دل بیننده سختپسند تلویزیون بنشیند. هر چند در فاز دوم، بیش از حد ریتم قصه کند شده است و حتی گاهی درجا هم میزند!
با این حال در مقام قیاس با خیلی از تولیدات همیشگی سیما، از کارگردانی قابل قبولی برخوردار است. محمدرضا خردمندان و علیرضا بذرافشان نشانههایی از سریالسازی نسبتا استاندارد را در «ازسرنوشت» نمایش میدهند.
هرچند باید دوباره تأکید داشت که وجود برخی کاراکترها در سریال پررنگ نیست و بود و نبودشان توفیری هم ندارد. کافی است قسمتهای ابتدایی سریال را یادآوری و آن کشش و جذابیت ابتدایی را با حال مقایسه کنید. توقع بیش از اینها بالا رفت اما کمکم دچار رکودی نسبی شد.
همچنان که متأسفانه در روند قصهگویی کمی این جذابیت از دست میرود؛ با این حال میتوان امیدوار به سریالی بود که لااقل در ظاهر جاذبه دارد و ساخته محترمی را از خود نمایش میدهد. البته این مجموعه فاز سومی هم دارد؛ منتها باید دید که نویسنده و کارگردان قرار است چه قصه و ساختی را وصله کار کنند که کمی با سرعت بیشتر و به شکلی گیراتر ادامه یابد تا دچار رخوت در دیالوگهای فعلی و داستانگویی نشود.
وجود چنین تولیداتی حکایت از این دارد که میتوان سریالسازی را امروزیتر کرد و دم از قصههایی زد که اتفاقا همین الان در جامعه وجود دارند. از این بابت که بیننده نیز بیشتر خود را درون این نوع سریالها میبیند.
ارسال به دوستان
ماجرای خواندنی و شنیدنی سرودها و ترانههای انقلاب
«بانگ آزادی» در بازار نشر
همزمان با آغاز دهه فجر، کتاب «بانگ آزادی» خاطرات شفاهی احمدعلی راغب، آهنگساز سرودها و ترانههای معروف انقلاب به قلم محسن صفاییفرد توسط انتشارات «راهیار» منتشر شد.
«بانگ آزادی» که در 392 صفحه با گفتوگوهای مهدی چیتساز و مرتضی قاضی و به قلم محسن صفاییفرد منتشر شده، زندگی و فعالیتهای احمدعلی راغب به عنوان یکی از چهرههای اصلی موسیقی انقلاب از دوران کودکی و نوجوانی در بندر انزلی و بعدها حضور در تهران را در 7 فصل روایت کرده است، البته فصل پایانی «بانگ آزادی» به تصاویر و اسناد مرتبط با فعالیتهای احمدعلی راغب اختصاص دارد. همچنین خواننده کتاب میتواند با اسکن QR کدهای درج شده، سرودها و ترانههای بهیادماندنی ساخته شده توسط احمدعلی راغب را بشنود. در بخشی از این کتاب و از زبان راغب میخوانیم: «روز شهادت شهیدمطهری، مصادف با سالروز تولد من است. دوازدهم اردیبهشت به دنیا آمدهام، ایشان هم دوازدهم اردیبهشت شهید شدند. 12 اردیبهشت برایم کارسازترین روز بود، چراکه سرودی برای آن روز ساختم که الان کل موسیقی ما را به اینجا رسانده است، البته عدهای در موسیقی به بیراهه رفتهاند ولی به نظرم در رسیدن به جاده اصلی موفق بودهایم. آن روز، تاریخ زندگی هنریام ورق جدیدی خورد. احساس کردم باری را که روی دوش داشتیم، به مقصد رساندهایم و دیگر میتوانیم نفس راحتی بکشیم». علاقهمندان جهت تهیه این کتاب که توزیع آن از هفته جاری شروع شده، علاوه بر کتابفروشیها میتوانند به واحد فروش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی واقع در میدان انقلاب اسلامی، خیابان ۱۶ آذر، روبهروی پورسینا، پلاک ۶۰، حسینیه هنر مراجعه کنند.
ارسال به دوستان
جشنواره شعر فجر با انقلاب همراه نیست
مدیریت پر از اشتباه بنیاد ادبیات داستانی
محمود حبیبیکسبی، شاعر کشورمان گفت: جشنواره شعر فجر همزاد و همراه با انقلاب نیست و حتی در مواقعی در مقابل جریان انقلاب قرار میگیرد. به گزارش «وطنامروز»، پس از آنکه روز جمعه، هیات داوران بخش ویژه چهاردهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر، اسامی 5 شاعر برگزیده این جشنواره را اعلام کرد، مشخص شد شاعر جوانی که بهطور علنی مخالفت خود را با جمهوری اسلامی فریاد میزند نیز جزو برگزیدههای این دوره از جشنواره شعر فجر شده بود. این موضوع با واکنشهای متعددی روبهرو شد. حبیبیکسبی در گفتوگو با تسنیم، با انتقاد از نحوه برگزاری این جشنواره گفت: بنده چند سال است فریاد میزنم اساساً این جشنواره بیموضع شده است و از این جشنواره بیموضع اصلاً بعید نیست کسی که موضع مخالف دارد در آن رشد پیدا کند، چرا که اساساً سیاستگذاری جشنواره اینگونه شده است. وقتی جشنواره بیموضع باشد دیگر نمیشود به حضور شاعری مخالف در این جشنواره انتقاد کرد. جشنواره شعر فجر تا چند سال پیش که متولی برگزاری آن خود وزارت ارشاد بود در مسیر مثبتی حرکت میکرد و عملکرد ارشاد تقریباً قابل دفاع بود اما از آن زمان که در اختیار بنیاد ادبیات داستانی قرار گرفت، مسیر این جشنواره به کلی تغییر کرد. در سالهای اخیر عمدتاً دبیران و داوران جشنواره از میان همان کارمندان بنیاد بودهاند؛ آدمهای متوسطی که نگاهشان به جریان شعر معاصر همین است. به طور مثال، امسال هم جز 3-2 نفر بقیه داورها در سطح پایینی قرار دارند و در جریان شعر جایگاه قابل توجهی ندارند. داوران باید فضای شعر را بخوبی بشناسند.
ارسال به دوستان
تلویزیون
تحلیل رسانهای «فجر» در برنامه «سودای سیمرغ»
سیدبشیر حسینی در برنامه «سودای سیمرغ» بهعنوان کارشناس ثابت برنامه به تحلیل فیلمهای جشنواره از نگاه سواد رسانهای میپردازد. به گزارش مهر، برنامه رادیویی «سودای سیمرغ» همچون سالهای گذشته به تهیهکنندگی محمدجواد طالبی و با اجرا و سردبیری امیرعباس صباغ از روز شنبه ۱۲ بهمن تا روز دوشنبه ۲۱ بهمن هر شب از ساعت ۲۰ تا ۲۱ به صورت زنده از رادیو گفتوگو پخش میشود. «سودای سیمرغ» در 4 بخش ابتدا به گفتوگو با عوامل فیلمها از کارگردان و تهیهکننده تا بازیگران پرداخته، سپس در قسمت دوم به بررسی اتفاقات و حواشی جشنواره و مرور اخبار رسانهها و در قسمت سوم با حضور منتقدان و کارشناسان سینمایی به نقد و بررسی فیلمهای به نمایش درآمده میپردازد. در بخش چهارم و پایانی نیز با حضور سیدبشیر حسینی، داور مسابقه «عصر جدید» به عنوان کارشناس ثابت برنامه به تحلیل فیلمهای جشنواره از نگاه سواد رسانهای میپردازد. «سودای سیمرغ» همچون سالهای گذشته با پوشش کامل مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر در شب ۲۲ بهمن مخاطبان رادیو گفتوگو را به طور کامل در جریان همه رویدادهای جشنواره فیلم فجر قرار میدهد.
«مشق دو» همزمان با دهه فجر روی آنتن
پخش «مشق دو» به مناسبت دهه فجر و انتخابات مجلس شورای اسلامی از شبکه 2 آغاز شد و روزهای شنبه، دوشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه روی آنتن میرود. به گزارش «وطن امروز»، به مناسبت دهه فجر و همزمان با آغاز جشنهای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برنامه «مشق دو» از شبکه 2 سیما روانه آنتن میشود. «مشق دو» برنامهای است بر مبنای تعامل که مخاطب اصلی خود را نوجوانان قرار داده است و با موضوعاتی همچون اخلاق، خودباوری، امید، عقلانیت، استعداد، عزت و... تولید شده است. این برنامه به مناسبت دهه فجر و انتخابات مجلس شورای اسلامی ساعت ۱۷:۱۰ روزهای شنبه، دوشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه روی آنتن میرود. این برنامه کاری از گروه کودک و نوجوان شبکه 2 است.
ارسال به دوستان
میزان ثبتنام ناشران داخلی برای نمایشگاهکتاب اعلام شد
مدیر کمیته ناشران داخلی از ثبتنام یکهزار و ۵۱ ناشر برای حضور در سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران خبر داد. به گزارش «وطن امروز»، سیدرفیع احمدجواهری درباره تعداد ناشران ثبتنامکننده برای حضور در سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفت: تا ساعت ۲۴ روز جمعه یازدهم بهمن، هزار و ۵۱ ناشر ثبتنام خود را در پایگاه اینترنتی نمایشگاه انجام دادهاند. وی درباره تفکیک ناشران ثبتنامی گفت: ۱۲۷ ناشر کودک و نوجوان، ۷۲۵ ناشر عمومی، ۱۵۸ ناشر دانشگاهی و ۴۱ ناشر آموزشی تاکنون ثبتنام خود را انجام دادهاند. بر اساس اعلام دبیرخانه، بر اساس تفکیک استانی تعداد ۷۶۲ ناشر از تهران، ۲۸۹ ناشر از استانها، ۹۸۴ ناشر خصوصی و ۶۶ ناشر دولتی برای حضور در این دوره از نمایشگاه ثبتنام کردهاند. ناشران متقاضی تا تاریخ ۱۴ بهمن فرصت دارند برای ثبتنام به پایگاه اینترنتی www.tibf.ir مراجعه و برای ثبتنام اقدام کنند.
ارسال به دوستان
تَهِ خلاف در روز اول
رضا کردلو: «خلاف، ته تهش به توئونش(تاوان) نمیارزه»؛ این جمله را سعید نعمتالله در «زیر هشت» کاشته بود! جایی که قرار است شخصیت اصلی فیلم از عاقبت عمل خلاف باخبر شود اما به حرف حساب گوش نکند. «سه کام حبس» حکایت سه کام آخر و سیر نشدن خلافکار از عمل خلاف است، تا جایی که جان و ناموس و فرزند را هم در معرض خطر قرار میدهد! نه دلیل و منطق رفتن سراغ خلاف عینی است و نه انگیزه زن برای همراهی شوهرش در عمل خلاف. شاید سه کام حبس میخواهد «آینه عبرت» اواخر دهه ۹۰ باشد اما اینجا فقر مسأله فیلم نیست، چرا که شخصیت اصلی دارای شغل است، در این شرایط اقتصادی توانسته خانهای پیشخرید کند، ایدهآلهای طبقه متوسط کمکم دستیافتنی میشود و عامل خلاف، فقر نیست. فیلم در سطح میماند. نشان دادن سکانسهایی که در خیلی از فیلمهای قبلی ساخته شده با مضمون اعتیاد، مشابهش را دیدهایم (مثلا مواد خریدن دختران نوجوان و گروههای سنی مختلف) تلاش شکستخوردهای برای عمق بخشیدن به فیلم است. نقطه عطف اولیه خیلی دیر اتفاق میافتد و متاثر از آن، بحران دیر شکل میگیرد و زمان فیلم طولانی میشود. این را از بازخوردهای سالن نمایش هم میشد فهمید. تلخی بیش از حد و چیدن همه مصایب و بلایا در کنار هم برای تعمیق بحران- که احتمالا به دلیل کمبود قصه شاهد آن هستیم- از جایی به بعد غیر قابل تحمل میشود. خلأ فیلمنامه منطقی باعث شده استفاده از بازیگران حرفهای نیز کمکی به فیلم نکند. برخی دیالوگها که به موتیف بیشتر نقدهای اجتماعی نیز بدل شده، آزاردهنده به نظر میرسد.
مثلا در توجیه بیقانونی و عمل خلاف، این موضوع مطرح میشود که همه جا دزدیهای میلیاردی میشود! یا پراید و دلار گران شده است! فینال فیلم نیز بدون تعلیق و قابل پیشبینی اتفاق میافتد. اگرچه من به عنوان مخاطب همین عدم تعلیق را و سریع اتفاق افتادن فینال را بیشتر دوست داشتم، از بس که از تلخی مکرر خسته شدم. حضور نوزاد در سکانس قبل از پایان اوج بیرحمی کارگردان و علیه مخاطب است؛ یک پایان تلخ و یک تلخی بیپایان. فیلم دوم روز اول جشنواره، تداوم تلخی بیقاعده در فیلم اول بود. من اصلا این را که سامان سالور، کارگردان «سه کام حبس» در نشست خبری فیلم مطرح کرد که سینما آینه گرفتن مقابل جامعه است، اصلا قبول ندارم. این آینه حتی اگر صاف و صیقلی هم باشد، چه ربطی به سینما دارد. در روزگار ناخوش احوالی، آینه گرفتن مقابل جامعه چه فایدهای دارد اصلا. آن هم وقتی فیلم و فیلمساز در آینهسانی تخلف و تقلب میکنند. سه کام حبس آینه جامعه ما است؟ فیلم دوم روز اول، «قصیده گاو سفید» چطور؟ که یکی از صریحترین فیلمهای سالهای اخیر علیه قصاص است و در مسیر ضدیت با قصاص، از خشکسالی در منطق به ورطه دروغ و اغراق نیز میافتد. قصیده گاو سفید، شعارزده و غیرمنطقی، موردی خاص را بهانه زیرسوال بردن قاعدهای کلی میکند. قصیده گاو سفید با داستانپردازی و چیدن همه چیز در کنار هم، یک چالش اخلاقی خاص را طوری تعمیم میدهد که اساس ساختار دادرسی، قانون و حقوق انسانی زیر سوال رود. دستاویز کردن مسائل عجیب و غریب در نقد آزادیهای اجتماعی یا مسائل اقتصادی به جای طی فرآیند منطقی قصه هم مصداق بارز «ریختن قیمهها توی ماست» است. مثلا اینکه دختر همسایه درباره بیرون بردن سگش میگوید «اگر بیرون ببرمش میگیرنش»، یا شخصیت اصلی به یکباره از کارخانه اخراج میشود و میگوید «آنها که اعتصاب کرده بودند را بازداشت کردند و من را اخراج»! اینها فارغ از واقعیت داشتن یا نداشتن، چه ربطی به اصل قصه دارد. آن هم در فیلمی کاملا معمولی که منطق اصلا برایش مهم نیست.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|