|
موضوع زوال عقل جو بایدن جدیتر شد رانی جکسون، پزشک کاخسفید در دورههای اوباما و ترامپ: بایدن گیج است و گمشده به نظر میرسد؛ او با یک بیماری جدی مواجه است و مجبور خواهد شد استعفا کند
میگویند خرفت شده!
آیا آمریکاییها شاهد نخستین رئیسجمهور زن در تاریخ کمتر از250 ساله ایالات متحده خواهند بود؟ با جدیتر شدن شواهد زوال ذهنی جو بایدن، رئیسجمهور 79 ساله آمریکا، حرف و حدیثها درباره جایگزینی کاملا هریس، معاون او در محافل سیاسی بالا گرفته است. وضعیت هوشیاری بایدن در هفتههای اخیر به قدری بغرنج بوده که گافها و اشتباهات او تبدیل به یکی از سوژههای رسانهای پرطرفدار شده است به طوری که حتی شبکه سیانان، مهمترین شبکه بینالمللی طیف دموکراتها و لیبرالهای آمریکا، بارها صریحا به این موضوع اشاره کرده است.
حدود ۲ هفته پیش بود که به دنبال افتضاحی که بایدن در جریان نشست مطبوعاتیاش با موضوع خروج نظامی آمریکا از افغانستان به بار آورد، «پیتر برگن» تحلیلگر امنیتی سیانان تعارف را با رئیسجمهور سالخورده کنار گذاشت و نهتنها به سیاست خارجی احمقانه او که چیزی جز دنبالهروی از سیاست دوران ترامپ نیست تاخت، بلکه صریحا درباره بدترین سخنرانی بایدن نوشت که مملو از ادعاهای دروغین و اشتباهات شرمآور بود. کمی پیش از آن بایدن در جریان نخستین سفر خارجیاش به عنوان رئیسجمهور آمریکا، در موارد متعدد در نشستهای اجلاس گروه 7 در انگلستان، به خاطر عدم هشیاری، به کار بردن عبارات و اسامی اشتباه و بجا نیاوردن شخصیتهای دیگر کشورها، مورد تمسخر رسانهها و همینطور دونالد ترامپ قرار گرفته بود که صریحا به بیماری آلزایمر جانشین خود در کاخ سفید اشاره کرده بود. پیش از آن نیز او بارها نام کشورها (سوریه و لیبی) را اشتباه به کار برده یا اسم وزیر دفاع خود ژنرال «لوید آستین» را فراموش کرده و اینگونه باعث آبروریزی و دردسر تیم رسانهای کاخ سفید و حتی دست بردن آنها در متن منتشره نشستهای مطبوعاتی رئیسجمهور شده بود. گاف دیگر بایدن اخیرا مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت، زمانی که او ادعا کرد 150 سال عضو کنگره بوده که در واقع منظورش 15 سال بود!
آخرین مورد از گافهای بایدن به چهارشنبهشب گذشته بازمیگردد که توسط مجری شبکه حامی او سیانان هم مورد تمسخر قرار گرفت. رئیسجمهور آمریکا وقتی میخواست منتقدان واکسیناسیون عمومی را زیر سوال ببرد، ناخودآگاه از ضربالمثلی استفاده کرد که گام گذاشتن نخستین انسان (آمریکایی) روی ماه را زیر سوال میبرد!
حامیان برکناری رئیسجمهور سالخورده آمریکا، به بند 25 اصلاحیه قانون اساسی ایالات متحده مصوبه سال 1967 اشاره میکنند که روند جایگزینی رئیسجمهور وقت را در صورت تشخیص عدم صلاحیت او مشخص میکند.
در این میان پزشک پیشین کاخ سفید که در جرگه نمایندگان کنگره درآمده، کارزاری را در میان قانونگذاران به راه انداخته و خواستار انجام فوری آزمایشهای جامع سلامتی بویژه در زمینه سلامت روان از جو بایدن شده است.
رانی جکسون، نماینده جمهوریخواه ایالت تگزاس در خانه نمایندگان کنگره که در دوران اوباما و ترامپ، پزشک کاخ سفید بوده است، در هفتههای اخیر بارها اعلام کرده رئیسجمهوری کنونی با بیماری جدی زوال عقل مواجه است و باید پیش از پایان دوره 4ساله مسؤولیتش استعفا کند.
جکسون به همراه 13 قانونگذار دیگر جمهوریخواه در کنگره خواهان آزمایشات سلامتی جامع از بایدن شدهاند. آنها معتقدند با توجه به آشکار شدن مشکل هشیاری رئیسجمهور، اگر او زیر بار انجام این آزمایشها نرود، طبق اصلاحیه 25 باید درباره صلاحیتش تصمیم گرفت.
جکسون هفته گذشته در شبکه فاکسنیوز، حامی جمهوریخواهان با مطرح کردن انتظارات بالای رسانههای لیبرال از ریاستجمهوری ترامپ و اینکه باید یک فرد دارای سلامت ذهنی فرمانده کل قوای آمریکاییها باشد، گفته بود: «بایدن با یک مشکل جدی مواجه است و وضعیت او بدتر خواهد شد. این دیگر یک آبروریزی نیست. وی گیج است و گمشده به نظر میرسد. او به ندرت میتواند یک جمله پیوسته و کامل بگوید. بایدن باید یک آزمایش جامع انجام دهد و نتیجه آن را منتشر کند».
کاخ سفید ماه گذشته به دنبال فشارهای سیاسی اعلام کرد بایدن در ماههای آینده همزمان با تاریخی که سلفش ترامپ مورد آزمایش قرار گرفته بود، تستهای بدنی را پشت سر خواهد گذاشت. با این حال جکسون معتقد است بایدن حتما باید تحت آزمایش موسوم به «موکا» (برآورد هشیاری مونرآل) قرار بگیرد که به زعم او ترامپ در دوره ریاستجمهوریاش آن را با نمره بالا پشت سر گذاشته بود.
جکسون شنبه این هفته نیز پس از طفره رفتن بایدن از پاسخ به سوال یک خبرنگار درباره پلیس آمریکا، سلسله توئیتهایی درباره وضعیت بد بایدن زد و نوشت: «بایدن کاملا گمشده است!» لحن جکسون و حامیان او نشان میدهد مساله پیگیری جانشین بایدن جدی است. طبق اصلاحیه قانون اساسی آمریکا که متعاقب ترور کندی، رئیسجمهور پیشین این کشور در مساله جانشینی او به تصویب کنگره رسیده بود، در حال حاضر کاملا هریس، معاون بایدن مهمترین گزینه ریاستجمهوری موقت در صورت استعفا یا احراز عدم صلاحیت بایدن خواهد بود. طرفه آنکه بایدن چندباری به اشتباه معاون خود را «رئیسجمهور» خطاب کرده است. بدین ترتیب یک سیاستمدار کاملا ناپخته و غیرمقبول را به نخستین رئیسجمهور زن آمریکا تبدیل خواهد کرد؛ موضوعی که مطمئنا واکنش سخت جمهوریخواهان و محافظهکاران زنستیز آمریکا چون شخص ترامپ را در پی خواهد داشت.
* رضایت از بایدن در پایینترین حد
در همین حال نتایج یک نظرسنجی جدید نشان میدهد رضایت از عملکرد «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا با افت 6 درصدی نسبت به ماه ژوئیه به 50 درصد رسیده که بدترین نتیجه برای وی از زمان حضور در کاخ سفید است. این نظرسنجی که توسط موسسه افکارسنجی گالوپ انجام و روز جمعه نتایج آن منتشر شد، نشان میدهد 45 درصد پاسخدهندگان از عملکرد بایدن ابراز نارضایتی کرده و 5 درصد گفتهاند نظری در این باره ندارند. این نظرسنجی در شرایطی انجام شده که رشد اقتصاد آمریکا به دلیل شیوع کرونا متوقف شده، سرعت واکسیناسیون کاهش یافته و شمار بیماران مبتلا به کرونا رو به افزایش است. با این حال بهبود بعضی شاخصهای اقتصادی ادامه دارد؛ بیکاری رو به کاهش است و شاخصهای سهام وضعیت خوبی دارند. البته با وجود این، وبسایت گالوپ در توضیح درباره وضعیت آمریکا در دوران بایدن نوشته شهروندان برای خرید سوخت و سایر کالاها بهای بیشتری پرداخت میکنند. جو بایدن هنوز نتوانسته به وعدههایش برای پیش بردن برنامهها به صورت ۲ حزبی به طور کامل عمل کند. الگوی قابل مشاهده دیگر در این نظرسنجی غالب بودن نگاه حزبی در برآورد وضعیت عملکرد بایدن است. تنها 12 درصد هواداران حزب جمهوریخواه گفتهاند از عملکرد رئیسجمهور آمریکا راضی هستند، در حالی که این رقم در میان دموکراتها 90 درصد است. با این حال، کمتر از 50 درصد (48 درصد) از کسانی که خودشان را مستقل میدانند، عملکرد او را قابل قبول دانستهاند. این نظرسنجی در بازه زمانی 6 تا 21 ژوئیه (15 تا 30 تیرماه) انجام شده است.
***
ترامپ: آمریکا در حال نابودی است، انتخابات 2020 ننگین بود!
رئیسجمهور یاغی پیشین آمریکا با پیشبینی فروپاشی ایالات متحده، تندترین مواضع را علیه انتخابات 2020 اتخاذ کرد و آن را ننگینترین و فاسدترین انتخابات خواند. دونالد ترامپ در ادامه تور انتخاباتی خود در قامت رهبر حزب جمهوریخواه به ایالت آریزونا رسید تا 9 ماه پس از انتخابات ریاستجمهوری پارسال که در آن کاخ سفید را به رقیبش، جو بایدن واگذار کرد، این انتخابات را زیر شدیدترین افتراها برد. ترامپ شنبه این هفته در سالن تئاتر فدرال شهر فینیکس، مرکز ایالت آریزونا در گردهمایی هوادارانش تحت عنوان «راهپیمایی برای محافظت از انتخابات ما» نهتنها ادعاهای پیشین خود درباره تقلب در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا را تکرار کرد، بلکه بسیار فراتر هم رفت. او در این سخنرانی با اشاره به بازشماری منجر به ابطال یکی از صندوقهای محلی آریزونا مربوط به انتخابات پارسال گفت: «انتخابات ۲۰۲۰ ننگینترین و فاسدترین [انتخابات] بود و یک بیآبرویی بود». او سپس خطاب به طرفدارانش که عمدتا از جنبش محافظهکار «اقدام نقطه عطف» بودند، فریاد زد: «کشور ما در حال نابودی است».
ترامپ و ستاد انتخاباتی او تاکنون بیش از 50 فقره شکایت در دادگاههای مختلف درباره انتخابات ریاستجمهوری پارسال تنظیم کردهاند؛ انتخاباتی که 81 میلیون نفر از ۱۵۸ میلیون شرکتکننده آن به بایدن رای دادند.
این مقدمهای بود برای اینکه رئیسجمهور سابق آمریکا تمام سیاستهای دولت دموکرات فعلی را زیر سوال ببرد. او سیاست انرژی دولت بایدن را فاقد استقلال خواند و با زیر سوال بردن گفتوگوهای واشنگتن با اوپک و روسیه برای کاهش تولید نفت ادامه داد: «ما نفت زیادی داشتیم، نمیدانستیم چه غلطی با آن بکنیم».
او سپس از کوتاه آمدن دولت بایدن در مقابل پروژه روسی- آلمانی خط لوله گاز «نورد استریم ۲» شکوه کرد.
رهبر یاغی جمهوریخواهان سپس به افزایش خشونت و جرائم در آمریکا اشاره کرد و با بیان اینکه «صدها نفر هر هفته در شیکاگو مورد اصابت گلوله قرار میگیرند و این شهر بدتر از هر منطقه جنگی شده است»، گفت کاهش بودجه پلیس و تضعیف نیروهای اجرایی، اوضاع را بدتر میکند.
ترامپ گفت: «ما در حال تبدیل شدن به یک کشور کمونیست هستیم» و دولت فعلی آمریکا به کشورهای دیگر اجازه میدهد به ایالات متحده امر و نهی کنند. ما از سوسیالیسم فراتر رفتهایم. وقتی هیچ مطبوعاتی ندارید که بتوانید با آن حرف بزنید، اینگونه است که یک کشور کمونیستی شکل میگیرد. به غیر از چند شبکه عالی، ما مطبوعاتی نداریم. ما صدایی نداریم. من فقط یک صدا دارم، زیرا درجه عالی دارم».
او سپس منتخبان دموکرات در انتخابات گذشته را بازنده خواند و ادامه داد: «جو بایدن و دموکراتهای افراطی در حال تخریب کشورمان هستند».
در نهایت رئیسجمهور پیشین آمریکا با انتقاد از سیاست بایدن در تسهیل پذیرش پناهجویان گفت: «سیلی از پناهجویان غیرقانونی بار سنگینی بر دوش شهرهای ما گذاشتهاند. آنها بسیار زیاد هستند. بسیاری از آنها نمیتوانند انگلیسی صحبت کنند. کشور ما بضاعت پذیرش آنها را ندارد، سیستم ما در حال از هم پاشیدگی است. شما توان پذیرش آنها را ندارید».
ارسال به دوستان
با شکست در وین، واشنگتن برای توقف خرید نفت از ایران راه پکن را در پیش گرفته است
پشت دیوار چین!
وندی شرمن با مقامات پکن وارد گفتوگو شده است
به گزارش «وطنامروز»، ایران قرار است محور سفر آسیایی تونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا به هند و کویت باشد، همچنین وندی شرمن، قائممقام وزارت خارجه ایالاتمتحده راهی چند کشور است که مهمترین آنها چین است.
این تحولات در حالی است که یک مقام آمریکایی شامگاه جمعه گفت آمریکا در حال انجام بررسیهای لازم برای جلوگیری از فروش نفت ایران به چین است. خبرگزاری رویترز در این رابطه به نقل از این مقام آمریکایی ادعا کرد واشنگتن در حال آماده شدن برای شرایطی است که ایران نخواهد به مذاکرات بر سر برجام بازگردد. این خبرگزاری انگلیسی نوشته این موضع آمریکا اکنون با توجه به ابهامها درباره زمان از سرگیری هفتمین دور مذاکرات وین دستخوش تغییراتی شده است.
آمریکا ضمن مخالفت با ارائه هرگونه تضمینی به تهران نسبت به عدم خروج مجدد از توافق در صورت بازگشت دولت بایدن به برجام، در وین تلاش کرده زیرساخت تحریمها را حفظ کند تا به این وسیله با حفظ اهرم فشار حداکثری بتواند ایران را وادار به امتیاز دادن در حوزههای غیرهستهای کند اما ایران طی ماههای گذشته با تولید اهرمهای بازدارندگی هستهای ذیل توسعه غنیسازی، سانتریفیوژها، تحقیق و توسعه و حرکت به سمت تولید اورانیوم فلزی، این پیام را به واشنگتن داده که شرایط دیگر مثل گذشته نیست.
با این حال مقام آمریکایی که به شرط عدم افشای نام با رویترز مصاحبه میکرد مدعی شد ایران درباره نیات و مقاصدش «بسیار مبهم» عمل کرده است. او گفت: «اگر ما به برجام برگردیم، دلیلی برای تحریم شرکتهایی که نفت ایران را وارد میکنند وجود ندارد اما اگر ببینیم شرایط به گونهای است که چشماندازها برای بازگشت فوری به برجام رو به کمرنگ شدن هستند باید موضعمان را با آن سازگار کنیم».
به نظر میرسد سفر وندی شرمن به چین ـ که از معماران برجام و اعضای ارشد تیم مذاکراتی آمریکا در توافق هستهای سال2015 به شمار میرود ـ برای نزدیک کردن دیدگاههای پکن به واشنگتن در دور کردن چین از ایران صورت میگیرد.
روزنامه والاستریتژورنال هفته قبل گزارش داد واشنگتن به دنبال اجرای سختگیرانه تحریمها بویژه در حوزه مبادلات نفتی میان ایران و چین است. رویترز در گزارش روز جمعه خود نوشت چین بین ماه نوامبر ۲۰۲۰ تا مارس سال جاری به طور میانگین روزانه ۵۵۷ هزار بشکه نفت خام از ایران وارد کرده است.
یک مقام آمریکایی ۲۸ تیرماه به روزنامه والاستریتژورنال گفت: «در اقتصاد ایران چیز زیادی برای تحریم کردن باقی نمانده، [تحریم] فروش نفت ایران به چین غنیمت است».
مقامهای مورد استناد والاستریتژورنال در عین حال تأکید کرده بودند «هنوز تصمیمی درباره ادامه کار (اجرای تحریمها) گرفته نشده و این خطر وجود دارد که این تلاشها نتیجه معکوس دهد و باعث شود ایران برنامه هستهای خود را سرعت ببخشد». این مقامها مدعی شده بودند گزینههای دیگری هم در حال بررسی هستند.
با وجود این، برخی تحلیلگران گفتهاند تهدید به جلوگیری از مبادلات نفتی ایران- چین ممکن است تهدیدی پنهان باشد برای القای اینکه واشنگتن میتواند در صورت امتناع ایران از بازگشت به مذاکرات به این کشور هزینههایی تحمیل کند. «رابرت آینهون»، مقام اسبق آمریکایی که در حال حاضر جزو تحلیلگران اندیشکده بروکینگز است، گفت: «اینکه چین چه واکنشی به اقدام احتمالی آمریکا نشان خواهد داد به این بستگی دارد که این کشور ایالاتمتحده را مقصر[نافرجام بودن] مذاکرات بداند یا ایران را».
این ابهامها موجب شده ایالاتمتحده آمریکا به فکر آزمودن گزینههای تازه بیفتد، اگرچه مقامهای آمریکایی و اروپایی تأکید دارند هیچ جایگزینی، آسانتر و بهتر از احیای برجام اولیه وجود ندارد. مقام آمریکایی گفت: «اگر ما به این نتیجه برسیم که مذاکرات دارد خیلی طول میکشد و معلوم نیست به نتیجه مثبتی ختم میشود، آن موقع اجرای تحریمهایمان را بررسی خواهیم کرد و از جمله شرکتهای چینی که از ایران نفت خریداری میکنند را تحریم خواهیم کرد».
* «بیشتر در برابر بیشتر» یا «کمتر در برابر کمتر»
رویترز نوشت: یکی از گزینههای جایگزین برجام که مقامهای سابق آمریکایی و اروپایی عنوان «بیشتر در برابر بیشتر» را برای آن به کار میبرند، بر این گزاره مبتنی است که ایران در ازای برخورداری از تخفیفهای بیشتر تحریمی، محدودیتهای بیشتر علیه برنامه هستهای خود را بپذیرد. این رسانه انگلیسی توضیح داد مذاکره بر سر چنین توافق گستردهتری دشوارتر از احیای برجام است، زیرا دستکم مفاد آن توافق، مشخص شده است. گزینه جایگزین دیگر، طرح «کمتر در برابر کمتر» نام دارد و اساس آن بر کاستن از محدودیتهای ایران در برابر تخفیفهای تحریمی کمتر برای این کشور استوار است. رویترز نوشت این گزینه میتواند بدترین حالت را برای جو بایدن ایجاد کند و او در داخل آمریکا بابت دادن امتیازهای اقتصادی به ایران در برابر گرفتن امتیازهای کمتر از این کشور مورد انتقاد قرار خواهد گرفت.
گفتنی است طرح موضوع «بیشتر در برابر بیشتر» یا «کمتر در برابر کمتر» نخستینبار توسط «ایلان گلدنبرگ» و همکارانش در مرکز امنیت آمریکای نوین در جولای 2020 طی جزوهای طراحی و پرداخته شد. برخی گمانهزنیها حاکی از این بود این جزوه که تابستان سال گذشته به ستاد انتخاباتی بایدن تحویل داده شد، مبنای عمل سیاست خارجی بایدن برای برجام و توافق با ایران خواهد بود.
* تابآوری ایران زیر فشار، دستور کار جامعه اطلاعاتی آمریکا
۲ نماینده کنگره آمریکا از ۲ حزب جمهوریخواه و دموکرات، از جامعه اطلاعاتی آمریکا خواستهاند درباره روشهایی که باعث بقای حکومت ایران به رغم فشار تحریمها شده است، اطلاعرسانی کند.
وبگاه «واشنگتنفریبیکن»، نزدیک به نومحافظهکاران آمریکایی نوشته این ۲ نماینده کنگره خواستار آن هستند جامعه اطلاعاتی آمریکا «پردهها را از امپراتوری مالی ایران» کنار زده و دریچهای برای درک شبکههای تأمین مالی ایران بگشاید. این پایگاه نوشته «فرنچ هیل» نماینده جمهوریخواه ایالت «آرکانزاس» و «آل لاوسون» نماینده دموکرات ایالت «کالیفرنیا» به دنبال آن هستند که دولت جو بایدن یافتههای اطلاعاتی خود را درباره کانالهای مالی ایران که به این کشور کمک کرده به رغم مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها حکومتش را سرپا نگاه دارد، افشا کند.
این دو نماینده روز چهارشنبه طرحی را ارائه کردهاند که از وزارت خزانهداری آمریکا میخواهد به نمایندگان کنگره درباره منابع مالی حکومت ایران در شرایط تحریمها گزارش ارائه دهد.
۲ قانونگذار آمریکایی هنگام رونمایی از این طرح که «واشنگتنفریبیکن» پیشبینی کرده با اقبال نمایندههای هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات روبهرو خواهد شد، ادعا کردند: «این طرح میتواند با در هم آمیختن اطلاعات علنی موجود با بخشی از اطلاعات آمریکا که میتوان آن را علنی کرد، پنجره ارزشمندی به روی روشهای مفسدانه ایران باز کرده و هلدینگهای مالی آنان را که صرف حمایت از تروریسم و تأمین مالی آن میشود، محدود کند».
پایگاه واشنگتنفریبیکن نوشته کنگره میتواند از این اطلاعات برای اعمال تحریمهای جدید علیه شبکههای مالی ایران، بانکهای دخیل در تسهیل تراکنشهای مالی مربوط به این شبکهها و مقامهای ایرانی دخیل در دور زدن تحریمها، استفاده کند. این پایگاه خبری مدعی شده ارائه چنین گزارشی میتواند به تشدید مخالفتها با مذاکرات دولت بایدن جهت بازگشت به توافق هستهای ایران منجر شود. طرح قانونگذاران آمریکایی دولت بایدن را به اطلاعرسانی به کنگره درباره «مجموع منابع مالی برآورد شده» ایران ملزم میکند. نمایندههای کنگره علاوه بر این خواستهاند دولت بایدن نام تمام موسسات مالی را که هنوز با حکومت ایران مراودات مالی دارند، افشا کند.
ارسال به دوستان
روحانی برای چندمین بار ادعای تکراری رفع تحریمهای اقتصادی پس از برجام را مطرح کرد
دیوان شعر برجام!
حسن روحانی دیروز یکشنبه در شصتویکمین مجمع سالانه بانک مرکزی اظهار داشت: بعد از اینکه سال 94 توانستیم از تحریم عبور کنیم، آثار اقتصادی مثبت آن سال 95 مشاهده شد به طوری که در این سال از رشد اقتصادی 5/12 درصد برخوردار شدیم و از آغاز دولت یازدهم تا اوایل سال 97 شرایط باثباتی را در اقتصاد کشور شاهد بودیم. روحانی افزود: از ابتدای دولت یازدهم تا اوایل سال 97 فرازونشیب آنچنانی در اقتصاد بویژه قیمت ارز نداشتیم و از لحاظ تورم، رشد اقتصادی، قیمت ارز و اشتغال دارای ثبات بودیم که ثبات اقتصادی برای داشتن شرایط مطلوب در سالهای آینده برای کشور اهمیت دارد.
رئیسجمهور با بیان اینکه جنگ اقتصادی سال 97 در تاریخ کشور بینظیر و در تاریخ جهان کمنظیر است، اظهار داشت: اینکه حتی فروش یک بشکه نفت نیز محدود شود و کل عملیات بانکی و منابع کشور کاملا مسدود شود، یک اقدام بیسابقه و کمنظیر است اما در عین حال به رغم همه محدودیتها، کشور اداره شد و کالاهای اساسی و ضروری به اندازه نیاز خریداری و وارد شد و با همه این شرایط سخت در سال 98 مشکلات اقتصادی تقریبا کنترل شد اما متاسفانه در اواخر سال 98 با مشکل کرونا مواجه شدیم. رئیسجمهور با بیان اینکه اگر ۲ کار در این مدت انجام شده بود، در اوایل 1400 شاهد شرایط بهتری بودیم، اظهار داشت: اگر دست و پای ما را نمیبستند، قطعا در پایان سال 99 میتوانستیم در روند مذاکرات تحریم را برداریم، توافق بین ما و 1+5 در وین کاملا روشن و اسناد آن موجود است و مشخص است آنها و ما حاضر بودیم اقداماتی انجام دهیم اما مصوبهای که در مجلس گذرانده شد، نگذاشت ما کار خود را انجام دهیم. روحانی خاطرنشان کرد: اقدام دوم در زمینه «افایتیاف» بود که مشکل بزرگی ایجاد کرد. در این زمینه دولت و وزارت اقتصاد کار خود را انجام داده بودند و مجلس و شورای نگهبان نیز کمک کرده بودند اما یک جای دیگری برای ما مشکل درست کرد و هنوز هم مشکل ادامه دارد.
رئیسجمهور تصریح کرد: اگر همه تحریمها هم برداشته شود ولی مشکل «افایتیاف» حل نشود، باز هم در فعالیتهای بانکی با بانکهای دنیا روند عادی نخواهیم داشت لذا برخی مشکلات در اختیار دولت نیست و ربطی هم به دولت ندارد.
***
رئیسجمهور برای چندمین بار نکاتی را بیان کرد که باعث تعجب فراوان شد. حسن روحانی در بخش اول اظهارات خود مدعی شد کشور در سال 94 توانسته است از تحریمها عبور کند و آثار آن در سالهای پس از آن نمایان بود. اول آنکه فراموش نشده است رئیس بانک مرکزی وقت(ولیالله سیف)، سال 95 در مصاحبهای با تلویزیون بلومبرگ گفت: «توافق هستهای ایران و گروه 1+5 موسوم به برجام، تاکنون «تقریبا هیچ» دستاورد اقتصادی برای تهران در بر نداشته است». سیف در ادامه اضافه کرد: «ایران ۳ ماه بعد از اجرایی شدن برجام، توان دستیابی به 100 میلیارد دلار دارایی ضبطشدهاش در خارج از کشور را نداشته و برای پرداخت صورتحسابهایش در مبادلات خارجی به دنبال راهی برای استفاده از دلار است». پس در همین جا میتوان ادعای اول آقای رئیسجمهور را رد کرد؛ ایران به اعتراف رئیس کل بانک مرکزی وقت، به هیچ عنوان از سد تحریمها عبور نکرده بود.
دیپلماسی و تمرکز بر سیاست خارجی از اصلیترین مباحثی بود که دولت تدبیر و امید بر آن تکیه کرد. چه در شعارهای سیاسی- انتخاباتی و چه بعدها پس از توافق هستهای، دولت همواره بر چیرهدستی و تبحر خود در مذاکره و سیاست خارجی تاکید میکرد و این عرصه را یکی از نقاط قوت خود به حساب میآورد. همین امر باعث شده بود دولت تمام ابعاد سیاستگذاری و حکمرانی کشور را به سیاست خارجی و برجام گره بزند و دیگر امور کشور معطوف به این دو بود.
با آنکه پس از برجام، رفاه نسبی در پی کاهش تورم معطوف به افزایش فروش نفت و ارزپاشی گسترده برای واردات انواع و اقسام کالاها در کشور محقق شد اما بررسیها نشان میدهد گشایشهای ناشی از مذاکره با غرب بدون توجه به الگوی مدیریتی درونزا صرفا باعث بهبود شرایط اقتصادی طبقه فرادست شده و طبقه فرودست از آن نفع کمتری داشته است به طوری که در همین بازه زمانی شاهد افزایش ضریب جینی و افزایش فاصله طبقاتی در کشور بودیم. این یعنی حتی اگر قبول کنیم کیک اقتصاد ایران با رشد اقتصادی بیش از 10 درصد افزایش پیدا کرده باشد، تنها اغنیا از آن بهرهمند بودهاند و ثمره چشمگیری برای گروههای دیگر جامعه نداشته است. پس از شکست برجام اما عملا دولت دیگر ایدهای برای ادامه کار کشور نداشت. همین بیبرنامگی و اتخاذ تصمیمات غلط مانند سیاست ارز 4200 تومانی و تصمیم به گران کردن بنزین در آبان 98، باعث وقوع خسارات عظیمی شد تا آنجا که سالهای اخیر به سختترین و سیاهترین دورهها برای اقتصاد کشور و معیشت مردم تبدیل شد.
در سالهای گذشته دولت تدبیر و امید با نگاه شرطیسازی اقتصاد، توسعه اقتصادی کشور را به خواست چند کشور گره زد. شرطیسازی اقتصاد و اتکا به سیاستهای کشورهای اروپایی و آمریکا با توجه به تغییر سیاستهای داخلی کشورها، مبنای استواری برای توسعه اقتصادی نیست و تجربه همه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد هر گاه رشد و توسعه خود را به تصمیم، اقدام یا سیاستهای دیگر کشورها مشروط کنید، سبب بیثباتی اقتصادی و از بین رفتن امنیت سرمایهگذاری و شرطی شدن اقتصاد و فراهم نشدن فرصت برای بهرهوری از استعدادها و ظرفیت درونی کشور میشود. در این سالها در قالب برجام، سیاستهای اقتصادی به سمت شرطی شدن و گره خوردن اقتصاد به سیاستها و تصمیمگیریهای دیگر کشورها از جمله آمریکا سوق داده شد و آسیبها و هزینههای هنگفت اقتصادی بر کشور تحمیل کرد.
* فرصتسوزی پس از برجام
علاوه بر اینها، یکی دیگر از نقاط ضعف دولت، عدم توجه کافی به شرق و از دست رفتن فرصتهای آن بود. نگاه صرف دولت به غرب و دل خوش کردن به وعدههای طرفهای اروپایی، موجب شد کشور فرصت همکاری جدی با کشورهای شرق آسیا را از دست بدهد. اشکال دیگر دولت در دیپلماسی اقتصادی و سیاست خارجی، اتخاذ سیاست رفع تحریم در مقابل خنثیسازی آن بود. کار درست و اساسی آن است که اصولا قدرت تحریم را از آمریکا سلب کنیم تا آنکه آمریکاییها را از این کار به وسیله مذاکره منصرف کنیم، چرا که آنها همچنان هر وقت که اراده کنند، میتوانند با وضع مجدد تحریمها، در نظام اقتصادی کشور اخلال ایجاد کنند؛ امری که به هیچ عنوان جایی در سیاست خارجی دولتهای یازدهم و دوازدهم نداشت.
رئیس جمهور در بخش دیگری از صحبتهای خود ادعا میکند اگر دست و پای ما را نمیبستند، قطعا در پایان سال 99 میتوانستیم در روند مذاکرات، تحریم را برداریم.
این نکات رئیسجمهور روحانى درباره رفع تحریمها در وین، مشخصا فاقد صحت است. از همه تحلیلها برمىآید ناکارایىهاى بزرگى در مذاکرات باقی مانده که بر انتفاع ایران از مذاکرات سایه مىاندازد. اولا یکی از موارد مهم برای ایران امکان راستیآزمایی تعهدات آمریکاست؛ امری که تاکنون در مذاکرات وین به سرانجام نرسیده است.
برجام شکننده است؛ از آن جهت که آمریکا براحتی و بدون هزینه میتواند از آن خارج شود. در دوره فعلی، حتی چنانچه بایدن به برجام بازگردد، باز هم احتمال خروج آمریکا وجود خواهد داشت. چه در دوره اوباما و چه در شرایط حاضر، ریسک خروج آمریکا از برجام، مانع از آن شده شرکتها و بانکهای خارجی، حتی در دورهای که تحریمها تعلیق شدهاند تصمیم به تعامل با اقتصاد ایران بگیرند. این یعنی ادامه شرطیسازی اقتصاد ایران و این چرخه معیوب میتواند باعث نابودی هر آنچه از اقتصاد ایران باقیمانده شود. همچنین راستیآزمایی مندرج در برجام غیرمتقارن است؛ اساسا برجام به گونهای نوشته شده که این ایران است- و نه سایر طرفهای برجام- که مجبور به تداوم پایبندی به تعهدات میشود. به عبارت دیگر، هیچ ابزار و مکانیسمی در برجام لحاظ نشده که کشورهای دیگر را ملزم به ایفای تعهدات خود در راستای تأمین منافع اقتصادی ایران کند. علاوه بر این نظارت بر برنامهای هستهای ایران باید همراه و ملازم با دریافت عایدیهای ملموس اقتصادی برای ایران از محل تخفیف در تحریمها باشد. اگر این عایدی احساس نشود و اگر همه طرفهای برجام در تحقق این عایدیها با یکدیگر همکاری نکنند، نظارت بر برنامه هستهای ایران مختل خواهد شد. نکته دیگر این است حتی با حل اختلافات هستهای، همچنان بهانههای زیادی برای آمریکا باقی میماند که میتواند آنها را حربهای برای شروع مذاکرات جدید و درباره مسائل جدید کند و این در شرایطی خواهد بود که در آن ایران دیگر برگ برندهای ندارد، چرا که تمام ابزار فشار خود را در دور قبلی مذاکرات از دست داده. در این شرایط دوگانههای جدید ساخته میشود که یا ایران باید وارد گفتوگو درباره سایر حوزهها شود یا اینکه با اعمال مجدد تحریمها عملا قادر به بهرهبرداری اقتصادی از رفع تحریمها نباشد و بتدریج با فراگیرتر شدن تحریمهای غیرهستهای مواجه شود.
قبل از هر تصمیم درباره مذاکرات وین، همه باید بپذیرند حتی اگر یک تحریم باقی بماند و ساختار تحریمی از بین نرود، ادامه مسیر از بعد همراه کردن ملت بسیار سختتر و دشوارتر از ادامه وضعیت کنونی خواهد بود؛ امری که مشخصا در مذاکرات کنونی به سرانجام نرسید.
ارسال به دوستان
«نشست ویژه بررسی مسائل صنعت برق» با حضور رئیسی، مدیران و کارشناسان برگزار شد
تأکید بر توسعه صنعت برق
رئیسی: باید برای حل ناترازی در تولید و مصرف برق برنامهریزی فوری شود
سیدابراهیم رئیسی دیروز در نشست ویژه «بررسی مسائل صنعت برق کشور» با حضور مدیران و کارشناسان تراز اول صنعت برق با اشاره به اینکه تامین آب و برق مردم از آن دست اقداماتی است که شب و روز نمیشناسد و باید با یک روحیه و مدیریت جهادی در این زمینه عمل کرد، گفت: امروز به لحاظ تامین انرژی در وضعیت خاصی قرار داریم و این جلسه برای بررسی اقدامات فوری و کوتاهمدتی است که میتوان برای برونرفت از وضعیت فعلی تمهید کرد.
حجتالاسلام رئیسی در ادامه این نشست پس از شنیدن نظرات و راهکارهای مدیران و کارشناسان حاضر در جلسه اظهار داشت: بر اساس جمعبندی نظرات کارشناسان، نخستین نکته قابل برداشت این است که باید با فوریت نسبت به ارتقای بهرهوری نیروگاههای موجود و افزایش ظرفیت تولید آنها برای رفع ناترازی در تولید و مصرف برق اقدام شود.
رئیسی با اشاره به مباحث مطرح شده مبنی بر وجود استرس تابستانی و زمستانی تامین برق مورد نیاز کشور خاطرنشان کرد: وقتی این استرس هر سال در تابستان و زمستان تکرار شود، به این معناست که سازوکار مناسب برای برطرف کردن کمبود برق اندیشیده نشده است. عدم پیشبینی و لحاظ احتمالات در برنامهریزیها و تصمیمات مدیریتی، قابل قبول نیست. افزایش مصرف و دمای هوا در تابستان و نیاز نیروگاهها به تعمیر و نگهداری از مسائل قابل پیشبینی است.
رئیسی بر لزوم توسعه زمینههای واردات و صادرات برق توسط دولت و بخش خصوصی به تناسب بازههای کممصرف و پرمصرف سال تاکید کرد و گفت: وزارت نیرو باید از ظرفیت دانشگاهی و نخبگانی کشور برای ارائه راهکارهای نو و دانشبنیان برای حل مسائل صنعت برق کشور به نحو احسن استفاده کند. رئیسی اتخاذ تدابیر مناسب برای عملیات تعمیر و نگهداری سالانه نیروگاهها بویژه نیروگاههای حرارتی را از موضوعات مهمی دانست که باید در یک پروسه زمانی دقیق مطابق نظرات کارشناسان در بازهای که کمترین بار مصرف برق در کشور وجود دارد، مورد توجه قرار گیرد و تاکید کرد: پایان دوره مسؤولیت برخی مدیران و جابهجایی در دولت و مسؤولان به هیچوجه نباید این اقدام را به تاخیر بیندازد. قراردادهای لازم برای تعمیرات و به روزآوری نیروگاهها باید بدون فوت وقت و تعلل و ملاحظات جابهجایی مدیران انجام شود.
رئیسجمهور منتخب بر لزوم تسریع در فرآیند افزایش ۲۵۰۰ مگاوات ظرفیت برق که به گفته مدیران بخش نیرو آماده بهرهبرداری است، تاکید و اضافه کرد: هر اقدامی که برای بهرهبرداری سریعتر از این ظرفیت لازم است، انجام دهید تا این بخش هر چه زودتر وارد مدار شود.
رئیسی با تاکید بر اینکه اعمال قانون تعارفبردار نیست و وزارت نیرو باید مدیریت مصرف را توأمان با مدیریت تولید اعمال کند، تصریح کرد: فرهنگسازی برای بهینهسازی مصرف برق نیز از جمله اقدامات اساسی است که باید با کمک رسانهها انجام شود. باید الگویی جامع برای بهینهسازی مصرف در بخشهای خانگی، صنعتی و کشاورزی طراحی و اجرا شود.
وی اظهار امیدواری کرد در مدت باقیمانده از زمان خدمت مدیران فعلی بتوان بر اساس فوریتها برای حل مشکلات مردم اقدامات راهگشا انجام داد و اضافه کرد: هر جا قانون راهکاری پیش روی شما قرار داده است، با قدرت اجرا کنید و از سوی دیگر از امکان گفتوگو و اقناعسازی مردم نیز غافل نشوید. مردم ایران اسلامی، مردمی قانونمدار و فهیم هستند که اگر درباره اقتضائات و مشکلات با آنها صراحتا صحبت کنید، با دولت همراهی لازم را خواهند داشت.
رئیسی تاکید کرد: آنچه در این جلسه از سوی مدیران و کارشناسان مطرح شد نشان میدهد با وجود همه مشکلات و تحریمها میتوانیم با تکیه بر ظرفیتهای داخلی نه در یک فاصله زمانی ۱۰ ساله، بلکه بسیار کوتاهتر بر مشکلات فائق شویم و آینده بسیار روشنی را در پیش داشته باشیم.
این چهارمین جلسه ویژه رئیسجمهور منتخب درباره مسائل اولویتدار کشور، پیش از آغاز به کار رسمی دولت سیزدهم است. پیش از این جلساتی به منظور بررسی راهکارهای ریشهکنی بسترهای فسادزا در دولت، واکسیناسیون عمومی کرونا و مسائل استان خوزستان برگزار شده بود.
ارسال به دوستان
خوزستان و مروری بر تکنیک بیعرضهها برای پوشش ناکارآمدی
«رادیکال کن؛ فرار کن»
امیرعلی محمدی: داغ بزرگ خوزستان و مردمی که برای ابتداییترین نیازهای خود این روزها فریاد اعتراض سر میدهند، بدرستی و بار دیگر کانون طرح پرسشهای متعدد مهمی شده است؛ پرسشهایی از این دست که چرا به اذعان و اعتراف اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور -که خود در تمام این سالها بخشی از مدیریت کلان اجرایی بوده- آن شیوه از توسعهای که آقایان تکنوکرات برایش سینه چاک کردند، کار را به اینجا کشانده است؟ چرا اعتراض مردم خوزستان آنقدر دیر شنیده میشود که کار به خیابان میکشد؟ رسانهها کجای کار را اشتباه رفتهاند؟ قاعده اعتراض خیابانی چیست؟ اعتراض خیابانی اصالت دارد و سودش بیشتر از ضررش است یا باید کار به نحوی پیش برود که اصلا نیازی به چنین اعتراضی نباشد و اعتراضها پیشتر و بهتر از مجاری دیگری شنیده و مرتفع شود؟
در جامعه و حکومتی مثل ایران که دشمنانی از سعودی تا انگلیس و آمریکا به کمین نشستهاند، دشمنانی که در ۸ سال جنگ تحمیلی هر نوع سلاحی از متعارف و غیرمتعارف، از موشک تا هواپیما و سلاح شیمیایی، از مین تا توپ و... در اختیار صدام قرار دادند تا خوزستانیها را قلع و قمع کنند و نسلشان را به خاطر وفاداری به ایران بخشکانند، چگونه باید اعتراض را سازماندهی کرد تا هم اعتراض و گلایههای واقعی و بحق مردم شنیده شود و هم «امنیت» به مخاطره نیفتد؟ اصلا چرا اینقدر دیر به فکر ضرورت ایدهپردازی درباره بدیهیات در سیاست میافتیم؟ بالاخره «اعتراض» یک امر واقعی و پذیرفتنی در هر نظم سیاسی است؛ غیر از شرایط معجزهآسا، نمیتوان وضعیتی را در نظر گرفت که هیچکس در هیچ زمانی و هیچ نقطهای از قلمرو یک نظم سیاسی اعتراضی نداشته باشد اما مساله اینجاست که چگونه این اعتراض را باید قاعدهمند کرد که مردم هم به حقشان در «عدالت» برسند و هم به حقوق اساسیشان در «امنیت»؟ چرا اینقدر برای اجرای اصولی اصل 27 قانون اساسی کاهلی کردهایم؟
همه اینها سوالات مهمی است که باید درباره آن اندیشید اما مساله مرکزی این متن پرداختن به همه آنها نیست، بلکه تلاش میکند موضوعی را محور قرار دهد که به نوعی هم جزو عاملان کلیدی و اصلی «حدوث و وقوع» این بحرانهاست و هم جزو «رازهای بقا»ی این دردها و زشتیها.
مثالی بزنیم: حدود ۲ سال پیش که مساله «شفافیت» به عنوان یک اصل مهم حکمرانی در دستور کار مطالبه گسترده افکار عمومی و رسانهها و حتی برخی سیاسیون قرار گرفته بود و قانونگذاری و نهادسازی درباره آن را از مجلس اصلاحطلب پیشین حامی تکنوکراسی پیگیری میکردند، آقایان فراری از شفافیت اما مواجه با اعتراض و مطالبه عمومی، بعد از سالها معطل کردن و طفره رفتن از اصل موضوع، این بار راهش را یافته بودند: رادیکال کن و از مهلکه بگریز!
آنها که در واقع مخالف شفافیت اموال و درآمدها و آرا و مواضعشان بودند ولی نه میخواستند[میتوانستند] از میراث بزرگانشان در کدرسازی و عدم شفافیت دفاع کنند و نه تمایل داشتند شفافیت درباره خود را بپذیرند، راه را در این دیدند که به سرعت ایده را رادیکال کنند و بگویند اصلا «همه چیز» باید شفاف شود و کار را به آنجا رساندند که پذیرش شفافیت معقول را به اجرای یک شفافیت رادیکال و احمقانه در حد افشای مذاکرات بعضا محرمانه برخی دیگر از نهادهای خاص موکول کردند.
به این شکل، راه فرار برایشان مهیا شده بود؛ هم خود را مدافع شفافیت، آن هم شفافیت برای همه چیز - حتی آن چیزها که عقلاً و منطقاً برای مصالح و منافع ملی باید محرمانه بماند- نشان داده بودند و هم نتیجتاً با عنایت به اینکه هیچ سیستم و ملت و نظم سیاسی عاقلی چنین کاری با امنیت و منافع خود نمیکند، توانسته بودند اصل شفافیت را به مرور از میدان به در کنند!
غرض از طرح این مثال که نمونههای فراوان دیگری هم میتوان در گذشته برای آن فهرست کرد، آن است که روش «رادیکال کن و از مهلکه بگریز» را این روزها برخی عاملان و حامیان اصلی ناکارآمدی در مدیریت اجرایی، برای خوزستان هم اعمال کردهاند؛ اتفاقا اگر سیاست را همان معنای استعاری و غیرمؤدبانهای که برخی به کار میبرند فرض کنیم -که البته فرض غلطی است- سیاست خوبی را اتخاذ کردهاند و بعضاً جواب هم میدهد؛ به این نحو که آنها را از موضع پاسخگویی و انفعال به موقعیت فعال و زباندرازی میکشاند و...
مثلا همانها که قلماً یا قدماً مدافع این نحو از توسعه تکنوکرات عدالتکُش بودند، حالا که کار را به اینجا کشاندهاند، باید پاسخ دهند این چه بلایی بود به سر چنین مردم نجیبی آوردند و البته نمیگویند باید از این مسیر برگشت و همان راهی را که آرمانهای جمهوری اسلامی و رهبران آن بر آن تاکید داشتند عملیاتی کرد. اینها نمیگویند که بلی! ما عدالت را کنار گذاشتیم و توسعهای را به بوته محک کشاندیم که هم دل در گرو بیگانگان داشت و هم تصور میکردیم بعد از دستیابی به توسعه، میتوان این مردمی را که حالا زیر چرخها له شدهاند، از زیر چرخدندهها بیرون کشید و از نو ساخت! حال آنکه نتیجه این شد که امروز در این حیطه، نه عدالتش را داریم و نه توسعهاش را؛ البته آن مردمی که زیر چرخدندهها گذاشتیم هستند.
اینها نمیگویند باید از این راه بگذریم و توبه کنیم، بلکه به نظام فشار میآورند که باید سرعت پیمایش این راه را شدت ببخشیم! نمیگویند این چرخدندهها اصلا بدجور تعبیه شدهاند و باید چیز دیگری میبودند، بلکه میگویند باید سرعت همینها را آنقدر زیاد کنیم که اصلا آنچه را در زیرشان رخ میدهد نبینیم! میگویند نه اینکه باید کنار گذاشتن موقت عدالت را متوقف کنیم، بلکه باید اساساً این مساله را جا بیندازیم که عدالت اجتماعی از بیخ و بن مفهومی «پوچ» است!
اینان همانها هستند که وقتی برجام به سنگ خورد و کوهش موش زایید و آفتابش به جای آنکه برنزه کند، پوست و استخوان ملت را سوزاند و متنش به جای آنکه تحریمها را بردارد، در نهایت تبدیل به سکویی شد که بیشترین و شدیدترین تحریمهای تاریخ بشریت را علیه یک ملت اعمال کرد، نگفتند راه را بیراهه رفتهایم! گفتند سرعت را بیشتر کنیم و با شتاب بیشتری در همین مسیر گام برداریم؛ برجام یک جواب نداد، برویم سراغ برجام ۲ و3 و... .
حالا همینها درباره «اعتراضها» در خوزستان و در مواقع دیگر در جاهای دیگر هم تزهای مشابهی دارند؛ نمیگویند باید به «اعتراضها» پاسخ صحیح داد و رویههای گذشته را اصلاح کرد، نمیگویند باید مدیرانی را که با ترک فعل یا فعلهای ناجوانمردانه مردم را به این روز دچار کردند محکوم و تنبیه کرد؛ چون اگر بگویند، دوستان خودشان را به تیغ عدالت سپردهاند، نمیگویند باید اعتراض را به نحوی ساماندهی کرد و البته به رسمیت شمرد که هم عدالت را تامین کند و هم امنیت را به مخاطره نیندازد؛ در عوض چشمها را بسته و دهانها را گشوده و وجدان را پلمب کردهاند و میگویند اعتراضها را باید گسترده و تشدید کرد و در خیابانها ماند و...؛ برای برخی از اینها اساساً مهم نیست این اعتراضها به نتیجه میرسد یا خیر؟ همزمان عدالت و امنیت را تامین میکند یا هیچ کدام را؟ اینها فقط میخواهند رادیکال کنند و از مهلکه بگریزند.
نهایت آنکه باید وضعی که پیش آمده را مدیریت و اصلاح کرد؛ برخی ناکارآمدیها احتمالا با یکسری گرهگشاییهای مدیریتی فوری و از طریق مدیران انقلابی و دلسوز به سرعت قابل رفع است اما رفع بعضی دیگر از معضلات احتمالا زمان خواهد برد اما پاسخها باید مبتنی بر یک روند اصلاحگرانه واقعی باشد. نه محافظهکاری کشنده که اساساً مشکلات را انکار میکند و هر اعتراضی را به بیگانه نسبت میدهد و گلهها را نمیپذیرد و حقی برای ملت قائل نیست میتواند راهگشا باشد و نه رادیکالیسم فرصتطلب بیخاصیت که همزمان هم خود یک عامل اصلی ناکارآمدی است و هم مدعی صف اول اعتراض!
ارسال به دوستان
حضور 2 کشتی جنگی ارتش ایران در رژه دریایی سنپترزبورگ
ائتلاف برای مقابله با نفوذ آمریکا
گروه سیاسی: همکاریهای نظامی ایران با قدرتهایی نظیر چین و روسیه حلقه گمشدهای در روابط بین جمهوری اسلامی و این دو کشور بود. تحولات اخیر، نشان از تغییر این معادله به طور خاص راجع به روسیه دارد. دیماه 98 رزمایش بزرگ دریایی ایران، روسیه و چین، بازتاب گستردهای در رسانهها داشت. پس از آن نیز همکاریها و مانورهای مشترکی مانند مانور مشترک ایران و روسیه در بهمنماه گذشته در اقیانوس هند، انجام شد. در آخرین نمود از این همکاریها ۲ کشتی جنگی ایرانی سهند و مکران در رژه دریایی روز نیروی دریایی ارتش روسیه در سنپترزبورگ حضور پیدا کردند.
به گزارش «وطنامروز»، امیر دریادار «حسین خانزادی» فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که روز شنبه وارد سنپترزبورگ روسیه شد، حضور ناوهای ایرانی در خلیج فنلاند در شرقیترین بخش دریای بالتیک را یک رویداد تاریخی خواند. بر اساس گزارش پرستیوی، وی این اظهارات را در بدو ورود به سنپترزبورگ برای شرکت در جشن رژه دریایی نیروی دریایی ارتش روسیه مطرح کرد. وی که به دعوت رسمی ژنرال سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه به این کشور سفر کرده، قرار است به عنوان میهمان ویژه در مراسم رژه روز نیروی دریایی روسیه شرکت کند. ناوشکن ایرانی «سهند» و ناو پشتیبان آن «مکران» پیش از این برای حضور در این مراسم وارد خلیج فنلاند و بندر سنپترزبورگ شدهاند. خانزادی در ادامه تاکید کرد، این دو ناو ایرانی که از ماهها پیش از این، ماموریت خود را آغاز کرده بودند اکنون به آبهای خلیج فنلاند و بندر سنپترزبورگ رسیدهاند. گفته میشود ناوبندر مکران به دلیل عمق کم محل رژه و بزرگی این یگان شناور در دلتای ورودی رودخانه نوا (خلیج فنلاند) در فاصله ۲۵ مایلی محل رژه استقرار خواهد یافت.
فرمانده نیروی دریایی ارتش تاکید کرد، طی این سفر دریایی طولانی، ناوهای ایرانی وارد آبهای استراتژیک جهان شدند؛ چیزی که کاملا بیسابقه بود. خلیج فنلاند از شمال به فنلاند و از جنوب به استونی و در شرق نیز به سنپترزبورگ امتداد مییابد. امیر خانزادی افزود: حضور ناوهای سهند و مکران در خلیج فنلاند رویدادی تاریخی است. این موفقیت به معنی باز شدن دروازههای دریای شمال و فنلاند به روی ناوگان دریایی ایران است.
گفتنی است رژه بزرگ دریایی نیروی دریایی ارتش روسیه به مناسبت سالروز تشکیل این نیرو از روز گذشته با حضور نمایندگان برخی کشورها از جمله ایران آغاز شد.
پیش از این، در هفته گذشته حضور چشمگیر شرکتهای دانشبنیان ایرانی در نمایشگاه بینالمللی هوا فضای روسیه (ماکس 2021) نیز مورد توجه کارشناسان و رسانهها قرار گرفته بود. ایران بهرغم محدودیتها، فعالترین و قویترین قسمت را در نمایشگاه ماکس به خود اختصاص داده بود و نمایندگان بیش از 30 شرکت ایرانی در این نمایشگاه شرکت داشتند.
* تأمین منافع ملی با همکاری دو جانبه
با اتفاقات چند سال گذشته بویژه در ۲ سال اخیر، بسیاری از تحلیگران ایرانی و روس معتقدند یک ائتلاف نظامی بین ۲ کشور در حال شکلگیری است؛ ائتلافی که میتواند مانند سدی در مقابل حضور ایالات متحده باشد.
روسیه و ایران که از مدتها قبل درصدد گسترش روابط در حوزه امنیتی و دفاعی بودهاند، در چند ماه اخیر دست به تقویت بیش از پیش همکاریهایشان زدهاند. یکی از دلایل افزایش این همکاریها را میتوان انقضای تحریمهای سازمان ملل بر خرید تسلیحاتی ایران از کشورهای خارجی در اکتبر/ مهر سال گذشته دانست.
گفتوگو برای همکاریهای نظامی ۲ کشور از تابستان 1398 آغاز شد. طبق گزارشها ۲ طرف توافقاتی را برای ارتقای چنین روابطی امضا کردند، سپس مرداد 1399 یک هیات بزرگ نظامی به مسکو رفت تا شرایط را برای مشارکت ایران در مانور نظامی قفقاز آماده کرده و پیرامون مراحل بعدی شکلگیری یک اتحاد نظامی به گفتوگو بنشیند. به گفته برخی منابع، ۲ طرف توافق کردند تمرینات دریایی نظامی منظمی نهتنها در دریای خزر، بلکه در خلیجفارس و تنگه هرمز داشته باشند.
نگرانیهای ایالات متحده آمریکا پیرامون همکاریهای نظامی ۲ کشور و خرید سامانههای نظامی از مسکو توسط ایران به روشنی دیده میشود. چشمانداز همکاری ایران و روسیه، ترس مقامات واشنگتن را برانگیخته است. این همکاری راه را برای بیرون راندن ایالات متحده از خلیجفارس هموار میکند.
از طرف دیگر همکاریهای راهبردی با کشور روسیه که همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده است، در کنار آوردههای اقتصادیاش نظیر راهگذر شمال- جنوب و همکاریهای بیشتر اقتصادی، میتواند در زمینههای نظامی و امنیتی نیز برای جمهوری اسلامی ایران نفعهای بسیاری به همراه آورد. حضور ۲ کشتی جنگی یعنی ناوشکن سهند و ناوبندر مکران در بندر سنپترزبورگ و کانال ولگا -که برای نخستینبار رخ میدهد- نویدبخش افزایش هرچه بیشتر برد گشتزنی دریایی ایران در همکاری با روسیه است. هرچند تقویت این ارتباط و همکاری در دهههای اخیر بدون چالش نبوده است.
روابط و همکاریهای نظامی ایران و روسیه تحت تأثیر عوامل ژئوپلیتیک مختلف اعم از تحولات داخلی و پیرامونی ۲ طرف، مسیری پر فراز و نشیب داشته است. دیپلماسی دفاعی و روابط نظامی ۲ کشور در نیمقرن گذشته در چارچوب خرید و فروش سلاح و تجهیزات یا تبادل اطلاعات انجام میگرفت اما در دهه حاضر تقارن منافع متفاوت ایران و روسیه به صورت تصادفی، آنها را به نوعی همکاری استراتژیک وا داشته است، بهگونهای که نیروهای مسلح آنها در کشور دیگری که مرز مشترکی با آن ندارند اقدام به عملیات نظامی مشترک کردهاند.
نگاه راهبردی و مبتنی بر عقلانیت جمهوری اسلامی ایران در روابط با روسیه و تحولات ژئوپلیتیک اثرگذار بر سیاست خارجی روسیه در منطقه و جهان نظیر بحران کریمه، موجبات بسط همکاریهای نظامی ایران و روسیه را فراهم آورده است. این همکاریها موقعیت ژئوپلیتیک ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای وسعت و استحکام بخشیده و توانسته است به تقویت نقش ایران در پیشبرد سیاست منطقهای در جنوب غرب آسیا منجر شود.
بحران سوریه و ظهور پدیده داعش ماهیت روابط ایران و روسیه را از یک چارچوب منفعل تاریخی نسبت به نقش منطقهای یکدیگر، به یک قالب فعال و مبتنی بر همکاریهای منطقهای جهت تامین منافع ژئوپلیتیک تغییر داد.
در حالیکه پیمانهای نظامی موجود در منطقه همچون پیمان امنیتی شورای همکاری کشورهای خلیجفارس و همکاریهای نظامی کشورهای غرب آسیا بویژه همسایگان ایران با ناتو و کشورهای غربی و حضور نظامی ایالات متحده آمریکا در عراق و افغانستان میرفت تا به نوعی ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای در محاق قرار بدهد، عملیات نظامی ایران و روسیه تحت یک نیروی نظامی مرکب و مشترک در سوریه، تشکیل کمیته چهارجانبه اطلاعاتی در عراق و پشتیبانیهای مستشاری، فناوری و مونتاژی در یمن باعث شد نفوذ نظامی ایران در منطقه بیشتر شود.
همکاریهای دوجانبه ایران و روسیه علاوه بر تقویت گستره عملیاتی ۲ کشور در مناطق گوناگون، خواهد توانست بهعنوان سدی در برابر نفوذ آمریکا در منطقه غرب آسیا عمل کند.
ارسال به دوستان
دستور فوری اژهای برای بررسی مجدد پرونده محکومان آبان98 جهت بخشودگی
عدالت با چاشنی رأفت
گروه سیاسی: رئیس دستگاه قضا در برنامه دیروز ملاقات مردمی خود و دیدار تعدادی از خانوادههای محکومان ناآرامیهای آبان ۹۸، از دادستان تهران خواست با بررسی فوری پرونده این نوع محکومان، زمینه آزادی و بخشودگی افراد واجد شرایط را فراهم کند.
حجتالاسلام والمسلمین محسنیاژهای، رئیس قوه قضائیه روز گذشته با تعدادی از مردم و همچنین خانوادههای محکومان ناآرامیهای آبان ۹۸ در محل کار خود دیدار و گفتوگو کرد.
رئیس قوه قضائیه در پایان این دیدارها به غلامحسین اسماعیلی، رئیس حوزه ریاست قوه قضائیه و القاصی مهر دادستان تهران مأموریت داد پرونده افرادی را که در جریان ناآرامیهای آبان ۹۸ دستگیر شدهاند مورد بررسی مجدد قرار دهند تا افرادی که شرایط قانونی آزادی مشروط یا عفو و بخشودگی را دارند، مشمول عفو، بخشودگی یا آزادی شوند.
وی گفت: تعدادی از خانوادههایی که امروز در این دیدار مردمی با آنها ملاقات کردیم و کسانی که پرونده آنها مشابه است، شرایط برخورداری از عفو و بخشودگی را دارند.
محسنیاژهای خطاب به دادستان تهران دستور داد پروندههای این نوع محکومان را با فوریت بررسی کند و چنانچه در طول دوره محکومیت حسن رفتار داشتهاند و این اطمینان وجود دارد که در صورت آزادی مرتکب جرم نمیشوند، نسبت به آزادی مشروط و قرار گرفتن آنها در لیست مشمولان عفو اقدام شود.
رئیس دستگاه قضا همچنین در حاشیه این دیدار در تماس تلفنی با رئیس کل دادگستری استان خوزستان دستور داد هر چه سریعتر زمینه آزادی کسانی را که در جریان اتفاقات روزهای اخیر در این استان، صرفاً به خاطر اعتراض تحت بازداشت قرار گرفتهاند فراهم کند.
در جریان این ملاقات، همسر یکی از محکومان اقتصادی که از مهرماه سال ۹۶ تاکنون به جرم تحصیل مال نامشروع در زندان به سر میبرد، با اشاره به اطاله رسیدگی و برخی ابهامات در رسیدگی به این پرونده بانکی، خواستار دستور رئیس دستگاه قضا برای تعیینتکلیف آن شد. محسنیاژهای با صدور دستورات لازم به دادستان تهران و رئیس مرکز ارتباطات مردمی قوه قضائیه برای بررسی فوری این پرونده، تأکید کرد: باید با بررسی دقیق موضوع مشخص شود چه زمانی صرف تردد پرونده بین محاکم و دیوان عالی شده و مشکل کار کجا بوده تا از بروز موارد مشابه جلوگیری شود. رئیس قوه قضائیه تاکید کرد: این بررسیها تا فردا (امروز) صبح به نتیجه برسد تا درباره این گونه پروندههایی که مشمول اطاله دادرسی شدهاند در جلسه شورای عالی قوه قضائیه فردا بحث و تصمیمگیری شود.
ارسال به دوستان
چرا طراحان پروژه تعلیق ورزش ایران به جواد فروغی قهرمان ملت ایران حمله میکنند؟ موفقیتهای ورزشی موجب شادی مردم و تقویت همبستگی ملی میشود اما جریان بی وطن به دنبال القای ناامیدی و ایجاد شکاف اجتماعی است
المپیک رسوایی مزدوران
گروه سیاسی: بیریشهسازی جامعه ایران و از میان برداشتن تمام مولفههای هویتی یکی از استراتژیهای جریانات معاند در سالهای گذشته بوده است؛ استراتژی سیاسیای که البته بیشتر مواقع با روکشهایی فرهنگی و روزمره پیگیری میشود و در بطن خود هدفی جز نابود کردن انسجام ملی ایرانیان ندارد. کافی است به محتوای تولیدات رسانههای فارسیزبان خارج از کشور در یک دهه گذشته نگاهی کوتاه بیندازیم تا با حجم انبوهی از برنامهها و گفتوگوهایی مواجه شویم که محور اصلی آنها ایجاد تشکیک در عناصر و ارزشهای ملی، مذهبی و خانوادگی است؛ مسالهای که هفته گذشته و پس از اعتراضات مردم خوزستان نیز به شکلی عریانتر و در پوشش طرح تشکیک پیرامون ارزش بودن مفهوم تمامیت ارضی خود را نمایان کرد. در چنین فضایی احتمالا خشم و عصبانیت این رسانهها و فعالان شناختهشده ضدانقلاب در داخل و خارج از کشورمان بعد از هر موفقیت ایران در عرصههای مختلف و از جمله مسابقات قابل پیشبینی است؛ سوژهای که این بار دیگر نه به شکل غیرمستقیم که با صراحتی بینظیر خود را در مواضع روزهای گذشته جریان ضدانقلاب نمایان کرد و چهرههای بدنام خارجنشین ضمن ابراز خشم از موفقیت یک ورزشکار ایرانی، از عزمشان برای پس گرفتن مدال طلای «جواد فروغی» به علت اشتغال در یکی از بیمارستانهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سخن گفتند؛ اتفاقی که سال گذشته نیز در پوشش تشکیل کمپین «تحریم ورزش ایران» از سوی برخی مزدوران خارجنشین پیگیری شده و ناکام مانده بود. با این حال احتمالا پرسشی که در فضای عمومی جامعه ایران مطرح میشود آن است که علت این خشم و غضب چیست؟ اگر به فرض جریان ضدانقلاب به عنوان عامل اجرای سیاستهای آمریکا از موفقیت ورزشی یک پرستار شاغل در بیمارستان بقیهالله خشمگین شده، چرا سال گذشته به دنبال تحریم ورزش ایران و ممانعت از حضور در میادین بینالمللی بوده است؟ مسابقات ورزشی دقیقا چه تاثیری بر معادلات جریانات معاند و وطنفروش داشته که آنها را به این سطح از جنون برای جلوگیری از موفقیتهای ورزشی کشورمان کشانده است؟ پاسخ این پرسشها هرچند در ظاهر امر به مسائل ورزشی مربوط میشود اما عملا پشت پرده سناریوی جریانهای ویرانیطلب و ضدانقلاب را عیان میکند.
* جبر فلاکت ایران؛ ضیافت خارجنشینان
خط ثابت رسانههای ضدانقلاب در طول 4 دهه گذشته تاکید بر فلاکت حتمی ایرانیان، بزرگنمایی مشکلات و در نهایت ناامیدسازی مردم بوده است؛ خطی که همواره در برهههای مختلف و در ظاهر اطلاعرسانی درباره حوادث تلخی همچون بلایای طبیعی و بیماری (سیل، زلزله، شیوع ویروس کرونا و...) یا پوشش اعتراضات مردمی و درگیریهای خیابانی به وضوح قابل مشاهده است. خط ثابت جریانات ضدانقلاب برای خلق این تداعی که فلاکت یک پدیده جبری در جغرافیای ایران است به اشکال مختلفی پیگیری میشود؛ خطی که نهایتا طلوع هیچ روز خوبی را در ایران ممکن نمیداند و مهاجرت را تنها راه خوشبختی ایرانیان توصیف میکند. در این فضا طبیعتا هر حادثه، خبر و مؤلفهای که به «خشنودی جمعی» و «غرور ملی» ایرانیان ختم شود به عنوان امری نامطلوب تلقی میشود.
خواهناخواه ورزش به عنوان یک میدان رقابت ملی که بیشترین جذابیت را برای مردم دارد دقیقا به عنوان یکی از میدانهای خلق «خشنودی جمعی» و «غرور ملی» به حساب میآید؛ میدانی که پیروزیهای آن گاه تبدیل به نوستالژی جمعی مردم میشود و حتی شکستهایش نیز حس دلسوزی همزمانی را میان دهها میلیون ایرانی به وجود میآورد و در نهایت کلیشه «جبر فلاکت» را با چالش مواجه میکند. همین مساله به عنوان یکی از اصلیترین اهداف بدخواهان ایران برای ناکام گذاشتن ورزش ایران شناخته میشود. وقتی یک کشور تحت تاثیر بیسابقهترین نظام تحریمی از سوی دشمنان در مضیقه قرار گرفته است و با مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی دستوپنجه نرم میکند، رسانههای بیگانه تمام توان خود را بر تبدیل کردن این فشارها به یک نارضایتی و ازخودبیگانگی جمعی میگذارند، در این شرایط پیروزی یک ورزشکار ایرانی و خلق «خشنودی جمعی» و «غرور ملی» دقیقا در نقطه مقابل تمام اهداف بدخواهان قرار میگیرد و ملتی را که به واسطه رنجهای تحمیل شده متفرق شده است در موضوعی مشترک به یک رضایت واحد میرساند. تلاش برای سرکوب این رضایت و شادی مهمترین هدفی است که از سوی این جریانات پیگیری میشود. تقلاهای مسیح علینژاد به عنوان یکی از بازوهای رسانهای جریان برانداز که ابایی از تشویق دشمنان ایران برای تشدید تحریمها و فشار بر مردم ایران ندارد، برای تحریم ورزش ایران و حمله آشکار به ورزشکار موفق ایرانی نشان از هراس بدخواهان ایران از شکلگیری حتی لحظهای حس شادی و رضایت در میان ایرانیان دارد.
* علیه همبستگی جمعی
هویتزدایی از جامعه ایرانی و خنثی کردن تمام مؤلفههایی که یک «ما»ی ایرانی را شکل میدهد از دیگر ملازمات فروپاشی هر کشوری به حساب میآید. حمله به زبان فارسی، تضعیف نهاد خانواده، ترویج دینگریزی، بیاهمیت جلوه دادن آینده وطن، بیاعتبار کردن تاریخ مشترک و مفاخر ملی و... در ظاهر امر مواردی بیارتباط به یکدیگر هستند اما در عمل نشان از یک پروژه واحد برای بیهویتسازی یک جامعه و از میان برداشتن تمام عوامل همبستگی و همسرنوشتی آنها دارد.
گذار از انسجام ملی به عنوان سرمایه هر کشور برای دفاع از خود در مقابل تجاوز و تعدی خارجی به افتراق و ازخودبیگانگی ملی نیازمند تضعیف و خنثیسازی هر آن چیزی است که مردم کشوری را به فهم و ادراکی مشترک میرساند. مسابقات ورزشی هرچند در ظاهر امر به عنوان یک تفنن جمعی شناخته میشود اما عملا یکی از بسترهای فهم و ادراک مشترک پیرامون حادثهای واحد در یک ملت است. زمانی که تمام مردم از پیروزی یک ورزشکار به وجد میآیند یا لحظهای که همگی با ضربه فنی شدن کشتیگیری آه و ناله سر میدهند در حال تجربه یک حس مشترک ذیل حادثهای ملی هستند؛ حادثهای که در آن معیار خوشی و ناخوشی نتیجهگیری نمایندهای از یک ملت است.
خشم معاندان ایران از موفقیت فرزندان ایران در آوردگاههای بینالمللی سوای اینکه باعث تقویت خشنودی جمعی ایرانیان میشود، به این مساله نیز بازمیگردد که اساسا میدان ورزش به تقویت همبستگی و همسرنوشتی مردم کمک میکند. از میان برداشتن این همبستگی و تضعیف تجربه جمعی یکی از اهداف براندازان و بدخواهان است.
چنانکه روز گذشته و در جریان مسابقه تکواندو میان نماینده کشورمان با ورزشکار پناهنده شاهد فعالیت و موجسواری گسترده رسانهها برای ایجاد دوقطبی و تقابل میان هموطنانمان بودیم؛ به گونهای که آنها که تا روز قبل از موفقیت ورزشکاران ایرانی عصبانی شده بودند، سعی کردند پیروزی ورزشکار پناهنده شده را به عنوان پیروزی یک ایرانی اطلاعرسانی کنند (!)
ارسال به دوستان
درباره کیمیا علیزاده که در مسیر اشتباه قرار گرفت
کیمیاگری وارونه
محمد رشوند: چه کسی بازنده واقعی این بازی است؟ ناهید کیانی تکواندوکار تیم ملی ایران یا کیمیا علیزاده، نماینده تیم پناهندگان المپیک؟ حقیقتش ایجاد دوقطبی در این بین، بازی ۲ سر باخت همه ماست، در این همه، کیمیا هم وجود دارد. او بدون هیچ دلیل روشن و مشخصی، خواست دیگر برای کشورش مسابقه ندهد. با پرچم پناهندگان رو در روی ناهید کیانی قرار گرفت و در ظاهر مسابقه اول را برد اما در ادامه با باخت در بازی نیمهنهایی برابر ورزشکار ترکیهای دستش از رسیدن به مدال کوتاه ماند. همان دختری که 5 سال قبل در ریو سوم شد و نامش برسر زبانها افتاد بنا به مسیر غلطی که رفت عوض ترقی و رسیدن به مدال بهتر، حالا خودش را از رفتن روی سکو محروم میکند. این همه واقعیت است. علیزاده مسیر را اشتباه رفت. هم تکواندوی ایران را از مدال محروم کرد هم خودش را.
اما هنوز هیچ چیز به پایان نرسیده. هیچ ورزشکاری با ایستادن مقابل کشورش به هیچ جایی نرسیده و کیمیا هم از این قاعده مستثنا نیست. پلهای پشت سر هنوز خراب نشده است. او با یک تصمیم عقلانی و درست میتواند باز هم کیمیای ورزش ایران باشد. جایی که یک ملت همانند مسابقات ریو در 5 سال قبل، با جان و دل برایش دعا کردند چرا که او را یکی از خودِ خودشان میدانستند. جای علیزاده اینجاست. در قلب کشورش. در قلب مردم کشورش. پناهنده شدن برای افرادی است که جایی در کشورشان ندارند یا کشورشان در موقعیت جنگی است. آیا براستی این موارد درباره کیمیا صدق میکند؟ آن عینک سیاسیکاری را بردارید و انصافا حقیقت را ببینید و نظاره کنید. چه فشاری روی او اینجا بود که حالا از آن رها شده؟ غیر از این است که همه بیلبوردهای ما پر شده بود از نام و عکسش؟ غیر از این بود که رئیسجمهور بارها ستایشش کرد؟ غیر از این بود که با برنزش، طلایی برخورد کردند و همه جوره هوایش را برای آینده داشتند؟
این شکست و ناکامی بیشتر از اینکه برای تکواندوی ایران باشد، برای مهرهای است که این کشور سالها برایش سرمایهگذاری کرد و هنگام گرفتن محصول، متاسفانه یک تصمیم غلط شخصی، همه چیز را سر بزنگاه مهم نابود کرد. اما فردا برای اوست؛ اگر بازگردد به همان راهی که بیراهه را بر آن ترجیح داده است.
مسیر برای او باز است. جای او همینجاست. این کشور آنقدر پتانسیل دارد که قطعا از بین دختران فردایش کیمیایی دیگر چهره میشود اما واکنش ما برابر یک تصمیم غلط نباید شبیه او باشد. هنوز مسیر بازگشت باز است. ناکامی توکیو باید برای او درس عبرتی باشد که از راه غیرسالم نمیشود حتی در ظاهر به موفقیت رسید.
هنوز مردم ایران و جهان او را با مدال برنز 2016 ریو برای زنان ایران به یاد میآورند. او هنوز ریشهاش در این آب و خاک است. اگر آن دوربرگردان مقابل چشمش را ببیند. اگر پرچمش و وطنش را ببیند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|