|
رکورد 2 ساله ورود پول حقیقی به بورس شکست رشد 15 درصدی شاخص کل از ابتدای سال 1402
روزهای خوش بازار سرمایه
گروه اقتصادی: سال 1402 تا امروز برای سهامداران بورس سال نکویی بوده است. در 20 روز فعالیت بورس در سال جدید، شاخص کل این بازار 15 درصد رشد را تجربه کرده است. این در حالی است که روند قیمت در بازارهای دیگر رقیب بورس این چنین پرشتاب نبوده است. شاخص کل بازار سرمایه از یکمیلیون و 998 هزار واحد 5 فروردین، روز گذشته به 2 میلیون و 253 هزار واحد رسید و در این میان برخی، شرایط کنونی را آشتی حقیقیها با بورس عنوان میکنند.
به گزارش «وطن امروز»، بازار سرمایه پس از 2 روز افت، روز گذشته روندی کاملا غافلگیرکننده داشت و در 20 دقیقه ابتدایی معاملات بیش از 45 هزار واحد رشد کرد. بورس تهران دیروز از ابتدا با تقاضای بالایی در همه صنایع و سهامها مواجه شد و خریداران پرقدرت در بازار عرض اندام کردند و در نهایت بورس یک روز پربازده دیگر را در سال ۱۴۰۲ برای سهامداران به ثبت رساند.
شاخص کل و شاخص کل هموزن بورس بالاترین رشد در سال جدید را پشت سر گذاشتند. از نظر درصد تغییر نیز شاخص کل بیشترین رشد در سال 1402 را ثبت کرد اما شاخص کل هموزن دیروز دومین صعود بزرگ سال را داشت.
تردیدی نیست اصلاح و تعدیل قیمتها پس از چند روز صعود مداوم اتفاقی معمول در بازار سهام است که دور از انتظار نبود اما عیان است که بازار علاوه بر روندهای درونی و افت و خیز تقاضا و عرضه، متأثر از عوامل بیرونی است. همچنان که هفته گذشته اخبار و حواشی حول قیمتگذاری خودرو هم بر قیمت سهام نمادهای خودرویی اثرگذار بود و هم بر روند بازار اثر داشت.
شاخص بورس تهران اواخر هفته گذشته با رسیدن به سقف کانال صعودی فرضی وضعیت منفی به خود گرفت. در این حالت شاخص با احتمال واگرایی در سقف خود در اندیکاتور RSI رویه منفی را برای این چند روز ایجاد کرد.
در همین ارتباط علی مومنی، کارشناس بازار سرمایه گفت: اهالی بازار سرمایه به گزارش پایان سال شرکتها در سامانه کدال امیدوار هستند و این انتظار را دارند که بازار بتواند در ماههای ابتدایی سال جدید بازدهی قابل قبولی برای آنها داشته باشد.
وی ادامه داد: سهامداران در زمان اصلاح بازار میتوانند پرتفوی خود را تغییر دهند. سرمایهگذاران باید به این موضوع نیز دقت داشته باشند که در صفهای خرید و با هیجان اقدام به معامله نکنند. وی تاکید کرد: باید دید در هفته جاری بورس میتواند یک بار دیگر به سمت سقف کانال فرضی خود حرکت کند یا خیر.
* شکسته شدن رکورد 30 ماهه بورس
در جریان معاملات روز گذشته بازار سرمایه، شاخص بورس 74 هزار و 23 واحد نسبت به روز چهارشنبه صعود کرد و تا سطح 2میلیون و 253 هزار و 946 واحد بالا آمد. بازدهی این شاخص مثبت 3.4 درصد بود.
شاخص کل هموزن بورس نیز با رشد 26 هزار و 793 واحدی در رقم 719 هزار و 738 واحد ایستاد. بازدهی این شاخص نیزمثبت 3.87 درصد بود.
شاخص کل فرابورس نیز با رشد 910 واحدی به رقم 28 هزار و 610 واحد رسید. شاخص هموزن در فرابورس هم روند صعودی داشت و با افزایش 5 هزار و 129 واحد به سطح 126 هزار و 801 واحد رسید.
* سرانه خرید خالص 15 میلیون تومانی برای حقیقیها
دیروز ارزش معاملات کل بازار سهام به 81 هزار و 248 میلیارد تومان رسید. ارزش معاملات اوراق بدهی در بازار ثانویه 47 هزار و 910 میلیارد تومان بود که 59 درصد از ارزش کل معاملات بازار را شامل میشد.
ارزش معاملات خرد نیز با افزایش 18 درصدی نسبت به روز معاملاتی قبل به 16 هزار و 350 میلیارد تومان رسید. از این ۱۶35۰ میلیارد تومان، ۱۰۱۰۰ میلیارد متعلق به بازار بورس، 3750 میلیارد متعلق به فرابورس و ۲5۰۰ میلیارد متعلق به صندوقهای سهامی بوده است.
سرانه خرید اشخاص حقیقی نیز دیروز به عدد ۴۱ میلیون تومان رسید و سرانه فروش اشخاص حقیقی نیز به ۲۶ میلیون تومان رسید که تفاوت این دو سرانه نشان از قدرت بالای خریداران در بازار داشت که خبر از سرانه خرید خالص 15 میلیون تومانی برای حقیقیها میداد.
* دست بالای حقیقیها در مالکیت بازار
دیروز خالص تغییر مالکیت حقوقی به حقیقی بازار سهام برای دومین روز کاری متوالی مثبت شد و 2 هزار و 309 میلیارد تومان پول حقیقی به بازار سهام وارد شد که بالاترین رقم از مهرماه 1399 تاکنون بود. دیروز نماد وبملت (بانک ملت)، شتران (پالایش نفت تهران) و کوثر (بیمه کوثر) بیشترین ورود پول را داشتند. در سوی دیگر، وکغدیر (بینالمللی توسعه صنایع و معادن غدیر)، بپاس (بیمه پاسارگاد) و اتکام (بیمه اتکایی امین) بیشترین خروج پول حقیقی را تجربه کردند.
* سبزپوشی 97 درصد نمادهای بازار
در جریان معاملات دیروز قیمت سهام 97 درصد نمادهای بازار رشد کرد و 3 درصد نمادها افت قیمت داشتند.
در پایان معاملات دیروز 373 نماد صف خرید داشتند و 5 نماد با صف فروش مواجه بودند. مجموع ارزش صفهای خرید با رشد 74 درصدی نسبت به روز قبل به 2 هزار و 649 میلیارد تومان افزایش یافت و مجموع ارزش صفهای فروش نیز با کاهش 63 درصدی به 4 میلیارد تومان رسید.
***
داستان صعود 1402
بازار سهام در حالی معاملات خود در سال ۱۴۰۲ را آغاز کرد که با واکنش مثبت نسبت به تلاشهای دولت و سازمان بورس همراه شد و روزهای پررونقی را در تعطیلات نوروز پشت سر گذاشت؛ به گونهای که شاخص بورس در نخستین روز معاملاتی سال ۱۴۰۲ و در نخستین ساعات معاملات با بیش از ۴ هزار واحد رشد در محدوده کانال ۲ میلیون واحد قرار گرفت. رشد پرشتاب بورس در تعطیلات نوروز فقط به نخستین روز تعطیلات منتهی نشد، بلکه این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که شاخص بورس در تاریخ ۶ فروردین از کانال ۲ میلیون واحد عبور کرد که این اتفاق از سال ۹۹ تاکنون بیسابقه بود. بازار سرمایه معاملات خود را در آخرین روز معاملاتی تعطیلات نوروز با عدد ۲ میلیون و ۷۸ هزار واحد پایان داد. ارزیابیهای انجام شده حاکی از آن است که شاخص بورس در تعطیلات نوروز با بیش از ۶ درصد بازدهی نسبت به آخرین روز معاملاتی اسفند پارسال همراه شد. در ادامه چنین روندی، شاخص بورس با به پایان رسیدن تعطیلات نوروز، معاملات خود را از ۱۴ فروردین با روند صعودی آغاز کرد و با بیش از ۱۱ هزار واحد رشد، در ۲ میلیون و ۸۹ هزار واحد معاملات خود را به پایان رساند. سقف تاریخی شاخص بورس در ۱۵ فروردین و تحت تاثیر خوشبینیهای ایجاد شده میان سهامداران برای سرمایهگذاری در بورس شکسته شد و در نخستین دقایق معاملات با ۴۱ هزار واحد رشد به ارتفاع ۲ میلیون و ۱۳۱ هزار و ۸۲۱ واحد رسید اما این رشد بازار در پایان معاملات همان روز به دلیل نوسانات ایجادشده به ۲۹ هزار واحد کاهش یافت و شاخص بورس در کانال ۲ میلیون و ۱۱۹ هزار واحد ایستاد. روند صعودی بازار تا جایی ادامه پیدا کرد که شاخص بورس در ۱۹ فروردین قله 2.2 میلیون واحدی را فتح کرد و در همان روز معاملات خود را در کانال ۲ میلیون و ۲۰۲ هزار واحد پایان داد که این عدد در ۲۰ فروردین در ادامه روند صعودی بازار به عدد ۲ میلیون و ۲۱۲ هزار واحد رسید. با تداوم رکوردشکنیهای شاخص بورس از نخستین روز معاملاتی سال ۱۴۰۱ تا هفته گذشته، اکثر کارشناسان هشداری مبنی بر اصلاح احتمالی شاخص بورس را به سهامداران داده و معتقد بودند رخ دادن چنین روندی در بازار موقتی نیست و سهامداران نباید از ترس دائمی بودن چنین روندی دست به رفتارهای هیجانی بزنند و اقدام به فروش هیجانی سهام خود در بازار کنند، چرا که این اتفاق میتواند تکرار روزهای پرنوسان و منفی شاخص بورس در سال ۹۹ باشد. با توجه به مطرح شدن چنین هشداری از سوی کارشناسان، شاخص بورس در ۲۱فروردینماه نسبت به رشد خود عقبنشینی و با ۲۲هزار و ۳۳۲ واحد کاهش، بخشی از رشد خود را اصلاح کرد که این روند موقت تا روز سهشنبه ۲۲ فروردین ادامه یافت.
ارسال به دوستان
اولین شب چهرههای هنری سال ۱۴۰۱ با حضور پرشور اهالی هنر برگزار شد
درخشش چراغ هنر انقلاب
گروه فرهنگ و هنر: مراسم هفته هنر انقلاب «هنر متعهد به حقیقت» با برگزاری شب چهرههای هنری سال ۱۴۰۱ در رشتههای سینمای مستند، سینمای داستانی، انیمیشن، تئاتر، موسیقی، معماری، پژوهش و عکاسی شامگاه جمعه ۲۵ فروردین در محوطه باز حوزه هنری برگزار شد.
در شب هنرمندان رشتههای سینما، تئاتر، موسیقی، عکس، معماری و پژوهش، کاظم نظری مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدمهدی جوادی مدیر بنیاد سینمایی فارابی، محمدحسین ساعی رئیس دانشگاه سوره، علی فروزانفر معاون هنری حوزه هنری، سیدحسامالدین حسینی مدیر مرکز رسانهای سلوک، امیرحسین سمیعی معاون هنری سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران، میلاد عرفانپور مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری، سیداحسان باقری مدیر خانه عکاسان ایران، حسین مسافرآستانه پرویز اقبالی، سعید صادقی، سیدعباس میرهاشمی، ایوب آقاخانی، محمدمهدی سیار، انوش معظمی، انسیه شاهحسینی و … حضور داشتند.
* چهره هنر سال ۱۴۰۱ هنرهای نمایشی؛ ایوب آقاخانی
کورش زارعی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری در ابتدای مراسم روی صحنه دعوت شد و درباره چهره هنر سال ۱۴۰۱ در هنرهای نمایشی گفت: حوزه هنری خانه هنرمندان است و هنرمندان بسیاری کارشان را از اینجا آغاز کردند. سال ۱۴۰۱ سال سختی برای جامعه فرهنگ و هنر بود و هنرمندان متعهد انقلابی پای انقلاب ایستادند و نگذاشتند چراغ هنر انقلاب در رخدادها خاموش شود. از همه هنرمندان تئاتر هم تشکر میکنم که در این سال سخت کوشیدند جشنوارهها و رویدادها باشکوه برگزار شود.
در ادامه کلیپ چهره سال هنرهای نمایشی که ایوب آقاخانی را معرفی میکرد، پخش شد و سپس کورش زارعی و کاظم نظری از آقاخانی تقدیر کردند. در ادامه چهره هنر سال ۱۴۰۱ در حوزه پژوهش هنر معرفی شد و علیاصغر فهیمی برای تدوین کتاب «چالشهای مکتب هنری انقلاب» توسط محمدحسین ساعی و سجاد صفارهرندی تقدیر شد.
در ادامه، نوبت به معرفی چهره هنر سال ۱۴۰۱ در رشته عکس رسید که برای این منظور سیداحسان باقری گفت: در هنر عکاسی امسال قرار شد هنرمند اثرگذار و منشأ اثر را انتخاب کنیم و با توجه به اینکه سیدعباس میرهاشمی، سالها در قامت دبیری جشنواره تجسمی فجر بوده است و همچنین به دلیل اینکه در شرایط سخت بویژه سال گذشته، «یا علی گفتن» و پای کار انقلاب ایستادن سخت است و ایشان پای هنر انقلابی ایستادند و جشنواره تجسمی فجر را برگزار کردند، به عنوان چهره هنر سال ۱۴۰۱ در عکاسی انتخاب شدند.
سیداحسان باقری به همراه علی فروزانفر از سیدعباس میرهاشمی تقدیر به عمل آوردند.
مصطفی مومنیراد، مدیر مرکز معماری اسلامی به عنوان سخنران بعدی برای معرفی چهره هنر سال ۱۴۰۱ در حوزه معماری روی صحنه آمد و به مساله معماری به عنوان یکی از مسائل اصلی هنر اشاره کرد و گفت: در شورای انتخاب بخش معماری قرار شد به هنرمندی که نسبت به مسائل معماری اسلامی نگاه ترویجی دارد و همچنین مسالهمحور است و به مسائل کشور تعهد داشته باشد، انتخاب شود. هنرمندی که انتخاب شد، سابقه درخشانی در این حوزه دارد و تلاش ایشان با به رسمیت شناختن مردم و همجواری با حرم مطهر رضوی مدنظر قرار گرفت، چرا که در سالهای اخیر در شیراز و قم شاهد اتفاقات ناخوشایند هستیم.
غلامحسین معماریان، چهره سال ۱۴۰۰ انقلاب اسلامی در حوزه معماری و مصطفی مؤمنیراد از جواد خدایی، چهره سال ۱۴۰۱ هنر در معماری تقدیر کردند. جواد خدایی در زمینه طرح بافت پیرامونی حرم مطهر رضوی فعالیتهایی انجام داده است و به همین منظور در این بخش انتخاب شد.
* چهره هنر سال ۱۴۰۱ موسیقی؛ محمدمهدی سیار
در ادامه میلاد عرفانپور روی صحنه آمد و گفت: ما در مرکز موسیقی حوزه هنری در سالهای اخیر تلاش کردیم نمونهآفرینی کنیم؛ یعنی موسیقی مطلوب و علمی را که مورد پسند عوام و خواص باشد، مدنظر قرار دادیم و تاکید داریم نمونههای موسیقی خوب امروز در حوزههای مختلف را به عنوان الگو معرفی کنیم. در باب معرفی چهره سال ۱۴۰۱ موسیقی، شورایی تشکیل شد تا در نهایت محمدمهدی سیار در بخش ترانه که بسیار در موسیقی اثرگذار است، انتخاب شد. به اعتقاد داوران این بخش، آقای سیار شاعری است که بیشترین جریانسازی را در سال ۱۴۰۱ بر موسیقی داشته و آثار و تصنیفهای ویژهای خلق کرده و تیتراژهای تلویزیونی بسیاری را نیز سروده است و در کل، به دلیل مجموعه آثار تولید شده او در سال ۱۴۰۱ این انتخاب انجام شده است.
در ادامه مراسم، میلاد عرفانپور به همراه امیرحسین سمیعی با اهدای تندیس چهره هنر انقلاب از محمدمهدی سیار تقدیر کردند. محمدمهدی سیار پس از دریافت تندیس و لوح در سخنانی بیان کرد: موسیقی و ترانهسرایی تجربهای متفاوت برای من است، چرا که سبب میشود آدم وارد کار جمعی شود و در کنار دیگر هنرمندان یک ارکستر قرار میگیرد. در کنار خواننده و نوازندهها و آهنگساز است که کار من معنای دیگری پیدا میکند و در تعامل با مخاطب نیز اثرگذاری متفاوتی پیدا میکند. بنابراین اگر توفیقی بوده به دلیل قرار گرفتن در کنار خوانندهها و آهنگسازانی بوده که با آنها همکاری کردهام.
* چهره هنر سال ۱۴۰۱ سینما؛ محسن اسلامزاده، محمد خیراندیش، حسین دارابی و جلیل سامان
حمیدرضا جعفریان، رئیس سازمان سینمایی حوزه هنری در ادامه برای معرفی چهره برتر رشته سینما (فیلم مستند، داستانی، انیمیشن و تولیدات تلویزیونی) روی صحنه آمد و توضیحاتی درباره این بخش ارائه کرد.
در ادامه، امیر مهریزدان مدیر مرکز مستند سوره، امیررضا مافی مدیر مرکز انیمیشن سوره و وحید پناهلو مدیرعامل مؤسسه هنرهای تصویری سوره برای اهدای تندیسهای رشتههای مختلف سینما روی صحنه آمدند تا جعفریان را همراهی کنند. محسن اسلامزاده برای فیلم مستند «هیچکس منتظرت نیست» به عنوان چهره هنر سال ۱۴۰۱ در فیلم مستند، محمد خیراندیش برای ساخت فیلم انیمیشن «پسر دلفینی» به عنوان چهره هنر سال ۱۴۰۱ در بخش انیمیشن، حسین دارابی برای ساخت فیلم سینمایی «هناس» و فیلم کوتاه «محافظ» به عنوان چهره هنر سال ۱۴۰۱ در بخش سینمای داستانی و جلیل سامان برای سریال «زیرخاکی» به عنوان چهره هنر سال ۱۴۰۱ در بخش تولیدات تلویزیونی معرفی و تقدیر شدند.
ارسال به دوستان
ساز مخالف مکرون و برخی رهبران اتحادیه اروپایی در سرسپردگی به آمریکا نشانه آغاز روندی واگرایانه در غرب است
براندازی در غرب
گروه بینالملل: این روزها بحثهای مربوط به نفی سلطه آمریکا در خود محافل قدرت غرب و متحدان غرب، چنان گل انداخته که دیگر حتی گافهای دیدنی و شنیدنی جو بایدن، از جمله عبارت داغ داغ «بیایید دنیا را لیس بزنیم» که همین جمعه گذشته در دوبلین بر زبان آورد، جذابیت گذشته را برای رسانههای جریان اصلی از دست داده است. امروز آنچه برای افکار عمومی بینالمللی اهمیت یافته، دیگر نه اخبار رسوایی نظام آمریکا بلکه تحولات مربوط به فروپاشی هیمنه آن است.
همزمانی موضعگیریهای ضدآمریکایی ۲ رهبر پیشاهنگ اتحادیه اروپایی با محاکمه رئیسجمهور پیشین ایالات متحده که جرم واقعیاش مخالفخوانی با نظام حاکم بر آمریکاست و همین طور سیلی شوکبرانگیز آلسعود - گاو شیرده همیشگی آمریکاییها - به واشنگتن با چرخش ناگهانی از غرب به شرق، میتواند یک لحظه تاریخی نمادین را صورتبندی کند؛ لحظهای که میتوان آن را به اقدام برای براندازی نظام سلطه 400 ساله غرب از درون تشبیه کرد.
اوایل هفته گذشته در حالی که هنوز مقامات واشنگتن، طبق اعتراف رئیس سازمان سیا از توافق صلح سعودی و ایران با میانجیگری پکن، شوکه بودند، شوک بعدی را از ناحیه نزدیکترین متحد تاریخی پدران بنیانگذار ایالات متحده یعنی رئیسجمهوری فرانسه دریافت کردند.
ویلیام برنز که تنها ۲ روز بعد از توافق پکن، خود را به ریاض رساند، به بنسلمان گلایه کرد که کاخ سفید از آشتیجویی عربستان با ایران و سوریه آن هم در حالی که هر دو هنوز تحت تحریمهای غرب هستند، شوکه شده است. تازه این اول کار بود؛ چرا که متعاقب آن نقشآفرینی سعودیها در اجماع سران «اوپکپلاس» برای کاهش تولید و افزایش قیمت نفت، ثابت کرد مساله ریاض با واشنگتن، نه یک اختلاف نظر سیاسی بین ۲ دولت مستقر یا حتی انتقامجویی بنسلمان از بایدن بر سر ماجرای «خاشقجی»، بلکه اختلافی کاملا راهبردی است. با این وجود، هر قدر هم دلارهای گاو شیرده و سواری دادنش به غرب در منطقه طی نیمقرن گذشته را برای آمریکاییها مهم بدانیم، باز هم ملک سلمان و پسرش، شخصیتهایی خارج از گعده آنگلوصهیونی محسوب میشوند.
امانوئل مکرون اما از همان روزی که وارد عرصه سیاست فرانسه شد به عنوان «کارمند روتشیلدها» مشهور بود. بر کسی پوشیده نیست که او 6 سال پیش با حمایت مستقیم خاندانهای بانکدار یهودی ۲ سوی اقیانوس اطلس و رسانههای تحت امرشان، یکشبه با حزب لیبرال صورتیاش، ۲ حزب باسابقه سوسیالیست و جمهوریخواه فرانسه را کنار زد و به کاخ الیزه رسید. این سیاستمدار ژیگولو در این مدت برای بازگرداندن جایگاه بینالمللی فرانسه به هر دری زد و حتی حاضر شد وارد مناسباتی نازل مثل دلالی مبادله نخستوزیر به گروگان گرفته شده لبنان توسط ولیعهد سعودی شود.
قطعا رئیس سیا تصورش را هم نمیکرد به فاصله چند روز بعد از آن شوک عربی، رئیسجمهور فرانسه که سفر خود به چین را با مشاوره تلفنی با همتای 80 ساله آمریکاییاش آغاز کرده بود، هنوز به پاریس بازنگشته، روی آسمان پنبه آمریکا را بزند.
امانوئل مکرون وقتی از پاریس به شرق دور میپرید و حتی در روز اول مذاکره با همتای چینیاش، هنوز هوای آقایی سپریشده غرب را در سر داشت ولی معلوم نشد «شیجینپینگ» چه شواهدی از پایان غرب را برای او رو کرد که در روز سوم حضورش در پکن، تن به آن بیانیه مشترک با شی داد که تماما به منزله تایید زاویه نگاه پکن به نظم جدید جهانی و نفی رویکرد آمریکایی به مسائلی چون بحران اوکراین، تحریم ایران و روسیه و دمیدن در ذهنیت جنگ سرد بود.
هنوز میشد بیانیه مشترک پاریس و پکن در چارچوب طرح صلح 12 مادهای چینیها را یک اقدام دیپلماتیک عملگرایانه یا کاسبکارانه از سوی رهبر قدرت اول اتحادیه اروپایی بر شمرد؛ اگر و فقط اگر مکرون در پرواز بازگشت، آن سیلی تاریخی را به صورت حاکمان آمریکا، نه فقط دولتمردان دموکرات واشنگتن بلکه سران جمهوریخواه کنگره و ژنرالهای پنتاگون نمیزد. او در گفتوگویی که در هواپیما با خبرنگار تارنمای آمریکایی «پولیتیکو» داشت از کشورهای اتحادیه اروپایی خواست نظریه «خودمختاری راهبردی» را دنبال کنند.
مکرون به کشورهای اروپایی عضو ناتو توصیه کرد: «در بحرانهایی که متعلق به ما نیستند گرفتار نشوید» و رویارویی احتمالی آمریکا - چین بر سر تایوان را مثال زد و گفت: «بدتر این است که فکر کنیم ما اروپاییها باید در این موضوع پیرو این موضوع شویم و از دستورکار آمریکا و واکنش سخت چین استفاده کنیم».
دیدگاه «خودمختاری راهبردی» که مکرون پیش کشید، سال ۲۰۱۳ در اتحادیه اروپایی مطرح شده و سال ۲۰۱۶، به یکی از نظریههای مهم این اتحادیه تبدیل شده بود.
این نظریه توسط دولت فرانسوا اولاند، رئیسجمهور پیش از او مطرح شده بود که افزایش توان دفاعی و دستیابی به استقلال در حوزه دفاعی را به عنوان ستونهای خودمختاری راهبردی قاره اروپا مطرح میکرد به طوری که اروپاییها بدون آمریکا هم بتوانند از خود دفاع کنند تا به مرور این استقلال به حوزههای سیاسی و اقتصادی توسعه یابد.
اظهارات مکرون چنان بر حاکمان آمریکایی گران آمد که سناتورهایی از هر ۲ حزب دموکرات و جمهوریخواه به او و دیگر سران اروپا درباره انتخاب طرف خود درباره مساله تایوان هشدار دادند و رسانههای شرکتی غرب تلاش کردند چنین وانمود کنند که فرانسه در حال جدا کردن مسیر خود از ناتو است.
جنگ اوکراین بسیاری از سران و ملتهای اروپایی را متوجه اهمیت این دیدگاه کرد؛ جنگی که حالا آشکار شده آمریکاییها مهمترین محرک آن بوده و هستند. این جنگ باعث شده چشمانداز یک نیروی نظامی مستقل پاناروپایی، طی یک سال اخیر زیر سایه فشارهای همهجانبه ناتو کمرنگ شود. اتحادیه اروپایی - به مرکزیت بروکسل - قاطعانه از حرکتهای خصمانه واشنگتن برای مجازات روسیه با اعمال تحریمها و تسلیح اوکراین حمایت کرده و در عین حال ضربههای اقتصادی سهمگینی را به خاطر قطع شراکت با روسیه پذیرفته است. با این حال گذشت چند روز اخیر ثابت کرد رویکرد براندازانه مکرون علیه سلطه بیچون و چرای آمریکا بر اروپا حامیانی جدی دارد.
چهارشنبه هفته قبل «شارل میشل» رئیس شورای اروپا در اظهارنظری سیاستمدارانه - که تمایل نسبی او را به اظهارات رئیسجمهور فرانسه نشان میداد- گفت: «تعداد کمی از رهبران اروپایی همموضع مکرون هستند که اتحادیه اروپایی نباید تابع سیاستهای واشنگتن باشد، بویژه وقتی صحبت از چین میشود، حتی اگر علناً این را نگویند».
رئیس بلژیکی شورای اروپا که با یک شبکه تلویزیونی فرانسه صحبت میکرد، در ادامه حتی بر نظریه مورد اشاره مکرون هم صحه گذاشت و گفت: «در مقایسه با چند سال پیش جهشی در زمینه خودمختاری راهبردی وجود داشته است. اگر در اتحادیه اروپایی کسی فرض میکند ما کورکورانه و سیستماتیک موضع آمریکا را در همه مسائل دنبال میکنیم، خیر! اینطور نیست».
بایدن پس از این اظهارات نگرانکننده از سوی رهبران شاخص اتحادیه اروپایی بود که خود را به لندن رساند تا در کنار شریک سنتی آنگلوساکسون آمریکا، برای اروپاییها قدرتنمایی کرده باشد ولی واقعیت این است که آنچه مکرون هفته گذشته از سر استیصال و برای نجات جمهوری چهارم فرانسه در سیاهترین روزهای خیزش داخلی و بنبست اقتصادی بر زبان آورد، حرمت 100ساله آمریکاییها در اروپا را شکسته است. نکته اینجاست که شاید او و کسانی مثل «ویکتور اوربان» رئیسجمهور مجارستان، معدود صداهای مخالف سرسپردگی به آمریکا در اتحادیه اروپایی باشند ولی نگاهی به رویکرد ضدآمریکایی احزاب اپوزیسیون در کشورهای مهم اتحادیه، این چشمانداز را مطرح میکند که سقوط سیاسی دولتهای فعلی از آلمان تا یونان که تحت انقیاد واشنگتن هستند، میتواند فضایی کاملا متفاوت را در قاره سبز ایجاد کند. در چنین شرایطی، تزلزل روزافزون دولت دموکراتها و طنین انداختن صدای پای ترامپیهای کاملا ناامید از ساختار فعلی قدرت در آمریکا، با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری 2024 ایالات متحده، تصویری واضحتر از تلاش برای براندازی نظام سلطه از درون به دست میدهد.
ارسال به دوستان
دستمریزاد آمریکا به کرهایها!
نوید مؤمن: افشای جاسوسی تلفنی مقامات آمریکایی از رئیسجمهور کرهجنوبی و دیگر مقامات ارشد این کشور با هدف رصد مکالمات آنها درباره جنگ اوکراین، بار دیگر از ماهیت روابط واشنگتن و شبکه پیرو آن در جهان سیاست پرده برداشت! سئول که دهههاست خود را به عنوان بازیگری وابسته به آمریکا تعریف کرده و اتحاد سنتی با واشنگتن را حتی با پیشگیری از تنشهای مزمن در شبهجزیره کره معاوضه نکرده است، اکنون با مستندات جاسوسی سازمانیافته مقامات آمریکایی از خود مواجه بوده و کسی از مقامات کاخ سفید و پنتاگون نیز این موضوع را تکذیب نکرده است!
کرهایها نسبت به آنچه افشاشده عصبانی به نظر میرسند! مقامات سئول میگویند در بررسی این پرونده و ابعاد آن، تردیدی به خود راه نخواهند داد اما کرهایها کمی اشتباه میکنند! بدون شک در آینده نزدیک مقامات امنیتی آمریکا از جمله سران آژانس امنیت ملی این کشور به کرهایها درباره هر گونه لفاظی یا حتی پیگیری آرام و بیسر و صدای پرونده اخیر هشدار میدهند. قبلا نیز مشابه این ماجرا در آلمان رخ داد؛ جایی که شنود تلفن همراه آنگلا مرکل، صدراعظم سرزمین ژرمنها توسط دستگاههای امنیتی آمریکا محرز شد! زمانی که این موضوع افشا شد، باراک اوباما، رئیسجمهور وقت ایالات متحده به مرکل تضمین داد «دوستان» از یکدیگر جاسوسی نمیکنند و دستگاههای امنیتی در برلین نباید برای افشاگری صورت گرفته از سوی چند روزنامهنگار ارزشی قائل شوند! اما مستندات شنود تلفنی مرکل به اندازهای محرز بود که در نهایت، کاخ سفید و پنتاگون به صورت تلویحی مسؤولیت آن را پذیرفتند.
اما در ادامه ماجرا، مقامات آلمانی قویا از پیگیری این پرونده منع شدند! دلیل این ممانعت، تهدید سازمان سیا و دیگر نهادهای امنیتی آمریکا مبنی بر افشای خیانتهای امنیتی متحدان واشنگتن بوده و هست. این قاعده درباره کرهجنوبی هم صادق است. پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001، بسیاری از متحدان آمریکا در نظام بینالملل، در اقداماتی مغایر اصول ملی و امنیتی خود، اطلاعات بسیاری از شهروندانشان را در اختیار دستگاههای امنیتی آمریکا قرار دادند. فراتر از آن، برخی دستگاههای امنیتی کشورهای مخاطب آمریکا نیز پروژههایی پنهان را با واشنگتن درباره جاسوسی از دیگر کشورها صورت دادهاند که افشای آنها، اکنون برای آنها شدیدا هزینهساز بوده و حتی ممکن است منجر به قطع روابط آنها با بازیگران هدف (بازیگرانی که مورد جاسوسی مشترک آنها و آمریکا بودهاند) شود.
افشاگریهای منبعث از اسناد درزکرده پنتاگون، نشان میدهد آمریکا رویه جاسوسی از متحدان خود را همچنان ادامه داده است. چندی پیش، قبل از افشای این اسناد نیز این مساله به چالشی پایدار میان واشنگتن و همپیمانان آن تبدیل شده بود. «آنت هوسر» مدیر اجرایی بنیاد «برتلسمان» درباره جاسوسیهای ممتد آمریکا از سران کشورهای اروپایی به نکته قابل تاملی اشاره کرده بود:
«مساله فقط شنود تلفن همراه یک مقام یا دولت اروپایی نیست! سوال اصلی و کلی در این میان این است: آیا میتوان چنین عملیاتی را از یک کشور دوست تحمل کرد؟ جواب قطعا منفی است. دولت آمریکا نمیتواند با گفتن اینکه ما هیچ شنودی انجام ندادهایم، مساله را خاتمه دهد. این آغاز یک سونامی سیاست خارجی است و ما شاهد آن هستیم. این مساله، سیاست میانقارهای اروپا و آمریکا را برای مدتی به خود مشغول خواهد کرد».
اکنون افکار عمومی کرهجنوبی درصدد هستند ابعاد، عمق و حتی جزئیات جاسوسیهای تلفنی و اینترنتی مقامات آمریکایی از سیاستمداران خود را دریابند اما این تقاضای مشروع کرهایها با پاسخی از سوی مقامات امنیتی - سیاسی واشنگتن مواجه نخواهد شد! بهزودی رایزنیهای آمریکا با مقامات کرهای بر سر خاتمه دادن به هر گونه بحث و گمانهای در این باره آغاز میشود و سئول نیز با توجه به سوءسوابقی که در همکاریهای مشترک جاسوسی با آمریکا داشته، به این معامله اجباری تن خواهد داد! این داستان تکراری سالهاست ادامه دارد و نمادی از حقارت متحدان و مهرههای واشنگتن در جای جای دنیاست! در این معادله، تفاوتی میان دولتهای پرادعای اروپایی که هدف جاسوسی هدفمند آمریکا قرار گرفتهاند و بازیگرانی مانند کره جنوبی، ژاپن و استرالیا وجود ندارد.
ارسال به دوستان
ارائه پیشنهاد توافق موقت جدید نیست
دکتر سیــدمصطفـی خوشچشم*: این روزها صحبتهای زیادی از طرف واشنگتن و همینطور رسانههای آمریکایی به گوش میرسد مبنی بر اینکه آمریکا به دنبال یک توافق موقت با جمهوری اسلامی ایران است که البته وزارت خارجه ایالاتمتحده مورد اخیر یعنی این ادعا را که آمریکا از اواخر دی و بهمن به ایران پیشنهاد قرارداد موقت یا توافق موقت داده تکذیب کرد.
1- ارائه پیشنهادهای توافق موقت چیز جدیدی نیست. از بیش از یک سال پیش یعنی از زمستان 1400، آمریکاییها مکرراً موضوع توافق موقت را در رسانهها یا در محافل ویژه مطرح میکردند تا نظر ایران را در این باره بدانند و به عبارتی مظنه بگیرند تا اگر گفتوگوهای وین به احیای کامل برجام نینجامید، حداقل یک توافق موقت باشد که اصلیترین امتیازات جمهوری اسلامی ایران را از دستان تهران دربیاورد. مهمترین اهرم فشار جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات وین، غنیسازی 60 درصد است و همانطور که این روزها در رسانههای غربی و اسرائیلی شایع شده، آنچه از مفاد پیشنهاد اخیر توافق موقت از زبان آمریکاییها بیان میشود، این است که طرف ایرانی غنیسازی 60 درصد را متوقف کند. به عبارتی، آمریکاییها طی 2 سال گذشته مذاکرات، چه در چارچوب مذاکرات وین و چه در گزارشها یا شایعات یا پیشنهاداتی که در زمینه توافق موقت میدهند، همواره خواستار از بین بردن اصلیترین اهرم فشار جمهوری اسلامی ایران بودهاند در حالی که طرف مقابل آنچه پیشنهاد میکند تعلیق بخش بسیار کوچکی از تحریمهای هستهای است(!) این در حالی است که حتی تعلیق همه تحریمهای هستهای چنانکه در زمان اجرای برجام هم مشاهده شد، به هیچ عنوان نمیتواند مشکلات عدیده مربوط را حل کند، چرا که تحریمها یک شبکه پیچیده تو در تو است که باید همگی آنها یا بخش بزرگی از آنها به طور کامل رفع شوند تا بتوان از مواهب اقتصادی احتمالیشان بهرهمند شد و همانطور که در زمان برجام - که دیگر تحریمهای موشکی، منطقهای و حقوق بشری نسبت به زمان کنونی کمتر هم بود - دیدیم، حتی برداشته شدن تحریمهای هستهای ثانویه هم نتوانست آن توقع اقتصادی را که دولت آقای روحانی از این مورد داشت برآورده کند و به قول آقای دکتر سیف، رئیس کل وقت بانک مرکزی منتهی به «تقریبا هیچ» شد.
دلیل دیگر این بود که آمریکا به هیچ عنوان جدیتی در اجرای مفاد برجام نداشت و همانطور که آقای دکتر ظریف، وزیر پیشین خارجه هم اعلام کرد، حتی آقای اوباما هم از چند ماه پس از اجرای برجام به هیچ عنوان هیچگونه جدیتی در اجرای مفاد مربوط به برداشته شدن تحریمهای ایران از خودش نشان نمیداد، چرا که اساساً تحریم اسلحه اصلی آمریکا برای مهار قدرت ایران است و مهار قدرت ایران تنها مهار قدرت هستهای نیست و منوط به این مولفه قدرت نمیشود، بلکه بعد از آن قطعاً به دنبال مهار مولفههای قدرت موشکی و منطقهای ایران هستند و در این زمینه اصلیترین ابزار فشار بر جمهوری اسلامی ایران تحریم است. حال با توجه به اینکه در تجربه برجام فارغ از نداشتن جدیت، برداشته شدن تحریمهای ثانویه هستهای هم نتوانست موجب حتی یک جهش اقتصادی کوچک شود، این بار در توافق موقت پیشنهاد آنها این است که بخش بسیار مختصری از تحریمها تعلیق شود یعنی حتی نسبت به برجام هم بسیار کمتر!
به عبارت بهتر، برداشته شدن بخش کوچکی از تحریمهای ثانویه هستهای مندرج در برجام شوخیای بیش نیست. به این معنا که هیچ آوردهای به لحاظ اقتصادی برای جمهوری اسلامی ایران و معیشت مردم و اقتصاد نخواهد داشت ولی در عین حال خواستار مهمترین اهرم فشار جمهوری اسلامی ایران یعنی توقف غنیسازی 60 درصد و دیگر امتیازات هستند. به عبارت دقیقتر، آمریکا در یک بازی فریب به دنبال یک برد حداکثری برای خود و یک باخت حداکثری برای جمهوری اسلامی ایران است و به همین دلیل هم هست که بارها بیان شده اینگونه پیشنهادهای توافق موقت برای جمهوری اسلامی ایران محلی از اعراب و توجه ندارد.
2 ـ نکته دیگر اینکه این یک اقدام از طرف آمریکاست که به طور متواتر انجام میشود به این معنا که آمریکاییها در زمانهای مشخصی هر گاه تلاشهای دیپلماتیک آنها یا فشار و تهدید و جنگ ترکیبی آنها به شکست میانجامد، در نهایت راه را در این میبینند که پیشنهاد توافق موقت بدهند و در حقیقت با عوض کردن صورت مساله به دنبال همان هدف اصلی یعنی درآوردن اهرم فشار اصلی جمهوری اسلامی ایران از دستان تهران هستند.
یک بار زمانی که دولتها عوض میشدند، یعنی دولت آقای روحانی توسط دولت آقای رئیسی جایگزین میشد، آمریکاییها با این تصور که دولت جدید خواستههای محکمتری را مطرح خواهد کرد به دنبال این رفتند که این ابزار را از دست جمهوری اسلامی ایران دربیاورند و با تمهیدات زمینهای که توسط آژانس و گزارشهای آژانس انجام میشد، پیشنهادهایی را در زمینه توافق موقت برای برههای ارائه کردند، همینطور بهمنماه 1400 بعد از اینکه مشخص شد طرف آمریکایی نمیخواهد به هیچ عنوان امتیازات اصلی را به ایران بدهد، باز مجدداً سعی کردند تهدید کنند مذاکرات را رها خواهند کرد و به مذاکره باز نخواهند گشت و پیشنهاد توافق موقت را در رسانهها مطرح کردند. همینطور در شهریور 1401 یعنی زمانی که گفتوگوهای وین یک بار دیگر به تقابل همهجانبه انجامید و به توافق نینجامید، زمزمههای توافق موقت شنیده شد. حالا هم پس از شکست جنگ ترکیبی که در پاییز و بخشی از زمستان 1401 به راه انداختند و نتوانستند جمهوری اسلامی ایران را از خواستههای خود عقب ببرند، باز هم چنین زمزمههایی را از دی و بهمن شروع کردند و این در حقیقت یک الگوی شناختهشده و تکراری است که توسط طرف آمریکایی به اجرا گذاشته میشود.
3- حال بحث سر این موضوع است که آمریکاییها چرا روی یک الگوی شناختهشده جنگ ترکیبی، فشار دیپلماتیک و نهایتاً آخرین ابزار یعنی ارائه یک پیشنهاد توافق موقت توأم با فریبکاری نسبت به ایران کار میکنند؟ همچنین سوال مهم دیگر این است: آمریکاییها چه زمانی متوجه خواهند شد این الگو در مذاکره با جمهوری اسلامی ایران جواب نخواهد داد و چه زمانی به فکر بازنگری در سیاست خود در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران بویژه در چارچوب مذاکرات وین خواهند افتاد؟ در صورتی که آمریکاییها چنین بازنگریای را انجام ندهند و به دور سوم جنگ ترکیبی خود در مقابل جمهوری اسلامی ایران جامه عمل بپوشانند، قطعاً باز هم راه به جایی نخواهند برد و مجدداً ما شاید در تابستان نیز چنین زمزمههایی را از طرف آمریکایی بشنویم که آنها خواهان اجرای یک توافق موقت با جمهوری اسلامی ایران هستند. آنچه مهم است اینکه ایران بر سر مواضع خود ایستاده و قطعاً چنین توافقهای مضحک موقتی راه به جایی نخواهد برد. نظام اقتصادی ما باید در درون دچار تحول شود، سیاستهای جهانی و منطقهای ما در ارتباط با کشورهای منطقه، چین، روسیه، آفریقا و آمریکای لاتین باید دچار تحول و تنوع و همینطور گسترش همکاریها و استفاده از پتانسیلهای موجود به منظور بهبود تجارت خارجی شود؛ جدا از اینها برداشته شدن تحریم زمانی میتواند کمک حال باشد که به طور واقعی و برای همیشه رخ دهد، یعنی برای بلندمدت و به صورت ثابت، آن هم به صورت همهجانبه و نه تنها بخش کوچکی از تحریمها.
* تحلیلگر سیاست خارجی و روابط بینالملل
ارسال به دوستان
آیا افشای اسناد فوقمحرمانه پنتاگون توسط یک عضو گارد ملی نیروی هوایی آمریکا اقدامی در مخالفت با دادگاهیکردن دونالد ترامپ است؟
دروغ بایدن درباره اوکراین
گروه بینالملل: تبعات افشای اسناد فوقمحرمانه پنتاگون در آمریکا ادامه دارد. بازداشت یک عضو گارد ملی نیروی هوایی و حمایت حامیان دونالد ترامپ از این نظامی جوان آمریکایی فرضیه دخالت هواداران رئیسجمهور سابق آمریکا در انتشار این اسناد را در واکنش به دادگاهی کردن ترامپ قوت بخشیده است؛ اتفاقی که اگر صحت داشته باشد، یک ضربه ویرانگر به ایالاتمتحده در تشدید شکافهای سیاسی - اجتماعی و سرریز آن به امنیت ملی آمریکا خواهد بود. «افبیآی» بعدازظهر پنجشنبه به وقت واشنگتن جوان ۲۱ سالهای را که به انتشار اسناد پنتاگون متهم شده دستگیر کرد و گفته میشود این بدترین نمونه نشت اطلاعاتی آمریکا در یک دهه گذشته است اما جریان راستگرا در آمریکا به ستایش این جوان پرداختهاند.
«تاکر کارلسون» مجری معروف فاکسنیوز در ابتدای برنامه خود گفت: او (فرد بازداشت شده) جرائم را آشکار کرد و حالا مجرم شناخته شده است! واشنگتن همین است. عیان کردن حقیقت تنها گناه واقعی است. رسانهها دارند دستگیری جوانی را جشن میگیرند که حقیقت وقایع اوکراین را به مردم آمریکا نشان داد. با او مانند اسامه بن لادن (رهبر سابق القاعده) رفتار میکنند. دادستانهای فدرال آمریکا، «جک تشیرا» عضو ۲۱ ساله گارد ملی نیروی هوایی ایالت ماساچوست آمریکا را به خارج کردن اسناد محرمانه نظامی و انتشار آنها متهم کردهاند. او یک متخصص سایبری ردهپایین است. تشیرا متهم شده اسرار نظامی آمریکا را در یک گروه خصوصی در شبکه اجتماعی «دیسکورد» (Discord) منتشر میکرده؛ گروهی که او شخصا مدیر آن بوده است.
اندکی پس از بازداشت او، مارجوری تیلور گرین، عضو کنگره آمریکا و از حامیان دونالد ترامپ - که بارها خواستار قطع بودجه کمک به اوکراین شده است - به دفاع از تشیرا برخاست و در توئیتر نوشت: جک تشیرا یک مرد مسیحی سفیدپوست ضدجنگ است. این باعث میشود او دشمن دولت بایدن محسوب شود. او خیلی از حقایق را گفت، از جمله اینکه سربازان آمریکایی در خاک اوکراین حضور دارند. به گزارش وبسایت روزنامه گاردین، اشاره این قانونگذار آمریکایی به سندی فاششده است که نشان میدهد در ۲ ماه گذشته ۱۴ نیروی ویژه آمریکایی در اوکراین حضور داشتهاند. او گفت: از خود بپرسید دشمن واقعی کیست. یک عضو دونپایه گارد ملی یا دولتی که در اوکراین علیه روسیه - که یک کشور هستهای است - جنگافروزی میکند؟ دیگر اسناد نشان میدهد آمریکا چطور اطلاعاتش را جمعآوری میکند و سازمانهای اطلاعاتیاش تا چه حد در ارتش روسیه نفوذ کردهاند. در میان این اسناد، گزارشی دیده میشود که در آن پنتاگون به موفقیت ضدحملات آتی اوکراین در پس گرفتن مناطقی که تا امروز از دست داده چندان امیدوار نیست. در همین حال کوین مککارتی، رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا هم اعلام کرد پس از پایان تحقیقات درباره تخلفات دولت بایدن، به مساله درز اسناد محرمانه پنتاگون خواهد پرداخت.
«کارلسون» مجری فاکسنیوز با اشاره به اسنادی درباره نگرانی واشنگتن نسبت به توان دفاعی اوکراین گفت: اوکراین در واقع دارد جنگ را میبازد. وی ادامه داد: دولت بایدن کاملا از این مساله آگاه است. آنها وحشت کردهاند اما به مردم دروغ میگویند. همین 2 هفته پیش بود که لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا در سنا حاضر شد و گفت قدرت نظامی روسیه در حال افول است و دارد جنگ را میبازد اما این دروغ بود. او هم وقتی این حرف را زد، میدانست دروغ میگوید اما دوباره در استماع کنگره هم تکرارش کرد. این یک جرم است اما کسی لوید آستین را برای جرمی که مرتکب شده بازداشت نکرد. دموکراتها اما چندان درباره بازداشت این متهم اظهار نظر نکردهاند. جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا در سفر به ایرلند از این دستگیری استقبال کرد و گفت همزمان با تلاش برای اعتبارسنجی از اسناد منتشرشده، به مقامات دستور داده اقدامات حفاظتی را تشدید کنند.
در همین حال یک مقام اوکراینی به «سیانان» گفت اسناد فاش شده دارای اطلاعات مشخصی درباره حمله متقابل است که کشورش علیه روسیه طراحی کرده است و رهبران نظامی را مجبور به تغییر استراتژی نبرد خود میکند. این اطلاعات همچنین حاوی این نکته بوده که چین میتواند مسکو را مسلح کند، در صورتی که زلنسکی طرحهایی را برای انجام حملات نظامی در داخل روسیه انجام دهد. این اسناد همچنین بر تلاش آمریکا برای وادار کردن اسرائیل به کمک به اوکراین، بهرغم بیطرفی تلآویو تاکید میکند. این پروندهها حاکی از آن است که آمریکا میتواند اسرائیل را وادار کند به طرف ثالثی سلاح بفروشد که نیروهای اوکراینی را مسلح میکند و به تلآویو اجازه دهد ظاهر بیطرفی را حفظ کند.
* اسناد چگونه منتشر شد؟
مجموعهای از اسناد محرمانه امنیت ملی آمریکا حاوی بیش از ۱۰۰ سند، هفته گذشته در شبکههای اجتماعیای نظیر دیسکورد لو رفت. این اسناد «فوقمحرمانه» آمریکا حاوی نقشههای جنگی ایالاتمتحده و ناتو در اوکراین بود. یک مقام اطلاعاتی آمریکا وضعیت حاضر را «کابوس» سرویسهای امنیتی غرب توصیف کرد. این اسناد همچنین به طیف گستردهای از موضوعات نیز میپردازد، از جمله «گزارشهایی حساس درباره چین، صحنه نظامی اقیانوس هند - اقیانوس آرام و خاورمیانه». نیویورکتایمز پیشتر گزارش داد مقیاس اسناد لو رفته کاخ سفید را غافلگیر کرده است. پنتاگون و وزارت دادگستری آمریکا هر یک تحقیقات مجزایی در این باره آغاز و اعلام کردند سعی دارند اسناد را از فضای مجازی حذف کنند؛ اقدامی که تا این لحظه موفقیتآمیز نبوده است. نشریه واشنگتنپست گزارش داد این اسناد مربوط به منطقه نظامی شمالی، نیروهای نظامی روسیه، ارتش اوکراین و کمکهای نظامی غرب به کییف است. منابعی در پنتاگون نیز اظهار کردند برخی اسناد منتشرشده زمستان سال گذشته برای ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا و دیگر پرسنل نظامی عالیرتبه آماده شده بود. این اسناد همچنین در دسترس هزاران نفر از کارکنان ارتش آمریکا قرار گرفته است. در این اسناد محرمانه همچنین اطلاعاتی درباره بهکارگیری سیستمهای دفاع هوایی اوکراین، هزینههای مربوط به خمپارههای ارتش اوکراین و نیز اطلاعات مربوط به ارزیابیهای شرایط منطقه باخموت به چشم میخورد. روزنامه انگلیسی «دیلیمیل» در این باره گزارش کرد بیم آن میرود بیش از 100 سند از چیزی فاش شده باشد که یک مقام ارشد اطلاعاتی آمریکا آن را «کابوسی برای ۵ چشم» خوانده است. ۵ چشم در حقیقت اشاره به توافق اشتراکگذاری اطلاعات میان ایالاتمتحده، بریتانیا، استرالیا، نیوزیلند و کانادا دارد. طبق این گزارش، این اسناد شامل عکسهایی از نمودارهای سلاحهایی است که قرار است به اوکراین تحویل شود و همچنین برآوردهایی از قدرت نیروها و گردانها نیز ارائه شده است. یکی از اسنادی که روز جمعه درز کرد، نقشهای بود که وضعیت جنگ در شهر باخموت را نشان میداد. این شهر در 6 ماه گذشته مرکز درگیریهای شدید در اوکراین بوده است.
ارسال به دوستان
افشای محتوای جلسه لیدرهای جریان ضدایرانی با غربیها مبنی بر درخواست بمباران ایران
دومینوی رسوایی
گروه سیاسی: تجزیه و تکهتکه شدن سرزمین واحدی به نام ایران، هدفی بود که در اغتشاشات سال گذشته از سوی جریان اپوزیسیون با ابزار تولید خشونت دنبال میشد. اگرچه ضدانقلاب ابتدا با شعار زن، زندگی، آزادی این موضوع را کتمان میکرد اما این روزها رسواییهای پی در پی جریان اپوزیسیون، به بهترین وجه ممکن از ماهیت ضدایرانی آنهایی که چند ماه قبل خود را دلسوز مردم ایران معرفی میکردند، پرده برمیدارد.
حالا که دیگر کوه آشوبهایی که قرار بود منجر به براندازی جمهوری اسلامی ایران شود موش زاییده و مبارزات براندازانه اپوزیسیون به انتشار تصاویر رقص تقلیل یافته، تشتهای رسوایی ضدانقلاب یکی پس از دیگری از بام میافتد.
* درخواست بمباران ایران از غربیها
روزهای پایانی آبانماه سال قبل بود که مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون از چهرههای اصلی جریان ضدایرانی در خارج از کشور، با حضور در کنفرانس امنیت بینالمللی هالیفکس کانادا، به صحبت در ارتباط با آشوبهایی که با اسم رمز زن، زندگی، آزادی در حال انجام بود پرداختند. حالا پس از گذشت 5 ماه، برخی دیگر از چهرههای ضدایرانی با افشاگری نسبت به محتوای گفتوگوهای علینژاد و اسماعیلیون با غربیها، از اهداف ضدایرانی آنها پرده برداشتند. بنا بر گزارشهایی که در این رابطه وجود دارد، حامد اسماعیلیون که با موجسواری روی خون عزیزان ازدسترفتهاش در حادثه هواپیمای اوکراینی، به مقام و منزلتی در میان اپوزیسیون دست یافت به همراه مسیح علینژاد به کانادا رفتند تا غربیها را ترغیب به انجام جنگ مسلحانه علیه ایران کنند. چیزی که این چهرههای ضدایرانی در کنفرانس هالیفاکس به دنبالش بودند، ایجاد منطقه پرواز ممنوع روی آسمان کردستان ایران و در نتیجه بمباران مناطقی از کشورمان بود. مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون از جمله چهرههای فعال جریان ضدایرانی بودند که در اغتشاشات سال قبل، با برپایی تجمعات و انتشار بیانیههایی، از دولتهای غربی درخواست انجام عملیات نظامی علیه ایران را داشتند. اسماعیلیون و علینژاد عضو هیات 8 نفره ضدانقلاب هستند که بهمنماه سال قبل در دانشگاه جورج تاون واشنگتن نخستین نشست خود را برگزار کرد. علاوه بر این 2 نفر، دیکتاتورزاده پهلوی، عبدالله مهتدی سرکرده گروه تروریستی کومله، نازنین بنیادی، شیرین عبادی، گلشیفته فراهانی و علی کریمی 6 دلقک دیگر این هیات 8 نفره بودند.
محتوای طرحشده در مباحث این نشست، ماهیت خیانتکار و ویرانیطلب جریان ضدایرانی را به نمایش گذاشت. افزایش تحریمهای اقتصادی علیه مردم ایران و درخواست از غرب برای حمله نظامی به ایران از محورهای قابل توجه نشست جریان ضدایرانی بود که جملگی شرکتکنندگان بر آنها تاکید داشتند.
هر ۸ نفری که در آن نشست حضور داشتند، هدف اصلی خود را سقوط جمهوری اسلامی اعلام کردند و از هیچ ایدهای برای فردای براندازی حرفی به میان نیاوردند. در این رابطه باید گفت در رویای براندازان همه چیز با سقوط جمهوری اسلامی به پایان میرسد و مشکلی هم با تجزیه ایران ندارند. اساسا استقلال ملی برای براندازان مفهومی بلاموضوع است. آنها حامل رویایی هستند که منافع غرب را تامین میکند و در این مسیر نابودی ایران را هم یک هزینه مشروع میدانند، ولو برای رسیدن به هدف خود، دست دوستی و اتحاد با نقض غرضهای خود بدهند.
* دم خروس لیدر خشونتطلبان هم بیرون زد
سروش لشکری (ملقب به هیچکس) از رپرهای ضدایرانی است که حضور فعالی در اغتشاشات سال قبل داشت و به نوعی از لیدرهای ضدانقلاب در فضای مجازی به شمار میرود. او در جریان آشوبهایی که چند ماه قبل در برخی نقاط کشور به راه افتاد، مردم را به تولید خشونت، ترور و قتل نیروهای مدافع امنیت فرا میخواند. حالا با افشاگری یکی دیگر از رپرهای ضدانقلاب، مشخص شده لشکری از منافقین دستور میگرفت. در روزهای اخیر اشکان فدایی رپر نزدیک به سروش لشکری، در حساب توئیتر خود از ارتباط لشکری و همسرش آزاده اکبری با سازمان منافقین پرده برداشت.
او با انتشار تصاویری از خانواده همسر لشکری نوشت: «نمیخواستم عمومی بگم ولی سروش اصرار داره بشینه اینور اونور دروغ ببافه. دلیل جدایی سروش و ملتفت رابطه این آقا با تروریستای مجاهدینه نه چیز دیگه. اینم عکسای پدر مادر آزاده اکبری، زن این آقاست وسط انقلاب. که البته چیز خصوصیای نیست و آنقدر وقیحه که همه اینا عمومی رو صفحه مادرزنش هست». نکته جالب توجه این است که آزاده اکبری که اکنون ارتباط او و همسرش سروش لشکری با منافقین علنی شده، از گردانندگان اصلی صفحه مجازی ۱۵۰۰ تصویر، از صفحات اصلی جریان ضدایرانی است. اکنون با توجه به این رسوایی، بهتر میتوان در ارتباط با پشت پرده فعالیت صفحات ضدایرانی صحبت کرد. جدا از افشاگری اشکان فدایی علیه سروش لشکری و همسرش، باید گفت فعالیت لشکری در جریان اغتشاشات سال قبل، بخوبی بیانگر هدایت او از سوی منافقین است. چنانکه در ماههای گذشته شاهد آن بودیم که هیچکس (سروش لشکری) مردم ایران را به انجام اقدامات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و تولید خشونت حداکثری که از اصول سازمان منافقین برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است، تشویق میکرد.
ارسال به دوستان
به دنبال امضای قانون افزایش سن بازنشستگی توسط رئیسجمهور فرانسه، اعتراضات سراسری در این کشور شدیدتر شد
مکرون فرانسه را شعلهورتر کرد
گروه بینالملل: بهرغم اعتراضات گسترده به طرحهای اقتصادی دولت پاریس طی ماههای گذشته، امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه مصوبه افزایش سن بازنشستگی را فورا امضا و آن را به قانون تبدیل کرد. امضای این طرح در شرایطی صورت گرفته که بدون رای نهایی پارلمان از سوی شورای قانون اساسی فرانسه در روز جمعه مورد تصویب قرار گرفته بود. به دنبال تصویب این طرح در شورای قانون اساسی فرانسه در روز جمعه، تجمعات اعتراضی گستردهای در خیابان های پاریس و سایر شهرهای فرانسه برگزار شد که به درگیری شدید و زد و خورد میان پلیس فرانسه و معترضان نیز کشیده شد. در شهر رن معترضان یک ایستگاه پلیس را به آتش کشیدند و در پاریس معترضان سطلهای زباله را در خیابانها آتش زدند. به دنبال تصویب این طرح، اتحادیههای کارگری روز جمعه از دولت فرانسه خواستند بهرغم چراغ سبز شورای قانون اساسی، این قانون را امضا نکند اما مکرون روز گذشته آن را بدون توجه به درخواستهای مردمی و اتحادیههای کارگری امضا کرد. اتحادیههای کارگری همچنین از کارگران خواستند خود را برای راهپیمایی و تظاهرات در روز اول ماه مه آماده کنند. دولت فرانسه قصد دارد از اول سپتامبر 2023 این قانون را اجرایی کند. با اصلاحاتی که اکنون از طرف شورای قانون اساسی هم به تصویب رسیده است، دولت میخواهد شکاف قریبالوقوع بودجهای صندوق بازنشستگی را برطرف کند. خبرگزاری فرانسه نوشته محبوبیت مکرون در هفتههای گذشته در نظرسنجیها به طرز بیسابقهای افت کرده و بسیاری از رایدهندگان فرانسوی از اینکه او بدون رأیگیری در پارلمان این طرح را برای تبدیل شدن به قانون پیش برده عصبانی هستند. روزنامه «تاگس شاو» آلمان گزارش داد پس از چراغ سبز شورای قانون اساسی فرانسه برای اصلاحات بازنشستگی امانوئل مکرون، رئیسجمهور این کشور، اعتراضات و تظاهرات خودجوش دوباره در سراسر این کشور آغاز شده و بیش از 100 نفر در پاریس دستگیر شدند. همچنین در تعدادی از شهرهای دیگر مانند استراسبورگ، لیون و نانت نیز تظاهرات برگزار شد. در لیون، پلیس برای متفرق کردن تظاهراتکنندگان از گاز اشکآور استفاده کرد. در رن یک ایستگاه پلیس و یک مرکز همایش به آتش کشیده شد. در مارسی، به دلیل تظاهرات روی ریل، تردد قطارها متوقف شد. اعضای شورای قانون اساسی فرانسه به عنوان نگهبانان ارشد قانون اساسی این کشور برنامههای اصلاحی امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه برای افزایش تدریجی سن بازنشستگی از 62 به 64 سال را عصر جمعه اساساً منطبق با قانون اساسی ارزیابی کردند. شورای قانون اساسی همچنین همهپرسیای را که مخالفان اصلاحات به آن امید بسته بودند غیرقابل قبول اعلام کرد. در فرانسه هیچ شکایتی علیه تصمیمات شورای قانون اساسی نمیتواند شکل گیرد.
مکرون صبح شنبه این قانون را امضا کرد و به طور رسمی در روزنامه رسمی دولت نیز منتشر شد. این قانون اکنون به طور رسمی اجرا میشود. طبق برنامههای دولت فرانسه این قانون باید تا سپتامبر اجرایی شود. در چند ماه گذشته صدها هزار نفر علیه این طرح به خیابانها ریختند و اعتراض کردند. انتظار میرود اعتراضات و تجمعات بیشتری علیه این طرح برگزار شود. اتحادیهها خواستار راهپیماییهای اعتراضی جدید برای اول ماه مه شدند. بر اساس نظرسنجیها بیش از دوسوم فرانسویها اصلاحات بازنشستگی را رد میکنند.
ارسال به دوستان
پیمانهای پولی، افزایش کریدورهای تجاری و تجارت با کشورهای همسو به حذف دلار از نظام تجاری ایران کمک میکند
توسعه کریدور محور پیشرفت
گروه اقتصادی: در سالهای اخیر بزرگترین کشورهای جهان که سهم زیادی در اقتصاد جهانی دارند، تلاش کردهاند با حذف دلار از مبادلات تجاری خود از طریق تجارت دوجانبه و چندجانبه، پول ملی خود را تقویت کنند. به نظر میرسد بیثباتی دلار در جهان، بسیاری از کشورها را به این فکر واداشته که در نحوه مبادلات بازرگانی تجدید نظر کرده و به فکر حذف دلار از مبادلات بینالمللی خود بیفتند. از طرف دیگر با توجه به تشدید تحریمهای گوناگون و ظالمانه آمریکا و اتحادیه اروپایی علیه کشورهایی همچون ایران، روسیه، چین، ونزوئلا و دیگر کشورهای مخالف غرب، به نظر میرسد این کشورها به سمت کاهش استفاده از دلار در مبادلات تجاری خود بروند. توسعه کریدورها و اهمیت حذف دلار از تجارت بینالمللی و تقویت پول ملی به حدی است که حضرت آیتالله خامنهای در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام در توصیهای چند اقدام کلیدی و زمینهساز جهش اقتصادی از جمله «استفاده از ظرفیتهای دریا و اقتصاد دریاپایه» و «بهرهگیری از موقعیت حساس و ممتاز جغرافیایی کشور برای حملونقل بینالمللی بویژه در مسیر شمال - جنوب» را خواستار شدند.
به گزارش «وطن امروز»، عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای نقش کشورمان را در ۳ طرح زیرساختی ابتکار کمربند و جاده، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کریدور شمال - جنوب بیش از پیش پررنگ کرد. ابتکار کمربند و جاده، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کریدور شمال - جنوب به عنوان طرحهای کلیدی در حوزه اتصالات زیرساختی میتوانند در تقویت منافع مشترک کشورهای در حال توسعه و تقویت صلح در این منطقه نقش ایفا کنند.
نکته مهم این است که ایران حلقه وصل ۳ طرح زیرساختی فوق است. ایران میتواند از طریق کریدور شمال - جنوب حلقه وصل جنوب و شمال اوراسیا باشد و آسیای مرکزی و روسیه را به هند پیوند دهد. همچنین کریدور شمال - جنوب میتواند زیرساخت سخت همگرایی در قالب «اوراسیای بزرگ» را تقویت کند. در واقع ایران با بهرهگیری از موقعیت استراتژیک خود در آسیا میتواند بازیگری مهم در پیشبرد طرحهای اقتصادی و توسعهمحور کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اوراسیا باشد.
* صرفهجویی ارزی و زمانی با بهرهگیری از کریدور شمال - جنوب
با فعالسازی کریدور شمال - جنوب صرفهجویی احتمالی در حدود 2500 دلار در هر 15 تن محموله نسبت به مسیر معمول کانال سوئز به دست میآید. همچنین زمان حملونقل را میتوان به 25 تا 30 روز در مقایسه با 40 تا 60 روز از طریق کانال سوئز کاهش داد. به عنوان مثال، طی کردن مسیر بین بمبئی و مسکو تنها 19 روز (در مقابل 32 تا 37 روز از طریق کانال سوئز) طول میکشد و مسافت را از حدود 16112 کیلومتر (8700 مایل دریایی) به حدود 7075 کیلومتر کاهش میدهد. به همین ترتیب، حملونقل بین هند و فنلاند تنها 21 روز طول میکشد که حدود 45 روز از حالت معمول کمتر است.
کریدور شمال - جنوب مهمترین حلقه تجارت بین آسیا و اروپاست که در مقایسه با مسیرهای سنتی از نظر مسافت و زمان تا ۴۰ درصد کوتاهتر و از نظر هزینه تا ۳۰ درصد ارزانتر است. کریدور شمال - جنوب یکی از مسیرهای مهم ترانزیتی در آسیای میانه است و کشورهای در مسیر این راهگذر هر یک با تشکیل اتحادیه و انعقاد قراردادهای همکاری در رقابتی همهجانبه به توسعه و تجهیز بنادر، جادهها، ترمینالها و مسیرهای ریلی خود میپردازند. این کریدور ارتباط ترانزیتی کشورهای شمال اروپا و روسیه را از طریق ایران و دریای خزر به کشورهای حوزه اقیانوس هند، خلیجفارس و جنوب آسیا برقرار میکند. در این میان اتصال خلیج عمان و بندر چابهار در ساحل شرق دریای مکران یا دریای عرب به عنوان بندری استراتژیک به این کریدور میتواند در مبادله کالا به شرق کشور و همسایههای شرقی و آسیای میانه نقش داشته باشد.
کریدور ترانزیتی بینالمللی شمال - جنوب، کالاهای صادراتی از سواحل غربی هند را از بندرعباس و بندر چابهار در ایران و کشورهای آسیای میانه و روسیه به اروپا انتقال میدهد. هندیها با داشتن شرایط اقتصادی مناسب، بشدت علاقهمند به استفاده از کریدور شمال - جنوب برای عرضه ارزانتر کالا و محصولات خود در بازارهای جهانی هستند. در واقع کالاهای هندی برای رسیدن به روسیه و اروپا به بندرعباس ایران در خلیجفارس تحویل داده شده و از آنجا از طریق حملونقل ریلی یا جادهای به دریای خزر رسیده و از طریق دریای خزر به سمت روسیه حمل میشود.
بزرگترین ویژگی مسیر شمال - جنوب کوتاه کردن زمان حملونقل کالاهاست. کشورهای استفادهکننده از مسیر هر چند ممکن است در ابتدای راهاندازی این کریدور متحمل هزینههای مالی و اقتصادی شوند ولی با فعال شدن آن و کاهش فاصله زمانی انتقال کالا از هند به روسیه و اروپا، به سرعت هزینهها جبران میشود.
یکی از ۲ کریدور شمال - جنوب اصلی در ایران شامل محور شرقی است که با اتصال راهآهن چابهار- زاهدان، این کریدور مهم در محور شرقی میتواند به عنوان حلقه اتصال جنوب آسیا به افغانستان و آسیای میانه عمل کند. کریدور دیگر نیز از بندرعباس (بندر شهید رجایی) آغاز شده و به ۴ شاخه دیگر در شمال، شمال غرب و شمال شرق متصل میشود.
شاخههای شمال غربی و شمال شرقی کریدور ریلی شمال - جنوب فعالیت بیشتری دارند اما آنچه حائز اهمیت است، کریدور ریلی بندرعباس - قزوین- رشت - آستاراست. حلقه مفقوده این کریدور، راه آهن رشت - آستاراست، چرا که راهآهن آستارا (ایران) - آستارا (جمهوری آذربایجان) فعال بوده و اگر قطعه رشت - آستارا متصل شود، این کریدور با تقاضای بسیار زیادی از سوی آذربایجان، گرجستان، بلاروس، روسیه و حتی فنلاند مواجه میشود، البته تنشها میان آذربایجان و ارمنستان در سالهای اخیر و ایجاد درگیری مجدد در بخش یراسخ ارمنستان که قطعهای از مسیر مورد توافق طرفها برای برقراری خط ریلی شمال - جنوب بوده و مورد تأکید مقامات دیپلماتیک جمهوری اسلامی واقع شده است، نشاندهنده سیاست رقابت منفی توسط جبهه ترکی - آذربایجانی در تصاحب کریدورهاست. بخش یراسخ یک منطقه کلیدی است که اتصال شمال و جنوب ارمنستان را فراهم میکند. ارمنستان سالهاست نتوانسته از مزیت منطقهای خود برای ترانزیت استفاده کند و در نوعی محاصره قرار دارد اما حال که در چارچوب پروژه استراتژیک کریدور شمال - جنوب این فرصت را به دست آورده که تجارت خود را تقویت کند، آذربایجان درصدد است با ایجاد ناامنی در منطقه کلیدی یراسخ، این فرصت را از رقیب سنتی خود بگیرد.
با این تفاسیر، به گفته کارشناسان تنها گزینه در دسترس جهت شکلدهی کریدور صادراتی و ترانزیتی بین ایران و روسیه، دریای خزر است. ایران و روسیه به لحاظ دریایی با یکدیگر هممرز بوده و کارشکنیهای همسایگان شمالی نمیتواند خللی در ترانزیت دریایی فیمابین ایجاد کند. با این حال کشتیرانی تجاری ایران در دریای خزر به اندازهای قوت نگرفته تا بتوان بار صادراتی و ترانزیتی با روسیه را به آن واگذار کرد و نیاز است با اتخاذ سیاستهای مناسب این مشکل برطرف شود.
* تجربه موفق حذف دلار
همانطور که گفته شد بزرگترین کشورهای جهان با بزرگترین اقتصادها از پرداخت به دلار آمریکا دور شده و به طور فزایندهای از ارزهای محلی برای تجارت دوجانبه و چندجانبه استفاده میکنند. از جمله این کشورها میتوان به روسیه، چین، هند، عربستان سعودی و ایران اشاره کرد. نکته قابل توجه این است که روسیه حتی پس از حذف شدن توسط ایالاتمتحده و متحدانش از شبکه ارتباطات مالی بین بانکی یا همان سوئیفت توانسته به راحتی نفت و گاز خود را به دیگر کشورها صادر کند و از این طریق درآمد سرشاری را نیز کسب کند. این کشور چندی پیش بود که به دستور پوتین، رئیسجمهور این کشور به کشورهای واردکننده گاز خود اعلام کرد باید تمام هزینههای واردات خود را از طریق روبل پرداخت کنند و به نظر میرسد در دیگر صنایع این کشور نیز به مرور زمان پرداخت روبل جایگزین دلار شود. روسیه حتی خود را برای تأمین زغالسنگ و نفت چین با استفاده از ارز چین (یوآن) آماده میکند و قراردادهایی بین روسها و چینیها در این خصوص منعقد شده است و احتمال توافق نهایی نزدیک است که این امر میتواند دلار را از مبادلات بینالمللی حذف کند.
از سوی دیگر چین نیز مدتهاست به دنبال تضعیف نفوذ دلار در تجارت جهانی و اهرم سیاسی است که به دولت آمریکا بخشیده است. طبق اعلام شرکت فنوی، شرکتهای فولادسازی و نیرو پول خرید زغالسنگ را به یوآن پرداخت کردهاند. این قراردادها معمولا به دلار انجام میشد اما بسیاری از خریداران چینی پس از اینکه آمریکا و اروپا دسترسی بانکهای روسی به سیستم مالی سوئیفت را قطع کردند، خریدشان را موقتا متوقف کردند. چین همچنین در حال مذاکره با عربستان سعودی برای کاهش دلار و انتخاب یوآن برای پرداخت نفت این کشور است. به نظر میرسد حتی ایران نیز ممکن است بزودی همین مسیر را طی کند و شروع به فروش نفت و گاز خود به ریال به جای دلار کند و ضربه دیگری به آمریکا وارد کند.
با توجه به سیطره دلار بر مبادلات تجاری کشورهای جهان، آمریکا همواره میتواند با تصویب قوانین یکجانبه، بانکهای ذیل نظام پرداخت دلار را به محدود کردن نقل و انتقالات دلاری کشورهای مخالف آمریکا و حتی مسدود کردن داراییهای دلاری این کشورها وادار کند و در صورت عدم همکاری بانکها با اعمال محدودیتهای آمریکا، این بانکها با خطر جریمه مالی مواجه خواهند شد. به این ترتیب، کشوری که نتواند با استفاده از پول بینالمللی و مورد قبول همگان تجارت کند به نوعی تحریم اقتصادی شده است.
با توجه به اینکه اکنون بسیاری از کشورها طعم تجارت بدون دخالت دلار را چشیدهاند و به نظر میرسد تعداد کشورهایی که به سمت استفاده از ارز محلی خود در مبادلات تجاری دوجانبه و چندجانبه میروند در حال افزایش است، لذا تجربه موفق کشورها در این حوزه میتواند الگوی مناسبی برای حذف دلار از مبادلات تجاری ایران نیز باشد.
* تبعات سنگین دلاریزه شدن اقتصاد
به اعتقاد کارشناسان اقتصادی، یکی از دلایل ایجاد بحران در اقتصاد ایران مساله وابستگی به دلار است؛ در واقع دلاریزه شدن اقتصاد، تبعات سنگینی برای کشور داشته و دارد. در این راستا شکی نیست که حذف دلار از نظام بانکی و تجاری کشور گامی مهم در جهت رشد اقتصاد، کاهش تورم و افزایش تجارت خارجی با کشورهای همسو است. با توجه به اینکه بیشتر مبادلات ارزی کشور با دلار انجام میشود، لذا کشور در زمان ایجاد بحرانهای ارزی یا نوسانات شدید ارز با مشکلات جدی مواجه میشود. به گفته صاحبنظران اقتصادی، حذف دلار از مبادلات تجاری کشور یکی از راهکارهای مهمی است که میتواند به بینیاز شدن ایران از مجوزهای آمریکا در تبادلات اقتصادی جهانی، کماثر و بیاثر شدن تحریمهای مالی، تقویت پول ملی، افزایش پیمانهای پولی و در نتیجه انتقال منابع حاصل از فروش نفت به داخل کشور، افزایش قدرت چانهزنی ایران در تعاملات بینالمللی و امکان مدیریت بهتر نرخ ارز کمک کند. در همین باره و در راستای تحقق شعار امسال، دولت سیزدهم تلاش کرده است در زمینه حذف دلار از اقتصاد کشور و مبادلات ارزی به سمت پیمانهای دو یا چندجانبه با سایر کشورها حرکت کند.
یکی از راهکارهای مطرح شده برای کاهش وابستگی به دلار و افزایش اعتبار واحد پول کشورها، استفاده از انواع موافقتنامههای پولی و از جمله پیمانهای پولی و بهکارگیری پولهای ملی کشورها در مبادلات تجاری میان آنهاست و در این میان عضویت در سازمان همکاری شانگهای، پیمان پولی روبل- ریال با کشور روسیه و سایر پیمانهای پولی غیررسمی مانند یوآن- ریال با کشور چین، که در دولت سیزدهم اجرایی شده است، میتواند بخش عمدهای از بحرانهای اقتصادی کشور در زمینه ارز را حل کند. دولت سیزدهم از ابتدای آغاز به کار خود گسترش روابط با کشورهای همسایه و کشورهایی که از نظر سیاسی اشتراکاتی با ایران دارند را در دستور کار قرار داد که یکی از اهداف در این گسترش روابط، ایجاد پیمانهای دوجانبه و چندجانبه پولی است که این امکان را میدهد تا کشورها مبادلات خود را با پول ملی خود انجام دهند. با توجه به اینکه پیمانهای پولی موجب کاهش نیاز به استفاده از ارزهای واسطی مثل دلار، یورو و پوند در تجارت بینالمللی میشود، استفاده از آنها میتواند به کاهش آثار تحریم منتهی شود.
* حذف دلار از طریق پیمانهای پولی
پیمان پولی توافقی است که بر اساس آن، کشورها برای تسهیل تجارت و برداشتن موانع انتقال ارز بین خود متعهد میشوند به جای استفاده از ارزهای دیگری همچون دلار و یورو، از پول ملی خود در صادرات و واردات طرفین استفاده کنند. پیمانهای پولی ممکن است به صورت دوجانبه بین ۲ کشور یا به صورت چندجانبه بین چند کشور منعقد شود. در پیمانهای پولی، طرفین توافق میکنند تا با ایجاد ترتیبات خاص، امکان استفاده از ارزهای ملی برای مراودات تجاری خود و از کانال بانکهای مرکزی را فراهم سازند. مهمترین مزایای پیمانهای پولی، کاهش آثار تحریمهای اقتصادی، کاهش نوسانهای ارزی، تسهیل در ارائه خدمات بانکداری بینالمللی، تقویت تجارت و سرمایهگذاری و تسهیل واردات و صادرات است. همچنین استفاده از پیمانهای پولی تقاضای ارزهایی مثل دلار و یورو را کاهش میدهد و باعث کاهش نوسانهای ارزی از محل تقاضای آنها میشود. پیمانپولی دوجانبه زیرساختی است که میتواند مبنای ارائه خدمات بانکداری بینالمللی هم قرار بگیرد. خدماتی از قبیل ارسال حواله، گشایش اعتبار اسنادی، صدور ضمانتنامه، اجرای فاینانس، یوزانس، اعتبار خریدار، اعتبار فروشنده و پرداختتسهیلات از مسیر پیمانهای پولی قابل ارائه است. البته تحریمها اثر محدودکنندهای در تجارت و سرمایهگذاری در کشور تحریم شده برجا میگذارد. از اینرو کاهش آثار تحریمها، کاهش نوسانات ارزی، بهکارگیری پول ملی، تسهیل در ارائه خدمات بانکداری بینالمللی و سایر مزایای استفاده از پیمانهای پولی میتواند به گسترش تجارت و سرمایهگذاری و تسهیل واردات و صادرات کالا و خدمات کمک بسیاری کند.
* مزایای پیمانهای پولی
بدیهی است اگر کشوری توانایی صادرات داشته باشد و بتواند در مبادلات بینالمللی خود به جای ارزهای رایج، از پول رسمی خود در قالب پیمانهای پولی بهره گیرد، موجب ارتقای جایگاه پول ملی خود و افزایش ارزش آن در عرصه بینالملل خواهد شد. نمونه موفق جهانی در این زمینه، تجربه کشور چین است که از سال 2008 نخستین پیمان پولی خود را با کرهجنوبی منعقد کرد و حالا این پیمانها به 36 کشور رسیده است. اگرچه کمیت این پیمانها مدنظر نیست اما به لحاظ کیفیت و تاثیرگذاری نیز مراکز مالی جهانی اثر مثبت این اقدام را تایید میکنند. مورد دیگری که جزو اثرات مثبت پیمانهای پولی است، ایجاد ثبات و آرامش نسبی و بهبود انتظارات است. بر این اساس از آنجا که یکی از عوامل جهشهای ناگهانی قیمتها و رشد شدید تقاضا در بازارهای مختلف طلا، ارز و سایر کالاها انتظارات منفی نسبت به آینده است، بویژه هنگامی که تهدیدهای سیاسی بر بعد اقتصادی تسلط یابد، از این رو استفاده از این پیمانها میتواند حداقل در کوتاهمدت آرامش نسبی را از حیث تامین اقلام اساسی و ضروری وارداتی ایجاد کرده و از این طریق بر سایر بخشها نیز اثرگذار باشد.
سومین اثر مثبت پیمانهای پولی، تاثیر پیمانهای پولی بر رشد اقتصاد است؛ بهطوری که ظرفیتهای پیمانهای پولی واسط موجب میشود نرخ رشد اقتصاد از طریق دسترسی به بازارهای خارجی، تکنولوژی و منابع تحتتاثیر قرار گیرد. چهارمین اثر مثبت پیمانهای پولی، کمک به پوشش ریسک است. نرخ بالای تورم ممکن است عاملی منفی و بازدارنده در جهت انعقاد پیمانهای پولی باشد اما با ابزارهایی مانند تعیین دارایی ثابت مانند طلا یا نفت خام میتوان ریسک طرفین مبادله را از ناحیه کاهش ارزش پولهای محلی به حداقل رساند تا به این ترتیب باعث تسهیل تجارت شود. کاهش هزینه انتقال ارز، عدم اطلاع دشمنان کشور از برخی خریدهای خارجی، حرکت به سمت بینالمللی کردن پول ملی، افزایش منافع بخش خصوصی با روان شدن تجارت با طرف مبادله خارجی، افزایش تابآوری اقتصاد و تنوعگرایی و امکان پرداخت تسهیلات کوتاهمدت بر اساس پولهای ملی از دیگر مزایای قرارداد تجاری و پیمان پولی دوجانبه است. نخستین تهدید ناشی از پیمانهای پولی، وابستگی به کشورهای طرف تجاری است. به عبارت دیگر، محدود شدن تجارت به برخی کشورها به مرور باعث وابستگی کشور به محصولات تولیدی این کشورها خواهد شد. وابستگی به کشورهای خارجی در هر سطحی بویژه در زمینه کالاهای اساسی و ضروری، ریسک مبادله را افزایش خواهد داد.
* پیمانهای پولی ایران
تیرماه سال 97 جزئیات طرحی ۷ مادهای بهصورت یکفوریتی در مجلس اعلام وصول شد که بهدنبال ارائه راهکار جدید مقابله با تحریمهای آمریکا و همچنین انعقاد پیمانهای پولی با ۲۴ کشور بود. در ماده «۳» این طرح آمده است: «بانک مرکزی موظف است پیمانهای پولی دو و چندجانبه بهمنظور استفاده از ارزهای ملی در دریافتها و پرداختهای تجاری و اقتصادی را با حداقل ۲۴ کشور چین، روسیه، هند، ترکیه، پاکستان، برزیل، عراق، ژاپن، کرهجنوبی، آذربایجان، افغانستان، ترکمنستان، ارمنستان، قطر، عمان، قزاقستان، سنگاپور، تایلند، اندونزی، بلاروس، سریلانکا، لبنان، سوریه و مالزی منعقد و اجرایی کند». همچنین در ماده «۴» این طرح نیز آمده است: «بانک مرکزی موظف است زمینه اتصال کارتهای بانکی ایران به نظامهای پرداخت بانکی کشورهای فوق و سایر کشورها را جهت استفاده از ارزهای ملی در داخل این کشورها و ایران بهصورت متقابل فراهم کند».
اگرچه این طرح درنهایت به نتایج مطلوب نرسید اما بر اساس گزارش اتاق بازرگانی ایران، تا پایان تابستان سال 98، ایران 5 پیمان پولی شامل پیمان پولی با چین (توافق اولیه در تاریخ ۲۷ مردادماه ۱۳۹۵)، پیمان پولی با روسیه (توافق اولیه در تاریخ ۱۴ تیرماه ۱۳۹۷)، پیمان پولی با ترکیه (توافق اولیه در تاریخ ۱۷ مهرماه ۱۳۹۶)، پیمان پولی با پاکستان (توافق اولیه در تاریخ ۷ فروردین سال ۱۳۹۵) و پیمان پولی با عراق (توافق اولیه در تاریخ ۱۷ بهمن سال ۱۳۹۷) منعقد کرد. در این زمینه گمرک ایران و بانک مرکزی هیچ آماری طی سالهای اخیر منتشر نکرده و لذا نمیتوان درباره میزان موفقیت آنها بحث کرد.
اواخر سال گذشته رئیسکل بانک مرکزی به منظور توسعه و تقویت ارتباطات و مناسبات پولی و بانکی با کشورهای حاشیه خلیجفارس به دوحه، پایتخت قطر سفر و در دیدار با شیخ بندر بن محمد آلثانی رئیسکل بانک مرکزی قطر بر توسعه همکاریها و ارتباطات پولی و بانکی میان تهران و دوحه تاکید کرد. در این دیدار فرزین با تاکید بر چشمانداز مثبت مناسبات اقتصادی ایران و قطر تاکید کرد که با افزایش همکاریهای پولی و بانکی میان ۲ کشور به همراه در دستور کار قرار دادن پیمانهای پولی دو و چندجانبه، قطعا به اهداف پیشبینی شده در مناسبات تهران دوحه خواهیم رسید.
از سوی دیگر روسیه و ایران نیز سال گذشته انعقاد پیمانهای پولی دوجانبه را در دستور کار خود قرار دادند اما با توجه به حجم گسترده تجارت روسیه با چین و چین با ایران، روسها پیشنهاد دادند چین به عنوان کشور ثالث به این پیمان پولی اضافه شود و اگر این اتفاق رخ دهد تراز تجاری میان این ۳ کشور متعادل میشود. به گزارش سازمان توسعه و تجارت، این پیمان موجب میشود بازگشت ارز تسهیل شود و هزینههای اضافی بابت انتقال ارز در شرایط تحریم پرداخت نشود. البته این پیمان در کنار راهکارهای مختلف مانند شیوههای جایگزین LC میتواند موفق باشد.
* استفاده از ظرفیتهای بالقوه
در اقتصاد ایران، اگرچه در چند سال گذشته اقدامات گوناگونی برای استفاده از ظرفیت پیمانهای پولی صورت گرفته است اما برخی موانع و چالشها موجب شده است تا به حد کافی از ظرفیت این پیمانها استفاده نشود. در واقع میتوان گفت مهمترین چالشهای موجود در زمینه انعقاد و اجرای پیمانهای پولی در ایران عبارتند از: وجود تحریمهای اقتصادی و محدودیت در نقل و انتقال وجوه، بالا بودن نرخ تورم در کشور و نوسانهای ارزی، تنشهای سیاسی و لزوم وجود روابط پایدار با کشورهای طرف قرارداد، مشکلات کلان اقتصادی و پایین بودن سطح استانداردهای نظام بانکی، مسائل مربوط به صادرات و واردات، نبود موازنه تجاری با برخی کشورها، نبود هماهنگی کافی بین دستگاههای مرتبط با پیمانهای پولی و در نهایت، نرخهای بهره نامتناسب با یکدیگر.
در این راستا کارشناسان راهکارهای مختلفی را برای برونرفت از موانع پیش روی انعقاد پیمانهای پولی مطرح و پیشنهاد میکنند. راهکار نخست انعقاد پیمانهای پولی با کشورهایی است که در بلوک مقابل کشورهای تحریمکننده قرار دارند، بویژه کشورهایی که خود نیز کم و بیش در معرض تحریمها قرار میگیرند. طراحی و استفاده از کانالهای غیرتحریمی جایگزین پرداخت برای انتقال پول و همچنین استفاده از ظرفیتهای فناوری زنجیره بلوک بویژه در زمینه ارزهای دیجیتال از دیگر راهکارهای پیشنهادی کارشناسان است. تاسیس بانک چند ملیتی توسط ایران، روسیه و ترکیه یا سایر کشورهای همپیمان منطقه در راستای گسترش تجارت چندجانبه بین آنها و در نهایت، طراحی و استفاده از موافقتنامههای چندجانبه پولی جهت توزیع ریسک و کاهش قدرت اعمال تحریمها نیز میتواند به کاهش سلطه دلار در مبادلات جهانی کمک کند.
توسعه دیپلماسی فعال از سوی دولت و استفاده از ظرفیت معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه برای ایجاد روابط سیاسی راهبردی و بلندمدت بهمنظور کاهش تضعیف پیمانهای پولی بر اثر تغییر دولتها و ریسکهای سیاسی از یک سو و شناساندن ظرفیتها و نیازهای موجود در کشور به شرکای احتمالی طرف قرارداد پیمانهای پولی نیز گامهای مهمی برای حذف دلار در مبادلات جهانی و تقویت پول ملی کشور است. به گفته کارشناسان اقتصادی، تقویت نقش اتحادیه پایاپای آسیا با پیشنهاد بانک مرکزی برای استفاده بیشتر از ظرفیت آن در زمینه انعقاد پیمانهای پولی دوجانبه نیز از جمله راهکارهای موثر در گسترش کریدورهای تجاری ایران محسوب میشود.
بدیهی است که قطع وابستگی تجارت خارجی به دلار بدون تسهیل رویههای اداری در نظام گمرکی کشور برای کاهش هزینههای جانبی و تسهیل امور صادرات و واردات از یک سو و افزایش انگیزه صادرکنندگان برای استفاده از پولهای ملی، تحقق هدف را کند میکند.
* دلار؛ ابزاری برای فشار حداکثری
رنو ژیرار، تحلیلگر فرانسوی در مقالهای برای فیگارو نوشته است: «آمریکا خود را در چاهی انداخته است که نتیجه آن پیشروی اجتنابناپذیر جهان به سمت دلارزدایی است. آمریکاییها از واحد پولی خود به عنوان ابزار فشار سیاسی بر سایر کشورها استفاده میکنند که این امر، ناخواسته یک جنبش جهانی برای سرنگونی پادشاهی دلار را به راه انداخته است».
تحلیلگر فرانسوی، دلارزدایی را فرآیندی غیرقابل برگشت میداند و به نظر وی، امتناع کشورها برای استفاده از دلار با این واقعیت توضیح داده میشود که آمریکا از ارز خود به عنوان ابزار فشار بر سایر بازیگران در روابط بینالملل استفاده میکند. به اعتقاد این کارشناس فرانسوی، به همین دلیل بسیاری از مردم ترجیح میدهند تسویهحسابها را با ارزهای ملی خود انجام دهند. علاوه بر این، کشورهای بریکس در حال برنامهریزی برای ایجاد ارز مخصوص خود برای تجارت هستند. سیستم تسویهحساب بینبانکی الکترونیکی چین که با سیستم سوئیفت تحت کنترل غرب رقابت میکند، نیز نباید نادیده گرفته شود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|