|
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با آیتالله سیدجمالالدین دینپرور، رئیس بنیاد بینالمللی نهجالبلاغه به مناسبت سالروز میلاد امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
نهجالبلاغه را قانون کنیم
اشکان صدیق*: فردا سیزدهم رجب سالروز میلاد پربرکت مولود کعبه، بهانه مناسبی است تا به موضوع نهجالبلاغه و جایگاه آن در شؤون مختلف زندگی فردی و اجتماعی خودمان بپردازیم؛ کتابی که کلمه به کلمه آن، یک بنای باشکوه را رقم میزند که هرکس به تماشای آن بنشیند، بیاختیار در برابر جلال آن تعظیم خواهد کرد. نهجالبلاغه کتابی است که سالیان سال توجه اندیشمندان و متفکران را از هر دین و مذهبی به خود معطوف کرده است. برای شرح و نشر و گسترش این کتاب پراهمیت، بزرگان و علمای بسیاری تلاشها و مجاهدتهای خالصانهای کردهاند. یکی از علمای معاصر ما که زندگی خود را وقف نشر معارف نهجالبلاغه کرده، آیتالله سیدجمالالدین دینپرور است. ایشان که محضر اساتید بزرگی چون آیتالله بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبایی را درک کرده، از اوایل انقلاب با کمک معنوی و مادی بزرگان انقلاب همچون شهید مطهری و شهید بهشتی اقدام به تاسیس بنیاد بینالمللی نهجالبلاغه کرد. این بنیاد در تمام سالهای بعد از انقلاب تمرکز ویژه خود را به استخراج معارف نهجالبلاغه و نشر آن معطوف کرده است. آیتالله سیدجمالالدین دینپرور در گفتوگو با «وطنامروز» ماجرای دلدادگیاش به کتاب نهجالبلاغه را شرح داد. ایشان ضمن بیان دستاوردهای بنیاد بینالمللی نهجالبلاغه اظهار داشت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نهجالبلاغه از غربت در محافل فکری و فرهنگی در آمد اما همچنان در فرآیند قانونگذاری و اجرا وارد نشده است. فرامین امیرالمومنین باید به شکل طرحها و لوایح قانونی وارد فرآیند حکمرانی شود. فراموش نکنیم نهج یعنی راه و روش. زمانی سیدرضی، منتخب خطبهها و کلمات امیرالمومنین را به خاطر بلاغت و فصاحتش، نهجالبلاغه نامید و اکنون ما باید این بیانات را که شاخصه اسلامی بودن یک نظام سیاسی است، نهجالحکومه بنامیم، یعنی راه و رسم حکمرانی. متن گفتوگوی «وطنامروز» با آیتالله سیدجمالالدین دینپرور، رئیس بنیاد بینالمللی نهجالبلاغه در ادامه میآید. * روزنامهنگار ***
* حضرت آیتالله! به عنوان نخستین سوال لطفا بفرمایید از چه زمانی به صورت جدی نهجالبلاغه را محور کارهای خود قرار دادید و چه روندی طی شد تا بنیاد بینالمللی نهجالبلاغه تشکیل شد؟
من از ابتدای دوران طلبگی با کتاب شریف نهجالبلاغه انس داشتم و کموبیش مطالعه و مداقه میکردم و در عبارات و خطبهها و نامهها و حکمتها، تدبر و تفکر میکردم. درباره بنیاد نهجالبلاغه اما باید عرض کنم تشکیل این بنیاد با خیر و برکت متصل به امر الهی و اشارهای از طرف خود مولا علی(ع) بود. من در اوایل خدمت علامه امینی رسیدم و از ایشان پرسیدم شما چطور به فکر تالیف کتاب الغدیر افتادید؟ ایشان گفتند ما سالها نجف درس میخواندیم و درس میدادیم و در محضر امیرالمومنین(ع) بودیم. روزی به حرم مطهر رفتم و خدمت حضرت عرضه داشتم آقا ما سالهاست در خدمت شماییم و مشغول تحصیل و تدریس هستیم، اگر امکان دارد یک کاری که مرضی رضای خودتان هست را به ما محول کنید. علامه امینی گفتند وقتی از حرم آمدم بیرون فکر تالیف کتاب الغدیر به ذهن بنده خطور کرد. بنده نیز به تاسی از علامه امینی به ذهنم خطور کرد که چقدر خوب است حضرت امیر کاری را هم به ما محول کنند و لیاقت خدمتی را به محضر ایشان داشته باشم. این نیت را من کردم. روزی سال ۵۳ در اتاقی نشسته بودم و همینطور بدون فکر و مطالعه با خودکاری که در دست داشتم روی کاغذ نوشتم بنیاد نهجالبلاغه. دنبال این ایده را گرفتم و در این رابطه شهید مطهری و شهید بهشتی هم کمکهای بسزایی کردند. تا اینکه سال ۶۰ کار جدی شد و ما درصدد برگزاری یک کنگره به نام کنگره هزاره نهجالبلاغه برآمدیم. در واقع تشکیل بنیاد نهجالبلاغه به عنایت الهی بود و دعای بنده مستجاب شد.
* به نقش شهید مطهری و شهید بهشتی در تشکیل این بنیاد اشاره فرمودید، اگر امکان دارد در این زمینه بیشتر توضیح بفرمایید.
مرحوم شهید مطهری و مرحوم شهید بهشتی در این زمینه واقعا بسیار مشوق و حامی بودند. حتی شهید بهشتی کمک مالی هم به بنیاد میکرد. شهید مطهری یک بار یکی از آقایان را که در خیابان دیده بود به ایشان گفته بود فلانی یک بنیادی برای نهجالبلاغه ایجاد کرده است، شما او را کمک کنید. به هر حال این ۲ بزرگوار این تاییدات و توجهات را نسبت به ما و فعالیتهای ما داشتند و همیشه پشتیبان و دلگرمیای برای کارهای ما بودند.
* عنایت و توجه امام خمینی و مقام معظم رهبری نسبت به این بنیاد و فعالیتهای آن در طول سالهای پس از انقلاب چه میزان بوده است؟
اولا باید بگویم که مرحوم امام خمینی(ره) در وصیتنامهشان به اهمیت و جایگاه نهجالبلاغه اشاره کردهاند و جملات بسیار جالبی در این زمینه دارند. ثانیا وقتی سال ۶۰ ما تصمیم به برگزاری کنگره هزاره نهجالبلاغه گرفتیم، نگران این مساله بودیم که به دلیل شرایط خاص آن سال و مسائل جنگ تحمیلی و ترورهای گروهکهای مختلف، امام استقبالی از برگزاری این کنگره نکنند. از طرفی فکر کردیم که برگزاری این کنگره بدون پیام امام جلوه و صورت خوبی ندارد، لذا رفتیم خدمت حضرت امام. وقتی این مساله را با امام مطرح کردیم ایشان بدون معطلی و بدون اینکه مساله جنگ و ترورها را مطرح کنند، فرمودند من برای این کنگره پیام میدهم. یک هفته مانده بود به آغاز کنگره و ما درگیر تامین مقدمات کنگره بودیم که با توجه به ناآرامیهای آن زمان و اطمینان بیشتر دوباره خدمت حضرت امام رسیدم و ایشان بدون درنگ گفتند برگزار کنید و من هم پیام میدهم. امام پیام جانانهای به کنگره ارسال فرمودند و در قسمتی از این پیام خطاب به حضار در این کنگره فرمودند:
«اینک امید آن است که شما دانشمندان و متفکران متعهد که در کنگره ارجمند هزاره نهجالبلاغه گرد هم آمدید، ابعاد عرفانی و فلسفی و اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و نظامی و فرهنگی و دیگر بعدها را به مقدار میسور بیان فرمایید و این کتاب بزرگ را به جوامع بشری معرفی نموده و عرضه دارید که این متاعی است که مشتری آن انسانها و مغزهای نورانی است».
این پیام نورانی امام ما را تشویق و ترغیب کرد که این کار را ادامه دهیم که بحمدالله تا ۱۷ کنگره این کار را ادامه دادیم. این پیام امام و تشویقهای ایشان نشان از این دارد که چقدر ایشان به نهجالبلاغه اعتقاد و عنایت داشتند. مقام معظم رهبری نیز از همان آغاز مشوق ما بودند و حتی با وجود مسؤولیت سنگینی که داشتند در ۳ کنگره ما در دهه ۶۰ شرکت کردند. در کنگره اول که سال ۶۰ برگزار شد ایشان تحت عنوان حکومت در نهجالبلاغه سخنرانی علمی فوقالعادهای کردند. در کنگره چهارم که سال ۶۳ برگزار شد ایشان تحت عنوان نگاهی به ویژگیهای دوران زمامداری علی(ع) نیز سخنرانی جالبی داشتند. همچنین در کنگره پنجم که سال ۶۴ و در حسینیه ارشاد برگزار شد، شرکت کرده و تحت عنوان لزوم گسترش تعلیمات نهجالبلاغه در جهان اسلام به ایراد سخنرانی پرداختند. ایشان با عشق و علاقهای خاص تشریف میآوردند و ما و مردم را نسبت به مطالعه و فعالیت پیرامون نهجالبلاغه تشویق میکردند.
* بنیاد نهجالبلاغه در فضای بینالملل و ارتباط با سایر فرق و ادیان فعالیتهایی جهت نشر آموزههای نهجالبلاغه داشته است. بازخورد و واکنش غیرشیعیان و غیرمسلمانان در مواجهه با تعالیم نهجالبلاغه و شخصیت امیرالمومنین چگونه بوده است؟
ما در این کنگرههایی که برگزار میشد از شخصیتهای مختلف در کشورهای مختلف با عقاید و مذاهب متنوع دعوت میکردیم. عجیب بود که در این ۱۷ کنگره که از اهل سنت و مسیحیت و سایر فرق و ادیان دعوت میشد، یک نفر به ما اعتراض نکرد که شما بین مذاهب اختلافافکنی میکنید، بلکه همه استقبال میکردند و این کنگرهها خیلی موثر بود. یکی از دانشمندان پاکستانی که از اهل تسنن بود بعد از برگزاری یکی از کنگرهها آمد پیش من و گفت میخواهم چند دقیقه با شما صحبت کنم. گفتم بفرمایید. گفت من از امروز دیگر سنی نیستم، این کنگره و این مطالب به قدری جالب بود که من تحت تاثیر قرار گرفتم. هر دفعه که غیرشیعیان را به کنگره دعوت میکردیم، اینها از کلمات حضرت در نهجالبلاغه تعجب میکردند و با اشتیاق مطالب را پیگیری میکردند. یادم هست یک سال، 13 رجب در یکی از دانشگاههای هند مراسم داشتیم. مراسمی باشکوه در یک سالن سخنرانی بسیار بزرگ که شاید ۲ یا ۳ برابر سالن حسینیه ارشاد بود، برگزار شد. در آن جلسه باعظمت تمام مذاهب و ادیان مختلف مثل مسیحی، هندو و... شرکت کرده بودند طوری که تمام صندلیها پر شده بود و عدهای ایستاده به سخنان و کلمات حضرت امیر در نهجالبلاغه گوش میدادند و این برای ما بسیار جالب بود. سخنان و کلمات حضرت امیر برای هر ملت و مذهبی بسیار جذاب است و گویا شفای دردهای خودشان را در این کلمات پیدا میکنند.
* یکی از عاشقان غیرمسلمان نهجالبلاغه و شخصیت امیرالمومنین، جرج جرداق مسیحی است. آیا با ایشان نیز در رابطه با برگزاری کنگرهها ارتباط و مراودهای داشتید؟
ما جرج جرداق را برای همه کنگرهها دعوت میکردیم ولی ایشان به دلیل اینکه نمیتوانست سوار هواپیما شود، امکان حضور در کنگرهها را پیدا نکرد اما حدود 10 سال پیش که تشریف آورد ایران، در وزارت امور خارجه ملاقاتی با ایشان داشتیم. در آن جلسه مشهود بود که ایشان واقعا عاشق امیر المومنین است. اعتقاد زیاد ایشان به امام علی در سخنانشان مشخص بود و سخنان امام، ایشان را مجذوب خودش کرده بود.
* همانگونه که مستحضرید کتاب شریف نهجالبلاغه بعد از قرآن کریم، اصلیترین کتاب مبنایی در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. آیا به نظر شما نهجالبلاغه جایگاه حقیقی خودش را در حکمرانی و جامعه ما دارد یا ما با جایگاهی که شأن این کتاب عظیم باشد فاصله داریم؟
ابتدا باید عرض شود در قدم اول پس از انقلاب، نهجالبلاغه از غربتی که پیش از انقلاب داشت درآمد و در حوزه و دانشگاه بیشتر از قبل به این کتاب عظیم توجه میشود. هر سال تعدادی کتاب و صدها مقاله در زمینه نهجالبلاغه نگاشته و منتشر میشود. ما در برنامه جایزه جهانی کتاب نهجالبلاغه در بین صدها کتاب بهترینها را معرفی میکنیم. بعد از انقلاب با تلاشهایی که شد نهجالبلاغه در مدار فرهنگی کشور قرار گرفت اما این مرحله اول بود و ما نباید در این مرحله متوقف بمانیم. الان در کشور ما جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی تشکیل شده است و نهجالبلاغه در بین منابع دینی ما در اوج هست، چرا که در زمان امام صادر شده است. ما باید در نهجالبلاغه دقیق شویم و دستورات و فرمانهای امام علی(ع) باید در چرخه قانونگذاری و اجرا وارد شود و این راهی ندارد جز اینکه نهجالبلاغه در قالب طرح و لایحه در مجلس قانونگذاری ما مطرح شود. بویژه مرکز پژوهشهای مجلس باید روی این فرامین کار کند، برای مثال امام علی در زمینه مالیات طرح و برنامه دارند. اینها باید روی این فرامین و دستورات کار کنند و آنها را تبدیل به لایحه و قانون کنند و دولت آن را اجرا کند. اگر ما بعد از تشکیل حکومت اسلامی نهجالبلاغه را وارد مجلس، دولت و قوه قضائیه نکنیم، هرکاری بکنیم کاری است ناقص و ناتمام. اگر به مرحله اجرای نهجالبلاغه در جامعه و حکومت نرسیم در واقع به هدف اصلی نرسیدهایم و در نیمهراه ماندهایم. امیدوارم دولت و مجلس و سایر نهادهای نظام هم وظایف خودشان را در این زمینه انجام دهند.
ارسال به دوستان
نهجالبلاغه در کلام امامین انقلاب
همانطور که بزرگان انقلاب اسلامی اذعان کردهاند، مبنای فکری و اندیشهای نهضت اسلامی ایران پس از قرآن کریم مبتنی بر کتاب شریف نهجالبلاغه است؛ کتابی که در سالیان قبل و بعد انقلاب به عنوان مانیفست حکومت اسلامی پیوسته در بیان و قلم اندیشمندان نهضت معرفی شده و میشود و به جزئی جداییناپذیر از گفتمان اجتماعی مردم در پیشبرد انقلاب اسلامی بدل شده است. این کتاب عظیمالشأن در بیان امامین انقلاب اسلامی نیز دارای جایگاهی برجسته است که به اختصار خواهد آمد.
امام خمینی اواخر عمر شریفشان و در بخشی از وصیتنامه الهی- سیاسیشان به بیان اهمیت و جایگاه نهجالبلاغه پرداختهاند: «ما مفتخریم که کتاب نهجالبلاغه که بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست». همچنین ایشان در پیامی به کنگره هزاره نهجالبلاغه در سال 60 میفرمایند: «کتاب نهجالبلاغه که نازله روح اوست، برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خود و خودخواهی خود معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعهای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هر چه جامعهها به وجود آید و دولتها و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند».
مقام معظم رهبری نیز چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب توجه و عنایتی خاص به این کتاب شگرف داشتهاند و درسهای متعدد ایشان درباره نهجالبلاغه در دهه 50 و همچنین حضور و سخنرانی سه باره ایشان در کنگره بینالمللی نهجالبلاغه در دوران ریاست جمهوری، گواه این مدعاست. ایشان در جلسه شرح نهجالبلاغه در سال 52 از کمتوجهی به این کتاب شکوه میکنند و میفرمایند: «غالب مسلمانان شیعهمذهب از نهجالبلاغه بیاطلاع و بیخبرند و این کتاب گیرشان نمیآید؛ متن کتاب چرا اما معنای کتاب نه. متن کتاب در کتابفروشیها پر است اما معنای کتاب و لب این معانی و این حقایق بسیار عالی و جالب که در این کتاب شریف هست، گیر غالب مردم ما نمیآید. متاسفانه روی این مساله تبلیغ نشده، [در حالی که] روی کتابهای درجه 2 و درجه 3 و درجه 4 این همه تبلیغ [میشود] و اگر به یک کتاب درجه 2 و 3 مثلا کمترین بیاعتنایی از طرف بعضی شود، شاید عدهای مثلا در حد کفر تلقی کنند اما [نسبت به] این کتاب شریف نه».
ایشان در پنجمین کنگره بینالمللی نهجالبلاغه که سال 64 برگزار شد، با بیانی دردمندانه به فاصله فهم و عمل جامعه با نهجالبلاغه و مهجوریت این کتاب شریف اشاره فرمودند: ما زمان بسیاری را با عدم ارتباط با نهجالبلاغه گذراندهایم. باید امروز با فرصتهایی که هست، آن نقایص را جبران کنیم. البته کسانی که در زمینه نهجالبلاغه کار کردهاند کم نیستند، چه در ایران و چه در بعضی دیگر از کشورهای اسلامی اما کارهای اصولی و اساسی که بتواند مدرسه نهجالبلاغه را در کل فضای جهان اسلام گسترش بدهد، همچنان باقی است. واقعا نهجالبلاغه گنجینه عظیمی است که به این سادگی، حتی به موجودی آن نمیشود دسترسی پیدا کرد، یعنی آن را فهمید. بعد از اینکه چنین موجودی را شناختیم، نوبت کار اصلی یعنی بهرهبرداری است. ما هنوز موجودی نهجالبلاغه را هم نمیدانیم، البته بسیاری از منابع غنی اسلامی همین وضعیت را دارند اما نهجالبلاغه با رتبه و پایه والایی که دارد در حقیقت یک استثناست و باید به صورت یک گنجینه استثنایی با آن برخورد کرد. وقتی تأمل میکنم، میبینم آرزویی که داشتهایم و داریم، این است که جامعه ما با این کتاب عزیز، الفت و انس پیدا کند. من درباره توجهی که ما باید به نهجالبلاغه پیدا کنیم، میخواهم هشدار بدهم. ما این توجه را امروزه کم داریم، مثل اینکه نمیدانیم چه گنجینه معرفت بیپایانی در این کتاب هست، یا هنوز برای مردم ما، حتی برای محققان ما، اهمیت دستیابی به منبع عظیم این کتاب بینظیر به طور کامل کشف نشده است. ما میتوانیم پایههای اعتقاد کامل و جامع به اسلام را در این کتاب پیدا کنیم. این کتاب وقتی در کنار قرآن قرار بگیرد، یقینا تالی قرآن است. یعنی ما دیگر کتابی نداریم که دارای این حد از اعتبار و جامعیت و قدمت باشد. همانطور که مسلمانها خودشان را موظف میدانند با قرآن انس پیدا کنند و ندانستن قرآن را برای خود نقص میشمارند، ندانستن نهجالبلاغه هم باید نقص به حساب آید.
ارسال به دوستان
خوانشی از دستورات امیرالمؤمنین در عهدنامه مالک اشتر
مترقیترین منشور حکمرانی
مرور و بازخوانی نامه حکومتی حضرت امیر به مالک اشتر در عصری که بشر طعم مدلهای مختلف حکمرانی غیراسلامی را چشیده است و تشنه یک حکمرانی به سبک و شیوه امیرالمومنین است، به نظر لازم و ضروری میآید. به جرأت میتوان گفت بیشترین توجه به حقوق مردم و کرامت انسانها و مردمسالاری حقیقی را میتوان در این منشور حکومتی یافت. به عبارت دیگر عهدنامه مالک اشتر را میتوان مترقیترین منشور حکمرانی نامید.
عهدنامه مالک اشتر به صندوقچهای مملو از مروارید گرانبها میماند که انتخاب چند مروارید از آن همه، کار بسیار دشواری است. به هر طریق و با هر سلیقهای این انتخاب انجام شود، باز حسرت عدم انتخاب سایر مرواریدها قلب انتخابگر را فرا میگیرد. اما چاره چیست که محدودیت دست انسان را میبندد و راهی جز اشارهای کوتاه به فرازهایی از این گنجنامه اخلاق حکومتی بر ما نمیگشاید.
* با مردم مهربان باش چرا که یا مسلمانند یا انسان!
محصور کردن این نامه به شعیان و حتی مسلمانان ظلمی است بزرگ در حق امیرالمومنین، چرا که حضرت شیوه راستین حکمرانی انسانی را تعلیم میدهند. آنجا که میفرمایند: «[ای مالک!] مهربانی با رعیت و دوست داشتن و لطف ورزیدن به ایشان را شعار قلبت قرار داده و با تاکید به تو سفارش میکنم که همچون درندهای خونخوار مباش که خوردن گوشت ایشان را غنیمت شماری که براستی آنان ۲ دستهاند: یا در دین برادر تواند یا انسانی هستند از جهت خلقت همانند تو، که ممکن است پایشان بلغزد و خطایی از آنها سر بزند و به عمد یا اشتباه، عملی ناصحیح مرتکب شوند».
* تسلطی بر مردم نداری
امیر مومنان در جای جای این نامه به مالک اشتر هشدار میدهند به واسطه قدرت و مسؤولیتی که نصیبش میشود، وهم برتری و تفوق و تسلط بر مردم را به خود راه ندهد و پیوسته خدا را که از همه برتر است در نظر داشته باشد: «به تو سفارش میکنم پیش خود مگو که امور این مردم به من سپرده شده و تسلط دارم، فرمانروا هستم و همه از من فرمان میبرند که براستی این گمانهای باطل، موجب فتنهای در دل و فسادی در دین و نزدیک کردن دگرگونیها و زوال نعمت میشود و چون چیرگی و قدرتی که داری، تکبر و خودپسندی در تو ایجاد کند و خود را بزرگ پنداشتی، پس در چنین حالی در عظمت ملک خداوندی که بالاتر از تو است، بیندیش».
* ستم به مردم، جنگ با خداست
حضرت در تعبیری شگرف و قابل تامل مالک را از ستم به بندگان خدا بر حذر میدارند و او را به رعایت عدالت در بین مردم امر میکنند: «انصاف را رعایت کن و جانب عدل را فرو مگذار، که براستی اگر چنین نکنی، ستم کردهای و هر که به بندگان خدا ستم روا دارد، گذشته از مردم، خدا نیز خصم و طرف دعوای او است و هر کس که خدا خصم او باشد، حجت و دلیل او را باطل و بیاثر میکند و همچون کسی است که با خدا در حال جنگ است. تا آن زمان که از اعمال خود دست بر دارد و توبه کند و [بدان که] هیچ چیزی مانند به پا داشتن ظلم، نعمت خدا را نسبت به انسان دگرگون نمیکند».
* مردم ستون دین هستند
وصی پیامبر عظیمالشأن اسلام رضایت و خشنودی تودههای مردم را بر خشنودی خواص ترجیح میدهند و مالک را به توجه و تکیه بر تودههای مردم به جای خواص و افراد سرشناس ترغیب میکنند: «ناخشنودی و دشمنی عامه، اثر خشنودی خواص را از میان میبرد و براستی ناخشنودی و دشمنی خواص، در حالی که عامه مردم راضی باشند، به چیزی شمرده نمیشود و اثری ندارد.
مردم مانند خواص نیستند. [خواص] هنگام آرامش و زمان صلح خرجشان از همه بیشتر و در موقع ناآرامی و جنگ یاری و کمکشان از همه کمتر است، بیشتر از همه مردم مخالف عدل و انصافند و از آن کراهت دارند، نسبت به خواستههای خود، بیش از هر کس با شدت اصرار و ابرام میکنند و هنگامی که درخواستشان بر آورده شود یا عطایی به آنها شود، از همه کس ناسپاسترند و چون از انجام آنچه خواستهاند، خودداری شود، کندترین مردمند از جهت قبول عذر، و در ناملایمات و سختیها، ضعیفترین و ناشکیباترین مردم هستند.
[و اما عامه مردم] همانا ستون دین و جامعه مسلمانان و آماده برای نبرد با دشمنان عامه امت اسلام هستند، بنابراین باید توجه و میل تو با ایشان بوده باشد و به سخنان آنان گوش فرا داری».
* حقگویان منتقد را نزدیک و چاپلوسان را دور نگه دار
سرور امیران عالم، بر خلاف عرف سیاسی جهان و سیره سیاستمداران عالم توصیهای بینظیر به مالک میکنند: «باید برگزیدهترین ایشان (اطرافیان) در نزد تو آن کس باشد که سخن حق را که به مذاقها تلخ میآید، بیشتر از دیگران به تو بگوید و نیز کسی باشد که در کاری که از تو سر میزند، از آن کارهایی که خداوند از دوستانش زشت میشمارد، کمتر تو را یاری دهد. به پاکدامنان و راستگویان بسیار نزدیک شو، آنگاه ایشان را عادت ده که در صدد چاپلوسی تو بر نیایند و تو را با بیان کارهایی که نکردهای، به دروغ خشنود نکنند، که براستی چاپلوسی زیاد و پیدرپی، تکبر و خودخواهی در انسان پدیدار میکند و غرور را به او نزدیک میکند».
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|