|
گفتوگوی «وطن امروز» با حجتالاسلام ناصر رفیعی درباره شیوه تبیین حضرت زینب(س) پس ازحادثه عاشورا
راوی مظلومیت و حماسه
اشکان صدیق: بسیاری از علما و پژوهشگران در رابطه با قیام عاشورا و حماسه حسینی معتقدند اگر اقدامات حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها پس از شهادت حضرت ابا عبداللهالحسین علیهالسلام نبود، چه بسا قیام عاشورا و شهادت سیدالشهدا و یاران وفادارش به نتیجه مطلوبی که امروز شاهد آن هستیم منتهی نمیشد؛ نتیجهای که قرنها پس از شهادت پسر پیامبر خدا(ص) کماکان عامل اصلی بسیاری از حرکتها و قیامهای ضدظلم است به طوری که مصلحان اجتماعی به نام نامی سیدالشهدا مردم را به بیداری و خودآگاهی اجتماعی فرا خوانده و میخوانند. به منظور بررسی بیشتر اصول حاکم بر سیره و عملکرد حضرت زینب پس از شهادت سیدالشهداو یاران وفادارش با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر ناصر رفیعی گفتوگو کردیم. دکتر رفیعی وضعیت پس از شهادت امام حسین(ع) را به مثابه یک بحران دانست و اصول حاکم بر مدیریت حضرت زینب(س) را اصول مدیریت بحران برشمرد.
* آقای دکتر رفیعی! بسیاری از علما و پژوهشگران در رابطه با قیام عاشورا و حماسه حسینی معتقدند اگر اقدامات حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها پس از شهادت اباعبداللهالحسین علیهالسلام نبود، چه بسا قیام عاشورا و شهادت سیدالشهدا و یاران وفادارش به نتیجه مطلوبی که امروز شاهد آن هستیم منتهی نمیشد. حضرت زینب(س) پس از شهادت سیدالشهداچه مدیریت و تدبیری اتخاذ کردند که منجر به حفظ و صیانت حرکت امام حسین(ع) شد؟
یکی از بحثهایی که در رابطه با حادثه کربلا بعد از وقوع آن قابل توجه است بحث مدیریت حضرت زینب(س) در صحنه کوفه و شام تا بازگشت به کربلاست. 40 روز بعد از عاشورا سفر اهلبیت به کوفه، شام و بازگشتشان به کربلا طول کشید. بنا بر آن روایت است که اربعین اول اهلبیت به کربلا بازگشتند که به نظر بنده روایت محکمی است چون هم سید بن طاووس و دیگران نقل کردند و هم بعضی از کتب قدیمی مثل ابوریحان بیرونی که برای قرن چهارم است در کتاب «الاثار الباقیه» اش نوشته است 40 روز بعد از شهادت امام حسین(ع) خاندانش به کربلا بازگشتند و سر مقدس اباعبدالله را در محل بدنش در همین جا به خاک سپردند. خب 40 روز مدیریت بحران و مدیریت حماسه بعد از کربلا کار سادهای نیست. به قول مرحوم شیخ جعفر شوشتری، امام حسین(ع) در یک میدان جنگید آن هم میدان کربلا بود اما زینب کبری(س) در ۳ میدان مبارزه کرد؛ یکی میدان کربلا که پا به پای برادر بود، یکی میدان کوفه و سوم میدان شام. وقتی میگوییم بحران، بحران یعنی شرایط غیر عادی و شرایط غیرقابل پیشبینی، حوادثی که پیش میآید و اگر کسی نتواند خوب مدیریت کند، بحرانزده و خودش هم در آن بحران غرق میشود. مثل اینکه مثلا شما فرض کنید در یک شهری زلزله بیاید، حالا فرماندار آن شهر، استاندار و رئیس حکومت خودش را ببازد. یا شما یک تصادفی کنید. وقتی راننده هستی، تصادف کنی عدهای را از دست بدهی، خودت هم مجروح باشی، ماشینت هم خراب باشد، اینجا اگر خودت را باختی یک چیزی به این مصیبتها اضافه میشود. لذا بحران یعنی حوادث ناگوار، گرفتاریهای پشت سر هم و غیرقابل پیشبینی که نیاز به مدیریت دقیق دارد و این مدیریت اصولی را میخواهد که من 7 مورد از این اصول را برای شما میگویم؛ اصولی که باعث شد زینب کبری(س) بتواند این 40 روز جریان کربلا را مدیریت کند و خودش مرعوب این بحران نشود. من اول 3-2 آیه قرآن بخوانم. در قرآن کلمه «ضُر» را ما داریم که به معنای بحران است، یعنی گرفتاری، یعنی سختیهای شدید. یکی از آنها راجع به حضرت ایوب است؛ «وَ أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ ». ایوب گفت: خدایا بحران سراغ من آمده است. یک آدم ثروتمند با امکانات و اولاد و بچه و زن و... یک مرتبه همه حیواناتش بمیرند، ثروت از او گرفته شود، همسر و بچههایش مریض شوند، داغ ببیند، خود هم در بستر بیماری بیفتد. یک لحظه ورق ایوب برگشت. یک مرتبه زندگیاش زیر و رو شد. این آدم با این بحران اگر کنار نمیآمد زمین میخورد. ببینید چه گفت؟ گفت: «وَ أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ»؛ خدایا من دچار بحران شدم و بهم ریختم و «وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»؛ تو که خداییات سرجایش هست، ارحم الراحمین هستی، بالاخره در عبور از این موج باید به من کمک کنی. و خدا کمک کرد و ایوب از این بحران رد شد. اصولا در زمان همه انبیا ما بحران داشتیم. مثلا حضرت موسی(ع) با بحران گوسالهپرستی مواجه شد، حضرت صالح با بحران انکار قومش مواجه شد، حضرت یونس همینطور. گفتم کلمه «ضر» به معنای بحران و گرفتاری است، قرآن میفرماید «وَ إِذا مَسَّ الإِنسانَ الضُّرُّ» وقتی به انسانها بحران و خطر میرسد، گرفتاریهای شدید میرسد؛ «دَعَواْ رَبَّهُم مُّنِیبِینَ إِلَیهِ» عدهای اینطور هستند که خدا را میخوانند و به سوی خدا بازگشت میکنند و سعی میکنند برای خودشان تکیه گاهی فراهم کنند و آیه دیگر از قول رسول خدا است که فرمود: «إِنْ أَرَادَنِیَ اللَّهُ»؛ اگر بحران به من روی بیاورد، خطرات من را تهدید کند، هیچ کس نمیتواند این خطر را رفع کند جز خدا. «هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ» آیا شما میتوانید این ضر را از بین ببرید و کشف بحران کنید؟
با این مقدمه، بحث مدیریت بحران توسط حضرت زینب(س) را مطرح میکنم. در حادثه عصر عاشورا زمام کار دست زینب کبری(س) و امام سجاد(ع) است. به دلایلی زینب کبری(س) اینجا نقش بیشتری نشان داده به خاطر بیماری موقت امام سجاد(ع). این 7 اصلی که میگویم اصول حاکم بر بحران است. اصول غلبه بر بحران است. اصولی است که باعث میشود انسان در حوادث خودش را نبازد. دیگر شما بیش از کربلا و بعد از کربلا بحران ندارید.
یک خانمی داغ بچه دیده، داغ برادر دیده، داغ برادرزاده دیده، اسیر شده، کتک خورده، در مجلس دشمن آمده، سختی کشیده، حالا چطور میتواند این بحران را مدیریت کند که به عبارت امروزی بر این بحران سوار شود و دشمن از او سوءاستفاده نکند. اصل اول خدامحوری است. این اصل در زندگی انسانهایی که دچار بحران میشوند باید حاکم بشود که آیاتش را هم خواندم. حضرت زینب(س) در گودی قتلگاه گفت: «الهم تقبل منا هذا القربان»؛ خدایا تو قبول کن. من گله نمیکنم، شکوه نمیکنم، یک عبادتی بوده به نام شهادت، چیزی هم بالاتر از شهادت نیست پس «الهم تقبل منا هذا القربان».
شب یازدهم یک شب سخت و بحرانی است. بچههای شهید در بیابان حیرانند، زنهای شهید سراغ همسر میگیرند. یکی داغ جوان دیده، یکی داغ 6 ماهه دیده، خیمههای نیمسوخته، امام سجاد (ع) دچار بیماری. امام سجاد (ع) میگوید: «وَ اَمَّا عَمَّتِی لَم تَزَل قَائِمَةٌ تسْتَغیثُ الی رَبِّها،» دیدم تا صبح همینطور با خدا حرف میزند. این خودش در بحران آرامش میآورد.
* هر انسان منصفی وقتی وقایع پس از شهادت امام حسین(ع) و اسارت اهلبیت ایشان بویژه حضور حضرت زینب(س) و سایر زنان در کاخ ظلم یزید را میخواند، به قدرت روحی و بزرگی این بانوی باکرامت اعتراف میکند.
بله! وقتی حضرت زینب(س) وارد مجلس دشمن میشود، دشمن، مجلس را به گونهای چیده که اینها را تحقیر کند، زنها جلوی نامحرمان، زنهای خودشان پشت پرده. بلافاصله زینب کبری(س) میگوید «اللهم خذ لنا بحقنا و انتقم من ظالمنا»؛ خدایا حق ما را از اینها بگیر. ببینید همش بحث خدا است، این یکی از عوامل غلبه بر بحران است. عامل دوم قرآنمحوری است. خود پیامبر فرمود فتنه در آینده زیاد میشود. «کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ»؛ مثل شب تاریک، چطور شب که میآید همه جا را میگیرد، یک روزی فتنهها همه جا را میگیرد. فرمود وقتی فتنهها به شما رجوع میکند «فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرآنِ» سراغ قرآن بروید. امام سجاد (ع) فرمود اگر همه دنیا بمیرند اما «کان معی القرآن» یک قرآن با من باشد وحشت نمیکنم. امیرالمومنین در خطبه 18 نهجالبلاغه خیلی زیبا فرموده است: «القران نور لا طتفی»؛ نوری است که خاموش نمیشود، این قرآن هدایتی است که گمراهی در آن نیست، این قرآن درمانی است که درد در آن نیست، الان درمانهایی که اطبا میدهند خودشان میگویند و اصلا روی داروها نوشته که عوارض دارد ولی حضرت امیر میفرماید قرآن دارویی است که عوارض ندارد: «القرآن دواءٌ لا دلء فی»؛ دارویی است که عوارض ندارد. پس پناه به قرآن در بحران آدم را آرام میکند. به همین جهت هم سر امام حسین(ع) بالای نیزه قرآن خواند، در مجلس یزید قرآن خواند. حالا شما ببینید حضرت زینب(س) ۲ خطبه خوانده، یک خطبه در شام خوانده و یک خطبه در کوفه و با قرآن آرامش داده به خودش و یزید را کوبیده است.
* به نظر شما مهمترین آیاتی که حضرت زینب(س) در دوران اسارت در مواقف مختلف قرائت کردند، چه بوده است؟
ببینید این آیات را خواند:« ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ أَساءُوا السّوأی أَن کَذَّبوا بِآیاتِالله» یزید عاقبت تو این میشود که قرآن را هم تکذیب میکنی و عاقبت تو به انکار و شرک بازمیگردد. خیلی جرأت میخواهد زنی مقابل هیات حاکمهای که ادعا میکند مسلمان است، اینگونه سخنرانی کند. آیه دیگری حضرت زینب(س) خواند که این آیه را شب عاشورا امام حسین(ع) هم خوانده بود؛ هم خواهر خوانده و هم برادر. «وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ»؛ فکر نکنید خدا به شما ظالمها مهلت میدهد دوستتان دارد. نه مهلت میدهد پیمانهتان پر شود؛ «لیَزْدَادُوا إِثْمًا». آیه سومی که در مقابل یزید خواند، این بود: «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِالله أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ». آیه چهارمی که در مقابل یزید خواند «ضربت علیکم (البته در قرآن علیهم است که این برداشت از قرآن است) الذّله والمسکنه»؛ یزید! خاری و مسکنت شامل شما خواهد شد. پس در یک بحران اگر آدم بخواهد بحران را مدیریت میکند.
سومین اصل هدفمندی است. اگر آدم بخواهد یک بحرانی را مدیریت کند باید ببیند هدفش چیست. من یک مثال میزنم؛ الان ما در کشور خودمان با بحران اقتصادی مواجه هستیم. خب خیلیها هم میگفتند آقا بروید مذاکره کنید، صحبت کنید، کنار بیاید تا مشکلات حل شود. این هم یک حرفی است اما باید دید هدف چیست؟ هدف را هم در انقلاب آنهایی تعیین میکنند که هزینه کردهاند، یعنی خانواده شهدا و آنهایی که جان دادند و یکی هم آن کسی که بنیان یک انقلاب را میگذارد و مردم از او حمایت میکنند. بالاخره این انقلاب را امام ایجاد کرده و مردم هم از آن حمایت کردند و تا الان هم کسی نگفته ما انقلاب نمیخواهیم، پشیمان شدیم و میخواهیم برگردیم. به هر حال تا این ساعت مردم پای نظام و امام ایستادهاند.
انقلاب را حضرت امام ایجاد کردند. شهدا برای ما ایجاد کردند. اگر هدف عزت شد باید جنگ را تحمل کرد، سختی و مشکلات را تحمل کرد. زینب کبری و اهل بیت و امام حسین(ع) هدفشان این بود که اسلام بماند و با یزید بیعت نکنند، و الا امام حسین اگر یک چراغ سبز در روز عاشورا نشان میداد کار تمام بود و دیگر او را نمیکشتند؛ آقا باشد من کاری با شما ندارم، شما حکومتت را بکن ما هم میرویم مدینه مساله جواب میدهیم و تفسیر میگوییم. خیلی به او پیشنهاد دادند. از مکه ابنعباس آمد و دیگران هم آمدند اما امام نپذیرفت.
انسان در هدف نباید جلوی پایش را ببیند، بلکه آینده را باید ببیند، چراکه آیندگان قضاوت میکنند. امروز ما میفهمیم که امام حسین(ع) چه حماسهای را رقم زد. حضرت زینب(س) هدفش هدف امام حسین(ع) است؛ یعنی تحقیر یزید. شما نگاه کنید؛ وقتی وارد مجلس دشمن میشود، میگوید: «ما رأیت الا جمیلا» یعنی کربلا برای ما زیباست، ما هیچ ناراحت نیستیم از این اتفاقی که افتاده. خب اگر کسی برایش شهادت و جان دادن زیباست، اسارت زیباست، نمیشود تهدیدش کرد. این ویژگی سوم مدیریت بحران زینب کبری سلاماللهعلیها است که هدفمند بود. وقتی انسان هدفمند باشد، به آن هدفش برسد پیروز است.
* ممکن است کسی ناظر به این اصل بیان کند امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) به هدفشان که غلبه بر یزید بود نرسیدند و شهادت و اسارت شد نتیجه حرکتشان. منظورتان دقیقا از رسیدن به هدف در حرکت امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) چیست؟
هدف، حتما این نیست که آدم به حکومت برسد. یکی از نویسندگان غربی مقالهای نوشته و برآورد کرده که یک جمعیتی مثل جمعیت حاضر در اربعین حسینی اگر در کشوری با این امکانات حضور یابند چقدر هزینه دارد؛ آبشان، غذایشان، اسکانشان و ماشینشان. مجموعه نیازها را برآورد کرده بود؛ یک رقم عجیبی که مطابق بودجه یک سال یک کشور میشود هزینه این جمعیت چند میلیونی است که در یک کشور جنگزده و در یک کشور ضعیف بدون ساختارهای لازم حضور پیدا کنند. این نویسنده در پایان میگوید این جز با معجزه نمیتواند اتفاق بیفتد.
چهارمین ویژگی حضرت زینب(س) در زمان بحران شجاعت و قاطعیت است؛ این خیلی مهم است. ببینید! یک جا یزید را امیر خطاب نکرد، خلیفه خطاب نکرد، حاکم خطاب نکرد؛ خیلی جرأت میخواهد جلوی دشمنی که تمام نیروهای مسلحش در جلسه هستند، برگردی بگویی «یا عدو الله» (ای دشمن خدا).
یک زنی در جلسه دشمن بلند شود و بگوید «یابن الطلقاء» خیلی تحقیر است چون جد یزید، اباسفیان را پیامبر آزاد کرد. یعنی تو نوه آن کسی هستی که به دست جد من آزاد شد. این نهایت شجاعت است در مقابل کسی که حالا مغرور روی تخت خلافت نشسته است. یزید 37 یا 38 سالش بوده، یعنی خیلی جوان عیاش و مغروری بوده، کلی آدم دعوت کرده بود تا مانور بدهد و حالا یک زن بلند بشود در جلسه بگوید: «إِنِّی لاَسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ، وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِیعَکَ»؛ من اصلاً تو را آدم نمیدانم که با تو حرف بزنم، من اصلاً خودم را طرف تو نمیبینم، تو (به تعبیری که حالا عرفیاش را گفتم) اصلاً لیاقت نداری که من با تو حرف بزنم. خب! اینها کلمات سادهای نیست که در مقابل دشمن و در مقابل هیات حاکمه بیان شود. «فَکِدْ کَیْدَکَ» هر غلطی میخواهی بکن و «فَوَالله لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا » او گفت رهایش کنید، این دختر علی است... این دختر امیرالمومنین است. با این حرفها یک مدیر شجاع میتواند از بحران عبور کند. یک مدیر ترسو نمیتواند، چرا که خودش هم مرعوب میشود و خود را میبازد.
پنجمین اصل در مدیریت اصل تسکین و آرامش است. رئیس یک حکومت باید حواسش جمع باشد، نباید در مردم وحشت ایجاد کند، نباید به مردم شوک وارد کند. این خیلی مهم است، چرا که ایجاد شوک در بحران خودش مسالهساز است. شما ببینید؛ صبح عاشورا، صبح یازدهم میآیند حرکت کنند، امام سجاد(ع) نگاهش میافتد به این بدنها و اشک میریزد، میگوید عمه جان اینها را دفن نمیکنند؟ مگر اینها ما را مسلمان نمیدانند. فرمود: عزیز برادرم «مَا لِی أَرَاکَ تَجُودُ بِنَفْسِکَ» تو داری قالب تهی میکنی! آرام باش اینها درست میشود، اینجا حرم میشود، زیارتگاه میشود، مردم به زیارت میآیند. اینجاها اینطور نمیماند. خب امام سجاد(ع) ولی خداست، امام است، میداند بدن امام روی زمین بودن یعنی چه. میداند عرش خدا میلرزد. این جمله حضرت زینب(س) اما به امام سجاد (ع) آرامش داد. حضرت زینب (س) سنی ندارد، پنجاه و خردهای سن داشت است اما امام سجاد(ع) میگوید عمه جانم بعضی شبها نشسته نماز شب میخواند. هشتاد و خردهای زن و بچه، 40 روز در مسیر باید اینها مدیریت شوند. این اصل آرامش برگرفته از آیه «الا بذکرالله تطمئن القلوب» است.
اصل ششم اصل عقلانیت است. میدانید که این جور جاها جای احساس نیست. زینب کبری(س) شب عاشورا یک لحظه بهم ریخت. وقتی امام حسین(ع) خبر از شهادت خودش داد و فرمود: «یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ». حضرت گفت خواهرم آرام باش. قرار نیست شما خودتان را از بین ببرید. من راضی نیستم. باید صبور باشید؛ تمام شد، گفت باشد. دست ولایت روی سینهاش قول داد به امام حسین(ع) و به قولش هم عمل کرد. وقتی در دروازه کوفه شروع کرد خطبه خواندن مثل کسی که هیچ مصیبتی ندیده، آنقدر زیبا خطبه خواند. این عقلانیت باید بر احساس غلبه کند. بدانید که خردورزی و خردمندی خودش در مدیریت مهم است.
اصل هفتم ولایتمداری است. زینب کبری با هفت معصوم زندگی کرده، توفیق حضور در کنار 7 معصوم از 14 معصوم را داشت؛ رسول خدا، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا(س)، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر. چنین شخصیتی زندگیاش با بحران شروع شده است. 5 ساله بوده که به خانهشان حمله کردند و مادرش بین در و دیوار قرار گرفت. بزرگتر که شده است با داستان امیرالمؤمنین(ع) مواجه شده است؛ رفتن به کوفه، جنگ جمل، صفین، آمدن از کوفه، صلح امام حسن(ع) و شهادت ایشان. زندگیاش با بحران بوده اما همیشه یک چیز در زندگیاش اصل بوده و آن هم اینکه تصمیم با امام است، با ولی خداست.
لذا با همه علاقهای که به امام حسین(ع) دارد، وقتی آمد گودی قتلگاه اباعبدالله فرمود: «ارجعی الی فستاد»؛ خواهرم برگرد. بلافاصله برگشت. ما باشیم ممکن است نتوانیم همسر و خواهرمان را بگذاریم. برگشت رفت به خیمه و تا امام حسین(ع) هم شهید شد ایشان از خیمه بیرون نیامد. عصر عاشورا میآید خدمت امام سجاد (ع): عزیز برادرم تصمیم با شماست. آقا فرمودند: عمه جان «علیکنّ بالفرار»؛ بگو فرار کنند به بیابانها. حضرت به دستور امام سجاد(ع) دستور فرار داد به بچههای اباعبدالله. در مجلس دشمن وقتی آن نانجیب امام سجاد (ع) را تهدید به قتل کرد، آمد جلوی امام سجاد (ع) ایستاد، گفت: من را به شهادت برسانید، اجازه نمیدهم ولی خدا لطمهای ببیند.
ارسال به دوستان
گفتوگو در سایه روزهای داغ منطقه
سمیرا کریمشاهی: نخستین سفر حجتالاسلاموالمسلمین سیدابراهیم رئیسی به عنوان رئیس دولت سیزدهم به ترکیه چهارشنبه هفته گذشته انجام شد. برنامه سفر رئیسجمهوری به آنکارا در طول چند ماه گذشته حداقل ۲ بار لغو شده بود که مورد اخیر آن به دلیل حادثه تروریستی کرمان بود. با حضور رئیسجمهوری و هیات همراه در آنکارا و دیدار رجب طیب اردوغان، همتای ترکیهای، هشتمین نشست شورای عالی همکاری ۲ کشور برگزار شد. مهمترین خروجی سفر ترکیه امضای 10 سند همکاری در بخشهای مختلف همچون انرژی، فناوری اطلاعات، گردشگری و... بود. از محتوای سخنان ۲ رئیسجمهور میتوان دریافت طرفین از وضعیت همکاری اقتصادی دوجانبه ناراضیاند و میزان تبادلات تجاری - اقتصادی تهران - آنکارا به نسبت ظرفیتهای موجود، وضع قابل قبولی ندارد. در یک دوره 10 ساله حجم تبادلات تجاری طرفین از 22 میلیارد دلار به 7 میلیارد دلار در سال 2023 رسیده است. اکنون ایران و ترکیه چشمانداز تبادلات با ارزش 30 میلیارد دلاری را به منظور ارتقای روابط در نظر گرفتهاند. در کنار روابط دوجانبه، دغدغه مبارزه با تروریسم و امنیت منطقهای موضوع مهمی بود که در گفتوگوهای چهارشنبه مطرح شد. تقابل و همکاری ایران و ترکیه به عنوان ارکان غرب آسیا در میزان پیشبرد پروندههای منطقهای نقش حیاتی ایفا میکند. در این یادداشت، مهمترین مسائل منطقه را که در عین رقابت، ظرفیت تقویت همکاری میان ۲ کشور را دارد بررسی میکنیم:
* توفان الاقصی و مواجهه با رژیم صهیونیستی
جنایتهای رژیم صهیونیستی در 100 روز اخیر علیه مردم فلسطین مانند نبردهای گذشته این جبهه، سروصدای زیادی را از سوی دولت رجب طیب اردوغان بویژه شخص او بلند کرده است. اردوغان همواره تلاش کرده خود را حامی اصلی فلسطین در جهان اسلام معرفی کند که البته به لطف مهارت ترکیه در دیپلماسی عمومی و کمکهای مالی، تلاشهای او چندان بیثمر نبوده است اما مساله رغبت دولت ترکیه و اسرائیل در همکاری و بهبود روابط دوجانبه هیچگاه از دیدگان غیر دور نمانده است. در تنشهای فلسطین، دولت اردوغان و رژیم صهیونیستی حتی اگر ناچار به پرداخت هزینه سیاسی شوند، روابط خود را در سطح مبادلات تجاری حفظ میکنند. توفان الاقصی تازهترین شاهد این مدعاست. همزمان که میتوان در اکثر روزها شاهد درگیری شدید لفظی میان مقامات آنکارا و رژیم صهیونیستی بود، مسیرهای تجاری طرفین مانند قبل از 7 اکتبر فعال است، حتی روزنامه «کرار» ترکیه در هفته نخست ژانویه، در گزارشی مدعی شد حجم مبادلات بین ترکیه و رژیم در ماه دسامبر 35 درصد رشد داشته است. وزارت بازرگانی ترکیه با رد این ادعا دلیل افزایش میزان حجم تجارت را محاسبه کالاهایی که برای فلسطین ارسال میشود دانست که باید از گمرک و بنادر تحت نام رژیم اسرائیل عبور کند. با وجود اینکه آمار مشخص و تفکیکی ارائه نشده اما واضح است که از قطع روابط و عدم تامین نیازهای اسرائیل از سوی آنکارا خبری نیست. هرچند ننگ عدم اراده قطع روابط با رژیم در بحبوحه نبرد غزه صرفا بر پیشانی اردوغان ننشسته است و حکام متعددی در جهان اسلام را در بر میگیرد اما شاید هیچکدام از آنها به اندازه اردوغان ادعای حمایت از مردم فلسطین را مطرح نکرده باشند. برای نشان دادن اینکه اقدام برای فلسطین در چنین سطح و کیفیتی بار معنایی «حمایت عملی» را ادا نمیکند، ایران ایدهای منطقی مطرح کرده است. در طول 100 روز گذشته رهبر انقلاب در سخنرانیهایشان بارها تاکید کردهاند حمایت جدی از فلسطین، کشورهای اسلامی را به اقدام عملی موثر وامیدارد. در سخنرانی اخیر ایشان، صرف صحبت آتشبس در غزه را موضعگیری اشتباه کشورهای اسلامی دانستند که از اختیار آنها خارج و در دست دشمن یعنی رژیم صهیونیستی است. تاکید رهبر انقلاب بر قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی است و کشورهای اسلامی باید ارتباط سیاسی و اقتصادی خود را با رژیم قطع کنند. این موضع صریح و شفاف جمهوری اسلامی ایران، در گفتوگوهای دوجانبه تهران - آنکارا در چهارشنبه گذشته به مقامات ترکیهای ابلاغ شد. تبیین مسؤولیت حکام جهان اسلام به عنوان اقدام واقعی و تحت اختیار دولتهای مسلمان نه به منظور تغییر رفتار آنها، بلکه برای آشکار شدن بیش از پیش توخالی بودن مواضع لفظی و رفتارهای دوگانه در قبال مساله فلسطین ضروری است. آنجا که این مقامات خود را حامی مردم ستمدیده فلسطین معرفی میکنند اما از طرف دیگر روند انتقال احتیاجات رژیم صهیونیستی از خاک کشورهای اسلامی تسهیل میشود. تاکید ایران بر موضع اعلامشده از سوی رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مقامات کشورهای اسلامی بویژه ترکیه و شیوخ جنوب خلیجفارس، میتواند به خوبی تفاوت نوع حضور در مبارزه سرنوشتساز با رژیم صهیونیستی را برای ملل اسلامی روشن کند، چنانکه نشانههایی از این آگاهی در افزایش محبوبیت عناصر محور مقاومت از جمله یمن و حزبالله لبنان در میان ملتهای مسلمان بعد از آغاز نبرد غزه به خوبی واضح است.
* شمال سوریه و ادلب
تثبیت جایگاه دولت بشار اسد در سوریه و سرعت گرفتن روند عادیسازی روابط حکام جهان عرب با دمشق که در روزگاری نهچندان دور تمام قدرت مالی و لجستیکی خود را برای سقوط اسد به میدان جنگ سوریه آورده بودند، دولت اردوغان را به سمت پیوستن به صف آشتی با دمشق متمایل کرد. هرچند این رغبت تا رسیدن به سطحی از روابط حداقلی مقدمات زیادی را میطلبد اما در 6 سال اخیر با میانجیگری ایران و روسیه به طور نهان و آشکار جلسات رایزنی میان هیاتهای ترکی - سوری انجام شده که جدیترین آن دیدار چهارجانبه وزرای خارجه ایران، روسیه، ترکیه و سوریه پیش از انتخابات 2023 ریاستجمهوری ترکیه بود.
معضل جمعیت 4 میلیونی پناهندگان سوری در ترکیه، دولت این کشور را با فشار افکار عمومی مواجه کرده و در ایام انتخابات نیازمند ارائه چشماندازی برای رایدهندگان از آشتی با دمشق و تسریع در روند انتقال سوریها به موطنشان بود اما دولت اسد هرگونه پیشرفت در مذاکرات را منوط به خارج شدن کامل نیروهای نظامی ترکیه از شمال سوریه میداند. با توجه به میزان نفوذ ترکیه در مناطق شمالی و وابستگی عمدی به ترکیه که برای ساکنان آن مناطق ایجاد شده، عملی شدن این امر چندان آسان نیست، حتی اگر چنین تصمیمی از سوی دولت ترکیه اتخاذ شود، با توجه به دغدغههای امنیتی آنکارا انجام آن زمانبر خواهد بود. ترکیه بهرغم مخالفتهای تهران و مسکو اما همچنان مایل به انجام عملیات نظامی در شمال سوریه علیه گروهکهای کرد است. تابستان 1401 اردوغان عزم جدی برای یک عملیات سنگین در شمال حلب داشت اما با حضور در تهران و هشدار صریحی که در سطح عالیترین مقامات گرفت، همچنین پاسخ منفی طرفین نشست آستانه، عملیات چندجانبه را به چند حمله پهپادی تقلیل داد. دوشنبه گذشته در آستانه سفر رئیسجمهور به ترکیه، روزنامه «ترکیه» این کشور در مطلبی مدعی شد اردوغان همچنان برنامه عملیات نظامی در حلب را در سر دارد. او در دیدار با رئیسی سپس با سفر قریبالوقوع پوتین به ترکیه، به دنبال کسب رضایت دو رئیسجمهور از اقدام نظامی ترکیه در سوریه خواهد بود. این روزنامه پیشبینی میکند عملیات مذکور بعد از انتخابات شهرداریهای ترکیه در فروردینماه انجام خواهد شد. حتی با فرض اینکه ایران و روسیه بتوانند با بهکارگیری ظرفیتهای چارچوب آستانه بدون جبههگشایی، اردوغان را مجاب به صدور دستور خروج ارتش ترکیه از شمال سوریه کنند، همچنان پرونده ادلب به عنوان مساله حیاتی بحران سوریه باز میماند. با توجه به کنترل این منطقه به دست تروریستهای هیات تحریر الشام، پاکسازی ادلب بدون در نظر گرفتن آتش جنگ و صرفا از راه دیپلماتیک غیرممکن خواهد بود. در هفتههای اخیر همزمان با اوجگیری تنش در غزه، تبادل آتش در شمال حلب و جنوب ادلب میان ارتش سوریه و همپیمانانش با تروریستهای مستقر در ادلب در جریان است. در جبهه ادلب از سال 2020 صرفا تبادل آتش مقطعی جریان دارد و عملیات نظامی جدیدی به منظور آزادسازی آن برنامهریزی نشده است. البته لازم به ذکر است که تجربه عملیات پاکسازی ادلب در 2020 ثابت کرد آزادسازی این منطقه به عنوان آخرین پناهگاه تروریستهای باقیمانده از جنگ سوریه کاری بس دشوار است. اگر نظری را که معتقد است ادلب بازوی رژیم صهیونیستی در سوریه است نادیده بگیریم، با توجه به درگیری روسیه در جبهه اوکراین و محور مقاومت در جبهه فلسطین، طرحریزی عملیات جدید برای ادلب در آینده نزدیک بعید به نظر میرسد اما برای مسکو و تهران مهم است که در قبال میانجیگری میان آنکارا - دمشق آیا ترکیه حاضر به عقبنشینی از جبهه ادلب و اتخاذ رفتاری متفاوت از عملیات 2020 خواهد بود یا خیر. حمله موشکی اخیر سپاه پاسداران به ادلب هرچند با توجه به برد 1300 کیلومتری موشک، پیامی به تلآویو تلقی شد اما نباید از این نکته غفلت کرد همزمان این پیام میتواند دریافتکنندگان دیگری همچون ترکیه و تروریستهای تحریرالشام داشته باشد که ادلب تا ابد استخوان لای زخم بحران سوریه باقی نمیماند.
* اقلیم کردستان عراق و مبارزه با تروریسم
به طور معمول یک تهدید امنیتی مشترک، پایه قویتری نسبت به یک منفعت مشترک به منظور پیوند کشورها با اراده همکاری ایجاد میکند. به همین منظور چالش امنیتی گروهکهای کرد فعال در عراق که ترکیه و ایران با آن سروکار دارند، باعث نشده اختلافهایی که بر سر مواجهه با کردها با ریشه قدیمی حدودا 100 ساله میان ۲ کشور جریان داشته و دارد، درک از تهدید مشترک را از بین ببرد. مبارزه با تروریستهایی همچون پژاک و پکک بارها روی میز گفتوگوهای طرفین قرار گرفته اما هر دو با چالش بزرگ عدم اقتدار کافی و لازم در دولت مرکزی عراق مواجهند.
پایگاههای متعدد نظامی ترکیه در شمال عراق و عملیاتهای نظامی در کوهستانهای مرزی و همچنین عملیاتهای موشکی ایران در مرزهای غربی و اقلیم کردستان با واکنش منفی دولت عراق مواجه میشود، در حالی که تهران و آنکارا توقع دارند بغداد ملاحظات امنیتی دو کشور را در نظر بگیرد. انفعال دولت عراق و ناتوانی مدیریت بحران، میتواند بر واگرایی ایران و ترکیه در مقابل چالش تجزیهطلبی و تروریسم دامن بزند. ایران حزب دموکرات کردستان را دروازه نفوذ موساد و اسرائیل در خاک عراق میداند. بخشی از این همکاری با صهیونیستها به منظور تحت تاثیر قرار دادن ژئواکونومیک و معادلات انرژی منطقه است که پای ترکیه هم به میان میآید. برای مثال مارس ۲۰۲2 با حمله موشکی سپاه پاسداران به مواضع موساد در اقلیم، رسانههای ترکی و غربی مدعی شدند بخش مهم این عملیات هدف قرار دادن محل اسکان شیخ باز، دلال حوزه انرژی بود که با واسطهگری قاچاق گاز اقلیم کردستان به اسرائیل، ترکیه آمادگی همکاری در این انتقال را داشته است.
موضوع دیگر اختلافبرانگیز در میدان قابل بررسی است؛ عملیاتهای نظامی ترکیه در راستای مبارزه با تروریستهای پکک به گسترهای از خاک عراق میرسد که مواضع سازمانهای نظامی عراق از جمله حشدالشعبی در معرض تهدید قرار میگیرد؛ اتفاقی که منجر به شهادت پیر جکو از فرماندهان حشدالشعبی در سنجار شد. بدین ترتیب شائبه بهانه بودن مبارزه با تروریسم و ماجراجویی اردوغان به منظور اشغال یا نفوذ در بخشی از خاک عراق مطرح شده است که مانند کمربند مرزی سوریه، منطقه حائل امنیتی در مرز خود با عراق ایجاد کند. اما در دولت جدید اردوغان و حضور هاکان فیدان رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه در قامت وزیر خارجه، به نظر میرسد ترکیه قصد دارد با عقلانیت و تفکری واقعبینانه نسبت به گذشته مساله مبارزه با تروریسم در عراق را دنبال کند. فیدان دغدغه ارتقای جایگاه ترکمنها (به عنوان ظرفیت ترکیه در عراق) در ساختار حشدالشعبی را دنبال میکند و طی 6 ماه 3 رایزنی با فالح الفیاض، رئیس حشدالشعبی داشته است. به طور قطع تلاش برای نزدیکی به یک سازمان نظامی رسمی عراقی به جای جبههگشایی مقابل آن، تا جای ممکن هزینههای سیاسی و نظامی عملیاتهای ترکیه در خاک عراق را کاهش میدهد. علاوه بر این، تکاپوی هیاتهای نظامی - امنیتی ترکیه و رفت و آمد آنها به عراق به طور چشمگیری افزایش یافته و در دوره 8 ماهه دولت جدید اردوغان مذاکرات متعددی با همتایان عراقی بر سر پرونده مبارزه با تروریسم و امنیت مرزهای مشترک برگزار کردهاند. این تلاشها تا جایی برای عناصر پکک نگرانکننده بود که بر دامنه عملیاتهای خود علیه نظامیان ترکیه از ماه گذشته افزودند و ترکیه متحمل یکی از سنگینترین تلفات نظامی با از دست دادن 21 نیرو طی ۳ هفته در شمال عراق شد.
در مقابل، ترکیه همچنان عملیاتهای زمینی و هوایی خود علیه گروهکهای کرد در شمال عراق و سوریه را دنبال میکند. همزمانی دور جدید حملات هوایی ترکیه به شمال عراق با حمله موشکی ایران به مواضع موساد در اقلیم کردستان و تفاوت رفتار مقامات عراقی قابل تأمل است که واکنش به ترکیه تقریبا هیچ بود. میتوان گفت ابتکار دستگاه جدید دیپلماسی ترکیه با عقبه اطلاعاتی - امنیتی توانسته در دوره کوتاه چند ماهه زمامداری، مقامات عراقی را به در نظر گرفتن ملاحظات امنیتی آنکارا با رایزنی و جلسات متعدد مجاب کند. این اقدام اقناعی میتواند با گسترش دامنه همکاری و پیوستن ایران، به سازوکاری کارآمد تغییر وضعیت دهد تا ترتیبات امنیتی سهجانبهای برای مساله مبارزه با تروریسم و ممانعت از تبدیل شدن اقلیم به کانون تهدید کشورهای همسایه عراق فراهم شود.
* قفقاز و چالش زنگزور
شعلهور شدن آتش جنگ قرهباغ از سال ۲۰۲۰، پای ترکیه و ایران را این بار در پروندهای غیر از مسائل غرب آسیا به میان کشید. موضع ایران در قبال تنش آذربایجان و ارمنستان در ۲ گزاره شفاف بوده که ایران با احترام به تمامیت ارضی کشورهای همسایه، مخالف اشغالگری است و نسبت به آزادسازی سرزمینهای آذربایجان نگاه مثبتی دارد اما تغییر ژئوپلیتیک منطقه با دستکاری خط مرزی را خط قرمز خود میداند، بویژه اینکه چنین نقشهای با فتنهانگیزی سرویس موساد و حضور آنها در مرزهای ایران درهم آمیخته باشد.
اما بخش اعظم تقابل ایران و ترکیه در قفقاز به روند کلان نظم کریدوری بازمیگردد که در چشمانداز آینده ساختار بینالمللی سنجه مهمی برای قدرت کشورها خواهد بود. تلاش کشورها به منظور بهبود ظرفیت ترانزیتی و کریدوری خود، به طور طبیعی رقابتآفرین است و ترکیه و ایران با موقعیت بکر در پهنه غرب آسیا از این قاعده مستثنا نیستند.
ترکیه در نبرد قرهباغ دست کمی از یک شریک راهبردی برای دولت علیاف نداشت و اکنون میخواهد میوه مهم حمایتها را در ارتقای جایگاه خود در چشمانداز کلان تبدیل شدن آناتولی به هاب کریدوری بچیند، لذا تاکید بر اجرایی شدن ابتکار کریدور زنگزور که شرق آسیا و آسیای مرکزی را از طریق آذربایجان و ترکیه به اروپا متصل میکند، در همین چشمانداز آنکارا مطرح شده است. علاوه بر این، آمادهسازی زنگزور بخش مهمی از رویای اتصال جهان ترک اردوغان را پوشش میدهد. با این حال نباید چنین نکتهای را نادیده گرفت که زنگزور برابر با یک طراحی تمام ترکی نیست. از اظهار نظر مقامات روسیه به عنوان دیگر بازیگر مهم معادلات قفقاز به نظر میرسد چراغ سبز مسکو به طرح زنگزور نشان داده شده است.
در این میان، ایران با کریدوری که مرز کشورمان با ارمنستان را به طور کامل مسدود کند، به طور قاطع مخالف است. افزون بر این به اعتقاد کارشناسان داخلی، در کنار معضل مرزی، چنین کریدوری مسیرهای عبوری شرق به غرب از ایران را تحتالشعاع قرار میدهد.
چانهزنیهای متعدد در قالب مذاکرات دوجانبه و چندجانبه، بر سر مدل اجرای این کریدور ادامه دارد. در دیدار روز چهارشنبه سران ایران و ترکیه سازوکار گفتوگوهای «3+3» بستر مناسب برای همکاری سازنده در قفقاز جنوبی ارزیابی شد. پیش از این ترکیه به منظور جلب نظر ایران پیشنهاد عبور مسیر از ایران و اتصال آن به نخجوان را مطرح کرد که هرچند مشخص نیست ترکها چقدر در این راستا جدی هستند اما همه ماجرا به باکو و آنکارا ختم نمیشود. همانطور که گفته شد، مسکو از زنگزور استقبال میکند، ارمنستان هم با توجه به حصار و بنبست ژئوپلیتیکی که گرفتار خاکش شده تمایل دارد با رفع ایراداتی که بر زنگزور وارد میداند (مانند اختلاف بر سر تسلط مسیری که از ارمنستان میگذرد)، ایروان از مواجب آن بیبهره نماند. پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان به تازگی طرح «چهارراه صلح» را ارائه کرده که در مسیر شمال به جنوب آن ایران حضور دارد اما در مسیر شرق به غرب ارمنستان پل ارتباطی آذربایجان به ترکیه خواهد بود.
میتوان گفت میل برای افزایش قدرت بر سر رقابت راهها، کشورها را به تکاپوی ارائه چشماندازهای کریدوری مطابق با منافع خود انداخته است. ایران و ترکیه به طور قطع رقابت جدی برای تنوع بخشی در ظرفیت کریدوری خود دارند که گریزناپذیر است اما با توجه به معضل امنیتی منطقه غرب آسیا و مسیرهای پرخطر، طرحهای کریدوری متعدد با بازیگری همزمان ۲ کشور اجراییتر به نظر میرسد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|