|
دور دنیا
ارتش سوریه محور ارتباطی با حلب را باز کرد
ارتش سوریه بامداد دیروز از آزادسازی کامل منطقه خناصر در حومه جنوبی حلب خبر داد. بر اثر پیشروی نیروهای سوری، گروههای تکفیری در جاده خناصر - اثریا که دسترسی استان حلب به مناطق مرکزی سوریه را مسدود کرده بودند مضمحل شدند. بنا بر این گزارش ، نیروهای هوایی سوریه و روسیه حملات پیاپی مشترکی را به مقرها، مراکز و خودروهای تروریستها در محور الغاب در منتهیالیه شمال حماه در مجاورت حومه جنوبی ادلب انجام دادند. همچنین خطوط دفاعی ارتش در این مناطق برای دومین روز متوالی در مقابل نفوذ تروریستهای تکفیری پا برجا ماند.
از طرف دیگر گزارشهای غیررسمی حاکی از حملات نیروهای موسوم به دموکراتیک تحت حمایت آمریکا به نیروهای سوریه و متحدان در روستاهای اطراف دیرالزور در منتهاالیه شرق سوریه است؛ اتفاقی خطرناک که میتواند عراق را هم وارد جنگ با تکفیریها در سوریه کند. به همین دلیل ارتش عراق از روز یکشنبه صدها خودروی زرهی از جمله تانک را برای مقابله با نفوذ احتمالی تروریستها راهی مرز با سوریه کرد.
در چنین شرایطی پاتریک رایدر، سخنگوی پنتاگون گفت فرماندهی ارتش آمریکا یک کانال ارتباطی با همتایان روس خود درباره تحولات اخیر در سوریه فعال کرده است. سخنگوی وزارت دفاع آمریکا در نشست مطبوعاتی اخیر بار دیگر مجبور شد تاکید کند واشنگتن ارتباطی با گروه تروریستی تحریرالشام یا جبههالنصره سابق که محور اصلی حملات تکفیریها به شمال سوریه است، ندارد.
* ۵۰ هزار سوری آواره شدند
دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل بامداد سهشنبه اعلام کرد درگیریهای جدید در شمال غرب سوریه باعث آوارگی حدود ۵۰ هزار نفر از شهروندان این کشور شده است. این نهاد جابهجایی آوارهها را وسیع اما بسیار روان توصیف کرد. بر اساس این گزارش، بسیاری از مردم حلب اشغالی بیجا شده و نگران امنیت خود و خانوادههایشان هستند.
***
۳ عملیات مشترک یمن و عراق علیه اسرائیل
ارتش یمن روز گذشته اعلام کرد طی 48 ساعت، 3 عملیات ضدصهیونیستی در اراضی اشغالی فلسطین را با همراهی مقاومت اسلامی عراق انجام داده است. سرلشکر یحیی سریع، سخنگوی نیروهای مسلح یمن عصر دیروز اعلام کرد نیروهای این کشور با همکاری دوستان عراقی در ۲ عملیات، ۲ هدف متعلق به رژیم اسرائیل در شمال فلسطین را با تعدادی پهپاد هدف گرفتهاند. همچنین در عملیات سوم، یک هدف حیاتی در بندر ایلات در جنوب فلسطین اشغالی با چند پهپاد مورد هدف قرار گرفت. او تأکید کرد که این عملیاتهای سهگانه در حمایت از مردم فلسطین و مجاهدان آنها در واکنش به جنایتهای دشمن اسرائیلی در حق فلسطینیان در نوار غزه انجام شده است. این در حالی است که ارتش یمن در راستای عملیات ویژه دریایی ضدصهیونیستی شامگاه شنبه گذشته، کشتیهای ناوگان نیروی دریایی آمریکا را در خلیج عدن هدف قرار داده بود.
***
نقض آتشبس با جنایات جدید اسرائیل درجنوب لبنان
به دنبال نقض آتشبس توسط ارتش صهیونیست و تجاوزات مجدد رژیم به جنوب لبنان، دهها نفر شهید و مجروح شدند. وزارت بهداشت لبنان دیروز اعلام کرد در حملات جنایتکارانه دشمن به شهرکهای حاریص و طلوسه حداقل ۱۰ نفر به شهادت رسیدند. پیش از این، نشریه عبری یدیعوت آحارانوت گزارش داده بود ۳۰ هدف در جنوب لبنان توسط ارتش صهیونیستی با نقض آشکار آتشبس، بمباران شده است. حزبالله لبنان به دنبال این تجاوزات هشدار داد در صورت ادامه این روند، آتشبس یکطرفه نخواهد ماند.
***
بزرگترین سازمان روزنامهنگاری جهان تحت کنترل آمریکاست
طبق جدیدترین افشاگریهای رسانهای، اسنادی از کنترل دولت آمریکا بر بزرگترین سازمان روزنامهنگاری تحقیقی جهان برملا شد. بر اساس تحقیقات مشترک ۳ رسانه مستقل آمریکایی، فرانسوی و ایتالیایی، نهتنها نیمی از بودجه نهاد موسوم به «پروژه گزارشدهی جرائم سازمانیافته و فساد اداری» (OCCRP) به میزان 47 میلیون دلار توسط دولت ایالات متحده تامین میشود، بلکه واشنگتن مخفیانه از آن در جهت اهداف سیاست خارجی خود بهره میبرد. تحقیقات مشترک ۳ رسانه مدیاپارت، دراپ سایت نیوز و ایل فاتو کوتیدیانو همچنین نشان میدهد دولت آمریکا درباره مدیریت و جهتدهی سرمقالههای OCCRP که سال 2008 تاسیس شده، حق وتو دارد. این سازمان که در ابتدا بر افشای فساد و جرائم سازمانیافته در بالکان متمرکز بود، اکنون با بودجه 20 میلیون یورویی و تیمی متشکل از 200 روزنامهنگار در سراسر جهان با بیش از 70 شریک رسانهای از جمله نامهای بزرگی چون نیویورکتایمز، گاردین و اشپیگل همکاری دارد. به این ترتیب خود تبدیل به برجستهترین بازیگر بینالمللی در عرصه روزنامهنگاری تحقیقی در جهان شده که بویژه به خاطر افشاگریهای اسناد پاناما و پروژه پگاسوس شناخته میشود. درو سالیوان، یکی از بنیانگذاران و ناشر مطالب OCCRP که سال 2023 با آن قطع همکاری کرد تأیید میکند علاوه بر نقش حمایتی مستقیم دولت آمریکا از این نهاد، آژانس بینالمللی توسعه آمریکا (USAID) و دیگر سازمانهای حکومتی این کشور نیز حمایتهای مالی و خدماتی زیادی به آن ارائه میکنند. به گفته سالیوان، افشاگریهای این نهاد به خواست واشنگتن عمدتا بر رقبای ژئوپلیتیک آمریکا مثل روسیه، ونزوئلا، ایران و بعضی دولتهای مستقل آمریکای لاتین، آفریقا، اروپا و آسیا معطوف شده است.
ارسال به دوستان
عربستان سعودی از عهده تأمین مخارج سرسامآور پروژه نئوم برنیامده و آن را به شکل محسوسی تقلیل داده است
سنگ واقعیت به شیشه رؤیافروشی بنسلمان
گزارشهای حقوق بشری حاکی از مرگ و میر کارگران پروژه نئوم و قتل محلیهای مخالف واگذاری املاک خود است
کیاوش کلهر: پروژه «نئوم» سعودی آینهای برای راستی و صدق کارکرد پروژه دروغ بزرگ گوبلز بود. بن سلمان نشان داد با دروغ بزرگ و تصویرهای خیالی، میتوان تئاتری سیاسی روی صحنه بینالملل اجرا کرد که خوب فروش خواهد کرد اما پشت صحنه ماجرا به قرار صحنه اجرا نیست. بنسلمان چنان «چشماندازی» از یک رویای بزرگ ساخته که حتی محل تحلیل و نظر رسانهها و مهمترین سایتهای تحلیلی نیز شد. «چشمانداز سعوی» برای سال 2030 بهسرعت با بازسازی رسانهای چهره حکومت سعودی و بنسلمان و با رپرتاژ تحلیلی و خبری برای پروژه 2030 که ابرپروژه «نئوم» بخش بزرگی از این تصویر بود، بدل به یکی از نمادهای تغییرات بزرگ در خاورمیانه و در بین تحلیلگران خارجی شد. برای مثال کمی کمتر از یک ماه پیش، کریم سجادپور، نویسنده دورگه ایرانی - آمریکایی، در مجله معتبر فارن پالسی، رپرتاژی از پروژه بنسلمان برای سعودی نوشت و در آن گزارش تلاش کرد با قیاس میان وضعیت ایران و چشمانداز توسعه ایران در آینده با چشمانداز توسعه سعودی تا سال 2030، نتیجهای رپرتاژی برای دربار سعودی بگیرد. سجادپور در آن مقاله، کوشید نشان دهد پروژههایی مانند بیتوجهی به مساله فلسطین و عادیسازی روابط با اسرائیل، زدودن اسلامگرایی از عربستان و پروژه توسعهای نئوم، نشانههایی روشن از افق آینده سعودی در منطقه خاورمیانه است. در میان ایرانیان نیز هستند و بودند بسیارانی که رعب تصاویر و سحر رویاهای سیاسی و اقتصادی در عربستان برایشان به قدری بالا و اثرگذار بود که هنگام قیاس گرفتن از وضع میان ایران و سعودی، حتما به پروژههای توسعهای در سعودی مانند نئوم به عنوان یکی از مصادیق توسعه در عربستان اشاره میکردند. رفته رفته در میان بخشی از ایرانیان و در میان رسانههای جهان، سعودی با اجرای پروژههای بزرگ و تلاش برای بازسازی چهره خود، بدل به الگویی نوین از رفرم و اصلاح سیاسی از بالا شد. بنسلمان بخوبی درک کرده بود و میکند که برای اصلاح چهره حکومتی مثل سعودی، نیاز به تصویر دارد. اصلاحات و رفرم، نیاز به ایماژی دارد که فاهمه عمومی با ارجاع به آن ایماژ به درکی از تفاوت برسد و بتواند میان وضع اکنون، آینده و گذشته یک کشور قیاس بگیرد. این نیاز به تصویر در هیچکدام از فرآیندهای توسعه، بخوبی و کیفیت سازهها و عملیاتهای عمرانی، پاسخ نمیگیرد. سازههای بزرگ، معماریهای مدرن و پروژههای سازندگیای که شبیه جهان آینده فیلمهای هالیوودی باشند، هنوز هم برای باورپذیری توسعه بسیار کارآمدند. با این فرمول، پروژه نئوم سعودی، به پیشانی و تصویر بزرگ مقیاس توسعه سعودی بدل شد.
* پروژه نئوم چیست؟
نئوم پروژهای بلند پروازانه برای ساخت یک شهری با شمایل شهری از آینده در کرانه دریای سرخ است که این شهر پیشانی مهمی به نام LINE دارد؛ طرحی که بر اساس آن شهری به طول 170 کیلومتر با ساختمانهای آینهای بلند ساخته میشود. برآورد میشود ارزش کل این پروژه که مجموعهای از شهرهای صنعتی، توریستی و نوآورانه را شامل میشود، به عدد بزرگ 500 میلیارد تا 1.5 تریلیون دلار برسد. شهر LINE بر اساس گفتههای طراحان آن شامل ساختمانهای آینهای بلند، حملونقل سریع و فناوریهای هوشمند برای زندگی پایدار است. هدف آن هم ترکیب نوآوری و سبک زندگی مدرن در محیطی بدون خودرو و انتشار کربن صفر است.
حالا اما به نظر میرسد سنگ بزرگ واقعیت به آینههای کشیده پروژه نئوم میخورد. از ابتدای امسال گزارشهای متعددی در رسانههای بینالمللی نوشته شد با محوریت از دور یا اولویت خارج شدن پروژه نئوم برای سعودی که در این گزارش، میخواهیم بخشهایی از آنها را باهم مرور کنیم.
مجموعه این گزارشها در رابطه با نئوم سعودی، از 2 سال پیش با خبرهایی در رابطه با مرگهای گسترده کارگران در این پروژه آغاز شد اما از ابتدای امسال، سمت و سوی رپرتاژها و اخبار به سمت عدم امکان فنی اجرایی شدن این پروژه حرکت کرده است. رسانه بلومبرگ ابتدای امسال در گزارشی ادعا کرد پروژه «خط» که قرار بود 1.5 میلیون نفر را در خود جای دهد، به ابعاد میزبانی از حدود 300 هزار نفر تقلیل یافته است. این رسانه در رابطه با محدودیتهای اجرایی این طرح نوشت: «مقامات سعودی پیشتر اعلام کرده بودند پروژه «خط» در مراحل مختلف ساخته خواهد شد و در نهایت قرار بود 170 کیلومتر از بیابان را پوشش دهد اما به دلیل تغییرات اخیر، اکنون پیشبینی میشود تنها 2.4 کیلومتر از این پروژه تا سال 2030 تکمیل شود. این تغییرات به محدودیتهای مالی و کاهش پیشرفت پروژه مربوط میشود».
همزمان با این گزارش رسانه بلومبرگ، سرویس جهانی بیبیسی هم در گزارش مفصلی، به وضعیت فجیع ساکنان بومی مناطقی در حال ساختوساز در کرانه دریای سرخ پرداخت و این پروژه را پروژهای مهلک و کشنده که با تهدید به مرگ پیش میرود، توصیف کرد و نوشت: «یکی از ساکنان محلی با نام عبدالرحیم الحویطی، پس از انتشار ویدئوهایی در اعتراض به تخلیه اجباری، به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد. دولت سعودی ادعا کرد که او به نیروها تیراندازی کرده است اما سازمانهای حقوق بشری معتقدند که او تنها به دلیل مقاومت در برابر تخلیه کشته شده است، همچنین حداقل ۴۷ نفر دیگر بازداشت شدهاند که برخی به اتهامات تروریستی محکوم شدهاند و ۵ نفر از آنها در صف اعدام هستند. یک افسر اطلاعاتی پیشین سعودی به بیبیسی گفته است که به او دستور داده شده بود ساکنان قبایل محلی را برای ساخت پروژه لاین تخلیه کند. این دستور شامل مجوز استفاده از زور معطوف به کشتن برای تخلیه افرادی بود که مقاومت میکردند. تحلیل تصاویر ماهوارهای نشان داده است خانهها، مدارس و بیمارستانهای 3 روستا کاملا نابود شدهاند. ساکنان محلی نیز گزارش دادهاند که غرامتهای وعده دادهشده پرداخت نشده یا بسیار کمتر از حد انتظار بوده است». با کمی فاصله از این گزارشها، بحثهایی از وضعیت نیروهای کار در این پروژه به محافل عمومی درز کرد که عموم این بحثها، با محوریت وضعیت اسفناک کارگران درگیر در این پروژه و کشتار بیرحمانه آنان در محیط کارگاهی بود. وحشتناکترین گزارشی که از وضعیت کارگران در پروژه نئوم منتشر شد، گزارش ITV بود که نوشت «بیش از 21,000 کارگر هندی، بنگلادشی و نپالی از سال 2017 در عربستان سعودی در جریان پروژههای مختلف چشمانداز 2030 سعودی جان خود را از دست دادهاند. کارگران همچنین میگویند که آنها «بردههای محبوس» و «گدایان» هستند. گزارشهایی نیز از ساعات کاری غیرقانونی و نقض حقوق بشر منتشر شده است. بیش از 20,000 نفر از بومیان منطقه نیز بهطور اجباری از منطقه اخراج شدهاند تا راه برای نئوم باز شود».
رسانه میدل ایست آی، ماه گذشته به بهانه کنار گذاشته شدن مدیر اجرایی پروژه نئوم، به بررسی آخرین تغییرات در رابطه با این چشمانداز بلندپروازانه پرداخت. این رسانه در رابطه با آخرین وضعیت نئوم نوشت: «مدیرعامل پروژه نئوم، ناظمی النصر، به همراه چند مدیر دیگر از سمت خود کنار رفتهاند. پروژه نئوم که یکی از برنامههای بلندپروازانه محمد بن سلمان برای کاهش وابستگی اقتصادی عربستان به نفت است، با مشکلات جدی مواجه شده است. انتظار میرود تا سال ۲۰۳۰ فقط 2.4 کیلومتر از پروژه تکمیل شود و جمعیت پیشبینیشده بشدت کاهش یافته است. عربستان سعودی به صورت مستمر و برای سالها به درآمدهای نفتی نیاز دارد. صندوق بینالمللی پول محاسبه کرده است که این کشور برای متوازن نگهداشتن بودجه خود نیاز دارد قیمت نفت برای مدتها روی قیمتی نزدیک به 100 دلار بایستد، در حالی که قیمت نفت الان نزدیک 20 دلار با این میزان فاصله دارد. عربستان سعودی در جذب سرمایهگذاران خارجی نیز ناکام مانده است. اگرچه بانکداران غربی و مدیران ارشد شرکتهای سرمایهگذاری برای مذاکره و انجام معاملات به این کشور آمدهاند، تمایلی به سرمایهگذاری در پروژههای بسیار بلندپروازانهای مانند نئوم نشان ندادهاند».
زمزمههای عدم تناظر این رویافروشی بنسلمان با واقعیتهای روی زمین، در رسانه میدل ایست مانیتور هم به گزارش درآمد و این رسانه نوشت که با توجه به تخمین هزینه و عدم امکان این تخمین، سعودی فعلا بر قابلیتهای ورزشی پروژه نئوم تمرکز دارد تا تکمیل بخشهای جاهطلبانه آن مانند شهر خط. این رسانه نوشت: «هزینه اولیه آن 500 میلیارد دلار برآورد شده بود اما تخمینها برای ساخت «لاین» به تنهایی به بیش از یک تریلیون دلار رسید. به همین خاطر عربستان سعودی با تمرکز بر بخشهایی از پروژه نئوم که برای میزبانی از رویدادهای ورزشی جهانی ضروری هستند، برنامههای اولیه جاهطلبانه خود را کاهش داده است. این تصمیم به دلیل افزایش هزینهها و فشار اقتصادی ناشی از قیمت پایین نفت اتخاذ شده است. استعفای مدیر اجرایی، ناظمی الناصر هم تا حدی به دلیل عدم دستیابی به اهداف کلیدی بوده است».
ارسال به دوستان
رئیسجمهور کرهجنوبی حکومت نظامی اعلام کرد، مجلس توسط ارتش اشغال شد
گره در کار کره
گروه بینالملل: رئیسجمهور کرهجنوبی دیروز در این کشور حکومت نظامی اعلام کرد. در پی این فرمان، پارلمان این کشور محاصره شد و نهادهای دموکراتیک در آن به حالت تعلیق درآمد. یون سوک یول، رئیسجمهوری که از سال 2022 به عنوان رهبر حزب «قدرت مردم» وارد کاخ آبی سئول شده، در یک سخنرانی تلویزیونی غافلگیرکننده اعلام کرد حکومت نظامی برای پاسداری از کشورش در برابر اپوزیسیون است که او آنها را نیروهای کمونیست کرهشمالی و عناصر ضددولتی خوانده است. اعلام حکومت نظامی در این کشور که نزدیکترین پایگاه نظامی آمریکا به چین در شرق آسیا محسوب میشود، در پی اختلاف حزب حاکم و ائتلاف اکثریت مجلس ملی به رهبری حزب لیبرال- دموکراتیک بر سر لایحه بودجه سال آینده است. به گزارش خبرگزاری رسمی یونهاپ، حتی حزب خود رئیسجمهور هم در کنار ائتلاف احزاب اپوزیسیون با اعلام حکومت نظامی مخالفت کرده است. لی جائه میونگ، رهبر حزب لیبرال - دموکراتیک و نامزد آخرین انتخابات ریاستجمهوری نیز اعلام کرد یون دیگر از این پس رئیسجمهور قانونی جمهوری کره نیست. او به عنوان رهبر اپوزیسیون از همه نمایندگان حزبش خواست در ساختمان مجلس ملی گرد هم آیند و از مردم نیز خواست جلوی پارلمان جمع شوند. حتی رهبر حزب قدرت مردم که«یون سوک یول» عضو آن است، کار رئیسجمهور را غلط دانست و گفت حزبش مانع آن خواهد شد.
با این حال از دیروز مسیر دسترسی به ساختمان مجلس در سئول توسط ارتش مسدود و فعالیت احزاب سیاسی طبق قانون وضعیت اضطراری، ممنوع اعلام شد.
محبوبیت یون، رئیسجمهور کرهجنوبی به دلیل چند جنجال و رسوایی در نظرسنجیها پایین آمده بود. دستکاری در بازار سهام و هدیه گرفتن یک کیف دستی گران توسط همسرش از جمله جنجالهای مربوط به رئیسجمهور بوده که ماه گذشته او را مجبور به عذرخواهی کرد با این حال در ماههای اخیر به خاطر مخالفت اکثریت مخالف مجلس، یون در تصویب قوانین مورد نظر دولتش مشکل داشت. او در نهایت دیروز بعدازظهر مخالفان را به سیطره بر پارلمان، انجام فعالیتهای مخالف با حکومت، هماحساسی با کرهشمالی و فلج کردن دولت کرهجنوبی متهم کرد.
متعاقب این اتفاق ژنرال «پارک آن سو» به فرماندهی حکومت نظامی منصوب شد. در ادامه ورودی ساختمان پارلمان در سئول توسط ارتش محاصره شد و بالگردها بر فراز آن به پرواز درآمدند. دلیل این کار مانع شدن از ورود نمایندگان به صحن مجلس اعلام شد، چرا که طبق قانون کره جنوبی، اگر اکثریت مجلس رای به مخالفت با حکومت نظامی دهند، دولت باید آن را لغو کند.
از 300 نماینده پارلمان، 190 نماینده در داخل مجلس هستند و همگی به طرحی که خواستار لغو حکومت نظامی بود رای مثبت دادند.
به دنبال این اقدام سیاسی، سربازان ارتش با شکستن درها و پنجرهها به زور وارد ساختمان مجلس شدند و احتمال میرود نمایندگان توسط نظامیان بازداشت شوند.
حضور نظامیان در سطح شهر سئول طی سالهای اخیر بیسابقه است.
ارسال به دوستان
آیا ممکن است آمریکا در حمایت از اسرائیل تجدید نظر کند؟
2 نکته مغفول در فروپاشی رژیم صهیونیستی
محسن سلگی: در یادداشت پیش رو ۲ نکته که کمتر مورد توجه قرار گرفته، به عنوان پایه سقوط نهایی رژیم غاصب قدس مورد تکیه و تأکید قرار میگیرد. 1- اقتصادی بودن حمایت آمریکا؛ اصالت اقتصاد در میان سایر عوامل حمایت مذکور. 2- تغییر حامی اصلی رژیم غاصب قدس در طول تاریخ خود از انگلستان به فرانسه و سپس آمریکا. مجموع این ۲ عامل در کنار این واقعیت که رژیم غاصب قدس بدون پشتوانه یک ابرقدرت نمیتواند ادامه حیات دهد، معادله فروپاشی این رژیم را تسریع خواهد کرد. قابل اشاره است که رژیم غاصب از جهت تحتالحمایگی یا به تعبیر دقیقتر، وابستگی در موجودیت، شبیه رژیم پهلوی و حتی شبیهتر به سلطنت قاجار است. آنچه تداوم این ۲ سلطنت و تأخیر در سقوط آنها را ممکن میکرد، حمایت قدرت بزرگ خارجی بود (در مقابل، جمهوری اسلامی، هرگز خود را وابسته به قدرتهای خارجی نکرده است. تا حدی که بخشی از مخالفانش، تداوم و ادامه حیات جمهوری اسلامی را وابسته به مخالفتش با قدرتهای بزرگ (غربستیزی) میانگارند). با این مقدمه، وارد بحث حیات رژیم غاصب قدس و نسبتش با اقتصاد شده و نگاهی به تاریخ وابستگی این رژیم به یک قدرت بزرگ میاندازیم. نگاه تاریخی نشان میدهد حمایت آمریکا از این رژیم ممکن است روزی تمام شود؛ چه بر اثر تغییر منافع (عمدتا اقتصادی) و چه بر اثر افول آن. همچنانکه اسرائیل زمانی به حمایت انگلیس اتکای اول و حیاتی داشت و زمانی به فرانسه و هر دوی این اتکاها تغییر کرد.
1- قابل اشاره است که در اقتصاد سرمایهداری این اصل قطعی در میان است: «سود مهمتر از نیاز است». یعنی اصالت با سود و منفعت است نه نیاز و ضرورت. حتی نیاز و ضرورت مصرفکننده اصالت ندارد چه رسد به ضرورت طبیعی و نیاز ذاتی انسان.
سال پیش بود که جو بایدن گفت اگر امروز اسرائیل وجود نداشت، ما باید برای سود و منفعتمان آن را به وجود میآوردیم (نقل مضمون).
این پیام متضمن و حاوی این نکته است که آمریکا نیاز طبیعی و ضروری به رژیم جعلی ندارد و اگر روزی زیان (عمدتا زیان اقتصادی) اسرائیل را بیشتر از سود آن بداند، از آن دست میکشد (این حمایت درست در مقابل حمایت ایران از فلسطین است؛ حمایت ایران نه به سبب سود/ زیان که مبتنی بر عقیده و تکلیف الهی و انسانی است).
این واقعیت به معنای بیبنیادی و بیپشتوانه بودن و سستی هر چه بیشتر رژیم غاصب است. تاریخ انقضای رژیم غاصب قدس برای آمریکا و غرب هم فرا خواهد رسید. در غرب و طی این چند سال برخی استراتژیستهای غرب از پرهزینه بودن و بهصرفه نبودن حمایت از اسرائیل و سررسیدن تاریخ انقضای آن برای غرب سخن گفتهاند.
2- 2 رکن اساسی غرب برای فرستادن یهودیان به اراضی اشغالی، اختلاف افکنی در میان ملتهای مسلمان برای چپاول نفت آنها و جاسوسی از این کشورها بود. هدف اصلی و غایی از جاسوسی هم منفعت اقتصادی بود.
هر چه به سمت سوخت غیرفسیلی میرویم و نیاز به نفت خاورمیانه کم شود و هر چه اعتبار امنیتی و جاسوسی رژیم غاصب افول کند (افولی که به طور خاص از توفانالاقصی آغاز شد)، منفعت رژیم غاصب برای غرب و مشخصا آمریکا کمتر خواهد شد.
3- رژیم غاصب که به طور خاص فرزند نامشروع استعمار انگلستان با هدف تداوم کارکرد استعماری این دولت بود، در ادامه فرزندخوانده فرانسه و سپس آمریکا شد. پیش از تأسیس رژیم مذکور در سال 1948، انگلستان خود هدف سوءقصد صهیونیستها قرار گرفت و سگ هار صهیونیسم، صاحبش را گاز گرفت اما کماکان در زمان تأسیس رژیم در 1948 و حتی سالهایی پس از آن (تا شروع دهه 1950)، مهمترین حامی رژیم، انگلیس بود.
در دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ فرانسه اصلیترین منبع تأمین تسلیحات رژیم غاصب و شریک استراتژیک آن بود. این روند تا زمان شارل دوگل، رئیسجمهور فرانسه ادامه داشت. اما دوگل که سال ۱۹۶۷ و درست بعد از خروج نیروهای فرانسوی از الجزایر، دیگر به همکاری اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل علیه انقلابیهای الجزایری نیازی نداشت، به یکباره با اسرائیل قطع رابطه کرد (به این سان، رابطه مبتنی بر سود، شکننده و سست است. رابطه آمریکا و رژیم غاصب نیز وضعی مشابه دارد. این را مقایسه کنید با حمایت اعتقادی و ایمانی ایران از فلسطین). در جریان بحران سوئز (۱۹۵۶م) که رژیم غاصب با همراهی فرانسه و انگلیس شبهجزیره سینا را اشغال کرد، آمریکا و شوروی (روزولت و خروشچف) ورود کردند و نیروهای ائتلاف سهگانه را عقب راندند. آنها حتی تهدید به حمله اتمی شدند. این ماجرا نماد افول استعمار و اقتدار انگلیس شد اما در آن زمان، هنوز رژیم غاصب اتکای امروزین خود به آمریکا را نداشت، بلکه همچنان به انگلیس و به طور خاص به فرانسه متکی بود. چنانکه اشاره شد و برای توضیح بیشتر، باید گفت در سالهای اول پس از اتمام جنگ دوم جهانی (۱۹۴۷م) اختلاف صهیونیستها و انگلیس به اوج رسید و دولت آمریکا (ترومن) بیش از هر نیرویی برای پایان قیمومت انگلیس بر فلسطین و اعطای آن به صهیونیستها تلاش کرد تا آنکه قیمومت انگلیس در سال ۱۹۴۸میلادی به پایان رسید و رژیم غاصب در تلآویو اعلام موجودیت کرد اما همچنان رژیم غاصب به انگلیس و فرانسه متکی بود و آمریکا در ارتباط با رژیم تا دهه 1960 بسیار محتاط بود. تا زمان دولت لیندون جانسون (رئیسجمهور آمریکا در دوران جنگ ویتنام از سالهای 1963 تا 1969) هیچ دیدار رسمی میان رؤسای جمهور آمریکا و نخستوزیرهای رژیم غاصب قدس انجام نشده بود. این رابطه محتاطانه، به مرور زمان استراتژیک شد. این رابطه، رابطهای ذاتی است اما نه ذاتی به معنای ثابت و همیشگی یا طبیعی. رابطه مذکور رابطهای قراردادی است که در آینده میتواند بیقرار و بیاعتبار شود. مطابق خطوط فوق، رابطه آمریکا و رژیم غاصب قدس یک رابطه ذاتی به معنای ثابت و از آغاز تا پایان ثابت و منظم نبوده است. بنابراین دور از ذهن نیست که حتی با فرض تداوم شرایط فعلی آمریکا از حیث قدرت - که چنین نخواهد بود - این دولت دست از حمایت از رژیم غاصب بردارد یا در حمایت خود تجدیدنظر کرده و تغییر روش دهد. چنانکه دیدیم، رژیم جعلی و غیرطبیعی صهیونیسم در تاریخ خود، از یک حمایت طبیعی و حتی غیرجعلی، همواره محروم بوده است. در مقابل، رابطه ایران و فلسطین و نیز رابطه ایران و جبهه مقاومت، یک رابطه ثابت، پیشاپیش و ثابت بوده که از رخداد انقلاب اسلامی تاکنون تغییری نکرده است. این رابطه برخلاف رابطه آمریکا و اسرائیل، مبتنی بر سود نیست، بلکه مبتنی بر تکلیف الهی است و مبتنی بر این اصالت و عمق، همیشگی خواهد بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|