|
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با دکتر سید محسن میرباقری، درباره نهادینگی عنصر دین داری در تار و پود فرهنگ ایرانی
ملت مقدس
در سالهای پس از انقلاب، بویژه در سالهای اخیر شاهد استقبال پرشور مردم ایران از آیینهای مذهبی و معنوی و حضور گسترده در حرمهای اهل بیت و مساجد کشور بویژه در ماه مبارک رمضان و لیالی قدر هستیم. رهبر حکیم انقلاب هم در سالهای متمادی با اشاره به حضور گسترده مردم بویژه جوانان در مراسم مذهبی از جمله اعتکاف و شبهای مبارک قدر از رشد معنویت و روحانیت در بین مردم ایران سخن گفتهاند؛ پدیدهای که به چشم هر ناظر بیرونی منصفی آمده و انکار آن را غیرممکن کرده است.
پدیده دیگر این ایام مقدس حضور پرشور خانمهای کمحجاب و بیحجابی است که ظاهر آنها ممکن است انسان را به خطا انداخته و حکم به عدم تعلق آنها به دین و معنویت دهد اما دلها و جانهای آنها متعلق به جبهه الهی است. به منظور تبیین بیشتر این مساله با دکتر سید محسن میرباقری گفتوگو کردیم.
* آقای دکتر میرباقری! بعضی افراد و رسانهها تاکید دارند دینداری و گرایش مردم به مسائل مذهبی کاهش شدیدی یافته است اما تصاویر مخابره شده از حضور گسترده مردم در آیینهای مذهبی و معنوی مثل همین مراسم شبهای مبارک قدر حکایت از حقیقتی متفاوت دارد؛ نظر شما در این باره چیست؟
بدون شک مردم ایران مردمی متدین و مقید به امور دینی هستند. آماری که من گاهی در برخی موارد دیدهام حاکی است متدینترین مردم دنیا، ایرانیان هستند. یعنی از نظر درصد، بالاترین درصد دینداری در دنیا از آن ایران است، بویژه که ایران کانون توجه به اهلبیت پیغمبر اکرم(ص) است. از نظر مراسم دینی و مذهبی و اظهار عاطفه نسبت به اهلبیت(ع) و عزاداری برای حضرات معصومین، مردم ایران بینظر یا کمنظیر هستند. حتی در بین کشورهای اسلامی، ایران جلوه ویژهای دارد. این مردم متدین ایران، انقلابی کردند به عنوان انقلاب اسلامی. امام(ره) یک عالم دینی از ذریه رسول خدا، پرچمی را بلند کردند به عنوان پرچم توحید و امام زمان. بعد از قرنها که در سطح جهانی گفتند دین یک امر فردی است و نباید در اداره جامعه دخالت کند، پرچمی بلند شد به این عنوان که ما میخواهیم جامعه را بر محور خدا اداره کنیم. قاطبه ملت ایران طرفدار این ایده الهی شدند و 2/98 درصد به جمهوری اسلامی ایران رای «آری» دادند. این یک امر استثنایی و فوقالعادهای در تاریخ بود که این اندازه مردم در یک کشوری به شکل متحد و منسجم پای خدا بایستند.
این حالت بعد از انقلاب هم همچنان وجود داشته است. البته این طبیعی است که جو اولیه انقلاب ممکن است تفاوت پیدا کرده باشد یا ریزشهایی داشته باشد اما به فرمایش رهبر معظم انقلاب که زمانی بحث ریزش را مطرح کردند، از آن طرف رویشها و خیزشهای جدیدی هم بوده است. امثال بنده نسلی هستیم که قبل و بعد انقلاب را دیدیم. نسل جوان امروز، هیچکدام انقلاب را ندیدند، قبل از انقلاب را هم ندیدند اما وفاداریای که در این نسل جوان میبینم بسیار شگفتانگیز است. میدانیم که انقلاب اسلامی با آرمان کفر جهانی و استکبار جهانی کاملا رودررو قرار گرفت و این طبیعی است که قدرتهای استکباری با این فرهنگ اسلامی و با این پرچمی که بلند شد، به جنگ بیایند؛ هم جنگ فیزیکی انجام دادند که جنگ عراق بود و صدام را تحریک کردند و هم جنگ فرهنگی و اقتصادی و سیاسی.
انسان وقتی این همه هجمه و دشمنی با نظام اسلامی را میبیند به این نکته پی میبرد که یک دستی پشت این انقلاب وجود دارد و از آن حمایت میکند، چراکه با همه این هجمهها ایران ایستاد و مقاومت کرد و به پیش رفت و ما پیشرفتهای ایران را امروز به طور واضح میبینیم.
کاری که دشمن امروز شدیدا دارد انجام میدهد القای این مطلب است که مردم اول از انقلاب و بعد هم از دین برگشتهاند، در حالی که این یک حرف و ادعای نادرست است. متاسفانه بعضی هم در داخل این سخن را آنقدر به هم گفتند و القا کردند که خودشان هم باورشان شده است. گاهی گروههای مختلف در این باره صحبتهایی میکنند؛ یک گروهی بود که بسیار تبلیغ میکردند - شاید زمان دولت قبل بود- من به آنها گفتم الان هم مردم ایران پای دین و انقلابشان ایستادهاند و متدین هستند. یکی از کسانی که مسؤول آن گروه بود بسیار برآشفت و به بنده تندی و بیاحترامی کرد. تمام این مردمی که در انتخابات شرکت کردند، چه کسانی که به این دولت رای دادند و چه کسانی که به شخص دیگری رای دادند، میخواهند به رئیسجمهوری رای بدهند که قرار است در مجلس قسم بخورد که من به اسلام و قرآن و قانون اساسی پایبند هستم. مردم به نمایندگانی رای میدهند که باید در مجلس قسم بخورند که به قانون اساسی جمهوری اسلامی، اسلام و انقلاب پایبند هستند. البته این شور انتخابات ممکن است در میان نمایندگان و جناحها متفاوت باشد؛ یعنی آرا دو دسته باشد اما در یک چیز همه آنها موافق و مشترکند و آن اینکه میخواهند رئیسجمهور یک کشور اسلامی را انتخاب کنند، میخواهند نمایندگان مجلس شورای اسلامی را انتخاب کنند.
به هر حال میخواهم عرض کنم مردم ایران پای انقلاب ایستادهاند. گاهی جریاناتی پیش میآید که برخی میخواهند ثابت کنند و نشان دهند که مردم پایبندی خود را نسبت به اسلام و انقلاب از دست دادهاند اما مگر اینها چه تعداد هستند؟ برای مثال در همین اغتشاشات، آمار اغتشاشگران چقدر بود؟ یکصدم کسانی که در راهپیمایی 22 بهمن شرکت میکنند، بودند!
* چرا بهرغم کثرت معتقدان به اسلام و انقلاب اسلامی و قلت معاندان و دشمنان اسلام و نظام اسلامی اما گویا صدای بلندگوهای دشمنان بلندتر است؟
تبلیغات دشمن نباید ما را به رعب بیندازد تا خودمان هم عقبنشینی کنیم. بسیاری از کسانی که نقد میکنند نسبت به یک فرهنگ عمومیای که رایج شده است، نقد میکنند. متأسفانه خودزنی در کشور ما بسیار رواج پیدا کرده است. ما از نظر اخلاقی و اعتقادی و جهات دیگر بهترین مردم دنیا هستیم اما آنقدر به هم میگوییم مردم ما بد هستند که باورمان میشود. مردم ایران بهترین یا در رده بهترین مردم دنیا هستند ولی فرهنگ خودزنی در میان ما زیاد شده است.
برخی همین که در مجلسی مینشینند، شروع میکنند به نقد و بدگویی از کشور و ملت! متاسفانه این فرهنگ بد در بین متدینان و وفاداران به نظام هم زیاد شده است. البته من دیدهام همانهایی که نقد میکنند، در راهپیمایی 22 بهمن هم شرکت میکنند. یعنی همین نقد ظاهری دلیل مخالفت نمیشود ولی در کمال تاسف این موضوع تبدیل به یک فرهنگ بد در بین ما شده است.
* رهبر انقلاب هم در این زمینه فرمودند به بهانه ظاهر متفاوت مردم نباید اینها را از دایره دینداری و تعلق به مسائل مذهبی بیرون کرد؛ به نظر شما ملاک اصلی در سنجش دینداری مردم چیست؟
بله! بسیاری از افراد همانطور که رهبر معظم انقلاب هم فرمودند به حسب ظاهر ممکن است برخی به احکام مثلا حجاب بخوبی عمل نکنند اما پای دین ایستادهاند. من به کلاس و محیطهای اجتماعی مختلف میروم و این چیزها را مستقیما میبینم. برای مثال فرد بیحجاب است ولی سوالاتش سوالات دینی است، مثلا میگوید ذکر روز یکشنبه چیست. به حسب ظاهر او نباید پایبند به این حرفها باشد اما بسیاری از آنها اهل نماز و دینداری هستند. بنابراین نقدهای ظاهری ملاک نمیشود که دلها برگشته باشد و حتی رعایت نکردن برخی از احکام هم دلیل نمیشود که این افراد دیندار نباشند.
بعد از همین اغتشاشات اخیر تلویزیون با یکسری از همین خانمهایی که حجاب لازم را نداشتند مصاحبهای انجام داد و از صحبتهای آنها مشخص بود که بهرغم ظاهرشان پایبندی خود را به دین و انقلاب و رهبری به صورت جدی دارند، بنابراین باید توجه داشته باشیم که از این زاویه کلاه سرمان نرود. کسانی که مخالف هستند آنقدر به هم میگویند که باورشان میشود مردم برگشتهاند؛ «خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی». در این میان باید مراقب باشیم که این باور در ما ایجاد نشود.
شما همین شبهای ماه مبارک رمضان و شبهای قدر را مشاهده کنید. در تهران چند مجلس داریم که شبها احیا میگیرند؟! عمده جمعیت شرکتکننده در این مجالس نورانی هم جوانان هستند. نیمه شب بیدار میشوند و با خداوند مناجات میکنند. قبل از انقلاب یک یا ۲ مجلس در تهران بود که شبزندهداری داشتند اما الان شاید حدود 50 مجلس باشد. مراسم اعتکاف که میشود، سیل جمعیت است که به سوی مساجد روانه میشود که روزه بگیرند و اعتکاف کنند و عمده هم جوانان هستند. یک مساله دینی یا مربوط به انقلاب که پیش میآید، جمعیت میلیونی به خیابان میآید؛ در مراسم تشییع حاجقاسم اتفاقی افتاد که در تاریخ بسیار کمنظیر بود.
همین الان هم با همه مشکلات اقتصادی میبینیم مردم همچنان پای انقلاب ایستادهاند اما در آن طرف میخواهند بگویند مردم برگشتهاند در حالی که هرگز چنین چیزی نیست. مردم ما همان مردم متدین و انقلابی سابقند، البته در این میان همه مسؤولان و کسانی که عهدهدار امور کشور و انقلاب هستند باید مراقب باشند، چراکه رفتار ما در ذهنیت مردم اثر دارد؛ لذا باید مراقب باشیم که این هدیه الهی را پاسداری کنیم.
* این نگاه باز و عمیق رهبر حکیم انقلاب در این زمینه چه پیامهایی برای دلسوزان و دغدغهمندان در زمینه حجاب و عفاف و به طور کلی برای متدینان میتواند داشته باشد؟
شاید مقام معظم رهبری میخواهند به متدینان این نکته را یادآوری کنند که اگر کسی در یک حکم ضعیف عمل کرد، نشانه ضعف او نسبت به کل دینداری نیست. این یک واقعیت است که یکسری از کسانی که رعایت حجاب نمیکنند واقعا متدین هستند و اهل نماز، روزه و تقوا هستند. صرف ضعف حجاب را ملاک نگیریم که تهاجمی عمل کنیم و قضاوت منفی کلی نسبت به همه آنها داشته باشید. بله! درصدی از بیحجابها اهل دین و نماز نیستند اما این را نباید به همه تعمیم داد و ضعف در عمل این خانمها نباید باعث شود یک قضاوت منفی کلی درباره آنها داشته باشیم.
ارسال به دوستان
برای رحمت خدا حصار نکشیم
محمدامین علیدوست: از علامه جعفری رحمهالله علیه نقل شده که آیتالله العظمی خویی رحمهالله علیه به ایشان فرموده است: «تا مدتها مرحوم میرزای نایینی به خواب کسی نیامده بود. شاگردی داشت که از اهالی گلپایگان بود. ایشان (مرحوم نایینی) با اینکه خیلی کم به کسی اجازه اجتهاد میداد و در اجازه دادن خیلی ممسک بود، به این طلبه اجازه اجتهاد داده بود. پس از گذشت مدت زیادی از ارتحالشان، به خواب این طلبه آمد. آن طلبه از مرحوم نایینی چنین پرسیده بود که میدانم الفاظ نمیتوانند بیانگر وقایع آن جهان باشند ولی به هر حال بفرمایید در آن عالم چه خبر است؟ میرزا جواب داده بود:
کس نمیداند در این بحر عمیق
سنگریزه قرب دارد یا عقیق
مرحوم خویی به من فرمود که نمیدانم این شعر از کیست؟ من هم آن وقت نمیدانستم ولی بعدها این شعر را در منطقالطیر عطار دیدم». این نگاه یک مبنای دینی و الهی است که سینه ما را برای پذیرش همه انسانها گشاده میکند. ما چه میدانیم که چه کسی خوب است؟ چه کسی بد است؟ چه کسی جهنمی است؟ چه کسی بهشتی است؟ اگر به هر انسانی اینگونه نگاه کنیم در قوطی قضاوتها محبوس نمیشویم و وسعت رحمت الهی را به فرقه و گروه خاصی محدود نمیکنیم.
شهید مطهری در این زمینه کلامی دارد که فرموده است: «حساب اشخاص دست خدا است. هیچ کس حق ندارد درباره کسی به طور قاطع اظهارنظر کند که اهل بهشت است یا دوزخ. اگر از ما بپرسند: آیا شیخ مرتضی انصاری با آن زهد، تقوا، ایمان و عمل شناختهشدهاش، حتما اهل بهشت است یا نه؟ پاسخ ما این است که آن اندازه که ما از آن اطلاع داریم خیر و نیکی است اما اینکه صددرصد بگوییم اهل بهشت است در اختیار ما نیست. خداست که بر همه ضمایر اشخاص مطلع است و تمام اسرار و خفایای نفوس را میداند و حساب خلایق نیز با او است.
وقتی عثمان بن مظعون از دنیا رفت، زنی از انصار به نام «ام علا» که ظاهرا زن همان مردی بود که عثمان بن مظعون در خانه او میزیست و میهمان او بود، در حضور رسول خدا(ص) جنازه وی را مخاطب قرار داد و گفت: بهشت بر تو گوارا باد. با اینکه عثمان بن مظعون، مرد جلیلالقدری بود و رسول اکرم در مرگ او سخت گریستند، خود را روی جنازه وی انداختند و او را بوسیدند ولی از این اظهارنظر گستاخانهای که آن زن کرد خشمگین شدند و با نگاهی غضبآلود متوجه وی شده، فرمودند: «انی رسولالله و ما ادری ما یفعل بی؛ من فرستاده خدایم و نمیدانم با من چگونه رفتار خواهد شد».
قرآن کریم نیز میفرماید: «قل ما کنت بدعا من الرسل و ما أدری ما یفعل بیولابکم؛ بگو من پیامبر نوظهوری نیستم و نمیدانم با من و شما چه رفتاری خواهد شد».
اساسا مبنای دین اسلام بر رحمانیت است. خداوند متعال بارها و بارها در قرآن تاکید کرده که میخواهد مردم او را به رحمانیت بشناسند. هیچ آیهای در قرآن پرتکرارتر از بسمالله الرحمن الرحیم نیست و در این آیه خدا مدام تاکید دارد که خود را رحمان معرفی کند. رحمان از ریشه «ر ح م» ساخته شده است، شاید بهترین واژه برای ترجمه این کلمه «عشق ورز» باشد. در ادبیات عرب وقتی بخواهند شدت جوشش چیزی را نشان بدهند آن را به وزن فعلان میبرند، مانند عطشان، یعنی کسی که عطش از او میجوشد، رحمان یعنی کسی که عشق از او میجوشد و برای این عشقورزی هیچ قید و شرطی ندارد، یعنی نگاه نمیکند که شخص کافر است یا مومن، عاصی است یا متقی، خداباور است یا خداناباور، سفید است یا سیاه، مسلمان است یا یهودی، او به همه مخلوقاتش عشق میورزد و این معنای واژه رحمان است. تجلی رحمانیت خدا در سیره و سخن اهلبیت آنچنان گسترده است که در این مجال کوتاه نمیشود به همه آنها اشاره کرد اما به برخی موارد آن اشاراتی گذرا خواهیم کرد. امام سجاد(ع) در نیایش 42 صحیفه سجادیه اینچنین خدا را میخواند: «یا مَنْ یرْحَمُ مَنْ لَا یرْحَمُهُ الْعِبَادُ، وَ یا مَنْ یقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ؛ ای آنکه رحم میکنی بر آنکه بندگان بر او رحم نمیکنند و ای کسی که میپذیری کسی را که شهرها نمیپذیرندش».
این فقره از دعا، تجلی اسم رحمان را نشان میدهد، آغوش بازی که برای همه گسترده است. همین دل وسعت یافته است که انسان مسلمان خود را با همه انسانها یکپارچه میبیند. این یکپارچگی با انسانها را در این سخن شیخ ابوالحسن خرقانی مییابیم که میگفت: اگر به ترکستان تا به در شام کسی را خاری در انگشت شود آن از آن من است. همچنین از ترک تا شام کسی را قدم در سنگ آید، زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلی است، آن دل از آن من است.
از اشارتهای معنوی ماه رمضان بر میآید که خروجی ماه رمضان باید انسانهایی باشد که دلشان به اندازه انسانیت وسعت داشته باشد، این حالت قلبی از دعاهای هر روز ماه رمضان قابل ادراک است. ما در دعاهای مشترک هر روز ماه رمضان میخوانیم که خدایا: ادخل علی اهلالقبور السرور: خدایا بر اهل قبور، سرور وارد کن. اللهم اشبع کل جائع: خدایا همه گرسنگان را سیر کن. اللهم اشف کل مریض: خدایا همه مریضها را شفا بده. میبینید که در تمام این ادعیه حرف از همه انسانهاست نه فقط مسلمانها یا همحزبیها و همفکرهای ما، هر انسانی هر جا که هست و گرسنه است خدایا سیرش کن! این دعای انسانساز، نشان میدهد که انسان تراز ماه رمضان، انسانی است که همه انسانیت را پاره وجود خود ببیند و با همه انسانیت احساس همحسی و همدردی کند. باشد که این فضیلت معنوی و اخلاقی نصیب تک تک ما شود. آمین!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|