|
تغییرات بزرگی که سرمربی تیم ملی باید آنها را انجام دهد
لیست انتظارات
آریا فاطمیمقدم: عملکرد تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا مورد نقدهای فراوان و متفاوتی قرار گرفت و البته تردیدی وجود ندارد با غلبه بر ژاپن ترسناک و مدعی، نمایش این دوره بازیکنان و کادر فنی نکات مثبت قابل توجهی نیز به همراه داشت. امیر قلعهنویی، سرمربی باتجربه تیم ملی ایران، در مصاحبهای طولانی تلاش کرد به ابهامات و سوالات مختلف پاسخ دهد و البته همین برنامه نیز بازخوردهای متفاوتی داشت. به نظر میرسد این سرمربی حداقل تا جامجهانی بعد روی نیمکت تیم ملی ایران خواهد نشست و افکار عمومی انتظاراتی واضح و قابل حصول برای این دوره ۳ ساله از امیر قلعهنویی دارد.
1- قلعهنویی به رغم تمجید از رفتار و جایگاه مهدی طارمی و آزمون، چند نوبت به انتقاد از ستارههای اروپایی فوتبال ایران پرداخته و نشان داد برخلاف برخی ادوار، جایگاه بازیکنان بزرگ غیرقابل دسترس نیست. در گذشته نزدیکان تیم ملی بخوبی شاهد دودستگی در رختکن بودند و این حتی در تیم محبوب دهه 70 نیز وجود داشت. به یاد بیاورید یک مصاحبه دراگان اسکوچیچ با نشریه کروات چه عواقبی برای او داشت اما امیر قلعهنویی به راحتی و چندین بار به انتقاد از عملکرد بازیکنان مهم تیم ملی پرداخت و این یکی از نکات مثبتی است که البته باید در «عمل و واقعیت، نه صرفا مصاحبه» استمرار یابد. حتی در دوره فعلی نیز نگرانی تسلط و قدرتنمایی «باند قویتر» در تیم ملی وجود دارد اما با حضور قلعهنویی، امید به بهبود این روند و تغییر در شرایط موجود بیشتر شده است.
2- از همان آغاز دوران حضور امیر قلعهنویی روی نیمکت تیم ملی، هم افکار عمومی خواهان بروز تغییراتی در ترکیب بود و هم خود این سرمربی همیشه به این رویه معتقد بوده است. البته او مدعی شد برنامهاش آغاز پروژه جوانگرایی از پایان جام ملتهای آسیاست و به نظر حالا نوبت این روند رسیده است. ترکیب تیم ملی ایران (بازیکنان حاضر در زمین) در سالهای اخیر در اغلب تورنمنتهای بزرگ در بین تیمهای مسن بوده و در قلب خط دفاع، مدافعان کناری، هافبک دفاعی و چند پست دیگر، به وضوح نیاز به حضور بازیکنان جدید حس میشود. حدود ۳ سال تا جامجهانی باقی مانده و این بهترین فرصت برای تغییرات تدریجی در بدنه تیم ملی است.
3- هواداران فوتبال در ایران ورای ادعای فوتبال هجومی یا تلاش برای هدایت افکار عمومی مبنی بر تغییرات سبک بازی نسبت به ادوار قبل، خواهان تنوع تاکتیکی بیشتری در عمل در سبک بازی تیم ملی هستند. تقریبا مشخص بود برنامه بازی ایران برای دیدار با قطر بویژه در دقایق پایانی چندان مناسب نیست و نمیتوان همه چیز را به اتفاقات و شانس در فوتبال ربط داد. به رغم چند نمایش خوب در این تورنمنت بویژه بازی با ژاپن (شاید یکی از بهترین عملکردهای تاریخ فوتبال ایران)، افکار امیر قلعهنویی گاهی اوقات قابل پیشبینی است و این سرمربی، برای سالهای بعد ماموریت خود روی نیمکت تیم ملی، نیازمند تنوع و تغییرات تاکتیکی جدیتری نسبت به این دوره است.
4- مصاحبههای امیر قلعهنویی در سالهای اخیر بویژه در نشستهای خبری تورنمنت، به هیچ عنوان مورد پسند افکار عمومی فوتبال نبود و انتقادات زیادی را برانگیخت. هیچ توجیهی برای پرداختن به ولو بیعدالتی در سال 2007 در نشست خبری یک بازی در جام ملتهای 2023 وجود ندارد و همه به روشنی از امیر قلعهنویی تقاضا دارند این رویه را تغییر دهد. ژوزه مورینیو معتقد است یک مسابقه فوتبال از کنفرانس خبری پیش از بازی آغاز میشود و در ماههای اخیر قلعهنویی از این حیث کارنامه چندان خوبی نداشته است. اصرار به تسویهحساب اتفاقات گذشته، تاکید مکرر روی چند آمار و دفاع گاهی چشمبسته از عملکرد تیم و درگیری لفظی و کلامی با اصحاب رسانه و خبرنگاران از جمله مواردی است که دیگر نباید از سوی سرمربی تیم ملی تکرار شود.
5- واکنش امیر قلعهنویی به بیانضباطی احمد نوراللهی پیش از تورنمنت مقبول هواداران فوتبال بود و کمتر کسی از این حیث به او ایرادی گرفت اما بیتردید جای این هافبک ارزشمند در ترکیب تیم ملی در جام ملتها خالی بود و همین عملکرد اخیر او در لیگ امارات نشان داد نوراللهی چقدر بازیکن ارزشمندی است. به نظر بهتر است دوران جدایی این هافبک دوستداشتنی از تیم ملی تمام شود و همانگونه که برخورد امیر قلعهنویی با نوراللهی موردپسند همه بود، حالا نیز انتظار میرود با کمی مماشات و آرامش، شرایط بازگشت این بازیکن به تیم ملی فراهم شود. در موارد بعدی نیز هواداران فوتبال انتظار مشابهی از امیر قلعهنویی دارند؛ برخورد جدی و سختگیرانه برای برقراری انضباط و در ادامه مماشات و گذشت در راستای نیل به اهداف و منافع ملی، البته درباره همه بازیکنان، نه فقط احمد نوراللهی.
6- به نظر نوبت خداحافظی توأم با احترام و تکریم چند بازیکن قدیمی تیم ملی فرارسیده و نباید چند نفر تحت هر شرایطی در لیست نهایی هر تورنمنتی باشند. بازیکنان بالای 31 یا 32 سال، در جامجهانی بعدی موقعیت چندانی برای قرار گرفتن در ترکیب ثابت ندارند و حتی درباره بازیکنان در مرز 30 سالگی نیز باید دقت و سختگیری بیشتری شود. اگر نه فقط در کلام و واقعا در عمل نیز هدف امیر قلعهنویی ساخت نیرویی جوان و پرانرژی برای جامجهانی 2026 است، هواداران فوتبال خواهان این هستند که چند بازیکن (که نامشان نیز معلوم است)، با احترام به سمت در خروجی هدایت شوند. اگر قرار فقط به دعوت از بازیکنانی باشد که امتحان خود را بارها پس دادهاند، ذهنیت جامعه فوتبال به یک امیر قلعهنویی ریسکپذیر و با برنامه بلندمدت، تغییر خواهد کرد.
7- تقویت کادر فنی، یکی دیگر از انتظارات جدی و مهم افکار عمومی از امیر قلعهنویی است. خود او نیز اعلام کرد کادر فنی تیم ملی نیازمند تقویت است و احتمال دارد حتی در آینده اسامی جدیدی مانند افشین قطبی نیز به این گروه اضافه شوند. شاید ساختن یک کادر خلوت و با بهرهوری بیشتر و کارایی مناسب، بهتر از جمع کردن تعداد زیادی از افراد ولو باسابقه در رختکن تیم ملی باشد. البته امیر قلعهنویی در ۳ دهه مربیگری خود ثابت کرده علاقه زیادی به استفاده از حداکثر نیروی انسانی ممکن در کادر فنی خود دارد اما شاید اضافه شدن یک نام بزرگ و موثر در عمل بتواند به جای چند نفر حاضر در کادر فعلی تیم ملی نقشآفرینی کند و بیتردید در آینده شاهد تاثیرات مثبت اهمیت دادن به «کیفیت به جای کمیت» خواهیم بود.
ارسال به دوستان
قطر با سرمربی قهرمان تمدید کرد
قرارداد مارکس لوپس تا سال 2026 تمدید شد. فدراسیون فوتبال قطر از امضای قرارداد مارکس لوپس اسپانیایی برای ادامه هدایت عنابیها در رویدادهای پیش رو خبر داد که مهمترین آنها 2 مرحله مقدماتی جامجهانی 2026 است. این قرارداد در مقر فدراسیون در برج البیضا امضا شد و منصور محمد انصاری، دبیرکل فدراسیون فوتبال قطر آن را امضا کرد.
ارسال به دوستان
درباره انتقاد تند خلیلزاده به رواج کیروشیسم و آسیبهای آن در فوتبال ایران؛ خیانت از قاجارتا برنامه 90
شجاعت یا حقیقت؟
محمد رشوند: بغضی فروخورده و فریادی از سر تظلمخواهی اما در نهایت بیسلیقگی و صد البته اتهامزنی به همه جامعه خبرنگاران ورزشی. این چکیده آن چند دقیقهای بود که چهارشنبه شب در میکسدزون ورزشگاه آزادی بین مدافع تراکتور و خبرنگاران عموما حوزه باشگاه پرسپولیس رخ داد.
شجاع خلیلزاده، کاپیتان تراکتور پس از شکست ۲ بر صفر با حالتی بر افروخته پا به راهروی زیرین ورزشگاه آزادی گذاشت.
از حالت چشمها و رگهای گردن هویدا بود که خودش را آماده میکرد درباره شکست توضیحاتی بدهد اما در ادامه بحث به تیم ملی کشیده شد. شجاع خلیلزاده که در چند سال اخیر یکی از ارکان اصلی تیم ملی بوده است، ناگهان دوقطبی کیروش - قلعهنویی را مطرح کرد و سپس در مجادله کلامی عنوان کرد چرا خبرنگاران در زمان کیروش ساکت بودند و انتقادی را علیه تیم ملی و سرمربیاش مطرح نمیکردند؟ او که مشخص بود به خاطر تصمیمات کیروش در گذشته بسیار آسیب دیده، در اشتباهی که ریشه در خشم لحظهای داشت، همه خبرنگاران ورزشی حاضر در جمع را متهم به سودجویی کرد. در ادامه شخصا با یکی از خبرنگاران که میکروفن برنامه فوتبال ۳۶۰ را در دست داشت، وارد بحث شد و گفت فردوسیپور با حمایت از کیروش فوتبال ایران را نابود کرد.
* حرفی که صحیح بیان نشد
کارلوس کیروش به عنوان یک مربی خارجی یک دهه در تیم ملی فوتبال ایران فعالیت کرد که در این سالها نکات منفی و مثبت فراوانی در کارنامهاش دیده میشود. کیروش برای بالا بردن ارزش پیراهن تیم ملی و حکمرانی مطلق انضباط، در همان ابتدای کار، مهدی رحمتی و هادی عقیلی را از تیم ملی خط زد؛ سیاستی که مورد تایید اکثریت جامعه فوتبال قرار گرفت، البته او این سیاهه را گسترش داد و هر بازیکنی که در هر مقطعی دعوت اولیه او را نپذیرفت، برای همیشه از تیم ملی خط زد.
شاید عدم انعطافپذیری کیروش از مواردی بود که جا داشت با دخالت فدراسیون کمی تلطیف شود اما به واسطه عدم مدیریت قوی در راس مدیریت فدراسیون، متاسفانه این اقتدار هرگز دیده و اجرا نشد. خلأ بزرگی که پدیدآورنده اختیارات فراقانونی کیروش شد تا جایی که او با وزیر ورزش هم وارد چالش شد!
در بخش دیگر شاهد تصمیماتی بودیم که ریشه در سلیقه کیروش داشت و متاسفانه کمی بعدتر با دوقطبی شدن فضا بین او و برانکو، چند بازیکن برتر پرسپولیس، از دایره مدعوین به تیم ملی بیرون رانده شدند.
یکی از این بازیکنان شجاع خلیلزاده بود؛ مدافعی که به همراه سیدجلال حسینی یکی از مستحکمترین خطوط دفاعی تاریخ لیگ برتر را ساخت. در روزهایی که پرسپولیس با شجاع در حال ربودن یک به یک عناوین فوتبال ایران بود، متاسفانه کیروش قلم بزرگ قرمز را روی نام او کشید.
بهترین دوران فوتبالی خلیلزاده مصادف شد با خط خوردن او از تیم ملی. او میادین مهمی چون ۲ جامجهانی و جام ملتها را از دست داد و کیروش هرگز دلیل موجهی برای این رفتار خود بیان نکرد.
شاید بسیاری بر این باور بودند سلیقه و انتخاب مربی پرتغالی صحیح بوده اما برهان خلف درست بعد جام ملتهای ۲۰۱۹ رخ داد و به صورت عملی به جامعه فوتبال ثابت شد در گذشته اشتباه رخ داده است.
برای مقدماتی جامجهانی ۲۰۲۲ برای مقطعی، «کلاش بزرگ» بلژیکی و «کلاهبردار» معروف، مارک ویلموتس آمد و با شکست مقابل تیم ملی فوتبال عراق در بصره، ما را تا آستانه حذف پیش برد اما شکوفایی شجاع درست از مقطعی کلید خورد که دراگان اسکوچیچ به جای ویلموتس آمد.
این مربی کروات، بعد از مدتها از زوج شجاع خلیلزاده و حسین کنعانیزادگان استفاده کرد و با اینکه چند سال از دوره شکوفایی ابتدایی خلیلزاده گذشته بود، همگان با آن نمایش ارائه شده، حسرت نبود شجاع در سالهای گذشته را خوردند.
شجاع از بهترین بازیکنان دوره اسکوچیچ بود و با درخشش او و سایر بازیکنان بود که مربی بیادعای کروات با قرارداد ۲۰۰ هزار دلاری، ایران را با اقتدار کامل به جامجهانی ۲۰۲۲ رساند.
شجاع بعد از سالها و اینک بعد از عبور از ۳۲ سالگی به آرزوی دیرینش رسید و حضور در جامجهانی قطر میتوانست کمترین پاداش برای او باشد.
اما متاسفانه در فاصله ۳ ماه تا برگزاری جامجهانی ۲۰۲۲ قطر، شاهد یک کودتا علیه سرمربی تیم ملی بودیم. با تغییر رئیس فدراسیون فوتبال و آمدن مهدی تاج، کیروش ناباورانه بعد از حذف ۲ تیم ملی فوتبال کلمبیا و مصر در راه رساندن به جام جهانی، مجوز حضور روی نیمکت ایران را دریافت کرد!
این بار او نتوانست چشم بر تواناییهای زوج کنعانیزادگان و شجاع خلیلزاده ببندد. هر دو را به جامجهانی برد اما این ۲ در ترکیب اصلی نخستین مصاف ما مقابل انگلیس قرار نداشتند.
اگرچه در نیمه دوم بازی با انگلیس، کنعانیزادگان به زمین آمد اما در ۲ بازی بعد تیم ملی هیچ جایگاه ثابتی برای خلیلزاده در نظر گرفته نشد. یک کابوس تمامعیار برای فردی که از ستونهای صعود ایران به جامجهانی بود.
برای دومینبار باز هم کیروش چشم بر تواناییهای او بست و حتی روزبه چشمی را که هافبک تدافعی است، به وی ترجیح داد.
کیروش بعد شکست مقابل تیم ملی فوتبال آمریکا برای همیشه از تیم ملی ایران رفت و در ادامه، قلعهنویی همانند اسکوچیچ به شجاع اعتماد کرد؛ آن هم در ۳۵ سالگی.
با اینکه خلیلزاده در جام ملتها از بهترینهای ایران بود اما او نمیتواند چشمش را بر همه آن سالهایی که کیروش حقش را خورد ببندد. حالا که عنوان میشود قرار است قلعهنویی نسل را جوان کند و دستکم بازیکنان بالای ۳۲ سال را دعوت نکند، شاید پایان کار برای شجاع فرارسیده، از این رو ترجیح داد سفره دلش را باز کند اما در بیربطترین و اشتباهترین مکان ممکن با اتهامزنی به خبرنگاران!
* حامیان کیروش در مظان اتهام
همانطور که در ابتدای گزارش عنوان شد، خلیلزاده در اعتراضات تندش متاسفانه همه خبرنگاران حاضر در ورزشگاه را بدون هیچ تفکیکی، سودجو خطاب و نوک انتقادش را متوجه برنامه به تاریخپیوسته 90 کرد.
آیا میشود گفت یکی از ارکان حضور تقریبا یک دههای کیروش برنامه 90 و فردوسیپور بودند؟
بیآنکه قصد دفاع از آنچه خلیلزاده علیه جامعه خبری مطرح کرد را داشته باشیم، باید بپذیریم دوره «کیروشیسم»
به وجود نمیآمد اگر برنامه 90 در طول دهه 90 آن همه حمایت بیمرز از کیروش نمیکرد.
عادل فردوسیپور به صورت واضح و نمایان و بیهیچ پوششی، حامی کیروش بود و عقیده داشت فوتبال ما باید در هر حالتی او را حفظ کند.
همین مصونیت رسانهای عجیب که برنامه 90 و تهیهکنندهاش پیرامون کیروش ساختند، موجب شد او عملا از حیطه «کنترل» ۲ رئیس فدراسیون فوتبال ما خارج شود. نه علی کفاشیان توانایی مهار کیروش را به عنوان «کارفرما» داشت و نه متاسفانه مهدی تاج در ۲ مقطعی که بود.
امثال خلیلزاده برخلاف رحمتی و عقیلی و آن افرادی که از تیم ملی قهر کردند، متاسفانه تنها قربانی سلیقه کیروش شدند و چون فضای رسانهای ما در آن مقطع تا حدود زیادی تحت نفوذ برنامه ۹۰ قرار داشت، عملا هیچ حامی بزرگ رسانهای برای «مغضوبان» وجود نداشت.
بعد ایجاد دوقطبی بزرگ بین کیروش و برانکو متاسفانه این اعمال سلایق بیتوجیه بیشتر شد و چون فدراسیون وقت و سرمربی تیم ملی تحت چتر حمایتی 90 بودند، عملا میشود پذیرفت تا حدودی این بخش از گلایههای شجاع درست است اما اهانت او به خبرنگاران چیزی نبود که زمین بازی را به نفعش کند.
او میتوانست در فضایی آرام و بیآنکه بخواهد همه خبرنگاران را «آدم رسانهای» کیروش و «سودجو» عنوان کند، حرف دلش را بزند و بگوید چرا به اندازهای که لیاقتش را داشت، برابر کیروش از او دفاع نکردند؟
اما خلیلزاده با عصبانیت و بد مطرح کردن صورت مساله، کار را به بدترین شکل ممکن پیش برد تا جایی که باشگاه تراکتور از خبرنگاران عذرخواهی کرد و عنوان شد کمیته انضباطی به این موضوع رسیدگی خواهد کرد. او فریاد «دادرسی» سر داد اما خشک و تر را با هم سوزاند.
تاریخ معاصر را نمیشود به این زودیها تحریف کرد؛ بخشهایی از گلایههای یکی از بهترین مدافعان چند دهه اخیر فوتبال ایران، درست بود و باید با بررسی دقیقتر آن روزها، آسیبشناسی کرد چگونه یک رسانه با حمایتهای چشمبستهاش میتواند از یک «فرد خارجی» در این فوتبال یک «خودکامه» تمامعیار بسازد.
کارنامه کیروش نه تماما سپید سپید بود، نه صرفا سیاه و تار. عملکردش و ۳ حضور در جامجهانی مشخص است. با اعتماد روی جوانانی مثل طارمی و آزمون و عزتاللهی نسل جدیدی را معرفی کرد اما در آن سو افرادی همانند شجاع خلیلزاده و سیدجلال حسینی بودند که بیهیچ منطقی در لیست سیاه او قرار گرفتند.
همانگونه که برنامههای ورزشی تلویزیونی و حتی فضای رسانهای ورزشی کشور مقابل قلعهنویی کاملا پرسشگر و فعال است، شاید بهتر بود در دههای که گذشت، برنامه ۹۰ به عنوان مهمترین برنامه ورزشی «وقت» تلویزیون، عوض بسط چتر رسانهای برای کیروش، از او به اندازه «کافی» انتقاد میکرد.
تنها فایده واکاوی اتفاقات گذشته این است که چراغ تابندهای را پیش روی امروز فوتبال ما و رسانهها قرار میدهد.
نه «انتقادات مغرضانه» و نه «حمایتهای چشم و گوش بسته»؛ این چاقوی دولبهای است که منافع ملی ما را در فوتبال تهدید میکند.
موضع ما نسبت به خلیلزاده و اتهامی که به اکثریت جامعه خبرنگاران ورزشی زد کاملا روشن و شفاف است اما بعد از تقبیح این رفتار، بهتر است کمی هم گذشته را زیر و رو کنیم تا مبادا یک دهه بعد مجددا بازیکنان شایستهای پدید بیایند که بغضشان را در یک روز بیربط بترکانند و از ته دل فریاد بکشند که چرا در وقتش، حامی امثال من نبودید.
پرسشگری رسانه و دوری از منافع شخصی یا باندی موجب میشود همه این فوتبال و بازیکنانش زیر چتر حمایت قرار بگیرند نه صرفا افراد و اشخاص خاص.
شجاع خلیلزاده نمونهای از بازیکنانی است که دهه 90، قربانی جریان نودیسم در فوتبال ایران شدند؛ قربانیان حکمرانی پدیده عجیب و منحصربهفردی به نام مکتب «کیروشیسم»! یک خارجی که حامیان داخلی قدرتمندی را پیدا کرده بود و اثبات کرد اگر ما تعریف درستی از حکمرانیمان در حوزه ورزش و فوتبال نداشته باشیم، چگونه همان خوی استعمارگرانه نهفته در ژن این افراد بیدار میشود و بیداد میکند.
* قلعهنویی و پیام یکدست کیوسک روزنامهها در چهارشنبه
امیر قلعهنویی دوشنبه شب هفته گذشته با کمک و راهنمایی تیم ۳ نفره مشاوران جوانش (در پشت صحنه) به مدت ۲ ساعت در برنامه «فوتبال برتر» حضور یافت و با وجود چند بار عذرخواهی، بحث را به سمت و سویی برد که در انتها اکثریت جامعه ورزش ما قانع نشدند.
پیرو همین داستان، پرتیراژترین روزنامه تخصصی ورزش ایران یک نظرسنجی به مدت ۲۴ ساعت روی خروجی سایتش قرار داد که در آن حدود ۷۰ درصد مردم به گزینه «قانع نشدم» رای دادند.
از سوی دیگر تنها لازم است تیترهای روزنامههای ورزشی و غیرورزشی را در صبح روز چهارشنبه مشاهده کنید تا ببینید اگر چتر مخفی رسانهای بالای سر سرمربی تیم ملی نباشد، چگونه او را پس از باخت حتی در پای فینال نقد میکنند.
تیم ملی در سال ۲۰۱۵ در مرحله یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا مقابل تیم ملی فوتبال عراق در کشور، استرالیا حذف شد و بنا به جوی که آن سالها «برنامه 90» و شخص «مجریاش» پیرامون کیروش ساخته بودند، چگونه مردم همانند قهرمان در فرودگاه تهران از او استقبال کردند. شاید بعد گذشت 9 سال خیلیها بپرسند چگونه آن فضا رقم خورد؟ مگر میشود بعد حذف در آن مرحله، چند هزار نفر برای استقبال به فرودگاه بیایند؟ بله! آمدند و به عنوان یک شاهد زنده شهادت میدهم چگونه اکثریت مردم راضی بودند. اینک سوال به وجود آمده که چه ترفندی به کار بسته شد؟ چگونه مهندسی افکار عمومی در بالاترین شکل ممکن رخ داد؟
به عنوان نگارنده این سطور در آن روز سرد زمستانی در فرودگاه تهران حاضر بودم و با چشمانم میدیدم و با گوشهایم میشنیدم که چند هزار نفر شعار «کیروش آریایی» را سر میدادند و همگی اعتقاد داشتند اگر داور استرالیایی به غلط، مهرداد پولادی را اخراج نمیکرد، تیم ملی در ضربات پنالتی به عراق نمیباخت و در ادامه کیروش به راحتی تیمش را قهرمان میکرد.
مهندسی ذهن مردم فوتبالدوست آن روز دقیقا به این شکل انجام شد و اگر کسی در جامعه رسانه، نظری غیر این داشت، محال بود کسی متوجه کلام و صدایش شود.
بهمن سال ۹۳ جریانهای اصلی و تصمیمساز فضای رسانهای ورزش، هوشیارانه همه تقصیرها را متوجه داور استرالیایی کردند و به جامعه فوتبالی و احساسی ما این دروغ بزرگ را تحمیل کرد اگر داور آن کارت قرمز را نمیداد، کیروش تیممان را قهرمان میکرد. یک ادعای جعلی و بیپشتوانه که همه دوست داشتند به زور باورش کنند.
عملا کیروش با حمایت روشن و مشخص «برنامه 90»، نه تنها پاسخگوی حذف ایران نشد که در سلسله مذاکرات برای تمدید قرارداد آتی، دست بالا را گرفت و متاسفانه علی کفاشیان را مغلوب خودش کرد.
کیروش همه چکهایی را که طرفداران رسانهایاش برای او کشیده بودند یک به یک در باجه افکار عمومی و در زمان مقتضی و مورد نیازش نقد کرد و با قراردادی گرانتر تا پایان جامجهانی ۲۰۱۸ و جام ملتهای ۲۰۱۹ امارات، میخش را محکم با قرارداد جدید کوبید.
اما در ۴ سال آتی بعد از شکست سنگین در مسابقه پای فینال مقابل ژاپن، میدانست دیگر «90» نمیتواند مقصری برای این ناکامی پیدا کند، از این رو بر خلاف ۴ سال قبلش، این بار ترجیح داد با تیم به تهران بازنگردد. او رفت و ۳ سال بعد ناباورانه همانطور که شرحش رفت، برای ۳ بازی تیم ملی ایران مقابل انگلیس، ولز و آمریکا به تیم ملی بازگشت.
در بازگشت آخرش، دیگر ارکان مهندسی افکار عمومی در دست برنامه 90 و تهیهکنندهاش نبود اما «همطیف»های آن جریان به توده القا میکردند کیروش آمده تا ما را از شکست ۶ بر صفر مقابل انگلیس نجات دهد.
او آمده تا همانند ۲۰۱۴و ۲۰۱۸ مقابل آرژانتین، پرتغال و اسپانیا، لقمه گلوگیری باشیم، چتر رسانهای برای آخرین مرتبه بر سر کیروش گسترانده شد اما شکست ۶ بر ۲ مقابل انگلیس و باخت تلخ یک بر صفر مقابل آمریکا، حلاوت تنها پیروزی ما مقابل ولز را از بین برد تا اینچنین داستان پیرمرد پرتغالی و یک دهه جولان در فوتبال ما به پایان برسد.
مربی پرتغالی بدون «برنامه 90» هرگز قادر نبود حتی ۳۰ درصد حاکمیت جریان کیروشیسم را در فوتبال ایران گسترش و تعمیم دهد.
اصولا در تاریخ ایران، هیچ فرد خارجیای موفق به سلطه بر ما نشد مگر با اهرمی از داخلیها.
تکلیف ما که با خارجیها مشخص است، در قراردادی میخواهیم از تواناییهای یک مربی خارجی مثلا در یک تیم فوتبال بهره ببریم و سطح خودمان را ارتقا بدهیم اما اگر یک جریان «کژ اندیش» یا «واداده» داخلی با هر قصد و نیتی، قصد حمایت چشم بسته از آن جریان خارجی را داشته باشد، آن وقت با پدیدههای عجیبی همانند کیروش در فوتبال ایران مواجه میشویم. یک پرتغالی که وزیر ورزش این مملکت را به هیچ میانگاشت، رئیس فدراسیون فوتبال را بازی میداد یا صریحا با او میجنگید، چرا که عدهای داخلی، همه رموز پیروزی در چنین جنگهایی را به او یاد داده بودند.
همیشه خیانت شبیه کار ابراهیمخان کلانتر نیست که کلید قلعه را از پشت برای ارتش آغا محمدخان بفرستد تا در چشم برهمزدنی کوه انباشته شده از چشمان از حدقه بیرون آمده ۲۰ هزار کرمانی، تپهای شود از چشمهایی که یک جفت «چشم خائن» آن را روی هم انداخت و کوه ساخت.
پس چشممان کور، اگر ندانیم ابراهیمخان کلانتر زمانهمان کیست و قرار است کی و کجا با خیانتش چشمها را کور کند تا واقعیت قلب شود.
ارسال به دوستان
تیم ملی فوتبال ساحلی ایران با پیروزی برابر امارات به جمع ۴ تیم برتر جهان راه یافت
شکست برزیل؛ بلیت صعود به فینال
تیم ملی فوتبال ساحلی ایران با برتری برابر امارات به جمع ۴ تیم برتر جامجهانی راه یافت تا برای رسیدن به فینال این دوره از مسابقات به مصاف تیم مدعی و قدرتمند برزیل برود. در مرحله یکچهارم نهایی رقابتهای جامجهانی ۲۰۲۴ فوتبال ساحلی امارات، تیمهای ملی ایران و امارات به مصاف هم رفتند که این دیدار در پایان با نتیجه ۲ بر یک به سود ایران به پایان رسید تا ساحلیبازان ایران با این پیروزی راهی مرحله نیمهنهایی شوند. محمد معصومیزاده و سیدمهدی میرجلیلی گلزنان ایران در این دیدار بودند.
* لیست نفرات ایران
تیم ملی ایران در این دیدار با ترکیب اولیه حمید بهزادپور، امیرحسین اکبری، علی میرشکاری، محمد مرادی و محمد معصومیزاده به میدان رفت و مسلم مسیگر (کاپیتان)، سیدمهدی میرجلیلی، رضا امیری، سعید پیرامون، مهدی شیرمحمدی،
موحد محمدپور و محمدعلی مختاری نیمکتنشینان تیم ملی در ابتدای بازی بودند.
* وقت اول
در وقت اول این دیدار تیم ملی ایران کاملاً توپ و میدان را در اختیار داشت و اماراتیها بیشتر با حضور در نیمه خودی تلاش کردند مانع فروریختن دروازهشان
شوند. دفاع منسجم اماراتیها جواب داد و وقت اول با تساوی بدون گل به پایان رسید.
* وقت دوم
با شروع وقت دوم این دیدار، تیم امارات برخلاف جریان بازی موفق شد نخستین گل این دیدار را به ثمر برساند و بازی یک بر صفر شود.
در پانزدهمین دقیقه این دیدار، تیم ملی ایران فرصت خوبی داشت اما تیر دروازه مانع ورود توپ به دروازه شد. لحظاتی بعد، «محمد معصومیزاده» موفق شد با یک ضربه سر دروازه امارات را باز کند و بازی را به تساوی بکشاند.
در آخرین دقیقه وقت دوم، سیدمهدی میرجلیلی دروازهبان تیم ملی موفق شد با یک شلیک تماشایی دروازه امارات را باز کند تا وقت دوم این دیدار با نتیجه ۲ بر یک به پایان برسد.
* وقت سوم
در وقت سوم، اماراتیها تلاش کردند بازی را به تساوی بکشانند اما موفق به این کار نشدند تا این دیدار در پایان با نتیجه ۲ بر یک به سود تیم ملی فوتبال ساحلی ایران به پایان برسد.
ساحلیبازان ایران با این پیروزی به نیمهنهایی صعود کردند و در این مرحله به مصاف برزیل خواهند رفت.
ارسال به دوستان
گزارش
رسوایی انزوای آمریکا در نشست جی 20
انزوای سکاندار دیپلماسی آمریکا، مهمترین تصویری است که از نشست وزرای خارجه گروه 20 امسال در ریودوژانیرو در تاریخ به یادگار میماند. اگرچه بیشتر لحظاتی که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده در گوشه رینگ این نشست ۲ روزه به میزبانی برزیلیها گیر افتاده بود، پشت درهای بسته سپری شد اما از دید رسانهها دور نماند، کما اینکه یکی از مهمترین روزنامههای حامی دولت بایدن نیز بر این موضوع صحه گذاشت. به گزارش واشنگتنپست، بیدفاع بودن بلینکن در مقابل حملات تندی که به سیاست خارجی آمریکا شد آن هم در نشستی با حضور 29 مسؤول دیپلماتیک ارشد از مهمترین کشورها و اتحادیههای جهان بویژه همتای روسش، سرگئی لاوروف، نشانهای دیگر از انزوای موضع آمریکا در رابطه با جنگ غزه در عرصه بینالمللی بود. این در حالی بود که آمریکا و متحدانش تمام تلاش خود را برای منزوی کردن روسیه و عدم دعوت از رهبران کرملین برای ۲ دوره اخیر جی 20 به کار گرفته بودند اما حالا این خود آمریکاست که در این اجلاس طرد میشود.
نشست روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته با حضور وزرای خارجه 27 کشور عضو دائم یا دعوتشده گروه 20 کشور صنعتی به علاوه مسؤولان روابط خارجی اتحادیه اروپایی و اتحادیه آفریقا در ریودوژانیرو مقدمهای بود بر نشست 2024 رهبران جی 20 که قرار است آبان سال آینده برگزار شود.
روزنامه آمریکایی نزدیک به دموکراتها فاش کرد وزیر خارجه دولت بایدن، از همان آغاز نشست در روز چهارشنبه هفته گذشته (22 فوریه) در معرض توفانی از انتقادها قرار گرفت. او به طور مستقیم مخاطب سخنرانیهای عتابآمیز همتایانش از کشور میزبان برزیل، آفریقای جنوبی و حتی استرالیا، متحد امنیتی ایالات متحده در منطقه اقیانوسیه بود که آشکارا مخالفت خود را با حمایت بیقید و شرط واشنگتن از نسلکشی فلسطینیان در غزه توسط رژیم صهیونیستی نشان دادند. بر اساس این گزارش، انزوای بلینکن زمانی فاش شد که صدای این سخنرانیها به اشتباه برای گروه کوچکی از روزنامهنگاران حاضر در اجلاس ریو پخش شد.
برخلاف پروتکلهای این نشست، قرار بود سخنرانی وزرای خارجه برای هدستهای نمایندگان رسانهها پخش نشود اما برخی خبرنگاران حاضر از جمله فرستاده روزنامه واشنگتنپست به دلایلی نامعلوم - احتمالا با تغییر دادن کانال گیرنده هدست خود - موفق شدند به اظهارات مطرحشده در جلسه گوش دهند.
مائورو ویرا، وزیر خارجه برزیل پس از محکوم ساختن آمریکا به فلج کردن شورای امنیت سازمان ملل به دنبال مخالفت سه باره واشنگتن با ارائه قطعنامه آتشبس غزه گفت: «این حالت بیعملی منجر به از دست دادن جان افراد بیگناه میشود».
نالدی پاندور، وزیر امور خارجه آفریقای جنوبی - کشوری که به دیوان دادگستری لاهه از نسلکشی اسرائیل شکایت کرده - نیز در این گردهمایی به کنایه از بیعملی شورای امنیت به واسطه مانعتراشیهای آمریکا گفت: «ما مردم فلسطین را شکست دادهایم. به عنوان مثال، اگر ما پشت اصول مندرج در منشور ملل متحد ایستاده بودیم، این فاجعه در فلسطین بیش از ۳ ماه طول نمیکشید».
اعتراض به مواضع واشنگتن حتی از سوی متحدان نزدیکش نیز جالب توجه بود. کتی گلگر، نماینده استرالیا در جی 20 علیه تهاجم برنامهریزیشده رژیم صهیونیستی به رفح در جنوب غزه - جایی که بیش از یک میلیون آوره به آن پناه بردهاند - سخنرانی کرد و گفت: «ما بار دیگر به اسرائیل میگوییم: این راه را نروید... این خطایی غیرقابل توجیه خواهد بود».
لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز به بلینکن به خاطر همدستی دولتش در قتل عام فلسطینیان سرکوفت زد. تنها نماینده دولت راستگرای جدید آرژانتین بود که به خاطر موضع حمایتیاش از اسرائیل، همتای آمریکایی خود را زیر سوال نبرد. جالب اینکه در یک رسوایی رسانهای، بلینکن که ۲ هفته پس از آخرین سفر خود به فلسطین اشغالی و ناکامی در متقاعد کردن کابینه رژیم صهیونیستی برای متوقف کردن نسلکشی در غزه به اجلاس ریو آمده بود، پس از این نشست داغ، در مواجهه با خبرنگاران مدعی شد: «به رغم اختلافنظرهای شدید، او گروه 20 را درباره اهداف درگیری تا حد زیادی متحد میداند». غافل از اینکه همه آن صداهای مخالف علیه سیاست خارجی آمریکا به رسانهها درز کرده بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|