|
توئیت جنجالی نتانیاهو درباره غافلگیری دستگاههای امنیتی اسرائیل از عملیات حماس، اختلاف نهادهای نظامی و سیاسی صهیونیستها را آشکارتر کرد
از هم گسیخته
گروه بینالملل: انتقادات جنجالی بنیامین نتانیاهو از سازمانهای امنیتی این رژیم جو شکاف و از همگسیختگی نظامی - امنیتی صهیونیستها پس از عملیات توفان الاقصی را به نمایش گذاشت. در پی انتشار یک فایل صوتی طی چند روز اخیر از نخستوزیر رژیم صهیونیستی که در آن با اطمینان میگوید خطری از جانب حماس در غزه این رژیم را تهدید نمیکند، نتانیاهو در جدیدترین سخنانش تلاش کرد مسؤولیت شکست از مقاومت فلسطین و غافلگیر شدن را گردن دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی این رژیم بیندازد و خود را بیتقصیر جلوه دهد. نخستوزیر رژیم صهیونیستی شنبه در واکنش به انتشار این فایل صوتی در فضای مجازی، طی پیامی در ایکس (توئیتر سابق) نوشت: در هیچ مورد و در هیچ مرحلهای، هشداری درباره نیت حماس برای جنگ [از سوی دستگاههای امنیتی] دریافت نکردم.
این پیام نتانیاهو به سرعت با واکنش سران نظامی و مقامات سیاسی اسرائیل مواجه شد. یائیر لاپید، نخستوزیر سابق و رئیس جریان اپوزیسیون رژیم صهیونیستی در اظهاراتی عنوان کرد: نتانیاهو تمام خطوط قرمز را زیر پا گذاشت و در حالی که نظامیان اسرائیلی در حال جنگ علیه حماس و حزبالله در جنوب و شمال هستند، او به جای حمایت از این نظامیان، آنها را سرزنش و ملامت کرد. لاپید تصریح کرد: فرار از پذیرش مسؤولیت این شکست و سرزنش کردن وزارت جنگ موجب تضعیف ارتش در جنگ با دشمنان خواهد شد و نتانیاهو باید سریعا بابت این اظهارات عذرخواهی کند. در همین حال، بنیگانتس، عضو کابینه جنگ رژیم صهیونیستی هم خواستار عقبنشینی نتانیاهو از اظهاراتش علیه سرویسهای امنیتی اسرائیل و متهم کردن مسؤولان این سرویسها به شکست هفتم اکتبر شد. رهبر حزب کارگر هم گفت: نتانیاهو در دفتر خود نشسته و فرماندهان ارتش را مسؤول شکست هفتم اکتبر در مرزهای باریکه غزه معرفی میکند. مرآو میخائیلی گفت: در حالی که ارتش با حماس میجنگد، نتانیاهو نیز با ارتش و شهروندان اسرائیل وارد جنگ شده است.
این انتقادات در نهایت موجب شد نتانیاهو پست خود را پاک کند. نخستوزیر صهیونیستها با انتشار پیام دیگری از پست شنبه شب خود عذرخواهی کرد و گفت نباید آن مواضع را بیان میکرد. در عین حال مواضع نتانیاهو همچنان بازتاب گستردهای در سرزمینهای اشغالی دارد. وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی، سیاست مهار و بازدارندگی ادعایی نخستوزیر این رژیم در قبال مقاومت فلسطین را «موهوم» اعلام کرد.
«ایتمار بن گویر» طی پیامی در ایکس (توئیتر سابق) به اظهارات بنیامین نتانیاهو درباره مقصر بودن دستگاه امنیتی در موضوع شکست از مقاومت فلسطین واکنش نشان داد. وی خطاب به نتانیاهو نوشت: مساله دریافت هشدار [از سوی دستگاه امنیتی] نیست، بلکه مساله اشتباه بودن سیاست کلی [کابینه در مقابل مقاومت فلسطین] است. وی درباره دلیل شکست رژیم صهیونیستی از مقاومت فلسطین گفت: سیاست مهار، بازدارندگی خیالی و خریدن آرامش موقت به قیمت گزاف، ریشه مشکل [شکست از مقاومت فلسطین] است. وی افزود: «ارزیابی همه فرماندهان دستگاههای امنیتی از جمله رئیس واحد اطلاعات نظامی ارتش (امان) و رئیس سازمان امنیت داخلی (شینبت) این بود که بازدارندگی در سطح خوبی قرار دارد و حماس دنبال حل و فصل مسائل است». سردرگمی صهیونیستها در شرایطی است که پیش از این در روزهای ابتدایی عملیات توفان الاقصی هم ایهود باراک، نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی گفته بود: «بنیامین نتانیاهو نه اعتماد شهروندان و نه ارتش را به همراه ندارد». وی حمله حماس را «بزرگترین شکست در تاریخ اسرائیل» توصیف کرد؛ هم به این دلیل که تلآویو نتوانست از آن جلوگیری کند و هم به دلیل تاخیر در اعزام نیرو به جنوب برای محافظت از صهیونیستها.
از سوی دیگر ایهود اولمرت، نخستوزیر اسبق اسرائیل و آغازکننده جنگ 33 روزه با حزبالله لبنان هم گفته بود با توجه به شکست اطلاعاتی فاحش در 7 اکتبر، ارتش صهیونیستی نباید به غزه حمله زمینی کند. ایهود اولمرت هشدار داد: «آنچه در انتظار سربازان اسرائیلی است، هر چیزی است که میتوانید تصور کنید و بدتر از آن. حمله زمینی به غزه ساده نخواهد بود و نه برای ما و نه برای آنها جالب نخواهد بود». اولمرت افزود: نتانیاهو تمام شده و از روی درماندگی حرف میزند.
در همین رابطه یک عضو ارشد جنبش حماس دیروز اقدام نخستوزیر رژیم صهیونیستی در حذف پست انتقادی خود از نهادهای اطلاعاتی و امنیتی این رژیم را بیانگر میزان شوک و غافلگیری سران صهیونیست و سطح بالای شکاف و چنددستگی بین آنها و نیز نشانگر سیلی محکمی دانست که عملیات توفان الاقصی به این رژیم وارد کرد. به گزارش خبرگزاری سما، عزت الرشق، عضو دفتر سیاسی جنبش حماس در واکنش به اقدام نتانیاهو در حذف پست خود در پی «واکنشهای خشمگینانه بنی گانتس و یائیر لاپید جنایتکار» و سایر سران اپوزیسیون رژیم صهیونیستی به آن گفت: اقدام نتانیاهوی تروریست در حذف پست خود از شبکه ایکس (توئیتر سابق) که در آن عدم دریافت هشداری از جانب سازمان اطلاعات نظامی یا سازمان امنیت داخلی (شاباک) رژیم صهیونیستی مبنی بر احتمال وقوع عملیات توفان الاقصی را تکرار کرده بود، نشاندهنده میزان شوک و غافلگیری سران رژیم صهیونیستی و کابینه فاشیست نتانیاهو و همچنین سیلی محکمی است که هفتم اکتبر/ 15 مهر با آغاز عملیات توفان الاقصی دریافت کردند. وی گفت این امر اختلافات و درگیریهای داخلی رژیم صهیونیستی را عمیقتر میکند و بار دیگر سردرگمی کابینه و رژیم سست و ازهم فروپاشیده صهیونیست را برملا میکند. همزمان با فروپاشی گسترده سیاسی و نظامی اسرائیل، منابع آمریکایی میگویند رژیم صهیونیستی با درخواست آمریکا حمله زمینی به نوار غزه را محدود کرده است. این منایع گفتهاند رژیم صهیونیستی به دنبال توقف حمله تمامعیار به نوار غزه و در عوض انجام حملات زمینی محدودتر است. مقامهای آمریکایی همچنین به روزنامه نیویورکتایمز گفتند تاکنون تهاجمات به غزه توسط نیروهای زمینی اسرائیل کوچکتر و متمرکزتر از آنچه است که مقامهای نظامی اسرائیلی در ابتدا برای آستین و سایر مقامهای نظامی آمریکا توصیف کرده بودند. نخستوزیر رژیم صهیونیستی شنبه شب گفت نیروهای تلآویو جمعه برای آغاز «مرحله دوم جنگ» وارد نوار غزه شدند اما او این اقدام را حمله توصیف نکرد. مقامهای نظامی اوایل شنبه گفتند نیروهای اسرائیلی وارد بخش شمالی نوار غزه شدند و عصر شنبه در آنجا ماندهاند. در همین حال سخنگوی نظامی ارتش رژیم صهیونیستی در کنفرانسی خبری به عجز و ناتوانی این رژیم در حمله زمینی به غزه به رغم حمایتهای گسترده و همهجانبه آمریکا و غرب اذعان کرد و گفت: حمله زمینی به غزه بسیار سخت و پیچیده است و خطرات زیادی را متوجه نیروهای ما خواهد کرد.
* القسام: چند نظامی صهیونیست در کمین نیروهای ما در شمال غزه به هلاکت رسیدند
گردانهای عزالدین القسام - شاخه نظامی جنبش حماس- دیروز خبر داد نیروهایش با نظامیان رژیم صهیونیستی در اطراف مقر نظامی «ایرز» واقع در شمال نوار غزه درگیر شدند. القسام تأکید کرد در جریان این درگیریها چند خودروی نظامی صهیونیستها در غرب این مقر نظامی آتش گرفت و شماری از سربازان داخل آنها کشته شدند. شبکه «قدس» درباره جزئیات این عملیات گزارش داد گردانهای القسام از نخستین ساعات صبح، چند بار نیروهای صهیونیست را که در شمال غرب «بیت لاهیا» و اطراف نوار غزه نفوذ کرده بودند، هدف قرار دادند. به گزارش این شبکه، یک گروه از ارتش صهیونیستی در غرب ایرز، در کمین نیروهای القسام گرفتار شدند و هدف موشکهای ضد زره و تیراندازی گسترده قرار گرفتند که در پی آن، خودروهای نظامی صهیونیستها منهدم شد و سربازان هم کشته شدند. بنا بر این گزارش، نیروهای القسام موفق شدند پشت خطوط دفاعی دشمن صهیونیست عملیات هلیبرن انجام دهند و بشدت با صهیونیستها درگیر شوند و شماری از آنان را از پای درآورند. رسانههای اسرائیلی نیز خبر دادند که یک «حادثه امنیتی» در مقر ایرز صورت گرفته است ولی هیچ جزئیاتی ارائه نکردند. نیروهای القسام همچنین در شمال غرب بیت لاهیا، نظامیان صهیونیست را با خمپارههای «یاسین - 105» هدف قرار دادند.
* اسرائیل درگیر جبهه پنجم
رسانههای عبری خبر میدهند یمن جبهه پنجمی است که رژیم صهیونیستی را درگیر خود کرده است. الون بن دیوید، تحلیلگر امور نظامی در شبکه ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی گفت، در این روزها علاوه بر نوار غزه، لبنان، سوریه و کرانه باختری، جبهه پنجمی نیز رژیم صهیونیستی را درگیر خود کرده و آن یمن است. جنگندههای نیروی هوایی این رژیم با تهدیداتی در آسمان دریای سرخ مقابله کردند. پهپادهایی از یمن به سمت اراضی اشغالی شلیک شد. گفتنی است پیش از این منابع نظامی در اریتره اعلام کردند نیروهای رژیم صهیونیستی در اریتره همزمان با عملیات توفان الاقصی در معرض ۲ حمله قرار گرفتند. منابع اعلام کردند در این حملات یک افسر بلندپایه صهیونیست کشته شد. این در حالی است که رژیم صهیونیستی درباره این مساله سکوت کرده است. هیچ طرفی نیز مسؤولیت این ۲ حمله را برعهده نگرفته است.
***
تصویری که شاید اشارهای به تحولات پیش رو باشد!
روز گذشته در شبکههای اجتماعی، یک ویدئوی کوتاه از سیدحسن نصرالله با نشان حزبالله لبنان منتشر شد که رسانههای عبری آن را معنادار و حاکی از اتفاقات جدید در روند جنگ با رژیم صهیونیستی میدانند. انتشار یک ویدئوی چند ثانیهای از نشان حزبالله لبنان و سیدحسن نصرالله، دبیرکل جنبش مقاومت که به شکل غیررسمی در شبکههای اجتماعی دست به دست شد، گمانهزنیها درباره آینده تحولات جاری در اراضی اشغالی فلسطین را تشدید کرد. برخی کاربران، انتشار این ویدئوی کوتاه را معنادار و نشانهای از حوادث بعدی دانستند. صفحه شبکه ماهوارهای الجدید لبنان با انتشار این ویدئو، در شبکه اجتماعی «ایکس» (توئیتر سابق) نوشت: «پس از سکوتی طولانی، سیدحسن نصرالله برای چند ثانیه در یک ویدئو که به شکل غیررسمی منتشر شد، ظاهر شد». در این ویدئوی ۱۲ ثانیهای، آرم حزبالله لبنان بر دیوار آویخته شده که دبیرکل حزبالله لبنان وارد صحنه میشود و با نگاهی به این نشان که روی آن نوشته شده: «فان حزبالله هم الغالبون» (این حزب خداست که پیروز است) از صحنه خارج میشود. انتشار این ویدئو در رسانههای صهیونیستی بازتاب گستردهای داشت. در همین رابطه وبگاه روزنامه «اسرائیل هیوم» نوشت: نصرالله در یک ویدئوی کوتاه ظاهر شد. شاید نشانهای از اتفاقات بعد باشد. آیا شاهد یک چیز جدید از سوی حزبالله خواهیم بود؟
***
هاآرتص: هفتم اکتبر بدترین روز تاریخ اسرائیل بود
روزنامه هاآرتص نوشت: «اگر سال ۲۰۲۳ را بدترین سال در تاریخ اسرائیل بدانیم، هفتم اکتبر (۱۵ مهر) هم بیشک بدترین روز در تاریخ ۷۵ ساله اسرائیل است. مقیاس و عمق این شکست، بهت، سرخوردگی و تشویش را نمیتوان اغراق کرد».
«آلون پینکاس»، نویسنده و دیپلمات صهیونیست در تحلیلی برای روزنامه هاآرتص نوشت: هفتم اکتبر عملا پیامدهای بالقوه عمیقی برای امنیت داخلی اسرائیل و مفاهیم راهبردی آن داشته است. همه اینها را میتوان براحتی با نقص، ناتوانی تکنیکی و مفروضات اولیه ناقص و بویژه آنچه آمریکاییها پس از ۱۱ سپتامبر، «شکست تخیلات» نامیدند، توجیه کرد. همه اینها درست است اما راه آسانی برای عادی نشان دادن این شکست مفتضحانه است. این دیپلمات صهیونیست نوشت: «شاید زود باشد درباره جنگی که همچنان جریان دارد و هنوز به جبهههای دیگر کشیده نشده است، به نتیجهگیریهای کلی بپردازیم. بسیاری از اصول اساسی امنیت داخلی اسرائیل مستلزم بررسی مجدد کامل است. واقعه هفتم اکتبر 3 اصل امنیت داخلی اسرائیل را به چالش کشید؛ موقعیت و دکترین نظامی و جنگی، مفاهیم سیاست خارجه و حوزه جهانی و ژئوپلیتیک». نخستین مورد به گفته پینکاس شامل اصول دکترین نظامی و جنگی است که از دهه ۱۹۶۰ تغییر نکرده است: بنیادیترین اصل «بازدارندگی و جلوگیری از درگیری» است. اسرائیل همیشه یک حمله پیشگیرانه با قدرت آتش برتر را ترجیح داده است.
«آلون پینکاس» مینویسد: میدان نبرد، صحنه عملیاتها و خطوط درگیریها، باید به قلمرو رقیب منتقل شوند، زیرا اسرائیل کوچک است و آسیبپذیریهای زیادی در داخل دارد. اسرائیل باید همیشه به دنبال کوچکترین رویارویی ممکن باشد، زیرا از مداخله جهانی و فشارهای اقتصادی رنج میبرد. اسرائیل باید احتمال تشدید تنش را کاهش دهد زیرا به لحاظ اقتصادی و نظامی گسترده و انعطافپذیر نیست. عملکرد اسرائیل در پیروی از این اصول اساسی از تاریخ هفتم اکتبر شکل درهمی به خود گرفته و هنوز قطعی نشده است اما عملا میتوانیم نتیجه بگیریم در برخی حوزهها با شکست مواجه شده است. مورد بعد مفاهیم اصلی سیاست خارجی است: «این مفاهیم به طرز عجیبی در هم شکست؛ مفاهیمی که با این تصور آغاز میشود که اسرائیل میتواند ۵۶ سال اشغال فلسطینیها را نادیده بگیرد، صرف نظر از اینکه چه کسی مسؤول نبود یک قطعنامه است. بنیامین نتانیاهو بر این باور بود که میتواند بدون توجه به مساله فلسطین با کل جهان عرب به توافق برسد اما واقعه هفتم اکتبر همه چیز را با شکست مواجه کرد».
مورد سوم را میتوان در اصول مربوط به امنیت داخلی و مسائل مربوط به ژئوپلیتیک دانست. هفتم اکتبر برای اسرائیل نقطه عطف بود. حماس با حامیان خود مثل ایران، حزبالله لبنان، انصارالله یمن و سوریه دارای قدرت بزرگی است و جنگ با حماس هزینه زیادی در عرصه جهانی به دنبال دارد. این دیپلمات صهیونیست در پایان اذعان میکند اقدامی که حماس در هفتم اکتبر انجام داد، شکست بزرگی برای رژیم صهیونیستی بوده و تمام این حوزهها را در این رژیم به چالش کشیده است.
***
پس از شهادت 116 نفر از کادر پزشکی غزه توسط رژیم صهیونیستی، بیمارستان القدس هم توسط اسرائیل تهدید به بمباران شد
روی فاجعه هم سفید شده است
هلال احمر فلسطین هشدار داد به دلیل تهدیدهای رژیم صهیونیستی مبنی بر بمباران بیمارستان القدس، نوار غزه در آستانه یک فاجعه قرار دارد. به گزارش المیادین، سخنگوی هلالاحمر فلسطین گفت، اگر سازمانهای بینالمللی برای لغو تصمیم رژیم صهیونیستی برای بمباران بیمارستان القدس مداخله نکنند، نوار غزه با یک فاجعه روبهرو میشود. تهدیدات رژیم صهیونیستی درباره بمباران این بیمارستان نقض قوانین بینالمللی است.
محمد ابومصبح افزود: بسیار دشوار است که این بیمارستان را تخلیه کرد چرا که صدها مجروح داخل آن هستند. همچنین ۱۴ هزار آواره در نزدیکی این بیمارستان نگران تهدیدات رژیم صهیونیستی درباره هدف قرار دادن این بیمارستان هستند. رژیم صهیونیستی یکشنبه مجددا بیمارستان القدس وابسته به هلالاحمر فلسطین در جنوب غرب غزه را به بمباران تهدید کرد. این رژیم به مدیران این بیمارستان دستور داده فورا آن را تخلیه کنند. بیش از ۴۰۰ بیمار و مجروح در این بیمارستان هستند. حدود ۱۴ هزار آواره نیز به این بیمارستان به عنوان یک مکان امن پناه بردهاند.
وزارت بهداشت غزه با بیان اینکه رژیم صهیونیستی در ۲۳ روز گذشته ۲۵ آمبولانس بیمارستانهای غزه را هدف حملات خود قرار داده، اعلام کرد: تاکنون ۱۱۶ نفر از کارکنان پزشکی غزه به شهادت رسیدهاند.
وزارت بهداشت غزه همچنین شمار مراکز بهداشتی و درمانی غزه را که هدف بمبارانهای رژیم صهیونیست قرار گرفته ۵۷ مرکز اعلام کرد و افزود: دشمن صهیونیست عمدا خانوادههای فلسطینیها را در غزه هدف حمله قرار میدهد و تا این ساعت شمار خانوادههای شهید به ۸۸۱ خانواده رسیده است.
وزارت بهداشت غزه بامداد یکشنبه اعلام کرد شمار شهدا بر اثر حملات رژیم صهیونیستی به این باریکه طی ۲۲ روز بمبارانهای وحشیانه به بیش از ۸۰۰۰ نفر رسیده که حدود نیمی از آنها کودک هستند، شمار زخمیها نیز ۲۰ هزار نفر و تعداد مفقودها هم ۲ هزار نفر است.
وزارت آموزش فلسطین هم از شهادت ۲۰۰۰ دانشآموز در حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه خبر داد. به گزارش سایت النشره، وزارت آموزشوپرورش فلسطین اعلام کرد: از ۲۳ روز پیش تاکنون ۲۰۰۰ دانشآموز در حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه به شهادت رسیدهاند. بیش از ۷۰ تن از کادر آموزشی نیز در این حملات شهید شدند. این وزارتخانه اعلام کرد: از آغاز حملات رژیم صهیونیستی به غزه ۲۰۰ مدرسه هم مورد هدف قرار گرفتند.
اینها در شرایطی است که آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل طی سخنانی در کشور نپال خواستار برقراری آتشبس و توقف کابوس خونریزی در نوار غزه شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد روز یکشنبه ضمن تکرار درخواستش برای برقراری آتشبس در نوار غزه و پایان دادن به کابوس خونریزی در سرزمینهای اشغالی، هشدار داد وضعیت در غزه به سرعت در حال بدتر شدن است. گوترش گفت: وضعیت غزه ساعت به ساعت وخیمتر شده و ناامیدی این منطقه را فرا میگیرد. متاسفم که اسرائیل به جای توقف جنگ و رسیدگی به وضعیت غیرنظامیان، با حمایت جامعه بینالمللی، عملیات نظامی خود را در غزه تشدید کرده است. وی با تاکید بر اینکه کشتار غیرنظامیان امری غیرقابل قبول است، افزود: جهان شاهد یک فاجعه انسانی است که در برابر چشمان همه ما رخ میدهد.
ارسال به دوستان
چرا هواداران تیم فوتبال سلتیک همواره از فلسطین در برابر رژیم غاصب صهیونیستی حمایت میکنند
همدل و همآواز
حمایت هواداران سلتیک از فلسطینیها دلایل خاص خود را دارد که نشان میدهد مردم این ۲ کشور داستانهای مشابهی دارند. در بازی اخیر تیم فوتبال سلتیک مقابل اتلتیکومادرید در دور سوم مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا - دیداری که با تساوی 2-2 در ورزشگاه سلتیکپارک تمام شد- هواداران این تیم اسکاتلندی به وعده خود عمل کردند و با وجود احتمال جریمه شدن باشگاهشان توسط اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا)، این بار حمایت خود را از مردم فلسطین با حضور 55 هزار نفریشان در یک بازی اروپایی که صدها میلیونها بیننده در سراسر جهان داشت، با اهتزاز پرچمهای فلسطین و بنرهای مرتبط نشان دادند. کسی نمیتواند سلتیکیها را از انجام این کار منع کند و در حالی که پیش از بازی با اتلتیکومادرید گفته شده بود به هواداران اجازه آوردن پرچمهای فلسطین به ورزشگاه را نخواهند داد، آنها طرح موزاییکی انسانی از پرچم فلسطین را در سکوهای سلتیکپارک با پوشیدن کاورهایی به رنگ پرچم این کشور به نمایش گذاشتند. باشگاه سلتیک اخیرا پس از حمایت هوادارانش از فلسطینیها در جریان برتری 3 بر یک این تیم بر کیلمارنوک در هفته هشتم لیگ برتر اسکاتلند، با انتشار بیانیهای اعلام کرده بود سلتیک یک باشگاه فوتبال است، نه یک سازمان سیاسی و از پیامها و بنرهای سیاسی در سلتیکپارک یا هر مسابقهای که سلتیک در آن شرکت داشته باشد، استقبال نمیکند. هواداران دو آتشه سلتیک موسوم به «دِ گرین بریج» هم پاسخ این بیانیه را با بیانیهای کوبنده دادند که در بخشی از آن آمده بود: «پس از بیانیه اخیر باشگاه سلتیک، میخواهیم باور تزلزلناپذیر خود را تکرار کنیم که ما و دیگر هواداران فوتبال حق داریم نظرات سیاسی خود را روی سکوها بیان کنیم، درست همان کاری که شهروندان عادی در سایر نقاط جامعه انجام میدهند. سلتیک از قحطی و ظلم و ستم، محصول حکومت استعماری، مرگ و جابهجایی گسترده مردم متولد شد. به دلیل این تاریخ است که هواداران سلتیک به همدلی و همبستگی با مظلومان مشهور هستند و پیوسته در کنار ستمدیدگان و مستضعفان قرار میگیرند. ریاکاری کنونی باشگاه متاسفانه با بخش عمدهای از طبقه سیاسی و رسانهای همسو است که از طریق نمونه اوکراین نشان داده شده است. در آن زمان پیامهای سیاسی در سلتیکپارک مورد استقبال قرار گرفت. با این حال اکنون هواداران را در مساله فلسطین محکوم میکنند. سوالی که در هر ذهن منطقی وجود دارد باید این باشد: چرا زندگی اوکراینیها مقدستر از زندگی فلسطینیهاست؟!».
«The Fields of Athenry» تصنیف فولکلور معروف ایرلندی است که در هر میهمانی ایرلندیها خوانده میشود و هواداران تیم فوتبال سلتیک اسکاتلند هم از این قاعده مستثنا نیستند و این آهنگ معروف را در جریان بازیهای تیم محبوب خود در ورزشگاه سلتیکپارک یکصدا میخوانند. شعر این آهنگ در دهه 1970 میلادی نگاشته شده است، داستان خانوادهای را روایت میکند که به دلیل قحطی بزرگ ایرلند در اواسط قرن نوزدهم از زمینهای خود رانده و گرسنه ماندهاند و پدر خانواده از فرط گرسنگی حین دزدیدن غذا از شخصی که زمینش را اشغال کرده، دستگیر و به زندانی در استرالیا منتقل میشود و همسر و فرزندش مجبور میشوند تنهایی به زندگی خود ادامه دهند.
حامیان سلتیک با آرمانهای فلسطین همدل هستند، چون داستان اجدادی آنها در خیلی از موارد مشابه هم است. برای درک اینکه چرا هواداران سلتیک درباره مبارزات فلسطینیها علیه صهیونیستها اینقدر پیگیر و حامی هستند، باید بدانید بسیاری از هواداران سلتیک از کجا آمدهاند. اشغال زمینهای ایرلندیها توسط انگلیسیها، راندن آنها از سرزمینهای آبا و اجدادیشان و گرسنگی در طول دوران قحطی که بیش از یک میلیون کشته بر جا گذاشت، باعث مهاجرت و آوارگی گروهی از مردم ایرلند شد که بسیاری از آنها در گلاسکوی اسکاتلند ساکن شدند. هجوم گسترده ایرلندیهای فقیر به گلاسکو به دلیل اشغال زمینهایشان توسط انگلیسیها، بار بزرگی بر دوش ساکنان این شهر بود. پادشاهی گلاسکو این افراد را از نظر نژادی، فرهنگی و بر اساس مذهب کاتولیکشان پستتر میدانست و با آنها مدارا نمیکرد.
سال 1887 میلادی اما اتفاقی رخ داد که نقطه عطفی در تاریخ این منطقه بود و یک روحانی کاتولیک به نام برادر والفرید، باشگاه فوتبال سلتیک را به منظور کسب درآمد برای تغذیه مهاجران ایرلندی مقیم گلاسکو و رفع فقر آنها تاسیس کرد؛ باشگاهی که سرانجام به چراغ امید و مایه افتخار مردم محروم تبدیل شد.
هواداران سلتیک در بازیهای خود بارها از مردم فلسطین حمایت کردهاند و با اهتزاز پرچم این کشور و به نمایش درآوردن بنرهایی، همبستگی خود را با آنها ابراز داشتهاند. آنها همچنین بارها همبستگی خود را با مردم آفریقای جنوبی تحت سلطه آپارتاید، مردم باسک به دنبال استقلال از اسپانیا و ملیگرایان تحت ظلم در ایرلند شمالی نشان دادهاند. درک همبستگی با محرومان و ستمدیدگان برای هواداران سلتیک آسان است و بخوبی با آن ارتباط برقرار میکنند، چون اجداد آنها نیز سالها چنین چیزی را تجربه کردهاند.
باشگاه سلتیک بارها از سوی یوفا جریمه شده است، چون هوادارانش پرچم فلسطین را در بازیهای این تیم به اهتزاز درآوردهاند. این باشگاه اسکاتلندی سال 2016 بیش از 130 هزار پوند جریمه را در یک کمپین کمکهای مالی آنلاین جمعآوری کرد، آن هم پس از اینکه سلتیک توسط یوفا به دلیل اینکه هوادارانش پرچم فلسطین را در جریان پیروزی 5 بر2 خود مقابل هاپوئل رژیم صهیونیستی در لیگ قهرمانان اروپا به اهتزاز درآوردند، 9 هزار پوند جریمه شد. مابقی پول جمعآوری شده صرف کمکهای پزشکی به فلسطینیها و پروژههای اردوگاه آوارگان آیدا در بیت لحم شد؛ جایی که یک آکادمی فوتبال با نام سلتیک در آنجا راهاندازی شده است.
ایرلندیها هم از جمله حامیان فلسطینیها در فوتبال اروپا به شمار میروند و این را میشد در بازی خانگی اخیر تیم ملی فوتبال ایرلند مقابل یونان در مرحله انتخابی یورو 2024 دید که پرچمهای فلسطین را به اهتزاز درآوردند. حتی یکی از برجستهترین تیمهای ایرلند به نام بوهمیانس مستقر در دوبلین، طرح لباس دومش برگرفته از رنگهای پرچم فلسطین است که از آن به عنوان «پیراهن خارج از خانه فلسطین» یاد میکنند.
انگلیسیها که قرنها قبل اسکاتلند و ولز را اشغال کرده بودند، قرن دوازدهم میلادی با هدف کامل کردن سلطه خود بر جزیره بریتانیا به ایرلند حمله کردند و بیش از 700 سال بر این کشور سلطه داشتند؛ سلطهای که تا سال 1922 میلادی ادامه داشت. مخالفت ایرلندیها با سلطه انگلیس بر کشورشان، صرفنظر از حس وطندوستی و نفرت از اشغال کشورشان به دست بیگانگان، در اختلافات عمیق مذهبی هم ریشه داشت. ایرلندیها که اکثرشان به مذهب کاتولیک و واتیکان وفادار بودند، سالها به مبارزاتشان علیه سلطه انگلیسیها که پیرو مذهب پروتستان بودند، ادامه دادند و پس از اتفاقات خونینی که در تاریخ این ۲ کشور رقم خورد، سرانجام به هدف خود استقلال دست یافتند.
ارسال به دوستان
با حکم رهبر انقلاب منصوب شدند
فتاح، رئیس ستاد اجرایی و دهقان، رئیس بنیاد مستضعفان
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی در حکمی سیدپرویز فتاح را به ریاست ستاد اجرایی فرمان امام منصوب و از خدمات باارزش آقای مخبر تشکر کردند. متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب آقای مهندس سیدپرویز فتاح دام توفیقه
ستاد اجرایی فرمان امام در شمار نهادهای پربهره برای کشور و از یادگارهای بابرکت امام راحل رضواناللهعلیه است. در سالهای اخیر با ابتکارها و تلاشهای پرثمر جناب آقای دکتر مخبر این نهاد به جایگاه برجستهای در خدمترسانی چندجانبه به کشور و رفع محرومیت و سازندگی و سلامت دست یافت. اکنون با کنارهگیری ایشان، ریاست ستاد اجرایی را به جنابعالی که دارای تجربیات باارزشی در خدمت به محرومان در کمیته امداد و بنیاد مستضعفان میباشید، میسپارم. وظیفه اصلی این ستاد، رفع محرومیتهای اقشار ضعیف و توانمندسازی آنان و رسیدگی به مناطق محروم است. برنامهریزی بر اساس خطوط اصلی مذکور در پیوست این حکم و پیگیری جدی کارها را از شما انتظار دارم. لازم میدانم از خدمات باارزش جناب آقای مخبر صمیمانه تشکر کنم.
سیدعلی خامنهای
6 آبان ۱۴۰۲
در پی انتصاب آقای فتاح به ریاست ستاد اجرایی فرمان امام، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی آقای حسین دهقان را نیز به ریاست بنیاد مستضعفان منصوب کردند.
متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب آقای حسین دهقان دام توفیقه
با انتقال جناب آقای فتاح به ستاد اجرایی فرمان امام و با تقدیر و تشکر از مدیریت مسؤولانه و پرتلاش ایشان در جهت خدمت به محرومان، جنابعالی را که از سوابق برجستهای در مدیریتهای کلان برخوردار میباشید، به ریاست بنیاد مستضعفان منصوب میکنم.
مهمترین توصیه اینجانب توانمندسازی اقشار ضعیف و به کار گرفتن این امانت ملی برای آبادانی و پیشرفت در مناطق محروم و به کارگیری نیروهای جوان و متخصص انقلابی و جهادی با رعایت بندهای اقتصاد مقاومتی است.
توفیقات شما را از خداوند متعال خواستارم.
سیدعلی خامنهای
۷ آبان ۱۴۰۲
ارسال به دوستان
شکستهای پی در پی اسرائیل در دروازههای غزه
مهدی بختیاری: شامگاه جمعه جدیدترین تلاش ارتش اسرائیل برای حمله زمینی به نوار غزه ناکام ماند.
این چندمین بار است که ارتش این رژیم از ۲ محور شرق و شمال غزه قصد ورود به این منطقه را داشت اما با سد محکم گروههای مقاومت روبهرو شد.
پس از حمله غافلگیرکننده حماس و گروههای مقاومت فلسطینی به سرزمینهای اشغالی در روز شنبه 15 مهرماه و وارد کردن خسارات بیسابقه به این رژیم، مقامات اسرائیل اعلام کردند در پاسخ به این عملیات آماده حمله زمینی گسترده به غزه میشوند.
«یوآو گالانت» وزیر جنگ اسرائیل اعلام کرد این عملیات، یک عملیات سهمرحلهای با هدف نابودی زیرساختها و تصرف غزه، از بین بردن حماس و ایجاد یک رژیم امنیتی جدید در نوار غزه است و «بنیامین نتانیاهو» (نخستوزیر) نیز بر انجام این حمله با هدف نابودی حماس تاکید کرد اما با گذشت بیش از ۳ هفته از آغاز نبرد «توفان الاقصی» بهرغم بمباران گسترده و شدید غزه که تاکنون به شهادت ۸ هزار انسان بیگناه (که 70 درصد آنها زن و کودک هستند) انجامیده است، مقامات این رژیم همچنان برای گرفتن تصمیم نهایی دچار تردید جدی هستند.
مقامات صهیونیست بهتر از هر کس دیگر میدانند ورود به غزه برای آنها چیزی شبیه به ورود به جهنم است. غزه یک منطقه پیچیده جغرافیایی و یکی از متراکمترین مناطق دنیاست که بیش از 2 میلیون و 300 هزار فلسطینی را در خود جای داده و در زیرزمین نیز دارای صدها کیلومتر تونل است که در اختیار گروههای مقاومت قرار دارد.
صهیونیستها همانطور که سال 2014 در جریان جنگ ۵۰ روزه با تلفات زیاد مجبور به عقبنشینی از غزه شدند، این بار هم میدانند با آمادگی گروههای مقاومت برای نبرد زمینی، این ورود تلفاتی بسیار بیشتر از آنچه تاکنون در توفان الاقصی به آنها تحمیل شده برایشان خواهد داشت.
مقامات اسرائیلی میدانند کشتار مردم بیگناه از طریق بمباران هوایی در نهایت به نتیجه دلخواه آنها و آن هدفی که به صراحت اعلام کردند یعنی نابودی حماس نمیانجامد و آنها مجبور هستند برای تعیین سرنوشت جنگ و ترمیم چهره شکستخورده خود، از آسمان روی زمین بیایند و با گروههای مقاومت -که این روزها در اوج آمادگی هستند و بمبارانهای گسترده غزه هم آسیب جدی به ساختار رزمی آنها نزده- روبهرو شوند. برای آینده این جنگ لااقل ۳ گزینه از بقیه محتملتر است: اول اینکه صهیونیستها قید حمله زمینی را بزنند و به همین بمباران کور و گسترده غزه با هدف گرفتن کشته بیشتر از مردم این منطقه اکتفا کنند و جنگ را به همین شکل به پایان ببرند که طبیعتا چیزی جز شکست مطلق به دست نمیآورند.
گزینه دوم این است که مقامات اسرائیل آنچه را بر زبان آوردند (و در میدان نشان دادند جرات اجرایش را ندارد) عملی کرده و دست به یک حمله گسترده بزنند که در این صورت با تلفات سنگین مواجه خواهند شد و شانسشان برای نابودی حماس و ماندگاری در غزه یا آنطور که گالانت گفته، ایجاد یک رژیم امنیتی جدید (شاید چیزی شبیه به کرانه باختری) برایشان نزدیک به صفر است.
راه سوم که به نظر میرسد نتانیاهو بیشتر به این سمت تمایل دارد، اجرای یک حمله محدود زمینی (برای ترمیم چهره خود در داخل سرزمینهای اشغالی) و خروج سریع (برای فرار از تلفات زیاد) است. ارتش این رژیم که از کمکهای همهجانبه مستشاری و تسلیحاتی آمریکا در این جنگ بهره میبرد، طی شبهای گذشته چند بار شانس خود را برای ورود به غزه امتحان کرده و به رغم اظهارات سخنگوی ارتش اسرائیل که گفته بود این حملات، حمله رسمی و گسترده زمینی آنها نیست، با بیشترین توان در ۲ محور شمال و شرق غزه عملیات کرده ولی به نتیجه نرسیده است.
اظهارات مقامات اسرائیل درباره این عملیاتها نیز برای فرار از تبعات شکست آنهاست.
در این میان یک مساله مهم دیگر هم وجود دارد و آن موضوع اسرای اسرائیلی در دست حماس است که به گفته خود صهیونیستها تعداد آنها به بیش از 220 نفر میرسد. هر چند حماس اعلام کرده بود برای آزادی بخشی از این اسرا آماده مذاکره است اما به نظر میرسد رفتار صهیونیستها در حملات شامگاه جمعه تاثیر بزرگی بر این مساله خواهد داشت و اسرائیل فعلا باید قید آزادی اسرایش را بزند؛ اسرایی که خانوادههای آنها دست از تجمع و شعار علیه نتانیاهو به عنوان مقصر این جنگ برنمیدارند.
حالا مقامات رژیم صهیونیستی بر سر یک دوراهی ماندهاند؛ یا باید شانس خود را با حملات گسترده برای تحقق هدفی که اعلام کردهاند ( و طبیعتا اگر به هر دلیل آن را محقق نکنند، شکست خوردهاند) امتحان کنند یا قید همه چیز را بزنند و با واقعیتهای تلخی که در انتظارشان است روبهرو شوند؛ واقعیاتی که تازه با پایان جنگ تبعات سنگینش گریبان آنها را خواهد گرفت.
ارسال به دوستان
چرا جنایات اسرائیل با چراغ سبز غرب انجام میشود؟
عابد اکبری*: «تاریخ ما و مسؤولیتمان، وظیفه همیشگی دفاع از موجودیت و امنیت اسرائیل را بر دوش ما تحمیل میکند». شاید این جمله اولاف شولتس در پارلمان آلمان را باید ترجیعبند اظهارات همه مقامات ارشد دولت ائتلافی حاکم بر آلمان دانست؛ دولت موسوم به چراغ راهنمایی که ظاهرا قرار است کماکان در برابر همه جنایتهای رژیم صهیونیستی حتی جنایات اخیر در غزه همچنان «سبز» بماند. حتی اگر افکار عمومی آلمان تردیدهای جدی درباره موضع دولت این کشور داشته باشد و جریانات اعتراضی در خیابان یا فضای مجازی در آلمان انتقادهای فراوانی را نسبت به موضع حمایتی دولتمردان آلمان نسبت به رژیم صهیونیستی در حوادث اخیر به صورت گستردهای ابراز کنند.
طی روزهای گذشته و پس از توفان الاقصی مقامات آلمانی که در شوک این اقدام قرار گرفته بودند سعی کردند به هر نحو ممکن و با تشدید کمکهای نظامی و امنیتی خود به رژیم صهیونیستی به نوعی در کنار این رژیم در حملاتش به غزه قرار گیرند. روزنامه بیلد آلمان در همین ارتباط گزارش داد فرماندهی نیروهای ویژه ارتش آلمان (KSK) و یگان نیروهای ویژه نیروی دریایی (KSM) که به «شناگران رزمی» معروف هستند، برای کمک به برنامههای احتمالی رژیم صهیونیستی طی روزهای آینده، در قبرس مستقر شدهاند. واحد نیروهای ویژه پلیس فدرال متخصص در نجات گروگانها GSG9 هم به این منطقه اعزام شده است. آلمان همچنین به رژیم صهیونیستی برای استفاده از پهپادهای «حرون» مجوز ویژه داده است. با توجه به نوع عملیات این پهپادها که مخصوص جمعآوری اطلاعات در پروازهای طولانی است به نظر میرسد قصد آلمان از این اقدامات مدیریت تنش طولانی یا کمک به برنامهریزی برای گسترش تنش در منطقه باشد.
رژیم صهیونیستی هم از آلمان خواسته است جلیقههای محافظ در اختیار نظامیان صهیونیست قرار دهد و برلین نیز ضمن پاسخ مثبت به این درخواست وعده داده به نیروهای نظامی این رژیم کمکهای پزشکی ویژه ارائه میکند.
همه این به تعبیر اولاف شولتس «حمایتهای ویژه» در حالی است که درصد زیادی از افکار عمومی در آلمان این روزها نهتنها به همدردی با مردم فلسطین اقدام میکنند، بلکه به زعم مقامات آلمانی امکان برگزاری راهپیماییهای حمایتی نهادهای یهودی در آلمان هم با خطراتی مواجه شده است. در همین ارتباط دادگستری آلمان اخیرا اعلام کرد یک تبعه آلمانی ۲۹ ساله را به ظن برنامهریزی برای حمله به تظاهرات حامیان اسرائیل بازداشت کرده است. هرچند به نظر میرسد این موضوع یک سناریوی برنامهریزیشده برای توجیه عدم برگزاری رویدادهای حمایتی گسترده از صهیونیستها باشد اما روی دیگر این اتفاق نشانگر وسعت و عمق انزجار عمومی نسبت به نوع مواجهه آلمان در تحولات اخیر در سرزمینهای اشغالی و چراغ سبز دولت آلمان نسبت به جنایتهای رژیم صهیونیستی است.
این حجم حمایت گسترده از رژیم صهیونیستی توسط آلمان و دیگر دولتهای اروپایی به این خاطر صورت میگیرد که شواهد قابل اتکایی که کمکم در حال آشکار شدن است، از اختلال وسیع در دستگاههای تصمیمساز اسرائیلی و نهادهای سیاسی و نظامی - امنیتی تلآویو بعد از غافلگیری در عملیات توفان الاقصی حکایت میکند، حتی برخی کارشناسان آگاه به مسائل اسرائیل این اختلال را با عناوینی مثل فروپاشی دستگاه جنگی و سیاسی رژیم صهیونیستی توصیف کردهاند.
باید خاطرنشان کرد حضور سران اروپایی در تلآویو در فاصلهای کمتر از 3 روز بیسابقه است. حضور نخستوزیر انگلستان، صدراعظم آلمان و رئیسجمهور فرانسه در سرزمینهای اشغالی آن هم در وضعیتی که اسرائیل در فلسطین اشغالی شرایط جنگی اعلام کرده بود، تنها برای ابراز همدردی با سران اسرائیلی انجام نشده است. مقامات این 3 کشور غربی نگران فروپاشی نهادی اسرائیل هستند. تصاویر رعب و وحشت صدراعظم آلمان و تیم همراهش در کف زمین فرودگاه بنگوریون در لحظه حمله موشکی به تلآویو، یا پیشنهاد بلندپروازانه امانوئل مکرون مبنی بر ایجاد ائتلاف نظامی برای مبارزه با جنبش حماس، در حالی که پاریس بهتازگی نظامیانش با رسوایی هرچه تمامتر از نیجر اخراج شدهاند شاید به روشنی گواه این مطلب است که غرب جنگ اسرائیل با غزه را جنگ خود میداند. البته سران اروپایی میدانند که حمایت بیحد و حصر از اسرائیل در کشتار نفرتانگیز زنان و کودکان فلسطینی هزینه گزافی برای آنان خواهد داشت.
کارشناس مسائل اروپا *
ارسال به دوستان
شکست اسرائیل اول و دوم در جنگ اطلاعرسانی
جنگ 23 روزه اسرائیل و مقاومت فلسطین بزرگترین موج عواطف و موضعگیریهای ضد صهیونیستی در میدان رسانههای اجتماعی را در جهان پدید آورده است. بیسابقهترین تظاهرات ضد اسرائیلی در خیابانهای لندن و دیگر شهرهای مهم اروپایی و آمریکایی نشانهای است از اینکه رسانههای زنجیرهای غربی در کنترل افکار عمومی بر اساس سیاست حمایت بیچون و چرا از صهیونیسم ناکام بودهاند. موج بزرگ حامیان فلسطین در شبکههای اجتماعی در برهم زدن تمرکز تبلیغاتی غرب موثر بوده است. با آنکه دستگاه سلطه تلاش داشت عملیات توفان الاقصی توسط مبارزان حماس را در روز نخست به عنوان تلاش مقاومت برای آغاز جنگ معرفی کند اما هر چه از آن روز فاصله گرفتهایم، این رویکرد هر چه بیشتر تحت تاثیر جنایتهای ضدبشری اسرائیل علیه مردم و زیرساختهای غیرنظامی نوار غزه قرار گرفته است تا آنجا که برای نخستینبار شاهد بودهایم حتی برخی گردانندگان ابررسانههای اجتماعیای که توسط شرکتهای آمریکایی اداره میشوند نیز به شکل عمومی به تغییر سیاست سانسور یک طرفه محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط کاربران به نفع رژیم صهیونیستی اعتراف کرده و به این ترتیب از وجود گرایشی عظیم در میان کاربرانشان در حمایت از حقوق فلسطینیان در محکومیت جنایات اسرائیل پرده برداشتهاند. به عنوان مثال متا، شرکت مادر اینستاگرام در هفته دوم این جنگ وقتی با موج نارضایتی عظیمی از سوی کاربرانش در سراسر جهان از سیاست سانسور علیه مقاومت و فلسطین مواجه شد، احساس خطر و در بیانیهای عذرخواهی کرد. این شرکت آمریکایی که همزمان شبکههای اجتماعی فیسبوک و تریدز و پیامرسان واتساپ را اداره میکند، به خاطر باگ آشکاری که عبارت «تروریستهای فلسطینی» را به طور پیشفرض در بایوس برخی کاربران طرفدار فلسطین درج کرده، عذرخواهی کرد. این باگ نخستینبار توسط یک کاربر در شبکه تیکتاک افشا شد. او ویدئویی را منتشر کرد که توضیح میداد اینستاگرام، بیوگرافی دوستش را به صورت خودکار ترجمه کرده که حاوی کلمه «فلسطینی» به زبان انگلیسی و ایموجی پرچم فلسطین و کلمه «الحمدلله» بوده است اما در ترجمه عربی این پست، شبکه اجتماعی مزبور چنین عبارتی را تحویل داده است: «الحمدلله تروریستهای فلسطینی برای آزادی خود میجنگند!» این کاربر (ytkingkha) کشف کرد ترکیبهای مختلف کلمات و شکلکهای مشابه نیز نتیجه یکسانی را به همراه داشته، چرا که سامانه کنترل محتوای اینستاگرام کاربران خاص حامی فلسطین را با هوش مصنوعی شناسایی کرده و واژه «تروریست» را در سبایوس مربوط به حساب آنها میگنجانده است. پربازدید شدن این افشاگری در تیکتاک که رقیب چینی اینستاگرام است، مدیران شرکت متا را وحشتزده و مجبور به عذرخواهی کرد. با وجود این عقبنشینی، متا همچنان محتوای مربوط به «حماس» را ممنوع کرده و حذف میکند. اینستاگرام به این ترتیب به حذف میلیونها پست مربوط به جنگ اسرائیل و مقاومت غزه که به آنها برچسب «ناراحتکننده» زده است، مبادرت کرده است. در تبعیضی آشکار اما پستهای ضد حماس شامل این رویه نمیشود. این تبعیض به موج دوم نارضایتی کاربران اینستاگرام انجامید و تعداد زیادی از آنها در داخل خود این شبکه یا شبکههای دیگر شکایت کردند که حتی محتوای قانونی طرفداران فلسطین توسط الگوریتم این پلتفرم تنزل رتبه داده شده یا جزو دستهبندی «ممنوع در سایه» قرار میگیرد. یعنی متا نمیتواند به طور قانونی این محتواها را حذف کند اما به شکل سلیقهای محتوای آنها را فیلتر میکند. متا در یک عقبنشینی دیگر مجبور به پاسخگویی در مقابل دهها میلیون کاربر ناراضی از سانسور فلسطین در این شبکه اجتماعی شد و در پاسخ اعلام کرد: «ما هیچ وقت قصد سرکوب یک جامعه یا دیدگاه خاص را نداریم و ممکن است پستهای مزبور به اشتباه حذف شده باشد». رسوایی دیگر دستگاه سلطه رسانهای در شبکه ایکس بود، بویژه زمانی که متعاقب جنایت رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن بیمارستان المعمدانی غزه که به شهادت دستکم هزار غیرنظامی فلسطینی انجامید، تمهیدات ارتش سایبری اسرائیلیها برای انتشار اخبار دروغ در این شبکه اجتماعی لو رفت. ایکس که حالا با مدیریت ایلان ماسک تبدیل به میدان مبارزه تبلیغاتی جمهوریخواهان و صداهای مستقل جامعه آمریکا با دموکراتهای سانسورگر کاخ سفید شده است، در چارچوب این رقابت بخش مهمی از سیاست پیشین اسرائیلیمحور این شبکه اجتماعی را اصلاح کرد. به گزارش یورونیوز، نمونه این رویکرد جدید، حذف حسابی جعلی تحت عنوان خبرنگار شبکه الجزیره بود که اقدام به انتشار فیلمهای مورد نظر ارتش رژیم صهیونیستی برای متهم کردن جهاد اسلامی به حمله موشکی به بیمارستان مزبور میکرد.
پراودانیوز یکی از فعالترین رسانههای روسی در زمینه پوشش و تحلیل جنگ اخیر در فلسطین، به انعکاس پژوهشی در زمینه نحوه سوگیری کاربران شبکههای اجتماعی در کشورهای خارج از خاورمیانه پرداخته است.
اولگ والودین، نویسنده این گزارش با بررسی دادههای موجود چنین نتیجهگیری کرده که دستکم تا اینجای کار در جنگ اطلاعرسانی در شبکههای اجتماعی اصلی، میان رژیم صهیونیستی و حماس (مقاومت فلسطین)، بازنده اسرائیل بوده است.
گزارش پراودا به تحقیق پروژه «می دی» در واکاوی نحوه رفتار کاربران رسانههای اجتماعی در قبال رویدادهای جنگ غزه طی ۳ هفته اخیر پرداخته است. این تحقیق به تجزیه و تحلیل نزدیک به یک میلیون اشتراکگذاری، بازنشر، لایک و کامنت در شبکههای اجتماعی اصلی پرداخته و در نهایت چنین تزی صادر شده است: «حماس در جنگ اطلاعرسانی اسرائیل را شکست داد. همدردی جهانی با فلسطین بسیار بیشتر از اسرائیل است. همچنین در اکثر موارد (80 درصد) مردم بین نوار غزه و حماس تفاوتی قائل نیستند».
این به منزله شکست اصلیترین رویکرد رسانهای رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی و اروپاییاش برای توجیه جنایتهای اخیر علیه مردم غزه به نام برخورد با نظامیان حماس است. کما اینکه سخنگوی کاخ سفید اعلام کرده برای مبارزه با حماس چارهای جز قتل عام غیرنظامیان غزه نیست!
خلاصه تحقیق جامع گروه «می دی» در بررسی توزیع همدردی در رسانههای اجتماعی با یکی از طرفین جنگ اسرائیل و فلسطین به شرح زیر است:
- کاربران روس، عرب و ترک رسانههای اجتماعی فعالانه از فلسطین حمایت میکنند و خشم خود را از رفتار اسرائیل در برابر دشمن ضعیفتر بروز میدهند.
- کاربران اوکراینی به طور مطلق و کامل از اسرائیل حمایت میکنند (با در نظر گرفتن سیاست سانسور همهجانبه شرایط جنگی که دولت کییف بر شهروندان این کشور اعمال میکند).
- کاربران فرانسوی به شکل میانگین دیگر تمایلی به حمایت همهجانبه از اسرائیل ندارند (کارشناسان معتقدند این به دلیل تسلط مهاجران مسلمان از کشورهای آفریقایی است).
- کاربران ایالات متحده به طور میانگین طرفدار اسرائیل هستند اما اخیرا احساسات طرفدار فلسطین به شکل بیسابقهای در میان کاربران آمریکایی افزایش یافته است.
- کاربران بلاروس تقریبا علاقهای به این بحران ندارند و در جایی هم که علاقه وجود دارد، فقط از فلسطین حمایت میشود.
- کاربران ژاپن تقریبا به طور کامل در کنار اسرائیل هستند (با توجه به اینکه این کشور به لحاظ اطلاعاتی همچنان مستعمره آمریکاست و فاقد سازمان اطلاعات و امنیت مستقل یا نهاد ارزشگذاری محتوای رسانهای است که از شرکتهای آمریکایی ادارهکننده شبکهها مستقل باشد).
- کاربران چینی بزرگترین جامعه مجازی جهان را تشکیل میدهند. در این کشور شبکههای اجتماعی انحصاری کاملا داخلی مثل ویچت، بایدو و ویبو نیز وجود دارند اما در اینجا تنها کاربران تیکتاک که یک شبکه اجتماعی جهانی چینی است، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. در این جامعه بزرگ کاربری بلافاصله پس از حمله حماس در روز نخست، حمایت از اسرائیل غالب شد اما بعدا یک موج معکوس در حمایت از فلسطین به وجود آمد.
- کاربران هندی، دومین جامعه مجازی بزرگ جهان را تشکیل میدهند. جالب اینکه در هند فضایی کاملا دوقطبی در این عرصه را شاهد هستیم و کاربران تقریبا 50-50 از یک طرف حمایت میکنند. در این مورد باید توجه کرد فقط کمتر از یک پنجم جامعه هند را مسلمانان صاحب عواطف همسو با فلسطین تشکیل میدهند و در عین حال دولت حاکم حزب بهاراتیا جاناتا که احساسات اکثریت هندو را تحت کنترل دارد، متحد نزدیک تلآویو است.
در مجموع «می دی» چنین برآورد میکند که تغییر لحن و رویکرد کاربران شبکههای اجتماعی بویژه در اینستاگرام، ایکس، تیکتاک و فیسبوک به نفع فلسطین چنان بارز بوده که مسؤولان رژیم صهیونیستی را واداشته برای اولینبار رسما به جنگ اطلاعرسانی با شبکههای اجتماعی جهانی بروند که پیش از این حامی اسرائیل تلقی میشدند. همچنین برای اولینبار رژیم تلآویو اقدام به فیلترینگ مقطعی این شبکهها در داخل کرده است. پراودا چنین استنتاج میکند که فضای جهانی به وجود آمده طی جنگ ۳ هفته اخیر اسرائیل و فلسطین، نه تنها رژیم صهیونیستی را غافلگیر کرده، بلکه باعث شده رژیم اوکراین، با وجود تمام لفاظیهای ولادیمیر زلنسکی و فشارهای تیم جو بایدن در رأس حاکمیت آمریکا عملا از عرصه افکار عمومی جهانی محو شده و پوشش اخبار مربوط به آنها 46 برابر نسبت به قبل از 7 اکتبر کاهش یابد. این فاجعهای برای زلنسکی و فاشیستهای حاکم بر کییف است که تلاش دارند خود را «اسرائیل دوم» معرفی کنند.
ارسال به دوستان
پیام پنهان پنتاگون به تلآویو
حنیف غفاری: وزیر دفاع آمریکا در تازهترین مواضع خود، اذعان کرد حمله زمینی به نوار غزه بسیار دشوار است. ژنرال «لوید آستین» در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «انبیسی» تاکید کرد: «ما نگران تشدید احتمالی تنشها علیه نیروهای خود در غرب آسیا هستیم. حمله زمینی اسرائیل به غزه نیز با توجه به وجود تونلهای مخفی حماس بسیار دشوار است. ما احتمال تشدید حملات به نیروها و شهروندان خود در سراسر منطقه را میدهیم و حق دفاع از خود را محفوظ میداریم».
مقامات آمریکایی در بحبوجه جنگ غزه و در لابهلای مواضع خود در دفاع مطلق از نسلکشی کودکان غزه نمیتوانند نگرانیها و دغدغههای خود بابت تشدید عمق و ابعاد راهبردی - امنیتی شکست صهیونیستها را کتمان کنند. به عبارت بهتر، رئیس پنتاگون تلاش کرده است یکی از مهمترین پیامهای واشنگتن به کابینه جنگ نتانیاهو را در لابهلای مواضع همیشگی و تزئینشده ارائه دهد! در حقیقت، مخاطب سخنان آستین، افکار عمومی دنیا نبوده و وی مستقیما مقامات صهیونیست را خطاب قرار داده است. آمریکا پس از شوک ناشی از عملیات توفان الاقصی، در صدد مخابره پیامهایی به صهیونیستها در قالب دیپلماسی پنهان برآمده اما گویا اصرار نتانیاهو بر ورود به نبرد زمینی، پنتاگون را بر آن داشته تا هشدارهای صریحتری را به تلآویو مخابره کند! به نظر میرسد سخنان اخیر آستین متناظر با ۷ بار تماس تلفنی بایدن و نتانیاهو طی روزهای اخیر بیان شده و هدف از آن، هشدار صریح نسبت به پیچیدهتر شدن بازی و متعاقبا تشدید ابعاد شکست صهیونیستهاست. بدون شک در صورتی که محاسبات امنیتی و نظامی پنتاگون موید ورود رژیم اشغالگر قدس به نبرد زمینی در نوار غزه بود، واشنگتن لحظهای در ابراز این حمایت دریغ نمیکرد اما گویا در ماورای روایتسازی غرب و تلآویو از جنگ غزه، نگرانیهای فزایندهای در آشیانه شیاطین شکل گرفته است!
دومین نکته، مربوط به تاکید پنتاگون بر در خطر بودن جان نیروهای اشغالگر آمریکایی در منطقه است. واشنگتن آگاه است کلیت و اصل حضور اشغالگران در منطقه غرب آسیا، مصداق کنشگری مداخلهگرانه در این منطقه محسوب میشود. از این رو هر گونه اقدامی که علیه نیروهای آمریکایی انجام شود، مصداق واکنش نسبت به اشغالگری بوده و نمیتوان از آن تحت عنوان کنش و اقدام اولیه جبهه مقاومت سخن گفت. در چنین شرایطی پنتاگون در صدد تصویرسازی معکوس از واقعیت برآمده است.
این رویکرد، کاملا مسبوق به سابقه است و نباید از ابراز مجدد آن توسط رئیس پنتاگون تعجب کرد.
نکته پایانی، مربوط به آیندهپژوهی صحنه نبرد با توجه به اختلافات پنهان و آشکار واشنگتن و تلآویو نسبت به استمرار جنگ غزه است. در اینجا همافزایی مطلق واشنگتن و رژیم تروریست صهیونیستی، هزینههای شکست توأم هر ۲ بازیگر که یکی نماد مداخلهگرایی و دیگری نماد اشغالگری در منطقه است را افزایش خواهد داد. تصاعد بحران ناشی از جنگ غزه، خود را در این آیندهپژوهی شرایط منطقه نشان داده است. آمریکا شدیدا نگران است مدیریت صحنه پیچیده نبرد را طی روزهای آتی به شکلی فزاینده از دست بدهد و صهیونیستها نیز میان دوراهی پذیرش شکست در نقطه کنونی یا پرداخت هزینههای غیرقابل پیشبینی ورود به نبرد زمینی وحشتزده هستند. گفتاردرمانی نتانیاهو نتوانسته دوگانه «ارتش/ کابینه جنگ رژیم اشغالگر قدس» را از بین ببرد و گذشت زمان، به کاتالیزور و عاملی تسریعکننده در تشدید این شکاف مبدل شده است. طرح بهانهای تحت عنوان تاخیر در حمله زمینی به غزه با هدف افزایش سطح حضور نظامی آمریکا در منطقه نیز صرفا مفری برای واشنگتن و تلآویو جهت رایزنی بیشتر بر سر اختلافات نهان و آشکار امنیتی - منطقهای تلقی میشود. خروج از این بنبست راهبردی، قطعا نه با حمله زمینی محقق خواهد شد نه با تلاش ناکام جهت انتقال فلسطینیان ساکن غزه به صحرای نقب یا سینا! توقف حملات و اذعان به شکست نهایی در عملیات توفان، رئالیستیترین راهحلی است که در مقابل بانیان و عاملان کودککشی در غزه وجود دارد. هر اندازه در پذیرش این واقعیت از سوی دشمنان فلسطین و منطقه تاخیر صورت گیرد، هزینههای سختتر و جبرانناپذیرتری در انتظار آنها خواهد بود.
ارسال به دوستان
مخالفت نظامیان آمریکایی با حمله زمینی گسترده رژیم صهیونیستی به غزه تا چه اندازه ناشی از تجربههای جنگ عراق است؟
درس عبرت فلوجه
* جیمز گلین، فرستاده نظامی ویژه واشنگتن به اراضی اشغالی به آمریکا بازگشت
ثمانه اکوان: بعد از عملیات توفان الاقصی و آغاز جنگ رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، گروهی از مستشاران نظامی آمریکا بلافاصله به دستور بایدن خود را به سرزمینهای اشغالی رساندند تا به ارتش این رژیم بیاموزند چطور باید با نظامیان حماس در یک جنگ نامتقارن وارد میدان نبرد شود. در آن زمان رسانههایی مانند رادیو ملی آمریکا اعلامکردند این گروه از مستشاران نظامی را یکی از فرماندهان نیروی ویژه دریایی ایالاتمتحده که سابقه جنگ در عراق بویژه رویارویی با نیروهای حزب بعث در فلوجه را داشته است، رهبری میکند. در آن زمان نام این فرمانده نظامی فاش نشد اما چند روز پیش خبرگزاری سیانان گزارش داد این فرمانده نظامی «جیمز گلین» فرمانده نیروهای ویژه تفنگداران آمریکایی بوده است که بعد از حدود 20 روز مشاوره به نظامیان رژیم صهیونیستی دوباره به خانه بازگشته است. گلین در حال حاضر معاون فرمانده تفنگداران آمریکایی در امور نیروی انسانی و ذخیره است اما سال 2004 در زمان حمله به عراق، او فرماندهی عملیات ویژه نیروی دریایی آمریکا را برعهده داشت و در کارنامهاش نبرد دوم فلوجه نیز قرار دارد. در ابتدای جنگ، هنوز نام گلین بهعنوان مستشار ارتش آمریکا در سرزمینهای اشغالی ذکر نشده بود اما رسانهها عنوان میکردند این نیروی نظامی خبره، سابقه طراحی حملات نظامی آمریکا در فلوجه و در عین حال مبارزه با داعش در موصل را بر عهده داشته است و به علت اینکه رویارویی رژیم صهیونیستی با حماس به صورت نامتقارن خواهد بود، طراحی نبرد احتمالی زمینی در غزه نیز بر عهده این ژنرال کهنهکار آمریکایی گذاشته شده است.
رسانههای آمریکایی در آن زمان اعلام کردند احتمالا نبرد طراحیشده برای نیروهای رژیم صهیونیستی، اشتراکات زیادی با نبرد دوم فلوجه در سال 2004 دارد و از استراتژیهای جنگهای خیابانی در این نبرد استفاده خواهد شد. آمریکا در این زمان 2 خواسته از نتانیاهو داشت: اول اینکه تا زمان رسیدن سیستمهای پدافند موشکی به منطقه برای حفاظت از نیروهای آمریکایی مستقر در عراق و سوریه، همچنین تمام پایگاههای آمریکا در منطقه، دست به عملیات گسترده زمینی نزند تا ایالاتمتحده اطمینان حاصل کند در پاسخ به این عملیات، مورد حمله از سوی نیروهای مقاومت قرار نمیگیرد، یا اگر حملهای موشکی و راکتی به این نیروها شد، سیستم پدافند موشکی میتواند جلوی آن را بگیرد. دومین خواسته دولت بایدن از نتانیاهو این بود که درسهای آمریکا در جنگ عراق و افغانستان را سرلوحه خود قرار دهد و تلاش کند به ورود زمینی به غزه فکر نکند یا تا زمانی که طرحی کامل برای این مساله وجود ندارد، از واکنشهای احساسی پرهیز کند و برای انجام عملیات هوشمندانهتر علیه حماس آماده شود.
نتانیاهو با این حال بهسرعت به نقشهای برای اقدامات تلافیجویانهاش نیاز داشت و آمریکا را تحت فشار گذاشت که طرحی جدی در این زمینه به ارتش صهیونیستی ارائه کند. اما نبرد دوم فلوجه که قرار بود الگویی برای نبرد در غزه باشد چه بود و چرا در نهایت استفاده از این الگو باعث شد ژنرال جیمز گلین دوباره به آمریکا بازگردد و نخستین فازهای ورود به غزه با شکست سنگین نیروهای صهیونیستی همراه شود؟
آنطور که در گزارشهای پنتاگون از نبرد فلوجه آمده، نبرد دوم فلوجه با نام عملیات «خشم شبح» روز 7 نوامبر سال 2004 آغاز شد و نزدیک به 6 هفته نیز طول کشید. این نبرد در بسیاری از تحلیلها درباره عملیاتهای نظامی آمریکا در طول تاریخ با عنوان یکی از سنگینترین نبردهای شهری که ایالاتمتحده بعد از نبرد در شهر «هو» در ویتنام با آن روبهرو شد، نامیده شد. عملیات «خشم شبح» دومین تلاش بزرگ ائتلاف نیروهای نظامی آمریکا و انگلیس برای تسخیر شهر فلوجه بود. آوریل سال 2004، نخستین نبرد فلوجه برای دستگیری افرادی که گفته میشد در ابتدای سال 2004، به نیروهای مزدور آمریکایی موسوم به «بلک واتر» حمله کرده بودند، صورت گرفت. این نبرد با نتیجه خوبی برای آمریکا همراه نبود. با این حال فرمانداری فلوجه بهدست یکی از نیروهای حزب بعث افتاد که رابطه خوبی با آمریکاییها داشت و تلاش کرد به آمریکا برای دستگیری این افراد کمک کند. بعد از مدتی اما آمریکاییها متوجه شدند همین نیروها در حال دپوی سلاح در شهر هستند تا این بار نیروهای ارتش آمریکا را هدف قرار دهند. نبرد دوم فلوجه برای آزادسازی شهر از دست نیروهای بعث و نیروهای پارتیزانی صورت گرفت که آمریکا به آنان لقب شورشی داده بود. این نبرد، به یکی از خونینترین و پرهزینهترین نبردهای آمریکا بعد از نبردهایش در ویتنام تبدیل شد. کشته شدن چهار وابسته نظامی آمریکا در فلوجه در ماه مارس سال 2004، انتشار تصاویر جنازههای این افراد، باعث شد آمریکا با خشونت تمام به این حادثه پاسخ گوید و دستور ورود نیروهای نظامی به شهر برای پیدا کردن تمام شبهنظامیان وابسته به حزب بعث صادر شد. بعدها البته مقامات آمریکایی فاش کردند کشتهشدن این 4 فرد از نیروهای بلک واتر، علت اصلی حمله به شهر نبود، بلکه انتشار تصاویر این حادثه علت اصلی این اقدام بود زیرا آمریکاییها احساس میکردند انتشار این تصاویر به احساسات ضدآمریکایی در عراق کمک و نیروهای آمریکایی را تحقیر کرده است. این همان اتفاقی است که هماینک برای رژیم صهیونیستی نیز رخ داده و در عملیات توفان الاقصی چهره غیرقابل نفوذ و شکستناپذیرش را از دست داده است. آوریل سال 2004، آمریکا عملیات نظامی گستردهای را در فلوجه آغاز کرد اما در ضمن این عملیات، با رهبران و رؤسای قبایل در فلوجه و در استان الانبار نیز مذاکراتی داشت که نیروهای شبه نظامی را تحویل آمریکا دهند تا از خسارات بیشتر به شهر و کشته شدن غیر نظامیان خودداری کرده باشند. این مذاکره اما به نتیجه نرسید و نیروهای حزب بعث، کنترل شهر را در دست گرفتند. بعد از مدتی آمریکاییها ادعا کردند ابومصعب الزرقاوی از چهرههای شاخص القاعده در شهر فلوجه است و 5 هزار نفر نیرو نیز که اکثرا غیرعراقی هستند، تحت فرمان او قرار دارند. این مساله بهانه خوبی به آمریکاییها میداد تا به سرعت به شهر وارد شوند و کشتار بزرگی راه بیندازند.
قبل از انجام عملیات نظامی، مانند آنچه امروز در غزه نیز مشاهده میکنیم، شهر در محاصره کامل قرار گرفت و ورود و خروج کاملا غیرممکن شد. آمریکاییها در ابتدای امر از ترس اینکه با جنگ نامتقارن و پارتیزانی یا شبیخونهای شبانه از طرف نیروهای نظامی بعثی روبهرو شوند، به شهر ورود نکردند و بمباران وسیع شهر را در دستور کار قرار دادند. آمریکا از این طریق میخواست هم مردم شهر را ترسانده باشد و هم با هدف قرار دادن ساختمانها، بناهایی را که گفته میشد در اختیار سربازان حزب بعث است تخریب کند و آنها را بکشد. چند روز بمباران پشتسر هم در نهایت نه در مذاکرات پشت پرده برای تحویل دادن سران این حزب به نیروهای آمریکایی مؤثر افتاد و نه توانست به از بین رفتن این افراد کمک کند. آنطور که نیروهای آمریکایی گزارش دادند، شبه نظامیان در طول همان روزهای بمباران، تونلهای بزرگی زیر شهر ایجاد کرده، تلههای بزرگی برای نیروهای آمریکایی در شهر ایجاد کرده و بمبهای دستساز زیادی را در داخل خرابهها جاسازی کردند. در برخی از مکانها نیز این افراد داخل فضای داخلی خانههای ویرانشده یا تاریک را با تعداد زیادی از بشکههای بنزین و پروپان پر کردند که به یک ماشه از راه دور متصل بود و به محض ورود نیروهای نظامی آمریکایی، منفجر میشد. شورشیان عراقی (آنطور که آمریکاییها آنها را مینامیدند) به انواع سلاحهای کوچک اما پیشرفته مجهز بودند و توانستند در مدت زمان کمی بعد از آغاز حملات زمینی، سلاحهای آمریکایی را نیز از سربازها غنیمت گرفته و به یونیفرم، کلاه ایمنی و زرههای نظامی مجهز شدند. این افراد با پیشبینی تاکتیکهای ایالاتمتحده برای تصرف ساختمانهای مرتفع، راهپلهها را آجر زدند و مسیرهایی از آتش را فراهم کردند که میدانستند نیروهای آمریکایی به آن وارد میشوند.
نیروهای آمریکایی با وجود اینکه قرار بود با همکاری انگلیسیها وارد شهر شوند اما در روزهای منتهی به عملیات شاهد سر باز زدن انگلستان از ورود به میدان نبرد بودند زیرا لندن گمان میکرد جان 300 هزار غیر نظامی موجود در فلوجه در خطر است و این مساله رسوایی بزرگ حقوق بشری برای نیروهای متجاوز به وجود میآورد. آمریکا در مقابل تلاش کرد نشان دهد از مردم شهر خواسته است بلافاصله خانههای خود را ترک کنند و قبل از انجام عملیات نیز اعلامکرد بین 70 تا 90 درصد غیر نظامیان از شهر خارج شدهاند که البته چنین آماری هیچگاه راستی آزمایی نشد.
عملیات زمینی با قطع برق و راههای ارتباطی بخشهایی از شهر آغاز شد و شروع به پاکسازی خانه به خانه کرد. بخشی از نیروهای آمریکایی نیز دستور داشتند هر موجود جنبندهای که قصد فرار از شهر داشت را هدف قرار دهند. نیروهای هوایی آمریکا نیز عملیات خود را در هماهنگی کامل با نیروهای زمینی انجام میدادند و هر جا که گمان میرفت نیروهای زمینی توانایی خود را از دست داده و مجبور به عقبنشینی میشوند، نیروهای هوایی وارد شده و کل منطقه را ویران میکردند. پهپادهای شناسایی نیز هنگام عملیاتهای مختلف بالای سر نیروهای آمریکایی بوده و هرگونه رفت و آمد و حرکت دشمن را شناسایی کرده و اطلاعات را بهصورت آنلاین در اختیار ارتش آمریکا قرار میدادند. بولدوزرها نیز آماده بودند هر گاه جلوی نیروی زمینی گرفته شد و موانع سد راه آنها شد، راه را برای پیشروی باز کنند.
این عملیات با دقت زیادی طراحی شده و نیروهای زیادی در آن دخیل بودند اما این نبرد، در نهایت به یکی از خونینترین نبردهای آمریکا در طول تاریخ این کشور تبدیل شد. نیروهای ائتلاف 54 کشته و 425 مجروح داشتند و از نیروهای آمریکایی نیز 95 کشته و 560 مجروح بهجا ماند. آمریکاییها بعد از این اعلام کردند نمیتوانند آمار دقیق نیروهای نظامی دشمن را که کشته شدند، حساب کنند، زیرا مقام رسمیای در این باره وجود نداشت که عضویت آنها در گروههای ضدآمریکایی را تایید کند. بنابراین غیرنظامیان نیز در این بین بسیار زیاد بودند. با این حال اعلام شد نیروهای نظامی شورشی بین 1200 تا 1500 نفر کشته داشتند.
غیر از کشتهشدگان غیرنظامی، که آمریکاییها هیچگاه تعدادشان را برآورد نکردند، شهر نیز دچار خسارات زیادی شد. به فلوجه زمانی «شهر مساجد» میگفتند و 200 مسجد بزرگ و باشکوه داشت ولی بعد از جنگ اعلام شد 60 مسجد بهطور کامل تخریب شده و تعداد زیادی نیز خسارات متعدد دیدهاند. از جمعیت شهر نیز که تخمین زده میشد بین 300 تا 350 هزار نفر باشند، در نهایت 200 هزار نفر آواره شده و از سرنوشت باقی مردم نیز اطلاعی وجود ندارد.
آمریکاییها بعد از این عملیات زمانی که نتوانستند اثری از زرقاوی یا سایر اعضای بلندمرتبه حزب بعث یا القاعده پیدا کنند، اعلام کردند احتمالا آنها پیش از آغاز عملیات نظامی شهر را ترک کرده بودند! در این عملیات نظامی همانطور که این روزها در غزه نیز شاهد هستیم، نیروهای آمریکایی از بمبهای فسفر سفید استفاده کردند که مورد انتقاد جدی جامعه جهانی قرار گرفت. استفاده از این بمب در روزنامه واشنگتن پست مورد تایید قرار گرفت و منابع آگاه اعلام کردند جنازه کسانی که از شهر بیرون آورده شده بود، بهطور کامل سوخته یا ذوب شده بود که نشاندهنده استفاده از بمب فسفر سفید بوده است. مقامات آمریکایی بعداً در توجیه اقدام خود در استفاده از بمبهای ممنوعه فسفر سفید اعلام کردند: «زمانی که با دشمنانی رو به رو هستید که در هرگوشه و کناری پناه گرفته و خود را مستتر کردهاند، باید از فسفر سفید استفاده کرد که شعلههای بسیار زیاد و پراکندگی دود بسیار بالایی دارد و میتواند باعث پاکسازی یک منطقه شده یا دشمن را بهنحوی بترساند که به این منطقه نزدیک نشود»! آمریکاییها همچنین در این نبرد از اورانیوم ضعیف شده نیز استفاده کردند. بعد از جنگ، تعداد بالای کودکانی که جان خود را از دست داده بودند و بالا رفتن میزان آمار سرطان و سقط شدن نوزادان نشان از این داشت که ایالاتمتحده از مقادیر بالای اورانیوم ضعیف شده در این جنگ استفاده کرده است.
در همین حال فرانسپرس نیز اعلام کرد با وجود اینکه نیروهای نظامی آمریکا اعلام کرده بودند شهروندان غیرنظامی میتوانند از شهر خارج شوند، در نهایت اجازه خروج به مردان را نداده و از خروج تمام مردان 15 تا 50 سال از شهر جلوگیری کردند. بر همین اساس بود که بعد از این نبرد، اعلام شد حدود 2000 نفر کشته شدند که بسیاری از آنها غیرنظامی بودند. آمریکا این آمار را نپذیرفت و اعلام کرد نهایتاً 800 نفر کشته شدهاند. با این حال زمانی که 700 جنازه تنها از یک بخش از شهر بهدست آمد، سازمانهای مردمنهاد عراقی اعلام کردند احتمالا تعداد کل کشتهشدگان بین 4 تا 6 هزار نفر بوده که اکثرشان را غیرنظامیان تشکیل میدادهاند.
آمریکا در نهایت با این جنگ توانست فلوجه را پاکسازی کرده و بعد از مدتی به ارتش عراق تحویل دهد اما سال 2014، این شهر دوباره بهعنوان یکی از نخستین شهرهایی معروف شد که نیروهای داعش در آن مستقر شدند.
بایدن زمانی که نتانیاهو در روزهای ابتدایی جنگ، از حمله حماس با عنوان «11 سپتامبر اسرائیل» یاد میکرد، به او هشدار داد نباید اشتباهات آمریکا در جنگ با افغانستان و عراق را تکرار کند. با این حال به نظر میرسد برنامهریزی ارتش صهیونیستی برای تکرار جنایات فلوجه در غزه است. ارتش صهیونیستی در طول چند شب گذشته، به دنبال ارزیابی نوع ورود به غزه است و سعی دارد تاکتیکهای نظامی نبرد دوم فلوجه را در شمال غزه نیز پیاده کند. با این حال مساله متفاوت از نبرد فلوجه در این نبرد، وجود شبکههای اجتماعی و رسانههای حاضر در صحنه است که بهسرعت تعداد بالای شهدا و غیرنظامیان را عنوان میکنند و آبرویی برای این رژیم در سطح جهانی باقی نگذاشتهاند. کشته شدن بیش از 4هزار کودک در طول 22 روز گذشته نشان میدهد اگر در نبرد فلوجه، ایالاتمتحده توانست آمار جنایتهای جنگی خود را مخفی کند، رژیم صهیونیستی توانایی انجام این کار را ندارد. بازگشت ژنرال جیمز گلین به آمریکا بعد از حملات شبانه به غزه و بمباران شدید بخش شمالی این شهر و همچنین شکست نیروهای زمینی صهیونیستی در حمله به غزه، نشان میدهد آمریکاییها نتیجه این جنگ را بهتر از سایر بازیگران بینالمللی میدانند. بایدن هیچ خط قرمزی برای رژیم صهیونیستی در کشتن غیرنظامیان متصور نیست و میداند با انواع و اقسام دروغهایی که ایالاتمتحده پیش از این نیز برای جنایات جنگی خود در کشورهای مختلف به کار برده، میتواند فعلاً ادامه جنگ و کشتار بیگناهان را فراهم کند اما به نظر میرسد مهمترین مساله در این باره، این است که آمریکا میداند این نبرد برای رژیم صهیونیستی، پرهزینه، ناکارآمد و تحقیرآفرین است. آمریکا بعد از 20 سال جنگ در افغانستان و عراق نهایتاً مجبور شد با تحقیر فراوان از این کشورها خارج شود. هماینک نیز نیروهای باقیمانده ارتش این کشور در عراق، از تیررس گروههای مقاومت خارج نشدهاند و هنوز هم از ترس اینکه مجبور شود وارد جنگی تمامعیار با این گروهها شود، تلاش میکند میزان تلفات جانی 2 هفته پیش خود در عراق و سوریه را پنهان کند یا اینکه نهایتاً اعلام کند سربازانش دچار ضربه مغزی شدهاند. همه اینها نشان میدهد فلوجه الگویی برای تاکتیکهای نظامی در مواجهه با حماس و غیرنظامیان در غزه نیست، بلکه درس عبرتی است که اگر ارتش صهیونیستی به آن واقف باشد، آن را تکرار نخواهد کرد.
ارسال به دوستان
اعلام جرم علیه ۸ بازیگر و فعال مجازی به دلیل نشر اکاذیب
دادستان علیه دروغگویان
گروه سیاسی: آرمیتا گراوند، دختر دانشآموزی که اوایل مهر، در ایستگاه متروی میدان شهدا دچار افت فشار و بیهوشی شده بود، پس از 28 روز بستری در بخش مراقبهای ویژه، درگذشت. همین موضوع باعث شد جریان موسوم به زن، زندگی، آزادی که پس از شکستهای پی در پی از مردم ایران، به انتظار فرصتی برای از سرگیری آشوب و اغتشاش در کشورمان نشسته بود پروژه موجسواری روی خون آرمیتا را کلید بزند.
صبح روز یکشنبه ۹ مهر، دختر دانشآموزی به نام آرمیتا گراوند که از ایستگاه متروی شهدای تهران به سمت مدرسه میرفت، در واگن مترو تعادلش را از دست داد و بر زمین افتاد. پس از این اتفاق، این دختر ۱۶ ساله توسط 2 نفر از دوستانش از داخل واگن به بیرون منتقل شد و بلافاصله نیز عوامل اجرایی مترو اقدامات اولیه درمانی را روی وی آغاز کردند و در نهایت هم به بیمارستان منتقل شد.
از روز شنبه ۶ آبان که خبر فوت آرمیتا منتشر شد، شبکههای رسانهای وابسته به جریان ضدایرانی و حامیان جریان آشوبطلب «زن، زندگی، آزادی» به خط شدند تا درگذشت او را قتل معرفی کرده و انگشت اتهام را به سوی جمهوری اسلامی نشانه بروند.
علاوه بر رسانههایی مثل شبکه تروریستی اینترنشنال، منوتو و صدای آمریکا، چهرههای شاخص اپوزیسیون ایرانی از جمله دیکتاتورزاده پهلوی، عبدالله مهتدی، حامد اسماعیلیون و مسیح علینژاد، با تحریف واقعیت ماجرا، جمهوری اسلامی را مقصر فوت آرمیتا گراوند اعلام کردند. در داخل کشور نیز سران فتنه 88 که مدتهاست در اذهان جامعه ایران به فراموشی سپرده شدهاند، برای مطرح کردن دوباره خود، فوت آرمیتا گراوند را قتلی از سوی جمهوری اسلامی خواندند.
این گروهها و افراد ضدایرانی درحالی سعی در القای کشته شدن آرمیتا گراوند دارند که تاکنون هیچ مدرکی برای اثبات ادعای دروغ خود ارائه ندادهاند، آن هم در حالی که صفر تا صد اتفاقی که برای گراوند رخ داد، چند هفته قبل با انتشار تصاویر کامل دوربینهای مداربسته ایستگاه مترو، در اختیار جامعه قرار گرفت؛ تصاویری که از ورود آرمیتا به ایستگاه مترو تا لحظه سوار شدن او به قطار را نشان میداد و مشخصکننده این بود که هیچ برخوردی از سوی ماموران انتظامی و... با آرمیتا گراوند رخ نداده است.
اساسا پروژه آشوبی که پاییز سال قبل با شعار «زن، زندگی، آزادی» علیه امنیت ملی ایران به راه افتاد، بر پایه دروغسازی و زنده به دروغ بود. کارویژه جریان آشوب و ترور، تولید و انتشار اخبار کذب برای پیشبرد اغتشاش علیه ایران بود. چنانکه در جریان اغتشاشات سال 1401، رسانههای آشوب دروغهای زیادی را بدون ارائه هیچ مدرکی و صرفا با هدف انجام عملیات روانی در جامعه طراحی و منتشر کردند.
اپوزیسیون ایرانی برای «براندازی»، هیچ گفتمان و منطق مشخصی ندارد و از همین رو نمیتواند بدون تحریک احساسات جامعه، اهداف خود را دنبال کند. در نتیجه دروغسازی سادهترین راهحل برای پر کردن این خلأ گفتمانی به شمار میرود. از همین رو باید به این موضوع اشاره کرد که اغتشاشات پاییز سال قبل با دروغ درباره مرگ مهسا امینی آغاز شد و با کشتهسازیهای بیاساس و بدون مدرک ادامه یافت. نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیلزاده، حمیدرضا روحی، کیان پیرفلک، محمد حسنزاده، آرمیتا عباسی و اسرا پناهی، اسم رمزهایی بودند که برای پیشبرد پروژه تحریک احساسات جامعه در راستای ایجاد ناامنی در ایران به کار گرفته شدند و البته با گذشت زمان کذب بودن این موارد مشخص شد.
حالا در شرایطی که تیرهای جریان ترور و آشوب برای از سرگیری ناامنی در ایران به سنگ خورده، این جریان ضدزندگی به دنبال دروغسازی در ارتباط با فوت مرحوم آرمیتا گراوند است.
اما نکتهای که مدافعان و حامیان جریان موسوم به «زن، زندگی، آزادی» باید به آن توجه کنند، این است که دروغهایشان برای مردم ایران رنگ باخته است.
ابتذال این جماعت و دروغگویی و هوچیگری آنها از مدتها قبل برای مردم ثابت شده و دیگر کسی برایشان ارزشی قائل نیست. عدم موفقیت دروغپردازیها درباره درگذشت آرمیتا گراوند نیز به همین واقعیت بازمیگردد.
***
دادستان تهران به دلیل نشر اکاذیب علیه ۸ نفر اعلام جرم کرد
دادستان تهران به اتهام نشر اکاذیب رایانهای و نشر مطالب بدون سند، علیه ترانه علیدوستی، مژگان ایلانلو، هنگامه قاضیانی، تهمینه رضایی میلانی، امید توشه، سحر ولدبیگی، مریم بوبانی و هانیه توسلی اعلام جرم کرد و برای آنها پرونده قضایی تشکیل داد. پیش از این نیز از سوی دادستانی علیه کانال تلگرامی روزآروز، صادق زیباکلام، سارا معصومی و میلاد علوی به دلیل انتشار مطالب کذب، بدون سند و خلاف واقع اعلام جرم شده بود.
******
مراسم تشییع آرمیتا گراوند برگزار شد
مراسم تشییع و تدفین پیکر «آرمیتا گراوند» دانشآموزی که نهم مهر در پی افت فشار و برخورد سرش به لبه سکوی ایستگاه مترو دچار مرگ مغزی شد، دیروز با حضور خانواده و دوستانش در قطعه ۹۹ بهشت زهرای تهران برگزار شد.
پس از پایان مراسم و هنگام قرائت دعا، تعدادی سعی در شعار دادن و برهم زدن نظم مراسم خاکسپاری را داشتند که بازماندگان و اقوام آن مرحوم با آنها همراهی نکردند. بیتوجهی به شعارهای این افراد قلیل از سوی صاحبان عزا و دیگر افراد حاضر در مراسم، موجب شد این شعارها ادامه نیابد.
صبح روز یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲، «آرمیتا گراوند»، دختر دانشآموزی که از ایستگاه شهدا در خط ۴ متروی تهران به سمت مدرسه میرفت، پس از ورود به واگن مترو دچار افت فشار شد و با برهم خوردن تعادل، سرش به سکوی مترو برخورد کرد و دچار آسیب شد. همان لحظه آرمیتا توسط عوامل اورژانس به نزدیکترین بیمارستان منتقل شد و به رغم تلاش پزشکان متاسفانه پس از گذشت ۲۸ روز، ۶ آبان ۱۴۰۲ جان خود را از دست داد. از همان ساعات اولیه، رسانههای ضدایرانی برخلاف همه اسناد و مدارک و گواه شاهدان عینی، اقدام به تحریف واقعیت کرده و علت وقوع این حادثه را برخورد و درگیری آرمیتا با افرادی داخل مترو بر سر حجاب اعلام کردند اما پدر و مادر آرمیتا گفتند پس از بررسی و مشاهده تمام دوربینهای مترو، برایشان محرز شده «هیچ فردی در مترو با آرمیتا برخورد نداشته است».
رسانههای ضد انقلاب روز گذشته با القای اخبار دروغ با استفاده از تمام توان خود تلاش کردند حاشیههایی را برای این مراسم ایجاد کنند اما موفق نشدند. بررسی عملکرد 5 رسانه ضدایرانی و صفحات مجازی آنها نشان میدهد این رسانهها در بازه زمانی 23 شهریور تا 9 آبان سال 1401 (46 روز) بیش از 38 هزار دروغ را درباره حوادث سال 1401 ایران منتشر کردهاند.
دیروز نیز در مراسم خاکسپاری آرمیتا گراوند تعدادی با سر دادن شعارهایی میخواستند جو مراسم را متشنج و از این موقعیت برای رسیدن به اهداف شومی که دارند سوءاستفاده کنند اما عدم همراهی اقوام و حضار در مراسم آرمیتا گراوند، آنها را در رسیدن به اهدافشان ناکام گذاشت.
ارسال به دوستان
بازیگر آمریکایی در جکوزی خانهاش درگذشت اما در هالیوود کسی داستانسرایی نکرد
متیو پری مُرد کشته شد یا...
بازیگر سرشناس آمریکایی در ۵۴ سالگی به دلیل خفگی در آب درگذشت. متیو پری که بیشتر برای بازی در نقش «چندلر بینگ» در سریال کمدی دهه ۱۹۹۰ «فرندز» شناخته میشد، در 54 سالگی درگذشت. منابع آگاه در پلیس به رسانهها گفتند پیکر این بازیگر در خانهاش در لسآنجلس پیدا شده و علت مرگ وی خفگی در جکوزی خانهاش عنوان شده است. به گفته رسانههای آمریکایی تحقیقات پلیس در این باره ادامه دارد اما نشانه مجرمانهای مشاهده نشده است. سریال «فرندز» که زندگی ۶ دوست جوان را در نیویورکسیتی به تصویر میکشید، از ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴ پخش شد. آخرین اپیزود آن 52.5 میلیون بیننده در آمریکا داشت که آن را به پربینندهترین قسمت یک سریال تلویزیونی در آن دهه بدل کرد. این بازیگر که در سال ۱۹۶۹ در ماساچوست به دنبال آمده بود، در شهر اوتاوا در کانادا بزرگ شد و در نوجوانی به لسآنجلس نقل مکان کرد. او از ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۸ در نقش شخصیتی به نام «چاز راسل» در سریال «بویز» ظاهر شد و در نمایشهایی از جمله «گروئینگ پینز» هم بازی کرد اما او با «فرندز» یک ستاره بینالمللی شد؛ سریالی که فراز و نشیب زندگی ۶ جوان نیویورکی در یافتن عشق، کار و دوست را به تصویر میکشید.
* از مهرجویی تا متیو پری
ماجرای مرگ نابهنگام متیو پری باعث شد روز گذشته برخی از کاربران فضای مجازی نسبت به نوع واکنش برخی سینماگران ایرانی به مرگ همکاران خود کنایههایی را مطرح کنند. این کاربران به این موضوع اشاره کردند که حادثه و مرگ مثل سایر اقشار و صنوف، برای اهالی هنر و سینماگران نیز اتفاق میافتد اما کسی در دنیا نسبت به این اتفاقات ناگوار و خبر مرگ اهالی سینما واکنشها یا تفاسیر محیرالعقول سیاسی ارائه نمیدهد اما در ایران هر نوع اتفاقی برای اهالی سینما باعث میشود عدهای از سینماگران که فعالیتهای آشکار سیاسی دارند، این اتفاق یا خبر مرگ را تبدیل به یک موضوع سیاسی کرده و اظهارات عجیب و نامتعارف مطرح کنند. نمونه آخر این موضوع، مربوط به قتل داریوش مهرجویی است. برخی سینماگران در واکنش به خبر مرگ مهرجویی مدعی شده بودند مرگ مهرجویی یا سرطان آتیلا پسیانی یا خودکشی کیومرث پوراحمد حوادثی غیرطبیعی است. این مدل اظهارات در حالی است که در واکنش به مرگ عجیب و ناگهانی و پرابهام متیو پری، کسی در هالیوود ادعاهای اینچنینی مطرح نمیکند.
ارسال به دوستان
افزایش تولید روزانه نفت به ۳,۴ میلیون بشکه در کنار صادرات 1.8 میلیون بشکهای همزمان با ۲ برابر شدن صادرات گاز
صادرات صعودی نفت
گروه اقتصادی: تقاطعگیری آمارهای بینالمللی و داخلی نشان میدهد صنعت نفت در دولت سیزدهم ضمن پشت سر گذاشتن موانع تحریمی، در حال ترمیم وضعیت خود است. از یک طرف طبق آمارهای داخلی صادرات گاز در نیمه اول سال جاری به ۲ میلیارد و 204 میلیون دلار رسیده که دو برابر میزان صادرات در همین بازه در سال 1401 است و از سوی دیگر طبق آمارهای اعلامشده از سوی منابع بینالمللی، تنها میزان صادرات نفت خام کشورمان به چین رقم 1.8 میلیون بشکه در روز را رد کرده است که آن را میتوان گواهی بر پشت سر گذاشتن تحریمهای نفتی دانست. آنطور که پیداست تولید نفت خام کشورمان هم وضعیت مناسبی یافته و به 3.4 میلیون بشکه در روز رسیده است.
سخنگوی اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفت، گاز و پتروشیمی در این باره گفت: تعدادی چاه نفت که پیش از این به دلیل ناتوانی در صادرات توسط وزارت نفت بسته شده بود، اکنون باز شده و دوباره به چرخه تولید بازگشته است.
به گزارش «وطن امروز»، طبق آمار موسسه کپلر، صادرات نفت ایران به چین در ماه جاری میلادی به بیش از 1.8 میلیون بشکه در روز رسیده است.
ابتدای هفته جاری موسسه کپلر از ثبت رکورد تاریخی صادرات روزانه بیش از 1.8 میلیون بشکه نفت ایران به چین در ماه جاری میلادی خبر داد.
در گزارش این موسسه آمده است: «ایران ماه اکتبر پس از روسیه بزرگترین صادرکننده نفت به چین بوده و حتی با اختلاف چشمگیری عربستان را نیز پشت سر گذاشته است. این جهش صادرات عمدتا به خاطر حجم عظیم ذخایر نفت روی آب ایران انجام شده است».
پیشتر موسسه کپلر در گزارشی از صفر شدن ذخایر نفت شناور روی آب ایران خبر داده بود، این در حالی است که در ابتدای دولت سیزدهم حدود 60 میلیون بشکه نفت ایران روی آبها شناور باقی مانده بود و خریداری نداشت.
طبق آمار موسسه کپلر، متوسط صادرات روزانه نفت ایران به چین در 10 ماه سال جاری میلادی یک میلیون و ۲۳۵ هزار بشکه بوده که 84 درصد بیشتر از دوره مشابه پارسال است.
* تولید نفت ایران به 3.4 میلیون بشکه در روز رسید
سخنگوی اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفت، گاز و پتروشیمی با اعلام اینکه آخرین گزارشهای منتشرشده نشان میدهد تولید نفت ایران به 3 میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه در روز افزایش یافته است، گفت: در دولت سیزدهم زمینه افزایش صادرات نفت فراهم شد. سیدحمید حسینی درباره افزایش تولید نفت خام کشور در دولت سیزدهم افزود: آخرین گزارشهای منتشرشده نشان میدهد تولید نفت ایران به 3 میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه در روز افزایش یافته است، در حالی که تا چند وقت پیش تولید نفت ایران روزانه حدود ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار بشکه بود. وی با بیان اینکه در دولت سیزدهم زمینه افزایش تولید و صادرات نفت فراهم شد و در بازار هم تقاضا وجود دارد، توضیح داد: پیشتر این تولید را داشتیم اما تعدادی از چاهها را بسته بودیم، زیرا امکان فروش نفت نداشتیم. اکنون چاهها باز و تعمیر شدهاند و دوباره به چرخه تولید بازگشتهاند و میتوانیم تولید را تا 3 میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه هم افزایش دهیم. سخنگوی اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفت، گاز و پتروشیمی ادامه داد: اگر بخواهیم صادرات نفت را طبق برنامه هفتم توسعه از 3 میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در روز به 4 میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز برسانیم، باید یک سرمایهگذاری جدید انجام دهیم اما اکنون به دلیل اینکه این چاهها پیشتر مورد بهرهبرداری قرار میگرفت، این فرصت را داریم تا تولید نفت را به حد 3 میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در روز افزایش دهیم.
حسینی درباره تولید نفت از میدان «سپهر» و «جفیر» گفت: به تازگی با برداشت نفت از میادین سپهر و جفیر حدود ۴۰ هزار بشکه به تولید اضافه شده که خبر خوبی است و میتوانیم امیدوار باشیم با افزایش تولید نفت به رشد اقتصادی کشور کمک شود. وی خاطرنشانکرد: امسال بیشترین نرخ رشد اقتصادی مربوط به حوزه نفت بوده است؛ هم میزان تولید و صادرات افزایش یافته و هم با افزایش قیمتها ارزش صادرات افزایش یافته است و توانسته رشد اقتصادی کشور را مثبت کند.
***
صادرات 2.2 میلیارد دلاری گاز ایران در نیمه نخست امسال
صادرات گاز طبیعی ایران در نیمه اول سال 1402 به ارزش 2.204 میلیارد دلار بوده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته 125 درصد افزایش یافته است. سازمان توسعه تجارت ایران در گزارشی با عنوان «عملکرد تجارت خارجی کشور در 6 ماه نخست سال 1402» به بررسی آخرین وضعیت صادرات گاز ایران پرداخته است. طبق این گزارش، صادرات گاز طبیعی ایران در نیمه اول سال 1402 به ارزش 2.204 میلیارد دلار بوده که نسبت به مدت مشابه سال 1401، 125 درصد افزایش یافته است. همچنین افزایش وزنی صادرات گاز ایران نیز 102 درصد ثبت شده است. طبق اعلام وزارت نفت، ایران در 6 ماهه سال 1402 نسبت به مدت مشابه سال 1401، هر تن گاز طبیعی را 337 دلار صادر کرده که 11 درصد رشد داشته است، همچنین طبق گزارش سازمان توسعه تجارت، میزان صادرات گاز طبیعی ایران به عراق در 6 ماهه اول 1402 نسبت به مدت مشابه سال قبل 221 درصد افزایش داشته است. ایران هماکنون 3 قرارداد صادرات گاز به کشورهای ترکیه، عراق و پاکستان دارد که میزان آنها 10، 20 و 8 میلیارد مترمکعب در سال است. البته قرارداد صادرات گاز به پاکستان از سال 2014 تاکنون اجرایی نشده و ایران تنها به دو مقصد عراق (با نصف ظرفیت) و ترکیه گاز صادر میکند. ایران با در دست داشتن 18 درصد از ذخایر گاز جهان، همچنین موقعیت استراتژیک خود در بازار گاز میتواند به عنوان یکی از بازیگران اصلی این بازار نقشآفرینی و به کمک صادرات گاز طبیعی پیوندهای راهبردی بلندمدت با کشورهای طرف تقاضا ایجاد کند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|