|
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از رویکرد هستهای دولت در 21 ماه گذشته؛ از دفاع از برجام اروپایی تا طرح خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی
هژمونی نظارت از NPT تا SPV
گروه سیاسی: مناقشه هستهای ایران و طرفهای غربی وارد فاز تازهای شده است. دولت حسن روحانی که از اردیبهشتماه امسال و پس از یک سال صبر استراتژیک، گامهای کاهش تعهدات هستهای خود را آغاز کرده بود، زمزمه خروج از «انپیتی» را سر داده و این در حالی است که به نظر میرسد نه گامهای کاهش تعهدات هستهای و نه تهدید اخیر ایران به خروج از پیمان عدم اشاعه سلاحهای هستهای نتوانسته اروپا را جهت انجام تعهداتش در قبال ایران مجاب کند. اروپاییها تا اینجای کار 21 ماه ایران را معطل کردهاند. اردیبهشتماه 97 و پس از خروج آمریکا از برجام، تروئیکای اروپایی به ایران متعهد شد تا 11 وعده اقتصادی را بویژه در حوزه نفتی و بانکی اجرا کند. این تعهدات که نخست قرار بود در قالب سازوکار ویژه مالی (SPV) ظهور و بروز یابد در ادامه تقلیل یافته و به یک شرکت ذیحسابی تحت عنوان اینستکس محدود شد؛ سامانهای که صرفا در قالب کالاهای بشردوستانه چون غذا و دارو عمل کرده و البته یک سال پس از اعلام شروع به کار آن، تاکنون روی کاغذ مانده است. علاوه بر اینستکس اروپاییها درصدد راهاندازی سیستم کنترل صادرات اتحادیه اروپایی (p2p) برآمدند؛ برنامهای که در راستای جلوگیری از اشاعه تسلیحات کشتار جمعی با هدف کنترل کالاهای دوگانه و موادی است که برای سلاحهای شیمیایی، موشکی و میکروبی به کار میرود. مسؤولان کشور با پذیرش این تعهد در واقع اطلاعات اقتصادی کشور را که دارای اهمیت بسیار زیادی است در اختیار خارجیها قرار میدهند که لاجرم بخشی از این اطلاعات به دشمنان کشور هم میرسد. مهمترین هدف این برنامه در ظاهر مقابله با اشاعه تسلیحات کشتار جمعی و ابزارهای انتقال آن از جمله موشکهای بالستیک با کنترل روی زنجیره تامین اقلام صنعتی است اما زمانی که به درون این سیستم کنترلی نگاه ژرفی میاندازید، بهراحتی میتوانید به تلاش اتحادیه اروپایی و به تبع آن ایالاتمتحده آمریکا در به دست آوردن اطلاعات مبادلات تجاری از طریق گمرکات کشورها و در ذیل آن کانالیزه کردن اقتصاد کشورهای هدف پی ببرید.
در واکنش به اجرایی نشدن تعهدات برجامی اروپاییها، ایران نخست گامهای کاهش تعهدات هستهای را در دستورکار خود قرار داد. در جریان این گامها، نخست ذخایر اورانیوم غنی شده ایران از سقف تعریف شده در برجام عبور کرد و در نهایت به غنیسازی در تاسیسات هستهای فردو منتهی شد. بعد از برداشته شدن آخرین گام که تحت عنوان برداشتن همه محدودیتهای عملیاتی در برجام در دیماه گذشته بود، ادبیات مقامات دولتی نیز در قبال اروپا تغییر کرد. در این راستا حسن روحانی در جلسه هیأت دولت، کشورهای اروپایی را ترسو خواند که باید از ملت ایران عذرخواهی کنند. محمد جواد ظریف نیز که از جمله مدافعان ادامه برجام با کشورهای اروپایی بود و تا همین چندی پیش خلف وعدههای آنان را با تعابیری چون انجام مخفیانه تعهدات توجیه میکرد، تغییر رویکرد داده و اروپا را به فروختن شرافت خود در قبال آمریکا متهم کرد. همزمان با این تغییر فاز دولت، زمزمههای خروج ایران از «انپیتی» قوت گرفت.
به گزارش «وطن امروز»، نخستینبار سفیر ایران در انگلیس 18 آبان در گفتوگو با ایندیپندنت، درباره این تصمیم هشدار داد. «حمید بعیدینژاد» در این باره گفت: ادامه غنیسازی اورانیوم با روند فعلی یک گام جدید است و گامهای بعدی هر 2 ماه ادامه خواهد یافت، مگر اینکه کشورهای اروپایی تلاش بیشتری برای جلوگیری از انحلال برجام انجام دهند. بعیدینژاد هشدار داد برخی مقامات تأثیرگذار در داخل ایران، خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی را به عنوان پاسخی به برآورده نشدن انتظارات از سوی طرفهای اروپایی برجام پیشنهاد کردهاند. سفیر ایران در لندن گفت: با وجود خروج آمریکا از برجام و وضع مجازاتهای تحریمی، تهران به تعهدات خود در برجام پایبند بوده و اکنون گامهایی برای «هشیار شدن» دیگر امضاکنندگان آن برمیدارد. بعیدینژاد ادامه داد: «نمیتوانیم به متعهد ماندن یکطرفه ادامه دهیم و به همین دلیل این تصمیمات را گرفتیم». وی با اشاره به وجود فشار داخلی برای خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی (NPT)، گفت سال آینده که این معاهده تحت بازبینی قرار گیرد، در خطر «لغو کامل» قرار خواهد گرفت.
30 دیماه نیز محمد جواد ظریف در گفتوگو با خبرگزاری خانه ملت، درباره برنامه وزارت امور خارجه مبنی بر مقابله با تصمیم اخیر کشورهای اروپایی برجام برای آغاز فرآیند سازوکار حلوفصل اختلافات توضیحاتی ارائه کرد و گفت: وزارت امور خارجه از مسیر حقوقی موضوع را دنبال میکند. جمهوری اسلامی ایران بحث روش حلوفصل اختلاف را به صورت رسمی اردیبهشتماه سال 1397 بعد از خروج آمریکا از برجام آغاز کرد. 3 نامه نیز در 10 مه، 26 آگوست و نوامبر سال 2018 به خانم موگرینی نوشته شد و در آن رسما اعلام شد ایران روش حلوفصل اختلافات را شروع کرده است. وی با بیان اینکه اقدام ایران در کاهش تعهدات به مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی اطلاع داده شده است، به اقدام 3 کشور اروپایی در آغاز روند مکانیسم ماشه واکنش نشان داد و گفت: اظهارات اروپاییها هیچ وجه قانونی ندارد، لذا ما از بلاوجه بودن اقدام اروپاییها استفاده میکنیم. اگر اروپاییها اقدام دیگری انجام دهند، بر اساس نامه رئیسجمهور در همان اردیبهشت 1397، موضوع خروج ایران از NPT مطرح میشود.
برخی کارشناسان معتقدند خروج از «انپیتی» یک آدرس غلط برای نگه داشتن جسم به کما رفته برجام است. خروج عاقلانه و بر اساس مکانیسم حقوقی ایران از برجام یا لغو رژیم گسترده بازرسیها شامل پروتکل الحاقی و اقدامات شفافساز از جمله اقدامات متناسب ایران در این زمینه به حساب میآید. سنگی که مقامات دولتی با برجام و بویژه با تعبیه مکانیسم ماشه در آن به چاه انداختهاند، نیاز به یک تیم حقوقی قوی دارد که بتواند با کمترین هزینه، این سنگ بیتدبیری را از چاه فشار و ایجاد محدودیت برای ایران در بیاورد. نکته مهمتر اینکه دولت حسن روحانی هیچ تدبیر و مکانیسمی در برجام تعبیه نکرده تا در شرایطی که ایران به تعهدات خود وفادار بوده، طرف مقابل نتواند با سوءاستفاده، فرآیند بازگشت تحریمها را آغاز کند. از سوی دیگر یک سوال کلیدی اکنون مطرح است و آن اینکه آقای روحانی حالا از ابزاری غیر مرتبط با برجام برای حفظ پوسته این توافق استفاده میکند و با زبان تهدید با طرف غربی وارد مذاکره از راه دور شده است. البته یک نکته دیگر اینکه آقای روحانی در حالی که اردیبهشت 97 اروپا را تهدید به خروج از NPT کرده و در واقع احساس کرده بود آبی از اروپا گرم نمیشود، چرا از آن زمان تاکنون مواضعی را مبنی بر اعتماد به اروپا مطرح میکرد. از سوی دیگر به نظر میرسد ایران میتوانست پس از خروج آمریکا بر اساس برخی بندهای برجام از این توافق خارج شود با این حال و به دلیل چسبندگی دولت به برجام، روحانی و تیم دیپلماسی دولت در واکنش به اقدام اروپا راه سختتر، دورتر و پرهزینهتر خروج از «انپیتی» را مطرح میکنند. در صورتی که راه آسانتر و نزدیکتر لغو نظارتهایی چون اقدامات شفافساز یا پروتکل الحاقی است که میتواند اقدامی بازدارنده در ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت باشد.
ارسال به دوستان
بهشتیپور: نظارتهای آژانس محدود شود
اگر قرار بود اروپاییها کاری کنند، همان سال 82 انجام میدادند
گروه سیاسی: بعد از بالا گرفتن انتقادات از عملکرد کشورهای اروپایی در برجام که با وعدههای پوچ چون SPV یا اینستکس، مذاکرات موسوم به برجام اروپایی را بیش از 21 ماه کش دادند، 2 پیشنهاد از سوی مقامات و کارشناسان جهت مقابله با این رویکرد غرب مطرح شد؛ خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای یا محدودسازی بازرسیهای ماموران آژانس انرژی اتمی از تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران. در این راستا این سوال مطرح است که چرا دولت به جای خروج از «انپیتی» که گزینه دور از دسترس و دستنیافتنی است، نظارتهای گستردهای را که توسط آژانس در نتیجه برجام اعمال میشود لغو نمیکند؟ پاسخی که میتوان به این سؤال داد آن است که برجام هرچند برای ایران عایدیای نداشته اما برای غربیها که خواستار ایجاد محدودیت در برنامه هستهای ایران بودند نتایج بزرگی داشته است. از کار افتادن 13 هزار سانتریفیوژ، از بین بردن ذخایر اورانیوم 20 درصد، بتنریزی در قلب رآکتور اراک و تعطیلی تاسیسات فردو تنها بخشی از امتیازاتی بوده که در برجام تیم مذاکرهکننده ایران به طرف غربی داده است. دولت اما همین برجامی را که هماکنون عیار آن برای همگان مشخص شده، فتحالفتوح نامید و با «باد کردن» برجام تمام کاستیها و ضعفهای مدیریتی خود را زیر سایه آن قرار داد. نگاهی به کارنامه 6 سال گذشته دولت نشان میدهد غیر از برجام، روحانی دستاورد دیگری نداشته است؛ به همین دلیل در واکنش به اقدام اروپا راه سختتر، دورتر و پرهزینهتر خروج از انپیتی مطرح میشود. نکته جالب توجه اینکه برخی کارشناسان حامی دولت و برجام نیز با ایده دولت مبنی بر خروج از انپیتی مخالفت کردهاند. حسن بهشتیپور در گفتوگوی پیش رو با «وطن امروز» هرچند کماکان برجام را دارای نقاط قوتی دانسته اما تصریح دارد در شرایط فعلی محدودسازی بازرسیهای آژانس بهتر و موثرتر از خروج ایران از «انپیتی» است.
***
* تهدید دولت به خروج از «انپیتی» در شرایط کنونی را چگونه ارزیابی میکنید؟
نکته اول اینکه این تهدید در چند ماه قبل و در جریان نامه رئیسجمهور به مقامات اروپایی مطرح شد. در این نامه نهایت قضیه برای طرف اروپایی ترسیم و تاکیده شده است اروپاییها طوری رفتار میکنند که ایران در نهایت از پیمان مادر یعنی «انپیتی» که برای عدم اشاعه سلاح هستهای هست خارج خواهد شد، پس اینطور نیست که همین امروز ایران از این معاهده خارج شود. نکته دیگر اینکه بنده به عنوان پژوهشگری که در این حوزه کار کردم، عرض میکنم ما وقتی میگوییم انرژی هستهای حق مسلم ماست، داریم به استناد بند دوم پیمان «انپیتی» این حرف را میزنیم. یعنی پیمان «انپیتی» در بند 2، حق برخورداری از انرژی صلحآمیز هستهای را برای همه کشورها از جمله ایران به رسمیت شناخته است. به استناد همین بند ما سالهای سال گفتهایم دنبال انرژی صلحآمیز هستهای در همه زمینههای آن نظیر کشاورزی، مهندسی و... هستیم. نکته دیگر اینکه وقتی ما در شرایط فعلی بحث خروج از «انپیتی» را مطرح میکنیم، فضاسازیای علیه ایران به وجود میآید مبنی بر اینکه ایران میخواهد بمب هستهای بسازد، چون خروج از «انپیتی»، به مفهوم این است که نظارتهای آژانس پایان پیدا میکند. در حالی که ما تا بخواهیم به آن مرحله برسیم، کلی راههای دیگری داریم که طرف مقابل را به تجدیدنظر وادار کنیم.
* مثلاً چه اهرمهایی؟
مثلا ما الان تعهدات خودمان را در برجام کاهش دادیم. این تعهدات که در 5 مرحله کاهش پیدا کرده، مربوط به محدودیتها بوده، مثلا محدودیت برای غنیسازی، محدودیت برای حجم اورانیوم غنی شده، محدودیت در تعداد سانتریفیوژها و... خب! طی 5 مرحله ایران همه این محدودیتها را کنار گذاشت ولی ما هنوز در سطح وسیعی با آژانس در زمینه نظارتها و کنترلها داریم همکاری میکنیم. ما میتوانیم نظارتها و کنترلهای آژانس را کاهش دهیم. یعنی بازرسیهایی را که قبلا بر اساس برجام برای آژانس ایجاد شده بود محدود کنیم. این مرحله اول میتواند باشد. در مرحله دوم میتوانیم پروتکل الحاقی را که به صورت داوطلبانه پذیرفته بودیم، اجرا نکنیم، چون شرایط پروتکل الحاقی متفاوت از برجام است. البته این دو مکمل هم هستند ولی مواردی در برجام هست که در پروتکل الحاقی هم نیست. ما میتوانیم در مرحله دوم بیاییم همکاریهای خود فقط به ترتیبات اجرایی پیمان «انپیتی» را که بین ایران و آژانس که در سال 1973 امضا شده، محدود کنیم. در ترتیبات اجرایی به صورت شفاف مشخص شده ما چه وظایفی را باید انجام دهیم و آژانس چه وظایفی دارد و تا چقدر میتواند نظارت داشته باشد که به این به اصطلاح پادمان هستهای گفته میشود. در مرحله بعد ما میتوانیم همکاریهای خود را فقط به پادمان هستهای محدود کنیم. همه این مراحل تفاوتهای گستردهای با یکدیگر دارد. حالا شاید یکی بپرسد اگر ما این کارها را انجام دهیم، طرف مقابل تجدیدنظر خواهد کرد، بنده میگویم خیر! چون این مراحل همزمان به اقدامات اقتصادی هم نیاز دارد. بعضیها در کشور تصور میکنند اگر ما فقط توان هستهای خود را بالا ببریم همه مشکلاتمان حل خواهد شد و دیگر غرب نمیتواند ما را تحریم کند. در حالی که اینطور نیست. ما باید توان هستهای خود را بالا ببریم اما در کنار آن توان اقتصادی خودمان را هم بالا ببریم. همانطور که رهبری فرمودند باید قدرتمند بشویم. ایشان قدرت را هم تعریف کردند و اینکه قدرت فقط نظامی نیست. قدرت تولید علم، قدرت فرهنگ، قدرت اقتصادی و صدالبته قدرت نظامی هم هست، بنابراین اگر ما میخواهیم غرب را به تجدیدنظر واداریم، باید اهرم تحریم را از دست آنها بگیریم. به نظرم لازم نیست ما از الان اعلام کنیم که از «انپیتی» خارج میشویم. ضمن اینکه خروج از «انپیتی» به هیچ وجه به صلاح ما نیست، چون مشکلاتی را برای ما بهوجود میآورد.
* اینکه گفتید صرفاً توان هستهای، غرب را وادار به تجدیدنظر نمیکند، عملکرد اروپا در 20 ماه گذشته بهرغم اجرای 5 گام کاهش تعهدات از سوی ایران را ناظر به همین موضوع میدانید؟
نه! من از اول هم گفته بودم اروپا در این قضیه اصلا توانی ندارد که بخواهد در رفتارش تجدیدنظر کند یا نکند. اروپاییها اصولا توان ندارند بخواهند کاری انجام دهند. اگر قرار بود اروپا کاری انجام دهد، همان سال 1382 انجام میداد. چرا ایران رفت به سمت مذاکره با 1+5؟ اگر ایران با تروئیکای اروپایی به نتیجه میرسید، چه نیازی به مذاکره با 1+5 داشت؟ چرا مذاکرات با اروپا به نتیجه نرسید؟ چون آنها توان این کار را نداشتند و آمریکاییها در روند کار آنها کارشکنی میکردند، بنابراین از همان زمانی که آمریکا از برجام خارج شد، من بارها گفتم اروپاییها نمیتوانند کاری انجام بدهند نه اینکه نخواهند.
* حتی در حد اینستکس؟
بله! الان یک سال از اعلام شروع به کار آن گذشته ولی هنوز اجرایی نشده، چون نمیتوانند. الان ذهنیتی در ایران ایجاد شده که شرکتهای اروپایی اگر دولتهایشان به آنها دستور بدهند، آنها هم میگویند چشم! در حالی که شرکتهای اروپایی خرج دولتهایشان را میدهند. یک شرکتی که در حد توتال در دولت فرانسه سرمایهگذاری میکند. همینطور سایر شرکتهای اروپایی از جمله عوامل موثر در سیاستگذاری دولتهای اروپایی هستند. اصلا اینطور نیست که دولتهای اروپایی به شرکتهای اروپایی بگویند از فردا با ایران رابطه خوبی داشته باشید و آنها هم بگویند چشم. آنها چون دارند با آمریکا کار میکنند و معامله میکنند، نمیتوانند از منافع گسترده همکاری با آمریکا بگذرند و با ما رابطه برقرار کنند. آمریکاییها زور دارند و این زور را به متحدانشان تحمیل میکنند. نه فقط به اتحادیه اروپایی، به مکزیک، کانادا، چین، روسیه و هند. مگر چین و روسیه توانستند با ما کار کنند؟ چین الان یک آب باریکهای را برای ایران ایجاد کرد. میخواهم بگویم این فقط اروپا نبود که تحت هژمونی مالی آمریکا قرار گرفت.
* علت اینکه دولت از پیگیری مطالبات ایران در کمیسیون مشترک برجام به جایی نرسیده و حالا بحث خروج از «انپیتی» را مطرح میکند، خلأ کارکردی کمیسیون مشترک نیست؟
از یک سال پیش ایران این موضوع را بارها در کمیسیون مشترک برجام مطرح کرده و آقای عراقچی بارها در آنجا حضور یافته است اما اینکه چرا به نتیجه نرسیده، به خاطر این است که اروپاییها کارهای نیستند. گیر اصلی ما با آمریکاست.
* به نظر شما واکنش ایران به ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت توسط اروپا چه باید باشد؟
ارجاع نیست. این سازوکار 4 مرحله دارد و در مرحله آخر آن در شورای امنیت بررسی میشود. اگر کار به آنجا کشید، ایران باید اعلام کند دیگر برجام را اجرا نخواهد کرد اما نباید از «انپیتی» خارج شود، چون اگر از «انپیتی» خارج شویم، روسیه و چین را هم به سمت آنها هول میدهیم. چرا روسیه و چین به قطعنامههای ضدایرانی رای مثبت میدادند؟ چون آنها هم ایران دارای سلاح هستهای را تهدید خودشان میدادند، بنابراین اگر پرونده به شورای امنیت رفت، ما میتوانیم همکاریهای خود با آژانس را در سطح ترتیبات اجرایی «انپیتی» ادامه دهیم. یعنی صرفا پادمان هستهای را اجرا کنیم و از برجام خارج شویم. البته شورای امنیت هم ممکن است به نتیجه برسد یا نرسد، بنابراین اگر قطعنامههای ششگانه تحت فصل هفتم برگشت، ایران باید از برجام خارج شده و البته از «انپیتی» خارج نشود و همکاریهای خود با آژانس را در حد پادمان هستهای اجرا کند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از تأثیرات معاهده «انپیتی» بر توسعه برنامه هستهای
یک امضای پر هزینه!
کامبیز شریفیمقدم*: با اجرای گام چهارم هستهای در کاهش تعهدات برجامی جمهوری اسلامی ایران، زمزمه برخی محافل و کارشناسان برای خروج ایران از معاهده منع تکثیر سلاحهای اتمی در واکنش به فعال کردن مکانیسم ماشه شنیده میشود. واکاوی این موضوع مستلزم شرح تاریخچه مذاکرات، ساختار آژانس انرژی اتمی و اهداف و عایدی ایران به عنوان یک کشور مستقل و عضو کامل سازمان ملل متحد، از این معاهده است.
الف) معاهده NPT، حقوق و تکالیف
معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی در سال 1967 م توسط 43 کشور از جمله ایران در نیویورک منعقد شد و هدف خود را جلوگیری از تکثیر و اشاعه سلاحهای اتمی و پیگیری خلع سلاح اتمی و در نهایت یاریرسانی به کشورها برای دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای قرار داد. این معاهده دارای 11 بند است. لازم به توضیح است پروتکل الحاقی ضمیمهای است 18 بندی که برای توسعه و سختگیرانه کردن هر چه بیشتر معاهده و افزایش اختیارات آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال 1997 م به تصویب آژانس رسیده است.
* تکالیف
مواد 1 و2 درباره تعهد کشورهای دارنده سلاح اتمی(تا تاریخ امضای پیمان) و کشورهای فاقد سلاح به عدم اشاعه و پیگیری تولید تسلیحات اتمی است. ماده 3 به تعهد کشورهای فاقد سلاح درباره نظارت و تایید پایبندی به تعهد ماده 2 است که به آژانس انرژی اتمی [IAEA] محول شده است. ماده 6 به خلع سلاح قدرتهای دارای سلاح و توقف مسابقه تسلیحاتی پرداخته است.
* حقوق
ماده 4 معاهده، حق اعضا در راه تحقیق و توسعه و تولید و بهرهبرداری انرژی صلحآمیز هستهای را به رسمیت شناخته و بر تشریک مساعی جهت رفع احتیاجات آنها تاکید کرده است. در ماده 5 حق استفاده از انفجارهای هستهای با هدف استفاده صلحآمیز و تامین ادوات انفجاری در اختیار دولتهای فاقد سلاح نیز به رسمیت شناخته شده است. در ماده 7 حق ایجاد پیمانهای منطقهای جهت خلع سلاح اتمی توصیه شده است. در ماده 8 به فرآیند اصلاح مواد معاهده و شرایط تصویب و اجرای آن اشاره شده است. ماده 9 مربوط به حکومتهای نگهدارنده متون اصلی معاهده است. ماده 10 به حق و شرایط خروج کشورها از معاهده پرداخته و تبصره 2 آن مدت زمان تمدید معاهده را شرح داده است.
ماده 11 هم به زبان متون اصلی معاهده جهت بایگانی در کشورهای عضو اختصاص دارد.
ب) ساختار آژانس، ماهیت عملکرد، تبعیض بین کشورهای فاقد سلاح
طبق تجربه تاریخیای که از آژانس انرژی اتمی همانند دیگر سازمانهای بینالمللی سراغ داریم، 2 عنصر قدرت و پول نقش بارزی را در نحوه اداره و کارکرد آن بازی میکنند. یعنی به طور کلی کشورهای دارای قدرت و سلطه جهانی و دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین کشورهایی که به لحاظ بودجه، دستمزد پرسنل و ساختار اداری آژانس را تامین میکنند، دارای نفوذ بلامنازعی در جهتگیریها و سیاستگذاریهای آن هستند. آنچه از نحوه کار آژانس با ایران در این سالها میتوان فهمید، با هدایت بلوک غرب بویژه آمریکا، همیشه نسبت به ایران دارای نگاه ویژه (بدبینانه) بوده و سختگیری بیسابقهای در اجرای پادمان و رویههای کاری آن اعمال شده است. قانونشکنی، بهانهگیری و ارائه مستندات غیرواقعی و برگرفته از سازمانهای جاسوسی و تروریستی و گزارشات جانبدارانه اپوزیسیون جمهوری اسلامی، در تمام این دوران مشکل اساسی در روابط ایران با آژانس ایجاد کرده است. سوال پشت سوال و مسأله پشت مسأله برای ایران مطرح شد و همکاری و پاسخهای ایران در مذاکرات فنی و طولانیگویی هیچگونه اثری در کاهش ظنیات آژانس نداشت و خبری از عادیسازی پرونده ایران در شورای حکام نیست. اساسا مدیر کلهای این سازمان با اعمال نفوذ کشورهای قدرتمند بویژه آمریکا منصوب شده و در ادای وظایف و اجرای کارها به هیچوجه استقلال عمل ندارند. ایران بارها بر رعایت اخلاق کاری و حرفهای آژانس و شأن حقوقی سازمان در جهان تاکید کرده است ولی گوش شنوایی یافت نمیشود. جاسوسی و اقدام به خرابکاری از جمله کارهایی بوده که از بازرسان اعزامی به ایران برای بازدید تاسیسات هستهای سر زده و در مواردی کشف و خنثی شده است. در برجام هم که پس از 12 سال مذاکره ایران با قدرتها به یک توافق بینابین و ضعیف (از دید ایران و آمریکا) دست یافتیم، همین آژانس شد مسؤول راستیآزمایی تعهدات ایران، در حالی که هیچ نهاد و سازوکار بینالمللی نبود که بر تعهدات طرفهای مقابل نظارتی داشته باشد. در واقع جریان یکطرفهای که از سمت آژانس و قدرتها نسبت به ایران اعمال میشود- نیز با بقیه کشورهای جهان بویژه آنهایی که در بلوک غرب جای نمیگیرند- همان میشود که نمونههای آن را در عراق و لیبی شاهد بودیم. مشکل اساسی اینجاست که رویکرد و عملکرد سیاسی منبعث از نفوذ قدرتها بر کار حرفهای و تخصصی مرجع کنترل عدم اشاعه هستهای و توسعه انرژی صلحآمیز هستهای سایه انداخته و آژانس را از اهدافی که برای آن تشکیل شده، بهکلی دور کرده است. ما ادامه این تناقض رفتاری را در بیرون از معاهده یعنی درباره کشورهایی که معاهده را امضا نکردهاند نیز در شورای امنیت شاهد هستیم و سختگیری را به طور مثال فقط درباره کرهشمالی شاهدیم در حالی که اصلا اتفاقی درباره رژیم صهیونیستی، هند، پاکستان و آفریقای جنوبی [زمان آپارتاید] نمیافتد و تهدیدکننده صلح جهانی قلمداد نمیشوند. حقیقت اثبات شده متواتر این است که عملکرد سازمانهای بینالمللی بیشتر در جهت منافع قدرتهای بزرگ و کنترل کشورهای ضعیفتر پیریزی شده و آژانس انرژی اتمی به عنوان متولی معاهده NPT یک نمونه بارز و حاضر است.
پ) نقص در اجرای معاهده، مصونیت کشورهای دارای سلاح
به نظر، پایه تنظیم معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی (که ابتدا بین آمریکا، انگلیس و شوروی سابق مطرح شد) بهرغم ادعای آن بر یک تبعیض و بیعدالتی شکل گرفته است. از این منظر از ابتدا کشورهای دارای سلاح اتمی، حق در اختیار داشتن سلاح را برای خود محرز دانسته و برای اینکه از دستیابی دیگران به آن جلوگیری کنند، اقدام به تنظیم این معاهده برای کنترل بقیه کردند. هیچکس نپرسیده است چرا تعداد معدودی رواست تسلیحات کشتارجمعی اتمی داشته باشند ولی جمع کثیری خیر؟ هیچکس نمیپرسد اگر داشتن سلاح اتمی بد و مضر به حال صلح جهانی است، چرا برای همه کشورهای جهان بلااستثنا ممنوع نباشد؟ چرا باید موازنه قوای نظامی استراتژیک به ضرر کشورهای فاقد سلاح رقم بخورد و برای آن بستر قانونی چیده شود؟ حق برابر ملتهای دیگر در دفاع از خود را با وضع موجود، کدام شرایط و ترتیبات حقوقی یارای پاسخگویی مناسب است؟ هیچکس نپرسیده است نه تنها چرا قدرتها ماده 6 معاهده معطوف به خلع سلاح هستهای را اجرا نمیکنند، بلکه به نوسازی و مدرنسازی زرادخانههای اتمی خود ادامه میدهند؟ چرا فقط بحث عدم اشاعه به صورت جدی پیگیری شده است و نه خلع سلاح؟
ت) عایدی ایران از معاهده
ایران به عنوان یکی از کشورهای موسس NPT و پیشرو در جهت ایجاد خاورمیانه عاری از سلاح اتمی و به عنوان تنها کشوری که بیشترین همکاری و مدارا را با IAEA داشته است، کمترین خدمات و پشتیبانی را از معاهدهای که در آن بر کمک و تعاون نسبت به کشورهای عضو در راه ایجاد تسهیلات جهت به دست آوردن انرژی صلحآمیز اتمی تاکید شده، داشته است و چه بسا به جای کمک، سنگاندازی و ایجاد مشکل در این مسیر رخ داده است. هر آنچه در رابطه ایران با آژانس طبق NPT میتوان استحصال کرد، فقط بحث تکالیف و وظایف مندرج در آن برای کشورهای فاقد سلاح است و از حقوق و مزایای مصرح در آن خبری نیست. حال سؤالاتی اساسی پیش میآید: اگر یکی از دلایل- بلکه مهمترین دلیل- کشورها برای پیوستن به معاهدات و سازمانهای بینالمللی، استفاده از فواید و تسهیلات احتمالی است، حال که ایران به هیچ منفعتی نرسیده و فقط تکالیف و بهانهجوییها و خواستههای بسترساز نقض امنیت ملی تجربه کرده، چرا باید به عضویت خود در IAEA و NPT ادامه دهد و حتی مجری پروتکل الحاقی که به مراتب نظارت گستردهتر و سختگیرانهتری از خود معاهده دارد، باشد؟ اگر میزان را محاسبه هزینه/ فایده نیز در نظر بگیریم، آیا ماندن ایران در آن به نفع ایران است؟ اگر چه خروج از NPT میتواند یک عکسالعمل در گامهای بعدی ایران نسبت به بدعهدی و عدم رعایت قواعد بازی از سوی آمریکا و اروپا باشد، منتها آیا در حالت عادی نیز میتوان انتظار منفعت قابل توجهی از آژانس برای کشور متصور بود و به امید نرمالسازی پرونده ایران در آژانس نشست؟ آیا ما هر چه تا الان به دست آوردهایم، به همت و تلاش خود جوانان و دانشمندان این سرزمین نبوده است که الان منتظر مساعدت دیگران به ایران در آینده بایستیم؟
*دانشجوی کارشناس ارشد روابط بینالملل
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|