|
جور دیگر باید دید
حیوانات همه چیز خوار
اگر این روزها سری به اخبار بزنید مطمئنا اخبار جنگ فلسطین و اسرائیل اولین خبری است که از آن مطلع میشوید. دومین خبر هم احتمالا گزارشات متنوع تصویری و نوشتاری از اعلام همبستگی و حمایت مردم اقصی نقاط جهان از فلسطین و اعلام انزجار آنها از اسرائیل است که خب! باید بگوییم عادت خبرگزاریهاست که برای جذب مخاطب رو به گزارشات فیک میآورند و مردم هم که ساده، زود باور میکنند و اینها را میزنند تو سر مایی که میگوییم لعنت به جنگ. اما ما با دلایل زیر، به شما ثابت میکنیم این گزارشات دروغ است.
1- فتوشاپ نیست
واضح است که با فتوشاپ نمیتوان این سیل جمعیت را اینقدر واقعی تصویر کرد. آخرین خروجی فتوشاپکاران، الصاق کله نوید افکاری، روی بدن حسن یزدانی بود که خرده آبروی ما هشتکگذاران مجازی را به باد فنا داد. تصاویر اینچنین تمیز و در حد واقعی فقط کار هوش مصنوعی است (من خودم امتحان کردم که میگم). یکبار که برای پروژه مهم کاری با رفقا، مستقر در ویلای شمال بودیم، با هوش مصنوعی خودم را کنار نجمالدین شریعتی و حاجآقا عالی و رسالت بوذری در محفلی نشاندم و تصویرش را برای مادرم که گفت کدوم گوری هستی ارسال کردم و تا همین لحظه، هر روزه، مادر گرامی قربان دست و پای بلورینم میرود بهخاطر پسر خلفش.
2- با زبان روزه کسی حوصله راهپیمایی ندارد
از آنجا که حکومتها در روز قدس که چله ماه رمضانشان هست برنامه راهپیمایی تدارک میبینند و ملت را با زبان روزه اسیر خیابانها میکنند، این تعداد جمعیت ساندیسخور هم که میبینند روز قدس خبری از ساندیس نیست، الان آمدهاند برای جبران روز قدس سال آینده. البته ممکن است بپرسید «خیلی از جاهایی که در اعتراض به اسرائیل مردمش به خیابانها آمدهاند اصلا مسلمان نیستند که روز قدس داشته باشند» که خب! بپرسید.
3- تظاهرات ضد خودشان که ندارند
اصلا چه کسی گفته هر جا تظاهراتی هست ضد اسرائیل است؟ هان؟ طی چند ماه گذشته چند ده تظاهرات در خود تلآویو و حومه برگزار شده. آخرینش هم همین دیروز بوده. خب مگر میشود یک جایی علیه خودش راهپیمایی اعتراضی داشته باشد؟ آن هم مدت طولانی؟ اصلا شما باور میکنید؟
4- نقشه را خوب نگاه کنید
اگر بدانید قطعنامه شورای امنیت علیه اسرائیل را چه کشورهای مهمی وتو کردهاند، آنوقت چندتا راهپیمایی در لندن و استانبول و آمستردام و سانفرانسیسکو و رم و واشنگتن، دیگر برایتان شکوهی ندارد. مثلا همین ایالت فدرال میکرونزی، درست است تا حالا اسمش را هم نشنیده بودید ولی دلیل نمیشود وجود نداشته باشد. یا همین کشور فیجی، کافیست پونز روی نقشه دیوار را بردارید. اگر زیر پونز سوراخ نشده باشد حتما نام فیجی دیده میشود، کشوری عظیم با جمعیتی معادل منطقه 3 علیآباد سفلی. عظمت باید در نگاه تو باشد نه چیزی که به آن مینگری.
5- نگاتیو اصلی را پیدا کنید
یک عده هم هی این کلیپ نمازی که در واشنگتن خوانده شد را سند تو آل میکنند که ببینید همبستگی در بلاد کفر را، ببینید جمعیت انبوه نمازگزاران را! به این نکته توجه کنید که این کلیپ تقطیع شده است. اینکه انتهای فیلم را برش دادهاند به خاطر این است که شما نفهمید جمعیت نماز شکسته میخوانند. در واقع اینها معلمان تهرانی هستند که برای فرم ارزشیابیشان مجبور شدهاند با اتوبوس به واشنگتن بروند و در نماز جماعت شرکت کنند. به خاطر همین، مدارس تهران با کمبود معلم مواجه است.
در انتها باید بگوییم دنیا هر وقت توانست تجمعی به وسعت گردهماییهای شهبانو یاسمین پهلوی برگزار کند، آنوقت میتواند ادعای همبستگی کند. اگر تمایل به حضور در این گردهماییها با حضور ایشان را دارید برای جلسه بعدی آف ویژه زدیم: میز سمت راست ایشان، با ناهار و نوشابه 546 دلار، سمت چپ با ناهار و بدون نوشابه 545 دلار. مورد ویآیپی هم که باز کردن در نوشابه توسط ایشان است 650 دلار. طبیعتا اولویت با کسانی است که زودتر ثبت نام کنند.
ارسال به دوستان
به پیش…
آوردهاند رضاخان پس از آنکه در آخرین ماه سال ۱۲۹۹ ه.ش. (علیالقاعده هجری شمسی) با استعانت از دوَل غربی و چندی هم شرقی که البته در آن هنگام همه آنها همان بریتانیای کبیر میشد، کودتایی را انجام داد و در معیت کودتاچیان سده نو را آغاز کرد و وارد سال ۱۳۰۰ (در بعضی از نسخ هزار و دویست و سیصد) شد، به هیچ وجهمنالوجوه سر از پا و گاهی هم پا از سر نمیشناخت. این امر که باعث افزودن صعبی به مشکلات پیشین او که دست راست را از چپ تمییز نمیداد، گشت، هرچند گویند او عیب مزبور را با نگهداشت زغال در دست حل نموده بود و بدین جهت برای آنسان مسائل در حد پشیزی هم ارزش قائل نبود (یعنی انقذه).
نقل است در آن اثنی، رضاخان با پشتگرمی به عقبهاش در اصطبل کنسولگری هلند هر روز بهتر از دیروز مینمود. این پیشرفتها که حاصل مساعدتهای شبانهروزی وی بود از چشم و چار هیچکس پنهان نبود، البته اگر هم پنهان بود، رضاخان به خوبی، خود را در چشم وی فرو مینمود.
گویند رضاخان همواره مسیر تعالی و پلههای ترقی را طی میکرد یا شاید هم تی میکشید(شک از جانب نگارنده است).
باری! در آن وقت در هر صباح لقبی نو به رضاخان اعطا میگردید در حالی که هیچ کدام از آنها در مخیلهاش نمیگنجید، از همین باب به کنجی میخزید و بشکنزنان با خود میخواند: «من را این همه خوشبختی محال است». البته آوردهاند برای تاکید و خاطرجمعی جمع «محال است» را دو مرتبه و برای ترکیدن چشم حسودان، گاهی آن را ۳بار میخواند و پس از آن زیر لب میگفت: «بترکد چشم حسود» و علیالظاهر پس از آن فوتی هم میکرد (والله اعلم).
القصه! رضاخان که کلیت مناصب حکومتی آن زمان را امتحان کرده و تپههای موفقیت را درنوردیده بود، فقط و فقط پیش روی خود شاهنشاهی را میدید، از همین روی هر دو پایش را داخل چکمهاش کرد، البته از آنجا که چنان ظرفیتی برای آنها پیشبینی نشدهبود، جر خوردند، پس پایش را درآورد و اعلام نمود قصد دارد شاه مملکت شود.
بریتانیای کبیر که آن هنگام بر شرق و غرب دنیا چنبره زده بود، موافقت خود را ابراز و مقدمات این ترانسفر را با برگزاری مجلس موسسان فراهم کرد. و بدینسان بود که ۹ آبان ۱۳۰۴ انقراض حکومت قاجار و تاسیس پهلوی اعلام شد.
در پی این امر رضاخان سابق که هماکنون شاه شده بود و دیگر حتی با شاه هم فالوده تناول نمیکرد و خودش هم خودش را تحویل نمیگرفت به طرفهالعینی ادای شاههای فهمیده را درآورد و خواست بگوید ما هم بله. به همین خاطر در ۱۱ آبان اهداف حکومت خود را در اعلامیهای منتشر کرد؛ ولیکن از آنجا که سواد خواندن نداشت، هیچوقت منطبق با آن عمل نکرد.
ارسال به دوستان
اخماتو وا کن
هر روز به اعصاب من الصاق نباش
در سطح بمان به فکر اعماق نباش
در روز جهانیات به من لطفی کن
همکار بداخلاق! بداخلاق نباش
ارسال به دوستان
مورد بزدل بود!
اختلال استرس پس از آسیب روانی (Posttraumatic stress disorder) یا همان (به صورت مخفف: PTSD)، نشانگانی است که پس از مشاهده، تجربه مستقیم یا شنیدن یک عامل استرسزا و آسیبزای شدید روی میدهد که میتواند به مرگ واقعی یا تهدید به مرگ یا وقوع یک سانحه جدی منجر شود. همچنین ممکن است این اختلال در نتیجه قرار گرفتن مکرر در معرض جزئیات وحشتناک یک حادثه سهمگین رخ دهد. در این یادداشت به بررسی موردی افرادی میپردازیم که از موضع کمی تا قسمتی دور شاهد جنگ بوده و شدیدا دچار این اختلال شدهاند.
در بررسی موردی به سراغ آن دسته از سربازانی رفتیم که در پی حملات نیروهای حماس به مواضع شهرکهای صهیونیستنشین، دچار PTSD و عوارض پس از آن شدند. مطالعات اولیه نشان داد این سربازان از همان دسته سربازانی هستند که در حملات سالهای قبل به پایگاه آمریکایی عینالاسد، دچار ضربه مغزی ملایم شده بودند. یعنی میتوان نتیجه گرفت هر دو دسته، از عدم واقعبینی رنج نمیبردند، لذت میبردند. شواهد حاکی از آن است این سربازان فکر میکردند سامانه دفاعی گنبد آهنین چون سپر دفاعی در مقابل حملات عمل میکند اما به محض دیدن بیکفایتی سامانه، فساد فرماندهان و دخالت درباریان، خود را باخته و دچار شوک شدند.
در بررسی علائم اولیه، موارد خودزنی، دیگرزنی، جیغ بنفش و فرار از خدمت یافت شد. قربانیان در پاسخ به پرسشهای پژوهشگر گفتند: «آقا ما خواب بودیم، این درسته کسی که خوابه با لگد دشمنش بیدار بشه؟!»
در بررسی علائم ثانویه مقادیر زیادی تشک خیس و نیمهخیس و بسته خالی پوشک نیز پیدا شد که نشاندهنده فشار عصبی و روانی روی این سربازان بود. قربانیان در اینباره گفتند دچار شبادراری شده و تمرکزی روی اختیارات خود ندارند. آنها افزودند: «حتی پوشک هم جوابگو نبود!» همچنین بعضی قربانیان درباره کابوسهای خود از غرقشدن در دریا هم صحبت کردند. به نظر میرسد PTSD در این مورد، به شکلی اغراقشده خود را نشان داده چرا که هرچی نباشد، قربانیان سرباز جنگی بودند دیگر؛ اینقدر شوکشدن و توی لانه خزیدن طبیعی نیست. شاهد این ادعای پژوهشگر هم نبود چنین قربانیانی در میان ارتش مقابل است.
در نهایت این پژوهش به نتیجه قابل توجهی نرسید چرا که نمونه آماری جامعه، دارای استانداردهای لازم نبوده و در بیان عامه، «ترسو و بزدل» خطاب میشدند. در چنین شرایطی PTSD که هیچ، هر اختلال دیگری هم قابلیت دیدهشدن دارد!
ارسال به دوستان
جای همکار بداخلاق بنشانید درخت
هر کس در خواب بیند که تخممرغ شانسی به دستش دهند، دلیل آن کند که وی را همکار جدید آید. اگر تخممرغ شانسی بزرگ بود، همکار جدید بسی مَشتی باشد و گلی به جمالش! پس گز پستهای و پاستیل نوشابهای ابتیاع کند و در دیدار نخست بدو پیشکش نماید و با وی طرح دوستی ریزد که از وی مرادهای دوجهانی خواهد یافت.
چنانچه تخممرغ شانسی کوچک بود، همکار جدید مصیبت باشد. پس در خواب تخممرغ را بگشاید تا نوع مصیبت بر وی آشکار آید. اگر در آن ماشین اسباببازی مدل پراید بود، دلیل آن کند که همکار جدید همواره کارهایش را در فرغون نهاده، روی میز دیگر همکارانش چپه میکند. پس تا میتواند پیش از آمدن همکار جدید کارهای خود را تلنبار کند و در دیدار نخست جملگی کارها را بر سر وی آوار نماید تا همکار را در دل ترس گرفتارآمدن در چنگ از خودش بدتر پدید آید و دفع شر شود.
اگر در تخممرغ مگس پلاستیکی بود، برخی گویند که همکار جدید غرغرو باشد و برخی دیگر گویند هپلی. پس بین میز خود تا میز همکار مین بکارد.
چنانچه در تخممرغ خر پلاستیکی بود، دلیل آن کند که همکار اهل شوخیهای خرکی است چنانکه به هیچروی صلاح نمیپذیرد. لذا خاک خاصی بر سر خودش نمیتواند ریختن. انواع دمنوش آرامشبخش به محل کار ببرد، هم خود بنوشد و هم بین دیگر همکاران خیر کند که ثواب دارد.
اگر داخل تخممرغ هیچ نیافت، دلیل آن کند که همکار تازهوارد دسیسهگر و زیرآبزن است. برود و حسابی در کل محل کار بگردد، کس دیگری که به زیرآبزنی و دسیسهگری مشهور است را بیابد و مشخصات همکار جدید را بگذارد کف دستش.
چون داخل تخممرغ تندیس اسکار پلاستیکی یافت، یعنی همکار جدید در صف اول همکاران بداخلاق جای دارد. به هر جانکندنی بکوشد تا تاریخ 27 اکتبر که روز جهانی «همکار بداخلاق» است، دوام بیاورد. پس بهزبان خوش و اگر نشد بهضرب آپدولیاچگی و سایر ضربات مقتضی از سایر همکاران هرآنچه از پول که تواند، بهجهت رفع بداخلاقی همکار مذکور بستاند و اقسام کاکتوس گلدار و بیگل موجود در جهان را ابتیاع کند و محدوده میز همکار را، در کاکتوس غرقه سازد. اگر همکار با مشاهده انبوه کاکتوسها، بر برتری آنها بر خودش واقف گشت و تحولش حاصل آمد که فبهاالمراد. اگر نه فاصله وی با تیغ کاکتوسها را بهقدری کاهش دهد که چند روزی جملگی همکاران را آسایش حاصل آید.
ارسال به دوستان
صلح جنگی
مایی که جمعی اسکل و تعطیل هستیم
سربازهای مَنگ اسقاطیل هستیم
پسماندگان خونی قابیل هستیم
ما برتر از صدتا سپاه فیل هستیم
از بعد توفان چند بیماری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
***
در جای عمری که سراسر ظلم کردیم
همراه با شیطان اکبر ظلم کردیم
بسیار از گفتن فراتر ظلم کردیم
بستیم چشم از حق و یکسر ظلم کردیم
از غزه آخر پاسخی کاری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
***
تا کی به ذلت خفته و با ترس پاشیم
تا کی در این قعر مذلت زنده باشیم
مایی که طول روزها را در تلاشیم
تا در یونیفرم نظامیمان....نخندیم
ما که مدال خفت و خواری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
***
بایدن به ما کرده کمک با بادهایش
شد یار ما با جمعی از جلادهایش
ابلیسی از سویی دگر با دادهایش
ابلیس دیگر بود بمب امدادهایش
با اینکه از اهریمنان یاری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
***
آنسان شدیم از زور توفان در تلاطم
کردیم راه خانههای خویش را گم
وقت فرار است و به روی کولمان دم
هستیم این ایام در اوج توهم
بس از موتورها جنس بازاری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
***
درگیرکابوسیم وقتی که به خوابیم
هنگام بیداری میان منجلابیم
از ترسمان در لولههای فاضلابیم
در استرسهای زیاد و بیحسابیم
هرچند دارو هم ز عطاری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
***
موشک رسید و گنبد ما گشت سوراخ
بیرون زد از سرهای ما چون کرگدن، شاخ
گفتیم باهم همصدا، همراه هم: آخ
پوشک به تن کردند سربازان گولاخ
وقتی که سنگر زیر یک گاری گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
***
گفتیم ما از ترسمان در ارتعاشیم
دلخسته دیگر از حیات و از معاشیم
دنبال یک سرگیجه، یک مرگ یواشیم
گفتیم میخواهیم در ارتش نباشیم
هر دفعه اما پاسخ sorry گرفتیم
از ترس موشکها شبادراری گرفتیم
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|