|
دستمزد سالانه طارمی در پورتو مشخص شد
سایت « Jornal de Noticias» پرتغال از تمام جزئیات قرارداد باشگاه پورتو با مهدی طارمی، پرده برداشت. طبق توافق صورتگرفته، باشگاه پورتو مبلغ 4 میلیون یورو به علاوه پریرا را در ازای جذب طارمی به ریوآوه میدهد. همچنین قرار شده دستمزد مهاجم ایرانی در طول 4 سال 2 میلیون یورو باشد. بدین ترتیب دستمزد سالانه طارمی در پورتو 500 هزار یورو خواهد بود. قرار است این مهاجم در تستهای پزشکی پورتو شرکت و سپس قراردادش را امضا کند.
ارسال به دوستان
به بهانه توجیهات یحیی گلمحمدی بعد از ناکامی در داربی حذفی
کد غلط ممنوع
مهدی طاهرخانی*: همه چیز همیشه آنطور پیش نمیرود که باب میل باشد. حالا شاید هواداران پرسپولیس بیش از هر زمان دیگری معنی این حرف را درک کنند. تیمی که همین چندی پیش چهارمین جام متوالیاش را صید کرد و طبق آمار به پرصلابتترین قهرمانی ممکن در لیگ ۱۶ تیمی دست پیدا کرد، ناگهان بعد از مدتها طعم باخت در داربی را چشید. اگر چه این باخت در ضربات پنالتی حاصل شد اما وقتی تیمی در پای فینال حذف میشود یعنی بازنده محض. اما این باخت برای آنها میتواند در آینده نهچندان دور منشأ خیر شود.
پرسپولیس در حالی قهرمان شد که یکی از مهمترین بازیکنان این ۴ فصل اخیرش را از دست داد و در گرماگرم جشن پوکر، خیلیها بهسادگی از یاد بردند که بیرانوند چه نقش ممتازی در فتح این جامها داشت. برانکو در فصل اول دستش از فتح جام کوتاه ماند چون درون دروازهاش یکی مثل بیرانوند نبود. به واسطه تنها ۲ گل خورده بیشتر آنها جام را از دست دادند اما از وقتی بیرانوند آمد دیگر هیچ جامی در لیگ برتر از دستشان سر نخورد چون چسبناکترین دستها و مطمئنترین خروجها از آن شماره یک جدیدشان بود.
پرسپولیس پایش به فینال آسیا نمیرسید اگر بیرو آن واکنش جادویی را برابر ضربه سر ژاوی نداشت. شاید اگر پای ویلموتس به ایران باز نمیشد پیشنهاد چشمگیر بلژیکیها به گلر شماره یک تیم ملی هم نمیرسید و او بسان سایر گلرهای ایرانی در لیگ ایران فوتبالش را ادامه میداد. اما نمایش گلری که پنالتی رونالدو را گرفت و در آسیا چشمها را خیره کرد، پرصداتر از آن بود که آرام در لیگ ایران بماند.
او رفت و پرسپولیسیها تصور کردند رادو همانند بیرو میتواند مرد شماره یک آنها باشد. شاید تا قبل از چند بازی انتهایی لیگ و داربی حذفی خیلیها دنبال یک گلر متوسط ایرانی بودند که حاضر شود نیمکتنشین رادو باشد اما حالا ضعف مشهود و نمایانشده رادو در خروجها نشان میدهد در لیگ سانترمحور ما، پرسپولیس بعید است با این گلر چسبیده به خط دروازه، ره به جایی ببرد.
فاصله پرسپولیس با برد داربی تنها ۳ دقیقه دفاع درست و میدانداری بود اما به محض نخستین سانتر ارسالشده از فاصله دور، به درون 6 قدم، رادو باز هم خارج نشد تا دانشگر کار را به تساوی بکشاند و ادامه داستان... کلید شکست دقیقا در همانجا بود؛ جایی که بیرانوند در طول ۴ سال گذشته به راحتی با خروجهایش اکثر سانترها را مهار میکرد تا پرسپولیس و مدافعانش تسلیمنشدنی جلوه دهند؛ نه اینکه او هیچ اشتباهی نکرد و در این ۴ فصل در داربیها گلی نخورده باشد اما آن گلی که رادو در دقیقه 93 خورد، از همان سانترهای پرتعدادی بود که مهارش نقطه قوت بیرو به حساب میآمد.
پرسپولیس شاید با کمی خوششانسی برنده میشد و به فینال هم میرفت اما بدونشک اراده کافی برای جذب یک گلر شماره یک به میزان فعلی نبود. بعضی وقتها شکستها با تمام تلخیشان، حکم دوای درد را دارند.
قطعا پرسپولیس با این تیم خسته و مستهلک و گلری که تختخوابش روی خط پهن است، کار بسیار سختی در آسیا پیش رو دارد اما دستکم تنها عایدی این شکست میتواند به صدا درآمدن بهموقع زنگ خطر باشد. ۶ ماه تمام همه از آمدن حتمی دانیال اسماعیلیفر که فرد اول لیست یحیی بود میگفتند اما در غفلت مدیریت این تیم که مشخص نیست وزیر ورزش چه چیزی را در او دیده است، سرلیست خرید یحیی به راحتی نصیب تیمی میشود که حتی سرمربی هم ندارد!
باخت داربی چه در پنالتی باشد چه حتی در شیر یا خط، تلخ است و نامش هم شکست در داربی. اما پرسپولیس شکست اصلی را زمانی خورد که تصور کرد از دست دادن بیرانوند برایش هزینه ندارد، زمانی بازی اصلی را باخت که مهمترین بازیکن لیست یحیی را در سپاهان دید و اگر سیلی شکست حذفی نخواهد آنها را بیدار کند شاید ناباورانه لحظهای را ببیند که یحیی هم مثل برانکو و کالدرون شبانه تهران را به مقصد آشنایی ترک کند.
یک سال قبل اکثریت هواداران پرسپولیس به واسطه از دست دادن برانکو نام ایرج عرب را به عنوان ناکارآمدترین مدیرعامل تاریخ این باشگاه به زبان میآوردند اما تاریخ به یاد میآورد عرب لااقل همه ستارههای پرسپولیس را حفظ کرد و اجازه فروپاشی ترکیب اصلی بعد از برانکو را نداد که همان یک کار و همچنین جذب مربی کاردانی مثل کالدرون باعث خلق پوکر شد. اما حالا با بیتفاوتی عجیب رسولپناه شاهد اعتراضات بیسابقه کادر فنی و بازیکنان پرسپولیس هستیم. گلمحمدی همیشه آرام برای چندمینبار صدایش را بالا برد و گله از وضعیت موجود کرد.
اگر رسولپناه و دوستانش قرار باشد کماکان فقط لب و دهان باشند، شاید اقدام بعدی گلمحمدی بعد از پاک کردن اینستاگرامش، فسخ قرارداد با تیم قهرمان باشد. فاجعه از آن چیزی که تصور میکنید به پرسپولیس نزدیکتر است و تنها چند حرکت اشتباه میتواند تمام میراث برانکو را که به سختی طی ۴ سال ساختش، در لحظهای ویران کند و تمام!
ما هر چه در ساختن و نگهداری داشتههایمان مردمی آسانگیر و شاید تنبل هستیم اما سابقه شهادت میدهد در ویران کردن هر چه داریم مهندسانی بیهمتاییم.
* حرف نهایی با یحیی
هنوز آنقدر از دوره پیشابرانکو در پرسپولیس نگذشته که کسی آن سالهای دور از جام و افتخار را از یاد ببرد. وزیر که سهل است اگر نفر اول اجرایی کشور هم دستور کتبی برای قهرمانی تیمی را امضا کند، محال است بدون داشتن یک مجموعه خوب و فوتبالبلد، آن مجموعه حتی رنگ سهمیه را هم ببیند.
آدرس غلط هماکنون در جیب یحیی است و متاسفانه در حال تکرار همان ادعاهایی است که رقبا ۴ سال به جامهای پرسپولیس چسباندند.
هیچ قهرمانی و بزرگی به دست نمیآید جز با اراده و میل کادرفنی و بازیکنان آن تیم. هرچیزی غیر از این بهانهای است برای توجیه شکستها و وای بر تیمی که این گزارههای غلط را در ذهن خودش و هوادارانش خالکوبی کند. آقای گلمحمدی از شما بعید بود.
* دبیر گروه ورزشی
ارسال به دوستان
پیشبینی محمد بنا از المپیک پیش رو
اتفاقات عجیبی در راه است
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی اعتقاد دارد اگر شرایط از نظر بیماری کرونا به حالت عادی برگردد و اردوها از اواخر شهریور برگزار شود، امید به کسب 3 سهمیه دیگر برای المپیک توکیو داریم. محمد بنا، درباره زمان برگزاری اردوی تیم ملی کشتی فرنگی اظهار کرد: برای برگزاری اردوها منتظر مجوز ستاد مبارزه با کرونای وزارت ورزش و جوانان هستیم. ما حاضریم در حالت قرنطینه نیز اردو را برگزار کنیم تا بتوانیم زودتر در جریان وضعیت آمادگی کشتیگیران قرار بگیریم. پیشبینی من برای شروع اردوها ۲۰ شهریور است که البته این مستلزم صدور مجوز از سوی ستاد مقابله با کرونای وزارت ورزش و جوانان است، در غیر این صورت از مهرماه سعی داریم اردوی تیم ملی کشتی فرنگی را آغاز کنیم. بنا اضافه کرد: در صورتی که بتوانیم از ۲۰ شهریور اردوی تیم کشتی فرنگی را آغاز کنیم، ابتدا باید کشتیگیران را از نظر روحی مورد ارزیابی قرار دهیم و سپس از نظر شرایط بدنی آنها را بسنجیم و کمکم برای حضور در اردوها آمادهشان کنیم. البته با توجه به اینکه هنوز مشخص نیست لیگ چه زمانی برگزار خواهد شد و مسابقاتی را نیز پیش رو نداریم، دقیقا نمیتوانم بگویم از چه زمانی میتوانیم اردوهای خود را برگزار کنیم. سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی خاطرنشان کرد: فروردین و اردیبهشت سال ۱۴۰۰ مسابقات کسب سهمیه المپیک را پیش رو داریم و تلاشمان بر این است تا بتوانیم 3 سهمیه دیگر کسب کنیم.
وی در پاسخ به این پرسش ایسنا که در چه اوزانی امید به کسب سهمیه دارید، اظهار کرد: در 2 وزن ۹۷ و ۸۷ کیلوگرم شانس زیادی برای کسب سهمیه داریم اما در ۶۷ کیلوگرم تا حدودی کار سخت است. در این وزن چند کشتیگیر خوب داریم که باید مورد بررسی قرار گیرند و این مستلزم این است که هر چه سریعتر شرایط برگزاری اردوها فراهم شود و ما بتوانیم کشتیگیران را برای مسابقات کسب سهمیه آماده کنیم.
وی در پاسخ این پرسش که تعطیلی طولانیمدت اردوها چه آسیبی میتواند به کشتیگیران وارد کند، گفت: کرونا یک بیماری اپیدمی است که تمام کشورها را درگیر کرده است. من نیز در این مدت که تقریبا 7 ماه است اردوها تعطیل است، سعی کردم از طریق فضای مجازی با کشتیگیران در تماس باشم و با دادن تمرینات لازم آمادگی آنها را برای حضور در اردوها حفظ کنم. در حال حاضر نیز کشتیگیران از نظر بدنی در شرایط خوبی قرار دارند و منتظر هستیم تا زودتر اردوها برگزار شود تا آنها را برای مسابقات کسب سهمیه آماده کنیم. به هر حال تلاش ما این است که بتوانیم 3 سهمیه باقیمانده را در 2 تورنمنت پیش رو کسب کنیم و این تنها مستلزم این است که زودتر اردوهای آمادگی خود را شروع کنیم.
وی در پایان گفت: تصور میکنم در المپیک توکیو اتفاقات عجیبی رخ خواهد داد و سطح مسابقات بسیار پایین خواهد بود، زیرا به دلیل شیوع بیماری کرونا اکثر تیمها نتوانستند کشتیگیران خود را به سطح آمادگی بالا برسانند و همین مسأله سبب خواهد شد در المپیک شاهد اتفاقات عجیبی باشیم و آن چیزی که فکر میکنیم نباشد. هر چند طی این مدت فدراسیون کشتی تمام تلاش خود را برای آمادهسازی ورزشکاران حتی از طریق فضای مجازی انجام داده تا ما بتوانیم به بهترین نتیجه ممکن در المپیک دست یابیم.
ارسال به دوستان
اخبار
ترابی درخواست فسخ قراردادش را به پرسپولیس ارائه داد
هافبک تاثیرگذار و ملیپوش پرسپولیس درخواست فسخ قرارداد خود را پیش روی باشگاه قرار داد.
به گزارش ورزش سه، مهدی ترابی که در این فصل موفق به ثبت 11 گل برای پرسپولیس شده بود، با حضور در باشگاه و در توافق با مدیران این تیم، با استناد به بند عدم پرداخت مطالباتش، درخواست فسخ خود را ارائه داد.
ترابی که از هفتههای پایانی فصل زمزمه جداییاش از این تیم و حضور در فوتبال خارج از ایران شدت گرفته بود، جزو نفراتی بود که یحیی گلمحمدی در جلسه با مدیران تیم خواهان تمدید قرارداد و ادامه حضور او شده بود. با این حال، این هافبک تاثیرگذار که پیشنهادات خارجی دارد و گفته میشود بزودی مقصد جدید خود را مشخص خواهد کرد، با استناد به بندی در قراردادش این درخواست را به مدیران تیم ارائه داد تا اردوگاه این تیم در شوک بزرگی فرو برود.
مهدی رسولپناه، سرپرست پرسپولیس که طی روزهای اخیر با هجمه انتقادی از سوی هواداران و بویژه یحیی گلمحمدی درباره عدم توافق با نفرات مدنظر این تیم مواجه بوده، اکنون با جدایی قریبالوقوع مهدی ترابی، وضعیت را سختتر از گذشته میبیند و این در حالی است که هنوز موفق به جذب بازیکنان لیست یحیی گلمحمدی نیز نشده است.
***
رسانه ایتالیایی:
در صورت رد پیشنهاد استراماچونی دونادونی گزینه دوم استقلال است
یک رسانه ایتالیایی از گزینه بودن سرمربی سابق تیم ملی این کشور برای هدایت استقلال خبر داد.
به گزارش فارس به نقل از سایت «seriebnews» ایتالیا، روبرتو دونادونی با وجود پیشنهادهای متعدد از سری بی در صورت مخالفت سرمربی دیگری احتمال دارد خارج از ایتالیا مربیگری کند.
احتمالاً آینده دونادونی بار دیگر به دور از ایتالیا رقم خواهد خورد. سرمربی سابق تیم ملی ایتالیا بعد از تجربه حضورش در چین در آستانه بازگشت به کشورش قرار دارد.
باشگاه استقلال هفته گذشته به صورت رسمی به استراماچونی پیشنهاد بازگشت به تهران برای مربیگری در این تیم را داده است. در صورت رد پیشنهاد استقلال از سوی استرا، ایرانیها به سوی دونادونی خواهند آمد.
به همین خاطر سرنوشت دونادونی به استراماچونی گره خورده و ممکن است سرمربی سابق پارما و بولونیا راهی ایران شود. استراماچونی خواستار مهلت درباره تصمیمگیری شده و در صورت رد پیشنهاد از سوی وی، دونادونی گزینه دوم استقلال خواهد بود.
***
نامه هشداردهنده فیفا به فدراسیون
فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) بابت اتفاقات اخیر در فوتبال ایران، طی نامهای به فدراسیون فوتبال خواهان ارائه توضیحات شد.
بهانه این تصمیم مسؤولان فیفا مسأله دخالت دولتی در امور مربوط به فدراسیون فوتبال است.
این در حالی است که چندی پیش فدراسیون فوتبال به دلیل ایراداتی که به اساسنامه وارد شده بود، خطر تعلیق را احساس میکرد و حالا در شرایطی که هنوز این مشکل به صورت کامل حل نشده، به دلیلی مشابه دوباره نامه جدیدی از فیفا دریافت میکند. در قسمتی از این نامه آمده است؛ با توجه به اتفاقات اخیر در فدراسیون فوتبال ایران، برای آنکه تمام زوایای قضیه روشن شود، از شما (دبیرکل) درخواست میکنیم تا روز دوم سپتامبر 2020 (فردا چهارشنبه) برای ایافسی و فیفا مدارک لازم و مرتبط با وضعیت فدراسیون فوتبال و اتهامهای طرح شده را ارسال کنید.
ارسال به دوستان
این جای خالی نباید پر میشد!
اسدالله رمضانزاده: «مطالعات ادعایی»، «تکیه بر اسناد جعلی»، «فشارهای غیرقانونی»، «تصویب قطعنامه در شورای حکام»، «تهدید به ارسال پرونده ایران به شورای امنیت» و «...».
این همان جای خالی مهمی بود که ما نباید آن را پر میکردیم! صورت مساله به اندازهای واضح و آشکار است که کمتر کسی در توصیف و تشریح آن تردید دارد! «رافائل گروسی» مهره واشنگتن در آژانس بینالمللی انرژی اتمی که از ابتدای حضور خود در رأس معادلات آژانس، تقابل با فعالیتهای هستهای - محدودشده- ایران را بنا بر فرمان و سفارش ترامپ و پمپئو کلید زده بود، اخیرا به تهران سفر کرد. اگر چه آژانس در دوران مدیریت «یوکیو آمانو» و «محمد البرادعی» نیز به واسطه نفوذ آمریکا و تروئیکای اروپا در شورای حکام، به جای یک «سازمان بینالمللی» به «کارگزار کاخ سفید» در مواجهه با کشورهای مخالف آمریکا تبدیل شده بود اما این «تعلق اکتسابی» پس از مرگ مشکوک آمانو و حضور «گروسی» به نقطه اوج خود رسیده است.
باید این حقیقت را بپذیریم که آمریکا از سال 1957 میلادی (زمان تاسیس آژانس) تاکنون، اصلیترین حامی مالی این سازمان به اصطلاح بینالمللی بوده و به همین دلیل، هیچگاه این سازمان نتوانسته وظیفه ذاتی و اصلی خود را در قبال تامین حقوق حقه اعضای خود، انجام دهد. در گزارش رسمی سالانه نهادهای مالی آمریکا آمده است این کشور، 25 درصد بودجه منظم سالیانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تامین میکند و در مواردی مانند «تامین هزینه بازرسیها» نیز به این سازمان بودجهای جداگانه اختصاص میدهد. متحدان آمریکا، یعنی کشورهایی مانند ژاپن (۲/۸ درصد)، آلمان (۹/۵ درصد)، انگلیس (۴/۴ درصد)، فرانسه (۳/۴ درصد)، برزیل (۸/۲ درصد) و کانادا (۶/۲ درصد) بودجه آژانس را تامین میکنند. سهم ۲ کشور چین و روسیه در این معادله، 15 درصد است. همانگونه که مشاهده میشود، واشنگتن و متحدان آن نسبت به آژانس، نه بهمثابه یک «سازمان بینالمللی»، بلکه یک «شرکت سهامی خاص» مینگرند که مدیران آن، بدون تامین رضایت و نظر واشنگتن و بازیگران اروپایی، حق «تصمیمگیری مستقل» در قبال پرونده هستهای دیگر کشورها را ندارند. اساسا یکی از دلایل مهم اصرار آمریکا و تروئیکای اروپا بر حضور هر چه سریعتر «رافائل گروسی» در مسند مدیرکلی آژانس همین مسأله بود! او پس از مرگ آمانو- که مخالفت کلی با درخواست مقامات آمریکایی مبنی بر اعلام انحراف ایران از تعهدات برجامی خود قبل از خروج ترامپ از توافق هستهای داشت- باید سر کار میآمد تا تکمیلکننده پروسه «فشار حداکثری آمریکا» علیه کشورمان باشد. از این رو مقامات آمریکایی درنگ را جایز ندانستند و حتی پروسه زمانی طولانیمدت انتخاب مدیرکل جدید را در عرض مدتی کوتاه طی کردند. گروسی نیز بلافاصله دست به کار شد و پاسخ حمایت ترامپ، مکرون، مرکل و جانسون از خود را با «تکیه بر ادعاهای پوچ نتانیاهو» و تبدیل آن به یک «سند حقوقی»(!) داد. ترامپ که از سال 2017 میلادی، بازرسی کامل از اماکن نظامی ایران توسط بازرسان- بخوانید جاسوسان- آژانس را یکی از اصلیترین شروط «تکمیل برجام» میدانست، پس از حضور گروسی و در حالی که از توافق هستهای نیز خارج شده بود، وی را به اعلام درخواست بازرسیهای غیرقانونی و غیرمستند از اماکن جدید در ایران ترغیب کرد. گروسی نیز با کمال میل، درخواست فرمانده آمریکایی خود را اجابت کرد!
پس از مدتی اندک، تروئیکای اروپا که ادعای مضحک پایبندی آنها به برجام(!) این روزها نقل محافل اصلاحطلبان و متاسفانه وزارت امور خارجه کشورمان شده است نیز بنا بر نقشه مشترکی که ترامپ و گروسی ریخته بودند، پیشنویس قطعنامهای ضدایرانی علیه کشورمان را در شورای حکام تهیه و سریع به تصویب رساندند تا ایران در اوج فشارهای اقتصادی مشترک آمریکا/ اروپا، با تهدیدی دیگر [ارسال پرونده هستهای به شورای امنیت] نیز مواجه شود! متاسفانه کسانی که امروز، پس از اثبات و مشاهده عینی خساراتی که برجام به کشور وارد کرد، به بزک این توافق روی آوردهاند، بخوبی میدانند به واسطه ظرفیتی که برجام برای طرف مقابل (دشمنان ایران) ایجاد کرده است، ارسال این پرونده از آژانس به شورای امنیت، مترادف با وضع دوباره تحریمهای چندجانبه علیه ایران خواهد بود.
در هر حال آژانس، آمریکا و تروئیکای اروپا قطعات این بازی را در کنار یکدیگر چیدند تا به همان «نقطهچین» اول متن مقاله رسیدند! این «نقطهچین»، «پاسخ ایران» بود! متاسفانه، اعطای دسترسی ایران به آژانس برای دسترسی به اماکن مربوط، معنایی جز «تکمیل پازل موقت آژانس» در قبال کشورمان ندارد. نام این پازل را باید «موقت» گذاشت، زیرا آژانس قطعا این بازی را در آینده نیز تکرار خواهد کرد! بدیهی است آژانس قصد دارد «خطوط قرمز امنیتی» کشورمان را به بهانههای فنی مخدوش کند. در این میان، به جای «بهانه ندادن دست آژانس» باید «برخورد قاطع با ادعاهای آژانس» و «ایجاد هزینه برای هدایتگران پنهان و آشکار مدیرکل آژانس» را در دستور کار قرار دهیم! شاید برخی تصور کنند آژانس مطابق «تعهد»(!) خود قصد دارد فقط به دو مکان مورد نظر خود اجازه دسترسی پیدا کند! زهی خیال باطل! آژانس در آینده نزدیک یا دور، دوباره میتواند سیکل مدنظر خود را از «مطالعات ادعایی» آغاز و به «اجازه بازرسی از سوی ایران» ختم کند! زمان آن رسیده است تا از توهم «سازمانپنداری آژانس» خارج شده و آن را جزئی از بازی آمریکا و دشمنان ایران علیه ملت و نظام خود قلمداد کنیم.
ارسال به دوستان
نفرت در برابر نفرت!
نوید مؤمن: «پورتلند» و «ویسکانسین» به ۲ نقطه جدید منازعه داخلی در آمریکا تبدیل شدهاند. در حالی که کشتار سیاهپوستان توسط پلیس آمریکا ادامه دارد، طرفداران ترامپ رسما به معترضان به نژادپرستی حمله و حتی آنها را کشته و مجروح میکنند. پلیس فدرال نیز در این معادله، نقش پیادهنظام کاخ سفید را ایفا میکند. کار به جایی رسیده است که ترامپ رسما با اعضای گارد ملی آمریکا دیدار کرده و از آنها خواسته در کشتار معترضان به نژادپرستی و عملکرد پلیسهای جانی و قاتل، هیچگونه ملاحظهای را در نظر نگیرند. مشاوران ترامپ به وی وعده دادهاند میتوان از دل غوغاهای به وجود آمده در ایالات مختلف آمریکا، نوعی دوگانه مقطعی (با هدف پیروزی در انتخابات) ایجاد کرد. این دوگانه، «ملیگرا/ بیگانه» نام دارد. ریشهها و بذر این دوگانهسازی، حتی در دوران ریاستجمهوری اوباما و قدرت گرفتن دموکراتهایی که امروز مدعی صیانت از حقوق بشر و حقوق رنگینپوستان هستند بنا نهاده شده و ماهیتی کاملا سیستماتیک دارد.
اما سوال اصلی اینجاست: چه اتفاقی در آمریکا رخ داده و این کشور به کدام سمت میرود؟ آیا دوگانهسازی مدنظر ترامپ و مقامات حزب جمهوریخواه به همین سبک و سیاق طراحیشده پیش خواهد رفت یا در آینده نزدیک سرنوشت دیگری پیدا میکند؟
1- جهت پاسخدهی به این سوال، لازم است تمرکزی نیز بر رفتار دموکراتها داشته باشیم. دموکراتهای آمریکا با علم کردن چهرههایی مانند «ال گور»، «بیل کلینتون» و «باراک اوباما» در تلاشند دوگانه «عقلانیت/ ماجراجویی» را در داخل جامعه آمریکا تقویت کنند. هدف آنها نیز مقطعی و معطوف به انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر (آبانماه) است. حتی آنها «کاملا هریس» سناتور تازهکار ایالت «کالیفرنیا» را به رغم اختلافاتی که با جو بایدن دارد، به نامزد حزب متبوع خود تحمیل کردند تا بتواند آرای «رنگینپوستان» و «زنان» را به سبد دموکراتها واریز کند. هریس، زن سناتوری است که از پدر و مادری هندی و جامائیکایی متولد شده و همین مسأله، میتواند در ظاهر برای کسانی که از ظلم پلیس فدرال و نهادهای امنیتی و سیاسی آمریکا علیه رنگینپوستان به تنگ آمدهاند، جذاب باشد! اتفاقا نظرسنجیهای اخیر در ایالت مهم و سرنوشتساز «فلوریدا» نیز نشان میدهد بایدن پس از انتخاب کاملا هریس، توانسته است برتریای 6 درصدی بر ترامپ در این ایالت [که دارای 29 رای الکترال است] رقم بزند.
خب! مشخص است سران احزاب جمهوریخواه و دموکرات هر دو در صدد ایجاد «دوگانه»های مدنظر خود در جامعه آمریکا برآمدهاند و نسبت به پیشبرد این «شکافسازیهای هدایتشده» تا زمان برگزاری انتخابات مصمم هستند. با این حال به نظر میرسد این بار ۲ حزب سنتی آمریکا بازی خطرناکی را علیه موجودیت و حاکمیت نظام امپریالیستی خود آغاز کردهاند! این دوگانهسازیها، هر بار در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به نوعی ایجاد شده بود. شاید بارزترین آنها، دوگانهسازی «تغییر- ثبات» بود که سال 2008 در رقابت میان «باراک اوباما» و «جان مککین» نامزد حزب جمهوریخواه رخ داد. تا قبل از انتخابات پیشرو، این دوگانهها «قابل هدایت و مهار» بودند، به این معنا که طرف بازنده یا برنده در انتخابات پس از استقرار در کاخ سفید و به کمک نهادهای امنیتی و دستهای پشت پرده قدرت در آمریکا، به راحتی زیر وعدههای خود میزد و با «تطمیع»، «تهدید» یا «تحمیق» شهروندان آمریکایی، آنها را در مجرای «سرسپردگی به حاکمیت آمریکایی» هدایت میکرد. اما این بار بازی فرق دارد!
۲- باید گفت دوگانهسازیهای مدنظر دموکراتها / جمهوریخواهان، حتی اگر تا قبل از انتخابات صورت گیرد، پس از انتخابات تبدیل به یک «چالش بیسابقه و تمامعیار» علیه ساختار و نظام موجود در آمریکا خواهد شد. بایدن و ترامپ به اندازهای غرق در استراتژیها و روشهای انتخاباتی خود و تخریب بازی یکدیگر هستند که دوگانه بزرگتری به نام «نفرت-نفرت» را در کشورشان نمیبینند! آری! نظرسنجیها بخوبی نشان میدهد طرفین رقابت انتخاباتی امسال در آمریکا، دیگر همدیگر را «رقیب» خود نمیدانند، بلکه به چشم یک «دشمن» به یکدیگر مینگرند. طرفداران هر یک از نامزدهای شکستخورده آمادهاند تا پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات به خیابانها بریزند و یکدیگر را به گلوله ببندند! زیر گرفتن معترضان به نژادپرستی در ایالات مختلف آمریکا و تیراندازی به آنها، آن هم از سوی کسانی که رسما طرفدار ترامپ هستند به وضوح نشان میدهد ایالات متحده فاصله چندانی تا «جنگ داخلی» ندارد. پتانسیلهای خشم و تبعیض و نفرت به گونهای با یکدیگر تجمیع شدهاند که تفکیک آنها از یکدیگر، آن هم با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر آمریکا امکانپذیر نیست. این همان دوگانهای است که «آمریکای امروز» را در نهایت تبدیل به «آمریکای دیگر» خواهد کرد.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|