|
نگاهی به مناظره هریس و ترامپ در فیلادلفیا
بدون برنده!
در فضای آشوبناک گذار نظم جهانی نه ترامپ و نه هریس نتوانستند نقش منجی آمریکا را ایفا کنند
علیرضا حجتی: چه کسی برنده مناظره هریس - ترامپ در فیلادلفیا بود؟ هیچکس نمیداند!
کمپین هرکدام از نامزدها مناظره را رضایتبخش میخوانند، نتایج متفاوت نظرسنجیها هم به این آشفتگی دامن زد. نظرسنجی «سیانان» دموکرات، هریس را برنده مطلق میخواند اما خروجی نظرسنجی فاکسنیوز جمهوریخواه گویای پیروزی ترامپ در این کارزار است.
حتی نظرسنجیهای انتخاباتی آمریکا هم به تبع فضای سیاسی و اجتماعی دوقطبی شده است. به هرحال همه چیز در آمریکای امروز ظاهرا فقط با یک «دوالیته» قابل توصیف و امکانپذیر است.
مناظره سهشنبه شب، «مناظره نمادینها» بود. مبارزه تلویزیونی کاملا هریس و دونالد ترامپ در «مرکز قانون اساسی ملی» شهر فیلادلفیا در ایالت پنسیلوانیا برگزار شد که موزهای است که موضوع فعالیت آن دموکراسی در آمریکاست. این صحنهآرایی پیامی واضح داشت که دموکراسی آمریکایی دیگر به موزه تعلق دارد!
چیزی هم که در طول مناظره هرگز مشاهده نشد، نشانهای ولو کوچک از دموکراسی بود و اوضاع با زیادهخواهی ترامپ و هریس برای قبضه کردن اوضاع به نفع حزب خودی همراه بود که هر بینندهای به این نتیجه میرسید که در آینده آمریکا چیزی که جایی ندارد، دموکراسی و تحمل ایده دیگری است.
وجه نمادین دیگر ایالت محل برگزاری مناظره بود. فیلادلفیای پنسیلوانیا مکانی است که اعلامیه استقلال ۱۷۷۶ در «سالن استقلال» این شهر امضا شد؛ فیلادلفیایی که میزبان اعلامیه استقلال آمریکا بود و شهر دیگر پنسیلوانیا، یعنی گتیسبورگ که میزبان پایان جنگ داخلی (American Civil War) بود.
بویژه اینکه در روزهایی که بعد از 159 سال، دوباره زمزمههای جنگ داخلی در آمریکا دیگر فقط یک زمزمه نیست، شاید به همین خاطر بود که ۲ ماه قبل در همین ایالت (پنسیلوانیا) تلاش شد موسس ترامپیسم و محرک جنگ داخلی و عامل ۶ ژانویه ترور شود!
تقارن این مناظره با سالروز «11 سپتامبر» به عنوان اتفاقی که آغازگر سقوط نقش جهانی آمریکا در پساجنگسرد بود احتمالا برای آمریکاییها وجهی آیکونیک ساخت؛ چه اینکه فاتح جنگ سرد امروز در ساختارها و هنجارهای بینالمللی رو به اضمحلال بوده و دیگر پلیس جهان نیست. اما از همه نمادینتر، حضور 2 نامزدی در عرصه انتخابات است که نماد افول آمریکا هستند. نه هریس و نه ترامپ، منجیانی نیستند که ایالات کمتر متحده آمریکا در عصر آشوبناک گذار نظم جهانی به آنها نیاز دارد. به هر ترتیب برای ارزیابی پیروز نبرد هریس-ترامپ از قاب جادویی باید به تاریخ مناظرات تلویزیونی آمریکا سفر کرد. وقتی صحبت از مناظرههای تلویزیونی میشود «دوربینها پادشاه هستند». این عبارت یک اصل خدشهناپذیر در تاریخ سیاسی و انتخاباتی ایالات متحده آمریکا تا همین امروز بوده است. کم نبودهاند مناظرههایی که به تنهایی سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را رقم زدهاند، یا کاندیداهایی را تا کاخ سفید برکشاندهاند یا تبدیل به پرتگاهی برای کاندیدای شکست خورده شدهاند. آخرین قربانی مناظره، جو بایدن رئیسجمهور مستقر بود که عملکرد فاجعهبارش در مناظره با ترامپ بهانه کافی را به دموکراتها برای انصرافش از گردونه رقابت با ترامپ فراهم کرد تا LBG Moment (انصراف لیندون بیجانسون رئیسجمهور مستقر آمریکا از رقابتها در سال 1968) بار دیگر در تاریخ سیاسی ایالات متحده تکرار شود. یا سال 1976 جرالد فورد هرگز فکر نمیکرد گاف او در مناظرات نسخه او را بپیچد زمانی که او گفت شوروی هرگز در اروپای شرقی تسلط ندارد و در دوران ریاستجمهوریاش هرگز تسلط نخواهد پیدا کرد! یا پاسخ دلسردکننده مایکل دوکاکیس کاندیدای دموکرات 1984 که از او پرسیده شد اگر به زن او تجاوز و سپس کشته شود باز هم با مجازات اعدام مخالفت میکند، رونالد ریگان را پیروز این نبرد کرد. دوکاکیس بعدها اعتراف کرد باید آن لحظه میگفته که همسرش با ارزشترین چیزی بوده است که در این دنیا دارد.
در طرف مقابل، سرخوردگی آمریکاییها از جنگ ویتنام به جیمی کارتر کمک کرد با عنصر ناشناخته بودن سیاستهایش برای مردم در برابر رقیبش که وارث آن باتلاق بود مناظرات تلویزیونی را مال خود کند. جان اف کندی، باراک اوباما و بیل کلینتون از دیگر روسای جمهوری در آمریکا بودند که توانستند با تکیه بر ارائه یک «تصویر متفاوت» یا سخنوری منحصربهفرد و البته با استفاده از اشتباهات رقیب، بر برداشت عمومی تاثیر مثبتی بگذارند. مناظرات آنقدر مهم هستند که در دهه 60 و 70 میلادی 14 سال بساط آنها از رقابتهای ریاستجمهوری جمع شد. بعد از پیروزی جان اف کندی در نخستین مناظره در تاریخ آمریکا در سال 1960، لیندون جانسون به عنوان جایگزین کندی به دلیل وضعیت مساعدی که در افکار عمومی و برتری قابل توجه در نظرسنجیها داشت دلیلی برای به چالش کشاندن خود توسط سناتور بری گلدواتر نمیدید. در سالهای 1968 و 1972 هم ریچارد نیکسون هیچ علاقهای به تکرار تجربه تلخ خود از مناظره سال 1960 با کندی و شکست از او نداشت. به همین خاطر کاملا هریس و دونالد ترامپ سهشنبه شب بیش از هر مسالهای تلاش کردند پیام اشتباهی صادر نکنند. مناظره سهشنبه برای دونالد ترامپ مساله غامضی نبود. میلیاردر نیویورکی با 7 بار حضور در مناظرههای ریاستجمهوری صاحب یک رکورد در میان روسای جمهور آمریکا شد. نخستین آنها در سال ۲۰۱۶ مقابل هیلاری کلینتون و آخرین آنها قبل از هریس ماه ژوئن گذشته برابر جو بایدن بود.
ترامپ به دلیل سابقهاش در اجرای تلویزیونی، اصطلاحا قاب را میشناسد. وی در لحظات اولیه ترورش، حواسش به تصویری که از او ثبت میشود بود و اکتی از خود بروز داد که یک قاب تاریخی و ماندگار از او خلق کرد. شاید به همین خاطر باید او را یک قدم از رقیب دموکراتش جلوتر دانست، به خصوص اگر قرار بر برگزاری مناظرهای دیگر باشد.این موضوع که ترامپ اعتماد به نفس بیشتری از هریس در مقابل دوربینهایی که روزگاری فورد، کارتر و بایدن را به زیر کشیدند داشت به طور کامل مشخص بود. مشکل رئیسجمهور سابق به این برمی گردد که فاقد خلاقیت و طراحی جدید برای مناظرات خود است، او فدر مناظره به طور کامل در چرخش میان ترامپ 2016 مقابل هیلاری کلینتون و ترامپ 2020 مقابل بایدن بود. موضوع مناظره برای کاملا هریس متفاوت بود و او بر خلاف ترامپ قدم به نخستین مناظره انتخاباتی میگذاشت. شاید صدای لرزان و هراس اولیهاش در مواجهه با ترامپ ناشی از این عدم اطمینان هریس بود که باید خودش را جدیتر اثبات کند. مناظره برای کاملا هریس یک وضعیت پارادوکسیکال خلق کرد. از یک طرف فاصله اندکی که در نظرسنجیها او را از ترامپ پیش انداخته، حاشیه امنی را برای تثبیت این فاصله نه چندان مطمئن با رقیب خود ایجاد کرده است اما از طرفی خوب میدانست که در افکار عمومی آمریکاییها او شخصی است که آمادگی ریاستجمهوری را ندارد و باید در مناظره این نقیصه را پوشش دهد و این انگاره را از بین ببرد. هریس همچنین باید نقاط ضعفی را که پیشتر در تلویزیون نشان داده است، جبران کند، از جمله مصاحبه او به عنوان معاون رئیسجمهور با لستر هولت در سال 2021 و اجرای مشکلساز او در مناظرههای مقدماتی 2019. ویژگی مثبت هریس، انگیزه و اشتیاق او در طمع ریاستجمهوری به عنوان فرصتی است که شاید هیچگاه نصیبش نشود. او به واسطه مشاغل خود در دادستانی آمریکا به زیرسیستمهای اجتماعی ایالات متحده به طور کامل مسلط است. کاملا به عنوان فرزند یک مهاجر و به عنوان کسی که میتواند نخستین رئیسجمهور زن تاریخ آمریکا لقب بگیرد آنتیتز ترامپیسم آمریکایی است. او همه چیزهایی است که بنیانهای ترامپیسم آن را نفی میکند و همچنین همه ظرفیت ساختار سیاسی آمریکا برای ریکاوری برند رویای آمریکایی و ارزشهای لیبرالیسم است. آیا او میتواند این ظرفیت را نمایندگی کند؟
با این همه، شاید ایدههایی که ترامپ در شعار بازگردان عظمت به آمریکا میگوید برای مردمی که با راهبرد انزواگرایی بیشتر زیستهاند تا دخالت آمریکا در مسائل جهانی، آشناتر به نظر میرسد. نباید فراموش کرد تا پایان جنگ دوم جهانی، راضی کردن افکار عمومی و کنگره آمریکا برای حضور آمریکا در ورای قاره یکی از سختترین کارهای روسای جمهور این کشور بوده است. به عنوان نمونه در سیاست خارجی، ترامپ درباره جنگ اوکراین از کلیدواژه «توقف جنگ» استفاده میکند، در برابر راهبرد هریس و دموکراتها که از لزوم شکست روسیه میگویند و برای آمریکاییها شاید ایده اولی آورده بهتری داشته باشد. در حال حاضر اقتصاد آسیبدیده زمان کرونا چشم اسفندیار دونالد ترامپ و بهبود نسبی اقتصاد در دولت بایدن برگ برنده دموکراتهاست. به هر حال نبرد نهایی در یک جمله است: آمریکا باید به عقب بازگردد یا آنطور که دموکراتها عقیده دارند به عقب بازنگردند؟
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از اکران فیلم پرسروصدای «پروندههای بیبی» در فستیوال سینمایی تورنتو
فساد، قدرت جنایت
گروه فرهنگ و هنر: در حالی چهلونهمین فستیوال تورنتو فردا پس از 10 روز اکران بیش از 400 فیلم از سراسر دنیا به کار خود پایان میدهد که برخلاف سال گذشته که اغلب ستارههای مطرح سینمای جهان آن را تحریم کرده بودند، امسال با حضور چهرههایی چون آلیشیا ویکاندر، لوپیتا نیونگو، استیو کوگان، رالف فاینس، جنیفر لوپز، سلما هایک و لیلی جیمز، کار خود را از 5 سپتامبر با بیش از 40 سالن سینما در مناطق مرکزی تورنتو آغاز کرده بود.
فستیوال تورنتو 2024 را باید یکی از مهمترین و جنجالیترین دورهها طی 5 دهه برگزاری این رویداد مهم سینمایی دانست، دورهای که با وجود فشارهای همهجانبه، با حضور بیش از 20 هزار منتقد و هنرمند از سراسر دنیا شامگاه دوشنبه 10 سپتامبر شاهد اکران یک مستند پرسروصدا برای نخستینبار بود؛ مستندی که حتی تا دقایقی پیش از اکران نیز همچنان مشخص نبود آیا رنگ پرده را میبیند یا خیر اما در نهایت در «پرنس ولز تورنتو» که یکی از بزرگترین و مجهزترین سالنهای سینمای کانادا به شمار میرود، در میان استقبال غیرمنتظره منتقدان و کارشناسان سینما روی پرده رفت تا دوره چهلونهم را به یکی از خاصترین و متفاوتترین ادوار تاریخ این فستیوال سینمایی بدل کند.
مستند پرسروصدای «پروندههای بیبی» به کارگردانی الکسیس بلوم و تهیهکنندگی الکس گیبنی که نخستین اکران خود را در این فستیوال تجربه کرد، با نگاهی انتقادی به سیاستها و عملکرد نخستوزیر رژیم صهیونیستی، از فساد گسترده بنیامین نتانیاهو پرده برمیدارد و با ویدئوهایی اختصاصی که تاکنون در هیچ جا به نمایش درنیامده، برای نخستینبار نه تنها صحنههایی از بازجویی بنیامین نتانیاهو را به تصویر میکشد، بلکه به صراحت نشان میدهد اساسا جنایات انجامشده در غزه طی 344 روز با 41 هزار شهید و 100 هزار زخمی، صرفا در جهت منافع شخصی نتانیاهو و برای فرار از اجرای حکم مربوط به فسادهای گستردهاش بوده است؛ فساد موسوم به «۱۰۰۰» شامل دریافت حدود ۳۰۰ هزار دلار رشوه به عنوان هدیه از سرمایهداران یهودی، فساد «۲۰۰۰» شامل زد و بند با «ارنون موزس» صاحب امتیاز روزنامه معروف «یدیعوت آحارانوت» و انتشار گزارشها و اخبار مثبت از او و زیر فشار قرار دادن رقبایش، فساد «۳۰۰۰» که به عنوان پرسروصداترین فساد بیبی نیز معروف شد، شامل خرید ۳ زیردریایی از آلمان در سال ۱۳۹۵ و فساد «۴۰۰۰» که به مساله زد و بند نخستوزیر رژیم صهیونیستی با مالک شرکت مخابراتی «بیزک» که صاحب امتیاز پایگاه خبری «واللا» نیز هست و موضوع میلیونها دلار تسهیلات در ازای حمایت رسانهای از خود و خانوادهاش میپردازد.
در این میان تلاشها برای جلوگیری از اکران آن از سوی نخستوزیر رژیم صهیونیستی تا آخرین لحظات ادامه داشت اما در نهایت با رای دادگاهی در اورشلیم، اکران آن در فستیوال تورنتو تایید شد تا بسیاری از منتقدان و کارشناسان سینما شاهد این مستند باشند.
کارگردان این مستند پیش از شروع فستیوال در گفتوگویی اظهار داشت: «میدانیم اکران این فیلم در سرزمینهای اشغالی (اسرائیل) ممنوع خواهد شد به همین جهت اصرار داشتیم این فیلم در فستیوال تورنتو اکران شود تا آغازی بر پخش جهانی آن باشد و همه مردم دنیا این مستند را ببینند و به همین دلیل تدوین کار را زود به پایان بردیم تا فیلم آماده نمایش در این فستیوال بزرگ شود».
شاید یکی از برگهای برنده این مستند وجود ویدئوهایی است که از ۳ جلسه بازجویی بنیامین نتانیاهو در اواخر سال 2023 در اختیار گیبنی، تهیهکننده مستند قرار گرفته است؛ جلسات بازجوییای که در نهایت منجر به ارائه کیفرخواست علیه نتانیاهو در سال ۲۰۱۹ شد.
خبرگزاری NPR پیرامون ویدئوهای منحصر به فردی که در این مستند استفاده شده، چنین نوشت: در این ویدئوها نتانیاهو در حال بازجویی دیده میشود و انکار میکند که هدایای گرانقیمت را از طرفداران ثروتمندش از جمله آرنون میلچان، تهیهکننده هالیوود و شلدون ادلسون، غول کازینوی لاسوگاس پذیرفته است. بازجویی پلیس از میلچان، ادلسون و همچنین سارا، همسر نتانیاهو و پسر ارشدش وییایر نیز در این مستند جا گرفته است.
در ویدئویی که در این مستند نشان داده شده، نتانیاهو روبهروی ۳ بازجو نشسته و به پرسشهایی درباره اینکه آیا به دوستانش فشار آورده تا به او شامپاین درجه یک و سیگارهای درجه یک (جعبهای ۱۰۰۰ دلاری) هدیه بدهند و اینکه آیا میدانسته همسرش یک دستبند جواهر ۴۲ هزار دلاری به عنوان هدیه از میلچان دریافت کرده، چنین پاسخ میدهد: «یادم نیست». در ادامه فیلم، دوستان نتانیاهو به پرسش درباره صداقت او در بازجویی، به حافظه حیرتآور وی در به یاد داشتن اسامی و جزئیات اشاره میکنند تا به طور ضمنی پاسخ پرسش را داده باشند.
در این مستند الکسیس بلوم با دراکر، روزنامهنگار شاخص و همچنین دیگر شخصیتهای برجسته این رژیم که مخالف سیاستهای راستگرایانه نتانیاهو هستند به گفتوگو مینشیند. همچنین اعضای خانواده نخستوزیر و حتی یک دوست قدیمی که اکنون به منتقد نتانیاهو تبدیل شده هم در این مصاحبهها حضور دارند. این کارشناسان نهتنها نتانیاهو را به فساد فاحش متهم میکنند، بلکه معتقدند وی اصلاحات بسیار بحثبرانگیزی را در قوهقضائیه رژیم صهیونیستی انجام داده تا بتواند با این تغییرات از اعمال عدالت فرار کند. بر مبنای این گفتوگوها، اعتراضهای گسترده عمومی به اصلاحات قضایی پیشنهادی، عامل مهمی بود که این رژیم را در برابر حمله حماس در ۷ اکتبر آسیبپذیر کرد.
آنطور که وبسایت جشنواره تورنتو نوشته است، الکسیس بلوم، کارگردان مستند طی سخنانی پیش از اکران فیلم به مخاطبان حاضر در سالن درباره این مستند گفت: «من با افراد بسیار نزدیک به نتانیاهو، روسای سابق ستاد او و روسای سابق شینبت (سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی) ساعتها صحبت کردم. چندینبار آنها گفتند کارهای او وحشتناک است. او خیلی ناصادق است».
بلوم همچنین ادامه داد: «آنها آنقدر از عدم صداقت نتانیاهو به عنوان یک شخص و یک مقام مسؤول ناراضی بودند که با وی در هتل کینگ دیوید اورشلیم نشستند و ۳ ساعت صحبت کردند اما در ملأعام چیزی نگفتند». این سخنان کارگردان با تشویق بسیار تماشاگران همراه شد.
تام پاورز، مدیر بخش مستند جشنواره تورنتو نیز در نشست خبری که پس از اکران فیلم برگزار شد، با اشاره به فساد گسترده نخستوزیر رژیم صهیونیستی و متزلزل شدن جایگاه این رژیم در دنیا گفت: «در ۸ سال گذشته، بنیامین نتانیاهو به اتهام فساد تحت بازجویی مقامات اسرائیلی بوده است. تلاشهای او برای پرهیز از رسیدگی قانونی، ثبات اسرائیل و امور جهانی را متزلزل کرده است. این مستند براساس پروندههای نتانیاهو و افشاگری دراکر بر اساس فیلمهای فاششده و مصاحبههای جدید با شخصیتهای کلیدی رژیم صهیونیستی، از جمله ایهود اولمرت، نخستوزیر سابق، نیر هفتز، سخنگوی سابق نتانیاهو، آمی آیالون، رهبر سابق شینبت و راویو روزنامهنگار محقق ساخته شده است.
این فیلم جزئیات پروندههای فسادی است که منجر به متهم شدن نتانیاهو به نقض اعتماد، رشوه و کلاهبرداری در سال 2019 شد.
در گذشته رهبران اسرائیلی که متهم به فساد بودند، استعفا کردند اما نتانیاهو با ایجاد اتحاد با راستگرایان سرسخت که اکنون وزرای کابینهاش هستند، قدرت را حفظ کرد. نتانیاهو تلاش کرد کنترل بیشتری بر دادگاه عالی اسرائیل در دست گیرد که به اعتراضات خیابانی گسترده از ژانویه تا اکتبر 2023 منجر شد.
بسیاری از اسرائیلیها بر این باور بودند تلاشهای نتانیاهو برای به تأخیر انداختن محاکمهاش برای درک رویدادهای اخیر بسیار مهم و کلیدی است! موافقت ضمنی او با گسترش شهرکسازیهای یهودی در کرانه باختری، سیاست بحثبرانگیز او در مذاکرات مربوط به اسرا و تصمیمهای نظامی که وضعیتی را ایجاد کرد که دبیر کل سازمان ملل آن را یک لکه اخلاقی برای همه ما دانست.
بلوم و گیبنی حتی تا چند روز قبل از جشنواره، مشغول تدوین فیلم بودند در نهایت به فستیوال TIFF آوردند، فیلمی که با وجود فشارهای بسیار اکران شد و این یک تجربه تماشای فراموشنشدنی در فستیوال خواهد بود.
اما براستی چرا نخستوزیر رژیم صهیونیستی برای عدم اکران این فیلم به این میزان پافشاری دارد؟
طبیعی است این مستند که توسط یک یهودی که هیچ نسبتی با جریان مقاومت ندارد ساخته شده، به یکی از مهمترین چالشهای موجود برای حاکمان رژیم صهونیستی بدل خواهد شد؛ مستندی که همانطور که در ابتدای این گزارش اشاره شد، پرده از فسادهای گسترده نخستوزیر رژیم صهیونیستی برمیدارد و نشان میدهد چگونه او تلاش دارد با شعلهور کردن آتش جنگ و به راه انداختن بیسابقهترین جنایت قرن 21 منافع شخصی خود را تامین کند.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
زخم کاری حزبالله به اسرائیل
محمدعلی حسننیا: خبر مهمی که شاید در روزهای گذشته کمتر به آن توجه شد، مربوط به شبکه خبری المیادین لبنان بود. این شبکه خبری عربی در گزارشی به نقل از منابع اروپایی از موفقیت کامل حمله حزبالله به پایگاه سازمان اطلاعات ارتش رژیم منحوس صهیونیستی خبر داد. در این خبر آمده است که حزبالله لبنان در پاسخ به ترور فرمانده ارشد خود یعنی فؤاد شکر در عملیات اربعین به پایگاه گلیلوت و عین شومیرا حمله کرده است و در نتیجه این حمله 22 نظامی این پایگاهها کشته و 74 نفر زخمی شدهاند. بر کسی پوشیده نیست که پایگاه نظامی گلیلوت قلب تپنده اطلاعاتی ارتش رژیم صهیونیستی و مقر یگان 8200 این رژیم است اما چرا این خبر برای بسیاری از تحلیلگران نظامی و بینالملل دارای اهمیت است؟
1- حزبالله لبنان از زمان عملیات توفان الاقصی عمق و سطح عملیاتی خود علیه اراضی اشغالی فلسطین در شمال را بشدت افزایش داده است. این عملیاتها در حدی بوده که نزدیک به 100 هزار صهیونیست در شمال اراضی اشغالی فلسطین تاکنون آواره هتلها شدهاند. همانطور که نیروهای مقاومت لبنان در عملیات هتلها در دهه 80 میلادی توانستند نیروهای وابسته به رژیم صهیونیستی را در قلب بیروت زمینگیر کنند، اکنون نیز در یک سال اخیر با عملیاتهای پهپادی، اطلاعاتی و نظامی توان نظامی خود را به رخ کشیدهاند.
2- این عملیاتها به حدی برای اسرائیل گران تمام شده است که لیبرمن وزیر اسبق جنگ این رژیم اعلام کرد ما شمال را از دست دادهایم. بیان این نکته خالی از لطف نیست که تلآویو زمانی اجازه عملیات تکنفره در شمال را هم نمیداد، یا آن را با شدیدترین حملات پاسخ میداد. نمونه بارز آن عملیات «آزادی الخلیل» در سال 1982 بود که تا غرب بیروت پیشروی کرد و تا سال 2000 در جنوب لبنان حضور داشت.
3- از سوی دیگر یگان 8200 اسرائیل برای این رژیم یک یگان حیاتی است. هدف قرار گرفتن این یگان و خبر کشته شدن نظامیان و افسران اطلاعاتی حاضر در آن نشان میدهد عمق انتقام حزبالله به شلیک چند موشک و پهپاد نبوده است و عملیات اربعین به کور کردن چشم اسرائیل رسیده است. این خبر بعد از آن منتشر شد که فرمانده یگان 8200 هفته قبل استعفا کرده بود و رژیم صهیونیستی قصد نداشت خبر برکناری تامیر یدعی فرمانده این یگان را به دلیل عملیات اربعین اعلام کند، بنابراین کنار هم گذاشتن پازلهای این موضوع نشان میدهد یدعی به دلیل اهمالکاری در شناسایی مقر این یگان در نزدیکی تلآویو، همچنین تلفات سنگین به آن استعفا کرده است.
4- عملیات اربعین حزبالله چند نکته نظامی و امنیتی را هم پررنگ میکند. اول اینکه مقاومت اسلامی لبنان همانطور که دبیرکل حزبالله عنوان کرد توانایی شناسایی مقرهای جاسوسی اسرائیل را دارد و دیگر به پرتاب راکت یا موشک قناعت نخواهد کرد و سطح عملیات به امنیتی هم ارتقا یافته است.
5- دومین موضوع آن است که حزبالله به جنگ نامتقارن روی آورده است. یعنی با سادهترین اشکال تسلیحات میتواند پیچیدهترین حملات را انجام دهد. البته ناگفته نماند به گفته رویترز، حزبالله مسلحترین نیروی شبهنظامی در جهان است و تجهیزات مقاومت لبنان به بهترین شکل بهکارگیری میشود، به طوری که پایگاههای مرون و گلیلوت در زمره اهداف حزبالله لبنان قرار گرفت.
6- یگان ٨٢٠٠ از بزرگترین یگانهای جاسوسی الکترونیک رژیم صهیونیستی و ستون فقرات جاسوسی الکترونیک این رژیم محسوب میشود. این یگان بخش مهم و اساسی سرویس اطلاعاتی نظامی رژیم (امان) به شمار میرود. وظایف اصلی آن، جمعآوری و تحلیل اطلاعات با استفاده از ابزارهای تکنولوژیک نوین است و همین امر آن را به سنگ زیربنای سامانه اطلاعاتی و تجسسی رژیم اشغالگر تبدیل کرده است.
7- از سوی دیگر در کنار جنگ میدانی یک جنگ رسانهای و روانی هم بین حزبالله لبنان و اسرائیل در جریان است. بعد از حمله اربعین، همچنین خسارت شدید به یگان 8200 و پایگاه مرون رسانههای غربی دست به کار شدند و با اخبار اختصاصی خود برای تلآویو روایتسازی میکنند. خبر حمله هلیبردی تلآویو به پایگاه المصاف در نزدیک حماه سوریه و دزدیدن اطلاعات محرمانه موشکی ایران از این دست است. به نظر میرسد اسرائیل برای گرفتن ضربه انتشار خبر حمله به پایگاه 8200 گزارش فوق را منتشر کرد تا نشان دهد به عملیات حزبالله واکنش نشان داده است، در صورتی که چند رسانه دیگر اعلام کردند هیچ نیروی حزبالله در پایگاه المصاف حضور نداشته است.
8- حزبالله لبنان از مدل جنگ فرسایشی در نبرد با اسرائیل پرده برداشته است.
مقاومت لبنان سعی میکند با طول دادن جنگ در سطح امنیتی و نظامی به چند هدف دست یابد. نخستین هدف حزبالله ناامنسازی شمال اراضی اشغالی است تا هرگونه ابتکار عمل را از تلآویو بگیرد. موضوع دوم آن است که راهبرد اصلی جنگی اسرائیل در طول تاریخ جنگهای این رژیم عملیات برقآسا و کوتاهمدت است که حزبالله این موضوع را هم زیر سوال برده است. سومین مطلب تنفس عملیاتهای حزبالله برای حماس و جهاد اسلامی است. همچنین حزبالله با این روند میتواند اسرائیل را در چند جبهه گرفتار کند تا اسرائیل نتواند کاملا بر غزه یا کرانه باختری مسلط شود.
ارسال به دوستان
ابعاد ضربه کلیدی حزبالله لبنان به گالیلوت در شمال تلآویو به مرور آشکار میشود
یواش یواش!
* منابع اروپایی آمار تلفات یگان 8200 رژیم صهیونیستی را 22 کشته و 74 زخمی اعلام کردهاند/ * فرمانده یگان 8200 در نامهای از استعفای قریبالوقوع خود خبر داد
گروه بینالملل: رسانههای عبری سرانجام خبر استعفای فرمانده یگان اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی در نتیجه عملیات موفق حزبالله علیه مهمترین مرکز تروریسم دولتی اسرائیل را تایید کردند. 2 هفته پس از آنکه تارنمای امنیتی واللا وابسته به موساد، از کنارهگیری قریبالوقوع سرتیپ یوسی شاریل، فرمانده یگان 8200 امان، ستون فقرات جاسوسی الکترونیک رژیم صهیونیستی خبر داد، رسانههای اسرائیلی گزارشی مبسوط از پایان این ژنرال امنیتی کمتر از یک سال از آغاز به کارش در پایگاه گلیلوت منتشر کردند. این مقر که به قلب شنود ارتش صهیونیستی مشهور است، عصر یکشنبه چهارم شهریور در سحرگاه اربعین امام حسین(ع) طی عملیات نمادین و تاریخی مقاومت لبنان هدف پهپادی انتحاری قرار گرفت. این عملیات در چارچوب واکنش اولیه به تجاوزات وحشیانه رژیم اشغالگر به حومه جنوبی بیروت بود که منجر به شهادت فؤاد شکر، فرمانده ارشد مقاومت شده بود، البته طبق معمول صهیونیستها بر اساس سیاست پنهانکاری شکست و مطابق سانسور رسانهای وضعیت اضطراری، این موضوع را انکار کردند اما ظاهرا ضربه حزبالله کاریتر از آن بوده که بتوان نتایج آن را پنهان کرد. هفته گذشته برخی منابع اروپایی فاش کردند رژیم تلفات سنگینی در این واحد فوق سری متحمل شده است. این منابع امنیتی در گفتوگو با شبکه المیادین تاکید کردند که حمله اخیر حزبالله به یگان 8200 و پایگاه عین شیمر در فلسطین اشغالی موفقیتی بزرگ برای مقاومت به ارمغان آورده که منجر به هلاکت 22 مامور امنیتی و سرباز اسرائیلی و مجروحیت 74 نفر شده است. با این وجود ابعاد ضربهای که رژیم اشغالگر دریافت کرده به همین تلفات ختم نمیشود. به گزارش روزنامه تایمز آو اسرائیل، ارتش کودککش اعلام کرده که قرار است سرتیپ شاریل، فرمانده یگان اطلاعاتی ۸۲۰۰ در دوره آینده جایگزین شود. بر اساس این گزارش که پنجشنبه گذشته منتشر شد، خود شاریل هم استعفانامهاش را امضا کرده و به همکارانش گفته نتوانسته دوره ماموریتش را کامل به پایان برساند. به گزارش رسانههای اسرائیلی، دلیل استعفا یا همان برکناری محترمانه این ژنرال امنیتی باسابقه، ناکامی در پیشبینی عملیات توفان الاقصی (۷ اکتبر) توسط حماس پیرامون مرزهای غزه بوده است؛ عملیاتی که بزرگترین شکست اطلاعاتی رژیم اشغالگر طی نیم قرن اخیر پس از حمله ائتلاف عربی سوریه و مصر در آغاز جنگ یوم کیپور محسوب میشود. شاریل که اوایل سال 2021 پس از یک حرفه نظامی طولانی در بخشهای اطلاعاتی به فرماندهی یگان 8200 امان رسیده بود، پنجشنبه گذشته به همکارانش اعلام کرد به دلیل نقش خود در شکستهای منتهی به عملیات هفتم اکتبر حماس - 11 ماه کامل پس از حمله - که در آن هزاران مبارز حماس مرزهای فلسطین اشغالی را در نوردیدند و 251 نفر را به اسارت بردند، استعفا میکند. به گزارش کانال 12 اسرائیل، تا اوایل تابستان شاریل در برابر هرگونه تقاضای مافوقهایش برای استعفا مقاومت میکرد و چنین اقدامی را مساوی با بزدلی میدانست. با این حال ضربه مضاعف عملیات «اربعین» طوری بر سر او و امان فرود آمده که ناچار به استعفای بزدلانه شده است. وی در نامهای که پنجشنبه گذشته خطاب به افراد تحت فرمانش نوشت، به لحظه دردآور ساعت 6:29 صبح هفتم اکتبر 2023 اشاره و کماکان سعی کرد از عملکرد خود و یگانش دفاع کند. وی نوشت: «اطلاعات دقیقی که درباره برنامههای حماس و تدارکات آن تولید و توزیع شد، مانع از این شد که پایههای اطلاعاتی و نظامی را نه در داخل واحد و نه در میان شرکای ما در هم بشکند. به رغم انتظارات ما، این واحد نتوانست اطلاعات دقیقی را برای جلوگیری از چنین حملهای به دست آورد». در نهایت اما اعتراف کرد با توجه به چنین ناکامیهایی و مطابق وضعیت جنگی، او در پی آن است مسؤولیت شخصی خود را به عنوان فرمانده 8200 ترک کرده و باتوم را به شیفت بعدی که مقامات ارتش اسرائیل انتخاب میکنند، واگذار کند. با این حال بر اساس گزارش واللا، ناکامیهای شاریل و تیمش به هفتم اکتبر ختم نمیشود، چرا که در عملیات «اربعین» توسط حزبالله هم او بار دیگر در امتحانی مهم رفوزه شد. پایگاه گلیلوت که طبق ادعای رژیم صهیونیستی از منطقه خاورمیانه و حتی کل جهان جاسوسی میکند، ضربهای دردناک را متحمل شد و خسارتهای جانی و مالیای که وارد شد بسیار سنگینتر از آن است که اسرائیلیها بتوانند تحمل کنند. حمله هدفمند حزبالله به مقر گلیلوت در نزدیکترین فاصله از حومه تلآویو و در حالی که خود سرتیپ شریل و تیم فرماندهی امان در یکی از ساختمانهای هدف قرار گرفته مستقر بودند و برخی از آنها زخمی هم شدهاند، چیزی فراتر از یک شکست و در حقیقت یک رسوایی امنیتی تاریخی برای اسرائیل بود. در واقع ضربهای کاری بر پیکر رژیم صهیونیستی وارد شده و همه قصهها و افسانههایی را که درباره مهارت و قدرت این یگان بافته شده بود، پنبه کرده است. حتی برخی تحلیلگران اسرائیلی هم معتقدند عملیات «اربعین» به نحوی معادلات جبهه شمال را تغییر داد و از این به بعد رویکرد جنگ فرسایشی به راهبرد حمله به چشم و گوش ماشین ترور اسرائیل تغییر خواهد کرد. به همین دلیل رژیم صهیونیستی ناچار شد سرتیپ یوسی شاریل را کنار بگذارد. در واقع این افسر نهتنها در تامین امنیت رژیم در مقابل موشک و پهپادهای مقاومت و حتی پیشبینی زمان شلیک آنها شکست خورد، بلکه حتی نتوانست امنیت همان ساختمانی را که در اختیار داشت در برابر پهپادها و موشکهای حزبالله حفظ کند. فرماندهی واحد اطلاعات 8200 عموماً یک پست محرمانه و مخفی در ساختار ارتش اسرائیل است و یکی از جنبههای موفقیتآمیز عملیات «اربعین» و حمله به مقر امان نیز همین است که روی محرمانهترین واحد اطلاعاتی رژیم نور تاباند. حتی برخی منابع عربی به این نکته اشاره میکنند که حزبالله تصاویر دقیقی از مقرهای گلیلوت و عین شیمر در اختیار دارد که ممکن است در همان ساعات حمله توسط پهپادها به مرکز عملیات در لبنان ارسال شده باشد.
* سیل استعفای فرماندهان نظامی
البته هویت شاریل متعاقب تفحص ارتش صهیونیستی بعد از عملیات توفان الاقصی فاش شده بود و حتی بهار گذشته روزنامه گاردین نام او را روی کتابی تحت نام مستعار با دنباله دیجیتالی فاش کرده بود. البته شاریل تنها قربانی ساختار امنیتی رژیم صهیونیستی در ماههای اخیر نبوده و تعدادی دیگر از مقامات ارشد امنیتی رژیم طی 11 ماه اخیر سمتهای خود را ترک کردهاند، هر چند مافوقهای آنان و البته سران کابینه به صندلیهای خود چسبیدهاند. در ماه آوریل (اردیبهشت) بود که سرلشکر آهارون هالیوا، رئیس اداره اطلاعات نظامی (امان) تنها 200 روز پس از انتصاب، تصمیم خود را برای کنارهگیری اعلام کرد. جالب اینکه او تنها 2 روز قبل از عمیات توفان الاقصی به این سمت رسیده بود. او نخستین فرمانده ردهبالای ارتش کودککش بود که مسؤولیت شکست اطلاعاتی هفتم اکتبر را گردن گرفت و استعفا کرد. پس از آن سیل کنارهگیریها آغاز شد. در ماه ژوئن (خرداد) سرتیپ آوی روزنفلد، رئیس بخش امنیتی غزه استعفای خود را اعلام کرد، در حالی که سرتیپ آمیت شار، رئیس بخش تحقیقات این اداره نیز در ماه مارس (اسفند گذشته) به بهانه درمان سرطان از سمت خود کنارهگیری کرده بود. در ژوئیه (تیر) نیز رئیس منطقه جنوبی آژانس امنیتی شینبت از سمت خود کنارهگیری کرد.
* 8200 در کنار موساد و شینبت
اهمیت یگان 8200 برای رژیم صهیونیستی به حدی است که در تمام عملیاتهای خرابکارانه و تروریستی خارج از خاک فلسطین اشغالی مشارکت دارد و کارشناسان امنیت سایبری آن را همرده آژانس امنیت ملی آمریکا و از بزرگترین سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی جهان میدانند. از جمله اهداف این واحد از ارتش اسرائیل شنود، رمزگشایی از کدهای رایانهای، جنگ و دفاع سایبری، ساخت انواع بدافزارها و هر آن چیزی است که در حوزه جاسوسی و جمعآوری اطلاعات یا ضربه زدن به سایر کشورها با استفاده از تجهیزات فنی امکان دارد. به عبارت دیگر این سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در کنار سازمان اطلاعات خارجی رژیم یعنی موساد و سازمان اطلاعات داخلی (شینبت) به عنوان بازوی شنود و اطلاعات ارتش صهیونیستی عمل میکند و با ساخت بدافزارها، عملیات روانی در فضای مجازی و شنود مکالمات تلفنی، اقدامات جاسوسی را انجام میدهد. جمعآوری اطلاعات مورد نیاز برای ترور فرماندهان مقاومت از طریق بدافزارهای ساخت شرکتهای زیرمجموعه واحد 8200 از جمله اقدامات تروریستی این واحد ارتش صهیونیستی است. از جنجالیترین عملیاتهای این واحد انتشار ویروس استاکسنت در تاسیسات هستهای ایران بود که در کتاب جاسوسی علیه آرماگدون به همکاری این واحد با آژانس امنیت ملی آمریکا در این اقدام خرابکارانه اشاره شده است. البته این تنها اقدام خرابکارانه واحد 8200 علیه ایران نبود و در جریان ناآرامیهای سال 1401 اپلیکیشن ویز که ارتباط محکمی با این واحد دارد، با هدایت ترافیک خودرویی به سمت مراکز تجمع و شلوغ، قصد ضریب دادن به ناآرامیها و اغتشاشات در کشورمان را داشت.
ارسال به دوستان
نگاهی به مناظره هریس و ترامپ در فیلادلفیا
بدون برنده!
علیرضا حجتی: چه کسی برنده مناظره هریس - ترامپ در فیلادلفیا بود؟ هیچکس نمیداند!
کمپین هرکدام از نامزدها مناظره را رضایتبخش میخوانند، نتایج متفاوت نظرسنجیها هم به این آشفتگی دامن زد. نظرسنجی «سیانان» دموکرات، هریس را برنده مطلق میخواند اما خروجی نظرسنجی فاکسنیوز جمهوریخواه گویای پیروزی ترامپ در این کارزار است.
حتی نظرسنجیهای انتخاباتی آمریکا هم به تبع فضای سیاسی و اجتماعی دوقطبی شده است. به هرحال همه چیز در آمریکای امروز ظاهرا فقط با یک «دوالیته» قابل توصیف و امکانپذیر است.
مناظره سهشنبه شب، «مناظره نمادینها» بود. مبارزه تلویزیونی کاملا هریس و دونالد ترامپ در «مرکز قانون اساسی ملی» شهر فیلادلفیا در ایالت پنسیلوانیا برگزار شد که موزهای است که موضوع فعالیت آن دموکراسی در آمریکاست. این صحنهآرایی پیامی واضح داشت که دموکراسی آمریکایی دیگر به موزه تعلق دارد!
چیزی هم که در طول مناظره هرگز مشاهده نشد، نشانهای ولو کوچک از دموکراسی بود و اوضاع با زیادهخواهی ترامپ و هریس برای قبضه کردن اوضاع به نفع حزب خودی همراه بود که هر بینندهای به این نتیجه میرسید که در آینده آمریکا چیزی که جایی ندارد، دموکراسی و تحمل ایده دیگری است.
وجه نمادین دیگر ایالت محل برگزاری مناظره بود. فیلادلفیای پنسیلوانیا مکانی است که اعلامیه استقلال ۱۷۷۶ در «سالن استقلال» این شهر امضا شد؛ فیلادلفیایی که میزبان اعلامیه استقلال آمریکا بود و شهر دیگر پنسیلوانیا، یعنی گتیسبورگ که میزبان پایان جنگ داخلی (American Civil War) بود.
بویژه اینکه در روزهایی که بعد از 159 سال، دوباره زمزمههای جنگ داخلی در آمریکا دیگر فقط یک زمزمه نیست، شاید به همین خاطر بود که ۲ ماه قبل در همین ایالت (پنسیلوانیا) تلاش شد موسس ترامپیسم و محرک جنگ داخلی و عامل ۶ ژانویه ترور شود!
تقارن این مناظره با سالروز «11 سپتامبر» به عنوان اتفاقی که آغازگر سقوط نقش جهانی آمریکا در پساجنگسرد بود احتمالا برای آمریکاییها وجهی آیکونیک ساخت؛ چه اینکه فاتح جنگ سرد امروز در ساختارها و هنجارهای بینالمللی رو به اضمحلال بوده و دیگر پلیس جهان نیست. اما از همه نمادینتر، حضور 2 نامزدی در عرصه انتخابات است که نماد افول آمریکا هستند. نه هریس و نه ترامپ، منجیانی نیستند که ایالات کمتر متحده آمریکا در عصر آشوبناک گذار نظم جهانی به آنها نیاز دارد. به هر ترتیب برای ارزیابی پیروز نبرد هریس-ترامپ از قاب جادویی باید به تاریخ مناظرات تلویزیونی آمریکا سفر کرد. وقتی صحبت از مناظرههای تلویزیونی میشود «دوربینها پادشاه هستند». این عبارت یک اصل خدشهناپذیر در تاریخ سیاسی و انتخاباتی ایالات متحده آمریکا تا همین امروز بوده است. کم نبودهاند مناظرههایی که به تنهایی سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را رقم زدهاند، یا کاندیداهایی را تا کاخ سفید برکشاندهاند یا تبدیل به پرتگاهی برای کاندیدای شکست خورده شدهاند. آخرین قربانی مناظره، جو بایدن رئیسجمهور مستقر بود که عملکرد فاجعهبارش در مناظره با ترامپ بهانه کافی را به دموکراتها برای انصرافش از گردونه رقابت با ترامپ فراهم کرد تا LBG Moment (انصراف لیندون بیجانسون رئیسجمهور مستقر آمریکا از رقابتها در سال 1968) بار دیگر در تاریخ سیاسی ایالات متحده تکرار شود. یا سال 1976 جرالد فورد هرگز فکر نمیکرد گاف او در مناظرات نسخه او را بپیچد زمانی که او گفت شوروی هرگز در اروپای شرقی تسلط ندارد و در دوران ریاستجمهوریاش هرگز تسلط نخواهد پیدا کرد! یا پاسخ دلسردکننده مایکل دوکاکیس کاندیدای دموکرات 1984 که از او پرسیده شد اگر به زن او تجاوز و سپس کشته شود باز هم با مجازات اعدام مخالفت میکند، رونالد ریگان را پیروز این نبرد کرد. دوکاکیس بعدها اعتراف کرد باید آن لحظه میگفته که همسرش با ارزشترین چیزی بوده است که در این دنیا دارد.
در طرف مقابل، سرخوردگی آمریکاییها از جنگ ویتنام به جیمی کارتر کمک کرد با عنصر ناشناخته بودن سیاستهایش برای مردم در برابر رقیبش که وارث آن باتلاق بود مناظرات تلویزیونی را مال خود کند. جان اف کندی، باراک اوباما و بیل کلینتون از دیگر روسای جمهوری در آمریکا بودند که توانستند با تکیه بر ارائه یک «تصویر متفاوت» یا سخنوری منحصربهفرد و البته با استفاده از اشتباهات رقیب، بر برداشت عمومی تاثیر مثبتی بگذارند. مناظرات آنقدر مهم هستند که در دهه 60 و 70 میلادی 14 سال بساط آنها از رقابتهای ریاستجمهوری جمع شد. بعد از پیروزی جان اف کندی در نخستین مناظره در تاریخ آمریکا در سال 1960، لیندون جانسون به عنوان جایگزین کندی به دلیل وضعیت مساعدی که در افکار عمومی و برتری قابل توجه در نظرسنجیها داشت دلیلی برای به چالش کشاندن خود توسط سناتور بری گلدواتر نمیدید. در سالهای 1968 و 1972 هم ریچارد نیکسون هیچ علاقهای به تکرار تجربه تلخ خود از مناظره سال 1960 با کندی و شکست از او نداشت. به همین خاطر کاملا هریس و دونالد ترامپ سهشنبه شب بیش از هر مسالهای تلاش کردند پیام اشتباهی صادر نکنند. مناظره سهشنبه برای دونالد ترامپ مساله غامضی نبود. میلیاردر نیویورکی با 7 بار حضور در مناظرههای ریاستجمهوری صاحب یک رکورد در میان روسای جمهور آمریکا شد. نخستین آنها در سال ۲۰۱۶ مقابل هیلاری کلینتون و آخرین آنها قبل از هریس ماه ژوئن گذشته برابر جو بایدن بود.
ترامپ به دلیل سابقهاش در اجرای تلویزیونی، اصطلاحا قاب را میشناسد. وی در لحظات اولیه ترورش، حواسش به تصویری که از او ثبت میشود بود و اکتی از خود بروز داد که یک قاب تاریخی و ماندگار از او خلق کرد. شاید به همین خاطر باید او را یک قدم از رقیب دموکراتش جلوتر دانست، به خصوص اگر قرار بر برگزاری مناظرهای دیگر باشد.این موضوع که ترامپ اعتماد به نفس بیشتری از هریس در مقابل دوربینهایی که روزگاری فورد، کارتر و بایدن را به زیر کشیدند داشت به طور کامل مشخص بود. مشکل رئیسجمهور سابق به این برمی گردد که فاقد خلاقیت و طراحی جدید برای مناظرات خود است، او فدر مناظره به طور کامل در چرخش میان ترامپ 2016 مقابل هیلاری کلینتون و ترامپ 2020 مقابل بایدن بود. موضوع مناظره برای کاملا هریس متفاوت بود و او بر خلاف ترامپ قدم به نخستین مناظره انتخاباتی میگذاشت. شاید صدای لرزان و هراس اولیهاش در مواجهه با ترامپ ناشی از این عدم اطمینان هریس بود که باید خودش را جدیتر اثبات کند. مناظره برای کاملا هریس یک وضعیت پارادوکسیکال خلق کرد. از یک طرف فاصله اندکی که در نظرسنجیها او را از ترامپ پیش انداخته، حاشیه امنی را برای تثبیت این فاصله نه چندان مطمئن با رقیب خود ایجاد کرده است اما از طرفی خوب میدانست که در افکار عمومی آمریکاییها او شخصی است که آمادگی ریاستجمهوری را ندارد و باید در مناظره این نقیصه را پوشش دهد و این انگاره را از بین ببرد. هریس همچنین باید نقاط ضعفی را که پیشتر در تلویزیون نشان داده است، جبران کند، از جمله مصاحبه او به عنوان معاون رئیسجمهور با لستر هولت در سال 2021 و اجرای مشکلساز او در مناظرههای مقدماتی 2019. ویژگی مثبت هریس، انگیزه و اشتیاق او در طمع ریاستجمهوری به عنوان فرصتی است که شاید هیچگاه نصیبش نشود. او به واسطه مشاغل خود در دادستانی آمریکا به زیرسیستمهای اجتماعی ایالات متحده به طور کامل مسلط است. کاملا به عنوان فرزند یک مهاجر و به عنوان کسی که میتواند نخستین رئیسجمهور زن تاریخ آمریکا لقب بگیرد آنتیتز ترامپیسم آمریکایی است. او همه چیزهایی است که بنیانهای ترامپیسم آن را نفی میکند و همچنین همه ظرفیت ساختار سیاسی آمریکا برای ریکاوری برند رویای آمریکایی و ارزشهای لیبرالیسم است. آیا او میتواند این ظرفیت را نمایندگی کند؟
با این همه، شاید ایدههایی که ترامپ در شعار بازگردان عظمت به آمریکا میگوید برای مردمی که با راهبرد انزواگرایی بیشتر زیستهاند تا دخالت آمریکا در مسائل جهانی، آشناتر به نظر میرسد. نباید فراموش کرد تا پایان جنگ دوم جهانی، راضی کردن افکار عمومی و کنگره آمریکا برای حضور آمریکا در ورای قاره یکی از سختترین کارهای روسای جمهور این کشور بوده است. به عنوان نمونه در سیاست خارجی، ترامپ درباره جنگ اوکراین از کلیدواژه «توقف جنگ» استفاده میکند، در برابر راهبرد هریس و دموکراتها که از لزوم شکست روسیه میگویند و برای آمریکاییها شاید ایده اولی آورده بهتری داشته باشد. در حال حاضر اقتصاد آسیبدیده زمان کرونا چشم اسفندیار دونالد ترامپ و بهبود نسبی اقتصاد در دولت بایدن برگ برنده دموکراتهاست. به هر حال نبرد نهایی در یک جمله است: آمریکا باید به عقب بازگردد یا آنطور که دموکراتها عقیده دارند به عقب بازنگردند؟
ارسال به دوستان
گزارشی از سفر 3 روزه رئیسجمهور به عراق
اول همسایه
از امضای 14 سند همکاری تا سفر به «بصره» پایتخت اقتصادی عراق
گروه سیاسی: مسعود پزشکیان در نخستین سفر خارجی خود، عراق را به عنوان نخستین مقصد انتخاب کرد. او صبح روز چهارشنبه 21 شهریورماه به بغداد رفت تا طی یک سفر ۳ روزه، دیدارهای رسمی با رئیسجمهور، نخستوزیر، روسای مجلس، دستگاه قضایی عراق و همچنین مسؤولان اقلیم کردستان داشته باشد.
در این سفر جعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور، محسن حاجیمیرزایی رئیس دفتر رئیسجمهور، سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه، عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد، فرزانه صادق وزیر راه و شهرسازی، محمدرضا فرزین رئیس کل بانک مرکزی و مهدی سنایی معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور، پزشکیان را همراهی میکردند. برنامههایی چون امضای اسناد همکاری مشترک، دیدارهایی با تجار و ایرانیان ساکن عراق و سفر به بصره به عنوان پایتخت اقتصادی عراق، به عنوان برنامههای نخستین سفر خارجی پزشکیان اعلام شده بود.
* امضای 14 سند همکاری در حوزههای مختلف
رئیسجمهور در بدو ورود به عراق، در محل فرودگاه بینالمللی بغداد به شکل رسمی از سوی محمد شیاع السودانی مورد استقبال قرار گرفت. پزشکیان در دیدار با نخستوزیر عراق، لوحی حاوی پیام مقام معظم رهبری را به وی اهدا کرد که حضرت آیتالله خامنهای در این پیام از زحمات دولت و ملت عراق برای استقبال از زائران اربعین امام حسین(ع) تشکر و قدردانی کردند.
اولین برنامه سفر رئیسجمهور به عراق اما حضور در محل شهادت سردار حاجقاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بود. سپس مسعود پزشکیان در کاخ بغداد با عبداللطیف رشید، رئیسجمهور عراق دیدار کرد و ضمن تاکید بر ضرورت توجه بیشتر به همکاریهای دوجانبه و منطقهای، خواستار تشکیل کمیسیونهای تخصصی بین 2 کشور برای گسترش هر چه بیشتر روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و همچنین حرکت به سمت برداشتن مرزهای کشورهای اسلامی همانند تجربه اتحادیه اروپایی شد.
همچنین در جریان این سفر، با حضور رئیسجمهور کشورمان و نخستوزیر عراق، ۱۴ سند همکاری در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، اجتماعی، هنری، رسانهای، فنی - مهندسی، بازرگانی، حملونقل، سیاسی، ورزشی، کشاورزی و زیارتی میان ۲ کشور به امضا رسید.
در ادامه پزشکیان در نشست خبری مشترک با محمد شیاع السودانی، با اشاره به استفاده از فرصتهای همکاری بین ۲ کشور گفت: در این زمینه نیازمند اجرای توافقات امنیتی بین ۲ کشور هستیم تا با تروریستها و دشمنان مقابله کنیم، همان کسانی که ثبات و امنیت منطقه را به مخاطره انداختهاند.
رئیسجمهور در ادامه برنامههای روز اول سفر خود به عراق با فائق زیدان، رئیس شورای عالی قضایی این کشور نیز دیدار و گفتوگو کرد. وی همچنین در دیدار و گفتوگو با نمایندگان رسانهها در جریان سفر به عراق اظهار کرد: امیدوارم این سفر منجر به تقویت تجارت و ارتباطات با عراق در بستری امن شود که طبیعتا باید برنامههای مشترک امنیتی بین این رفتوآمدها شکل گیرد و در این حالت روابط اقتصادی هم میتواند رشد پیدا کند.
در ادامه برنامههای سفر به عراق، مسعود پزشکیان بعدازظهر 21 شهریورماه، در نشست با بازرگانان و فعالان اقتصادی این کشور، یکی از اهداف اصلی سفر خود به عراق را تسهیل مسیر فعالیت بازرگانان و تولیدکنندگان ایرانی برشمرد و تصریح کرد: در دیدارها و رایزنیهای انجامشده با مقامات ارشد عراق، توافق کردیم یک کارگروه تخصصی برای تدوین برنامه جامع راهبردی بلندمدت میان 2 کشور تشکیل شود.
دیدار عمار حکیم، رهبر جریان حکمت عراق از دیگر برنامههای نخستین روز سفر پزشکیان به عراق بود که مورد توجه رسانههای مختلف قرار گرفت. رئیسجمهور همچنین در نشستی با حضور سران چارچوب هماهنگی نیروهای سیاسی شیعه حضور یافت.
در یک نگاه کلی، مسعود پزشکیان در نخستین روز سفر خود دیدارها و نشستهایی دوجانبه و چندجانبه با «محمد شیاع السودانی» نخستوزیر، «عبداللطیف رشید» رئیسجمهور، «فائق زیدان» رئیس شورای عالی قضایی و «عمار حکیم» رهبر جریان حکمت عراق داشت و امضای ۱۴ سند همکاری در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، اجتماعی، هنری، رسانهای، بازرگانی، سیاسی، ورزشی و کشاورزی از جمله دستاوردهای نخستین روز سفر رئیسجمهور به عراق بود.
در نهایت پزشکیان نخستین روز سفر خود به عراق را با زیارت حرم مطهر امام موسی کاظم(ع) و امام جواد(ع) در کاظمین به پایان رساند.
* سفر نخستین رئیسجمهور ایران به اقلیم کردستان عراق
رئیسجمهور کشورمان در دومین روز سفر به عراق، صبح روز پنجشنبه 22 شهریورماه وارد اربیل شد. این سفر، نخستین سفر رئیسجمهوری اسلامی ایران به اقلیم کردستان عراق به شمار میرود. وی در بدو ورود مورد استقبال نیچروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق قرار گرفت و ساعاتی بعد نیز با مسعود بارزانی دیدار و گفتوگو کرد. بارزانی در این دیدار نسخهای از رمان تاریخی کردی «مموزین» را به پزشکیان اهدا کرد. در ادامه نشست هیات ایرانی با مقامات ارشد منطقه اقلیم کردستان عراق برگزار شد.
رئیسجمهور همچنین در دومین روز سفر خود در جمع ایرانیان مقیم عراق حضور یافت و گفت: هر عیبی است از مسلمانی ما است، اگر نه در غزه اسرائیل جرأت نمیکرد این بلا را سر مردم بیاورد.
در ادامه سران مذهبی و مسؤولان اقلیم کردستان با رئیسجمهوری اسلامی ایران دیدار کردند. پزشکیان همچنین در دیدار جمعی از سران احزاب اقلیم کردستان عراق با تاکید بر اینکه همه انسانها در برابر خداوند یکسان هستند و ملاک برتری فقط تقواست، تصریح کرد: اگر همه انسانها در کنار یکدیگر بنا به دستورات الهی و توصیه پیامبران راه تقوا را طی کنیم، قطعا به رستگاری دست خواهیم یافت.
پزشکیان در ادامه سفر خود به عراق به سلیمانیه رفت. وی در سلیمانیه بر مزار مرحوم جلال طالبانی، رئیسجمهور فقید عراق حضور یافت و نسبت به وی ادای احترام کرد. مسعود پزشکیان در ادامه سفر خود به عراق به منظور زیارت بارگاه ملکوتی حضرت علیبنابیطالب(ع) به نجف اشرف رفت. شامگاه پنجشنبه 22 شهریورماه نیز وی به منظور عرض ارادت و زیارت بارگاه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و حضرت اباالفضل العباس(ع)، به کربلا رفت.
* سفر به «بصره» پایتخت اقتصادی عراق
همچنین دیروز جمعه 23 شهریورماه رئیسجمهور در آخرین روز سفر به عراق، به منظور دیدار با نخبگان فرهنگی، مذهبی، دانشگاهی و جمعی از عشایر بصره، با استقبال استاندار، وارد استان بصره عراق شد.
مسعود پزشکیان در نشست با نخبگان، دانشگاهیان و عشایر عراق در بصره، با ابراز خوشحالی بابت حضور در این نشست، اظهار کرد: شعار روشنم در دوره انتخابات در ایران بر اساس اعتقاد و باورم این بود که باید در کشور خود دست از اختلاف برداریم و دست به دست هم دهیم و همچنین با همسایگان با دوستی و برادری رفتار کنیم.
وی ادامه داد: اگر ما مسلمانها با هر باوری با هم برادری کنیم، آیا اسرائیل میتواند مسلمانان را هر روز قتل عام کند؟ تفرقه، لبه آتش است. وقتی اختلاف میکنیم داخل آتش هستیم. ما هر روز نماز میخوانیم. هر روز میگوییم اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ. هدایت یعنی وحدت و انسجام و چنگ زدن به ریسمان خدا.
عشایر و نخبگان بصره نیز در این مراسم به عنوان هدیه، عبای عربی بر تن رئیسجمهور کردند.
درباره سفر رئیسجمهور به بصره، استاندار بصره تاکید کرد سفر مسعود پزشکیان رئیسجمهور ایران به این استان تاریخی است. اسعد العیدانی در گفتوگویی به «بغداد الیوم» گفت سفر رئیسجمهور ایران به بصره تاریخی است و برای مردم بصره مفاهیم بزرگی دارد.
اولین سفر رسمی رئیسجمهور که به کشور عراق انجام شد، با حضور وی در ۶ شهر بغداد، اربیل، سلیمانیه، نجف، کربلا و بصره پایان یافت و پزشکیان عصر جمعه 23 شهریورماه، وارد تهران شد.
***
پیام تشکر رهبر انقلاب از میهماننوازی ملت و دولت عراق در اربعین حسینی
حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب، در پیامی از میزبانی موکبداران و ملت بزرگ عراق در ایام اربعین حسینی تشکر کردند. آقای دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور اسلامی ایران صبح روز 21 شهریورماه ۱۴۰۳ لوح و متن عربی این پیام را در جریان سفر به کشور عراق به نخستوزیر این کشور اهدا کرد.
ترجمه فارسی پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
اولین کلمه تشکر است؛ از صمیم قلب، از طرف خودم و از طرف ملت بزرگ ایران تشکر میکنم: هم از شما موکبداران که در ایام اربعین، کرامت را و رحمت و مودت را به منتها درجه رساندهاید؛ هم از همه ملت بزرگ عراق و هم از مسؤولان دولت عراق که امنیت را و فضا را و زمینه را فراهم کردهاند؛ هم بویژه از علمای بزرگوار و مراجع عظام عراق که فضای زیارت را، فضای برادری بین آحاد مردم و بین ۲ ملت را فراهم کردهاند؛ حقیقتا جای تشکر دارد.
رفتار شما برادران عزیز عراقی در مواکب میانِ راه و رفتار کریمانه شما با زائران حسینی، در دنیای امروز نظیر ندارد، همچنان که خود راهپیمایی اربعین در تاریخ نظیر ندارد و همچنان که حراست از امنیت و سلامت دهها میلیون نفر، در دنیای ناامن کنونی کاری بزرگ و بینظیر است.
شما کرامت اسلامی و کرامت عربی را در رفتار خودتان و اعمال خودتان نشان دادهاید و همه به عشق سیدالشهدا سلامالله علیه است. این عشق به حسینبنعلی یک امر استثنایی است؛ شبیه این را در هیچ جا، در هیچ زمان، سراغ نداشتیم و نداریم. امیدواریم خداوند متعال این عشق را در دلهای شما، در دلهای ما، روزبهروز افزایش دهد.
امروز دامنه این جاذبه محبت به گسترهای تبدیل شده است که از عرصه پرشور غزه تا بسیاری از جوامع غیرمسلمان را شامل میشود؛ والحمدلله.
علی الحسینی الخامنئی
صفر الخیر ١٤٤٦
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از افزایش قیمت تمامشده و عدم رقابتپذیری لوازم خانگی داخلی
چرا مردم نمیخرند؟
گروه اقتصادی: به تازگی برخی کارشناسان و متولیان بازار لوازم خانگی اعلام کردهاند بازار بزودی با چالشهای جدی مواجه میشود، چرا که در حال حاضر بسیاری از شرکتهای تولیدکننده لوازم خانگی علاوه بر اینکه با گرانی مواد اولیه و کمبود منابع ارزی برای واردات مواجه هستند، در بازار داخلی نیز مواد اولیه را باید با قیمتهای جهانی خریداری کنند. همین مساله منجر شده برخی تولیدکنندگان تصمیم بگیرند میزان تولیدات خود را کاهش دهند، چراکه توان رقابت با کالای قاچاق را نیز ندارند و خواستار ارائه تسهیلات خرید لوازم خانگی ارزانقیمت به مصرفکنندگان از سوی دولت هستند. با ارزیابی وضعیت بازار میتوان دید هماکنون تولیدکنندگان در زمان رکود با هزینه ثابت بالایی روبهرو هستند و از آنجا که صادرات ندارند این هزینه ثابت را بر قیمت کالاهای خود اضافه میکنند، در نتیجه کالاهای آنها در مقابل محصولات قاچاق هیچ مزیتی ندارد، در مقطع کنونی وظیفه سیاستگذار است که تولیدکنندگان غیررقابتی را از بازار خارج کند.
در همین باره دبیر انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره وضعیت بازار لوازم خانگی گفت: در مقطع کنونی بازار لوازم خانگی با رکود سنگینی مواجه شده است. سیاست دولتها در بازار لوازم خانگی باید تحریک بازار باشد تا تولید رونق بگیرد. همیشه موضوع تنظیم بازار تنها قیمتگذاری نیست، بلکه باید روی عرضه و تقاضا نیز مدیریت داشت، چراکه باید روی اشتغال، درآمدهای ارزی و ... نیز برنامهریزی داشت. به همین دلیل باید در دورههای رکود تحرک بازار اتفاق بیفتد. یکی از ابزارهایی که دولت برای این کار در اختیار دارد تسهیلات خرید لوازم خانگی با نرخ بهره کم است.
امید فاضلینیا افزود: در شرایطی که تورم بر تولید و مصرفکننده تحمیل میشود، تقاضا تحت تاثیر قرار میگیرد. به همین دلیل در زمان رکود تورمی که بدترین شرایط اقتصادی محسوب میشود مولفههای تمامکننده قیمت افزایش مییابد. از طرف دیگر سرمایه در گردش تولیدکنندگان افت میکند. این کاهش نقدینگی برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان چرخهای از رکود و تورم را به وجود میآورد. در این شرایط دولت باید تنظیمگری کند. یعنی بین عرضه و تقاضا تعادل ایجاد کند. این مساله با ارائه تسهیلات مناسب به تولیدکننده و تسهیلات خرید لوازم خانگی به مصرفکنندگان محقق میشود.
فاضلینیا با اشاره به اینکه هزینه تولید لوازم خانگی در ایران بالاست، اظهار کرد: در شرایط کنونی نرخ تمامشده تسهیلات برای تولیدکنندگان حدود 42 درصد است. از طرف دیگر تسهیلات خرید کالا برای مردم نیز بالاست. همین موضوع منجر شده فضای رقابتی در بازار به وجود نیاید. در واقع هماکنون تولیدکنندگان خارجی از تسهیلات با نرخ سود صفر درصد کالا تولید میکنند. به همین دلیل میتوان دید که شرایط رقابت در تولید وجود ندارد، بنابراین بین کالای قاچاق و تولید داخل حدود 30 درصد اختلاف وجود دارد و کالای قاچاق ارزانتر از تولیدات داخلی است. درواقع 30 درصد از قیمت تمامشده کالاهای داخلی مربوط به هزینههایی است که دولت به تولیدکنندگان تحمیل کرده است.
وی ادامه داد: تولید و مصرف در امتداد یکدیگر هستند. وقتی تولیدکننده آسیب میبیند به طور قطع اثر آن روی مصرفکنندگان نیز دیده میشود. در تمام دنیا تولیدکنندگان بزرگ هستند که لکوموتیو سایر حلقههای تولید هستند، زیرا آنها امکان انتقال تکنولوژی، برندسازی، سرمایهگذاری بالا و صادرات دارند. به عبارت دیگر کشورهای در حال توسعه بنگاههای محدودی دارند. کرهجنوبی 2 تولیدکننده بزرگ لوازم خانگی دارد، در آلمان و... نیز همین روند وجود دارد. اما در شرایط کنونی تولیدکنندههای زیادی در ایران لوازم خانگی عرضه میکنند، در حالی که ساماندهی نشدهاند و عمق تولید داخل آنها بسیار پایین است. آیا تولیدکنندگان کوچک لوازم خانگی مزیتی برای بازار ایجاد کردهاند؟
به گفته فاضلینیا، در حال حاضر گفته میشود در ایران بین 650 تا 1300 تولیدکننده لوازم خانگی وجود دارد که برخی از آنها در سامانه بهینیاب ثبت نشدهاند. برخی از آنها عمق ساخت داخل چند درصدی دارند. این موضوع نشان میدهد سیاستگذار تدبیری درباره ساماندهی تولیدکنندگان لوازم خانگی ندارد.
در حال حاضر بازار لوازم خانگی با رکود شدیدی مواجه است. بسیاری از مصرفکنندگان به دلیل قدرت خرید پایین توان خرید لوازم خانگی را ندارند. حتی گفته میشود زوجهای جوان برای تامین وسایل مورد نیاز خود از لوازم خانگی دست دوم استفاده میکنند. همین موضوع به رکود بازار لوازم خانگی افزوده است. از طرف دیگر تولیدکنندگان مدعی هستند مقصر شرایط موجود شرکتها نیستند، چرا که آنها هزینه بالایی برای تولید میپردازند و حتی در شرایطی مجبور هستند فروش اقساطی لوازم خانگی را با سود حداقلی اجرا کنند. با این حال وضعیت بازار لوازم خانگی نشان میدهد مردم به لوازم خانگی قاچاق علاقه بیشتری نشان میدهند. شاید بخشی از این مساله ناشی از قیمت پایینتر و کیفیت بالاتر برخی لوازم خانگی قاچاق باشد، بنابراین تولیدکنندگان داخلی در مقطع کنونی برای اینکه بتوانند در بازار همچنان تقاضا داشته باشند باید رقابتپذیر باشند. یکی از این ابزارها عرضه اقساطی لوازم خانگی است.
بر اساس شرایط موجود، دبیر انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی تاکید کرد: «فروش اقساطی نیازمند تسهیلات بانکی است. در مقطع کنونی شرکتها برای اینکه تیراژ تولید لوازم خانگی آنها کاهش پیدا نکند گاهی رقابت منفی میکنند. از طرف دیگر در بازار جهانی هم موضوع دامپینگ لوازم خانگی باب است. در این فضا نرخ تسهیلات خرید لوازم خانگی برای رونق بازار تعیینکننده است که در ایران بسیار بالاست. در واقع بانکها به دلیل ناترازی توان پرداخت تسهیلات خرید لوازم خانگی را ندارد. به همین دلیل یا تسهیلات نمیدهند یا اینکه تسهیلات خرید لوازم خانگی را با نرخ بالا میدهند. برپایه همین معادله مصرفکنندگان نیز تمایل چندانی برای خرید لوازم خانگی با تسهیلات را ندارند. در چنین شرایطی تنها نقش دولت میتواند کارساز باشد. دولت با در نظر گرفتن تسهیلات خرید لوازم خانگی ارزانقیمت میتواند به رونق بازار و حتی اشتغال کشور کمک کند».
همچنین باید توجه داشت که در مقطع کنونی در سبد خانوادههای 85 درصد از جمعیت کشور هزینهها در مقابل درآمدها بالا رفته است. این موضوع منجر شده خرید لوازم خانگی را به نسبت هزینههای خود کاهش دادهاند. برای نمونه قبلا لوازم خانگی خراب میشد مردم تعویض میکردند اما امروز آن را تعمیر میکنند. این اتفاق نشان میدهد قدرت خرید مردم کاهش یافته است. حتی در زمانی که شرکتها به دلیل ارتقای فناوری محصولات جدیدی را عرضه میکنند مردم به دلیل هزینههای بالا، لوازم خانگی قبلی خود را نگه میدارند. چالش به وجود آمده نهتنها تولیدکنندگان بلکه مردم را نیز با مشکل مواجه کرده است. به همین دلیل تسهیلات خرید لوازم خانگی ارزانقیمت راهگشاست ولی این شرایط فراهم نشده است. به همین دلیل بنگاههای تولید به دلیل اینکه بتوانند همچنان به روند فعالیت خود ادامه دهند باید با حداقل سود کار کند.
برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند در صورتی که رکود عمیق شود و تولیدکنندگان با کمبود سرمایه در گردش مواجه شوند واکنش به شرایط به وجود آمده کاهش تولید خواهد بود. در یک سال گذشته برخی اقلام تحت تاثیر کاهش 27 درصدی تخصیص ارز و ادامه تورم و افت تقاضا با کاهش تولید مواجه شدهاند. در حال حاضر میانگین تخصیص ارز 90 روز است و 3 ماه نیز کالا در فرآیند بارگیری قرار میگیرد. در این 6 ماه هزینه ثابت تولید 40 درصد به بنگاهها تحمیل میشود و در مجموع روی قیمت تمام شده کالا نیز تاثیر میگذارد. این هزینه در شرایطی به مصرفکنندگان تحمیل میشود که قدرت خرید آنها به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است.
بر اساس این گزارش، میتوان ادعا کرد ارائه تسهیلات خرید لوازم خانگی هر چند میتواند به رونق تولید و تامین نیاز مصرفکننده کمک کند اما مشکل اساسی در بازار لوازم خانگی این است که تولیدکنندگان صادرات ندارند. به همین دلیل آنها برای اینکه بتوانند هزینههای بالای بنگاهداری خود را جبران کنند مجبورند بر قیمت کالاها اضافه کنند. بنابراین مصرفکنندگان نیز وقتی میبینند کالای قاچاق حدود 30 درصد ارزانتر از تولید داخل است قطعا کالای قاچاق را در اولویت قرار میدهند. در حال حاضر اما این وظیفه سیاستگذار است که سند صنعت لوازم خانگی را مورد بازنگری قرار دهد. بر مبنای آن اگر تولیدکنندهای امکان عرضه محصولی با قدرت رقابت با نمونههای خارجی را ندارد سیاستگذار مجوز فعالیت آن شرکت را باطل کند. یا حداقل امکان تامین مواد اولیه از بورس کالا نداشته باشد و اجازه دهد این مواد اولیه توسط شرکتهایی استفاده شود که قدرت رقابتپذیری بیشتری دارند.
ارسال به دوستان
همه آنچه باید درباره افزایش سقف بودجه تیمهای آسیایی و خم کردن قانون در فدراسیون بدانید
عوارض بیاصولی
چرا پرسپولیس مخالف افزایش سقف است؟
بهراد رشوند: مهمترین چالش یک ماه اخیر بین ۳ تیم ایرانی حاضر در بازیهای آسیایی، قانون تراز مالی یا همان سقف قرارداد بود.
فدراسیون فوتبال که سال گذشته موفق نشد این قانون را به صورت خوب و جامع پیاده کند، امسال وعده داد از یک ریال هم نمیگذرد و تیمها موظفند عینا همان مقدار هزینه کنند که در قانون آمده است. با این وجود به واسطه اتفاقات فصل قبل خیلیها میدانستند فدراسیون فوتبال توان مقاومت برابر فشارهای بیرونی را ندارد! اما چه شد که سرانجام یک تبصره جدید باعث انفجار فضای مجازی شد؟
* پرسپولیس مخالف افزایش سقف
مدیرعامل پرسپولیس در طول یک ماه گذشته چندینبار اعلام کرد مخالف افزایش سقف است. رضا درویش جدا شدن چند بازیکن شاخص تیمش را به این اتفاق گره زد و مدعی شد اگر سقف قرارداد نبود، میتوانست ستارههای تیمش را که به تراکتور پیوستند، حفظ کند.
از آن سو ۲ تیم سپاهان و استقلال که بازیکنان زیادی را جذب کرده بودند، دستکم خواهان افزایش ۲۰۰ میلیاردی سقف بودند. در ابتدا همه تصور میکردند فدراسیون همانند فصل قبل به راحتی کارت بازی همه تیمها را صادر میکند اما لیگ شروع شد و سپاهان و استقلال موفق به ثبت قرارداد همه ستارههای جدید خود نشدند.
سپاهان رسما چند بازیکن خارجی و داخلیاش بیرون ماندند و استقلال با بازی فسخ و ثبت مجدد به دکترین از این ستون به آن ستون فرج است، پناه برد تا کار را پیش ببرد.
تراکتور هم چون کاملا خصوصی است و امکان راستیآزمایی اصل و فرع قراردادهایش وجود ندارد، هیچ مشکلی با قانون نداشت، چون ارقام ثبت شده ستارههای جدیدش کمتر از رقم فصل قبل آنها با تیمهای سابقشان است و چون سازمان لیگ نمیتواند از شرکتهای دولتی و بالادستی راستیآزمایی کند، همه قراردادهای تراکتور را همانگونه ثبت کرد که آنها ادعا کردند.
تراکتور تنها تیم تمام خصوصی واقعی فوتبال ایران است که یک ریال از هیچ شرکت دولتی به هیچ روشی نمیگیرد.
اما اوضاع برای استقلال، سپاهان و پرسپولیس اینگونه نیست، بویژه سرخابیها که در بورس هستند و باید اطلاعات مالی خود را در سایت کدال بارگذاری کنند.
* جلسه مهم چهارشنبه شب به نفع سپاهان و استقلال
چهارشنبه شب آخرین فرصت تیمهای آسیایی برای ثبت قرارداد بازیکنانشان در لیگهای داخلی بود. مطابق قانون ابتدا باید قرارداد بازیکن در لیگ داخلی ثبت شود سپس تیمها اسامی را به آسیا ارسال کنند اما سپاهان ۳ مهره جدید خود را ثبت نکرده بود و استقلال هم تقریبا چنین وضعیتی داشت.
در این میان تنها این هیاترئیسه فدراسیون فوتبال بود که میتوانست ارقام سقف را کم و زیاد کند اما موضوع مهم این بود که برای تشکیل جلسه هیاترئیسه باید از ۱۰ روز قبل به آنها اعلام میشد و طبیعتا فدراسیون چنین فرصتی نداشت. از این رو، مهدی تاج از یک راهکار قانونی بهره برد. تهیه یک نامه برای افزایش سقف تیمهای آسیایی که اعضای هیاترئیسه به صورت دستگردان آن را امضا کنند اما مشکل اینجا بود که خداداد افشاریان به خاطر پرونده مفتوح فساد مالی مس رفسنجان در زندان است، مهدی محمدنبی نایبرئیس فدراسیون در امارات در حالت بیهوشی مصنوعی به سر میبرد و یک عضو دیگر هیات رئیسه هم در سفر خارج کشور به سر میبرد.
با این وجود مهدی تاج موفق شد به هر صورتی امضاهای لازم را به صورت دستگردان از اعضا بگیرد و اینچنین بود که ساعت ۲۲ چهارشنبه ۲۱ شهریور با مصوبه هیاترئیسه تیمهای آسیایی موفق شدند سقف خود را از ۸۰۰ هزار تا یک میلیون و ۳۰۰ هزار یورو افزایش دهند. این همان کلید طلایی بود که استقلال و سپاهان میدانستند در دقیقه 90 قفل آنها را باز میکند. به این ترتیب این ۲ تیم که خبر داشتند اجازه به آنها داده میشود بازیکنان بیرون مانده خود را ثبت کردند، لیست خود را به آسیا فرستادند.
* توفان درویش
اما این پایان کار نبود؛ باشگاه پرسپولیس شبانه معترض شد و رضا درویش در مصاحبهای بیسابقه و عجیب بر تاج و تخت فدراسیوننشینان تاخت و این باجدهی را مرتبط به انتخابات اسفندماه پیش رو دانست. رضا درویش اعتقاد دارد اگر این قانون نبود، او میتوانست ستارههای تیمش را حفظ کند. البته ناظران بر این باورند این بیشتر شبیه بهانه است، چون اگر سقف قرارداد هم نداشتیم، پرسپولیس قادر به حفظ آن ۳ بازیکن نبود، چرا که رقم پیشنهادی تراکتور آنقدر بالا بود که پرسپولیس هرگز توان رقابت با آن را نداشت. با این وجود یک بخش حرف درویش درست است؛ چرا قانونی را اعمال میکنید که توانایی حراست کامل از آن را ندارید و مجبور میشوید مرتب تبصره برایش در نظر بگیرید؟
* فدراسیون: مشکل پرسپولیس را حل میکنیم
از سوی دیگر فدراسیون فوتبال برای اینکه ابتکار عمل را در دست بگیرد، روز پنجشنبه که تعطیل رسمی بود، یک نشست خبری در محل این فدراسیون گذاشت. منصور قنبرزاده رو در روی خبرنگاران نشست و پاسخ سوالات آنها را داد. در این نشست خبری که عملا برای فرو نشاندن آتش خشم مدیران پرسپولیس ترتیب داده شده بود، فدراسیون عملا از نرم شدن قوانین به سود سایر تیمها خبر داد.
استقلال و سپاهان ۲ تیمی بودند که چهارشنبه شب از تبصره دقیقه نودی هیاترئیسه فدراسیون سود بردند.
فدراسیون فوتبال عملا با افزایش سقف آن هم بر اساس درآمدهای محقق نشده (بردهای احتمالی تیمها در آسیا) به ۲ تیم زرد و آبی اجازه ثبت بازیکنانش را داد اما همین نرمش موجب شد این نهاد باجهای دیگری را به سایر تیمها بدهد.
در راستای نفعرسانی به پرسپولیس و کمک به این تیم قرار شد قرارداد ارونوف، ستاره ازبک این تیم در لیست زیر ۲۵ سالهها ثبت شود و این به آن معناست که پرسپولیس میتواند یک خرید جدید دیگر داشته باشد. از سوی دیگر قرار شد امروز (شنبه) در جلسه ویژهای قانونی تصویب شود که به همه تیمهای لیگ برتری اجازه میدهد عوض ۶ خرید خارجی، ۷ خرید داشته باشند و حتی ممکن است اجازه دهند این تیمها یک بازیکن اضافه در لیستشان ثبت کنند!
کاملا مشخص است فدراسیون فوتبال برای راضی نگه داشتن همه اهالی فوتبال حاضر است همه قوانین مصوب خود را تغییر دهد!
اینک سوال این است: آیا با این متد راضی نگه داشتن همه و پشت کردن به قوانین مصوب خود، آیندهای بهتر در انتظار فوتبالمان است؟
ما در این مورد پیشبینی نمیکنیم اما میدانیم هر قانونی ولو بد باشد، بهتر از بیقانونی است و اگر حقیقتا فدراسیون فوتبال در راستای مهار اسب سرکش ریخت و پاشهای مالی است، باید بیتوجه به انتخابات پیش رو و سفارش مدیران غیرفوتبالی و بالادستی، با همه توانش از قوانین مصوب خویشتن حراست و پاسداری کند.
ماندن روی اصول و اصولگرا بودن، کلید موفقیت در آینده است. همانند یک جراحی سخت که ممکن است عوارض تلخی هم داشته باشد اما آنچه در پایان برای بیمار به عنوان میراث باقی میماند، سلامت است؛ عنصری بیقیمت که هر آنچه آدمی در جهت رسیدن به آن انجام دهد، ارزشمند است. سخن کوتاه میکنیم و در پایان بیتوجه به خواسته تیمها و رنگها یک حرف را تکرار میکنیم: روی اصول و قوانین مصوب خودتان بمانید که هیچ چیز بهتر و ارزشمندتر از سلامت این فوتبال نبوده، نیست و نخواهد بود.
***
تساوی - سرخابیها در داربی اعتراض
پس از آنکه باشگاه پرسپولیس نسبت به تغییر در قانون سقف بودجه اعتراض کرد، باشگاه استقلال نیز نسبت به تغییر قانون جذب بازیکن خارجی معترض شد.
رسانه رسمی باشگاه استقلال در این باره نوشت: «بعد از رعایت نشدن قوانین جذب بازیکنان خارجی و اضافه شدن غیرقانونی سهمیه خارجی از سوی برخی تیمها و زمینهسازی رسانهای از سوی برخی جهت گسترش دامنه تخلفات، باشگاه استقلال مراتب اعتراض و شکایت خود را از این تخلف آشکار به سازمان لیگ و ارکان قضایی فدراسیون فوتبال ارائه داد. این موضوع که تخلف آشکار از سوی برخی تیمها شمرده میشود، نه تنها منجر به رقابت نابرابر، بلکه منجر به احساس ایجاد فضای نابرابر بودن تیمها نزد قانون میشود».
به گزارش تسنیم، این روزها رویه 2 باشگاه استقلال و پرسپولیس کنکاش در فعالیت طرف مقابل است و در این زمینه هر حرکتی از رقیب بیپاسخ نمیماند. فعلا در داربی اعتراض و غرغر 2 تیم مساوی هستند تا ببینیم در آینده چه میشود.
ارسال به دوستان
درباره اعترافات مهم فائزه هاشمی از جو تکفیر و اختناق در میان زندانیان امنیتی زن
ما دیکتاتوریم!
گروه سیاسی: «در این زندان آموختم که ما مبارزین، طبلی توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم»؛ این یک جمله عصارهنامه طویل و معناداری است که فائزه هاشمی به تازگی و در درون زندان نوشته است؛ نامهای که حکایت از عاصی شدن یکی از رادیکالترین چهرههای سیاسی کشور بر اثر مجاورت با زندانیان امنیتی دستگیرشده در سالهای اخیر دارد؛ نامهای که فراتر از توصیفات تکاندهندهاش درباره فضای تکفیری حاکم بر بند زندانیان امنیتی، نشانی از مسخ و بیمعنا شدن شعارهای سیاسی براندازان دارد.
به گزارش «وطن امروز»، این روزها در حالی به دومین سالگرد شورشهای خیابانی سال 1401 نزدیک میشویم که تبعات ویرانگر آشوبهای آن برهه و اثرات مخربی که بر ادبیات سیاسی گذاشته است بیش از پیش خود را نمایان میکند. شورشهایی که هرچند از جنبه عملی شباهتهایی به آشوبهای سالهای 88، 96 و 98 داشت اما از جهت ادبیاتسازی و تقلایی که برای ضدارزشسازی از ارزشهای عمومی جامعه ایران داشت ماهیتی منحصربهفرد پیدا کرد. تبدیل ادبیات ملیگرایانه به ابزاری برای دینستیزی هرچند امری مسبوق به سابقه است اما در پاییز سال 1401 ادبیات ملیگرایانه خود به محملی برای همراهی با تجزیهطلبان تبدیل شد، ادبیات آزادیخواهی تبدیل به بستری برای سرکوب هرگونه تکثر و مخالفت شد، حتی شعار «زندگی» بهانهای به وجود آورد تا ضدانقلاب در کمپینهایش به هرکدام از مظاهر و نمودهای زندگی روزمره مردم حمله کند و سرانجام در زیر پرچم دفاع از حقوق زنان، ضدزنترین واژهها وارد شعارهای سیاسی شد. از این نظر شاید حوادث 1401 را بتوان بیش از هرچیز با نقش منهدمکنندهاش در دایره واژگان و مفاهیم شناخت.
در این فضا اما اواخر هفته گذشته و با انتشار نامهای سرگشاده از فائزه هاشمی که در زندان به سر میبرد، ابعاد جدیدی از فضای تکفیری و سرکوبگرانه جریانهای مدعی آزادی منتشر شد. فائزه هاشمی در یک دهه گذشته سعی کرده بود با اتخاذ رادیکالترین ادبیات و رفتار سیاسی، چهره خود را فراتر از عموم اصلاحطلبان نشان دهد و برای خود جایگاه نمایندگی براندازان را در میان فعالان سیاسی داخل کشور به دست آورد. دیدار با بهائیان، توجیه جنایات رژیم صهیونیستی، آرزوی پیروزی برای ترامپ به امید وارد شدن فشار بیشتر به کشور و... برخی از مسائلی است که در سالهای اخیر از سوی او خبرساز شده است. با این حال به نظر میرسد فضای زندانها و چهرههایی که با جرائم امنیتی در سالهای اخیر دستگیر شدهاند تا حدی فضای تکفیری پیدا کرده که فائزه هاشمی هم از درون زندان نسبت به خطر قدرت گرفتن زندانیان و سرنوشتی که برای ایران خواهند ساخت، هشدار داده است.
* حصاری دور دیکتاتورهای کوچک
هاشمی در ابتدای نامه خود فضای بند زنان زندان اوین و روحیات زندانیان را چنین توصیف میکند: «در کلام عالی و در عمل خالی، نظریهپردازانی از درون تهی. دیکتاتورهای کوچکی که آنچه را که سالها با آن مبارزه کردهاند بر سر همبندیهای خود میآورند. همبندیانی که کمتر یارای نقد کردن یا ایستادن در مقابل آنها را دارند که در این صورت تنگنظریها، تهمتها، پروندهسازیها، هتاکیها، حذف و طردها، تخریب شخصیتها و گاه ضرباتی را نوش جان میکنند. به عبارت دیگر همبندی (بخوانید گروه فشار داخل بند) همبندی را میپاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص میکند، آزادی او را سلب میکند، به او انگ و تهمت میزند، او را تهدید میکند، آرای او را دور میریزد، ضرب و جرح نثارش میکند، فضای وحشت و خفقان میآفریند. چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده. و عجیبتر سکوت یا همراهی و ادامه دوستی برخی دیگر از مشاهیر در بند با این اندک سلطهگران است».
در ادامه این نامه به حیرت برخی از زندانیان از مواجه شدن با چهرههای مشهور در اوین اشاره شده و آمده است: «جدیدالورودها در کمتر از حداکثر یک هفته، البته اگر ماندگار شوند، شوکه و مبهوت و پشیمان که اینها بودند چهرههایی که آرزوی دیدارشان را داشتیم؟ چه فکر میکردیم و چه دیدیم؟ چگونه از چاله به چاه افتادیم؟ و در آرزوی خلاصی و پی گرفتن زندگی و پشت سر را نگاه نکردن. میگویند در زندان که قدرتی ندارند اینگونهاند، وای اگر قدرتی بگیرند».
* لغتنامه اوین
تبدیل شدن زندان به میدانی برای کسب شهرت و قرار گرفتن در کانون توجهات باعث شده تا در سالهای اخیر برخی چهرههای فاقد جایگاه تن به هر کاری دهند تا برچسب «زندانی سیاسی» روی آنها بچسبد و بعدها با استفاده از این برچسب برای خود جایگاهی در رسانهها پیدا کنند و بعضا مقدمات پناهندگی را به دست آورند. از اعتصاب غذاهای نمایشی تا نشر گسترده اخبار دروغ (همچون رسوایی حسین رونقی) مواردی از این دست به حساب میآیند. با این حال در نامه فائزه هاشمی به ابعاد جدیدی از دروغپردازیها اشاره شده است. او با بیان اینکه برخی «فقط بودن در زندان برایشان ارزش است و عملا در تعارض با آرمانهای سابق خود روزگار سپری میکنند» به خبرسازی از طریق انتشار اخبار مبالغهآمیز و نادرست درباره این افراد اشاره کرده و مینویسد: «در فرهنگ لغات آنها ممنوعالملاقاتی یعنی تبدیل یک جلسه ملاقات حضوری به ملاقات کابینی. عدم دسترسی به پزشک یعنی ویزیت شدن زندانی ۲ هفته یک بار توسط پزشک زنان، ۲ نوبت یا بیشتر سونوگرافی در دوران حاملگی، چک شدن فشار و قند و... چندبار در هفته و حضور پرستار در موارد ضروری. تغذیه نامناسب یعنی در اختیار داشتن مواد غذایی خام ماهانه از جمله لبنیات و حبوبات و برنج و... و دریافت ناهار و شام آماده به صورت روزانه با هزینه زندان و امکان خرید روزانه از فروشگاه کوچک زندان و خریدهای هفتگی از بیرون با خرج از جیب خود. دفاع از خود یعنی حمله. بدنی کبود یعنی یک نقطه سرخشده به اندازه حداکثر 2 در 2 سانتیمتر. در صورت اعتراض به این نحوه نادرست خبررسانی، متهم میشوی به انجام ماموریت حکومتی برای عادیسازی ظلم و شرایط زندان یا شنیدن این عبارات: آنچه ما میگوییم درست است و هر کسی غیر از این، این عبارات را معنا کند [...] خورده است و متعاقبا دریافت بارانی از حملات و تخریبها و تهدیدها». او در پایان این نامه و نتیجهگیری مشاهداتش از بند زندانیان امنیتی زن در اوین مینویسد: «در این زندان آموختم که ما مبارزان طبلی توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم. سرود آزادی و عدالت میخوانیم و در چرخه زندگی، ستم را بازتولید میکنیم. از دموکراسی و فرهیختگی میگوییم ولی با زبانی سرکوبگر و طردکننده دیگری بازتولید سلطه و استبداد را رقم میزنیم».
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|