|
شمار شهدای غزه به ۳۱ هزار و ۵۵۳ نفر رسید
وزارت بهداشت غزه ظهر دیروز در تازهترین آمار خود اعلام کرد ۶۳ فلسطینی در ۲۴ ساعت گذشته به شهادت رسیدند و شمار شهدای غزه از آغاز جنایات صهیونیستها از 7 اکتبر (۱۵ مهر) به ۳۱ هزار و ۵۵۳ نفر رسید. بر اساس اعلام این وزارتخانه، ارتش رژیم صهیونیستی در ۷مورد جنایت در طول ۲۴ ساعت گذشته در نوار غزه، ۶۳ فلسطینی را شهید و ۱۱۲ نفر دیگر را زخمی کرد.
ارسال به دوستان
از اختراع داستان شوآه درباره یهودی سوزی میلیونی در اردوگاههای مرگ نازی تا جهانی شدن حقایق جنایات اسرائیل در غزه
پایان افسانه هولوکاست
غزه به مثابه دادگاهی واقعیتر از دادگاه نورنبرگ، در پیشگاه افکار عمومی جهان رژیم صهیونیستی را به ارتکاب هولوکاست محکوم میکند
شروین طاهری: هنوز یادمان نرفته قصاب غزه، بنیامین نتانیاهو، پشت تریبون کنگره آمریکا نه تنها به ارتکاب قتلعام ایرانیان در عصر خشایارشای هخامنشی توسط اجدادش اعتراف کرد؛ که به آن افتخار هم ورزید. یعنی اگر ادعای صهیونیسم روانپریش امروزی را در این مورد جدی بگیریم که نسلشان به آن بنیاسرائیلیها میرسد، باید مدال نخستین هولوکاست ثبت شده در تاریخ را به گردن رژیم اسرائیل بیندازیم؛ قتلعام به روایتی 500 هزار پارسی طی جشنهای نوروز توسط نخبگان یهودی نفوذی در دربار سومین شاه هخامنشی که حالا اسرائیلیها هر ساله جشن «پوریم» را با ادای نفرت خاصی از ایرانیان در سالگرد این رویداد برپا میکنند و اینگونه باثباتترین نخست وزیر رژیم صهیونیستی به پیشواز یک هولوکاست دیگر در غزه رفت.
برخلاف تصور عمومی، نه تنها صهیونیستها، اعم از شاخههای یهودی و مسیحی، در ادبیات سیاسی و ایدئولوژیک خود از عبارت یونانی هولوکاست به معنی «همهسوزی» استفاده نمیکنند که تا نزدیک نیم قرن پیش، این واژه را نحس هم میدانستند.
در حقیقت بن گوریون و دیگر بنیانگذاران این غده سرطان و بسیاری از یهودیان افراطی که امروز در کنست جزو ائتلاف حزب حاکم لیکود هستند، به جای تقدیس بازماندگان هولوکاست ادعایی 6 میلیون یهودی توسط رژیم نازی آلمان، آنها را تحت عنوان «پسماندهای انسانی» مورد لعن و نفرین قرار دادهاند که چرا از تقدیری که در کنار سایر همکیشان سوزاندهشدهشان برایشان مقدر شده، گریختهاند!
بن گوریون صریحا به آنها انگ زد که تنها به این دلیل زنده ماندهاند که «بد، خشن و خودخواه» بودهاند و بقیه فدای آنها شدهاند.
صهیونیستها به جای هولوکاست، از واژه عبری «شوآه» به معنای فاجعه برای این ادعای تاریخی استفاده میکنند؛ واژهای که به طرز شگفتانگیزی هیچ معادل تاریخی مستندی در سابقه ۳ هزار ساله بنیاسرائیل و تورات و تلمود ندارد. دلیلی مضاعف بر اینکه بر خلاف مظلومنمایی صهیونیسم درباره پیشینه اجدادشان، آنها قومی تحت ستم دیگران نبودهاند، اگرنه باید بارها و بارها شاهد استعمال این واژه در تاریخ یهود میبودیم. در عوض مدعیان وراثت تاج و تخت بنیاسرائیل، در رسمیترین تریبونهای بینالمللی بابت نسلکشی دیگر اقوام به خود میبالند و اسناد تاریخی هزار سال گذشته نیز حکایت از دستکم ۳ نسلکشی بزرگ توسط بنیاسرائیل دارد؛ نخست نسلکشی اقوام ترک، ایرانی و اسلاو توسط خزرها در روسیه، اوکراین و قزاقستان امروزی، بعد نسلکشی ساکنان شبهجزیره ایبریا (اسپانیا و پرتغال امروزی) توسط حاکمان سفاردی قبل از وارد شدن مسلمانان به آندلس و در نهایت نمونه زنده تاریخ، یعنی جنایت 8 دههای رژیم اسرائیل علیه بشریت که حالا وجدان بشریت را به فریاد درآورده است.
ما در فضای رسانهای محدود ایران با سوژههای کلیشهایاش، همواره نقد افسانه هولوکاست را از زبان پروفسور روژه گارودی، پژوهشگر فرانسوی شنیدهایم که کتاب معروفش «بنیانگذار سیاست اسرائیل: تحلیلی بر هولوکاست» در وطنش، فرانسه سرزمین آزادی بیان، توسط گروه فشار یهودی سوزانده و خودش محاکمه شد. با همه تاثیری که گارودی بر روشنگری در این مورد داشت، او تنها یکی از هزاران صدایی بوده که تلاش کرده ساختگی بودن روایت بنیاسرائیلی از شوآه را با استناد به آمار و ارقام بایگانیهای آلمان نازی و متفقین برملا کند.
واقعیت این است که مهمترین افشاکنندگان افسانه هولوکاست در خود غرب، یهودیان نگونبختی بودند که فکر میکردند از کورههای یهودیسوزی هیتلر جان به در بردهاند ولی وقتی پایشان به فلسطین رسید، بتدریج در آتش تبعیض، تحقیر، دروغ و تعصب جانیانی که ظاهرا همکیشانشان بودند، سوختند.
از زمان تشکیل رژیم منحوس تا اواخر دهه 1970 میلادی، اغلب اسرائیلیها حضور کسانی را که ادعا میکردند از کمپهای آدمسوزی نازیها چون آشوویتس جان به در بردهاند، در سرزمینهای اشغالی بدیمن و خفتبار میدانستند.
۲ نظرسنجی انجام شده درباره وضعیت معیشتی و میزان رضایت این جماعت نه چندان پرتعداد نجاتیافته از اردوگاههای مرگ نازی از زندگیشان در فلسطین اشغالی، یکی در دهه 1970 و یکی در سال 2023، نشان میدهد به فاصله نیم قرن، نسبت تقریبا ثابت یکسوم از بازماندگان آنچه هولوکاست خوانده میشود، در ارض به اصطلاح موعودشان در فقر، ترس و بدرفتاری زندگی کرده و میکنند. البته نظرسنجیهای رسمی و تحقیقات منسجم چندانی طی 8 دهه اخیر از جماعتی که از زندانهای نازیها گریختهاند انجام نشده، چرا که صهیونیستها همواره بیم این را داشتهاند که به قول خودشان این «پسماندهای انسانی» با اعترافاتشان آمار ساختگی و تاریخسازیهایی را که درباره هولوکاست در رسانههای زنجیرهایشان تبلیغ کردهاند، لو بدهند.
تازه از زمان کارزار انتخاباتی مناخیم بگین -رقیب اصلی بن گوریون برای رهبری رژیم - یعنی حوالی سال 1977 میلادی بود که تیم تبلیغاتی تروریست پیشین ایرگون که بعدتر به ششمین نخستوزیر اسرائیل و برنده جایزه صلح نوبل تبدیل شد، داستان فعلی مربوط به هیتلر و هولوکاست و ارتباط دادن آن به کتاب مقدس را سر هم کرد.
از آن موقع بود که افسانه هولوکاست تبدیل به خط قرمز صهیونیستها و رسانههای زنجیرهای سلطه در غرب شد و با نفوذ آژانس یهود، کمکم قوانین بالادستی برای انکارکنندگان این داستان از واشنگتن تا مسکو وضع شد. البته این داستانسرایی کاملا برنامهریزی شده بود، چون در عصری که شبکههای خبری مثل قارچ از دهکده جهانی مک لوهان سر بر میآوردند و همزمان مقاومت فلسطین در حال بازسازی خود علیه اشغالگران قدس بود، نسل جدید رهبری تلآویو نیاز به ایدههای مشروعیتزا و تجدید موضعی تهاجمی علیه هسته جدید مقاومت داشت.
بگین معتقد بود صهیونیستهای ساکن فلسطین اشغالی به یک مشغله شدید قومی و مبنایی جدید برای ارتقای هویت اسرائیلیشان نیاز دارند، پس رژیم در دوره رهبری جدیدش شروع به تولید و انتشار نسخه بسیار خاصی از شوآه کرد که برای مشروعیت بخشیدن به یک صهیونیسم ستیزهجو و توسعهطلب مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
به این ترتیب بگین در چهارمین سال نخستوزیریاش با تصاحب توأمان پست وزارت جنگ، به لبنان لشکر کشید و فجایعی جدید آفرید. این کارزار نظامی با بهرهبرداری از همان کلیدواژههای انتخاباتی درباره افسانه جدید هولوکاست و با شعار معروف بگین آغاز شد مبنی بر اینکه اعراب، نازیهای جدید هستند و مستحق قتلعام!
به همین دلیل شما نمیتوانید هیچ اثر بزرگ سینمایی، نمایشی، تلویزیونی یا ادبی پیش از سالهای پایانی دهه 1970 درباره افسانه هولوکاست بیابید. آیا میتوانیم باور کنیم هالیوود یا سینمای فرانسه و ایتالیا و شوروی، غفلتا در سالهای اوجشان در فاصله 1945 تا 1977، اربابان، سرمایهگذاران و سازندگان یهودی خود را فراموش کرده بودند؟ آیا توضیحی وجود دارد که چرا روشنفکری چپ، جامعهشناسان و فیلسوفان پستمدرن و طلاییترین نسل نویسندگان قرن بیستم که بسیاری از آنان یا خود یهودی بودند یا ناشران و حامیانشان یا اینکه از نظر فکری تحت تاثیر مکاتب فرانکفورت و پستمدرنیسم بودند که اتاق فکرشان، اتاق خواب خاندانهای صهیونیست روتشیلد و راکفلر بود، در همین فاصله به طور دسته جمعی روایت بلایی بزرگ را که به فرض واقعی بودنش بر سر یهودیان آمده بود، نادیده گرفتهاند؟ یعنی بزرگترین فاجعه بشری را که ادعا میشود در آخرین جنگ جهانی بر یهودیان گذشته و زندگی و آثار همه آنها را تحت تاثیر قرار داده، به هیچ انگاشتهاند؟
آیا قابل درک است که چرا باید نخستین نسل طلایی مستندسازان و برنامهسازان تلویزیونی در عصر شکوفایی این رسانه مدرن در نیمه دوم قرن بیستم، تصمیم گرفتهاند به مدت ۴ دهه، سوژههای مربوط به چنین واقعه مهمی را از سین برنامه و کنداکتورهای پخش شبکههای قدری مثل بیبیسی حذف کنند؟
واقعا در آن ۴ دهه بعد از واقعه فرضی هولوکاست چه مانعی وجود داشت که نخستین - و هنوز تنها - مستند تحقیقی درباره بازماندگان قربانیان نازیها در آشوویتس 1، 2 و 3، داخائو، بوخن بالد و تربلینکا با عنوان شوآه تازه در سال 1985 ساخته و اکران شد؟ یا پرداختهترین و خوشساختترین فیلم سینمایی درباره هولوکاست یهودیان توسط آلمان نازی با عنوان «فهرست شیندلر» تازه در سال 1994 اکران شد؟
پیداست مهمترین مانع برای تولید چنین آثاری - که حالا 40 سالی میشود مثل نقل و نبات شاهدشان هستیم - اختراع نشدن نظریه هولوکاست در اتاق فکر آژانس یهود، سازمان تحت رهبری خاندانهای بانکدار اشکناری صهیونیست بود.
یک دلیل دیگر به تعویق افتادن چراغ سبز آژانس یهود به تلآویو و دستگاههای سیاسی و تبلیغاتی تحت کنترلش برای بهرهبرداری از افسانه هولوکاست، قطعا نیازی بود که آمریکا و غرب به ملیگرایان افراطی اروپا یا همان پیروان راه نازیها در سالهای جنگ سرد در مقابل نفوذ کمونیسم داشتند.
با این حال نه سیاست مدارا با نازیها در مقابل شوروی و بلوک شرق و نه نقش پدرخواندگی آمریکا برای رژیم صهیونیستی، مانع نشد رونالد ریگان، رئیسجمهور دهه 1980 ایالات متحده، رژیم هیتلری را به عنوان یک مثال منفی، الگوی جنایات رژیم اسرائیل در فلسطین اشغالی و جنوب لبنان برشمارد و دولت بگین را به ارتکاب هولوکاست متهم کند.
امروز افکار عمومی جهانی از قیاسهای مشابه میان جنایات اسرائیل در غزه و هولوکاست توسط کسانی مثل لولا داسیلوا، رئیسجمهور برزیل یا حتی در سطحی ملایمتر توسط رشیده طالب، نماینده فلسطینیتبار خانه نمایندگان آمریکا و یون بلارا، وزیر امور حقوق اجتماعی اسپانیا به وجد میآید، در حالی که فراموش کردهایم حتی جریان اصلی سیاست و رسانه در غرب نیز از همان اوان افسانهسرایی صهیونیستها درباره هولوکاست، به آن واکنشهای منفی نشان میداد، فقط و فقط به این دلیل بسیار واضح که ماهیت اسرائیل بسیار پلیدتر از آن بود که بخواهد اینگونه مظلومنمایی کند.
ژان آمری، نویسنده یهودی سرشناس اتریشیتبار که شهرتش بیش از چرخش 180 درجهای او در قبال رژیم صهیونیستی و دروغهایش، مربوط به گذشته او در اردوگاههای مرگ نازیها بود، حتی قبل از اینکه افسانه هولوکاست اختراع شود و جهان شاهد قتلعامهایی چون صبرا و شتیلا یا قانا و غزه توسط ارتش عبری باشد، چنان از دروغهای اسرائیل برآشفته بود که سال 1978، یک سال بعد از روی کار آمدن بگین دست به خودکشی زد.
آمری برای صهیونیستها یک فرد معمولی نبود. او نه تنها به عنوان یک بازمانده هولوکاست که خاطرات تلخی هم از درد و رنج یهودیان در اردوگاههای مرگ نازی داشت، سند زندهای برای تاریخسازی در این مورد محسوب میشد، بلکه در ابتدا یک نویسنده دوآتشه صهیونیست و یکی از نخستین نظریهپردازان اصلی خلق اتهام «آنتیسمیتیسم» (ضد سامی) برای برچسب زدن به مخالفان و منتقدان رژیم اسرائیل محسوب میشد. همچنین او در جا انداختن مقدمات افسانه هولوکاست در حلقه نخبگانی صهیونیستها نقش بسزایی داشت. او نمونهای از رویکرد خبیثانه اسرائیل بود که وقتی پایش بیفتد، «پسماندهای انسانی»اش را تبدیل به سوخت دستگاه آدمکشی خود میکند. بهترین توصیف ممکن از افسانه هولوکاست این است که رژیم اسرائیل طبق اصل تبلیغاتی «گم کردن رد دزد با فریاد آی دزد»، آن را برای سرپوش گذاشتن هولوکاستهای مکرری که در طول موجودیت منحوسش مرتکب شده، تبلیغ میکند. با این حال، کسی مثل آمری هم نتوانست این تناقضهای وجود رژیم صهیونیستی را تاب بیاورد. وقتی در اواخر دوره نخستوزیری اولیه اسحاق رابین، آمار شکنجه و تبعیض زندانیان یهودی و کشتار فلسطینیها توسط رژیمی منتشر شد که خود را تنها دموکراسی خاورمیانه میخواند، نخستین موج سرخوردگی عمیق در میان روشنفکران صهیونیست یا صهیونیستهای ایدهآلیست راه افتاد.
آمری در پیرانهسری به وحشت افتاد و در چرخشی ناگهانی تلاش کرد خود را از اعمال ننگین دولت یهود که حالا از نظر او به تجسم شر تبدیل شده بود، مبرا کند. او یک سال قبل از خودکشی ناشی از افسردگی ایدئولوژیک خود در یکی از آخرین مقالاتی که منتشر کرد، نوشت: «من فوراً از همه یهودیانی که میخواهند انسان باشند میخواهم در محکومیت رادیکال شکنجههای سیستماتیک[اسرائیل] به من بپیوندند. جایی که بربریت شروع میشود، حتی تعهدات وجودی نیز باید پایان یابد».
برائت آن بازمانده پیر صهیونیست از واقعیت اهریمنی صهیونیسم اسرائیلی 47 سال قبل از آن رقم خورد که شهرکنشینان در خود تلآویو علیه کودککشی دولت نتانیاهو در غزه راهپیمایی کنند و در ایالاتمتحده عظیمترین موج تظاهرات ضد اسرائیلی برپا شود. روزگاری که حتی جو بایدن، پیرمرد بیاختیار کاخ سفید و عروسک خیمهشببازی نومحافظهکاران اشتراوسی در اتاق طرح و برنامه توسعه جهانی صهیونیسم، همزمان با حمایت ششدانگ از کارزار جنایت اسرائیل در غزه، مجبور میشود برای حفظ وجهه عمومی در ظاهر نتانیاهو را متهم به نسلکشی کند. در فاصله این 47 سال هر که هر آنچه باید میفهمیده، فهمیده بود. با این حال نسلکشی غزه، آتشفشانی از حقایق تلخ سانسور شده را همراه با فوران خون مردم بیدفاع فلسطین بیرون ریخت.
غزه به مثابه دادگاهی واقعیتر از دادگاه نورنبرگ، اینبار در پیشگاه افکار عمومی جهانی است که در آن رژیم صهیونیستی به سرپوش گذاشتن بر هولوکاستهای ارتکابی خود توسط یک داستان جعلی متهم میشود. در حالی که ما به درستی انتظار داریم، آخرین پرده نمایش وحشیگری اسرائیل در غزه طی 162 روز اخیر، در عصر جدید عالمیت به دنبال انفجار اخبار و دسترسی بیواسطه آحاد بشر به عینیت رویدادها از طریق بریده فیلم و عکس و روایت خود قربانیان در شبکههای اجتماعی، باعث غروب روایت مسلط غربی از جمله دروغهای صهیونیستی شود. تکلیف شوآه اما از همان اول معلوم بود و در همه سالهایی که این افسانه، محور تبلیغات صهیونیستی و مظلومنمایی اسرائیلی بود، هیچگاه این دروغ نه به طور عام به خورد وجدان جامعه جهانی رفت و نه به طور خاص در جوامع غربی. از همان اول همه ما کمابیش میدانستیم «هولوکاست کسبوکار صهیونیستهاست».
ارسال به دوستان
اظهارات وزیر جنگ رژیم صهیونیستی درمورد گروه بینالملل: وزیر جنگ رژیم صهیونیستی ۴ گزینه برای آینده غزه مطرح و همه آنها را «بد» توصیف کرد. یوآو گالانت در اظهاراتی گفت: برای آینده غزه 4 گزینه پیش رو داریم که همه آنها «بد» هستند اما بدترین آنها در قدرت ماندن حماس پس از پایان جنگ است. به نقل از اسپوتنیک، وی افزود: دومین گزینه بد، مجبور شدن اسرائیل برای ایجاد حکومت نظامی در نوار غزه پس از پایان جنگ است، زیرا این گزینه باعث میشود نظامیان اسرائیلی زیادی کشته شوند، علاوه بر این منابع و امکانات نظامی گسترده تلف خواهد شد و سطح آمادگی ارتش در مرزهای شمالی و کرانه باختری پایین خواهد آمد. گالانت ادامه داد: گزینه دیگری وجود دارد که بعید به نظر نمیرسد اما سطح بد بودن آن نسبت به ۲ گزینه قبل پایینتر است و آن به وجود آمدن هرجومرج در نوار غزه است که باعث میشود جامعه بینالملل منابع زیادی را در این راستا از دست بدهد. وزیر صهیونیست گفت: اما چهارمین و آخرین گزینه که از نظر من سطح بد بودن آن نسبت به همه گزینهها کمتر است، اداره نوار غزه توسط یک سازمان محلی دیگر غیر از حماس است. اظهارات گالانت منجر به مشاجره در داخل کابینه امور سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی شد و یاریو لوین و میری ریگیف، وزرای کابینه رژیم صهیونیستی بشدت از وی انتقاد و تاکید کردند: سناریوی آخر یا همان کمک گرفتن از تشکیلات خودگردان و روی کار آمدن نیروهای محلی از نظر ما غیرقابل پذیرش است و در واقع تو با این اقدام دولت فلسطین را روی کار خواهی آورد. یوآو گالانت در پاسخ به انتقاد این ۲ وزیر صهیونیست تاکید کرد: هر کس «نه» میگوید بدون اینکه جایگزینی بیاورد باید ۳ گزینه دیگر را انتخاب کند، کسانی که امروز در نبود تصمیم سیاسی ضرر میبینند سربازان ارتش هستند. هراری: حماس به شکست اسرائیل نزدیک شده است در همین حال یک نویسنده صهیونیست نوشت: جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) به شکست اشغالگران نزدیک است، زیرا این حمله در غزه مربوط به این نمیشود که چه کسی افراد بیشتری را میکشد بلکه به این مربوط میشود که چه کسی به اهداف سیاسی خود نزدیک میشود. یووال نوح هراری، نویسنده و مورخ صهیونیست تاکید کرد: اهداف سیاسی حماس کاملا مشخص است و برخی از آنها قبلا محقق شدهاند، در حالی که اهداف سیاسی اسرائیل «مبهم و ناموجود» هستند. وی در مقالهای که در روزنامه «یدیعوت آحارانوت» منتشر شد، نوشت: بدون چشمانداز سیاسی، حماس ما را شکست خواهد داد. نویسنده اسرائیلی همچنین گفت در جنگ میان اشغالگران و حماس چه کسی پیروز میشود؟ در جنگ، پیروز لزوما کسی نیست که افراد بیشتری را بکشد، اسیر بیشتری بگیرد، خانههای بیشتری را ویران کند یا زمینهای بیشتری را اشغال کند. پیروز آن طرفی است که اهداف سیاسیاش محقق شود. وی ادامه داد: ما میتوانیم در همه نبردها پیروز شویم اما در این جنگ شکست خواهیم خورد. اهداف حماس کاملا واضح است. هدف کوتاهمدت حماس در 7 اکتبر از بین بردن توافق میان اسرائیل و عربستان بود که حماس آن را متوقف کرد. هراری گفت: وقتی صحبت از ممانعت از توافق میان اسرائیل و عربستان و از بین بردن هر فرصتی برای صلح آینده و عادیسازی روابط بین یهودیان و اعراب به میان میآید، حماس نهتنها به پیروزی بسیار نزدیک شده است، بلکه در حال حاضر بسیار بیشتر از آنچه امیدوار بود به دست آورده است. وی اظهار کرد: یهودستیزی در حال افزایش است، در حالی که جایگاه بینالمللی اسرائیل در سطح بیسابقهای پایین است، حتی در میان دموکراتهای غربی که سالها دوست ما بودهاند. حماس هر روزی که فلسطینیها در غزه کشته میشوند یا گرسنه میمانند، یک قدم دیگر به سمت پیروزی برمیدارد. هراری گفت: جنگ غزه باعث میشود نسلهای آینده هیچ توافق صلح یا عادیسازی بین رژیم صهیونیستی و جهان عرب را منعقد نکنند. مستندسازی از جنایتهای غزه بیشترین آسیب ممکن را به اسرائیل وارد کرده است. وی خاطرنشان کرد: بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی بدون مشخص کردن اهداف سیاسی این جنگ را به راه انداخته است. حتی اگر اسرائیل موفق شود حماس را خلع سلاح کند، این یک دستاورد نظامی است و نه یک هدف سیاسی. هراری گفت: اگر اسرائیل موفق شود حماس را در سطح نظامی خلع سلاح کند اما بدون چشمانداز سیاسی باقی بماند، این بدان معناست که حماس ما را شکست داده است.4 سناریو درباره آینده غزه، خشم مقامات این رژیم را برانگیخت
اسرائیل در محاصره گزینههای «بد»
یووال نوح هراری، نویسنده مشهور صهیونیست: حماس به شکست اسرائیل نزدیک شده است
گروه بینالملل: وزیر جنگ رژیم صهیونیستی ۴ گزینه برای آینده غزه مطرح و همه آنها را «بد» توصیف کرد. یوآو گالانت در اظهاراتی گفت: برای آینده غزه 4 گزینه پیش رو داریم که همه آنها «بد» هستند اما بدترین آنها در قدرت ماندن حماس پس از پایان جنگ است. به نقل از اسپوتنیک، وی افزود: دومین گزینه بد، مجبور شدن اسرائیل برای ایجاد حکومت نظامی در نوار غزه پس از پایان جنگ است، زیرا این گزینه باعث میشود نظامیان اسرائیلی زیادی کشته شوند، علاوه بر این منابع و امکانات نظامی گسترده تلف خواهد شد و سطح آمادگی ارتش در مرزهای شمالی و کرانه باختری پایین خواهد آمد. گالانت ادامه داد: گزینه دیگری وجود دارد که بعید به نظر نمیرسد اما سطح بد بودن آن نسبت به ۲ گزینه قبل پایینتر است و آن به وجود آمدن هرجومرج در نوار غزه است که باعث میشود جامعه بینالملل منابع زیادی را در این راستا از دست بدهد. وزیر صهیونیست گفت: اما چهارمین و آخرین گزینه که از نظر من سطح بد بودن آن نسبت به همه گزینهها کمتر است، اداره نوار غزه توسط یک سازمان محلی دیگر غیر از حماس است. اظهارات گالانت منجر به مشاجره در داخل کابینه امور سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی شد و یاریو لوین و میری ریگیف، وزرای کابینه رژیم صهیونیستی بشدت از وی انتقاد و تاکید کردند: سناریوی آخر یا همان کمک گرفتن از تشکیلات خودگردان و روی کار آمدن نیروهای محلی از نظر ما غیرقابل پذیرش است و در واقع تو با این اقدام دولت فلسطین را روی کار خواهی آورد. یوآو گالانت در پاسخ به انتقاد این ۲ وزیر صهیونیست تاکید کرد: هر کس «نه» میگوید بدون اینکه جایگزینی بیاورد باید ۳ گزینه دیگر را انتخاب کند، کسانی که امروز در نبود تصمیم سیاسی ضرر میبینند سربازان ارتش هستند.
* هراری: حماس به شکست اسرائیل نزدیک شده است
در همین حال یک نویسنده صهیونیست نوشت: جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) به شکست اشغالگران نزدیک است، زیرا این حمله در غزه مربوط به این نمیشود که چه کسی افراد بیشتری را میکشد بلکه به این مربوط میشود که چه کسی به اهداف سیاسی خود نزدیک میشود. یووال نوح هراری، نویسنده و مورخ صهیونیست تاکید کرد: اهداف سیاسی حماس کاملا مشخص است و برخی از آنها قبلا محقق شدهاند، در حالی که اهداف سیاسی اسرائیل «مبهم و ناموجود» هستند. وی در مقالهای که در روزنامه «یدیعوت آحارانوت» منتشر شد، نوشت: بدون چشمانداز سیاسی، حماس ما را شکست خواهد داد. نویسنده اسرائیلی همچنین گفت در جنگ میان اشغالگران و حماس چه کسی پیروز میشود؟ در جنگ، پیروز لزوما کسی نیست که افراد بیشتری را بکشد، اسیر بیشتری بگیرد، خانههای بیشتری را ویران کند یا زمینهای بیشتری را اشغال کند. پیروز آن طرفی است که اهداف سیاسیاش محقق شود. وی ادامه داد: ما میتوانیم در همه نبردها پیروز شویم اما در این جنگ شکست خواهیم خورد. اهداف حماس کاملا واضح است. هدف کوتاهمدت حماس در 7 اکتبر از بین بردن توافق میان اسرائیل و عربستان بود که حماس آن را متوقف کرد. هراری گفت: وقتی صحبت از ممانعت از توافق میان اسرائیل و عربستان و از بین بردن هر فرصتی برای صلح آینده و عادیسازی روابط بین یهودیان و اعراب به میان میآید، حماس نهتنها به پیروزی بسیار نزدیک شده است، بلکه در حال حاضر بسیار بیشتر از آنچه امیدوار بود به دست آورده است. وی اظهار کرد: یهودستیزی در حال افزایش است، در حالی که جایگاه بینالمللی اسرائیل در سطح بیسابقهای پایین است، حتی در میان دموکراتهای غربی که سالها دوست ما بودهاند. حماس هر روزی که فلسطینیها در غزه کشته میشوند یا گرسنه میمانند، یک قدم دیگر به سمت پیروزی برمیدارد. هراری گفت: جنگ غزه باعث میشود نسلهای آینده هیچ توافق صلح یا عادیسازی بین رژیم صهیونیستی و جهان عرب را منعقد نکنند. مستندسازی از جنایتهای غزه بیشترین آسیب ممکن را به اسرائیل وارد کرده است. وی خاطرنشان کرد: بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی بدون مشخص کردن اهداف سیاسی این جنگ را به راه انداخته است. حتی اگر اسرائیل موفق شود حماس را خلع سلاح کند، این یک دستاورد نظامی است و نه یک هدف سیاسی. هراری گفت: اگر اسرائیل موفق شود حماس را در سطح نظامی خلع سلاح کند اما بدون چشمانداز سیاسی باقی بماند، این بدان معناست که حماس ما را شکست داده است.
***
حماس: با موضع قدرت در حال مذاکره هستیم
«باسم نعیم» عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی (حماس) با اشاره به اینکه حماس پیشنهاد خود را درباره آتشبس ارائه داده و منتظر پاسخ رسمی از سوی قطر و مصر است، تاکید کرد: ما در موضع قدرت در حال مذاکره هستیم. نعیم در گفتوگو با پایگاه خبری «الجزیره» تصریح کرد: حماس چیزی کمتر از توقف تجاوز به غزه، بازگشت آوارگان، عقبنشینی از اشغال و ورود کمکهای بشردوستانه را نخواهد پذیرفت و از موضع ضعف وارد مذاکره نمیشود و این «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی است که دنبال خنثی کردن مذاکرات برای اهداف شخصی است. عضو دفتر سیاسی حماس با اشاره به اظهارات کاخ سفید درباره عملکرد جنبش حماس در مذاکرات گفت: اظهارنظر واشنگتن مبنی بر اینکه پیشنهاد حماس در محدوده توافق قرار دارد، جدیت این جنبش در دستیابی به توافق آتشبس را تایید میکند. «جان کربی» سخنگو و هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید جمعه شب در واکنش به دیدگاه حماس درباره آتشبس در نوار غزه اظهار کرد: دیدگاه حماس «در چارچوب» مذاکرات ماههای اخیر قرار دارد و ما محتاطانه خوشبین هستیم که اوضاع در مسیر درست حرکت کند اما این به آن معنی نیست که کار تمام شده است.
ارسال به دوستان
دور دنیا
مایک پنس: از ترامپ حمایت نمیکنم
معاون سابق رئیسجمهوری آمریکا گفت از بازگشت رئیس سابقش دونالد ترامپ به کاخ سفید حمایت نمیکند. مایک پنس جمعهشب تاکید کرد: نباید تعجب کرد که من امسال از دونالد ترامپ حمایت نخواهم کرد. وی که با شبکه فاکسنیوز مصاحبه میکرد، گفت ترامپ «دستور کاری را دنبال و ترویج میکند که با دستور کار محافظهکارانهای که ما در دوره چهار ساله حکومت خود دنبال میکردیم، تضاد دارد». اظهارات پنس ۶۴ ساله در حالی است که ترامپ و جو بایدن رئیسجمهوری آمریکا در انتخابات داخلی احزاب خود توانستند آرای کافی برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری را کسب کنند. هر چند نامزدهای سایر احزاب نیز در انتخابات شرکت دارند اما پنس از اعلام حمایت خود از آنها خودداری و در عین حال تاکید کرد در انتخابات ماه نوامبر به بایدن نیز رای نخواهد داد. رسانههای آمریکایی اظهارات تازه پنس را «بمب» و «شگفتانگیز» توصیف کردند. این در حالی است که میان وی و ترامپ پس از ترک کاخ سفید فاصله زیادی ایجاد شده است. ترامپ در اواخر دوره خود تلاش کرد پنس را تحت فشار قرار دهد که نتیجه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ را که به نفع بایدن رقم خورده بود لغو کند اما پنس از این اقدام خودداری کرد.
***
فرار بیش از ۲۵۰ هزار صهیونیست پس از عملیات توفان الاقصی
منابع رسانهای عبریزبان از فرار بیش از ۲۵۰ هزار شهرکنشین صهیونیست از خانههای غصبیشان در پی عملیات توفان الاقصی پرده برداشتند. روزنامه یدیعوت آحارانوت در این باره فاش کرد: یک گزارش دولتی حاکی از آن است که بیش از ۲۵۰ هزار شهرکنشین پس از 7 اکتبر فرار کردهاند. طبق این گزارش، مقامات رژیم اشغالگر از ۱۶۴ هزار صهیونیست خواستند محل سکونت خود را ترک کنند و علاوه بر آنها ۱۵۰ هزار شهرکنشین دیگر بدون دریافت چنین دستوری تصمیم به فرار و ترک چند منطقه در شمال و جنوب سرزمینهای اشغالی گرفتند. در این گزارش آمده است صهیونیستها از ترس حملات موشکی مقاومت فلسطین و حزبالله لبنان از شهرکهای مرز لبنان و منطقه «غلاف غزه» فرار کردهاند. این رسانه صهیونیست همچنین از آغاز روند بازگشت این شهرکنشینان به خانههایشان خبر داد. اخیراً رسانههای عبری فاش کردند شهرکنشینان صهیونیست حاضر به بازگشت به خانههای غصبیشان نیستند و میگویند کابینه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اشغالگر توجهی به سرنوشت آنها نداشته و آنها را رها کرده است. پیشتر «ایتان داویدی»، رئیس شهرک «مرگلیوت» در شمال فلسطین اشغالی در این باره گفته بود: اگر واقعیت را تغییر ندهیم یک نفر هم آماده زندگی در شهرکهای نوار مرزی نخواهد بود.
***
ایتالیا: اعزام سربازان ناتو به اوکراین به معنی جنگ سوم جهانی است
وزیر خارجه ایتالیا در پی اظهارات جنجالی مکرر رئیسجمهور فرانسه درباره احتمال اعزام سربازان ناتو به اوکراین هشدار داد چنین کاری خطر وقوع جنگ سوم جهانی را در پی خواهد داشت. «آنتونیو تاجانی» وزیر خارجه ایتالیا در مصاحبهای که در یک گردهمایی در شهر ورونا در شمال ایتالیا انجام داد، گفت: «فکر میکنم ائتلاف ناتو نباید وارد اوکراین شود. چنین اتفاقی یک اشتباه خواهد بود. لازم است ما به اوکراین در زمینه دفاع از خودش کمک کنیم اما ورود به این کشور به منظور راه انداختن جنگی علیه روسیه به معنی ایجاد ریسک جنگ سوم جهانی است». اظهارات وزیر خارجه ایتالیا بعد از آن مطرح میشود که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه اوایل اسفند اظهاراتی جنجالی درباره این احتمال که نظامیان غربی برای کمک به اوکراین در جنگ با روسیه به خاک این کشور فرستاده شوند مطرح کرد؛ پیشنهادی که با مخالفت اکثر اعضای اصلی ناتو مواجه شد. وزیر خارجه ایتالیا در ادامه خاطرنشان کرد: «ارتش ما ماموریت خود را خوب انجام میدهد، از جمله محافظت از کشتیهای ما در دریای سرخ یا خوب انجام دادن اقدامات در لبنان، آفریقا و عراق. آنها پرچمداران صلح و آزادی هستند». تاجانی در ادامه به اظهار نظر درباره جنگ در نوار غزه پرداخت و گفت ایتالیا باید با آنچه او «کشورهای مسلمان میانهرو» همچون مصر خواند به منظور انعقاد یک توافق صلح برای نوار غزه همکاری کند. او بیان داشت: «مصر یکی از عوامل حیاتی در مسیر تلاش برای یافتن توافقی است که بتواند صلح را در نوار غزه برقرار کند. مصر، همچون قطر یک کشور با اهمیت اساسی برای ثبات این منطقه و دریای مدیترانه است».
***
حمله انتحاری در پاکستان 5 نظامی کشته شدند
گزارش منابع خبری پاکستان از یک حمله بزرگ به نیروهای امنیتی در منطقه «وزیرستان شمالی» و همچنین عملیات انتحاریای حکایت دارد که منجر به کشته شدن 5 نفر از نیروهای نظامی پاکستان شده است. به گزارش رسانههای پاکستانی، یک مرکز نظامی در بخش کادی واقع در منطقه «وزیرستان شمالی» هدف عملیات انتحاری و سپس یورش عناصر تروریستی قرار گرفت. روابط عمومی ارتش پاکستان روز گذشته با صدور بیانیهای اعلام کرد: یورش عناصر تروریستی به مرکز نظامی و همزمان وقوع چند حمله انتحاری باعث جان باختن ۵ نظامی پاکستان شد. در این بیانیه آمده است: در پی عملیات پاکسازی در منطقه ۶ تروریست کشته و 2 افسر درجهدار ارتش (یک سرهنگ و یک ستوان) نیز جان خود را از دست دادند. تارنمای خبری خوراسان دایری در پاکستان نیز نوشت یک گروه شبهنظامی وابسته به «حافظ گل بهادر» مسؤولیت حمله انتحاری به نیروهای امنیتی در وزیرستان شمالی را بر عهده گرفته است. منابع بیمارستانی به رسانهها گفتند ۱۲ نفر از نظامیان زخمی به مراکز درمانی منتقل شدهاند که وضعیت برخی از آنان بحرانی است و احتمال افزایش شمار تلفات وجود دارد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|