|
ارسال به دوستان
حریف میطلبیم
هموطنان عزیز! از آنجا که پس از سالها تلاش شبانهروزی و بیوقفه سرانجام در ماراتن فوق سنگین مصرف انرژی مقام اول جهان را کسب کردهایم، بر آن شدهایم از همه کسانی که برای رسیدن به این مقام از هیچ تلاشی دریغ نکرده و کمر همت را برای حفظ قهرمانی سفت بستهاند، تقدیر نماییم.
از آقای سیمانچیان معاون کارخانه صنایع بهدود که حتی برای گرم کردن غذای کارگران، مازوت میسوزانند و چاره دود و گرمای حاصل را به جای نصب سیستم تهویه مناسب در جایگزینی لباس فرم کارگران با زیرپوش و شلوارک به انضمام ماسک دولایه یافتند. بگذریم از این که هنگام ساخت دودکش هم مصالح کم آوردند و علیرغم میل باطنی دهانه دودکش را مقابل هواکش آشپزخانه بیمارستان قرار دارند.
از آقای گلابیان رئیس کارخانه کمپوتسازی، نوه حاج میرزا گلابیان بزرگ، باغدار نمونه دوران ناصرالدینشاه که با کمک دستگاههای موروثی و فوق پیشرفته پدر بزرگش، زمان تولید کمپوت را از یک ساعت، به یک شبانه روز افزایش دادهاند تا هم کارگران در سختی رفت و آمد نباشند، هم کمپوتها حسابی جا بیفتد و روغن بیندازد. البته هنوز مشخص نشده است این روغن، روغن میوه است یا روغن موتور دستگاه، که هر بیماری از این کمپوت میخورد، کمپوت آخرش را خورده است.
از عمو بیوک، صاحب آن پیکان زهوار در رفته نارنجیرنگ که مصرف بنزین باکش به اندازه دریاچه خزر، قطر اگزوزش دهانه خروجی قله دماوند و دودش همچون خاکستر و بخارات سمی آتشفشان فیلیپین است. پیکانی که توصیف قطعاتش آدم را یاد منابع طبیعی و محیط زیست میاندازد، در عمل مهمترین عامل مرگ پرستوهای مهاجر و دلیل ملاقات حضرت ملکالموت با بیماران قلبی و تنفسی است.
از شرکت گرماسازان شعله گستر، تاسیس شده در سنه 500 هجری خورشیدی، که آبگرمکنهای خانگیشان دمای آب را چنان بدون کنتور بالا میبرد که نیازی به خیس خوردن برای کیسهکشی نخواهید داشت. چون علاوه بر چرکها، استخوانها و مفصلها هم تصعید شده و بخار میگردد. تازه اگر این وسطها به غفلت در حمام را باز کنی از اختلاف دمای داخل و خارج حمام، علاوه بر استخوانهایت، سنگپا در دستت هزار تکه میشود.
از آقای همسایه که ریاست واحد تولید برق را بر عهده دارد و آنقدر بیرویه از سوختهای فسیلی جهت تولید برق استفاده کرد که یک روز آن دانشمند بزرگ، ادیسون خدابیامرز با پریشانحالی به خوابش آمد و گفت: مه و خورشید و فلک، زمان ما مد نبود اگرنه من خودم از انرژی خورشیدی برق تولید میکردم داداش. البته ناگفته نماند آقای همسایه هم که خیلی به خواب اعتقاد نداشت با نثار فاتحهای به روح پرفتوح عمه ادیسون به کار خود ادامه داد.
از پسر فرهیخته عفت خانوم و دوستان فرهیختهترش که شبهنگام، باک بنزین ماشینهای مدل 1650 میلادیشان را تا خرتناق پر میکنند و برای همراهی نیروهای گشت پلیس و عرض خسته نباشید به پاکبانان خدوم شهرداری تا خاموشی ستارهها در خیابانهای بالای شهر ویراژ میدهند و به امید اینکه غذای بلعیده با فشار دادن گاز و کلاج هضم شود، دور دور میکنند. خسته نباشید!
ارسال به دوستان
باب افتتاح موزه لوور
رای گفت برهمن را : حکایت کن حدیث ملتی که کلاه ملت دیگر بردارد و با اموال ایشان فخر فروخته، کلاس گذارد؟
برهمن گفت: شنیدم اواخر قرن ۱۸ میلادی انقلابیون فرانسه کاخ لوور را تصرف نموده آن را تبدیل به موزه کردند.
چو شاهی را ز کاخش کیش کردی
بکن تبدیل کاخش را به موزه
که هر وقت او به یاد قصر افتاد
ز بالا تا به پایینش بسوزه!
پس از چندی نزد بزرگ خود رفته و عرضه داشتند: بزرگا! موزه را آثار باستانی باید و این موزه خالی است، و ما در اینجا زحمت بیهوده میبریم و از بیکاری با زیر بغل خود صدا درآوریم.
گفت ای سفیهان، آثار باستانی از کجا آورم و بدین جیب خالی عتیقهجات چگونه خرم؟
به جیب من تو مپندار پول و مالی هست
چو عقل در سر بایدن چو موی بر کف دست
گفتند: غم مخور که در ایران سلسله قاجارند و جز شعور هرچه خواهی دارند، نزد آنان رویم و امتیاز حفاری عتیقهجات ایران بستانیم.
گفت: شکر این موهبت چگونه ادا کنیم و به کدام پدرسوختهبازی از زیر بار منت ایشان خلاصی گیریم، که قیمت هر عتیقه پول خون پدرجدمان است؟
گفتند: بهای عتیقه را با خون خود پردازیم و سال ۱۳۶۶ شمسی با محاسبه سودش خون آلوده به ایران فرستیم. گفت: نیک است، چنین کنید.
پس در پی اجرای این فرمایش رفتند و از خلالدندان دهنی داریوش سوم تا در و دیوار تخت جمشید آنچه توانستند کش رفتند.
و این چنین، موزه لوور، موزه لوور گردید.
ارسال به دوستان
تلمبهات را زمین بگذار!
«الهام علیاف» رئیسجمهور آذربایجان در نشستی گفت: «ما به تلاش خود ادامه خواهیم داد تا هموطنان ما که به سرنوشت تلخ از کشور آذربایجان جدا شدهاند، زبان و سنت و فرهنگ ما را حفظ کنند و به اندیشه آذربایجانیگری وفادار بمانند و هرگز با سرزمین تاریخی خود قطع رابطه نکنند.»
در پی این اظهارات، «عهدنامه گلستان» ضمن خوردن یک ورق کامل از قرص متوکلوپرامید، خطاب به علیاف گفت: «تو علاوه بر تاریخ، بقیه درسهایت را هم در حالیکه با پاها از میله بارفیکس آویزان بودهای، خواندهای یا فقط همین یک فقره است؟!»
وی در ادامه تصریح کرد: «اساساً راههای زیادی برای گُنده بهنظر رسیدن وجود دارد اما توی این 209 سال که از عمرم میگذرد، با چشم خود دیدهام که تزریق باد به خود از طریق تلمبه دستی، راه چندان ایمنی نیست. پس تلمبهات را زمین بگذار.»
عهدنامه گلستان در پایان افزود: «یکی از راههای التیام دردهای مربوط به هویت تاریخی، ساختن سریال است. جومونگ را ندیدهای؟! خب دست در جیبت کن و یک سریال جومونگاُف برای خودت بساز! این که هزینهاش کمتر است. اینجوری که تو داری بیکله قمپز ردیف میکنی، یکهو پِخات میکنند، بعد میبینی بهجای آذربایجان، تبعه قطب جنوب شدهایها!»
سخنگوی سازمان بینالمللی چایشیرینبازان نیز ضمن انتقاد از اظهارات علیاف گفت: «چایشیرینبازی اخیر باکو برای معشوقهای غربی و اسرائیلیاش ضمن نقض استانداردهای چایشیرینبازی، اصلاً تأثیرگذار نبود!»
ارسال به دوستان
جمعههای مکتب
- خب ارتباط زنده داریم با خبرنگار مستقر مقابل کاخ الیزه...
- از مقابل کاخ الیزه پاریس خدمت شما هستم. امروز جمعه ۱۱ نوامبر، همزمان با برگزاری مراسم «مجلس صلح پاریس» امانوئل مکرون با مسیح علینژاد همینجا دیدار کرد. دیدار این دو، همزمان با برگزاری مراسم مجلس صلح پاریس، باعث شد که تسمهتایم این دو و مدافعان ایشون به سهچهار قسمت نامساوی تبدیل بشه. امروز چون جلیقهزردها روز جمعه رو جای شنبههای همیشگی به اعتراض پرداخته بودند، جلسه با تدابیر شدید امنیتی برگزار شد و هیچ جلیقهپوشی را داخل کاخ الیزه راه ندادند. حتی یکی از معاونان مکرون که بهخاطر سرمای استخوانسوز داخل کاخ، جلیقهای به تن داشت، اجازه ورود به صحن جلسه را نداشت.
- وقتمون کمه، لطفاً جمعبندی کنید.
- مفاد این جلسه، نتبرداری خانم علینژاد از دستاوردهای آقای مکرون در خلال آشو... آقا هل نده!... مگه نمیبینی، جلیقهآبی خبرنگاریه؟!... بله عرض میکردم، در خلال اتفاقات این روزهای فرانسه و یادگیری شعارهای جدید برای اغتشاشات بود. در انتهای این جلسه، دو طرف بر ادامه روند صلح تاکید کردند. آقای مکرون هم گفتند همیشه از زمان دانشآموزی برای زنان مسن احترام خاصی قائل بودند. در سمت مقابل هم خانم علینژاد از آقای مکرون تشکر کردند و گفتند دستاوردهای دیگه رو هم براشون پیامک کنند و نهایتا هر دو رفتند تا به جلسه صلح پاریس هم برسند.
ارسال به دوستان
گروه هکری تبر ابراهیم از دسترسی به سریترین اسناد و اطلاعات آل سعود خبر داد
تبر کی بود؟!
آنجا که تویی پستترین اقلیم است
ماهیت تو چو تودهای بدخیم است
حتی تو نداری توی پستو، جایی
در صفحه ما جیپیاسات ترسیم است
آن گنبدت از هشت جهت ترکیده
بیچاره کسی که در پی ترمیم است
پهپاد و هکر چه فرق دارد، وقتی
این ماشه به سمت تو فقط تنظیم است
گفتیم پناهت بدهیم اما حیف
جمهوری اسلامی ما تحریم است!
افتاده بت و بتکده و بت سازَش
کار تبرش نه، خود ابراهیم است
ارسال به دوستان
خطرناترین تهدید تاریخ
بستهست تیمش را برای قهرمانی
کردهست در این راه با دشمن تبانی
با پولهای دشمنان ملت ما
در ظنّ خود بستهست تیمی کهکشانی
بستهست چشم از هرچه یاری دید از ایران
بر دشمن ما میکند یاریرسانی
اُسکُلترین دروازهبان طول تاریخ
تهدید کرده کُل ایران را زبانی
تصویری از او مانده در اذهان مردم
همراهِ آن شلوارِک زردِ مامانی
با آن لباس جلفِ گوگوری مَگوری
در سیرک گویا بوده در جفتکپرانی
کابوس کل تیمهایی که در آن بود
گفتهست من کابوس ایرانم، چه فانی!
من نظمشان دادم ولی این گفتهها را
گفتهست در تهدید ما سوشا مکانی
حتما دچار سرنوشتِ مالدیو است
تیمی که تو در جمعشان دروازهبانی
ارسال به دوستان
یعنی کار کی بوده؟
از دفتر خبرگزاری اینترنشنال به وزارت اطلاعات کشور نامبرده
با سلام و احترام
با عنایت به اتهام واهی تروریستی خواندن شبکه مزبور توسط کشور نامبرده و همچنین شایعات عروج ملکوتی مثبت 40 مرحوم مخبور خاشقجی که موجبات ایجاد رعب و وحشت از چهره ملیح بنسلمان و دولتشان را فراهم گردانیده به استحضار میرسانیم تمام اینها شایعهای بیش نبوده و تنها در جهت خدشه وارد کردن به رسالت خبری و اطلاعرسانی این شبکه است. از جمله شایعات مطروحه، قیمهقیمه کردن و ریختن ایشان در یک کیف دستی و خارج کردن ایشان از ساختمان با خونسردی کامل است، که به عرض میرساند ما فقط قرمهسبزی میخوریم و اهل قیمه نیستیم. پس کار ما نیست. شایعه حلکردن ایشان در اسید هم از اساس بیاساس است، چون همکاران ما بهعلت ابتلا به زکام خیلی اهل سرکه و اینها نیستند و به شوری و سالاد بسنده میکنند.
از آنجا که شنیدیم دو نفر از خبرنگاران شبکهمان به وزارت اطلاعاتتان پیامی مخفیانه مبنی بر اظهار ندامت و بازگشت به ایران ارسال نمودهاند، خاطرنشان میشود ما قصد دخالت در کارهای مخفی و امنیتی شما را نداریم. فقط محض اطمینان خودمان به رعنا بگویید مامانش خیلی نگران است، در اسرع وقت یک تماس با او بگیرد. هر چند شکمان به همانی است که با زیرنویس تاریخی «فعلا تیتر این باشه» پتهمتهمان را بر آب ریخت.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
زِر علیافی
از بس شدی کلافه
فک میزنی اضافه
خواندی رجز ولیکن
از زیر یک ملافه
سنت که رفته بالا
هی گفتهای خرافه
چون هست حرفهایت
بیهوده و گزافه
هر جا مگو از ایران
ای لات بدقیافه
ای مقتدرتر از تو
قلیان توی کافه
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
مشت و مال
ای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنید
جوری که کلا شهر را با نور مهمانی کنید
از یک رکابی بیشتر چیزی نپوشید اینچنین
با گاز و نفت و شعلهها جنگی زمستانی کنید
***
ما رتبه اول توی مصرف داریم
تا کم نرسد به ما، غمِ صف داریم
خورده به تن همه، کمی این صابون
از دیدن قبضها فقط کف داریم
***
هستی تو به تولید مکلف
من هم که به اسراف موظف
در چرخه عرضه و تقاضا
ایول به منِ خدای مصرف
از صبح علیالطلوع تا موقع شام
در مصرف تو گذاشتم سنگ تمام
هر چیز که عنوان انرژی دارد
سهمیست اگرچه کوچک از «ارث بابام»
***
با مدعی مگویید، اسرار خانهداری
کاو داده همسرش را از خانهاش فراری
گفتند گرم باشید، او فکر کرده که هست
گرمای خانواده، از آتش بخاری
***
مفت است بسوزان و بسوزان پدر گاز
تا اینکه نماند به جهان هیچ اثر گاز
آنگاه برو شیک و نوین همچو اروپا
هیزم بخر و هیچ نکش دردسر گاز
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|