|
ارسال به دوستان
اخبار
«پاییز آمد» با تقریظ رهبر انقلاب به چاپ هشتادم رسید
کتاب «پاییز آمد» به قلم گلستان جعفریان و با روایت همسر سردار شهید احمد یوسفی از آثار انتشارات سوره مهر به چاپ هشتادم رسید.
«پاییز آمد» به قلم گلستان جعفریان، روایتی از زندگی فخرالسادات موسوی و همسرش سردار شهید احمد یوسفی، فرمانده واحد مهندسی - رزمی سپاه ناحیه زنجان است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این کتاب به دور از نگاه کلیشهای که در اکثر آثار با موضوع شهدا میبینیم، در قالب ۲۴۰ صفحه به زندگی خصوصی خانم موسوی و شهید یوسفی، آشنایی و عشق آنها پرداخته که خود اتفاقی است که در کتابهای مشابه کمتر رخ میدهد. به گفته جعفریان، نخستین سطر این کتاب عاشقانه در زمستانی سرد نوشته شد، روزی که نویسنده در میانه برف قدم به زنجان گذاشت تا شنونده سرگذشت فخرالسادات موسوی، همسر سردار شهید احمد یوسفی باشد. ملاقات گلستان جعفریان و خانم موسوی آغاز یک همنشینی 4 ساله بود. نویسنده در مقدمه کتاب به تجربه مسحورکننده خود از ملاقاتهای متعددش با همسر شهید میپردازد. او که در طول 4 سال تألیف کتاب بیشتر از 20 بار به زنجان سفر کرد، تصویری بدون روتوش از زندگی واقعی خانواده سردار احمد یوسفی ارائه میدهد که شنیدن آن برای تمام دنبالکنندگان آثار دفاعمقدس الزامی است، زیرا بیشک آنها را با جنبهای کمتر شناختهشده از شهدای جنگ تحمیلی آشنا خواهد کرد. ماحصل گپوگفت 30 ساعته گلستان جعفریان و فخرالسادات موسوی حالا به داستانی شنیدنی تبدیل شده که مورد توجه مقام معظم رهبری هم قرار گرفته و یکی از ۶ کتابی شده که همزمان با هفته دفاعمقدس رهبر انقلاب بر آنها تقریظ نوشتهاند.
در مراسم شانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در زنجان، تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «پاییز آمد»، روایت زندگی خانم فخرالسادات موسوی و سردار شهید احمد یوسفی، فرمانده واحد مهندسی - رزمی سپاه ناحیه زنجان منتشر شد. متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است: «بسمهتعالی، عشقی آتشین، عزمی پولادین و ایمانی راستین، چهرهنگار زندگی این 2 جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالتزده میکند و فاصله نجومیشان با این مجاهدان واقعی را آشکار میکند». کتاب «پاییز آمد» به قلم گلستان جعفریان، روایتی از زندگی بانو فخرالسادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی است که سال۱۴۰۰ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
***
عدالت آموزشی موضوع فیلم جدید مجید مجیدی
مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از تولید فیلمهای جدید خبر داد و گفت: فیلم جدید مجیدی با موضوع عدالت آموزشی در چابهار تولید میشود.
حامد علامتی در گفتوگو با تسنیم، از تولید فیلمهای جدید این مرکز خبر داد و گفت: جدیدترین پروژه کانون در این زمینه تولید فیلمی به کارگردانی مجید مجیدی درباره عدالت آموزشی است که در چابهار در حال انجام است.
وی همچنین از افزایش تولید فیلمهای اقتباسی خبر داد و افزود: فیلم سینمایی «زیبا صدایم کن» به کارگردانی رسول صدرعاملی در مرحله تدوین است که امیدواریم به جشنواره فیلم فجر برسد.
وی با بیان اینکه این فیلم اقتباس از کتاب فرهاد حسنزاده است، از رایزنی با این نویسنده درباره تولید فیلم دیگری با محوریت کتاب «هستی» خبر داد.
کتاب «هستی» از جمله معروفترین آثار فرهاد حسنزاده است که در حال و هوای جنگ نوشته شده.
قصه این رمان که در دل جنگ روایت میشود، به ارتباط هستی و پدرش میپردازد. این کتاب جزو پرفروشترین کتابهای کانون پرورش فکری در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و از پرمخاطبترین آثار خوانده شده از سوی اعضای کتابخانههای کانون سراسر کشور بوده است.
این رمان همچنین برگزیده مخاطبان نوجوان کانون، برنده نشان لاکپشت نقرهای نخستین دوره لاکپشت پرنده، برگزیده شورای کتاب کودک، برگزیده بهترین فیلمنامه اقتباسی جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان و برنده نشان هدهد سفید (جشنواره انتخاب کتاب از سوی کودکان و نوجوانان سراسر کشور) شده و نامزد کتاب سال ایران، جشنواره کتاب کودک و نوجوان کانون و کتاب سال شهید غنیپور بوده است.
علامتی در پایان به 4 اولویت برای تولید فیلم در این مرکز اشاره و اضافه کرد: تولید فیلم «درباره» یا «برای» کودک و نوجوان، اقتباس ادبی، خوش ساخت بودن و استفاده از بازیگران نوجوان جزو اولویتهای کانون در تولید و تهیه فیلم است.
***
معرفی داوران بخش نمایشنامهنویسی جشنواره تئاتر فجر
داوری بخش مسابقه نمایشنامهنویسی چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به پایان رسید و ۶ نمایشنامه برای چاپ انتخاب شد. هیات داوران متشکل از مهرداد رایانیمخصوص، شهرام کرمی و مهرداد کوروشنیا پس از خوانش و ارزیابی 351 نمایشنامه دریافتی از سراسر کشور، در نهایت 6 نمایشنامه را انتخاب و برای چاپ به دبیرخانه جشنواره معرفی کردند.
این بخش توسط ایوب آقاخانی مدیریت میشود و برگزیدگان آن طی مراسمی در افتتاحیه چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر معرفی خواهند شد.
چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، سوم تا 13 بهمن 1403 به دبیری خیرالله تقیانیپور در تهران برگزار میشود.
ارسال به دوستان
سرنوشت نامعلوم صنعت فیلم و سریالسازی سوریه پس از به قدرت رسیدن تحریرالشام
افول ستارههای شام
میلاد جلیلزاده: در میان ممالک متعدد عربی، سوریه و مصر ۲ کشوری بودند که از سالهای دور در سینما حرفی برای گفتن داشتند. آشنایی ایرانیها با سینماگران سوری احتمالا بیشتر از هر چیزی با مصطفی عقاد، کارگردان فیلمهای «الرساله» و «عمر مختار» شکل گرفته باشد. البته او این فیلمها را با عوامل هالیوودی ساخته بود و تصویر سوریه در ایران بیشتر با چند سریالی که از سیمای ملی پخش شدند، آشناست. قدیمیترها سریال «سرای ابریشم» را به یاد میآورند که ماه مبارک رمضان از تلویزیون پخش شد و سنت سریالسازی رمضانی را به ایرانیها هم آموخت و اگر کمی جلوتر بیاییم، سریال «مدیر کل» هم علاقهمندان خودش را بین ایرانیها داشت. نکته اما اینجاست که فیلمسازان سوری در جهان عرب بسیار محبوبتر از چیزی هستند که ممکن است یک مخاطب عادی فیلم و سریال در ایران تصور کند. حتی این سریالها باعث شدهاند لهجه سوری در تمام جهان عرب به محبوبترین لهجه تبدیل شود. سینمای سوریه تا قبل از فروپاشی شوروی در حال طی کردن یک مسیر قابل قبول بود اما از آن به بعد دچار ضعف شد. پس از آن رفته رفته سوریها به سمت صنعت سریالسازی رمضانی رفتند که بازاری بسیار بزرگ و پررونق در جهان عرب دارد. حتی اتفاقات موسوم به بهار عربی در سال ۲۰۱۱ و پس از آن ظهور گروههای مسلح تکفیری در این کشور از جمله داعش، نتوانست سوریها را در ادامه مسیرشان متوقف کند. کار به جایی رسیده بود که در بعضی سالهای دهه اخیر، سوریه جنگزده، در ماه رمضان با مجموع سریالهایش حدود ۵۰۰ میلیون مخاطب در جهان عرب داشت (با احتساب اینکه بعضی از افراد چند سریال مختلف را تماشا میکردند). اتفاقاتی که طی تمام این سالها در سوریه رخ میداد، تا قبل از به وجود آمدن بحران اوکراین و جنگ غزه، این کشور را به نمادی از فلاکت جنگزدگی در تمام دنیا تبدیل کرده بود اما با این حال سوریها هنوز از طلایهداران اصلی صنعت فرهنگ در جهان عرب بودند و محصولاتشان در سرزمینهایی میهمان سفرههای افطار و سحر اعراب بود که با دولت مرکزی این کشور خصمی عیان داشتند. در این ۱۳ سال گذشته، بلاروزگاری سخت بر سوریه گذشت اما همه اینها نتوانست چراغ ذوق را در این سرزمین خاموش کند و هنرمندان را از تک و تا بیندازد. حالا اما با توجه به اتفاقاتی که اخیرا در این کشور رخ داده، این احتمال که از 7 جان سینما و تلویزیون سوریه، آخری هم به در برود و این چشمه ذوق کاملا بخشکد، دور از ذهن نیست. از این به بعد باید نشست و دید اوضاع به چه سمت پیش میرود و آنگاه میتوان در این باره قضاوت بهتری داشت. آیا در ماه رمضان پیش رو، سوریه همچنان همان سوریه قبلی خواهد بود و سریالهایش بازار را قبضه میکنند؟ ماه مبارک سال پس از آن چطور؟ آینده را به طور واضح و قطعی نمیشود پیشبینی کرد اما در این مقطع از تاریخ برزخی سوریه که لبالب از بلاتکلیفی است، میشود به گذشتهاش سرکی کشید و تاریخچه سینما و صنعت سریالسازی آن را مروری مختصر کرد. اگر فیلمسازان سوری، از این پس هم همچنان در صحنه باقی ماندند، اتفاقات امروز صرفا بهانهای بوده برای مرور مسیر هنر در سرزمینی از همین منطقه اما اگر وضع عوض شد، لااقل به یاد خواهیم داشت چه کوهی از مروارید، قطرهقطره ارتفاع گرفت و طی سالهای متمادی به اینجا رسید تا حالا یکشبه از دست برود. هنوز فاتحان مسلح، موضع صریحشان درباره صنعت سرگرمی را اعلام نکردهاند اما تا همین جای کار با هنرمندانی که سابقا از حکومت اسد دفاع کرده بودند، برخوردهای خشنی در فضای مجازی شده است. به عنوان مثال کنانه علوش و امل عرفه که ۲ نفر از بازیگران تلویزیون سوریه هستند، در فضای مجازی مورد خشونت کلامی شدیدی قرار گرفته و حتی تهدید به قتل شدهاند.
* سینمای سوریه؛ دوران روشنفکری عربی و عرفی
سوریها اولینبار سال ۱۹۰۸ در کافهای از شهر حلب چشمشان به پرده سینما خورد. تازه 10 سال از اختراع سینماتوگراف میگذشت و سوریه هم هنوز بخشی از عثمانی بود. پس از آن هم عثمانیها بارها به نمایش فیلم در شهرهای مختلف سوریه پرداختند که تقریبا همگیشان پروپاگاندای یک حکومت رو به فروپاشی بود. سال ۱۹۲۸ نخستین فیلم سوری به نام «مظنون بیگناه» پخش شد؛ یک کار صامت سیاه و سفید. سوریها در دهه 1930 میلادی و وقتی تحت قیمومت فرانسه بودند، چند فیلم دیگر هم تولید کردند اما کشور، اوضاع آرامی نداشت و کارها عمدتا با شکست تجاری مواجه میشد. بالاخره سال 1937 میلادی، سینمای سوریه سراغ موضوعی رفت که برای مردم اهمیت واقعی داشت و به این شکل توانست جایی در دلها باز کند. «نداء الواجب» به کارگردانی ایوب البدری، نخستین فیلمی بود که به صراحت سراغ موضوع فلسطین رفته بود و به شورش اعراب علیه اشغالگران بریتانیایی میپرداخت. در سالهای دهه 1940 میلادی هم مهمترین و داغترین موضوع سینمای سوریه فلسطین بود. هنوز رژیم اسرائیل پایش به این منطقه باز نشده بود و بحثها همه حول و حوش اشغالگری بریتانیا میگذشت.
سینمای سوریه در طول دهه 1950 میلادی پیشرفت قابل توجهی کرد که از مشخصههایش، هم بالا رفتن سطح فنی کارها بود و هم ظهور ستارههای بازیگری. بعضی از این بازیگران سوری - لبنانی مثل انور البابا و رفیق شکری، هنوز کم و بیش از یاد نرفتهاند. تولیدات سینمایی سوریه از اواسط دهه ۱۹۵۰ شتاب گرفت و این صنعت در حلب توسعه چشمگیری داشت. نخستین جشنواره سینمایی عرب سال ۱۹۵۶ در نمایشگاه بینالمللی دمشق برگزار شد؛ خیلی قبلتر از آنکه ایران و ترکیه و یونان و بسیاری از کشورهای آن اطراف، جشنواره سینمایی داشته باشند. در این دوره تعداد زیادی از بازیگران زن سوری به دنبال پیشرفت شغلی به مصر نقل مکان کردند، غافل از اینکه مهاجرت آنها در نهایت منجر به تبادل متقابل خواهد شد. این روند که در آن زمان پیشبینی نشده بود، نه تنها به بازگشت استعدادهای سوری منجر شد، بلکه در ادامه خیلی از بازیگران و هنرپیشههای مصری هم به سوریه آمدند. این یک تبادل فرهنگی قابل توجه بود که صنعت سرگرمی را در هر ۲ کشور تحت تأثیر قرار داد. مصر و سوریه بین سالهای ۵۸ تا ۶۱ میلادی با هم متحد شدند و کشور واحدی به نام جمهوری متحد عربی تاسیس شد که این دوره هم بر همکاریهای سینمایی ۲ کشور تأثیر بسزایی گذاشت. در دهه 60 میلادی هم حال سینمای سوریه خوب بود اما در دهه 70 بود که عصر طلایی آنها پدید آمد. در این دهه روایتهای سینمایی برای پرداختن به مسائل مهم اجتماعی و سیاسی تکامل یافت و فیلمهای برجستهای مانند «مردان زیر آفتاب» (۱۹۷۰) با محوریت مساله فلسطین و مقاومت و «چاقو» (۱۹۷۱) و «فریبخوردگان» (۱۹۷۳) که هر دو با الهام از داستانهای غسان کنفانی ساخته شده بودند، به چشمانداز فرهنگی سینمای سوریه کمک کردند. در کنار اینها مسائل اجتماعی دیگری مثل کاوش در رابطه کشاورز و فئودال هم دستمایه خیلی از قصهها بود. برای درک مختصات کلان اجتماعی آن دوره باید توجه داشت حافظ اسد، در سال ۱۹۷۱ به قدرت رسید و دوره زمامداریاش حدود ۳ دهه به طول انجامید. در دهه 80 این سینما هنوز جان داشت اما ابتکار جدیدی در آن رخ نداد و در دهه 90 میلادی شیب نزولی سینمای سوریه شروع شد. مهمترین فیلم این دهه هم همچنان درباره مساله اعراب و اسرائیل بود. «شب»، فیلمی که سال ۱۹۹۲ در قنیطره و با محوریت درگیری اعراب و اسرائیل به کارگردانی محمد ملص ساخته شد، نقش مهمی در شکل دادن به منظره سینمایی این دهه ایفا کرد. از این به بعد سینمای سوریه تا حدودی افول کرد اما عصر سریالهای تلویزیونی داشت آغاز میشد.
* صنعت سریالسازی سوری؛ کارخانه ستارهسازی
اگرچه سینمای سوریه که سویههای اجتماعی دقیق و جالب توجهی داشت، بعد از فروپاشی شوروی و از بین رفتن پشتوانه روشنفکری اردوگاه چپ رو به افول گذاشت اما از دهه ۲۰۰۰ میلادی به بعد یک دوره طلایی دیگر در صنعت سریالسازی آنها پدید آمد. سال ۲۰۰۰ حافظ اسد از دنیا رفت و فرزندش بشار به جای او نشست. همانطور که 10 سال اول حکومت حافظ اسد دوره طلایی سینمای سوریه را رقم زد، 10 سال اول حکومت فرزندش هم در صنعت سریالهای تلویزیونی دورهای باشکوه داشت. پدر، یک سوسیالیست بود و در دوره حکومتش به مسائل اجتماعی و سیاسی از جمله مبارزه با امپریالیسم و اسرائیل که نماینده آن در منطقه به حساب میآمد توجه ویژهای میشد اما پسر در انگلستان درس خوانده بود و وقتی روی کار آمد، دست به یکسری تغییرات اقتصادی و اجتماعی در جهت دور شدن از سوسیالیسم زد. این تحولات در حوزه سرگرمیهایی مثل فیلم و سریال هم خودش را نشان داد. سریالهای این دوره اگرچه ممکن بود حاوی پیامهای سیاسی و اجتماعی هم باشند اما جنبه سرگرمی و روشهای ارتباطگیری با مخاطب عام در آنها بیشتر لحاظ شده بود. در این دهه سریالسازی سوریه به پرتوانترین کارخانه تولید سلبریتیهای محبوب در جهان عرب تبدیل شد و حتی از تونس و مراکش تا امارات، بازیگرانی که در کشورشان قدری پیشرفت میکردند، در نهایت به سوریه میآمدند و در این سریالها بازی میکردند. سوریه سال ۲۰۱۰ میلادی 40 سریال تلویزیونی برای ماه رمضان تولید و منتشر کرد اما از ۲۰۱۱ بود که در پی اتفاقات موسوم به بهار عربی، جنگ داخلی در این کشور آغاز شد و سکتهای در این روند ایجاد کرد. کار به جایی رسید که تولید چند پروژه مهم تلویزیونی در آن سال متوقف شد و این شیب نزولی تا ۲۰۱۴ که تعداد تولیدات رمضانی به ۲۰ عدد رسید، ادامه داشت اما از ۲۰۱۵ میلادی در حالی که جنگ داخلی هنوز تمام نشده بود، مجموعهسازان سوری دوباره ورق را برگرداندند و با پیشی گرفتن از مصر، صدرنشین جدول پربینندهترین سریالهای رمضانی شدند. نکته اینجاست که حتی از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ هم به رغم افول نسبی صنعت سرگرمی سوریه، این روند کاملا متوقف نشد یا تمام مخاطبانش را از دست نداد؛ تا اینکه بالاخره بعد از چند سال توانست مجددا به جایگاه قبلی بازگردد. سوریها حتی ژانر مخصوصی در سریالسازی ابداع کردهاند که به آن «درام لوانتین» میگویند. واژه لوانتین (Levantine) به معنی سرزمین شام است و میتوان این مجموعهها را درام شامی هم خطاب کرد. محبوبیت درام سوریه به دلیل آثار تاریخی بود که بالا رفت و البته درامهای لوانتین، دوره زمانی مبسوطی را شامل میشود. مثلا سریال «روزهای شامی» که مربوط به سوریه اوایل قرن ۲۰ است، در دوران عثمانی روایت میشود و سریال «وزیر السالم»، دوره تاریخی روایتش قدیمیتر است و داستان آن مربوط به یک ایرانی و یک شاعر متعلق به دوره قبل از اسلام میشود. سریالسازی سوریه تا به حال برنده جوایزی شده که هیچ درام عربی دیگری نتوانسته به آن دست پیدا کند؛ مثل دومین سریال برتر دنیا برای سال ۲۰۱۵ به عنوان منتخب امی. این میتواند مقداری به دلیل کار بسیاری از هنرمندان سوری در هالیوود مانند غسان مسعود، سامر المصری و جهاد عبدو باشد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
زمینههای مهاجرت معکوس از سرزمینهای اشغالی
حسین میرزایی*: در هیاهوی اخبار این روزها و رخدادهایی که با سرعتی بالا در غرب آسیا درحال وقوع است، توجه به روندی که از سال گذشته در سرزمینهای اشغالی آغاز شده و تا به امروز نیز تداوم داشته، اهمیت مضاعفی پیدا میکند؛ یهودیان اسرائیلی همچنان در حال خروج از اسرائیل هستند و آمار دقیق آنها هرگز منتشر نمیشود. آیا دلیل آن، صرفا واکنش به کشتار بیسابقه رژیم اسرائیل در این یک سال یا کاهش امنیت آنها بوده است؟
تقریبا هفتهای نیست که بر تعداد قوانین و بخشنامههایی که رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان تصویب میکند، افزوده نشود. مانند تمام رژیمهای آپارتایدی، قواعدی جداگانه برای فلسطینیها و اسرائیلیها، به طور رسمی تدوین شده است ولی زین پس، یعنی پس از کشتار وحشیانه در غزه و بیداری بیش از پیش جهانیان در مخالفت با این نسلکشی، این قوانین یهودیان اسرائیلی را نیز دربر خواهد گرفت. اکنون در سرزمینهای اشغالی، این امکان وجود دارد اسرائیلیهایی که با نسلکشی و نبرد سر سازش نداشته باشند، خیانتکار تلقی شوند. در این راستا، اصحاب رسانه، کارگردانان سینما، مدیران سازمانهای غیردولتی و مبارزان صلحطلب در نوک این پیکان قرار دارند. از تابستان گذشته تا امروز، چند فیلم از پرده سینماهای سرزمینهای اشغالی به بهانه تضعیف دولت پایین کشیده شده است؛ مثلا در مهرماه 1403 فیلم «لید» ساخته رامی یونس، روزنامهنگار فلسطینی و شهروند اسرائیل و سارا اِما فریِدلاند، مستندساز آمریکایی، همچنین فیلم «1948 - بهخاطر آور، به یاد نیاور» به کارگردانی نتا شوشانی، سینماگر اسرائیلی یا در تابستان امسال فیلم «جنین جنین ۲» ساخته محمد بَکری، هنرپیشه و سینماگر فلسطینیِ شهروند اسرائیل. اما فزونی چنین اقداماتی در دورهای کوتاه، نشانه تغییراتی مبرهن است: افزایش سانسور در حوزه عمومی که در آن تمایل به «دولتی قوی» و مستبد همچنان رو به فزونی است. 16 مهرماه 1403 مجلس رژیم صهیونیستی قانونی مصوب کرد که به واسطه آن «اخراج تروریست» با اخراج نزدیکان او، پدر و مادر، فرزندان، برادران یا خواهران توأَمان باشد. نکته قابل توجه این است که این اقدام فقط متوجه شهروندان اسرائیلی است، چرا که تاکنون، اسرائیل هرگز برای اخراج فلسطینیان از سرزمینشان، نیازی به قانون نداشته است. این قانون جدید، به لیست بلندبالای قانونهای برتریطلبانه که رفتار با شهروندان اسرائیلی را بر این اساس که یهودی باشند یا فلسطینی، از جنبه قضایی از هم متمایز میکند، افزوده
میشود.
از حدود 10 سال پیش، مجلس قانونگذاری رژیم شاهد موجی از رایگیریها درباره لایحهها، بخشنامهها و تصمیمهایی است که از محدودیت آزادی بیان و عمل حکایت دارد که مختص جماعت فلسطینی نیست. این قانون بعد از این شامل هر کنشی است که نسبت به اسرائیل و سیاست آن «تهاجمی» تلقی شود. هدف این قانون شناسایی «یهودیان خائن» است. نمونه دیگر آنکه در مهر 1403، قانونی به تصویب رسید که بر اساس آن، میتوان هر معلمی را که نسبت به یک سازمان تروریستی «همدردی» نشان داده، از محل خدمت خود اخراج کرد. نیک میدانیم که در سرزمینهای اشغالی هر گونه حمایت از آرمان فلسطین، امری «تروریستی» شمرده میشود. مثلا معلمان تاریخ نباید از اخراج فلسطینیان در سال ۱۹۴۸ صحبت کنند و باید این روایت را تدریس کنند که اسرائیل هیچ عربی را اخراج نکرده و آنان همه به میل خود از این سرزمین رفتهاند. یا قانونی دیگر از این نمونه که در حال بررسی است، پیشبینی کرده هر کس پرچم یا نماد فلسطین را در یک مؤسسه دولتی نمایش دهد، به پرداخت جریمه سنگین نقدی و یک سال زندان محکوم خواهد شد. هدف این طرح، بهطور مشخص دانشجویان هستند. همچنین فشار بر روزنامه هاآرتص که مرکز اصلی انتقاد علیه سیاستهای نتانیاهو در جامعه اسرائیلی است، نمادی از تلاش برای نفی حق آزادی بیان است. مهرماه گذشته، به همه ادارات دولتی و همه سازمانهای تحت حمایت دولت دستور داده شد از دادن آگهی به این روزنامه خودداری کرده و اشتراک آن را تهیه نکنند. آنها این اقدام را این چنین توجیه کردند که بسیاری از نوشتههای این روزنامه به حقانیت(!) دولت اسرائیل آسیب زده است. مالک هاآرتص، آموس شوکِن متهم شد از تروریسم حمایت میکند. در واقع، او چند روز قبل از این تصمیم، در جریان یک سخنرانی در لندن با حضور یهودیان به «رژیم آپارتاید تحمیلی به فلسطینیان» انتقاد سرسختانه کرده و رزمندگان فلسطینی را که اسرائیل آنها را تروریست مینامد، مبارزان آزادیخواه نام داده بود.
البته او اندکی بعد، حرفهایش را انکار کرد اما ترور به هر شکل آن را محکوم کرد. در همین ایام، یاریو لِوین، وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی در پی تصویب قانونی در مجلس این رژیم است تا بر پایه آن، هر اسرائیلی که دعوت به منزویسازی سازماندهیشده دولت یا سردمداران آن کند، بدون استثنا به 10 سال زندان در شرایط عادی و 20 سال در زمان جنگ محکوم شود. وزیر جنگ اسرائیل، کاتس، فرمان داده شهروندان یهودی دیگر نمیتوانند تحت نظام «بازداشت اداری» زندانی شوند. این در حالی است که بیش از 3 هزار فلسطینی بدون تفهیم اتهام در زندان هستند. این اقدام بهعنوان نمادی از آپارتاید رسمی توصیف شده و یهودیان تندرو از این قانون خوشحالند. اگر این روزها، همچنان شهروندان یهودی بهطور فزایندهای در حال ترک اسرائیل هستند، صرفا به خاطر عدم امنیت یا جنایتهای وسیع در سرزمینهای اشغالی نیست، بلکه ظاهرا بیشتر به علت احساس افول سریع «دموکراسی» در برخی حوزهها و ایجاد نوعی «آپارتاید رسمی» است. البته باید توجه داشت که نبود امنیت، عمدتا شهرکنشینان را تهدید میکند و آنها جزو طبقات پایین هستند و چندان امکان مهاجرت ندارند. از این دیدگاه، تصویب قانون «اسرائیل دولت - ملت خلق یهود» در سال 1397 نقطه عطفی برای رسمیت بخشیدن به برتریجویی یهود بهعنوان پایه اصلی دولت تلقی میشود. با «توفان الاقصی»، افکار عمومی نژادپرست و استعمارگرای ساکن در سرزمینهای اشغالی، بدون در نظر گرفتن سابقه این اشغال و جنایتهای روا داشته شده، انتقام از فلسطینیان را امری مشروع تلقی کردند. در این زمان، حس متناقض ناشی از ترس، احساس قدرت و مصونیتی که بر فضای سرزمینهای اشغالی چیره شده بود، فقط به طرد شدید «خائنان داخلی» ختم میشد. اسرائیل مدتهای مدیدی در جهان خود را به عنوان تنها دموکراسی غرب آسیا تبلیغ و به شدت هم از آن دفاع میکرد. امروز این تبلیغ برای ساکنان سرزمینهای اشغالی چون نقشی بر آب شده و آپارتاید رسمی روزبهروز در حال گسترش است. برای بسیاری از یهودیان، ماندن در چنین سرزمینی، که با کلی امید و آرزو به آن رهسپار شده بودند، رنجآور شده و این رویکرد هر چه گستردهتر شود - که میشود - مهاجرتها به بیرون افزایش خواهد یافت. این تهدیدی است که بهزودی جامعه اسرائیلی رادیکالشده را از درون به بحران خواهد کشید.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی *
ارسال به دوستان
نگاه
ایجاد منطقه تنف اسرائیلی
محمدعلی حسننیا: ایجاد منطقه تنف اسرائیلی اسرائیل از روز بعد سقوط بشار اسد حمله زمینی به مناطق حائل در اطراف جولان را آغاز کرد و این ماجراجویی به قصد آن انجام میشود تا موقعیت جغرافیایی در منطقه تغییر کند. نتانیاهو بلافاصله بعد از تصرف دمشق به ارتش دستور داد منطقه کوههای هرمون به مرکزیت جبلالشیخ که مشرف بر #سه_ضلعی (سوریه – اسرائیل - لبنان) است را تصرف کند. همچنین برخی روستاهای منطقه از جمله قنیطره و البعث نیز به تصرف اسرائیل درآمد و ارتش اسرائیل بین 5 تا 10 کیلومتر وارد مناطق روستایی سوریه شد. مهمترین تصرف اسرائیل در چند روز اخیر منطقه فوق استراتژیک جبلالشیخ بود که یکی از آرزوهای همیشگی اسرائیلیها برای داشتن موقعیت برتر در نبرد با سوریه و لبنان است.
جنگ سال 1967 صدها هزار سوری را مجبور کرد از جولان به مناطق دیگر سوریه فرار کنند. جمعیت این منطقه اکنون ترکیبی از اعراب سوری و شهرکنشینان یهودی اسرائیلی است. گمان میرود جولان حدود یکسوم آب شیرین اسرائیل را تامین میکند. آب جولان به دریای جلیل و رود اردن میرسد. مهمتر از آن دریاچه طبریه است که اسرائیل حتی در مذاکرات باراک و حافظ اسد هم راضی نشد این منطقه را تحویل دهد با اینکه به نظر میرسد حاضر است جولان را تحویل سوریه دهد ولی دریاچه طبریه را به نظر تحویل ندهد. همین دلایل بود که رادیو ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد شورای وزیران تصمیم گرفت منطقه مرزی کوه هرمون سوریه در مجاورت بلندیهای جولان را پس از عقبنشینی سربازان ارتش سوریه اشغال کند و منطقه حائل ایجاد کند و نتانیاهو هم توافق 1974 را لغو کرد.
بلندیهای جولان یک فلات صخرهای در جنوب غربی سوریه، در حدود ۶۰ کیلومتری (۴۰ مایلی) جنوب دمشق است. از جنوب با رودخانه یرموک و از غرب با دریای جلیل همسایه است. این منطقه دارای منابع آبی حیاتی است که رود اردن را تغذیه میکند، از جمله رودخانه حاصبانی که از لبنان و از جولان میگذرد.
اسرائیل در حال برنامهریزی «منطقه دفاعی استریل شده» در جنوب سوریه است، زیرا به حملات خود به این کشور پس از سقوط بشار اسد، رئیس جمهور این کشور ادامه میدهد.
کاتس در جریان بازدید از یک پایگاه دریایی در این شهر اسرائیل گفت: «به همراه نخست وزیر، [به نیروهای نظامی] دستور دادم تا یک منطقه دفاعی استریل عاری از سلاح و تهدیدات تروریستی در جنوب سوریه بدون حضور دائمی اسرائیل ایجاد کنند.
وی مدعی شد این اقدام به منظور «جلوگیری از استقرار و سازماندهی تروریسم در سوریه» بوده است.
2 منبع امنیتی منطقهای و یک منبع امنیتی سوریه روز سهشنبه به رویترز گفتند نیروهای نظامی اسرائیل به شهر قطنا، واقع در 10 کیلومتری خاک سوریه، در شرق منطقه غیرنظامیشده که بلندیهای جولان اشغالی توسط اسرائیل را از سوریه جدا میکند، رسیدند. راهبرد تلآویو در موضوع سوریه همان نظریه ترکیبی از فرصتطلبی و استراتژی است که میخواهد از دوران پسااسد استفاده کرده و نظم جدید مرزی ایجاد کند که در این نظم دیگر سوریه خطری برای اسرائیل نباشد. این نظم جدید فکری اسرائیل مبتنی بر این موضوع خواهد بود که باید در مرزهای سرزمینهای اشغالی دیگر خطری برای ایجاد 7 اکتبر جدید پدید نیاید. اسرائیل اساسا به دنبال اشغال دمشق نیست، بلکه در پی آن است که در پی هرج و مرج در سوریه بتواند با اشغال نقاط راهبردی، هرگونه خطر زمینی و تسلیحاتی را دور کند. اسرائیل میخواهد تمام داراییهای راهبردی سوریه را نابود کند، البته این دارایی فقط سلاح نیست، بلکه همین منطقه بلندیهای جولان یک دارایی استراتژیک بزرگ برای اسرائیل و سوریه است. این قلمرو محل قرارگیری کوه هرمون، مرتفعترین قله سوریه است و همچنین بخوبی در دید مناطق مرزی لبنان، از جمله دره بقاع تحت کنترل حزبالله قرار دارد. مرکز تحقیقات و آموزش اسرائیلی آلما که متخصص چالشهای امنیتی اسرائیل در مرز شمالی آن است، اعلام کرد حدود 55000 نفر در جولان اشغالی زندگی میکنند که حدود 24000 نفر از آنها دروزی هستند و همین موجب شده تلآویو به فکر تصرف منطقه سوری جولان هم باشد.
نکته پایانی و مهم آن است که اسرائیل قصد دارد با تصرف نقاط مهم در مرز بین سوریه و اسرائیل به ایجاد یک منطقه سهضلعی مانند تنف که آمریکا در مرز بین اردن، سوریه و عراق ایجاد کرد مبادرت کند و اینگونه بتواند هر رفت و آمدی در این ۳ کشور را زیر نظر داشته باشد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|