|
تمرینات استقلال به مدت ۱۰ روز تعطیل شد
فرهاد مجیدی، سرمربی استقلال تهران بعد از بازی با فولاد و شکست در فینال جام حذفی، به شاگردانش اعلام کرد تمرینات این تیم به مدت 10 روز تعطیل خواهد بود. طبق اعلام کادر فنی استقلال، بازیکنان این تیم باید 28 مرداد در محل تمرین حاضر شوند تا برای دیدار با الهلال عربستان در لیگ قهرمانان آسیا استارت بزنند. بر اساس این گزارش، استقلال باید 22 شهریور در لیگ قهرمانان آسیا مقابل الهلال عربستان قرار بگیرد.
ارسال به دوستان
استقلال با شکست در فینال جام حذفی، جام را به فولاد خوزستان اهدا کرد
پایان تلخ
کیاوش عزیزی: فولاد با شایستگی قهرمان جام حذفی شد و طبیعتا آنچه در این سطور میآید، قرار نیست از ارزشهای فولاد کم کند. آنها در طول 120 دقیقه تیم بهتری درون زمین بودند و در پنالتی هم خوششانستر از رقیب اما باید نگاهی تحلیلیتر به باخت استقلال کرد؛ چرا این تیم ۲ فصل پیاپی در فینال حذفی هوادارانش را اینگونه عذاب میدهد؟
استقلال مهمترین بازی فصل خود را مقابل فولاد در حالی واگذار کرد که فرهاد مجیدی را روی نیمکت نداشت، چرا که او در دیدار برابر گلگهر با اخطاری که گرفت از نشستن روی نیمکت محروم شده بود. علاوه بر فرهاد، سیدحسین حسینی، تأثیرگذارترین مهره تیم در رقابتهای جام حذفی، کسی که با مهار پنالتی مهدی عبدی بیشترین نقش را در پیروزی استقلال مقابل پرسپولیس ایفا کرد هم در درون چارچوب غایب بود و از این رو میتوان گفت امیر قلعهنویی به رغم شکست مقابل استقلال، این تیم را تا حدی خلع سلاح به دیدار مقابل فولاد فرستاد.
به هر حال نمیتوان منکر این شد که فرهاد مجیدی با توجه به خصوصیاتی که دارد، نبرد کنار خطها را به کمتر کسی واگذار میکند و همچنین حضورش در محدوده مجاز مربیان، یک انگیزه مضاعف برای بازیکنانش ایجاد میکند و این در شرایطی است که قریب به اتفاق میدانیم جواد نکونام نیز یکی از مربیانی است که تبحر خاصی در این زمینه دارد و تیمش را بخوبی از کنار زمین هدایت میکند. به همین خاطر غیبت فرهاد در دیدار فینال بیشتر از هر دیداری به چشم آمد و از این رو از فرهاد انتظار میرفت در دیدار مقابل گلگهر طوری عمل کند که در صورت پیروزی احتمالی و نبود نفرات کافی به عنوان اعضای کادر فنی، لااقل موجبات حذف خود نشود.
استقلال دومین قهرمانی جام حذفی را طی ۲ فصل گذشته از دست داد؛ ۲ جامی که میتوانست برای این تیم نقشی فراتر از یک قهرمانی ساده بازی کند؛ ۲ جامی که در این مقطع از زمان از هر چیزی برای باشگاه واجبتر بود اما در بازی نقشجهان، گویا بازیکنان تیم از دقیقه یک تا دقیقه 120 این دیدار، به نوعی در جریان فواید و اثرات مثبتی که این قهرمانی میتواند برای باشگاه و هواداران تشنهاش داشته باشد نبودند و در کل از شکل بازی تیم به نظر میرسید بازیکنان از اهمیت این مسابقه غافلند.
در واقع باید گفت استقلال شبیه تیمی بازی میکرد که چندان محتاج برد نبود. آنها در تمام دقایق بازی حتی برای یک بار هم نتوانستند دروازه فولاد را روی یک حرکت تیمی یا حتی یک ارسال ساده تهدید کنند، تکموقعیتی هم که نصیب مهدی قائدی شد، ناشی از اشتباه فردی بازیکنان حریف بود. انگار استقلال از همان ابتدا به دنبال کشیده شدن بازی به ضربات پنالتی بود.
* انگیزه بالای فولاد
در طرف مقابل اما مشخص بود بازیکنان فولاد انگیزه بسیار بیشتری نسبت به آبیپوشان دارند. در واقع جواد نکونام بخوبی توانسته بود شاگردانش را برای فتح نخستین عنوان قهرمانی فولاد در تاریخ مسابقات جام حذفی تهییج کند. میل به پیروزی و دوندگی فولادیها در سراسر زمین بر خلاف آبیپوشان، حاکی از آن بود که آنها به اهمیت قهرمانی برای هوادارانشان کاملا واقفند و بخوبی توجیه شدهاند که مسلما بخش زیادی از آن مرهون وجود سعید آذری به عنوان مدیرعامل تیم است.
از سوی دیگر میتوان به این نکته نیز اشاره کرد که عدم قهرمانی فولاد حکم خداحافظی آنها از لیگ قهرمانان آسیا را امضا میکرد و طبیعتا این موضوع بزرگترین دلیل شاگردان نکونام برای غلبه بر استقلال بود.
قدر مسلم هواداران منطقی استقلال بخوبی میدانند تیمشان خیلی خوششانس بود که دروازهاش طی 90 دقیقه یا حتی 120 دقیقه باز نشد، چرا که فرشاد احمدزاده به تنهایی میتوانست در ۲ نوبت با ضربه سر دروازه استقلال را باز کند و در این میان بیتفاوتی بازیکنان استقلال در جاگیری و مهار او که اتفاقا در همین فصل موفق به باز کردن دروازه استقلال شده بود، جای تعجب بسیار زیادی دارد. به واکنشهای او پس از گل نشدن فرصتهایش دقت کنید تا بیشتر پی به میزان انگیزه شاگردان نکونام ببرید.
بازی استقلال از جهات زیادی به نمایش این تیم مقابل گلگهر شباهت داشت. استقلال در آن دیدار هم که محرومی نداشت کاملا فوتبال بیآزار و سردرگمی ارائه داد به طوری که شاید اگر داور آن دیدار آن ۲ پنالتی را که البته اولی مشکوک بود نمیگرفت، استقلال در همان مرحله ماقبل فینال با جام خداحافظی کرده بود. باید بپذیریم استقلال پس از دیدار مقابل پرسپولیس و شکست حریف، دیگر نشانی از آن تیم نیمفصل دوم نداشت؛ تیمی که توانسته بود در 10 بازی 9 برد متوالی به دست آورد.
به روند تیمی استقلال پس از پیروزی در داربی که میپردازیم، مشاهده میکنیم بازیکنان این تیم تصور میکردند کار دیگر تمام شده است و حالا با توجه به حمایتی که از سوی هواداران به خاطر این برد میشوند، میتوانند لااقل بخشی از مطالباتشان را دریافت کنند که البته حقشان است. کافی است به تعداد جلسات تمرینی تیم که پس از بازی مقابل پرسپولیس لغو شده است توجه کنیم تا یکی از دلایل مهم افت بازیکنان این تیم را در مهمترین مقطع از فصل متوجه شویم.
بازیکنان استقلال پس از داربی ابتدا خبرنگاران را به محل تمرین فراخواندند و ضمن لغو تمرینات، اعتراضات گستردهای به کارگزار، هیاتمدیره و مدیرعامل تیم ترتیب دادند که پس از آن، با این ادعا از سوی کارگزار روبهرو شدند که در صورت قهرمانی در جام حذفی حاضریم پاداش ویژهای را برای مجموعه تیم در نظر بگیریم و در این برهه بهتر است تمرکزتان را معطوف بازیهای باقیمانده کنید که البته بیراه هم نبود.
آیا بهتر نبود مجموعه تیم پس از داربی تا حدی عجله به خرج نمیدادند و میگذاشتند پس از قهرمانی احتمالی در جام حذفی برای دریافت مطالباتشان تمرینات را لغو کنند؟ در واقع دلیل افت فاحش استقلال بعد از داربی چه میتواند باشد، جز اینکه بازیکنان آنطور که باید و شاید برای قهرمانی در جام حذفی تمریناتشان را مثل قبل دنبال نکردند؟ به نظر میرسد مجموعه تیم پس از آخرین داربی و برد در ضربات پنالتی تا حد زیادی اشباع شد و به نوعی فاقد آن ولع لازم برای کسب عنوان قهرمانی در جام حذفی بود.
شاید اینطور عنوان شود که اگر استقلال در ضربات پنالتی برنده میشد، دیگر شاهد چنین حرف و حدیثیهایی نبودیم - که البته میپذیریم- اما نمیتوان این حقیقت آشکار را کتمان کرد که استقلال در 2 بازی آخر خود در جام حذفی هیچ شباهتی به آن استقلال نیمفصل دوم نداشت؛ امری که به هیچ شکل نمیتوان آن را انکار کرد.
به هر صورت، یک جام دیگر و در عین حال یک سهمیه مستقیم دیگر هم از کف استقلال در یکی از سختترین برهههای تاریخ این تیم رفت و بدون شک این اتفاق تلخ تبعات سختی خواهد داشت که باید به انتظار بمانیم و ببینیم مدیران باشگاه قادرند این بحران را مدیریت کنند؟
استقلال یک ماه دیگر باید به مصاف الهلال عربستان برود که قطعا پیروزی در آن بازی میتواند بخش زیادی از ناکامیهای استقلال را در این فصل جبران کند، البته به شرطی که درخور برد تیمی در کلاس الهلال رفتار و تمرین کنند که این مهم حاصل نخواهد شد جز با درایت مدیران باشگاه و اعضای کادر فنی که در حال حاضر تعدادشان به ۳ نفر هم نمیرسد.
***
برای مجیدی که علیه مدیریت باشگاه شورش کرد
تیم یک نفره نداریم
این پایان کار تیمی بود که مربیاش علیه همه ارکان مدیریتی باشگاه قیام کرد. همه را علیه استقلال دانست و تصور کرد فقط او و دوستانش دلسوز استقلال هستند. مشکلات مالی عینا برای رقیب هم بود اما نه آنها تمرینی تعطیل کردند و نه اینگونه علیه مدیریت شمشیر را از رو بستند. چه انتظاری از هیاتمدیره جدید استقلال داشتید؟ مدیریت پیشین، سنگینترین تعهدات تاریخ را با 9 قرارداد نجومی بر پیکره تیم تحمیل کرد. منابع درآمد هم مشخص است و بیشتر از آن نمیشد هزینه کرد. با این وجود سرمربی تیم از آنجا که تصور میکرد در صورت قهرمان نشدن در حذفی، جایگاهش متزلزل است، از همان تک بردهای لیگ و حذفی شروع به مقابله با مدیریت کرد. خب! این هم پایان کار. مجیدی در لیگ تیمی را که 6 امتیاز با صدر جدول فاصله داشت گرفت و با فاصله 11 امتیازی سوم کرد و برای دومین سال متوالی در فینال جام حذفی شکست خورد. آیا باز هم مقصر مدیریت است؟
حالا زمان آن است هیاتمدیره آبیها بر خلاف سرمربی این تیم که سعی داشت همه فضای مجازی را علیه مدیریت تیم کند، جلسهای را تشکل بدهد تا بدون حب و بغض و تنها بر اساس کارنامه و عملکرد و توانایی درباره کادر فنی تصمیم بگیرند. اگر قرار به حفظ مجیدی باشد، باید او بداند دیگر همه کاره نخواهد بود و تیمی که هیاتمدیره و مدیرعامل دارد، باید حتی پاداشها از کانال آنها باشد، نه اینکه دوستان متمول سرمربی برای خراب کردن مدیریت از جیب پول بدهند. اگر آنها (دوستان سرمربی) عاشق استقلال هستند، بیایند و همین الان همه مطالبات بازیکنان را صفر کنند. مرد عمل هستند، یا علی. اگر هدفشان خوشحالی استقلال است، پس چرا بعد از برد داربی ناپدید شدند؟
ارسال به دوستان
اخبار
محرومیت امیر قلعهنویی
سرمربی تیم فوتبال گلگهر به ۳ ماه محرومیت از حضور در همه مسابقات فوتبال محکوم شد. دیدار استقلال تهران و گلگهر سیرجان در نیمهنهایی جام حذفی در شرایطی با شکست آبیهای سیرجانی خاتمه یافت که امیر قلعهنویی بشدت نسبت به تصمیمات داور مسابقه که وحید کاظمی بود، اعتراض داشت و پس از مسابقه حرفهای تندی به زبان آورد. چند روز پس از این مسابقه حالا سرمربی تیم فوتبال گلگهر که همچنان پرافتخارترین مربی تاریخ لیگ برتر به شمار میرود، با محرومیتی مواجه شده که پیشتر تجربهاش نکرده و ۳ ماه از فصل آینده باید از فوتبال دور باشد و 300 میلیون تومان هم جریمه نقدی بپردازد. رای کمیته انضباطی به شرح زیر است: «درباره تخلفات انتسابی به امیر قلعهنویی و سعید الهویی سرمربی و مربی تیم گلگهر سیرجان مبنی بر نشر اکاذیب و توهین از طریق بیان مطالبی در مصاحبههای بعد از بازی بین ۲ تیم گلگهر سیرجان و استقلال تهران در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۴۰۰ از سوی نامبردگان و همچنین پس از اخراج سعید الهویی از مسابقه علیه داوران مسابقات، فدراسیون فوتبال و اعضای تیم استقلال با توجه به مجموع اوراق و محتویات پرونده از جمله سخنان قلعهنویی از قبیل «در این ۴۰ سال فقط چیزی که بوده ظلم بوده و ظلم بوده و ظلم و نمونهاش را در فوتبال هم میبینیم ما هم لقمهمون سالمه و هم نطفهمون و عین خیلیها نیست که این نونها را خورده باشیم» و اظهارات سعید الهویی از قبیل «به داور بازی و استقلال با هم تبریک میگویم، امروز فوتبال روی کثیف خودش را به ما نشان داد» و بدرفتاری ایشان پس از اخراج از زمین مسابقه و سایر قرائن موجود در پرونده تخلفات انتسابی به مشارالیهما محرز و مسلم تشخیص و با لحاظ تعدد و تکرار تخلفات آنها مستند به مواد ۷۱، ۹۲ و ۱۱۷ مقررات انضباطی مصوب ۱۳۹۷ امیر قلعهنویی به ۳ ماه محرومیت از همراهی تیم خود در تمام مسابقات رسمی فوتبال در فصل آتی و پرداخت ۳ میلیارد ریال جریمه نقدی، سعید الهویی به ۲ ماه محرومیت از همراهی تیم خود در تمام مسابقات رسمی فوتبال در فصل آتی و پرداخت مبلغ 300 میلیون ریال جریمه نقدی و باشگاه گلگهر سیرجان نیز با توجه به تحقق مسؤولیت تضامنی موضوع ماده ۵۰ مقررات انضباطی به پرداخت مبلغ ۲ میلیارد ریال جریمه نقدی محکوم شدند. رأی صادره با رعایت بند ۴ ماده ۱۰۳ مقررات موصوف قابل اجرا بوده و ظرف مدت ۷ روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی نزد کمیته استیناف است. ضمنا باشگاه گلگهر سیرجان در پرداخت جرایم نقدی قلعهنویی و الهویی نیز دارای مسؤولیت تضامنی است».
***
تغییر کادر فنی تیم ملی تکواندو جدی شد
پس از برگزاری دومین جلسه کمیته فنی فدراسیون تکواندو، شنیدهها حاکی است تغییر کادر فنی تیم ملی تکواندو قطعی شده است. پس از نتایج ضعیف تکواندوی ایران در بازیهای المپیک توکیو و ناکامی در کسب مدال، جلسه دوم کمیته فنی فدراسیون تکواندو با حضور چهرههایی همچون هادی ساعی و یوسف کرمی به ریاست پولادگر برگزار شد. شنیدهها حاکی است با توجه به نتایج به دست آمده، تغییر سرمربی تیم ملی تکواندو حتمی است و در این میان نیز روی گزینه مناسب برای جانشینی مباحثی مطرح شده است. ظاهرا فدراسیون روی یکی، دو گزینه برای جانشینی نظر دارد اما در این میان احتمال برخی مخالفتها از سوی چهرههای شاخص با حضور این افراد در رأس تیم ملی وجود دارد. قرار است فدراسیون تکواندو با بررسی و تبادل نظر با قهرمانان و کارشناسان، در نهایت بهترین گزینه را برای هدایت تیم ملی انتخاب کند.
***
سردار، جانشین ادین ژکو در تیم مورینیو؟
مذاکرات بین سردار آزمون و بایرلورکوزن بهم خورد؛ این مقدمه خبر آغاز تلاش رم برای جذب مهاجم ایرانی است. به گزارش ورزش سه، در شرایطی که گفته میشد بایرلورکوزن و بوندسلیگا مقصد بعدی سردار آزمون خواهند بود اما سنگ ۲۰ میلیون یورویی زنیت جلوی پای باشگاه آلمانی باعث شد این انتقال منتفی شود و حالا «نیکولا شیرا» از پایان مذاکرات بین طرفین خبر داده است. با این حال این خبرنگار ایتالیایی اعلام کرده آزمون قصد ترک زنیت را دارد و قراردادش سال آینده به اتمام خواهد رسید. وی همچنین خبر داد باشگاه رم هنوز به سردار علاقهمند است. همچنین «پیر توری» دیگر خبرنگار ایتالیایی نوشت باشگاه اینترمیلان به دنبال جذب ادین ژکو برای جانشینی روملو لوکاکو است و اینتر برای قرارداد ۲ ساله ژکو را متقاعد کرده. این خبرنگار ایتالیایی از مخالفت رم با چنین پیشنهادی خبر داده و اعلام کرده سردار آزمون یکی از گزینههای جانشینی ژکو خواهد بود.
ارسال به دوستان
فرنگیکاران المپیکی نمره قبولی گرفتند
«بنا» و حسرت ۲ مدال دیگر
علی هنرمنش: تیم 5 نفره کشتی فرنگی ایران با کسب یک مدال طلا و یک برنز در المپیک توکیو توانست تا حدی انتظارات را برآورده کند؛ هر چند میتوانست نتایج بهتری بگیرد. پرونده بازیهای المپیک توکیو در حالی برای تیم ملی کشتی فرنگی ایران بسته شد که شاگردان محمد بنا توسط محمدعلی گرایی و محمدهادی ساروی به 2 مدال طلا و برنز رسیدند. هر چند کسب 2 مدال در 5 وزن میتواند نتیجه قابل قبولی باشد اما تیم ملی کشتی فرنگی ایران پتانسیل کسب ۲ مدال دیگر را هم داشت. یکی از اوزانی که میتوانست برای ایران مدالآوری کند، وزن ۶۰ کیلوگرم بود که دوبنده آن بر تن علیرضا نجاتی بود. جوان بااخلاق و باانگیزه که در دور نخست به مصاف «آرمن ملکیان» از ارمنستان رفت و در یک کشتی نزدیک با نتیجه ۵ - ۵ مغلوب شد. نجاتی میتوانست برنده این دیدار باشد و راه رسیدن به مدال را طی کند اما باخت غیرمنتظره نجاتی که کادر فنی حداقل یک مدال برنز برای او کنار گذاشته بود، حسرت بزرگی برای محمد بنا بود، بویژه آنکه باخت فرنگیکار ارمنی، باعث حذف نجاتی از المپیک شد. در وزن ۶۷ کیلوگرم اما اتفاقی افتاد که کمتر کسی انتظارش را داشت. محمدرضا گرایی، جوان شیرازی تیم ملی کشتی فرنگی پس از استراحت در دور نخست، در دور دوم با نتیجه ۸ بر صفر جولین هورتا از کلمبیا را شکست داد اما شاهکار او وقتی رو شد که گرایی توانست در دور سوم در یک کشتی حساس و نفسگیر «فرانک استابلر» قهرمان جهان از آلمان را با نتیجه ۵ - ۵ مغلوب کند و به نیمهنهایی برسد. گرایی در این مرحله با تکیه بر روحیه و انگیزه بالای خود «راماز زوئیدزه» از گرجستان را هم ۶ بر یک برد و فینالیست شد. او در فینال هم غوغا کرد و با نتیجه ۹ بر ۱ «پرویز نصیباف» از اوکراین را شکست داد و به طلای المپیک رسید. طلایی که کسی توقع آن را نداشت اما با تلاش و خودباوری گرایی حاصل شد.
* دومین حسرت
به جرأت میتوان ناکامی محمدعلی گرایی، کاپیتان تیم ملی کشتی فرنگی در وزن ۷۷ کیلوگرم را دومین حسرت محمد بنا و کادر فنی دانست. گرایی که همه او را یک پای فینال میدانستند و با کمی ارفاق، یک مدال برنز برایش کنار گذاشته بودند، در دور نخست با نتیجه ۷ بر ۳ «یوسوانیس پنا فلورس» از کوبا را مغلوب کرد. در دور بعد با نتیجه ۵ - ۵ در ثانیههای پایانی با فن سنجاب پرنده موفق به شکست «بوزو استارسویچ» از کرواسی شد و به نیمهنهایی رسید اما در این مرحله در یک مصاف نزدیک ۶ بر ۵ مغلوب «تاماس لورینچ» قهرمان جهان و نایب قهرمان المپیک از مجارستان شد و به ردهبندی راه یافت. او با حضور در دیدار ردهبندی امید فراوانی به کسب مدل برنز داشت اما بر خلاف پیشبینی نتوانست حریف «شوهی یابیکو» از ژاپن شود و با تحمل شکست ۱۳ بر ۳ به عنوان پنجمی بسنده کرد.
* ساروی در حد خودش ظاهر شد
در وزن ۹۷ کیلوگرم محمدهادی ساروی نماینده ایران در المپیک بود که در نهایت توانست مدال برنز بگیرد. بیتردید اگر او در نیمهنهایی به قهرمان جهان و المپیک نمیخورد، میتوانست یک پای فینال و رنگ مدالش مرغوبتر باشد. به هر حال او دور اول «آدم بودجملین» از الجزایر را ۹ بر صفر برد و دور بعد با نتیجه ۶ بر صفر «کریل میلوف» از بلغارستان را شکست داد. ساروی در نیمهنهایی به سد محکمی به نام «آرتور الکسانیان» قهرمان جهان و المپیک از ارمنستان برخورد کرد و با نتیجه ۴ بر ۱ باخت و به ردهبندی رفت. این جوان مازنی در این دیدار «آروی ساوولاینن» از فنلاند را در یک کشتی دیدنی ۹ بر ۲ شکست داد و به مدال برنز رسید. او از همان ابتدای حضورش روی تشک المپیک نشان داد برای کسب مدال میجنگد و قدر حضور در این آوردگاه بزرگ را میداند.
* سنگین وزن شجاع
امین میرزازاده در وزن ۱۳۰ کیلوگرم را باید یکی از شجاعترین فرنگیکاران تیمملی دانست، چرا که در المپیک ۲۰۲۰ توکیو با شجاعت و جسارت با بهترینهای جهان «سرشاخ» شد بدون آنکه ذرهای از آنها هراس داشته باشد. میرزازاده بعد از اینکه در دور اول «مین سئوک کیم» از کرهجنوبی را با نتیجه ۶ بر صفر شکست داد، در دور بعد به افسانه کشتی فرنگی جهان و المپیک یعنی «میهاین لوپز» از کوبا رسید. مصافی که هر چند با نتیجه ۸ بر صفر به سود غول کوبایی رقم خورد اما میرزازاده بدون توجه به نام حریف روی تشک ظاهر شد و از پیشباخته کشتی نگرفت. این جوان خوزستانی در ادامه مسابقات با حضور در گروه بازندهها «آلین الکسیوس سیوراریو» از رومانی را با نتیجه ۵ بر ۱ برد و به ردهبندی رفت اما دوباره به یکی دیگر از قهرمانان عنواندار جهان و المپیک رسید. میرزازاده در این مرحله با «رضا کایالپ» از ترکیه سرشاخ شد و با نتیجه ۷ بر ۲ شکست خورد و به عنوان پنجم المپیک رضایت داد.
ارسال به دوستان
غزه شهری اندازه کرج!
مهدی بختیاری*: هنوز ناصر در مصر بر سر کار بود که ۳ کشور بزرگ عربی یعنی مصر، اردن و سوریه تصمیم گرفتند به نیابت از دنیای عرب وارد جنگی تمامعیار با رژیم اشغالگر قدس شوند اما این جنگ به شکل ناباورانهای ظرف 6 روز به پایان رسید، در حالی که اسرائیل در پایان این 6 روز صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن و ارتفاعات جولان را به اشغال خود درآورد و بر همه «بیتالمقدس» نیز مسلط شد.
پایان این جنگ البته با قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل همراه بود که صهیونیستها را ملزم به خروج از مناطق اشغالشده میکرد؛ قطعنامهای که تا امروز نیز جز در برخی موارد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد، به اجرا درنیامد.
سال 1973، کشورهای عربی جنگ دیگری را آغاز کردند که به موجب آن مصر توانست بخشهای زیادی از کشورش را آزاد کند ولی با پا پس کشیدن یک باره سادات که بعد از مرگ ناصر در مصر به قدرت رسیده بود، جنگ مغلوبه شد. مصر پای میز مذاکره با اسرائیل رفت، «کمپدیوید» را امضا کرد و صحرای سینا را پس گرفت و به این ترتیب یکی از بزرگترین دشمنان رژیم صهیونیستی، حالا شریک و همپیمان او شده بود.
سال 1982، صهیونیستها این بار به لبنان حمله کردند و در یک پیشروی برقآسا خود را به بیروت رساندند. این جنگ 18 سال طول کشید و در جریان همین جنگ بود که نیروهای رزمنده شیعه لبنانی منسجم شده و کمکم حزبالله را تشکیل دادند.
شیعیان لبنان ضربات سنگینی بر پیکره ارتش شکستناپذیر صهیونیستی وارد کردند به طوری که در نهایت ماه مه سال 2000، ایهود باراک نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس، مجبور به عقبنشینی از جنوب لبنان شد. این نخستین بارقههای شکست بر پیکره ارتشی بود که خود را افسانه شکستناپذیری و ارتش اول منطقه میدانست.
اما نبرد سال 2006 نخستین جنگ تمامعیاری بود که رژیم صهیونیستی طعم داغ شکست را بخوبی در آن چشید.
این جنگ 12 جولای سال 2006 با عملیاتی که حزبالله لبنان طی آن ۲ نیروی نظامی ارتش اسرائیل را در مرزهای جنوب به اسارت گرفت، آغاز شد.
33 روز نبرد تمامعیار که با جنگ هوایی آغاز شد ولی برخلاف انتظار فرماندهان صهیونیست، آنها مجبور به ورود زمینی به خاک لبنان شدند.
ورود زمینی به خاک لبنان، سرآغاز شکستهای پیدرپی صهیونیستها شد. تانکهای «مرکاوا» به عنوان نماد ارتش شکستناپذیر(!) یکی پس از دیگری در وادیالحجیر طعمه شکارچیان حزبالله شدند. کشتهها در میان افسران و نیروهای رزم زمینی اسرائیل افزایش یافت و در نهایت پس از 33 روز، ارتش صهیونیستی که آمده بود حزبالله را نابود کند، دستان خود را بالا برد. این شکست به عرصه میدان محدود نماند و به زلزلهای در ارکان قدرت سیاسی این رژیم نیز تبدیل شد. کمیته «وینوگراد» بسیاری از سران عالیرتبه رژیم را پای میز محاکمه کشاند تا دولتی که ارتشش را «الجیش الذی لایقهر» مینامید، نشان دهد هم در میدان و هم در سیاست از خانه عنکبوت هم سستتر است.
پس از جنگ 33 روزه، زنجیره شکستهای این رژیم در مصاف با حریفان به مراتب ضعیفتر از حزبالله لبنان نیز ادامه یافت.
اندکی بعد از این جنگ، صهیونیستها به غزه حمله کردند که به شکست دیگری برای آنها این بار در جنگی 22 روزه از مبارزان فلسطینی ختم شد. آنها چند بار دیگر هم به غزه حمله کردند ولی بهرغم دست بالای صهیونیستها در تجهیزات، این فلسطینیها بودند که از میدان جنگهای ۸ روزه، 50 روزه و ۲ روزه، فاتح بیرون آمدند.
آخرین نبرد آنها در ماههای گذشته هم جنگ 12 روزه موسوم به «شمشیر قدس» بود که اسرائیل را با یک سونامی موشکی از سوی غزه مواجه کرد. فلسطینیها برای نخستینبار شهرهای بزرگی نظیر تلآویو را زیر آتش موشکهای خود بردند و از زمین و هوا راکت و موشک بر سر اشغالگران ریختند.
امروز صهیونیستها در موضع ضعف قرار دارند و در حالی که بزرگترین دشمن خود را جمهوری اسلامی ایران میدانند، ولی در برابر متحدان ایران در لبنان و نوار غزه -که وسعتی به اندازه شهر کرج دارد(!)- ناتوان هستند.
* پژوهشگر دفاعی
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|