|
تفسیری بر نظامنامه اخلاقی سوره اسرا /1
چگونه زیستن
مصطفی نیکاقبال*: 16 آیه از سوره اسرا خلاصه حکمت زندگی است:
و َقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا (۲۳) وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَه وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا (۲۴)
خدا فرمان داده است جز او را نپرستید و به پدر و مادر احسان کنید. اگر یکیشان یا هر دویشان در کنار تو به سن پیری برسند، به آنها حتی یک «اَه» هم نگو، آنها را از خود مران، با آنها با احترام حرف بزن. برای آنها در نهایت فروتنی و مهربانی باش و دعا کن: خدایا! آنها را مشمول رحمتت کن، همانطور که وقتی بچه بودم، مرا با مهربانی بزرگ کردند.
در قرآن، ۳ جای دیگر نیز پس از توصیه به توحید، رعایت حال والدین مطرح شده و با همین لفظ «إحسان» آمده. این لفظ بسیار بجا انتخاب شده و میتوانست بهجایش بگوید به هر حرفی که والدین زدند گوش کرده و از آنها اطاعت کنید. اما خدا اطاعت از والدین را نخواسته، بلکه احسان به ایشان را خواسته است. فرق اطاعت و احسان از زمین تا آسمان است. اگرچه گاهی ممکن است مصداق مشترک پیدا کنند اما ذاتا متفاوتند. در اطاعت، قصد، تحصیل رضای بنده است و در احسان، قصد، تحصیل رضای خدا. لازم نیست کسی الزاما والدینش را از خود راضی کند و اصولا تحصیل رضایت مخلوق، در دین خدا، فینفسه ممدوح نیست چیزی که ممدوح است، احسان به مخلوق است برای رضای خدا.
اصلا مخلوق رضایتبردار نیست و رضایتش معمولا هوسی بیش نیست و دنبال رضایت والدین بودن، موجب گم شدن خط تعالی و عبودیت در انسان میشود. لذا انسان باید آنچه را بین خود و خدا، رضایت خدا میداند، عمل کند، در حالی که پیوسته به والدین خویش احسان و نیکی میکند.
به این آیه، التفات بفرمایید: وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا [عنکبوت: 8] به انسان سفارش کردیم به والدینش نیکی کند. اما اگر تلاش کردند چیزی را که نمیدانی بهجای من بپرستی، اطاعتشان نکن!
و نیز این آیه: وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلَى أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ [لقمان: 15] اما اگر پدر و مادر سعی کردند چیزهای دیگری را بیدلیل بهجای من بپرستی، از آنها اطاعت مکن در حالی که در زندگی با آنها پسندیده رفتار میکنی؛ در عوض در امور دینی تابع کسی باش که به درگاه من رو آورده. سرانجام، بازگشت شما بهسوی من است و شما را از کارهایتان باخبر میکنم.
این آیه از آیات کلیدی برای رفتار در منزل است و حدود تبعیت از والدین را حد میزند و مقید میکند.
کلا از نظر اسلام، اطاعت از والدین واجب نیست اما احسان به آنها واجب است. این آیه هم صریحا گفته به دین خدا در پرتو معلمی که خدا سر راهتان قرار داده عمل کنید اما به والدین هم بیحرمتی نکنید، در حالی که گوش به حرف شرکآلودشان نمیدهید. در این آیه شریفه ظریفهای لحاظ شده؛ اینکه معمولا وقتی پدر و مادر کسی متدین نیستند، او دوست یا معلمی بیرون از خانه مثلا در مدرسه یا مسجد محل پیدا میکند و مجذوب صفای ایمان او میشود. خداوند فرموده همین خط را بگیر و برو، اگرچه به مذاق والدینت خوش نیاید. به حرف آنها گوش مکن اما آنها را ترک هم مکن؛ «صَاحِبْهُمَا» یعنی آنها را از مصاحبت خود محروم نساز. یعنی قطع از پدر و مادر در چنین اوضاعی جایز نیست و در حالت عدم اطاعت هم، زندگی عادی و آرام را باید حفظ کرد. یعنی انسان در اینجا باید بین زندگی خانوادگیاش با طریقت معنویاش تفکیک قائل شود.
این راجع به احسان به والدین و معنای ظریفش. اما جملات بعدی آیه 23 سوره اسرا: إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا. در این فقرات، توجه میدهد به دورانی که انسان رشید شده و به کمال و استقلال رسیده، این زمان مقارن وقتی است که قدرت جسمانی و ذهنی در پدر و مادر در حال افول است. در این وقت آنها از لحاظ عاطفی بازمیگردند به حال و هوای کودکی و زودرنج و غیرمنطقی و بعضا بهانهگیر میشوند، همانطور که خود ما وقت بچگی چنین بودیم. خداوند هشدار میدهد حال و هوای پیری آنها را درک کنیم و نسبت به کارهایشان، دغدغههایشان، دخالتهایشان و بهانههایشان صبور باشیم و از گل نازکتر به آنها نگوییم و آنها را از خود نرانیم و کریمانه یعنی با محبت و احترام با آنها سخن بگوییم؛ رزقنا الله و إیاکم انشاءالله!
تعبیر «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ» تعبیر لطیفی است که نهایت تواضع و خاکساری را میرساند. این تعبیر که متواضعانهترین تعبیر قرآن است یکبار در اینجا نسبت به والدین بهکار رفته و یکبار هم به پیامبر خاتم(ص) توصیه شده که نسبت به مؤمنان کامل، اینگونه رفتار کند: وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ [شعراء: 215]. پس ما نسبت به والدین خود همان رفتار و همان مهربانی و تواضعی را باید داشته باشیم که از رسول خدا(ص) نسبت به خودمان - که انشاءالله مؤمن مُتابعیم - انتظار داریم. شاید هم بشود گفت همانطور که با والدین خود رفتار میکنیم، فردای قیامت، رسول خدا(ص) با ما رفتار میکند.
دعایی هم که آخر آیه تعلیم داده شده، از دعاهای مختصر اما بسیار جامعِ قرآن است: رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا؛ خدایا! به آنها رحم کن - یعنی با آنها مهربان باش و هوایشان را داشته باش - چونکه با من مهربان بودند و هوایم را داشتند.
این دعا نشان میدهد از وظایف فرزند، دعا برای پدر و مادر است، چه زنده باشند چه مرده، و دعا برای آنها خود فرزند را مشمول رحمت میکند. همچنین فرزند صالح و اهل دعا داشتن، از اسباب عاقبت به خیری انسان در دنیا و آخرت است. نتیجه دیگر اینکه مهربانی با فرزند و تحمل سختی در تربیت او، در هستی گم نمیشود و برکتش دیر یا زود به آدم بازمیگردد.
مجمعالبیان از رسول خدا(ص) روایت میکند پس از مرگ والدین هم، احسان به آنها باید ادامه یابد؛ با نماز خواندن برای آنها، استغفار برایشان، عمل به تعهداتشان، و صله به دوستانشان.
«کافی» از رسول خدا(ص) روایت میکند خطاب به فرزندی فرمودند: حتی اگر والدینت تو را زدند، فقط بگو: خدا شما را ببخشد! سپس فرمودند: قُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا.
از اینکه در اینجا خواسته فرزند برای والدین دعا کند، مستجاب بودن این دعا نتیجه گرفته میشود. در تمام قرآن، وقتی توصیه به دعایی کرده، قطعا آن دعا مستجاب است اگرنه خدا دستور به دعا نمیداد.
برهان از رسول خدا(ص) روایت میکند هر کس وقت خواندن این آیات، دلش برای والدینش نرم شود و برایشان دعا کند، بهشتی است.
کافی روایت میکند کسی به امام صادق(ع) عرض کرد: والدینم مردهاند. امام(ع) فرمودند: به اولادت احسان کن تا ثواب احسان به والدین را ببری.
کافی از امام صادق(ع) راجع به عبارت «بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» روایت میکند که با آنها خوشاخلاق باش و پیش از آنکه نیازشان را بگویند، خودت در برآوردنش پیشقدم شو.
«نورالثقلین» روایت میکند از رسول خدا(ص) پرسیدند به چه کسی احسان کنیم؟ فرمودند: مادر. گفتند بعدش چه کسی؟ فرمودند: باز هم مادر. گفتند بعدش؟! فرمودند: باز هم مادر. پرسیدند بعدش؟! در بار چهارم فرمودند: پدر.
امام سجاد(ع) در رساله حقوق میفرمایند: از عهده تشکر از والدین کسی نمیتواند برآید جز به یاری و توفیق خدا.
نورالثقلین از رسول خدا(ص) روایت میکند پیش از پدر ننشینید و جلویش راه نروید و با اسم کوچک صدایش نکنید و کاری نکنید دشنامش دهند. پس از مرگ هم، بر والدین درود فرستید و مغفرت بخواهید و قرضشان را بدهید و به عهدشان وفا کنید و با دوستانشان صله کنید.
نورالثقلین از امام رضا(ع) روایت میکند اگر والدینت بر مذهب حق نیستند، با آنها مدارا کن که رسول خدا(ص) فرمودهاند: بر دین رحمت مبعوث شدم، نه بریدن از والدین و خویشان.
نورالثقلین از رسول خدا(ص) روایت میکند همانطور که بر گردن فرزند، عقوق بار میشود و باید از آن پرهیز کند، بر گردن والدین هم عقوق نسبت به فرزند بار میشود و باید از آن تحذیر کنند. سپس فرمودند: گاهی والدین فرزند را به عقوق نسبت به خود میکشانند، در این حال آنها مسبب گناه او هستند.
جلد هفتادودوم بحارالأنوار از امام صادق(ع) روایت میکند خداوند در ۳ مورد استثنا را قبول نکرده: پدر و مادر که حتی اگر بدی کنند، تو باید احسان کنی، وفا به عهد حتی اگر طرف تو کافر و فاجر باشد؛ پس دادن امانت حتی اگر طرف تو کافر و فاجر باشد.
مستدرک از امام صادق(ع) روایت میکند هیچ طاعتی مثل احسان به والدین نیست اما اگر تو را به بیدینی یا شک در دین یا امری که مرضی خدا نیست، یا به کسب دنیا و وانهادن آخرت دعوت کردند، نافرمانیشان طاعت خداست و اطاعت کردنشان معصیت است اما با این حال با آنها تا جایی که میشود خوشرفتار باش و مدارا کن؛ به عوض زحمتی که در کودکی برای تو کشیدهاند.
نورالثقلین از امام صادق(ع) روایت میکند والدین معنوی هرکس رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) هستند و اگر با عمل به فرامین آنها، حقشان را ادا کند و با بجا آوردن طاعات به آنها احسان کند، کاستیهایی که در احسان به والدین صلبی داشته، جبران میشود و بهقدر فضل پیامبر بر والدین صلبی، ثواب کسب میکند.
جلد دهم بحارالأنوار از امیرمؤمنان(ع) روایت میکند عبارت «لَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ» نسبت به دوستان ایمانی نیز برقرار است. پس اگر کسی به برادر مؤمنش اُف بگوید، رشته برادری میانشان سست میشود.
رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ إِنْ تَکُونُوا صَالِحِینَ فَإِنَّهُ کَانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُورًا (۲۵)؛ خدا بهتر میداند در دلهایتان چه میگذرد. پس اگر آدم خوبی باشید ولی نسبت به پدر و مادر کوتاهی کرده باشید، خداوند نسبت به «أوّابین» بخشنده است.
در اینجا جبران کاستیهایی که مؤمن داشته - عموماً و نسبت به والدین خصوصا – منوط به «أوّاب» شدن شده است. راجع به این صفت در آیه 17 سوره ص داریم:
وَ اذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ
مؤمن باید «اوّاب» باشد. «اوّاب» کسی است که دائمالمناجات است و پیوسته با خدا تکلم میکند. چند واژه هست که بینشان اشتقاق است، یعنی از حقیقتی واحد مشتق شدهاند: یکی توبه، دیگری اوبه و سومی نوبه.
توبه برگشتن به درگاه خداست پس از مدتی غیبت، اوبه با خدا راز گفتن است و نوبه زیاد بهدرگاه خدا آمدن. مؤمن باید هر ۳ صفت را داشته باشد، آنهم به شکل مبالغه یعنی باید تواب و اواب و منیب باشد. یعنی باید بعد و دوری و غفلتش را با توبههای مدام جبران کند (تواب). توبه که کرد آشنای این درگاه باشد و دائم به در خانه خدا بیاید (منیب) و هر بار که آمد بسیار با خدا حرف بزند(اواب). انابه زیاد آمدن است و اوب، زیاد ماندن. جلسات پی در پی عبادت داشتن، انابه است و در آن جلسات با خدا پرچانگی کردن اوب است و همه اینها یک مقدمه لازم دارد که توبه است. با توبه بنده از غفلت میبرد و عزم بر دوستی با خدا میکند، سپس به کرات به عبادت و ذکر حق برمیخیزد و حین آنها با خدا انس میگیرد و همکلام میشود و معاشقه میکند. پس دعاهای طویل و زیبا و بلندی مثل عرفه و ابوحمزه و کمیل و مناجات خمسهعشر، حاصل و ثمره اواب بودن امامان ما علیهمالسلام است. آنها را دریابیم و از آنها بیاموزیم.
پس اواب بودن انسان را مشمول مغفرت خدا میکند و معنای آن آشنای کوی دوست بودن است و نتیجهاش میشود کثرت ذکر و عبادت و مناجات. در حدیثی در جلد هشتم بحارالانوار به کثرت تسبیح، مصداقیابی شده. یعنی اگر انسان اهل ذکر باشد، خبط و خطاهایش خصوصا نسبت به والدین بخشیده میشود لازم به ذکر است با توجه به حق عظیمی که والدین دارند، معمولا هیچ کس قادر به رعایت کامل حقوق ایشان نیست، پس قطعا مقدار زیادی از کاستی قهری در این باب، باید با کثرت ذکر و عبادت و دعا و مناجات تدارک شود.
از مهمترین کلیدها در این باره، کثرت دعا برای والدین است که در آیه قبل به آن اشاره شد. همچنین مؤمن میتواند والدین خویش را در ثواب عبادتهایش شریک کند. اینها اسباب غفران است.
یک نکته جالب هم در این آیه هست که از دید اکثر مفسران دور مانده: این آیه اصالت را به نیت انسان میدهد و میگوید عمده، نیت آدمی است. این مسأله در رابطه با پدر و مادر خیلی به کمک آدم میآید، چون هیچکس بدخواه والدینش نیست.
ذیل عبارت «فَإِنَّهُ کَانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُورًا» در روایات هست که هرکس میخواهد از اوابین شود، نماز فاطمه(س) را بخواند، گفتند چگونه است؟ امام(ع) فرمودند: نمازی است که 50 سوره توحید در آن خوانده شود.
نورالثقلین از امام صادق(ع) روایت میکند اوابین ویژگیهایی دارند، از جمله ورع و سختکوشی و امانتداری و حسن خلق و راستگویی و از همه مهمتر، طول سجود.
* مفسر قرآن
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
|