|
رونوشت به جریان خودتحقیری
آلبوم افتخار
ورزشگاههای فوتبال که در ۴ دهه اخیر در همه جای ایران ساخته شده است
مهدی مرسلی: پس از انقلاب اسلامی ورزشگاههای متعددی در جای جای ایران ساخته شد، البته یادمان نرود به واسطه دفاع مقدس ۸ ساله و سپس اولویتبندی نیازهای سازندگی بعد از جنگ، این ساخت و سازها بیشتر از اواسط دهههای ۷۰ و ۸۰ کلید خورد.
در هر گوشه ایران، سازههایی قد برافراشتهاند که گاه مدرن و بینظیرند و گاه نماد تلاش برای رسیدن به استانداردهای جهانی.
این ورزشگاهها نه فقط میدان مسابقه که عرصهای برای بازتاب شور و هیجان یک ملتند.
ورزشگاه آزادی، این نگین درخشان ورزش ایران، پس از ۴ ماه نوسازی با برگزاری دیدار پیشکسوتان ۹۸ و منتخب پیشکسوتان سرخابیهای پایتخت، بار دیگر به روی عاشقان فوتبال گشوده شد.
هر چند ساخت آن به دهه ۵۰ بازمیگردد اما این ورزشگاه پس از انقلاب ۳ بار بهسازی و نوسازی شده است.
آزادی همچنان یادآور روزهای پرشور گذشته و نمادی از تلاش برای زنده نگه داشتن این میراث ملی است. بیانصافی است بازسازی این سازه کهنه را کار بیارزش و آسانی بدانیم.
* یادگار امام(تبریز)؛ شکوه کوهستان
در دل دهکده المپیک تبریز، ورزشگاه یادگار امام قد برافراشته است. با ظرفیت ۷۰ هزار نفر، این ورزشگاه سومین ورزشگاه بزرگ ایران است.
هر چند فاصله از مرکز شهر و برخی نواقص رفاهی چالشی جدی برای آن محسوب میشود اما کنفدراسیون فوتبال آسیا با اعطای درجه A اعتبار بینالمللی آن را تأیید کرده است.
این استادیوم نمایشی از قدرت شهر تبریز در میزبانی مسابقات بزرگ است.
* امام رضا (مشهد)؛ ترکیب سنت و مدرنیته
ورزشگاه امام رضا(ع) یکی از مدرنترین سازههای ورزشی کشور است که طراحی منحصربهفرد دور سقف شده آن، گنجایش ۳۰ هزار نفر و امکانات رفاهی پیشرفته آن را به الگویی بینظیر تبدیل کرده است.
از سالنهای مجهز زیر سکوها گرفته تا سیستم زهکشی پیشرفته زمین چمن، همه چیز در این ورزشگاه با دقت و جزئیات طراحی شده است.
ساخت این ورزشگاه که سال ۸۴ آغاز شد و ۱۱ سال به طول انجامید، با همکاری شرکتهای بینالمللی فرانسوی، اسپانیایی و آلمانی، استانداردهای جهانی را به ایران آورد.
* نقش جهان(اصفهان)؛ تاریخ در دل یک بیضی
ورزشگاه نقش جهان اصفهان با ظرفیت ۷۵ هزار نفر بزرگترین ورزشگاه ایران است.
این سازه که عملیات ساخت آن دهه ۷۰ آغاز شد، به مرور زمان در ۲ فاز به بهرهبرداری رسید.
نقش جهان نهتنها برای فوتبال، بلکه برای مجموعهای از ورزشها طراحی شده است: از پیست دوومیدانی گرفته تا سالنهای بسکتبال و تنیس روی میز.
این ورزشگاه نمادی است از میراث شهر اصفهان در ترکیب هنر و ورزش.
* شهدای فولاد (اهواز)؛ درخشش در جنوب
ورزشگاه شهدای فولاد در اهواز، با ظرفیت ۳۰ هزار نفر و طراحی بینظیر، یکی از زیباترین استادیومهای ایران است.
حذف پیست تارتان، نورپردازی مدرن بدون دکلهای بلند و امکانات رفاهی پیشرفته همچون سالنهای ورزشی، درمانگاه و رستوران، آن را به یک الگوی مدرن در جنوب کشور بدل کرده
است.
این ورزشگاه سرپوشیده که ساخت آن سال ۹۱ آغاز شد، ۵ سال بعد به بهرهبرداری رسید.
* پارس (شیراز)؛ امیدهای ناتمام
ورزشگاه پارس در شیراز با گنجایش ۵۰ هزار نفر چهارمین ورزشگاه بزرگ ایران است.
هر چند ساخت آن نزدیک به ۲ دهه به طول انجامید و برخی نواقص مانند کیفیت پایین چمن، هنوز بر عملکرد آن تأثیر گذاشته اما طراحی مدرن، پیست دوومیدانی و سقف پارچهای آن، نویدبخش آیندهای بهتر برای این ورزشگاه
است.
* 2 ورزشگاه در کرمان
ورزشگاه شهید سلیمانی سیرجان با ظرفیت ۱۰ هزار نفر و ورزشگاه شهدای مس کرمان با ظرفیت ۳۰ هزار نفر، هر ۲ نمونههایی از ورزشگاههای مدرن کوچکتر ایرانند. طراحی مدرن و امکانات پیشرفتهای مانند سالنهای چندمنظوره و استخرهای مجهز، این ۲ مجموعه را به جواهری در جنوب و مرکز ایران تبدیل کرده است.
* لر آرهنا؛ رؤیای در حال ساخت خرمآباد
این ورزشگاه میتواند بهزودی به یکی از مدرنترین ورزشگاههای کشور بدل شود. دکلهای روشنایی پیشرفته، طراحی مدرن و ظرفیت ۲۰ هزار نفری این ورزشگاه نشان میدهد خرمآباد نیز در این مسیر به آیندهای روشن چشم دوخته است.
* ورای مستطیل سبز
این ورزشگاهها، فارغ از اینکه صحنه رقابتهای ورزشیاند، نمادی از توانایی و تلاش یک ملت برای دستیابی به استانداردهای جهانی هستند. منتقدانی چون محمد خاکپور ممکن است از تحولات بیخبر باشند اما این ورزشگاهها گواهی روشن از مسیریاند که ایران در دهههای اخیر پیموده است. هر کدام از این سازهها، داستانی دارند که در بطن خود، روح زمانه را بازتاب میدهد. ورزشگاههای ایران پس از انقلاب، بیش از آنکه مکانهایی برای ورزش باشند، روایتگر قصه یک ملتند؛ ملتی که در تلاش برای بهتر شدن است.
ارسال به دوستان
از فرهادی تا رسولاف؛ سقوط سینمای جشنوارهای ایران در سیاهچاله زیرزمینی
اسکار سفارشی ملی نیست
میلاد جلیلزاده، خبرنگار: امسال 2 فیلم ساخته شده در ایران به رقابت اسکار رفتهاند. یکی فیلم «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجهپاشا که تولید مشترک سازمان سوره و کانون پرورش فکری است و دیگری «دانه انجیر معابد» به کارگردانی محمد رسولاف که 2 کمپانی اروپایی 45 Parallel و Arte France Cinéma با بودجه دولت آلمان هزینه آن را تامین کردهاند و به عنوان نماینده آلمان در این رقابت شرکت کرده است.
یکی از این فیلمها ماجرایی دارد که غیر از ایران در هر جای دیگری از جهان هم میتوانست رخ بدهد و دیگری فیلمی است بهشدت سیاستزده که برای اثبات این خصوصیتش احتیاجی به تلاش برای جمعآوری قرائن و تنظیم استدلالها وجود ندارد. چند روز پیش که اسامی ۱۵ فیلم راهیافته به بخش فهرست کوتاه جایزه اسکار اعلام شد، «در آغوش درخت» در میان آنها نبود و «دانه انجیر معابد» بود.
رویارویی یک فیلم ایرانی که در فضای رسمی ساخته شده با فیلمی که عملا زیرزمینی است و علنا از خارجیها بودجه بلاعوض دریافت کرده، دیگر فقط در اسکار امکانپذیر است و جشنوارههای غربی، خصوصا در اروپا، کار را به جایی رساندهاند که حتی این میزانسن هم شکل نگیرد.
آنها از جایی به بعد اعلام کردند فقط پذیرای فیلمهایی خواهند بود که در فضای غیررسمی و غیردولتی ایران تولید شده باشد و منظور دقیقشان از غیردولتی بودن، این است که فیلمهای ایرانی توسط دولت خود ایران تایید نشده باشد، چون بعد از همان تاریخ تکتک فیلمهایی که به این فستیوالها رفتند و «کیک محبوب من» به کارگردانی بهتاش صناعیها و مریم مقدم معروفترین نمونهاش بود، با بودجه بلاعوض دولتهای اروپایی تولید شدهاند.
جریان فیلمهای زیرزمینی ایران که همگی با بودجه یا اصطلاحا فاند اروپایی ساخته میشوند، از اواخر دهه ۸۰ شمسی جدی شد و در دهه ۹۰ شتاب بیشتری گرفت اما از سال ۱۴۰۰ و بویژه ۱۴۰۱ به بعد روند آن بیشتر به چشم آمد و حتی به کارزار مبارزه با قوانین رسمی ایران در حوزه فرهنگ رفت. در حقیقت از جایی به بعد همانطور که غربیها ترجیح دادند به جای جریانهای سیاسی نزدیک به خودشان در داخل ایران، با اپوزیسیون ایران وارد گفتوگو شوند، این نوع برخورد با پدیدههای فرهنگی از جمله سینما هم اجرا شد.
حالا آنها به جای امثال اصغر فرهادی، افرادی از قبیل محمد رسولاف را انتخاب میکنند اما این رویه از 2 جهت به مشکل خواهد خورد؛ اول اینکه ساختن فیلم زیرزمینی در داخل خود ایران شاید در چند مورد قبلی که هنوز حساسیت دستگاههای نظارتی و امنیتی روی این قضیه وجود نداشت امکانپذیر بود و بعد از اینکه این کارت رو شد، حریف هم دست آنها را خواند. به علاوه در این روش هر کارگردانی که بخواهد فیلم بسازد یکبارمصرف خواهد بود، چون با این کار شناخته میشود و لو میرود.
شاید به همین دلیل است که فقط فیلمسازان گمنام، کماستعداد و به لحاظ فنی ضعیف که افق خاصی در کار سینما برای خودشان متصور نیستند به این کار تن میدهند و حتی اکثرشان فیلماولیهایی هستند که چنین پروژههایی فیلم آخرشان هم هست! درباره افرادی مثل بهتاش صناعیها و محمد رسولاف هم بدون تردید میتوان گفت تا قبل از سیاستزدگی شدید کارهایشان، کسی چندان نام آنها را نشنیده بود و آنها هم فیلمسازانی بهحساب نمیآمدند که در شیوه متعارف کار، آیندهای درخشان یا سابقهای پرافتخار برای خودشان متصور باشند و به انگیزه حفظ آن هم که شده، سراغ این حواشی نروند. اما تاثیر دیگری که این وضعیت به وجود آورد، مربوط به انگارههای کلی درباره ارزشهای سینمای داخلی ایران است.
روزگاری بود که حتی جایزهای فرعی در یکی از جشنوارههای معمولی غربی باعث میشد یک فیلم متوسط یا ضعیف ایرانی هم نسبت به کارهای باکیفیتتر از خودش به عنوان اثری که دارای ارزشهای سینمایی بالاتری است ارزیابی شود.
به این شکل ارزشگذاری فیلمهای سینمای ایران توسط جشنوارههای خارجی انجام میشد و این وضعیت نهتنها آدمهای بیاستعداد را به طمع میانداخت که با به کار بردن چند فرمول سیاسی دیکته شده، به نامآوری خود بیندیشند، بلکه روی کارهای باکیفیتی که خارج از این پارادایم گفتمانی تولید شده بود هم سایه میانداخت. حالا اما فستیوالهای خارجی سیاسیکاری را به قدری علنی کردهاند که کسی با مطرح کردن این موضوع به توهم متهم نمیشود. این مسیری است که سینمای ما از الگو قرار گرفتن فیلمسازانی مثل اصغر فرهادی تا جنجالآفرینی افرادی از قبیل محمد رسولاف از اواخر دهه ۹۰ تا اوایل دهه ۱۴۰۰ طی کرد.
حالا «دانه انجیر معابد» از نگاه مجله تایم بهعنوان یکی از ۱۰ فیلم برگزیده سال ۲۰۲۴ انتخاب میشود و از نظر هیات ملی نقد آمریکا که مهمترین حلقه منتقدان این کشور است و آرای آن در انتخاب بهترینهای سال از نظر انجمنهای سینمایی تأثیر میگذارد، عنوان بهترین فیلم بینالمللی (یعنی غیرانگلیسیزبان) سال را به دست میآورد اما این اتفاقات حتی اگر تا تعلق گرفتن جایزه اسکار به محمد رسولاف هم پیش برود، دیگر نمیتواند در افکار عمومی داخل ایران همان کاری را بکند که زمانی جایزه گرفتن یا حتی نامزد شدن امثال فرهادی میکرد.
* بیداری اجباری با سیلی غریبهها
یک دهه پیش در چنین روزهایی هرگز تصور نمیشد نگاه ایرانیها به سینمای کشورشان و پیشفرضهای عمده دربارهاش به جایی برسد که امروز رسیده است. در سال 1392 کارگردان ایرانی فیلم «گذشته» از جشنواره کن برگشته بود و آماده عزیمت به اسکار میشد.
او بعد از اینکه با فیلم قبلیاش خرسهای نقرهای و طلایی فستیوال برلین را برنده شد، برای «جدایی نادر از سیمین» جایزه اسکار را هم گرفت و حالا در فرانسه فیلم ساخته بود و بازیگر فرانسوی فیلمش توانست جایزهای از آنها بگیرد.
در آن روزها همه میخواستند اصغر فرهادی بشوند و اساسا این آدم به الگو و نماد موفقیت یک ایرانی در ذهن خیلیها تبدیل شده بود. حتی هر کس به فرهادی نقدی میکرد او را به حسادت متهم میکردند تا جایی که در کمدی عامهپسند «بارکد» هم متلکی به این منتقدان انداختند و یکی از شخصیتهای فیلم را نشان دادند که در فیسبوک به اصغر فرهادی فحش میدهد، چون به قول خودش حسودی میکند که او اینقدر موفق است و میخواهد با جنیفر لوپز فیلم بسازد. در آن روزها جامعه ایران غوطهور بود در رویای جهانی شدن و البته منظور از جهان در این تعبیر، جهان غرب بود. فرهادی منادی این تمنا بود و در 2 فیلم «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین»، یک جا ایرانی از فرنگ برگشتهای را نشان داد که میخواست دختری اینجایی را با خودش به آلمان ببرد و در جای دیگر زنی را نشان داد که او هم میخواست برود و دخترش را با خودش ببرد.
فرهادی نماد جهانی شدن بود و خیلیها دوستش داشتند یا به او رشک میبردند چون خارجیها تاییدش میکردند و به نظر میرسید که او را در خودشان پذیرفتهاند. درباره روزهایی صحبت میکنیم که نمود سیاسیتر و کلان این تمنا در مذاکرات هستهای موسوم به برجام، ضربان قلب طبقه متوسط ایرانی را بالا و پایین میکرد؛ آیا فرنگیها ما را به عنوان بخشی از خودشان میپذیرند؟
انگار در این ماراتن نفسگیر طبقه متوسط برای رسیدن به نقطهای که «ما هم غربی بشویم و آنها ما را جزو خودشان بپذیرند»، فرهادی کسی بود که توانست از صف بقیه دوندگان جلو بزند و خودش را به مقصد برساند. او حالا به همین دلیل برای خیلیها الگو و مایه امیدواری بود و اگر به آنها میگفتی جایزههای این فیلمساز سیاسی است یا میپرسیدی اگر معیارها فقط و فقط هنریاند، آیا ممکن است خارجیها یک روز به کسانی مثل ملاقلیپور و حاتمیکیا هم چنین جایزههایی بدهند یا نه، اصلا استدلال تو شنیده نمیشد و این حرف عصبانیشان میکرد، چون رویای قشنگ جهانی شدن را به هم میزد.
از آن روز تا به حال خیلی چیزها زیر و رو شده است. روزهایی را از سر گذراندیم که معیار اصلی ارزشگذاری فیلمها در سینمای ایران فستیوالهای غربی بود. کافی بود آنها به فیلمی که حتی ابتدائیات فنی و تکنیکی را هم رعایت نکرده بود جایزه بدهند؛ دیگر نمیشد با هیچ استدلالی به عدهای ثابت کرد این فیلم سوای محتوایش که جداگانه میتواند محل بحث باشد، از نظر فنی و جذابیتهای سینمایی هم بیارزش است.
همه منتقدان این وضعیت به عنوان یکلاقباهای متوهمی توصیف میشدند که فکر کردهاند از آن فستیوالهای بزرگ و معتبر و داورانشان بیشتر میفهمند و پارانویای سیاسی هم دارند. حالا چه کسی میتواند کوچکترین تردیدی در این قضیه بکند که جشنها و جشنوارههای غربی دارند سیاسیکاری واضحی انجام میدهند و معیارهایشان اصولا و تماما هنری نیست. آن روزها وضعیت دقیقا برعکس بود و اگر میخواستی به توهم توطئه و تندروی و امثال اینها متهم نشوی، حق نداشتی کوچکترین تردیدی در این بکنی که معیار این رویدادها کاملا هنری و غیرسیاسی است.
چطور شد که این پیشفرضهای جابرانه و این دگمهای لایتغیر بالاخره تغییر کردند؟ آیا عقلانیت آن جامعه رویاپرور به مرور قد کشید و فهم عمومیشان به جایی رسید که از آن چشمانداز عبور کند؟ هرگز اینطور نیست. اینکه جشنوارههای غربی، هر چه به سالهای اخیر نزدیکتر شدیم، خصوصا بعد از جنگ اوکراین، تعارفات را کنار گذاشتند و شمشیر را برای ما از رو بستند و دیگر هیچ فیلمی از سینمای ایران را نمیپذیرند، جز فیلمهای زیرزمینی که با فاند و بودجه و نظارت محتوایی موبهموی خودشان تولید شده، باعث شده دیگر سینمای جشنوارهای در ایران نتواند مثل سابق به کار خودش ادامه بدهد و در ضمن نشود با یک خرس و شیر و نخل طلایی، حتی به ضعیفترین فیلمهای ایرانی اعتباری بالاتر از قویترین کارهایی داد که با محتوای دیگرگونه تولید شدهاند.
آیا باید به این جماعت حق داد که تا قبل از جنگ اوکراین و رویکردی این چنین فاحش و واضح از جانب نهادهای فرهنگی غرب، درک نکنند که سیاست چه عنصر تعیینکنندهای در این مناسبات است؟ ابدا اینطور نیست. قبل از این و در همان ایام هم اتفاقات متعددی افتاده بود که اگر در هر ذهنی حقیقتجویی وجود داشت، او را به همین قضاوت میرساند اما خیلیها به این قضاوت نرسیدند چون عواطفشان اجازه نمیداد و رویاهایشان به هم میریخت.
از یاد نبریم که در همان دوران هم وقتی سیدحجتالله ایوبی به عنوان رئیس وقت سازمان سینمایی بابت برخورد سیاسی جشنواره برلین در پذیرفتن فیلم زیرزمینی جعفر پناهی اعتراض کرد، دبیر برلیناله علنا پاسخ داد که چه کسی گفته ما سیاسی نیستیم؟ ما کاملا سیاسی هستیم. او این را علنا گفت اما انگار در ایران خیلی از گوشها به عمد قصد شنیدن چنین گزارههایی را نداشتند.
این اتفاق بارها و بارها در موارد دیگر هم رخ داده بود که میشود فهرست بلندبالایی از آنها تهیه کرد ولی تهیه چنین فهرستی هم هیچ کمکی به تغییر مواضع عدهای نمیکرد که صاحب صدای غالب در میدان روشنفکری سینمای ایران بودند. حتی وقتی در سال 1395، آکادمی اسکار بهطور واضح بنا بر دلایلی سیاسی به فیلم «فروشنده» فرهادی جایزه داد، عدهای میگفتند چه اهمیتی دارد که دلایل پشت این قضیه چیست. بالاخره این هم افتخاری برای ما است. مثلا مرتضی مردیها در همان ایام نوشت: «چون فیلم فروشنده فارغ از حواشی سیاسی (به نظر بسیاری) در اندازه این جایزه بود، برنده شدنش ولو با اندکی چاشنی سیاسی چیز بدی نیست».
حالا اما خود غربیها مجبورشان کردهاند که این را بپذیرند و همان مرتضی مردیها درباره مراسم اسکار سال قبل نوشت: «اگر زمانی من از این عقیدهام که جهان رو به پیشرفت فرهنگی و اخلاقی است دست بردارم، علت آن روال جایزه دادنی است که آکادمی هالیوود در سالهای اخیر در پیش گرفته و مرتبا بر غلظت فضاحت آن میافزاید... در سالهای اخیر نفوذ افکار منحط برخی فیلسوفان فرانسوی و جریان اقلیتمدار و اکثریتستیز روشنفکری (که همان جریان تمدنگریزی است که لباس مبدل حمایت از حقوق اقلیتها و حاشیهنشینها را به تن کرده) باعث شده است سخیفترین فیلمها جوایز اسکار را از آن خود کنند. به نظر میرسد شمار فزایندهای از کارگردانان بیفکر و بیهنر هم این را فهمیدهاند که برای کسب جایزه لازم و هم کافی است که کل میناستریم بشریت را به عنوان تم در پرانتز بگذارند و چنان رفتار کنند که گویی جهان مشکلی جز سیاهان و همجنسگرایان و دوجنسیها و حیوانات ندارد و این مشکل هم تماما محصول دنیای متمدن، بویژه مردان سفیدپوست مرفه است. 4 فیلم برنده جایزه در اخیرترین مراسم اسکار همین 4 موضوع را به شنیعترین یا بیمایهترین شکل ممکن به تصویر کشیدهاند. کار به جایی رسیده است که کمکم برای ترجیح اینکه چه فیلمی ببینیم، باید نگاه کنیم کدام فیلم جایزه نگرفته است».
ارسال به دوستان
یادداشت روز
آرزویی که با کارتر دفن شد
مهدی بختیاری: جیمی کارتر در میان روسای جمهوری آمریکا درباره ایران یک ویژگی داشت و آن اینکه پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 در حالی رخ داد که کارتر در آمریکا در مسند قدرت بود.
کارتر یکی از مهمترین حامیان سلطنت پهلوی بود و تا جایی که در توان داشت به حمایت از رژیم محمدرضا ادامه داد، چرا که ایران در آن زمان یکی از مهمترین متحدان استراتژیک آمریکا در منطقه خلیجفارس محسوب میشد.
حمایت نظامی و اقتصادی از شاه، به رغم نارضایتی گسترده مردم، اگر چه توانست برای مدتی محمدرضا را در قدرت نگه دارد اما در نهایت موجب تشدید مخالفتهای مردمی و سقوط حکومت او شد.
جالب آنکه کارتر در اظهاراتی مشهور، تنها چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، ایران (یعنی حکومت پهلوی) را «جزیره ثبات در یکی از پرآشوبترین نقاط جهان» نامید؛ ثباتی که در عمل مشخص شد بسیار شکننده است.
تنها چند روز پس از سخنان کارتر، راهپیماییهای عظیم مردمی علیه رژیم شاه
- بویژه بعد از انتشار مقاله موهن ارتجاع سرخ و سیاه در روزنامه اطلاعات - به راه افتاد و قیام 19 دی و سلسله قیامهایی که در چهلم شهدا در شهرها برگزار میشد، حرکت پرشتاب انقلاب را نشان داد که یک سال بعد به ثمر نشست.
کارتر و دولتش نتوانستند ماهیت انقلاب مردم ایران و شدت نارضایتی جامعه نسبت به رژیم پهلوی را بدرستی درک کنند و در کنار آن، از تأثیر گسترده رهبری حضرت امام خمینی و جنبه مردمی و دینی انقلاب نیز غافل بودند و در این اشتباه، تحلیلهای نادرست اطلاعاتی و ضعف سفارت آمریکا در ارائه گزارشهای واقعی به واشنگتن نقش بزرگی ایفا کرد.
اما آنچه کارتر را به بزرگترین ناکام آن مقطع و رئیسجمهور تکدورهای حزب دموکرات در ایالات متحده مبدل کرد، ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران و متعاقب آن، عملیات نظامی ناکام آمریکاییها در صحرای طبس بود.
ناکامی کارتر در مواجهه با انقلاب ایران به دلیل ترکیبی از حمایت از شاه، درک نادرست از تحرکات داخلی ایران و ناکارآمدی در مدیریت بحرانهای پس از انقلاب، تأثیرات دیرپایی بر روابط ایران و آمریکا گذاشت و زمینهساز چالشهای بزرگتری مانند قطع روابط دیپلماتیک و تحریمها شد.
در واکنش به این بحران، کارتر اقداماتی را برای اعمال فشار بر تهران انجام داد که شامل تحریمهای اقتصادی و دیپلماتیک بود.
مسدود کردن داراییهای ایران: نوامبر 1979 کارتر دستور مسدود کردن 12 میلیارد دلار از داراییهای ایران در بانکهای آمریکا را صادر کرد. این اقدام به عنوان یکی از نخستین و مهمترین تحریمهای اقتصادی علیه ایران شناخته میشود.
قطع روابط دیپلماتیک: آوریل 1980 کارتر روابط دیپلماتیک با ایران را قطع و تحریمهای بیشتری را علیه کشورمان اعمال کرد. این اقدامات شامل ممنوعیت واردات نفت ایران به آمریکا و محدودیتهای تجاری دیگر بود.
فشارهای بینالمللی: رئیسجمهور وقت آمریکا تلاش کرد حمایت بینالمللی را برای فشار بر ایران جلب کند. او از متحدانش نیز خواست اقدامات مشابهی را علیه ایران انجام دهند، هرچند موفقیت این تلاشها محدود بود.
تلاش برای آزادی گروگانها: تحریمها و فشارهای اقتصادی بخشی از استراتژی کارتر برای وادار کردن ایران به آزادی گروگانهای آمریکایی بود. با این حال، این اقدامات تا زمان پایان دوره ریاستجمهوری او به نتیجه نرسید و گروگانها در نهایت پس از استقرار رونالد ریگان (رئیس جمهور بعدی از حزب جمهوریخواه) در کاخ سفید آزاد شدند. اقدامات کارتر بویژه تحریمها تأثیرات بلندمدتی بر روابط ایران - آمریکا داشت. بدعت کارتر زمینهساز تحریمهای گستردهتری شد که در دهههای بعد نیز ادامه یافت و تاکنون نیز ادامه دارد. در واقع روسای جمهور آمریکا در طول 4 دهه بعد از ریاست جمهوری کارتر همین مسیر را با یک هدف مشخص دنبال کردند و آن هم براندازی نظام جمهوری اسلامی بود.
از میان 8 رئیسجمهور آمریکا پس از انقلاب اسلامی، 3 نفر دیگر در این دنیا نیستند (کارتر، ریگان و بوش پدر) و 5 رئیسجمهور بعد نیز هر آنچه در توان داشتند برای تحقق هدف براندازی در ایران به کار گرفتند اما هیچ کدام تا امروز به نتیجه نرسیده است.
کارتر بنیانگذار و آغازگر روند خصمانه با نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران بود و در حالی پس از 100 سال زندگی، این آرزو را با خود به گور برد که ژستهای مخالفتش با جنگ و تلاشش برای تبدیل شدن به یک فعال سیاسی صلحطلب، مخالف جنگ و حامی حقوق بشر هم نتوانست نگاه مردم ایران به او و سیاستهای ظالمانه آمریکا را تغییر دهد.
ارسال به دوستان
چرا «وعده صادق 3» را باید به عنوان یک فرصت مهم برای دفع خطر رژیم صهیونیستی بازسازی توان بازدارندگی، تأمین امنیت و حفاظت از تمامیت ارضی کشور دانست؟
وعده لازم
امیرعباس نوری: ۱۵ ماه از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ میگذرد. حماس، حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق، ارتش یمن و ایران هر کدام بر اساس تکالیف خود در راستای اهداف جبهه مقاومت در این جنگ درگیر شدند. پس از آتشبس رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان، شعلههای این جنگ تا حدودی فروکش کرده اما واقعیت مهم این است که این جنگ هنوز تمام نشده و همچنان ادامه دارد. رژیم صهیونیستی همچنان در جنگ با مقاومت است. همچنان اهدافی در سرزمینهای اشغالی مورد هدف و اصابت موشکها و پهپادهای یمنیها قرار میگیرد. هفته گذشته ارتش یمن یک موشک مافوق صوت را روانه تلآویو کرد. فیلمهای منتشر شده از این حمله موشکی یمن نشان میدهد پدافند چندلایه رژیم صهیونیستی و سامانه پدافند آمریکایی تاد در رهگیری این موشک بالستیک مافوق صوت ناکام ماندند و این موشک با موفقیت به قلب تلآویو اصابت کرد. اصابت موفقیتآمیز این موشک یمنیها ضمن اینکه شکست سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی و آمریکا را اثبات کرد، معادله جنگ میان یمن و رژیم صهیونیستی را نیز تغییر داد و نشان داد دست یمنیها به همه مراکز و تاسیسات رژیم اشغالگر قدس میرسد.
ارتش یمن به صورت مرتب و مکرر شناورهای عازم سرزمینهای اشغالی را مورد اصابت موشکها و پهپادهای دقیق خود قرار میدهد. اخیرا ناو هواپیمابر هری ترومن مورد حمله موشکهای یمن قرار گرفت. طی این حمله یک جنگنده «18F» آمریکایی دچار سانحه شد. منابع آمریکایی این سانحه را مربوط به خطای پدافند ناو USS Gettysburg پس از حملات رفت و برگشتی به یمن اعلام کردهاند اما برخی منابع یمنی تاکید کردهاند سانحه برای این جنگنده به خاطر اصابت موشکهای ارتش این کشور بوده است. شکار پهپادهای غولپیکر، فوق پیشرفته و گرانقیمت 9MQ آمریکایی توسط ارتش یمن نیز در روزهای اخیر ادامه داشته است.
بر اساس برخی گزارشها شمار پهپادهای 9MQ آمریکایی که در ماههای اخیر توسط یمنیها سرنگون شده است به ۱۳ فروند رسیده است، البته برخی منابع دیگر شمار پهپادهای سرنگونشده را تا ۱۵ پهپاد اعلام کردهاند. مواضع مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی، همین طور روایت رسانههای غربی نشان میدهد آنان در مواجهه با یمن مستأصل شدهاند. آنان هم در بعد نظامی و هم در بعد اطلاعاتی، راهبرد موفقیتآمیزی برای متوقف کردن حملات ارتش یمن به سرزمینهای اشغالی ندارند. ارتش یمن و مقامات انصارالله نیز بارها اعلام کردهاند توقف حملات آنان به سرزمینهای اشغالی فلسطین مشروط به توقف جنگ در نوار غزه و پایان یافتن جنایات رژیم صهیونیستی در این باریکه است. بنابراین در جبهه یمن، شرایط همچنان به سود مقاومت ادامه دارد. اگر چه رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس با حملات مکرر خود به صنعا و بندر الحدیده تلاش میکنند موازنه وحشت را تغییر دهند اما تجربه چند ساله جنگ ائتلاف سعودی با یمن نشان داده است اساسا این قبیل حملات تاثیری بر راهبرد یمن در تداوم حملات به سرزمینهای اشغالی ندارد. کما اینکه هر بار پس از حملات این مثلث به یمن، شاهد ادامه حملات موشکی و پهپادی ارتش یمن به سرزمینهای اشغالی هستیم.
در جبهه ایران نیز با آنکه بیشتر کارشناسان معتقدند در حملات پینگپنگی میان ایران و رژیم صهیونیستی، اکنون دست برتر با ایران است و تهران هم در حجم حملات و هم در میزان آسیب، نمایش موفقتری از تلآویو داشته اما مقامات جمهوری اسلامی ایران اعلام کردهاند در پاسخ به حمله ۲۴ اکتبر (۵ آبان) که نقض تمامیت ارضی ایران بوده است، عملیات «وعده صادق ۳» را حتما انجام خواهند داد. اگر چه از زمان این حمله مستقیم به خاک ایران بیش از ۲ ماه گذشته است اما مقامات ایران، بویژه فرماندهان نظامی تاکید کردهاند انجام این عملیات انتقامجویانه قطعی است. بر اساس اظهارات فرماندهان و همین طور گزارشات معتبر، طراحی این حمله در بعد نظامی به اتمام رسیده است و مقامات ایرانی حتی محاسبات مربوط به میزان آسیب قطعی به رژیم صهیونیستی را نیز انجام دادهاند و اکنون صرفا منتظرند «زمان مشخص شده» برای این حمله فرابرسد.
به اعتقاد کارشناسان نظامی، امنیتی و سیاسی، با توجه به وضعیت منطقه و شرایط جنگی فعلی میان جبهه مقاومت و رژیم صهیونیستی، «وعده صادق ۳» حتمی است و این حمله یک فرصت بسیار مناسب برای ایران است تا یک بار دیگر واقعیات مربوط به موازنه قدرت میان مقاومت و رژیم صهیونیستی را در معرض دید افکار عمومی در غرب آسیا و همه دنیا قرار دهد. از سوی دیگر این یک واقعیت غیر قابل تردید است که حمله نظامی مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک ایران، یک تهدید بزرگ را پیش روی تهران قرار داده است و با توجه به ماهیت رژیم صهیونیستی که همواره در پیشبرد اهداف نظامی خود، یک فرآیند زمانبر را برای ارزیابی هدف در دستور کار قرار میدهد، در صورت هر نوع اهمال ایران در پاسخ به این حمله، تداوم و تشدید حملات رژیم صهیونیستی به خاک ایران و حتی از بین بردن زیرساختهای نظامی، هستهای و اقتصادی ایران کاملا محتمل است.
بنابراین ایران، عملیات «وعده صادق۳» را فرصت مناسبی برای تغییر موازنه و معادله نبرد با دشمن صهیونیستی و تثبیت قدرت ایران و مقاومت در غرب آسیا میپندارد و از آن مهمتر، به این عملیات از حیث بازسازی توان بازدارندگی خود در مقابل خطر بزرگ احتمالی تشدید حملات رژیم صهیونیستی به زیرساختهای حیاتی خود مینگرد. به همین خاطر عمده کارشناسان در قطعی و حتمی بودن عملیات «وعده صادق ۳» اتفاق نظر دارند.
اگرچه متاسفانه برخی در ایران که عمدتا به عنوان حامیان دولت و بعضا منصوبان رئیسجمهور شناخته میشوند، به بهانه مسائل اقتصادی تلویحا با این حمله ابراز مخالفت میکنند اما تقریبا عمده تحلیلگران و کارشناسان مسائل استراتژیک معتقدند برای دفع خطر دستدرازیهای رژیم صهیونیستی به زیرساختهای نظامی و اقتصادی، پاسخ سخت به تجاوز رژیم صهیونیستی و عملیات «وعده صادق ۳» الزامآور است. به اعتقاد این کارشناسان، خطرات عدم وقوع عملیات «وعده صادق ۳» (البته در صورت تداوم وضعیت میدانی فعلی جنگ) بسیار است، چرا که تجربه مربوط به ماهیت و رفتار رژیم صهیونیستی نشان داده است آنها از عدم وقوع این حمله تنها یک برآورد خواهند داشت و آن ارسال پالس ضعف از سوی ایران است.
بنابراین در صورت انجام نشدن «وعده صادق ۳» باید منتظر کشیده شدن میدان جنگ به خاک ایران و حملات فراگیر رژیم صهیونیستی به همه زیرساختهای حیاتی ایران و نیز ایجاد ناامنی گسترده در ایران از طریق فتنهها و توطئههای داخلی باشیم. در واقع اگر برخی، نگران تبعات اقتصادی جنگ میان رژیم صهیونیستی و ایران هستند، این نگرانی باید بیشتر معطوف به انصراف ایران از انجام عملیات «وعده صادق ۳» باشد. در حقیقت، تبعات و هزینههای عدم انجام عملیات «وعده صادق ۳» به مراتب بیشتر از تبعات انجام این حمله است. آن دسته از حامیان و منصوبان رئیسجمهور که مخالف عملیات «وعده صادق ۳» هستند آیا تضمین میدهند در صورت انصراف ایران از انجام این حمله، رژیم صهیونیستی از برنامه خود برای بمباران تاسیسات حیاتی ایران دست میکشد؟
در حالی که هنوز «وعده صادق ۳» انجام نشده است، نخستوزیر، وزیر جنگ و وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به صورت مکرر از برنامه خود برای حمله گسترده به تاسیسات نظامی، هستهای و اقتصادی ایران سخن میگویند. آیا انصراف ایران از «وعده صادق ۳» که پیام ضعف ایران در مواجهه با رژیم صهیونیستی را ارسال میکند، مقامات رژیم صهیونیستی را برای انجام این حملات تشویق و ترغیب نمیکند؟ آیا تجربه ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران و ترور شهید سیدحسن نصرالله، آن هم در شرایطی که وعده آتشبس روی میز بود، برای گرفتن درس عبرت و فهم واقعبینانه از رفتار رژیم صهیونیستی کافی نبود؟ از سوی دیگر تجربه سوریه در پیش چشم ماست. مقامات رژیم صهیونیستی نیز طی هفتههای اخیر صراحتا اعلام کردهاند آنچه ارتش رژیم صهیونیستی بر سر سوریه آورده است، راهبردی است که باید درباره سایر کشورها از جمله عراق و ایران نیز انجام شود.
بنابراین ایران اکنون در وضعیتی است که به تعبیری محکوم به گرفتن انتقام از رژیم صهیونیستی است. ایران از یک سو، گرفتن انتقام از رژیم صهیونیستی را یک اقدام لازم و حیاتی پیشگیرانه میداند و از سوی دیگر به این حمله به چشم یک فرصت استراتژیک و راهبردی مینگرد.
درباره پس از انجام عملیات «وعده صادق ۳» و واکنش رژیم صهیونیستی به این حمله نیز برآوردهای واقعبینانهای انجام شده است و شاید بسته به سطح عملیات «وعده صادق ۳»، رژیم صهیونیستی اقداماتی انجام دهد.
با این حال آنچه درباره مواجهه با رژیم صهیونیستی مهم است، مساله محاسبات دشمن درباره قدرت ایران است. ایران اکنون با 2 شرایط روبهرو است؛ نخست، تشدید تهدیدات رژیم صهیونیستی در حالی که ایران هنوز دست به اجرای عملیات «وعده صادق 3» نزده است و دوم، واکنش رژیم صهیونیستی پس از انجام عملیات «وعده صادق 3». آنچه وضعیت را در هر دو شرایط تغییر میدهد، برآورد و محاسبات رژیم صهیونیستی از قدرت ایران یا اراده ایران برای تقابل سخت با رژیم صهیونیستی است. در واقع مساله اصلی، همین محاسبه است. عدم اجرای عملیات «وعده صادق 3»، محاسبه دشمن درباره ایران را بسیار خطرناک کرده و ممکن است تهدیدات مقامات این رژیم علیه ایران عملیاتی شود. اما انجام عملیات «وعده صادق 3» آن هم در سطح گسترده و با وارد کردن خسارات گسترده به رژیم صهیونیستی باعث میشود در محاسبات مقامات تلآویو این واقعیت لحاظ شود که ایران اکنون آماده مقابله همهجانبه با رژیم صهیونیستی است.
خلاصه این وضعیت این است که رژیم صهیونیستی ایران را به جنگ فراخوانده است. تهدیدات مکرر این رژیم علیه ایران نشان میدهد در صورت اجرایی شدن این تهدیدات، زیرساختهای مهم ایران در معرض خطر قرار میگیرد. در این شرایط، عقبنشینی یعنی تشدید خطر. بنابراین یک راه پیش روی ایران مانده است و آن نشان دادن اراده سخت و جدی خود برای مقابله بدون مرز با تهدیدات است.
جنگ، جنگ محاسبات است. در بعد نظامی ایران با «وعده صادق 3» میتواند محاسبات دشن صهیونیستی را تغییر داده و خطر را دفع کند. به همین دلیل باید «وعده صادق 3» را یک فرصت مهم برای دفع خطر رژیم صهیونیستی، بازسازی توان بازدارندگی و حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشور دانست.
ارسال به دوستان
یادداشت
استعداد جمعیتهای «بیثبات کار یا پریکاریا» در عمل سیاسی رادیکال
جعفر علیاننژادی: یکی از گروههای مستعد عمل سیاسی رادیکال در جامعه شهری، جمعیتهایی هستند که از آنها تحت عنوان پریکاریا، یا لنگ در هوا یا بیثبات کار یاد میشود؛ کسانی که یا بیشغل و درآمد هستند یا در معرض بیثباتی شغلی و کار پارهوقت بدون بیمه. این افراد، طیفهای متفاوتی را از کارگران روزمزد و فصلی گرفته تا خانوادههای بیسرپرست و بدسرپرست و دیگر گروهها شامل میشود. استندینگ به عنوان یکی از محققان شهری معروف، در توصیف این گروه میگوید، یک راه برای توصیف جمعیتهای متنوع بیثبات کار که بیشتر حقوق شهروندیشان را از دست دادهاند، یا در معرض از دست دادن هستند، آن است که به جای به کار بردن اصطلاح شهروند برای آنها، از اصطلاح ساکن استفاده کنیم.
این افراد عموما به دلیل فعل و انفعالات روانی حاصل از وضعیت پا در هوا و لرزان خود، دارای کمترین میزان حس تعلق شهری هستند. کاربست اصطلاح ساکن توسط استندینگ به همین موضوع مربوط است. کسانی که شهر برای آنها از موضوعیت خارج شده و بیشتر به آن نگاه موقتی و سکونت غیررسمی دارند. استندینگ ویژگیهای روانی این جمعیتها را چنین برمیشمارد:
- سرخورده از وضعیت لرزان خود
- اغلب عصبانی و خشمگین
- وضع متزلزل آنان اجازه نمیدهد شبکه معناداری از روابط قابل اعتماد برقرار کنند.
- ناکامیهای مداوم و بیهویتی شغلی باعث میشود در هنجارهای اجتماعی جا نشوند و فاصله بگیرند.
- مراجع اجتماعی هم آنان را تنبل و بیکفایت میدانند.
- دچار بیهنجاری میشوند.
- وقتی میان خود با کاری که میکنند هیچ تعلقی حس نمیکنند، با کار و دنیای اطراف بیگانه میشوند.
اما این اشاره به چه دلیل است؟ واقعیت آن است که این روزها فعالیتهای گروههای چپ شهری، آنقدر زیرپوستی و زیاد شده است که ضرورت پرداختن به این دستهها مستعد عمل سیاسی دوچندان میشود. گفتار تولیدی چپها، نشان از برنامهریزی روی چنین گروهها و زیر نظر داشتن آنان برای تحریک به عمل سیاسی رادیکال دارد. این مطلب که مربوط به یکی از نوشتههای مهم چپهاست، قابل تامل است. فرد نویسنده در این مطلب، از 2 شکل زندگی نوشته است: زندگی در انقیاد قانون و زندگی رها از انقیاد قانون.
وضعیت قبلی: آن وضعیت زندگی به انقیاد قانون درآمده، جایگاه سیاسی مردم را تغییر داد و خواست حداقلها را نمایندگی کرد. به کمینهها تقلیل یافته بودیم. با ابزار وضعیت آستانهای، حفظ ترس فراگیر و تقلیل مشارکت عمومی، جامعه زیر جبر حاکم کنترل میشد.
وضعیت تازه: در این وضعیت، سیاست که فضای ما بین زندگی و قانون است، به واسطه عمل آدمی پر میشود و با توزیع امر محسوس آشناییزدایی میکند. باید با پراکتیس (عمل) قفل ذهن را برای تجربههای تازه باز کرد، جغرافیهایمان را برای تحول توانمند ساخت و نوید دیدگاههای تازهای برای ساخت آیندهها داد.
اگر چپ کلاسیک را بتوان با اغماض پیرو آرمان طبقه کارگر و ایجاد آگاهی مبارزاتی در آن دانست، میتوان چپ شهری را متوجه ایجاد آگاهی مبارزاتی در میان چنین جمعیتهای بیثباتی دانست؛ جمعیتهای بیشغل و کاری که حس هویت شهری ندارند، ساکنانی که مایل به بیهنجاری هستند و مانند وضعیت بیثباتشان، وضعیت روحی لرزانی دارند.
ارسال به دوستان
درباره «ناهشیار جمعی» جامعه سوریه
روانکاوی سوریها
الهام قاجار: «ناخودآگاه جمعی» جوامع بشری واکنشهایی درست شبیه ناهشیار فردی دارد. در روانشناسی مقولهای به نام مکانیزمهای دفاعی روان داریم. به عقیده فروید، ایگو، روشی به نام دفاع را برای مقابله با هیجانات مخرب به وجود میآورد. مکانیزمهای دفاعی، از ذهن در برابر افکار و احساساتی محافظت میکنند که سازگاری با آنها برای ذهن خودآگاه بسیار دشوار است.
1- «دفاعها» آن دسته از اقدامات روانی هستند که مضامین عاطفی ناخوشایند را از حیطه هوشیاری خودآگاه بیرون میرانند؛ عواطف ناخوشایندی چون خشم، اضطراب و افسردگی. زمانی که این عواطف بر کارکردهای ایگو بویژه تفکر، سازماندهی و تمرکز اثر گذارد، تروماتیک یا آسیبزا برداشت شده و مکانیسمها را برانگیخته میکند. در برخی موارد نیز به نظر میآید مکانیسمهای دفاع روانی افکار و تکانههای نامناسب و ناخواسته را از ورود به ذهن خودآگاه باز میدارند.
در واقع زمانی که یک رخداد با جنبههای واقعیاش برای اغلب مردم یک کشور قابل تحمل نباشد و اضطراب یا خشم و غم زیادی را وارد کند، ناخودآگاه جمعی برای هضم مساله به مکانیزمهای دفاعی غیرارادی متوسل میشود.
2- ماشه دفاع: یقینا در پی وقایع اخیر بعد از فروپاشی حاکمیت مرکزی در سوریه، روان جمعی مردم دچار یک ترومای شدید و شوک شده است. مردمی که تا یک دهه گذشته با وحشیترین ارتش سازماندهی شده آمریکایی به نام داعش دست و پنجه نرم میکردند، تروریست و اشغالگر را از ارتشی و سرباز وطن خوب بازمیشناسند. دختران و زنانی که در اردوگاههای داعش بودند، طعم ناامنی را چشیده و میفهمند. ناهشیار جمعی مردم سوریه تحلیلهای خود را از زمین واقعیت برداشته و بخوبی میتواند صحنه پیش رو را درک کند اما مساله اینجاست که برای رویارویی مجدد با آن همه اضطراب، ظرفیت روانیشان یاری نمیکند. آنها از منظر روانی بشدت خستهاند.
3- ترومای فروپاشی: از آنجا که پذیرش این حقیقت که مجموع عوامل دخیل در رساندن کشور به این حد از ضعف و انفعال خارج از حیطه کنترل مردم عادی است و قرار است فجایع جدیدی را از سربگذرانند که برای ناخودآگاهشان غیرقابل تحمل است، جا دارد آنها را درک کنیم.
واکنشهای این روزهای مردم سوریه نه از سر مواجهه با واقعیت، بلکه برای محافظت از روان جمعی در برابر اضطرابهای شدید ناشی از این هجوم یکباره و شکست و فروپاشی دور از انتظار است.
«مکانیزم سرکوب» فعال شده و احساسات وطنپرستانه را بشدت واپسرانی میکند. «مکانیزم فرافکنی» و «جابهجایی»، خشم مردم را از متجاوزان و تروریستها به دولت قبلی برمیگرداند تا به نوعی جلب توجه این متجاوز غیرقابل پیشبینی را کند.
«مکانیزم انکار» در موقعیت بیش از حد دشوار کنونی باعث به کلی نادیده گرفتن حقیقت رخ داده میشود. به گونهای که شاهد رقص و پایکوبی و حرکت در جهت مخالف احساس مردم در روز مرگ کشورشان هستیم. در واقع به مکانیزم «واکنش وارونه» مسلح شدهاند.
مکانیزم «جداسازی» میتواند افراد را از تجربه دردناک جدا و آن تنش را به کلی حذف کند. شاید رفتار عادی بسیاری از مردم در ادامه روند زندگیشان برخاسته از فعالیت همین مکانیزم باشد.
مکانیزم «بیارزشسازی» زمانی رخ میدهد که افراد اهداف مطلوب و خواستنی را غیرقابل دسترس میپندارند و در نتیجه آنها را بیارزش و معیوب تلقی میکنند. استقلال، آزادی و امنیت مهمترین ارکان زندگی اجتماعی آنها امروز از بین رفته و بیارزشسازی میتواند کمک بسزایی در تحمل رنج ناشی از آن باشد.
مکانیزم دیگری که میتوان شاهدش بود، «ناچیزشماری» است. عبارت است از کوچک شمردن و بیاهمیت کردن مسائل مهم و جدی. شاید این دفاع ناهشیار در برابر تخریبهای جدی زیرساختهای حیاتی این کشور در حال فعالیت است.
4- اگرچه به نظر میرسد آنچه کار را به اینجا رسانده جنگ شناختی دشمن و تمرکز بر سیستم تحلیلی مردم و القای خطاهای شناختی توسط رسانه در جنگ نرم است اما حالا که کار به اینجا رسیده، بهرهگیری از مکانیزمهای دفاعی روان جمعی تا مدتی بر زخمهای عمیق و آسیبهای جدی وارده مرهم خواهد گذاشت.
به مرور زمان روند اصلاحی عوارض روانی جامعوی مردم سوریه آغاز خواهد شد و فراخوانی ناهشیار به سطح هشیار و اصول منطقی استنتاج را بازخواهند یافت. با ابراز شجاعت جوانان و آغاز مقاومت، مکانیزمهای نامبرده جای خود را به رویارویی با حقیقت، پذیرش، بررسی هزینه و فایده انتخابها، تفکر انتقادی، صبر، توکل و ایستادگی خواهد داد. تجربیات این برهه از تاریخ نیز در ناهشیار جمعی آنها ذخیره و تا ابد حفظ خواهد شد و در بحرانهای بعدی زمینهساز تحلیل و پردازش قرار خواهد گرفت. تاریخ در ناهشیار جمعی بشر مکتوب شده و قابل فراخوانی و به کارگیری است و هنر حکومتها در بسترسازی برای شنیدن ندای این حقیقت است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از ضعف سیاستهای دولت در تأمین مسکن دهکهای ضعیف جامعه گزارش میدهد
بانک عزیزتر از مسکن
سقف بلند هزینه؛ سقف کوتاه حمایت
گروه اقتصادی: وزیر راه و شهرسازی در حالی گفته وام 850 میلیون تومانی برای متقاضیان نهضت ملی مسکن در دستور کار نیست که هماکنون بسیاری از ثبتنامکنندگان توان پرداخت اقساط آن را ندارند، چراکه هزینه ساخت هر مترمربع واحدهای مسکن نهضت ملی مسکن حدود ۱۱ میلیون تومان است و حتی گفته شده هزینه ساخت هر مترمربع این واحدها احتمالا تا ۱۸ میلیون تومان هم برسد. با این اعداد قیمت آپارتمان 75 متری نهضت ملی مسکن به حدود یک میلیارد و 350 میلیون تومان میرسد. بنابراین با وام 650 میلیون تومانی، هر متقاضی باید 700 میلیون تومان آورده داشته باشد. همچنین برای این وام با بازپرداخت 20 ساله و سود 18 درصد باید ماهانه 8.5 میلیون تومان پرداخت کند. آیا در چنین شرایط اقتصادی، دهکهای پایین جامعه توان پرداخت 8.5 میلیون تومان در ماه را دارند؟
فرزانه صادق، وزیر راه و شهرسازی، در حاشیه بازدید از پروژههای مسکن شهر جدید پرند اظهار داشت: «افزایش سقف این وام به 850 میلیون تومان در دولت قبل یک تصمیم غیراصولی بود که فقط در شورای عالی مسکن مطرح شد و به تصویب شورای پول و اعتبار و اقتصاد نرسید. در جلسه دیروز شورای عالی مسکن، افزایش سقف وام نهضت ملی مسکن مطرح و با آن موافقت شد اما هنوز عدد افزایش وام مسکن مشخص نیست و فقط با افزایش سقف وام موافقت شد». با این حال، معاون وزیر راه و شهرسازی صبح دیروز از افزایش وام نهضت ملی مسکن به ۶۵۰ میلیون تومان خبر داد. این موضوع نشان میدهد که وزارت راه و شهرسازی دولت چهاردهم تلاشی در راستای تحقق وام ۸۵۰ میلیون تومانی نکرده است. به طور قطع اگر دولت سیزدهم ادامه مییافت وام ۸۵۰ میلیون تومانی که در شورای عالی مسکن تصویب شده بود در شورای پول و اعتبار نیز مصوب میشد. از طرف دیگر وزارت راه و شهرسازی دولت چهاردهم هیچگونه محاسبهای در رابطه با تورم در قیمت تمامشده مسکن ندارد. به همین دلیل وام ۶۵۰ میلیون تومانی را کافی میداند!
وزیر راه و شهرسازی همچنین با بیان اینکه در 4 ماه گذشته تمام افتتاحهای مسکن را با تکمیل واحدها پیش بردهایم و از این به بعد نیز با همین سرعت پیش خواهیم رفت، اضافه کرد: «در قانون برنامه هفتم توسعه باید ۵ میلیون واحد مسکونی شامل ۲ میلیون خودمالکی، ۵۰۰ هزار واحد در بافت فرسوده، 1.5 میلیون واحد مسکن حمایتی و... ساخته شود. از ۸۰۰ هزار واحد نهضت ملی مسکن تاکنون ۴۰۰ هزار واحد به سیستم بانکی متصل شده و باقی واحدها نیز بزودی به بانک متصل خواهند شد. این اتصال به سیستم بانکی بهمنظور تسهیل فرآیند تامین مالی و اجرای پروژههای مسکونی انجام میشود».
بنابراین تعداد متقاضیان نهضت ملی مسکن تاکنون به حدود ۸۰۰ هزار نفر رسیده است. از این تعداد، ۴۰۰ هزار نفر به سیستم بانکی متصل شدهاند و تعداد افرادی که موافقتنامه وام دریافت کردهاند به ۳۰ هزار نفر رسیده است.
طبق آخرین آمارها، این پروژهها در سراسر کشور توزیع شده که در صورت اتمام، بخش عمدهای از نیاز مسکن جامعه را برطرف میکند. تاکنون برای بیش از 1.8 میلیون واحد مسکن هم زمین تأمین شده است. همچنین ۴۴۳ هزار و ۳۲۶ واحد دارای قرارداد با سازندگان و در حال ساخت هستند. تعداد ۳۲۴ هزار و ۳۷۲ واحد هم دارای پروانههای ساختمانی بوده که در مراحل اداری و اجرایی پروژهها هستند.
پروژههای نهضت ملی مسکن شامل مواردی از جمله ۱۸۱ هزار و ۲۷۱ واحد مسکونی است که در مراحل مختلف ساخت مانند اتمام فونداسیون قرار دارند. بیش از ۱۳۸ هزار واحد نیز در حال نوسازی و بهسازی در بافتهای فرسوده شهری هستند. تاکنون توافقنامههای مالی با بانکها برای حدود ۳۷۰ هزار واحد منعقد شده است. این توافقها به منظور تامین مالی مناسب برای اجرای پروژهها و کاهش فشار مالی بر سازندگان و خریداران انجام شده است.
با این حال، برخی پروژهها با چالشهای مالی و تخصیص نامناسب منابع از سوی بانکها مواجه شدهاند که منجر به تأخیر در پیشرفت آنها شده است. با برنامهریزی دقیق و هماهنگی با بانکها و نهادهای مرتبط، باید تلاش شود این مشکلات به حداقل برسد تا پروژهها با سرعت بیشتری به جلو حرکت کنند. در حال حاضر رویکرد دولت بیشتر مماشات با بانکهاست. در بخش مسکن به جای اینکه از متقاضیان حمایت شود، برای پرداخت تسهیلات بیشتر از بانکها حمایت میشود که این مساله در نوع خود جالب است، آن هم در شرایطی که هزینه مسکن در سبد خانوار بشدت افزایش یافته است.
باید توجه داشت که نهضت ملی مسکن به دنبال تأمین مسکن برای اقشار مختلف جامعه است و در این راستا، 4 میلیون واحد مسکونی هدفگذاری شده است که شامل ۲ میلیون واحد خودمالکی، ۵۰۰ هزار واحد در بافتهای فرسوده و 1.5 میلیون واحد مسکن حمایتی است. این تلاشها به منظور بهبود شرایط معیشتی و کاهش فشارهای اقتصادی بر خانوادهها باید انجام شود اما تاکنون دولت چهاردهم موضعگیری خاصی نسبت به تسریع اجرای این پروژهها نداشته است.
برای آگاهی از اهمیت پروژههای نهضت ملی مسکن برای دهکهای پایین جامعه، وضعیت قیمت مسکن در هر منطقه در زیر ارائه شده که به طور اجمالی نشان میدهد در پایینترین مناطق تهران فرد برای خرید آپارتمان باید حداقل متری 75 میلیون تومان پرداخت کند. همچنین در بحث اجاره نیز پرداختی در مناطق مختلف تهران بین 25 تا 9 میلیون تومان متغیر است. این عددها نشان میدهد حداقل 70 درصد از حقوق کارگری باید برای اجاره در ضعیفترین مناطق تهران پرداخت شود.
* مناطق شمال تهران
منطقه یک (شمیرانات، تجریش، زعفرانیه و فرمانیه) به عنوان یکی از گرانترین مناطق تهران شناخته میشود. میانگین قیمت هر مترمربع آپارتمان در این منطقه حدود 166.3 میلیون تومان است. شمیرانات منطقهای مرفهنشین و دارای امکانات رفاهی و خدماتی بالا است. تجریش نیز یکی از قدیمیترین مناطق تهران با بازارهای محلی معروف و دسترسی عالی به مترو است.
* مناطق مرکزی تهران
منطقه ۶ شامل مناطقی مانند یوسفآباد، امیرآباد و عباسآباد است. قیمت هر مترمربع آپارتمان در این منطقه حدود 113.7 میلیون تومان است. این منطقه به دلیل موقعیت مرکزی و دسترسی به ادارات دولتی، بیمارستانها و مراکز آموزشی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
* مناطق جنوبی و شرقی تهران
در مناطقی مانند منطقه ۱۲ (بازار تهران، مولوی و شوش) قیمت هر مترمربع حدود ۷۵ میلیون تومان است. این منطقه به دلیل وجود بازار تاریخی تهران و مراکز تجاری مختلف، به عنوان قلب اقتصادی تهران شناخته میشود. منطقه ۹ نیز با میانگین قیمت ۸۰ میلیون تومان یکی از مناطق متوسط تهران به شمار میرود.
* مناطق غربی تهران
منطقه ۲۲ تهران به دلیل وجود شهرکهای مسکونی جدید و پروژههای آیندهنگر، میانگین قیمت نسبتاً متوسطی دارد. قیمت هر مترمربع آپارتمان در این منطقه حدود ۸۸ میلیون تومان است. این منطقه دارای مراکز تفریحی و امکانات رفاهی زیادی مانند دریاچه چیتگر است.
* اجاره ماهانه آپارتمان در مناطق مختلف تهران
مناطق شمال تهران مانند منطقه یک بالاترین میانگین اجاره ماهانه [حدود ۲۵ میلیون تومان] را دارد. این مناطق به دلیل وجود امکانات رفاهی، آموزشی و دسترسی به مراکز تجاری مختلف، از محبوبیت بالایی برخوردار هستند. در مقابل، مناطق مرکزی مانند منطقه ۶ با اجاره ماهانه ۱۶ میلیون تومان نیز رویهای مشابه ولی قیمتهای کمتری دارند.
مناطق جنوبی و شرقی، با توجه به میانگین اجاره ماهانه پایینتر، همچنان تقاضای بالایی دارند. منطقه ۱۲، با اجاره ماهانه ۹ میلیون تومان، به عنوان یکی از ارزانترین مناطق تهران، همچنان جمعیتی پویا و فعال دارد. منطقه ۲۲ به دلیل پروژههای جدید شهرسازی و امکانات فراوان تفریحی و رفاهی، با میانگین اجاره ۱۳ میلیون تومان، یکی از گزینههای مورد علاقه برای مستاجران جوان و خانوادههاست.
توجه داشته باشید که قیمتها ممکن است بسته به موقعیت دقیق ملک، امکانات و ویژگیهای هر ساختمان متفاوت باشد.
ارسال به دوستان
تلاش همتی برای فرار از مسوؤلیت بازار ملتهب ارز
عرایض ضدارزی
مصطفی نصری: عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد دولت چهاردهم در روزهای اخیر با نظرات خود بار دیگر در مرکز توجه رسانهها و تحلیلگران اقتصادی قرار گرفته است. در حالی وی مدام درباره لزوم پیوستن به لوایح FATF سخن می گوید که ارائه راهکار درباره بازار ناپایدار و شدیدا تورمی ارز جایی در دستور کار سیاسی و اجرایی برخی مقامات اقتصادی ندارد.
فعالان اقتصادی و مردم عادی که بار سنگین این شرایط را بر دوش خود احساس میکنند، به دنبال پاسخهای روشن و سیاستهای عملی برای بهبود وضعیت هستند اما به نظر میرسد همتی و برخی دیگر از مسؤولان به جای ارائه راهحلهای کارآمد و عملیاتی، بیشتر به دنبال ارائه پاسخهای سیاسی به مشکلات مردم هستند. مشکلات اقتصادی کشور نیازمند تحلیلهای دقیق، تصمیمگیریهای شفاف و اقداماتی مبتنی بر واقعیتهای موجود است.
انتقال مسؤولیتها و انحراف افکار عمومی و گره زدن همه چیز به FATF هرچند ممکن است در کوتاهمدت به نفع برخی افراد باشد اما در بلندمدت به ضرر اقتصاد کشور و رفاه مردم خواهد بود.
* همتی یک تنه دلار را وارد کانال 80 هزار تومان کرد
همتی که در نشست ارزی کمیسیون اقتصادی مجلس به تشریح دیدگاههای خود پرداخت، اظهار داشت ثابت نگه داشتن نرخ ارز میتواند منجر به فساد و کاهش صادرات شود. وی همچنین به تحولات شاخص قیمتها و تاثیرات آن بر نرخ ارز اشاره کرد و نتیجهگیری کرد حداقل قیمت ارز باید در شرایط فعلی به سطح بسیار بالاتری رفته و 73 هزار تومان باشد. این اظهارات بلافاصله تاثیر روانی شدیدی بر بازار ارز گذاشت و نرخ ارز به سرعت در بازار افزایش یافت و وارد کانال 80 هزار تومان شد. اینگونه سخنان، بدون در نظر گرفتن پیامدهای روانی و اجتماعی میتواند به بیثباتی اقتصادی دامن بزند. اظهارات همتی بیشتر از آنکه به حل مشکلات اقتصادی کمک کند، به پیچیدهتر شدن اوضاع منجر میشود.
توپ را از حیاط وزارت اقتصاد به حیاط مجمع تشخیص نیندازید
در حالی که نرخ ارز همچنان در حال افزایش است و فضای اقتصادی کشور بشدت متشنج به نظر میرسد، همتی با مطرح کردن موضوع بررسی مجدد لوایح مرتبط با FATF، تلاش کرده توجهها را از مسائل ارزی به سمت دیگری منحرف کند. وی اعلام کرد رهبر انقلاب با طرح مجدد این لوایح در مجمع تشخیص مصلحت موافقت کردهاند. همتی پیشتر نیز بارها تاکید کرده بود تصویب این لوایح برای بهبود وضعیت ارزی کشور ضروری است. اکنون وی با تاکید مجدد بر این موضوع، در تلاش است توجهها را از موضوع افزایش نرخ ارز به بحث FATF منتقل کند.
وی با مطرح کردن موضوع FATF به عنوان راهحل مشکلات ارزی، در واقع تلاش میکند از مسؤولیت خود در افزایش نرخ ارز شانه خالی کند. همتی با این اقدام، توپ مشکلات ارزی را به زمین رهبر انقلاب و مجمع تشخیص مصلحت انداخته است. این در حالی است که بررسی لوایح مرتبط با FATF مدتها پیش از این نیز در مجمع مطرح بوده و سخنان همتی نمیتواند چیزی جز تلاش برای بهرهبرداری سیاسی از این موضوع باشد.
* رهبری با بررسی FATF موافقت کردند نه با تصویب آن
از سوی دیگر، رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاستهای کلی نظام تاکید کرده است رهبر انقلاب صرفا با بررسی مجدد لوایح FATF موافقت کردهاند و این به معنای تایید یا تصویب این لوایح نیست. همتی اما با ارائه اطلاعات ناقص در تلاش است بخشی از انتقادات را از خود دور کرده و به مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقل کند. همتی به جای پرداختن به ریشههای واقعی مشکلات ارزی و بررسی عملکرد خود در دوران مسؤولیت، سراغ موضوعاتی میرود که بیشتر بهانهجویی و توجیه به نظر میرسد. وی با مطرح کردن موضوع FATF سعی دارد خود را در جایگاه کسی نشان دهد که راهحل مشکلات را میداند اما دیگران مانع از اجرای آن میشوند.
* دست تیم مذاکرهکننده را خالی نکنید
رویکرد فعلی همتی در قبال FATF از منظر استراتژیک میتواند دست ایران را در هرگونه مذاکره با طرفهای غربی خالی کند. یکی از اصول اصلی دیپلماسی و مذاکره، استفاده از ابزارهای موجود برای کسب امتیازات در برابر طرف مقابل است. در این میان، لوایح FATF میتوانند به عنوان یکی از این ابزارها مورد استفاده قرار گیرند.
ایران میتواند پذیرش یا عدم پذیرش این لوایح را به عنوان یک اهرم فشار در مذاکرات با غرب به کار گیرد تا در ازای همکاری در این زمینه، امتیازاتی نظیر کاهش تحریمها یا تسهیل در تجارت خارجی را به دست آورد اما اصرار بر تصویب زودهنگام این لوایح بدون هیچگونه شرطی، این اهرم را از ایران سلب میکند. کارایی FATF در شرایط کنونی تحریمهاست. حتی اگر لوایح مرتبط با این گروه به تصویب برسد، تا زمانی که تحریمهای اقتصادی گسترده علیه ایران پابرجاست، اجرای FATF تأثیر قابل توجهی بر وضعیت اقتصادی کشور نخواهد داشت. در واقع، نبود دسترسی به نظام مالی بینالمللی به دلیل تحریمها، اثرات مثبت FATF را خنثی میکند.
بنابراین رفتن به استقبال زودهنگام از این لوایح، بدون کسب هیچگونه تعهد یا تضمینی از طرفهای غربی، نهتنها وضعیت اقتصادی را بهبود نمیبخشد، بلکه باعث میشود ایران در مذاکرات آتی دست خالی باشد.
این رویکرد همچنین میتواند پیامدهای بلندمدتی بر جا بگذارد. اگر ایران در شرایط فعلی به صورت یکجانبه الزامات FATF را بپذیرد، این پیام به طرفهای غربی منتقل میشود که تهران آماده پذیرش خواستههای آنان بدون کسب امتیازات متقابل است. چنین رویکردی میتواند قدرت چانهزنی ایران را در آینده بشدت کاهش دهد و موقعیت کشور را در مواجهه با فشارهای بینالمللی تضعیف کند. از این رو، هرگونه تصمیمگیری درباره این موضوع باید با دقت و در چارچوب منافع ملی انجام شود.
ارسال به دوستان
عملیات چندگانه نیروهای مسلح یمن علیه سرزمینهای اشغالی و ناوگان دریایی ارتش آمریکا
ذوالفقار برای فلسطین
* فرودگاه بن گوریون تلآویو و نیروگاه برق جنوب قدس اشغالی هدف قرار گرفتند
گروه بینالملل: نیروهای مسلح یمن در ادامه عملیاتهای بیپایان خود علیه رژیم صهیونیستی دوشنبهشب با 2 عملیات موشکی جداگانه 2 فروند موشک بالستیک به سرزمینهای اشغالی شلیک کردند؛ عملیاتی که نشان داد حمایت یمنیها از فلسطین و عملیاتهای ضد صهیونیستی آنها همچنان ادامه دارد و به گفته مقامات یمنی تا پایان جنگ و اشغالگری در نوار غزه نیز این ادامه خواهد داشت و رژیم صهیونیستی بهرغم حملات هوایی به زیرساختهای اقتصادی و انرژی یمن نتوانسته است راه فراری برای مقابله با این عملیاتها پیدا کند. طبق بیانیه سخنگوی نیروهای مسلح یمن، در آخرین عملیات این نیرو به سرزمینهای اشغالی 2 نقطه در 2 مرحله هدف قرار گرفته است.
سرلشکر یحیی سریع در بیانیه خود افزود: نیروهای موشکی یمن با 2 فروند موشک بالستیک در 2 مرحله یافای اشغالی و نیروگاه برق قدس اشغالی را هدف قرار دادهاند.
سخنگوی ارتش یمن در تشریح این 2 عملیات گفت نیروی موشکی در نخستین عملیات فرودگاه «بنگوریون» رژیم اسرائیل را با موشک بالستیک مافوقصوت «فلسطین2» هدف قرار داد؛ عملیاتی که رژیم صهیونیستی مدعی رهگیری موشک شلیک شده در آن پیش از ورود به حریم هوایی شد اما این عملیات منجر به تعطیلی فرودگاه بنگورین و لغو پروازهای آن شد. پس از این عملیات نیز یک فروند موشک بالستیک ذوالفقار به سوی نیروگاه برق جنوب قدس اشغالی شلیک شد که منجر به ترس و وحشت صهیونیستها و فرار گسترده آنها به پناهگاه شد. همچنین طبق گزارش رسانههای عبری، در پی عملیات موشکی انصارالله یمن 2 میلیون شهرکنشین در شهرکهای مرکزی و جنوبی سرزمینهای اشغالی شب را در پناهگاه سپری کردند و بسیاری از فعالیتهای رژیم مختل شد. تصاویری نیز از فرودگاه بنگورین در یافای اشغالی منتشر شد که فرار صهیونیستها از فرودگاه را نشان میداد.
* عملیات دریایی یمنیها
طبق بیانیه نیروهای مسلح یمن، همچنین در عملیات پیشدستانه دیگر، ناوگان نیروی دریایی متجاوز ارتش آمریکا در دریای سرخ هدف قرار گرفت. طبق این بیانیه، ناو هواپیمابر «یواساس هری ترومن» هدف عملیات موشکی و پهپادی قرار گرفت. این عملیات به دلیل حملات نیروی هوایی ارتش ایالات متحده آمریکا به وسیله این ناو هواپیمابر و در حمایت از اشغالگران صهیونیست انجام شد. طبق گزارشها، نیروی هوایی ارتش آمریکا به دلیل این عملیات از تجاوز به یمن منصرف شده و عملیات پیشدستانه یمنیها موفقیتآمیز بود. طبق بیانیه نیروهای مسلح یمن، عملیات در دریا به لطف خدا با موفقیت انجام و حمله هوایی آمریکا به یمن خنثی شد.
ارتش یمن همچنین از افزایش آمادگی نظامی برای مقابله با هر گونه تهدیدی از طرف رژیم صهیونیستی و آمریکا خبر داد. نیروهای مسلح یمن تأکید کرد این عملیات در راستای مرحله پنجم پشتیبانی از ملت فلسطین در نوار غزه است و تا توقف کامل تجاوز و محاصره نوار غزه ادامه خواهد داشت.
* اذعان به شکست در مقابل یمن
رسانههای عبری پس از عملیات موشکی جدید یمن به شکست راهبرد رژیم اشغالگر و متحدان غربی آن اشاره کردند. حملات متجاوزانه هوایی رژیم صهیونیستی و متحدان غربی آن به زیرساختهای اقتصادی و انرژی یمن و همچنین بنادر این کشور راهبردی بود که برای ایجاد فشار اجتماعی در شهرهای یمن علیه جنبش انصارالله و نیروهای مسلح این کشور از سوی غربیها اتخاذ شد اما گذشت زمان نشان داد یمنیها از حملات رژیم صهیونیستی و ارتش آمریکا ترسی ندارند و با راهپیمایی چند میلیونی پس از نماز جمعه هفته گذشته در صنعا، حدیده، تعز، مأرب و بسیاری از شهرهای دیگر این کشور از سیاستهای حمایتی از فلسطین و مقابله با رژیم اشغالگر حمایت حداکثری نشان دادند؛ حمایتی که نقشه ارتش اشغالگر و متحدان غربی آن را نقش بر آب کرد و سیاست تهاجمی و مداخلهگرانه آنها را به چالش کشید؛ سیاستی که قرار بود با ایجاد فشار حداکثری مانع عملیاتهای حمایتی یمن شود تا رژیم صهیونیستی با خیالی آسوده به جنایات خود در نوار غزه ادامه دهد اما اینگونه نشد و بر عکس عملیاتهای یمنیها افزایش یافت.
این عملیاتها امنیت شهرکهای رژیم صهیونیستی را همچنان به چالش کشیده و فشار را بر دولت نتانیاهو حفظ کرده است. از سوی دیگر شکستهای اطلاعاتی صهیونیستها و هدف قرار دادن چند باره مراکز اقتصادی و نیروگاههای انرژی یمن نشان داد ارتش رژیم صهیونیستی و دستگاه امنیتی این کشور بانک اهداف تکمیلی در این کشور ندارد و با توجه به روحیه صهیونیستستیزی یمنیها در شمال این وضعیت برای آنها ادامهدار خواهد بود.
***
چشم غره حوثی به سعودی: ورود نکنید!
عضو شورای عالی سیاسی یمن در پستی در شبکه اجتماعی ایکس به سعودیها توصیه کرد از ورود به منازعه این کشور با رژیم صهیونیستی و حامیان غربیاش خودداری ورزند. محمد علی الحوثی نوشت: «گفتند مزدوران نقشهای جهنمی دارند و آن سربازگیری در صورت احساس نیت عربستان برای تشدید تنشها و خلع سلاح به بهانه فرار است. علاوه بر این مزدوران با القاب و چهرههای تاثیرگذار معرفی میشوند تا بتوانند جلب اعتماد کنند. توصیه میکنیم عربستان به تنشها ورود نکند، زیرا نبردی که باید برای آن آماده شود، در غزه و با هدف متوقف کردن گسترش حملات این رژیم (رژیم صهیونیستی) است».
***
واکنش انصارالله به حملات آمریکا و انگلیس
محمد عبدالسلام، سخنگوی رسمی انصارالله در واکنش به تجاوز مجدد آمریکا و انگلیس به خاک یمن تصریح کرد: این تجاوز، نقض آشکار حاکمیت یک کشور مستقل و حمایت آشکار از اسرائیل برای تشویق این رژیم به ادامه جنایات نسلکشی علیه مردم غزه است. وی در واکنش به ادعاهای آمریکا درباره حمایت از امنیت و ثبات منطقه گفت: آن کس که مدعی حمایت از امنیت و ثبات منطقه است، باید اسرائیل را مهار کند تا تجاوزاتش به غزه را متوقف کند و اینکه زمان و سلاح و پوشش سیاسی بیشتر را برای این رژیم به زیان امنیت و صلح ملتهای منطقه فراهم نکند. عبدالسلام گفت: ما تاکید میکنیم یمن برای دفاع از خود در رویارویی با هرگونه تجاوز، جانفشانی زیادی از خود نشان میدهد و همچنان به موضع ثابت خود در حمایت از غزه ادامه میدهد، این مسؤولیت همه امت اسلام است، نه فقط یک کشور خاص.
روز سهشنبه و فردای عملیات یمنیها علیه رژیم صهیونیستی و ناوگان ارتش آمریکا، نیروی هوایی متجاوز ارتش آمریکا 6 منطقه در صنعا را هدف قرار داد؛ حملاتی که رادیوی ارتش رژیم صهیونیست ارتباطش را با ارتش اشغالگر تکذیب کرد چند ساعت بعد مشخص شد ارتش تروریست آمریکا مسؤول این حمله متجاوزانه است. از سوی دیگر شبکه تلویزیونی المیادین به نقل از منابع محلی مدعی شد حمله به صنعا توسط جنگندههای آمریکایی و انگلیسی انجام شده است؛ حملاتی نیابتی که برای پوشش ضعف نیروی هوایی ارتش رژیم صهیونیستی به صنعا صورت میگیرد و ارتش آمریکا و انگلیس نیز در آن شرکت دارند. از سوی دیگر حزام الاسد، یکی از اعضای ارشد انصارالله یمن اعلام کرد غافلگیریهای جدیدی برای صهیونیستها در راه است. پیش از این نیز وی در توییتی به زبان عبری اعلام کرده بود: عملیات نظامی نیروهای مسلح یمن به عمق اراضی اشغالی ادامه خواهد داشت و غافلگیریهایی به اذن خداوند در راه است تا زمانی که جنگ غزه متوقف و محاصره ساکنان غزه برداشته شود.
ارسال به دوستان
نگاهی به تبعات پرخطر فروش داروهای تقلبی و تاریخگذشته با برچسب جدید در فضای مجازی و بازار آزاد
درد واقعی درمان مجازی
گروه اجتماعی: خرید دارو از فضای مجازی و استفاده آن به جای درمان اصولی، سلامت بیماران را تهدید میکند، چرا که این نوع داروها اصالت ندارند و بعضا تاریخ گذشته یا بیکیفیت هستند و سوداگران با فروش آنها با جان مردم کاسبی میکنند.
فروش داروهای تقلبی و قاچاق بیاثری که اکنون علاوه بر کف بازار (ناصرخسرو) به سکوهای اینترنتی و فضای مجازی رفته، معضلی است که در پی کمبود دارو، بیماران یا بستگان آنها مجبور میشوند برای تهیه آن به فضای مجازی و بازار آزاد رو بیاورند. این در حالی است که تهیهکنندگان چنین داروهایی نمیدانند این داروها تقلبی و تاریخگذشته هستند و سلامت بیماران را به خطر میاندازند. در این باره همایون سامهیحنجفآبادی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطنامروز» درباره تبعات سخت و نگرانکننده دادوستد دارو در فضای مجازی و بازار آزاد گفت: تهیه دارو از فضای مجازی و بازار آزاد نهتنها دردی را درمان نمیکند بلکه باعث هدررفت پول مردم و تهدید سلامت بیمار خواهد شد، چرا که این نوع داروها تقلبی، تاریخگذشته و بیکیفیت هستند. با این وجود توصیه ما به مردم این است که صرفا از داروخانهها یا مراکز بیمارستانی معتبر اقدام به تهیه این کالا کنند. وی با بیان اینکه متاسفانه روال فروش داروهای تقلبی سالیان سال است در بازار غیررسمی توسط سودجویان رواج دارد و اکنون نیز معامله آن به فضای مجازی رفته است، اظهار داشت: کمبود برخی داروها در داروخانهها باعث میشود بیمار یا بستگان وی برای تهیه آن مجبور به خرید از فضای مجازی یا بازار آزاد شوند، این در حالی که اگر دولت دارو را به وفور تامین کند بیماران مجبور نمیشوند اقدام به خرید داروهای بیاثر و تاریخ گذشته کنند؛ اقدامی که بیتردید تاثیر معکوس در درمان بیمار دارد. عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: به جرأت میتوان گفت داروهایی که از فضای مجازی یا بازار آزاد به فروش میرود هیچ اثربخشی درمانی ندارند و چه بسا به دلیل عوارض جانبی ممکن است سلامت بیمار را به خطر بیندازند، بنابراین نباید فریب خرید دارو از فضای مجازی را خورد. وی در ادامه افزود: زمانی که کمبود دارو در داروخانهها احساس میشود، سوداگران دارو با فروش داروهای کمیاب تاریخگذشته و بیکیفیت از این طریق پولهای هنگفتی را به جیب میزنند؛ اقدامی که با جان مردم بازی میکند. سامحیح افزود: دولت موظف است به هر شکل ممکن دارو را برای مصرف بیماران تهیه کند، چرا که اگر دارو در داروخانهها باشد کسی سراغ داروهای قاچاق بیکیفیت و بیاثر نمیرود.
* بیش از ۱۱۰ هزار قلم داروی کمیاب کشف شد
رئیس پلیس فتای پایتخت از کشف انبارهای غیرمجاز داروهای کمیاب و نایاب بدون رعایت شرایط نگهداری خبر داد و گفت: برخی داروهای تاریخگذشته با برچسب تاریخ جدید در فضای مجازی به فروش میرسد. فضای مجازی به دلیل گستردگی و دسترسی آسان، به محیطی مناسب برای فعالیتهای غیرقانونی تبدیل شده است. این تهدیدات میتواند شامل کلاهبرداریهای اینترنتی، هک اطلاعات شخصی، انتشار محتوای غیرقانونی و بسیاری از جرائم دیگر باشد که نیازمند نظارت و اقدامات پیشگیرانه مستمر است. سردار داوود معظمیگودرزی درباره ورود داروهای قاچاق و تاریخگذشته به بازار گفت: یکی از دغدغههای اصلی پلیس، وجود داروهای تاریخ گذشته و داروهای برچسبگذاری شده است و در حالی که تاریخ انقضای آنها به پایان نرسیده است اما واقعا نمیتوان به کیفیت و اثرگذاری آنها اطمینان داشت. برخی از این داروها به صورت غیرقانونی و با تغییر برچسب وارد چرخه مصرف شدهاند. این موضوع به طور مستقیم بر سلامت جامعه تأثیر میگذارد و مشکلات فراوانی را برای بیماران ایجاد میکند. وی افزود: یکی از مشکلات عمده در این زمینه، ورود داروهای قاچاق به کشور و شرایط نگهداری داروهاست. بسیاری از این داروها در شرایطی نگهداری میشوند که به هیچ وجه با استانداردهای بهداشتی و دمایی مشخصشده برای حفظ کیفیت و اثرگذاری داروها همخوانی ندارد. به عنوان مثال، برخی داروها مانند انسولین باید در دمای بین ۵ تا ۱۰ درجه سانتیگراد نگهداری شوند اما در صورت ورود غیررسمی و قاچاق، این شرایط بشدت نقض میشود. به همین خاطر، تضمینی برای سلامت و کارآیی این محصولات وجود نخواهد داشت و ممکن است سلامت مصرفکنندگان را به خطر بیندازد. سردار معظمیگودرزی گفت: از ابتدای سال جاری تاکنون با شناسایی و رسیدگی به پروندههای متعدد، بیش از ۳۰۰ فقره پرونده قضایی در این زمینه تشکیل شده است. این فعالیتها به دستگیری بیش از ۱۱۵ نفر از افراد متخلف انجامیده است. باید از همکاران خود در پلیس فتا و همچنین دادستانی تهران و دادسرای ویژه رسیدگی به جرائم پزشکی که با پیگیریهای جدی خود مسیر را برای حمایت از حقوق مردم هموار کردهاند، قدردانی کنیم. رئیس پلیس فتا افزود: در راستای این اقدامات، پلیس فتا همچنین اقدام به کشف بیش از ۱۱۰ هزار قلم انواع دارو کرده است. این داروها شامل داروهای کمیاب و نایاب، تاریخگذشته و داروهایی هستند که ممکن است در چرخههای رسمی به سختی یافت شوند، بویژه داروهای بیماران سرطانی. بررسیها نشان میدهد برخی از این داروها به صورت قاچاق وارد کشور شده یا از چرخههای رسمی خارج شدهاند. این امر نیازمند تحقیقات دقیقتر و اقدامات قاطع در این زمینه است. علاوه بر این، بیش از ۱۵۰ صفحه اینستاگرامی و سایتی که دارای محتوای مجرمانه بودند، مسدود شد. این صفحات عمدتا در زمینه ارائه محصولات سلامتمحور و تخلفات مرتبط با آن فعالیت میکردند.
* پزشکی قانونی: داروها را از مبادی رسمی تهیه کنید
تاکید بر تهیه داروها از مبادی رسمی و داروخانهها تا جایی است که رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور با تذکر درباره داروهای تقلبی و مراجعه به پزشکنماها برای دریافت خدمات، به مردم و هموطنان توصیه کرد حتما داروهای مورد نیاز خود را از مبادی رسمی تهیه و برای دریافت خدمات پزشکی به افراد شناخته شده مراجعه کنند. عباس مسجدی دیروز در مراسم افتتاحیه چهلمین نشست هماندیشی مدیران سازمان پزشکی قانونی کشور در شهر اهواز گفت: متاسفانه به دلیل شرایط فضای مجازی، مردم در مواردی تحت تأثیر تبلیغات ارائهشده در این فضا قرار میگیرند و برای دریافت خدمات پزشکی، بویژه در حوزه زیبایی، به پزشکنماها مراجعه میکنند. وی افزود: با توجه به پروندههای ارجاعی و شکایات ارائه شده، به هموطنان عزیز توصیه میشود برای دریافت خدمات زیبایی حتما به مراکز و افرادی مراجعه کنند که آنان را مورد شناسایی قرار داده و اطمینان داشته باشند. مسجدی به موضوع داروهای تقلبی نیز اشاره کرد و گفت: متاسفانه برخی افراد سودجو با ورود به این حوزه، سلامت مردم را مورد هدف قرار دادهاند و پروندههای زیادی در این موضوع به دستگاه قضایی ارجاع شده، لذا از مردم عزیز درخواست میشود داروهای مورد نیاز خود را تنها از مبادی رسمی تهیه کنند. رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور با اشاره به اینکه جریان بومیسازی و ساخت و تولید تجهیزات و مواد مصرفی این سازمان به عنوان برنامهای جدی در دستور کار مرکز تحقیقات قرار دارد، اظهار داشت: در یک ماه اخیر الکلسنج تنفسی که از تولیدات مرکز تحقیقات است به عنوان یکی دیگر از ساختههای این مرکز توسط رئیس محترم قوه قضائیه رونمایی شد و افتخار دیگری برای مجموعه پزشکی قانونی رقم زد. رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور با تأکید بر اینکه بخش قابل توجهی از مراجعان سازمان افراد دردمند، متألم و آسیبدیده هستند، تصریح کرد: در ارائه خدمت به مردم وظیفه داریم در عین تکریم، با حرکت در مرز دانش، بهترین گواهیهای علمی و استاندارد را برای احقاق حق و اجرای عدالت صادر کنیم.
ارسال به دوستان
نگاه
کاهش اعتماد عمومی با تخطی از حاکمیت قانون
علی بهادریجهرمی*: ۱- بدعت در اجرای اصول قانون اساسی یا تفسیرهای شخصی از تکالیف قانونی، کارآمدی حکمرانی را زیر سؤال میبرد و پایههای حاکمیت قانون را تضعیف میکند. قانون اساسی به عنوان میثاق ملی، چارچوبی روشن برای حکمرانی مبتنی بر اراده مردم فراهم کرده است. قانونگذار اساسی، حکمرانی مردمی را در قالب اجرای دقیق قوانین مصوب مجلس پیشبینی کرده است، نه بر اساس نظرات شخصی یک یا چند مسؤول.
۲- مسؤولیت امانتی است که برای اجرای قانون برآمده از مردمسالاری دینی به مسؤولان واگذار شده و فرآیند اصلاح قانون یا اعمال صلاحیتهای نظارتی مجلس شورای اسلامی نیز روشن و مشخص است. حرکت بر مدارهای دیگر، در بلندمدت و حتی در میانمدت اثری جز تزلزل پایههای حکمرانی مردمسالار و قانونمدار نخواهد داشت.
۳- صلاحیتهای قانونی، علاوه بر آنکه حق زمامداران محسوب میشود، تکالیفی است که مسؤولان در برابر مردم بر عهده دارند و پایبندی به آنها شرط مشروعیت و کارآمدی است. تخطی از این اصول، عدول از امانتی است که مردم بر اساس آن رای دادهاند. برای قضاوت درباره درستی یک تصمیم، باید این معیار را به کار گرفت: آیا اگر جناح مخالف ما در جایگاه مسؤولیت قرار داشت، این اقدام را قانونی و عادلانه میدانستیم؟ چنین سنجشی مانع از تسلط تفاسیر شخصی بر نظم حقوقی و عامل حفظ حاکمیت قانون خواهد بود.
۴- بدعت در قانونگذاری یا اجرا، اعتماد عمومی به نظام حکمرانی را کاهش میدهد. قانون زمانی ضمانت اجرای واقعی دارد که بیطرفانه و بدون استثنا اعمال شود. هرگونه تفسیر یا تغییر بر اساس سلایق فردی یا مصلحتاندیشی شخصی، به تزلزل در حاکمیت و ایجاد نارضایتی منجر خواهد شد. این رویه نهتنها حقوق مردم را تضییع میکند، بلکه انسجام نظام سیاسی و اجتماعی را نیز تهدید میکند.
۵- تأمین حقوق مردم مستلزم ترجیح قانون بر سلایق شخصی است. تنها در سایه حکمرانی قانونمدار میتوان به عدالت اجتماعی دست یافت. هر گونه مداخله در مسیر اجرای قانون، نهتنها به بیعدالتی میانجامد، بلکه پایههای حکمرانی مردمی را نیز سست میکند. قانون اساسی و قوانین عادی به عنوان ابزار تحقق اراده مردم، محور حکمرانیاند و هرگونه انحراف از این محور، مسیر توسعه و عدالت را مسدود خواهد کرد. در نهایت، این تنها حاکمیت قانون است که میتواند ضامن عدالت، امنیت و پیشرفت کشور باشد.
صلاحیتهای قانونی باید به عنوان امانتی که هم حق و هم تکلیف حکمرانان است، با جدیت تمام رعایت شوند. عبور از نظرات شخصی و پایبندی به قانون، شرط تحقق حکمرانی عادلانه و تقویت اعتماد عمومی است. مصلحتی عمل کردن با سوال و استیضاح یا حتی برخورد سلیقهای با قانونی که همه مراحل تصویب را طی کرده، برخلاف حاکمیت قانون و ترجیح سلایق شخصی بر قانون است. زمامداران با وفاداری به قانون، نهتنها پایههای نظام حکمرانی را مستحکم میسازند، بلکه مردم را به آیندهای روشن و عدالتمحور امیدوار میکنند.
عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه تربیت مدرس *
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|