|
خامفروشی و وابستگی؛ میراث پهلوی
میثم مهرپور*: بیش از 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد؛ 4 دههای که ایران بهرغم تمام کارشکنیها و تحریمهای ظالمانه دشمنان از همان ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب همچنان به مسیر خود ادامه میدهد. در این میان برخی که البته عموما دوران پهلوی را درک نکرده و مطالعهای نیز در این زمینه نداشتهاند، با بیان برخی مسائل سعی در تلقین این موضوع دارند که روند شاخصهای اقتصادی از جمله اشتغال، تورم، توسعه، رفاه و... نهتنها بعد از پیروزی انقلاب بهبودی نداشته بلکه حتی شرایط در سالهای قبل از انقلاب بهتر بوده است. در این مقال با بیان آمارهایی از مراجع بینالمللی سعی در بیان برخی حقایق درباره اقتصاد ایران در دوران پهلوی دارم.
* محرومیت مردم از درآمدهای هنگفت نفتی
صادرات 6 میلیون بشکهای نفت خام در سالهای پایانی حکومت پهلوی [دوم]، درآمدهای هنگفتی را در اختیار این رژیم قرار داد. درآمدهای نفتی در دهه 50 آنقدر بالا بود که براساس محاسبات تنها در 5 سال پایانی دوره پهلوی(بین سالهای 52 تا 57) با فرض قیمت اسمی نفت، بیش از 200 میلیارد دلار و با لحاظ قیمت واقعی نفت، بیش از 800 میلیارد دلار درآمد نصیب این رژیم شد. علاوه بر موضوع درآمدهای نفتی ایران، موضوع بعدی جمعیت کشور در آن سالها بود. سال 35 و در آغاز برنامههای توسعه رژیم پهلوی، جمعیت ایران کمتر از 19 میلیون نفر بود. این رقم سال 55 [2 سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران]، به 33 میلیون نفر رسیده بود که چیزی حدود یکسوم جمعیت کنونی کشور به شمار میرود. در واقع اگر بخواهیم مقایسهای میان وضعیت امروز و سالهای پایانی حکومت پهلوی داشته باشیم به این معناست که در آن سالها با 5/2 برابر صادرات نفت بیشتر و جمعیت کمتر، نصف درآمدهای نفتی موثر به میزان بیش از 6 برابر وضعیت موجود بود؛ درآمدهای هنگفتی که البته در آن سالها نتیجهای جز افزایش تورم، افزایش واردات و مانورهای تجملی آن هم برای قشر خاصی از شهرنشینان نداشت.
* خامفروشی نفت
سال 56 حجم کل تجارت خارجی ایران (مجموع صادرات نفتی و غیرنفتی) 21 میلیارد و 364 میلیون دلار بود که از این میزان 20 میلیارد و 735 میلیون دلار صادرات نفتی و فقط 629 میلیون دلار صادرات غیرنفتی بود؛ ضمن اینکه فقط 26 درصد اقلام صادراتی، کالاهای صنعتی بوده و 46 درصد صادرات غیرنفتی کشور در آن سالها اقلام خام کشاورزی مانند برنج، دام، پوست دام، میوه و پنبه بوده است. بهعبارت دقیقتر، بر اساس آمارها، مجموع صادرات غیرنفتی کشور در سال 53 تنها 3 درصد از کل صادرات کشور (نفتی و غیرنفتی) را تشکیل میداد که به معنای خامفروشی محض و وابستگی شدید به درآمدهای حاصل از فروش نفت خام بود؛ موضوعی که در سالهای بعد از انقلاب کاملا تغییر مسیر داد. برای مثال سال 96 مجموع صادرات نفتی و غیرنفتی کشور معادل 96 میلیارد و 931 میلیون دلار بوده که از این میزان 50 میلیارد دلار را صادرات نفتی و 46 میلیارد و 931 میلیون دلار را صادرات غیرنفتی تشکیل داد. یعنی سهم 3 درصدی صادرات غیرنفتی به 48 درصد افزایش یافته است.
* وابستگی بیشتر با افزایش درآمدهای نفتی
در آن سالها به ازای افزایش درآمدهای ارزی ناشی از فروش نفت، واردات نیز با افزایشی جهشی مواجه بود. در حالی که سال 56 کل صادرات غیرنفتی ایران حدود 629 میلیون دلار بود حجم واردات کشور معادل 14 میلیارد و 771 میلیون دلار بوده است. یعنی در این سال میزان واردات 23 برابر صادرات غیرنفتی ایران بوده است.
نکته قابل توجه در این زمینه مقایسه آمار تجارت خارجی ایران در سالهای 40 تا 57 است. بر اساس آمار موجود، واردات ایران در سال 40 حدود 5 برابر صادرات غیرنفتی ایران بود که با افزایش درآمدهای بیسابقه نفتی در سال 52، این نسبت به طور چشمگیری تغییر میکند. این تغییر تا جایی ادامه دارد که سال 56 میزان واردات 23 برابر صادرات غیرنفتی میشود. یعنی هر قدر درآمدهای نفتی ایران در دهه 50 بیشتر شده است میزان آسیبپذیری اقتصاد ایران نیز افزایش یافته و اقتصاد کشور با افزایش درآمدهای نفتی وابستهتر شده است.
* وامدهی به کشورهای خارجی
در حالی که کشور با افزایش شدید درآمدهای نفتی مواجه بود، میزان واردات کشور- که عمده مصرفکننده آن قشر خاصی از جامعه بودند- روزبهروز افزایش مییافت؛ به طوری که بهرغم افزایش درآمدهای نفتی، ضریب جینی به عنوان شاخص نشاندهنده اختلاف طبقاتی نه تنها کاهش نداشت بلکه با روندی افزایشی مواجه بود. علاوه بر این موضوع یعنی واردات هدفمند برای قشر خاصی از جامعه که صرفا به افزایش رفاه آن قشر منجر میشد حکومت پهلوی در آن شرایط شروع به وامدهی به برخی کشورها و دولتهای خارجی میکند به نحوی که بر اساس آمار وزارت خارجه انگلستان در 3 سال پایانی رژیم پهلوی، ایران 2/1 میلیارد دلار به فرانسه کمک بلاعوض میکند! یا به صندوق بینالمللی پول (IMF)1/1 میلیارد دلار و به انگلستان 800 میلیون دلار وام میدهد. این بذل و بخششها از سوی پهلوی در شرایطی است که مردم با فقر شدید مواجه بودند.
* شاخص توسعه انسانی
جامعترین شاخص در بررسیهای توسعه اقتصادی در دنیا «شاخص توسعه انسانی» است. این شاخص که توسط برنامه توسعه و پیشرفت سازمان ملل ارائه میشود، ارائهدهنده اطلاعات مربوط به توسعه جهانی بوده و شامل برآوردهای ملی، منطقهای و جهانی است. وضعیت این شاخص در سالهای قبل از پیروزی انقلاب در سطح پایینترین کشورهای مورد بررسی قرار داشت به نحوی که این شاخص در سال 1979 حدود 437/0 بوده و ایران نیز از این حیث در رتبه 110 دنیا قرار داشته است. اما بر اساس جدیدترین گزارش توسعه انسانی [2018]، شاخص توسعه انسانی ایران به عدد 774/0 رسیده و ایران [بهرغم گذراندن جنگی 10 ساله (2 سال جنگهای جداییطلبانه داخلی و 8 سال جنگ تحمیلی) و تحریمهای شدید 30 سال اخیر] در این شاخص رتبه 69 دنیا را داراست.
کارشناس ارشد اقتصاد*
ارسال به دوستان
معامله قرن ناخواسته نام فلسطین را زندهتر میکند
دکتر عباس سلیمینمین*: یک- برنامه اجرای طرح «معامله قرن» به مدتها قبل برمیگردد. یعنی این نیست که امروز یا در اینبازه زمانی فیالبداهه صورت گرفته باشد. مسأله از بین بردن فلسطینیها در مناطق اشغالی براساس یک توافق کلان بین حکومتهایی که با اسرائیل همکاری کرده و اسرائیل را به رسمیت میشناسند در دستور کار قرار داشت. اما اینکه چرا الان این ماجرا اجرایی و دنبال میشود به این دلیل است که هم نخستوزیر اسرائیل دچار مشکل است و هم ترامپ دچار مشکلات متعددی است، از این رو نیاز به حل این مشکلات دارند. اگرچه اجرای این طرح الان قطعا به نفع منافع آمریکاییها و حتی رژیم صهیونیستی نیست اما این دو فرد بشدت نیاز دارند به اینکه مشکلات خود را از این طریق حل کنند.
برنامه به گونهای است که یک محدودیت جدی اعمال شود و فلسطینیان در مناطق اشغالی آنچنان تحت فشار قرار بگیرند که بتدریج خودشان فلسطین را ترک کرده و فلسطین کاملا در اختیار صهیونیستها قرار گیرد، به صورت محصور درآمده، ارتباطاتشان قطع شود، نوار غزه به چند بخش تقسیم شده و بخشهای مختلف فلسطین در شرایطی قرار گیرد که از نظر خلع سلاح و کنترل جمعیت کاملا در انزوا قرار داشته باشند تا اینکه مسأله فلسطین در یک بازه زمانی به زعم آنان کاملا محو شده و از معادلات سیاسی حذف شود.
دو- بین فشارهایی که در این بازه زمانی علیه فلسطین اعمال میشود و مبارزات فلسطینیان با دورههای قبل یک تفاوت عمده وجود دارد و آن اینکه بسیاری از دولتهای عرب خیانتشان را نسبت به فلسطینیان آشکار کردند. در گذشته وقتی صهیونیستها هجمهای علیه فلسطینیها وارد میکردند حتی عربستان هم به تشکیلات فتح یا سازمان آزادیبخش فلسطین کمک میکرد اما الان اینگونه نیست. یک پایه اساسی خیانتی که به فلسطین صورت میگیرد از سوی کشورهایی همچون عربستان، امارات و اردن است، در واقع اینها به صورت تنگاتنگ با صهیونیستها همکاری میکنند تا این طرح عملیاتی شود. وقاحتی که این کشورهای عربی به خرج میدهند و در این خیانت علیه امت اسلام همکاری میکنند، امروز آشکار شده است.
با وجود این خیانت بزرگ از جانب کشورهای عربی، از آنجایی که خیزشی در میان همه ملل اسلامی شکل گرفته است، چنین چیزی برای صهیونیستها رؤیایی بیش نیست و دولتهای عربی، هرگز قادر نخواهند بود برای سرنوشت کشورها تصمیمگیری کنند. زمانی این امر ممکن بود که کشورهای عربی دستنشانده که ماهیتشان تا این حد روشن نبود بتوانند اقدام یا تصمیمی برای ملتها بگیرند اما امروز ماهیت کشورهایی همچون عربستان و امارات آشکار شده است.
اینها قادر نیستند از طریق فریب، ملتها را در شرایطی قرار دهند که منافع صهیونیستها تامین شود. قطعا چنین طرحهایی قابلیت این را نخواهد داشت که مسأله فلسطینیها را در منطقه حل کند. هر روز که میگذرد شرایط صهیونیستها از نظر غیر قابل پذیرش بودنشان برای ملتهای منطقه بسیار سختتر میشود.
به طور قطع این ایام، ایامی نیست که بتوانند در غیاب ملتها برای ملتها تصمیم بگیرند، در دورانی که ارتباطات بسیار ضعیف بود و دولتهای عربی میتوانستند یک چهره آراستهای برای خود ترسیم کنند، شاید میتوانستند این کار را تا حدی پیش ببرند اما امروز هم سطح آگاهی ملتها ارتقا یافته و هم چنین مسائلی بازتاب گستردهای در بین ملتها دارد، ملتها را با هم متحد کرده و شرایط را ضد اشغال فلسطین سختتر خواهد کرد. یعنی بیش از هر زمانی شاهد خواهیم بود که وحدتی علیه اشغالگری فلسطین صورت خواهد گرفت و این برای صهیونیستها بنیانکن خواهد بود.
سه- عربستان موقعیت خود را به اسرائیل گره زده است.
وقتی به گذشته ایران برمیگردیم میبینیم محمدرضا پهلوی هم سرنوشت خود را به اسرائیل گره زد؛ تصور اینها این است که سرویس اطلاعاتی اسرائیل و تبحر اسرائیل در شکنجه بالاست و از طریق اتکا به سرویس اطلاعاتی اسرائیل قادر خواهند بود مقاومت را در کشورهای خود بشکنند، شاه نیز چنین تصور میکرد که اگر کارشناسان اسرائیلی به ایران آمده و ساواک را آموزش دهند قادر خواهند بود هستههای مقاومت را در نطفه خفه کنند.
ما این را در ایران تجربه کردیم و دیدیم صهیونیستها نتوانستند این مشکل را برای شاه حل کنند بلکه حضور صهیونیستها در ایران و باز بودن دستشان موجب آگاهی بیشتر ملت ایران شد. یکی از مسائلی که ملت ایران نمیتوانست بپذیرد این بود که کشور به وسیله صهیونیستها اداره شود. همین امر درباره عربستان، امارات و اردن که امروز به توان پوشالی اسرائیل متکی هستند صادق است، اینها تصور غلطی دارند که فکر میکنند امکانات اسرائیل نمیتواند آنها را از نگرانی ملتها و مقاومت رهایی بخشد. این باز گذاشتن دست اسرائیلیها موجب خیزش بیشتر ملتها خواهد شد و ملتها را به فلسطین نزدیکتر خواهد کرد. عراق تا پیش از این به گونهای به لحاظ تبلیغاتی هدایت شده بود که زمینه ضد فلسطینی در آن به وجود آمده بود اما امروز جنبههای حمایت از فلسطین در عراق نیز تقویت شده است. این اقدامات موجب وحدت و همصدایی ملتهای مسلمان و عربی علیه صهیونیستها خواهد شد و روند نابودی سلطه اسرائیل در منطقه را سریعتر خواهد کرد؛ انشاءالله.
* کارشناس سیاسی و بینالملل/ مورخ
ارسال به دوستان
روحانی 10 بار تشریفاتی انتخاب شده است؟!
دکتر محمدمهدی زاهدی*: آقای روحانی جملهای گفتند مبنی بر اینکه کاری نکنید انتخابات تشریفاتی شود؛ این جمله میتواند تبدیل به یک کلیدواژه شود که انتخابات را به نوعی زیر سوال ببرد؛ همچنین میتواند مشارکت مردم را در انتخابات کم کند و این القا را به مردم عزیز کشورمان بکند که از قبل معلوم است چه کسانی انتخاب شدهاند و از صندوقهای رای بیرون خواهند آمد. این صحبت جای تاسف بسیار دارد. آقای روحانی خود 5 دوره از همین صندوقها به عنوان نماینده مجلس، 2 دوره مجلس به عنوان رئیسجمهور و نیز 3 بار به عنوان نماینده خبرگان رهبری انتخاب شده است. آقای روحانی در دور اول انتخابات ریاستجمهوری با اختلاف کمتر از یک درصد بر رقیب خود پیروز شد، یعنی 7/50 درصد آرا را کسب کرد.
خود آقای روحانی که اینگونه انتخاب شده است آیا باید این طور رفتار کرده و این سخنان را مطرح کند تا افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد؟!
ایشان رئیسجمهور کشور و مسؤول اجرایی کشور است. اصلا ستاد انتخابات کشور زیرمجموعه وزارت کشور است و مجری انتخابات این وزارتخانه دولت است. وقتی وزارت کشور انتخابات را برگزار میکند چرا آقای روحانی باید چنین سخنانی را به زبان آورد تا در رسانهها منتشر شود؟ دشمن از این حرفها بهرهبرداری میکند. از این صحبتهای آقای روحانی دلخوریم، رئیسجمهور باید حرفهایش را اصلاح کرده و روشی را در پیش گیرد تا مردم تشویق شده و پای صندوق رای حاضر شوند. او باید حرفهایی بزند که مشارکت در انتخابات بالا برود نه اینکه جملاتی را مطرح کند که انگیزه مشارکت را کم کند.
یکی از دلایل بیان این سخنان این است که آقای روحانی به وعدههایی که به مردم داد بویژه در حوزه اقتصادی عمل نکرد. بویژه درباره تاکیدی که ۶ سال روی برجام داشت که برجام مشکلات اقتصاد، انرژی، محیطزیست، اشتغال و همه چیز؛ حتی آب آشامیدنی(!) را حل میکند، وعدههایش بینتیجه ماند. همه دیدند که برجام چه سرنوشتی پیدا کرد.
تمام وعدههای آقای روحانی بلاتکلیف ماند، حتی یک وعده هم عملیاتی نشد. به صراحت میگویم ضریب جینی در این چند سال در کشور بالا رفت؛ بالا رفتن ضریب جینی در کشور یعنی افزایش فقر درکشور. به نظر میرسد آقای روحانی برای فرار از پاسخگویی به ناکارآمدی دولت و نیز دوقطبی کردن کشور در انتخابات آینده به طرح اینگونه سخنان و مورد حمله قرار دادن عملکرد شورای نگهبان و اتهامزنی به نظام در برگزاری انتخابات تشریفاتی رو آورده است؛ مگر اینکه خودش خیلی صریح توضیح دهد چرا این سخنان را مطرح کرده است.
*رئیس کمیسیون آموزش مجلس
ارسال به دوستان
تأکید رهبر انقلاب بر لزوم قوی شدن کشور در همه جهات بویژه در زمینه دفاعی در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و نیروی پدافند هوایی ارتش
جنگ نمیشود اگرقوی باشیم
پیشنیازهای قطع وابستگی اقتصاد ایران به نفت/ عبور از خامفکری با جوانان
گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای فرمانده کلقوا صبح دیروز [شنبه] در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و نیروی پدافند هوایی ارتش، واقعه ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ را نتیجه اطمینان امام خمینی(ره) و مبارزان به وعده الهی دانستند و گفتند: اگر تفکر تخلفناپذیر بودن وعده الهی در جامعه حاکم شود و مسؤولان هوشیارانه عمل کنند، تهدیدها به فرصت تبدیل خواهد شد و تحریم میتواند عامل نجات کشور از وابستگی به نفت و حل بسیاری از مشکلات شود.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار که در چهلویکمین سالروز بیعت تاریخی همافران نیروی هوایی با امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن ۵۷ برگزار شد، این واقعه را یک حادثه فراموشنشدنی و اعجاببرانگیز و دارای درسها و عبرتهایی خواندند و افزودند: در دوران رژیم گذشته، نیروی هوایی ارتش یکی از نزدیکترین نیروها به مرکز قدرت و آمریکا بود اما رژیم طاغوت، ضربه را از همین نیرو خورد که هیچگاه تصور آن را نمیکرد.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: بر اساس آیات قرآنی، خداوند از جایی به دشمن ضربه می زند که هیچگاه انتظار آن را ندارد و مؤمنین نیز از ناحیهای تقویت و حمایت میشوند که انتظار آن را نداشتهاند که در فرهنگ دینی، «رزق لا یُحتَسَب» یا همان رزقی که در محاسبات مادی جایی نداشته است، نامیده میشود.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی با اشاره به آیات قرآنی که صراحتا و مؤکدا از نصرت یاریکنندگان دین خدا یاد شده است، افزودند: باید به این وعدههای الهی اطمینان داشت و با امید به آینده به حرکت رو به جلو با قدرت ادامه داد.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: اگر چنین تفکر و روحیهای در هر مجموعه و جامعه ایمانی حاکم شود، افراد آن مجموعه با عزم راسخ، تهدیدها را به فرصت تبدیل خواهند کرد. همانگونه که نیروی هوایی بهرغم تحریمهای آمریکا، اکنون علاوه بر تعمیر و بازسازی جنگندهها و هواپیماها، طراحی و ساخت جنگنده را نیز انجام داده است.
ایشان رمز موفقیت و پیشرفت نیروی هوایی را تبدیل تهدید به فرصت، قطع امید از بیگانگان و تکیه بر تواناییها و ظرفیتهای داخلی برشمردند و افزودند: این موضوع قابل تعمیم به کل کشور است و میتوان بهرغم تحریمها که یک حرکت جنایتکارانه است، برای کشور فرصتهای زیادی را به وجود آورد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر مسؤولان هوشیارانه عمل کنند میتوان با استفاده از شرایط تحریم، اقتصاد کشور را از وابستگی به نفت که عامل مهم بسیاری از مشکلات است، نجات داد.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: البته برخی افراد با هوش در داخل هیأت حاکمه آمریکا متوجه این موضوع هستند و گفتهاند نباید بگذاریم ایران اقتصاد بدون نفت را تجربه کند و به همین دلیل باید مسیری را باز بگذاریم تا اقتصاد ایران بهکلی از پول نفت جدا نشود که مسؤولان بویژه مسؤولان اقتصادی باید در این خصوص هوشیار باشند.
ایشان با اشاره به پیچیدهتر شدن ابزارها و شیوههای دشمنان خاطرنشان کردند: در مقابل، شیوهها و روشهای جمهوری اسلامی نیز پیچیدهتر از گذشته شده است بهگونهای که اکنون در بخشهای گوناگون کشور، روشها و کارهای کاملا منطقی، پیچیده و پیشروندهای در جریان است که تأمینکننده عمق راهبردی کشور است و دشمن را زمینگیر کرده است.
ایشان با تأکید بر لزوم قوی شدن کشور در همه جهات بویژه در زمینه دفاعی گفتند: ما بهدنبال تهدید هیچ کشور و ملتی نیستیم بلکه به دنبال حفظ امنیت کشور و جلوگیری از تهدید هستیم.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ضعیف بودن، دشمن را تشویق به اقدام خواهد کرد، افزودند: برای آنکه جنگ نشود و برای آنکه تهدید تمام شود، باید قوی شد.
حضرت آیتالله خامنهای نیروهای مسلح بویژه نیروی هوایی ارتش، نیروی هوافضای سپاه و سازمان صنایع دفاع را به تلاش برای تقویت بنیه دفاعی در ابعاد مختلف، دقت در پیش بردن کارهای مهم و حداکثر استفاده از ظرفیتها و استعدادها توصیه کردند و گفتند: اگر رؤسای قبلی آمریکا مسیر شیطانی این رژیم را در زیر پوششهایی دنبال میکردند، امروز انحراف، جنگافروزی، فتنهسازی و طمع آمریکاییها به داشتههای دیگران، علنی و بدون پوشش است و این مسیر باطل دشمنان ملت ایران قطعا محکوم به شکست است.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امیر سرتیپ نصیرزاده، فرمانده نیروی هوایی ارتش با بیان گزارشی از پیشرفت برنامههای این نیرو در ابعاد «ارتقای توان رزم»، «پشتیبانی، فنی و قطعهسازی» و «پویایی سازمان و ارتقای کیفیت نیروی انسانی» گفت: طراحی و ساخت پهپاد، مهمات هوشمند و هواپیمای با سرنشین، تعمیرات موتور و قطعات هواپیما، کمک به مناطق سیلزده از طریق پرواز هواپیماهای ترابری و راهاندازی آمبولانس هوایی کشور با تجهیز یک هواپیما به امکانات پیشرفته پزشکی از جمله فعالیتهای نیروی هوایی بوده است.
***
عبور از خامفکری با جوانان
حضرت آیتالله العظمی خامنهای فرمانده کل قوا صبح روز گذشته در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و نیروی پدافند هوایی ارتش بار دیگر بر لزوم رفع وابستگی اقتصاد به نفت تاکید کردند. 3 دهه تاکید رهبر معظم انقلاب بر دل کندن دولت از درآمد نفت در بودجه در حالی است که آثار اقتصادی تحریم اخیر نشان میدهد رفع وابستگی از درآمد نفتی تقریبا هیچگاه اولویت جدی مسؤولان کشور نبوده است.
این در حالی است که کارشناسان اقتصادی در تمام این سالها، اصلاح ساختار مالیاتی و جایگزین کردن درآمدهای پایدار مالیاتی با درآمد نفت را لازمه اجرای این برنامه دانسته و بر اجرای آن تاکید میکردند. کارنامه مسؤولان کشور اما پر از بیتوجهی به این الزام اقتصادی است. ساده بودن وصول درآمد نفتی از یکسو و نبود زیرساختهای قانونی، نهادی و اجرایی برای جایگزین کردن درآمد مالیاتی به جای درآمد نفتی که باعث سخت شدن اجرای اصلاحات اقتصادی میشود، از سوی دیگر باعث شده مدیران راحتطلب به روال همیشه، منابع بودجه را از محل درآمدهای نفتی تامین کنند. معافیتهای گسترده و بیمورد مالیاتی، نبود پایههای مالیاتی نظیر مالیات بر عایدی سرمایه و مالیات بر سود سپردهها از جمله مصادیق بیتوجهی مدیران کشور به رفع وابستگی اقتصاد از درآمدهای نفتی است.
***
ارسلان ظاهری*: یکی از بیماریهای اساسی اقتصاد ایران وابستگی به فروش نفتخام است. اگر بخواهیم نمونهای کوچک از این بیماری را مثال بزنیم، باید به شهر مسجد سلیمان اشاره کنیم؛ اولین شهر نفتی ایران. این منطقه اولین راهآهن ایران را داشت اما امروز راهآهن ندارد، اولین بیمارستان ایران توسط انگلیسیها در این منطقه ایجاد شد اما امروز این منطقه یک بیمارستان مجهز ندارد و... 86 عنوان اولینهای دیگر در ایران و خاورمیانه در مسجد سلیمان به ثبت رسید اما امروز هیچ خبری از آن امکانات نیست و متاسفانه تبدیل به شهر آخرینها شده است. اگر امروز به مسجد سلیمان بروید، دیگر هیچ خبری از شکوه و جلال زمانی که نفت داشت نمیبینید. مسجدسلیمان نمونه کوچک وابستگی به خامفروشی است. البته این خامفروشی آمیخته با خامفکری مسؤولان هم بوده است. در نتیجه اگر ایران تحریم نمیشد و همان روند فروش نفت و تامین منابع کشور ادامه پیدا میکرد، چند سال دیگر شاهد مسجدسلیمانی به وسعت ایران بودیم. ایران فردا، مسجدسلیمان امروز است اگر به فکر جدایی اقتصاد از نفت نباشیم. جالب اینجاست که انگلیسیها یکی از شیرهای نفتی را که در این منطقه استفاده کردهاند، به شرکت بریتیش پترولیوم بردهاند و زیر آن نوشتهاند: «لطفا کلاه خود را به نشانه احترام به این شیر بردارید، این شیر چاه نفتی است که نهتنها اقتصاد انگلیس، بلکه اروپا را به حرکت درآورد». انگلیسیها با استفاده از نفت ایران اقتصاد خودشان را ساختند اما ایران وابسته به خامفروشی باقیمانده است. زمانی که صحبت از قطع بندناف اقتصاد کشور از نفت میکنیم، اولین موضوعی که باید به آن اهتمام بورزیم، قطع بودجه دولت از خامفروشی است. این ظرفیت هیچگاه ایجاد نمیشود مگر با استفاده از ظرفیتهای تحریمی. مسلما ما از تحریمها خوشحال نیستیم اما نباید از فرصتهای این تهدید گذشت. برای گذر از اقتصاد نفتی باید به 3 نکته توجه کرد.
اول- حالا که مسلم شده کشور در فروش نفت به مشکل میخورد، باید از رفتارهای اشتباه پرهیز شود. یعنی مانع این شد که از چاله دربیاییم و به چاه بیفتیم. برخورد دولت با تحریم نفتی و اینکه دست به آیندهفروشی و فروش اوراق بزنیم، رفتار بسیار خطرناکی است که باید جلوی آن را گرفت. رشد نقدینگی که پس از این اقدام رخ میدهد بسیار مخربتر از کسر بودجه است.
دوم- پس از اینکه جلوی خرابکاریهای احتمالی دولت گرفته شد، باید کشور به سمت درآمدهای پایدار دیگری برود. تعریف پایههای مالیاتی جدید برای تحقق درآمدهای غیرمولد یکی از این راههاست. اخذ مالیات از خانهها و خودروهای لوکس از جمله این موارد است. دولت باید از راهحلهای ساده دست بردارد و به دنبال اقدامات راهبردی باشد. دولت تا چه زمانی میخواهد تصمیمهای سادهای مانند گرانی بنزین بگیرد و هزینههای آن را کشور پرداخت کند؟ آیا واقعا راه دیگری برای درآمدزایی به جای گرانی بنزین وجود نداشت؟ اگر دولت اراده آن را داشت و مالیات بر ثروتهای نامولد را اخذ میکرد، حداقل به درآمدی 50 هزار میلیاردی در سال میرسید.
جالب اینجاست که با فشارهای بسیار این مالیاتها به بودجه افزوده شدهاند اما به شکلی خنثی و بدون تاثیر. برای مثال مالیات از خانههای بیش از 10 میلیارد تومان میخواهد اخذ شود، این یعنی خانههای کپری و میلیاردی تهران(زیر 10 میلیارد) در این قانون به یک چشم دیده شدهاند. نباید فراموش کرد پایههای مالیاتی جدید به زیرساختهایی هم احتیاج دارد که به همین سادگی هم نیست.
سوم- موضوع دیگر ممانعت از ریخت و پاشهای دولتی است؛ در حال حاضر سهچهارم بودجه کشور در اختیار شرکتهای دولتی است. نمایندگان مجلس شورای اسلامی باید نورافکنی بر این بودجه بیندازند و مانع از اسراف منابع کشور شوند. علاوه بر اینها برای درمان بیماری اقتصاد کشورمان در مرحله تشخیص دچار ضعف هستیم، چرا که شفافیتی در اقتصاد ایران نیست. برای دریافت مالیات احتیاج به بانکهای اطلاعاتی است. قانون بسیار مترقی هم در این موضوع وجود دارد؛ ماده 169 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم که سازمان امور مالیاتی باید پایگاههای اقتصادی خود را تکمیل کند. متاسفانه وزارت اقتصاد قدرت خود را از دست داده است. در 2 دهه اخیر هم وزرایی بر سر کار آمدند که بنای کار بنیادی نداشتهاند. اگر زیرساختهای فنی و قانونی درستی برای مالیات ایجاد نشود، منجر به بیعدالتی میشود.
البته تمام موضوعات مطرح شده مادامی که نگاه به بیرون وجود دارد، محقق نخواهند شد. در این 6 سال مدیریت جهادی، عقلایی و انقلابی را در این دولت ندیدهایم و نباید انتظاری بیش از این داشت. چیزی که باید به آن باور داشته باشیم این است که اقتصاد ایران در بنبست نیست و راهکاری درونی برای تمام مشکلات آن وجود دارد. به لطف خدا رویکرد انقلابی در کشورمان در حال قدرت گرفتن است و گام اول خود را هم برداشته است. گام اول مبارزه با فساد بود که با اقدامات آیتالله رئیسی در قوهقضائیه برداشته شده، گام دوم مجلس آینده است و گام آخر دولت جوان و انقلابی که برداشته خواهد شد.
ما راهی نداریم جز اینکه به جوانهای متخصص میدان بدهیم. جالب است بدانید آمریکاییها که در جنگ اقتصادی، وزارت خزانهداری را به یک اتاق جنگ علیه اقتصاد ایران تبدیل کردهاند، زمام امور را در آنجا نوعا به دست جوانهایشان دادهاند. سلاحهای مورد استفاده نیز نه پهپاد و موشک کروز، بلکه تحریمهای اقتصادی است که با هدفی مشابه و به منظور ضربه زدن به منافع اقتصادی دشمنان آمریکا مورد استفاده قرار میگیرد. یعنی آنها اگر در جنگ اقتصادی توانستهاند ما را آزار بدهند (که در نتیجه برخی کوتاهیهای درونی توانستهاند)، به کمک جوانهایشان بوده است. البته من معتقدم در ایران جوانها باید خودشان به میدان بیایند و منتظر این نباشند دیگران میدان و عرصه را برای آنها خالی کنند، چرا که تجربه خلاف این را ثابت کرده است. سخن پایانی اینکه برای جدا کردن بند ناف اقتصاد از نفت، قطعا باید به جوانها میدان داد.
کارشناس اقتصاد*
ارسال به دوستان
مرکز پژوهشهای استراتژیک آمریکا: تلفات حمله موشکی ایران به آمریکاییها به مرور زمان افزایش یافت و ممکن است باز هم افزایش یابد
کابوس عینالاسد ادامه دارد
گروه سیاسی: با وجود گذشت بیش از یک ماه از حمله موشکی بیسابقه سپاه پاسداران به پایگاه نظامیان آمریکایی در عینالاسد عراق که در پاسخ به ترور شهید سپهبد حاجقاسمسلیمانی انجام شد، واکنشها به این حمله و تبعات آن برای آمریکا و دولت ترامپ ادامه دارد.
به گزارش «وطن امروز»، در شرایطی که اعلام تلفات نظامیان آمریکا در جریان حمله موشکی ایران به عینالاسد به یک چالش به ظاهر پایانناپذیر برای دولت آمریکا تبدیل شده و انتشار آمار متناقض از کشتهها و زخمیهای این حادثه ادامه دارد، مرکز پژوهشهای استراتژیک و بینالمللی آمریکا گزارش جدیدی از حمله ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد در پاسخ به ترور شهید سپهبد سلیمانی منتشر کرد. در بخشی از این گزارش آمده است: بر اساس اظهارات مسؤولان آمریکایی، حمله ایران به پایگاه عینالاسد در پاسخ به ترور ژنرال سلیمانی پیامدهای بسیاری به دنبال داشت. پیامدهای این حمله بیشتر از حملهای است که هدف از آن آسیب رساندن نباشد. این حمله نشاندهنده قدرت موشکهای ایران در مختل کردن عملیات نظامی آمریکا و همپیمانان آن در خاورمیانه است.
در ادامه این گزارش آمده است: وزارت دفاع آمریکا ابتدا اعلام کرد این حمله تلفاتی به دنبال نداشت و تنها خسارتهای ناچیزی به پایگاه وارد شده است اما بعد از آن اعلام کرد 34 نظامی ارتش آمریکا دچار ضربات مغزی شدهاند.
نویسنده این گزارش آورده است: اما از همان ابتدا نیروهای آمریکایی آسیب دیده و 64 نفر از آنها از پایگاه عینالاسد به مراکز پزشکی انتقال داده شده بودند، زیرا ضربات مغزی به آنها وارد شده بود. این آمار به مرور زمان افزایش یافت و اکنون نیز ممکن است افزایش یابد، زیرا چنین آسیبهایی فورا مشخص نمیشوند. در بخش دیگری از گزارش اذعان شده است: دلیل آسیب نظامیان آمریکایی این بود که تمام نیروها در پناهگاههای زیر زمین جا نگرفته بودند، بلکه برخی از این نظامیان در مواضع مختلف و رو باز مستقر شده بودند تا بتوانند در صورت حمله از پایگاه دفاع کنند، برخی نیز برای فعال کردن پهپادها بیرون مانده بودند. پناهگاههای عینالاسد تنها میتوانند در برابر ضربات کوچک مانند موشکهای معمولی یا شلیکهای توپخانهای مقاوم باشند و ضربات موشکهای بالستیکی را که حامل صدها کیلوگرم مواد منفجره هستند، نمیتوانند تحمل کنند و 2 نفر از فرماندهان آمریکایی از جمله فرمانده نیروهای آمریکایی در عینالاسد اعلام کردند که حملات ایران منجر به شکسته شدن درهای پناهگاهها شد.
در این گزارش آمده است: دقت موشکهایی که پایگاه عینالاسد را هدف قرار دادند، در مقیاس معروف به «خطای دایرهای احتمالی» که برای اندازهگیری دقت موشکها در هدف قرار دادن مواضع نظامی از آن استفاده میشود، رتبه بالایی به دست آورده است و این مسأله نشان میدهد تهران توانایی آن را دارد که فعالیت پایگاههای آمریکا در منطقه را متوقف کند. 2 نفر از خلبانان آمریکایی که در عینالاسد بودند به خبرنگاران گفتهاند یکی از کلاهکهای جنگی ایرانی محل استراحت نظامیان را هدف قرار داد که این مکان در نزدیکی اتاق راهاندازی پهپادها قرار دارد و خلبانان آن لحظه مجبور شدند به اتاقهای زیرزمینی پناه ببرند.
* راز اطمینان سردار از تلفات عینالاسد
از جمله موضوعات قابل تامل در جریان اطلاعرسانی مقامات نظامی ایران درباره تلفات حمله به عینالاسد، اطمینانخاطر فرمانده نیروی هوافضای سپاه از تلفات حتمی آمریکاییها در این حمله بود که نشان میدهد سپاه پاسداران در کنار حمله موشکی بیسابقه به پایگاه آمریکاییها در عراق، اقدامات جانبی را برای مستندسازی میزان تلفات این حمله انجام داده است. در این میان نباید از نقش پهپادهای سپاه در تصویربرداری از این حمله غافل بود. چنانکه مهرماه 97 و در جریان حمله موشکی به مواضع تروریستهای داعش در سوریه، سپاه از پهپاد صاعقه جهت تصویربرداری و پرتاب بمبهای سدید 342 استفاده کرده بود. موضوع دیگر به انجام جنگ الکترونیک توسط سپاه همزمان با حمله به عینالاسد برمیگردد؛ چنانکه سردار حاجیزاده 2 روز پیش در این باره گفته بود: آمریکاییها در جریان حمله به عینالاسد یک سیلی کوچک در حوزه جنگ الکترونیک از ما خوردند. احتمال دارد تا مدتی دیگر در رسانهها بگویند چند تن از نظامیهای آمریکایی دچار مرگ مغزی خفیف شدهاند. گفتنی است سردار حاجیزاده یک ماه پیش (19 دیماه) نیز در نشست خبری تشریح جزئیات و ابعاد حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد گفته بود: «15 دقیقه بعد از عملیات موشکی یک عملیات جنگ الکترونیک بزرگ انجام شد و هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا برای لحظاتی از کنترل آنها خارج شدند و این اقدام ضربه روحی بزرگی به آنها زد که بسیار از آن سراسیمه شدند». به این موارد البته میتوان عواملی مانند انتقال اطلاعات دست اول از عینالاسد توسط عناصر نفوذی ایران در ارتش آمریکا را هم افزود.
***
[دیپلماتهای اروپایی: ایران تسلیم خواستههای واشنگتن نمیشود]
دیپلماتهای اروپایی در گفتوگو با المانیتور تأکید کردند با ارزیابی دولت آمریکا مبنی بر اینکه نظام حاکم ایران بر اثر فشارها سرنگون میشود یا اینکه تهران تسلیم خواستههای واشنگتن خواهد شد، موافق نیستند. به گزارش فارس، پایگاه المانیتور در گزارشی نوشته دیپلماتهای اروپایی که در تلاشند از سیاست دولت آمریکا موسوم به «فشار حداکثری» به عنوان اهرم فشاری جهت باز کردن باب مذاکرات جدید با ایران استفاده کنند، این نگرانی را مطرح کردهاند که ظاهراً مقامهای دولت ترامپ در ماههای گذشته به خودشان قبولاندهاند حکومت ایران در آستانه سقوط است و به همین دلیل علاقهای برای بازگشت به میز مذاکره ندارند. مقامهای اروپایی بهرغم اذعان به اینکه ایران به دلیل تحریمهای آمریکا تحت فشار قرار گرفته، با دیدگاه دولت ترامپ مبنی بر اینکه حکومت ایران در آستانه سقوط است یا اینکه تهران ممکن است مجبور به پذیرش فهرست خواستههای واشنگتن شود همنظر نیستند. یک منبع اروپایی که خواست نامش فاش نشود، به المانیتور گفته است: «ما فکر میکنیم ایران قادر است بسیار بیشتر از شرایط فعلی فشار و محدودیتها را تحمل کند».
ارسال به دوستان
با فرار رئیسجمهور آمریکا از استیضاح پروژه تسویه حساب با مخالفان وی کلید خورد
کمیته مجازات ترامپ
گروه بینالملل: با فروکش کردن گردوغبار ماجرای استیضاح ترامپ و فرار وی از یک محاکمه واقعی به واسطه عدم حضور حتی یک شاهد در جریان استیضاح، ترامپ پروژه انتقام از آنهایی که به ادعای وی به استیضاحکنندگان کمک کردهاند را آغاز کرد.
این موضوع از نگاه رسانههای آمریکا به عنوان بخشی از پسلرزههای پایان استیضاح ترامپ ارزیابی شده است. تشکیل «کمیته مجازات» برای تسویهحساب سیاسی با مخالفان اگر چه در ساختار سیاسی آمریکا اتفاق تازهای نیست ولی علنی کردن آن به این شکل برای نخستینبار است اتفاق میافتد.
* پیشلرزههای استیضاح
ترامپ با پایان یافتن نمایش مضحک استیضاح که بدون حضور حتی یک شاهد برگزار شد و با حمایت قاطع جمهوریخواهان از وی، به تبرئهاش انجامید، پروژه بزرگ حمله به رقبا را کلید زد. اولین اقدام ترامپ حمله به میت رامنی و جو مانچین به دلیل رای به محکومیتش بود و در گام بعدی برخی توئیتهایی را که از ترامپ خواسته بودند از منتقدانش انتقام بگیرد ریتوئیت کرد. قبل از آغاز تسویهحساب بزرگ ترامپ، برخی شاهدان کلیدی تحقیقات استیضاح ترامپ از جمله ماری یووانوویچ سفیر سابق آمریکا در اوکراین و بیل تیلور دیپلمات ارشد آمریکایی در امور اوکراین، وزارت خارجه آمریکا را ترک کرده بودند.
ماه گذشته هم جنیفر ویلیامز مشاور ویژه مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا در امور اروپا و روسیه پست خود را رها کرد. فیونا هیل نیز که از مقامات ارشد امور روسیه در شورای امنیت ملی آمریکا بود تابستان گذشته در آستانه شهادت در تحقیقات استیضاح ترامپ از پست خود کنارهگیری کرد. وی از ویندمن، مشاور ارشد شورای امنیت ملی کاخ سفید در امور اوکراین دفاع کرده و گفته بود که نگران نقش او در موضوع اوکراین است، زیرا همه چیز سیاسی شده است. جانشین او، تیم ماریسون نیز تنها چند ماه بعد اندکی بعد از شهادت در تحقیقات استیضاح ترامپ در مجلس نمایندگان آمریکا پست خود را رها کرد و به اندیشکده هادسون ملحق شد. او پشت درهای بسته شهادت داده بود که از گوردون ساندلند شنیده که کمک آمریکا به اوکراین به اعلام تحقیقات علیه جو بایدن و پسرش هانتر مشروط شده است. با علنی شدن رسوایی اوکراین در سپتامبر هم کرت ولکر از پست خود به عنوان نماینده ویژه آمریکا در اوکراین کنارهگیری کرد.
* آغاز تسویهحسابهای علنی
با این تفاصیل، سرهنگ الکساندر ویندمن، بالاترین کارشناس امور اوکراین در کمیته امنیت ملی کاخ سفید اولین نفری بود که قربانی خشم ترامپ شد و روز جمعه در حین کار در کاخ سفید توسط ماموران امنیتی به بیرون هدایت شد. ویندمن یکی از شاهدان مهم تحقیقات استیضاح ترامپ بود که با حضور در مجلس نمایندگان گفت حداقل 2 مرتبه درباره معطل نگه داشتن کمک نظامی به بهانه یک درخواست سیاسی به کاخ سفید تذکر داده است. او که از پنتاگون به کاخ سفید مامور شده بود، گفته به کار قبلی خود در پنتاگون بازمیگردد. با این حال اما وکیل وی درباره دلیل اخراجش گفته است: سرهنگ الکساندر ویندمن صرفا به دلیل بیان حقیقت اخراج شده است. در بیانیه منتشر شده از سوی وکیل ویندمن آمده: بیتردید همه مردم آمریکا متوجه شدهاند که چرا این مرد اخراج شده؛ سرهنگ ویندمن به این علت اخراج شده که حقیقت را بر زبان آورده بود... قویترین مرد جهان تصمیم گرفت انتقام بگیرد.
به نوشته سیانان، اخراج ویندمن در حالی است که قرار نبود وی تا ماه جولای از سمت خود کنار برود اما خود او نیز تمایل داشت زودتر کنارهگیری کند. با این حال این برکناری، تصمیم وی نبود. بر این اساس، ترامپ در جلسات خصوصی مکررا با خشم درباره شهادت ویندمن در جریان تحقیقات استیضاح صحبت میکرد و به گفته دموکراتها، این اقدام تلافی ادای شهادت وی بود.
دونالد ترامپ که با پرس و جوی خبرنگاران درباره دلیل اخراج ویندمن مواجه شده بود، درباره این تصمیم خود گفت: من از او راضی نیستم.
یک مقام پنتاگون هم درباره سرنوشت ویندمن گفته است: اکنون سرهنگ ویندمن به دانشکده افسری ارتش آمریکا منتقل خواهد شد و منتظر خواهد ماند تا کلاس درس او در ترم تابستانی امسال آغاز شود.
علاوه بر سرهنگ الکساندر ویندمن، برادر او هم که یکی از وکلای ارشد کمیته امنیت ملی کاخسفید است، اخراج شد.
سومین نفری که قربانی خشم ترامپ شد گوردون ساندلند، سفیر آمریکا در اتحادیه اروپایی است که اعلام کرد توسط کاخ سفید فراخوانده شده است.
ساندلند که توسط شخص ترامپ به عنوان سفیر کشورش در اتحادیه اروپایی انتخاب شده بود، بالاترین مقام وزارت خارجه آمریکاست که در جریان تحقیقات استیضاح 2 بار به کنگره رفت و اظهاراتش درباره واقعیات اوکراین گیت برای ترامپ دردسرساز شد و بازتاب زیادی در رسانهها یافت. او صراحتا عنوان کرده بود که ترامپ مستقیما از فعالیتهای رودی جولیانی به عنوان وکیلش مطلع بوده و با خود او هم درباره چگونگی ترغیب رئیسجمهور اوکراین برای اعلام تحقیقات فساد مالی درباره جو بایدن و پسرش صحبت کرده بود.
ساندلند روز جمعه در گفتوگو با رسانهها از درخواست کاخ سفید از وی برای بازگشت فوری به آمریکا به درخواست شخص ترامپ خبر داد. وی البته چهره محبوبی در وزارت خارجه آمریکا هم نبود، چون دست و دلبازی یک میلیون دلاریاش در جریان مراسم تحلیف ترامپ بود که ترامپ را متقاعد کرد وی را به این سمت بگمارد.
همزمان برخی رسانههای آمریکایی مایک مولوینی، رئیس دفتر ترامپ را قربانی بعدی خشم ترامپ عنوان کردهاند. با این حال رئیسجمهور آمریکا با تاکید بر اینکه مایک مولوینی به کار خود به عنوان رئیس دفتر کاخ سفید ادامه خواهد داد، صحبتها درباره برکناری احتمالی وی را رد کرد. ترامپ گفت: من روابط فوقالعادهای با مایک مولوینی دارم. گزارش درباره برکناری او کاملا غلط و نادرست است.
با وجود آنکه ترامپ این برکناری را «فعلا» تکذیب کرده، شبکه خبری سیانان گزارش داد که مولوینی با ترامپ اختلاف پیدا کرده و دوره تصدی وی در کاخ سفید در حال حاضر که روند استیضاح پایان یافته، زیر سوال رفته است. در این گزارش آمده است: ترامپ در نظر دارد مارک میدوز، یکی از متحدان ارشد خود در کنگره را جایگزین مولوینی کند.
* لیست بلند اخراجیها
ترامپ طاقت و تحمل انتقاد از خود را ندارد. بالاتر از این؛ هرکس به هر دلیلی و در هر مقامی که باشد اگر سخنی در مخالفت با نظر وی برزبان براند، بیچون و چرا از سمت خود برکنار میشود. برای تحلیل ابعاد این موضوع کافی است بدانید فقط در 6 ماه اول ریاستجمهوری ترامپ 12 چهره اصلی کاخ سفید که خود وی آنها را بر سر کار آورده بود هر یک به دلیلی برکنار یا وادار به استعفا شدند.
سالی ییلتس، دادستان کل ایالات متحده از مهمترین قربانیان مخالفت با ترامپ است که به دلیل خودداری از دفاع از نسخه اولیه فرمان مهاجرتی ترامپ درباره کشورهای عمدتا مسلمان، از سمت خود برکنار شد.
کتی والش، معاون رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید نیز دولت ترامپ را ۷۰ روز همراهی کرد. وی از سوی استیو بنن و جرد کوشنر، مشاوران ارشد ترامپ تحت فشار قرار گرفت و در نهایت از سمت خود استعفا کرد. آنجلا رید، راهنمای ارشد کاخ سفید، دومین آمریکایی آفریقاییتبار و اولین زنی که عهدهدار این پست شد، از دیگر چهرههای کاخ سفید بود که مجبور به کنارهگیری شد. اخراج جیمز کومی، رئیس FBI در بحبوحه تحقیقات کنگره و وزارت دادگستری آمریکا درباره ارتباط مشاوران ترامپ با روسیه، جان بولتون مشاور امنیت ملی و دن کوتس مدیر سازمان اطلاعات ملی تنها بخشی از فهرست بلندبالای اخراجیهای دولت ترامپ است.
لااقل درباره بولتون همه میدانند که وی یار غار ترامپ و یکی از مهمترین متحدان وی در قبل و بعد از ریاستجمهوری بود، با این حال آتش غضب ترامپ دامن وی را هم گرفت. ترامپ درباره اخراج جان بولتون یک روز بعد از برکناری وی در توئیتی نوشت: شب گذشته به بولتون اطلاع دادم که دیگر نیازی به حضور او در کاخ سفید نیست. رئیسجمهوری آمریکا همچنین گفت: من و برخی دیگر از اعضای دولت با برخی نظرات بولتون بشدت مخالف بودیم.
ارسال به دوستان
اظهارات عجیب معاون شهرداری تهران: زیرگذر استاد معین یک پروژه پیچیده بود!
نکرده کار ...
* عضو سابق شورایشهر تهران در گفتوگو با «وطنامروز»: شهر زنده مدیریت زنده میخواهد
گروه اجتماعی: معاون شهردار تهران در اظهارنظری عجیب پروژه زیرگذر استاد معین را که افتتاح ناقص آن موجب ایجاد حاشیه و برکناری شهردار منطقه 9 شد، پروژهای پیچیده در تهران دانست.
به گزارش «وطنامروز»، در یک دهه اخیر ابرپروژههای بسیاری در تهران به سرانجام رسیده که انواع تونلها و بزرگراهها و حتی اتوبانهای دو طبقه از جمله آنهاست اما گویا برای مدیریت شهری جدید تهران انجام پروژههای شهری به مراتب کوچک، پیچیده است! زیرگذر استاد معین که 70 درصد آن در دوره قبلی مدیریت شهری و قبل از سال 1397 انجام شده بود، توسط مدیریت فعلی شهری به طور ناقص اجرا شد و اعتراض مردم را در پی داشت. این پروژه آنقدر مشکل داشت که شهردار تهران مجبور به اخراج شهردار منطقه 9 شد. حالا معاون پیروز حناچی، پروژه استاد معین را پیچیده میداند! با این اظهارنظر معلوم شد نباید از مدیریت فعلی شهری انتظار انجام پروژههای بزرگ داشت. یک مسؤول ارشد شهری وقتی اجرای زیرگذر استاد معین را پیچیده میداند، قطعا بزرگراهی مانند امام علی، یا اتوبان دو طبقهای مانند صدر و تونلی مانند توحید را ناممکن میداند.
صفا صبوریدیلمی، معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران دیروز در نشست خبری خود با اشاره به حواشی پیش آمده در فرآیند بهرهبرداری زیرگذر استاد معین اظهار کرد: این پروژه در سال 93 در شهرداری تهران آغاز شد که البته در ادامه در سال 95 متوقف شد و در سال 96 در طراحی جدید این پروژه تبدیل به تونل و زیرگذر شد که البته یکی از پروژههای پیچیده در شهرداری تهران محسوب میشود که در روز بهرهبرداری از این پروژه تعدادی از اهالی منطقه درخواست داشتند با توجه به بهرهبرداری از قسمت شمال به جنوب، بخش جنوب به شمال این پروژه نیز بهرهبرداری شود که بر همین اساس شهردار تهران دستور داد در همین زمینه مطالعات لازم انجام شود. معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران با توجه به افتتاح و بهرهبرداری زیرگذر استاد معین گفت: این زیرگذر برای حرکت گردش به چپ ایجاد شده است و مطالعات بعدی برای استفاده احتمالی از بخش دیگر در دست بررسی است. البته این زیرگذر ماجراهایی دارد، ضمن اینکه در روز بهرهبرداری از این پروژه نیز تعداد اندکی از اهالی این منطقه نسبت به این پروژه انتقاد و واکنش نشان دادند. صبوری در پاسخ به این سؤال که آیا برکناری شهردار منطقه 9 نیز ارتباطی با افتتاح ناقص زیرگذر استاد معین دارد؟ گفت: امکان دارد این موضوع وجود داشته باشد اما این سؤال را باید از امور مناطق بپرسید.
* شهر زنده، مدیریت زنده میخواهد
انفعال مدیریت شهری تهران دیگر چیز عجیبی نیست و همه میدانند از مسؤولان فعلی شهری نباید انتظار بزرگی داشت. اقبال شاکری، عضو سابق شورای شهر تهران درباره حواشی به وجود آمده درباره زیرگذر استاد معین و علت انفعال مدیریت شهری تهران گفت: مجموعه عملکرد دولت و شهرداری نتوانسته رضایت شهروندان تهرانی را جلب کند. خدمات شهرداری بسیار نازل بوده و نتوانسته انتظار تهرانیها را برآورده کند. اگر عملکرد این دوره با دوره گذشته مقایسه شود، تفاوتهای بسیاری را خواهید دید. در دوره قبل نیروهای شهرداری شبانهروز در حال کار بودند اما در مدیریت شهری فعلی یک سردرگمی خاصی وجود دارد و گویا همه مدیران منتظر اقدام دیگری هستند. شورای شهر به عنوان نهاد ناظر به شهرداری باید فشار بیاورد، چرا که شهرداری هماکنون وظایف عقبمانده بسیاری دارد؛ مانند تکمیل پروژههای ناقص و تکمیل خطوط مترو. شهر زنده است و نیاز به مدیریت زنده دارد و اینها نتوانستند کار بزرگی که چشمگیر باشد انجام دهند. باید تحول عظیمی در ساختار مدیریت شهری پایتخت رخ دهد تا کارها زمین نماند اما شورای شهر نسبت به این موضوع کمتوجه است.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از متن و حاشیه روز هفتم جشنواره فیلم فجر در سالن رسانهها
خروج توفانی در پردیس ملت
گروه فرهنگ و هنر: روز هفتم جشنواره فیلم فجر در سالن رسانهها تبدیل به جنجالیترین و شلوغترین روز این دوره از جشنواره شد؛ روزی که در هر 3 نشست خبری فیلمها تنش و حاشیه به اوج خود رسید و البته استقبال خبرنگاران از نشست خبری فیلم سینمایی «خروج» و حرفهای مطرح شده در این نشست، تبدیل به بمب خبری جشنواره امسال شد. روزی آنقدر حساس که پای افرادی همچون حسامالدین آشنا و محمد قوچانی را که اساسا هیچ ربطی به سینما و جشنواره فیلم فجر ندارند هم به سالن رسانههای این رویداد هنری باز کرد. یک روز خاص و پرخبر که در ادامه مروری بر مهمترین اتفاقات آن داریم. *** لطفاً سکانسهای حذف شده ما را برگردانید! نشست رسانهای فیلم سینمایی «لباس شخصی» اولین نشستی بود که در هفتمین روز از جشنواره فیلم فجر در پردیس سینمایی ملت برگزار شد. در این نشست رسانهای امیرعباس ربیعی، کارگردان درباره حذف سکانسهایی از فیلم بیان کرد: «حدود 3 سکانس و ۵-۶ دیالوگ از فیلم حذف شده است. البته به آن شکل ممیزی نداشتیم، بلکه تنها فشارهایی برای حذف سکانسها داشتیم اما خودمان خواستیم آنها را حذف کنیم». در بخش دیگری از این نشست آرش خوشخو که به عنوان منتقد در جلسه حضور داشت، در سخنانی در ارتباط با حذف چند سکانس از «لباس شخصی» گفت: «من نسخه کامل فیلم را دیدهام و الان متاسف شدم که فیلم کوتاه شده است. امیدوارم سکانسهای حذف شده بازگردند، چون پشتشان تحقیق و پژوهش بوده است». ربیعی نیز در واکنش به این صحبتها افزود: «من هم امیدوارم سکانسهای حذف شده بازگردند». *** به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد خبر شوکهکننده روز هفتم جشنواره فیلم فجر اعلام خداحافظی استاد فرامرز قریبیان از عرصه بازیگری با فیلم سینمایی «خروج» بود. او در نشست خبری فیلم سینمایی «خروج» گفت: «من معتقدم این فیلم بهترین کار کارنامه من است. وقتی این فیلمنامه را خواندم دوست داشتم. در این 7 سال پیشنهادهای زیادی شد اما از هیچکدام خوشم نیامد. دلم میخواست با کاری که دوست دارم حرفهام را خاتمه دهم و وقتی این فیلمنامه را خواندم دیدم این فرصت پیش آمده است. میدانستم فیلم زحمت زیادی دارد. فقط یک ماه تمرین تراکتورسواری کردم. بنابراین این فیلم را دوست داشتم. بلافاصله پیشنهاد بازی را پذیرفتم. حالا اعلام میکنم این آخرین فیلم من در سینما بود و دیگر خداحافظی میکنم، چون دیگر حوصله بچهبازی و غرضورزی مسؤولان سینمایی را ندارم. با تجربهای که دارم میگویم این فیلم را منتقدان دولتی دارند میزنند». *** مهندسی حذف «خروج»!
اما مهمترین اتفاق سالن رسانههای جشنواره فیلم فجر امسال همانطور که پیشبینی میشد متعلق به نشست خبری فیلم سینمایی «خروج» ساخته ابراهیم حاتمیکیا بود. او در این نشست به ماجرای حذف تعجببرانگیز «خروج» از بخش آرای مردمی جشنواره اشاره کرد و در ارتباط با پشتپرده حذف این فیلم از آرای مردمی جشنواره امسال گفت: «من این را یک شوخی بزرگ میدانم و واقعیت این است که اصلا امکان ندارد و محال ممکن است این اتفاق رخ داده باشد. به نظر میآید امسال یک مهندسی به ظاهر ساده اما پیچیده رخ داده است. اما ایرادی ندارد، من همه را به زمان میسپارم و زمان است که ثابت میکند چه فیلمی میماند و چه فیلمی نه. کاش هیاتی برای رسیدگی به کسانی که مسؤول بررسی آرای مردمی در چند دوره اخیر بودند، تشکیل شود اما در هر حال من لذت میبرم از مشتی که این دوستان زدند!»
***
توهین به زبان ترکی ممنوع! فیلم سینمایی «آتابای» ساخته نیکی کریمی آخرین اثری بود که نشست خبری آن در روز هفتم جشنواره فیلم فجر در سالن رسانهها برگزار شد. این نشست نیز با حاشیههایی همراه شد که مهمترین آنها مربوط به سوال خبرنگاری در ارتباط با دلایل ساخت این اثر به زبان ترکی بود. هادی حجازیفر، بازیگر نقش اول و نویسنده فیلمنامه این اثر در واکنش به این سوال گفت: «هیچکس حق توهین به زبان ترکی را ندارد و طبق قانون اساسی ادبیات ترکی باید در دانشکده ادبیات ترکی تدریس شود. افکار جداییطلبانه محصول نگاههای فاشیستی است که برخی منتقدان و خبرنگاران سینما به اینگونه فیلمها دارند. نمیتوانید تصور کنید این فیلم با چه سختیای ساخته شد و از جانب بسیاری از فضاهایی که باید حمایت میشد نشد و به معنای واقعی مستقل بودن در این فیلم را دیدم و امیدوارم مهربانانهتر به آن نگاه شود». *** جمله خودم را به خودم پس میدهید؟! گلایههای دردناک و قابل تامل حاتمیکیا هم یکی دیگر از صحبتهای مهم او در این نشست بود: «برخی میتوانند فیلم را دوست داشته باشند، برخی نه. من از بیادبی خوشم نمیآید. گناه ما چیست که فیلم میسازیم؟ چرا جنس نوشتهها و واکنشها مثل دادگاه است؟ این چه زبان بیحیایی است؟ به من میگویند دههات گذشته؛ جمله خودم را به خودم پس میدهید؟ روزی که علی حاتمی رفت آیا جایش پر شد؟ لذت میبرید از این رفتار؟ من از این فضا دلخورم. این بیستمین فیلم من است؛ پس من 20 بار این بالا آمدهام. چرا سال به سال سختتر میشود؟ چرا فضا را این شکلی کردید که مثل فشار شب اول قبر است؟ ما همه سربازان فرهنگی این نظام هستیم». *** تیم عملیات روانی دولت وسط پردیس ملت!
یکی دیگر از اتفاقات عجیب و غریب روز هفتم جشنواره فیلم فجر در سالن رسانهها، حضور حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی رئیسجمهور و محمد قوچانی سردبیر روزنامه سازندگی و همچنین علیرضا معزی از نیروهای رسانهای دولت و دبیر سابق شورای اطلاعرسانی دولت در سالن رسانههای جشنواره فیلم فجر و تماشای 2 اثر «لباس شخصی» و «خروج» در این سالن بود. جالبتر اینکه همین ترکیب به نشست خبری فیلم سینمایی «خروج» نیز آمدند و حضور آنها در این نشست نیز مورد توجه رسانهها قرار گرفت. لحظه عبور حسامالدین آشنا از مقابل ابراهیم حاتمیکیا و نگاه خاص آقا ابراهیم همراه با لبخند کنایهآمیزش به آشنا یکی از سینماییترین تصاویر جشنواره امسال بود! از همه اینها جالبتر اینکه حسامالدین آشنا پس از اتمام نشست در پاسخ به سوال خبرنگاری در ارتباط با وجود شخصیت مشاور رئیسجمهور در فیلم «خروج» که بسیاری آن را کنایه به شخصیت آشنا در دنیای واقعی میدانستند، گفت: «آقای حاتمیکیا بزرگتر از آن است که بخواهد به کسی کنایه بزند».
ارسال به دوستان
پاسخ شفاف قلعهنویی به ابهامات درباره عدم حضورش در تیم ملی
اینگونه امیر نیامد
امیر قلعهنویی که یکی از گزینههای سرمربیگری تیم ملی محسوب میشد به اتفاقات چند وقت اخیر حول این موضوع پاسخ داد. سرمربی سپاهان در نهایت ترجیح داد به همکاریاش با این باشگاه ادامه دهد و امیدوار به دستیابی 3 عنوانی باشد که تیمش در آن مدعی است. او در گفتوگو با رادیو ورزش به اتفاقات چند روز گذشته پیرامون مذاکره با فدراسیون فوتبال و مسائل دیگر پاسخ داد. امیر قلعهنویی، سرمربی سپاهان دیروز شنبه در گفتوگو با رادیو درباره اینکه چرا به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب نشد، اظهار داشت: ابتدا به دوست و همکار خوبم اسکوچیچ تبریک میگویم، انشاءالله که بتواند با درایت و مدیریت خود فوتبال ایران را به جایگاه اصلیاش بازگرداند. وظیفه همه ما است که هر کس سرمربی تیم ملی میشود از او حمایت کنیم، همین کار را در قبال آقای کیروش هم انجام دادیم. وی ادامه داد: یادم هست اوایل کار کیروش بود که ما به لبنان باختیم، اولین باخت تاریخ فوتبال ایران هم بود اما من از جمله آدمهایی بودم که از وی حمایت کردم، الان هم برخی دوستان اعتراض دارند. برخی از مدیران نشستهاند و درست یا غلط اسکوچیچ را انتخاب کردهاند حالا باید همه کمک کنیم که تیم ملی بیشتر از این آسیب نبیند. با توجه به مشکلاتی که جامعه ایران را فرا گرفته و بیشتر آن اقتصادی است جامعه نیاز دارد که فوتبال نتیجه بگیرد. بعضی از همکاران من به انتخاب اسکوچیچ اعتراض دارند که بهتر است بیشتر راهکار بدهند. وی ادامه داد: از وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و اعضای کمیته فنی که من را جزو کاندیداها قرار دادند تشکر میکنم، باید بگویم که چند وقتی بود با من تماس میگرفتند و حتی توافقات نهایی هم صورت گرفته بود و حتی شروط من هم پذیرفته شده بود. من فقط یک چیز گفتم و آن اینکه گزینه اول تا سوم من سپاهان است، اگر مردم اصفهان و مدیران سپاهان راضی شدند بنده میآیم و این وظیفه را انجام میدهم. همه کارها هم انجام شده بود، حتی یک جلسه هم گذاشتیم که آقایان علینژاد، بهاروند، نیکفرد، لطفی و تابش از باشگاه سپاهان هم حضور داشتند. در این چند روز فشارهای روحی- روانی زیادی به من وارد شد، بویژه در صفحات مجازی. قسمت این شد که در سپاهان بمانم؛ در تیم ملی چه مربی چه بازیکن آرزو دارد تیم بهترین عملکرد را داشته باشد.
قلعهنویی درباره اینکه ظاهرا فدراسیون فوتبال تمایل داشت شما همزمان هم در تیم ملی و هم در سپاهان کار کنید، تصریح کرد: اصلا اینگونه نبود، چون این بحث حرفهای نیست، من هم چنین پیشنهادی نداده بودم اما کار تمام شده بود و به دوستان گفتم 24 ساعت به من وقت بدهید؛ در این مدت هر چقدر با خودم کلنجار رفتم دیدم نمیتوانم. بعد از 13 سال باز قسمت این بود که من در این شرایط به فوتبال ایران کمک کنم، شاید لیاقت نداشتم ولی یقینا اسکوچیچ لیاقت چنین انتخابی را دارد و باز هم از همکاران میخواهم که کمک کنند. وی درباره اینکه قبول دارد اسکوچیچ در شرایط سخت تیم ملی را قبول کرده است، افزود: تیم ملی باید برنامه خاص خودش را داشته باشد، هیچ برنامه فیفا دی هم نداریم، در عید هم باید 2 بازی رسمی برگزار کنیم؛ یک بخش ستادی داریم، یک بخش عمومی و یک بخش داخل زمین که همه باید با هم تلاش کنند تیم ملی نتیجه بگیرد. باید حب و بغضها را کنار بگذاریم. اسکوچیچ باید احساس امنیت کند، حملاتی که به اسکوچیچ شده هم حرفهای نیست، این نظر من است. اگر دوستان هم نظری دارند به این مربی انتقال بدهند.
ارسال به دوستان
گزارشی درباره کارنامه جمهوری اسلامی در بخش امنیت غذایی
انقلاب کشاورزی
صادق خلیلیان در گفتوگو با «وطن امروز» درباره تفکر اقتصادی دولت روحانی: این دولت زیبنده انقلاب نیست
گروه اقتصادی: انقلاب اسلامی را میتوان آغازگر تحولات بنیادین در ایران، منطقه و جهان دانست. حضرت امام خمینی(ره) از انقلاب اسلامی با عناوینی مانند «معجزه قرن» و «انفجار نور» یاد کردند که نشانگر عظمت و بزرگی انقلاب اسلامی است. پس از گذشت بیش از 4 دهه از انقلاب اسلامی ایران، بازخوانی و بازبینی دستاوردهای کشور در 4 دهه پس از انقلاب، با اهمیت خواهد بود.
از جمله موضوعات مهم که همواره در رابطه با انقلابها مورد مطالعه قرار میگیرد، بررسی کارآمدی انقلابها در رسیدن به اهداف و آرمانهایشان است. یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی ایران نیز نیل به استقلال اقتصادی بوده است. در واقع، استقلال اقتصادی، پیوند عمیقی با استقلال سیاسی دارد و دستیابی به استقلال سیاسی بدون در نظر گرفتن استقلال اقتصادی غیرممکن خواهد بود. بر همین اساس، امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بارها بر اهمیت این موضوع تأکید داشتهاند. در همین راستا، بنیانگذار جمهوری اسلامی با تأکید بر حفظ استقلال در همه ابعاد، استقلال کشور را نجات کشور در تمام زمینهها بویژه در عرصههای اقتصادی و صنعتی میدانند و به دور از هر نوع تعارف میفرمایند: «من دست و بازوی همه کسانی که بیادعا و مخلصانه در صدد استقلال و خودکفایی کشورند میبوسم». خودکفایی در تولید محصولات استراتژیک کشاورزی به دلیل نقش آن در امنیت غذایی کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است و بسیاری از کشورهای پیشرفته به دلیل اهمیت این موضوع، برنامهها و سیاستگذاریهای خود را بر همین مبنا پایهریزی کردهاند.
* خودکفایی در آینه اسناد و قوانین بالادستی
اهمیت خودکفایی در تولید محصولات اساسی و تأمین امنیت غذایی در ایران همواره مورد تأکید ویژه قرار گرفته است. ضرورت تأمین نیازهای اساسی و لزوم خودکفایی در تولید محصولات استراتژیک، در اصول سوم و چهلوسوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد تأکید قرار گرفته است. این رویکرد در سیاستگذاریهای سطح ملی در قالب «سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی»، «سیاستهای کلی نظام در دوره چشمانداز سیاستهای کلی بخش کشاورزی» و «سیاستهای کلی برنامه چهارم، پنجم و ششم توسعه» در زمینه رفع فقر و برطرف کردن هر نوع محرومیت در زمینه تغذیه، رفاه فردی و اجتماعی مورد تأکید قرار گرفته است.
* دستاوردهای کشور در حوزه کشاورزی طی 40 سال اخیر
خودکفایی در تولید محصولات اساسی، پایه اصلی تحقق استقلال اقتصادی کشورها محسوب میشود. با توجه به تأکیدات ویژه بنیانگذار انقلاب اسلامی بر لزوم خودکفایی و نیل به استقلال اقتصادی، دستاوردهای انقلاب اسلامی در بخش کشاورزی طی 40 سال اخیر در اینجا بررسی میشود. بر همین اساس برای مقایسه بین وضعیت تولید و صادرات در بخش کشاورزی در قبل و بعد از انقلاب، سال 56 و 96 مبنای مقایسه قرار خواهد گرفت.
1- کل تولیدات کشاورزی از 26 میلیون تن در سال 56 به 121 میلیون تن در سال 96 رسید که رشدی 4 برابری را نشان میدهد.
2- کل تولیدات دامی کشور قبل از انقلاب و در سال 1356، حدود 3 میلیون و 342 هزار تن بوده که پس از انقلاب و در سال 1396 به 14 میلیون و 195 هزار تن رسیده است.
3- تولید محصولات باغی از 3 میلیون و 557 هزار تن پیش از انقلاب، به 22 میلیون و 450 هزار تن در سال 96 رسیده است.
4- میزان تولید محصولات زراعی (گندم، جو، برنج، سیبزمینی، پیاز و گوجه، نخود، لوبیا و عدس، یونجه و شبدر، خربزه، خیار و هندوانه) از 19 میلیون تن در سال 56 به 82 میلیون تن در سال 96 رسیده است.
5- تولید گوشت قرمز نیز از 355 هزار تن در سال 1356 به 835 هزار تن در سال 1396 رسیده است. همچنین میزان تولید در صنعت گوشت مرغ و طیور نیز از 163 هزار تن پیش از انقلاب به 2 میلیون و 237 هزار تن در سال 96 افزایش داشته است.
6- پیش از انقلاب اسلامی و در سال 1356 میزان صادرات بخش کشاورزی 443 میلیون دلار بود. پس از گذشت حدود 40 سال از انقلاب اسلامی و در سال 96، میزان صادرات بخش کشاورزی به 5 میلیارد و 504 میلیون دلار رسید.
* افزایش تولید محصولات استراتژیک با هماهنگ کردن سیاستهای تولید و تجارت کشاورزی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به لزوم افزایش تولید محصولات اساسی کشاورزی، یکی از اقدامات مهم در رابطه با تقویت تولید محصولات این بخش، تصویب قانون تمرکز وظایف بخش کشاورزی بود. تا پیش از تصویب این قانون، وظایف و اختیارات بخش کشاورزی بین وزارتخانههای مختلف پراکنده و ناهماهنگ بود و هیچ یک از وزارتخانهها نسبت به وضعیت تولید یا بازار به مجلس شورای اسلامی پاسخگو نبودند که از جمله تبعات این ناهماهنگی میتوان به واردات بیرویه و بدون ملاحظه محصولات کشاورزی و ضربه به تولید داخل اشاره کرد؛ به نحوی که (طبق نمودار 1) با افزایش تصاعدی واردات محصولات کشاورزی، رکورد واردات غذا در سال 1391 به میزان 8/13 میلیارد دلار شکسته شد که بیش از 90 درصد آن سهم غذاهای اساسی بود. به این ترتیب، وارداتی که باید تنظیمکننده بازار باشد و در شرایط نیاز به کمک تولید داخل بشتابد، نهتنها مقوم و مکمل تولید نشد، که تولید داخل را نیز مختل کرد.
* تصویب قانون تمرکز برای حمایت از تولید محصولات کشاورزی
برای رفع این معضلات و مشکلات مذکور، قانون «تمرکز وظایف و اختیارات بخش کشاورزی در وزارت جهاد کشاورزی» بهمنماه 1391 با هدف تقویت تولید و تنظیم بازار به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. اجرای این قانون تحولات جدی را در ساختار تصمیمگیری بازرگانی کشاورزی ایجاد کرد و دستاوردهای قابلتوجهی در بخش کشاورزی کشور به همراه داشت. در ادامه به برخی آثار اجرای این قانون اشاره خواهد شد.
کاهش میزان واردات غذاهای اساسی: بر اساس آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران، پس از اجرای قانون تمرکز، بین سالهای 92 تا 95 واردات مواد غذایی اساسی 6/4 میلیارد دلار کاهش یافته است. این میزان کاهش واردات محصولات کشاورزی، ضمن صرفهجویی در ذخایر ارزی، سبب اشتغالزایی قابلتوجهی در این بخش نیز شده است.
خودکفایی در تولید گندم و کاهش واردات برنج: حجم تولید گندم از سال 92 تا 96 افزایش و واردات این محصول کاهش داشته است؛ در همین رابطه تولید 5/14 میلیون تنی گندم در سال 95 رشدی 2/2 برابری نسبت به سال 92 را تجربه کرد.
در رابطه با برنج نیز «وزارت جهاد کشاورزی» توانست با اعمال تعرفه 40 درصدی و اخذ مابهالتفاوت ۵۰0۰ ریالی به ازای هر کیلوگرم برنج وارداتی در سال 95، واردات برنج را 3/2 برابر نسبت به سال 92 کاهش دهد و از 9/1 میلیون تن به 839 هزار تن در پایان سال 95 برساند.
نزدیک شدن به مرز خودکفایی در تولید شکر: طی سالهای اخیر «وزارت جهاد کشاورزی» با اتخاذ رویکرد یکپارچگی مدیریت تولید و بازار، توانست میزان خودکفایی در این محصول را به ۸۴ درصد برساند. میزان تولید شکر در سال 90 حدود 1/1 میلیون تن بود که پس از اجرا شدن قانون تمرکز با رشدی 60 درصدی به 9/1 میلیون تن در سال 96 افزایش یافت. واردات این محصول اساسی نیز از 2/1 میلیون تن در سال 90، با 37 درصد کاهش به 776 هزار تن در سال 96 رسید.
افزایش صادرات محصولات کشاورزی با اجرای سیاست «بازار در ازای بازار»: بهواسطه اتخاذ سازوکارهای بازرگانی صحیح توسط «وزارت جهاد کشاورزی»، صادرات محصولات کشاورزی کشور در سال 95 نسبت به سال 92 حدود 12درصد معادل 394 میلیون دلار رشد داشته است. وزارت جهاد کشاورزی با عملیاتی کردن سیاست «بازار در ازای بازار» فرصت کاهش تعرفه را تنها برای واردکنندگانی فراهم کرد که به ازای واردات محصولات کممزیت، بتوانند محصولات مزیتدار کشاورزی را صادر کنند. این طرح سال 94 برای محصولات سیب درختی و موز اجرا شد و در ازای صادرات یک و نیم کیلوگرم سیب، اجازه واردات یک کیلوگرم موز داده شد که به موجب آن صادرات سیب در 6 ماه نخست سال 95 نسبت به مدت مشابه در سال 94، 300 درصد افزایش یافت. ادامه اجرای این سیاست در سال 96 موجب صادرات 535 هزار تنی این محصول و شکسته شدن رکورد صادرات سیب در کشور شد.
* چالشهای پیش روی کشاورزی کشور
با وجود دستاوردهای قابل توجه انقلاب اسلامی در عرصه تولید و تجارت محصولات کشاورزی طی 40 سال اخیر اما بخش کشاورزی کشور همواره با چالشهای متعددی مواجه بوده است؛ چالشهایی که موجبات عدم پیشرفت کامل کشاورزی کشور را فراهم کرده است. بهرهوری پایین تولیدات در بخش کشاورزی، فقدان الگوی کشت، سرمایهگذاری ناکافی در بخش کشاورزی، عدم توسعه آبخیزداری و آبخوانداری، فرسایش شدید خاک و رشد بیابانزایی، افزایش خردهمالکی در کشور، عدم شکلگیری و توسعه مناسب زنجیرهها در بخش کشاورزی، عدم توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی، بالا بودن ضایعات کشاورزی و نبود برنامهریزی مناسب برای صادرات محصولات کشاورزی متناسب با نیاز بازارهای جهانی از جمله چالشهای موجود در بخش کشاورزی به شمار میرود.
طی دهههای اخیر، حل نکردن چالشهای فوق از سوی دولتهای مختلف، علاوه بر رشد اندک صادرات محصولات کشاورزی، سبب مغفول ماندن بسیاری از ظرفیتهای بالقوه موجود در بخش کشاورزی کشور شده است. علاوه بر آن، با توجه به اینکه کانون اصلی بسیاری از تولیدات کشاورزی، روستاها به شمار میروند؛ با حل نشدن چالشهای بخش کشاورزی و بهتبع آن، هزینه بالای تولید محصولات کشاورزی در روستاها، جریان مهاجرت از روستا به شهر در سالهای اخیر روندی صعودی را تجربه کرده است.
طی دهههای اخیر، افزایش مهاجرت از روستاها به شهر، علاوه بر کاهش جمعیت مولد، باعث افزایش جمعیت حاشیهنشین و سکونتگاههای غیررسمی در شهرها شده و تا حد زیادی امنیت اجتماعی شهرها را نیز به مخاطره انداخته است. از منظر کارشناسان، تداوم این روند، باعث ایجاد مخاطرات بسیاری در زمینه امنیت غذایی و همچنین ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی در طبقه فقیر جامعه خواهد شد.
طبق نمودار 2، روند شهرنشینی در کشور طی دهههای اخیر همواره صعودی بوده و از 31 درصد در سال 1335 به 74 درصد در سال 1395 رسیده است.
طبق نمودار 3، همزمان با افزایش جمعیت کشور در دهههای اخیر، جمعیت روستایی کشور روندی کاهشی به خود گرفته که یکی از عوامل این اتفاق، مهاجرت روستاییان از روستا به شهر بوده است. از منظر بسیاری از کارشناسان، فقدان زنجیره کامل تولید و عدم توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی، بیکاری، عدم مدیریت درونزای روستا، تمایل به درآمدزایی بیشتر و کاهش وزن نواحی روستایی در مباحث سیاستگذاری ازجمله مهمترین علل مهاجرت روستاییان به شهرها محسوب میشود. مهاجرت به شهر، تبعاتی نظیر کاهش تولید و گرانی محصولات کشاورزی، کمبود محصولات اساسی نظیر گندم و تهدید امنیت غذایی و بیکاری و نابسامانیهای فرهنگی و اجتماعی در جوامع شهری را در پی خواهد داشت.
* راهکارهایی برای افزایش تولید در کشور
تحقق خودکفایی پایدار در تولید محصولات کشاورزی، نیازمند اصلاح زیرساختهای تولید، بهبود سطح فناوری، حرفهآموزی کشاورزان و ساماندهی تولید محصولات اساسی از طریق استقرار زنجیرههای ارزش فراگیر است. بر اساس بررسیهای انجامشده و همچنین پیشنهادهای ارائهشده توسط دستگاههای اجرایی و برخی فعالان حوزه کشاورزی، موانع رونق تولید در بخش کشاورزی شناسایی و راهکارهایی ارائه شد که در ادامه به صورت اجمالی به آنها پرداخته میشود.
1- از منظر کارشناسان و مراکز پژوهشی کشور، تولید محصولات اساسی باید در مناطقی متمرکز شود که قابلیت تولید میزان بالاتری از آنها در واحد سطح دارند. الگوی تولید و نظام بهرهبرداری از اراضی مذکور باید به سمت مدیریت دانشبنیان اراضی و استفاده از دانش و فناوریهای روز حرکت کند.
2- یکی از مشکلات موجود بر سر راه پیشرفت کشاورزی، پایین بودن سرمایهگذاری در این بخش است. درباره پایین بودن میزان سرمایهگذاری در بخش کشاورزی، یکی از بزرگترین دلایل عدم تمایل بخش خصوصی به سرمایهگذاری در این بخش، وجود مخاطرات فراوان در تولید محصولات کشاورزی است. در این زمینه دولت باید از طریق سیاستهای حمایتی، نظیر اعطای تسهیلات با سود بانکی اندک، تقویت نظام بیمهای، تقویت بازار و کاهش حاشیه بازاریابی، مخاطرات طبیعی و اقتصادی موجود در این بخش را مدیریت کند، همچنین دولت باید با سرمایهگذاری در حوزه روستایی و کشاورزی، زیرساختهای لازم برای خلق ارزش در این بخش را ایجاد کند.
3- طی سالهای اخیر، برخی کشورهای توسعهیافته و البته بعضی مسؤولان داخلی با طرح دوگانههای غلط همچون دوگانه آب یا غذا، مانع پیشرفت کشور و خودکفایی در زمینه محصولات کشاورزی شدهاند. این در حالی است که برآوردهای علمی از سوی مراکز دانشگاهی، دولتی و مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نشان میدهد در صورتی که از ظرفیت کشت دیم در کشور به درستی استفاده شود، فقط با استفاده از آب باران، کشور قادر است نیاز ۲ برابر جمعیت کنونی خود را نیز به اقلام اساسی بویژه گندم، جو، کلزا و حبوبات کاملا مرتفع کند. ضمن اینکه با اجرای عملیات آبخیزداری، میتوان از روانابهای فصلی در تولید محصولات مختلف کشاورزی و باغی استفاده کرد و ضمن کاهش مؤثر در نرخ بالای تبخیر و رواناب کشور، مازاد آب را نیز به سفرههای زیرزمینی برای برداشت در هنگام نیاز نفوذ داد.
4- توسعه فعالیتهای بازرگانی، ایجاد تشکلهای صادراتی در جهت تسهیل فرآیند صادرات محصولات کشاورزی، اصلاح نظام توزیع نهادههای تولیدی و محصولات با ابزارهای حمایتی، توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی، یکپارچهسازی سامانههای هوشمند کسب مجوزها برای فعالیتهای مختلف کشاورزی از جمله صادرات و واردات، راهاندازی سامانه تأمین و توزیع کالاهای اساسی شامل امکانات قیمتگذاری، پایش قیمتها و مقادیر توزیعی در طول زنجیره عرضه، اطلاعرسانی قوانین و بخشنامهها و خدمات فنی و مشاورهای بازرگانی.
در نهایت باید افزود طی 40 سال اخیر، با وجود پیشرفت قابل توجه در تولید محصولات مختلف کشاورزی و خودکفا شدن کشور در تولید محصولاتی همچون گندم و شکر، حل کردن چالشهای مهم در این حوزه، ضروری مینماید؛ چالشهایی که در صورت حل شدن، بسیاری از معضلات موجود همچون مهاجرت از روستاها به شهرها، افزایش حاشیهنشینی و... نیز حل خواهد شد.
***
صادق خلیلیان در گفتوگو با «وطن امروز» درباره تفکر اقتصادی دولت روحانی: این دولت زیبنده انقلاب نیست
حمید کمار: بحث درباره مسائل مختلف اقتصادی به موضوعی روزمره تبدیل شده است. اقدامات و تصمیمات اخیر دولت و مجلس هم اعتراضها را بیش از پیش برانگیخته است. افزایش ناگهانی قیمت بنزین بدون اطلاعرسانی به مردم و مصوبات مجلس در کاهش و معافیت مالیاتی ثروتمندان جزو آخرین اقدامات دولت و مجلس در حوزه اقتصاد است که با اعتراضهای بسیاری همراه شد. از همین رو «وطن امروز» در گفتوگویی با صادق خلیلیان، وزیر جهاد کشاورزی دولت دهم، کارنامه دولت و مجلس در موضوع اقتصاد را به نقد و بررسی گذاشت.
***
* موضوع تعیین نرخ خرید تضمینی و پرداخت بهموقع مطالبات گندمکاران تقریبا هر سال مورد بحث بوده و کشاورزان از نرخ پایین تعیین شده از سوی شورای پول و اعتبار گلایه دارند. به نظر شما راهکار نهایی برای تعیین بهموقع و منصفانه نرخ خرید تضمینی و همچنین سازوکار تأمین منابع لازم برای پرداخت این مطالبات چیست؟
بخش کشاورزی پیچیدگیهای خاص خود را دارد. کشاورز وقتی میخواهد محصول خود را کشت کند شرایط و وضعیت بازار را مشاهده و شروع به کشت میکند و وقتی محصول میرسد، فصل جدید میآید و بازار با شرایط جدیدی مواجه میشود. برای اکثر محصولات کشاورزی این وضعیت وجود دارد، از جمله گندم که محصول راهبردی است. وقتی فصل برداشت میرسد و محصول به بازار عرضه میشود، ممکن است سطح قیمتی محصول در بازار کاهش یافته باشد، در نتیجه کشاورز تصمیم میگیرد فصل بعد سطح زیر کشت محصولش را کاهش دهد و وقتی فصل برداشت میرسد، ممکن است قیمت محصول افزایش یابد. این سیکل به این شیوه با نوسانات قیمت و سطح زیر کشت ادامه پیدا میکند و یک نوع عدم اطمینان بهوجود میآورد. به همین خاطر در بخش کشاورزی برای حمایت از محصولات راهبردی مانند گندم، دولت سیاست خود را اینگونه تنظیم کرده است که قیمت تضمینی اعلام کند تا سطح زیرکشت کشاورزان تنظیم شود. بر اساس قانون خرید تضمینی گندم، وزارت جهاد کشاورزی موظف است با تجزیه و تحلیل هزینه تولید و بر اساس نرخ تورم، هر ساله قیمت خرید تضمینی گندم را پیشنهاد دهد.
اصل فلسفه قیمت تضمینی گندم این است که اولا تولید مطمئن و پایداری برای محصول استراتژیکی مانند گندم وجود داشته باشد. اگر این کار انجام نشود ممکن است کشاورزان برای تولید این محصول اقدام نکنند یا سطح زیرکشت خود را کاهش دهند که این مسأله معضلات دیگری را در بخش تولید و تامین نیاز کشور ایجاد میکند و مجبور به واردات میلیونها تن گندم میشویم. به همین خاطر است که تعیین قیمت و خرید تضمینی گندم بویژه در این برهه از زمان اهمیت دارد.
گاهی ممکن است قیمت گندم در بازارهای جهانی کمتر از قیمت آن در داخل کشور باشد و در نتیجه برای دولت یا بخش خصوصی صرف کند که گندم را از خارج کشور وارد کنند. در این هنگام دولت باید تعرفههای واردات گندم را به گونهای تنظیم کند که کشاورز ضرر نکند. گاهی هم دولتها وسوسه میشوند برای آنکه گندم را ارزان به دست آورند و یارانه کمتری به کشاورزان بپردازند اقدام به واردات گندم کنند؛ مانند 3 الی 4 سال گذشته که دولت اقدام به واردات گندم کرد و قیمت خرید تضمینی را بر اساس نرخ تورم افزایش نداد، در نتیجه فشار زیادی به کشاورزان وارد و باعث شد خرید تضمینی گندم در سال 98 به زیر 8 میلیون تن کاهش یابد و با 4 میلیون تن کسری گندم در سال جاری مواجه شویم. کمبود گندم در کشور نشان میدهد نگاه دولت به این بخش راهبردی نبوده است، در حالی که در شرایط تحریم فعلی باید مراقبت بیشتری میشد. از طرف دیگر کشاورزان هم از این موضوع آسیب دیدند و متضرر شدند. در این زمینه باید گفت مجلس فعلی هم به وظایف خود بخوبی عمل نکرد. از این رو ضروری است جناحهای سیاسی در انتخابات این دوره مجلس، برنامههای خود برای حمایت از کشاورزان و بخش تولید را شفاف اعلام کنند و مردم به برنامهها و سابقه عملکرد افراد و نه شعارهای آنها توجه کنند و رای دهند.
* دولت برای مقابلهها با گرانی پیشنهاد داد وزارت بازرگانی دوباره تشکیل شود. آیا تشکیل وزارت بازرگانی به صلاح کشاورزی کشور است؟ به نظر شما چه نهادی باید مسؤول تنظیم بازار باشد؟
گرانیها بهخاطر سیاستها و تدابیر نادرست دولت آقای روحانی و وزارت جهاد کشاورزی است. تشکیل وزارت بازرگانی به نوعی بهانه است. به فرض وزارت بازرگانی تشکیل شود؛ یقینا دولت بهانه دیگری را مطرح میکند. به نوعی بر بیتدبیریها سرپوش میگذارند.
تولید زنجیرهای است از مزرعه تا سفره مردم. کشت محصول در مزرعه، فرآوری محصولات، بازرگانی و صادرات و واردات همگی یک زنجیره هستند. برای مثال تعرفهگذاری نادرست یا واردات نابهنگام به تولید ضربه میزند. این زنجیره باید در اختیار یک وزارتخانه باشد. تولید و بازرگانی محصولات در بخش کشاورزی باید زیر نظر وزارت جهاد کشاورزی باشد و تولید و بازرگانی محصولات در بخش صنعت هم باید زیر نظر وزارت صمت باشد.
ضعف عملکرد وزارت جهاد کشاورزی و بیتدبیری دولت روحانی باعث شد آنها تشکیل وزارت بازرگانی را بهانه کنند. تشکیل وزارت بازرگانی اشتباه است و منجر به بهبود اوضاع نخواهد شد، زیرا وظایف بازرگانی کشاورزی در عمل و در همین دولت با مصوبهای از وزارت جهاد کشاورزی گرفته شده و زیر نظر وزارت صمت متمرکز شده اما اتفاق خاصی در بازار رخ نداده است.
* بار دیگر در آستانه تصویب لایحه بودجه در بهمنماه، این سند دخل و خرج کشور نقل محافل خبری شده است؛ با وجود اینکه لایحه بودجه همواره مورد نقد و پیشنهاد نمایندگان و کارشناسان قرار میگرفت اما این بار حجم انتقادات بسیار زیاد است. راهحل شما برای رهایی از بودجه ضعیف، چیزی که در 40 سال گذشته شاهد آن بودیم چیست؟
در 5 دهه گذشته بودجهریزی ایران هیچ تغییری نداشته است. این یعنی نظام بودجهریزی سنتی در کشور دایر است. جالب اینجاست کسانی هم که سند بودجه را تنظیم میکنند خودشان از بازنشستههای دولتی هستند و به نظر میرسد اجازه نمیدهند این وظیفه به کارشناسان و افرادی با افکار و ابتکارات نو و جدید برسد. بودجههای تنظیم شده هم هیچگاه عملیاتی نبوده و نیست. هیچگاه در کشور ما بررسی نمیشود بودجهای که برای اهداف خاص داده میشود به چه سرانجامی رسیده است. موضوع دیگر اینکه به دلیل درآمدهای نفتی هیچگاه نخواستهایم به سمت کسب درآمدها از راههای دیگر برویم. برای مثال فضای اقتصادی کشور را در زمینه اخذ مالیات شفاف نکردهایم و فرار مالیاتی از طرف صاحبان درآمدهای نجومی زیاد است. هنوز اقدام واقعی و درستی درباره حسابهای بانکی و شفافیت مالی افراد انجام نشده است.
* در هر صورت تفکری رأس دولت است که شفافیت حسابهای بانکی را سرکشی به حسابهای مردم میداند.
این یک رویکرد غیرمدبرانه و غیرعلمی است، زیبنده کشور و نظام نیست که چنین مسؤولانی در دولت بر مقدرات کشور حاکم باشند و صاحبان قدرت و ثروت فرار مالیاتی هنگفتی داشته باشند و کاری نکنند؛ رویکردی که هیچ تفکری در اقتصاد ندارد و منتظر نشسته تا خارجیها برای ما کاری انجام دهند. تا زمانی که چنین تفکری باشد مشخص است به سمت اصلاح در درآمدهای بودجه نخواهیم رفت. نکته جالب اینجاست که توتال در موضوع مخزن گازی سکوی مشترک با قطر تمام اطلاعات کشورمان را گرفت و به یکباره گفت نمیخواهد این کار را انجام دهد! چرا هیچکس پاسخگوی این خیانت نیست؟ جالب اینکه وزیری که چنین کاری را انجام داد 20 سال است بر این صندلی نشسته است. در حوزههای دیگر هم همین است، افرادی هستند که از اول انقلاب مدیریت را دست گرفتهاند و نتایج کنونی حاصل ناکارآمدی آنهاست. برای مثال در بخش کشاورزی، وزیر سابق و رئیس سازمان محیط زیست فعلی جمعا حدود 28 سال، مدیریت و تمام تصمیمات حوزه کشاورزی را برعهده داشتهاند و خود هم منتقد وضع موجود هستند بدون اینکه پاسخگوی اقدامات خود باشند. هر زمان که به مشکل میخورند به راحتی با استعفا خود را کنار میکشند تا از پاسخگویی فرار کنند، آیا کسی در مجلس پیگیر موضوع هست یا از کارنامه آنها سوال کرده است؟
* از درآمدهای جدید در بودجه صحبت کردید، به صورت عینی چه مثالی را در این باره میتوان مطرح کرد؟
در همین یک اقدامی که دولت برای بحث احیای کارت سوخت انجام داد و اصلاح قیمت بنزین انجام شد، بنا بر ادعایی که خود مسؤولان دولتی دارند روزانه 20 میلیون لیتر در مصرف بنزین صرفهجویی رخ داده است. این همان منابع جدید است؛ تا قبل از کارت سوخت چنین درآمدی وجود نداشت، این یعنی نیاز است برای درآمدهای جدید برنامهریزی شود.
* یعنی از این اقدام دفاع میکنید؟
اصل سهمیهبندی و استفاده از کارت سوخت اقدام شایستهای بود که دولت قبل بخوبی آن را اجرا کرد اما در این دولت به بدترین نحو ممکن آن را ابتدا کنار گذاشتند و بعد هم به بدترین شکل اجرا کردند و همین موضوع باعث شد اعتماد عمومی از بین برود. به نظر من اگر آمریکا به ایران حمله میکرد چنین صدمهای به کشور وارد نمیشد.
* در دولت سابق هم چنین سیاستی اجرا شد اما حواشی کنونی را نداشت، به عنوان یک وزیر بگویید در آن زمان چه تدابیری اتخاذ شده بود؟
بله! در دولت قبل نه تنها بنزین بلکه قیمت گازوئیل هم به سمت واقعیسازی حرکت کرد، حتی قیمت نان آزاد شد اما رضایت نسبی بین مردم وجود داشت. اول اینکه رقم پرداختی یارانهها ارزشمند بود، دوما با مردم سخن گفته شد و دلایل آن برای آنها شفاف توضیح داده شد، سوما از نظر اجرایی هم 2 ماه زودتر یارانه به حساب مردم واریز شد. شبی هم که سهمیهبندی شروع شد رئیسجمهور وقت به رسانه ملی آمد و با مردم صحبت کرد و زمان اجرا را اعلام کرد. با توجه به اجماع کارشناسی و ملی که به وجود آمد اجرای طرح هدفمندی یارانهها بخوبی و در سطح گسترده در دولت قبل اجرا شد و یک قطره خون هم از بینی کسی جاری نشد.
* در شرایط کنونی مردم هیچ امکانی برای نظارت بر نمایندگان خود در مجلس ندارند و نمایندگان هم اجازه نظارت بر خود را به مردم نمیدهند. این نبود شفافیت تبعات سنگینی بویژه در حوزه اقتصادی برای کشور داشته است. دیدگاه شما درباره شفافیت عملکرد مجلس و حق نظارت مردم بر نمایندگان چیست؟
در موضوع شفافیت مالی نمایندگان، باید درآمد نماینده و اعضای خانواده و بستگانش برای مردم شفاف باشد. اگر شفافیت در مسائل مالی نمایندگان وجود داشته باشد، به محض جابهجایی پول در حساب نماینده یا حساب بستگان درجه اول وی، این انتقال وجه مشخص شده و بلافاصله نماینده احضار شده و مجبور به پاسخگویی خواهد بود. در حوزه اسناد و املاک هم همینطور است، به طوری که اگر دارایی و املاک نماینده یا بستگان نزدیک وی افزایش یابد، مجبور به پاسخگویی خواهد بود. در چنین شرایطی فرد برای کسب منافع، داوطلب حضور در مجلس نمیشود چون میداند نمایندگی مردم در مجلس کاری پرزحمت است و از نظر اقتصادی آورده چندانی ندارد.
علاوه بر این، نهادهای نظارتی هم باید وظایف خود را بدرستی انجام دهند. یعنی اگر ثابت شد نمایندهای فعالیتهای مخرب انجام میدهد، با وی برخورد کنند. وقتی با چند نماینده اینگونه برخورد شود، حساب دست سایر نمایندگان خواهد آمد. موضوع دیگر رسانهها هستند که باید با نمایندگان بدون رودربایستی برخورد کنند. یعنی اگر جایی ضعفی در بخش اجرایی وجود دارد ولی مجلس نظارت خود را بدرستی انجام نداد، مجلس هم مقصر است و موضوع باید از طریق رسانهها پیگیری شود و نمایندگان مربوط بازخواست شوند. رسانهها به نوعی ناظر عالیه از طرف مردم هستند که بر رفتار و عملکرد مسؤولان و بویژه نمایندگان نظارت میکنند، البته نباید این موضوع منجر به اتهامزنی شود. اگر هم رسانهای اتهامزنی کرد، باید بازخواست شده و پاسخگو باشد.
* و سخن پایانی
با توجه به اینکه در روزهای دهه فجر هستیم لازم میدانم از دستاوردهای انقلاب یاد کنم. وقتی انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، کشور از نظر سیاسی وضعیت مناسبی نداشت، به طوری که شاه کشور را انگلستان و پس از آن آمریکا تعیین میکرد. چنین شرایطی برای مردمی نظیر ایران با سابقه تمدنی عظیم، قابل قبول نبود. انقلاب اسلامی باعث بازگشت عزت ملی به جامعه ایران شد. حداقل آن این بود که مردم برای کشور تصمیم میگیرند نه انگلیسیها و آمریکاییها. علاوه بر این کشور از نظر شاخصهای توسعهای هم پیشرفت شگرفی داشته است. به طور مثال در آستانه انقلاب اسلامی، بیش از نصف مردم کشور بیسواد بودند، این در حالی است که اکنون حدود 95 درصد مردم باسواد هستند. علاوه بر این، در حال حاضر دسترسی مردم به امکانات بسیار بیشتر شده است. به طور مثال دسترسی روستاییان کشور به آب و برق، از 10 درصد قبل از انقلاب به بیش از 90 درصد رسیده است. فراتر از این هم پیشرفتهای شگرفی در مباحث علمی نظیر فناوری نانو، بیوتکنولوژی، ماهواره و علوم پزشکی، در کشور رخ داده است. همچنین کشور اکنون در حوزه صنعت و کشاورزی، چندین برابر دوره قبل از انقلاب تولید دارد، به طوری که در شاخصهای سرانه، رشد قابل توجهی داریم.
همچنین در شاخص توسعه انسانی که سازمان ملل اندازهگیری میکند، ایران حائز رشد بسیار بالایی است. این شاخص برای ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کمتر از 50 درصد بوده است، یعنی ایران جزو کشورهای با توسعه ضعیف بوده است اما در آخرین گزارشی که سازمان ملل درباره شاخص توسعه انسانی منتشر کرده است، این میزان به حدود 80 درصد رسیده است، یعنی ایران اکنون در زمره کشورهای با شاخص توسعهیافتگی بالا قرار دارد. گاهی اوقات ما خودمان در بحبوحه این نارضایتیها و انتقادات، در حق انقلاب و زحماتی که مردم و انقلاب انجام دادهاند، ظلم میکنیم. هر کسی بیشتر سیاهنمایی کند، قهرمان است. اینها دستاوردهایی است که باید به آنها پرداخت، البته مشکلات هم وجود دارد اما ضمن پوشش مشکلات مردم و انعکاس این مشکلات برای مسؤولان، نباید این دستاوردها مغفول مانده و از یاد برود. شاخص توسعه انسانی شاخصی جامع است که نشان میدهد ایران در ابعاد مختلف خوب توسعه یافته است.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|