|
پس از ۲ سال نمایشگاه قرآن به صورت حضوری برگزار شد
استقبال خانوادگی از ضیافت قرآن
تلاقی ماه مبارک رمضان با رویدادی از جنس امید و آرامش، حسن مطلعی است بر شروع سالی نو در قرنی نو. بیستونهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم بعد از ۲ سال وقفه، 27 فروردین تا 9 اردیبهشت 1401 به صورت حضوری در مصلای امام خمینی(ره) در حال برگزاری است. به گزارش «وطنامروز»، این رویداد در 45 بخش در بیش از ۴۰ هزار مترمربع فضای مصلای بزرگ امام خمینی(ره) در حال برگزاری است. این نمایشگاه امسال با شعار «قرآن؛ کتاب امید و آرامش» میزبان مردم است. وزیر ارشاد در آیین گشایش این نمایشگاه گفت: مدتی پیش تلقیام این بود که آیا امکان برگزاری فیزیکی نمایشگاه قرآن پس از گذشت چند سال به علت شیوع کرونا و تعطیلی آن وجود دارد یا خیر که بحمدالله با تلاش و همت صورت گرفته و فروکش کردن کرونا این امکان فراهم شد و امروز شاهد گشایش این رویداد بزرگ معنوی در این مکان هستیم. محمدعلی اسماعیلی بخش ویژه، کودکان و نوجوانان، عفاف و حجاب و... را از جمله بخشهای بیستونهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن برشمرد. وی درباره همه دستگاهها و نهادهای همراه و همکار در برپایی بیستونهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم گفت: حدود ۲ هزار و ۵۰۰ موسسه قرآنی داریم که ضمن قدردانی و همراهی همگی آنها امیدوارم در مدت برپایی نمایشگاه قرآن، فضایی معنوی و با نشاط را در انس با قرآن برای مردم ایران اسلامی فراهم کنیم. اسماعیلی همچنین با تاکید بر اینکه خانواده، محور فعالیتها و برنامههای امسال این دوره نمایشگاه است گفت: امروز شاهد آغاز بهکار نمایشگاهی براساس شعار محوری با کمک به قرآن، امید و آرامش در جامعه انقلابی در پرتو دین مبین اسلام هستیم که انشاءالله بتوانیم بر مشکلات فائق آییم. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یادآور شد: امسال نمایشگاه قرآن کریم به نام سپهدار شهید حاجقاسم سلیمانی نامگذاری و مزین شده است، امید داریم که این رویداد بزرگ قرآنی و معنوی با توسل به خداوند و پیروی از روح بلند و بزرگ ملکوتی سردار دلها به همه اهداف خودش برسد. در نمایشگاه امسال موسسه فرهنگی- هنری منادیان به عنوان یکی از سازندگان انیمیشن، گیم و مستند، در بخش نوجوان بیستونهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم حضور دارد و طبق فهرستی که منتشر کرده، برای نوجوانان و جوانانی که از این رویداد بازدید کنند، سرگرمی فراهم میکند.
بخش نوجوانان: بازی سرا؛ در این بخش نوجوانان بازیهای فاخر ایرانی همچون سفیر عشق، مختار؛ فصل قیام و فرمانده مقاومت نبرد آمرلی را تجربه خواهند کرد.
بخش مسابقات: در این بخش ۲ نوع مسابقه بین بازدیدکنندگان برگزار خواهد شد. مسابقه نوع اول به صورت fast run خواهد بود. در این سبک از شرکتکنندگان خواسته میشود تا به مراحل خاصی از یک بازی برسند. هر فردی زودتر به آن رسید برنده مسابقه است. مسابقه نوع دوم به صورت لیگ بین تعدادی افراد خواهد بود و برنده نهایی جایزه دریافت خواهد کرد.
بخش کارگاهها: در این بخش طبق جدول برنامهریزی کارگاههایی با موضوع سواد بازی، هویت نوجوانان در بازی، مقدمات ساخت بازی و نوشتن طرح بازی با تدریس اساتید نامآشنا و حرفهای برگزار میشود.
جشنواره قرآنی کمان (پیش رویداد): این جشنواره پس از پایان نمایشگاه قرآن نیز ادامه دارد. علاقهمندان میتوانند در زمان برگزاری نمایشگاه با استفاده از کارگاههای تخصصی و از طریق سایت زیر نسبت به ثبت طرح اقدام کنند. در پایان نمایشگاه به طرحهای برگزیده جوایزی اهدا میشود و برای ساخت بازی و پویانمایی معرفی خواهد شد. نکتهای که در نمایشگاه امسال حائز اهمیت بود، استقبال کاربران شبکههای اجتماعی از این رویداد و انعکاس آن در شبکههای اجتماعی است. همچنین علی بهادریجهرمی، سخنگوی دولت درباره نمایشگاه قرآن در توئیتی نوشت: بخش فرهنگ دانشبنیان از نوآوریهای نمایشگاه قرآن امسال در بهار معنویت است. یک کاربر دیگر در توئیتی از زبان مقام معظم رهبری نوشت: وقتی قرآن وارد جامعه میشود، حضور قرآن، حلاوت خود را به کامها میچشاند. امروز قرآن در کشور ما سیطره دارد. کاربر دیگری در توئیتی راجع به نمایشگاه امسال نوشت: خوبی نمایشگاه قرآن اینه که واقعا نمایشگاه و صرفا یه فروشگاه بزرگ فروش کتاب و تابلو و اینا نیست؛ مثلا چند سال قبل که اینطوری بود آثار درجه یک هنری رو نمایش میدادند و بعضی اساتید و هنرمندا هم همونجا براتون زنده کار تولید میکردند. یک کاربر دیگر به صورت احساسی به مصاف با تجربه خود از نمایشگاه رفته است. او میگوید: هر چقدر نمایشگاه کتاب مجردی و با رفقا خوش میگذره، نمایشگاه قرآن رو باید با خانواده رفت؛ مخصوصا که افطاری هم همونجا تو حیاط مصلا بخوری.
یکی از کاربران درباره وجه تمایز این دوره نمایشگاه قرآن نوشته است: «خوبی نمایشگاه قرآن اینه که واقعا نمایشگاهه و صرفا یه فروشگاه بزرگ فروش کتاب و تابلو و اینا نیست؛ مثلا چند سال قبل که اینطوری بود؛ آثار درجه یک هنری رو نمایش میدادند و بعضی اساتید و هنرمندا هم همونجا براتون زنده کار تولید میکردند». گفتنی است در این دوره برپایی نمایشگاه قرآن درباره حملونقل عموم مردم تمهیدات لازم با شهرداری تهران دیده شده است. همچنین ساعت کار مترو با افزایش یک ساعت و نیمه در شبهای رمضان و در شبهای قدر نیز به صورت ۲۴ ساعته در اختیار روزهداران و شبزندهداران خواهد بود. همچنین معاون اجرایی بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم از افزایش ساعت کاری مترو در ایام برپایی نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم خبر داد و گفت در محوطه نمایشگاه تمهیداتی برای روزهداران تدارک دیده شده تا براحتی به غرفهها دسترسی داشته باشند. حملونقل از در شماره یک (شهید قندی) انجام میشود و همچنین در سمت خیابان قنبرزاده نیز برای دسترسی بهتر روزهداران انجام میشود. حامد منیری افزود: همچنین بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم در شبهای قدر یک ساعت زودتر به کار خود پایان خواهد داد. بیستونهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم از ۲۷ فروردین تا ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ در مصلای امام خمینی(ره) برگزار میشود.
ارسال به دوستان
نگاهی متفاوت به خشونتهای اخیر رژیمصهیونیستی در مسجدالاقصی و غزه
عادیسازی توحش
عفو بینالملل: اسرائیل مرتکب «جنایت علیه بشریت» شده است
گروه بینالملل: رمضانی دیگر و باز هم حملهای دیگر به نمازگزاران فلسطینی در محوطه مسجدالاقصی در قدس شرقی اشغالی. از یکشنبه این هفته که نظامیان صهیونیست با هدف زمینهسازی برگزاری مراسم عید «پسح» یهودیان افراطی به مسجدالاقصی یورش بردند تا نمازگزاران فلسطینی را از این مکان مقدس بیرون کنند تا همین امروز، مسجدالاقصی صحنه ظلم و هتک حرمت صهیونیستها است. اگرچه رسانههای رژیم صهیونیستی دیروز گزارش دادند روسای این رژیم تصمیم گرفتهاند صحنهای مسجدالاقصی را از روز جمعه این هفته (فردا) تا پایان ماه مبارک رمضان به روی صهیونیستها ببندند اما واقعیت امر این است که این اقدام صهیونیستها که همزمان با پایان مراسم عید پسح انجام میشود، به نوعی از قبل پیشبینی میشد. البته که رفتارهای تقابلجویانه فلسطینیها در صحن و بیرون صحن مسجدالاقصی در قبال اقدام صهیونیستها نیز در کاهش فشار صهیونیستها مثمرثمر بود.
در این مدت مطابق مقررات اعمال شده از سوی نظامیان صهیونیست، حضور فلسطینیهای زیر 50 سال در محوطه مسجدالاقصی ممنوع شده بود و در مجموع طی روزهای مختلف چندین هزار صهیونیست افراطی با حضور در مسجدالاقصی حرمت این مکان مقدس را زیر پا گذاشتند.
در همین رابطه شبکه الجزیره در مطلبی با اشاره به تحولات اخیر در مسجدالاقصی نوشته است: «نکته قابل تامل در توضیح جنایات اخیر صهیونیستها اینکه اکثر سیاستمداران، تحلیلگران رسانهای و مفسران اروپایی- آمریکایی در تحلیل خود بر تنشهای شدید که ناشی از تلاقی 3 رویداد مذهبی عید رمضان مسلمانان، عید پسح یهودیان و عید پاک مسیحیان است تاکید میکنند و رفتار صهیونیستها را در این زمینه چارچوببندی میکنند».
در نگاهی دیگر این رفتار صهیونیستها به عنوان اقدامی در پاسخ به «عملیات انتقامجویانه فلسطینیها» در 4 شهر در سرزمینهای اشغالی تحلیل شده است اما بررسی دقیق وضعیت فلسطین و عملکرد صهیونیستها نشان میدهد حقیقت عمل آنها ناظر به مساله دیگری است.
در ادامه مطلب الجزیره آمده است: «فلسطینیها به شنیدن این نوع توضیحات عادت دارند که اساسا تصویری تحریف شده از یک درگیری مذهبی ارائه میدهد که ناشی از ایدئولوژیهای اسلامگرای سیاسی و عدم تحمل و نفرت آنها نسبت به یهودیان است. مردم فلسطین که اساسا از حق خود برای وجود و زندگی در سرزمینهایی که طی قرنها آن را خانه خواندهاند دفاع میکنند، توسط اسرائیل و متحدان اروپایی- آمریکاییاش به عنوان مردمی خشن، نفرتانگیز، احساسی، غیرمنطقی و عقبمانده برچسبزده میشوند که به طور مداوم چرخههای خشونت را ایجاد میکنند. اما در زیر این روبنای ایدئولوژیهای خیالی اسرائیلی و اروپایی- آمریکایی، سفسطههای سیاسی و روایتهای غیرتاریخی، واقعیت بیرحمانهای به نام فتح شهرکنشینان استعماری وجود دارد. به این معنا که دلیل حملات اخیر اسرائیل به فلسطینیها در مسجدالاقصی و غزه همان است که پیش از این هم حملات زیادی را به خاطر آن انجام داده است و حتما دلیل حملات بعدی آنها خواهد بود. این واقعیت انکارناپذیر است که اسرائیل بر اساس حاکمیت استعماری شهرکنشینان ساخته شده است».
الجزیره در ادامه نوشت: «این ایده که اسرائیل بهعنوان یک دولت- ملت با اکثریت یهودی باید کنترل حاکمیت خود را بر سرزمین تاریخی فلسطین تأمین و گسترش دهد، در بنیان رژیم اسرائیل، صرفنظر از اینکه کدام حزب یا ائتلاف در قدرت است، به طور مستمر در سیاستهای آن نهفته است». آنها در پی این هستند که تاریخ را به نفع خود مصادره کنند و ماهیت فلسطین را تغییر دهند، زیرا حاکمیت آنها بر کل سرزمین تاریخی فلسطین به طور قطعی تضمین نشده و مقاومت فلسطین همچنان بر سر راه آن ایستاده است. این علت و هدف خشونت اسرائیل است. خشونت اسرائیل از پروژه مدرنیته استعماری سرچشمه میگیرد و آن را در فلسطین تکرار میکند. اگرچه دیدن صحنههایی که پلیس، سربازان، شهرکنشینان یا سیاستمداران صهیونیست با خشونت تمام فلسطینیها را مورد حمله قرار میدهند دردناک و ناراحتکننده است اما دیدن این صحنهها در مرحله بالاتر دردناکتر جلوه میکند. این اعمال اقدامات خشونتآمیز مربوط به امنیت، قانون و نظم یا حفظ وضعیت موجود نیست، آنها افشاگر تلاش اسرائیل برای اعمال حاکمیت عالی اسرائیل بر فلسطین و فلسطینیان هستند.
پیام این اعمال خشونتآمیز این است: اسرائیل آخرین و آخرین قضاوت را درباره مرگ و زندگی فلسطینیها دارد و هیچ عواقب جدی برای اسرائیلیها و هیچ توسل ملموسی برای فلسطینیها پس از تصمیمگیری درباره آن قضاوتها وجود ندارد. وقتی این غیرانسانیسازی فلسطینیها در رسانههای جریان اصلی و گفتمان عمومی در فضاهای اسرائیلی و اروپایی- آمریکایی ظاهر میشود، به شیوهای عادیسازی چارچوببندی میشود. به عنوان مثال، سال گذشته در گزارشی از نیویورک تایمز، تمایل اکثریت اسرائیلیها برای ادامه حمله به غزه اینگونه بیان میشود که اسرائیلیها صرفا خواهان یک «نتیجه نهایی» برای «یک وضعیت بسیار ناخوشایند» و «پیروزی قاطع» علیه حماس هستند.
این آرزو برای رسیدن به قدرت برتر در سراسر سیاست و جامعه اسرائیل رایج است و مدتهاست که علنی شده است. تقریبا یک سال پیش بود که اسرائیل در پی حوادث مشابهی که امروز در حال وقوع است، حمله نظامی ویرانگر را به نوار غزه آغاز کرد. این حرکت به سوی حاکمیت عالی توضیح میدهد که چرا این همه ویرانی تنها در 11 روز، اکثریت مردم اسرائیل را راضی نکرد. هنگامی که آتشبس به اجرا درآمد، نظرسنجی منتشر شده در کانال 12 اسرائیل نشان داد 72 درصد اسرائیلیها معتقدند عملیات هوایی در غزه باید ادامه یابد، در حالی که 24 درصد گفتند اسرائیل باید با آتشبس موافقت کند».
از این رو میتوان گفت تنها یک راهکار برای مقابله و شکست دادن این خشونت نهادینه و میل به استیلای صهیونیستها بر فلسطین وجود دارد و آن تقویت قدرت مقاومت در برابر صهیونیستها است.
***
عفو بینالملل: اسرائیل مرتکب «جنایت علیه بشریت» شده است
سازمان عفو بینالملل با توصیف اسرائیل به دولتی «آپارتاید» اذعان کرد کشتار و شکنجه رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها و سلب حقوق آنها «جنایت علیه بشریت» است. طبق گزارش پایگاه خبری روسیا الیوم، این سازمان در صفحه توئیتر خود نوشت: «رژیم آپارتاید تنها بخشی از گذشته نیست؛ این واقعیتی است که میلیونها فلسطینی در اسرائیل و سرزمینهای فلسطینی اشغالی آن را تجربه کردهاند و تا امروز ادامه دارد». این سازمان در ادامه خاطرنشان کرد گزارشهای مربوط به قتلهای غیرقانونی، دستگیریهای خودسرانه، شکنجه و مجازاتهای دستهجمعی را رصد و پیگیری میکند. عفو بینالملل در پایان گزارش خود نوشت: رژیم آپارتاید جان یک گروه را مهمتر از جان گروه دیگر میداند و اسرائیل رژیم آپارتایدش را با کشتار، شکنجه و سلب حقوق اولیه فلسطینیان حفظ و تداوم میبخشد؛ این جنایت علیه بشریت است و باید خاتمه یابد. از ابتدای ماه رمضان تاکنون نظامیان رژیم صهیونیستی با حمله به مسجدالاقصی و یورش به نمازگزاران فلسطینی صدها نفر را زخمی کردهاند. علاوه بر آن و بر اثر عملیاتهای مقاومتی تعدادی از جوانان فلسطینی به شهادت رسیدهاند.
ارسال به دوستان
میزبانی مسافران جامجهانی قطر؛ بیمها و امیدها
دکتر اسحاق سلطانی*: طی هفتههای گذشته اخباری از توافقات ایران و قطر جهت کمک به برگزاری و پشتیبانی از جامجهانی فوتبال به گوش میرسد. در نگاه نخست نقش داشتن در چنین ابررویداد ورزشی که دارای گردش مالی بسیار زیادی است، میتواند آوردههای اقتصادی قابل توجهی برای کشور داشته باشد. این آوردههای اقتصادی زمانی بیشتر جلب توجه میکند که عمدتا در بخشی از اقتصاد کشور به صورت مستقیم اثر میگذارد که در ۲ سال گذشته به دلیل همهگیری کرونا با مشکلات اقتصادی شدیدی روبهرو بوده است. گردشگری و هتلداری در 2 سال گذشته عمدتا با کاهش شدید درآمد، تعدیل نیرو و تعطیلی روبهرو بوده است و این موقعیت میتواند فرصتی برای احیای این بخش از اقتصاد کشور باشد. چنین تخمینی از این رو مورد توجه قرار میگیرد که بنا به برخی اخبار، هزینه اقامت در بهترین هتلهای جایی مانند کیش تنها چیزی حدود یکهفتم هزینه اسکان در هتلهای قطر است. لذا کوتاهی فاصله جزایر و شهرهای جنوبی کشور از قطر و همچنین صرفه اقتصادی اسکان در ایران میتواند برای بخشی از مسافران جامجهانی جذاب باشد.
منافع اقتصادی متصور بر همکاری ایران در میزبانی از مسافران جامجهانی امری است که سبب میشود به وضوح در کلام برخی مسؤولان نوعی ذوقزدگی به چشم آید. در واقع به نظر میرسد مسؤولان مربوط عمدتا به منافع اقتصادی این امر توجه داشته و با نگاه به زیرساختهای فیزیکی موجود در کشور، خود را آماده میزبانی مییابند. حال آنکه احتمالا تصوری از زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی لازم و تناسب آن با میزبانی از چنین گردشگرانی وجود ندارد. نکته اساسی در عدم شناخت گردشگران فوتبالی و عدم تجربه پیشینی در مواجهه با این سنخ از گردشگران است. به نظر میرسد چندان تفکیکی میان مسافران جامجهانی و گردشگرانی که به جهت آشنایی با فرهنگ و زیستبوم جامعه ایرانی و بازدید از اماکن تاریخی وارد کشور میشوند انجام نشده و یکسان درک میشوند. حال این را ضمیمه کنید به این نکته که ما برای گردشگران فرهیختهای که خواهان آشنایی با فرهنگ اسلامی- ایرانی هستند نیز پروتکلهای تبلیغی مشخصی که در عمل مورد توجه قرار گیرد نداریم و همین امر باعث میشود حضور چنین گردشگرانی در کشور موجب ایجاد اختلالات فرهنگی نامطلوب برای برخی شهرهای هدف گردشگری شود.
در مجموع به نظر میرسد مسؤولان شناختی از گردشگران فوتبالی، روحیات، نیازها و مخاطرات فرهنگی ناشی از حضور آنان در کشور نداشته و صرفا به فکر دلارهایی هستند که حضور هر یک از این گردشگران میتواند برای اقتصاد کشور به ارمغان آورد. این تصور ساده و ابتدایی میتواند ضربات فرهنگی مهلکی را موجب شود. برای مقابله با چنین وضعیتی ضروری است در گام نخست با مطالعه دقیق ویژگیهای چنین گردشگرانی، خود را جهت مواجهه با فضایی متفاوت مهیا کرد. البته در صورت اقدامات و فعالیتهای جدی چهبسا بتوان به لحاظ فکری و فرهنگی خود را آماده مواجههای فعال و ایجابی با این شرایط کرد که نهتنها موجب بروز تهدیدات فرهنگی برای کشور نشود، بلکه از آن به عنوان فرصتی جهت اصلاح تصویر کشور در عرصه بینالمللی و مقابله با تصویرسازیهای منفی در رسانههای معاند استفاده کرد. در ادامه به برخی نکات در هر 2 بعد سلبی و ایجابی پرداخته میشود که میتوان مجموعه اقداماتی را در ذیل هر یک از آنها تعریف کرد.
مهمترین نگرانی موجود در بعد سلبی این است که فعالان اقتصادی که در صف نخست مواجهه با مسافران جامجهانی هستند با شناخت چرخه نیازهای رایج در میان چنین گردشگرانی، فارغ از تناسب آن نیازها و روشهای پاسخگویی به آنها با ارزشها و هنجارهای فرهنگی و دینی، صرفا برای کسب سود و منفعت اقتصادی برای یک دوره کوتاهمدت - که احتمالا چندان نظارتی را هم بر خود نمییابند- نیازهای مورد علاقه چنین گردشگرانی را به همان صورت که خواهان آن هستند برآورده کنند. تجربه شدن چنین امری ولو برای یک دوره کوتاه- ولی مؤثر، گسترده و عمیق- میتواند نقطه آغازی بر انحرافی دیگر از ارزشهای اسلامی- ایرانی باشد که بهآرامی در کشور تثبیت شود. مطمئنا مسافران جامجهانی متناسب با فرهنگ بدون مرز این دوران به گونههای مشخصی خواهان پاسخدهی به گسترهای از نیازهای خود اعم از تفریح، سرگرمی، پوشش، تغذیه و حتی نیازهای جنسی هستند. هرچند به صورت جستهوگریخته بعضا اخبار و شواهدی از انحرافات پدید آمده در پاسخ به چنین نیازهایی بویژه در شهرها و جزایر توریستی کشور دیده میشود (و این خود شاهدی بر وجود زمینه ابتدایی برای ظهور و بروز بیش از پیش چنین انحرافاتی است) اما آنچه این دوره یکماهه میزبانی را مهمتر از وقایع گذشته میکند اینکه چنین انحرافاتی در این بازه به صورت گسترده، واضح و با شدت بالا در میزبانی از مسافران فوتبال ظاهر شود.
برای جلوگیری از چنین آسیبهایی لازم است به صورت مشخص پروتکلهای فرهنگی و اجتماعی خود را تنظیم کرده و به صورت فعال برای آن در گسترهای از تبلیغات تصویرسازی مثبت کرد. آنچه ضروری است اینکه ما نباید پروتکلهای فرهنگی و اجتماعی جامعه اسلامی- ایرانی خود را به عنوان یک نکته منفی در جذب گردشگر به حساب آوریم، بلکه باید برعکس باید آن را وجه ممیزه اساسی خود در جهانی که بشدت در حال یکشکل شدن است به حساب آورده و آنها را به عنوان وجوه ممیزهای جذاب تصویرسازی کرد. در کنار این امر لازم است از اکنون برای نظارت دقیق بر نحوه میزبانی از مسافران جامجهانی برنامهریزی کرد. دستگاههای نظارتی نباید اجازه دهند «امر اقتصادی»، فرهنگ و اجتماع را بلعیده و در خود هضم کند. مطمئنا اگر بهسرعت اقدام به طراحی دقیق و شفاف چنین پروتکلهایی نکرده و آن را از ترس کاهش گردشگران و کاهش درآمدهای اقتصادی ناشی از آن به صورت دقیق اعلام نکنیم با عواقب فرهنگی ناشی از آن روبهرو خواهیم شد.
اما در بعد ایجابی اگر مجموعه دستگاههای فرهنگی و تبلیغی مبتنی بر مطالعه و شناخت جامعه هدف خود (یعنی گردشگران فوتبالی) به صورت فعالانه اقدام به طراحی مجموعهای از فعالیتهای تبلیغی کنند، میتوان از این مقتضی به عنوان فرصتی ارزشمند برای طرح پیامهای انسانی موجود در بطن انقلاب اسلامی و همچنین بهبود تصویر جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی استفاده کرد. به دلیل فضای بینالمللی مسافران جامجهانی به خوبی میتوان از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی استفاده کرد و مجموعه اقداماتی را برای برندینگ جمهوری اسلامی طراحی کرد.
در هر صورت آنچه لازم است اکنون مورد توجه قرار گیرد اینکه اگر صرفا از زاویه بهرهبرداری اقتصادی به مشارکت در جامجهانی فوتبال در قطر بخواهیم بپردازیم، نتیجه آن چیزی نخواهد بود جز تسهیل هضم شدن جامعه در دل فرهنگ بدون مرز و جهانی شده این دوران. این در صورتی است که با یک برنامهریزی دقیق نهتنها میتوان از این امر جلوگیری کرد، که حتی میتوان از آن به عنوان بستری جهت طرح پیام آزادیخواهی انقلاب اسلامی به ملتها بهره برد. اگر این مقتضا را صرفا اقتصادی تحلیل کردیم، الزاما با ضربات فرهنگی ناشی از آن روبهرو خواهیم شد.
* پژوهشگر فلسفه سیاسی
مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام
ارسال به دوستان
بازشناسی و بررسی افکار و عقاید خوارج در گفتوگو با دکتر محمدحسین رجبیدوانی
تیغ تحجر بر فرق عدالت
امیرالمومنین علی(ع) بیستویکم رمضانالمبارک سال 40 هجری قمری پس از عمری مجاهدت در راه خداوند متعال و دین او به دست اشقیالاشقیا به شهادت رسید اما به تعبیر شهید مطهری «علی بن ابیطالب را چه چیزی کشت؟ یک وقت میگوییم علی را چه کسی کشت و یک وقت میگوییم چه چیزی کشت؟ اگر بگوییم علی را چه کسی کشت؟ البته عبدالرحمن بن ملجم، و اگر بگوییم علی را چه چیزی کشت؟ باید بگوییم جمود و خشکمغزی و خشکه مقدسی».
چه تفکری به اینجا رسید که به تعبیر حضرت علی(ع) به بدترین امت تبدیل شد و تا آخرین لحظه با حکومت حق امیر مومنان جنگیدند و در آخر یکی از افراد همین گروه، فرق وصی رسول خدا(ص) را شکافت و او را به شهادت رساند؟
محدود کردن تفکر خارجیگری مبنی بر جمود و تکفیر به همان دوره تاریخی سادهانگاری است بلکه امروز نیز شاهد حضور این تفکرات خطرناک در بین گروههای اندکی از مسلمانان هستیم. شهادت مظلومانه ۲ روحانی مخلص و جهادی با زبان روزه در حرم مطهر امام رضا(ع) به دست یک عنصر تکفیری مشتی از این خروار است. به منظور بازشناسی خوارج، عقاید و تفکرات آنها و ریشهشناسی عداوت این جماعت متحجر با امیر مومنان علی(ع) با دکتر محمدحسین رجبیدوانی، پژوهشگر تاریخ اسلام گفتوگو کردیم.
***
* آقای دکتر رجبی! درباره خوارج و افکار و ایدههای آنها در تاریخ گزارههای مختلف و بعضا متفاوتی آمده است. از منظر شما به عنوان یک پژوهشگر تاریخ اسلام، خوارج دارای چه افکاری بودند و انگیزههای اصلی آنها برای رویارویی با امیرالمومنین علی(ع) چه بود؟
یکی از دشمنان و جریانهای معاندی که حکومت امیرالمومنین(ع) را با چالشهای متعددی روبهرو کردند خوارج بودند. خوارج آدمهایی مقدسمآب، مقید به ظواهر شرع و قرآن بودند؛ خیلی از آنها حافظ کل قرآن بودند ولی فاقد هوش و تحلیل سیاسی بودند و با شانتاژهای رسانهای زود تحت تاثیر قرار میگرفتند. اینها در لشکر امیرالمومنین(ع) حضور داشتند. در زمان امیرالمومنین(ع) یک دستهای به نام قاریان حضور جدی داشتند. کسانی مثل عبدالله بن مسعود یا ربیع بن خثیم ثوری معروف به خواجه ربیع که در مشهد دفن است از همین افراد بودند، منتها او از همان ابتدا حاضر نشد به همراه امیرالمومنین(ع) به صفین برود و گفت چون آنها مسلمان هستند من با آنها نمیجنگم و ما را به یکی از مرزها بفرستید که حضرت آنها را به همراه گروهی (400 تا 4 هزار نفر شمار اینها را گفتند) به طرف مرز ری فرستادند و مدتی بعد در زمان معاویه به سمت خراسان میروند و در آنجا میمیرند. امیرالمومنین(ع) روز اولی که قرار بود جنگ صفین آغاز شود مثل قضیه جمل داوطلب شهادت خواستند. عدهای رفتند و معاویه و لشکر دشمن را به قرآن و عمل به آن دعوت کردند اما به فرمان معاویه این داوطلبها و حاملان قرآن را کشتند و جنگ شروع شد ولی زمانی که شکست آنها قطعی شد و در شرف از بین رفتن بودند قرآنهایی را به نیزه زدند و بعد با جوسازی جریان منافق مثل اشعث بن قیس و شبث بن ربعی به لشکر امیرالمومنین(ع) ضربه زدند و در آستانه پیروزی، حضرت را مجبور به توقف جنگ و مذاکره کردند. عدهای از لشکر امیرالمومنین(ع) تحت تاثیر قرار گرفتند و گفتند بله اینها درست میگویند ما با قرآن نمیجنگیم و برویم با آنها مذاکره کنیم. زمانی که حضرت علی(ع) مجبور به مذاکره و نتیجه آن مذاکره حکمیت میشود، همینها که حضرت را مجبور کرده بودند میگویند چرا مردم را در امری که مربوط به خداست شما حکم قرار دادید و حضرت را کافر تلقی میکنند و آن فتنه را پدید میآورند و در مقابل علی(ع) میایستند. بنابراین اگر بخواهیم بگوییم علت پدید آمدن خوارج چه چیز بود ظاهر قضیه این است که به خاطر نداشتن تحلیل درست و برخوردار نبودن از هوش سیاسی بود که با جوسازیها اینها فریب خوردند و به میدان آمدند و مقابل حاکمیت ایستادند. حضرت علی(ع) در آغاز با اینها برخورد سختی نمیکنند اما گستاخیشان به جایی رسید که خودشان را بالاترین مسلمانان در فهم دین دانستند. یعنی این برداشتی که ما از دین و قرآن میکنیم حق است و هر کس غیر از ما این تلقی را داشته باشد باطل است.
لذا به امیرالمومنین(ع) که قرآن ناطق و وصی پیغمبرشان بود گفتند کافر شدی و برای اینکه ما از تو بگذریم باید بیایی جلوی ما اعتراف به کفر و استغفار کنی تا ما تو را بپذیریم و تو را به عنوان خلیفه قبول کنیم.
لذا وقتی به این نتیجه رسیدند که ما بهتر از هر کس دیگر اسلام را میفهمیم، هر کسی که مثل آنها فکر نمیکرد را مهدورالدم تلقی میکردند. مثال امروزی آن همین داعشیها و تکفیریهای لجوج خبیث هستند. دیدید زمانی که قدرت داشتند در کوچه و خیابان مردم را به رگبار میبستند و حتی زن باردار که مثل اینها فکر نمیکرد را سر میبریدند، میکشتند، جنین او را بیرون میآوردند و میکشتند. یک نکتهای که باید در اینجا به آن توجه کرد این است که خوارج هم در حقیقت از اینکه امیرالمومنین(ع) آنها را از منافع مادیای که انتظار داشتند محروم کرده بود ناخرسند بودند و در حقیقت این هم بهانه اصلی گروهی از آنها بود.
زمانی که جنگ جمل تمام شد و سپاه امیرالمومنین (آن موقع خوارج در سپاه حضرت بودند) بر اصحاب جمل پیروز شد، آنها میخواستند حالا که پیروز شدهاند بروند در بصره و زن و بچههای دشمن را به اسارت درآورند و اموال آنها را به غنیمت ببرند. امیرالمومنین(ع) مانع شد و گفت حق ندارید این کار را بکنید. گفتند مگر ما پیروز نشدیم؟ فرمود بله! ولی اینها مسلمان بودند و زن و بچه و مالشان حرمت دارد. بعد با گستاخی به حضرت گفتند چطور خون آنها را حلال کردیم و مالشان را حرام، کدامشان مهمتر است؟ هر چه حضرت خواستند به اینها بفهمانند دیدند نمیپذیرند. ساکت شدند ولی قانع نشدند.
لذا از دست امیرالمومنین(ع) دلخور بودند و در صفین نیز دیدند اگر پیروز هم بشوند نه میتوانند زن و بچهای را به اسارت ببرند و نه میتوانند اموالی را به غنیمت ببرند لذا آنجا نیز دنبال بهانهای بودند که جنگ متوقف شود و حضرت نتواند به اهداف خود برسد. سران خوارج چنین دیدگاهی داشتند و دنبال دنیا بودند، آن تودهها نیز فریب خورده بودند. افرادی که به ظواهر و قرآن چسبیده بودند و میگفتند نمیشود قرآن را بیوضو لمس کرد «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛ حضرت میگوید بیندازید زمین این قرآنها را و از روی آن رد شوید. گفتند علی سخنانش بوی کفر میدهد و آنها به این صورت فریب خوردند.
زمانی که در نهروان حضرت علی(ع) با خوارج مواجه شد با آنها یک بحثی میکند و سران خوارج مقابل حضرت کم میآورند. در این بین تودههای فریبخورده خوارج که 12 هزار نفر بودند انتظار داشتند بزرگانشان که آنها را به جنگ با علی(ع) آورده بودند جواب حضرت را بدهند و محکومش کنند. دیدند نمیتوانند جواب بدهند آنجا منفعل شدند، معلوم میشود که آنها فریب خورده بودند. لذا فریاد توبه یا امیرالمومنین(ع) از صفوف خوارج برخاست که حضرت به ابو ایوب انصاری پرچمی داد و دستور داد برود روی بلندی و فرمود هر کس از شما دور پرچم ابو ایوب جمع شود در امان است. 8 هزار نفر را حضرت به این صورت نجات داد. 4 هزار نفر باقی ماندند و با حضرت جنگیدند.
* آیا در تاریخ سندی مبنی بر اینکه خوارج به دنبال عدالتخواهی و مبارزه با اشرافیت و فساد بوده باشند وجود دارد؟ به این معنا که ایراد و اشکالشان به امیرالمومنین(ع) عدم برقراری عدالت در جامعه باشد.
من به این صورت برخورد نکردم که بگوییم و خوانده باشیم که مثلا خوارج یا بخشی از آنها یک جایی به امیرالمومنین(ع) عدم اجرای عدالت را خرده گرفته باشند و بگویند این کار تو بیعدالتی بوده. همه حرف آنها این بود که همان شعار معروفشان لَا حُکْمَ إِلَّا لِلـه اجرا شود. خدا باید حاکمیت داشته باشد و حکومت کند و افرادی که در معرض گناه و خطا و اشتباه هستند نباید در چنین مسالهای حکم قرار بگیرند. عرض کردم که آدمهای فاقد هوش و تحلیل سیاسی بودند. جالب است امیرالمومنین(ع) نتیجه حکمیت را نیز نپذیرفت، چون امیرالمومنین(ع) تنها کاری که وقتی حکمیت به او تحمیل شد (آتشبسی که نتیجه آن حکمیت شد) فرمود در قرارداد بنویسید که حکمها در نظری که میخواهند بدهند باید مستندشان کتاب خدا باشد. اگر در قرآن چیزی پیدا نکردند مطابق سیره پیغمبر(ص) نه اینکه هر چه خواستند بگویند. یعنی مثلا اگر میخواهند بگویند علی(ع) نباشد و فلان شخص باشد، به چه دلیل قرآنی؟ به چه دلیل از سیره؟ یا اینکه نه علی(ع) باشد و نه آن دیگری با چه مستندی؟ اینکه ابوموسی ملعون به دلیل کینهاش نسبت به امیرالمومنین(ع) بگوید من علی را خلع کردم و بعد هم عمرو عاص خبیث بگوید من معاویه را نصب کردم این طبق کدام حجت قرآنی یا سیره نبوی است. لذا حضرت فرمودند به هیچ وجه این را قبول ندارم، حتی لشکری فراهم کرد که برود سراغ معاویه و کار معاویه را یکسره کند اما اشعث بن قیس خبیث حضرت را مجبور کرد که سراغ خوارج بروند و گفتند بعد سراغ شام برویم. زمانی که خوارج سرکوب شدند اینها اینقدر سنگاندازی کردند و نگذاشتند لشکر به شام برود که لشکر از هم پاشید و حضرت دیگر نتوانست قوایی بسیج کند.
من با هیچ چیزی برخورد نکردم که اشکال و ایراد خوارج عدم عدالت حضرت باشد، منتها مدام میگفتند قرآن و حکم خدا باید حاکم باشد.
امیرالمومنین(ع) میفرماید: «کَلِمَهُ الْحَقِّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» حرف حق را میزنند اراده باطلی دارند. اما اشکال اساسی خوارج این بود که چون آدمهای به ظاهر مقدس و زاهد و پرهیزکاری بودند خودشان را اصل قرار داده بودند. پیش خود فکر میکردند ما اسلام را بهتر از هر کسی حتی بهتر از امیرالمومنین(ع) میفهمیم.
آنها بر این عقیده بودند که ما مسائل را بهتر میفهمیم و هر کس بهتر از ما اسلام را تبیین و تفسیر کند باطل است و باید کشته شود. در ایام طولانی که قدرت داشتند به همین سبک عمل کردند.
* عقاید خوارج بسیار شبیه به عقاید و نظرات تکفیریهای دوران ما مثل داعش و... است. آیا میشود گفت که خوارج تکفیری بودند؟
بله! نخستین تکفیریها در عالم اسلام اینها هستند. خوارج برخلاف ظاهرشان، بعد از مدتی که با معاویه مبارزه داشتند، با معاویه ساختند. اینها اگر عدالتخواه به معنای واقعی بودند نباید با معاویه میساختند. چطور شمری که از خوارج است، کشته و مرده حکومت معاویه و یزید میشود یا برخی دیگر از بزرگان اینها به همین شکل. معاویه توانست با سرگرم کردن با فتوحات، غنیمت و زن و بچه اسیر کردن اینها را از مبارزه و مخالفت کردن بازدارد. لذا بعضی از آنها با یزید نیز همکاری میکنند. بعد از شهادت امام حسین(ع) و به هم ریختن اوضاع و احوال و استعفای معاویه دوم، چون حکومتی نیست که به آنها رسیدگی کند دوباره خوارج سر بر میآورند. به حکومت عبدالله بن زبیر حمله میکنند و او را بیچاره میکنند. شورشهای متعدد و کشت و کشتارها شروع میشود و دوباره زمانی که شاخه مروانی بنیامیه قدرت پیدا میکند یک مدتی اینها آرام میگیرند. همین که باز حکومت ضعیف میشود و کسی به آنها نمیرسد دوباره خوارج قد علم میکند. در واقع اینها انگیزههای مادی است ولی در پوشش دروغین حقخواهی و حاکمیت قرآن. امروز هم هر کسی نباید مدعی شود که با بودن مقام ولایت و با بودن مراجع عظام تقلید، فهم او از حق و عدالت و آنچه دارد پیاده شود، بیشتر از همه است. ما همین الان بیعدالتیهایی داریم ولی زمانی که حقیقت نظام حق است یعنی اصل نظام حق و حقیقت است و رهبری نظام الحمدلله در بالاترین سطح قدس و تقوا و درستی و فرزانگی هستند، اگر در بدنه خلافهایی صورت میگیرد که میگیرد، ما نباید به گونهای رفتار کنیم که حتی به خود صاحب ولایت، به رهبری نظام خدشه وارد کنیم. نامه سرگشاده بنویسیم، جاهایی گستاخیهای کنیم به عنوان اینکه ما عدالتخواه هستیم و این نشاندهنده همان تفکر «ما بهتر میفهمیم» است. بر فرض خدایی نکرده رهبری اینجا دارند به زعم اینها خطا میکنند اما ما مراجع تقلید داریم که آنها اسلام را بهتر از ما میفهمند و آنها عموما با رهبری همگام هستند. شما نمیتوانید همه اینها را زیر سوال ببرید. تعدادی جوان که معلوم نیست مطالعات دینی و تسلطشان بر منابع قرآنی و سیره چقدر است حالا بخواهند خرده بگیرند بر مراجع تقلید و رهبری نظام، این معنا ندارد.
خود حضرت آقا هم گفتهاند که نسبت به نابسامانیهایی که میبینید، جوانها خودشان بیایند پیشگام باشند. در بیانیه گام دوم هم یک بخش مهمی را به همین مبارزه با فساد اختصاص دادهاند اما با وجود رهنمودهای ایشان و با وجود علمای بزرگ یک عدهای بیایند و بگویند فقط حرف ما درست است، ما درست میفهمیم و دیگران اشتباه میکنند، این میتواند همان تفکر خوارج باشد.
با وجود تمام آزارها و تبلیغاتی که خوارج پیش از جنگ نهروان علیه امیرالمومنین و حکومت ایشان داشتند ولی دارای آزادی بودند. یعنی آزادی بیان و آزادی انتخاب برای همه وجود داشت، حتی اگر علیه نظر اکثریتی که آمدند و با امیرالمومنین(ع) بیعت کردند، عدهای موضع میگرفتند، قبول نداشتند و نقد داشتند. اینها آزاد بودند، منتها وقتی دست به شرارت بزنند، توطئه و فتنهانگیزی کنند، آن فرق میکند. در آن صورت امیرالمومنین(ع) برخورد میکردند که در جنگ نهروان حضرت بسیاری از آنها را به درک واصل کردند.
***
خوانشی از دستورات امیرالمؤمنین در عهدنامه مالک اشتر
مترقیترین منشور حکمرانی
اشکان صدیق: مرور و بازخوانی نامه حکومتی حضرت امیر به مالک اشتر نخعی در عصری که بشر طعم مدلهای مختلف حکمرانی غیراسلامی را چشیده و تشنه یک حکمرانی به سبک و شیوه امیرالمومنین است، به نظر لازم و ضروری میآید. به جرأت میتوان گفت بیشترین توجه به حقوق مردم و کرامت انسانها و مردمسالاری حقیقی را میتوان در این منشور حکومتی یافت. به عبارت دیگر عهدنامه مالک اشتر را میتوان مترقیترین منشور حکمرانی نامید.
عهدنامه مالک اشتر به صندوقچهای مملو از مروارید گرانبها میماند که انتخاب چند مروارید از آن همه، کار بسیار دشواری است. به هر طریق و با هر سلیقهای این انتخاب انجام شود، باز حسرت عدم انتخاب سایر مرواریدها قلب انتخابگر را فرا میگیرد اما چاره چیست که محدودیت دست انسان را میبندد و راهی جز اشارهای کوتاه به فرازهایی از این گنجنامه اخلاق حکومتی بر ما نمیگشاید.
* با مردم مهربان باش چرا که یا مسلمانند یا انسان!
محصور کردن این نامه به شعیان و حتی مسلمانان ظلمی است بزرگ در حق امیرالمومنین، چرا که حضرت شیوه راستین حکمرانی انسانی را تعلیم میدهند. آنجا که میفرمایند: «[ای مالک!] مهربانی با رعیت و دوست داشتن و لطف ورزیدن به ایشان را شعار قلبت قرار داده و با تاکید به تو سفارش میکنم همچون درندهای خونخوار مباش که خوردن گوشت ایشان را غنیمت شماری که براستی آنان ۲ دستهاند: یا در دین برادر تواند یا انسانی هستند از جهت خلقت همانند تو که ممکن است پایشان بلغزد و خطایی از آنها سر بزند و به عمد یا اشتباه، عملی ناصحیح مرتکب شوند».
* تسلطی بر مردم نداری
امیر مومنان در جای جای این نامه به مالک اشتر هشدار میدهند به واسطه قدرت و مسؤولیتی که نصیبش میشود، وهم برتری و تفوق و تسلط بر مردم را به خود راه ندهد و پیوسته خدا را که از همه برتر است در نظر داشته باشد: «به تو سفارش میکنم پیش خود مگو که امور این مردم به من سپرده شده و تسلط دارم، فرمانروا هستم و همه از من فرمان میبرند که براستی این گمانهای باطل، موجب فتنهای در دل و فسادی در دین و نزدیک کردن دگرگونیها و زوال نعمت میشود و چون چیرگی و قدرتی که داری، تکبر و خودپسندی در تو ایجاد کند و خود را بزرگ پنداشتی، پس در چنین حالی در عظمت ملک خداوندی که بالاتر از تو است، بیندیش».
* ستم به مردم، جنگ با خداست
حضرت در تعبیری شگرف و قابل تامل مالک را از ستم به بندگان خدا بر حذر میدارند و او را به رعایت عدالت در بین مردم امر میکنند: «انصاف را رعایت کن و جانب عدل را فرو مگذار، که براستی اگر چنین نکنی، ستم کردهای و هر که به بندگان خدا ستم روا دارد، گذشته از مردم، خدا نیز خصم و طرف دعوای او است و هر کس که خدا خصم او باشد، حجت و دلیل او را باطل و بیاثر میکند و همچون کسی است که با خدا در حال جنگ است. تا آن زمان که از اعمال خود دست بر دارد و توبه کند و [بدان که] هیچ چیزی مانند به پا داشتن ظلم، نعمت خدا را نسبت به انسان دگرگون نمیکند».
* مردم ستون دین هستند
وصی پیامبر عظیمالشأن اسلام رضایت و خشنودی تودههای مردم را بر خشنودی خواص ترجیح میدهند و مالک را به توجه و تکیه بر تودههای مردم به جای خواص و افراد سرشناس ترغیب میکنند: «ناخشنودی و دشمنی عامه، اثر خشنودی خواص را از میان میبرد و براستی ناخشنودی و دشمنی خواص، در حالی که عامه مردم راضی باشند، به چیزی شمرده نمیشود و اثری ندارد.
مردم مانند خواص نیستند. [خواص] هنگام آرامش و زمان صلح خرجشان از همه بیشتر و در موقع ناآرامی و جنگ، یاری و کمکشان از همه کمتر است، بیشتر از همه مردم مخالف عدل و انصافند و از آن کراهت دارند، نسبت به خواستههای خود، بیش از هر کس با شدت اصرار و ابرام میکنند و هنگامی که درخواستشان بر آورده شود یا عطایی به آنها شود، از همه کس ناسپاسترند و چون از انجام آنچه خواستهاند خودداری شود، کندترین مردمند از جهت قبول عذر و در ناملایمات و سختیها، ضعیفترین و ناشکیباترین مردم هستند.
[و اما عامه مردم] همانا ستون دین و جامعه مسلمانان و آماده برای نبرد با دشمنان عامه امت اسلام هستند، بنابراین باید توجه و میل تو با ایشان بوده باشد و به سخنان آنان گوش فرا داری».
* حقگویان منتقد را نزدیک و چاپلوسان را دور نگه دار
سرور امیران عالم، بر خلاف عرف سیاسی جهان و سیره سیاستمداران عالم توصیهای بینظیر به مالک میکنند: «باید برگزیدهترین ایشان (اطرافیان) در نزد تو آن کس باشد که سخن حق را که به مذاقها تلخ میآید، بیشتر از دیگران به تو بگوید و نیز کسی باشد که در کاری که از تو سر میزند، از آن کارهایی که خداوند از دوستانش زشت میشمارد، کمتر تو را یاری دهد. به پاکدامنان و راستگویان بسیار نزدیک شو، آنگاه ایشان را عادت ده که در صدد چاپلوسی تو بر نیایند و تو را با بیان کارهایی که نکردهای، به دروغ خشنود نکنند، که براستی چاپلوسی زیاد و پیدرپی، تکبر و خودخواهی در انسان پدیدار میکند و غرور را به او نزدیک میکند».
ارسال به دوستان
«وطنامروز» از سهم قرعهکشی در نابسامانی بازار خودرو گزارش میدهد
لاتاری ناتمام خودرو
قرعهکشی نهتنها تأثیری بر تنظیم بازار خودرو نداشته، بلکه موجب تشدید پدیده حوالهفروشی نیز شده است
گروه اقتصادی: یکی از مشکلات بازار خودرو عدم توازن عرضه و تقاضاست؛ آمار تولید انواع خودرو نشان میدهد به رغم اینکه هر سال بر میزان تقاضای خودرو افزوده میشود اما عرضه محصولات خودروسازان پاسخ بازار را نمیدهد. سیاستی که برای کنترل بازار اجرا شد، برگزاری قرعهکشی برای فروش خودروهای داخلی بود. علاوه بر اینکه فاطمیامین در ابتدای روی کار آمدن وعده حذف قرعهکشی را داده بود. وزیر صنعت، معدن و تجارت ضمن اشاره به برنامههای طراحی شده اعلام کرد در سال ۱۴۰۱ عرضه خودرو متناسب با تقاضا خواهد شد و قول حذف قرعهکشی از ابتدای 140۱ را داده بود در حالی که یک ماه از سال سپری شد و همچنان لاتاری خرید خودرو از خودروسازان ادامه دارد.
به گزارش «وطنامروز»، حذف قرعهکشی خودرو وعدهای بود که وزیر صمت دولت سیزدهم داد و طبق گفتهها این برنامه باید از ابتدای 1401 اجرایی میشد.
با عملیاتی نشدن این وعده از سوی متولیان صنعت کشور، مجددا خرید و فروش حواله خودرو با ورود به سال جدید رنگ و لعاب بیشتری گرفته و در فضای مجازی تبلیغات گستردهای در این باره انجام میشود؛ معاملهای که میلیونها تومان سود به همراه دارد.
نزدیک 2 سال است شیوه فروش خودرو به صورت قرعهکشی در کشور جریان دارد. اگرچه وزارت صمت در نظر داشت با این شیوه فروش، آشفتهبازار خودرو را کنترل و عرضه این محصول را به خریداران واقعی اختصاص دهد اما با توجه به اینکه تعداد خودروهای عرضهشده در مقایسه با تعداد افراد ثبتنامکننده بسیار کم بوده و فاصله قیمت بازار و کارخانه روزبهروز بیشتر میشود، قرعهکشی نه تنها تأثیری در شرایط بازار نداشته، بلکه بیشتر شبیه شرکت در بختآزمایی شده است.
فروش خودرو از طریق قرعهکشی فقط لفظ ناکارآمد را به دنبال خود نمیکشد، بلکه زمینه را برای بروز تخلفهای دیگر نیز فراهم میکند؛ به عنوان نمونه با توجه به اینکه بسیاری از مردم عادی توانایی خرید خودروی صفر را ندارند، یکی از مهمترین مباحثی که در این دوره رونق گرفته، خرید و فروش حواله خودرو است؛ موضوعی که با ورود به سال جدید رنگ و لعاب بیشتری گرفته و در فضای مجازی تبلیغات گستردهای درباره خرید و فروش حواله انجام میشود؛ معاملهای که میلیونها تومان سود به همراه دارد.
نکته مهم آنکه هم ایرانخودرو و هم سایپا اعلام کردهاند انتقال امتیاز یا انتقال حقوق ناشی از برنده شدن در قرعهکشی خودرو، به اشخاص ثالث، ممنوع است. بنابراین خرید و فروش حوالههای قرعهکشی ایرانخودرو و سایپا نیز (تا اطلاع ثانوی) غیرقانونی خواهد بود اما با این حال با توجه به سودهایی که در این مسیر وجود دارد، خرید و فروش حواله حالا تبدیل به یک بازار غیررسمی شده و افراد متعددی در آن ایفای نقش میکنند.
اگر خوشبین باشیم، این بازار ۲ طرف دارد، افرادی که پول نقد دارند اما نمیتوانند برای خرید خودرو ثبتنام کنند و گروهی دیگر که ثبتنام کردهاند اما پول کافی را برای تکمیل وجه ندارند. اینجاست که معامله حوالههای خودرو در بازار آزاد داغ میشود؛ بازاری که در آن «ظاهرا» هم فروشنده حواله خودرو سود میکند و هم خریدار حواله خودرو به هدفش میرسد.
اما اگر واقعبین باشیم، حضور دلالان را در این بازار غیررسمی مشاهده میکنیم؛ دلالانی که به دلیل وضعیت نامساعد تولید و عرضه خودرو، بازار خودرو را یک بازار پرسود یافتهاند و از همه راهها برای کسب ثروت بیشتر استفاده میکنند و حالا به لطف قرعهکشیها، بیش از پیش نسبت به سودجویی در بازار خودرو اقدام کردهاند. البته کارشناسان اقتصاد معتقدند نباید همه تقصیرها را متوجه دلالان دانست، چرا که شرایط اقتصادی و تولید کشور، فضا را به سمتی برده که دلالی و سرمایهگذاریهای بیهدف جذابتر از قبل شود.
* مشکل کجاست
سوالی که مطرح میشود این است: چرا عرضه خودرو همچنان از طریق قرعهکشی انجام میشود؟
شیوههایی که برای عرضه خودرو به کار میرود به دلیل مشکل ناهماهنگی بین عرضه و تقاضاست. این اقدام باعث افزایش فاصله قیمتی بین بازار و کارخانه میشود. البته کاسبی و سودآور بودن این قرعهکشیها عامل دیگری نیز برای عقب انداختن حذف قرعهکشی است. این مشکلات برطرف نمیشود تا زمانی که یک منطقی برای تولید، عرضه و تقاضا باشد.
* اختلاف تا ۱۹۹ میلیون تومانی بازار و کارخانه
طرح فروش فوقالعاده ایرانخودرو از سهشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۱ آغاز شده است و امروز به پایان میرسد. اختلاف قیمت کارخانهای محصولات عرضه شده در این طرح، با بازار چقدر است؟
با نگاهی به تفاوت قیمتها میتوان برآورد کرد اگر اتفاق ویژهای در بازار رخ ندهد، در زمان تحویل خودروها، رانت قابل توجهی نصیب خریداران میشود.
متقاضیان ثبتنام در طرح فروش فوقالعاده ایرانخودرو میتوانند برای مثال پژو پارس سال سفارشی با موتور xu7P را انتخاب کنند. قیمت کارخانهای این محصول ۱۸۴ میلیون و ۸۸۹ هزار تومان است و پژو پارس سال به عنوان شبیهترین خودرو به این محصول جدید ایران خودرو، در بازار ۳۰۸ میلیون تومان قیمت دارد. در این طرح فروش، همچنین گزینه پژو پارس TU۵ نیز وجود دارد. قیمت کارخانهای این محصول ۱۷۶ میلیون و ۵۹۶ هزار تومان است و این خودرو در بازار ۳۷۶ میلیون تومان قیمت دارد. متقاضیان میتوانند در این طرح فروش، راناپلاس با گیربکس ۶ سرعته دستی را نیز انتخاب کنند. قیمت کارخانهای این محصول ۲۲۸ میلیون و ۲۹۶ هزار تومان و در بازار ۳۳۰ میلیون تومان است. این ارقام، اختلاف قیمت بین کارخانه و بازار را هنگام ثبتنام در این طرح ایرانخودرو نشان میدهد. فروشندگان، پژو پارس سال سفارشی را احتمالا حدود ۱۲۳ و پژو پارس TU۵ را ۱۹۹ میلیون تومان گرانتر از کارخانه میفروشند. اختلاف قیمت در رانا پلاس ۸۳ و برای رانا پلاس با گیربکس ۶ سرعته دستی حدود ۱۰۲ میلیون تومان است.
ارسال به دوستان
فائزه هاشمی پس از هجمه وقیحانه به نهادهای ملی به ساحت مقدس پیامبراعظم(ص) توهین کرد
هتّاک
گروه سیاسی: فائزه، دختر خلف مرحوم هاشمی در اظهاراتی وقیحانه به پیامبر گرامی اسلام(ص) اهانت کرده و معصومیت حضرت محمد مصطفی(ص) را زیر سوال برده است.
به گزارش «وطنامروز»، فائزه هاشمی به درجهای از گستاخی رسیده که دیگر پا را از اهانت به ارزشهای انقلاب اسلامی فراتر گذاشته و اهانت به پیامبر اسلام(ص) را در دستور کار قرار داده است.
وی که چند روز قبل در اظهاراتی در شبکه اجتماعی کلابهاوس علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از تحت تحریم ماندن سپاه استقبال کرده و گفته بود: «تنها راه بازگشت سپاه به پادگانها این است که در لیست تحریمها باقی بماند. چیزی که از سپاه نصیب جامعه ایران میشود، منفی است و باید جایی متوقف شود. فکر نمیکنم خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی، به نفع جامعه ایران و منافع ملی باشد»، در آخرین فیلمی که از صحبتهایش منتشر شده، میگوید: پیامبر(ص) پولهای حضرت خدیجه(س) را حرام کرد.
اما این نخستینبار نیست که فائزه سخنانی ضد ارزشهای انقلاب و اسلام بر زبان میآورد. او قبلتر از اینها نشان داده که عملا پیادهنظام دشمنان جمهوری اسلامی ایران در کشور است.
* سوگوار ترامپ در سالگرد پدر
چند روزی از پایان انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده نمیگذشت که فائزه هاشمی از عدم انتخاب مجدد ترامپ ابراز ناراحتی کرده و در اظهاراتی حضور ترامپ در آمریکا را به نفع مردم ایران دانسته و گفته بود: «برای ایران دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود ولی اگر یک آمریکایی بودم به آقای ترامپ رأی نمیدادم. به خاطر همین فشارهایی که میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم. این تغییر سیاستها حتما به نفع مردم میتوانست اتفاق بیفتد. دموکراتها کمی شل و ول هستند؛ یعنی با آمدن دموکراتها این موضع خطای ما بیشتر تقویت میشود، امیدوارم نشود ولی چنین چشماندازی دارد».
دختر محبوب مرحوم هاشمیرفسنجانی با اعلام حمایت خود از ترامپ، رسما با کمپینهای ضدایرانی خواستار تحریمهای بیشتر علیه ملت ایران همراه شده و خواستار فشار حداکثری آمریکاییها به مردم ایران شد.
اظهارات فائزه هاشمی ماهیت خود و جریان سیاسی متبوعش در ایران را نسبت به فشارهای اقتصادی و تحریمهای چند سال اخیر آمریکا علیه ایران آشکار کرد؛ اینکه بقای خود را در تحریم مردم ایران میبینند و رفتار سیاسی خود را با فشارهای امثال ترامپ بر مردم ایران تنظیم میکنند.
چنانکه صحبتهای اخیرش علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نیز در ایامی به زبان آورده که آمریکا به بهانههای واهی از جمله موضوع تحریم سپاه، به دنبال سنگاندازی در مذاکرات احیای برجام است و سعی میکند جمهوری اسلامی ایران را عامل توقف مذاکرات معرفی کند. جز این است که فائزه هاشمی با چنین اظهاراتی، کاخ سفید را در نیل به اهدافش یاری میکند؟
جدای از این، فائزه هاشمی در حالی از پایان کار ترامپ شکایت میکرد و ادامه حضور او در کاخ سفید را به نفع مردم ایران میدانست که قهرمان ملی مردم ایران به دست او مظلومانه به شهادت رسید. البته نباید از فائزه هاشمی انتظار داشت که حداقل حرمت خون شهید سلیمانی را نگه دارد. فائزه هاشمی در گفتوگویی که دی سال 99 با سایت اصلاحطلب انصاف نیوز داشت، دستاوردهای شهید سلیمانی در منطقه را زیر سوال برده و گفته بود: «نتیجه عملکرد آقای سلیمانی و ما به عنوان مقاومت چه شد؟ چه گرهی از مشکلات کشور ما را باز کرد؟ چه مسیری را برای توسعه باز کرده است؟» این شخصیت اصلاحطلب در حالی مجاهدتهای قهرمان ملی ایران را بینتیجه خواند که قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران که اکنون غرب و کشورهای مرتجع عربی را به هراس انداخته، دستاورد گفتمان مقاومت انقلاب اسلامی است که شهید سلیمانی پیشبرنده آن بود.
اما فائزه هاشمی یک دهه قبل از این اظهارات در فتنه 88 نشان داد اقداماتش علیه نظام اسلامی و ارزشهای انقلابی صرفا به حرف محدود نیست و لازم باشد برای براندازی حاکمیت به خیابان میآید. ششم دی 88 بود که خبرگزاری فارس فیلمی از حضور فائزه هاشمیرفسنجانی در جمع اغتشاشگران روز عاشورا را منتشر کرد و در توضیح نوشت: «فائزه هاشمی پس از چند روز سپری کردن تعطیلات در شمال کشور، روز عاشورا هم به جمع آشوبگران در تهران پیوست. وی روز عاشورا به همراه حدود 15 نفر از بستگان و خانواده در اغتشاشات حضور پیدا کرد». خیلیها فکر میکنند که فائزه هاشمی سرخود دست به چنین اقدامات و اظهار نظرهایی میزند اما باید به این نکته اشاره کرد که فائزه پرورشیافته و بزرگ شده مکتب پدر مرحومش است.
* پای درس پدر
مرحوم هاشمیرفسنجانی در مصاحبهای که سال 87 با سریعالقلم داشت، در ارتباط با مساله ایران و رژیم صهیونیستی گفته بود: «از لحاظ مبنایی هیچ اشکالی ندارد که اسرائیل را قبول نداشته باشیم و به رسمیت نشناسیم اما مثل خیلی از کشورهای دنیا ماهیت اسرائیل را متجاوز ببینیم و در امورش دخالت نکنیم. نمیخواهیم بجنگیم. اصلا چنین وظیفهای نداریم که همه دنیا را از خود بد کنیم. به نظرم هیچ مانع عقیدتی، سیاسی و شرعی نداریم که اسرائیل را مانع همکاری جهانی خود قرار دهیم. وقتی مصلحت ما ایجاب کند، تکلیف داریم که حلش کنیم».
مهر سال 99 فائزه پا جای پای پدر گذاشت و در اظهارنظر درباره رژیم صهیونیستی یک قدم جلوتر رفت و گفت: «وقتی تاریخ را مرور میکنیم مشاهده میشود اسرائیل از سال ۱۳۴۸ در سازمان ملل به عنوان یک کشور شناسایی شد. اعراب و یهودیها در این سرزمین سکونت دارند. باید در عرصه جهانی بهروز باشیم و تصمیماتی را بگیریم که با منافع ما سازگار باشد. دنیا، دنیای تعامل است و اگر با کشورهای دیگر در ارتباط نباشید، آسیب میبینید. بعد از توافق امارات و رژیم صهیونیستی، قطر بین حماس و رژیم صهیونیستی میانجیگری کرد و آن دو با هم توافقاتی داشتهاند. قطر و عمان توافق امارات و بحرین را تایید کردند. رژیم صهیونیستی مشتاق عادیسازی روابط خود با کشورهای مسلمان است. نگاه ما باید اینگونه باشد که هدفمان حفظ منافع ملی و حقوق مردم و منابع ملی باشد... باید همه موضوعات بر اساس منابع و منافع ملی و حقوق مردم بهروز شود».
البته فائزه هاشمی چند سال قبل از این اظهار نظر، اردیبهشت سال 95 با اعضای ارشد بهائیت که وابستگیشان به رژیم صهیونیستی نیاز به توضیح ندارد، در ایران ملاقات کرد. تصاویر این دیدار که در منزل شخصی «فریبا کمالآبادی» صورت گرفت، به صورت گستردهای دست به دست شد.
درباره حضور میدانی فائزه در فتنه 88 نیز باید گفت که وقتی پدرش پیشاپیش موسوی و کروبی جمهوریت نظام را زیر سوال میبرد و در این راه از ارسال نامه بدون سلام خطاب به رهبر انقلاب اسلامی دریغ نمیکند، عجیب نیست که او را در روز عاشورا در جمع حرمتشکنان امام حسین(ع) ببینیم.
همچنین باید به این نکته توجه داشت که دختری از تحریم قوای نظامی کشور حمایت میکند که پدرش در زمان حیات خود، با الگو قرار دادن ژاپن، به دنبال خلع سلاح جمهوری اسلامی در برابر دشمنان بود و در این مسیر تا شعرسرایی هم پیش رفت و در اواخر عمرش دنیای فردا را دنیای گفتمانها دانست نه موشکها.
البته این اظهار نظر اکبر هاشمیرفسنجانی از سوی رهبر انقلاب اسلامی بیپاسخ نماند و ایشان در دیداری که فروردین سال 95 با مداحان اهل بیت داشتند، فرمودند: «اگر این حرف از روی ناآگاهی گفته شده باشد یک مساله است اما اگر از روی آگاهی باشد خیانت است. دشمنان مدام در حال تقویت توان نظامی و موشکی خود هستند در این شرایط چطور میگوییم روزگار موشک گذشته است».
* در زمین اسرائیل
دیماه سال گذشته بود که فائزه هاشمیرفسنجانی در سخنانی جمهوری اسلامی ایران را متهم به دست داشتن در جنگهای سوریه و یمن کرد و گفت: «جمهوری اسلامی بیشتر از اسرائیل مسلمان کشته است. آمار کشتههای سوریه را در نظر بگیرید که 500 هزار نفر است و ما در این قضیه نقش داشتیم یا یمن که 7 سال است جنگ داخلی است و باز در این قضیه نقش داشتیم. اگر کشتههای فلسطینی به دست اسرائیلیها را حساب کنیم، بعید به نظر میرسد به 100 هزار یا 200 هزار نفر برسد. یعنی ما بیشتر از اسرائیل مسلمانکشی به راه انداختهایم». این اظهارات فائزه هاشمی به عنوان دختر رئیسجمهور ایران، دست به دست کاربران عربزبان شبکههای اجتماعی چرخید و باعث موجسواری جریانات ضدانقلاب علیه ایران شد.
* صدای اصلاحات
پس از آنکه صوت فائزه هاشمی در حمایت از تحریم سپاه در فضای مجازی پیچید و واکنشهای گستردهای را در پی داشت، حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی اظهارات عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران را رد و اعلام کرد: «این مواضع، موضع شخصی خانم هاشمی است و موضع حزب کارگزاران نیست. در حزب کارگزاران سازندگی هیچ بحثی درباره صحبتهای اخیر خانم هاشمی نشده است».
اما به رغم تلاشی که مرعشی برای فاصلهگذاری با دختر مرحوم هاشمیرفسنجانی دارد و احتمالا در روزهای آینده نیز دیگر اصلاحطلبان به خاطر اهانت فائزه به حضرت محمد(ص)، از وی اعلام برائت خواهند کرد، بدون شک اغلب مواضعی که فائزه هاشمی در طول سالهای گذشته گرفته یا صحبتهایی که بر زبان آورده، حرف دل اصلاحطلبانی بوده که جرأت اظهار نظر نداشتهاند. صحبت علیه قوای نظامی کشور، زیر سوال بردن دستاوردهای منطقهای جمهوری اسلامی، ابراز خوشحالی از پایداری تحریم مردم ایران و همچنین حملات متعدد به ارزشهای انقلاب اسلامی، از جمله موضوعاتی است که فائزه هاشمی به نمایندگی از اصلاحطلبان دنبال میکند و رنگ و بوی ضدمذهبی و ضدانقلابی دارد و به طور کلی خیلی کم پیش آمده که اصلاحطلبان مواضع و اظهارات فائزه هاشمی را محکوم کنند. اساسا جریان اصلاحات زمانی در اعلام برائت از فائزه موضع گرفتهاند که پای حیثیت و آبرویشان در میان بوده است.
* لزوم برخورد با فائزه هاشمی
استقبال از تحریم سپاه و طبیعتا استقبال از تحریم ماندن مردم ایران و مهمتر از آن اهانت فائزه هاشمی به پیامبر گرامی اسلام(ص)، چیزی نیست که یکشبه اتفاق افتاده باشد. گستاخیهای امروز دختر رفسنجانی ثمره سالها مماشات دستگاه قضایی با او است. قطعا اگر فائزه هاشمی حداقل پس از اظهارنظرش در حمایت از قاتل سپهبد سلیمانی واکنش درخوری میگرفت، جرأت نمیکرد امروز در نظام اسلامی به حضرت محمد(ص) اهانت کند.
انتظاری که از قوهقضائیه میرود، این است که بدون در نظر گرفتن اینکه فائزه هاشمی دختر چه کسی است، بهخاطر زیر سوال بردن معصومیت پیامبر اسلام، آنطور که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تجویز کرده، با وی برخورد کند. سکوت در مقابل توهین دختر هاشمی به پیامبر(ص) به منزله چراغ سبزی هم به فائزه هاشمی و هم به دیگران است که میتوانند در یک نظام اسلامی علیه پیامبر اسلام و ارزشهای انقلاب اهانت کنند، بدون اینکه هزینهاش را بپردازند. برخورد قانونی با کسی که به حضرت محمد(ص) اهانت میکند، بدیهیترین وظیفهای است که یک نظام اسلامی باید انجام دهد.
مورد فائزه هاشمی، آزمونی برای راستیآزمایی جمهوری اسلامی در پایبندی به ارزشهایش است. اگر امروز نظامی که همواره دیگر کشورهای مسلمان را به برخورد با اهانتکنندگان به اسلام و پیامبر دعوت میکند، با مورد مشابه داخلی برخورد لازم را نکند، نزد کشورهای اسلامی به عنوان یک نظامی که در حرف و عمل دچار تناقض است، معرفی خواهد شد.
ارسال به دوستان
روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» ادعا کرد رئیسجمهور آمریکا قرار است طی روزهای آینده تصمیم خود را درباره سپاه پاسداران اعلام کند
بایدن عقب نشست؟
گروه سیاسی: در میانه رکودی که به واسطه تردیدهای آمریکا بر مذاکرات وین حاکم شده است، روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» ادعا کرد رئیسجمهور آمریکا قرار است طی روزهای آینده تصمیم خود را درباره سپاه پاسداران اعلام کند.
به گزارش «وطنامروز»، با وجود آنکه موضوع حذف سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای خارجی تروریستی تنها مساله باقیمانده برای حصول توافق نیست، هاآرتص گزارش داد مقامهای کاخ سفید موافق حفظ نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای اصطلاحا «تروریستی» هستند، در حالی که مقامهای وزارت خارجه آمریکا عکس این نظر را دارند.
طبق ادعای هاآرتص، مقامهای اسرائیلی این هفته (تا یکشنبه هفته آینده بر اساس تقویم ایران) منتظر تحولات مهمی درباره مذاکرات میان ایران و قدرتهای جهانی درباره برنامه هستهای ایران هستند. بایدن قرار است طی روزهای آینده تصمیم خود را درباره حفظ یا خروج نام سپاه از فهرست سازمانهای اصطلاحا «تروریستی» اعلام کند.
هاآرتص گزارش داده رژیم اسرائیل در هفتههای گذشته کارزاری گسترده را در ایالاتمتحده برای جلوگیری از خروج نام سپاه از فهرست «سازمانهای تروریستی خارجی (FTO)» هدایت کرده است. بعد از این کارزار، مقامهای کاخ سفید، بر خلاف مقامهای وزارت خارجه آمریکا گفتهاند در کنار اسرائیل خواهند ایستاد و خواستار حفظ نام سپاه در آن فهرست خواهند شد.
با وجود این، مقامهای رژیم صهیونیستی میگویند فشار شماری از کارکنان وزارت خارجه آمریکا که آنها هم خواستار حفظ نام سپاه در فهرست مذکور هستند، ممکن است بر تصمیم بایدن اثر بگذارد.
یک مقام رژیم صهیونیستی به هاآرتص گفت: «تا زمانی که بیانیهای شفاف صادر نشود ممکن نیست بتوان فهمید تصمیم نهایی رئیسجمهور چیست».
هاآرتص مدعی شد چنانچه اختلافات بر سر مساله سپاه حل شود آمریکا توافق جدید با ایران را که مذاکرات مربوط به آن در وین انجام شده امضا خواهد کرد. هاآرتص ادعا کرده است: «در اسرائیل، باور بر این است که دولت بایدن مصمم به امضای توافق با ایران است و ایرانیها بهتر از آمریکاییها مذاکره میکنند و اصرار آنها میتواند برایشان در ادامه کار مثمر ثمر واقع شود».
گفتنی است دولت بایدن طی مدت اخیر تلاش کرده خواست تهران درباره خارج کردن سپاه پاسداران از لیست سازمانهای تروریستی خارجی-FTO - را مسالهای غیرهستهای و خارج از شمول برجام نشان دهد و به همین خاطر ایران را مسؤول بنبست کنونی معرفی کند اما واشنگتن با دیگر خطوط قرمز کشورمان که ارتباط مستقیم با انتفاع اقتصادی ایران از توافق دارد، نظیر خروج افراد و نهادهای ایرانی از لیست تحریمها نیز مخالفت کرده است.
منابع دیپلماتیک غربی چندی قبل اعلام کردند انتظار میرفت ایالاتمتحده اواسط فروردین یک پیشنهاد متقابل به ایران ارسال کند اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. این منابع گفتند پیشنهاد متقابل پیشبینیشده ایالاتمتحده در پاسخ به پیشنهادی از سوی ایران است که انریکه مورا پس از سفر به تهران به واشنگتن ارائه کرد که ایالاتمتحده آن را کاملا غیرقابل قبول تلقی کرده است.
در همین رابطه یک دیپلمات غربی به «لارا روزن» خبرنگار آمریکایی گفت: «ما هنوز منتظر پاسخهای ایالات متحده هستیم اما همه چیز در حال گیجکننده شدن است».
هاآرتص در بخش دیگری از گزارش خود به نقل از منابع آگاه گزارش داده آمریکا باز هم ضربالاجل خود در این گفتوگوها را تغییر داده است. این روزنامه صهیونیستی نوشت: «منابع دخیل در گفتوگوها به هاآرتص گفتهاند دولت آمریکا بارها ضربالاجلهای خودش را تغییر داده است. در ابتدا پایان فوریه به عنوان ضربالاجلی برای اتمام مذاکرات تعیین شد اما بعد از آنکه پیشرفتهایی حاصل شد این ضربالاجل به ماه مارس موکول شد که آن ضربالاجل هم گذشته است».
دولت آمریکا که از سال گذشته با وسعت گرفتن پیشرفتهای هستهای و بویژه غنیسازی 60درصد توسط ایران، زمان را علیه خود میبیند از پاییز و زمستان گذشته با اتخاذ تاکتیک تهدید به پایان مذاکرات و ترک میز مذاکرات تلاش کرد دستگاه محاسباتی کشورمان را با اخلال مواجه کرده تا تهران در نهایت عقبنشینی کند؛ چه اینکه راهبرد «ایجاد هراس» در ایران تجویز برخی دیپلماتها و مقامات پیشین آمریکایی نظیر «دنیس راس» به دولت بایدن برای متوقف کردن ایران بوده است.
بهمن سال گذشته سیانان گزارش داد دولت آمریکا آخرین موعد برای حصول توافق را «آخر ماه فوریه» اعلام کرده است. پیش از آن هم یک مقام آمریکایی ۲۷ دیماه سال گذشته در گفتوگو با روزنامه والاستریتژورنال گفته بود پنجره مذاکرات هستهای با ایران «اواسط ماه فوریه» بسته خواهد شد. پولیتیکو هم به نقل از مقامهای غربی نزدیک به مذاکرات وین نوشته بود پنجره مذاکرات تا پایان ماه ژانویه یا اوایل ماه فوریه بسته خواهد شد. افزون بر این ضربالاجلها، پایان سال میلادی ۲۰۲۱ از نمونههای متاخر دیگری بود که مقامهای آمریکایی و ۳ کشور اروپایی در هفتمین دور مذاکرات وین به عنوان نقطه اتمام دیپلماسی با ایران مطرح کرده بودند.
ارسال به دوستان
آیا بنیانگذار ویکیلیکس در مهد دموکراسی اعدام میشود؟
استرداد آسانژ به آمریکا
با حکم دادگاه انگلیس مبنی بر استرداد جولیان آسانژ، بنیانگذار وبسایت افشاگر ویکیلیس به آمریکا، سردبیر این سایت این حکم را امضای حکم مرگ آسانژ دانست. به نقل از اسپوتنیک، دادگاه سلطنتی وستمینستر انگلیس طی حکمی استرداد آسانژ به آمریکا را تایید کرد؛ جایی که او با حکم ۱۷۵ سال زندان روبهرو خواهد بود. این حکم اکنون به تایید «پریتی پاتل»، وزیر کشور انگلیس و «بوریس جانسون» نخستوزیر انگلیس نیاز دارد و آسانژ نیز تا ۱۸ مه فرصت تقاضای تجدیدنظر در این حکم را دارد. «کریستین هرافنسون» سردبیر سایت ویکیلیکس پس از صدور این حکم به خبرنگاران گفت: ۱۶ ماه پیش دادگاه بدوی اعلام کرد استرداد آسانژ خطر جانی برای او به همراه دارد و مطابق حکم مرگ است و اکنون این دادگاه دستور حکم مرگ را صادر کرده است. این تمام آن چیزی است که رخ داد. سرنوشت آسانژ در دستان وزیر کشور و جانسون است. آنها این قدرت را دارند که آن را متوقف کنند و جان این مرد را نجات دهند و حمله به آزادی بیان را متوقف کنند. در پی صدور این حکم، عفو بینالملل اعلام کرد پرونده آسانژ یک نمونه بسیار مهم حقوق بشری است و گستره زیادی در عرصه آزادی مطبوعات دارد. دستگاه قضایی آمریکا قصد دارد آسانژ را به اتهام جاسوسی به پشت میز محاکمه بکشاند. این شهروند استرالیایی با حکم ۱۷۵ سال زندان برای اتهاماتش روبهرو است. طرفداران آسانژ او را یک روزنامهنگار تحقیقی میدانند که جنایات جنگی را افشا کرده است. بر اساس حکم پیشین دادگاه، استرداد آسانژ ۵۰ ساله به دلیل وضعیت نامناسب روانی و جسمیاش به ایالات متحده متوقف شد. واشنگتن اما این تصمیم را به چالش کشید و قضات دادگاه تجدیدنظر گفتند تضمینهایی که ایالات متحده در این میان داده برای رفع نگرانیها از سلامت آسانژ کافی است. «وطنامروز» پیش از این در گزارشی درباره پرونده آسانژ از قول «نیلز ملزر» گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور شکنجه نوشته بود وی در برنامهای در شبکه راشاتودی گفته است جولیان آسانژ از بنیانگذاران سایت افشاگر ویکیلیکس، بیمار روانی نیست و مشکلات روانی او تنها نتیجه آزاری است که در انزوا متحمل میشود. ملزر در پاسخ به سوالی درباره احتمال مرگ آسانژ گفت اگر وی به دلیل وضعیت سلامتی نامناسب خود در زندان فوق امنیتی بلمارش لندن بمیرد، این یک تراژدی خواهد بود و افزود: اگر او در زندان بمیرد، عملا تا حد مرگ شکنجه شده است. این واقعیت است و من اغراق نمیکنم. این مقام سازمان ملل گفت: او ماه مه ۲۰۱۹ همراه با تیمی از متخصصان پزشکی در پشت میلههای زندان آسانژ را ملاقات کرد و افزود: همه ما مستقل از یکدیگر در آن زمان به این نتیجه رسیدیم زندگی او در خطر است. وضعیت روحی و جسمی وی از آن زمان وارد یک مارپیچ نزولی شده است. ارسال به دوستان
خیال اسکوچیچ را تا پایان جام ملتهای آسیا جمع کردند
فرصت طلایی برای اسکو
بر اساس تازهترین گفتههای سرپرست فدراسیون فوتبال، دراگان اسکوچیچ با خیال راحت میتواند تیم ملی را تا جامجهانی آماده کند و عملکرد مناسبی را از خود به جا بگذارد. میرشاد ماجدی، سرپرست فدراسیون فوتبال آب پاکی را روی دست منتقدان دراگان اسکوچیچ ریخت و خیال او را هم بابت اخبار و حواشی مختلفی که این روزها به گوش میرسید راحت کرد تا سرمربی کروات تیم ملی با قدرت کارش را تا جامجهانی پیش ببرد.
* تا ۱۴۰۲ با اسکوچیچ
حواشی پیرامون ماندن یا رفتن دراگان اسکوچیچ از زمان روی کار آمدن او در بهمن ۱۳۹۸ آغاز شد و در هر دوره از بازیهای تیم ملی، این مساله وجود داشت که فدراسیون فوتبال قصد اتمام همکاری با این مربی را دارد. در نتیجه بعد از صعود به جامجهانی هم این خبر به گوش رسید که فدراسیون فوتبال قصد اتمام همکاری با اسکوچیچ و انتخاب یک مربی خارجی نامدار و شناخته شده را دارد. اظهارات اسکوچیچ درباره ماندن در تیم ملی هم نتوانست پاسخگوی این سوال بزرگ باشد تا اینکه ماجدی ماندن او را تا جام ملتهای آسیا تایید کرد.
ماجدی درباره حضور اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم ملی در جامجهانی گفت: «اسکوچیچ تا پایان جام ملتهای ۲۰۲۳ قرارداد دارد و نمیتوانیم مربیای را که قرارداد دارد، کنار بگذاریم. قطعا او تا پایان قراردادش سرمربی تیم ملی خواهد بود».
سرپرست فدراسیون درباره دلایل ادامه همکاری نیز اظهار کرد: «من اگر بخواهم مربی دیگری بیاورم فرصت کمی داریم و عقل سلیم به ما میگوید با مربیای که تیم ملی را به جامجهانی برده است ادامه دهیم و کادرش را قوی کنیم و اجازه دهیم با فراغ بال به جامجهانی برود. به لحاظ نتیجه هم اگر نگاه کنیم تیم ملی در هر ۲ گروه آسیا اول شده است. مربیای را برکنار میکنند که یا نتیجه نگرفته باشد یا قراردادش تمام شده باشد ولی اسکوچیچ هر دوی این آپشنها را دارد. منطق میگوید زمان مناسبی برای تغییر سرمربی نیست».
با این شرایط، سرمربی ایران حدودا تا تابستان ۱۴۰۲ روی نیمکت یوزها حضور خواهد داشت و این فرصت را هم دارد تا بعد از جام جهانی، طلسم ناکامی در کسب قهرمانی جام ملتها را هم به چالش بکشد.
* دیدارهای تدارکاتی از نیوزیلند تا آرژانتین و برزیل
دیدارهای تدارکاتی تیم ملی ایران تا شروع جامجهانی از مهمترین بحثهای روزهای گذشته بوده است و در آینده هم به طور مرتب مطرح خواهد شد.
از روزهای نخست صعود به جامجهانی و همگروهی با تیمهای ملی انگلیس، آمریکا و برنده پلیآف اروپا، بحثها پیرامون این مساله بوده که شاگردان اسکوچیچ باید دیدارهای تدارکاتی مناسبی داشته باشند اما مهمترین مشکل در این مسیر (علاوه بر منابع مالی و مسائل مربوط به تحریم)، برگزاری لیگ ملتهای اروپا و آمریکای شمالی است که تیمها طبق برنامه به مصاف رقبای خود میروند و فرصتی برای برگزاری دیدارهای دوستانه ندارند.
در این بین فقط دیدار با تیمهای آمریکایجنوبی، آفریقا و استرالیا باقی میماند که خبرها حول محور دیدار با این قبیل تیمهاست. در این روزها بحث بازی با نیوزیلند، کانادا، سنگال، غنا، کاستاریکا، پرو، پاناما و حتی برزیل و آرژانتین هم از سوی مسؤولان فدراسیون فوتبال مطرح شده اما هنوز هیچ دیداری قطعی نیست.
ماجدی میگوید: ما یکی دو تا پیشنهاد داشتیم. پرو و کاستاریکا به ما پیشنهاد دادند و در حال گفتوگو هستیم. اگر بخواهیم با بالاتر از این تیمها بازی کنیم نیاز به هزینه داریم و اگر پول نداشته باشیم نمیتوانیم با تیمهای بزرگ بازی کنیم. یکسری تورنمنتها هم در حال هماهنگی هستند که تیمهای خوبی در آنها حضور دارند و هر وقت نهایی شود، اعلام خواهیم کرد. با ایرلند شمالی و جنوبی یکسری مکاتبات انجام شد. به دلیل شرایطی که این ۲ کشور داشتند نتوانستیم با آنها هم هماهنگی برای انجام بازی داشته باشیم. چند روز پیش از من درباره بازی با برزیل پرسیدند که گفتم اطلاعی ندارم. بنده به عنوان مسؤول فدراسیون زمانی میتوانم پاسخگو باشم که کار قطعی شود. ما گروههای مختلف داریم که در تلاشند با بهترین تیمها قرارداد خوب ببندیم. بازی با برزیل هزینههای زیادی دارد و این مسائل باید قبل از اینکه به من برسد انجام شود و در لحظه آخر سرمربی تیم ملی نظر بدهد که بازی میکنیم یا نه. از امروز قرار شد یک نفر صحبت کند و اگر مسابقهای قطعی شد، من جوابگو باشم.
به گزارش ایسنا، با برطرف شدن گمانهزنیها درباره دراگان اسکوچیچ باید به نظاره نشست و دید مسؤولان فدراسیون فوتبال چه دیدارهایی را برای تیم ملی ایران در نظر خواهند گرفت و آیا انتظارات اهالی فوتبال از جمله بازیکنان تیم ملی را برطرف خواهند کرد یا خیر.
* باتجربهترین تیم تاریخ ایران در جامجهانی ۲۰۲۲ قطر
تیم ملی ایران در جامجهانی ۲۰۲۲ قطر باتجربهترین تیم خود را روانه این مسابقات خواهد کرد به طوری که تعداد زیادی از بازیکنان این تیم دومین و سومین حضور خود در این رقابتها را تجربه خواهند کرد. تیم ملی فوتبال ایران برای سومین بار متوالی حضور در جامجهانی را تجربه خواهد کرد که این موضوع منجر به حضور بازیکنان بسیار باتجربهتر از هر زمان دیگری در ترکیب تیم ملی خواهد شد. در حال حاضر بیش از ۱۰ بازیکن تیم ملی ایران دارای تجربه یک بار حضور در جامجهانی و ۳ بازیکن تجربه ۲ بار حضور در جامجهانی هستند که در جامجهانی ۲۰۲۲ افزایش خواهد یافت. احسان حاجصفی، کریم انصاریفرد و علیرضا جهانبخش ۳ بازیکن تیم ملی با ۲ بار تجربه حضور در جامجهانی هستند که به احتمال بسیار زیاد در جامجهانی ۲۰۲۲ حاضر خواهند بود و از این حیث به مسعود شجاعی به عنوان باتجربهترین بازیکنان ایرانی در جامجهانی میپیوندند. همچنین بازیکنانی مانند سردار آزمون، مهدی طارمی، علیرضا بیرانوند، مهدی ترابی، میلاد محمدی، سعید عزتاللهی، وحید امیری، سامان قدوس، مجید حسینی و امیر عابدزاده نفراتی هستند که در جامجهانی ۲۰۱۸ حضور داشتند و هماکنون عضو تیم ملی ایران هستند. با این ترکیب، ایران باتجربهترین تیم ملی تاریخ خود را در جامهای جهانی خواهد داشت؛ بازیکنانی که حداقل برای یک بار هم که شده، حال و هوای جامجهانی را لمس کرده و در بازیهای دشوار به میدان رفتهاند. این اتفاق در حالی است که در ادوار گذشته ایران همواره با کمبود تجربه در جامجهانی مواجه بود و به همین دلیل در طول تورنمنت دچار مشکل میشد و بازیکنان قبل از اینکه با جو و فضای حاکم بر مسابقات آشنا شوند، بازیها را واگذار میکردند. نگاهی به دورههای گذشته نشان میدهد بازیکنان اندکی هنگام حضور در یک دوره از جامجهانی حداقل یک بار قبل از آن تجربه حضور در این رقابتها را داشتهاند.
۱۹۷۸ - اولین حضور در جامجهانی
۱۹۹۸ - دومین حضور با وقفه ۲۰ ساله
۲۰۰۶ - سومین حضور در جامجهانی
علی دایی و مهدی مهدویکیا (دومین حضور)
۲۰۱۴ - چهارمین حضور در جامجهانی
جواد نکونام و مسعود شجاعی (دومین حضور)
۲۰۱۸ - پنجمین حضور در جامجهانی
مسعود شجاعی (سومین حضور)
علیرضا جهانبخش، احسان حاجصفی، رضا قوچاننژاد، کریم انصاریفرد، پژمان منتظری، اشکان دژاگه (دومین حضور)
۲۰۲۲ - ششمین حضور در جام جهانی
احتمالی: احسان حاجصفی، کریم انصاریفرد و علیرضا جهانبخش (سومین حضور)
سردار آزمون، مهدی طارمی، علیرضا بیرانوند، مهدی ترابی، میلاد محمدی، سعید عزتاللهی، وحید امیری، سامان قدوس، مجید حسینی و امیر عابدزاده (دومین حضور)
ارسال به دوستان
نهجالبلاغه، مانیفست جمهوری اسلامی
محمدامین علیدوست: نوزدهم ماه مبارک رمضان در تقویم ایرانیان به روز نهجالبلاغه مزین شده است؛ کتابی که همچون قرآن کریم در بین مردم و بالاخص مسؤولان مهجور است و بر سر طاقچهها خاک میخورد. با این حال همانطور که بزرگان انقلاب اسلامی اذعان کردهاند، مبنای فکری و اندیشهای نهضت اسلامی ایران پس از قرآن کریم، مبتنی بر کتاب شریف نهجالبلاغه است؛ کتابی که در سالیان قبل و بعد انقلاب به عنوان مانیفست حکومت اسلامی پیوسته در بیان و قلم اندیشمندان نهضت معرفی شده و میشود و به جزئی جداییناپذیر از گفتمان اجتماعی مردم در پیشبرد انقلاب اسلامی بدل شده است. این کتاب عظیمالشأن در بیان امامین انقلاب اسلامی نیز دارای جایگاهی برجسته است که به اختصار خواهد آمد.
امام خمینی اواخر عمر شریفشان در بخشی از وصیتنامه الهی- سیاسیشان به بیان اهمیت و جایگاه نهجالبلاغه پرداختهاند: «ما مفتخریم کتاب نهجالبلاغه که بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است». همچنین ایشان در پیامی به کنگره هزاره نهجالبلاغه در سال 60 میفرمایند: «کتاب نهجالبلاغه که نازله روح او است، برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خود و خودخواهی خود، معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعهای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هر چه جامعهها به وجود آید و دولتها و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند».
رهبر حکیم انقلاب نیز چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب توجه و عنایتی خاص به این کتاب شگرف داشتهاند و درسهای متعدد ایشان درباره نهجالبلاغه در دهه 50 و همچنین حضور و سخنرانی ۳ باره ایشان در کنگره بینالمللی نهجالبلاغه در دوران ریاستجمهوری، گواه این مدعاست. ایشان در جلسه شرح نهجالبلاغه در سال 52 از کمتوجهی به این کتاب شکوه میکنند و میفرمایند: «غالب مسلمانان شیعهمذهب از نهجالبلاغه بیاطلاع و بیخبرند و این کتاب گیرشان نمیآید؛ متن کتاب چرا اما معنای کتاب نه. متن کتاب در کتابفروشیها پر است اما معنای کتاب و لب این معانی و این حقایق بسیار عالی و جالب که در این کتاب شریف هست، گیر غالب مردم ما نمیآید. متاسفانه روی این مساله تبلیغ نشده، [در حالی که] روی کتابهای درجه 2 و درجه 3 و درجه 4 این همه تبلیغ [میشود] و اگر به یک کتاب درجه 2 و 3 مثلا کمترین بیاعتنایی از طرف بعضی شود، شاید عدهای مثلا در حد کفر تلقی کنند اما [نسبت به] این کتاب شریف نه».
ایشان در پنجمین کنگره بینالمللی نهجالبلاغه که سال 64 برگزار شد، با بیانی دردمندانه به فاصله فهم و عمل جامعه با نهجالبلاغه و مهجوریت این کتاب شریف اشاره فرمودند: ما زمان بسیاری را با عدم ارتباط با نهجالبلاغه گذراندهایم. باید امروز با فرصتهایی که هست، آن نقایص را جبران کنیم. البته کسانی که در زمینه نهجالبلاغه کار کردهاند کم نیستند، چه در ایران و چه در بعضی دیگر از کشورهای اسلامی اما کارهای اصولی و اساسی که بتواند مدرسه نهجالبلاغه را در کل فضای جهان اسلام گسترش بدهد، همچنان باقی است. واقعا نهجالبلاغه گنجینه عظیمی است که به این سادگی، حتی به موجودی آن نمیشود دسترسی پیدا کرد، یعنی آن را فهمید. بعد از اینکه چنین موجودی را شناختیم، نوبت کار اصلی یعنی بهرهبرداری است. ما هنوز موجودی نهجالبلاغه را هم نمیدانیم، البته بسیاری از منابع غنی اسلامی همین وضعیت را دارند اما نهجالبلاغه با رتبه و پایه والایی که دارد، در حقیقت یک استثناست و باید به صورت یک گنجینه استثنایی با آن برخورد کرد. وقتی تأمل میکنم، میبینم آرزویی که داشتهایم و داریم، این است که جامعه ما با این کتاب عزیز، الفت و انس پیدا کند. من درباره توجهی که ما باید به نهجالبلاغه پیدا کنیم، میخواهم هشدار بدهم. ما این توجه را امروز کم داریم، مثل اینکه نمیدانیم چه گنجینه معرفت بیپایانی در این کتاب هست، یا هنوز برای مردم ما، حتی برای محققان ما، اهمیت دستیابی به منبع عظیم این کتاب بینظیر به طور کامل کشف نشده است. ما میتوانیم پایههای اعتقاد کامل و جامع به اسلام را در این کتاب پیدا کنیم. این کتاب وقتی در کنار قرآن قرار بگیرد، یقینا تالی قرآن است. یعنی ما دیگر کتابی نداریم که دارای این حد از اعتبار و جامعیت و قدمت باشد. همانطور که مسلمانها خودشان را موظف میدانند با قرآن انس پیدا کنند و ندانستن قرآن را برای خود نقص میشمارند، ندانستن نهجالبلاغه هم باید نقص به حساب آید.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|