|
ارسال به دوستان
اخبار
اعلام برنامههای مجمع ناشران انقلاب در هفته کتاب
قائممقام مجمع ناشران انقلاب اسلامی ضمن اعلام برنامههای ایننهاد در سیودومین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران گفت: پویش مطالعاتی «کشتیگیر شهید» از جمله برنامههای مجمع ناشران انقلاب در این هفته است.
مهدی سلیمانی افزود: این پویش با محوریت کتابهایی چون «نخساییها» (روایت زندگی و شهادت شهید مدافع حرم سجاد عفتی)، «شاهرخنامه» (روایت داستانی از زندگی شهید شاهرخ ضرغام) و «دوبنده خاکی» (روایتی داستانی از زندگی شهید اصغر منافیزاده) برگزار میشود. همچنین به گفته سلیمانی، در حوزه ادبیات کودک نیز پویش مطالعاتی با محوریت کتاب «تصمیمهای شیرین» اثر محمد حمزهزاده در هفته کتاب برگزار میشود.
قائممقام مجمع ناشران انقلاب اسلامی «نشست با ناشران با موضوع فلسطین»، «جایزه جهانی ادبیات فلسطین در عراق» و «نشست هماندیشی ناشران عضو مجمع انقلاب اسلامی» را از دیگر برنامههای این مجمع در هفته کتاب عنوان کرد.
***
نشست ماهانه خانه موسیقی ۲۷ آبان برگزار میشود
نشست ماهانه خانه موسیقی ایران ساعت ۱۶ امروز یکشنبه ۲۷ آبان در سالن اجتماعات خانه موسیقی برگزار خواهد شد. سلسله نشستهای ماهانه خانه موسیقی ایران، یکشنبه پایان هر ماه برگزار میشود. بر این اساس نیز نشست آبان خانه موسیقی ایران با حضور هنرمندان موسیقی، اعضای شورای عالی، هیات مدیره، مدیرعامل و اعضای کانونهای مختلف خانه موسیقی در سالن اجتماعات این مجموعه برگزار خواهد شد. هدف از برگزاری سلسله نشستهای ماهانه خانه موسیقی ایران ایجاد فضای همدلی میان هنرمندان به منظور ارائه بسترهای موثر و هدفمند برای طرح مسائل، مشکلات و دغدغههای اهالی موسیقی است. در این نشست قطعاتی نیز توسط برخی هنرمندان اجرا خواهد شد.
***
3 حکم جدید در سازمان سینمایی
بر اساس احکام صادره از سوی رائد فریدزاده رئیس سازمان سینمایی، روحالله حسینی به عنوان معاون جدید ارزشیابی و نظارت، مهدی شفیعی به عنوان معاون توسعه مدیریت و منابع و حبیب ایلبیگی به عنوان مدیرعامل موسسه سینما شهر معرفی شدند. علاوه بر این، اصغر فارسی نیز به عنوان مشاور راهبردی رئیس سازمان سینمایی معرفی شد. در این احکام همچنین از خدمات و زحمات حبیب ایلبیگی معاون سابق ارزشیابی و نظارت، اصغر فارسی معاون سابق توسعه و مدیریت و منابع سازمان سینمایی و نیز هاشم میرزاخانی مدیرعامل سابق موسسه سینما شهر تقدیر و تشکر شد.
***
نمایش بسته فیلم کوتاه «سیمرغ» در دانشگاه سوره
بسته فیلمهای کوتاه «سیمرغ» امروز یکشنبه ۲۷ آبان، ساعت ۱۶:۳۰ در سالن سینمای دانشگاه سوره با حضور رامتین شهبازی، امیررضا نوری پرتو، سعید نجاتی، محمد علیزادهفرد و محمد ثریا به نمایش درمیآید.
پس از نمایش نیز جلسه پرسش و پاسخ برای دانشجویان و علاقهمندان به سینما برگزار خواهد شد.
بسته فیلمهای کوتاه «سیمرغ» شامل «ارفاق» به کارگردانی رضا نجاتی، «شریف» به کارگردانی محمد علیزادهفرد، «دآبر» به کارگردانی سعید نجاتی و فیلم کوتاه «برنو» به کارگردانی محمد ثریا است. فیلم کوتاه «دآبر» در سیوهشتمین دوره، فیلم کوتاه «ارفاق» در چهلمین دوره، فیلم کوتاه «برنو» در چهلویکمین دوره و فیلم کوتاه «شریف» در چهلودومین دوره جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بخش کوتاه را از آن خود کردهاند. برنامه اکرانهای سراسری مجموعه فیلمهای کوتاه «سیمرغ» با حمایت گروه سینمایی «هنر و تجربه» و انجمن سینمای جوانان ایران از ۲۱ خرداد آغاز شد. این بسته تاکنون در شهرهای شهرکرد، بم، رودبار، قم، گیلان، زاهدان، خرمآباد، زنجان و... با حضور فیلمسازان این بسته اکران شده و در کنار این اکرانها، کارگاههای فیلمسازی کارگردانان «سیمرغ» نیز با حضور علاقهمندان برگزار شده است.
***
اعلام آمار تماشاگران نمایشهای تماشاخانه سنگلج
آمار فروش ماهانه و تعداد تماشاگر نمایشهای تماشاخانه سنگلج (با احتساب بلیت تمامبها، نیمبها، تخفیفدار و میهمان) اعلام شد.
نمایش «بمون بخون بخندون» به کارگردانی سمیه مهری که از ۲۴ مهر تا ۲۰ آبان ۱۴۰۳ در سالنی با ظرفیت ۲۳۶ نفر به صحنه رفت، توانست با ۲۲ اجرا و قیمت بلیت ۱۵۴ و ۱۱۰ هزار تومان و میزبانی از ۳ هزار و ۹۷۸ تماشاگر، به فروشی معادل ۳۴۱ میلیون و ۱۰۵ هزارتومان دست یابد. نمایش «هاگیر واگیر» به کارگردانی مریم باقری که از ۲۲ مهر تا ۲۳ آبان ۱۴۰۳ در سالنی با ظرفیت ۲۳۶ نفر به صحنه رفت، توانست با ۲۷ اجرا و قیمت بلیت ۱۵۴ و ۱۱۰ هزار تومان و میزبانی از ۲ هزار و ۳۶۱ تماشاگر، به فروشی معادل ۱۹۲ میلیون تومان دست یابد.
آمار تماشاگران و فروش مجموعه تئاتر شهر و تالار هنر پس ازپایان اجراها منتشر میشود.
***
معرفی هیأت انتخاب بخش صحنه جشنواره تئاتر سودای عشق
میثم جمالی، بهار کریمزاده، محمد کاظمتبار، علیرضا مصلح تهرانی و مصطفی محمودی با حکم سعید نجفیان، دبیر جشنواره تئاتر سودای عشق به عنوان اعضای هیات ارزیابی و انتخاب آثار بخش صحنه این جشنواره معرفی و منصوب شدند. پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر بسیج «سودای عشق» به همت سازمان بسیج هنرمندان کشور و با دبیری سعید نجفیان آذر امسال در یکی از استانهای کشور برگزار میشود.
ارسال به دوستان
مروری به موسیقی نواحی همزمان با برگزاری مراسم نکوداشت عیسی قلیپور، هنرمند موسیقی مقامی خراسان
قیچکنوازی خراسان
محمد محمدی: هفته گذشته در خانه هنرمندان مراسمی با عنوان نکوداشت مرحوم عیسی قلیپور از هنرمندان پیشکسوت موسیقی مقامی خراسان برگزار شد؛ مراسمی که حاضران در کنار تجلیل از این هنرمند مطرح و نامی که 14 اردیبهشتماه امسال دار فانی را وداع گفت، نگاهی هم به ظرفیتها و اهمیت موسیقی مناطق بویژه موسیقی نواحی خراسان داشتند؛ موسیقیای که آن را به نوعی فراقومیتی باید دانست و به جرأت باید اذعان کرد موسیقی مقامی خراسان یک نوع موسیقی وحدتبخش در بین تمام نواحی و مناطق کشور است. صدالبته عیسی قلیپور را باید از آخرین نسل هنرمندان بخشی کرمانجی دانست اما این نکته نیز حائز اهمیت است که مرحوم عیسی قلیپور بهرغم بخشی بودنش اما همواره مورد احترام عاشیقها و ماموستاها نیز بوده و همین ویژگی باعث شده است که او را نهتنها نماد موسیقی بخشی، بلکه عاشیقها و ماموستاها نیز باید نامید.
مراتی مدیرعامل انجمن موسیقی ایران که خود جزو پژوهشگران حوزه موسیقی است، در تعریف و تمجید از موسیقی خراسانی با اشاره به جایگاه فراقومیتی این نوع موسیقی، اظهار داشت: موسیقی شمال خراسان و بخشیها، موسیقی فراقومیتی است و جالب است که کردها از کوراوغلوی ترکی استفاده میکنند و ترکها نیز از جعفرقلیِ کرد و این لایهها در موسیقی ترکمن وجود دارد؛ فرآیندی که موضوع بسیار حیرتانگیزی است. همچنین در این منطقه استادان کنار هم زبانهایشان را زندگی میکنند و حتی زبانهای یکدیگر را حفظ میکردند که بتوانند موسیقی مشترک را حفظ کنند. موضوعی که درباره بخشیها باید گفت بخشندگی آنهاست؛ بدون اینکه قومی نگران باشد که زبانش تغییر کند، از زبان قوم دیگری بخواند. من این تنوع زمانی را که به وحدت میرسد «پیشاکلاسیک» نامگذاری کردهام. امشب شب مهمی است به جهت اینکه وحدت ایران را در این نوع موسیقی و این هنرمند برجسته مشاهده میکنیم. متأسفانه این موسیقیها زیاد در سطح رسمی پخش نمیشود، فکر میکنم میتواند مخاطب زیادی داشته باشد.
بهراستی چرا موسیقی نواحی خراسان به این میزان در موسیقی اصیل ایرانی دارای اهمیت است و چرا بسیاری از هنرمندان قدیمی و پیشکسوت موسیقی نواحی به این میزان نسبت به موسیقی خراسانی علاقه و اهتمام ویژه دارند؟
خراسان شمالی گنجینهای از فرهنگهاست و با توجه به حضور فرهنگهای مختلف در آن خطه، موسیقی آن نیز تنوعی خاص دارد؛ موسیقیای که میراث معنوی مردم این خطه است و اقوام مختلف خراسان شمالی، موسیقی و مقامهای مختلف آن را سینه به سینه حفظ کردهاند. بخشیها روایتگر این فرهنگ دیرینهاند و با تلاشهای انجامشده، موسیقی بخشیهای شمال خراسان به ثبت جهانی هم رسید. بخشیها از برجستهترین و معروفترین دوتارنوازان در شمال این استان هستند که همراه با موسیقی محلی به نقل داستانهای حماسی و عرفانی میپردازند.
موسیقی بخشیها در مناطق شمالی خراسان شامل شهرهای بجنورد، شیروان، اسفراین، قوچان و درگز و با تغییرات اندکی در مناطق ترکمننشین مانند جرگلان هم نواخته میشود. این موسیقی با توجه به حضور اقوام کرد و ترک در منطقه شمال خراسان با موسیقی شرق و جنوب خراسان فرق دارد و ویژگی بارز کردی و ترکی در آن مشهود است.
بخشیها اغلب به زبانهای ترکی، کردی و ترکمنی و سایر گویشهای فارسی رایج در خراسان در منطقه موسیقی اجرا میکنند. این اجرا منحصر به مراسم خاصی نیست و بخشیها در بیشتر موقعیتهای اجتماعی بویژه در مراسم بزم و شادی و در ایام گذشته حتی در مراسم سوگواری هم به اجرای موسیقی میپرداختند. به همین دلیل است که موسیقی در زندگی مردم این خطه جایگاهی خاص یافته و با تار و پود زندگیشان درهم آمیخته است.
بخشیها از مهمترین نوازندگان خطه شمال خراسان هستند؛ داستانسرایی و روایتگری همراه با نواختن آهنگ دلپذیر دوتار، آوازخوانی و دکلمهگویی از هنرهای آنهاست. بر اساس فولکلور و باورهای فرهنگ عامه مردم شمال خراسان، هر دوتارنوازی بخشی نیست و در واقع بخشی به معنای کسی است که خدا به او موهبت و بخشش کرده و ویژگیهای اخلاقی و کمالات معنوی او را به فردی ممتاز بدل ساخته است.
نوازندگان شمال خراسان به 2 گروه اصلی عاشقها و بخشیها تقسیم میشوند. عاشقها اغلب کرمانج هستند و سرنا، قشمه، دهل، دایره، کمانچه و نی مینوازند و کار اصلی آنها فقط اجرای موسیقی و رقص محلی است.
بخشیها از اقوام کرد و ترک هستند اما تعداد، کیفیت و اصالت کار بخشیهای ترک بیشتر است؛ این بخشیها دوتار مینوازند، آواز میخوانند و به نقل افسانههای ترکی و کردی در موضوعات مختلف حماسی، تاریخی، مذهبی و عاشقانه میپردازند.
بخشیهای شمال خراسان از بسیاری جهات شبیه بخشیهای ترکمن هستند و به عبارت دیگر به دلایل مختلف میتوان گفت بخشیهای شمال خراسان تحت تأثیر بخشیهای ترکمن بودهاند.
وجود داستانها و روایات مشترک در بین آنها و نیز شباهت ساز و دوتارشان و همسانی برخی شیوههای نواختن دوتار از جمله دلایل این امر است. شیوه نواختن دوتار بخشیها بیشتر شبیه دوتارنوازی ترکمنی است تا شبیه دوتار شرق خراسان.
داستانسرایی و نقالی یکی از مهمترین اشکال اجرای موسیقی شمال خراسان است که این داستانها شامل ملودیها و ترانههایی با موضوعات و مضامین حماسی، تاریخی، مذهبی و عاشقانه است.
ارسال به دوستان
نگاهی به کتاب «هواتو دارم» به قلم محمد رسول ملاحسنی که تقریظ رهبر انقلاب برآن 30 آبان منتشر میشود
روایت عاشقانه مدافع حرمی که مزارش سنگ قبر ندارد
شیما ناصری: کتاب «هواتو دارم» روایت زندگی شهید مدافع حرم «مرتضی عبداللهی» که بهزودی با تقریظ رهبر انقلاب منتشر میشود، دربرگیرنده روایت عشق، ایمان و شهادت است. کتاب «هواتو دارم» نوشته محمدرسول ملاحسنی که توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده، روایتگر زندگی شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی است؛ جوانی که زندگیاش با عشق به اهلبیت(ع) و ارادت به دین و میهن عجین شده بود و در نهایت نیز این عشق او را به میدانهای دفاع از حرم اهل بیت(ع) در سوریه کشاند.
* حکایت دلباختگی یک جوان به اهلبیت(ع)
شهید مرتضی عبداللهی متولد 9 اسفند ۱۳۶۶، دانشآموخته رشته مهندسی عمران بود که ۲۳ آبان ۱۳۹۶ در منطقه بوکمال سوریه به شهادت رسید. «هواتو دارم» روایتهایی از زندگی روزمره، لحظات جدایی و عشق به خانواده، همراه با ایمان عمیق به آرمانهای دینی و ملی این شهید را شامل میشود. مرتضی عبداللهی همانطور که در کتاب آمده، فردی ساده اما با قلبی بزرگ و دلی پر از عشق به اهلبیت(ع) بود. تصمیمش برای رفتن به سوریه و دفاع از حرم اهلبیت هم نشاندهنده عمق این ایمان و عشق است.
این کتاب نهتنها وقایع و رویدادهای میدان جنگ را روایت میکند، بلکه به تصویرگری دقیق لحظات روزمره، احساسات خانوادگی و عشق شهید به زندگی و اهلبیت(ع) نیز پرداخته است. ملاحسنی در این کتاب تصویری ملموس از زندگی مرتضی، مردی ساده اما با دلی بزرگ و پر از ایمان را ترسیم میکند. تصمیم او برای پیوستن به مدافعان حرم، گواهی بر عمق ایمان و از خودگذشتگیاش است.
* وصیتنامهای که تا اعماق دلها نفوذ میکند
یکی از بخشهای بهیادماندنی این کتاب، وصیتنامهای است که از شهید عبداللهی به جا مانده است. وی با کمال تواضع در وصیتنامه خود از اینکه پیکرش به وطن بازگشته ابراز شرمندگی میکند و از داشتن سنگ مزار پرهیز دارد. مرتضی در وصیتنامه خود با لحنی صادقانه مینویسد که شرمنده امام حسین(ع) است، زیرا هنوز به مقام شهدای کربلا نرسیده و از مادر سادات، حضرت زهرا(س) عذر میخواهد. این نگاه متواضعانه به شهادت و ایثار، یکی از مهمترین پیامهای کتاب است که خواننده را به تفکر درباره ارزشهای انسانی و دینی فرا میخواند.
* از عشق به زندگی تا آمادگی برای شهادت
کتاب «هواتو دارم» از روایات عاشقانه زندگی شهید نیز بهره برده است. یکی از بخشهای تأثیرگذار کتاب، مکالمهای صمیمانه بین مرتضی و همسرش، زهرا سادات است. مرتضی در این مکالمه از همسرش میپرسد: «تو دوست نداری همسر شهید بشی؟» و زهرا سادات با ایمان و اخلاص پاسخ میدهد: «چرا که نه؟ چی بهتر از این؟!» این مکالمه ساده، اما پرمعنا، نشاندهنده عمق ایمان و فداکاری خانوادههای شهداست که بدون هراس از فراق، به آرمانهای شهیدان خود افتخار میکنند.
* خانوادهای که شخصیت یک قهرمان را پرورش داد
تربیت اسلامی و انقلابی خانواده شهید عبداللهی نقش مهمی در شکلگیری شخصیت او ایفا کرده است. مادر او، سیمین خانم که در بخشهایی از کتاب با شوخطبعی و نگرانی مادرانهاش به تصویر کشیده شده، نمادی از مادران صبور و ایثارگر ایرانی است. در یکی از صحنههای دلنشین کتاب، سیمین خانم با پرتاب پرتقال به سوی مرتضی، از شنیدن صحبتهای او درباره شهادت ابراز نارضایتی میکند. این لحظه طنزآمیز اما عمیق، نشاندهنده تعارض احساسات مادرانه و ایمان به مسیر حق است که در نهایت، او فرزندش را با دعای خیر روانه میدان میکند.
* روایتی از عشق و زندگی در دل سختیهای جنگ
یکی از ویژگیهای کتاب «هواتو دارم»، پرداختن به جنبههای انسانی و عاطفی زندگی شهید عبداللهی است. محمدرسول ملاحسنی در این اثر، تنها به بیان وقایع جنگ و شهادت نمیپردازد، بلکه از عشق، خانواده و زندگی روزمره شهید نیز سخن میگوید؛ این مکالمه ساده، در دل خود معنایی عمیق از عشق به اهلبیت(ع) و دفاع از ارزشهای دینی و ملی را به نمایش میگذارد.
* شهیدی که جایگاهش در دل مردم زنده است
یکی از موضوعات مهم زندگی شهید مرتضی عبداللهی، وصیتنامهای است که از او بهجا مانده است. این وصیتنامه با بیان احساسات عمیق شهید نسبت به شهادت و بازگشت پیکرش به وطن، در دلها نفوذ میکند. او در وصیتنامه میگوید بهدلیل بازگشت پیکرش شرمنده امام حسین(ع) است و نمیخواهد سنگ مزار داشته باشد. چون در مقایسه با شهدای کربلا، هنوز شرمنده حضرت زهرا(س) است. این نگاه متواضعانه و از خودگذشتگی در تمام بخشهای کتاب بخوبی به تصویر کشیده شده و خواننده را با عمق ایمان و تواضع شهید آشنا میکند. پیکر مطهر شهید عبداللهی همانطور که در وصیتنامهاش آمده، اکنون در قطعه ۲۶، ردیف ۷۹ بهشت زهرا آرمیده است. دوستان و علاقهمندان به او و سایر شهدای مدافع حرم به این قطعه میروند تا یاد و خاطره این شهیدان را زنده نگه دارند.
«هواتو دارم»؛ کتابی که به قلبها نفوذ میکند
کتاب «هواتو دارم» تنها یک روایت از جنگ و شهادت نیست، بلکه داستانی از زندگی، عشق، ایمان و ایثار است. این اثر، با قلمی روان و تأثیرگذار، به خوانندگان یادآوری میکند که پشت هر شهید، داستانی از عشق به اهلبیت(ع)، وطن و انسانیت نهفته است.
ارسال به دوستان
صبحانه با نویسنده
بهراد رشوند: از همین ابتدا باید گفت اگر صرفا جزو آن دست تماشاگران معمولی سینما به شمار میروید که تنها جهت گذران وقت، به دنبال یک کمدی بیمحتوا، بدون داستان آنچنانی و معنا و مفهوم خاص هستند، «صبحانه با زرافهها» را تماشا نکنید اما اگر در خیل آثار گیشهای، قصههای کلیشهای و لابهلای جفنگیات و اراجیف بیپایان، خواهان یک فیلم عمیق با پس زمینه کمدی و داستانی تأملبرانگیز هستید، «صبحانه با زرافهها» فیلم شماست. اینجا خبری از هیچکدام از آن همیشگیهای تکراری نیست. بله! در آن صحنه رقص دیده میشود، لوکیشن عروسی پیداست و حتی پژمان جمشیدی را هم در لیست بازیگران اصلی خود دارد اما همه این ویژگیها نه برای ساخت یک فیلم دم دستی، بلکه در راستای خلق اثری پرمغز با درونمایهای مفهومی تعبیه شده است. اگر آثار اخیر سروش صحت را دنبال کرده باشید، درست از قسمتهای پایانی سریال «لیسانسهها»، با یک جنون جدید و حال و هوای تازه در امر محتواسازی همراه بودهاید؛ اتفاقات سوررئال، دیالوگهای کاریکاتوری و به کل سبکی متفاوت و نمایشی خلاف اصول مرسوم؛ الگوریتمی که از «لیسانسهها» پایهریزی شد، در «جهان با من برقص» جان گرفت، با «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» به اوج رسید و حال باید با «صبحانه با زرافهها» آن را به رسمیت شناخت. فیلم متشکل از خردهپیرنگهای متعددی است که وقایع و لحظات بامزه و عجیبی را با خود به همراه دارند. داستان با مصرف مواد توسط شخصیتها در موتورخانه محل عروسی رضا شکل میگیرد و آغازگر ماجراها و موقعیتهای هجوآمیز قلم سروش صحت و ایمان صفایی میشود بارها در روند قصه، واکنشهای پارادوکسیکال کاراکترها نسبت به وضعیت، نوعی طنز عجیب، مبهم و به اصطلاح «گروتسک» را رقم میزند. به عنوان مثال با بیهوش شدن رضا بر اثر اوردوز ناشی از استعمال مواد، میبینیم پویا و شروین بیتفاوت نسبت به اتفاق رخ داده و برخلاف انتظار بیننده، مجددا سراغ کشیدن همان ماده مخدر میروند. در سکانسی دیگر، با آنکه رضا همچنان بیهوش و جشن عروسی در آستانه فروپاشی است، کماکان بیخیالی و شوخیهای پویا و شروین در داخل ماشین ادامه مییابد و با رساندن رضا به دکتر، بیتوجه به وضعیت او به فکر خوشگذرانی و شرکت در میهمانی خانه دکتر هستند. این تناقضات کرداری و بیخیالی محض در لحظات بحرانی، از ارکان بنیادین طنز در فیلمنامه صحت و صفایی است که بدون پیروی از دیگر الگوهای تکراری، میتواند براحتی موفق به خنداندن مخاطب خاص خود با استفاده از همان بازوی قدرتمند مزبور شود. میتوان با دقت در محتوای دیالوگها به خلاقیت و تجربه نویسندگان در نگاشتن جملات خندهدار پی برد. دیالوگنویسی با اشاره به کلیپهای وایرالشده در فضای مجازی و تکهکلامهای آشنا با گوش تماشاچی، یکی از چند ترفند به کاررفته در نگارش این دست جملات است. آنجا که شروین، رضا را به مصرف مواد دعوت میکند، در جملهای میگوید: «نه تلو داره، نه گیجی داره» و مجتبی بلافاصله در ادامه میگوید: «یه دونه ر داره!» یا آنجا که رضا بیهوش است و شروین در تلاش برای به هوش آوردن او بلند میگوید: «رضا جان!» ۲ ترکیب کلمهای است که به طرزی زیرکانه از کلیپ معروف و ترند شده «آقا رضا!» سرچشمه میگیرد. تکرار چند دیالوگ مشخص توسط پرسوناژها و بازنویسی بموقع آنها توسط نویسنده در صحنههای مشابه، به گونهای دیگر به نمک و ادویه کمدی فیلم میافزاید.
«مهندس» خطاب کردن یکدیگر توسط شروین و پویا هنگام مشورت گرفتن و «من در اسنپ کار میکنم» و «اگه این کار رو نکنم خیلی ناراحت میشین؟» توسط مجتبی، نمونهای از این دیالوگهای تکراری است. از سوی دیگر اگر بخواهیم از موقعیتهای بدون دیالوگ یا لحظات کم دیالوگ بنویسیم، میتوان به چند نمونه از شاخصترین آنها اشاره کرد که به کمک بازی خوب بازیگران، بامزهترین پلانهای فیلم را به تصویر میکشد؛ رقص نرم و آهسته شروین و پویا در محیط بیرونی تالار عروسی و پیوستن مجتبی به آنها که ناگهان در همان حالت با یکی از فامیلهای خود برخورد میکند، رها کردن رضا به همان شکل که بیهوش است و افتادن او از روی نرده به زمین و سکندری خوردن و منگ بودن دکتر که با بازی درجه یک هادی حجازیفر، بدون حرکتی اضافی به خودی خود خندهدار است اما مساله و دغدغه اصلی سازنده برای ساخت این فیلم و آفرینش چنین داستانی، به هدف پرداختن به مقوله «بخشش» است که به کرات و انحای مختلف، به صورت آشکارا و مستقیم و بعضا کاملا تلویحی و غیرصریح به آن معطوف میشود، به گونهای که اساسا فلسفه بهکارگیری نمادها و بیان استعارهای اتفاقات، در مسیر پیام نهایی خالقان اثر قدم برمیدارد. شاید در نگاه اول، مسخرهترین و مضحکترین لحظه، ناراحتی رضا از کشته شدن آن عنکبوت توسط مجتبی باشد. شاید مخاطب با توجه به آگاهی از موقعیت رضا و با علم به این موضوع که تحت تاثیر مواد است، آن واکنش را کاملا عادی قلمداد کند و به عنوان یکی از دیگر عناصر طنز به آن بخندد اما این درست، سرمنشأ معنا و مفهوم کلی فیلم است؛ جایی که شروین با خواندن یک مصراع شعر خطاب به مجتبی میگوید: «ای کشته که را کشتی تا کشته شوی زار؟» و این بیانگر این است که با توجه به صحبتهای مجتبی که گفته بود یک روز یک عنکبوتی به داخل گوشش رفته و برایش مزاحمت ایجاد کرده، او سعی داشته با دور کردن این عنکبوت و سپس کشتنش، دیگر دچار آن مشکل نشود. یک کینهتوزی و عقدهگشایی بچگانه که سرانجام منتج به کشته شدن سهوی او توسط رضا شده و در ادامه رضا توسط برادر خانم خود نیز کشته میشود. این طعنه کارگردان است به مخاطب با نمایش این چرخه و دایرهای که میتوانست تنها با یک بخشش معمولی ختم به خیر شود و در پایان مشخصا میبینیم خالق با قراردادن مریم رو به رضا با زبان و جهان فیلمسازی خود خطاب به مخاطبش از قدرت بخشش و عاقبت بخشیدن و بخشیده شدن میگوید. وقتی مریم، رضا را میبخشد، گویی مجتبی هرگز آن عنکبوت را نکشته است. انگار هیچکدام از آن مشکلات و مصائب رخ نداده و با نگاهی سوررئالتر، مسیر رسیدن به بهشت زرافهها با کلید بخشش میسر میشود و ترجیعبند موسیقی پایانی فیلم با مصراع «هنوز وقت هست» بیننده را تا آخرین لحظه به بخشیدن دعوت میکند. استفاده از المان زرافه شاید به افراد دلبزرگ اشاره داشته باشد، چرا که زرافه بزرگترین قلب را میان حیوانات خشکیزی دارد. همچنین با دقت به 2 تصویر از فیلم (بازگشت به رضا هنگامی که کاراکترهای اصلی فراموش میکنند او را به ویلای شروین ببرند و بازگشت رضا پیش دوستانش زمانی که متوجه میشود حال مجتبی خوب نیست) سگی را میبینیم که در هر دوی این قابها حضور دارد که آن نیز میتواند به وفاداری شخصیتها به رفیقشان نگاه داشته باشد، مضاف بر این، وجود گاوی که به صورت مستقیم در خصوصش صحبت میشود؛ مجتبی از چشمهای او میگوید و دکتر پس از مرگ مجتبی، دوباره به چشمهای آن گاو نگاه میکند. همان شتری که در خانه هرکسی میخوابد، اینجا گاوی است که به چشم همه ما خیره میشود. فیلم از لحاظ ساختار یک اثر سینمایی به نسبت نخستین ساخته صحت، پختهتر است. استفاده حداقلی از موسیقی متن به روند و پیشبرد داستان کمک میکند. ضرباهنگ کلی ماجرا گاهی کند میشود که البته با اتمسفر حاکم بر جریان، همخوانی دارد. بازی بازیگران همانگونه است که باید. نه آنقدر زیاد که دل بیننده را بزند، نه آنقدر کم که حضور شخصیتی از یاد برود. مهندسی شده، دقیق و تمام نقشها روی نت بازیگیری کارگردان اجرا میشود. طراحی صحنه همگام با فضای فیلم و محوریت دیگر آثار صحت، فانتزی است. تمایل فیلمساز به گرفتن لانگشات و قابهای انحصاری خود همچون قبل مشهود است و مجموعا فیلم دوم کارگردان، در انتقال مفهوم، پیام و معنی خود موفقتر است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|