|
پشت پرده آخرین استعفای بزرگ فوتبال ایران
چه کسی مورایس را نمیخواست؟
بامداد شنبه یکی از عجیبترین اتفاقات فوتبال ایران رخ داد و باشگاه سپاهان سرانجام با جدایی ژوزه مورایس موافقت کرد.
ژوزه مورایس، سرمربی ۵۹ ساله پرتغالی که به عنوان دستیار ژوزه مورینیو بعد از هدایت تیمهایی مثل الشباب، آنتالیا اسپور، آاک، بارنزلی، چونبوک موتورز و الهلال به ایران آمده بود، در نهایت دوران کاری خود را در اصفهان به پایان رساند. این در حالی بود که او پیشتر، قصد داشت این کار را کند اما با پافشاری احمد یوسفزاده، رئیس هیات مدیره سپاهان، در سمت خود باقی مانده بود. مشکل بزرگ مورایس، فعالیت دائم برخی سکوهای سپاهان علیه او در دوران کاریاش بود که در دیدار سپاهان مقابل آلومینیوم که با برتری طلاییپوشان همراه بود نیز ادامه داشت.
مورایس این بار در حمایت از بازیکنان و البته تیمش، تصمیم خود را نهایی کرد و با وجود مذاکرات فشرده مدیران سپاهان از تصمیم خود برنگشت تا اتفاقی را که به نظر باید در نهایت در سپاهان رخ میداد، رقم بزند. این در شرایطی است که چند ماهی از قرارداد مورایس با سپاهان باقی مانده بود و حالا سپاهانیها باید به دنبال فرد جدیدی برای نیمکت تیمشان باشند که شاید این فرد هوگو آلمیدا دستیار مشهور مورایس نباشد.
در این بین سپاهان عازم ازبکستان خواهد شد تا دیدار سرنوشتساز خود را مقابل تیم قدرتمند شارجه انجام دهد، آن هم در تورنمنتی که بخشی از نارضایتی پیرامون سرمربی پرتغالی را ایجاد کرده است. آنها در مرحله پیشمقدماتی همچنین مرحله گروهی، 2 شکست مقابل تیمهای اماراتی و یک باخت برابر نماینده اردن داشتند تا با وجود صدرنشینی لیگ برتر، مورد طعن برخی جریانهای هواداری قرار بگیرند. البته سپاهان در این زمینه سابقه طولانی و عجیبی دارد و سکوها قبلا مربیان دیگری را نیز از هدایت تیم تارانده و نارضایتی عمیقی در دل آنها ایجاد کردهاند. مربیان مشهوری چون امیر قلعهنویی، محرم نویدکیا و زلاتکو کرانچار هر کدام در بخشی از سکوها مورد حمله و توهین قرار گرفتند که البته در این بین هیچکس به اندازه مورایس مورد لطف(!) قرار نگرفت. اگر به خاطر داشته باشید، سال گذشته شایعات خانوادگی او و ازدواج با همسر جوانش تا جایی پیش رفت که روی سکوها برخی تماشاگران نام همسر او را فریاد میزدند که این اقدام غیراخلاقی باعث استعفای وی شد.
مورایس تا آنجا برای زندگی در ایران برنامهریزی کرده بود که حتی به دین اسلام گروید و ازدواج خود را با شرایط شرعی انجام داد تا این پیام را به بخشی از هواداران بفرستد که حتی میتوانند او را یک ایرانی در نظر بگیرند اما با این حال مشخص نیست چه جریانی بر برخی سکوهای سپاهان حاکم است که در نهایت بخش مهمی از تصمیمات کلیدی باشگاه با حملات زهرآگین آنها رقم میخورد. جالب اینجاست که احتمالا همین بخش تاریک هواداری گمان نمیکرد مورایس ادامه قرارداد و مبلغ باقیمانده قابل دریافتش از سپاهان را رها کند و از کار خود کنار بکشد (آنها در ذهن خود همواره مربیان را افرادی حریص به پول میدانند که قصد سرکیسه کردن باشگاه را دارند).
در نهایت یکی از مهمترین چهرههای خارجی فوتبال ایران در دهههای گذشته با تجربه رختکن رئال مادرید، اینترمیلان، چلسی و... از سپاهان جدا شد و ایران را ترک خواهد کرد. او در این مدت یک جام حذفی به دست آورد و 2 بار با تیمش در پله دوم و سوم لیگ قرار گرفت. البته شاید وقت خداحافظی او زمانی بود که جریانهای مختلفی از فوتبال ایران مانع موفقیت سپاهان مدعی و زیبای او در فصل گذشته شدند و هر طور شده آن تیم را به زمین کوبیدند.
ارسال به دوستان
توضیحات سخنگوی سپاه درباره کیفیت پاسخ ایران به تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی
دردناک برای تغییر ادراک
گروه سیاسی: سردار علیمحمد نایینی، سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفتوگو با فارس، اشاراتی به کیفیت پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی داشته و علاوه بر قطعی دانستن این پاسخ، آن را «قاطع، فراتر از ادراک دشمن، با تدبیر و قدرتمند» توصیف کرده است. به تازگی نیز سردار سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه طی سخنانی، اشارهای به «خارج تصور بودن» پاسخ ایران به شرارت جدید رژیم صهیونیستی کرده بود.
اما سردار نایینی در گفتوگوی دیروز خود، آدرسهایی نیز درباره کیفیت پاسخگویی ایران ارائه داد. وی گفت: «دشمن میداند ما در عملیات واقعی علیه جغرافیای کوچک او هیچ مشکلی نداریم. با آشکار شدن آسیبهایش ادراک او تغییر خواهد کرد». اینکه ایران دقیقا قرار است چه پاسخی به رژیم صهیونیستی بدهد که ادراک او از ایران، شرایط منطقه و جنگی که تاکنون بر آتش آن دمیده تاثیر بگذارد بر کسی روشن نیست اما گویی خبرهایی در راه است که میتواند معادلات جنگ را کاملا تغییر دهد.
سردار نایینی با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی گمان میکند ایران در پاسخ دادن به عملیاتهای نظامی، دقیقا در همان سطحی برخورد میکند که دولت نتانیاهو میخواهد، اظهار داشت: ایران در ۲ عملیات نظامی «وعده صادق» به خوبی نشان داد قائل به بازی در سطحی که صهیونیستها پیشبینی میکنند، نیست. ایران در راستای راهبرد تأدیب و تنبیه متعرض به امنیت ملی قادر به تغییر ادراک دشمن است.
وی از عملیات «وعده صادق 2» به عنوان یک شروع یاد کرد و گفت: در واقع «وعده صادق 2» شروع ماجرای غافلگیر کردن صهیونیستها بود. از این پس نیز ایران همواره از عنصر غافلگیری در عملیاتهای خود علیه صهیونیستها استفاده میکند و نشان خواهد داد دستگاه محاسباتی صهیونیستها ناتوان از محاسبه اقدام ایران است.
سخنگوی سپاه تصریح کرد: صریح و قاطع عرض میکنم؛ پاسخ تعرض جدید دشمن قطعی و قاطع داده خواهد شد. پاسخ فراتر از ادراک دشمن، با تدبیر و قدرتمند خواهد بود.
سردار نایینی ادامه داد: عملیات «وعده صادق ۱ و ۲» پاسخ تعرضهای قبلی دشمن به کنسولگری ایران در سوریه و ترور شهید هنیه در ایران بود. اقدام اخیر رژیم، یک تعرض جدید بود.
وی افزود: دشمن باید درس بگیرد که نمیتواند دست به هر شرارتی بزند و پاسخ شرارت خودش را بیتردید و کوبنده دریافت میکند. حامیان رژیم صهیونیستی هم بدانند اقدام اخیر رژیم، شرارتی جدید بود و جمهوری اسلامی ایران حق پاسخگویی به آن را دارد.
سخنگوی سپاه در پرداختن به کیفیت پاسخگویی ایران علیه شرارت جدید رژیم صهیونیستی از واژه «ابتکار» استفاده و بیان کرد: به حول و قوه الهی انشاءالله قدرت ابتکار و اراده ملت ایران را به رژیم صهیونیستی خواهیم فهماند، کیفیت پاسخ در اختیار ما است. دشمن میداند ما در عملیات واقعی علیه جغرافیای کوچک او هیچ مشکلی نداریم. با آشکار شدن آسیبهایش ادراک او تغییر خواهد کرد.
سردار نایینی با یادآوری این موضوع که ۲ عملیات «وعده صادق» آسیبپذیری دشمن را نشان داد، گفت: در عملیات «وعده صادق ۲» مشخص شد رژیم صهیونیستی سپری برای دفاع از خود ندارد. «وعده صادق ۲»، با طرحریزی دقیق، هوشمند، بازدارنده و همراه با غافلگیری دشمن در تاکتیک بود. عملیات تنبیهی، با پیامهای قوی و ۱۰۰ درصد موفق بود. به نحوی طرحریزی شد که همزمان مراکز راداری، اطلاعاتی و پایگاههای هوایی رژیم دقیق و کاملا موثر هدف قرار گرفت.
وی با بیان اینکه رژیم صهیونیستی رسماً مسؤولیت تعرض به ایران را پذیرفته و باید منتظر پاسخ باشد، گفت: اقدام صهیونیستها در بامداد روز شنبه پنجم آبانماه در مقایسه با «وعده صادق ۲»، یک اقدام ایذایی و در فضای ترس از سپر دفاعی ایران بود. همه در دنیا دیدند سیستم دفاعی رژیم صهیونیستی در «وعده صادق ۲»، چقدر عاجز و ناتوان بود. رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی و سیستم دفاعی کشور و نیروی پدافند هوایی، با تعرض رژیم صهیونیستی به تمامیت ارضی کشور مقابله کردند و در دفاع از کشور شهید دادند تا دشمن در اهدافش ناکام شود.
سخنگوی سپاه تاکید کرد: ابتکار عمل، زمان و شیوه تنبیه دشمن دست ما است. رژیم صهیونیستی ابتکار عمل ما را در عملیات موفق، قوی و گیجکننده «وعده صادق ۲» تجربه کرد. ما در مقابل تعرض به امنیت کشور به هیچ وجه کوتاه نمیآییم و کار دشمن را نادیده نمیگیریم. حمله اخیر رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی ایران، نقض حاکمیت ملی و زیر پا گذاشتن خطوط قرمز بود. امنیت ایران اسلامی و حفظ معادله بازدارندگی مساله سادهای نیست که ما از آن بگذریم. دشمن بداند ایران کشور کوچکی نیست که بهراحتی با حمله دچار شوک و مشکل شود. مردم ایران دهها نوبت تجربه براندازی و فروپاشی داشته و ادراک و محاسبه طراحان را تغییر دادهاند. انفعال در برابر دشمن در قاموس ایرانی وجود ندارد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
زخمی استعمار مقابل استکبار
جعفر علیاننژادی: مناسب دیدم در فهم خود از ابعاد بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب پیرامون منطق مبارزه دائم علیه استعمار و استکبار، به یافتههای بیغرض و مرض «امین معلوف» نویسنده مسیحی
لبنانی - فرانسوی رجوع کنم. برای او که هیچگاه پاسخ متقنی در توضیح هویت عربی یا غربیاش پیدا نکرد، تنها گلایهها و اعترافاتی علیه خوی سلطهگر هویت غربی و خوی سلطهپذیر هویت عربیاش باقی مانده است. او از این نظر نه خود را نه لبنانی و نه فرانسوی میداند، بلکه در عوض وقتی هویتش را باز مییابد که خوی سلطهگری غربی و انفعال عربی کنار گذاشته شود و این دو به نوعی همترازی انسانی برسند؛ امیدی واهی که هیچگاه ممکن نشد. مساله ما با جریان استعمار و استکبار همین است. روح و روان معلوف هم رنجیده و زخمی است. او گلایه میکند: «اگر مصیبت اعراب این است که جایگاهشان را در میان ملتها از دست دادهاند و احساس میکنند دیگر نمیتوانند آن را بازیابند، مصیبت غربیها این است که به نقش جهانی بیش از اندازه بزرگی دست یافتهاند که نمیتوانند آن را تمام و کمال بر عهده بگیرند و نیز نمیتوانند از مسؤولیتهایش شانه خالی کنند». معنای مصیبت عربی مشخص است. شکستهای آنان در برابر رژیم موقت صهیونیستی و رفتن به سمت ایدههای سازگاری با باند تبهکار صهیونیست، توضیحدهنده این بیاعتباری است.
اما تا آنجا که به سویه هویتی فرانسویاش مربوط میشود، مصیبت غربیها، تضعیف سهم نسبی غرب در اقتصاد جهانی است که با پایان جنگ سرد شروع شد و پیامدهای وخیمی را برای آن جریان مدعی و سلطهگر ایجاد کرد. به بیان معلوف، مهمترین پیامد، آن بود که از این پس قدرتهای غربی بویژه ایالاتمتحده درصدد برخواهند آمد آنچه را که دیگر ممکن نیست با برتری اقتصادی یا با اقتدار اخلاقی (نمایش اخلاقی و شعارهای حقوق بشری) حفظ کنند، با برتری قدرت نظامی دنبال کنند. معلوف که 27 سال از عمر خود را در لبنان زندگی کرده است، بخوبی معنای این جملات را زیسته است و در بخش مهمی دیگری از متن کتاب خود، زخمی که از هویت غربیاش خورده است را چنین روایت میکند: «خطای ۱۰۰ ساله قدرتهای غرب بر خلاف تصور غالب این نیست که خواستهاند ارزشهایشان را به بقیه دنیا تحمیل کنند، بلکه درست عکس آن است: قدرتهای غرب ارزشهایشان را در ارتباطشان با ملتهای زیر سلطه پیوسته زیر پا گذاشتهاند». معلوف نماینده یک روح رنجیده عرب است. در لبنان به دنیا آمده، در آنجا بزرگ شده اما به دلیل همین انفعال عربی، حاضر شده گوشهای از هویت خود را غربی بداند، به شرط آنکه دست از خوی سلطهگری بردارد، شرطی که بیشتر نوعی رویابافی و آرزوخواهی است. شاید بتوان گفت هویت ایرانی قبل از انقلاب اسلامی نیز بیشباهت به این قصه پرغصه معلوف نیست؛ هویتی که میخواست با پذیرش سلطه غرب، ایرانی بودنش را حفظ کند اما آنچه باقی میماند، زخم تحقیر و حسرت در برابر تسلط فرهنگی ـ سیاسی غرب بود. ایرانی که روزبهروز غربیتر میشد، با انقلاب اسلامی مسیر ساخت هویت خود را بازیافت. اسلام عزیز آن پاره دیگر هویت ایرانی بود که به او اضافه شد و به او راه عبور از تکنولوژی تحقیرکننده غرب را آموخت. همان گمشده هویتی که اکنون ملتهای عرب و ترک میجویند اما دولتهایشان از آن میهراسند. ایران سرپا شد، با اینکه جای زخم استعمار هنوز باقی بود و رژیم سلطهگر غربی نیز ابایی از فشردن آن نداشت؛ حتی با تهدید نظامی، تحمیل جنگ، فشار اقتصادی، تحریم آگاهی و کارزار شناختی. منطق هوشمندانه مبارزه مستمر در دل زندگی مردم ایران را باید از همین سماجت ستیز غربیها با ایران و ایرانیت جست، الگویی که به مذاق ملتهای منطقه نیز خوش آمد و در نمایش قدرت موشکی ما، بروز و ظهور یافت؛ مقاومتی که به غزه و لبنان رسید و اکنون واقعیتی جدید را پیش روی ملتهای عرب و غیرعرب مسلمان قرار داده است: واقعیت رسوایی تمدنی. معلوف به زیبایی با سویه هویتی غربیاش، این رسوایی تمدنی را روایت کرده است و نشان میدهد این واقعیت نه یک ادعا که یک حقیقت پیشبرنده و حیاتی است: «برای غرب به مخاطره انداختن اعتبار اخلاقیاش به مثابه به خطر افتادن جایگاهش در دنیا و در بلندمدت به مخاطره انداختن امنیت، ثبات و شکوفایی اقتصادیاش است. دیروز گمان میکردند میتوان بدون تنبیه شدن، بر سر ارزشها معامله کرد، امروز میدانیم همه آنها، حتی صورتحسابهای خیلی قدیمی، بهایشان را میپردازند. مشمول مرور زمان شدن یک اختراع قضایی است، در حافظه ملتها بخشودگی مرور زمان معنا ندارد. یا دقیقتر گفته باشم، ملتهایی که از مدار فقر و فرودستی و در حاشیه ماندگی خارج میشوند، در نهایت میبخشند؛ بدون آنکه هر آینه فراموش کنند. آنهایی که خارج نمیشوند، برای همیشه، بغض در گلو و کینه به دل باقی میمانند». ملت ما زخم استعمار را پشت سر گذاشته اما جای زخم را فراموش نمیکند، ملت فلسطین و لبنان نیز بزودی آن بغض و کینه را تبدیل به انرژی فتح و نصر نهایی میکنند؛ انشاءالله.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از دانشآموزان و دانشجویان بر واکنش به هر نوع حرکت آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران تأکید کردند
قطعا پاسخ دندانشکن
گروه سیاسی: رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار هزاران نفر از دانشآموزان و دانشجویان با تبیین علل اساسی مبارزه حداقل ۷۰ ساله ملت ایران با ظلم و زیادهخواهیهای آمریکا تأکید کردند: مقابله اسلامی، ملی، عقلانی، خردمندانه و انسانی ملت ایران با استکبار آمریکا که منطبق با قوانین بینالمللی است، با نقشهراه صحیح و بدون غفلت یا تعلل ادامه خواهد یافت و در این مسیر پیروزمندانه، رژیم صهیونیستی و آمریکا در قبال هر اقدام ضد ملت ایران، قطعا پاسخ دندانشکنی خواهند گرفت.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در ابتدای بیاناتشان با اشاره به پیشنهاد یکی از دانشجویان در زمینه چگونگی مقابله با استکبار، گفتند: همه بدانند در این مبارزه، هر اقدام لازم نظامی، تسلیحاتی و سیاسی برای آمادگی ملت ایران، انجام خواهد شد و مسؤولان هماکنون نیز مشغول اینگونه کارها هستند.
ایشان افزودند: حرکت کلی ملت و مسؤولان در مقابله با استکبار جهانی و دستگاه جنایتکار حاکم بر نظم جهانی کنونی، حرکتی منطقی و منطبق با دین و شرع و اخلاق و قوانین بینالمللی است و ملت و مسؤولان در این جهت هیچگونه تعلل و کوتاهی نخواهند کرد.
رهبر انقلاب، مبارزه ملت ایران با استکبار را امری دائم، مستمر و در متن زندگی ملت خواندند و گفتند: نامگذاری یک روز به عنوان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، در واقع برای فراموش نشدن این مبارزه تاریخی است؛ بویژه اینکه دستهایی در کار است که در حرکت شجاعانه و آگاهانه ملت برای ایستادگی و مبارزه با آمریکا و عواملش در منطقه، تردید ایجاد و سپس این مقابله را انکار کنند.
ایشان با اشاره به تلاش برخی برای ایجاد شبهه در حقانیت مسأله تسخیر لانه جاسوسی گفتند: بعضی میگویند سفارت آمریکا هم مثل سفارتخانه همه کشورها، محل تحرکات دیپلماتیک و جمعآوری اطلاعات بوده است؛ پس چرا تسخیر شد؟
حضرت آیتالله خامنهای با رد این شبهه تأکید کردند: سفارت آمریکا در تهران، همانگونه که اسناد به دست آمده از آن تأیید میکند، ستاد برنامهریزی برای تحریک و ساماندهی ضدانقلاب و تفالههای ساواک شاه، ایجاد اختلاف، تحریک قومیتها، کودتا، تهدید جان حضرت امام خمینی(ره) و نابودی انقلاب بود و این واقعیت حتی اگر برخی از عاملان آن حادثه دچار تردید شده باشند، تغییر نمیکند.
رهبر انقلاب اسناد کشفشده در لانه جاسوسی را بسیار مهم و روشنگر برشمردند و افزودند: جوانان کتابهای اسناد لانه و مدارک دیگر را مطالعه کنند تا از حقیقت تبدیل سفارت آمریکا به مرکز شبکهسازی و توطئه علیه انقلاب، بیشتر آگاه شوند.
ایشان تسخیر لانه جاسوسی را به علت روشن شدن ماهیت حقیقی سفارت آمریکا، یک نقطه عطف و یک حادثه تاریخی و فراموشناشدنی خواندند و افزودند: به همین علت بود که امام با آن دید نافذ، حرکت دانشجویان را تأیید کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به سوالی اساسی درباره علت مبارزه ملت ایران با استکبار جهانی گفتند: بدون تردید این مقابله ناشی از سلطهگری ظالمانه و وقیحانه دولت آمریکا بر ملت عزیز و ایران ما بوده است.
ایشان با اشاره به برخی تاریخنویسان منحرف که تسخیر لانه جاسوسی را نقطه آغاز رویارویی ملت ایران و آمریکا مینامند، افزودند: این یک دروغ است و این مقابله، حداقل به ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بازمیگردد، زیرا آمریکاییها در آن تاریخ با خیانت به حسن اعتماد سادهلوحانه دولت مصدق، آن حکومت ملی و مردمی را با کودتایی خونین سرنگون و حکومت ظالمانه شاه را دوباره برقرار کردند.
رهبر انقلاب جوانان را به مطالعه درباره ماجراهای نهضت ملی و کودتای ۲۸ مرداد و اهل تحقیق را به تولید آثاری در این زمینه توصیه کردند و افزودند: اینها نقاط عطف تاریخ ملت ایران است و باید بخوبی تبیین شود.
ایشان، ایجاد ساواک و آموزش شیوههای شکنجههای وحشتناک به بازجویان آن، حضور دهها هزار مستشار مفتخور آمریکایی برای دخالت در امور ارتش و دولت و نفوذ و جاسوسی را از دیگر اقدامات ضدایرانی آمریکاییها برشمردند و گفتند: همه این اقدامات برای تحقیر ملت و تسلط بر ایران انجام میشود.
رهبر انقلاب با اشاره به کمکهای رژیم خبیث پهلوی به رژیم صهیونیستی افزودند: پهلوی با هدایت آمریکا و تأمین نفت و دیگر پشتیبانیها، در خیانتی فراموشناشدنی، رژیم غاصب را تقویت میکرد آن هم در حالی که اغلب دولتهای منطقه با رژیم صهیونیستی قطع رابطه کرده بودند.
ایشان گفتند: متأسفانه امروز هم برخی دولتها بیاعتنا به جنایات بسیار فجیع رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان، به این دشمن خونخوار کمک اقتصادی و حتی نظامی میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای مقابله ملت ایران با استکبار را برخاسته از تعالیم اسلام و یک فریضه خواندند و افزودند: مقابله با سلطه اقتصادی، نظامی، فرهنگی و تحقیرآمیز زورگویان جهانی ادامه خواهد داشت.
رهبر انقلاب، تردیدافکنی برخی افراد درباره امکان مقابله با نظام پیشرفته، قوی و مسلطی همچون آمریکا را با توجه به تجربه موفق ۴۶ سال اخیر ملت ایران، صحیح ندانستند و گفتند: ملت ایران تا امروز در این مبارزه قطعا موفق شده است که یک نشانه آن توانایی در تضعیف قدرت آمریکا است که با هیبت و تشر خود ملتها را میترساند و به عقبنشینی وادار میکرد.
ایشان بیانیه تعداد زیادی از انجمنهای علمی دانشجویان آمریکا علیه فرهنگ و تمدن غرب و اقدامات آمریکا و دفاع آنها از کشورها و ملتهای مظلوم را نشانهای دیگر از موفقیت و پیشروی حرکت مقابله با استکبار خواندند و افزودند: این مبارزه روز به روز شدت خواهد یافت و ملت ایران و ملتهای مظلوم و جبهه مقاومت نیز قطعا پیشرفت خواهند کرد.
حضرت آیتالله خامنهای جنایات فجیع رژیم صهیونیستی در غزه و کشتار ۵۰ هزار نفر که اکثر آنان زنان و کودکان هستند و فجایع کنونی در لبنان را که همگی با پشتیبانی و مشارکت وقیحانه و صریح تسلیحاتی و سیاسی آمریکا در حال انجام است، باعث رسوایی ادعاهای حقوق بشری آنها خواندند و گفتند: مبارزه با استکبار، مبارزهای عقلانی، خردمندانه و منطبق با منطق بینالمللی است.
ایشان با انتقاد از افرادی که به دنبال غیرمنطقی نشان دادن حرکت ملت ایران در مقابل استکبار هستند، افزودند: این افراد را متهم به خیانت نمیکنیم اما وقتی این حرکت صحیح، عقلایی و منطبق بر منطق بینالمللی را غیرعقلایی جلوه میدهند، حداقلش این است که کوتهبین و کوتهنظر هستند.
رهبر انقلاب عزیز بودن ملت ایران در افکار عمومی دنیا را با وجود تلاشهای گسترده دستگاههای رسانهای نظام سلطه، نشانهای از اثرگذاری مبارزه موفق و منطقی جمهوری اسلامی دانستند و گفتند: اینکه پس از عملیات «وعده صادق»، مردم در خیابانهای کشورهای مختلف شادی میکنند یعنی حرکت ملت ایران، مورد قبول منطق بینالمللی و البته منطق اسلامی و قرآنی است.
ایشان استمرار این حرکت اصولی را بر اساس نقشهای صحیح، ضروری خواندند و افزودند: استمرار این حرکت در گرو پیشرفت علمی و فناوری و برخورداری از نقشه راه است که جوانان عزیز در سراسر کشور میتوانند با تقویت فکری و علمی کشور به آن کمک کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه مسؤولان و دستاندرکاران با امکانات موجود در حال تلاش همهجانبه هستند و به هیچ وجه کوتاه نمیآیند، گفتند: مطمئن باشید هیچ حرکت دشمن از جانب کسانی که به عنوان نماینده ملت ایران در حال تلاش برای مقابله با آن هستند، بیپاسخ گذاشته نمیشود و فراموش نخواهد شد و دشمنان چه رژیم صهیونیستی و چه ایالات متحده آمریکا درباره آنچه در قبال ملت ایران و جبهه مقاومت انجام میدهند، قطعا پاسخ دندانشکنی دریافت خواهند کرد.
ایشان جنایات کنونی رژیم اشغالگر با کمک و دخالت و مشارکت آمریکا را باعث رنگ باختن کامل ادعاهای فریبکارانه «حقوق بشر آمریکایی» دانستند و افزودند: دنیا امروز متوجه شده است مدعیان جنایتکار حقوق بشر که انسانهای بزرگی همچون نصرالله، هنیه و سلیمانی را تروریست مینامند، خودشان باند تروریستی و جنایتکار هستند.
حضرت آیتالله خامنهای وظیفه ملتها در برابر این حجم از جنایت و فریبکاری را ایجاد حرکتی عمومی خواندند و گفتند: شما جوانان و دانشآموزان و دانشجویان باید با ارتباط و تماس با جوانان کشورهای اسلامی و منطقه و فراتر از منطقه، حقایق را برای آنها روشن و یادآوری کنید که باید حرکت عمومی و عظیمی علیه استکبار ایجاد شود.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: به توفیق الهی، با این حرکت اسلامی و انسانی، ملت ایران و جبهه مقاومت جایگاه خود را در دنیا پیدا خواهد کرد و قطعا دشمن را شکست خواهد داد.
رهبر انقلاب همچنین در توصیهای معنوی به نسل نوجوان و جوان، آنان را به ذکر و شکر الهی فراخواندند و افزودند: راه پیش رو، کوتاه و آسان نیست و لازم است شما جوانان عزیز با مناجات و دعا و توسل و انس با قرآن و شکر نعمتهای الهی از جمله نعمت وجود یک نظام مبارز با باندهای جنایتکار بینالمللی، همت و معرفت و تلاش خود را برای ادای وظایف سنگین پیمودن این راه پرافتخار، افزایش دهید.
ایشان بیداری، آمادگی و احساس توانایی جوانان را از دیگر نعمتهای بزرگ الهی دانستند و افزودند: با استعانت پروردگار و استمداد از روح شهیدان عزیز و نورانی همچون سیدحسن نصرالله، اسماعیل هنیه، سردار سلیمانی و یحیی سنوار، این راه را ادامه دهید.
در ابتدای این دیدار آقای رضا سلیمانی، دانشآموز پایه یازدهم از اصفهان به نمایندگی از دانشآموزان، خانم فاطمه باقری دانشجوی دانشگاه شریف به نمایندگی از دانشجویان حاضر در جلسه و آقای سیدحیدر فضلالله دانشجوی لبنانی مقیم ایران به نمایندگی از دانشجویان محور مقاومت، دیدگاهها و پیشنهادهایی را در زمینه مقابله با استکبار جهانی به سرکردگی رژیم آمریکا بیان کردند.
ارسال به دوستان
اتکای بیش از حد دولت به منابع نسلهای آینده
صندوق توسعه ملی قلک دولت نیست
سال 89 با هدف تبدیل بخشی از عواید ناشی از فروش نفت، گاز و میعانات گازی به ثروتهای ماندگار و حفظ سهم نسلهای آینده از منابع مذکور، صندوق توسعه ملی تاسیس و دی 90 رسما شروع به فعالیت کرد. حالا بعد از گذشت 13 سال از آغاز به کار این صندوق، ماهیت این صندوق در حال فراموشی بوده و این صندوق تبدیل به محلی برای جبران خطاها و اشتباهات سیاستگذاران شده است. اشتباهات سیاستگذاران و و فهم غلط آنها از شرایط اقتصادی کشور بویژه مسائلی چون نظام مالیاتی، نظام تخصیص یارانهها و حکمرانی ریالی و ارزی باعث شده صندوق توسعه ملی تبدیل به قلکی برای جبران اشتباهات و کمکاری دولتها شود، در حالی که فلسفه تاسیس این صندوق چیزی متفاوت از عملکرد و نگاه فعلی دولتمردان به آن است. بر اساس قانون، سهم صندوق توسعه ملی از درآمدهای نفتی در حال حاضر باید 40 درصد باشد اما نه تنها این سهم در لایحه بودجه 1404 رعایت نشده، بلکه درآمدهای پایدار دیگری برای تامین هزینههای بودجه هم دیده نشده است و اصولا حتی اگر با پایبندی به قانون، استقراض از منابع صندوق را خط قرمز بدانیم، سایر راههای اعمالی دولت نیز دست کمی از آن ندارد.
نکته مهم این است: منابعی که از صندوق استقراض میشود صرف چه اموری شده و آیا بازگشتپذیر خواهد بود؟ نکته مهمتر اینکه منابع صندوق نباید صرف هزینههای جاری و معمول کشور شود، چرا که هدف اصلی و اولیه ایجاد صندوق فعالیت صیانتی و بین نسلی بوده است، یعنی درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز برای نسلهای آینده سرمایهگذاری شود. به عنوان هدف ثانویه و یک سطح پایینتر از آن نیز میتوان به فعالیتهای توسعهای صندوق اشاره کرد که منابع صندوق باید به سمت توسعه و ایجاد درآمد و ثروت حرکت کند اما متاسفانه آنچه امروز منجر به استقراض دولت از منابع صندوق شده است، در خوشبینانهترین حالت امور تثبیتی است، یعنی منابع استقراض شده جایگزین درآمدهایی میشود که دولت باید کسب میکرد یا هزینههایی که باید کاهش میداد اما چون دولت نتوانسته درآمدهای جدیدی را ایجاد کرده یا هزینههایی را کاهش دهد، حالا با استقراض از منابع صندوق به دنبال این است که تکانههای احتمالی بودجهای کشور را مهار کند. یعنی دولت حتی بدون اینکه به فکر ایجاد منابع جدید برای بودجه باشد، از ثروت صندوق که یک ثروت بین نسلی است برای تثبیت و حل مشکلات بودجهای خود استفاده میکند. در واقع با این روند عملا جایگاه بین نسلی این صندوق از بین رفته و به معنای واقعی کلمه جایگاه این صندوق به یک قلک همیشه در دسترس برای دولت تنزل یافته است. این رویه شباهت زیادی به وضعیت خانوادهای دارد که پدر خانواده برای گذران امور به جای افزایش درآمدهای خانواده یا کاهش هزینههای غیرضرور برای تامین مخارج زندگی در حال فروش وسایل خانه یا استفاده از پساندازی است که برای آینده فرزندان خود کنار گذاشته بود.
در بررسی دولتها پس از آغاز به کار صندوق توسعه ملی، دولتهای دهم و سیزدهم یا بیشتر یا حداقل به اندازه برداشت خود از صندوق به این صندوق واریزی داشتند اما در دولت یازدهم به طور میانگین سالانه 10 میلیارد دلار از منابع صندوق برداشت شد، در حالی که ورودی منابع جدید به صندوق طی سالهای 92 تا 96 سالانه کمتر از 8 میلیارد دلار بود. حتی در دولت دوازدهم، دولت در بودجه سال 98 درخواست کاهش سهم صندوق توسعه ملی از 34 درصد به 10 درصد را داشت که رهبر معظم انقلاب صرفا با کاهش این میزان به 20 درصد موافقت فرمودند. بررسی رویکرد دولت چهاردهم در قبال منابع صندوق در بدو روی کار آمدن و تدوین لایحه بودجه 1404 یادآور نگاه دولتهای یازدهم و دوازدهم است؛ نگاهی که صندوق توسعه ملی را سال 92 با موجودی 35 میلیارد دلار تحویل گرفت اما بعد از 8 سال با کاهش 15 میلیارد دلاری تحویل دولت سیزدهم داد.
در پایان باید بر این مساله تاکید داشت که نباید مشکلات بودجهای و هزینهای کشور به جای راهحلهای صحیح از جمله افزایش درآمدهای پایدار از طریق اصلاح نظام حکمرانی، نظام مالیاتی، استفاده از ظرفیتهای ترانزیتی کشور، افزایش صادرات غیرنفتی یا کاهش هزینهها از جمله اصلاح بودجه شرکتهای دولتی و... - که هیچکدام از آنها در لایحه بودجه 1404 دیده نشده است! - به سمت استقراض از منابع صندوقی رود که متعلق به نسلهای آینده است.
ارسال به دوستان
از خاکستر جنگ منطقهای چه چیز برخواهد خاست؟
لحظه سیمرغ
جعفر حسنخانی: آتش جنگ، منطقه را در نوردیده است و چه جانهای عزیزی را در خود گداخته است. سید نستوه مقاومت شهید سیدحسن نصرالله، مجاهد اسطورهای مقاومت شهید یحیی سنوار و دیگر بزرگان چون شهیدان اسماعیل هنیه، سیدفواد شکر، ابراهیم عقیل و هزاران انسان مقاوم در این جنگ به شهادت رسیدهاند. در این میان پرسش اساسی این است: پیروز این جنگ کیست؟ کسی که بسیار کشته یا کسی که بسیار کشته شده است؟ واقعگرایی ظاهربینانه طرف اول را پیروز میدان میداند و از طرف دیگر رمانتیسم ناواقعگرایانه طرف دوم را. اما آیا میتوان از زاویه دیدی دیگر مبتنی بر واقعگرایی و البته نه ظاهرگرایی، پاسخ دیگری برای طرف پیروز جنگ یافت؟
برای یافتن پاسخ این پرسش باید عمیق دید و دقیق جستوجو کرد. شاید از میانه خاکستر به جا مانده از جنگ چیزی در حال برخاستن باشد. در میانه این جنگ در اعماق روابط انسانی مردمان منطقه غرب آسیا چه چیز در جریان بوده است و ایشان چه نسبتی با جنگ داشتهاند؟ توجه به این پرسش یاریگر پرسش از کیستی طرف پیروز جنگ است. به لحظه حرکت پهپادهای ایرانی در جریان عملیات «وعده صادق 1» بنگرید. همه مردم منطقه شامل ایران، عراق، اردن، سوریه، لبنان و فلسطین صدای آن را شنیدند و احساس مشترکی را تجربه کردند. این لحظه مشترک و احساس مشترک با این افراد چه میکند؟ لحظه اصابت موشکهای ایرانی به اهداف اسرائیلی را در جریان ۲ عملیات «وعده صادق 1 و 2» پیش چشم داشته باشید که چگونه همه مردم مسلمان از شمال آفریقا تا جنوب شبهجزیره عرب تا میانه کوههای آناتولی و قفقاز تا فلات ایران و دشتهای سند و پنجاب و کرانههای اقیانوس هند در سواحل مالزی و اندونزی با آن احساس و خاطره مشترکی را تجربه کردند. احساس شادمانی و غرور از پس احساس اندوه و غم، تجربه مشترک همه مردم بود. به لحظه روشن کردن سیگار شهروند اردنی با بوستر داغ موشک ایرانی نظر بیندازید! اینها با ما چه میکند؟
همگی این دقایق و عواطف مشترک اشارتی به یک امر مهم دارند. در طول این جنگ که طی آن نخستین نسلکشی برخط (آنلاین) جهان به وقوع پیوست، احساس غم، اندوه و همدردی با فلسطینیها و احساس نفرت از اسرائیلیها و احساس کرامت و غرور از عمل ایرانیها، یمنیها، عراقیها و لبنانیها در جان مردمان مسلمان منطقه به شکل یک تجربه مشترک در جریان است. تجربه مشترکی از غم، اندوه، شرمساری، شعف، شادمانی و غرور چه چیز میسازد؟ تجربه مشترک، هویت مشترک میسازد و هویت مشترک به پدیده مشترک و عمل مشترک میانجامد. فارغ از اخبار آمد و شد آهنآلات، ادوات و تجهیزات جنگی از سوی طرفین جنگ، در مناسبات اجتماعی منطقه چیزی در حال وقوع است. میان انسانهای منطقه لحظه و «آن» باهم بودن و احساس پیوستگی و همبستگی در حال تجربه شدن است. در میانه این جنگ، گویی سیمرغ از به هم پیوستن مردمان منطقه به هم، در حال بال گشودن و برکشیدن است. در پایان این جنگ باید منتظر یک «ما»ی جدید بود. هویت جمعی از دل تاریخ مشترک، رویدادهای مشترک و احساسات مشترک شکل میگیرد. در جریان این جنگ یک «ما»ی جدید در حال رستن است. شاید بتوان این لحظه باهم شدن را «لحظه سیمرغ» نامید. با نگاهی واقعگرایانه و عمیق، مبتنی بر واقعیات صحنه منطقه و دیدن تحولات اجتماعی مردمان منطقه میتوان از چیزی صحبت کرد که امر جدیدی است. با لحظه سیمرغ یک هویت جمعی جدید، یک «ما»ی جدید در حال برخاستن از خاکستر به جا مانده از شعلههای جنگ است و این «ما»ی تمدنی جدید مهمترین بازیگر آینده خواهد بود. آینده از آن این پدیده نوظهور است؛ چیزی که دشمن التفاتی بدان ندارد اما دوست به جد باید متوجه آن باشد. بتازگی «مارک دوبوویتز» رئیس بنیاد دفاع از دموکراسیهای آمریکا در مقاله خود در «والاستریت ژورنال» برای تصمیمگیران آمریکایی و اسرائیلی چنین تجویز کرد: «اسرائیل پس از سرنگونی «حلقه آتش» ایران، باید راهبرد «زنجیره آزادی» را ایجاد کند که هدف آن برانگیختن نارضایتی علیه ایران است». این نشان میدهد مهمترین سرمایه اجتماعی دشمن در ایران «نارضایتیهای اقتصادپایه» است اما چیزی که دوبوویتز نمیبیند شامل ۲ مورد است: 1- نادیدن نارضایتیهای سیاسی و اقتصادی جامعه «اسرائیل» که در روند ادامه جنگ موثر است. 2- عدم التفات به سرمایه اجتماعی ایران در منطقه و ظهور یک «ما»ی فراملی مشترک منطقهای با محوریت ایران که برای آینده منطقه متغیر تعیینکننده است.
مورد اول، محل بحث این یادداشت نیست اما درباره مورد دوم، لازم به توضیح است ایران مبتنی بر هویت جمعی نوظهور، میتواند در برابر راهبرد «زنجیره آزادی»، افزون بر راهبرد «حلقه آتش» که با محور مقاومت دور رژیم اسرائیل برافروخته است، راهبرد «زنجیره کرامت و مقاومت» را که هدف آن برانگیختن ملتهای منطقه به نفع محور مقاومت است، در راستای فشار بر کشورهای همدست رژیم صهیونیستی، در دستور کار قرار دهد. در منطقه انگیزههای کافی برای حرکت اجتماعی لازم در برابر دشمن صهیونی وجود دارد. دیگر وقت آن رسیده که تصمیمگیران ایرانی وجه اجتماعی جنگ را هم مورد توجه قرار دهند و آن را در لایه اجتماعی نیز وسعت دهند. خطابهای رهبر انقلاب در پیام تسلیت شهید اسطورهای مقاومت یحیی سنوار و دیگر شهدای مقاومت با عناوینی نظیر «ملتهای مسلمان! جوانان غیور منطقه!» نشانههای این سیاست جدید است. کمکم اراده برآمده از «ما»ی جدید تمدنی که در آغازین دقایق تاریخ خود است و شاید بتوان آن را «ملتهای مقاومت» نامید، خود را به صحنه تاریخ تحمیل خواهد کرد. باید این هویت جمعی جدید را قدر دانست و از آن مراقبت کرد و در جهت بالیدن آن سیاستهایی را به کار بست. وضع جدید، هویت جدید میخواهد و هویت جدید سیاست جدید میطلبد.
ارسال به دوستان
عملیاتهای حزبالله علیه رژیم صهیونیستی شدت گرفت؛ از حمله به سامانههای پدافندی تا به آتش کشیدن شهرکهای شمالی
پهپادها کابوس تلآویو
* ارتش صهیونیستی پس از 6 روز تلاش در نفوذ به دشت خیام ناکام ماند
گروه بینالملل: نیروهای مقاومت لبنان شامگاه جمعه و روز شنبه عملیاتهای ضدصهیونیستی خود را علیه اشغالگران در مرزهای جنوب لبنان، همچنین در عمق سرزمینهای اشغالی ادامه دادند. عملیات حزبالله لبنان علیه شهرکهای صهیونیستنشین در حالی شدت یافته است که طی هفته گذشته بویژه در روزهای اخیر اشغالگران صهیونیست تلاش بسیاری را برای پیشروی در دشت خیام از چند محور انجام دادند. تلاش صهیونیستها اما سرانجام پس از ۶ روز ناکام ماند و سربازان اشغالگر مجبور به فرار از خاک لبنان به پشت مرزها شدند. در حین فرار نیز یک بولدوزر رژیم صهیونیستی که در حال حمل یک تانک مرکاوای منهدم شده بود هدف قرار گرفت و رزمندگان مقاومت صهیونیستها را هنگام فرار هم تحقیر کردند. تلاش ۶ روزه صهیونیستها به منظور پیشروی در دشت خیام با کمکهای نامحدود آمریکاییها و اروپاییها همراه بود. در این اقدام تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی از مزدوران مسیحی ارتش لحد نیز کمک گرفت اما پس از شکست تکاوران صهیونیست در ورود به شهر، نیروی هوایی ارتش اشغالگر دست به استفاده از بمب ممنوعه فسفری علیه مبارزان لبنانی زد؛ اقدامی که باز هم نتوانست مقاومت حزبالله لبنان را تضعیف کند و آنها در حفظ مواضع خود مقاومت کردند. رژیم صهیونیستی بار دیگر پس از شکست در میدان نبرد با یک نیروی منسجم و نسبتا مجهز با تمام ادعاهای خود مجبور به عقبنشینی شد و به بمباران شهرها روی آورد؛ اقدامی بزدلانه که نهایت توان صهیونیستها را در میدان نبرد واقعی نشان داد و افسانه پنجمین ارتش قدرتمند دنیا(!)بر باد رفت.
ارتش صهیونیستی حتی با استفاده از تاکتیکهای غیرانسانی خود مانند دکترین ضاحیه و هدف قرار دادن غیرنظامیان نیز از شکست دادن مقاومت و به دست آوردن یک پیروزی استراتژیک ناتوان است. این واقعیت نه تنها در جبهه شمال سرزمین اشغالی و جنگ با حزبالله لبنان، بلکه در جبهه غزه نیز بخوبی توسط صهیونیستها احساس میشود و اشغالگران در هفتههای گذشته تلفات سنگینی در نوار غزه متحمل شدهاند.
* تانکی برایتان باقی نخواهد ماند
در مواجهه با تلاشهای عقیم ارتش صهیونیستی برای نفوذ به خاک لبنان نیز نیروهای حزبالله لبنان در آمادگی کامل قرار دارند و اخیرا با انتشار کلیپی خطاب به صهیونیستها اعلام کردند تانکی برای آنها باقی نخواهند گذاشت. در این کلیپ که توسط حزبالله لبنان منتشر شده است تسلیحات ضدزره حزبالله لبنان مانند لانچرهای سه گانه موشک دهلاویه و موشکهای آرپیجی دوگانه به تصویر کشیده شده است و آمادگی نیروهای ضدزرهی حزبالله لبنان را که به تجهیزات مناسبی برای مقابله با تانکهای ارتش رژیم مجهز هستند نشان دادند.
نیروهای حزبالله لبنان با انتشار این تصاویر خود را متعهد به تحقق وعده آیتالله شهید سیدحسن نصرالله به صهیونیستها درباره منهدم کردن تمام تانکهای رژیم در صورت تلاش برای اشغال خاک لبنان کردند.
رژیم صهیونیستی در طول بیش از یک ماه تلاش برای اشغال خاک لبنان 42 تانک مرکاوای خود را از دست داده و تعداد زیادی از این تانکها در پشت خط مقدم و در طول مرزهای لبنان با فلسطین اشغالی هدف موشکهای ضدزره دوربرد مقاومت لبنان قرار گرفتهاند.
* عملیاتهای تهاجمی حزبالله
عملیاتهای تهاجمی حزبالله لبنان علیه سرزمینهای اشغالی نیز در روزهای گذشته شدت قابل توجهی یافته است و موج هلاکتها به شهرکنشینان صهیونیست نیز کشیده شده؛ هلاکتهایی که نشاندهنده جدیت حزبالله لبنان در مواضع خود علیه رژیم صهیونیستی است.
حزبالله لبنان شامگاه جمعه با ۳ فروند موشک دوربرد تلآویو را هدف قرار داد و به گفته ارتش رژیم ۲ فروند از آنها با تلاش بسیار سامانه دفاع بالستیک فلاخن داوود رهگیری شد و یک فروند به ساختمانی در حومه تلآویو اصابت کرد که منجر به زخمی شدن 19 شهرکنشین شد. اصابتهای روزهای اخیر نیز تلفات بسیاری بر رژیم صهیونیستی وارد کرده است و در روزهای گذشته چندین کشته و زخمی در پی حملات موشکی و راکتی حزبالله لبنان در شهرکهای شمال و حتی مرکزی سرزمینهای اشغالی بر جای مانده است. عملیاتهای پهپادی شبانه و روزانه حزبالله لبنان نیز به چالشی جدید برای ارتش رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. رسانههای عبری بار دیگر تصاویری از پرواز طولانیمدت پهپادهای حزبالله لبنان در روشنای روز در آسمان سرزمینهای اشغالی منتشر کردند؛ تصاویری که به نظر میرسد رسانههای عبری باید به آن عادت کنند، زیرا سامانههای راداری و پهپادی رژیم صهیونیستی توانایی رهگیری پهپادهای حزبالله لبنان را ندارند. پهپادهای حزبالله پس از پرواز طولانیمدت و به رخ کشیدن ناتوانی رژیم در رهگیری آنها به کارخانهای در منطقه اخزیو در الجلیل اشغالی اصابت کردند. رسانههای عبری همچنین از به صدا درآمدن آژیر خطر در نهاریا، حیفا و شهرهای حومه آن خبر دادند. حزبالله لبنان در بیانیه هشتم روز شنبه خود از هدف قرار دادن پایگاه هوایی پالماخیم در جنوب تلآویو، همچنین مرکز مطالعات نظامی رامات هاشارون در منطقه گلیلوت و رادار ضدبالستیک پدافندی شهر تلآویو با استفاده از اسکادران پهپادهای انتحاری خود خبر داد. هدف قرار دادن این رادار ضدبالستیک به احتمال زیاد در راستای شلیک موشکهای بالستیک بیشتر به سرزمینهای اشغالی انجام شده است.
حملات ترکیبی حزبالله لبنان با استفاده از پهپاد و موشکهای دوربرد منجر به تضعیف سامانههای پدافندی رژیم شده است و شلیک موشکهای بالستیک حزبالله را به کابوس شهرکنشینان تبدیل کرده است؛ شلیکهایی که به صورت شبانه انجام میشود و هزینه جنگ برای شهرکنشینان صهیونیست را افزایش میدهد.
حزبالله لبنان همچنین طی 24 ساعت 10 بار با عملیاتهای خود صدای آژیر خطر را در نهاریا، عکا، تلآویو و حیفا به صدا درآورد؛ اقدامی که نشان از جدیت حزبالله لبنان در هدف قرار دادن حیفا و مابعد حیفا دارد. حزبالله لبنان همچنین طی 6 عملیات موشکی و راکتی در روز شنبه شهرکهای شاعل، دلتون، یسود همعلاه، بار یوحای و بیریا در شمال شهر صفد را هدف حمله راکتی قرار داد. حزبالله همچنین بار دیگر پایگاه گلیلوت را در حومه تلآویو هدف حملات خود قرار داد.
***
گروگانگیری اسرائیل با همدستی آلمان
ارتش صهیونیستی از تجاوز و گروگانگیری خود در ساحل بترون در شامگاه جمعه خبر داد. اعضای نیروی دریایی ارتش صهیونیستی شب شنبه با حمایت نیروهای نظامی آلمانی که تحت پوشش یونیفل در خاک لبنان فعالیت میکنند، موفق به نفوذ موقت به ساحل بترون شدند و با یورش خود یک کاپیتان کشتی غیرنظامی به نام عماد امحاز را گروگان گرفتند و با قایقهای تندرو از محل متواری شدند. این اقدام ارتش صهیونیستی در بخش شمالی ساحل لبنان انجام شد که تحت کنترل نیروهای سازمان ملل قرار دارد. منطقه مورد نظر مسیحینشین است و حزبالله لبنان در آن نفوذی ندارد. ارتش لبنان و همچنین نیروهای یونیفل نسبت به این اقدام متجاوزانه ارتش رژیم صهیونیستی در سایه حمایت نیروهای آلمانی اظهار نظر نکردند. دولت و ارتش آلمان در روزهای گذشته تلاش بسیاری در راستای اشغالگری ارتش رژیم در خاک لبنان انجام دادهاند و اخیرا نیز خواستار استقرار نیروهای نظامی خود در کنار نیروهای سازمان ملل در جنوب لبنان شدهاند؛ اقدامی که از سوی حزبالله لبنان و دولت این کشور مورد قبول قرار نگرفته و مخالفت آنها با شرط جدید درباره اجرای قطعنامه 1701 به طرف آلمانی اعلام شده است. نیروی دریایی آلمان در روزهای گذشته با استقرار ناوگان خود در ساحل لبنان و تلاش برای رهگیری پهپادهای حزبالله لبنان، دشمنی خود را با مقاومت لبنان اثبات کرد.
ارسال به دوستان
تعداد تلفات سیل بیسابقه اسپانیا به 211 نفر رسید
سیل اسپانیا در انتظار مدیترانه
مرگبارترین سیل در تاریخ معاصر اسپانیا تاکنون جان دست کم 211 تن را گرفته و تقریبا همین تعداد نیز مفقود شدهاند.
در همین حال، به ساکنان ایالت والنسیا که بیشترین خسارت را از بارانهای سیلآسای یک هفته اخیر دیدهاند، هشدار داده شده برای بارندگی بیشتر آماده شوند. جز والنسیا ۳ منطقه دیگر هم به دلیل خطر باران و توفان در حالت آمادهباش قرار دارند.
بامداد سهشنبه گذشته در پی توفان شدید در ایالت والنسیا در عرض چند ساعت بارانی به میزان یک سال بارید که باعث شد رودخانهها طغیان کنند و سیلهای شدیدی در شرق اسپانیا به راه افتاد. این سیل صحنههایی آخرالزمانی را در مناطق شهری رقم زده است.
به خاطر این فاجعه بزرگ که بسیاری از مناطق شرق و جنوب شبهجزیره ایبریا را درنوردید، دولت اسپانیا از پنجشنبه گذشته، ۳ روز عزای ملی اعلام کرد و پرچمهای ساختمانهای حکومتی به حالت نیمهافراشته درآمد.
سیل ویرانگر و ناگهانی پلها، اتومبیلها و تیرهای چراغ برق در خیابانها و بزرگراههای این مناطق را با خود برد. هزاران نفر به آب یا غذا دسترسی ندارند و بخشهایی از مناطقی که بیشترین آسیب را دیدهاند، غیرقابل دسترس هستند. آوار بر جا مانده، برخی ساکنان را در خانههایشان محبوس کرده، در حالی که برخی دیگر بدون برق یا سرویس تلفن ثابت هستند.
بسیاری از اسپانیاییها معتقدند مقامات این کشور هشدارهای سیل را پیش از وقوع آن دیر منتشر کردهاند و در زمینه اطلاعرسانی دیر هنگام، بیتوجهی و اهمال رخ داده است.
به گفته کلر نالیس، سخنگوی سازمان جهانی هواشناسی در کنفرانس مطبوعاتی سازمان ملل، امسال تقریبا هر هفته شاهد چنین تصاویر تکاندهندهای هستیم.
او ضمن مرتبط دانستن این تغییرات آب و هوایی با فعالیتهای انسانی گفت: رکورد مرگبار بارندگی و سیلهای ناگهانی که اسپانیا را درنوردیده و صدها تلفات و اختلالات و خسارات اقتصادی هنگفت به بار آورده است، جدیدترین سلسله بلایای مرتبط با سیل است که جوامع را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده است.
طبق هشدار نالیس، توفانهای شدید مشابهی در گذشته در حوزه مدیترانه رخ داده که آسیبپذیری مناطق ساحلی مدیترانه در هر ۳ قاره اروپا، آفریقا و آسیا را در برابر چنین رویدادهایی برجسته میکند. یونانیان باستان معتقد بودند چندین جزیره در گذشته در این دریا برای همیشه زیر آب رفتهاند.
ارسال به دوستان
دولت چهاردهم هنوز سیاستهای خود در حوزه مسکن را اعلام نکرده است
مسکن فعلا هیچ
* با وجود توقف تورم مسکن، معاملات به دلیل کاهش توان خرید مردم به حداقل رسیده است
گروه اقتصادی: هرچند افزایش قیمت مسکن در کشور متوقف شده است و حتی بسیاری از فروشندهها برای اینکه خریداری پیدا کنند مجبورند برای مدت طولانی صبر کنند و حتی نسبت به قیمتی که در آن منطقه نرخگذاری میشود ملک را ارزانتر بفروشند اما همچنان بخش مسکن فشار زیادی را به سبد خانوار تحمیل میکند. در حال حاضر مسکن سهم 70 درصدی از مجموع سبد خانوار دارد. به همین دلیل دولت باید به سرعت پروژههای مسکن ملی را تعیین تکلیف کند.
علی فرنام، پژوهشگر حوزه مسکن با اشاره به اینکه رشد شتابان قیمت مسکن گرفته شده است، گفت: تاکنون حلقه ملاکان، بنگاهها و سرمایهگذاران عامل افزایش قیمت مسکن در کشور بوده است اما تقریبا از ابتدای امسال کمی ترمز رشد شتابان قیمت مسکن کشیده شده است که امیدواریم این روند همچنان ادامه داشته باشد. در شرایط کنونی هیچ توجهی برای افزایش قابل توجه قیمت در بازار مسکن وجود ندارد. حباب مسکن در شهرهای بزرگ کشور بویژه تهران عدد قابلتوجهی است. حباب مسکن ناشی از تقاضای سفتهبازی در این بازار است. برای مثال ملکی که در منطقه یک تهران است، هیچ ارزش افزوده نسبت به سایر شهرها ندارد اما تنها یک بازی درونی منجر به قیمتگذاری چندبرابری میشود که به نابسامانی بازار دامن میزند.
پژوهشگر حوزه مسکن و شهرسازی اضافه کرد: سفتهبازان دیگر نمیتوانند با یک بنای مرغوب و با کیفیت موتور محرک را بالا ببرند. جا دارد شهرداریها به سمتی بروند تا عرضه پروانهها در مناطق مرکزی و جنوبی شهر را تشویق کنند. ممکن است تراکم در مناطق گرانقیمت صرفه ساخت بالا داشته باشد اما برای مردم چه در قیمت مسکن و چه اجاره اثر نامطلوبی دارد. در حال حاضر یک حلقه نانوشته و ناخوانده از ملاکان، برخی بنگاهها و سرمایهگذارانی از شرکتهای بزرگ به صورت رسمی و غیررسمی، ملک لاکچری در منطقه یک خریداری میکنند. متأسفانه انگیزههای پولشویی و موارد دیگر در املاک مناطق وجود دارد.
وی تأکید کرد: وقتی پروانه قابل توجه برای مناطق شمالی تهران صادر میشود به افزایش ساختوساز و قیمت منجر خواهد شد، در این صورت قیمتهای اعلامی تهران و کشور بالا میرود، این فقط یک مخاطب خاص دارد و تقاضای مصرفی معمولی مسکن در آن نیست.
در حال حاضر میانگین قیمت هر متر آپارتمان در منطقه یک تهران بالای 180 میلیون تومان است. در منطقه 2 تهران نیز در محدوده بین 150 تا 180 میلیون تومان تعیین شده است. آپارتمان در سایر مناطق بالای تهران نیز به ترتیب با کمی کاهش قیمت بالای 100 میلیون تومان معامله میشود. در برخی مناطق تهران مانند مناطق 10 و 11 نیز قیمت هر متر آپارتمان در محدوده 50 تا 70 میلیون تومان تعیین میشود. به طور کلی میانگین قیمت آپارتمان 85 میلیون تومان است.
بر اساس این قیمتها، مدت زمان خانهدار شدن برای فردی که ماهانه 13 میلیون تومان حقوق دریافت میکند بسیار طولانی است. حتی اگر فرد در سال تمام 13 میلیون تومان را پس انداز کند برای خرید یک آپارتمان 60 متری در منطقه 13 تهران که قیمت هر متر بین 50 تا 70 میلیون تومان است باید 30 سال صبر کند، البته این میزان پسانداز برای هیچکس ممکن نیست، چراکه هم اکنون باید برای اجاره خانه 60 متری در همین محدوده پایین شهر نیمی از این مبلغ را هزینه کند. این مساله باعث میشود مدت زمان خانه دار شدن فرد خیلی طولانی شود. برآورد میشود بر مبنای میزان هزینه و دستمزدها مدت زمان خانهدار شدن دهکهای پایین جامعه در ایران به 100 سال رسیده است.
بازار مسکن ایران تحت تأثیر رکود اقتصادی و عدم تعادل بین عرضه و تقاضا قرار دارد. رکود طولانیمدت اقتصادی، تورم بالا و کاهش قدرت خرید مردم از جمله عوامل کلیدی هستند که به شکلگیری این وضعیت دامن زدهاند. در نیمه اول سال ۱۴۰۳، افزایش قیمتها در بازار مسکن متوقف شد. این در حالی است که تورم عمومی کشور همچنان در سطوح بالای 35 درصد قرار دارد و بسیاری از کالاها و خدمات با نرخ رشد بیشتری نسبت به مسکن مواجه هستند.
رکود اقتصادی در شرایط کنونی عامل کاهش تعداد معاملات مسکن است. در شهر تهران، تعداد معاملات مسکن در تابستان ۱۴۰۳ به حدود ۳۰۰۰ معامله در ماه کاهش یافته بود. این رقم به مراتب کمتر از میانگین معاملات در سالهای گذشته است. این کاهش معاملات نشاندهنده حالت انتظار و بلاتکلیفی خریداران و سرمایهگذاران است که منتظر ثبات بیشتر در اقتصاد و سیاستهای کلان کشور هستند.
وزارت راه و شهرسازی برای کمک به بازار مسکن تاکنون اقدامی نکرده است، درحالی که رئیسجمهور تابستان امسال در زمان انتخابات ریاستجمهوری تاکید داشت که پروژههای مسکن ملی ادامه خواهد یافت. بسیاری از مردم آن زمان با این امید که دولت جدید اجرای پروژههای مسکن را تسریع میکند برنامه خود برای خرید خانه را به تعویق انداختند، اما بررسیها حکایت از این دارد که وزارت راه و شهرسازی دولت چهاردهم هیچ اقدامی در راستای پروژههای نهضت مسکن ملی نکرده است که این مساله میتواند به تهدید بزرگی برای بازار مسکن تبدیل شود.
در واقع بسیاری از مردمی که منتظر اجرای پروژههای مسکن ملی بودند در صورتی که از عرضه آنها ناامید شوند تقاضای جدیدی را در بازار ثبت میکنند. این مساله به گرانی آپارتمان در کشور بویژه تهران دامن میزند، زیرا بسیاری از دلالان بازار مسکن منتظرند که تقاضای جدیدی در این بازار شکل بگیرد تا بار دیگر سوار بر موج گرانی شوند، بنابراین در شرایط کنونی دولت باید تکلیف پروژههای نهضت مسکن ملی را روشن کند تا از این طریق مانع بروز موج جدیدی تورمی در بازار مسکن شود.
از طرف دیگر بخشی از رکود اقتصادی که بر اقتصاد کشور حاکم شده در نتیجه تورم ساخت و ساز در کشور است، چرا که اقتصاد ایران متکی به مواد معدنی است. در صورتی که پروژههای مسکن رونق داشته باشد مواد معدنی و مصالح ساختمانی بیشتری مصرف میشود. این موضوع به رشد تولید و اشتغال کارگران در این بخش منجر میشود. به عبارت دیگر از معدن تا استفاده مصالح ساختمانی حلقههای تولیدی وجود دارد که در هر مرحله ضمن اشتغالزایی به ارزش افزوده تولید نیز کمک میکند.
یکی از ضعفهای کنونی دولت مماشات با بانکهاست به طوری که آنها به تعهدات خود در قبال تسهیلات تکلیفی در بخش مسکن عمل نکردهاند و از طرف دیگر وزارت راه و شهرسازی دولت چهاردهم نیز نسبت به این موضوع واکنش خاصی نداشته است. به همین دلیل احتمالا چالش مسکن در پروژههای ملی ادامهدار شود.
* بانکها به تعهدات خود پایبند نیستند
رامین گوران، کارشناس و فعال اقتصادی حوزه مسکن، نایبرئیس انجمن انبوهسازان تهران و از اعضای اتاق ایران در گفتوگو با «وطن امروز» درباره رویکرد عملی دولت چهاردهم و مسؤولان وزارت راه و شهرسازی و سایر زیرمجموعههای اثرگذار بر ساخت مسکن ملی، درباره چالشهای موجود در صنعت مسکن اظهار کرد: روند ساختوساز در نهضت ملی مسکن همچنان بر ریل گذشته و مطابق تجربیات مسکن مهر، اقدام ملی مسکن و نهضت ملی پیش میرود و تاکنون تقریبا اقدام خلاقانه و روش جدیدی در دل اجرای آن پیادهسازی نشده و مدل همان مدل کار است با این تفاوت که نرخ ساخت و اعداد قیمت تمامشده تغییر کرده است.
وی ادامه داد: از دیدگاه فنی و کارشناسی، امروز مشکل اصلی پیشبرد پروژهها تأمین مالی است و در کمال تعجب در مقطعی به سر میبریم که بانکها آورده مردم را دریافت و رهن را جاری و حسابها را مسدود میکنند و از منافع آن منتفع میشوند؛ قرارداد هم میبندند ولی تعهد خود را اجرا نمیکنند.
این فعال اقتصادی افزود: امروز سازندگان و مردم در پروژههای نهضت ملی مسکن به مشکلی خوردهاند که در سابقه چندین ساله من در پروژههای ساخت و ساز دیده نشده است.
وی توضیح داد: تاکنون پیش نیامده بود که بانکها قراردادی را جاری کنند ولی به تعهدات خود عمل نکنند و سازندگانی که امروز در استان تهران مشغول ساختوساز برای مردم هستند با این مشکل دست به گریبانند و این عدم پایبندی موجب افزایش زمان ساخت و زیان مردم و سازنده با توجه به افزایش قیمت مصالح شده است.
گوران ادامه داد: امروز سازندگان به واسطه تعهد اجتماعی خود و با کمک آورده مردم تلاش میکنند روند ساختوساز متوقف نشود ولی خلأ و جای خالی پشتیبانی بانکها برای تأمین مالی در این پروژهها خالی است. وی با اشاره به اهمیت اطلاعرسانی توسط رسانهها گفت: هر چه امکان انتقال این مشکلات به مسؤولان فراهم شود تصمیمسازی و تصمیمگیری در این زمینه آسانتر خواهد شد و مردم به حقوق خود خواهند رسید.
این عضو هیاترئیسه کانون سراسری انجمن انبوهسازان با اشاره به اینکه نامهای به مسؤولان و سران ۳ قوه در این زمینه نوشته شد، گفت: ما درباره نگرانی از تبعات اجتماعی و هزینههای اجتماعی این روند به سران قوا توضیحاتی را ارائه کردیم و از آنها خواستیم اگر امکان ایفای تعهدی وجود ندارد این تعهد به مردم داده نشود، زیرا هزینه عدم اعتماد به وجود آمده را باید دولت و حاکمیت بدهد و بازگشت این اعتماد مردم که در راستای تصمیم اشتباه مسؤولان به وجود آمده است بسیار سخت است.
* چرا بانک ناتراز تأمین مالی را قبول اما اجرا نمیکند؟
گوران افزود: وقتی بانکی ناتراز است و توان اعطای تسهیلات را ندارد چرا قبول میکند و تعهد میکند به پرداخت وجه؟ و چرا آورده مردم را در اختیار میگیرد ولی در نهایت تعهد خود را اجرا نمیکند؟ کسی بانکها را مجبور به قبول تعهد نکرده و این عجیب است که یک بانک تعهد را میپذیرد ولی عمل نمیکند.
وی با اشاره به اینکه این موضوعات در روزهای گذشته در جلسه شورای مسکن هم مطرح شد و استاندار نظر به توبیخ مدیران بانکی داد،گفت: مشکل اینجاست که توبیخ مدیر مشکلی را از مردم و سازندگان حل نمیکند و از نظر سازندگان امروز ضروری است که پروژههای کنونی تأمین منابع شوند تا رضایت مردم جلب شود.
گوران با اشاره به اینکه امروز نیاز است یک مدل خلاقانه در پروژههای مسکن پیادهسازی شود، افزود: مدلهای سنتی دیگر پاسخگوی مسکن نیست و بهتر است با مشارکت بخش خصوصی و حمایتهای حاکمیتی مثل تأمین زمین و تسهیلات ارزان و مجوزهای رایگان این امر تسهیل شود.
این عضو اتاق ایران خبر داد: هفته قبل تصویب شد ۱۵ همت برای گشایش مشکلات از طریق بانک ملی به روند ساخت مسکن ملی با اولویت استان تهران تزریق شود ولی پیگیریها نشان از این دارد که این موضوع تا امروز هنوز عملیاتی نشده که امید داریم با اقداماتی مشابه حداقل در کوتاهمدت برخی گرهها باز شود.
******
گزارش «وطن امروز» از چالشهای بودجه 1404 در رسیدن به رشد 8 درصدی در برنامه هفتم پیشرفت
بودجه مشکل رشد دارد
گروه اقتصادی: برنامه هفتم پیشرفت ایران که برای سالهای ۱۴۰3 تا ۱۴۰7 هجری شمسی تدوین شده، یکی از مهمترین اسناد سیاستگذاری اقتصادی کشور به شمار میآید. این برنامه با هدف تحقق اهداف کلان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی طراحی شده و به دنبال جبران ضعفهای برنامههای قبلی و پاسخ به چالشهای کنونی کشور، از جمله تحریمها، بیکاری و نابرابری درآمدی است.
هدفگذاری برای رشد اقتصادی سالانه بالای ۸درصد یکی از محورهای اصلی برنامه هفتم پیشرفت است. این برنامه تأکید ویژهای بر ایجاد شغل و کاهش نرخ بیکاری دارد و در نظر دارد سطح درآمد خانوادهها را افزایش دهد. بهبود زیرساختهای بهداشتی و آموزشی و کاهش فقر در مناطق مختلف کشور نیز از دیگر اهداف این برنامه به شمار میآید.
برنامه هفتم پیشرفت همچنین بر حفظ محیطزیست و استفاده بهینه از منابع طبیعی، بویژه در بخشهای انرژی و کشاورزی تأکید دارد. این نکته حائز اهمیت است که توسعه پایدار و حفظ منابع طبیعی باید به عنوان یک اولویت در تمام برنامههای اقتصادی مد نظر قرار گیرد.
جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی و تسهیل روند کسبوکار از طریق اصلاح قوانین و مقررات، دیگر اهداف کلیدی برنامه هفتم پیشرفت هستند. ایجاد یک محیط کسبوکار جذاب و مناسب میتواند به افزایش فعالیتهای اقتصادی و بهبود وضعیت اشتغال در کشور کمک کند.
***
چالشهای پیش روی برنامه هفتم پیشرفت و تقابل آن با بودجهبندی 1404
یکی از چالشهای اصلی پیشروی این برنامه، تحریمهای بینالمللی و محدودیتهای اقتصادی ناشی از آن است. ناترازی در نظام مالی و بانکی و ضعف در جذب سرمایهگذاری خارجی میتواند روند اجرای برنامه را تحت تأثیر قرار دهد. با این حال، برنامه هفتم پیشرفت ایران با رویکردی جامع و چندوجهی تلاش دارد تا ضمن رفع چالشهای اقتصادی و اجتماعی، زمینهساز توسعه پایدار و متوازن در کشور باشد. برنامه هفتم پیشرفت ایران میتواند به عنوان یک نقشه راه برای دستیابی به اهداف اقتصادی و اجتماعی کشور در سالهای آینده عمل کند. با توجه به چالشها و فرصتهای موجود، اجرای موفق این برنامه نیازمند همکاری و همفکری تمام نهادها و بخشهای جامعه است و یکی از چالشهای رسیدن به این هدف بودجهبندی درست در سالهای اولیه این برنامه است که با توجه به روند بودجهبندی 1404 در روزهای اخیر این اهمیت در این برهه زمانی دوچندان میشود. اگر این برنامه در بودجهبندیهای سالانه مد نظر گرفته و بهدرستی پیادهسازی شود، میتواند به بهبود کیفیت زندگی مردم و توسعه پایدار کشور منجر شود.
***
رشد ۸ درصدی ممکن است؟
موضوع اصلی و چالش بزرگ کاندیداها در دوره انتخابات، محتوای برنامه هفتم پیشرفت بود. پرسش کلیدی این دوره طلایی و اولویت مردم برای انتخاب تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی بود که حالا با توجه به بودجهبندی دولت چهاردهم برای سال 1404 باید از خود بپرسیم این روش بودجهبندی منجر به رشد پیشبینیشده، خواهد شد یا خیر؟ اگر این رشد ممکن است، چرا تاکنون کورسویی از تحقق آن دیده نشده است؟ در این زمینه 2 نگاه متفاوت وجود دارد. گروهی از کارشناسان اقتصادی معتقدند پیشبینی رشد ۸ درصدی در برنامه هفتم یک دیدگاه غیرواقعبینانه است و با شرایط کنونی کشور سازگار نیست. در مقابل، برخی دیگر با اشاره به توانمندیهای داخلی و پتانسیلهای موجود، بر این باورند که رسیدن به این هدف اقتصادی امکانپذیر است.
* رویکردهای تحقق رشد ۸ درصدی
برای تحقق رشد ۸ درصدی که در برنامه هفتم پیشرفت آمده، 2 رویکرد اصلی مد نظر است:
1- سرمایهگذاری خارجی
2- افزایش بهرهوری
هر دو رویکرد به عنوان راهکارهایی برای دستیابی به هدف رشد اقتصادی مورد بحث قرار گرفتهاند اما در اینجا نیز 2 دیدگاه مختلف وجود دارد.
1- چالشهای ورود سرمایهگذاری خارجی: امروز برخی مسؤولان اقتصادی کشور بر این باورند که با توجه به تحریمها و موانع موجود، ورود سرمایهگذاری خارجی به کشور امکانپذیر نیست، بنابراین تحقق برنامه هفتم تحت تأثیر این شرایط قرار خواهد گرفت. این نگرش نشاندهنده عدم اعتماد به وضعیت فعلی اقتصادی و سیاسی کشور است.
2- افزایش بهرهوری: در مقابل، گروه دیگری از فعالان اقتصادی و مسؤولان با تکیه بر توان داخلی بر این باورند که با افزایش بهرهوری میتوان زمینههای لازم برای جذب سرمایهگذاری خارجی را فراهم کرد. این نگاه مبتنی بر این واقعیت است که اگر ما بتوانیم در داخل کشور بهرهوری را بهبود بخشیم و اثرات تحریمها را کاهش دهیم، سرمایهگذاران خارجی به طور طبیعی تمایل خواهند داشت تا به بازار ایران ورود پیدا کنند.
***
واقعیتهای اقتصادی و چالشهای رشد
نکتهای که حائز اهمیت است این است که کشوری که در یک دهه گذشته به طور متوسط رشد صفر را تجربه کرده، کار بسیار سختی برای تحقق رشد متوسط ۸ درصدی در ۵ سال دارد. هر چند این هدف بعید و غیرممکن نیست و ما در دوره دولت سیزدهم به رشد بیش از 3 درصدی بدون نفت دست یافتیم اما نگاه واقعبینانه حاکی از آن است که ما از این هدف کمی دور هستیم.
بررسی چالشها و رویکردهای مختلف نسبت به تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی در برنامه هفتم پیشرفت، نیاز به تحلیل دقیق، جامعتر و نگاه دقیقتر به بودجهبندی همهساله برای دستیابی به این هدف را دارد. در این راستا دوباره لازم است تاکید داشته باشیم که این امر مستلزم همکاری و همگرایی میان تمام بخشها و نهادهای اقتصادی کشور است تا بتوان به یک استراتژی مؤثر و کارآمد دست یافت که در راستای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور باشد.
گروه دوم از فعلان اقتصادی که تحقق رشد 8 درصدی را هدفی دور میبینند اعتقاد دارند اگر رشد ۵ درصدی در برنامه پیشرفت ذکر میشد، به مراتب قابل تحققتر به نظر میرسید.
***
مشکلات همخوانی بودجه ۱۴۰۴ با برنامه هفتم
برخی نمایندگان مجلس در روزهای اخیر به انتقاد از لایحه بودجه ۱۴۰۴ پرداخته و اظهار داشتند که این بودجه با برنامه هفتم پیشرفت همخوانی ندارد. برنامه هفتم بر رشد اقتصادی ۸ درصدی و کاهش تورم تأکید دارد، در حالی که رشد پیشبینیشده در لایحه بودجه تنها ۴ درصد است و هیچ توجهی به افزایش بهرهوری که باید به 2.5 درصد برسد، نشده است. همچنین وابستگی دولت به نفت در بودجه ۱۴۰۴ افزایش یافته و تناسب افزایش حقوق کارمندان با تورم نیز رعایت نشده است.
کمیسیون عمران مجلس هم در جمعبندی جلسات بررسی خود به دیگر دلایل مخالفت نمایندگان با لایحه بودجه اشارههایی داشت. عبدالجلال ایری، سخنگوی این کمیسیون در روزهای اخیر اعلام کرد: دولت هنوز روش شفافی برای قیمتگذاری حاملهای انرژی، بویژه بنزین ارائه نکرده است. همچنین با وجود الزامات برنامههای توسعه برای کوچکسازی دولت و واگذاری تصدیگریها به بخش خصوصی، بودجه جاری دولت ۵۰ درصد افزایش یافته که نشاندهنده بزرگتر شدن دولت است.
این نماینده همچنین به برنامه دولت برای افزایش درآمد مالیاتی تا ۲۰۰۰ همت اشاره کرد و گفت: مجلس با افزایش پایه مالیاتی مخالف است، زیرا این کار فشار بیشتری بر اقشار آسیبپذیر وارد میکند. کسری بودجه نیز به دلیل وابستگی دولت به منابع درآمدی ناپایدار ایجاد شده است.
***
نظر کارشناسان درباره بودجه 1404
وحید شقاقیشهری، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی در ارزیابی خود از لایحه بودجه 1404 به برخی نکات مثبت آن اشاره کرد، از جمله افزایش شفافیت و تصمیمهای واقعگرایانه دولت درباره کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی. با این حال، او به چالشهای موجود نیز اشاره کرد و گفت: ساختار بودجه مشابه سالهای قبل است و تغییرات بنیادی در آن مشاهده نمیشود. شقاقیشهری تأکید کرد که برای دستیابی به رشد ۸ درصدی، به ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار منابع مالی نیاز است، در حالی که بودجه عمرانی کشور تنها حدود ۵ درصد این مبلغ را شامل میشود. او همچنین به کسری بودجه اشاره کرد و گفت: دولت باید از ابزارهای بدهی به درستی استفاده کند تا به رشد اقتصادی کمک کند.
این اقتصاددان در ادامه به یارانههای انرژی اشاره کرد و گفت: دولت میتواند با اصلاح این یارانهها منابع زیادی را آزاد و به رشد اقتصادی کمک کند. او ابراز امیدواری کرد که این مسائل در بررسیهای مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام اصلاح شوند.
با توجه به گفتههای این اقتصاددان و نمایندگان مجلس، میتوان به این برآورد رسید که کارشناسان اقتصاد بر این باورند که لایحه بودجه ۱۴۰۴ با چالشهای جدی روبهرو است و برای تحقق اهداف اقتصادی، نیاز به تغییرات اساسی و اصلاحات در سیاستهای مالی و حکمرانی وجود دارد.
***
مقایسه شرایط اقتصادی کشور و تطبیق آن با تجارب جهانی
در سطح جهانی، تنها کشوری که بهطور متوسط رشد ۸ درصد را در طول ۳۵ سال تجربه کرده، چین بوده است. اگر چه این واقعیت وجود دارد که کشور ما نیز میتواند به چنین رشدی دست یابد اما در راستای تحقق این هدف، با چندین چالش اساسی روبهرو هستیم.
چالشهای حکمرانی اقتصادی و عدم انسجام: یکی از بزرگترین موانع در مسیر تحقق رشد ۸ درصدی، عدم انسجام در ساختار حکمرانی اقتصادی کشور است. دولت، به عنوان بخشی از این ساختار، خود شاهد اختلافات داخلی بین وزارتخانهها و نهادهای مختلف است. بهعنوان مثال، در دورههای قبلی ریاستجمهوری، اختلافاتی میان وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت اقتصاد و بانک مرکزی مشاهده میشد یا در محدودههای زمانی مشخص بین وزارت راه و شهرسازی و بورس تناقضهایی به وجود میآمد. این ناهماهنگیها و چالشهای اقتصادی در صورتی که در دوره اجرای برنامه هفتم ادامه داشته باشد منجر به تصمیمگیریهای غیرمؤثر و کاهش کارایی اقتصادی میشود.
تعداد بالا و اختیارات نهادها: علاوه بر ناهماهنگیهای داخلی دولت، در خارج از آن نیز حدود ۱۶ شورای عالی و نهادهای عمومی غیردولتی وجود دارند که هر یک دارای اختیارات گستردهای هستند. این نهادها، گاهی با یکدیگر در تعارض منافع قرار دارند و این امر میتواند به پیچیدگیهای بیشتری در روند حکمرانی منجر شود.
ضرورت تغییر در ساختار حکمرانی اقتصادی: برای رسیدن به رشد متوسط سالی ۸ درصد، ضروری است که ساختار حکمرانی اقتصادی کشور به سمت انسجام و تمرکز بیشتری حرکت کند. در غیر این صورت، دستیابی به این هدف سخت خواهد شد، بویژه اگر بخواهیم در کوتاهمدت به رشد اقتصادی دست یابیم، ممکن است نیاز باشد که تغییرات بنیادینی در ساختارهای موجود انجام شود. این تغییرات میتواند شامل کاهش تعداد شوراها و نهادهای غیردولتی یا اجرای سیاستهای مردمیسازی اقتصاد باشد که رهبری نیز بر این موضوع تأکید داشتند.
***
هشدار مرکز پژوهشهای مجلس درباره وضعیت اقتصاد ایران
مرکز پژوهشهای مجلس هم در نخستین گزارش تفصیلی خود درباره بودجه، نسبت به کاهش رشد اقتصادی ایران در سال آینده هشدار داده است. این کاهش نشاندهنده ناتوانی اقتصاد ایران در حفظ وضعیت کنونی و حتی از دست دادن فرصتهای رشد است. بعد از 4 سال رشد بالای ۴ درصد، در بهار ۱۴۰۳، رشد اقتصادی کشور با افت 2.5 واحد درصد نسبت به فصل مشابه سال قبل مواجه شده است.
برآوردهای مرکز پژوهشها حاکی از آن است که رشد اقتصادی تابستان به دلیل مشکلاتی نظیر قطع برق صنایع، کاهش صادرات نفت و تداوم بودجههای انقباضی دولت به 2.5 درصد محدود شده است. همچنین بررسیها نشان میدهد شکاف تولید در سالهای اخیر بهطور قابل توجهی کاهش یافته و استفاده از ظرفیتهای خالی اقتصاد نمیتواند به افزایش رشد کمک کند. به طور کلی، پیشبینیها حاکی از آن است که رشد اقتصادی در سال جاری و سال آینده به 2.5 و 2.8 درصد محدود خواهد شد، در حالی که برنامه هفتم توسعه هدف رشد ۸ درصدی را تعیین کرده است.
* چالشهای تورم و کاهش قدرت خرید مردم و اقشار آسیبپذیر
نرخ تورم یکی از بزرگترین بحرانهای اقتصادی ایران است. کشور ما یکی از بالاترین نرخهای تورم را در جهان تجربه میکند و این مسأله بهشدت قدرت خرید طبقه متوسط را تحت تأثیر قرار داده است. برآوردها نشان میدهد اگر شرایط کنونی ادامه یابد و تغییرات غیرمترقبهای رخ ندهد، نرخ تورم در سال آینده نزولی خواهد بود. اگر رشد نقدینگی در سالهای ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ بیش از ۳۵ درصد باشد، رسیدن به تورم کمتر از ۳۰ درصد امکانپذیر نخواهد بود.
پیشبینی میشود نرخ تورم در پایان سال ۱۴۰۳ به حدود 34.2 درصد برسد و ادامه این روند میتواند آن را به 30.7 درصد کاهش دهد. مرکز پژوهشهای مجلس نیز پیشبینی کرده در صورت تحقق سناریوی لایحه بودجه ۱۴۰۴، نرخ تورم به 31.9 درصد خواهد رسید.
* وضعیت فقر و نابرابری درآمد و ضریب جینی در کشور
نرخ فقر در ایران در حال حاضر حدود 31.1 درصد است. پیشبینی میشود این نرخ در ۱۴۰۳ به 31.1 درصد کاهش یابد اما در صورت ادامه روند کنونی، احتمال افزایش آن به 32.2 درصد وجود دارد. حتی در صورت تحقق سناریوی بودجه سال آینده، نرخ فقر به 32.1 درصد خواهد رسید.
ضریب جینی، معیاری برای اندازهگیری نابرابری درآمدی، در سال ۱۴۰۲ برابر با 38.1 درصد برآورد شده و پیشبینی میشود در ۱۴۰۳ به 37.2 درصد کاهش یابد. این ضریب بین ۰ تا ۱ متغیر است؛ عدد صفر نشاندهنده برابری کامل و عدد یک نمایانگر نابرابری مطلق است. ضریب جینی یکی از شناختهشدهترین شاخصها برای سنجش توزیع درآمد و ثروت در جمعیت به شمار میرود.
بهطور کلی، مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش خود به چالشهای جدی اقتصاد ایران اشاره کرده و بر لزوم توجه به سیاستهای موثر برای بهبود وضعیت اقتصادی تأکید دارد. با توجه به پیشبینیها، لازم است اقدامات جدی در راستای افزایش رشد اقتصادی و کاهش نابرابریهای اجتماعی انجام شود.
***
تبعات انتظارات تورمی و افزایش نرخ ارز
عبدالمجید شیخی، کارشناس و تحلیلگر اقتصاد، در گفتوگو با «وطن امروز» با اشاره به ناهماهنگی در برخی ارکان بودجه 1404، به بررسی تبعات تداوم انتظارات تورمی ناشی از روند بودجهبندی و برخی سیاستهای دولتی برای افزایش نرخ ارز پرداخت. وی با انتقاد از سیاستگذاریهای غلط مسؤولان در سالهای اخیر، به این نکته اشاره کرد که این رویکردها نتوانسته به کاهش تورم کمک کند و در نتیجه، مردم به بازارهای ارز و طلا به عنوان محلی برای سوداگری رو آوردهاند.
شیخی خاطرنشان کرد که وقتی تورم دورقمی میشود، دارندگان سرمایه تلاش میکنند نقدینگی خود را به کالاهای سرمایهای تبدیل کنند. این موضوع منجر به خریدهایی میشود که خود باعث افزایش بیشتر قیمتها و تشدید تورم میشود. به عنوان نمونه، در سالهای گذشته، مسکن و خودرو به کالاهای سرمایهای تبدیل شدهاند و این امر به نوبه خود، دلالی و سوداگری را افزایش داده است.
این کارشناس اقتصاد یادآور شد که اگر دولتها در دهههای گذشته از رشد و رونق تولید حمایت کرده بودند، شرایط به این حد از دلالی نمیرسید. در این صورت، سرمایهها به فعالیتهای مولد هدایت میشد و میتوانستیم به اهدافی مانند تکرقمی شدن تورم نزدیکتر شویم.
* انتقاد از رویکرد مسؤولان در ایجاد انتظارات تورمی
شیخی به این نکته هم اشاره کرد که در شرایط ناپایدار اقتصادی، مردم به طور مداوم انتظار افزایش نرخ تورم را دارند و به همین دلیل به دنبال تبدیل پول خود به سکه و ارز هستند. وی مثال زد که در شرایط تورمی، افراد به جای برنامهریزی برای خریدهای آینده، به خریدهای فوری رو میآورند که این امر باعث افزایش تقاضا در بازار میشود.
شیخی معتقد است مسؤولان به جای رفع علتهای اصلی مشکلات اقتصادی، همواره به معلولها پرداختهاند. وی با اشاره به افزایش قیمتها در حوزههای خودرو، مسکن و ارز، تأکید کرد که این افزایشها ناشی از وجود تورم در اقتصاد ایران است و ریشه آن به بانک مرکزی و وزارت اقتصاد بازمیگردد.
* بازار آزاد و تأثیرات آن بر اقتصاد
این اقتصاددان در ادامه به انتقاد از طرفداران بازار آزاد پرداخت و گفت آنها معتقدند دولت نباید در اقتصاد دخالت کند. به عقیده شیخی، این رویکرد به نفع گروههای آسیبپذیر جامعه نیست و ممکن است به معیشت آنها آسیب برساند. وی تأکید کرد که در چنین شرایطی، دولت باید نقش فعالی در تنظیم بازار و حمایت از اقشار کمدرآمد ایفا کند.
عبدالمجید شیخی با تأکید بر لزوم تغییر در سیاستهای اقتصادی، خواستار توجه به علل اصلی تورم و تلاش برای حمایت از تولید و معیشت مردم شد. بدون این تغییرات، پیشبینی میشود مشکلات اقتصادی و انتظارات تورمی همچنان ادامه یابد و به بحرانهای جدیتری منجر شود.
ارسال به دوستان
درباره اشغال لانه جاسوسی
واکنش به تهدید وجودی
مصطفی نصری: بیانات دیروز حضرت آیتالله خامنهای در دیدار دانشآموزان و دانشجویان در آستانه ۱۳ آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، بار دیگر اهمیت تاریخی و استراتژیک اشغال سفارت آمریکا در تهران را یادآور شد. معظمله با تاکید بر اینکه مساله لانه جاسوسی نمیتواند مورد سوال و تردید قرار بگیرد، بیان کردند: «سفارت آمریکا صرفا یک محل تحرک دیپلماتیک و اطلاعاتی صرف نبود، بلکه ستاد برنامهریزی برای تحریک داخلی علیه انقلاب و نابود کردن انقلاب و حتی تهدید جان مبارک امام بزرگوار بود». در پاسخ به منتقدان داخلی و خارجی که مدعی هستند اشغال لانه جاسوسی منجر به تشدید دشمنیهای آمریکا با ایران شد، باید این واقعیت تشریح شود که ماجرای تسخیر لانه جاسوسی و اقدامات ایران پس از آن، با درک صحیح از شرایط آن دوران و تهدیدهای موجودیتی علیه انقلاب اسلامی، روشنتر میشود. این اقدام به عنوان واکنشی به تهدیدها و اقدامات گسترده آمریکا برای براندازی انقلاب بوده است. اشغال لانه جاسوسی در مقایسه با واکنشهایی که در سایر کشورها به کودتاها و مداخلات مشابه رخ داده است، نهتنها تنشزا محسوب نمیشود، بلکه نشاندهنده تدبیر و ملاحظات ایران برای تداوم نیافتن تنش در مواجهه با یک دشمن تجربهشده است.
* دعوای ایران با آمریکا را کاخ سفید شروع کرد
افراد بسیاری در سالهای اخیر تلاش کردهاند روایتهای متفاوتی از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا ارائه دهند و حتی این رویداد را به عنوان عامل اصلی تنش میان ایران و آمریکا مطرح کنند اما رهبر معظم انقلاب در بیاناتشان بارها تأکید کردهاند این خصومتها پیش از انقلاب و حتی پیش از اشغال سفارت آغاز شده بود. ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ نقطه عطفی در تاریخ تقابل ایران و آمریکا به شمار میآید. در این کودتا، دولت قانونی محمد مصدق با همکاری سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و حمایت بریتانیا سرنگون شد. این رویداد منجر به تقویت حکومت شاه و افزایش وابستگی ایران به غرب بویژه آمریکا شد. تأسیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) و حمایتهای گسترده نظامی و اقتصادی آمریکا از حکومت پهلوی از دیگر نمونههای مداخله آمریکا در امور ایران بود. ساواک که به نماد سرکوب سیاسی در ایران تبدیل شد، با کمک مستقیم و غیرمستقیم ایالات متحده تأسیس و آموزش دید تا اعتراضات مردمی و مخالفان رژیم شاه را سرکوب کند. این اقدامات بتدریج به افزایش نفرت عمومی نسبت به دخالتهای خارجی و حمایت از انقلاب اسلامی منجر شد.
* آمریکا صرفا تنشزایی نکرد، به موجودیت جمهوری اسلامی حمله کرد
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، نگرانیهای آمریکا نسبت به از دست دادن نفوذ خود در ایران افزایش یافت. به رغم پیامهای مداراگونه حضرت امام خمینی در روزهای منتهی به انقلاب که به طور مشخص فرمودند «وقتی واشنگتن از حمایت شاه و دولت بختیار دست بردارد، همه عداوتها نسبت به آمریکا از میان خواهد رفت»، آمریکا از سیاستهای مداخلهجویانه خود دست نکشید و در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، به توطئههای متعددی برای براندازی نظام تازهتأسیس جمهوری اسلامی دست زد. یکی از مهمترین تلاشهای آمریکا، کودتای نوژه بود. این کودتا که سال ۵۹ طراحی شد، قرار بود با مشارکت تعدادی از افسران نظامی ایران و حمایتهای اطلاعاتی و مالی آمریکا انجام شود و به سرنگونی نظام جمهوری اسلامی منجر شود. همچنین ماجرای دستگیری صادق قطبزاده، یکی از افراد مطرح انقلاب، به اتهام توطئه برای ترور حضرت امام و سرنگونی نظام، نمونه دیگری از برنامههای براندازانه آمریکا در سالهای ابتدایی انقلاب بود. این موارد نشان میدهد اقدامات آمریکا تنها به تهدیدهای سیاسی و اقتصادی محدود نبود، بلکه قصد داشت به طور فیزیکی و مستقیم انقلاب اسلامی را نابود کند. این اقدامات نشان میدهد تسخیر سفارت آمریکا در تهران، نه یک اقدام کنشی، بلکه واکنشی به تهدیدهای مکرر و اقدامات خصمانه آمریکا بود.
* پاسخ به اقدامات ضدموجودیتی در همه جا غیر از ایران خونین بوده است
اشغال سفارت آمریکا به عنوان ستاد عملیاتهای ضدانقلاب و نه یک مکان دیپلماتیک، اقدامی ملایم و محاسبهشده بود. برخلاف تصورات موجود، ایران پس از اشغال سفارت و دستگیری کارکنان آن، تمام آنان را زنده تحویل داد و تلاش کرد از تنشهای بیشتر جلوگیری کند. این در حالی بود که اگر تهدید موجودیتی برای یک کشور دیگر وجود داشت، واکنشها میتوانست به مراتب شدیدتر باشد.
برای درک این امر میتوان اقدامات ضدبشری رژیم صهیونیستی را در ذهن مرور کرد که تمام قواعد بینالمللی و دیپلماتیک را زیر سوال برد و اماکن نظامی از جمله سفارت ایران در دمشق را نیز هدف قرار داد. همچنین میتوان به درگیریهای نظامی و کودتاهایی که آمریکا با هدف براندازی در نیکاراگوئه، کوبا و شیلی سازماندهی کرده بود اشاره کرد. در این کشورها، تلاشهای آمریکا به درگیریهای خونین و واکنشهای شدید و سرکوبگرانه منجر شد اما ایران با وجود تعداد بالای کودتاهای طراحیشده در کوتاهترین زمان پس از انقلاب، با تدبیر و ملاحظه عمل کرد تا شرایط به تنش حداکثری کشیده نشود؛ با این وجود آمریکا پا را فراتر گذاشت و رژیم بعث را برای حمله به ایران تشویق و تجهیز کرد. آمریکا با توجه به سابقه دخالتهای مستقیم و غیرمستقیم در امور ایران و طرحهای متعدد برای کودتا و براندازی، خود عامل ایجاد تنشهای پیدرپی بود.
بنابراین اشغال سفارت تنها واکنشی طبیعی به این تهدیدهای مداوم بود که به جای تشدید تنشها، نوعی پیام هشدارآمیز به آمریکا و سایر قدرتهای خارجی بود. در واقع، این اقدام نه تنها عامل افزایش تنش نبود، بلکه تلاش ایران برای مهار اقدامات خصمانه و جلوگیری از تبدیل کشور به صحنه درگیریهای شدیدتر بود.
فهم واقعی از شرایط آن دوران نیازمند درک این واقعیت است که جمهوری اسلامی با تهدید موجودیتی مواجه بود و هر گونه سهلانگاری میتوانست به نابودی آن منجر شود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|