|
ارسال به دوستان
گازش را
دوست دارم کلام نازش را
سبک والای اعتراضش را
در خیابان به هم پریدن را
نعرههای دهان بازش را
گل به دروازه تمدن را
بازی اختلال فازش را
انقلابی که مخملش رفته
دیدن بمب دستسازش را
صحنه جنگی قشنگی با
آتش گرم و دلگدازش را
محکم و با ادب لگد کردن
پرچم سابقا فرازش را
روی تندیس عشق و آزادی
جای پنجول و نیش و گازش را
بنویسم به پای فرهنگش
زوزههای قماربازش را
شادیاش درمیآورد از پا
دوستان زبان درازش را
دوست دارم ببینم از حالا
جشن دوزخ به پیشوازش را
ارسال به دوستان
جلسه شکایت ترامپ به دادگاه عالی
کپی جنبش
ترامپ: جناب قاضی من اشتباهیام.
قاضی: احمق اون مال یه چیز دیگه بود حرفت رو بزن.
+ جدی؟ آهااا میخواستم اینو بگم؛ من داماد لرستان... نه داماد یوگوسلاوی... اوووم... نه انگلیس هستم، پس من رئیسجمهورم (سرش را میخاراند) ای بابا این چرا جور درنمیاد! فک کنم گند زدم نباید زن خارجی میگرفتم.
قاضی: فقط همین ادله رو برای تقلب در انتخابات داری؟
+ نه یه چیز دیگه هم بود صبر کنین (دستش را روی پیشانیاش میگذارد) فرزند آذربایجان... نه آمریکام پس رای کل آمریکا مال منه.
- کافی نیست بایدن کثافت هم آمریکاییه.
+ اینم گفتم بریزن تو خیابونا؟
- بله گفتی.
+ جناب قاضی مارو اسکل کردیاا. اینو چی میگی؟ تو منطقه دموکراتها با فاصله 2 متری میذاشتن رایهارو ببینیم. تازه با خودکار «کیان» و یک دستخط نوشته شده بودن تقلبه دیگه!
- فکر نمیکنید رعایت فاصله به خاطر کرونا بوده؟
+ من که گفته بودم وایتکس بخورن. فاصله هنوزم رعایت میشه؟ بابا اینا دیگه کیان!
- یه چیزی هم هست. اگر ایران بودی تمام اصلاحطلبا پشتت وایمیسادن ولی الان من و توی زپرتی هم پشتت نیست خخخخ.
+ مفت خورا... من اصلا باید رئیسجمهور ایران میشدم.
- وقت دادگاه تموم شد. یه کپی از کتاب جنبش سبز بگیر بیار بذارم تو پروندت یه دور هم از روش بخون.
ارسال به دوستان
خرفیل
ماسیده ته وجود جمعی، یک آفت لاعلاج مزمن
در عمق ژن تمام اینها، ویغَرب* رسوب کرده چون شِن
برفکزده کیفیت داخل، کیفیت خارجی فولاچدی
بر بام تفکراتشان چون، دیش است همیشه جای آنتن
دل در گرو نگار دارند، با آنور آب کار دارند
با اینوریان چه کار دارند؟ دِی لاوز دِ خارجیش ورژن!
چون ترمز هیدرولیک خوب است، ارباب دموکراتیک خوب است
تا رد بشود دوباره برجام، از پیچِ توافقات، ایمن
هر چند که پیش از این قضایا، آن حزب رقیب بود ضامن
در ظاهر ماجرا دوتایند، در اصل فقط یکیست باطن!
یک ورژن فولِ گربهسگ که، زاییده کدخداست «خرفیل»!
یعنی تهِ جو، ترامپ وصل و چسبیده تهِ دونالد، بایدن!
* ویغرب: نوعی ویروس پیگیر جدا نشونده از میزبان غرب دوست
ارسال به دوستان
امیدِ خانه
تحلیلگر سیاسی نخبه، الو!
هوچیگر کی بودهای ای آخرِ شو
خوش باش امید خانهتان برگشته
امید نه! یک الاغ نامش هم جو
طاهره ابراهیمنژاد
ارسال به دوستان
اتاق جلسه
آخرش چی شد؟
جلسه فوری اعضای تیم مذاکرهکننده، بعد از اعلام رسمی خبر تأیید ریاستجمهوری جو بایدن
روحانی: خواهش میکنم کسی به من نزدیک نشه، با فاصله بشینید [با الکل دستهایش را ضدعفونی میکند و چند پیس در هوا میزند]، خب! جلسه امروز برای هماهنگی درباره حرفاییه که از امروز به بعد قراره بزنیم.
ظریف: خیلی ممنونم از حُسن توجهت رئیس جان.
روحانی: آقایون دقت کردند؟ نبینم کسی بدون هماهنگی حرفی بزنه! عراقچی گوش میدی؟ هماهنگی! خودکارت رو بذار زمین! [کش ماسکش را جابهجا میکند]
عراقچی: به من چه! تقصیر خودتون بود که اون دفعه جلسه هماهنگی نذاشتید. [خودکارش را آرام روی دفترش پرت میکند]
کمالوندی: بابا گذشتهها گذشته، حالا بگید چی باید گفت؟
صالحی: به نظرم باید بگیم که هنوز همه چیز پابرجاست، ما که سرمون بالاست، هر چی گفتن انجام دادیم، سفره هم پهنه اونا هم بیان بشینن!
روحانی: آره! غیرمستقیم بهشون میگیم دوباره بیان، مثلا من میگم دولت آینده آمریکا از فرصت پیش آمده برای برگشت استفاده کنه.
عراقچی: الان این غیرمستقیم بود؟
روحانی: جواد اینو از جلسه بیرون کن!
ظریف: آخی، گفتی جواد یاد شرمن افتادم. [لبخند ملیح میزند]
خطیبزاده: بیزحمت به منم بگید غیرمستقیم چی بگم؟
روحانی: زود باشید! جای لاریجانی خالیه، اون بلده این موقعها چجوری زیر 20 دقیقه تصمیم بگیره.
ظریف: پس منم غیرمستقیم میگم آمریکا برای بازگشت به برجام و میز مذاکره باید صندلی به دست آورد.
عراقچی: باز این یه چیزی!
خطیبزاده: آخرش چی شد؟ من چی بگم؟
روحانی: تو هم خیلی غیرمستقیم بگو میز مذاکرات پابرجاست و برای همه جا هست...
ارسال به دوستان
از پنجره
گر وعده دهند میدوم من با سر
چون طفل صغیر میخورم گول آخر
از در هم اگر مرا برون اندازند
یک بار دگر پنجره میگردد در!
ارسال به دوستان
بزرگوار هم آموخت
عمریست که تشنه میدوی در پی آب
گفتی ز مذاکرات هی با تب و تاب
برگرد برو برای خود کشک بساب
... هم دگر آموخت یو اس آست سراب!
ارسال به دوستان
اندر فضایل میز
میز موجود پابرجایی است. انسان باید در زندگی از میز بیاموزد و در رسیدن به اهداف خود پابرجا باشد. میز رئیسجمهور آمریکا که گزینههایش را روی آن میگذاشت میز بسیار خوبی است، چون هنوز پابرجاست و رئیسجمهورهای بعدی از آن استفاده میکنند و راضی هستند. رویش میشود هزار تا گزینه گذاشت به طوری که میز آخ نگوید. میز مذاکرات هم میز خوب و پابرجایی است، چون رویش میشود 10 بار خودکار پرت کرد بدون اینکه به میز آسیبی برسد. دولت روحانی هم خیلی خوب و پابرجاست، چون رویش میشود دوباره حرف از مذاکره بزند. ما از میز مذاکرات و دولت میآموزیم که در نرسیدن به اهداف خود پابرجا باشیم.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
هست ولی کم هست
گزارشگر: بین صفی از مردم مشتاق برای پیوستن به برجام اومدیم تا ببینیم جا برای همه هست یا نه.
مردی که از درد به خود میپیچد: ای بابا! کجا جا هست، این آقا از بس آرنجشو فرو کرد تو من، گودال عمیق اقیانوسی تو پهلوم تشکیل شده. هول نده عزیز من. میگن برا همه هست!
آقای بغل دستی: تقصیر من چیه؟ زنبیل گذاشتن اینجا، جای منو تنگ کردن.
خانمی بدو بدو به صف میپیوندد و جای زنبیل میایستد.
خانم: آقا نوبتم نشد؟
آقای بغلدستی: نترسین میگن واسه همه هست.
خانم: آره جون خودشون، خوباشو واسه فامیلاشون برمیدارن، بعدشم میگن تموم شد.
آقای بغلدستی آرنجش را بیشتر در پهلوی مرد جلویی فرو میکند.
گزارشگر: خانم! سخنگوی وزیر گفته جا واسه همه هست.
خانم: معلومه که هست، ایناها تا ته خیابون جا هست. ولی به همه که نمیرسه.
گزارشگر: چی نمیرسه؟ مگه اینجا صف پیوستن به برجام نیست؟
خانم: من که نمیدونم چی میگی شما. از صبح تا حالا دم 10 تا فروشگاه زنبیل گذاشتم تو صف که یه روغن بگیرم، اونم با کارت ملی و کد رهگیری و فلان. آقا نوبت من نشد؟
مرد بغل دستی پهلوی مرد جلویی را سوراخ میکند.
خانم: حالا این برجامی که میگی مخصوص سرخ کردنه یا پلو؟
ارسال به دوستان
مسیر جویی
عرضم به حضور ارز نیماییتان
جا هست برای جمع رویاییتان
سخت است مسیر، جان جو بایدن سخت
احسنت به لبخند تماشاییتان
بایدن چه بلا بود که رای آورده
ترسید ترامپ از ته دمپاییتان
بازار لجوج و بیقرار آهسته
خوابید به اتکای لالاییتان
تحریم سقط نمیشود تا هستیم
تقدیم به طول و عرض داناییتان
روحانی کاروان دولت دارد
امید زیادی به صفآراییتان
برمیز مذاکرات تزیین شده است
برجام هلو و پست اهداییتان
ارسال به دوستان
سختیهای مذاکره با آمریکا چیست؟
خب! در خدمت یک کارشناس اصول مذاکره هستیم. به نظر شما سختیهای مذاکره با آمریکا چه چیزهایی ممکنه باشه؟
کارشناس: ببینید! سختی مذاکره با آمریکا یکی دو تا که نیست. خیلیه.
مجری: لطفا چندتاش رو بگید.
کارشناس: باشه! من برای نمونه به چندتاش اشاره میکنم. ببینید! اولا تیم مذاکرهکننده ما باید قدرت بدنی بالایی داشته باشن. برای اینکه گاه در خلال مذاکره لازمه طرفین با هم پیادهرویهای طولانی و سریعی انجام بدن و نباید بدنشون کم بیاره و خدایی نکرده رو صندلی چرخدار نشینن. از طرفی طرفین باید قدرت نشونهگیری بالایی هم داشته باشن. چرا که در حین مذاکرات ممکنه لازم باشه طرفین چیزی به سمت هم پرت کنن. اما همه اینا به کنار. یکی دیگه از سختیهای مذاکره، مسلط بودن به گویش سرخهای هستش که خب این یکی خیلی تخصصیه و به عنوان آخرین نمونه از سختیهای مذاکره کردن، باید به تسلط در عکاسی اشاره کنم. گرفتن عکس وسط مذاکرات از طرف مقابل یکی از سختترین کارهاست.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
اینجوریه؟!
پس اون کلید این همه وخ زیر گلیمتون بود؟
گرونی دلار و سکه کار تیمتون بود
شیطونا رو نکرده بودین این همه گرونی
کار خود شیطونتون بوده واسه نشونی
هر چی که لازم بوده شیطونا! تو خونه داشتین!
نگو همش رو واسه این روزا کنار گذاشتین!
«جو» که هنوز خودش نمیدونه کجای کاره
چطور رو نرخ ماشینای ما اثر میذاره؟!
هالوا خب میذاشتین آب از آسیاب بیفته
بعدا بپرین توی این آش، مث کوفته ریزه
والا واسه سرسره بازی هنو خیلی زوده!
جای زمین خوردن قبلیتون هنوز کبوده
واسه اینه میگن تو دیپلماسی خیلی ریزین
چون آبروی خودتونو اینجوری میریزین
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|