|
تقابل استقلال و پرسپولیس در داربی یکصدودوم با کمکداور ویدئویی
جام نمیدهند اما جان چرا
حساسترین مسابقه فوتبال باشگاهی کشورمان امروز برگزار میشود. استقلال با 24 امتیاز صدرنشین لیگ برتر است و پرسپولیس با 20 امتیاز در رده چهارم جدول لیگ ایستاده، البته از سرخپوشان تهرانی یک امتیاز به دلیل رعایت نکردن قانون سقف بودجه کم شده است. استقلال 6 گل بیشتر دریافت نکرده و بعد از پرسپولیس دومین خط دفاع مستحکم لیگ را دارد. سرخپوشان نیز با حضور بیرانوند درون دروازهشان فقط 5 گل خوردهاند اما ۳ گل هم از استقلال کمتر زدهاند. پرسپولیس 12 گل زده تا مشخص شود بزرگترین نقص تیم در خط حملهاش است؛ جایی که نتوانسته مهره قابل اعتنایی در نقل و انتقالات جذب کند. البته استقلال هم برای جذب بازیکنان مدنظر کادرفنیاش مشکلات زیادی داشت و چالش زیادی بین کادرفنی و مدیریت باشگاه پیش آمد. درست شبیه همان چیزی که در پرسپولیس رخ داد. پرسپولیس بعد از باخت خانگی مقابل الدحیل قطر و حذف ناباورانه از لیگ قهرمانان آسیا روزهای پرتنشتری را تجربه کرد؛ هواداران علیه مدیرعامل و حتی سرمربی شعار دادند و بازیکنان را با بطری هدف قرار دادند! پرسپولیسیها سعی کردند خود را بعد ازآن باخت جمعوجور کنند و با کلیدواژه اتحاد تلاش کردند در آستانه مهمترین و حساسترین بازی نیمفصل همه مشکلاتشان را فراموش کنند. در استقلال هم ظاهرا آشتیکنان بین نکونام و علی خطیر برقرار شده و اردوگاه آبی هم متحد شده تا در داربی دنبال موفقیت و برد باشد. فصل گذشته هواداران فوتبال در ایران ۳ داربی را شاهد بودند. ۲ بازی را پرسپولیس برد و بازی رفت هم با تساوی 2 -2 تمام شد. آخرین دیدار ۲ تیم حساسترین و مهمترین بازیشان بود. فینال جام حذفی که پرسپولیس با پیروزی در آن مسابقه به مقام قهرمانی هم رسید. بنابراین این داربی معوقه که قرار بود شهریور امسال برگزار شود اما به هزار و یک دلیل به تعویق افتاد، قطعا به اندازه داربی فینال حساسیت نخواهد داشت، چون در آن مسابقه تیم برنده قهرمان میشد اما این داربی فقط ۳ امتیاز دارد و بیش از یک نیمفصل هم تا پایان لیگ باقی مانده است. با این حال هواداران هر ۲ تیم دنبال برد و موفقیت تیمشان در داربی هستند. مهمترین تفاوت بازی امروز با داربیهای فصل گذشته روی نیمکت استقلال است، جایی که جواد نکونام جانشین ساپینتو شده است؛ نکونام دوست ندارد در نخستین داربی به عنوان سرمربی استقلال بازنده شود. ضمن اینکه مساوی در این مسابقه با توجه به شرایط جدول به سود آبیپوشان خواهد بود و این تیم را در صدر جدول نگه میدارد اما پرسپولیس یک امتیاز خیلی به کارش نمیآید ولی در صورت پیروز شدن میتواند تا رده دوم جدول و یک امتیازی استقلال صدرنشین بالا بیاید. پرسپولیس البته یک مسابقه کمتر از استقلال انجام داده است. برخی کارشناسان میگویند از داربی 102 نمیتوان انتظار یک بازی پرگل داشت، چون هر ۲ تیم این فصل در گلزنی مشکلات زیادی دارند. پرسپولیس به دلیل فرصتسوزیهای بسیار الان در رده چهارم جدول لیگ است و استقلال هم قبل از داربی مقابل فولاد به تساوی بدون گل رضایت داد. با همه این اوصاف، برنده بازی هر تیمی که باشد، هوادارانش تا پایان جام ملتهای آسیا خوشحال و شاد خواهند بود تا نیمفصل دوم شروع شود. در این میان داربی 102 یک تفاوت بزرگ با داربیهای پیش از خود دارد و آن هم برگزاری بازی با کمکداور ویدئویی است که این بزرگترین و مثبتترین اتفاق داربی خواهد بود.
* بنیادیفر، داور بازی شد
یکصدودومین دیدار استقلال و پرسپولیس با قضاوت بنیادیفر و با استفاده از سیستم VAR برگزار خواهد شد. با اعلام خداداد افشاریان، رئیس کمیته داوران، داربی با VAR برگزار میشود و به این ترتیب موعود بنیادیفر داور داربی شماره ۱۰۲ شد. بیژن حیدری، داور چهارم و محمدرضا منصوری، کمکداور ذخیره این بازی هستند. به این ترتیب، بنیادیفر به دلیل اینکه تنها داور ایرانی دارای لایسنس VAR است، این بازی مهم را قضاوت خواهد کرد و زید ثامر محمد و حیدر عبدالحسن علی، ۲ داور عراقی در اتاق VAR به او کمک میکنند.
* VAR چگونه به داربی رسید؟
رئیس کمیته داوران از تماس رئیس فدراسیون با اینفانتینو برای کسب مجوز VAR خبر داد.
خداداد افشاریان، رئیس کمیته داوران فدراسیون درباره اینکه داربی با بهرهمندی از کمکداور ویدئویی قضاوت خواهد شد، عنوان کرد: واقعیتی را میخواهم با مردم در میان بگذارم که من پس از مدتها نفس عمیقی میکشم و امیدوارم شاهد رقابت خوبی میان ۲ تیم پرطرفدار کشور باشیم. وی ادامه داد: داربی مسابقهای بود که اگر قرار بود «ویایآر» در مسابقهای تست شود، همین بازی بود. حقیقتا میطلبید که چنین اتفاقی رخ دهد. یک تشکر ویژه هم میخواهم اینجا کنم، چون شاید دوستانی که بیرون هستند ندانند یک هفته است چه میکشیم. عضو هیاترئیسه فدراسیون خاطرنشان کرد: از آقای تاج تشکر میکنم که تا لحظه آخر تلاش وصفناپذیری برای تحقق این امر داشت. حدود ساعت 11 امروز (دیروز) ما دیگر ناامید شدیم و میخواستیم پلن دوم را اجرا کنیم اما رئیس فدراسیون که در مجمع هیات فوتبال اردبیل حضور داشت، با اینفانتینو تماس گرفت و با پیگیری ویژه لحظه آخری از طریق آقای تارقلیزاده، رئیس روابط بینالملل فدراسیون مجوز را گرفت. همچنین از دیگر افرادی که به این پروژه کمک کردند کمال سپاس را دارم. وزیر ورزش و جوانان هم در این مدت وسواس زیادی برای تحقق این بحث داشت. افشاریان افزود: به همین منظور تیم «ویایآر» که در کشور لایسنس گرفته بود در این بازی حضور خواهد داشت. از ۲ کمکداور ویدئویی که در کشور عراق هستند هم کمک گرفتیم و سرانجام بازی راس ساعت مقرر در ورزشگاه خاطرهانگیز آزادی برگزار خواهد شد. امیدواریم این مسابقه گام بلندی برای سایر مسابقات باشد.
ارسال به دوستان
دولت و مجلس متفقالقول برای عدم افزایش قیمت انرژی در سال 1403
نه به گرانی بنزین
* رئیس سازمان برنامه و بودجه: 50 برنامه برای اصلاحات غیرقیمتی دیده شده که در چارچوب بهینهسازی مصرف انجام خواهد شد
گروه اقتصادی: روز سهشنبه کلیات لایحه بودجه 140۳ توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی رد شد. نمایندگان مجلس در این فاصله در حال تشریح دلایل مخالفت خود هستند و دولتمردان معتقدند لایحه بودجه ویژگیهای مثبتی داشته که در 10 سال اخیر بیسابقه است. بامداد سهشنبه اظهارنظر رئیس سازمان برنامه و بودجه مبنی بر اینکه مطالبه نمایندگان مجلس افزایش قیمت حاملهای انرژی برای پوشش دادن هزینههایی مانند همسانسازی حقوق کارگران است، باعث واکنش رئیس مجلس و نمایندگان شد، به طوری که در اظهارنظرهای مختلف اعلام کردند مجلس هیچ بنایی برای افزایش قیمت بنزین ندارد. رئیس سازمان برنامه و بودجه هم چند بار توضیح داد بهینهسازی با روشهای غیرقیمتی در دستور کار است و دولت تصمیمی برای افزایش قیمت حاملهای انرژی نداشته و نخواهد داشت. به گزارش «وطن امروز»، چند ساعت پس از رد کلیات بودجه ۱۴۰۳، داوود منظور، رئیس سازمان برنامه و بودجه با حضور در برنامه تلویزیونی گفت: «دولت فعلا برنامهای برای افزایش قیمت انرژی ندارد و منابع هدفمندی یارانهها صرفا براساس رشد مصرف دیده شده و این رشد مصرف بدون افزایش قیمت است». وی افزود: «بخشی از مصوبات مجلس در برنامه هفتم ایراد اصل ۷۵ قانون اساسی دارد و شورای نگهبان در حال بررسی آن است. به شورای نگهبان نامه نوشتیم ۴۸ مورد که مجلس تصویب کرده بار مالی دارد که در مصوبات مجلس دیده نشده است، بنابراین قابل اجرا نیست». معاون رئیسجمهور ادامه داد: «این ۴۸ مورد ۱۱ هزار و ۴۴۰ هزار میلیارد تومان بار مالی تحمیل میکند، یعنی سالانه بالغ بر ۲ هزار و ۲۰۰ هزار میلیارد تومان که معادل یک بودجه است. این را نمایندگان تصویب میکنند و از دولت میخواهند اجرا کند. از ابتدای سال آینده چه اتفاق جدیدی میخواهد بیفتد که بودجه ما باید ۲ برابر شود، پس این احکام قابل اجرا نیست. اینها را به شورای نگهبان گفتیم». معاون رئیسجمهوری در ادامه درباره افزایش درآمدهای مالیاتی در بودجه گفت: «کاملا درآمدهای مالیاتی واقعی دیده شده است. رشد درآمدهای مالیاتی سالهای قبل نشان میدهد که این اقدام از سال ۱۳۹۹ با ۱۸۹ همت شروع شده و سال ۱۴۰۰ به ۳۰۱ همت، سال ۱۴۰۱ به ۴۷۲ همت و در قانون بودجه امسال ۷۴۸ همت درآمد مالیاتی داشتیم، یعنی در تمام این سالها درآمد مالیاتی ۵۰ درصد رشد کرده است».
به گفته منظور، ظرفیت مالیاتی کشور ظرفیت بالایی است، زیرا وقتی رشد اقتصادی اتفاق میافتد و قیمتها بالا میرود، درآمدهای مالیاتی متناسب با قیمتها رشد میکند.
منظور تاکید کرد: «مجلس حکم مالیاتی جدیدی تصویب نکرده که دولت بخواهد فشار مالیاتی جدید به کسی وارد کند، بنابراین نرخها و پایه مالیاتی تغییر نکرده است و به مردم اطمینان میدهم سال آینده هیچگونه فشار مالیاتی جدیدی به کسی وارد نمیشود، البته دولت سراغ دانه درشتها میرود و ما مالیات حقه مردم را از باب عدالت اجتماعی از دانه درشتها میگیریم و به کوچکها معافیت میدهیم».
* دولت هیچ برنامهای برای افزایش قیمت بنزین ندارد
منظور درباره ناترازی انرژی گفت: «رفع ناترازی انرژی از نظر آقایان یعنی قیمت انرژی را افزایش دهیم، یعنی قیمت بنزین و برق را بالا ببریم تا مردم کم مصرف کنند اما دولت فعلا بنایی برای اینکه قیمت انرژی را اصلاح کند، ندارد و منابع هدفمندی صرفا براساس رشد مصرف دیده شده که بدون افزایش قیمت است». رئیس سازمان برنامه و بودجه با بیان اینکه معتقدیم ابتدا باید اصلاحات غیرقیمتی را انجام بدهیم، گفت: «۵۰ برنامه برای اصلاحات غیرقیمتی دیده شده که سال آینده در چارچوب برنامه و تکالیفی که در فصل بهینهسازی مصرف انرژی آمده، اجرا خواهیم کرد، بنابراین از نظر ما اولویت با اصلاحات فرآیندی و غیرقیمتی است، اگر لازم باشد جایی قیمت تغییر کند، حتما باید منافع آن به خود مردم بازگردد».
* هدف دولت در سال آینده کنترل تورم است
وی ادامه داد: «اعتقاد داریم آنچه در بخش هدفمندی لایحه بودجه آوردیم، ترازمند است و میتوانیم با این تراز هزینهها را متناسب با آن انجام میدهیم و نمیتوانیم درآمد واهی بتراشیم و بعد این را به قیمتها و افزایش قیمتها تبدیل کنیم. هدف ما در سال آینده کنترل تورم است و ما مکلف هستیم تا پایان برنامه تورم را تکرقمی کنیم. قطعا از هرگونه اقدام تورمی در دولت اجتناب میکنیم».
* راهکار بهینهسازی مصرف سوخت، افزایش قیمت سوخت نیست
صبح دیروز اما محمدباقر قالیباف تلویحا پاسخ اظهارات رئیس سازمان برنامه و بودجه را داد و اعلام کرد مجلس هم موافق افزایش قیمت سوخت نیست. رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه بهینهسازی در مصرف مسیر رسیدن به بهرهوری است و حملونقل نیازمند تحول از طریق هوشمندسازی است، گفت: راهکار بهینهسازی مصرف سوخت، افزایش قیمت سوخت نیست. وی با بیان اینکه مدتهاست در محافل دولتی، خصوصی و نهادهای عمومی غیردولتی جمع میشویم اما بعد از ارائه پیشنهادها در سخنرانیها، مسائل مطرحشده را فراموش میکنیم، گفت: ما باید در ۳ قوه این پیشنهادها را دنبال و بر اساس آن پیش برویم و عملیاتی کنیم، البته معتقدم 4 قوه داریم که یک قوه آن بوروکراسی است که متاسفانه ۳ قوه دیگر بر اساس آن حرکت میکنند. وی در ادامه با بیان اینکه بسیاری از مشکلات مطرحشده در حوزه حملونقل را در احکام لایحه برنامه هفتم آوردهایم اما مشخص نیست چه مقدار از آن اجرایی شود، یادآور شد: قانون هوای پاک را زمانی که در نیروی انتظامی فعالیت میکردم به دولت وقت ارائه کردم، در حالی که این موضوع به تنهایی به ناجا ارتباطی نداشت. ما آن زمان روی مسائل متمرکز شدیم تا حل شود اما مسائل همچنان باقی ماند. در دولت بعد از آن هم که شهردار بودم موضوع را پیگیری کردم اما همچنان این مشکلات ادامه یافت.
وی افزود: در حوزه حملونقل سوخت با مبلغ بسیار اندک توزیع میشود، چنانچه گازوئیل لیتری 300 تومان است اما باز هم هزینه تمام شده حملونقل ما بسیار بالاست. نوشتن بهرهوری 2.8 برایمان بسیار سخت شده است. روزانه 3.5 میلیون بشکه نفت در کشور هدر میدهیم که اگر بشکهای 85 دلار محاسبه کنیم، سالانه بالای 100 میلیارد دلار میشود. چرا باید کیک اقتصاد خود را در شرایطی که تحت تحریمهای ظالمانه آمریکا قرار داریم، کوچک کنیم و چرا خودمان هم به خودمان ظلم کنیم. ثابت نگاه داشتن قیمتها قطعا اشکال ما است اما راه بهینهسازی مصرف سوخت نیز افزایش قیمت آن نیست، بلکه راههای دیگری هم وجود دارد. وقتی سرمایه در حال از بین رفتن است باید از سوی دولت، بخش خصوصی و مردم بهینه شود و اگر همه با هم از آن منفعت ببریم این 100 میلیارد دلار تبدیل به سرمایه ملی ما خواهد شد.
* مجلس به هیچوجه دنبال افزایش قیمت بنزین نیست
عضو هیاترئیسه کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ نیز بر موضع رئیس مجلس تاکید کرد و گفت: مجلس به هیچوجه به دنبال افزایش قیمت حاملهای انرژی بویژه بنزین نبوده و همواره تاکید داشته که بودجه باید مجهز به منابع پایدار باشد تا با کسری مواجه نشود. جبار کوچکینژاد با اشاره به اظهارات رئیس سازمان برنامه و بودجه درباره اینکه مجلس در راستای تامین منابع بودجه به دنبال افزایش حاملهای انرژی بویژه بنزین است، گفت: مجلس به هیچ وجه به دنبال افزایش حاملهای انرژی بویژه بنزین نبوده و همواره تاکید داشته که بودجه باید مجهز به منابع پایدار باشد تا با کسری مواجه نشود. وی با بیان اینکه مجلس حتی در برنامه هفتم توسعه اجازه افزایش قیمت بنزین برای رفع ناترازی نداده است، چرا که متوجه آثار تورمی افزایش نرخ بنزین در کشور است، افزود: این قبیل اقدامات میتواند، تورم را چند برابر کند و مشکلات کشور را دوچندان کند. کوچکینژاد با بیان اینکه دولت در تبصره 14 و موضوع هدفمندی یارانهها هم با کسری مواجه بود، بیان کرد: حتما کسریهای ایجاد شده در بودجه به خودی خود یکی از عوامل ایجاد تورم است.
ارسال به دوستان
با وجود مخالفت آمریکا و چند کشور کوچک قطعنامه آتشبس در غزه در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد
تنها در خانه
اعضای سازمان ملل متحد بامداد چهارشنبه طی رأیگیری در مجمع عمومی، به قطعنامهای غیرالزامآور برای برقراری آتشبس فوری در نوار غزه رأی دادند. این قطعنامه با ۱۵۳ رأی موافق، ۱۰ رأی مخالف و ۲۳ رأی ممتنع به تصویب رسید و از رژیم صهیونیستی میخواهد فوراً حملات به نوار غزه را پایان دهد. آمریکا، اتریش، چک، گواتمالا، لیبریا، میکرونزی، نائورو، پاپوآ گینه نو، پاراگوئه و رژیم صهیونیستی به این قطعنامه رأی منفی دادند.
این در حالی است که شورای امنیت سازمان ملل از زمان آغاز حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه از تاریخ هفتم اکتبر تاکنون، در جلسات متعددی که داشته با کارشکنی آمریکا نتوانسته قطعنامهای الزامآور برای برقراری آتشبس در این منطقه تصویب کند. در جدیدترین مورد آن، 18 آذر، دولت آمریکا در ادامه حمایتهایش از رژیم صهیونیستی، پیشنویس قطعنامه شورای امنیت برای برقراری آتشبس فوری در غزه را وتو کرد. سخنگوی وزارت خارجه چین از وتوی قطعنامه اخیر شورای امنیت توسط آمریکا که خواستار آتشبس فوری بشردوستانه در غزه شده بود، ابراز تاسف و ناامیدی کرد. این قطعنامه سازمان ملل بعد از ناکامی کشورهای جهان برای صدور قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل بود که آمریکا وتو کرد. از میان ۱۹۳ عضو مجمع عمومی سازمان ملل، ۱۵۳ عضو از آتشبس در غزه حمایت کردند. این افزایش چشمگیری از آخرین رایگیری در ماه اکتبر بود؛ اقدامی که نشان میدهد افکار جهانی چگونه با گذر زمان پیشمیرود.
اسکاینیوز در گزارشی مینویسد: اگر اسرائیل به رایگیری سازمان ملل اهمیت ندهد و آن را نادیده بگیرد، صدای بزرگترین متحد خود را از دست نخواهد داد اما با این حال به نظر میرسد در بحبوحه فشارهای بینالمللی و انتقاداتی که به دولت جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا وارد شده است، این کشور موضع خود را نسبت به این جنگ تغییر داده است. او روز سهشنبه در اظهاراتی بیسابقه گفت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی باید کابینه خود را تغییر دهد و در عین حال تایید کرد در پی بمبارانهای کورکورانه صهیونیستها در نوار غزه، حمایت جهانی از این رژیم اشغالگر کاهش شدیدی یافته و کابینه کنونی در تلآویو به نحوی رفتار میکند که همراهی جامعه بینالمللی با خود را بسیار دشوار کرده است.
طبق آنچه اسکاینیوز میگوید: البته این اختلافات میان آمریکا و اسرائیل یا میان بایدن و نتانیاهو درباره برنامههای بلندمدت برای غزه چیز جدیدی نیست؛ اختلافاتی که به دلیل اظهارات بایدن در این برهه از درگیری به اوج رسیده است. این رسانه انگلیسی در پایان با اشاره به کشورهایی نظیر آمریکا که رای منفی یا انگلیس که رای ممتنع به آتشبس غزه میدهند، میگوید چنین کشورهایی «در حال انزوای فزایندهای» هستند؛ اتفاقی که موجب کاهش فشارها در جنگ نخواهد شد.
ارسال به دوستان
هیأت دولت پیشنهاد وزارت میراث فرهنگی برای لغو روادید با 32 کشور را تصویب کرد
گام مهم برای جذب توریست
گروه اجتماعی: در جلسه دیروز هیات دولت، پیشنهاد وزارت میراث فرهنگی مبنی بر لغو روادید با 32 کشور به تصویب رسید که به گفته وزیر گردشگری، این لغو روادید در مرحله اول بوده و پیشنهاد برای ۶۰ کشور است.
با لغو روادید ۳2 کشور برای سفر به ایران، فصل جدیدی از رونق و توسعه گردشگری آغاز خواهد شد. «به پیشنهاد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و با همکاری وزارت امور خارجه، لغو روادید ۳2 کشور در هیات دولت به تصویب رسید»؛ این خبر را دیروز سیدعزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی پس از جلسه هیات دولت اعلام کرد؛ «تصمیمی شجاعانه» که سفر شهروندان ۳2 کشور جهان را تسهیل کرده و از آنها دعوت میکند به ایران بیایند و جاذبههای تاریخی، طبیعی، فرهنگی و مذهبی ایران را از نزدیک ببینند، سرزمینی با تنوع گسترده فرهنگی، قدمت بیش از ۷ هزار ساله که با ثبت جهانی ۲۷ اثر میراث ملموس (مادی) در میان ۱۰ کشور نخست جهان و با ثبت جهانی ۲۴ اثر ناملموس (معنوی) در رتبه پنجم جهانی قرار دارد.
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دیروز در حاشیه جلسه هیات دولت گفت: سالهاست اتحادیه اروپایی با ویزای شنگن یکپارچگی در حوزه ارتباطات و گردشگری ایجاد کرده است؛ اخیرا کشورهای حاشیه خلیجفارس نیز چنین ویزایی برای خود تعریف کردند.
سیدعزتالله ضرغامی افزود: خیلی خوب است این دولت با تدبیر و شجاعت و تشخیص همه ضرورتها و با استفاده از اهمیت گردشگری به این موضوع توجه کند. بنده بسیار بر مساله گردشگری تاکید دارم، زیرا نگاه ما این است. وی ادامه داد: در جلسه امروز دولت پیشنهاد وزارت میراث فرهنگی برای لغو روادید با ۳۲ کشور به تصویب رسید و این لغو روادید در مرحله اول است و پیشنهاد ما ۶۰ کشور بوده است. ضرغامی عنوان کرد: کشورهای بحرین، عربستان، امارات، روسیه، قطر، موریتانی، لبنان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان، تانزانیا، اندونزی، ژاپن، سنگاپور، مالزی، برزیل، کوبا، ونزوئلا، صربستان، بلاروس و کرواسی از جمله این کشورها هستند. به گفته وی، با این اقدام با ایرانهراسی و بسیاری از ترفندهای جبهه استکبار مقابله میشود. ضرغامی افزود: نمایشگاه «شکوه پارس» دیماه در پکن برگزار میشود و مجوز خروج ۲۱۱ قلم شیء تاریخی ارزشمند از دوره عصر آهن تا دوره صفویه که اشیای بسیار ارزشمندی هستند با مراقبت کامل صادر شده و مقرر شد دولت چین این هزینهها را تقبل کند. وزیر میراث فرهنگی تصریح کرد: این نمایشگاه تاریخ و تمدن ایران را به کشور بزرگ چین معرفی میکند و در جذب گردشگران چینی که بازار مهمی است، تاثیرگذار است و نقش مهمی خواهد داشت و متقابلا بر اساس تفاهمی که با چین داشتیم، نمایشگاهی هم آنها در موزه ملی ایران برگزار خواهند کرد، برگزاری این نمایشگاه برای معرفی تاریخ و تمدن ایران و ترویج مزیتهای نسبی کشورمان در حوزه گردشگری بسیار موثر است. ضرغامی گفت: من روی گردشگری تاکید دارم، چون نگاه ما این است که گردشگری حق همه مردم دنیاست و ایران به لحاظ تاریخی، طبیعت، اکوتوریسم، مردم میهماننوازی و گردشگری سلامت از دیدینیترین کشورهاست. از مجموع این کشورهایی که شامل لغو روادید شدهاند، سهم آسیاییها تقریبا بیش از ۳ برابر سایر قارههاست، با توجه به اینکه «قرن ۲۱، قرن آسیاست» و روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران در آسیا به سرعت در حال توسعه است، دور از انتظار هم نبود، لذا ۱۷ کشور آسیایی با تصمیم دولت روادیدشان یکطرفه لغو شد؛ همچنین جمهوری اسلامی ایران برای توسعه مناسبات نیمنگاهی به قاره آفریقا دارد و در این مصوبه ۶ کشور آفریقایی را لغو روادید کرده است. کشورهای اروپایی و منطقه آمریکای لاتین نیز هر کدام ۵ کشور در این سهمیه لغو روادید دارند. تا پیش از این ایران با برخی کشورها مانند ترکیه، جمهوریآذربایجان، عمان، چین، ارمنستان، لبنان و سوریه پیمان لغو روادید داشته است؛ با برخی یکطرفه، برخی دوطرفه و برخی هم لغو روادید گروهی است. ویزای فرودگاهی هم از جمله تسهیلات سفر است که در برخی موارد اجرا میشود. موضوع لغو روادید از چند منظر قابل بررسی است که یکی از آنها تسهیل تردد بین شهروندان کشورهای مختلف است؛ به طور کلی در بلندمدت لغو روادید با کشورها در هر شکلی، به سود منافع ملی است. وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی معتقد است «لغو روادید به صورت یکطرفه با ۳2 کشور، گشودن درهای کشور به روی دنیا و تصمیمی بسیار شجاعانه و مدبرانه است که علاوه بر فراهم کردن تسهیلات بیشتر برای مردم جهان برای سفر به ایران، فضای گفتوگو با مردم دنیا را در قالب سفر به ایران باز خواهد کرد». آنچه مسلم است، مهمترین تاثیر تصمیم دولت سیزدهم برای لغو روادید یکطرفه بر رونق و توسعه صنعت گردشگری است، شهروندان کشورهای مختلف به ایران میآیند، چرخ صنعت گردشگری بعد از رکود متاثر از تحریم و کرونا، به حرکت در میآید و در کنار آن حضور گردشگران خارجی و تماشای واقعیت ایران، بسیاری از تبلیغات منفی، شایعات و ایرانهراسی را خنثی میکند.
***
زمینه سازی برای دستیابی ایران به سهم 60 درصدی بازار گردشگری منطقه
کارشناس گردشگری در گفتوگو با « وطن امروز» گفت: اقدام اخیر دولت مبنی بر لغو روادید شهروندان 32 کشور برای ورود به ایران، اقدامی مثبت در راستای دستیابی کشور به سهم 60 درصدی بازار گردشگری منطقه است؛ ظرفیتی که سالها مغفول بود. مرتضی خاکسار با بیان اینکه ایران به دلیل برخورداری از جاذبههای کمنظیر چون آثار و بناهای تاریخی، تمدن کهن، فرهنگ غنی و آب و هوای چهارفصل جزو 10 کشور پر جاذبه دنیاست به طوری که ظرفیت 60 درصد بازار گردشگری منطقه در ایران است، گفت: متاسفانه این استعداد و ظرفیت بالا کمتر مورد توجه قرار گرفته است، در حالی که در صورت ورود گردشگران دنیا به ایران با لغو روادید، نه تنها از لحاظ اقتصادی تاثیر بسزایی بر «جیدیپی» کشور میگذارد، بلکه جاذبههای ایران نیز به دنیا شناسانده میشود. کارشناس گردشگری خاطرنشان کرد: لغو روادید ، هموارسازی مسیر ورود گردشگران از سراسر دنیا به ایران است که با حذف بروکراسیهای اداری، زمینه ورود توریست به کشور را فراهم میکند. این اقدام دولت میتواند پویایی و رونق صنعت گردشگری را رقم بزند. وی ادامه داد: علاوه بر افزایش میزان ارزآوری در پی توسعه صنعت گردشگری، با ورود توریسم به کشور، اثرات مثبت دیگری نظیر تعامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران با دنیا را شاهد خواهیم بود. در واقع لغو روادید شروع خوبی برای توسعه روابط کشورمان با دنیاست که طی سالهای گذشته مورد توجه قرار نگرفته بود. وی افزود: با لغو روادید، ایران برای دستیابی به سهم 60 درصدی بازار گردشگری منطقه گام بر میدارد.
ارسال به دوستان
نیویورک تایمز: محبوبیت انصارالله بعد از مقابله با اسرائیل در دریای سرخ افزایش یافته است
فتح قلوب با فتح بابالمندب
گروه بینالملل: انصارالله یمن بعد از عملیاتهای متعدد خود در پاسخ به جنایات فجیع اسرائیل علیه مردم غزه به محبوبیت زیادی در کشورهای عربی و خاورمیانه دست یافته است. روز گذشته اداره عملیات تجاری دریایی انگلیس از وقوع حادثه امنیتی در تنگه «بابالمندب» و آبهای نزدیک یمن خبر داد. این سازمان طی بیانیهای اعلام کرد گزارشهایی مبنی بر وقوع حادثه در نزدیکی بابالمندب و غرب بندر «الحدیده» دریافت کرده و به کشتیها توصیه کرد جانب احتیاط را رعایت کنند.
به نوشته خبرگزاری «رویترز»، شرکت امنیت دریایی انگلیس خبر داد که قایقهای تندروی حامل افراد مسلح به 2 شناور که در حال عبور از نزدیکی ساحل الحدیده بود نزدیک شدند. در این بیانیه ذکر شده که یک فروند نفتکش حامل مواد شیمیایی با پرچم «جزایر مارشال» به این شرکت گفته سرنشینان قایق مذکور در ۱۲۰ کیلومتری بندر الحدیده، به سمت آنها تیراندازی کردند. شرکت امنیت دریایی انگلیس میگوید نهادی که خود را نیروی دریایی یمن معرفی کرده بود، به این شناور دستور داده مسیر خود را تغییر دهد اما شناور با توصیه کشتیهای جنگی ائتلاف به مسیر خود ادامه داد.
به نوشته رویترز، دقایقی بعد یک قایق مسلح دیگر به یک فروند کشتی ترابری فلهبر با پرچم «مالت» نزدیک شد اما جزئیات بیشتری از این واقعه هنوز ارائه نشده است. خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز به نقل از یک مقام آمریکایی گزارش داد یک ناوشکن آمریکایی، یک پهپاد متعلق به نیروهای مسلح یمن را که به سمتش در حال پرواز بود در نزدیکی بابالمندب سرنگون کرد.
این مقام آمریکایی - که خواست نامش فاش نشود - مدعی شد 2 موشک نیز از یمن به سمت یک کشتی در نزدیکی بابالمندب شلیک شد که به هدف اصابت نکرد. پس از آنکه آمریکا مدعی شد در تلاش برای تشکیل ائتلاف دریایی علیه یمن است، عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله هشدار داد برای مقابله با این ائتلاف، اهرم فشارهای دردناکی در اختیار دارند. روزنامه نیویورکتایمز در همین باره نوشت: « وی گفت: آنچه آنها کردند، به ما عزت داد زیرا این کار را زمانی کردند که همه بدون اقدامی تنها در حال تماشا بودند اینها سخنان «خالد نجیم» است که در یک شرکت تجهیزات پزشکی در «صنعا» پایتخت یمن کار میکند». روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز گزارش کرد تحلیلگران بر این باورند انصارالله یمن با شلیک موشک به سمت اسرائیل و حمله به کشتیهایی که از دریای سرخ عبور میکردند، در سراسر غرب آسیا محبوبیت به دست آورده و یک قدرت منطقهای ایجاد کرده که میتواند به گسترش قدرت آنها در داخل کشورشان کمک کند.
سرلشکر یحیی سریع، سخنگوی نیروهای مسلح یمن سهشنبه 21 آذر طی بیانیهای از حمله موشکی به یک کشتی حامل نفت نروژی به نام «استریندا» در دریای سرخ خبر داد.
در بیانیه وی در این باره آمده است: «در راستای یاری مردم مظلوم فلسطین که در معرض کشتار و ویرانی و محاصره در غزه قرار گرفتهاند و در راستای لبیک به درخواست آزادیخواهان یمنی و امت اسلام، نیروی دریایی یمن در یک عملیات ویژه، کشتی نروژی «استریندا» را که با محموله نفت عازم رژیم اسرائیل بود با یک موشک دریایی مناسب هدف قرار داد».
نیویورکتایمز همچنین گزارش کرد که انصارالله حملات موشکی و پهپادی به جنوب اراضی اشغالی انجام داد و ماه گذشته نیز یک کشتی تجاری را ضبط کرد. در سراسر غرب آسیا که جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه، به شهادت 19هزار غیرنظامی فلسطینی که اکثرشان زن و کودک هستند، منجر شده است، خشم زیادی نسبت به تلآویو و ایالات متحده برانگیخته شده است و در این شرایط مردم این منطقه، انصارالله را به عنوان یکی از تنها نیروهای منطقهای که نه فقط با زبان تند بلکه با تقابل، رژیم صهیونیستی را به چالش کشیده است، مورد ستایش و تقدیر قرار میدهند.
حمله به کشتی نروژی تنها حادثه دریای سرخ نبود، بامداد روز گذشته نیز سازمان امنیت دریایی انگلیس از دریافت گزارشی درباره وقوع یک حادثه امنیتی در تنگه «بابالمندب» در دریای سرخ و تحقیق درباره آن خبر داد. همزمان برخی منابع اطلاعاتی نیز گزارش دادند یک کشتی متعلق به رژیم صهیونیستی در بابالمندب نزدیک به سواحل یمن توسط موشک دریایی هدف قرار داده شده است. یکی از افسران سابق رژیم صهیونیستی به اقدامات انصارالله یمن اینگونه واکنش نشان داد: «در پایان روز، آنچه آنها واقعا میخواهند، سهم بیشتری از یمن است و شاید میخواهند از طریق تبدیل شدن به یک مشکل جهانی، این کار را انجام دهند».
ارسال به دوستان
دست و جیغ و حقوق بشر
گردنه حقوق بشر
گزارش یک جشن
سلام خدمت شما مخاطبان عزیز؛ به طور زنده با گزارش از جشن بزرگی که بهمناسبت روز جهانی حقوق بشر در محل سازمان ملل متحد برگزار میشه در خدمت شما هستم. این جشن در حالی برگزار میشه که مردم غزه همچنان تحت حمله و بمباران شدید هستن. نکته جالب درمورد این جشن اینه که همه کشورها دعوت نشدن و فقط نمایندگان بعضی کشورها که خودشون رو حافظان حقوق بشر در جهان معرفی میکنن در جشن حضور دارن. گفته میشه پیشنهاد برگزاری این جشن توسط آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل مطرح شده و چون رأی نیاورده، با وتوی خود آمریکا برگزار شده. به سراغ بعضی از حاضرین در این جشن میریم تا مواضعشون رو بشنویم.
+ شما نماینده آمریکا هستید؟
- بله خودمم، تو موزا رو آوردی؟ مرد حسابی الان چه وقت موز آوردنه؟ قبل از جشن باید میآوردی که بتونیم بچینیم!
+ نه بابا، من خبرنگارم.
- ای بابا یعنی هنوزم این موزا رو نیاوردن؟ یه لحظه اجازه بدین... الو راجرز... هِلو و زهرمار؛ مردک مگه تو مسؤول موز فدرال نیستی؟ این چه وضع کار کردنه؟ آبرومون رفت... نه بابا هنوز موزی نرسیده... ببین صبح دوشنبه یه گزارش مفصل در موردت مینویسم، تحویل کاخ سفید میدم، تکلیفت باید روشن بشه... التماس نکن، حالا این پیرمرد بایدن هوش و حواس درست و حسابی نداره، دلیل نمیشه ازش سوءاستفاده کنید... همین که گفتم، با پست معاونت موزی فدرال خداحافظی کن... خجالتم نمیکشن.
+ حالا میتونم سؤالم رو بپرسم؟
- تو که هنوز اینجایی! وقتی موز نیاوردی دیگه چرا وایستادی؟
+ بابا من خبرنگارم، سؤال دارم خیر سرم.
- ها! خب بپرس.
+ هدف از برگزاری این جشن چی بود؟
- والا ما دیدیم زحمتکشان عرصه حقوق بشر طی این سالها خیلی زحمت کشیدن و هیچکس هم ازشون قدردانی نمیکنه، برای همین این جشن رو برگزار کردیم که گوشهای از زحماتشون جبران بشه.
+ پس چرا فقط چند کشور محدود اروپایی و عربی رو دعوت کردین؟
- بالاخره گفتیم مراسم رو ساده بگیریم که خیلی هم ریخت و پاش نشه، نمیخوایم همهجا جار بزنیم. یه لحظه ببخشید... این نماینده عربستان اون بالا چکار میکنه؟ مگه نگفتم میزش رو تا ناموس پر خوراکی کنید که همونجا مشغول باشه؟ این رقص شمشیر بلد نیست میزنه چشم یکی رو کور میکنه؛ بیارش پایین جلوش گوشت گاو درسته بذار بخوره... اگه گذاشتن یه مراسم بدون آبروریزی برگزار کنیم؛ تو هم سؤالت رو پرسیدی برو دیگه.
+ یه سؤال دیگه مونده؛ نظرتون در مورد نقض حقوق بشر تو غزه چیه؟
- قطعاً یه تراژدی بزرگه.
+ خب اقدام شما چیه؟
- ما همین جشن رو گرفتیم که کمدی باشه دیگه. همیشه که نباید تراژدی ببینیم، کمدی هم لازمه. دیگه برو اگرنه میدمت دست اون گولاخه.
بله! مخاطبین عزیز، اظهارات نماینده آمریکا رو شنیدید. من همین الان نماینده انگلیس رو هم اون وسط دیدم که مشغول رقصیدنه، ببینیم میتونیم باهاش مصاحبهای داشته باشیم.
+ سلام، آیا به چند سؤال من جواب میدید؟
- ببخشید ولی ما هنوز داغدار ملکه هستیم و نمیتونم باهاتون مصاحبه کنم.
+ اما تو که داری میرقصی!
- این قِرِ تلخ من از گریه غمانگیزتر است.
+ حالا دوتا سؤال جواب بده بلکه برسه به روح ملکهتون.
- خب بپرس.
+ نظرتون درمورد این جشن چیه؟
- خیلی خوشحالم که بالأخره یکی قدر زحمات متولیان حقوق بشر جهان رو دونست. تا اینجای جشن که خوب بوده، اگه شام و هدایا هم خوب باشه، دیگه مطمئنم روح ملکه هم در آرامش خواهد بود.
+ نظرتون در مورد وضع حقوق بشر در غزه چیه؟
- عه؟! حالمون رو خراب نکن دیگه؛ اگه طرح بشردوستانه ملکه برای غزه سالها پیش اجرا میشد، الان ما شاهد این وضع در غزه نبودیم.
+ جدی؟ مگه طرحش چی بود؟
- پیشنهاد ملکه این بود که کلا هرچی فلسطینی هست از روی زمین محو بشن و اگه این اتفاق میافتاد، ما الان شاهد درد و رنج مردم غزه نبودیم. حالا دیگه من برم که یک ساقی جدید اومده تو مجلس.
مخاطبین عزیز واقعاً به شمایی که اینجا نیستید حسودیم میشه؛ ای کاش منم یه شغل دیگه داشتم. نماینده عربستان رو هم الان دیدم که یه گوشه روی زمین نشسته و داره گوشتشو میخوره. بریم ببینیم حرفی برای گفتن داره!
+ آهای! تو هم میخوای مصاحبه کنی؟
- حقوق بشر عالیه. بگید وقتش رو یکم بیشتر کنن. اصلاً جشن حقوق بشر بعدی، همین جمع، ریاض. همه هزینههاش هم پای ما.
بینندگان عزیز من دیگه نای ادامه دادن ندارم؛ صادقانه! دیگه نمیکشم. همینجا با شما و حرفه خبرنگاری خداحافظی میکنم؛ خداحافظ.
ارسال به دوستان
کار زارای ضد فلسطینی زار شد
یکی از معروفترین برندهای لباس با وهن بحثبرانگیز نمادهای مادران غزه تبدیل به یکی از بدنامترینها در جهان شده و مورد تحریم مردمی قرار گرفته است. برند اسپانیایی زارا در روزهای اخیر با انگیزهای که هنوز مبهم است، برای هر چه بیشتر به چشم آمدن دست به حرکت کثیفی زده و با وهن المانهای تکرارشونده در تصاویر رقتانگیزی که طی ۲ ماه اخیر از کشتار مردم غزه توسط رژیم صهیونیستی به جهان مخابره شده، به تبلیغ یک کالکشن جدید پرداخته است تا آنجا که بسیاری از کاربرانی که در تارنمای این برند با این تصاویر مواجه شدهاند، حتی آنها که فاقد سوگیری سیاسی هستند، آن را «جنایت بصری - پوششی» خواندهاند.
در یک سکانس از تصاویر تبلیغاتی این کالکشن سادیستی، از اجساد پیچیده شده در کیسههای سفید - یادآور کفنهای تدفین مسلمانان - استفاده شده است، همچنین پشت سر مدل، تابوت، سنگ، قلوه سنگ و یک برش مقوایی شبیه نقشه نوار غزه هم به چشم میخورد که همگی یادآور ویرانههای مناطق مسکونی غزه و رنج و درد مردم مظلوم فلسطین در روزهای اخیر هستند.
برای آنکه مخاطبان جهانی هرچه منزجرتر شوند، زارا نام این مجموعه را «پشتیبانی از صلح» نهاده که با سیل انتقادات کاربران مجازی در اینستاگرام و ایکس مواجه شده است. این اعتراضات در قالب هشتگ «بایکوتزارا» به یکی از پربازدیدترین روندهای شبکههای اجتماعی مزبور تبدیل شده است. حتی برخی هنرمندان مد، با طراحی دکوپاژهای غرق در خون که مدلی مشابه مدل سیاهپوش موسفید زارا در میان آن قرار گرفته، تلاش کردهاند پاسخی هنری به کالکشن مزبور بدهند.
در بریتانیا، اداره استانداردهای تبلیغاتی (ASA) اعلام کرد ۱۱۰ شکایت از زارا دریافت کرده که میگویند این تصاویر به جنگ غزه اشاره دارد و توهینآمیز است.
زارا تنها ۲ روز بعد از انتشار این تبلیغات بحثبرانگیز مجبور شد تحت فشار عمومی آن را از صفحه خود حذف و حتی از انتشار آن ابراز شرمساری و عذرخواهی کند.
با این وجود هفته جاری گروهی از تونسیهای حامی فلسطین در مقابل یک فروشگاه زارا در پایتخت این کشور تجمع کرده و روی ویترین آن رنگ قرمز پاشیدند.
شایان ذکر است زارا تنها یکی از برندهای شرکت پوشاک چندملیتی ایندیتکس است که برندهای برشکا، ماسیمو دوتی، اویتو، پول اند بیر، استارادیواریوس، اوترکه و لفتیز را تحت تملک خود دارد.
ارسال به دوستان
سیدجمال ساداتیان در گفتوگو با «وطن امروز» درباره جلسه سینماگران با رئیس سازمان برنامه و بودجه:
دولت تسهیلکننده قوانین باشد
گروه فرهنگ و هنر: شامگاه دوشنبه 20 آذر جمعی از اهالی سینما به همراه مدیران سازمان سینمایی در نشستی با حضور رئیس سازمان برنامه و بودجه به بررسی مشکلات و معضلات موجود در حوزه اقتصاد سینما پرداختند. در این نشست هنرمندان و تهیهکنندگان با اشاره به برپایی این جلسات به جهت ارتقای ظرفیتهای بودجهای سینما و تقویت بنیه اقتصادی، اهتمام ویژه سازمانهای اقتصادی دولت برای شتاب بیشتر در حل معضلات سینما را خواستار شدند.
«سیدجمال ساداتیان» از تهیهکنندگان باسابقه سینمای ایران در این نشست با اشاره به ظرفیتهای سینما برای تولید سالانه 400 تا 500 فیلم گفت: سینما مرکز گردشگری است اما با ارزانترین قیمت فعال است. سینما کارکرد بسیاری دارد. ما ظرفیت تولید سالی ۴۰۰ تا ۵۰۰ فیلم را داریم که گویا قرار نیست از آن خوب استفاده شود. باید با بسترسازی تولید، از این ظرفیت استفاده شود تا جایگاه سینما را ارتقا دهیم. ما چقدر باید سیاست خارجی فعالی داشته باشیم تا مثلا کارکرد یک اثر را که در دنیا زبانزد میشود، داشته باشد؟ ما چقدر میتوانستیم ظرفیتهای نمایشی را افزایش دهیم؟ باید تبصره یا سرفصلی در لایحه بودجه فرهنگ و هنر برای فضاهای فرهنگی در نظر گرفته شود تا دستاوردهای خوبی در سالهای بعد داشته باشیم. این جلسه بهانهای شد تا «وطن امروز» در گفتوگو با سیدجمال ساداتیان به ابعاد بیشتری از وضعیت اقتصادی سینما بپردازد.
* * *
* آقای ساداتیان! ابتدا و پیش از پرداختن به حوزه اقتصاد سینما لطفا درباره کارکردهای سینما و تاثیرگذاری این هنر بر بدنه اجتماعی و توقعات اهالی هنر از دولت بفرمایید؟
هنر از زمان خلقت انسان بوده و حتی در آثار باستانی نیز دیده میشود؛ پس بحث تئاتر و موسیقی از قدیمالایام در زندگی بشر نقش کلیدی داشته است. در سالهای اخیر نیز که بحث تصویر و سینما وارد شد، متوجه شدیم گستره این نفوذ چقدر زیاد شده است. به خصوص با ورود تکنولوژی دیجیتال، کارکرد سینما در دنیا بسیار زیاد شده است تا جایی که هیتلر هم معتقد بود میتوان با چند فیلم جهانگشایی کرد. کاملا مشخص است که وقتی بسترها و زیرساختهای سینما مهیا شود، آدم میتواند معادل یک حمله نظامی در کشورها نفوذ داشته باشد. وقتی حوزه هنر در این میزان گستردگی تعریف میشود و اینکه بسیاری از کشورها معتقدند تاثیر هنر در سیاست خارجی از خود سیاست خارجی مهمتر و موثرتر است، پس چرا ما در کشور در این حد دچار نوسان هستیم تا جایی که سینما در وضعیتی قرار میگیرد که امورات اقتصادیاش ناکام میماند؛ آن هم خانوادهای که 6 هزار عضو خانه سینما و در مجموع 20 هزار نفر را شامل میشود؛ آن هم در شرایطی که به دلیل پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی ارزان بودن، مردم کاملا به سینما وابستهاند. از طرفی و در کنار این موارد، باید در نظر بگیریم در حوزه سینما چقدر میتوانیم حرف بزنیم و با توجه به شرایط ویژه و فعلی کشور چقدر مردم به سینما و چهرهها و حواشی آن توجه دارند. سینمایی که میتواند اینقدر تاثیرگذار باشد، چرا توان و بنیه اقتصادیاش ضعیف است و چرا این میزان برایش حاشیه درست میشود و چرا اینقدر مطالبههای تلنبار شده برایش وجود دارد. به همین دلیل و با توجه به این بحثها به کرات با رئیس سازمان سینمایی و مسؤولان سینمایی صحبت شده بود که دوستان تاکید داشتند حل این مسائل و موارد از توان سازمان سینمایی خارج است و باید با مقامات اقتصادی و مالیاتی چون وزارت اقتصاد و ریاست سازمان برنامه و بودجه جلسات رخ به رخ گذاشته شود تا مسؤولان به صورت مستقیم پای حرفهای اهالی سینما بنشینند و مشکلات و معضلات را بشنوند تا موانع را حداقل کنترل کنند یا بخشیهایی از آنها را تقلیل دهند. به همین دلیل این جلسه نیز که بسیار مطول بود برگزار شد تا همکاران و هنرمندان به صورت خلاصه و به اختصار هم که شده مسائلشان را مطرح کنند.
* با توجه به محتواهای منتشرشده پیرامون برنامه هفتم توسعه، چقدر این جلسات در حوزه اقتصاد سینما میتواند موثر باشد؟
ببینید! ما 2 گونه بحث داریم؛ یکی اینکه ما اگر بگذاریم سینما مسیر خودش را طی کند، واقعیتش این است که حوزه اقتصادی خیلی متکی به دولت نخواهد شد و پول و سرمایهاش را میتواند از مردم به دست بیاورد و دولت تنها لازم است به عنوان تسهیلکننده قوانین وارد شود و این در حالی است که اکنون استاندارد سینما رفتن در دنیا سالی 3 بار یا در برخی کشورها مثل کره جنوبی 5 بار است اما ما در سینمای ایران در بهترین شرایط در یک سال 27 میلیون بلیت فروختهایم، در حالی که مردم ما اگر سالی یکبار به سینما بروند، حداقل 85 میلیون میشود که با بلیت ۶۰-۵۰ هزار تومانی، میشود عددی حدود 5 هزار میلیارد تومان. اگر ما به این گردش مالی برسیم به هیچ عنوان نیازی به دولت نخواهیم داشت و دولت تنها میتواند به نقش تسهیلکنندگی در قوانین بپردازد تا اهالی هنر فارغ از دغدغههای ناشی از این موانع با ذهنی آرام و با اندیشه به کارهایشان برسند. به همین خاطر جلسه گذشته بیشتر یک جلسه همفکری پیرامون تسهیل قوانین و کمکهایی بود که میتوانند به اقتصاد سینما بکنند. به هر حال شرایط بازنشستگی و مستمری هنرمندان، بحث بیمههای درمانی و امرار معاش از موارد مطرح شده در جلسه بود تا نیازهای اولیه اهالی هنر تامین شود. در واقع اگر بتوانیم موانع را از سر راه برداریم و بگذاریم سینما مسیر طبیعی خودش را طی کند، میتواند به لحاظ اقتصادی توانا باشد.
* بحث شما در جلسه سازمان برنامه و بودجه با توجه به سالنسازی و رونق سینما با ظرفیت 400 تا 500 فیلم بود، در حالی که در دهه 90 سال به سال اکران فیلمها کاسته شد؛ به نظر شما سالنسازی و رونقی که اکنون در ساخت سالن به وجود آمده چقدر میتواند به اقتصاد سینما کمک کند؟
به هر حال در دهه 60 با توجه به جنگ تحمیلی و جمعیت 40 میلیونی کشور بیش از 70 میلیون قطعه بلیت فروخته شد، یعنی با توجه به وضعیت کشور مردم در آن سالها حداقل سالی 2 نوبت به سینما میرفتند اما مخروبه شدن سالنها به مرور زمان و ضعیف شدن رابطه فیلمها با مردم باعث نحیف شدن سینما شد. اگر بخواهیم هدفمان سالی یکبار سینما رفتن مردم باشد، قطعا نیازمند سالنهای خوب و فیلمهای مناسب هستیم که اگر هرکدام اینها دچار اندکی مشکل شود، قطعا در گردش مالی تاثیرگذار خواهد بود، البته الان به برکت مجتمعهای تجاری، سالنهای سینما از 300 به 700 رسیده است و بزودی به هزار سالن نیز خواهد رسید اما شما تصور کنید آمریکا با 300 میلیون جمعیت 40 هزار سالن سینما دارد و اگر ما یک چهارم جمعیت آمریکا را هم داشته باشیم، باید 10 هزار پرده سینما در کشور موجود باشد. حتی اگر از آمریکا هم بگذریم، در مقام مقایسه در حوزه سالن سینما با کشوری مثل ترکیه که به لحاظ جمعیتی بسیار شبیه هستیم، این کشور دارای 3 هزار سالن سینماست، در حالی که صنعت سینمای ما از ترکیه بسیار قویتر است و ما باید برای رسیدن به 3 هزار سالن، سالهای سال کار کنیم. به هر حال باید تلاش برای سالنسازی بیشتر شود، در حالی که ما در شهرستانها و استانها دچار فقر سالن سینما هستیم. به هر حال باید پردههای سینما بیشتر و دسترسی مردم به سینماها افزایش یابد. یک بحثی هم در جلسه مطرح شد و آن اینکه ایشان به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه باید کلانتر و فراگیرتر نسبت به حوزه سینما نگاه کند.
* در حوزه خصوصیسازی در سینما نقش و سهم فارابی را چه میزان میدانید؟ همانطور که میدانید بنیاد سینمایی فارابی در حال حاضر در ساخت فیلمها مشارکت دارد؛ آیا این کار را سهم و مشارکت مثبتی میدانید؟
با توجه به اینکه دولت در حال حاضر بیشتر توجهش معطوف به فیلمهای ارزشی است، طبیعتا باید ببینیم این فیلمها تا چه میزان میتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند. افرادی مثل ما در بخش خصوصی وقتی میخواهند روی فیلمی سرمایهگذاری کنند، ابتدا به چرخه مالی آن فکر میکنند. بخشی از چرخه اقتصادی هم قطعا به سلیقه مردم و نیازهای جامعه باز میگردد. مطالبات جامعه در این بخش اهمیت زیادی دارد. فیلمهای فارابی در حال حاضر با فیلمهای بخش خصوصی تفاوت زیادی دارد.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با دکتر حسین کچویان درباره سیر تاریخی شکلگیری هویت جمعی فلسطینیان
توفانالاقصی حماسه انسان جدید فلسطینی
محمدمحسن راحمی: عملیات توفان الاقصی در تاریخ مبارزات فلسطینیها اتفاقی بیسابقه است که محصول ظهور هویت جمعی جدیدی در میان فلسطینیان است. برای تامل در این موضوع با «حسین کچویان» عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و مولف کتابهای «تطورات گفتمانهای هویتی ایران» و «انقلاب اسلامی ایران و انفتاح تاریخ» به گفتوگو نشستیم. کچویان با نگاهی تاریخی شکلگیری «هویت جمعی جدید» در فلسطین را از خلال تطورات هویتی این سوژه در بستر جهان اسلام و در نسبت با انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار میدهد و در ادامه به چرایی حمایت قاطع غرب از اسرائیل در جریان تجاوز به غزه میپردازد. او همافق شدن روشنفکران با سیاستمداران غربی در حمایت از رژیم صهیونیستی در جنگ اخیر را نشانهای از زوال این تمدن در نظر میگیرد. قسمت اول گفتوگوی «وطن امروز» با این استاد دانشگاه در ادامه میآید.
***
* با «توفان الاقصی» ما با هویت جدیدی از فلسطینیهای مبارز مواجه میشویم. انسان فلسطینی در طول تاریخ به لحاظ سیاسی، اجتماعی و تاریخی دچار تغییر و تحولاتی بود و در آخرین مرحله تطور خودش به این نسخه آخر رسیده است که شاید بتوان فیگور اصلی آن را در «محمد ضیف» و «یحیی سنوار» مشاهده کرد. از نظر شما چه عواملی سبب شکلگیری حماسه توفان الاقصی شد؟ انسان فلسطینی چه تطوراتی را از سر گذرانده است و در این شکل آخر حائز چه ویژگیهای هویتی است؟
بحث هویت معمولا ناظر به شخصیت و ویژگیهای درونی فرد است. البته منظورم از درونی، جدا کردن فرد از مسائل اجتماعی نیست اما هویت مسالهای است که کمتر با مساله ابزار و مقولاتی نظیر این ارتباط پیدا میکند. بنابراین من فکر میکنم در توفان الاقصی ما با 2 عنصر تازه مواجهیم. یک عنصر، عنصری است که تحت عنوان «هویت اجتماعی» به آن اشاره میکنید و عنصر دیگر «عنصر تکنیکی و فنی» است. درست است آنچه از لحاظ واقعی و عملی امکان این عملیات را فراهم کرد، وجود یک «انسان جدید» و «هویت جدید» و یکسری ویژگیهای روحی، روانی و ذهنی متفاوت و متمایز در نیروهای فلسطینی بود ولی عنصر ابزار و قابلیتهای فنی را هم نباید نادیده گرفت. ممکن بود این هویتی که به آن اشاره میکنید آنجا باشد و قبلا هم در جاهای دیگر بوده باشد ولی شما آن را رؤیت نکرده و ندیده باشید، چرا که عملیاتی به این شکل عجیب اتفاق نیفتاده بود که از این هویت جدید رونمایی کند. معمولا عملیاتهای چریکی، محدود و با قابلیتهای فنی و تکنیکی نازلی است اما آنچه توفان الاقصی را به این شکل درآورد این بود که ما با یک حمله در سطح یک ارتش مواجه بودیم. ما در امکانات و ظرفیتهای نیروهای حماس و القسام این را نمیدیدیم که درست نظیر یک ارتش، به مواجهه با چنین ارتش عجیب و غریبی بروند که صهیونیستها مدعی آن بودند. این نکتهای است که این عملیات را بارز کرده است. در واقع اگر جنبههای فنی و ابزاری این عملیات نبود، شما اصلا این سوال را نمیکردید و این همه تحولاتی که در دنیا اتفاق افتاد هم رخ نمیداد و نیروهای فلسطینی - چه حماس چه قسام - به این شکلی که الان در چشم آمدهاند، ظهور نمیکردند. بنابراین 2 نکته وجود دارد؛ یک نکته شکل عملیات و قابلیتهای فنی و تکنیکیای است که در سطح یک ارتش در حال شکلگیری یا نیمهارتش ظاهر شد. دومین نکته هم آدمهایی هستند که پشت این عملیات بودند. چون قطعا اگر آدمهایی با این ظرفیتهای روحی - روانی و به قول شما آن هویت خاص نبودند، نمیتوانستند چنین کاری کنند. نیرویی که او را در محدودیت امکانات فنی و نظامی قرار دادهاند و نه تانکی دارد و نه ادوات زرهی و حتی ماشین نظامی، چنین کاری از او برنمیآمد. دیدید که اینها حتی اسرا را با وانت جابهجا میکردند. با چنین امکاناتی، اگر شخصیت یا روحیه یا هویتی که مدنظر شماست پشت این صحنه نبود، نمیتوانست این عملیات را انجام دهد.
* در واقع شما معتقدید ترکیبی از 2 عنصر «هویتی» و «ابزاری» امکان خلق چنین اتفاقی را فراهم کرد.
بله! این عملیات از نظر فنی، نظامی و انسانی با همدیگر این افسانه، اسطوره یا واقعیت عجیب را خلق کرد. بنابراین فقط ما با مساله هویت اجتماعی روبهرو نیستیم. بعد از جنگهای اعراب، جنگی بین صهیونیستها و اعراب در سطح ارتش نداشتیم. حالا اینکه با نیرویی مواجه شویم که با چنین ظرفیت فنی - تکنیکیای این کار را انجام دهد، امر عجیبی بود. پس باید روی 2 نکته تاکید کرد: یکی بحث نظامی و تکنیکی و دیگری بحث انسانی. ترکیب این دو با همدیگر توفان الاقصی را میسازد و این هیبت و حیثیت خاص را به آن میبخشد.
بنابراین وقتی میخواهیم از تحولاتی صحبت کنیم که ما را به اینجا رسانده باید از 2 دسته تحولات صحبت کنیم. قابلیت یا ظرفیت فیزیکی و نظامی و تحولاتی که منجر به پیدایش این «انسان جدید» به اسم «انسان قسامی» یا «انسان حماسی» یا «انسان غزهای» شده است. بنابراین سوال باید ناظر به این 2 سویه پرسیده شود.
* برآمدن این 2 سویه چه نسبتی با انقلاب و جمهوری اسلامی دارد؟
هم بعد نظامی و هم بعد هویت اجتماعی، هر 2 از پیامدهای انقلاب اسلامی است. این قابلیتی که الان در حماس دیدیم و حتی در جاهای دیگری مثل یمن، سوریه، عراق و لبنان هم شاهدش هستیم، بدون وجود حکومتی همچون جمهوری اسلامی ممکن نبود. در سطح روابط بین دولتها، همه امکانات و قابلیتهای فنی، حتی به کشورهای دوست واگذار نمیشود. آمریکا تمام قابلیتهای فنی و نظامی خود را در اختیار اسرائیل نمیگذارد و برخی چیزها را برای خود نگه میدارد. بر اساس گزارشهای تاریخی درباره کشور خود ما در قبل از انقلاب حتی اجازه بستن پیچ فانتوم و تجهیزات سطح بالا را هم نمیدادند. اما ایران همپای خود، نیروهای منطقهای خودش را بالا برد و به سطح این قابلیتهایی که الان شاهد هستیم، رساند تا بتوانند از داخل تبدیل به یک ارتش شوند و به شکل مستقلی خود را بالا بکشند. شوروی پس از انقلاب اکتبر، تمام ظرفیتهای فنی و نظامی خود را در اختیار لیبی، سوریه یا بقیه کشورها قرار نمیداد. ما در قالب متفاوت دیگری غیر از قالب مرسومی که انقلابیون در دنیا طبق آن عمل میکردند، عمل کردیم. بدون هیچ چشمداشتی همه قابلیتهای خود را عرضه کردیم و حتی اینها را به سطح قابلیتی رساندیم که بتوانند از داخل رشد کنند؛ خودشان تواناییهای لازم را کسب کنند و چیزهایی را که لازم دارند بسازند و در مسیر رشد مداوم بیفتند. این نکته خیلی مهمی است. اگر کمک ما نبود که آدمهایی پرورش پیدا کنند که بتوانند موشک بسازند و این امکانات و ذهنیتها را پیدا کنند؛ این قدرتی که به لحاظ نظامی اکنون دارند را، نداشتند. خود حزبالله هم در این مسیر مدخلیت دارد. در لبنانی که هیچ چیز نبود و شیعهای که یکی از طوایف و گروههایی بود که «هیچ» بود و هیچ اعتنایی به آن نمیشد، حزبالله را ساختیم. زمانی که امام موسی صدر در دهه 70 به لبنان رفت، تلاش کرد یک مدرسه برای شیعیان بسازد! نیرویی که مظلوم بود و در ساختار سیاسی هم هیچ بود و او را از ظرفیتهای سیاسی و اجتماعیاش محروم کرده بودند؛ این نیرو را ما به حزباللهی تبدیل کردیم که یک معارض جدی منطقهای برای هر قدرتی است که در منطقه است. حتی برای آمریکا و قدرتهای بیرونی! این چطور اتفاق افتاد؟ اگر هر قدرت دیگری غیر از ما بود، قطعا به این شکلی که ما با اینها تعامل کردیم، عمل نمیکرد. به این دلیل است: «سیدحسن نصرالله» هر بار این را تکرار میکند که «جمهوری اسلامی میدهد بدون اینکه چیزی بخواهد، میدهد بدون اینکه دستوری بدهد، میدهد بدون اینکه هیچ الزام و تحمیلی بر این نیروها وارد کند». بنابراین جمهوری اسلامی این نیروها را میسازد و به آنها امکان ساختن میدهد.
* در واقع هم هویت اجتماعی جدید و هم امکان تکنیکی و ابزار نظامی که پدیده توفان الاقصی را رقم زد، از دل مناسبات دولت - ملتی به وجود نیامده است و ایدهای غیر از دولت - ملت پشت آن است.
بله؛ دقیقا! وجود انقلاب اسلامی است که به میدان آمده و به نیروهایی که در لبنان، فلسطین، یمن و بقیه جاها که از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و نظامی در موقعیتی ضعیف و هیچ بودند کمک کرده و به آنها این امکان را داده که حتی به سطح خود جمهوری اسلامی برسند. به لحاظ فنی، تکنیکی و مهندسی به اینها آموزش داده، نه اینکه فقط موشک دهد، به اینها آموزش داده موشک بسازند، آموزش داده امکانات دیگری مثل پهپاد بسازند و هر کاری که خود توانسته را به آنها آموزش داده است.
البته آنها هم ظرفیت جذب را داشتند و بویژه در یمن زمینه از این جهت مساعدتر بوده است. بنابراین اگر این ظرفیتافزایی ایجاد نشده بود، توفان الاقصی ممکن نمیشد، این عملیات هم مانند خیلی از عملیاتهای دیگری میشد که پیش از آن انجام شده بود. این است که همه را مبهوت کرده که چطور یک نیرویی مثل «کتائب قسام» بتواند چنین عملیاتی انجام دهد که شبیه عملیات یک ارتش در حال شکلگیری است. هستههای یک ارتش در حال شکلگیری است که قابلیتهای ارتش را پیدا کرده است و این اعجابانگیز است و علتی شده تا آن هویت جدید هم دیده شود. البته بیش از آنکه آن هویت، آدمها را به شوک بیاورد و در سطح فردی و جهانی تکانه ایجاد کند، این قابلیت و توانایی است که مستقیم و غیرمستقیم از جانب انقلاب اسلامی منتقل شده است. این نکته مهمی است که نباید از آن غفلت کرد. این نوع جدیدی از رابطه بین نیروی مرکز انقلاب و نیروهای پیرامونی است که هیچگاه در هیچ انقلابی اتفاق نیفتاده است. همه انقلابها از منظر قدرت به مساله نگاه کردند و از منظر قدرت به مساله نگاه کردن، هیچ موقع به شما اجازه نمیدهد همه امکانات و تواناییهایتان را بدون چشمداشت در اختیار طرف مقابل قرار دهید چون به راحتی ممکن است به یک رقیب و منازعهگر در مقابل خودتان تبدیل شود. ممکن است آنقدر سطح آن بالا بیاید که در تقابل با تو قرار گیرد اما ما اصلا چنین ملاحظاتی را در نظر نگرفتیم و درباره اینها هیچ فکری نکردیم. انقلاب اسلامی چنین انقلابی است؛ انقلابی است که واقعا دنبال اهداف و مقاصد انقلابی خود بوده و به این دلیل توانسته طی 20-10 سال این نیروها را از حالت یکچریک با قابلیتهای محدود، به هسته اولیه یک ارتش برساند. این خیلی اهمیت دارد و معمولا هم از آن غفلت شده است. از طرف دیگر نمیتوان گفت کدام یک از این 2 عنصر مهم است چون اگر نیروهای قسام با آن ظرفیتهای خاص هویتی خود نبودند، نمیتوانستند این عملیات را انجام دهند. «این یک عملیات کربلایی است». از عملیاتهایی که میروید و معلوم نیست بازگردید. آتش به اختیار تا هر جا که توانستید میروید. ممکن بود خیلی راحت در دام بیفتند و لزومی هم نداشت صهیونیستها آگاه باشند، حتی وقتی غافل بودند میتوانستند خود را جمع و جور کنند و اینها را در دام بیندازند و همه را شهید کنند. اگر چنین میشد دیگر چیزی به نام توفان الاقصی نمیماند. اما آنچه توفان الاقصی را نگه داشت این بود که اینها داخل رفتند و عملیات کردند و پیروز بازگشتند. نمیدانم صهیونیستها از قسام نیرویی را شهید کردند یا خیر، چون ادعایی در این مورد نشده است. یا حتی ادعا نکردند از قسام اسیر گرفتند. یعنی چنین عملیات موفقی را قسامی انجام داده که در سطح یک نیمهارتش است.
* به لحاظ هویتی، چه تطوراتی این روحیه و انسان فلسطینی جدید را شکل داده است؟
بحث دوم همعرض با نکته اول پیش میرود. تاریخ خاورمیانه، مثل هر جای دیگر در جهان و شاید نامتوازنتر و آشفتهتر، تاریخ دگرگونیهای سیاسی، اجتماعی و هویتی است. از وقتی غربیها به منطقه اسلامی آمدند، از صادق المهدی سودانی، عمر البشیر و دیگرانی در منطقه غرب آفریقا و در منطقه خود ما بودند که به مبارزه با غرب پرداختند. یک هویت مبارز که میخواهد از هویت دینی خود دفاع کند به جریان افتاد. در این مناطق یک نیروی سنتی وجود داشت که در همه جا هست اما بلافاصله این نیروی سنتی توسط نیروهایی که پرورشیافته غرب بودند، کنار زده شد. نمونه جالب و قابل مطالعه آن الجزایر است که احمد بن بلا و هواری بومدین و دیگران به میدان آمدند اما روشنفکران و نیروهایی که غرب رفته بودند و قابلیتهای تکنیکی و بروکراتیک لازم را برای حکومتداری داشتند، مجاهدانی را که مبارزه بر اساس قابلیت و توانایی آنها شکل گرفته بود و آنها بودند که در دل مردم بودند و قدرت بسیج مردم را داشتند، کنار زدند. مثل خود ایران که در آن امثال ملکمخان و آخوندزاده و طالبوف قابلیت حرکت دادن 2 آدم را هم نداشتند! کسانی که جامعه ایران را از رژی و قضیه تنباکو به نهضت مشروطه کشاند، علما بودند. بنابراین هویت اصلی این جامعه هسته دینی این جوامع بود. نیروهای اجتماعی متعلق به هویت اصلی این جوامع یا کسانی که این هویت اصلی را نمایندگی میکردند، این تحولات را ایجاد کردند. البته مقاصدی که دنبال آن بودند متفاوت بود و برای همین هم تعابیری مثل «انگوری که کاشتیم به جای اینکه سرکه شود، شراب شد» به وجود آمد. چون آنها عدالتخانه و چیزهایی شبیه این میخواستند که آن را فهم میکردند. مردم سنتی و بومی عدالتخانه را فهم میکردند ولی قالبهایی مثل پارلمان و مفاهیمی همچون آزادی و دموکراسی و کذا را فهم نمیکردند و اصلا دنبال این هم نبودند.
نیروهای غربزده مثل سمی بودند که وارد بدن جامعه ایران شدند. سمی که از درون شروع به متاستاز کرد و ساختارهای بومی و سنتی و هسته اصلی جامعه را آلوده و مضمحل کرد. در کل جهان اسلام اینطور بود.
در مراحل تاریخی مختلف به شکلهای مختلف از سیدجمال، سیدقطب و هر کسی که آمد، برخی نیروهای مخلص وجود داشتند. مثلا در ایران کسانی مثل فداییان اسلام بودند ولی فضای اجتماعی توسط آن سم، مسموم و متاثر شده بود و دیکتاتوری رضاخانی با زور، قالبها و نهادهای سنتی ما را از بین برد و قالبهای مدرن را وارد کرد؛ آن هم نه به شکل درست بلکه به شکل شبهمدرنیسم. در این فضا، فداییان دیده نمیشدند. فداییان بودند و اتفاقا نیرویی قوی هم بودند اما اگر کتابچه مربوط به مانیفست آنها را بخوانید، فکر میکنید اینها چقدر سطح ذهنی و نظری پایینی دارند و به دل نمینشیند. به دلیل اینکه ذهنیت، ذهنیتی است که آلوده به مفاهیم غربی شده و دیگر ذهنیتی که از دل قرآن و احادیث درآمده باشد نیست. به همین خاطر فداییان به عنوان یک نیروی مرتجع دیده میشدند.
نه فقط فداییان، بلکه بقیه مثل مرحوم لاری یا حتی مرحوم لواسانی که چیزهایی در باب حکومت و شکلهایی از تولید و اقتصاد در اصفهان و جاهای دیگر ارائه دادند هم همینطور بودند. اگر تمام علمایی را که مطالبی درباره چنین مقولاتی دارند ملاحظه کنید، به نظر شما میرسد امری ابتدایی است و برای شما خوشایند نیست، چرا که همه ذهنها به شکلی از قالبهای پیچیده توسعهای که غرب عرضه میکند آلوده شده است.
در هر صورت در کشورهای عربی هم این نیروها بودند. مثلا «حسن البنا» و دیگران، افراد مخلصی بودند ولی در آن فضا حتی ممکن بود این نیروهای مخلص را هم درگیر کنند. در کلیت قضیه، بهتدریج به جای اینکه هویت اسلامی در کشورهای جهان اسلام شکل بگیرد، در مسیر متاستاز قرار گرفتیم! یعنی هویتهای مسموم شکل گرفت. مدتی سوسیالیسم، مدتی کمونیسم، مدتی بعث و مدتی ناسیونالیسم آمد. قالبهای مختلف و هویتهایی که به جای اینکه امکان استقلال و جدایی از غرب و ایستادن روی پای خود را فراهم کنند، کشورها را بدتر در سیستمهای غربی ادغام و مرحله دیگری از استثمار و استعمار را برای آنها برنامهریزی و سازماندهی میکردند.
اما چه شد که با وجود همه این مخاطرات، ما هویت تازهای پیدا کردیم؟ اینجا باز هم اثر انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی که رخ داد، همه آنهایی که آن طرف قضیه هستند، یعنی غرب و از همه زودتر رژیم صهیونیستی، فهمیدند چه اتفاقی در حال وقوع است. خیلیها این حوادث را فراموش کردند و عجیب است که متفکران و رسانههای ما این رخدادها را یادآوردی نکردند که از شروع انقلاب اسلامی تا سال 1982 که رژیم صهیونیستی، لبنان را اشغال کرد، چه اتفاقاتی در این مدت محدود رخ داد؟
اینها همان موقع فهمیدند منطقه دارد روی هوا میرود. حرکت رژیم صهیونیستی به داخل لبنان برای این بود که قابلترین نطفه موجود در منطقه برای تبدیل شدن به نمونه دیگری از انقلاب اسلامی را از بین ببرند و ستون فقرات آن را بشکنند و این امکان را به طور مطلق از آنها سلب کنند. البته عکس این اتفاق افتاد.
آن سالها تمام غربیها در سراسر منطقه نیرو پیاده کردند و پایگاههای عظیم احداث کردند که اتفاقات و اقداماتی، اینها را یکییکی از بین برد. چند صد نفر از نیروهای زبده فرانسه، آمریکا و انگلیس کشته شدند. آن حوادث نشان میداد اینها میفهمند چه اتفاقی دارد میافتد. آن نیرو پیاده کردن، عظمت چیزی را که داشت اتفاق میافتاد، نشان میدا؛ اگرنه پیاده کردن این همه نیرو در این منطقه کوچک برای چه بود؟ تاریخ این مسأله را باید دوباره بازخوانی کرد. به تدریج خیلی از این نیروها کشته شدند و حتی دامنه این به آفریقا و درون عربستان هم کشیده شد.
هر جایی نیرویی از اینها مستقر شده بود تا منطقه را کنترل کنند. در واقع آن «سایکس-پیکو» دومی که قرار بود بعد از حملات به عراق و افغانستان در منطقه شکل بگیرد، اصلش قرار بود در همان مقطع انجام شود و الا هیچ معنایی ندارد غربیها آن حجم از بهترین نیروهای خود را در منطقه مستقر کنند.
این نقطه شروع بود و البته آنچنان سریع با آنها برخورد شد که دمشان را روی کولشان گذاشتند و از منطقه در رفتند و هیچکدام نماندند. یکییکی پایگاهها و مقرها و سفارتخانههایشان منفجر شد و تعداد زیادی هم آدم از دست دادند.
شما دیدهاید کسی یک کلمه درباره آن سالها صحبت کند؟ خود آنها هم چیزی نمیگویند! چون آن سالها و آن اتفاقها کلید فهم این است که با وقوع انقلاب اسلامی اینها چه تصوری از آینده منطقه داشتند. هیچ کسی این کلید را به قفل نزد که باز کند تا بفهمد چرا اینها با این حجم از نیرو به منطقه آمدند و چرا صهیونیستها به لبنان حمله کردند. بهانه البته وجود فلسطینیها بود ولی اصلا به این مساله ربطی نداشت. آنها آمده بودند فالانژها را به آنجا بیاورند تا به طور مطلق شیعه را نابود کند. یعنی همان چیزی را که در صبرا و شتیلا بر سر فلسطینیها آوردند، آنچنان بر سر شیعیان بیاورند که هیچ چیزی از شیعه در آنجا نماند و اگر ماند درست همان وضعی را پیدا کند که فلسطینیها در سرزمینهای اشغالی دارند. بنابراین تحول هویتی جدید از آنجا شروع شد.
البته نیروهای اجتماعیای که باقیمانده تاریخ یکی دو قرنی نفوذ غرب در منطقه بودند، مانع شکلگیری هویت جمعی جدید بودند. بالاخره غرب 100 سال یا 200 سال در این منطقه کار کرده و آدم ساخته بود. عرفات و ابومازن و حتی آدمهای خوبی مثل ابوجبرائیل ساخته بود ولی اینها آدمهایی نبودند که بتوانند منطقه را آزاد کنند. اینها کسانی نبودند که بتوانند نبردی که باید شکل دهند را شکل بدهند. اینها همه وابسته بودند؛ حتی خود جمال عبدالناصر نیز از جهات گوناگون چنین بود که نتیجه آن سرکوب نیروهای اسلامی شد!
بنابراین تحول از همانجا شروع شد اما همان طور که آنها حساس بودند، ما نیز به آنجا حساس بودیم. به همین دلیل همزمان با هجوم صهیونیستها، متوسلیان و دیگران را به لبنان فرستادیم که مبارزه کنند. از همان مقطع همانقدر که در حال مبارزه با صدام بودیم، آماده مبارزه با صهیونیستها هم بودیم. صفبندیها و آمادگیهایی که از سوی نیروهای رزمنده اظهار میشد همه دلالت بر همین امر بود. این فرهنگ و فرآیند از آنجا شروع شد اما نیروهایی که گفتم، مانع تکمیل آن شدند. همان نیروهایی که گفتم محصول مدرنیزاسیون دیکتاتورمآبانه یا سلطهطلبانه بودند -و هستند - یعنی مدرنیزاسیونی که وجه اصلی آن تخریب ساختارهای جهان اسلام بود. هر جایی رفتند، چیز جدیدی نساختند که بالنده باشد. مدرنیزاسیونی که این نیروها در تمام جهان غیرغربی آوردند این بود که باید بنیادهای این مناطق و بنیادهای خودی اینها را نابود کرد و به جای آن نهادها و عناصری قرار داد که صرفا نهادها و عناصر وابستهکنندهاند. در واقع این عناصر و نهادها باید وابستگی را تداوم میبخشیدند و جلو میبردند، نه اینکه امکان رهایی فراهم کنند! اینها وظیفه داشتند وابستگی را عمیقتر و این کشورها را کاملا تبدیل به برده دائم غرب کنند.
اما آن اتفاقی که در ایران افتاد، به مرور آثار خود را ظاهر کرد. دگرگونیهایی به وجود آمد و منازعاتی درون خود نیروهای فلسطینی رخ داد و کسانی مثل عرفات و دیگران پس زده شدند و یک نوع نگرش منفی نسبت به رویکرد عرفات و اقدامات بعدی مثل کمپدیوید و... شکل گرفت. اینها را چه کسی شکل میداد؟ نیروی انقلاب اسلامی. یک حرف رهبری و حضرت امام(ره) آن را شکل میداد. البته این یک فرآیند تکبعدی نبود که فقط مساله رهبری باشد؛ کل نیروهای اجتماعی انقلاب اسلامی در جهان و منطقه پخش بودند. هر کدام به یک شکلی بودند و رفت و آمدهایی وجود داشت. یکی دانشجو، دیگری تاجر و یکی نیروی نظامی بود و رسانهها هم در کنار این نیروها حضور داشتند.
اما مهمتر از همه این بود که ما به طور مداوم چالش با غرب و نیروهایش را ادامه دادیم و پس نزدیم! دائما آن چالش را ادامه دادیم و عقب نرفتیم که برویم و جایی امضایی کنیم؛ کاری که هاشمی رفسنجانی و روحانی و دیگران میخواستند انجام دهند. اگر این اتفاق افتاده بود، ممکن بود هرگز هویتی به نام قسام ظهور نکند. چون اینها هم نیروهایی بودند که میخواستند ما را به همان روند قبلی بازگردانند. همان مدرنیزاسیونی که شما را بیشتر وابسته میکند، میچسباند و در نظام سلطه ادغام میکند. کما اینکه تعبیر نرمالیزاسیونی که دائما و صراحتا هم توسط این نیروها بیان میشود، تعبیر دیگری از همان است.
ما عقب ننشستیم و این حرکت را ادامه دادیم و هر یک از این حرکتها خونی در رگ منطقه بود. شاید برای هر کسی حسشدنی نبود ولی این هویت تدریجا داشت با منازعاتی که درون نیروهای سیاسی منطقه اتفاق میافتاد، تکمیل میشد؛ درون سودان بین عمر البشیر و صادق المهدی، در مصر بین جریانهای مختلف اخوان و جریانهای دیگر. در هر جایی که بروید این را میبینید. در مجموعه فلسطینیها هم این وجود داشت. اینها تبعات بارش باران رحمت انقلاب اسلامی بود که آدمهای جدید میساخت، هر چند تلاش میشد این آدمهای جدید، مهار و نگه داشته شوند.
در بیش از 40 سال اخیر تمام هَمّ و غَمّ اصلی آمریکا این بود که این منطقه را مهار کند. از اول پیاده کردن نیرو در منطقه توسط آمریکا و غربیها تا حمله صهیونیستها به لبنان و بعد ساختن ترکیبات جدید برای منطقه از جمله «خاورمیانه بزرگ»، «خاورمیانه جدید»، «نظم نوین» و تعبیرهای مختلفی که به کار میبردند، همه در راستای «پروژه مهار» نیروی جدیدی بود که داشت در منطقه شکل میگرفت. آخرین مورد جملات کاندولیزا رایس، وزیر وقت خارجه آمریکا بود که درباره آن بمبارانهای عجیبی که در لبنان داشتند، گفت: «این درد زایمان خاورمیانه و نظم جدید است». اینها 40 سال تلاش کردند و همّ دیگری هم نداشتند. هَمّهای دیگری مثل شوروی، چین و... وجود داشت ولی جنبه فرعی بود، چون میدانستند اگر منطقه خاورمیانه را از دست بدهند، همه چیز را از دست خواهند داد.
همین چالشها منطقه را دگرگون میکرد. روندهایی که هویت متفاوت ایجاد میکند آنقدر پیچیده، متعدد، متکثر و جزئی است که آدم نمیتواند همه آنها را بشمارد اما نکته اصلی این است: ما 40 سال تمام در این چالش ایستادیم و شکست دادیم تا اینها آخر به چیزی رسیدند به اسم داعش؛ حیوانی که شاید جز در زمان چنگیزخان مغول در تاریخ ظهور نکرده بود! حتی شاید چنگیز هم در این حدی که اینها بودند، نبوده باشد.
ترکی الفیصل، سفیر سابق عربستان در آمریکا گفته بود قصد این بود هیچ شیعهای دیگر در منطقه وجود نداشته باشد. میخواستند تمام شیعه را ذبح کنند. قضیه داعش محدود به 3-2 نقطه نبود. دلیل این را هم میبینید. داعش دقیقا محصول صهیونیستها بود. شباهتشان به لحاظ عملیاتی و رفتاری هم کاملا مشخص است. جنگ غزه و توفانالاقصی کاملا این شباهتها را نشان میدهد. البته قبلا هم نشان میداد ولی اینجا بهتر نشان داده شد. نوع جنگی که داعش میکرد، جنگ مغولی بود. جنگ مغولی فتح میکند ولی با از بین بردن همه چیز.
خیلی عجیب است که برخی تصور کنند این یک جنبش بود. خیلی باید احمق باشند کسانی که فکر کنند داعش یا آن جنبش فواحش و هرزهها در سال گذشته، جنبش بود. یک نیروی انقلابی، همیشه اخلاقیترین نیرو است و دنبال این است که قلب مردم را به دست بیاورد. چطور ممکن است داعش جنبش و نیروی انقلابی باشد و ویران کند و همه نیروهایی را که باید جذب کند، بکشد؟ آن هم به شکل فجیع و رعبآوری که بگوید من قاتل شما هستم و میخواهم شما را ویران کنم و ناموس و همه چیز مردم را بر باد دهد! اینها فقط آمده بودند نابود کنند و این مقاومت ما و توان ما و وجود آدمهایی مثل شهید سلیمانی بود که تدریجا و از درون داشت جوامع را عوض میکرد.
اما این روند در یک نقطهای دچار خلل شد. در جهان عرب تحولاتی سیاسی اتفاق افتاد که ریشه آن اسلامی بود اما به غلط به آن انقلاب عربی گفتند که به دلیل همین مفهومسازی غلط هم داغان شدند. این جریان که آمد، روند شکلگیری هویت جمعی جدید را مختل کرد. مثلا محمد مُرسی به خاطر عدم فهم واقعیتهای تاریخی و عدم فهم اینکه کدام نیرو دارد کار میکند و کدام نیرو جهان را متحول میکند، از بین رفت. این اتفاق به دلیل عدم درک تاریخی بود اما در ابتدای این تحولات در کشورهای عربی، برخی نیروهای سیاسی حماس چون رابطه اخوانی داشتند سریع فکر کردند دیگر ماجرا تمام شده است و اخوان همه جهان را خواهد گرفت و بینیاز از ما میشوند و یک دولت خاص خود را ایجاد میکنند و با دولتهای سنی انقلابی هم مرتبط میشوند و همه چیز بدون اهتمام و بدون ارتباط با انقلاب اسلامی به سمت و مسیری که آنها میخواهند پیش خواهد رفت. حتما آن سخنرانی معروف خالد مشعل در کنگره ترکیه در زمان بهار عربی را به یاد دارید و اگر به یاد ندارید به آن مراجعه کنید. یک سخنرانی عجیب و غریب با تعریفهای عجیب و غریب از اردوغان و دموکراسی اخوانیاش. اینکه مدل اخوانی اردوغان سرآمد همه دموکراسیهای عالم و یک نمونه افتخارآمیز است!
مساله ظهور بهار عربی و تحولاتش و تلاشی که بخشی از جریان فلسطینی میکرد تا نیروهای فلسطینی را از جریان مرتبط با انقلاب اسلامی جدا کند، یک نزاعی درون فلسطین به راه انداخت که در آن نزاع، قسام بود که جریان خالد مشعل را پس زد. آنها موفق شدند و روی ارتباط با ایران دست گذاشتند و بر آن ماندند. چندین سال بود اسمی از خالد مشعل نمیشنیدید و اینها به بیرون از تشکیلات پرت شده بودند. قسام و نیروهای مجاهد و انقلابی و اصیل فلسطینی (از حیث ارتباط با دین و اسلام) بودند که توانستند موفق شوند. از این مقطع ارتباط خود اینها با جریانهای مقاومت و مرتبط با انقلاب اسلامی و خود انقلاب اسلامی، حزبالله و هر نیرویی که در خط مقاومت بود، شدت گرفت. از اینجا بود که پس از وقفه و خللی که در جریان بهار عربی در فرآیند شکلگیری هویت جدید فلسطینی اتفاق افتاده بود، این هویت وارد فاز جدیدی شد و سرعت فوقالعادهای پیدا کرد. به نحوی که طی نبردهای متعددی که از سال 2000 و بیرون کردن صهیونیستها از لبنان و بعد جنگ 33 روزه و 22 روزه و 8 روزه و...، ارتباطات سیاسی و اجتماعی این جریانات تشدید شد و نگاهی که مردم منطقه به ایران داشتند، دائما مثل یک جوانهای در دل و روح این مجموعهها قوی میشد. البته در برخی نقاط اینطور بود و در برخی نقاط هنوز اینطور نیست یا وجود دارد ولی پنهان است اما ما توانستیم جهان اسلام را به پایه واقعی و هویت واقعی خودش بازگردانیم. نامه اخیر راشد الغنوشی را ببینید. البته در آن هنوز خطاهای فاحشی وجود دارد ولی همین غنوشی نیز مانند خالد مشعل دچار توهمات فریبنده و گمراهکننده و ویرانکنندهای شد و البته چوب آن را هم خورد و هنوز هم در زندان است. اینها نفهمیدند اینجا منازعه، منازعه تاریخی و تمدنی است.
* النهضه در تونس دولت را هم از دست داد.
از بین رفتند و چیزی دست آنها نیامد. همه قدرت دست خود آنها بود؛ مثل مصر! چیزی دست کس دیگری نبود. در لیبی هم تنازع اجتماعی مانع شده که آن را هم ببندند. میتوان گفت بعد از بهار عربی و قبل از آن، جز زمستان چیزی در این کشورها وجود نداشته است. سودان را هم داغان کردند. با خطاهای استراتژیکی که کسانی همانند عمر البشیر، صادق المهدی و دیگران در این کشور کردند، توپهای خود را در سبد آدم مزخرفی مثل صدام گذاشتند و نیرو اعزام کردند. بعد در سبد آدم مزخرفی مثل بنسلمان گذاشتند و برای حمله به یمن نیرو اعزام کردند. حاصل آن مصیبتی است که همچنان آنجاها وجود دارد. اما جاهایی که در جهان اسلام درک کردند و این ارتباط و پیوند خوب را حفظ کردند، از آن بهره بردند. تنها جایی که به طور اصیل و اصولی این را درک کرد، فلسطین بود؛ آن هم به دلیل شرایط خاصشان بود. اگر آنجا هم دولتی بود، مثل هر جای دیگری، آنجا هم همینطور میشد. کما اینکه در کرانه باختری به دلیل وجود ابومازن، قدری در ایجاد هویت جدید و گسترش چیزی مثل کتائب قسام تاخیر اتفاق افتاد.
* خونی که با شهادت حاجقاسم و ابومهدی ریخته شد هم تاثیرات عجیبی داشت. چون طبق فرمایش شما، این نیروهای مختلف که در کشورهای مختلف و حتی در جمهوری اسلامی در مقاطع مختلف سر برآوردند، بعضا باعث یک بیم و امیدها و تأخیر و تأخرهایی در شکلگیری آن هویت هم شدند. این هویت در عراق و سوریه و دیگر جاها هم وجود دارد و تنها منحصر به فلسطین نیست. یک روز کاراکتر الگو «جمال عبدالناصر» بود، یک روز رئیس النهضه؛ یک روز مرسی و دیگران. تا به حاج قاسم میرسیم که با جهاد و شهادتش تبدیل به الگو شد و انگار این الگو دارد تکثیر میشود.
فقط نفس شهادت او نبود؛ وجود حاجقاسم هم بود. ما حاجقاسم را نمیدیدیم ولی او دائما این هویت را در منطقه تزریق میکرد. کل نیروهایی که شکل میداد چوب که نبودند! زینبیون، فاطمیون، حزبالله لبنان و انواع مختلف نیروها را در جاهای مختلف آرایش داد. با قسام مرتبط بود. هر یک از اینها درهمتنیده بودند و با هم ارتباط میگرفتند و یک شکل متفاوت از زندگی را ظاهر میکردند. حاجقاسم در تمام این سالهایی که در منطقه بود، داشت این هویت را شکل میداد. البته برخی نقاط، یک جهش اتفاق میافتد یا نقاطی هست که به مرحله پختگی و کمال میرسد. درست است از دست دادن حاجقاسم و ابومهدی خسران بود ولی همین شهادت، لایهها و زنگارهای دیگری که ممکن بود وجود داشته باشد را در منطقه شست و این نیروها را به ارزشهای اسلامی و دینی اصیلتر و باورمندتر کرد و آنها را به این درک رساند که اگر از منظر سیاسی دنبال پیروزی هستند، اسلام هویت پیشبرنده اصلی است. مهمتر از آن، پیوندی است که اینها بین خود حقیقیشان برقرار کردند. نکته اصلی و مهمی که در مساله غزه کمتر دیده شده یا بعضا دیده نشده است، این پیوند عجیبی است که بین مردم غزه و قسام وجود دارد. هیچ جای دیگری هیچ نیرویی نمیتواند در یک جنگ این همه کشتار روی دست مردمش بگذارد ولی مردم او را اینقدر دوست داشته باشند. این به دلیل چیست؟ هر جایی نیروی بومی با هویتی که برای سالهای سال در آن جامعه وجود دارد، پیوند برقرار کند، هر قدر هزینه بدهد باز هم مردم آن منطقه او را رها نمیکنند، مگر اینکه نابود شوند.
چیزی که در اینجا بود و خیلی مهم است و برخی نیروهای مسلمان در این مملکت دارند گرفتار آن میشوند، این است که به هزینه یک عده آدمی که هیچ نسبتی با این جامعه ندارند و بلکه دشمن این جامعه هستند و جامعه را منحل میکنند و دوباره آن متاستاز را در آن ایجاد میکنند، با عنوان «انسجام اجتماعی» و «عدم دوقطبیسازی» و کذا و کذا دارند نیروهای اصیل این انقلاب را از دست میدهند. دارند آنها را پراکنده میکنند و از دور انقلاب دورشان میکنند. در تمام تحولاتی که در این منطقه و جهان اتفاق افتاده است، در هر جایی که این نیروها میدان را ترک کردند و رفتند، بلافاصله نتیجه شکست بوده است.
در مشروطه وقتی آن عالم گفت «سرکهای که انداختیم، شراب شد»، این را مردم هم دیدند و همه رها کردند و رفتند. مشروطه شکست خورد برای اینکه مردم دیدند این آن چیزی که میخواهند نیست. الان دارد در اینجا هم این اتفاق میافتد. این در قضیه حجاب شروع شده است. کسانی نمیفهمند و کسانی تعمدا این را تقویت میکنند اما من به شما میگویم ما در خلال این جریان، خیلی نیروی مسلمان درست و حسابی و اصیل را از دست دادیم! در فرآیندهای مختلف مختلکننده، خیلی از این نیروها رفتند! در مساله عدم مبارزه با فساد به شکل اصولی، در مساله مبارزه با تبعیض، در مساله آقازادگی و هر مسالهای که نسبت ما را با اصالتها و هویت اصیل خود خدشهدار میکند، نیروهای مردمی از شما کنده میشوند.
ارسال به دوستان
شوک بزرگ به صهیونیستها؛ نیروهای مقاومت در شمال غزه 10 نفر از نظامیان ارتش صهیونیستی را به هلاکت رساندند
کمین شجاعیه
* «تامر گرینبرگ» فرمانده گردان 13 تیپ گولانی در نبرد با قسام به هلاکت رسید/ * یدیعوت آحارانوت: نبرد و درگیریها در شجاعیه بسیار دشوار و مرگبار است
گروه بینالملل: روزنامه معاریو روز گذشته تیتر زد: «صبحی دردناک». این واکنش روزنامه معروف صهیونیستی به کمین نیروهای مقاومت غزه در شمال این باریکه بود که باعث به هلاکت رسیدن 10 سرباز و افسر ارشد ارتش اسرائیل شد.
روز گذشته ارتش اسرائیل اذعان کرد 10 نظامی این رژیم در درگیری خانه به خانه با مقاومت فلسطین در یک کمین مهلک هلاک شدهاند. ارتش رژیم اسرائیل رسما اذعان کرد در درگیریهای شمال غزه، 8 نفر از نظامیان این رژیم به هلاکت رسیدهاند که در میان آن فرمانده گردان 13 تیپ گولانی نیز به چشم میخورد. گردانهای قسام اعلام کرد رزمندگانش به همراه رزمندگان سرایاالقدس (شاخه نظامی جهاد اسلامی) توانستند یک یگان ارتش رژیم صهیونیستی متشکل از 16 نظامی را در کمین محکمی در مرکز نوار غزه گرفتار کنند و آنها را به هلاکت رسانده یا زخمی کنند. ارتش رژیم صهیونیستی طی بیانیهای اذعان کرد حدود ساعت ۱۶:۳۰ روز سهشنبه نظامیان این رژیم که در حال تهاجم زمینی به محله «شجاعیه» در شهر غزه بودند، هدف کمین نیروهای مقاومت قرار گرفتند.
به نوشته روزنامه جروزالمپست، در این بیانیه گفته شده ترکیبی از واحدهای 51 و ۵3 ارتش رژیم صهیونیستی شامل تیپ گولانی و پرسنل مهندسی قصد عملیات در یک ساختمان خاص و مناطق اطراف آن را داشتند که هدف تیراندازی سنگین و انفجارهای متعدد قرار گرفتند.
به نوشته روزنامه جروزالمپست، در این بیانیه گفته شده ترکیبی از واحدهای 51 و ۵3 ارتش رژیم صهیونیستی شامل تیپ گولانی و پرسنل مهندسی قصد عملیات در یک ساختمان خاص و مناطق اطراف آن را داشتند که هدف تیراندازی سنگین و انفجارهای متعدد قرار گرفتند. ارتش تلآویو که به اذعان خود هنوز نمیداند انفجارها بر اثر بمبهای کار گذاشته شده در منطقه یا پرتاب نارنجک رخ داده، گفت نیروهای حماس که در نقاط مرتفع ساختمانها مستقر شده بودند، نظامیان صهیونیست را از 2 جهت مختلف مورد حمله قرار دادند. طبق این گزارش، در کمین موفق نیروهای مقاومت حداقل ۱۰ نظامی صهیونیست به هلاکت رسیده و ۶ نظامی دیگر مجروح شدند. به نوشته جروزالم پست، با در نظر گرفتن تلفات اخیر ارتش رژیم صهیونیستی، تعداد نظامیان اشغالگری که از زمان آغاز تهاجم زمینی در نوار غزه به هلاکت رسیدهاند، به ۱۱۵ نفر افزایش یافت.
گروههای مقاومت فلسطین ساعاتی پس از آنکه با کشتن تعدادی از نظامیان و افسران ارتش رژیم صهیونیستی از جمله افسران تیپ گولانی به موفقیت بزرگی دست یافتند، اعلام کردند وارد نبردهای سختی در شمال و شرق غزه شدهاند. گروههای مقاومت همچنین در محورهای تهاجم به شهر خانیونس در جنوب غزه وارد درگیریهای شدید با نیروهای اشغالگر شدند. گردانهای القدس، شاخه نظامی جهاد اسلامی گزارش داد: مبارزان ما در محله الزیتون در شرق غزه با سربازان دشمن درگیر شدند و 2 خودرو را با گلولههای تاندم هدف قرار دادند. گردانهای القدس در ادامه اعلام کرد مبارزانش 3 خودروی اسرائیلی و یک نفربر را در اردوگاه جبالیا و منطقه التوام در شمال غزه با گلوله و مواد منفجره هدف قرار دادند. گردانهای قدس همچنین تاکید کرد تجمعات صهیونیستها و تجهیزات نظامیشان در اطراف مسجد الظلال در محور نفوذ در شرق خان یونس هدف حملات خمپارهای با کالیبر ۶۰ قرار گرفت. در همین حال، گردانهای قسام اعلام کرد مبارزان آن 7 دستگاه تانک و 2 نفربر صهیونیستها را با گلوله یاسین ۱۰۵ و مواد انفجاری در محورهای شرق و شمال خان یونس هدف قرار دادند. گردانهای قسام در عین حال از بمباران پایگاه نظامی رعیم خبر داد. گردانهای قسام، شاخه نظامی حماس در بیانیهای کوتاه افزود یک تانک «مرکاوا»ی ارتش رژیم صهیونیستی را در منطقه معن در شهر خان یونس با گلوله یاسین ۱۰۵ هدف قرار داد که موجب شد آتش بگیرد.
همچنین سخنگوی ارتش اشغالگر روز گذشته اعلام کرد ۱۹ سرباز صهیونیست طی ۲۴ ساعت گذشته زخمی شدهاند که به این ترتیب تعداد زخمیهای صهیونیست از ابتدای نبرد زمینی در غزه به ۶۱۹ تن میرسد. از سویی ارتش رژیم صهیونیستی از کشته شدن 2 افسر دیگر که یکی از آنها از فرماندهان تیپ یفتاح با درجه سرهنگی بود در نبردهای شجاعیه در نوار غزه خبر داد. روزنامه یدیعوت آحارانوت به نقل از منابعی در ارتش اشغالگر نوشت: نبردهای شجاعیه بسیار خونین است و نمیتوان گردان شجاعیه وابسته به جنبش مقاومت اسلامی (حماس) را با بمباران هوایی منهدم کرد. همچنین دفتر مطبوعاتی رژیم اشغالگر روز سهشنبه اعلام کرد ۱۹ نفر از ۱۳۵ اسیری که هنوز در غزه هستند، کشته شدهاند که یکی از آنها ملیت تانزانیایی دارد.
تیپهای ناصر صلاحالدین اعلام کرد: مجاهدان ما در محورهای مختلف نبرد با دشمن صهیونیست در محلههای الزیتون و شجاعیه وارد درگیریهای شدیدی با اشغالگران اسرائیلی شده و بمبی را در کنار یک نفربر در شرق محله الزیتون منفجر کرده و تلفاتی قطعی به دشمن وارد کردند. در همین چارچوب رسانههای اسرائیلی اعلام کردند: «بار دیگر، نیروهای تیپ گولانی در محله شجاعیه کشته میشوند و این بار نیز بنیگانتس جنگ را مدیریت میکند، چیزی تغییر نکرده است». همچنین منبع مذکور رسانهای اشاره کرد این نبرد 3 ساعت به طول انجامید و طی آن گروهی از نیروهای گردان 53 تیپ گولانی وارد ساختمانهایی در این محله شدند که ناگهان در یکی از کمینهای گردانهای قسام گرفتار شدند و مقابل در یکی از ساختمانها بمبی منفجر شد که بر اثر آن 4 نظامی زخمی شدند و ارتباط با آنها قطع شد که در پی آن گمان میرفت این نیروها به اسارت درآمدهاند، سپس گروهی از نیروهای پشتیبانی یگان نجات 669 به سمت این ساختمان حرکت کردند و پس از رسیدن به آنجا هدف تیراندازی مبارزان قسام قرار گرفتند که بلافاصله 2 نفر از این نیروها کشته شدند. رادیو ارتش رژیم صهیونیستی افزود: در ادامه گروهی دیگر از نیروهای تیپ گولانی به فرماندهی سرهنگ اسحاق بن بشات به سمت آنها پیشروی کردند و درگیریهای شدیدی بین آنها و مبارزان قسام به وقوع پیوست که طی آن سرهنگ بن بشات نیز کشته شد.
یکی از افراد کشته شده در این نبرد تامر گرینبرگ، فرمانده گردان 13 تیپ گولانی بود. این فرمانده اسرائیلی چند روز پیش خطاب به مبارزان مقاومت گفته بود: بیایید ببینیم چه کسی برای جنگ بهتر آماده شده است. ما تمایل بسیار زیادی برای حمله و قتل تعداد بیشتری از شما (مبارزان مقاومت) داریم. فرمانده سابق گردان ۱۳ تیپ گولانی در این باره گفته بود: این همان شجاعیه است که ۹ سال پیش همین گردان را هدف قرار داد که بهای سنگینی را نیز برای ما در بر داشت، از جمله اورون شائول که هنوز در دستان حماس است؛ یک چرخه سرد و دشوار.
این در حالی است که جنبش مقاومت اسلامی حماس طی بیانیهای اعلام کرد گردانهای قسام به عهدی که بسته بود، وفا کرده و غزه را به گورستان متجاوزان و اشغالگران تبدیل کرده است. در این بیانیه آمده است: اعتراف ارتش رژیم صهیونیستی به هلاکت 10 نفر از نیروهای خود در نبردهای شب گذشته در شجاعیه در شرق غزه که اغلب آنها افسر هستند و افزایش تلفات این رژیم در دیگر محورهای نبرد در نوار غزه، بیانگر حجم گسترده تلفات دشمن و شکست سران این رژیم و ارتش آنها در مقابله با مقاومت و گردانهای قسام است که به عهد خود وفا کرده و غزه را به گورستان متجاوزان تبدیل کردند. حماس افزود: «به صهیونیستها میگوییم رهبران شکستخورده شما هیچ ارزش و اهمیتی برای جان نظامیان شما که هر روز دهها نفر از آنها کشته یا زخمی میشوند، قائل نیستند و شما راهی جز عقبنشینی از غزه پیش روی خود ندارید، زیرا هرچه بیشتر در اینجا بمانید، میزان تلفات شما بیشتر خواهد شد و به یاری خداوند شکست خورده و سرافکنده از اینجا خارج خواهید شد». در همین چارچوب معاریو اسرائیل اعلام کرد فرمانده تیپ یفتاح، اسحاق بن بشات چهارمین افسر دارای درجه سرهنگی است که از آغاز جنگ زمینی در غزه
کشته شده است.
ارسال به دوستان
...و استعمار اینگونه تحقیر شد
حنیف غفاری: این روزها مقامات کاخ الیزه بیش از هر زمان دیگری خود را در قبال تحولات جاری در نظام بینالملل بیشفعال نشان میدهند! مقامات دولت امانوئل مکرون ماموریت پیدا کردهاند هر روز و بلکه هر ساعت، درباره جنگ غزه و جنگ اوکراین سخنی به میان آورده و لفاظی جنجالبرانگیزی انجام دهند. در ماورا و فرامتن این موضعگیریها، حقیقتی به چشم میخورد که پاریس حاضر است هر هزینهای را برای کتمان آن انجام دهد: شکست فرانسه در آفریقا!
صورتمساله از این قرار است که سران جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (اکواس) ماهها بعد از وقوع کودتای ضدفرانسوی در نیجر، سرانجام حاکمیت نظامی این کشور را به رسمیت شناختند. اکواس که در هفتههای نخست وقوع کودتا، تبدیل به بازوی استعمارگران فرانسوی در تقابل با نیجر شده بود، اکنون مذاکراتی را برای تنظیم روابط خود با صاحبان جدید قدرت در نیجر انجام داده و به فکر ایجاد نوعی ثبات نسبی در این کشور و غرب آفریقاست. اکنون سران اکواس با نظامیان و افرادی در نیجر وارد مذاکره و رایزنی شدهاند که در گذشتهای نهچندان دور، قصد نابودی آنها از طریق عملیات نظامی را داشتند. قطعا بازنده اصلی این معادله، نه اکواس، بلکه کاخ الیزه است.
فرانسویها به عنوان نماد استعمار کهن و فرانو در قاره آفریقا، اکنون یکی از مهمترین سنگرهای خود در غرب آفریقا را عملا از دست رفته میبینند. فراتر از آن، حتی کشورهایی که همچنان نوعی وابستگی نسبی به پاریس دارند، یا قدرت بازی در زمین فرانسویها را از دست دادهاند یا اساسا دیگر نیتی در این باره ندارند. فرانسه که زمانی خود را نقطه ثقل قدرت غرب در آفریقا میدانست، اکنون نظارهگر تحولاتی است که نسبتی با استراتژیها و نقشه راه کلان پاریس در این قاره فقیر اما پویا ندارد. فارغ از نحوه و نوع مذاکراتی که میان اکواس و مقامات کنونی نیجر صورت میگیرد، مهمترین نگرانی فرانسویها معطوف به تبدیل شدن تحولات نیجر به یک الگوی حکمرانی ضدغربی در کل آفریقاست.
این موضوع در عمل نیز به اثبات رسیده و کشورهای مالی، بورکینافاسو و گابن نیز زدودن رگهها و تبعات استعمار فرانسوی از چهره سرزمین خود را رسما آغاز کردهاند. حتی در کشور مراکش در شمال آفریقا که رسانههای فرانسوی سالها از این منطقه تحت عنوان حیاط خلوت پاریس یاد میکردند، الگوهای عملیاتی گذار از استعمار نوین شکل گرفته و روزبهروز بر تعداد مخالفان سبک زندگی فرانسوی افزوده میشود. زمانی که تحولات ژوئیه 2023 در نیجر رخ داد، فرانسویها بلافاصله از زبان تهدید علیه نظامیان نیجر استفاده کرده و به آنها هشدار دادند هر چه سریعتر به بازتنظیم رفتار خود ذیل الگوی حکمرانی فرانسوی بپردازند.
پس از مدت زمانی کوتاه، پاریس تلاش کرد از ظرفیتهای آفریقایی وابسته به کاخ الیزه در مسیر احیای شرایط بحرانی خود در نیجر استفاده کند اما نتیجه این همه هزینه و توطئه، چیزی جز شکست نهایی فرانسویها نبود. اکنون فرانسه به نماد عینی و مطلق شکست در نیجر تبدیل شده و شاهد انهدام بنیانهای سلطهگری نامشروع و وقیح خود در آفریقاست. حتی جابهجایی سیاستمداران و دولتها در کاخ الیزه نمیتواند مانع استمرار این روند شود.
فرانسویها نهتنها قدرت بازیابی سنگرهای از دست رفته خود را از دست دادهاند، بلکه در آیندهپژوهی تحولات آفریقا با فاکتورها و مولفههای بسیار نگرانکنندهای مواجه هستند. تحولات ۶ ماه اخیر نیجر را نمیتوان محصور در یک بستر ژئوپلیتیک، امنیتی و اقتصادی خاص کرد، زیرا تاریخ آفریقا و آمریکای لاتین نشان داده تحولات عمیق در یکی از کشورها میتواند دومینوی مهارناپذیری را به ضرر منافع غرب در این مناطق خلق کند.
اکنون پاریس صرفا منافع خود را در نیجر از دست رفته نمیبیند، بلکه نظارهگر مرگ موجودیت و الگوی حکمرانی بلامنازع ادعایی خود در کل قاره آفریقاست. بهتر است مکرون و سران احزاب سنتی و جدید فرانسه بدانند با سانسور، فرافکنی و حتی استفاده از خلاقانهترین تاکتیکهای تبلیغاتی ـ رسانهای، قدرت تمرکززدایی افکار عمومی دنیا نسبت به شکست تاریخی و سنگین خود در نیجر و قاره آفریقا را نخواهند داشت. روزهای سیاهتر فرانسه، انگلیس و آمریکا در قاره آفریقا در پیش است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|