|
در دیدار بذرپاش و وزیر حمل و نقل عراق مصوب شد
ایجاد مسیر دریایی برای اربعین 1403
وزیر حملونقل عراق و وزیر راه و شهرسازی کشورمان با هدف تکمیل هرچه سریعتر خط ریلی شلمچه- بصره و افزایش همکاریها در سایر حوزههای حملونقل دیدار و گفتوگو کردند.
رزاق محبیس عجیبی السعداوی، وزیر حملونقل عراق در رأس هیأتی از جمله مدیرعامل شرکت راهآهن و سازمان بنادر این کشور با مهرداد بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی و معاونان حوزه حملونقل وی دیدار و گفتوگو کرد.
تکمیل پروژه ریلی شلمچه - بصره و رفع برخی موانع در این پروژه از جمله تسریع در امر مینروبی و تملک اراضی مورد نظر در راس موضوعات این جلسه بود که در ساختمان دادمان برگزار شد.
افزایش ظرفیتهای جابهجایی زوار در ایام اربعین از طریق مختلف حملونقل، افزایش خدمات فرودگاهی و پروازها میان 2 کشور، تکمیل خط ریلی کرمانشاه به اسلامآباد و افزایش حجم ترانزیت ایران و عراق بویژه با تکمیل کریدورهای شرقی - غربی از دیگر مسائلی بود که در این جلسه مطرح و توافقاتی نیز در این راستا انجام شد.
وزیر راه و شهرسازی در این جلسه بر تکمیل هرچه سریعتر راهآهن بصره - شلمچه تاکید کرد و گفت: این کلانپروژه شامل چند بخش از جمله عملیات مینروبی، عملیات احداث پل و احداث مسیر ریلی میشود که البته بخش اصلی این پروژه یعنی آغاز ساخت راهآهن شلمچه - بصره شهریور سال گذشته در نقطه صفر مرزی آغاز شده است.
شایان ذکر است خطوط ریلی در کشور ایران تا نقطه مرزی شلمچه متصل است، همچنین در عراق نیز از شهر بصره تا شهرهایی از جمله کربلا و بغداد خطوط ریلی متصل هستند و در صورت اتصال مابین شلمچه تا بصره که طولی حدود ۳۲ کیلومتر دارد، شبکه ریلی 2 کشور به یکدیگر متصل خواهد شد. در این پروژه ۱۶ کیلومتر ابتدایی میادین مین پاکسازی نشده وجود دارد که مقرر شده طرف ایرانی مین روبی را انجام دهد. پس از آن حدود ۱۶ کیلومتر خط ریلی عادی توسط طرف عراقی کشیده خواهد شد و نقطه انتهایی پروژه یک پل حدود هزار متری با دهانه متحرک بر روی اروندرود (شطالعرب) خواهد بود که مقرر شده است مطالعه و اجرا شود.
* سرویس حملونقل مسافری بین 2 بندر ایران و عراق راهاندازی میشود
وزیر راه و شهرسازی همچنین از توافق برای راهاندازی سرویس حملونقل مسافری بین 2 بندر ایران و عراق برای جابهجایی زوار اربعین خبر داد.
مهرداد بذرپاش در حاشیه دیدار با وزیر حملونقل عراق در جمع خبرنگاران موضوعات مطرحشده در این جلسه را تشریح کرد و گفت: در جلسه درباره تسریع در تکمیل راهآهن شلمچه - بصره و رفع موانع پیش رو گفتوگو شد.
وزیر راه و شهرسازی اظهار کرد: سال گذشته توافقی در این باره انجام شد و در ایام اربعین ۱۴۰۲، با حضور نخستوزیر عراق و معاون اول رئیسجمهور کشورمان در منطقه صفر مرزی، عملیات اجرایی خط ریلی شلمچه - بصره آغاز
شد.
وی افزود: در این مدت جلسات متعددی برای ارزیابی پیشرفت این پروژه از جمله عملیات مینروبی برگزار شد و تاکنون عملیات مین روبی بیش از 2 کیلومتر در خاک عراق و یکونیم کیلومتر در خاک ایران پیشرفت داشته است.
بذرپاش گفت: موضوع دیگر احداث پل در این پروژه بود که توسط شرکتهای ایرانی در حال انجام است.
وی تأکید کرد: عزم 2 کشور در سطوح بالای دولتها، برای احداث این پروژه کاملا جدی است و به صورت هفتگی مسیر ریلی شلمچه - بصره پیگیری میشود.
به گفته بذرپاش، از دیگر موضوعاتی که در این جلسه بررسی شد، جابهجایی زوار در ایام اربعین بود و توافقات خوبی مبنی بر انتقال زوار توسط همه شقوق حملونقلی انجام شده است. وزیر راه و شهرسازی گفت: قرار شد امسال مسیر دریایی نیز به این مسیرها اضافه و انتقال زائران از مسیر دریایی نیز انجام شود.
وی ادامه داد: طبق توافق سازمان بنادر و دریانوردی با کشور عراق، مقرر شده است سرویس حملونقل مسافری بین بندر خرمشهر به بصره و بندر آبادان به بندر واصلیه در اسرع وقت راهاندازی شود.
بذرپاش در موضوع دیگر این جلسه را افزایش حجم ترانزیت میان 2 کشور دانست و افزود: در سال ۱۴۰۲ تلاش دولت و وزارت راه، توسعه ترانزیت با کشورهای همسایه بود که رشد ۵۸ درصدی ترانزیت را شاهد بودیم و میزان ترانزیت به بیش از 14.7 میلیون تن بار رسید که رکورد بیسابقهای بود.
وی با بیان اینکه عراق نیز از کشورهای هدف ترانزیت است، افزود: طرح جامع ترانزیتی حدود 2 دهه بین 2 کشور در حال بحث و بررسی است و مقرر شد این موضوع نیز در دستور کار قرار گیرد و در سفر رئیسجمهور به عراق به مراحل نهایی برسد.
* بررسی طرح تکمیل خط ریلی کرمانشاه - اسلامآباد - خسروی در دیدار وزیر حملونقل عراق
وزیر راه و شهرسازی اظهار کرد: موضوع دیگر اجرای خط ریلی کرمانشاه به اسلامآباد و اسلامآباد به خسروی بهعنوان یکی از خطوط اصلی ریلی کشور بود. وی ادامه داد: این پروژه باید بهزودی به بهرهبرداری برسد و از کشور عراق درخواست داشتیم تا این مسیر در عراق هم دنبال شود که 2 کشور را منتفع کند. به گفته بذرپاش، این مسیر عملاً دسترسی ایران از طریق عراق به سوریه و مدیترانه را تسهیل میکند و با بهرهگیری از این مسیر عراق نیز میتواند به صورت سریعتر و ارزانتر به بازارهای ایران و کشورهای آسیای مرکزی دست یابد. وی تأکید کرد: این موضوع بهعنوان یک مدل راهبردی پیشنهاد و قرار شد در فازهای بعد مذاکرات 2 کشور بهعنوان یک پروژه جدی در دستور کار قرار گیرد. وزیر راه و شهرسازی یادآور شد: در این دیدار درباره افزایش خدمات فرودگاهی و پروازها برای انتقال زوار ایرانی به عراق و زوار عراقی به مشهد مقدس نیز مذاکراتی انجام شد. به گفته بذرپاش، آمارها نشانمیدهد تعداد پروازهای ایران به نجف و حجم ورود زوار عراقی به ایران افزایشی بوده است. وی ارتقای زیرساختهای حملونقلی برای توسعه گردشگری ایران و عراق را از جمله موضوعات مهم در مذاکرات میان 2 کشور دانست.
ارسال به دوستان
رسانههای آمریکایی به دولت بایدن هشدار دادند وارد تنشآفرینیهای نتانیاهو در قبال ایران نشود
انتخاب سخت بایدن
* عقب نشینی ارتش صهیونیستی از جنوب غزه برای تمرکز بر رفح/ * وحشت جنوب؛ از کابوس خانیونس تا ضربه در ایلات
گروه سیاست خارجی: در حالی که جهان خود را برای پاسخ ایران به آتشافروزی صهیونیستها علیه کنسولگری کشورمان در دمشق آماده میکند، واشنگتن با نگرانی چشم به منطقه غرب آسیا و تحولات پرشتاب آن دوخته است. ایران و ایالاتمتحده طی روزهای گذشته پیامهای متعددی مبادله کردهاند که منعکسکننده هشدار صریح تهران به کاخ سفید در رابطه با هرگونه مداخله این کشور در پاسخ ایران به اهداف صهیونیستی است، چنانکه معاون سیاسی رئیسجمهور اعلام کرد ایران به آمریکا هشدار داده است کنار بکشد تا ضربه نخورد. به گفته محمد جمشیدی، کاخ سفید هم از ایران درخواست کرده به اهداف آمریکایی حمله نشود.
در همین حال فضای داخلی آمریکا نشان میدهد رسانههای این کشور ضمن اینکه در گزارشهای خود از حتمی بودن پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی خبر میدهند، به دولت بایدن یادآور میشوند نباید پای ایالات متحده را به تلهای که دولت ورشکسته نتانیاهو برای گرفتار کردن آمریکا در مخمصه جنگ گذاشته، باز کند. نخبگان آمریکایی هم طی روزهای گذشته هشدارهای مشابهی در این باره دادهاند که کاخ سفید نباید اسیر سوءمحاسبه شود و آمریکا را در گرفتاریهای نخستوزیر در حال سقوط اسرائیل شریک کند؛ از جمله پروفسور جانمرشایمر، نظریهپرداز مشهور واقعگرای آمریکایی روابط بینالملل و خالق نظریه «رئالیسم تهاجمی» معتقد است هدف اسرائیل کشاندن پای آمریکا به جنگ است.
وی در گفتوگو با برنامه System Update گفت: هدف اسرائیل از حمله به کنسولگری ایران در سوریه، این است که آمریکا را به جنگ با ایران یا حزبالله بکشاند و این اصلاً برای ایالات متحده خوب نیست. به گفته مرشایمر، آمریکا نهتنها خواستار نبرد با ایران و حزبالله نیست، بلکه تمایلی به نبرد با انصارالله نیز ندارد. حضور نظامی آمریکا در خلیجفارس و مدیترانه صرفاً برای افزایش بازدارندگی بوده، نه برای آمادگی جهت نبرد. آمریکا خواستار ورود به هیچ نبردی در خاورمیانه نیست.
در عین حال شبکه «انبیسی» به نقل از مقامهای آگاه آمریکایی گزارش داد تهران به تلافی حمله هوایی به کنسولگری ایران در دمشق به اهداف اطلاعاتی یا نظامی داخل اسرائیل حمله خواهد کرد و واشنگتن نگران این موضوع است. تارنمای شبکه «انبیسی» به نقل از 2 مقام ناشناس آمریکایی نوشت: مقامهای دولت بایدن نگرانند ایران به تلافی حمله به کنسولگریاش در دمشق در حال برنامهریزی برای حمله به اهدافی در داخل اسرائیل باشد. این شبکه آمریکایی به نقل از این مقامها نوشت: پیشبینی میشود هرگونه اقدام تلافیجویانه در داخل اسرائیل به جای اهداف غیرنظامی، بر اهداف نظامی یا اطلاعاتی متمرکز شود. آنها همچنین گفتند واشنگتن بررسی گزینههایی را برای نحوه پاسخگویی به انواع اقدامهای تلافیجویانه ایران آغاز کرده است.
به گفته 2 مقام آگاه آمریکایی، ارزیابی اطلاعاتی این کشور هشدار میدهد ایران در تلافی حمله دمشق میتواند با استفاده از انبوهی از پهپادها یا موشکهای کروز یک مرکز دیپلماتیک یا کنسولی اسرائیل در منطقه را هدف قرار دهد. این منابع گفتند ایران احتمالا پیش از پایان ماه رمضان پاسخ خواهد داد. در حالی که آمریکا قاطعانه هرگونه دخالت در حمله رژیم صهیونیستی را رد کرده، مقامهای آمریکایی نگرانند اقدام تلافیجویانه ایران بر نیروهای آمریکایی در منطقه تأثیر بگذارد. به گفته این مقامات، نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه در حال حاضر در حالت آمادهباش قرار دارند. در همین راستا یک مقام ارشد دولت آمریکا نیز به «سیانان» گفته واشنگتن در حالت آمادهباش بوده و به طور فعال برای یک حمله «مهم» که ممکن است ظرف این هفته توسط ایران انجام شود و داراییهای اسرائیل یا آمریکا در منطقه را هدف قرار دهد، آماده میشود. «سیانان» روز شنبه نوشت مقامهای ارشد آمریکایی همچون همتایان اسرائیلی خود بر این باورند حمله ایران «حتمی» است. واشنگتن و تلآویو بشدت در تلاشند برای پیامدهای این حمله آماده شوند، زیرا پیشبینی میکنند حمله ایران میتواند به طرق مختلف رخ داده و علاوه بر اموال و داراییها، نیروهای آمریکا و اسرائیل را نیز در خطر قرار دهد.
* کاهش فاجعهبار محبوبیت بایدن
هفتهنامه نیوزویک نوشت: رایدهندگان آمریکایی بشدت از نحوه مدیریت جنگ غزه توسط دولت جو بایدن ناراضی هستند و این امر محبوبیت رئیسجمهوری آمریکا را به طور فاجعهباری کاهش داده و و رایدهندگان آمریکایی به طرز فزایندهای از وی ناراضی هستند. هفتهنامه آمریکایی نوشت: 3 نظرسنجی که به طور اختصاصی و به سفارش نیوزویک توسط موسسه رادفیلد و ویلتون استراتژیس انجام شده است، نشان میدهد از ماه دسامبر (آذر - دی) نارضایتی رایدهندگان آمریکایی از عملکرد بایدن در این بحران بشدت افزایش یافته است. نظرسنجی اخیر نیوزویک نشان داده مخالفت با عملکرد بایدن به دلیل حمایت از اسرائیل به ۳۹ درصد افزایش یافته و تنها ۳۰ درصد عملکرد او را قبول دارند. نکته مهمتر اینکه تقریبا یکچهارم (۲۳ درصد) رایدهندگان موسوم به «نسل زد» (متولدان بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲) بایدن را مسؤول وخامت اوضاع انسانی در غزه میدانند. مساله اسرائیل، دموکراتها را درباره نتیجه انتخابات ریاستجمهوری نوامبر نگران کرده است، بویژه اینکه بیش از ۱۰۰ هزار رایدهنده در انتخابات اولیه ایالت میشیگان با عنوان «غیرمتعهد»، به سیاست بایدن در قبال این رژیم اعتراض کردند.
ارسال به دوستان
وحشت از انتقام ایران در سرزمینهای اشغالی به اوج رسیده است
خودکشی از ترس انتقام
گروه سیاسی: یکی از موضوعاتی که در روزهای اخیر تحلیلهای فراوانی پیرامون آن در رسانهها منتشر میشود، الگوی انتقام ایران از رژیم صهیونیستی در پی حمله به مقر مستشاری ایران واقع در کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق است. از منظر تحلیلگران، نوع درگیری در سطح امنیتی - اطلاعاتی پیش میرود نه درگیری نظامی، چرا که نه رژیم صهیونیستی توان، شرایط و نیروی درگیری جدید و گسترده را دارد و نه متحد آن یعنی آمریکا قصد دارد خود را دوباره وارد باتلاق خاورمیانه کند. گمانهزنی در باره مدل انتقام ایران به دلیل تنوع گزینههای روی میز ایران - از استفاده از پهپاد و موشک علیه اشغالگران گرفته تا هدف قرار دادن تاسیسات صهیونیستها در داخل فلسطین اشغالی یا خارج آن - موجب قرار گرفتن این موضوع در صدر اخبار رسانههای اسرائیلی و آمریکایی و محافل سیاسی و نظامی آنها شده است. در آن سوی ماجرا ترفندهای نامتعارف و غیراخلاقی سران رژیم صهیونیستی قرار دارد که حالا ابعاد آن برای دنیا در حال آشکار شدن است. طراحی اقدام رژیم صهیونیستی پیرامون انتقام ایران برای القا به جامعه ساکن سرزمینهای اشغالی و خروج از انزوای بینالمللی با صحنهسازی داخلی است و این مسالهای است که فرماندهان ایرانی به آن آگاه هستند. بر اساس گزارش برخی منابع رسانهای، دولت اسرائیل برای ناموفق نشان دادن حمله احتمالی ایران علیه تأسیسات نظامی و امنیتی این رژیم و القای هدف قرار گرفتن مناطق مسکونی و غیرنظامی به جای آن، در حال تولید صحنههای مصنوعی در اطراف خیابان آیالون تلآویو (جاده اصلی و پرتردد این شهر) است تا بگوید موشکها یا پهپادهای ایران، مناطق مسکونی در این شهر را هدف قرار داده و تلفات انسانی به بار آوردهاند. پیش از این نیز صفحه مجازی ترور آلارم نوشته بود: «کارشناسان امنیتی معتقدند شلیک نادرست موشکی ایران میتواند مسجد الاقصی را مورد اصابت قرار دهد و کاملا ویران کند». این موضوع نشاندهنده نوعی افشای تهدیدگونه اقدام رژیم صهیونیستی برای تعرض به بنای مسجد الاقصی در صورت انتقام ایران است.
روزهای گذشته تحولات سرزمینهای اشغالی با تیتر یک روزنامه عبریزبان با عنوان «آمادهباش کامل» مورد توجه کاربران فضای مجازی ایرانی قرار گرفت. نظرسنجی منتشر شده توسط روزنامه اسرائیلی «معاریو»، نشان میدهد 62 درصد اسرائیلیها از نتیجه جنگ غزه ناراضی هستند. این نظرسنجی حاکی از آن است که تنها 29 درصد اسرائیلیها از نتیجه جنگ غزه رضایت خود را اعلام کردهاند و 9 درصد دیگر گفتهاند: «نمیدانند». حالا این رژیم وارد شرایط جدیدی شده و مساله انتقام ایران نوعی آنارشیسم را در این سرزمینها ایجاد کرده است. از سوی دیگر آنچه در شبکههای اجتماعی توسط کاربران سرزمینهای اشغالی منتشر میشود، مساله «برد و دقت موشکهای ایران» است. پس از انتشار اینفوگرافی بلومبرگ فارسی درباره مقایسه قدرت نظامی ایران و رژیم صهیونیستی که بدون در نظر گرفتن قدرت سپاه پاسداران، گویای برتری نظامی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی بود، حال نوع و قدرت موشکهای ایرانی مساله نخست کاربران فضای مجازی سرزمینهای اشغالی شده است.
حساب توئیتری اینتل اسکای - که در زمینه تحلیل خطرات و ریسکهای بینالمللی، ردیابی پروازهای جهانی و اخبار ویژه بحرانهای مختلف فعالیت میکند - به نقل از یکی از معترضان علیه نتانیاهو نوشت: وقتی از یکی از تظاهرکنندگان پرسیده شد آیا هنگام حضور در خیابان از پاسخ ایران نمیترسید، پاسخ داد: «ما به موشکهای ایرانی اطمینان داریم که اهداف خود را از دست نمیدهند و خیابان هدف آنها نیست. آنها بخوبی میدانند برخلاف دولت فاسد نتانیاهو، پول خود را صرف چه کنند». پس از این موضوع بود که لشکرهای سایبری رژیم صهیونیستی اقدام به انتشار محتوا با موضوع قدرت هستهای اسرائیل(!) کردند. یکی از خبرنگارهای رژیم صهیونیستی که تلاش میکند مساله جنگ ایران و رژیم صهیونیستی را قریبالوقوع توصیف کند، در گزارش خود از احتمال به کارگیری موشک بالستیک جریکو مینویسد؛ موشکی که گفته میشود با کلاهک هستهای در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دارد. نتانیاهو در پاسخ به انتقادات متعدد محافل سیاسی و نظامی برای «بازی با آتش» و حمله تروریستی علیه ایران در سوریه ادعا کرد این رژیم برای پاسخ ایران در آمادگی کامل است؛ امری که شهردار حیفا با چند جمله آن را زیر سوال برد و گفت: «من چنین آمادگیای را نمیبینم، چرا به ما نمیگوید چه کار کنیم؟»
البته وضعیت رژیم صهیونیستی در منطقه بسیار وخیمتر است. روز گذشته مقاومت اسلامی لبنان اعلام کرد با دهها موشک کاتیوشا مقر فرماندهی پدافند هوایی و موشکی ارتش اسرائیل در پایگاههای «کیلع» و «یوآو» را هدف قرار داده است. سرلشکر «یحیی سریع» سخنگوی نیروهای مسلح یمن نیز اعلام کرد نیروهای این کشور طی ۷۲ ساعت گذشته ۵ عملیات نظامی انجام دادهاند. بر این اساس شرکت امنیتی بریتانیایی «امبری» نیز از دریافت اطلاعاتی مبنی بر حمله به یک کشتی در خلیج عدن در ۱۰۲ مایل دریایی جنوب غرب مکلا در یمن خبر داد. مقاومت اسلامی عراق هم اعلام کرد با پهپاد یک «هدف حیاتی» را در ایلات واقع در جنوب فلسطین اشغالی هدف قرار داده است. همچنین طبق گزارش رسانههای فلسطینی، در عملیات تیراندازی در غرب کرانه باختری یک اتوبوس صهیونیستها مورد حمله قرار گرفت.
* استراتژی «قورباغه آبپز»
ایجاد رعب و وحشت از انتقام ایران موجب شده است حتی برخی کارشناسان از الگوی انتقام فرماندهان ایرانی با عنوان استراتژی «قورباغه آبپز» یاد کنند. شیوان ماهندراجاه، عضو اندیشکده انجمن سلطنتی تاریخ در لندن مینویسد: ایرانیها در حال جوشاندن قورباغه اسرائیلی هستند، آهسته، روشمند و علمی. ایران و متحدان منطقهای آن با انضباط و صبر بینظیر از این استراتژی علیه آمریکا و اسرائیل استفاده میکنند. پس از ۷ اکتبر، ۵۰۰ هزار شهرکنشین از اسرائیل رفتهاند. فشارهای اجتماعی- اقتصادی و سرخوردگی از مدیریت جنگ به اوج رسیده و با برکناری نتانیاهو نیز برطرف نخواهد شد... ایران گام به گام در حال فلج کردن اقتصاد اسرائیل است. قطعا ایران با گامهای بعدی، حرارت را برای قورباغه اسرائیلی بالا خواهد برد. روزنامه «یدیعوت آحارانوت» هم با اشاره به این مساله اذعان کرد ایران بدون فرستادن حتی یک پهپاد، اسرائیل را وحشتزده کرده است.
ارسال به دوستان
درباره نامه یک گروه دانشجویی به رهبر انقلاب
نامه تأسفبرانگیز
سعید صدارت: اخیرا متنی کوتاه تحت عنوان نامه جنبش عدالتخواهی منتشر شده که در آن پس از یک مقدمه کوتاه انتقادی، از رهبر انقلاب سوال شده است: «خط قرمز نظام نسبت به تجاوزات رژیم غاصب علیه غزه و جمهوری اسلامی کجاست؟».
درباره این نامه چند نکته را باید مد نظر قرار داد.
1- نحوه نگارش نامه، مقدمه، محتوای سوال و موخره به گونهای است که گویی درباره نحوه واکنش ایران به حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری کشورمان در دمشق نوعی گلایه وجود دارد ولی درباره این لحن نامه باید گفت الان زمان گلایه و این قبیل سوالات است؟ رهبر انقلاب، رئیسجمهور و فرماندهان ارشد نظامی ایران صراحتا اعلام کردهاند انتقام این ترور از رژیم صهیونیستی گرفته خواهد شد. رژیم تلآویو هم یک هفته است در موضع تدافعی قرار گرفته و خبرهای رسانههای فعال در سرزمینهای اشغالی نشان میدهد ترسی فراگیر از نوع و نحوه انتقام ایران بین شهرکنشینان ایجاد شده است. در آمریکا نیز مقامات کاخ سفید و سرویسهای امنیتی این کشور در تلاشند در وهله نخست از نحوه انتقام ایران مطلع شوند و سپس برنامهریزی لازم برای مقابله با آن را انجام دهند. موضوع انتقام حتمی ایران از رژیم اشغالگر قدس از مهمترین اخبار روز دنیاست. یکی از نکاتی که ترس و کلافگی رژیم صهیونیستی را درباره انتقام ایران تشدید کرده، مشخص نبودن زمان انتقام ایران است؛ موضوعی که سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان نیز در سخنرانی اخیر خود به مناسبت روز قدس به آن اشاره و تاکید کردند مشخص نبودن زمان انتقام، یک انتظار کشنده را برای ساکنان سرزمینهای اشغالی ایجاد کرده است. در مجموع، ایران تصمیم گرفته است از رژیم صهیونیستی انتقام بگیرد و این را همه میدانند. ضمن اینکه فقط یک هفته از زمان حمله به کنسولگری گذشته است و هنوز از این ماجرا زمان زیادی نگذشته که طاقت ما برای انتقام از کفمان برود، بنابراین الان چه زمان این قبیل پرسشهاست؟
2- وقتی نسبت به موضوعی، مطالبهای مطرح میشود، قاعدتا باید مطالبهکنندگان اطلاع و آگاهی لازم را نسبت به موضوع داشته باشند. اینهایی که نامه مینویسند میدانند چه کسی مشت فلسطینیها را پر کرد؟ چه کسی و کدام کشور اسیر محدودیتهاى مذهبى نشد و نگفت این شیعه است، آن سنى است و سنگ فلسطینیها را تبدیل به موشک کرد؟ چه کسی و کشوری صراحتا اعلام کرد همه دنیا و بویژه دنیاى اسلام، موظفند هرچه میتوانند به تجهیز ملت فلسطین کمک کنند؟ راهبرد «کرانه باخترى هم مثل غزه باید مسلح شود»، چگونه طرح و محقق شد؟ میدانند چه کسی صراحتا اعلام کرد «ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزی جنگ 33 روزه و پیروزی جنگ 22 روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است».
نویسندگان این نامه، بعد از مرور این مواضع، از وضعیت فعلی آرایش جنگی جبهه مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی چقدر اطلاع دارند؟ میدانند غزه با آن محاصره شدید چگونه تجهیز شد؟ کرانه باختری چطور؟ این را که میگویند حزبالله لبنان یک زرادخانه موشکی در اختیار دارد شنیدهاند؟ و پرسیدهاند چگونه این زرادخانه زیر رصدهای 24 ساعته پهپادهای موساد و ارتش صهیونیستی بر فراز آسمان لبنان ایجاد شده است؟ میدانند مختصات جبهه مقاومت چیست؟ چقدر از ماهیت جنگ ترکیبی اخیر مطلعند؟ جبهه گسترده مقاومت که جغرافیای آن از غزه تا کرانه باختری و از لبنان تا سوریه و از عراق تا یمن گسترده است، چگونه ایجاد شد؟ چه کسانی این منظومه و شبکه بزرگ و درهمتنیده را ایجاد کردند؟ چه نرمافزار یا ایدئولوژیای توانسته است ملتهای مختلف را حول یک آرمان گرد هم بیاورد؟ تجهیز و آموزش این جبهه بزرگ توسط چه کسانی انجام شده است؟ در جنگ فعلی این جبهه با رژیم صهیونیستی، کدام اتاق فرماندهی اضلاع این جبهه را در مقابله با صهیونیستها تنظیم و هماهنگ میکند؟ میدانند بانک اهداف مجاهدان عراقی و حزبالله لبنان در جولان و حیفا و ایلات چگونه جمعآوری شده است؟ شلیکهای دقیق قهرمانان انصارالله طی چه فرآیندی به هدف مینشیند؟ میدانند مقاومت تهدید به تعطیلی حیفا را در مقابل کدام اقدام احتمالی رژیم اشغالگر قدس در دست اجرا دارد؟ نویسندگان این نامه احتمالا در روزهای اخیر تمثیل «قورباغه در آب جوشان» را که نویسندگان و تحلیلگران غربی درباره استراتژی مقاومت علیه رژیم صهیونیستی به کار بردهاند، شنیدهاند. اگر شنیدهاند با خود فکر کردهاند چه کسی دارد دمای زیر آب را بیشتر میکند؟ میتوانند توضیح بدهند تطبیق سطح مواجهه جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی با این تمثیل چگونه است؟ و...
3- غرض از طرح این سوالات این نیست که نویسندگان نامه اخیر به رهبر انقلاب مورد شماتت و سرزنش قرار گیرند. این سوالات طرح شد چرا که متن این نامه این ذهنیت را ایجاد کرده که گویا نویسندگان این جریان، اساسا موضوع را نمیدانند. یعنی درباره موضوعی نامه نوشتهاند که اطلاع و تسلطی بر آن ندارند. به همین خاطر است که حتی زمان اشتباهی را برای این نامهنگاری انتخاب کردهاند. این خلاف معرفتشناسی عدالت است. وقتی چیزی را نمیشناسید، چرا درباره آن مطالبه میکنید؟ وقتی مسالهای را نمیدانید چگونه درباره تطبیق حقوق آن با ادات به جمعبندی میرسید؟ این تاسفبار است بخصوص برای تشکل دانشجویی که باید در جریان تحولات و واقعیات باشد، لذا این نامه جای سرزنش ندارد؛ مایه تاسف است.
ارسال به دوستان
رشد 5 درصدی قیمت نفت همزمان با تشدید تنش در منطقه
نفت 100 دلاری خیلی دور خیلی نزدیک
گروه اقتصادی: در چند ماه گذشته قیمت نفت در بازارهای مختلف به شرایط نسبتا پایداری رسیده بود اما هفته گذشته باز هم این بازار نوسان قابل توجهی را تجربه کرد که به عقیده کارشناسان ناظر به اتفاقات رخ داده در منطقه غرب آسیاست.
به گزارش «وطن امروز»، به طور کلی یکی از متغیرهای تاثیرگذار بر قیمت نفت شرایط سیاسی و امنیتی کشورهای حاشیه خلیجفارس و غرب آسیاست به طوری که اثر هر تنشی در این محدوده به سرعت میتواند خود را در بازار نفت منعکس کند. در زمان عملیات توفان الاقصی قیمت نفت در بازارهای مختلف بین 5 تا 10 دلار افزایش را به خود دید تا حدی که آمریکا برای کنترل قیمت سوخت درخواست افزایش تولید به عربستان داد و با حضوری فعال در منطقه به دنبال عدم گسترده شدن نزاع بین رژیم صهیونیستی و حماس بود.
پس از چند هفته قیمت به شرایط قبل خود بازگشت اما حالا حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری در سفارت ایران در سوریه و شهادت ۷ مستشار نظامی کشورمان، بار دیگر قیمتهای جهانی نفت را افزایش داده است. میانگین درصد افزایش قیمت نفت از روز دوشنبه سیزدهم فروردین تا به امروز ۴ درصد بوده است.
قیمت جهانی نفت همواره تحت تاثیر تحولات خاورمیانه بوده و تغییر نرخ آن تابعی از رخدادهای این منطقه است. از مهر سال گذشته که رژیم صهیونیستی حملات خود را به فلسطین آغاز کرد تا هفته اخیر که این رژیم منحوس سفارت ایران در کشور سوریه را مورد هدف قرار داد، قیمت جهانی نفت با نوسانات بسیاری روبهرو شده است. دوشنبه سیزدهم فروردین بود که رژیم صهیونیستی به سفارت ایران در سوریه حمله کرد و در پی این جنایت، ۷ پاسدار ایرانی به شهادت رسیدند. با وقوع این حمله قیمت نفت نیز روند صعودی به خود گرفت به طوری که میانگین درصد افزایش قیمت آن از دوشنبه گذشته به ۴ درصد رسیده است.
نفت برنت انگلیس و وستتگزاس اینترمدیت آمریکا در ۵ روز اخیر به ترتیب 4.43 درصد و 5.39 درصد افزایش قیمت داشتند. نفت سنگین ایران و عربستان نیز با رشد قیمت 2.77 درصدی و 4.17 درصدی از سیزدهم فروردین تا به امروز مواجه شدهاند. شاخص نفت سبک ایران و عربستان نیز تغییرات زیادی داشته و افزایش قیمت 2.82 درصد و 4.04 درصد را تجربه کردند.
قیمت نفت در روزهای اخیر به بالاترین میزان در یک ماه گذشته رسیده است و با ادامه تنشها در خاورمیانه روند صعودی خود را حفظ خواهد کرد. فیل فلین، تحلیلگر گروه پرایس فیوچرز در این باره گفت: تشدید تنشها در خاورمیانه یک دومینو از خطر ژئوپلیتیک دیگری است که عرضه را با ریسک روبهرو میکند و قیمتها را افزایش میدهد.
دانیل هاینس و سونی کوماری، تحلیلگران بانک «ایانزد» در یادداشتی نوشتند: تأکید بر پایبندی به سهمیههای اوپکپلاس منجر به کمبود بیشتر عرضه در 3 ماه دوم سال جاری میلادی میشود.
قیمت نفت روز شنبه در همه شاخصها با افزایش روبهرو شد به طوری که شاخص برنت با افزایش 0.57 درصدی به 91.17 دلار در هر بشکه رسید. شاخص وست تگزاس نیز 86.92 دلار معامله شد که نشان از افزایش 0.37 درصدی آن دارد. نفت سنگین ایران نیز با رشد قیمت 2.54 درصدی مواجه بود و هر بشکه آن 87.71 دلار به فروش رسید. نفت خام سبک ایران نیز با 0.24 درصد رشد با قیمت 87.36 دلار معامله شد. نفت خام سبک و سنگین عربستان هم با افزایش 1.62 و 1.66 درصدی به نرخ 91.98 و 90.28 دلار در هر بشکه رسید.
سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و متحدانش به رهبری روسیه در ائتلاف اوپکپلاس سیاست تولید خود را در جلسه هفته گذشته ثابت نگه داشتند و برخی کشورهای عضو را برای تعهد بیشتر به طرح کاهش تولید تحت فشار گذاشتند.
دورنمای کاهش عرضه جهانی نفت، ذخایر آن را در 3 ماه دوم سال جاری میلادی تحت تاثیر قرار میدهد.
تحلیلگران بانک سرمایهگذاری «جیپیمورگان» عقیده دارند تقاضای جهانی برای نفت 1.4 میلیون بشکه در روز در 3 ماه اول سال جاری میلادی رشد کرده است.
شرکتهای انرژی آمریکا در این هفته تعداد چاههای نفت و گاز را برای سومین هفته پیاپی پایین آوردند. تعداد چاههای نفت و گاز آمریکا که نخستین نشانه تولید این کشور در آینده است، یک حلقه در هفته منتهی به پنجم آوریل کاهش یافته و به 620 رسیده است، یعنی پایینترین تعداد از اوایل فوریه.
ارسال به دوستان
نگاه
«مهمونی» اتفاق خوب نوروزی تلویزیون
حمیدرضـــا مدقق: برنامههای نوروز ۱۴۰۳ و ایام ماه مبارک رمضان امسال در مقایسه با سال گذشته موفقتر بود. آقای طهماسب هم با عروسکهای شناختهشدهاش با «مهمونی» به تلویزیون برگشتند و این مورد نیز جزو توفیقات امسال نوروز سیما بود.
پخش برنامهها از نیمه دوم اسفند ۱۴۰۲ آغاز شد که تا عید فطر هم ادامه خواهد داشت. رسانه ملی، برنامهریزی مناسبی داشت و تلاش کرد در همه ایام ماه رمضان و نوروز ۱۴۰۳ برنامههای قابل قبول و خوبی را ارائه کند بهطوری که از حیث تنوع در گونههایی چون نمایشی، گفتوگومحور، سریال و دیگر موارد، شاهد یک جذابیت و ویژگی مثبت بودیم. همچنین بازگشت چهرهها به برنامههای سال تحویل شبکههای تلویزیونی را به فال نیک میگیرم و معتقدم اقدام مناسبی بود، چرا که بسیاری از این چهرهها که به تلویزیون برگشتند مورد توجه مردم بوده و هستند و این امر خود از عوامل جذب مخاطب به شمار میرود. حضور چهرهها در برنامههای سال تحویل بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت.
صداوسیما تلاش کرد در ماه مبارک رمضان امسال هم برنامههایی که قبلا برند بوده و در بین مردم محبوبیت داشتند احیا کند و ضمن حفظ آن برنامهها پخش فصلهای جدید را نیز ادامه بدهد که تصمیم درستی بود. برنامهای مثل «زندگی پس از زندگی» شبکه ۴ سیما که چند سال است ماه مبارک رمضان پخش میشود آمار بسیار بالایی در جذب مخاطب دارد. «محفل» نیز اینگونه است. به همین ترتیب برنامههایی که مورد توجه مردم و برند بودند در جدول پخش قرار گرفتند. برنامههای سحر شبکههای سراسری و استانی نیز ویژگیهایی را که باید مورد توجه قرار دهند دارا بودند. البته بر اساس نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما، برنامههای افطار و سحر شبکههای استانی با توجه به شرایط و موقعیت جغرافیایی وقت اذان صبح و مغرب، خیلی بیشتر از تهران مورد توجه و استقبال بودهاند.
تنوع موضوعی سریالها و چیدمان آنها در قاب شبکههای سیما هم اتفاق خوبی بود. در کنار پخش سریالی مانند «رستگاری» که حالت عرفانی و ماورایی داشت، یک سریال سیاسی - معمایی به نام «هفت سر اژدها» هم در حال پخش است. همچنین ۲ مجموعه کمدی «زیرخاکی ۴» و «نون خ ۵» که قبل و بعد از شبهای قدر روی آنتن رفتند.
«زیرخاکی» و «نون خ» جزو برندها محسوب میشوند که تداوم پخش آنها و مهمتر از آن استقبال خوب مخاطبان را مثل بسیاری از شبکههای بینالمللی و خارجی که این کار را انجام میدهند باید به فال نیک بگیریم. این سریالها خوشبختانه بسیار مورد توجه قرار گرفتند.
همچنین تداوم برنامههایی مثل «برمودا»، «پانتولیگ» و «کودک شو» در ایام نوروز که از قبل هم پخش میشدند از نکات قابل توجه بود که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. ترکیب برنامههای سرگرمکننده دقیق و خوب بود. در بخش پخش فیلمهای روز هم فیلمهای سینمایی خوبی از تمام قارههای جهان انتخاب شده بود بهویژه فیلمهای جدید تولید ۲۰۲3- ۲۰۲2 مانند «جامعه برفی» و «قاتلان ماه کامل» که مخاطبان زیادی داشتند.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با اصغر بختیاری مدیر تولید مجموعه مستند «روایت فتح» در سیویکمین سالروز شهادت آوینی
هنر مرتضی بودن
گروه فرهنگ و هنر: شناختن و شناساندن شهید سیدمرتضی آوینی شاید مهمترین رسالت هنرمندانی باشد که شعارشان با انقلاب همراهی دارد، چراکه شناساندن آوینی شناساندن راه هنر انقلاب اسلامی است، هنری که آوینی بزرگترین الگوی آن است؛ برای درک مسیری که سیدمرتضی آوینی پیمود، سراغ برخی از نزدیکترین یارانش رفتیم که تا لحظه شهادت با «سید شهیدان اهل قلم» بودند و از نزدیک با آوینی کار کرده و با روحیات و نوع نگاه او آشنایی دارند. یکی از افرادی که تجربه زیستن در کنار شهید آوینی را دارد، اصغر بختیاری است که از دوران «روایت فتح» تا آخرین نفس همراه آوینی بود. اصغر بختیاری در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: سال 1366 در گروه تلویزیونی روایت فتح در جهاد تلویزیون با شهید آوینی آشنا شدم. ما از جبهه آمده بودیم و علاقهمند فعالیت فرهنگی بودیم. من به عنوان نیروی رزمی وارد تلویزیون شدم. گروه جهاد تلویزیون شامل بچههای سپاهی، بسیجی و جهادی بود و تیمی تشکیل شده بود که به دنبال ساخت مستند بودند.
وی ادامه داد: «اول به ماجرای حضورم در تلویزیون اشاره کنم که قصه درازی دارد اما به طور خلاصه بازمیگردد به شهادت دوست صمیمیام «غلامرضا رحیمی» که در جبهه بود و در مقطع دکترا هم قبول شده بود. وقتی فیلمی به شکل آماتور از مراسم تشییع پیکر ایشان تهیه شد، به این فکر کردم که چه خوب بود میتوانستم برای رزمندگان و شهدا کار بهتری انجام دهم. علاقه خاص من به این شهید، جرقهای در ذهنم زد که وارد این عرصه شوم و از این طریق بتوانم خدمت کنم. به روایت فتح معرفی شدم و دوستان را دیدم و با شهید آوینی آشنا شدم و طی سالهای مختلف در کنار ایشان مستندهایی را تولید کردیم. «روایت فتح» تلویزیون، گروههای مختلفی داشت و ما در هر گروه یک مسؤول داشتیم. ابتدا به کارهای جهادی اعزام شدیم تا با دوربین آشنا شویم. بعد در عملیات مختلف با گروههای مختلف بودم و در این همکاریها به تجربهام اضافه شد. مثلاً در شلمچه که بودیم، باید میتوانستم با سرعت کاست دوربینهای قدیمی آن زمان را عوض کنم. مرتب خمپاره بود و ما در خاکریز کار میکردیم و وسط تیر و ترکش بودیم ولی من باید حواسم به این جمع میشد که فوری کاست فیلم را عوض کنم. بعد از پایان جنگ برای تهیه مستند با تیم شهید آوینی به مناطق عملیاتی رفتم. در واقع این فصل از فعالیتهای شهید آوینی با تاسیس مؤسسه فرهنگی - هنری «روایت فتح» شروع شد؛ موسسهای که تابستان سال 1371 به دستور حضرت آقا راهاندازی شد. در آغاز ما تعداد کمی بودیم که در کنار شهید آوینی کار را شروع کردیم؛ آقایان همایونفر، رمضانی، شعبانی، عباسی، فارسی، رنجبر و بنده که 8-7 نفر میشدیم».
بختیاری پیرامون خلقیات و خصوصیات سیدمرتضی آوینی افزود: هر صفت خوب انسانی در آوینی پیدا بود. صداقت، شجاعت، صراحت و پاکی در وجود او بود و برازنده هر تعریف قابل ارزشی است. من با آدمهای مختلفی مواجه شدهام و نقطههای تاریکی در زندگی آدمها هم هست اما در آوینی هیچ نقطه سیاهی ندیدم. عشق میکردیم که در سفرها هم پشت سر ایشان نماز جماعت میخوانیم. یک علاقه خاصی به او وجود داشت. آوینی نگران آدمهای دیگر گروه بود و رفتارش هم صادقانه بود. مثلاً وقتی یکی از بچهها و خانوادهاش مشکلی داشت، پیگیری میکرد. آن موقع من ازدواج نکرده بودم و به من میگفت کمکم میکند ازدواج کنم.
در واقع مرتضی آوینی انسانی بود که نوع همکاری شما را به شکل دیگری درمیآورد. چون بسیاری از فعالیتهای مشترکی که میکنیم، به جبر روزگار و پیشبرد مسائل کاری انجام میشود.
یکی از من پرسید مدیریت آوینی چگونه بود؟ گفتم آوینی، مدیریت بر دلها داشت. وقتی دلت را میبُرد، دیگر تمام بود. آوینی، دل ما را برد. انسانی را میدیدیم که کاملاً انسانی رفتار میکرد. وقتی آدم چند ماه با کسی زندگی کند، میفهمد کارها و رفتارش چقدر واقعی است و حرفهایی که میزند، چقدر همراه با صداقت است. ما با چند سال زندگی در کنار آوینی به شناخت واقعی از او رسیدیم و فهمیدیم آدم صادقی است. حرفی که به ما میزد، خودش عمل میکرد. از بیان اصطلاح مرید و مرادی خوشم نمیآید و نمیخواهم با خواندن این متن کسی فکر کند دنبال ریاکاری هستم اما آوینی برای ما الگوی یک انسان واقعی بود.
آوینی هیچ وقت نه دنبال نان بود و نه نام؛ نان و نامی که امروز خیلیها گرفتارش هستند ولی آوینی گرفتار اینها نبود. در گمنامی دنبال خدمت کردن بود. همیشه به تکلیف عمل میکرد. من دنبال کلمات شعاری نیستم اما قسم جلاله میخورم که آوینی دنبال مسائل دنیوی نبود. او از ریاکاری بدش میآمد. از آدمهای کلاهبردار و حقهباز بدش میآمد و از این افراد دوری میکرد.
اصغر بختیاری از آخرین لحظات زندگی سیدمرتضی آوینی گفت: روز عجیبی بود. صبح جمعه بود که بچهها بهسرعت صبحانه خوردند و راه افتادیم. از مقری به نام بلغازه به سمت فکه رفتیم. فرصت نبود و من تکهای نان و حلوا شکری جلوی داشبورد ماشین گذاشتم و پشت فرمان قرار گرفتم که تا آخر هم آنجا ماند و خشک شد! چون جا نبود، رانندهها را نبرده بودیم. شهید آوینی کنار من در صندلی جلوی ماشین نشسته بود. طی مسیر تمام آثار خمپارهها و توپهای زمان جنگ را میدیدیم.
من رادیوی ماشین را روشن کردم که قرآن پخش میکرد و آقای آوینی گفت بگذار قرآن پخش شود. در جاده به سمت فکه میرفتیم و آوینی در خودش بود. من تعجب کردم که چرا آنقدر آرام است و حرفی نمیزند. چند عکسی که قبل از رفتن هم گرفته بودیم، اینطوری بود. فضای سکوت در ماشین بود و فقط قرآن پخش میشد. حدود نیم ساعت طول کشید تا به فکه رسیدیم. آنجا پشت سیم خاردارها چند مصاحبه گرفتیم. در آنجا هم آوینی سرش پایین و در حال و هوای خودش بود.
9 نفر بودیم که از سیم خاردار رد شدیم و وارد میدان مین شدیم. پشت سر هم جلو میرفتیم که در جایی در تشخیص مسیر دچار اختلاف شدیم و 2 دسته از سمت راست و چپ ادامه مسیر را رفتند. یک مسیر گروه ما بود و در مسیر دیگر، سرداران جنگ بودند که برای گفتوگو آمده بودند. یک آقایی به اسم حجت معارفوند بود که به عنوان نخستین نفر میدید منطقه مین نداشته باشد. ایشان اربعین یکیدو سال پیش از دنیا رفت. آقایان سعید قاسمی و احمد شفیعیها و پشت سرش شعبانی و رمضانی و آوینی و یزدانپرست بودند و نفر هشتم من و نفر نهم، صابری بود. من به آقای آوینی گفتم این مسیری که میرویم، درست نیست و او میگفت اصغر، نه نیار. در محلی که معروف به قتلگاه بود، شهید آوینی گفت میخواهد مستندی عاشورایی از فضای جنگ دربیاورد. برای همین اصرار داشت وارد آنجا شویم. در آن قتلگاه بالای 100 نفر شهید شده بودند و آوینی در ذهن خود برنامه خاصی برای ساخت مستند در آنجا طراحی کرده بود. آنجا را من به آوینی پیشنهاد داده بودم. اینکه آوینی از آن همه مناطق از فکه و از قتلگاه چه میخواست، جای تامل دارد. بالای یک بلندیمانند که کمی شیب پیدا کرده بود، من ایستادم و پشت سرم آقای صابری هم ایستاد. من دولا شدم که از یک پوتین و نارنجک عکس بگیرم و چند قدمی با بقیه فاصله پیدا کردم. یکدفعه صدای انفجاری آمد و خود به خود گفتم «یا قمر بنیهاشم». دیدم همه زمین افتادهاند. بالای سر آقای آوینی آمدم که خون از ایشان میرفت و اورکتش را درآوردم و بعد ماجراهای دیگر اتفاق افتاد.
وی درباره آخرین گفتههای شهید آوینی افزود: به من گفت محتویات جیبش را بیرون بیاورم. اورکتش پاره شده بود. به او گفتم حاجی چیزی نیست و الان بازمیگردیم عقب. نگاهی به من کرد و گفت که فکر میکنی من میترسم؟! از حرفی که زده بودم، خجالت کشیدم. به آقای شعبانی گفت که فیلم بگیرد اما دوربین او آسیب دیده بود و من و ایشان با سرعت از آنجا چند عکس انداختیم که الان باقی مانده است. زخم آقای آوینی را بستیم ولی خون زیادی از ایشان رفته بود. خدا آقای قاسم دهقان را رحمت کند که در طرحی ابتکاری به ما گفت کاپشنهایمان را دربیاوریم و با میلههای آنجا، برانکارد برای حمل دو مجروح درست کردیم. 40،30 دقیقه طول کشید که از میدان مین بیرون بیاییم و به خاطر خون زیادی که از آقای آوینی رفته بود، او از هوش رفت و تا برسیم بیمارستان صحرایی مخبری، ایشان شهید شده بود.
آن زمان فقط بهت برای ما بود. من آنجا باید میتوانستم بحران را اداره کنم و نباید خودم را میباختم. سعی کردیم 2 مجروح را از آن منطقه بیرون کنیم و همه تلاش کردند زخم آقای آوینی را ببندیم. یزدانپرست هم مظلومانه شهید شد. وقتی شهید آوینی روی مین رفت، امواج آن به داخل شکم یزدانپرست رسیده بود. موج انفجار به او خورد و از درون متلاشی شد. پای آقای آوینی هم از زانو به پایین قطع شده بود. فکر نمیکردم ایشان شهید شود و در تصورم او را در حالی که روی ویلچر با پای مصنوعی است، در آینده میدیدم. من در طول عمرم کسی را ندیدم که آسیبی ببیند و آخ نگوید! اما آوینی هیچ درد و نالهای نمیکرد. گوشت پای ایشان آویزان شده بود و آقای قاسمی که میخواست کمک کند، گفت ولش کن آقا! در طول برگشت به عقب فقط ذکر میگفت. هیچ ترسی نداشت و احساس میکرد باید به آسمان برود. جاذبه آن خاک او را کشید و برد. تا امروز کسی مانند آوینی نیامده است. شاید انسانهای شریفی باشند اما مدیریت آوینی را ندارند. من آدمی مثل او نمیبینم. آوینی دنبال نام نبود اما امروز افراد کمی این طور هستند. اگر از نام و نان بگذریم، باز هم میتوان کارهای خوبی انجام داد. میراث آقا مرتضی هم آثاری است که از او بر جا مانده و حاصل تجارب زیسته مادی و معنوی او بود؛ پرواز با وجود جسم خاکی به بلندای ابدیت هنر هر کسی نیست. هنر متعهدی که آقا مرتضی آن را زیسته بود در آثارش دستی بر فرش و دستی در عرش داشت؛ هنر انقلاب اسلامی همان هنر متعهدی است که آقا سید مرتضی آن را بنیان نهاد و این نهال پربرکت امروز با آن ریشه قوی که میراث تعهد، اخلاق و پرورش عرفان به سبک شهید آوینی در اثر هنری است در اوج میدرخشد. به نظر میرسد امروز برای شناساندن این هنر که معنای بلند هنر اصیل عرفانی، اسلامی، ایرانی را یکجا دربردارد باید تلاشهای وسیعتری صورت گیرد؛ آوینی و هنر متعهد او و این اوج پرواز هنر در قلم و آثار وی باید به شکل گستردهای به نسل امروز شناسانده شود، قطعا اگر این تلاش انجام شود همان تأثیری را خواهد داشت که در زمان جنگ بر نسل جوان گذاشت و آغاز تحولی بزرگ در آن نسل شد. هنرمندان واقعی با احترام به همه اهالی هنر آنهایی هستند که در قطعه شهدای بهشت زهرا(س) آرمیده و جان خود را برای هدف و هنرشان فدا کردهاند.
بختیاری درباره روایت صحیح در مستندهای روایت فتح افزود: برقراری ارتباط درست و منطقی بین تکنیک و مضمون و محتوا پیش از هر چیزی به خلاقیت فیلمساز و میزان آگاهی و تسلط او بر سینما بازمیگردد. گروه فیلمسازان روایت فتح نسبت به سینما آگاهی کاملی داشتند و چون نسبت به مضمون هم به شناخت کافی و عمیق رسیده بودند، تکنیک روایت فتح بهخوبی از عهده بیان مضمون برآمد.
به اعتقاد آوینی بین مضمون و ساختار باید چنان پیوند محکمی برقرار باشد که نتوان آنها را از هم جدا کرد و در روایت فتح این اتفاق به شایستگی رخ داد. هر برنامه دارای ساختاری یکدست و واحد است که اجزای آن جداییناپذیر هستند و حذف هر کدام به کل برنامه لطمه میزند. آوینی درباره تکنیک سینما میگوید: من تلقی متفاوتی را که از تکنیک سینما وجود دارد عملا در تجربیات فیلمسازی خودم دیدم و تجربه کردم و معتقدم سینما در ذات خودش ۲ جهت کاملا متفاوت و حتی متضاد دارد که فیلمساز متناسب با روح خودش و اعتقادش به یکی از این ۲ تلقی پایبند میشود و عمل میکند. سینما هم میتواند عرصهای برای انعکاس دستنیافتنیترین رؤیاهای بشر باشد و هم از این قابلیت برخوردار است که چون آیینهای در برابر واقعیت عالم قرار بگیرد؛ بیآنکه تصرف و تغییری در آن صورت دهد، آن را به نمایش بگذارد و من اگرچه ستایش میکنم تواناییهای سینما را در جهت کالبد بخشیدن به رؤیاهای بشری اما به قابلیت دومی که در ذات سینما وجود دارد علاقه بیشتری دارم.
به همین دلیل آوینی قالب مستند را برگزید، چرا که معتقد بود مستند از قابلیت بیشتری برای انتقال حقایق برخوردار است و دخل و تصرف کمتری در آن رخ میدهد و برای مخاطب باورپذیرتر است. در روایت فتح، علاوه بر ارتباط قلبی و انسی فیلمساز با جبهه، تا حد امکان موانع سر راه بروز حقیقت مثل میکروفن، گزارشگر و... را حذف کرده است. آوینی در مستندسازی شیوهای را دنبال میکرد که خود آن را «شیوه اشراقی» در فیلمسازی مینامید. این اصطلاح را نخستین بار او به کار برد و بعد از او هم کسی آن را پیگیری نکرد. فیلمسازی به شیوه اشراقی پیش از آنکه به توان و تکنیک سینمایی فیلمساز وابسته باشد، به ادراک و برداشت او از حقیقت موضوع بازمیگردد و نسبتی که او با حقیقت برقرار میکند.
وی همچنین افزود: در برنامه روایت فتح، ارتباط و پیوند تنگاتنگی بین دفاعمقدس و نهضت بزرگ عاشورا برقرار است. عاشورا و کربلا در اندیشه شهید آوینی دارای جایگاه ویژهای است. بنابراین روایت فتح روایت عاشقانی است که عشق قلبشان را تا آنجا انباشته که ترس از مرگ جایی برای ماندن نمیبیند، به همین دلیل فیلمسازان روایت فتح هم عاشقانه فیلم میساختند. آوینی در این باره میگوید: «این کارهایی که ما میکردیم از پول بروکراسی یا سیستمهای نظامی یا هر چیز دیگر برنمیآید، عشق میخواهد و انگیزهاش در عشق است».
بختیاری پیرامون موسیقیهای روایت فتح نیز گفت: موسیقی روایت فتح در جهت نمایانتر شدن حس معنوی فیلم مورد استفاده قرار میگیرد. استفاده از این موسیقی متن که بهگونهای یادآور طبل و سنجهای نمایشهای تعزیه است، مخاطب را به لحاظ روحی و با نوعی انعکاس شرطی آماده میکند تا به فضا و احساس مشخصی برسد و بتواند تعامل و ارتباط بیشتری با برنامه برقرار کند. موسیقی نقش مکمل تصاویر را ایفا میکند. رضا سلطانزاده، آهنگساز روایت فتح، درباره ویژگیهای موسیقی روایت فتح میگوید: نمره هارمونی موسیقی روایت فتح از نظر استانداردهای معمولی و به لحاظ ملودی صفر بود! ولی وقتی با تصاویر روایت فتح پخش میشد، انسان حیران میماند که این قطعات چقدر تأثیرگذارند. این موضوع به حس شهید آوینی بازمیگشت. او موسیقی را خیلی خوب میشناخت و باخ یا بتهوون و دیگر موسیقیها را گوش میداد و بسیار به آن تسلط داشت. موسیقی روایت فتح کاملا یک کار نو و بکر است. آوینی نه موسیقی سنتی را میپسندید و نه کلاسیک را. نخستین قطعهای که من در روایت فتح کار کردم، از فیلم آمریکایی «مصایب جنگ» الگو گرفتم. وقتی این موضوع را با آوینی مطرح کردم، گفت: «اشکالی ندارد ولی مواظب باش به آن نزدیک نشوی».
وی در پایان اظهار کرد: جنگ در روایت فتح، حماسهای است از وفا، مردانگی، ایثار و عشق که قهرمانانش از بسیجیهای شهرهای مختلف ایران هستند؛ همانها که جثههایی نحیف دارند و هنگام نماز مغرب و عشا دور و بر مساجد میلولند و برای دلشان زندگی میکنند. روایت فتح وظیفه روایتگری حماسه بزرگی را بر دوش داشت که آوینی قهرمانانش را نه از پشت کوه قاف آورده بود و نه از آسمان هفتم، بلکه افرادی بودند به ظاهر معمولی که میخندیدند، میگریستند، میترسیدند، عشق میورزیدند و میگذشتند اما شیوه روایتگری این حماسه بزرگ را او متحول کرد و به چارچوبهای جدیدی در عرصه روایتگری دست یافت. در واقع، روایت فتح میتواند به عنوان یکی از بارزترین جلوههای اقتدار روایتگری در هنر معاصر ایران تلقی شود.
آوینی با درک بالایی که از مفهوم «جهاد فیسبیلالله» داشت، کوشید نوع جدیدی از روایت را ارائه کند که متناسب با عرصههای معنوی دفاعمقدس است. او به جای پرداختن به شیوههای مستعمل و نخنما شده روایتگری به روشهای جدیدی روی آورد که مبتنی بر حکمت و ذوق بود.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
ناقوس نابودی ناتو
شروین طاهری: سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو، این هفته در حالی هفتادوپنجمین سالگرد خود را جشن میگیرد که ظاهرا از زاویه نگاه بیرونی، در وسیعترین و متحدترین دوران خود به سر میبرد اما در داخل ساختمان بدنام مقر مرکزی این سازمان در بروکسل، رهبران ناتو هیچگاه تا این حد از ادامه بقای آن ناامید نبودهاند. آنها صدای پای ترامپ را ناقوس پایان کار خود میدانند اما دلایل متعددی وجود دارد که خود اروپاییها پیش از ترامپ، از شر یک ناتوی ناتوان خلاص خواهند شد. اسناد تأسیس این سازمان در چنین هفتهای سال 1949 در واشنگتن امضا شد. ناتو طی ۳ ربع قرن چنان در چشمانداز بینالمللی جا افتاده که هیچیک از تحولات ژئوپلیتیک و بحرانهای اخیر ناشی از جنگ سرد، فروپاشی بلوک شرق، جنگهای داخلی اروپا در بالکان و اوکراین و تهدیدات تروریستی آن را متزلزل نکرد. قاعدتا این بلوک باید پس از فروپاشی شوروی، ماموریت خود را در دفاع از جهان به اصطلاح آزاد در برابر تهدید کمونیستی پایان میداد اما غرب تصمیم گرفت ابزاری را که اینقدر خوب کار کرده بود برای تداوم سلطه جهانیاش حفظ کند.
با این حال نقطه ضعف کانونی ناتو همواره در قلب آن باقی ماند: ایالات متحدهای که همواره به اروپای متحد به چشم تهدید مینگرد. به عبارت دیگر کلانتر اصلی ناتو در واشنگتن که همچنان بیش از نصف بودجه ۲ میلیارد دلاری این سازمان را تأمین کرده و فرماندهی عالی مقر بروکسل را در اختیار دارد، از روز اول هم بر آن نبوده که ضامن صلح در اروپا باشد، بویژه که روسیه، رقیب هژمونیکش خود بخش شرقی اروپا را تشکیل میدهد.
خطرناکتر از شعار «اول آمریکا»ی ترامپ برای ناتو اما اولویت یافتن سیاست نظر به شرق پنتاگون برای خفه کردن اژدهای چین است که چه بایدن بماند یا ترامپ بیاید، در هر حال باعث میشود یانکیها، اروپای طفیلی را به حال خود رها کنند تا به عصر جنگهای فاشیستی و صلیبی بازگردد. به همین دلیل با اینکه سران ناتو در جشن 75 سالگی با قهقهههای خود سعی در حفظ ظاهر دارند اما در واقع از مرگ سازمان در 7-76 سالگی وحشت کردهاند.
اروپاییها فراموش نکردهاند آخرین باری که سران ناتو، چنین مستانه پایکوبی کردند، در نشست سالانه 2016 در ترکیه بود و اصلا شگون نداشت: اردوغان نجاتیافته از کودتا سر ناسازگاری گذاشت، روسیه و متحدانش در جنگ سوریه پیروز شدند و پوتین به اوکراین لشکر کشید.
امروز روی کاغذ، ناتو با اضافه شدن سوئد و فنلاند، کمربند سراسری شرقیاش را از بالا تا پایین اروپا در مقابل خرس سیبری خشمگین مستحکم ساخته و چشمانداز موفقی برای توسعه جناح شرقی با نفوذ به حیاط خلوتهای سابق روسها در شرق اروپا و قفقاز دارد ولی در عمل، جنازه نیمهجان اوکراین زیر چنگال روسیه مقتدر جلوی چشم آنهاست و خوره فاشیسم در سراسر قلمروی لیبرال به جانشان افتاده که به نوبه خود رشد دیگر گونههای رادیکالیسم قومیتی و مذهبی را دامن میزند. آخرین نمونهها گسترش موج یهودیستیزی و همچنین ظهور فرقه سلفی جدیدی است که ارزشهای نازی را سرلوحه خود قرار داده است. با این اوصاف در داخل «اتحادیه اروپایی» این عنوان رسمی سرابی بیش نیست. در چنین شرایطی با توجه به حضور مستقیم نظامی و امنیتی آمریکاییها در اروپای شرقی و مدیترانهای، نقش رهبری آلمان و فرانسه هم در اتحادیه و طبیعتا در چارچوب ناتو زیر سوال رفته است. این است که آنها به دنبال جبران مافات هستند. کافی است در اخباری که این روزها از رم، پاریس و برلین به گوش میرسد و حتی پیش از دوباره روی کار آمدن مفروض دونالد ترامپ در کاخ سفید، احتمال تشکیل ارتش متحد اروپا به جای ناتو را زمزمه میکنند، دقیق شویم.
از زمستان گذشته که آنتونیو تاجانی، وزیر خارجه دولت راستگرای ایتالیا در مصاحبه با روزنامه لا استامپا، صریحا خواستار تشکیل ارتش اتحادیه اروپایی به منظور حفظ صلح و جلوگیری از جنگ شد، حنای ناتو در محافل سیاسی اروپای غربی - البته جز بریتانیا - چنان رنگ باخته که رفته رفته شاهد شکسته شدن سکوت رسانههای اروپای به اصطلاح آزاد درباره ماهیت آمریکایی این سازمان هستیم. بعید است شعارهایی از جنس آنچه بلینکن، وزیر خارجه آمریکا اخیرا در مورد عضویت اوکراین در ناتو سر داد، باعث شود افکار عمومی اروپایی، بدبینی کاملا منطقی خود درباره کارآیی ناتو در راستای اهداف اعلامیاش یعنی «ایجاد بازدارندگی در مقابل حمله خارجی و حفظ صلح در پهنه اروپا در کنار تامین امنیت حداکثری در این قاره» را کنار بگذارند.
ادعای وزیر خارجه دولت بایدن چنان پوچ است که حتی اصول خود ناتو را زیر سوال میبرد؛ یعنی هر کشوری که میخواهد عضو این پیمان امنیت جمعی شود، باید شاخصههای مناسب امنیتی و نظامی داشته باشد. اوکراین ورشکسته و تحت اشغال روسیه با ارتش فروپاشیدهاش، همین حالا که عضو ناتو نیست، هزینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سنگینی روی دست اعضا گذاشته و رسما از آنها باج میگیرد.
طبیعی است باند مافیایی دستنشانده واشنگتن در کییف، در صورت عضویت رسمی در ناتو، تبدیل به ولینعمت کشورهای اتحادیه اروپایی خواهد شد و این برای آنها قابل تحمل نیست. فئودور لوکیانف، مدیر هیاترئیسه شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه در مقالهای که اخیرا در تارنمای روسیه در امور جهانی منتشر کرده، با اشاره به خلق و خوی پیچیده هیاتهای حاکمه آمریکایی و اروپایی، این نکته را مطرح میکند که بختک بازگشت ترامپ که به جان ناتو افتاده، در اصل کابوسی است که ریشه در تناقضات ساختاری حاکمیت در ۲ سوی آتلانتیک دارد.
او مینویسد: در داخل ناتو، اکنون تصور میشود منبع اصلی خطر نه یک دشمن (روسیه) بلکه یک متحد اصلی (ایالات متحده) است. کشمکشهای سیاسی داخلی آمریکا - که قربانی اصلی آن تاکنون کمکهای نظامی به اوکراین بوده است - و احتمال بازگشت ترامپ به کاخ سفید، کشورهای اروپای غربی را وادار میکند امری غیرقابل تصور را در نظر بگیرند: آیا ایالات متحده ناتو را به کلی کنار میگذارد و اولویتهای خود را تغییر میدهد؟ به هر حال، کاهش علاقه واشنگتن به دنیای قدیم ناهنجاری مختص ترامپیسم نیست، بلکه روندی ثابت از ابتدای قرن حاضر است، حتی اگر این رئیسجمهور سابق مریخی آمریکا بخواهد از ناتو کنارهگیری کند به اختیار خودش نیست. ترامپ عموما بر چیز دیگری متمرکز است یعنی از دیدگاه او، هر راهبرد کلان باید به عنوان تعرفه خدمات، پول، ترجیحا به معنای واقعی کلمه را به همراه داشته باشد. از این رو او از ناتو و متحدان آسیای شرقی میخواهد بیشتر برای دفاع خود هزینه کنند تا آمریکاییها از این طریق بار بودجه دولت خود را کاهش دهند».
واقعیت این است که تضاد بین ماهیت آتلانتیکی - به مفهوم ژئوپلیتیک اقیانوس اطلسی کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی- و ماهیت فراقارهای اهداف ناتو همواره حلنشده باقی ماند.
در عین حال دنیای ما دیگر دنیای دهه ۱۹۹۰ یعنی ماه عسل ناتو نیست. در دوران اوج جهانیسازی، احساس میشد مهمترین ابزارها نظامی نیستند و ابزارهای نفوذ اقتصادی و اجتماعی به مراتب مولدترند. حالا اما صحنه جهانی به سمت نظامیسازی و تشدید درگیریهای بزرگ میرود.
آمریکا، چین را رقیب راهبردی خود برمیشمارد و این مستلزم جهانی شدن ناتو و گسترش عملیاتهای فراتر از حوزه اقیانوس اطلس است. در مقابل اروپای غربی همچنان چین را به عنوان یک شریک سودمند و نه یک تهدید نگاه میکند و رفتن ناتو به آسیا در چارچوب یک موضع مشترک با آمریکا، اتحادیه اروپایی را تضعیف میکند.
این بلوک طبق تاریخ و اساسنامه خودش، در خدمت منافع ژئوپلیتیک «غرب جمعی» است در حالی که دنیای یکپارچه بر اساس اصول جهانیسازی لیبرال از بین رفته است. تشکیلات غربی مثل ناتو دیگر نمیتوانند ادعا کنند با دخالت در آسیا به دنبال تامین منافع تمام دنیا هستند.
به این ترتیب ناتو دیگر یک معامله برد - برد بین آمریکا و اروپا نیست بلکه نوعی تعهد بیفایده است که به طلاق منجر میشود.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان و نمایندگان تشکلهای دانشجویی با اشاره به ضرورت تقویت پشتوانه فکری و نظری دانشجویان و ارائه پیشنهادهای گرهگشا بر نقش تشکلهای دانشجویی در جهتدهی به دانشگاه برای تحقق آرمانها تأکید کردند
شروع از دانشگاه
رهبر حکیم انقلاب اسلامی عصر دیروز در دیدار ۵/۲ ساعته با حدود ۳ هزار نفر از دانشجویان و نمایندگان تشکلهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی دانشگاهها، فردای بهتر از امروز را مقصود اصلی کشور و نظام خواندند و با فراخوان دانشجویان و تشکلهای دانشجویی به ارائه راهکارهای نو به نو برای تحقق این هدف اساسی و پیشرفت بدون عقبگرد مادی و معنوی کشور گفتند: تربیت عالم، تولید علم و جهت دادن به این 2 مقوله، ۳ وظیفه اصلی دانشگاه است.
ایشان طبیعت محیط دانشجویی را شاد، زنده، پرهیجان، مطالبهگر و شوقآفرین خواندند و با اشاره به لزوم دنبالگیری مطالب مطرحشده نمایندگان تشکلها در این دیدار گفتند: هر پیشنهادی باید ضمن داشتن عمق تحلیلی و فکری، واقعبینانه و پخته باشد و به گرهگشایی از مشکلات کمک کند.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای در پاسخ به سخن یکی از نمایندگان تشکلها درباره تفاوت دیدگاه ایشان با سال ۸۱ درباره «عدالت» تأکید کردند: تفاوت این است که اصرار بنده بر عدالت بیشتر شده است.
ایشان ماه رمضان امسال را از لحاظ بروز و ظهور جنبههای معنوی در جامعه از جمله رواج جلسات تلاوت، ماهی خوب خواندند و با توصیه به دانشجویان برای حفظ نورانیت و طهارت حاصلشده در این ماه افزودند: راه اصلی تحقق این هدف، پرهیز از گناه است.
رهبر انقلاب اسلامی غفلت از گناه بودن برخی کارها را علت ارتکاب آنها دانستند و گفتند: برخی حرف زدنها و نوشتهها در فضای مجازی که بدون تحقیق و توجه و دقت انجام میشود، مصداق گناه غافلانه است و فرد حتماً باید در درگاه خداوند پاسخگو باشد.
ایشان افزودند: البته به هیچوجه به محافظهکاری، انتقاد نکردن و ایراد نگرفتن توصیه نمیکنم اما باید در هر حرف و عمل خود دقت کافی کنیم.
حضرت آیتالله خامنهای دانشجو را عنصری جوان، پرتوان، پرانگیزه، اهل «علم و فکر و اندیشه» و آیندهدار توصیف کردند و گفتند: با توجه به این خصوصیات از دانشجویان توقع میرود نسبت به آینده، فعال و حساس باشند.
ایشان ایرادات موجود در جامعه و کشور را بسیار بیشتر از مطالب مطرح شده دانشجویان در این دیدار خواندند و افزودند: اگر جامعه دانشجویی با فکر و برنامهریزی، برای آینده کشور یک منظومه کاری و ارزشی تنظیم و راه رفتن به سمت آن را مشخص کند، ۵ سال بعد حتما مشکلات موجود کمتر خواهد بود.
رهبر انقلاب برآورده شدن مطالبی را که در دیدارهای دانشجویی سالهای گذشته بیان کردهاند، از جمله توقعات رهبری از تشکلها برشمردند و گفتند: همانگونه که بارها گفته شد، کار اصلی دانشجو، درس خواندن است اما در کنار آن، نگاه به مردم و جامعه و ارائه راهحل مشکلات جزو وظایف حتمی دانشجویان است.
حضرت آیتالله خامنهای «فردایی بهتر از امروز» را مقصود بزرگ و اصلی کشور و نظام خواندند و تأکید کردند: برای تحقق این هدف اساسی باید آرمانهای مشخصی را تعریف کنیم.
رهبر انقلاب شناخت موقعیت کنونی کشور و نظام را گام اول برای حرکت به سمت آرمانها و تحقق فردای بهتر برشمردند و گفتند: برخیها از این واقعیت تعیینکننده و اصلی غافلند که نظام انقلابی کنونی حاصل سلسله مبارزات دشوار و پیچیده با دوران سیاه طاغوت است.
ایشان افزودند: البته بسیاری از اهداف انقلاب هنوز تحقق نیافته اما توجه مستمر به «انقلابی بودن نظام» و «درک واقعیات دیروز» باید همواره مورد توجه جامعه دانشجویی باشد تا درباره امروز قضاوتی صحیح داشته باشیم.
رهبر انقلاب در تشریح واقعیات نظام فاسد، خائن و وابسته پهلوی گفتند: در آن دوران در رأس کشوری به عظمت ایران، خانوادهای فرومایه و مبتلا به انواع فساد بر مردم حکومت میکرد؛ ضمن اینکه از لحاظ مدیریت جامعه هم استبداد مطلق حاکم بود و برخلاف امروز، مردم حضور و دخالتی در مسائل کشور نداشتند و به حساب نمیآمدند.
دستنشاندگی سیاسی و اطاعت در مقابل بیگانگان در ضمن ظلم و زورگویی به مردم، ریزهخواری پسماندههای فرهنگی غرب، فاصله شدید طبقاتی، بیمعنا بودن عدالت، تبعیض فوقالعاده شدید و ویژهخواری همه مسؤولان و مرتبطان با دربار از دیگر واقعیات قبل از انقلاب بود که حضرت آیتالله خامنهای مورد اشاره قرار دادند.
ایشان افزودند: از لحاظ علمی هم اگرچه استادان خوب و کارآمدی در دانشگاهها بودند اما فرآوردههای علمی، صنعتی و فناوری قابل اتکایی در دانشگاهها حاصل نمیشد و تصور غلط ناتوانی ایرانیجماعت در دستیابی به مرزهای علم جهانی جزو مسلمات ذهنی حاکمان دوران طاغوت بود.
حضرت آیتالله خامنهای از لحاظ هویت جمعی، ایران دوران پهلوی را از اقمار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیگانگان خواندند و با شرمآور خواندن آن وضعیت گفتند: مبارزه با آن واقعیت بسیار تلخ از اوایل دهه ۲۰ با حضور صاحبان افکار مختلف آغاز شد که اوج آن نهضت ملی کردن نفت بود که آن هم با کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد و با عاملیت اراذل و اوباش شکست خورد که شکست نهضت ملی با کودتای اراذل و اوباش در واقع تحقیر ملت ایران بود.
حضرت آیتالله خامنهای شکل تکاملیافته این مبارزات را مبارزه مردم به پیشرانی علمای دینی و رهبری امام بزرگوار علیه رژیم طاغوت خواندند و گفتند: امام در قالب یک حرکت دینی و ملی مردم را بسیج کرد و انقلاب اینگونه به وجود آمد که این، شناسنامه تاریخی ملت ایران است.
ایشان متن انقلاب را جمهوریت و اسلامیت دانستند و با اشاره به رأی تقریباً همه مردم حتی غیرمعتقدان به اسلام به جمهوری اسلامی خاطرنشان کردند: در همان زمان شبهاتی درباره امکان سازگاری مردمسالاری و رأی مردم با چارچوب اسلام مطرح شد که حقوقدانان برجسته پاسخهای روشنی به این شبهات دادند.
رهبر انقلاب گفتند: آرمانهای جمهوری اسلامی ذیل ۲ عنوان کلی خلاصه میشود: «اداره کشور به شیوه اسلامی» و «ارائه الگویی به مردم جهان برای اداره خوب یک کشور» که شما دانشجویان در محافل و نشستهای فکری و مطالعاتی و ارتباطات با صاحبنظران معتقد به انقلاب باید برای نو به نو شدن راههای تحقق این 2 عنوان کار و تلاش کنید.
ایشان شاخصهای اداره کشور به شیوه اسلامی را در بیانات نهجالبلاغه همچون فرمان امیرالمؤمنین به مالک اشتر متبلور دانستند و افزودند: اداره کشور به شیوه اسلامی یعنی قرار گرفتن در مسیر پیشرفت مادی و معنوی بیوقفه و بدون عقبگرد.
حضرت آیتالله خامنهای رفاه عمومی، امنیت جسمی و اخلاقی، پیشرفت علمی، گسترش سلامت، جوان نگه داشتن جمعیت، انواع سازندگیها و نوآوریها و عدالت را از سرفصلهای اصلی پیشرفت مادی برشمردند و گفتند: عدالت که باید درست فهمیده شود به معنی نفی فاصله طبقاتی در استفاده از فرصتهای عمومی و قرار دادن مساوی فرصتها در دسترس مردم است، چرا که ایجاد امتیاز خاص در استفاده از فرصتها، ظلم و خلاف عدالت است.
ایشان انتشار مطلب در فضای مجازی علیه افرادی را که به هر دلیلی فرصت پاسخ نداشته باشند، نمونهای از نبود فرصت برابر و به همین دلیل ضدعدالت خواندند و افزودند: عدالت فقط در مسائل مالی نیست، بلکه در مسائل آبرویی، شغلی و حیثیتی هم باید رعایت شود.
رهبر انقلاب همچنین اخلاق، دینداری، تعاون، سبک زندگی اسلامی و ایثار و مجاهدت را از جمله سرفصلهای پیشرفت معنوی برشمردند و گفتند: تحقق همه این مؤلفهها و سرفصلهای مادی و معنوی نیازمند برنامهریزی و فکر و نظریه نو و به روز است که جامعه دانشجویی باید در کنار دغدغهمندی و مطالبهگریهای خود، در این زمینه کار و تلاش مداوم کند.
ایشان آرمان دوم جمهوری اسلامی یعنی ارائه الگوی کشورداری به دنیا را در واقع دلسوزی و خیرخواهی برای مردم دنیا دانستند و گفتند: این آرمان در برخی ابعاد تا حدودی محقق شده و بسیاری از حوادثی که شما جوانان را به هیجان میآورد و در سطح منطقه و دنیا به آنها افتخار میکنید، مربوط به کشور و جامعه و انقلاب شماست.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از بیاناتشان، دانش را رکن اصلی دانشگاه خواندند و با تأکید بر ۳ وظیفه اصلی دانشگاه یعنی «تربیت عالم»، «تولید علم» و «جهت دادن به تربیت عالم و تولید علم» گفتند: دانشگاههای دنیا در وظیفه سوم یعنی جهت دادن به تربیت عالم و تولید علم دچار مشکل هستند و به همین علت محصولات آنها ابزار دست قدرتهای استکباری و صهیونیستی میشود.
ایشان با تأکید بر ضرورت توجه همه ارکان دانشگاه از جمله مدیران، استادان، دانشجویان و متون درسی به این ۳ وظیفه مهم، بخش مهمی از اعتبار جهانی ایران را مرهون پیشرفتهای علمی و فناوری کشور دانستند و افزودند: باید با حفظ این اعتبار، کشور را از لحاظ علمی غنی کنیم که البته قدرتهای استکباری این قدرت و اعتبار را برای ایران نمیپسندند.
رهبر انقلاب در بخش پایانی بیاناتشان، در بیان چند توصیه به تشکلهای دانشجویی، انتظارات از تشکلها را بسیار زیاد خواندند و گفتند: تشکلهای دانشجویی باید بویژه در محیط دانشجویی و داخل دانشگاه اثرگذار باشند، در حالی که این اثرگذاری اکنون دیده نمیشود یا اندک است.
ایشان با اشاره به وجود تلاشهایی در دانشگاهها برای اینکه دانشجوی ایرانی، تشخص خود را در دنبالهروی از غرب بداند، خاطرنشان کردند: تشکلهای دانشجویی باید در مقابل این تلاشها فعالانه بایستند.
رهبر انقلاب اعضای تشکلهای دانشجویی را به تقویت پشتوانههای فکری و نظری توصیه کردند و گفتند: بدون پشتوانه قوی فکری نمیتوان تفکر انقلابی را گسترش داد، ضمن اینکه ممکن است بر اثر این ضعف، خود تشکلها تحلیل بروند که در مواردی نیز این اتفاق افتاده و زیر عنوان اسلام، بر خلاف فکر اسلامی، کار و اطلاعیه داده شده است.
ایشان با انتقاد از کمرنگ بودن پیشرفتهای کشور در ذهن و مواضع دانشجویان، خطاب به آنها تأکید کردند: ضمن داشتن نگاه نقادانه، نگاه سرافرازانه هم در قبال پیشرفتهای پرشمار بخشهای مختلف کشور داشته باشید و به این پیشرفتها افتخار کنید.
حضرت آیتالله خامنهای تشکلهای دانشجویی را از فرصتهای بزرگ کشور خواندند و گفتند: اختلاف نظر و اختلاف مشی بین تشکلها اشکالی ندارد اما همچنان که در ابتدای سال تأکید و تکرار کردم، اختلاف نظری و فکری نباید در هیچ سطحی از جامعه و دستگاهها به دعوا و گریبانگیری منجر شود.
در ابتدای این دیدار ۶ نفر از نمایندگان تشکلهای دانشجویی، آقایان حامد عبدالحسینی از اتحادیه مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، امیرحسین سیدرحیمزاده از جنبش عدالتخواه دانشجویی، حسین قنواتی از اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل، محمدمهدی احمدی از اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و پوریا عصار از بسیج دانشجویی و خانم فاطمهسادات هوشمندمیرحسینی از اتحادیه دفتر تحکیم وحدت به بیان دیدگاهها، انتقادات و پیشنهادهای خود درباره مسائل کشور پرداختند.
گره خوردن افزایش سرمایههای اجتماعی به رفع دغدغههای معیشتی و رفاهی، لزوم تسهیل نقشآفرینی مردم و کاهش تصدیگری دولت، انتقاد از روند کاهش ارزش پول ملی، انتظار مردم از قوای سهگانه به منظور ایجاد تحول اقتصادی، ضرورت بازتبیین جایگاه عدالت در میان اولویتهای کشور، ضرورت ترمیم شکافهای اجتماعی با نقشآفرینی محوری رسانه ملی، انتقاد از تعلل در پیشبرد کلانپروژههای ملی اقتصادی از جمله طرح توسعه سواحل مکران، ضرورت تقویت تحزب و سیاستورزی تشکیلاتی به منظور تقویت مشارکت، انتقاد از عدم افزایش مطلوب دستمزد کارگران، ضرورت ضابطهمندی همه نهادها و دستگاهها، حمایت جدی از نخبگان و اصلاح روند جذب اساتید در دانشگاهها، فهم درست سیاستگذاران از توانمندی زنان و ضرورت استفاده از پیشران عظیم عاملیت زن مسلمان ایرانی در مسائل گوناگون کشور، ضرورت پیگیری مجدانه عدالت آموزشی، حمایت از مردم مظلوم غزه و انتقاد از مواضع منفعل حکام اسلامی - عربی و عدم اتحاد مطلوب جهان اسلام در برابر نسلکشی در غزه، از جمله مواردی بود که نمایندگان تشکلهای دانشجویی در دیدار با حضرت آیتالله خامنهای مطرح کردند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|