|
گفتوگو با موسیحقانی درباره سیاست تشکیل رژیم صهیونیستی علیه ایران و کشورهای اسلامی
رژیم تضعیف و تجزیه منطقه
به نظر بسیاری از اندیشمندان و متفکران اساسا تشکیل رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا و در قلب کشورهای اسلامی، با یک هدف بلندمدت استکباری و استعماری بود. این رژیم خونخوار به منظور تداوم سلطه استعمارگران بر منطقه بویژه کشورهای اسلامی از طریق تجزیه و تضعیف کشورهای قدرتمند و با اصالت غرب آسیا تشکیل شد. به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای «طبق اسناد تاریخی، تشکیل حکومت صهیونیستی در آنجا، بیش از آنچه آرزوی مردم یهود باشد، خواست استعماری دولت انگلیس بود».
طبعا یکی از کشورهای ریشهدار و دارای ظرفیت دینی و انقلابی که میتوانست جلوی اقدامات و خواستههای صهیونیستها در این منطقه را بگیرد ایران اسلامی بود لذا صهیونیستهای متنفذ در کشورهای استعمارگر و دولت صهیونیستی بیش از یک قرن به دنبال تضعیف و تجزیه ایران بودند. اگرچه اقدامات آنها علیه ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تشدید شد ولی این نقشهها و اقدامات به دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی محدود نمیشود. در همین رابطه و به منظور کنکاش و بررسی بیشتر موضوع با دکتر موسی حقانی، پژوهشگر تاریخ معاصر گفتوگو کردیم.
* آقای دکتر! آیا رژیم صهیونیستی صرفا با نظام جمهوری اسلامی و حاکمیت اسلام در ایران مشکل دارد و آن را تهدید علیه خود تلقی میکند یا صهیونیستها اساسا حاکمیت قدرتمند ایران را بر نمیتابند؟
برای پاسخ به این سوال ما باید کمی به ماهیت خود صهیونیسم و عواملی که باعث شده رژیم صهیونیستی به وجود بیاید بپردازیم. کشورهایی که رژیم صهیونیستی را در این منطقه به وجود آوردند اهداف و منافعی را دنبال میکردند. اساسا ۲۳۰ سال گذشته راهبرد غربیها و موسسان رژیم صهیونیستی، ایران ضعیف و ایران تجزیه شده بود. اینها یک راهبردی داشتند که بویژه تقریبا از سال 1785 میلادی خیلی جدی شد و 1800 میلادی دیگر رسیدند به عملیاتی کردن برنامههایشان در ایران و منطقه. انگلیسیها با هدف تسلط بر شبهقاره هند در این منطقه حضور پیدا کردند و یک رقابت بینالمللی بین روسیه، فرانسه و انگلیس بر سر هند درگرفت. در آن دوره ما شاهد بازگشت صهیونیستها به هیات حاکمه انگلستان هستیم و اساسا صهیونیستها رفتهرفته در انگلیس سروکلهشان پیدا میشود. البته نباید فراموش کرد سال 1817 میلادی تشکیلات ماسونی در انگلستان تاسیس شد. این تشکیلات کاملا صهیونیستی است و صهیونیستها توانستند از این طریق در حاکمیت انگلستان و بعد در حاکمیت سایر کشورهای اروپایی نفوذ جدیتری داشته باشند. زرسالاران یهودی هم که جزو موسسان اصلی رژیم صهیونیستی هستند، توانستند از طریق ثروتی که اندوخته بودند نبض حکومتها و دولتهای اروپایی را در اختیار خود بگیرند و عملا بسیاری از اتفاقاتی که ما در قرون ۱۸ و ۱۹ میبینیم در جهان رخ میدهد به نحوی توطئههای اینهاست که سرمایههای اینها و افرادی که وابسته به اینها هستند در این ماجراها درگیر و دخیلند. یکی از همین شخصیتهایی که بسیار مهم است و شاید بشود گفت برای نخستین بار بحث جمهوری یهودی را مطرح میکند «پالمرستون» است که صدراعظم انگلستان بود و در واقع مقارن با دوره محمدشاه قاجار بود. حتی در قرون 17، 18 و ۱۹ هم یهودیها و هم برخی پروتستانها بحث دولت یهود را پیش میکشند. یعنی هرتزل در واقع جزو نفرات بعدی است که به ماجرای تشکیل دولت یهودی میپردازد. با توجه به اینکه فلسطین، ایران، عراق، افغانستان و عربستان فعلی یعنی سرزمین حجاز بر اساس نظریه هارتلند، در قلب زمین واقع شدهاند، این موضوع توجه صهیونیستها و قدرتهای بزرگ مثل انگلستان را جلب کرد. انگلیسیها در هند حضور پیدا کردند و حدود 120 سال سرنوشت این منطقه گره خورد با توسعهطلبیهای انگلستان در هند. همین جناح صهیونیستی که در انگلستان توانسته بود به قدرت برگردد، یکی از کانونهایی که در آن مستقر شد حکومت هند - بریتانیا بود که برای آنها بسیار اهمیت داشت. یعنی از طریق هند این منطقه را کنترل میکردند. البته بعدا که اینها در هند پایههایشان سست شد به طور طبیعی دنبال این بودند که پایگاههای دیگری هم در این منطقه برای خودشان دست و پا بکنند. ناصرالدین شاه در خاطرات نخستین سفرش به اروپا آورده که روچیلد فرانسوی به واسطه میرزا منوچهرخان و میرزا حسینخان سپهسالار با شاه ایران دیدار میکند. او تقاضاهایی را مطرح میکند که یکی از تقاضاهای مهمش این بوده که ناصرالدین شاه اجازه بدهد شعبه مدرسه آلیانس اسرائیلی که یک مدرسه صهیونیستی بود در ایران تاسیس شود. ناصرالدین شاه موافقت میکند ولی عملا اجازه راهاندازی آن مدرسه را نمیدهد. یا به هر دلیلی آن مدرسه در دوره ناصرالدین شاه در ایران تشکیل نمیشود. بعد در دوره مظفرالدین شاه ما میبینیم این مدرسه - یک دورهای که دوره ضعف قاجار است - در ایران تاسیس میشود و بعدا مدیران و معلمان این مدرسه جزو موسسان نخستین لژ فراماسونری رسمی در ایران یعنی لژ بیداری هستند که نشان میدهد اینها فقط انگیزه فرهنگی نداشتند بلکه به دنبال مسائل سیاسی هم بودند. در آنجا روچیلد به ناصرالدین شاه یک نکته دیگر هم میگوید و آن اینکه ما دنبال یک سرزمینی هستیم که در آن مستقر بشویم.
* آیا بحث استقرار همه مردم یهود در یک سرزمین و تشکیل کشور واحد یهودی خواسته و آرزوی همه یهودیان است یا اینکه گروههایی در میان یهودیان و بزرگان یهود هستند که مخالف این مساله باشند؟
بحث استقرار در یک سرزمین و تاسیس دولت و حکومت در بین خود یهودیها یک مساله اختلافی هست و آنها به طور یکپارچه دنبال این نیستند و اعتقاد به این ندارند که قبل از ظهور مسیح به تعبیر آنها باید دولت تشکیل داد. این جریانی هم که در انگلستان قدرت را رفتهرفته قبضه میکند و حتی آن دولتمردان سنتی انگلستان نظیر لرد کنزن را هم کنار میگذارد، به دنبال یک پایگاه برای خود در این منطقه میگردند. بر این اساس منطقه غرب آسیا و به قول آنها خاورمیانه، که هم از جهت جمعیت فراوان و هم از لحاظ منابع دستنخورده حائز اهمیت است مورد توجه زیاد اینها بود. هنوز بحث نفت و موارد دیگر در این منطقه مطرح نشده بود. البته آنها بررسیهایشان برای پیدا کردن نفت در منطقه از قبل شروع شده بود که میبینیم در ایران ما از 1901، 16 سال قبل از اینکه اعلامیه بالفور صادر شود میآیند و قرارداد دارسی منعقد میشود و با یک فاصله مثلا 15 یا 20 ساله سایر کشورهای منطقه هم وارد این چرخه میشوند و رفتهرفته انگلیسیها و غرب بر منابع نفتی این منطقه حاکم میشوند. با کشف نفت در این منطقه البته انگیزهها هم بالاتر رفت. یعنی هم منابع معدنی و هم بازار مصرف بسیار خوبی که وجود داشت و اینها میتوانستند محصولات خود را در اینجا بفروشند. در واقع هم بحث مواد خام و هم بحث بازار، توجه اینها را به اینجا جلب کرد و این جریان انحرافی در بین بنیاسرائیل که ما از آن به عنوان صهیونیسم یاد میکنیم و عرض کردم ریشه تشکلهایی نظیر فراماسونی هم در این جریان نهفته است، دیگر از سال 1900 میلادی به بعد فعالیت جدی خود را آغاز میکند برای اینکه عملا برود و رژیم صهیونیستی را در این منطقه به وجود بیاورد.
آنها در بررسیهایشان به این نتیجه رسیده بودند یکی از کشورهایی که میتواند در این منطقه جلوی زیادهخواهیهای آنها را بگیرد و هم زیادهخواهیهای استعمارگران را که پشت صحنه آنها صهیونیستها قرار داشتند محدود کند و هم جلوی حضور عریان جریان صهیونیست در منطقه را بگیرد، ایران است. با توجه به اینکه ایران بالاخره در سالهای نهچندان دور یک کشور قدرتمندی بود که حتی در ابتدای دوره قاجار هم میخواست قدرت خود را تجدید کند که با موج ویرانگر استعمار مواجه شد، بنابراین اینها به این نتیجه رسیدند که ایران باید یک کشور تجزیهشده کوچک و ضعیف شده باشد و توانمندیهایش باید از آن گرفته شود و اینکه در یک حد محدودی آن را نگه دارند و کنترل کنند. سایر کشورهای منطقه را هم بویژه بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی اینها بین خود تقسیم کردند. بنابراین میبینیم موسسان رژیم صهیونیستی که خود جزو پدران صهیونیسم بینالملل هستند نظیر روچیلد، خاندان ساسون و...، یک ایران ضعیف شده را در دوره قاجار در این منطقه پیشبینی کرده بودند و در برنامهشان بود که دولت ایران بشدت ضعیف شود. از طرفی از دل امپراتوری عثمانی چندین کشور به وجود آمد که خود این کشورها با همدیگر مشکلات عرضی بر سر مرزها، تعیین مرزها و... داشتند. این موضوع هم به اصطلاح مزید بر علت شد برای اینکه ما در این منطقه کشور قوی مسلمان نداشته باشیم؛ امپراتوری عثمانی که تجزیه شده بود و ایران هم واقعا به سختترین شرایط رسیده بود.
* مگر ایران در آن برهه تاریخی چه وضعیتی داشت که شما از تعبیر «سختترین شرایط» استفاده کردید؟
ببینید! ما در پایان جنگ اول جهانی، تلفات گستردهای در ایران داریم که کف آن را 4 میلیون میگویند. بعضی از منابع تا 9 میلیون نفر میگویند که خب این برای کشوری که اصلا در جنگ دخالتی نداشت خیلی تلفات بالایی است. قبل از جنگ کشور ما اشغال شده بود و متاسفانه ما به واسطه همین سیاستهای استعماری در بدترین شرایط قرار داشتیم. تئودور هرتزل از سال 1895 به دنبال تاسیس دولت یهودی بود که طرحش را افرادی نظیر پالمرستون و ادموند روچیلد داده بودند و هرتزل مجری اجرای این طرحها و سیاستها بود. ۳ سال بعد از این، اینها در بازل سوییس مجمع و یک جلسهای را تشکیل میدهند و در آنجا و چند کنفرانسی که بعد از آن میگذارند دیگر به طور کلی ماجرای تشکیل دولت صهیونیستی را دنبال میکنند. برای ایجاد رژیم صهیونیستی در این منطقه آنها طرح نابودی امپراتوری عثمانی و طرح تقسیم کشورهای منطقه را داشتند که براساس قرارداد سایکس - پیکو که سال 1916 بین فرانسه و انگلستان منعقد شد، ایران، عراق، حجاز و اردن به انگلستان رسید و شامات به غیر از فلسطین یعنی سوریه، لبنان و شمال آفریقا به فرانسه رسید، یعنی اینها خودشان را مالک جهان و مالک این منطقه میدانستند. چون اینها بحث به اصطلاح تشکیل رژیم صهیونیستی را در فلسطین داشتند، گفتند فلسطین آن حد از رشد را ندارد که ما به عنوان یک کشور در این تقسیمبندی جهانی آن را در نظر بگیریم. فلسطین را تحت عنوان قیمومت و اینکه نیاز به قیم دارد به انگلستان سپردند و این زمینهای شد که رفته رفته تلاشها برای تشکیل رژیم صهیونیستی سرعت بیشتری پیدا بکند بویژه وقتی اعلامیه بالفور صادر میشود عملا دیگر انگلستان هم تشکیل دولت یهود را در منطقه میپذیرد و بر ذمه خودش میداند که از آن صیانت کند.
* از صحبتهای شما اینگونه برداشت کردم که سیاست ضعیفسازی ایران اساسا یکی از راهبردهای اصلی استعمار انگلیس در منطقه بود که از این سیاست در تشکیل و تقویت رژیم صهیونیستی بهره بردند؛ درست متوجه شدم؟
بله! دولت انگلستان تقریبا تا 100 سال قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی تمام توان خود را بر این قرار داده بود که ایران یک کشور کاملا ضعیف، تجزیه شده، کوچک شود و به قول سفیرشان ایران را در وحشت و بربریت قرار دهد، همان افراد میآیند و رژیم صهیونیستی را در منطقه میخواهند ایجاد کنند. آنها برای تضمین امنیت رژیم صهیونیستی و اساسا شکلگیری رژیم صهیونیستی احتیاج به رژیمهای وابسته در منطقه دارند چون آنها میدانند اگر این تحرک رخ دهد بالاخره هم با مخالفت جدی فلسطینیها و هم مسلمین، صرفنظر از دولتها، مواجه میشود. حتی دولتها هم نمیتوانستند آن موقع بیتفاوت باشند برای همین میبینیم اوایل که بحث مهاجرت و بحث تشکیل رژیم صهیونیستی مطرح میشود دولتهای اسلامی یک مقدار فعالتر از امروز برخورد میکردند، لذا استعمار به فکر ایجاد دولتهای وابسته در منطقه افتاد. در عراق فیصل را آوردند و در افغانستان اماناللهخان را.
در ایران رضاخان روی کار آمد و قرار بود این رژیمهای وابسته زمینه تشکیل رژیم صهیونیستی در منطقه را فراهم کنند. از همان ابتدا تضعیف ایران و نفوذ در ایران در دستور کار اینها قرار گرفت. به نحوی که ما میبینیم قبل از به سلطنت رسیدن رضاخان تشکیلات صهیونیستی در بیش از 20 شهر ایران فعالیتشان را آغاز میکنند. عملیات تخریبیای که اینها در زمینه خروج ارز، خروج اشیای عتیقه از ایران و قاچاق انسان داشتند نشان میدهد هیچ احترامی به حاکمیت ایران نمیگذاشتند و البته حاکمیت ایران در دوره پهلوی هم با اینها همسویی و همراهی داشت؛ به همین جهت است که از همان ابتدا که تحرکات صهیونیستی در ایران آغاز میشود ما شاهد عکسالعمل مردم ایران و روحانیون هستیم.
* رژیم پهلوی در زمینه حمایت و کمک به رژیم صهیونیستی چه اقداماتی را انجام داد؟ آیا حمایت پهلویها از اسرائیل صرفا به رسمیت شناختن اسرائیل بود یا فراتر از آن هم بود؟
صهیونیستها برای تشکیل دولت صهیونیستی در این منطقه احتیاج به زمین و انسان داشتند، چون اینها در فلسطین نه دارای زمین بودند و نه جمعیت قابل توجهی داشتند که بتوانند ادعای تاسیس یک دولت را داشته باشند به همین جهت هم به طور خزنده خرید زمین را آنجا آغاز کردند که در پوششهای مختلف شکل میگرفت و هم بحث مهاجرت را پیگیری میکردند. مهمترین مساله برای صهیونیستها که حتی از سرزمین هم مهمتر بود مساله نیروی انسانی بود. ببینید! یهودیان صهیونیست بر اقتصاد جهان مسلط شده بودند. انگلستان به عنوان یک قدرت بزرگ استعماری که ادعا داشت در سالهای پایانی جنگ اول جهانی تنها قدرت مطرح در جهان است در اختیار اینها بود و از لحاظ نظامی هم با توجه به شبکههای تروریستی نظیر هاگانا که ایجاد کرده بودند، میتوانستند کارهایشان را پیش ببرند. منتها بحث اصلی آنها امواج انسانیای بود که اینها بگویند ما از لحاظ جمعیت یک بخش از مردم ساکن در فلسطین را تشکیل میدهیم. در این ماجرا که به نظر من در واقع میشود گفت پایه اصلی تشکیل رژیم صهیونیستی است، رژیم کودتایی رضاخان نهایت همکاری را داشت و بعد در دوره محمدرضا پهلوی هم شما میبینید که این اتفاق ادامه پیدا میکند و محمدرضا پهلوی به عنوان دومین رئیس کشور اسلامی، رژیم صهیونیستی را به رسمیت میشناسد و ایران را به ستون پنجم اسرائیل در منطقه تبدیل میکند. روابط امنیتی و پیمانهای امنیتی که اوج روابط گسترده ۲ رژیم را با همدیگر نشان میدهد بین پهلوی و آنها منعقد میشود. در همین دوره، در همین دورهای که اساسا رژیم پهلوی از همان ابتدا دارد کمک میکند به تشکیل دولت یهودی در منطقه و بعد هم این همه خدمات گسترده به صهیونیستها برای تثبیت رژیم صهیونیستی میدهد شما میبینید اسرائیل تبدیل میشود به یکی از مهمترین مراکز خرید و فروش اشیای باستانی ایران. یعنی به طور گسترده در همان مقطع اینها درصدد قاچاق و دستاندرکار قاچاق هستند؛ در تبدیل شدن اقتصاد ایران به اقتصاد تکمحصولی اسرائیل در کنار انگلستان و آمریکا قرار میگیرد. کل سرزمین ایران بویژه مرزهای شمالی و مرزهای جنوبی ما را تبدیل میکنند به پایگاههای جاسوسی علیه کشورهای منطقه و با همه این خدماتی که رژیم پهلوی به آنها ارائه میداد و استفادهای که آنها از ظرفیت ایران میکردند میبینیم باز این اسرائیل بود که تعیین میکرد غربیها اعم از انگلیس یا آمریکا چه چیزی در اختیار ایران بگذارند. آنجا هم باز همان سیاست تجزیه ایران، سیاست کوچک کردن ایران و سیاست کنترل ایران که رژیم پهلوی آن را تبدیل به ستون پنجم اسرائیل در منطقه کرده بود، در دستور کار آنها قرار داشت. انقلاب اسلامی این معادله را کلا به هم زد و در ادامه خواست ملت ایران که از سال 1300 شمسی شروع شده بود، رژیم صهیونیستی را به طور کلی طرد و نفی کرد.
ما در سالهای 1301 و 1302 در ایران تظاهرات ضدصهیونیستی داشتیم و در آن سالهایی که رژیم اسرائیل داشت کمکم آماده میشد برای اینکه رسمیت خودش را اعلام کند باز تظاهرات گسترده در ایران داشتیم. انقلاب اسلامی توانست خواست ملت ایران از سال 1300 تا 1357 مبنی بر مقابله با تحرکات صهیونیستی را محقق کند و خود وقوع این انقلاب بدون اینکه اصلا ما کاری انجام داده باشیم پیام روشنی را به صهیونیستها منتقل کرد. انقلاب ایران باعث شد مناخیم بگین بگوید زلزلهای در ایران رخ داده که لرزههای آن تا تلآویو هم میرسد. این نشان میدهد حرکت مردمیای که سال 1357 در ایران رخ داد توانست ظرفیتی که اسرائیل در کشور برای خودش فراهم کرده بود را از دست آنها خارج کند.
ارسال به دوستان
به بهانه سالروز شهادت میرزا کوچکخان؛ ضرورت بازآفرینی تصویر قهرمانان ملی
مرد تنهای جنگل
محمد محمدی: تاریخ سرزمین ایران مملو از شخصیتهایی است که به رغم زیست و کوچ مظلومانهشان، همواره نام و یادشان در سپهر ایرانزمین ماندگار شد؛ از شیخ فضلالله نوری و محمدتقی خان پسیان گرفته تا شیخ محمد خیابانی و بسیاری از شهدای ۸ سال دفاعمقدس که با از خودگذشتگی نام و یاد خود را در این مرز و بوم مانا و ماندگار کردند اما در این بین و از جمله شخصیتهای بزرگ میتوان به میرزا یونس استادسرایی معروف به میرزا کوچکخان فرزند میرزا آقابزرگ اشاره کرد؛ شخصیتی که در کلام رهبر معظم انقلاب همواره بهصورت ویژه مورد تمجید و تعریف قرار گرفته است. ایشان در بیاناتشان در سال 80 پیرامون این شخصیت بزرگ فرمودند: «یک انسانی از همت، اراده، شخصیت و هویت خودش خرج کند تا برای یک نسل هویت، شخصیت و اراده ببخشد و میرزا کوچکخان این کار را کرد، او مرد تنها، باصفا و با ایمانی بود که در مظلومت مرد اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد، یک مشعل شد برای راه و ما در دوران مبارزات خود هر بار نام میرزا کوچکخان را به یاد آوردیم و شرح حال او را خواندیم نیرو گرفتیم». بیتردید در تاریخ ایران کمتر شخصیتی پیدا میشود که رهبر فرزانه انقلاب اینچنین پیرامون او سخن بگویند. همچنین ایشان در همایش بزرگداشت میرزا کوچکخان در ابتدای دهه 90 نیز با ویژه برشمردن شخصیت میرزا کوچکخان فرموده بودند: «قضیه مرحوم میرزا کوچک جنگلی یک قضیه ویژه است؛ اگرچه در آن دوره خاص یعنی در دوره فاصله بین مشروطیت و سر کار آمدن رضاخان حوادث گوناگونی در کشور به وجود آمده و همزمان با نهضت جنگل، چند کار بزرگ دیگر هم در گوشه و کنار کشور مثل مرحوم شیخ محمد خیابانی در تبریز، یا کلنل محمدتقیخان پسیان در مشهد اتفاق افتاده که اینها همه تقریبا همزمان است، لکن قضیه جنگل یک قضیه ویژه است. یک واحد مینیاتوری را ایشان از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی در رشت و در همان محدوده خاص خودش گیلان به وجود آورده». روایت است میرزا کوچکخان وقتی در یک نبرد سنگین و نابرابر اکثر مجاهدان جنگل یا کشته شدند یا تسلیم و متواری، برای جلوگیری از برادرکشی و ملاقات با رشیدالممالک خلخالی عازم خلخال شد ولی در راه با برف و بوران سختی در کوههای گیلان روبهرو شد. در بوران، عدهای از همراهانش کشته شدند و خودش در حالی که یکی از یارانش را به دوش داشت و از توش و توان افتاده بود گرفتار یخبندان شد و روز ۱۱ آذر ۱۳۰۰ شمسی در سن ۴۳ سالگی درگذشت. در حالی که امروز بیش از یک قرن از درگذشت این مرد مبارز میگذرد با مروری بر تولیدات فرهنگی و هنری پیرامون تبیین و شناخت این شخصیت در قیاس با سایر شخصیتهای بزرگ کشور وضعیت بهتری را شاهد هستیم، البته تا رسیدن به وضعیت مطلوب همچنان فاصله بسیار است اما همین تعداد آثار در حوزههای مختلف نیز در سرزمینی که شخصیتهای ماندگار زیادی ظهور و بروز پیدا کردهاند غنیمت است اما در حوزه مجموعههای تلویزیونی و سینمایی بیتردید سریال «کوچک جنگلی» به کارگردانی بهروز افخمی یکی از شاخصترین آثاری است که در دهه 60 تولید و پخش شده است. البته ۲ فیلم سینمایی «سردار جنگل» و «میرزا کوچکخان» به کارگردانی مرحوم امیر قویدل در سال ۶۲ با بازی مرحوم ولیالله مومنی در نقش میرزا، «عمارت فرنگی» به کارگردانی محمد ورزی در دهه 70 با بازی محمد صادقی در نقش میرزا کوچکخان و «گیله وا» به کارگردانی اردلان عاشوری در دهه 90 با بازی بهروز شعیبی در نقش میرزا نیز جزو مجموعههای نمایشی قابلقبولی هستند که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تولید شدهاند اما سریال «کوچک جنگلی» به کارگردانی بهروز افخمی با حضور جمعی از بزرگان سینمای ایران جزو ماندگارترین آثار تولیدشده پیرامون این شخصیت بزرگ به شمار میرود. درباره تولید این سریال ابتدا قرار بود علی حاتمی کارگردانی کار را برعهده بگیرد که به دلیل مشغله پیرامون ساخت سریال «هزاردستان» از کارگردانی کنار رفت و با حضور ناصر تقوایی فیلمنامه کار آماده شد اما در نهایت بهروز افخمی که خودش مدیر وقت گروه فیلم و سریال بود، کارگردانی را برعهده گرفت. همچنین از بازی شاهکار علیرضا مجلل در نقش میرزا کوچکخان گرفته تا نقشآفرینیهای درست و بجای مهدی هاشمی، عباس امیری، فتحعلی اویسی، جهانگیر الماسی، داوود رشیدی، محمد مطیع، عنایت بخشی، جمشید گرگین، حسینخانیبیک، منوچهر حامدی، هوشنگ توکلی، حسین محجوب، صدرالدین حجازی و پروانه معصومی همگی کمک کرد تا مجموعه «کوچک جنگلی» در زمره آثار ماندگار و شاخص نمایشی کشور قرار گیرد. صدالبته با توجه به همکاری ناصر تقوایی، امرالله احمدجو، ایرج رامینفر، جلال معیریان، مهوش شیخالاسلام، علیاکبر کسمایی، مهرزاد مینویی و نعمت حقیقی در این پروژه کاملا مشخص بود که این اثر در تاریخ سریالسازی کشور ماندگار خواهد شد.
اما آنچه مشخص است اینکه شخصیت میرزا کوچکخان جنگلی به عنوان یک ظرفیت مهم، نه تنها همچنان جای کار دارد، بلکه نیازمند تولیدات بیش از پیش پیرامون آن هستیم؛ از طرفی رجوع دوباره به قهرمانان این سرزمین با دارا بودن ظرفیتهای بالقوه و موثر برای تولیدات هنری یکی از نیازهای واجب امروز جامعه است، آن هم در شرایطی که تولیدات قهرمانمحور در تمام آثار هنری از جمله سینما نقش و سهم مهم و گستردهای در تبیین و معرفی قهرمانان ملی و میهنی در جامعه امروز دارد. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که رجوع و بازآفرینی دوباره نقش و سهم قهرمانانی چون میرزاکوچکخان در حالی جزو ضرورتهای و اولویتهای تولیدات هنری و فرهنگی جامعه امروز ما باید قرار گیرد که این سیاست نه تنها در تولیدات هنری آمریکایی و اروپایی با شدت و سازماندهی کمنظیری در حال انجام است، بلکه حتی بازوهای رسانههای ضدانقلاب نیز از آن در بازآفرینی و بازتعریف و تغییر چهره منفور جنایتکاران حکومت پهلوی به عنوان یک قهرمان استفاده میکنند. به همین دلیل و با توجه به آنچه پیشتر درباره معرفی آثار تولید شده در 3 دهه گذشته پیرامون شخصیت ویژه میرزا کوچکخان گفته شد، در دوران امروز نیز نیازمند رجوع دوباره با قواره مشخص نسل جدید به این شخصیت هستیم اما در کنار آثار سینمایی و مجموعههای تلویزیونی، سایر حوزهها از جمله کتاب، تئاتر و حتی تجسمی و موسیقی نیز باید اهتمام ویژهای نسبت به آن داشته باشند. البته طی یکی دو سال گذشته با اهتمام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل هنرهای نمایشی رویدادی با عنوان جشنواره سردار جنگل به دبیری حسین مسافرآستانه برگزار شد؛ جشنوارهای که به رغم نخستین دوره آن اما اشراف سیاستگذاران و مجریان به این شخصیت ملی، خروجی کار، آن را به یک رویداد موثر بدل کرد اما همانطور که بیان شد در کنار ظرفیتهای هنری چون سینما و تلویزیون در معرفی، تبیین و بازآفرینی این شخصیت ویژه، هنرهای نمایشی کشور نیز میتواند بسیار فراتر و غنیتر از یک رویداد استانی به ایفای نقش بپردازد. از تولیدات جدی و بزرگ چون تئاترهای فاخر در سالنهای اصلی و مهم کشور گرفته تا سالنهای خصوصی و متوسط و حتی ایجاد یک بخش ویژه پیرامون قهرمانان ملی در جشنواره تئاتر فجر همگی از ظرفیتهای موجود و موثری است که می شود در حوزه فرهنگ و هنر کشور برای آشنایی دوباره شخصیتها و قهرمانان ملی به نسل جدید استفاده کرد، هر چند درست یا نادرست امروز در بین هنرها، سینما به مراتب موثرتر و تاثیرگذارتر از سایر هنرهاست بنابراین هرگونه اهتمام پیرامون تولیدات اینچنینی در صورت دارا بودن کیفیت مطلوب میتواند برای نسل امروز تأثیرگذاری بسزایی داشته باشد و از طرفی با استقبال مخاطبان پیرامون تولیدات قهرمانمحور که طی چند سال گذشته رشد بسیار چشمگیری داشته است، این انتظار میرود در مهمترین رویداد سینمایی پیش رو یا در آینده نه چندان دور شاهد تولیدات به روزی پیرامون میرزا کوچکخان باشیم. در هر صورت نباید فراموش کرد که امثال میرزا کوچکخانها داشتهها و ظرفیتهای غنی این سرزمین هستند که باید به نسلهای آینده معرفی شوند و سینما در حال حاضر از ظرفیت بسیاری برای تبیین و معرفی چنین شخصیتهایی برخوردار است. در پایان بازآفرینی مجدد و اهتمام ویژه به تولیدات موضوعی چون شخصیتها و قهرمانان ملی در تولیدات هنری با توجه به نیازهای امروز جامعه امری لازم و ضروری است و در کنار همت ویژه مسؤولان، اهتمام هنرمندان را نیز طلب میکند.
ارسال به دوستان
پس از ۱۲ سال چشمانتظاری ۴ هزار و ۳۸۱ واحد باقیمانده مسکن مهر پرند تحویل متقاضیان شد
حسن ختام مسکن مهر پرند
گروه اقتصادی: پنجشنبه گذشته با حضور رئیسجمهور و وزیر راه و شهرسازی در شهر جدید پرند از ۴ هزار و ۳۸۱ واحد باقیمانده مسکن مهر به همراه یک مسجد، یک پارک، مرکز خدمات جامع سلامت و یک مدرسه بهرهبرداری شد. همچنین متروی تهران - پرند نیز بعد از 18 سال انتظار افتتاح شد.
رئیسجمهور صبح پنجشنبه بهمنظور بهرهبرداری از طرحهای عمرانی دولت مردمی به شهرستان رباطکریم سفر کرد.
با حضور حجتالاسلاموالمسلمین سیدابراهیم رئیسی در شهر پرند همچنین کلید 8 واحد مسکونی به صورت نمادین به خانوادههای متقاضی مسکن مهر تحویل داده شد.
طرح مسکن مهر شهر جدید پرند از سال 1388 با هدف ساخت بیش از 95 هزار واحد مسکونی شروع شد که در دولت سیزدهم حدود 10 هزار واحد آن نیمهتمام بود و متقاضیان چشمانتظار تکمیل واحدها بودند.
رئیسجمهور 17 آذر 1401 در نخستین سفر خود به شهر جدید پرند، ضمن بازدید از پروژههای مسکن مهر، بر تسریع تکمیل واحدهای نیمهکاره تاکید کرد و در این راستا بیش از 6 هزار واحد در پایان سال 1401 افتتاح شد و 4 هزار و 38۱ واحد باقیمانده نیز پنجشنبه گذشته با حضور رئیسجمهور رسما به بهرهبرداری رسید تا پرونده این طرح عظیم نیمهتمام بسته شود.
* پیشرفت 90 درصدی احداث مجتمعهای مسکونی
حجتالاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی صبح پنجشنبه همچنین از طرح 570 واحدی نهضت ملی مسکن شهر جدید پرند بازدید کرد. به گفته مسؤولان، این طرح به پیشرفت 90 درصدی رسیده و در دهه فجر امسال به بهرهبرداری خواهد رسید. این پروژه از جمله پروژههای طرح نهضت ملی مسکن است که در تابستان 1401 احداث آن آغاز شد.
رئیسجمهور 17 آذر سال گذشته در جریان سفر به شهرستان رباطکریم از این طرح که در مراحل ابتدایی ساخت بود، بازدید و بر ضرورت اهتمام مسؤولان وزارت راه و شهرسازی برای تسریع در روند تکمیل آن تأکید کرده بود.
* فرآیند تحویل واحدهای نهضت ملی مسکن از دهه فجر امسال آغاز میشود
وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه با افتتاح متروی پرند مردم منطقه از حملونقل ایمن، ارزان و باکیفیت برخوردار شدند، گفت: از دهه فجر امسال فرآیند تحویل واحدهای نهضت ملی مسکن در سراسر کشور آغاز خواهد شد.
مهرداد بذرپاش پنجشنبه ۹ آذر در حاشیه افتتاح متروی پرند و بهرهبرداری از ۴ هزار و ۳۸۱ واحد مسکونی در این شهر جدید گفت: متروی شهر پرند بعد از ۱۸ سال چشمانتظاری مردم به بهرهبرداری رسید. از آذر سال گذشته با بازدید رئیسجمهور از شهر جدید پرند دستورات لازم برای تکمیل متروی پرند صادر شد. در یک سال گذشته مجموعه وزارت راه و شهرسازی، اعضای شورای شهر تهران، شهردار و قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا، همه تلاش کردند تا متروی پرند تکمیل و تحویل شود.
وزیر راه و شهرسازی ادامه داد: ۶۰ درصد منابع تکمیل پروژه پرند در همین یک سال به پروژه تزریق و سبب تکمیل این پروژه و تحویل آن شد.
بذرپاش با یادآوری اینکه شهر جدید پرند ۵۰۰ هزار نفر جمعیت دارد، توضیح داد: این میزان جمعیت نیاز به حملونقل ایمن داشت که با مترو این مهم محقق شد. حتما از امروز به بعد مردم پرند از حملونقل ایمنتر، ارزانتر و باکیفیتتری با افتتاح متروی پرند برخوردار خواهند شد.
وی با بیان اینکه هماکنون ۳۱ هزار واحد نهضت ملی مسکن در شهر جدید پرند در حال ساخت است، از افتتاح برخی واحدها که مراحل نهایی را طی میکنند، خبر داد و گفت: به مرور از دهه فجر امسال برخی واحدهای نهضت ملی مسکن که به اتمام خواهد رسید، تکمیل و تحویل مردم خواهد شد.
وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه یکی از دغدغههای مجموعه دولت تکمیل باقیمانده واحدهای مسکونی مهر است، توضیح داد: در دولت سیزدهم تلاش کردیم واحدهای باقیمانده مسکن مهر را تحویل مردم بدهیم که امروز نیز ۴ هزار و ۳۸۱ واحد باقیمانده مسکن مهر که بالای ۱۲ سال باقی مانده بود، در پرند تکمیل و تحویل متقاضیان شد.
بذرپاش ادامه داد: هزار و ۲۰۰ واحد مسکن مهر باقیمانده در شهر پرند مشکلات حقوقی دارد که تلاش خواهیم کرد با تشکیل کمیتهای، این واحدها را نیز در مدار ساخت بیاوریم و تعیین تکلیف کنیم. وی تصریح کرد: پرونده مسکن مهر پرند در دولت سیزدهم بسته میشود.
وزیر راه و شهرسازی با یادآوری اینکه ۲۴۰ هزار واحد مسکن مهر ناتمام از سالهای گذشته باقی مانده، گفت: از ۲۴۰ هزار واحد باقیمانده مسکن مهر تحویل داده شده به دولت سیزدهم حدود ۱۱۰ هزار واحد تکمیل و تحویل متقاضیان شد. باقیمانده نیز تا پایان دولت به سرانجام میرسد.
وی درباره خدمات روبنایی شهر جدید پرند نیز گفت: در شهر جدید پرند و در ایام مسؤولیت بنده ۷ مدرسه افتتاح شد. در افتتاحهای پنجشنبه علاوه بر ۴ هزار و 381 واحد مسکونی، یک پارک، یک مسجد و یک مجموعه فرهنگی هم افتتاح شد. به مرور نیز سرانه خدمات فرهنگی، ورزشی و رفاهی در شهرهای جدید تکمیل خواهد شد.
بذرپاش همچنین از بازدید پنجشنبه رئیسجمهور از سایت یکهزار و 500 واحدی نهضت ملی مسکن پرند که مراحل نهایی را طی میکند خبر داد و افزود: در شهر جدید پرند 31 هزار واحد نهضت ملی مسکن در حال ساخت است که یکی از بزرگترین سایتها به شمار میرود. امروز همراه رئیسجمهور از سایتهای نهضت ملی مسکن در حال ساخت بازدید شد که هزار و 500 واحد در مراحل نهایی قرار دارد و مقرر است بتدریج برخی از آنها در دهه فجر امسال به بهرهبرداری برسدند.
وزیر راه و شهرسازی تصریح کرد: از دهه فجر فرآیند تحویل واحدهای نهضت ملی مسکن در سراسر کشور آغاز خواهد شد.
* بازدید رئیسجمهور و وزیر راه و شهرسازی از سایت ۱۴۵ هکتاری نهضت ملی مسکن پرند
رئیسجمهور و وزیر راه و شهرسازی پنجشنبه همچنین از سایت ۱۴۵ هکتاری نهضت ملی مسکن پرند به ظرفیت احداث ۱۱ هزار واحد مسکونی که عملیات خاکبرداری و آمادهسازی آنها تکمیل شده است، بازدید کردند.
به گفته آرش صیادی، مدیرعامل شرکت عمران شهر جدید پرند، در شهر جدید پرند ۳۱ هزار واحد نهضت ملی مسکن برای ساخت برنامهریزی شده است که برخی از آنها در مراحل تکمیل، برخی در مراحل مختلف ساخت و برخی نیز در مراحل آمادهسازی زمین قرار دارد.
بر اساس اعلام این مقام مسؤول در شهر جدید پرند، سایت ۱۵۰۰ واحدی نهضت ملی پرند در مراحل تکمیل است که پنجشنبه مورد بازدید رئیسجمهور و وزیر راه و شهرسازی قرار گرفت. همچنین پنجشنبه از سایت ۱۴۵ هکتاری به ظرفیت احداث ۱۱ هزار واحد مسکونی نهضت ملی نیز بازدید شد. عملیات خاکبرداری و آمادهسازی این زمین حدود ۲ ماه است آغاز شده و مقرر است ۱۱ هزار واحد نهضت ملی بزودی بعد از عملیات اجرایی روی این اراضی وارد مرحله ساخت شود.
* متروی پرند به بهرهبرداری رسید
همچنین رئیسی با طی مسیر فرودگاه امام خمینی(ره) تا شهر جدید پرند با قطار شهری، از متروی این شهر به صورت رسمی بهرهبرداری کرد.
این طرح که با پیشرفت 30 درصدی تحویل دولت سیزدهم شده بود، با اعتباری بیش از 750 میلیارد تومان از محل اعتبارات وزارت راه و شهرسازی و 200 میلیارد تومان از محل بودجههای عمومی دولت تامین اعتبار و تکمیل شد.
خط متروی شهر جدید پرند به طول 50 کیلومتر از ایستگاه شاهد در خط یک به سمت شهر جدید پرند امتداد مییابد و بر همین اساس شهروندان میتوانند از تجریش تا پرند و بالعکس را مستقیم و با مترو طی کنند.
مطالعات پروژه خط متروی تهران - پرند سال 1384 توسط وزارت راه و شهرسازی آغاز شد. عملیات اجرایی این پروژه سال 1390 شروع شد و سال 1391 اجرای کل طرح به شهرداری تهران واگذار شد. بخشی از این طرح در محدوده حدفاصل ایستگاه شاهد تا شهر آفتاب به طول 4 کیلومتر ابتدای سال 1395 و بخش دیگر از ایستگاه شهر آفتاب تا فرودگاه امام خمینی(ره) به طول 26 کیلومتر مرداد 1396 تکمیل شد و مورد بهرهبرداری قرار گرفت اما قطعه دوم پروژه متروی شهر جدید پرند به طول 19 کیلومتر از فرودگاه امام خمینی(ره) تا شهر جدید پرند به دلیل محدودیتهای مالی و سایر مشکلات متوقف ماند.
رئیسجمهور آذر سال گذشته در نخستین برنامه سفر یکروزه خود به شهرستان رباطکریم، از روند احداث خط متروی شهر جدید پرند بازدید کرد. رئیسی همچنین فروردین امسال در سفر به رباطکریم به مسؤولان دستور داد هر چه سریعتر موانع تکمیل خط مترو برداشته شود.
ایستگاه شهر پرند در واقع آخرین ایستگاه در توسعه جنوبی خط یک محسوب میشود که هدف اصلی آن دسترسی و اتصال شهر جدید پرند به شبکه سراسری متروی تهران و ارائه سرویس حملونقل به مسافران شهر جدید پرند و مناطق اطراف با قیمت بسیار نازل است و جز حملونقل سریع، حذف اثرات زیستمحیطی استفاده از سوخت فسیلی و صرفهجویی قابل ملاحظه در هزینه و وقت مسافران را در پی دارد.
شهر جدید پرند در 30 کیلومتری جنوب غرب تهران و در مسیر آزادراه تهران - ساوه در مجاورت فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ره) واقع شده است و روزانه بیش از 30 هزار نفر بین تهران و پرند تردد میکنند.
***
افتتاح مسجد، مرکز درمانی و بوستان پرند
پنجشنبه ۹ آذر با حضور رئیسجمهور، وزیر راه و شهرسازی و دیگر مسؤولان، برخی خدمات روبنایی همچون مسجد ثارالله و مرکز خدمات جامع سلامت شهید زینت اسدی لاری افتتاح شد. همچنین یک بوستان نیز در پرند افتتاح شد.
به گفته آرش صیادی، مدیرعامل شرکت عمران شهر جدید پرند، مسجد ثارالله پرند در زمینی به مساحت ۷۱۵ مترمربع و با اعتبار ۸ میلیارد تومان و مرکز خدمات جامع سلامت پرند نیز در مساحت ۷۰۰ هزار مترمربع و با هزینه ۹ میلیارد تومان و یک بوستان در شهر پرند تکمیل شد و به بهرهبرداری رسید.
ارسال به دوستان
متروی پرند - تهران افتتاح شد استفاده روزانه 15 هزار مسافر از این خط
پرند تا تجریش با یک بلیت
* گفتوگو با معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران؛ کاهش روزانه تا 10 هزار تردد خودرو به پایتخت با راهاندازی متروی پرند
گروه اجتماعی: پس از افتتاح رسمی ایستگاه متروی پرند که پنجشنبه گذشته با حضور رئیسجمهور، وزیر راه و شهرسازی و مدیران شهری انجام شد، امروز این ایستگاه اقدام به مسافرگیری میکند تا شهروندان ساکن پرند و مسیرهای بین راهی پس از 18 سال انتظار سفر با خط متروی پرند - تهران را تجربه کنند. این خط مترو به طول ۵۰ کیلومتر است و روزانه بین ۱۳ تا ۱۵ هزار نفر قابلیت جابهجایی دارد. این خط متروی طولانی از ایستگاه شاهد، گلزار شهدا و حرم مطهر تا فرودگاه امام به فاصله ۳۰ کیلومتر و ۲۰ کیلومتر از فرودگاه امام تا شهر پرند، نقطه عطفی برای دسترسی آسان و کمهزینه شهروندان از تهران به پرند و برعکس است. طبق گزارشهای موجود روزانه ۸۰۰ هزار خودرو از حومه تهران وارد این کلانشهر میشوند که بیشتر آنها تکسرنشین هستند؛ ترددهای متعددی که علاوه بر مصرف بالای بنزین، آلودگی هوا را افزایش میدهد. حال با توجه به توسعه شبکه ریلی قطار شهری، بیشک شاهد کاهش میزان تردد خودروهای شخصی خواهیم بود. در این میان یک حساب و کتاب سرانگشتی نشان میدهد دولت و مردم در مسیر تردد بین تهران و پرند ماهانه حداقل ۷۶ میلیارد تومان برای سوخت هزینه میکنند که با راهاندازی ایستگاه متروی پرند، صرفهجویی قابل توجهی در این زمینه میشود. در حال حاضر 85 هزار خانوار در شهر پرند ساکن هستند و حدود نیمی از آنها به عنوان شاغل هر روز به تهران سفر میکنند.
معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران در گفتوگو با «وطن امروز» راجع به محاسن راهاندازی خط متروی تهران – پرند، با اشاره به کاهش میزان ترافیک و آلودگی هوا همچنین کاهش هزینه رفت و آمد مسافران در این مسیر گفت: از آنجا که بخش عمده خودروهای ورودی روزانه به تهران از جنوب غرب است، بنابراین راهاندازی خط متروی تهران - پرند به دلیل کاهش حجم تردد خودروها کمک شایانی به کاهش میزان آلودگی هوا، مصرف سوخت و ترافیک در کلانشهر تهران میکند.
محسن هرمزی با بیان اینکه پیشبینیها حکایت از سفر روزانه 15 هزار مسافر در این خط دارد، افزود: البته اکنون به دلیل کمبود واگن، سر فاصله قطارها چند ساعت خواهد بود که تلاش میشود حداقل در اول صبح و عصر سرفاصله ترددها کاهش یابد تا با تکمیل ناوگان و تجهیزات، تا سال آینده نیازها برطرف و میزان ترددها با افزایش واگنها بیشتر شود.
وی در ادامه افزود: با افتتاح ایستگاه پرند طول خطوط مترو به ۳۰۳ کیلومتر میرسد و تعداد ایستگاهها به ۱۵۵ ایستگاه میرسد. هفته اول، متروی پرند به صورت رایگان ارائه خدمات خواهد داشت.
هرمزی افزود: در فاز اول ۲ رام قطار در این خط تردد خواهد کرد. از روز شنبه به صورت رسمی از ساعت ۶ صبح در خدمت مردم هستیم. با تکلیف شورای شهر، هفته اول متروی پرند رایگان است.
وی تأکید کرد: تلاش میکنیم صبحها و بعدازظهرها در ایام پیک، خدماتدهی بیشتری داشته باشیم. اوایل سرفاصله حرکت قطارها حدود یک ساعت است.
معاون شهردار تهران به قرارداد خرید ۷۹۱ دستگاه واگن جدید از کشور چین اشاره و اظهار کرد: با مساعدت شخص رئیسجمهور و اضافه شدن واگنها تا سال آینده، این سرفاصله کمتر خواهد شد.
هرمزی بیان داشت: پیشنهاد ما برای نرخ بلیت ۱۳ هزار تومان است که البته منوط به بررسی کارشناسی و تصویب شورای شهر است. البته میدانید بهای تمامشده خدمات برای ما در این خط بیش از ۲۸ هزار تومان است.
معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران افزود: علت عدم تکمیل برخی ایستگاهها طی سالهای پیش این است که پروژه از یک بازهای به بعد یعنی از سال ۹۶ که فرودگاه امام(ره) افتتاح شد، به دلیل عدم تخصیص بودجه کاملاً دچار تعطیلی شد.
وی عنوان کرد: در دوره جدید مدیریت شهری و دولت جدید، سنگ بنای جدیدی گذاشته شد و واقعیت این است که با حضور رئیس جمهور در شهر پرند، منابع پایداری به پروژه تزریق و مشخصاً باعث شد بعد از قریب ۱۸ سال، امروز این اتفاق خوب رقم بخورد.
معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران ادامه داد: با شیبی که در تامین منابع داریم، امیدواریم برای سال آینده ایستگاه واوان و تمام ایستگاههای تکمیلی را به خط متروی تهران متصل کنیم.
وی گفت: در پروژه متروی پرند و حتی در کل شبکه متروی تهران متاسفانه با کمبود فزاینده ناوگان روبهرو هستیم. امروز متوسط سرفاصله حرکت قطارها در برخی خطوط ۷ دقیقه است و در برخی خطوط متاسفانه ۱۵ دقیقه مردم را در سکو نگه میداریم و این میراثی است که به این دوره مدیریت شهری رسیده است، چرا که نوسازی ناوگان در دورههای قبل انجام نشده است.
هرمزی ادامه داد: امروز تقریباً به ۱۵۰۰ واگن نیاز داریم تا بتوانیم سرفاصله را بر اساس زیرساختی که آماده کردهایم به زیر ۳ دقیقه برسانیم و بتوانیم بهتر به مردم خدمت کنیم.
* شهرداری برای تکمیل پروژه ۸۰۰ میلیارد تومان هزینه کرد
شهردار تهران درباره هزینه احداث متروی پرند گفت: شهرداری تهران بالغ بر ۸۰۰ میلیارد تومان تجهیزات و امکانات فراهم کرد. دولت نیز بالای هزار میلیارد تومان برای تکمیل این خط هزینه کرد.
علیرضا زاکانی در ابتدای مراسم راهاندازی متروی تهران - پرند با بیان اینکه اقدام مناسبی با تلاش وزارت راهوشهرسازی، قرارگاه خاتم و شهرداری تهران شکل گرفت و شرایط ویژهای برای این شهر رقم زده شد، اظهار کرد: یکی از مهمترین برنامههای ما توسعه خطوط مترو است. سال ۱۴۰۰ ما ۲۵۷ کیلومتر خط مترو با ۱۴۰ ایستگاه تحویل گرفتیم.
وی با یادآوری تلاشهای انجام شده برای تکمیل خطوط نیمهکاره مترو اضافه کرد: امروز ۳۰۳ کیلومتر خط و ۱۵۵ ایستگاه مترو در شهر تهران وجود دارد. یک حرکت جدی در این راستا شده است.
زاکانی ادامه داد: امسال در شورای شهر تأکید ویژهای بر گسترش حملونقل تهران شد، به طوری که حدود ۴۳ درصد منابع بودجه امسال برای این منظور در نظر گرفته شد.
شهردار تهران به روند توسعه خطوط مترو پرداخت و گفت: هر ۷ خط تهران تقریباً تمام شده و تا ۲ سال آینده الحاقات آن نیز تا انتها تمام خواهد شد. عملیات اجرایی خط ۱۰ مترو نیز با توافق با قرارگاه خاتم شروع شده است. امیدواریم عملیات عمرانی خط ۹ و ۱۱ نیز همین امسال شروع شود. عملیات عمرانی خط ۸ نیز انشاءالله سال 1403 آغاز میشود.
وی با تاکید بر اینکه مسیر توسعه مترو امروز یک سرعت ویژه دارد، افزود: با عنایت رئیسجمهور گامهای اساسی برای توسعه مترو برداشته شده است.
زاکانی افزود: ارزش این پروژه به ارزش روز ۶ همت برآورد میشود. شهرداری تهران بالغ بر ۸۰۰ میلیارد تومان تجهیزات و امکانات فراهم کرد. دولت نیز بالای ۱۰۰۰ میلیارد تومان برای تکمیل این خط هزینه کرد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از بازیگری ایران برای ایجاد ائتلاف امنیتی و نظامی در منطقه
استراتژی امنیت بومی غرب آسیا
گفتوگوی سرلشکر باقری با وزیر دفاع عربستان
گروه سیاسی: رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در گفتوگوی تلفنی با وزیر دفاع عربستان سعودی بر آمادگی ایران برای ارتقای روابط نظامی با عربستان تاکید کرد.
به گزارش «وطن امروز»، یکی از سیاستهای اصلی جمهوری اسلامی ایران برای منطقه، برقراری امنیت بدون مداخله کشورهای بیرون از منطقه است. در پوشش این سیاست کلان، خروج آمریکا از خاورمیانه به عنوان یکی از پیششرطهای تحقق امنیت در سایه بازیگری فعال کشورهای منطقه دنبال میشود.
در سالهای گذشته برخی کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی تمام اهتمام خود را معطوف به تثبیت حضور آمریکا در منطقه کردند و این حضور را به عنوان یک اهرم امنیتآفرین توجیه میکردند. عقد قراردادهای نظامی نجومی با آمریکا تا جایی پیش رفت که حتی دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا نیز سعودیها را «گاو شیرده» توصیف کرد که سود میلیاردی برای صنعت نظامی این کشور دارند. با این حال ناتوانی سعودیها در جریان جنگ یمن، عربستان را نیز به این جمعبندی رساند که امنیت خود را با استمداد از بازیگران بیرونی نمیتواند به دست آورد. موضوع عربستان تا حد قابل توجهی درباره دیگر کشورهای منطقه نیز صدق میکند و آنها نیز در سالهای اخیر با عبرت گرفتن از تجربه گران و شکستخورده سعودیها به این جمعبندی رسیدند که کلید حفظ و تثبیت امنیت منطقه در دست بازیگران خارج از منطقه نیست.
برآیند حوادث منطقه نیز نسبتا گویای این واقعیت است که کشورهای منطقه در حال رسیدن به اجماع برای همگرایی جهت حفظ امنیت خود با حضور نیروهای نظامی منطقهاند. در جدیدترین مورد رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با وزیر دفاع عربستان سعودی به صورت تلفنی گفتوگو کرد و بر آمادگی ایران برای ارتقای روابط نظامی با عربستان تاکید کرد. سرلشکر محمد باقری در این گفتوگو با اظهار خرسندی از توسعه روابط دوستانه بین ۲ کشور و قدردانی از دولت عربستان سعودی برای میزبانی اجلاس فوقالعاده سران کشورهای اسلامی، آمادگی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را برای ارتقای روابط نظامی بین ۲ کشور اعلام کرد.
خالد بنسلمان نیز در این گفتوگو از ارتقای سطح همکاریهای نیروهای مسلح ۲ کشور استقبال کرد. در این گفتوگو به مسائل مهم جهان اسلام نیز پرداخته شد و طرفین از یکدیگر برای سفر به ایران و عربستان دعوت کردند.
هرچند با توجه به آغاز مجدد روابط تهران - ریاض هنوز ارتباطات 2 کشور را باید در سطح ترسیم چشم اندازهای همکاری تحلیل کرد اما اعلام آمادگی ایران برای ارتقای روابط نظامی با عربستان نشان از پدیدار شدن عزمی برای تثبیت امنیت پایدار با بازیگری کشورهای منطقه دارد. از سوی دیگر با توجه به تیره شدن روابط ایران و عربستان در یک دهه گذشته، اعلام آمادگی و استقبال 2 طرف برای گسترش روابط نظامی و امنیتی را بیش از پیش میتوان واجد اهمیت و آن را به مثابه کاتالیزوری برای گسترش و تعمیق مناسبات تهران و ریاض در عرصههای دیگر دانست.
* برگزاری رزمایش مشترک ایران و عمان در تنگه هرمز
همزمان با تماس تلفنی سرلشکر باقری با خالد بنسلمان و تاکید طرفین بر گسترش روابط امنیتی و نظامی، رزمایش دریایی امداد و نجات با حضور شناورهای رزمی و واحدهای پروازی نظامی نیروهای دریایی جمهوری اسلامی ایران و سلطنت عمان، در شمال اقیانوس هند و تنگه هرمز برگزار شد. در این رزمایش که روز پنجشنبه به منظور ارتقای آمادگی رزمی و اجرای توافقات به عملآمده پیرامون سناریوهای امنیت دریایی برگزار شد شناورهای رزمی و واحدهای پروازی نیروی دریایی ارتش، نیروی هوایی ارتش، نیروی دریایی سپاه پاسداران، اداره بنادر و دریانوردی، دریابانی فراجا و نیروی دریایی سلطنت عمان در محدوده آبهای شمال اقیانوس هند و تنگه هرمز حضور داشتند.
به گزارش روابط عمومی ارتش، در این رزمایش یکروزه، بالگردهای نظامی ۲ کشور، همزمان با عملیات رصد و پایش تردد شناورهای نظامی و تجاری توسط پهپادهای جمهوری اسلامی ایران و هواپیماهای شناسایی نیروی هوایی ارتش در شمال اقیانوس هند و تنگه هرمز در حضور رؤسای کمیته مشترک دوستی نظامی ۲ کشور در صحنه رزمایش، از یگانهای رزمی سطحی پشتیبانی کردند. طرحریزی، هماهنگی و یکنواختی در اجرای موفق سناریوهای مختلف بین واحدهای رزمی شناوری و پروازی ۲ کشور و اشراف کامل اطلاعاتی و اثربخشی فرماندهی و کنترل مشترک بر عملیات پیشبینیشده، نشاندهنده توانمندی و نقش مهم جمهوری اسلامی ایران و سلطنت عمان در تامین امنیت شاهراه انرژی جهان، تنگه هرمز، خلیجفارس و دریای عمان بدون حضور نیروهای فرامنطقهای است.
رزمایش مشترک ایران و عمان در تنگه هرمز در شرایطی برگزار شد که خردادماه امسال فرمانده نیروی دریایی ارتش از شکلگیری ائتلافهای جدید منطقهای و فرامنطقهای خبر داد و گفت: ائتلاف مشترک نیروی دریایی ایران با کشورهای منطقه از جمله عربستان، امارات، قطر، بحرین و عراق بزودی شکل میگیرد. دریادار شهرام ایرانی در زمان اعلام این خبر همچنین گفته بود: تقریبا همه کشورهای حوزه شمال اقیانوس هند به این باور رسیدهاند که باید در کنار جمهوری اسلامی ایران قرار گیرند و به صورت مشترک با همافزایی قابل توجه امنیت را برقرار کنند.
پیش از این نیز در سالهای اخیر جمهوری اسلامی ایران رزمایشهای مشترکی با چین و روسیه برگزار کرده بود که با واکنش منفی و هراس آمریکا از کاهش ضریب نفوذش در خلیجفارس و دریای عمان حکایت داشت. در این شرایط تشکیل یک ائتلاف دریایی با حضور کشورهای منطقه، حضور نظامی آمریکا در منطقه را بیش از پیش غیرقابل توجیه و بلاموضوع خواهد کرد.
* خروج نظامی آمریکا از منطقه تسریع میشود؟
گسترش مناسبات نظامی کشورهای منطقه را میتوان روزشماری برای تسریع خروج آمریکا از منطقه دانست؛ مسالهای که ایران به طور ویژه بعد از ترور سردار شهید حاجقاسم سلیمانی نیز بر آن تاکید داشته است.
تضعیف اعتبار این باور که آمریکا میتواند برای کشورهای منطقه امنیتآفرین باشد یک روی سکه تثبیت امنیت خاورمیانه با بازیگری فعال دولتهایش است که در سالهای اخیر تا حد زیادی محقق شده است. تشکیل ائتلاف منطقهای که زمزمههای آن نیز این روزها به گوش میرسد و در مواردی همچون برگزاری رزمایش مشترک با عمان در تنگه هرمز خود را نشان داد روی دیگر این سکه است.
این ائتلاف منطقهای در شرایطی با محوریت ایران در حال شکلگیری است که آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره سیاست انزوای ایران در خاورمیانه را پیگیری میکردند؛ سیاستی که در مواردی به طرحهای شکستخوردهای همچون تشکیل «ناتوی عربی» نیز ختم شد؛ طرحی که قرار بود دولتهای عربی منطقه را وارد یک ائتلاف ضدایرانی کند.
با این حال محوریت یافتن جمهوری اسلامی ایران در مناسبات نظامی منطقه و حرکت به سمت تاسیس یک ائتلاف امنیتآفرین را باید شکستی برای سناریوهای غربی در راستای انزوای کشورمان دانست. شکست این انزوا و بیاعتباری ایده امنیتآفرینی آمریکا، فضای منطقه را برای خروج آمریکا آماده میکند.
* دیپلماسی دفاعی را در بالاترین سطح پیش میبریم
امیر دریادار شهرام ایرانی، فرمانده نیروی دریایی ارتش نیز روز گذشته در پیشخطبههای نماز جمعه تهران با بیان اینکه امروز ما با بهرهگیری از دانش و تخصص نیروی انسانی خودمان و هدایت فرمانده کل قوا مسیر دریاها را پشت سر گذاشتهایم، اظهار کرد: امروز این افتخار به دست ایرانیها رقم خورده است. امروز به برکت انقلاب نه دریاهای جنوب، بلکه در دریای خزر هم آخرین نمونههای پیشرفت ما به حرکت درآمده است و ناوشکن دیلمان در دریای شمال اجرای ماموریت میکند. وی افزود: توجه به دیپلماسی دفاعی و برقراری روابط بینالملل از وظایف نیروی دریایی ارتش است که در بالاترین سطح در حال اجراست. هیچ نقطه از جهان نیست که پرچم جمهوری اسلامی برافراشته نشود. ما پرچم کشور را با زیباترین شکل در اقصی نقاط اقیانوسهای جهان بالا نگه میداریم. ایرانی تاکید کرد: امروز این افتخار را داریم که ناوشکن جماران در خلیج عدن تامین دریانوردی میکند. امروز امنیت این دریاها با بالاترین کیفیت برای تجارت دریایی تامین میشود. من به عنوان یک سرباز کوچک به وجود تکتک جوانانی که در راستای اجرای اهداف فرمانده کل قوا در زمینه افزایش توان و قدرت ایران تلاش میکنید افتخار میکنم. فرمانده نیروی دریایی ارتش یادآور شد: ناوشکن البرز در دریای سرخ ماموریت تامین امنیت کشتیرانی را عهدهدار است. اقتصاد دریا امروز به کمک نیروی دریایی ارتش در بالاترین کیفیت، تامین امنیت میشود و دریانوردانی که به شکوفایی اقتصاد کشور کمک میکنند، در امنیت کامل هستند.
***
اولین ناوشکن نیروی دریایی سپاه تا پایان سال ملحق میشود
رئیس گروه ساخت شناورهای سطحی وزارت دفاع گفت: نخستین ناوشکن نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نام شهید صیاد شیرازی تا پایان سال جاری به یگان رزم این نیرو ملحق خواهد شد.
به گزارش ایسنا، دریادار داوود قلیزاده، با اعلام این خبر گفت: این ناوشکن مراحل نهایی ساخت خود را میگذراند و قرار است تا پایان سال جاری رونمایی شود. این ناوشکن در خلیج فارس عملیاتی میشود. وی از تجهیز ناوشکن دیلمان به موشکهای پدافندی عمود پرتاب نواب خبر داد و افزود: ناوشکن دیلمان نسبت به نمونههای دیگر از کلاس موج پیشرفتهتر است که مهمترین این تغییرات در حوزه پیشران، مخابرات، رادار و تجهیزات رزمی است.
با تجهیز نیروی دریایی سپاه به ناوشکن، حوزه ماموریتی این نیرو و توان آن برای حضور در آبهای دور نیز بیشتر خواهد شد. پیش از این نیز برنامه ساخت شناورهای کلاس شهید سلیمانی (اولین شناورهای مجهز به موشکهای عمود پرتاب) هم در دستور کار نیروی دریایی سپاه بود که یک نمونه آن سال گذشته عملیاتی شد و فروندهای دیگر این شناور نیز در حال ساخت است.
ارسال به دوستان
وزیر ارشاد خبر داد
خودکفایی تولید کاغذ کتب درسی
آیین خودکفایی در تولید کاغذ مورد نیاز کتب درسی کشور با حضور محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از مسؤولان لشکری و کشوری و همچنین اهالی فرهنگی در کارخانه چوب و کاغذ مازندران برگزار شد. در این مراسم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به تسریع گامهای بعدی خودکفایی گفت: این اقدام هدیه دولت به مردم ایران است و انشاءالله سایر گامها هم بزودی برداشته خواهد شد و خودمان را در نقطه بالایی در حوزه فرهنگ، کتاب و نشر در زیرساخت و صادرات کاغذ خواهیم دید. وی همچنین تصریح کرد: زیر ساختها قبلا بوده است ولی روزی که کارخانه را در ابتدای دولت تحویل گرفتیم، مجموعهای به هم ریخته و به تعبیر استاندار فروپاشیده بود. واقعا نگرانکننده بود هر مدیرعاملی چند ماه میآمد ولی نمیتوانست کار را به سرانجام برساند. آقای نیکبین ایستادند و دولت و استاندار حمایت کردند و این اتفاق مهم رخ داد. زیرساختها مهیا بود ولی روحیه کار و جهاد میخواست که به وجود آمد.
محمدمهدی اسماعیلی با تاکید بر تحقق وعده دولت بر خودکفایی افزود: خدای متعال را شاکرم که در کمتر از 2 سال به وعدهای که دولت داده بود و مطالبه رهبر انقلاب از دولتهای مختلف بود و از عدم اجرای آن گلایه داشتند با همت همه عزیزان در کمتر از 2 سال گام اولیه آن برداشته شد و انشاءالله سایر گامها هم بهزودی برداشته خواهد شد و خودمان را در نقطه بالایی در حوزه فرهنگ، کتاب و نشر در زیرساخت و صادرات کاغذ خواهیم دید. تولید کاغذ مورد نیاز آموزشوپرورش برای ۱۵۵ میلیون کتاب درسی به صورت صددرصد داخلی انجام میشود که ۴۵ هزار تن برای چاپ کتب درسی و ۵ هزار تن برای جلد کتاب است. همچنین، در شیراز نیز یک مجموعه جدید در حوزه کاغذ آماده بهرهبرداری است که با بهرهبرداری این مجموعه عظیم نزدیک به ۵۰ هزار تن به تولید کاغذ داخلی کشور اضافه خواهد شد و تا پایان سال ۱۴۰۲ ظرفیت تولید داخلی به حدود ۱۳۰ هزار تن خواهد رسید.
ارسال به دوستان
تبدیل سازههای ناامیدی به نمادهای پیشرفت
محمد نجارصادقی: آرزوی 18 ساله افتتاح متروی پرند بالاخره محقق شد. از آذر سال 88 که کلنگ ساخت نخستین مسکن مهر در شهر پرند زده و عنوان پرطمطراق نخستین شهر هوشمند ایران برای آن انتخاب شد صحبت از ایجاد مترویی بود که ساکنان این شهر جدید بتوانند در کمتر از یک ساعت به پایتخت برسند. البته رویابافی متروی پرند از سال 84 شروع شده بود؛ زمانی که نخستین گروههای جمعیتی در این منطقه ساکن شدند. به هر ترتیب سال 89 موضوع احداث پروژه متروی پرند به تصویب رسید. اقدامات اجرایی زیرساختی در دولت دهم آغاز شد و تا سال 92 ادامه یافت. در دولت یازدهم این پروژه تا حدودی به بایگانی فرستاده شد تا جایی که سال 1400 تنها با 30 درصد پیشرفت فیزیکی به دولت سیزدهم رسید.
حالا میتوان متروی پرند را یکی دیگر از پروژههای نیمهتمامی دانست که پروندهاش در دولت سیزدهم بسته شده است. از این دست پروژههای به نتیجهرسیده در یکی دو سال اخیر میتوان به فرودگاه سنندج، بیمارستان شهریار، فاز جدید آزادراه تهران - شمال و پروژههای مختلف انتقال آب اشاره کرد. به طور کلی یکی از کلان سیاستهای این دولت پیگیری و تکمیل پروژههایی است که به بهانههای مختلف متوقف شده بودند که از آن به عنوان «نهضت تکمیل پروژههای نیمهتمام» یاد میشود.
نکته جالب اینجاست که سیدابراهیم رئیسی حداقل ۲ بار به صورت شفاف اتمام این پروژه را مطالبه کرده بود. رئیسجمهور ۱۷ آذر سال گذشته در جریان سفر استانی به پرند، از پروژه خط متروی تهران - پرند نیز بازدید کرد و در آن بازدید در جریان مشکلات موجود بر سر آغاز بهرهبرداری از این ایستگاه قرار گرفت و دستور داد با همکاری وزارتخانههای راه و شهرسازی و نیرو مشکلات متروی پرند رفع شود.
طبق دستور رئیسجمهور، مقرر شد املاک در نظر گرفتهشده توسط شرکت عمران شهرهای جدید برای تهاتر بدهیها و تامین منابع مالی لازم برای خریداری تجهیزات و اتمام عملیات عمرانی باقی مانده پروژه به شرکت مترو، به صورت یکجا و براساس قرارداد منعقده در اختیار پیمانکاران مربوط قرار گیرد اما با گذشت ۴ ماه از این موضوع، کارسازی واگذاری کل اراضی و تهاتر مدنظر صورت نپذیرفته و این امر موجب انباشت مطالبات پیمانکاران شد.
رئیسجمهور در جریان بازدید از متروی پرند دستوراتی نیز درباره تامین برق این خط داد چراکه در زمینه تامین نیروی برق پروژه از محل نیروگاه شهر پرند و به صورت انشعاب برق برای خط مترو، از آنجا که تامین مالی طرح از محل امور عمرانی بوده و شهرداری تهران صرفا نقش دستگاه اجرایی آن را ایفا میکرد لذا ضروری بود وزارت نیرو نسبت به تامین ۱۵ مگاوات نیروی برق مورد نیاز (۲ فیدر 5.7 مگاواتی) همکاریهای لازم را صورت بخشیده و هزینههای مترتب بر آن، توسط هر مرجعی که دولت صلاح میدانست، پوشش داده میشد. این موضوع فروردینماه سال جاری نیز از سوی وی پیگیری شد.
اغلب این عقبماندگی ناشی از این بود که دولتها به دلیل رویکرد سیاسیای که داشتند نمیپذیرفتند پروژههایی را که در دولت پیش از خود شروع شده بود ادامه دهند و به نتیجه برسانند و پروژههای جدیدی را برای خود تعریف میکردند، پروژههای بزرگ و ملیای که مسلما در 8 سال به پایان نمیرسد و این سیکل معیوب تنها باعث تکثیر هر چه بیشتر پروژههای نیمهتمام میشد.
نکته تاریک در این باره واکنش مسؤولان دولتهای یازدهم و دوازدهم است. هر پروژه نیمهتمامی که در دولت سیزدهم به پایان میرسد تیمی از مسؤولان دولت قبل میگویند این پروژه را ما کلید زدیم و حالا دولت سیزدهم به نام خود زده است(!)
این واکنشها البته در فضای عمومی و رسانهای بازتاب حداقلی پیدا میکند، چرا که معیار و سنجش به پایان رسیدن یک پروژه امکان استفاده از سوی مردم به عنوان جامعه هدف آن است. زمانی مردم طعم شیرین خدمت را میچشند که آن را در زندگی روزمره خود ببینند. فرودگاهی که تبدیل به لانه پرندگان شده یا بیمارستانی که محل انبار تجهیزات بلااستفاده است هیچ نفعی برای مردم ندارد، در نهایت سازهای است که باعث ناامیدی آنها نسبت به مسؤولان میشود. رهبر معظم انقلاب در دیدار شهریور امسالشان با اعضای هیات دولت و رئیسجمهور تاکید ویژهای بر پیگیری و به نتیجه رساندن پروژهها داشتند و به سرانجام رساندن کارها و طرحهای زیاد نیمهتمام، حل مساله ناترازی بانکها، مقابله با دلالی و واسطهگری را از جمله اقداماتی خواندند که اجرای آنها تأثیر سریعی در کاهش تورم خواهد داشت.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با اسرای فلسطینی آزاد شده در مبادله اخیر درباره جنایات صهیونیستها در زندان
راویان مظلوم فلسطین
* آزاده فلسطینی: خداوند شهید قاسم سلیمانی و همه شهدایی را که در کنار مقاومت ایستادند، رحمت کند/ * رژیم صهیونیستی پس از اتمام آتشبس 7 روزه، حملات وحشیانه به غزه را از سر گرفت
محمدعلی حسننیا: سالهاست زندان، شکنجه و تحقیر اسرای فلسطینی از روشهای رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین است. این موضوع شامل همه میشود و زن و کودک و پیر و جوان نمیشناسد. انواع شکنجه از زندان انفرادی گرفته تا شوک الکتریکی یا گرسنگی و تحقیر سالهاست که علیه فلسطینیها استفاده میشود. از همه مهمتر اینکه این شکنجهها با قرار بازداشتهای موسوم به «اداری» تشدید میشود و در این دوران با برچسب امنیتی به اسرا هیچ اجازه ملاقاتی با خانوادههایشان به آنها داده نمیشود.
حماس و جهاد اسلامی بعد از عملیات توفان الاقصی یک شرط بزرگ داشتند و آن هم آزادی اسرای فلسطینی بویژه زنان و کودکان در بند بود. در ابتدای تهاجم رژیم صهیونیستی به نوار غزه، بنیامین نتانیاهو تنها یک حرف میزد و آن نابودی حماس و آزادی اسرای اسرائیلی بود اما پس از ناکامی رژیم اشغالگر در دستیابی به اهداف تعیین شده، با وساطت کشورهایی مانند قطر و مصر روند تبادل اسرا در 7 مرحله انجام شد و طی آن 240 زندانی فلسطینی از بند صهیونیستها نجات یافتند. در این بین 71 نفر از اسرای آزادشده زن و 169 نفر هم کودک هستند که هر کدام کولهباری از غم و درد و رنج ناشی از حضور در زندانهای رژیم اشغالگر را به دوش میکشند و زخم جنایتهای صهیونیستها بر روح و جان آنها نشسته است. در همین ارتباط خبرنگار «وطن امروز» با تعدادی از اسرای فلسطینی آزاد شده درباره شرایط زندان و سختیهای آن گفتوگو کرده است که در ادامه میآید.
***
1- فرید عبداللطیف نجم: این اسیر فلسطینی روز یازدهم نوامبر 2013 به اتهام تلاش برای حمله با سلاح سرد به یک سرباز صهیونیست بازداشت و به 4 سال حبس محکوم شد. او 3 بار بازداشت شده است و در مرحله آخر به یک سال و نیم زندان محکوم شد. رژیم اشغالگر اسرائیل برای نخستین بار نجم را سال 2006 دستگیر و به 16 ماه زندان محکوم کرد و پس از آزادی، سال 2007 و بار دیگر سال 2013 دستگیر شد. وی برای آخرینبار سال 2022 آزاد شد اما دوباره بعد از عملیات توفان الاقصی توسط صهیونیستها بازداشت شد که در تبادل اسرا بین حماس و اسرائیل چند روز قبل به کرانه باختری بازگشت.
نجم در گفتوگو با خبرنگار «وطن امروز»، با اشاره به اینکه بسیار خوشحالم دوباره به جمع خانوادهام بازگشتم، گفت: از همینجا به مردم ایران سلام میکنم. من 2 روز بعد از آزادی خود هم در کانال اطلاعرسانیام به مردم ایران درود فرستادم که خوشا به حال این مردم که در کنار ملت فلسطین ایستادهاند. آزاده زن فلسطینی با بیان اینکه اسرائیلیها من را به اتهام واهی حمل سلاح به زندان انداختند، افزود: من 3 بار زندانی بودم و در مورد آخر به حبس محکوم نشدم و در انتظار محاکمه بودم که توسط نیروهای مقاومت فلسطین آزاد شدم.
خانم عبداللطیف نجم در ادامه این گفتوگو با تاکید بر اینکه من به استواری مردم غزه عزیز درود میفرستم و به آنها میگویم انشاءالله خداوند شهدایشان را بپذیرد، زخمهایشان را شفا دهد و اسیرانشان را آزاد کند، ادامه داد: مقاومت دلاورانه هر کاری برای مردم ما انجام داده است. خداوند به آنها قوت بدهد تا به غزه کمک کنند. قلب ما با آنهاست و با استواری برای آنها دعا خواهیم کرد؛ انشاءالله اشغالگر از بین خواهد رفت. من هم به همه کسانی که همه جا کنار ما بودند درود میفرستم؛ چه در ایران و چه در عراق، سوریه، لبنان و یمن. آزاده زن فلسطینی به شرایط زندان اشاره کرد و گفت: شرایط زندان پس از حوادث 7 اکتبر بسیار بد بود، زیرا مسؤولان زندان همه وسایل برقی را خارج کرده و به زندانیان زن و مرد فشار آوردند. آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده و از ارتباط آنها با بیرون جلوگیری کرده و زندانیان زن را مورد ضرب و جرح قرار داده و به روی آنها گاز فلفل میپاشیدند و آنها را در سلول انفرادی قرار داده بودند. شرایط بسیار سختی به دلیل کمبود آب و غذا بود و در واقع از سیاست گرسنگی علیه ما استفاده کردند. این سختترین روزهایی بود که ما در این سالها شاهد آن بودیم.
وی در پایان این گفتوگو پیامی هم برای مردم ایران داشت: از دوران کودکی به یاد دارم که ایران و مردم این کشور همواره در کنار ما بودند و از ملت ما شجاعانه حمایت کردند. خداوند شهید قاسم سلیمانی و همه شهدایی را که در کنار مردم و مقاومت دلیرانه ایستادند، رحمت کند.
2- سلطان سامر سرحان: این اسیر فلسطینی زمانی که فقط 10 سال و نیم سن داشت توسط اسرائیلیها بازداشت شد. او به خبرنگار «وطن امروز» میگوید: 24 بار بازداشت شدم و آخرین مرحله بازداشتم در 16 سالگی بود که به 30 ماه حبس محکوم شدم ولی در تبادل اسرا آزاد شدم.
وی با اشاره به اینکه دلیل اصلی بازداشتش، گرفتن انتقام پدرش بوده است، ادامه داد: من از همه کسانی که ما را از اسارت آزاد کردند و از همه کسانی که در حمایت از آرمان ما شرکت کردند، تشکر میکنم. سامر با اشاره به شرایط زندانهای اسرائیل بیان کرد: شرایط زندانهای اسرائیل بویژه بعد از 7 اکتبر یعنی عملیات توفان الاقصی بسیار سخت بود. از ابتداییترین حقوق خود مانند غذا، نوشیدنی و حمام محروم بودیم و دائم مورد ضرب و جرح قرار میگرفتیم، تعطیلات نداشتیم، لباسهایمان را از ما گرفته بودند، ملحفه و بالش را هم برده بودند، ما نمیدانستیم بیرون زندان چه خبر است، چون تلویزیون را هم برده بودند، برق و آب را هم قطع کرده بودند. ما را به انواع روشها شکنجه میکردند. هر کس از آن زندان بیرون بیاید، انگار دوباره متولد شده است. هیچ خاطره شیرینی در زندان نیست، همه شکنجه بود و بس! وی با بیان اینکه آخرین بار 25 ماه در حبس بود و به صورت وحشیانهای بازداشت شده بود، بیان کرد: یک روز پس از نماز صبح به خواب رفتم و خوابی زیبا دیدم که مادرم، خواهرم و برادرم در آغوشم هستند و آزاد شدهام؛ این خواب به یمن مقاومت به واقعیت تبدیل شد. باور کنید شرایط زندان به قدری سخت بود که کلمه یا جملهای در وصف آن ندارم که بگویم.
3- نهایه صوان: یکی از زندانیان میانسال که در جریان تبادل اسرا بین حماس و رژیم اشغالگر از زندان آزاد شد، صوان بود. این زن اسیر فلسطینی در گفتوگو با «وطن امروز»، با اشاره به شرایط سخت زندان گفت: ما تا 8 صبح روز جمعه «روزخروج» از آزادی خود مطلع نبودیم. آنها با ما تماس گرفتند و با لباس نماز، بدون اینکه اجازه برداشتن وسایلمان را بدهند، یا حمل چیزی، حتی عکسهایی که خانواده برایمان فرستاده بودند، بیرون رفتیم. وی ادامه داد: وقتی ما را از زندان خارج کردند، در جاده چیزی جز درختان نمیدیدیم. پس از مدتی به المسکوبیه رسیدیم. آنها به ما هشدار دادند نباید جشن بگیریم و خوشحالی کنیم. نهایه درباره برخورد با اسرا پس از عملیات توفان الاقصی گفت: سربازان با کلاه و سپر وارد شدند و به سمت ما گاز اشکآور پرتاب کردند. وی درباره علت ضعف جسمانی خود هم گفت: من در یک اتاق تنگ نگهداری میشدم که تنها یک پنجره کوچک داشت و حتی هوا هم به اندازه کافی نبود. وی با تشکر از همه مردم غزه و محور مقاومت بیان کرد: بهترین خاطره من در زندان این است که با زندانیان و زنان فلسطینی دیگر در زندان آشنا شدم. درد و رنج آنها بسیار زیاد بود و باعث میشد رنج خود را فراموش کنم. دلیل زندانی شدن من به مدت 44 ماه این بود که یک سرباز مرد اسرائیلی قصد داشت در زمان مراجعتم به مسجدالاقصی برای نماز تفتیشم کند که مانع شدم.
4- ساره ایمن عبدالعزیز: این زن آزاده فلسطینی در گفتوگو با خبرنگار «وطن امروز»، با اشاره به اینکه 6 سال در زندان اسرائیل بوده است، تصریح کرد: رژیم صهیونیستی به دنبال آن بود که مدت زندان من را به 8 سال برساند که در جریان تبادل اسرا آزاد شدم. ساره ادامه داد: آنها به اتهام حمله با چاقو به یک ایست بازرسی که دلیلی واهی بود، مرا بازداشت کرده بودند. وی با بیان اینکه خداوند به مردم غزه یاری دهد و آنها را حفظ کند، عنوان کرد: رحمت خداوند بر شهدای غزه که مقابل دشمن صهیونیست ایستادند. وی با بیان اینکه بعد از عملیات توفان الاقصی به ما غذا، دارو و آب نمیدادند، تاکید کرد: شرایط زندان اصلا خوب نبود. مرا در زندان کتک زدند و به من توهین کردند. وی با تشکر از روزنامه «وطن امروز» که به زنان فلسطینی اهمیت داده است و با آنها درباره شرایط اسارت مصاحبه میکند، بیان کرد: از مردم ایران تشکر میکنیم، شما کنار ما ایستادید.
5- مرح باکر: او یکی از اسرای معروف زندانهای اسرائیل بود. مرح به دلیل اینکه در زمان زندان با مشکلات زیادی روبهرو شده است، خیلی کم درباره زندان با خبرنگار «وطن امروز» صحبت کرد. او در گفتوگو با خبرنگار ما با اشاره به اینکه هنوز نمیتوانم باور کنم در میان خانوادهام هستم و آنها را در آغوش میگیرم، تصریح کرد: تنها چیزی که برای اسرائیلیها در زندان اهمیت داشت سرکوب و ضرب و جرح زندانیان بود. آنها پیر و کودک و زن برایشان فرقی نداشت. مرح با بیان اینکه برخی زندانیان همیشه در سلولهای انفرادی بودند و به هیچ امکانات بهداشتی دسترسی نداشتند، عنوان کرد: یادم نمیرود بعد از عملیات توفان الاقصی بود که به داخل زندان هجوم آوردند و چادر و سجاده نماز مرا برداشتند و بردند. اگر فریاد هم میزدیم با باتوم و گاز اشکآور به ما حمله میکردند. این زندانی قدیمی فلسطینی افزود: زمانی که به من گفتند آزاد هستم، فکر کردم ترفند صهیونیستها برای اعمال فشار به من است، چون از این روشها برای شکنجه و تحت فشار قرار دادن اسرا استفاده میکردند ولی زمانی که از زندان آزاد شدم فهمیدم این بار واقعیت است.
6- سمیر سامر سمیر بختان: این آزاده فلسطینی که 16 سال بیشتر ندارد، به 20 ماه حبس محکوم شده بود اما بعد از 10 ماه در جریان تبادل اسرا آزاد شد. او که حال روحی و جسمی مناسب نداشت به سوالات خبرنگار «وطن امروز» از طریق مادرش پاسخ داد. سمیر با بیان اینکه وضعیت زندانهای اسرائیل برای کودکان خوب نیست و همواره در معرض آزار و اذیت قرار دارند، بیان کرد: پلیس اسرائیل یک روز قبل از آزادی به خانه ما یورش برد و به خانوادهام هشدار داد آزادی مرا جشن نگیرند. وی گفت: قبل از آزادی به همراه تعدادی از کودکان اسیر بشدت از سوی نیروهای رژیم اسرائیل مورد ضرب و شتم قرار گرفت و دست برخی از آنها شکست. از روزی که خبر آزادیام منتشر شد 3 روز طول کشید تا آزاد شوم که برای من یک عمر گذشت.
این گفتهها تنها بخشی از رنج و دردی است که اسرای فلسطینی در زندانهای رژیم صهیونیستی با آنها مواجهند و این نشاندهنده عمق جنایتهای تلآویو است.
ارسال به دوستان
کیسینجر علیه کیسینجر!
حنیف غفاری: این روزها سیاستمداران و رسانههای غرب اصرار دارند هنری کیسینجر را به عنوان خالق دکترین دوستونی در زمان نیکسون و یک استراتژیست بیهمتا با استعدادی غیرقابل تصور و دستنیافتنی معرفی کنند! این تصویرسازی از کیسینجر، سالهاست در عرصه سیاست خارجی آمریکا شکل میگیرد. حتی زمانی که زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی دولت کارتر نیز زنده بود، رسانههای غرب مدعی بودند جهان حول تفکر این ۲ سیاستمدار میگردد و نگاه سومی در این معادله قابل ترسیم نیست.
با همه این اوصاف، نگرانیهای کیسینجر در ماههای واپسین حیات پر از جنایت و نسلکشی وی، قابل کتمان نبود. هنری کیسینجر، یکی از اصلیترین طرفداران رئالیسم تهاجمی در حوزه سیاست خارجی آمریکا بود. پیشفرض ذهنی او، چه در دوران نیکسون و چه بعد از آن، قدرت کنشگری مطلق واشنگتن در نظام بینالملل بود. به عبارت بهتر، کیسینجر هژمونی مطلق آمریکا در جهان سیاست را پدیدهای قطعی قلمداد میکرد و متعاقبا، قدرت هرگونه اقدام و ابتکار عمل در حوزه روابط بینالملل را محصور و محدود به اراده و خواست کاخ سفید میدانست. در این نگاه کلان، متحدان آمریکا به این واسطه دارای جایگاه و قدرت هستند که متغیری وابسته به کاخ سفید محسوب شوند!
کیسینجر ۱۰۰ سال زندگی کرد اما هرگز پاسخگوی مثالهای نقض و گزارههایی که پیشفرضهای هژمونی ادعایی آمریکا را به چالش میکشید، نبود. به عنوان مثال، او هرگز نتوانست چرایی شکست و خفت آمریکا در ۲ کشور افغانستان و عراق را در دوران ریاستجمهوری جرج واکر بوش و پس از آن تئوریزه کند. اگر جهان میخواست مبانی ذهنی کیسینجر را پیشفرض تحلیل خود از وقایع جهان قرار دهد، سال 2023 میلادی باید عراق و افغانستان را یکی از ایالات جدید آمریکا قلمداد میکرد! فراتر از آن، کیسینجر که از اصلیترین طرفداران ایجاد داعش و دیگر گروههای تروریست در منطقه غرب آسیا بود، هرگز به این سوال پاسخ نداد که چرا نقشه راه غیراعلامی اما محسوس واشنگتن مبنی بر نابودی حکومتهای سوریه و عراق تا سال 2014 میلادی و جایگزینی آنها با خلافت داعش، راه به جایی نبرد؟!
به نظر میرسد اصلیترین پاشنه آشیل کیسینجر - که منجر به تشدید نگرانیهای وی از وقایع جنگ سوم جهانی در سالهای پایانی حیات وی شد - مربوط به تصلب و تعصب وی به هژمونی آمریکا بود. او در ذهن خود، هژمونی آمریکا را خط قرمز خود تلقی میکرده، حال آنکه در عمل اساسا چنین قدرتی (آن هم به گونهای که کیسینجر تصور و ادعا میکرد) وجود خارجی نداشت.
در ماههای پایانی عمر کیسینجر، وی دیگر سخنی از قدرت مطلق و برتر آمریکا در نظام بینالملل به میان نمیآورد. شاید دغدغه غیر اعلامی کیسینجر، بازتعریف جایگاه واشنگتن در دوران نظم نوین جهانی و نظام چندقطبی بود که البته به آن نیز دست پیدا نکرد. کیسینجر، صراحتا به بایدن درباره وقوع جنگ سوم جهانی با چین هشدار داد. ماجرا به این نقطه ختم نشد و استراتژیست پیر آمریکایی، از زلنسکی رئیسجمهور اوکراین هم خواست در راستای جلوگیری از تشدید بحران ناشی از جنگ، پای میز مذاکره با مسکو برود و بخشی از خاک کشورش را به روسها بدهد. این تغییر مواضع، ناشی از تغییر خلقیات کیسینجر در سالهای پایانی عمر وی نبود، بلکه ناشی از ابطال پیشفرضها و ذهنیتهایی بود که وی به واسطه آنها دهها جنگ و بحران را در نقاط گوناگون دنیا خلق کرد و میلیونها انسان بیگناه را به دیار عدم فرستاد. کیسینجر در ماههای پایانی عمر خود ناچار شد در مقابل خود بایستد و بدون آنکه دیگران متوجه خودانتقادی وی شوند، خطوط کلان سیاست خارجی کشورش را به چالش بکشد.
کیسینجر که تبحر زیادی در خلق بحران در نظام بینالملل داشت، بسیار دیرهنگام و پس از یک قرن متوجه خطای شناختی خود در خلق تئوریهای بحرانمحور شد. کیسینجر همواره قائل به خلق بحرانهایی در حوزه سیاست خارجی آمریکا بود که کارگردانی و تقسیم نقشها در آن بر عهده واشنگتن باشد اما جنس بحرانهایی مانند جنگ غزه، جنگ اوکراین و مناقشه تایوان از این دست نیست. آمریکا در اکثر این موارد بحران را خلق کرده است، بدون آنکه قدرت مدیریت و کنترل آن را داشته باشد. در چنین شرایطی کیسینجر نگران افزایش ضریب مهارناپذیری بحرانهای جاری و تبدیل آنها به یک گره کور راهبردی علیه منافع آمریکا و متحدانش بود. وی بخوبی میدانست سران ۲ حزب دموکرات و جمهوریخواه، قدرت تحلیل و حتی توصیف بحرانهای خودساخته جاری در نظام بینالملل را از دست دادهاند. قطعا در اینجا آمریکا صرفا در حکم ایجادکننده بحرانهای جدید ظاهر شده اما سرنوشت این بحرانها در کاخ سفید و پنتاگون تعیین نمیشود. با این حال، کیسینجر در تمام شکستهای حوزه سیاست خارجی آمریکا قطعا سهیم خواهد بود.
ارسال به دوستان
اظهارات اخیر گروسی علیه برنامه هستهای ایران و اثبات مجدد قضاوت ناعادلانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی
آژانس هستهای یا آژانس یهود؟
علیرضا حجتی: مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای اصرار فراوانی به شتاب بخشیدن به بیحیثیت کردن این نهاد بینالمللی دارد. رافائل ماریانو گروسی گویا دیگر خود را ملزم به تحفظات کاری و حرفهای در اصل رعایت بیطرفی خود و مجموعهاش نمیبیند.
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ادامه رویکرد غیرسازنده خود علیه تهران، از دنیا خواست توجهاتش را از جنگ غزه به سوی برنامه هستهای ایران منتقل کند. گروسی در اظهارنظر دیگری که مغایر و بیربط با اصول کاری اوست با بیفایده خواندن برجام، خواهان یک توافق با چارچوب جدید با ایران شد؛ چیزی که گروسی آن را «برجام 2» خواند. رافائل گروسی پنجشنبه در مصاحبه با نشریه «فایننشال تایمز» مدعی شد به دلیل معطوف شدن تمام توجهات جهانیان به جنگ رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه و حماس، دنیا نباید خطرات تمایلات اتمی ایران را دستکم بگیرد. دیپلمات آرژانتینی از سران قدرتهای جهانی خواست گفتوگوها با ایران را از سر بگیرند و به خطراتی که انباشت اورانیوم غنیشده ایران دارد بیشتر توجه کنند. مدیرکل آژانس اتمی اظهار داشت: «باید به نحوی سیستم گفتوگو با ایران را بازآفرینی کرد. البته قطعا ممکن است توجهات به چیز دیگری [جنگ غزه] باشد ولی این، مساله [ایران] را حل نمیکند. حتی ممکن است آن را به دلیل بیتفاوتی، وخیمتر کند».
گروسی مدعی شد شاید گفتوگوها با ایران به یک چارچوب جدید نیاز داشته باشد تا اینکه بخواهند همان توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام) را احیا کنند. به نوشته فایننشالتایمز، وی در این باره گفت: «تلاش برای قرار دادن یک توافق هستهای در چارچوب برجام، فایدهای ندارد. میتوانید دوباره به آن برجام بگویید ولی باید برجام شماره ۲ یا چیز دیگری باشد، زیرا نیاز به تطبیق [با شرایط جدید] دارد». مدیرکل آژانس اتمی در این مصاحبه با ادعای اینکه وضعیت پیرامون برنامه هستهای ایران «بسیار نامشخص» است، خواستار آمدن کشورها پای میز مذاکره و تعامل دوباره با تهران شد. گروسی همچنین گفت که موانع دیگر بر سر راه گفتوگوهای هستهای با ایران، شامل عوامل انحراف توجه در داخل کشورهای مختلف از جمله شرایط سیاسی است که باعث میشود برخی از آنها نتوانند به صورت کامل با تهران تعامل داشته باشند. او در پایان گفت: «ما از کسی نمیخواهیم به ایران فشار بیاورد، بلکه میخواهیم تهران با ما تعامل کند. برای موفقیت این منظور، به حداقل اجماع بینالمللی بر سر اینکه ایران باید واقعا با ما همکاری کند نیاز است». مواضع مدیرکل در شرایطی است که از زمان تکیه زدن گروسی به صندلی آژانس، این نهاد بینالمللی و حساس که وظیفه منع اشاعه سلاحهای کشتار جمعی را بر عهده دارد با سرعت زیادی به سمت سیاسیکاری و دخیل شدن در روندهای خارج از محدوده مرتبط با آژانس حرکت کرده است. گروسی به تنهایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به ابزاری در دست اهداف برخی کشورهای غربی تبدیل کرده است و آقای مدیرکل ابایی ندارد چنین گزارهای را به طور علنی افشا کرده و بر آن صحه بگذارد. گروسی با نگرانی به جای توجه جهان به جنایات جنگی بیسابقه و رفتارهای شنیع رژیم صهیونیستی، خواستار توجه به اورانیومهای ایران میشود، درست در هنگامی که مقامات ارشد اسرائیلی غزه را تهدید به استفاده از بهکارگیری سلاح هستهای کردند و به صراحت بیان کردند باید غزه را با بمب اتم هدف قرار داد. آیا کسی از رافائل گروسی صدایی در محکومیت این تهدید معتبر اتمی شنید؟ پاسخ منفی است؛ همانطور که پیش از توفان الاقصی که نتانیاهو نخستوزیر این رژیم، ایران را تهدید هستهای کرد. در مدت زمانی اندک، موجودیتی که عضو انپیتی (پیمان منع سلاحهای کشتار جمعی) نیست و حداقل چندده یا چندصد کلاهک اتمی در اختیار دارد 2 تهدید معتبر هستهای انجام داده است و مدیر کل آژانس فقط به تماشای این تهدیدات نشسته است. وی درباره اسرائیلی که هر بار رسانههای بینالمللی درباره آن - در مقایسه با توجه زیاد آژانس به ایران - سوال کردهاند، از پاسخ شفاف طفره رفته است و گفته به او ربطی ندارد چه کسی عضو انپیتی است و چه کسی نیست.
گروسی البته قبل از اینها ثابت کرده بود در کدام سو ایستاده است؛ وقتی در بحبوحه مذاکرات وین میان ایران و 1+4 در اقدامی بحثبرانگیز و خارج از هرگونه چارچوب حرفهای و عرف سیاسی، به سرزمینهای اشغالی سفر کرد تا دستورالعمل مقامات اسرائیلی را درباره برنامه هستهای ایران اخذ کند. البته مواضع روز پنجشنبه گروسی هم بیارتباط با درخواست رئیس سازمان انرژی هستهای ایران نیست که از ناظر هستهای سازمان ملل خواسته بود تمرکز خود را بر زرادخانه هستهای اعلامنشده اسرائیل معطوف کند. با این وصف، این گونه رفتارهای خارج از عرف دیپلماتیک از سوی مدیرکل آژانس، قبل از هر مسالهای اعتبار این نهاد بینالمللی را زیر سوال میبرد، کما اینکه در ماجرای پیمان اوکاس (قرارداد میان آمریکا، انگلستان و استرالیا مبنی بر فروش زیردریاییهای هستهای به کانبرا با هدف تهدید چین) و نقض فاحش NPT، این اتفاق افتاد. اتفاق قابل انتظار درباره رفتارهای گروسی این است که تهران نسبت به همکاریهای خود که با حسننیت ایران فراتر از تکالیف و وظایف خود است تجدیدنظر خواهد کرد؛ وقتی داوری در طرف مقابل ایستاده و از قضا در طرف اشتباه هم ایستاده است. آژانس گروسی در حال از دست دادن تمام صلاحیتهای خود است؛ درست شبیه وضعیت بقیه نهادهای نظم کنونی و در حال کهنه شدن پساجنگ سرد.
ارسال به دوستان
گزارشی بدون مرز که نشان میدهد رژیم صهیونیستی در مواجهه با سلاح سری حماس درمانده شده است
عملیات غیرممکن در برابر جهاد از اعماق
جنگ غزه پس از آتشبس موقت یک هفتهای، روز جمعه در پنجاهوششمین روز با حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به دستکم 200 هدف در مناطق مسکونی جنوب این باریکه از سر گرفته شد.
به گزارش مسؤولان وزارت بهداشت غزه، کشتار دیروز که از ساعت 7 صبح به وقت فلسطین آغاز شد تنها تا ساعت 5 عصر دستکم 109 شهید و صدها مجروح در محلههای پرجمعیت خانیونس و غزه به جا گذاشت. با این حال همانطور که مقامات حماس پیشتر اظهار کرده بودند، ادامه جنایت کور علیه غیرنظامیان نه به خاطر مزیت ماشین نظامی اسرائیل بلکه اتفاقا نشانه گیر کردن کارشناسان نظامی در تله مقاومت فلسطین است. بسیاری از کارشناسان نظامی هم حالا با این دیدگاه خالد مشعل، رئیس دفتر بینالمللی جنبش مقاومت اسلامی فسطین همنظر شدهاند که نتانیاهو با ادامه کشتار کور فلسطینیان به دنبال سرپوش گذاشتن بر شکست حمله زمینی به غزه است. الیزابت بلید، خبرنگار بدون مرز استرالیایی که این روزها در سرزمینهای اشغالی درباره این جنگ نابرابر گزارش میدهد، پس از گفتوگو با کارشناسان نظامی اسرائیلی درباره عملیات نظامی رژیم صهیونیستی در باریکه غزه، به این نتیجه رسیده است که ارتش کودککش، غیرممکنترین عملیات را پیش رو دارد. او در گزارشی که دیروز برای شبکه آرتی با عنوان «جهاد از اعماق» نوشت، در اینکه ارتش اشغالگر بتواند از پس سلاح سری حماس برآید، تشکیک کرد و تلاش برای اشغال نظامی این باریکه را «عملیات غیرممکن» خواند. هزارتویی پیچیده که نه «اینسکام»، فرماندهی اطلاعات و امنیت پنتاگون و نه «آمان»، اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی همچنان پس از نزدیک به ۲ ماه از آغاز جنگ، هنوز هم با برخورداری از پیشرفتهترین ماهوارههای جاسوسی و سامانههای رصد عمق زمین، نتوانستهاند ابعاد آن را کشف کنند. به نوشته خانم بلید، ارتش صهیونیستی حتی بهرغم اشغال مکانهای کلیدی غزه از جمله ساختمان پارلمان، دادگاه، مقر پلیس و بیمارستان بزرگ و اصلی شهر (شفا) که مدعی اختفای مرکز فرماندهی یا نگهداری اسرا در زیر آن بود، عملا نتوانسته به راز متروی غزه پیببرد. در واقع اشغال بیمارستان شفا که با نقض تمام کنوانسیونهای حقوق بشری در دوره جنگ و با سر و صدای تبلیغاتی زیاد کابینه جنگ نتانیاهو همراه بود، بیشتر این رژیم را سردرگم کرد. آنها ابتدا مدعی شدند قلب متروی غزه زیر این مجتمع درمانی میتپد ولی با گذشت ۲ هفته از انتشار تصاویر ساختگی از آنچه دهانههای تونل و دفاتر فرماندهی حماس در زیر آن خوانده میشود، تازه در نهایت استیصال اعلام کردهاند اینجا فقط یکی از صدها اتصال شهر مخفی مقاومت است. بر اساس جدیدترین گزارشهای رسانههای عبری، سلاح سری و شگفتانگیز حماس شبکهای از تونلها در عمق میانگین 75 متری زیر سطح شامل 1300 تونل مجزاست که طول کلی آنها به 500 کیلومتر (100 کیلومتر طولانیتر از متروی لندن، قدیمیترین متروی جهان) بالغ میشود. این شهر نامرئی دارای اتاقهای فرماندهی و زمینهای آموزشی، پناهگاهها و اتاقهای جلسه است و به یک سیستم تهویه پیشرفته و یک منبع آب و برق ثابت متصل است. آوی ملامد، افسر اطلاعاتی سابق ارتش اسرائیل به این خبرنگار استرالیایی گفته است :«آنچه تاکنون میدانیم این است که نوار غزه انواع مختلفی از تونلها دارد. این تونلها برای ترافیک کالا، اسلحه و مبارزان از سینا استفاده میشود. حتی تونلهای تهاجمی برای نفوذ به داخل فلسطین اشغالی با اهداف نظامی یا غیرنظامی تعبیه شدهاند». اعتراف کارشناس نظامی صهیونیست در واقع اعتراف به دروغ بودن ادعاهای سالهای پیش سران قدس اشغالی مبنی بر قطع کردن ارتباط غزه با جهان خارج از طریق بمباران صدها تونل زیر مرز رفح است. بنا بر این گزارش، ساخت شهر سری غزه از سال 2007 پس از پیروزی حماس در انتخابات و در اختیار گرفتن کنترل غزه همزمان با اعمال محاصره سنگین توسط اسرائیلیها آغاز شد. به گفته افسر اطلاعاتی سابق آمان، رژیم قدس اشغالی از همان زمان بخوبی از چالش تونلها آگاه بوده و سعی کرده است با محدود یا ممنوع کردن واردات بتن، فولاد و سایر اقلام ضروری به غزه، آن را خنثی کند. با این حال حماس همیشه راههایی برای وارد کردن مصالح ساختمانی تحت پوشش پروژههای غیرنظامی در سطح به سمت سنگرها در اعماق پیدا کرده از جمله آنچه توسط قطریها اهدا شده بود. آمیت آسا، یکی از اعضای سابق آژانس امنیت داخلی اسرائیل (شینبت) که سالها درگیر پرونده مقابله با حماس بوده است در این باره میگوید: «اطلاعات ما درباره آن تونلها خبر داشت اما هیچ ارادهای برای تخریب آنها نداشتیم. در عوض، اسرائیل موانع و فناوریهای زیرزمینی را برای جلوگیری از نفوذ اختراع کرد. ما تلاشهای دیپلماتیک برای جلوگیری از جریان پول به حماس انجام دادیم و معتقد بودیم اگر به فلسطینیان رفاه بدهیم یا برای آنها فرصتهای اقتصادی ایجاد کنیم، برنامههای خود برای جنگ را کنار خواهند گذاشت». منظور آسا از «فرصتهای اقتصادی»، تعدادی از امتیازات صوری ارائهشده توسط رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر است از جمله مجوز ورود هزاران شهروند غزه به فلسطین اشغالی برای کار، گسترش مناطق ماهیگیری یا اجازه واردات کالا. با این حال در همین مدت شواهد زیادی توسط سازمانهای حقوق بشری بینالمللی حتی در رسانههای غربی منعکس شده که صهیونیستها این باریکه 360 کیلومتر مربعی را به بزرگترین زندان رو باز جهان با بیش از ۲ میلیون زندانی تبدیل کردهاند. به گفته آسا، در طول سالهای اخیر، رژیم صهیونیستی تعدادی عملیات را با هدف تضعیف تواناییهای نظامی حماس از جمله علیه تونلها راهاندازی کرد اما اگرچه این شبکه آسیب دیده یا تا حدی تخریب شده اما آنها همیشه توانستهاند در برابر فشار مقاومت کنند.
مقام پیشین شینبت حالا در اوج یأس تلاش میکند خبرنگاران خارجی را مجاب کند این بار، متفاوت خواهد بود. بر اساس برآوردهای ارتش عبری، از آغاز جنگ در 7 اکتبر/ 15 مهر، 400 چاه ورودی به متروی غزه منهدم شده است و هزاران مبارز حماس و جهاد اسلامی فلسطین کشته شدهاند. با نیمنگاهی به آنچه قبلا توسط سران قدس اشغالی ادعا شده و آنچه در میدان واقعی جریان دارد، هر خبرنگاری متوجه میشود اینها چیزی جز دروغهای دستگاه پروپاگاندای رژیمی درمانده نیست.
در واقع اسرائیلیها بعد از یک ماه لاف زدن هنوز هیچ راهی برای قطع ارتباط متروی شمال و جنوب غزه پیدا نکردهاند.
ملامد، افسر اطلاعاتی پیشین آمان به الیزابت بلید میگوید آنها به پاشنه آشیل ساخت این تونلها یعنی قطع جریان اکسیژن به تونلها دست یافتهاند اما این خبرنگار استرالیایی بلافاصله به این ادعاها واکنش نشان میدهد و مینویسد: «ممکن است این یک ماموریت غیرممکن باشد. گمان میرود حماس و دیگر جناحهای فلسطینی بیش از 200 گروگان را در اختیار دارند و حداقل برخی از آنها در تونلها پنهان شدهاند. مسدود کردن این سازهها یا قطع کردن اکسیژن آنها، برای این افراد نیز به معنای مرگ حتمی است و به طور گسترده اعتقاد بر این است این اقدامی است که اسرائیل نمیتواند انجام دهد». با آنکه این بار مقامات رژیم از عملیات جنونآسا در غزه برای حذف مقاومت به هر قیمت ممکن سخن میگویند اما از نظر این خبرنگار بدون مرز، اسرائیل وقت چندانی برای آنکه طبق ادعای سرانش تا آخر پیش برود ندارد.
فشارهای بینالمللی بر تلآویو مدتهاست افزایش یافته است. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه گفته رژیم صهیونیستی باید از هدف قرار دادن زنان و کودکان دست بردارد. تماسهای مشابهی از سوی جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا و دیگر رهبران جهان نیز انجام شده و این یعنی چوب خط نتانیاهو، حتی نزد غربیها هم پر شده است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|