|
گفتوگوی «وطن امروز» با مصطفی دالایی کارگردان فیلم «سه نسل آواره» نخستین مستند درباره فلسطینیان ساکن اردوگاههای لبنان
روایت بعلبک
محمد محمدی: «سه نسل آواره» را باید نخستین مجموعه مستند پیرامون آوارگان فلسطینی دانست؛ مستندی که به کارگردانی مصطفی دالایی، تهیهکنندگی مهدی همایونفر و نویسندگی شهید سیدمرتضی آوینی سال 71 در شبکه 2 سیما تولید شد. از نکات قابل توجه در این مستند اینکه حین فیلمبرداری در اردوگاههای فلسطینیان، «سیدعباس موسوی» دبیرکل وقت حزبالله لبنان به شهادت رسید و سیدحسن نصرالله به عنوان دبیرکل جدید انتخاب شد. شهادت سیدعباس موسوی باعث شد بخشی از این فیلم به زندگی این مجاهد شهید بپردازد، همچنین مهدی فلاحتپور در آخرین روز فیلمبرداری این مستند در اردوگاه بعلبک توسط اسرائیل به شهادت رسید و نام خود را در صدر فهرست هنرمندان به شهادت رسیده توسط اسرائیل قرار داد.
مصطفی دالایی از جمله مستندسازانی است که 5 دهه به صورت کاملا حرفهای در سطح اول سینمای ایران مشغول ساخت و تولید آثار بسیار مهم و تاثیرگذار است؛ مستندسازی که همواره نامش با سیدمرتضی آوینی در هم آمیخته و بسیاری از آثار خود را با همکاری سید شهیدان اهل قلم به سرانجام رسانده است. «پاتک روز چهارم»، «شب عاشورایی» و «دلباخته» از جمله آثار این مستندساز است.
این روزها در سالگرد عملیات توفان الاقصی و در حالی که شاهد جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی در غزه و جنوب لبنان هستیم، 32 سال پس از ساخت فیلم «سه نسل آواره» با مصطفی دالایی به گفتوگو نشستیم.
***
* آقای دالایی! شما سالها پیش در سفری که به لبنان داشتید، مستندی با عنوان «سه نسل آواره» را تولید کردید؛ لطفا درباره چگونگی شکلگیری ایده این مستند بگویید؟
پس از اتمام جنگ، سیدمرتضی آوینی و مهدی همایونفر به این نتیجه رسیدند با توجه به تاثیرات انقلاب اسلامی در سایر کشورها مجموعه مستندی را با این موضوع تهیه کنند، البته مرتضی آوینی در سالهای 68 و 69 مجموعه مستندی با عنوان «نسیم حیات» را تولید کرده بود که برای آن مجموعه، مهدی همایونفر و برخی بچهها به لبنان رفته و تصاویری را ضبط کرده بودند اما سال 71 مهدی همایونفر از من دعوت کرد مستندی را با موضوع آوارگی فلسطینیها و شرایط زندگی در اردوگاهها بسازم. مهدی همایونفر چون خودش در این حوزه تحقیقات بسیاری کرده بود، برای من توضیح داد 3 نسل فلسطینیها اکنون در اردوگاهها با وضع بسیار بدی در حال زندگی هستند و ما میتوانیم خاطرات اینها را از سرزمینشان ضبط کنیم.
با همین طرح و ایده به همراهی مهدی همایونفر، مهدی فلاحتپور و مرتضی عسگری به سمت لبنان و اردوگاههای فلسطینیها رفتیم و گفتوگوها و مصاحبههای خوبی هم گرفتیم اما همان ایام بود که سیدعباس موسوی، دبیرکل حزبالله به همراه همسر و فرزند خردسالش به شهادت رسید و سیدحسن نصرالله به عنوان دبیرکل جدید انتخاب شد و همین موضوع باعث شد ما در همان سفر به موضوع شهادت سیدعباس موسوی نیز بپردازیم و با خانواده ایشان گفتوگوهایی انجام دهیم. از سویی در روزهای پایانی ضبط در اردوگاه بعلبک در حال فیلمبرداری بودیم که هواپیمای اسرائیلی به منطقه حمله کرد. صبح ساعت 10 بود که کارمان تمام شده بود و داخل ماشین بودیم که مهدی فلاحتپور با فریاد گفت هواپیما ما را هدف قرار داده است. سریع از ماشین پیاده شدیم و چند قدمی فاصله نگرفته بودیم که هواپیمای اسرائیلی ماشین را زد. من مدتی بیهوش شده بودم و فکر کردم به شهادت رسیدهام.
وقتی در بیمارستان بعلبک سراغ مهدی فلاحتپور را از من گرفتند متوجه شدم او به شهادت رسیده است در واقع آقا مهدی بدنش تکهتکه شده بود و جز مدارک شناسایی چیزی از او باقی نمانده بود. مهدی فلاحتپور نخستین شهید هنرمند بود که توسط اسرائیل به شهادت رسید.
وقتی فیلمها را به تهران آوردیم، محمدعلی فارسی تدوین کار را انجام داد و شهید آوینی هم نویسنده و نریتور کار بود. آقا مرتضی در متنی که برای «سه نسل آواره» نوشته بود یک جمله درباره فلاحتپور گفت که بسیار ماندنی شد. او نوشت «ما داریم قصه شهادت مهدی فلاحتپور را میگوییم و کاش کسی هم پیدا بشود که قصه شهادت ما را بگوید». کمتر از یک سال بعد او هم به شهادت رسید.
* چه شد به سمت مستندسازی رفتید؟
از همان ابتدا علاقه بسیار زیادی به فیلمسازی داشتم اما با شروع جنگ و تماشای یکی از فیلمهای مستند متوجه شدم این نوع فیلم دارای ویژگیهایی است؛ فیلمبرداری بینقص، نگاه درست به سوژه و متن و نریشن عالی دارد و همان جا به دلم آمد که کاش من هم در این جمع بودم و میتوانستم با آنها همکاری کنم؛ کاری که بعدها متوجه شدم مربوط به گروه جهاد تلویزیون با صدا و نریشن آقامرتضی بوده است. البته من یک مدت پس از تعطیلی دانشگاهها وقتی در یک تراشکاری کار میکردم به صورت اتفاقی با راهنمایی یکی از همدانشگاهیهایم وارد «تل فیلم» شدم که آن زمان با حضور 100 نفر آموزش فیلمسازی دیدم و در انتها به دعوت آقای خاکبازان، مدیر وقت گروه جهاد تلویزیون به این مجموعه اضافه و از همانجا با آقامرتضی آوینی آشنا شدم و چند مستند مثل «هفت قصه از بلوچستان» را کنار او ساختم. من از همان سال 59 به جبهه رفتم که در یک قسمت به عنوان کمک فیلمبردار حضور داشتم اما در مابقی قسمتها خودم کارهایی چون فیلمبرداری و مصاحبهها را انجام میدادم و در نهایت فیلمها به دست آقامرتضی میرسید و او پس از تدوین، با صدای خودش به آنها نریشن اضافه میکرد. البته پس از مدتی مجموعههایی که تولید میشد به اسم «روایت فتح» پخش شد، در حالی که قبلتر با اسامی مختلفی چون مجموعه «حقیقتها» پخش میشد.
در مجموعه «حقیقتها» افرادی چون سهیل نصیری و شهید علی طالبی حضور داشتند اما با تغییر اسم به مجموعه «روایت فتح» دیگر آقای سهیل نصیری و بعضی بچههای «حقیقتها» نبودند و افرادی مثل بنده، قاسم بخشی، محمد صدری، محمد یوسفزاده، غلامحسین پیرهادی، امیراسکندر یکهتاز، حسن هادی، ابراهیم حاتمیکیا و افراد دیگر حضور داشتیم، البته برخی بچهها یا یک قسمت یا نیمقسمت در «روایت فتح» حضور داشتند و بعضی دیگر تا پایان جنگ ماندند. آقامرتضی به این قائل بود و همیشه در صحبتهایش نیز میگفت که بچههایی که به عنوان تصویربردار به جبهه میروند، خودشان کارگردانی هم کنند.
به هر حال از انتخاب سوژه تا مصاحبه و سایر موارد همگی بر عهده فیلمبردارها بود که در نهایت وقتی فیلمها دست آقامرتضی میرسید، با تدوین و نریشنی که میگذاشت، همه فکر میکردند کل این اثر از زیر دست یک نفر رد شده است و این یکنواختی به نریشنها و تدوینهای آقامرتضی مربوط میشد. به هر حال بنده از همان سال 59 با ورودم به گروه جهاد تلویزیون با آقامرتضی همکار شدم و پس از پایان جنگ هم با حضور در مجله سوره با او در ارتباط بودم.
* با توجه به علاقهتان به حوزه سینما چرا از ابتدا به سمت ساخت فیلم داستانی نرفتید؟
من به سینمای داستانی علاقه داشتم اما فرصتش پیش نیامد اما 6 سال پیش تورج منصوری تماس گرفت و دعوت به همکاری کرد که به عنوان فیلمبردار حاضر باشم و من هم پذیرفتم و آن کار به کارگردانی شهریار بحرانی بود با نام «خط مقدم» با موضوع موشکی شدن ایران که با نگاهی به تلاشهای شهید طهرانیمقدم با 13 نفر از همکارانشان ساخته شد که یکی از همکارانشان همین سردار حاجیزاده بود، البته بعدها تهیهکنندگان فیلم تصمیم گرفتند به جای یک فیلم سینمایی یک مینیسریال باشد که در نهایت نیز کار بسیار خوبی شد و همه از آن راضی بودند.
* با توجه به اینکه خود شما جزو نسل طلایی مستندسازان کشور و 5 دهه در حال ساخت مستند هستید، وضعیت مستندسازی در کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر مستندسازی ما از سینمای داستانی بسیار جلوتر است. متاسفانه موضوعات سینمای داستانی ما موضوعات جدی نیست و اندک کارهایی با موضوعات جدی تولید میشود. درواقع بیشتر موضوعات در تناسب با وضعیت مردم نیست و میشود بسیاری از این فیلمها را با زبان دیگری هم پخش کرد. در واقع فرهنگ مردم ایران در آن متجلی نیست و شخصیتها واقعی نیستند که به ساختار سینمای ما بازمیگردد که به دنبال سهلالوصول بودن و رسیدن به سرمایه است، در حالی که سینمای مستند از این جهت پایگاه و خاستگاه و ایستگاهش در واقعیت و به فرهنگ مردم ایران نزدیکتر است؛ اگرچه در اینجا هم مسائلی مطرح است؛ اینکه به تحقیقات از طرف مدیران فرهنگی ما بهای کافی داده شود و برایش بودجه در نظر گرفته شود. اگر اینطور شود و تیمهای مستندساز را بخواهند و مطالبه کنند، خود به خود آدمهای توانمندتر جذب میشوند و سوژهها را بهتر درمیآورند اما متاسفانه از سوی مدیران فرهنگی به مستند به عنوان کاری برای پر کردن ساعات سیما نگاه میشود یا جنبههای تبلیغاتی مد نظر قرار میگیرد، در صورتی که این سینما میتواند روی زیباییها، توانمندیها و شاخصههای انسانی مانور خوبی داشته باشد و چالشها و مسائل فردی و اجتماعی و کشوری را مطرح کرده و راهحل پیشنهاد کند که نیازمند مدیران شجاع و بودجه مناسب است. به هر حال نباید فراموش کرد که بودجه سینمای مستند، بسیار کم است و قابل قیاس با سینمای داستانی نیست، هرچند همین جنبهها باعث شده سینمای مستند وجهه مردمی بیشتری داشته باشد و به زندگی واقعی بسیار نزدیکتر باشد.
ارسال به دوستان
«بنیامین فرجی» اعجوبه 14 ساله تنیس روی میز ایران نفر اول دنیا را شکست داد
به پدیده سلام کنیم
با وجود شکست تیم ملی تنیس روی میز ایران برابر چین، بنیامین فرجی یک پیروزی باورنکردنی را مقابل رنک یک جهان کسب کرد. تیم ملی تنیس روی میز مردان ایران با توجه به کسب رتبه ششمی سال گذشته مسابقات قهرمانی آسیا، از حضور در دور مقدماتی و مرحله گروهی این دوره از رقابتها معاف بود و کار خود را از مرحله یکچهارم نهایی و جدال با چین قدرتمند آغاز کرد. شاگردان جمیل لطفاللهنسبی در مصاف با رنکینگ اول تیمی دنیا در یک بازی نزدیک با نتیجه 3 بر یک شکست خوردند و برای کسب مقام پنجم تا هشتم به مصاف حریفان خود خواهند رفت اما در همان نخستین بازی رو در رو یک اتفاق بزرگ و غیرمنتظره رخ داد. بنیامین فرجی، نوجوان ۱۴ ساله پینگپنگ ایران دست به شگفتی بزرگی زد و در مصاف با «وانگ چوکین» نفر اول رنکینگ دنیا و دارنده چندین مدال طلای جهان و المپیک با حساب ۳ بر ۲ به برتری دست یافت و ایران را یک بر صفر پیش انداخت. فرجی که در سالهای اخیر خودش را در قامت یک اعجوبه مطرح کرده و رنک یک زیر 15 سال دنیا را در اختیار دارد، در یک بازی هیجانانگیز مقابل قهرمان المپیک پاریس به برتری رسید تا نشان دهد در سالهای آتی توانایی شکست چینیها و گرفتن قهرمانی از آنها را دارد. در حالی که با شگفتیسازی فرجی، تیم ایران هم به رقم زدن یک شگفتی بزرگتر یعنی شکست تیم چین امیدوار شده بود در بازی دوم نوشاد عالمیان، کاپیتان تیم ملی ایران با «لین شیدونگ» نفر سوم رنکینگ دنیا دیدار کرد که این بازی نزدیک و پایاپای پیش رفت و در حالی که عالمیان میتوانست ایران را ۲ بر صفر پیش بیندازد، در نهایت با نتیجه ۳ بر ۲ بازی را به حریف چینی واگذار کرد و نتیجه کلی مسابقه یک - یک مساوی شد. در ادامه و در سومین بازی محمد موسویطاهر با «لیانگ جینگکون» نفر پنجم رنکینگ دنیا دیدار کرد که این بازی در خاتمه با حساب ۳ بر صفر به سود حریف قدرتمند چینی به پایان رسید و چین ۲ بر یک مقابل ایران پیش افتاد. در چهارمین بازی، نیما عالمیان که رنک ۴۸ دنیا را در اختیار دارد به مصاف «وانگ چوکین» نفر اول رنکینگ دنیا رفت و ۳ بر یک بازی را واگذار کرد تا تیم ایران بازنده سربلند در دیدار مقابل قهرمان جهان و المپیک لقب بگیرد.
* واکنش آزمون به تاریخسازی پسر 14 ساله
مهاجم تیم ملی ایران به تاریخسازی پینگپنگباز 14 ساله ایرانی واکنش نشان داد. سردار آزمون با انتشار ویدئویی از بازی پینگپنگباز نوجوان ایرانی به تاریخسازی او واکنش نشان داد و نوشت: «باورنکردنی! یه پسر ایرانی ۱۴ ساله اومده رنک یک تنیس روی میز رو شکست بده. نشستیم با افتخار بازیشو ببینیم».
ارسال به دوستان
یادداشت روز
پاسخ موشکی ایران به اسرائیل و آغاز به کار «منوتو»
محمد رستمپور: ژنرال مکنزی، فرمانده سابق ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام) که نیروها و عملیاتهای آمریکا در جنوب آسیا، خاورمیانه و بخشهایی از شمال آفریقا را مدیریت میکرد، در گفتوگو با شبکه سیبیاس نیوز، در میان جملات تهدیدکننده منافع و منابع ایران، به نکتهای اشاره میکند که از نگاه بسیاری مغفول ماند: «ایران با هدف قرار دادن ساختمان موساد در قلب تلآویو نمایش بزرگی نشان داد». یک روز پس از عملیات برقآسا و گیجکننده «وعده صادق 2» ویدئویی از یک خبرنگار آمریکایی منتشر شد که از کنار حفره ایجاد شده نزدیک همان ساختمان موساد گزارش میداد و از حجم تخریب و دقت موشک ایرانی، ابراز حیرت میکرد. آنچه در تصاویر، ویدئوها و گزارشات مکتوب خبری و تحلیلی رسانههای مختلف جهان بیرون آمد، معطوف به 2 محور بود: اراده ایران برای تلافی و قدرت ایران برای هدفگیری پایگاهها، تأسیسات و تجهیزات نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی.
اما چه چیزی این تصویر بزرگ را ساخته؟ اجزای این تصویر و این تلقی کاملا صحیح چیست؟ به تعبیر سادهتر، اراده و قدرت ایران را چه میسازد؟ چه چیزی باعث میشود ایران هم اراده کند و هم بتواند چشم در چشم دشمن دون و جنایتکار و شروری که هیچ نهاد، بازیگر و سازمانی را طاقت و تاب رویارویی با هاریاش نیست، بایستد؟
برای پاسخ کافی است به نماز جمعه 13 مهر بازگردیم. واقعیت این است که آن میزان که از شجاعت و درایت رهبر انقلاب در برپایی مجلس عزای سیدحسن نصرالله و حضور در این رزم سیاسی و نمایش حماسه گفته شده و به درستی هم گفته شده، از حضور شمار خیرهکننده جمعیتی که مصلای تهران و خیابانهای اطراف آن را از ساعات نخست صبح پر کردند، گفته نشده. هیچ کشوری به اعمال اراده خود در عرصههای مختلف میدانی نظامی، سیاسی و اقتصادی موفق نخواهد شد مگر به وفاداری و وطنپرستی و جانبازی پشتیبانانی که حاضرند تمام نیروی خود را به کار گیرند و از جان مایه بگذارند. نمیتوان دقت و شدت اصابت موشکهای ایرانی را دید و از مهندسان، دانشگاهیان و انبوه جوانان مبتکر و نخبهای که در کشور ماندهاند و با حقوق و مزایایی شبیه بسیاری از مردم کشوری که درگیر تحریم و بعضا ناکارآمدی سازوکارهای حکمرانی است، به شکل گمنام و متواضعانه مشغول زندگیاند، سخن نگفت. موشکهای قدر، عماد، خیبر و فتاح که بر سر صهیونیستها فرود آمد، کیلومترها دورتر از فلسطین اشغالی، روی پرتابکنندههایی از پایگاههایی از سراسر پهنه ایران سوار شدند. فناوری شلیک موشکهای دوربرد ایران، وارداتی نیست و به دست و فکر جوانان ایرانی ساخته شده. مهمتر از سوختی که میتواند فلز را از یک وضع طبیعی به یک وضع راهبردی تبدیل کند، سوختی است که میتواند با خطای اندک، شکار را در فاصلهای بسیار دور صید کند. اقدام به ترور دانشمندان و تحریم دانشگاهها و مراکز علمی ایران هم اتفاقا به همین دلیل است. علم و فناوری آن هم دانش بومی و وطنی جز مبتنی بر یک زیستبوم اجتماعی پدید نمیآید. با این نگاه است که آغاز به کار دوباره شبکه منوتو معنای سیاسی و فراتر از آن، معنای راهبردی مییابد. مرور فعالیت این شبکه نشان میدهد اتفاقا خلاف برخی نظرات، منوتو در تغییر سبک زندگی در حوزه اجتماعی و سفیدشویی پهلوی موفقیتهایی داشته است. تغییرات نسلی و رشد شتابان استفاده از شبکههای اجتماعی که خردهفرهنگها و آداب زیستی، پوششی و غذایی متفاوتی پدید میآورد، به ساخت آن رفتارگونگی مورد نظر منوتو کمک کرده اما واقعیت آن است که منوتو به دنبال تأسیس یک ایدئولوژی است. تفکیک ایران از جمهوری اسلامی، فهم سانتیمانتالیستی از منافع ملی، تلقین تصویر اینستاگرامی از پهلوی، زیر سؤال بردن استقلال فکری سازنده انقلاب اسلامی و تمرکز بر خطاها، اشتباهات و حتی فسادهای رخ داده درون جمهوری اسلامی با هدف تضعیف مقاومت ذهنی از طریق تزریق نوعی اباحهگری و خودمحوری، از ابعاد و اضلاع این ایدئولوژی است. تصویر بزرگ «وعده صادق»، اراده و دقت ایران را نشان میدهد و تصویر کوچکتر، پشتیبانی عمومی از حرکت قدرتمندانه ایران در حمایت از مظلوم و بویژه رویارویی جسورانه با اسرائیل قلدرمآب است، به علاوه کارآمدی فناوری و دانش بومی حاصل ذهن و باور جوانانی که مثل همه مردم ایران و در میان آنها زندگی میکنند و چه بسا ممکن است با همه تصمیمات یا رویدادهای سیاسی حاکمیت ایران در ارکان مختلف هم موافق نباشند. منوتو به مقابله با این 2 رکن آمده و کوشش خواهد کرد جمعیت آسیبدیده از وضعیت اقتصادی اما امیدوار و سربلند به فردای کشور را به نوعی بیتفاوتی بکشاند و آن هسته علمی مجاهد و کوشای سازنده موشک را به انحای مختلف از خدمت منافع ملی به خدمت نفسانیت یا رفاه تبلیغی تصنعی سایر کشورها درآورد. منوتو به جنگ ارادهای آمده است که حتی ژنرال مکنزی را هم به اعتراف واداشت و آن چیزی نیست جز جمهوری اسلامی ایران.
ارسال به دوستان
بیسابقهترین حملات موشکی حزبالله لبنان به سرزمینهای اشغالی
حیفا سرخ شد
حزبالله: موشکهای ما به هر نقطهای در سرزمینهای اشغالی میرسد
گروه بینالملل: رزمندگان حزبالله لبنان 8 اکتبر در نخستین سالگرد ورود حزبالله لبنان به نبرد توفان الاقصی علیه رژیم صهیونیستی و در حمایت از مقاومت غزه، شهرهای شمالی فلسطین اشغالی بویژه شهر مستعمرهنشین حیفا را موشکباران کردند. قوای موشکی حزبالله لبنان شامگاه دوشنبه و روز سهشنبه در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی علیه غیرنظامیان در غزه و لبنان، طی چند مرحله شهرهای شمالی سرزمینهای اشغالی و مستعمرهنشین را موشکباران کرد. حزبالله لبنان دوشنبه شب با استفاده از 5 راکت سنگین مقر موساد در حومه تلآویو را با رمز «لبیک یا نصرالله» هدف قرار داد. این عملیات منجر به اعلام وضعیت قرمز در تلآویو و شهرکهای حومهای آن در مرکز سرزمینهای اشغالی شد. طبق اعلام منابع عبری، در شهرک غوشدان در حومه تلآویو در پی عملیات موشکی حزبالله صدای انفجارهای مهیبی به گوش رسیده است. رسانههای عبری همچنین از فرود راکتهای حزبالله لبنان در نقاطی از تلآویو خبر دادند. عملیاتهای موشکی حزبالله تحت عنوان سلسله عملیاتهای خیبر در شهرکهای شمالی و مرکزی سرزمینهای اشغالی انجام میشود. هدف از عملیات موشکی دوشنبه شب در حومه تلآویو پایگاه اطلاعاتی گلیلوت در حومه تلآویو بود که مرکز یگان 8200 و مقر موساد در آن قرار دارد.
حزبالله لبنان همچنین طی این سلسله عملیاتهای موشکی شهرکهای نتالیا، الخضیره، شلومی، حانیتا، یرعون، پایگاه المرج، منطقه دیشون و دلتون، آدامیت، عرب العرامشه، کریات یام و شهر حیفا را در شب دوشنبه و روز سهشنبه هدف حملات موشکی و راکتی خود قرار داد. در این حملات پایگاههای نظامی ارتش رژیم صهیونیستی، عقبه و تجمعات نیروهای ارتش رژیم اشغالگر هدف قرار گرفت. شهر حیفا نیز به عنوان بزرگترین شهر پشتیبانی جبهه شمالی ارتش رژیم صهیونیستی روز سهشنبه شاهد سنگینترین حملات راکتی و موشکی حزبالله لبنان بود؛ حملاتی که از جنگ 2006 بیسابقه بود. حزبالله لبنان در سالگرد 8 اکتبر و ورود حزبالله لبنان به نبرد توفان الاقصی در حمایت از فلسطین طی چند مرحله 120 موشک و راکت سنگین و دوربرد به شهر مستعمرهنشین حیفا شلیک کرد. طبق اعلام رسانههای صهیونیستی حجم خسارات حملات موشکی روز سهشنبه حزبالله لبنان به حیفا به شکل بیسابقهای از جنگ 2006 تا امروز بوده است. حجم خسارات به حدی بود که شهردار حیفا که تا پیش از این و بعد از حمله موشکی جمهوری اسلامی ایران آتشبس را برای جلوگیری از نابودی شهرکهای شمالی در جنگ با حزبالله الزامی میدانست، ابراز نگرانی شدید کرد. شهردار حیفا در پی اصابتهای متعدد به حیفا و کریات یام و همچنین بندر حیفا خواستار تخلیه فوری مواد شیمیایی و قابل اشتعال از بندر حیفا شد؛ درخواستی که با بیتوجهی کابینه رژیم روبهرو شد. شهردار حیفا همچنین به منظور حفاظت بیشتر از شهرکنشینان غاصب و آوارگان شهرکهای شمالی درخواست بودجه اضافی کرده است؛ مسالهای که با توجه به افزایش هزینههای ارتش رژیم صهیونیستی در پی تجاوزات آنها به غزه، لبنان، سوریه و یمن به شکل قابل توجهی به چالشی جدی برای کابینه صهیونیستها تبدیل شده است.
تداوم شلیک موشک از جنوب لبنان و حتی نوار غزه به شهرکهای صهیونیستنشین در مرکز و شمال نوار غزه تمام ادعاهای ارتش رژیم در نابودسازی توان موشکی مقاومت را زیر سوال برده است و به موازات آن ناامنی در بسیاری از شهرکهای پرجمعیت رژیم پس از آغاز تجاوز علیه لبنان افزایش یافته است. نیروهای حزبالله لبنان طبق معادلهای که دبیرکل شهید این جنبش، سیدحسن نصرالله برای میدان جبهه شمال سرزمینهای اشغالی تعیین کرده بود، به عملیات موشکی گسترده علیه شهرکهای مستعمرهنشین دست زده و تعداد بیشتری از شهرکنشینان غاصب صهیونیست را آواره کردند. این عملیاتها پس از آغاز تجاوزات رژیم اشغالگر به جنوب لبنان از محدوده 5 تا 20 کیلومتری فراتر رفته و اکنون هر شب و هر روز تلآویو و حیفا را هدف قرار داده و ناامن کرده است، به نحوی که تعداد اصابتهای پرتابههای حزبالله لبنان به بیش از 100 مورد در شهرکهای حاشیه بندر و خلیج حیفا رسید. این وضعیت اثر معکوسی بر تلاش اشغالگرانه رژیم برای بازگرداندن آوارگان شهرکهای شمالی گذاشته است و در نهایت جنگ را برای ارتش رژیم اشغالگر فرسایشی خواهد کرد. در کنار فرسایشی شدن جنگ، خسارات و تلفات صهیونیستها چه هنگام ورود به جنوب لبنان و چه در شهرکهای شمالی و مرکزی رژیم افزایش یافته و به موازات آن هزینههای نظامی و اقتصادی دولت غاصب صهیونیستی بشدت بالا رفته است.
روز گذشته اتاق عملیات حزبالله لبنان با انتشار بیانیهای با تاکید بر آمادگی یگان موشکی خود، اعلام کرد میتواند هر نقطهای را در فلسطین اشغالی آماج حملات خود قرار دهد.
***
عملیات گروههای مقاومت غزه
روز سهشنبه گروههای مقاومت غزه از عملیات مشترک کتائب القسام و سرایا القدس به منظور هدف قرار دادن نظامیان اسرائیلی در شرق بیت حانون و حمله راکتی به شهرک سدیروت با راکتهای کوتاهبرد رجوم خبر دادند. سامانه راکتی رجوم متشکل از ۵ لوله پرتابی است که در ۳ ردیف در کنار هم قرار میگیرند و هر سامانه توان پرتاب ۱۵ فروند راکت را دارد. یکی از اصلیترین مزیتهای راهبردی سامانه رجوم، جابهجایی سریع آن به دلیل وزن مناسب و بر اساس اهداف دشمن و نیازهای مقاومت است. طی این حمله شهرک سدیروت در حومه نوار غزه هدف قرار گرفت و آژیر خطر در این شهرک به صدا درآمد.
جنبش حماس نیز از کمین مجاهدان کتائب القسام برای گروهی از نظامیان اشغالگر اسرائیلی در منطقه الحاووز الترکی در غرب اردوگاه جبالیا در شمال نوار غز خبر داد. رزمندگان القسام روزهای دوشنبه و سهشنبه دستکم ۵ عملیات کمین علیه نظامیان رژیم صهیونیستی در اطراف اردوگاه جبالیا (یک عملیات در شرق و ۴ عملیات در غرب جبالیا) ترتیب دادند که برجستهترین آن عملیات کمین در منطقه الحاووز الترکی بود که منجر به تلفات از ارتش رژیم صهیونیستی شد.
***
عملیات ترکیبی مقاومت عراق
مقاومت اسلامی عراق طی بیانیهای در 17 مهر اعلام کرد مواضع رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی را مورد هدف قرار داده است. مقاومت اسلامی عراق با انتشار بیانیهای اعلام کرد: در راستای یاری و حمایت از مردم غزه و در پاسخ به جنایاتی که رژیم غاصب علیه غیرنظامیان فلسطینی اعم از زنان و کودکان و سالخوردگان مرتکب میشود، رزمندگان مقاومت اسلامی عراق در تاریخ 17 مهر 5 هدف در مرکز و شمال فلسطین اشغالی را با استفاده از پهپادهای انتحاری و موشک کروز الارقب مورد حمله قرار دادند. گروه مقاومت سرایا اولیاءالدم عراق نیز در این حملات شرکت داشت و با عملیات پهپادی مواضع رژیم صهیونیستی را هدف قرار داد.
ارسال به دوستان
تحلیل رسانههای خارجی از وضعیت حزبالله، اسرائیل و ایران در سالگرد عملیات توفان الاقصی
استراتژی حلقه آتش
زینب اصغریان: در سالگرد عملیات تاریخی توفان الاقصی، تمام معادلات منطقه به سرعت در حال تغییر است. دیگر شرایط جاری در سال گذشته، حکمفرما نیست و از پایبندی به «پیمان آبراهام» نیز سخنی به میان نمیآید. یک سال قبل، هیچکس تصور نمیکرد که ماههای آینده، چنین تحولات بنیادین و استراتژیکی دامن سیاستهای تحمیلشده به منطقه را بگیرد و نظم کنونی غرب آسیا را به چالش بکشاند. حتی اصول نهفته در رفتار جبهه مقاومت با روزهای اول جنگ تفاوت چشمگیری نشان میدهد. طرح کنونی، استراتژی حلقه آتش است که مراکز اصلی جبهه مقاومت همزمان در 6 جبهه مشغول پاسخگویی به جنایات رژیم صهیونیستی باشند. البته خسارات وارده در طول یک سال، بسیار سهمگینتر و ترور فرماندهان ارشد جبهه مقاومت در روز روشن و در وحشیانهترین حالت ممکن، صدای همفکران نتانیاهو را به اعتراض بلند کرده است. از زمانی که پای جنگ و تجاوز به لبنان باز شده، در غیراخلاقیترین حالت ممکن، جنایات بیسابقهای رقم خورده است که از جمله آن انفجارهای تروریستی پیجرها و منهدم کردن وسایل ارتباطی از جمله لپتاپ و تلفنهای همراه لبنانیان بود که در یک آن، چشم و دست و پا و شکم هزاران انسان را کور و قطع کرد و از هم درید. از همه تلختر، ترور سفاکانه سید جبهه مقاومت، نصرالله عزیز با فرود آوردن 85 تن بمب و سموم شیمیایی بر قلب ضاحیه بود که منجر به شهادتشان شد.
ترورهای سنگین و متوالی اخیر در کنار شهادت دکتر اسماعیل هنیه، از طراحان اصلی عملیات 7 اکتبر در تهران نیز خارج از تصور بود و در این میان واکنشها فراوان و محکومیتها دوچندان بود اما آنچه اینک اهمیت مضاعف پیدا کرده، محوری شدن نقش لبنان در تحولات منطقه است. باز شدن پای ایران به تلآویو پس از عملیاتهای تاریخی «وعده صادق 1 و 2»، افسانه غیرقابل نفوذ بودن دژ اسرائیل را در هم شکسته و زنگ خطر به آتش کشیده شدن سرزمینهای اشغالی را به صدا درآورده است. تحلیلگران آمریکایی نیز از زاویهای دیگر، نظرات قابل تأملی دارند که به برخی از محتوای واکنشهای آنها اشاره میکنیم.
* شخصیت برجسته سیدحسن نصرالله
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز1 2 اکتبر 2024 در واکنش به ترور سیدحسن نصرالله مینویسد:
«نگرشها نسبت به نصرالله پس از مرگ [شهادت] او در خاورمیانه مثبتتر به نظر میرسد که تا حدی نشاندهنده خشم مردم نسبت به اسرائیل است. سیدحسن نصرالله که 33 سال رهبری حزبالله را بر عهده داشت، شخصیت برجستهای در سراسر خاورمیانه بود. حمایت از آقای نصرالله، یک مسلمان شیعه، در کشورهای عربی سنی در اواسط سپتامبر، زمانی که خطاب به حماس - یک گروه سنی - نامه حمایتی از یحیی سنوار، منتشر کرد، به اوج خود رسید».
واشنگتن پست2 نیز پس از ترور وحشیانه دبیرکل حزبالله لبنان مینویسد: «با عملیات 7 اکتبر، نتانیاهو به خاطر نارسایی عظیم امنیتی رخ داده، بشدت دچار کاهش محبوبیت شد. به نظر میرسید رقبای او آماده بودند تا او را در لحظه آخر برکنار کنند. با طولانی شدن جنگ اسرائیل علیه حماس در غزه، دهها گروگان اسرائیلی در اسارت حماس باقی ماندند و نتانیاهو متوجه اختلافات داخلی شد. گروههای جامعه مدنی و خانوادههای گروگانها به خیابانها آمدند و اعتراض کردند. از سوی دیگر ویرانی غزه، تلفات سرسامآور ناشی از بمبارانهای اسرائیل و فاجعه انسانی ناشی از جنگ، افکار عمومی جهان را علیه اسرائیل برانگیخت. نتانیاهو هدف حکم بازداشت دادگاه کیفری بینالمللی قرار گرفت اما تحولات دراماتیک و آتشبازی او درهفتههای اخیر یک نقطه عطف برای نخستوزیر حیلهگر اسرائیل محسوب میشود. موشکهای ایران در روز سهشنبه بر اسرائیل بارید و بخش اعظم مردم را به پناهگاهها فرستاد. نتانیاهو در آخر هفته گفت: «این روزها، اوقات مهمی است. ما برندهایم». نظرسنجی اخیر پس از حملات 2 هفتهای که منجر به کشته شدن فرماندهان ارشد حزبالله از جمله نصرالله (و بیش از 1000 نفر دیگر در محلههای پرجمعیت حومه بیروت) شده از دید مردم اراضی اشغالی، امری مطلوب به نظر میرسد. بر اساس نظرسنجی کانال 14 اسرائیل و N12 News در هفته جاری، پاسخدهندگان، رفتار نتانیاهو در جنگ را این بار - پس از ترور فرماندهان حزبالله - «خوب» ارزیابی کردهاند».
* انتقام بازدارنده ایران و غافلگیری رژیم
فارین پالیسی در مقاله خود به قلم ولی نصر پس از تحولات اخیر منطقه نوشته است:3 «در روز نخست اکتبر، برای دومین بار در سال جاری، ایران با پرتاب رگباری از موشکهای بالستیک - حدود 200 موشک - اسرائیل را نشانه گرفت. حمله این بار شامل موشکهای پیشرفتهتر و با پیشاخطار کمی بود. این موشکها نشاندهنده اراده و توانایی ایران برای حمله به اسرائیل و نفوذ به سیستمهای دفاعی آن بود، بنابراین این یک نقطه عطف بزرگ در جنگ یک ساله غزه، همچنین امنیت و ثبات گستردهتر خاورمیانه در آینده است. مهمترین دلیل این حمله، انتقامجویی بود. ایران مدعی شد به ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس توسط اسرائیل در تهران در ماه ژوئیه و قتلهای اخیر رهبر حزبالله سیدحسن نصرالله و ژنرال عباس نیلفروشان از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیروت پاسخ داده است. فراتر از انتقام سخت، تهران به احتمال زیاد امیدوار بود پس از یک دست موفقیتهای چشمگیر نظامی و اطلاعاتی در لبنان که به حزبالله لطمه وارد کرده، اقدامی بازدارنده در برابر اسرائیل ایجاد کند».
موسسه آمریکایی هادسون4 هم 2 اکتبر 2024 در یادداشتی با مروری بر پیامدهای تاکتیکی و استراتژیک حمله موشکی بالستیک ایران در اول اکتبر علیه اسرائیل مینویسد: «حمله موشکی در مقیاس بزرگ علیه اسرائیل در اول اکتبر، تلاشی حیاتی برای به دست آوردن مجدد سلطه در منطقه توأم با تنش است. این حمله با حمله 13 آوریل (وعده صادق 1) متفاوت بود. این بار، ایران به جای یک بسته حمله ترکیبی از پهپادها، موشکهای کروز و موشکهای بالستیک، صرفا از موشکهای بالستیک استفاده کرد که با حداقل هشدار به اسرائیل همراه بود. این بار سپاه غافلگیری را در اولویت قرار داد و بسته حمله برقآسا را انتخاب کرد که تنها از موشکهای بالستیک میانبرد با سرعت مافوق صوت و قابلیتهای کوتاه پرواز برونجوی تشکیل میشد. 2 ناوشکن کلاس Arleigh Burke از نیروی دریایی ایالات متحده، USS Bulkeley و USS Cole نیز 12 فروند رهگیر را از مواضع خود در شرق دریای مدیترانه به سمت پرتابههای ایرانی شلیک کردند. سپاه از موشکهای «خیبرشکن»، «عماد»، «قدر» و احتمالا «فتاح 1» استفاده کرده است. ایران همچنین اعلام کرده که حملاتش حداقل 3 پایگاه نظامی اسرائیل را هدف قرار داده و یکی از آنها پایگاه هوایی نِواتیم است که تجهیزات جنگ هوایی شامل نسل پنجم F35I و مقر موساد را میزبانی میکند».
* شکست رژیم در غزه همراه با شکست داخلی
اما متفاوتترین تحلیل مربوط به فارن افرز است که در مقاله مفصلی به تاریخ 4 اکتبر 2024 مینویسد:5 پارادوکس شکست اسرائیل؛ چگونه موفقیت نظامی، باعث شکست سیاسی میشود؟
آلوف بن ضمن انتقاد از نتانیاهو معتقد است: «ارتش و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل و عموم مردم همگی بر این باور بودند که مرزهای مستحکم جنوبیشان آنقدر غیرقابل نفوذ و توازن قوا آنقدر برای اسرائیل مطلوب است که حماس هرگز یارای به چالش کشیدن وضعیت موجود را ندارد اما حماس آن را به چالش کشید! در روزها و هفتههای پس از آغاز حمله ویرانگر - 7 اکتبر- سخن رایج در میان اسرائیلیها این بود که «همه چیز تغییر کرده است». این حمله، اعتماد به نفس اسرائیلیها را از بین برد و باورهای دیرینه درباره امنیت، سیاست و هنجارهای اجتماعی آن را متزلزل کرد. رهبری نیروهای دفاعی اسرائیل تقریباً یکشبه اعتبار خود را از دست داد، زیرا نتوانست از حمله خارجی جلوگیری کند. حتی با اشغال حدود یکسوم از خاک غزه توسط ارتش اسرائیل هم، برای بسیاری از اسرائیلیها، وضعیت فعلی مانند شکست به نظر میرسد. بهرغم بسیج کامل و حمایت تقریبا تزلزلناپذیر دولت ایالات متحده، ارتش اسرائیل - که هنوز تحت فرمانی مشابه در 7 اکتبر بود - نتوانسته است پیروز شود و یحیی سنوار، رهبر حماس نیز تسلیم نشده است. بر اساس اظهارات عمومی نتانیاهو، حدود 100 گروگان اسرائیلی در غزه مفقودند که حدود نیمی از آنها هنوز هم زنده هستند. این رکود فاجعهبار، همراه با انزوای جهانی فزاینده برای اسرائیل و چشمانداز اقتصادی هر روز تیرهتر، به احساس ناامیدی درونی و ملی کمک میکند».
تحلیلگر اندیشکده وزارت خارجه آمریکا در این باره اظهار میکند: «با حمله به لبنان و ترور نصرالله، بسیاری از تفسیرهای رسانهای جریان اصلی اسرائیل، گسترش خصومتها علیه شمال اسرائیل را به عنوان یک فرصت معرفی میکنند اما همانطور که جنگ غزه بسیاری از واقعیتهای تهدیدآمیز اساسی اسرائیل را که اسرائیلیها ادعا میکردند، تغییر نداد، وضعیت در این جبهه جدید نیز تغییر نخواهد کرد؛ مگر آنکه اسرائیل با تغییرات عمیقتری مواجه شود که باید در سیاست داخلی خود و در نوع برخورد با فلسطینیها ایجاد کند». این اندیشکده آمریکایی با لحن انتقادی بیشتری ادامه میدهد: «جنگ چندجانبهای که اکنون اسرائیل درگیر آن شده، بروندادی از یک جنگ درونی است؛ جنگی که توسط نخستوزیر ـ نتانیاهو ـ برای تغییر هنجارها و نگرشهای داخلی اسرائیل برپا شده است. نتانیاهو خود را در موقعیتی سیاسی قرار داده و تصمیماتش باعث شده افراد زیادی گروگان گرفته شوند. حالا او به دنبال گروگان گرفتن مردم اسرائیل است».
فارن افرز در انتهای مقاله مبسوط خود مینویسد: «هدف اعلام شده اسرائیل به عنوان یک کشور ـ رژیمـ یهودی، سرزمینی گسترده از رودخانه تا دریا بود اما امروز احزاب اپوزیسیون صهیونیستی به جد خواستار برکناری نتانیاهو هستند و جرأت نمیکنند پرچم صلح و همزیستی با فلسطینیان را به اهتزاز درآورند. این حوادث درحالی رخ میدهد که اسرائیلیها به سمت پذیرش آپارتاید نهادینهشده و ـ جنایاتی ـ عمیقتر در کرانه باختری، اشغال دائمی غزه و شاید جنوب لبنان و خودکامگی رو به رشد در مرزهای داخلی سوق داده میشوند».
-----------------------------------
پینوشت
1-Attitudes About Nasrallah Appear More Positive in Middle East Since His Death - The New York Times https://www.nytimes.com/2024/10/02/us/politics/nasrallah-hezbollah-opinions.html
2-As war expands in Middle East, Netanyahu thinks he’s winning – The Washington Post https://www.washingtonpost.com/world/2024/10/01/middle-east-war-expands-netanyahu-win-iran-lebanon-israel/
3-Iran-Israel Conflict: Will Biden Restrain Netanyahu? https://foreignpolicy.com/2024/10/03/iran-israel-hezbollah-biden-netanyahu-war/
4-The Israel-Iran War Enters a New Stage | Middle East and North Africa Defense Intelligence Digest | Hudson Institute https://www.hudson.org/defense-strategy/israel-iran-war-enters-new-stage-middle-east-north-africa-defense-intelligence-can-kasapoglu
5- Israel’s Paradox of Defeat | Foreign Affairs https://www.foreignaffairs.com/middle-east/israel-paradox-defeat-aluf-benn
ارسال به دوستان
از تروریستهای منافق تا پسماندهای پهلوی از بازوی نظامی صدام تا مشاور نظامی نتانیاهو
دشمن ایران
مخالفان جمهوری اسلامی همیشه به ایران خیانت میکنند
گروه سیاسی: بعد از عملیات «وعده صادق 2» که منجر به ایجاد موجی از شور و امید در میان ملتهای مسلمان منطقه، آزادگان جهان و همینطور تمام کسانی شد که از ظلم افسارگسیخته رژیم تروریست صهیونیستی در حمله به مردم غزه و لبنان به تنگ آمدهاند، برخی گروههای اپوزیسیون عموما خارجنشین، بویژه سلطنتطلبان وابسته به خاندان نحس پهلوی، در یک خیانت آشکار به مردم کشورشان نه تنها خواهان حمله رژیم صهیونیستی به ایران شدند که در این مسیر به آنها کمکهای اطلاعاتی نیز ارائه دادهاند!
به تازگی «جاناتان کانریکس» یکی از عوامل موساد در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سیانان به صراحت اعتراف کرده است: «با کمک کارشناسانی چون بهنام طالبلو، سعید قاسمینژاد (مشاوران و دستیاران ربع پهلوی) و چند خارجی دیگر حمله به اهدافی در ایران را آنالیز و تحلیل کردهایم».
جالب اینجاست که کانریکس در کنار بهنام طالبلو و سعید قاسمینژاد هر ۳ عضو «بنیاد دفاع از دموکراسیها» در آمریکا هستند؛ بنیادی که به نام دموکراسی نقش مخربی را در بسیاری از رویدادهای جهان بازی کرده است. به عنوان نمونه این بنیاد در تدوین سیاست تجاوز آمریکا به عراق، تدوین سیاستهای تحریم ایران، خروج از برجام و حالا هم تدوین نقشه تجاوز اسرائیل به ایران نقش ایفا میکند.
قاسمینژاد که جزو تئوریسینهای رضا پهلوی بهحساب میآید و حتی برخی او را دست راست ربع پهلوی میدانند، دائم در حال تلاش برای حمله نظامی اسرائیل به ایران است و اهداف این اقدام را به طور علنی نیز بیان میکند. او در یکی از توئیتهای خود نوشته است: «چنانکه اینجا نوشتم، عملیات نظامی اسرائیل در ایران میتونه ۴ هدف داشته باشه: 1- زیرساختها و مقامات نظامی مثل مقرهای سپاه، پایگاههای موشکی، کارخانههای نظامی و فرماندهان نظامی؛ 2- مراکز و مقامات سیاسی مثل بیت رهبری، وزارت اطلاعات، کاخ ریاستجمهوری و...؛ 3- تاسیسات هستهای و 4- حمله به زیرساختهای اقتصادی مثل تاسیسات نفتی و پتروشیمی».
در واقع مشاور رضا پهلوی تمام آن چیزی را که در آرزو و رویا دارد، در توئیت خود آورده است. هرچند او در ادامه توئیتش سعی در بیطرف نشان دادن خود داشته و مینویسد: جز اسرائیل و احتمالا آمریکا، کسی از نوع واکنش تلآویو به حمله موشکی ایران خبر ندارد ولی اظهارات جاناتان کانریکس بخوبی از همکاری اطلاعاتی قاسمینژاد با موساد برای تعیین بانک اهدافی در ایران برای حمله احتمالی اسرائیل، پرده برمیدارد.
* «پارتنر» حمله به ایران
گذشته از افشاگری یکی از عوامل موساد علیه قاسمینژاد، در پرونده شخص رضا پهلوی نیز موارد بسیاری درباره همکاری او با رژیم صهیونیستی میبینیم. سفر ربعپهلوی به تلآویو را که پس از اغتشاشات موسوم به زن، زندگی، آزادی بود به یاد داریم. همچنین رضا پهلوی شهریورماه امسال در شورای اسرائیلی - آمریکایی Israeli-American Council که از لابیهای کلیدی اسرائیل در آمریکا به شمار میرود حضور یافت و سخنانی را گفت که از تمایل او برای حمله مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران پرده برمیداشت.
پهلوی در جریان این سخنرانی خود را یک پارتنر ایرانی علیه جمهوری اسلامی ایران برای اربابات صهیونیستش معرفی کرد. او در بخشی از سخنانش خطاب به صهیونیستهای حاضر در جلسه با عنوان اینکه ایران پشت تمام حملاتی است که به اسرائیل انجام میشود، میگوید: «جنگ از جنوب و شمال و شرق به سوی شما آمده است اما مبارزه با حماس یا حزبالله هیچ وقت امنیت واقعی را برای شما و آمریکا به ارمغان نخواهد آورد. ساده بگویم شما فقط دارید واکنش نشان میدهید. به این ترتیب مردم شما هیچ وقت نمیتوانند به صلح واقعی برسند. زمان صرفا واکنش نشان دادن به این ارتجاع باید به پایان برسد (باید سراغ اصل کاری یعنی ایران بروید). این نیازمند رهبری در آمریکا و رهبری در اسرائیل و یک پارتنر ایرانی است. من اینجا هستم تا نقش آن پارتنر را برعهده بگیرم!». ربع پهلوی در ادامه به صراحت بیان میدارد: «من دستم را به عنوان همکار به سوی شما دراز میکنم».
* خیانت از جنس نفاق
اعلام همکاری یا به قول رضا پهلوی «پارتنری» او با رژیم صهیونیستی در اقدام علیه ایران، یادآور خیانتهایی است که گروهک نفاق (مجاهدین) در همکاری با صدام در جنگ تحمیلی علیه کشورمان داشت. مسعود رجوی سال 1365 به بغداد رفت و همان جا ماندگار شد. جالب است که رجوی نیز درست از همان ادبیاتی در اعلام همکاری و وفاداری به صدام استفاده کرد که اکنون رضا پهلوی با همان لحن سعی دارد خود را شریک اسرائیل و آمریکا در حمله به ایران معرفی کند.
یکی از اعضای منافقین در بیان جملاتی که رجوی در ملاقات با صدام بیان کرده بود، میگوید: رجوی به صدام گفت: «حال آقای رئیسجمهور [صدام] چطور است؟ اول باید یک چیزی را متقابلا بگویم. از کلمات محبتآمیز آقای رئیسجمهور تشکر میکنم. البته ما چیزی جز وظیفه خود (در خیانت به ملت ایران و همکاری با ارتش بعث) انجام ندادیم. شما بهتر میدانید که در چه نقطهای دقیقا دستمان را در دست هم گذاشتیم. اهداف ما واحد است. خونهای ما درهم آمیخته است. میدانید این تعارف نیست. هرچیزی که علیه شماست به طور طبیعی علیه ما هم هست. ضربهای که میخوریم، یکی است...»
گروهک منافقین در عراق پادگان اشرف را ایجاد کرد و با ایجاد چند تیپ رزمی، در 100 عملیات علیه رزمندگان ایرانی وارد عمل شد و در نهایت در ماههای انتهایی دفاع مقدس، 3 عملیات عمده آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان (مرصاد) را انجام داد. آنها در کنار حمله مستقیم به رزمندگان و مردم ایران، کمکهای اطلاعاتی بسیاری را نیز در اختیار ارتش بعث صدام قرار دادند و در داخل کشور نیز علاوه بر ترور مستقیم مردم ایران، برای جنگندههای ارتش بعث عراق بانکی از اهداف برای بمباران هوایی تعیین کردند. به این ترتیب، خیانت منافقین باعث شهادت هزاران نفر از مردم ایران و رزمندگان شد. راهی که اکنون برخی گروههای اپوزیسیون و همینطور رضا پهلوی آن را برگزیدهاند.
* تکرار خیانتهای تاریخی
تاریخ در حال تکرار است و همانطور که سازمان منافقین به سمت خیانت علنی به مردم و کشورش سوق داده شد، اکنون نیز برخی گروههای اپوزیسیون به سمت شراکت با رژیم صهیونیستی در نسلکشی غزه و حملات وحشیانه به لبنان و در نهایت همکاری با صهیونیستها برای حمله نظامی به ایران سوق داده میشوند.
رامین پرهام، نویسنده ایرانی ساکن فرانسه در پاسخ به این سوال که «چه عواملی باعث دفاع از دولت اسرائیل توسط بخشی از اپوزیسیون میشود؟» میگوید: «یکی از دلایل چنین رفتاری، فقر فکری است. دیگر اینکه در ۳ سال اخیر یک نوع وابستگی گروههایی از اپوزیسیون به اسرائیل ایجاد شده است. اگر نگوییم در تمام موارد، حداقل در بخشهایی نوعی از سرسپردگی را در میان این گروهها میبینیم».
وی در ادامه بیان میکند: «گویی اسرائیل میتواند کاری را بکند که اپوزیسیون ایرانی نتوانستند بکنند و آنها (صهیونیستها) باید انجام بدهند. طور دیگری نمیشود این وابستگی و سرسپردگی را توجیه کرد. مثلا حمایت و تشویق این بخش در ماجرای پیجرها، دیدیم که بخشی از گروههای اپوزیسیون ابراز احساسات کردند. این دولت [اسرائیل] هرکاری کند، حتی استفاده حجیم از بمبهای یک تنی، یک بخش از اپوزیسیون برایش کف میزنند!»
پرهام با یادآوری وقایع رخداده در سالمرگ مهسا امینی میگوید: «مثلا ستاره داوود و پرچم اسرائیل را در سالگرد مهسا به دست میگیرند. در حالی که این پرچم و اسرائیل هیچ ربطی به این جنبش نداشت. در نهایت باید بگویم ۲ عامل عمده یکی تداوم فقر فکری در فضای سیاسی اپوزیسیون و دیگری وابستگی و سرسپردگی بخشی از اپوزیسیون به دولت نتانیاهو عامل بروز چنین رفتاری است».
اخیرا ربعپهلوی در یکی از جدیدترین پیامهای ویدئویی خود که به مناسبت سالگرد 7 اکتبر منتشر کرده است، میگوید: «اجازه نمیدهیم بعد از سقوط جمهوری اسلامی در ایران، خلأ قدرت ایجاد شود». دقیقا مشخص نیست او چطور به این نتیجه رسیده که قرار است بزودی تغییر نظام در ایران انجام شود اما وقتی سخنان پهلوی را در کنار افشاگری مامور موساد درباره سعید قاسمینژاد میگذاریم، احتمالا او امیدوار است با حمله اسرائیل و شاید همدستی آمریکا با او، اتفاقاتی در ایران رخ دهد. وقایعی که مسلما برای ربع پهلوی مهم نیست در پی آن چند ایرانی کشته شوند، چرا که خود او مشاور و دست راستش را برای همکاری اطلاعاتی با نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی برای چنین حملهای مامور کرده است.
* حمله بیسابقه سردبیر سابق بیبیسی به ربع پهلوی
خیانت آشکار رضا پهلوی و برخی اپوزیسیون خارج از کشور حتی صدای سردبیر سابق بیبیسی فارسی را هم درآورده است. محمد منظرپور با اشاره به افشاگری مامور موساد درباره سعید قاسمینژاد میگوید: «مشاور ارشد و دست راست رضا پهلوی (قاسمینژاد) میرود برای اسرائیل هدف تعیین میکند. اینها دارند به آنها کمک میکنند برای تعیین اهداف! آن خاورمیانهای که آنها میخواهند تعریف کنند در آن دیگر ایرانی وجود ندارد. واقعا زبان عاجز است از تشریح میزان خیانت و وطنفروشی و رذالت این افراد».
منظرپور با طعنه به گروههای اپوزیسیون میافزاید: «بروید با نتانیاهو بیعت کنید. قطعا با تانکهای مرکاوا برایتان دموکراسی به ارمغان میآورد! شاهزاده را میآورد در میدان شهیاد (آزادی) ولی باید این را بدانید که برای تحقق چنین کاری باید از روی جسد میلیونها ایرانی عبور کنید و بدانید چنین آرزویی را به گور میبرید».
سردبیر سابق بیبیسی در ادامه با تشبیه عملکرد پهلوی به گروهک منافقین در خیانت به ملت ایران بیان میدارد: «شما این آرزو را به گور میبرید؛ همانطور که رجوی به گور برد. بهرغم تمام جنایتهایی که برای صدام انجام داد. با کشتن کردها، با قتل تمام شیعیانی که برای صدام کشت، تمام ایرانیهایی که برای صدام کشت. او این آرزو را به گور برد و شما هم به گور میبرید. یک مشت وطنفروش خائن، بیسواد و... به خودتان بیایید. شما دارید به ایران خیانت میکنید نه به کسی دیگر. اپوزیسیون ایران را تبدیل کردهاید به نوکر اسرائیل».
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد نرخ باروری در 15 استان افزایشی شده است
جوانی جمعیت جوانه زد
گروه اجتماعی: به دنبال اجرای قانون جوانی جمعیت و حمایت خانواده در کشور و ارائه مشوقهای فرزندآوری، همچنین توجه به درمان ناباروری در کنار فراهم آوردن زمینههای ازدواج جوانان، آمارها حکایت از توقف کاهش موالید و رشد میزان فرزندآوری در کشور بویژه در خانوادههای پرجمعیت دارد به طوری که هماکنون شیب کاهش موالید در کشور کند شده است. رئیس کمیسیون مشترک طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده مجلس طی گفتوگویی با «وطن امروز» در این باره اعلام کرد: آمارها بیانگر این است که بحمدالله قانون جوانی جمعیت توانسته منحنیهای جمعیت را تغییر بدهد به طوری که تا قبل از اجرای این قانون 7 سال نرخ باروری در کشور کاهشی بود ولی از سال 1401 این نرخ تثبیت شده و دیگر کاهشی نیست. امیرحسین بانکیپور با بیان اینکه هماکنون نرخ باروری در 15 استان کشور رشد کرده است، گفت: افزایش میزان موالید در کشور در حالی است که هماکنون 400 هزار زن در گروه سنی باروری 25 تا 40 سال نسبت به سالهای گذشته کم شده است. وی ادامه داد: موالید در کشور قبل از اجرای قانون جوانی جمعیت 170 هزار طی یک سال کم شده بود که اکنون این آمار به 17 هزار مورد رسیده است.
از طرفی الگوی تولد فرزند سوم 9 درصد، فرزند چهارم 28 درصد و فرزند پنجم به بالا 51 درصد طی 2 سال اخیر افزایش یافته است. همچنین دکتر شهلا کاظمیپور، دانشیار گروه جمعیتشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: اقداماتی که مجلس و دولت با هدف رشد جمعیت جوان کشور انجام دادهاند تا حدی جواب داده است. اجرای قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده باعث شده است با عملیاتی شدن سیاستهای تشویقی، خانوارها به سمت فرزندآوری بیشتر ترغیب شوند. وی با بیان اینکه آمارها حکایت از آن دارند خانوارهایی که دارای 2 یا 3 فرزند هستند پیشتاز در فرزندآوری بیشتر بودهاند، افزود: ارائه وام فرزندآوری، زمین، خودرو و... به این خانوارها تاثیر بسزایی بر رشد میزان موالید بویژه در خانوارهای طبقه پایین درآمدی برجا گذاشته است.
* نرخ باروری در 5 سال آینده باید به عدد 2.5 برسد
الگوی فرزندآوری در کشور به سمت فرزند سوم و بیشتر است، همچنین میزان فرزندآوری در مادران ۲۰ تا ۲۴ ساله کشور از سال ۹۸ تا ۱۴۰۲ افزایش چشمگیر داشته است؛ از سویی در این مدت، درصد زایمان سوم افزایش مطلوب و زایمانهای چهارم و پنجم افزایش متوسط داشته است.
رئیس مرکز جوانی جمعیت، سلامت خانواده و مدارس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با تاکید بر اینکه نرخ باروری طی 5 سال آینده باید به عدد ۲2.5 برسد، گفت: پیشبینی میشود سال ۱۴۳۰ حدود ۲۶ میلیون از جمعیت کشور یعنی یکچهارم جمعیت سالمند باشند. صابر جباری دیروز در جلسه ستاد مرکزی هماهنگی جوانی جمعیت وزارت بهداشت افزود: ایران در زمینه جمعیت، رتبه هجدهم در جهان، رتبه نهم در آسیا و رتبه سوم در منطقه را داراست و طبق قانون برنامه هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران، نرخ باروری طی 5 سال باید حداقل به عدد 2.5 برسد. جباری با بیان اینکه جمعیت سالمند در کشورمان رو به افزایش است، تصریح کرد: پیشبینی میشود سال ۱۴۳۰ حدود ۲۶ میلیون نفر از جمعیت کشور یعنی یکچهارم جمعیت سالمند خواهد شد.
وی با بیان اینکه الگوی فرزندآوری در کشور به سمت فرزند سوم و بیشتر است، تصریح کرد: میزان فرزندآوری در مادران ۲۰ تا ۲۴ ساله کشور از سال ۹۸ تا ۱۴۰۲ افزایش چشمگیر داشته است، همچنین در این مدت، درصد زایمان سوم افزایش مطلوب و زایمانهای چهارم و پنجم افزایش متوسط داشته است. به گفته جباری، روند میانگین سنی ازدواج از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱، در دختران ۲۳ و در پسران بین ۲۷ و ۲۸ سال بوده است.
رئیس مرکز جوانی جمعیت، سلامت خانواده و مدارس وزارت بهداشت، با بیان اینکه پیرو ابلاغ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، خوابگاههای متاهلی رشد ۲۶ درصدی داشته است، گفت: همچنین وامهای اختصاصیافته به دانشجویان متاهل نیز رشد ۲۸ درصدی داشته است. جباری افزود: پذیرش فلوشیپ ناباروری با سهمیه مناطق محروم نیز رشد خوبی داشته و دستیاری رشته زنان از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ افزایش ۱۵ درصدی داشته است. وی اظهار داشت: در حوزه تحقیقات، پژوهشهای جمعیتمحور بعد از ابلاغ قانون جوانی جمعیت نسبت به سال ۱۴۰۰ رشد ۸۰ درصدی داشت. رئیس مرکز جوانی جمعیت، سلامت خانواده و مدارس وزارت بهداشت در تشریح دستاوردهای برنامه جوانی جمعیت، به راهاندازی کامل سامانه ملی باروری سالم، تشکیل منظم قرارگاه جوانی جمعیت در ستاد وزارتی و دانشگاهها، صدور کارنامه جوانی جمعیت برای روسای دانشگاهها، اولویتبخشی به تامین منابع مالی اجرای قانون جوانی جمعیت، تقویت ساختار مرکز جوانی جمعیت در وزارت متبوع و دانشگاهها، تقویت و توسعه برنامه کاربردی (اپ) همنفس در زمینه آموزشهای هنگام ازدواج را از اولویتهای برنامه جوانی جمعیت در سال ۱۴۰۳ اشاره کرد.
* ۱۵ تا ۴۹ سالگی سن مناسب بارداری
جوانی جمعیت یک مساله ملی و بسیار جدی است و علاوه بر مردم، نیاز به اقناعسازی تمام مسؤولان دارد، زیرا جوانی جمعیت فقط مساله دولت نیست و به کل کشور و تمام دستگاهها مربوط میشود. معاون بهداشت وزارت بهداشت نیز در این جلسه با بیان اینکه محدودیت سنی برای بارداری برداشته شده است و سنین ۱۵ تا ۴۹ سال برای بارداری مناسب اعلام میشود، خواستار توجه ویژه به قشر تحصیلکرده متاهل جامعه در برنامههای جوانی جمعیت در جهت الگوسازی شد. دکتر علیرضا رئیسی با بیان اینکه تصویب بودجه برای پیشبرد این برنامه ملی یک ضرورت اجتنابناپذیر است و باید با کمک مجلس که تاکنون در زمینه برنامههای جوانی جمعیت خوب پیش آمده، اعتبارات لازم برای اجرای این برنامه لحاظ شود، اظهار کرد: از جمله مباحث مهم در این زمینه ساخت مسکن و خوابگاههای متاهلی برای دانشجویان شاغل به تحصیل است که باید حتما در برنامهریزیها مدنظر قرار گیرد. وی افزود: سن ازدواج در افراد تحصیلکرده افزایش قابل ملاحظهای یافته و تعداد فرزندان در افراد متاهل تحصیلکرده هم کاهش داشته است، بنابراین باید با سرمایهگذاری روی این افراد برای سایر افراد جامعه در بحث جوانسازی جمعیت، الگوسازی کنیم.
رئیسی با اشاره به اینکه ارائه تسهیلات و مشوقها به افراد متاهل تحصیلکرده برای فرزندآوری در آینده جمعیتی کشور تاثیر قابل ملاحظهای دارد، خاطرنشان کرد: یکی دیگر از برنامهها ارائه ایدههای نو بر مبنای فرهنگهای بومی و منطقهای در کشور است، البته این ایدهها لزوما اعطای تسهیلات مالی نیست، همچنین الگوسازی برای جامعه و جوانان با کمک گرفتن از چهرههای شاخص علمی، فرهنگی و هنری نیز موثر است. وی گفت: اکنون محدودیت سنی برداشته شده و سنین ۱۵ تا ۴۹ سال برای بارداری مناسب اعلام میشود. همچنین تعداد مراقبتها برای مادران باردار در سیستم شبکه بهداشتی کشور از 4 به 12 برنامه ارتقا یافته است.
دبیر ستاد ملی جمعیت نیز با بیان اینکه استان یزد بهترین عملکرد را در نرخ باروری داشته است، بر ادامه پرداخت کارانه به بهورزان به عنوان نخستین خط ارتباط با خانوار و زوجین تاکید کرد. شکیبا محبی تباربا، مشاوره فرزندآوری، حفظ سلامت جنین، آموزش مادران و کارانه بهورزان را از جمله اقدامات مهم و اثرگذاری برشمرد که از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انجام شده است. بهورزان در صف اول ارتباط با خانوادهها و زوجهای جوان برای فرزندآوری قرار دارند، بنابراین تخصیص کارانه به آنها اقدام مثبتی بود که باید ادامه یابد.
دبیر ستاد ملی جمعیت، استانداردسازی غربالگری را نیز از دیگر دستاوردهای وزارت بهداشت برشمرد و خاطرنشان کرد: زوجین جوان نابارور باید تحت پوشش کامل بیمه سلامت قرار بگیرند، چرا که بیمههای پایه، خدمات مطلوبی برای سطح ۲ و ۳ ناباروری ارائه نمیدهند.
ارسال به دوستان
گزارش میدانی «وطن امروز» از گرانفروشی و کمفروشی نانواییها در سایه ضعف بازرسی
نان به نرخ زور
گروه اقتصادی: از ۱۲ شهریور اخباری در راستای گران شدن نان در تهران در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد و از همان روزهای اول بود که بدون اینکه چیزی ابلاغ شود خبازها به صورت خودسر قیمت نان را افزایش دادند و نوزدهم شهریور سال جاری هم قیمتهای جدید نان در تهران اعلام شد اما این نرخها به طور علنی در سکوت سنگین وزارت جهاد کشاورزی حتی از قبل هم رعایت نمیشد و پس از اعلام قیمتهای جدید، نانواها همچنان مثل قبل نان را 2 برابر قیمت مصوب به فروش میرساندند و هماکنون نیز بسیاری از نانواییها اقدام به گرانفروشی ۲ تا ۳ برابری قیمتها میکنند.
این گرانفروشی در حالی انجام میشود که قیمتهای جدید نان به طور رسمی ۴۰ تا ۶۶ درصد افزایش یافته است.
* پاسخ نانوا به اعتراض گرانفروشی: «نمیخوای نخر!»
بر اساس قیمتهای مصوب جدید نان که اخیرا ابلاغ شده، نان سنگک ساده ۵ هزار تومان، بربری ساده با آرد نوع یک ۲ هزار و 500 تومان، بربری ساده با آرد نوع دو ۳ هزار و 500 تومان، نان لواش با آرد نوع یک ۷۰۰ تومان و لواش نوع دو ۹۰۰ تومان، نان سنتی تافتون با آرد نوع یک ۱۲۶۰ تومان و نوع دو ۱۵۰۰ تومان، نان ماشینی تافتون با آرد نوع یک ۸۵۰ تومان و نوع دو ۱۲۰۰ تومان تعیین شده است.
با این حال، بر اساس مشاهدات میدانی خبرنگار «وطن امروز»، یک نانوایی بربری نزدیک به دفتر روزنامه نزدیک میدان فردوسی نان ساده را ۶ هزار تومان از کارتخوان شخصی و نه از کارتخوان هوشمند کارت میکشد و نان کنجدی را هم ۱۰ تا ۱۲ هزار تومان میفروشد و میگوید: گزارش کنید، از هیچکس نمیترسم، نمیخواهی نخر!
در این شرایط یک نانوای از خدا بیخبر که هر روز ۱۲ تنور پخت میکند، حداقل ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان از مردم بیشتر دریافت میکند که با گرانفروشی کنجدی و سایر تخلفات مثل فروش آرد، نایلون و کمفروشی تا ۶ میلیون تومان در روز درآمد ناحق و غیرشرعی کسب میکند و میگوید از هیچکس هم ترسی ندارد.
این در حالی است که بارها اقدام این نانوایی از سوی خبرنگار «وطن امروز» و سایر مردم گزارش شده و هنوز پس از ماهها هیچ برخوردی با وی نشده است. متن تصویر پیگیری در سامانه ۱۲۴ وزارت صنعت، معدن و تجارت آمده است.
مشاهدات ما حاکی از آن است که یک نانوایی سنگکی در خیابان گلریزان محله ولنجک هم قرار دارد، هر نان سنگک ساده را به جای ۵ هزار تومان، ۱۰ هزار تومان به فروش میرساند. در پاسخ به اعتراض خریدار، نانوا میگوید: «از اینجا خرید نکنید» و اجازه نمیدهد خریدار خود از دستگاههای مخصوص فروش نان استفاده کند.
* وضعیت فروش نانهای کنجدی اسفناکتر است
وضعیت فروش نانهای کنجدی اسفناکتر است. با وجود اینکه برای فروش نان به این شکل نیز سازوکار تعیین شده است، نانوایان در تهران این محصولات را به قیمتهای بسیار بالاتر و با سودهای نامتعارف به فروش میرسانند به طوری که قیمت نان سنگک کنجدی که نهایت باید ۶ هزار و ۵۰۰ تومان تا ۹ هزار تومان باشد، به راحتی و بدون هیچ نظارتی ۱۵ تا ۳۰ هزار تومان به فروش میرسد.
یک نانوایی سنگک در خیابان سهروردی شمالی، نان سنگک یک رو کنجد را ۱۰ هزار تومان و 2 رو کنجد را ۳۰ هزار تومان میفروشد. در واکنش به گرانفروشی، نانوا با حالتی پرخاشگرانه با صدای بلند طوری که همه مردم بشنوند میگوید: «از اینجا دیگه نان نخر».
برای جلوگیری از گرانفروشی، نرخ هر واحد کنجد با وزن ۱۰ گرم، یکهزار و ۵۰۰ تومان تعیین شده است. برای هر نان بربری امکان اضافه کردن یک تا 2 واحد کنجد و برای نان سنگک امکان اضافه کردن یک تا 3 واحد به درخواست مشتری فراهم شده است اما به این موارد در نانواییها توجهی نمیشود.
بر این اساس، حداکثر امکان افزایش قیمت ناشی از کنجد برای نان بربری ۳ هزار تومان و برای نان سنگک ۴ هزار و ۵۰۰ تومان در نظر گرفته شده است. این در حالی است که بسیاری از نانواییها تا ۴ برابر این قیمت را از مشتری میگیرند و هیچ برخوردی هم با این تخلفات نمیشود.
یک نانوایی دیگر هم در شرق تهران در محله رضویه تا وقتی نان ۱۸۰۰ تومان بود نان ساده را ۳ هزار و ۵۰۰ تومان میفروخت، اکنون که نان ۲۵۰۰ تومان اعلام شده همان نان ساده را با کیفیت پایینتر و وزن کمتر ۴ هزار تومان میفروشد و با وجود بارها شکایت و گذشت ماهها هنوز به تخلف خود ادامه میدهد که در تصاویر زیر کد رهگیری این شکایتها آمده است ولی هنوز با وجود گذشت ماهها همه شکایتها در حال بررسی هستند.
* بازار فروش نان اینترنتی به کل رها شده
درباره فروش نانهای یارانهای به صورت اینترنتی نیز هیچگونه نظارتی وجود ندارد و به طور کامل به حال خود رها شده و محل گرانفروشی و جولان برخی نانوایان برای انجام تخلف شده است.
بنابراین، علاوه بر وزارت جهاد کشاورزی و شرکت بازرگانی دولتی، اتاق اصناف و سازمان تعزیرات حکومتی نیز به عنوان نهادهای ناظر مسؤولیتهایی برای نظارت بر رعایت قیمت نان در نانواییها دارند که شواهد امر نشان میدهد به درستی به وظایف خود عمل نکردهاند.
* فقدان نظارت مؤثر بر نانواییها
سؤال این است که نهادهای نظارتی چگونه هنوز نتوانستهاند بر این روند نظارت مؤثری داشته باشند؟ چرا پس از چند سال و با وجود اجرای سیاستهای اقتصادی متعدد، این تخلفات همچنان پرتکرارترین تخلفات در جامعه هستند؟ چگونه ممکن است یک نانوا با تخلف و ظلم به مردم، روزانه ۲ تا ۶ میلیون تومان سود نامشروع به جیب بزند؟ این در حالی است که این رقم جدا از آردی است که به شیرینیپزیها و آزادپزها میفروشند.
* پاسخ اپراتور ۱۲۴ به پیگیری «وطن امروز»
اپراتور سامانه ۱۲۴ در پاسخ به پیگیری «وطنامروز»، از علت عدم پیگیری و زمانبر شدن رسیدگی به شکایات مردمی اظهار کرد: سامانه ۱۲۴ در زمینه تخلفاتی که مربوط به وزارت جهاد کشاورزی است فقط ارسالکننده شکایت است و وزارت جهاد کشاورزی هم مثل وزارت صمت بازرسان حرفهای دورهدیده و باتجربه ندارد و از نیروهای افتخاری با یک آموزش چند هفتهای برای رسیدگی به این شکایات استفاده میکند ولی این موضوع در دولت چهاردهم دوباره مطرح شده و ممکن است در هفتههای آینده دوباره موضوع رسیدگی به شکایت از نانواییها به وزارت صمت بازگردد.
* نیاز به نظارت بیشتر و شفافیت
به گزارش «وطن امروز»، جلوگیری از این تخلفات به یک مطالبه عمومی تبدیل شده است. شهروندان انتظار دارند سامانه ۱۳۵ سازمان تعزیرات حکومتی و سامانه ۱۲۴ سازمان صنعت، معدن و تجارت به سرعت با این تخلفات برخورد کنند. ادامه این روند نهتنها به ظلم به بیتالمال و حقالناس منجر میشود، بلکه شرایط را بدتر کرده و مانع تحقق شعارهای کاهش تورم و افزایش تولید خواهد شد.
برای جلوگیری از تخلفات برخی واحدهای نانوایی، نیاز به نظارت دقیقتری احساس میشود. همچنین باید به تخلفات متقابل بین مشتریان و نانواییها توجه شود. تشویق مشتریان به استفاده از سامانه کارتخوان هوشمند و ثبت خرید در آن میتواند به کاهش تخلفات و افزایش شفافیت در توزیع نان کمک کند.
به طور کلی، باید به دنبال راهحلهایی بود که عرضه نان را افزایش دهد و در عین حال تخلفات و تناقضات در توزیع آن را کاهش دهد. هوشمندسازی نان و نظارت بیشتر بر نانواییها و مشتریان میتواند گامهای مثبتی در این راستا باشد.
ارسال به دوستان
سری دوم برنامه «مهمانی» تولید میشود
لذت این عروسکها
گروه فرهنگ و هنر: 40 سال پیش در روزهایی که ایرج طهماسب فیلمهای کوتاه «سقائک» و «شانه به سر دانا» را برای کانون پرورش فکری میساخت هرگز فکرش را هم نمیکرد روزگاری کارگردان و صاحب یکی از مهمترین و پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون شود. هنرمندی که امروز مخاطبان و بینندگانش مرز 40 سالگی را رد کردهاند و طی 4 دهه فعالیت صاحب یکی از مهمترین و ماندگارترین برندهای نمایشی کشور یعنی کلاه قرمزی شده است. طهماسب را باید جزو معدود سازندگان و برنامهسازانی دانست که مجموعههای نمایشیاش در فصلهای بعد نهتنها دچار افت مخاطب نشده بلکه در هر فصل به مخاطبانش نیز افزوده شده است.
او در هر فصل با ارائه یک یا چند عروسک جدید با شخصیتهای جذاب و جالب به مجموعه «کلاه قرمزی»، طراوت این برنامه را حفظ و با خلاقیتهای مختلف سعی کرد آن را نهتنها برای کودکان و نوجوانان دهه 60 ماندگار کند بلکه برای نسل جدید هم قابل دیدن و جذاب کند. از همین رو است که لقب مردی برای تمام فصول برازنده او است. هنرمندی که هنوز هم با همان صلابت و حوصله برنامههایش را میسازد و برای لحظاتی هم که شده، اوقات خوشی را برای بینندهاش رقم میزند.
کافی است سری به شبکههای اجتماعی بزنیم تا دلیل این محبوبیت را متوجه شویم. بخشهای جذاب برنامه مهمانی در پیجهای مختلف بازنشر میشود و بازدید بالایی دارد. پس از پخش هر قسمت، طهماسب و عروسکهایش، اینستاگرام را در تسخیر خود درمیآورند و بخشهایی از برنامه به صورت سریالی به اشتراک گذاشته میشود. سوال اینجاست که راز موفقیت ایرج طهماسب در کجاست و او چگونه در رکود برنامههای پربیننده و در رقابت با پلتفرمهای مختلف و فضای مجازی همچنان دیده میشود و مردم برنامههایش را دوست دارند؟ طهماسب برای تبدیل شدن به برند آقای مجری فراز و نشیبهایی را طی کرده است. او رشته تئاتر را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران خوانده و همین موضوع شناخت و علاقهاش را به ساخت برنامههای عروسکی نشان میدهد؛ هر چند برنامههای او در شروع کار، بینندههای زیادی نداشت و ورود کلاه قرمزی به مرور، آقای مجری را به مرد محبوب دهه شصتیها تبدیل کرد. نخستین دلیل موفقیت طهماسب و کلاه قرمزی به عشق، علاقه و ممارست آقای مجری در برنامهسازی برای کودکان بازمیگردد. طهماسب در شروع کارش یک مجری معمولی مثل دیگر مجریهای تلویزیون بود. او حتی در بحبوحه جنگ به برنامههایش رنگ شعار و ایدئولوژی نیز میداد ولی هر چه گذشت بیشتر و بهتر به فضای کار در تلویزیون پی برد و با هوشمندی متوجه علاقه مخاطبانش شد.
بر اساس همین توجه و تیزهوشی بود که طهماسب عروسک کلاه قرمزی را از یک برنامه تلویزیونی به یک پدیده در سینمای ایران تبدیل کرد و این شخصیت عروسکی معروف و محبوب شد.
طهماسب قبل از اینکه تصمیم به ساخت فیلم سینمایی «کلاهقرمزی و پسرخاله» بگیرد خود در چند فیلم سینمایی ایفای نقش کرده بود ولی در آخر به همان علاقه همیشگیاش که همان کار با عروسکها و برنامهسازی برای کودکان و نوجوانان باشد، برگشت. از خوشاقبالی ما، رفاقت و همکاری طهماسب با یک هنرمند خلاق دیگر به نام حمید جبلی، اتفاقات مبارکی را در سینما و تلویزیون کشور رقم زد. دهه 70 وضعیت سینمای کودک و نوجوان بهتر از این روزها بود و فیلمسازان دل و دماغ بهتری برای فعالیت داشتند اما در میان فیلمها و مجموعههای تلویزیونی آن زمان، این «کلاه قرمزی و پسرخاله» بود که در کشور موج درست کرد و مردم را به سینما کشاند.
ایستادن در صف بلیتفروشی فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله» یکی از خاطرات مشترک دهه شصتیهاست.
طهماسب بخوبی میدانست برای اینکه مردم به اثرش اقبال داشته باشند، باید بتواند یک داستان جذاب و سرراست را برایشان تعریف کند. سپس باید برای عروسکهایش شخصیت بسازد و به آنها هویت دهد. طهماسب برای این مقصود با همراهی جبلی و همایون اسعدیان، فیلمنامه «کلاه قرمزی و پسرخاله» را نوشت و شخصیتهایی جذاب برای عروسکها در نظر گرفت. هویتسازی و دادن کاراکتر به عروسکها، عاملی شد تا طهماسب در قسمتهای بعدی کلاه قرمزی بتواند داستانش را بر پایه شخصیتهایش جلو ببرد.
طهماسب برخلاف برخی مجریها و برنامهسازان تلویزیونی دنبال دیده شدن و مطرح کردن خودش نیست. برای او تیم و خروجی کار اهمیت دارد و نمیخواهد به خاطر دیده شدن خودش، کلیت یک برنامه را به فنا بدهد. بارها دیدهایم که آقای مجری در برنامههای تلویزیونی از عروسکهایش کمتر دیده شده است.
این مجری محبوب پس از گذشت سالها، همچنان پرستیژ و متانتش را حفظ کرده است. ایرج طهماسب در مقابل دوربین خودش است و مردم همین خود حقیقی بودن را دوست دارند. او با همین شخصیت در راس هرم گروهش قرار دارد و ابایی از مطرح شدن دیگر اعضای تیمش ندارد. طهماسب در گفتار و رفتار اصالتی دارد که آدم از دیدنش کیف میکند.
ایرج طهماسب با همین دست فرمان و فرمول به سراغ مجموعه «مهمانی» رفت، مجموعهای که سری نخست آن در شبکه نمایش خانگی با عنوان «مهمونی» و سری دوم آن در شبکه نسیم با عنوان مهمانی نشان داد همچنان در 65سالگی از چنان خلاقیتی برخوردار است که میتواند حتی بدون کلاه قرمزی هم خالق عروسکهای جذاب و جدید باشد.
اگر چه حمید جبلی در کنار طهماسب در مهمانی حضور ندارد ولی آقای مجری اصول کار تیمی کردن را فراموش نکرده و کار نویسندگی این مجموعه را به یکی از نقاط قوت آن بدل کرد.
در کنار تمام این این ویژگیها، باید درک و شناخت طهماسب از مخاطبانش را تحسین کرد. او از دهه 60 تا امروز، همراه با تغییر ذائقه مخاطبانش حرکت کرده و توانسته خودش را به روز نگه دارد. آقای مجری همانند بیننده برنامههایش موهای سرش سفید و پیرتر از قبل شده ولی هنوز همان طراوت قبل را حفظ کرده است. طهماسب تغییرات اجتماعی و نسلی را میبیند و میفهمد باید متناسب با این تغییرات برنامه بسازد.
اکنون خبر رسیده 3 قسمت پایانی «مهمونی» در پایان هفته (سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه) روی آنتن میرود و فصل دوم این مجموعه به پایان میرسد، از طرفی نیز مدیر شبکه نسیم خبر از تولید سری جدید آن برای ایام نوروز داد و گفت در حال مذاکرات با طهماسب هستیم تا سری جدید «مهمانی» را به کنداکتور پخش برای ایام نوروز برسانیم. این در حالی است که ایرج طهماسب قصد ساخت فیلم سینمایی جدیدی را دارد که احتمالا عید نوروز امسال روی پرده خواهد رفت. پس با این اوضاع نوروز امسال میتوان امیدوار بود بر پرده سینما هم «کلاه قرمزی و پسر خاله» را ببینیم و هم در قاب سیما «مهمانی» را.
ارسال به دوستان
دیدگاه
شاذگویی ژرمنی
محمدحسین مهدویزادگان: دویچهوله، رسانه رسمی دولت و نهادهای قدرت در آلمان، در تازهترین تلاش مضحک خود در صدد لاپوشانی شکست سهمگین صهیونیستها در عملیات «وعده صادق 2» برآمده است. ژرمنها که از اصلیترین حامیان نسلکشی غزه محسوب میشوند، از سال گذشته (پس از وقوع عملیات توفان الاقصی) تاکنون بارها بازی مستقیم خود در زمین تلآویو و کابینه نتانیاهو را علنی کردهاند. دفاع مطلق اولاف شولتس، صدراعظم آلمان از کشتار کودکان غزه، از مصادیق این اقدامات غیرانسانی دولت تروریست این کشور اروپایی است. انجام عملیات قدرتمندانه و موفقیتآمیز «وعده صادق 2»، دولت آلمان را نیز مانند صهیونیستها شوکه کرده است. دویچهوله که تا قبل از حماسه بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عمق استراتژیک اراضی اشغالی، خط خبری شکست مقاومت را دنبال میکرد، اکنون در صدد سانسور تبعات و نتایج گسترده این عملیات برآمده است. دویچهوله در این باره دست رسانههای صهیونیستی و آمریکایی را که به شکست رژیم اشغالگر قدس در عملیات «وعده صادق 2» اذعان کردهاند نیز از پشت بسته و مدعی عدم خسارت به نیروی هوایی ارتش رژیم شده است!
این رسانه طرفدار نسلکشی غزه و جنگ لبنان در تازهترین گزارش خود مینویسد: «بر اساس راستیآزمایی دویچهوله، برخی اظهارات درباره خسارات احتمالی ناشی از حملات جمهوری اسلامی به نیروی هوایی ارتش اسرائیل قابل اثبات نیست. در همین حال رسانههای اسرائیلی به نقل از سخنگوی ارتش اسرائیل حمله موشکی سپاه پاسداران به برخی پایگاههای نیروی هوایی اسرائیل را تایید کردهاند!»
القاگری دویچهوله در حالی صورت میگیرد که در درون همین گزارش، نوعی تناقض آشکار وجود دارد؛ جایی که این رسانه به صورت ناخواسته اذعان کرده خبرسازی آن درباره عدم تاثیرگذاری عملیات «وعده صادق 2» بر نیروی هوایی رژیم اشغالگر قدس و پایگاههای اطلاعاتی و نظامی دیگر آن، با روایتگری رسانههای صهیونیست در این خصوص همخوانی ندارد! به عبارت بهتر، دویچهوله در صدد انکار حقایق قطعی برآمده که حتی ارتش و رسانههای رژیم اشغالگر قدس نیز طی روزهای اخیر قدرت لاپوشانی آن را نداشتهاند. این رسانه آلمانی جهت آنکه اعتبار ظاهری خود را نیز زیر سوال نبرد، مدعی شده ارتش اسرائیل تاکنون به درخواست دویچهوله برای ارائه اطلاعات اختصاصی پاسخ نداده است! سوال اصلی این است: اگر دویچهوله با عدم پاسخگویی به سوالات ادعایی خود از سوی ارتش رژیم اشغالگر قدس مواجه شده...
چگونه اکنون مدعی راستیآزمایی خود در قبال عملیات «وعده صادق 2» شده است؟! این رسانه صهیونیستی - اروپایی به اندازهای در تنظیم این گزارش سفارششده از سوی موساد و دستگاه اطلاعاتی آلمان عجله داشته که حتی شاکله و صورتبندی اولیه آن را نیز رعایت نکرده است. البته بیاعتباری رسانههای غربی در جریان جنگ کودککشان صهیونیست علیه غزه و لبنان مدتهاست برای مخاطبان عام و خاص آنها به اثبات رسیده و کسی از مطالعه گزارش ساختگی اخیر دویچهوله چندان متعجب نشده است. مسؤولان این رسانه، از همان فرمول نخنمای «گوبلز» سخنگوی نازیها تبعیت میکنند: دروغی که میگویید باید آنقدر بزرگ باشد که همه آن را باور کنند. با این حال نسل سوخته هیتلر در آلمان، حتی قدرت مدیریت ابتدایی این صحنهسازیهای دروغین را نیز ندارند. در حقیقت، ما با یک شبکه سیاسی - رسانهای آماتور و در عین حال پرادعا در برلین مواجه هستیم.
بدون شک دولت ائتلافی شولتس در آینده نهچندان دور باید پاسخگوی شراکت راهبردی، تبلیغاتی، اطلاعاتی و عملیاتی خود با رژیم اشغالگر قدس در جریان جنگ غزه باشد. یکی از تبعات حداقلی این موضوع، از بین رفتن اعتبار ماهوی و تحلیلی رسانههای رسمی وابسته به لابی صهیونیسم در برلین و عدم اطمینان نسبت به روایتگریهای آتی آنها در قبال تحولات جاری در نظام بینالملل خواهد بود. لازم به ذکر است فرسایشی شدن جنگ غزه و ناتوانی صهیونیستها در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده نتانیاهو در نوار غزه و لبنان، فرصت تمرکز افکار عمومی دنیا را نسبت به هویت نامشروع رژیم اشغالگر صهیونیستی دوچندان کرده و این موج آگاهی، به کشورهای گوناگون اروپایی (از جمله آلمان) کشیده شده است. اکنون مقامات آلمانی در صددند با اقداماتی از جمله جرمانگاری هر گونه مخالفت با رژیم صهیونیستی و توجیه جنایات این رژیم سفاک و کودککش در مواضع رسمی و غیررسمی خود، فرصتی برای تنفس حداقلی رژیم اشغالگر اسرائیل فراهم سازند اما چنین اقداماتی صرفا منتج به افزایش هزینههای شراکت برلین و تلآویو در جنایات یک سال اخیر خواهد شد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|