|
ارسال به دوستان
اخبار
آکادمی فیلم فرانسه از رسانه ماسک بیرون آمد
آکادمی سزار که معادل فرانسوی جایزه اسکار را اهدا میکند، اعلام کرد از رسانه X بویژه به دلیل اقدامات و مواضع رهبر آن بیرون آمده است.
به گزارش مهر به نقل از هالیوود ریپورتر، آکادمی سزار در اطلاعیهای که روز دوشنبه منتشر کرد، اعلام کرد حساب کاربری خود را در این پلتفرم حذف کرده و تاکید کرد مواضع عمومی مالک این رسانه یعنی ایلان ماسک به این معنی است که «ایکس» دیگر با ارزشهای اعلام شده آکادمی مطابقت ندارد.
در این بیانیه آمده است: مأموریت آکادمی ارتقای سینما با همه تنوع آن است. این برنامه از همه اشکال بیان هنری، بدون تمایز مبدأ یا هویت کسانی که در خلق یا توزیع فیلمها مشارکت دارند، پشتیبانی میکند. آکادمی سزار معتقد است پلتفرم X، بویژه با توجه به اقدامات و موضعگیریهای رهبر آن، دیگر با ارزشهای آکادمی همسو نیست و به همین دلیل بلافاصله از این پلتفرم خارج میشود.
آکادمی سزار در حالی از این شبکه اجتماعی خارج شد که جشنواره فیلم برلین نیز ماه نوامبر همین تصمیم را گرفت اما به صراحت از سیاست ماسک به عنوان دلیل این کار نام نبرد. آلبرتو باربرا، مدیر جشنواره فیلم ونیز نیز سال گذشته از ایکس خارج شد و تاکید کرد تغییر سیاسی این پلتفرم در دوره ریاست ماسک، دیگر اهداف و مقاصدی را که وی به آن باور دارد دنبال نمیکند و او میل ندارد در آن سهیم باشد.
***
بلیتهای جشنواره فیلم فجر را از کجا بخریم؟
پیشفروش بلیت فیلمهای چهلوسومین جشنواره فجر برای سینماهای پایتخت به صورت اینترنتی، صبح امروز ۱۰ بهمن همزمان با برپایی نشست خبری دبیر جشنواره آغاز خواهد شد.
به گزارش ایسنا، در فاصله ۲ روز تا شروع جشنواره چهلوسوم فیلم فجر، پیشفروش اینترنتی بلیت فیلمهای حاضر در بخش مسابقه و اصلی از ساعت ۱۰ صبح چهارشنبه ۱۰ بهمن در تهران شروع میشود.
امسال ۳۳ فیلم داستانی و 4 فیلم انیمیشن در بخش رقابتی جشنواره حضور دارند که در سینماهای مردمی هم نمایش داده میشوند. البته فیلمهای بخش ویژه که گویا بیشتر از 5 فیلم هستند اصلا در جدول سینمای مردمی نمایشی قرار نگرفتهاند.
سینماهای مردمی جشنواره در پایتخت شامل ۳۴ مجموعه سینمایی و ۵۴ پرده سینما میشوند که از روز جمعه ۱۲ بهمن هر روز در 3 سانس ۱۵:۳۰، ۱۸ و ۲۰:۳۰ میزبان مخاطبان جشنواره فیلم فجر خواهند بود.
طبق آنچه پیشتر اعلام شده، علاقهمندان به خرید بلیت فیلمهای جشنواره میتوانند از صبح امروز به سکوهای فروش آیتیک (iticket.ir)، ایرانتیک (irantic.com)، سینماتیکت (cinematicket.org) و گیشه هفت (gisheh7.ir) مراجعه کنند و با شروع جشنواره از ۱۲ بهمن، متقاضیان علاوه بر خرید بلیت به صورت اینترنتی، میتوانند مشروط به وجود ظرفیت باقیمانده از فیلم مورد نظر، بلیت خود را از گیشه سینما نیز تهیه کنند.
بر اساس برنامهریزی صورت گرفته، فرآیند خرید بلیت اینترنتی به این شکل است که هر شماره تلفن همراه، مجاز به خرید ۴ قطعه بلیت از هر فیلم است و ضروری است تماشاگران در زمان خرید برای انتخاب فیلم، سینما، سالن، روز و سانس نمایش دقت کنند چون بلیتهای خریداری شده امکان ابطال یا تعویض نخواهد داشت.
علاوه بر تهران، بلیت فروشی در شهرهای دیگر کشور نیز انجام میشود و طبق تاریخ اعلام شده از سوی انجمن تهیهکنندگان مستقل سینما، نمایش فیلمها در ۳۱ استان از ۱۵ بهمن انجام میشود و بلیتفروشی هم از یک روز قبل یعنی ۱۴ بهمن آغاز خواهد شد. البته گویا امسال تمام فیلمها در شهرهای دیگر نمایش داده نخواهند شد و فهرست نهایی هم هنوز مشخص نشده است.
***
لیلی عاج: بیش از نیمی از آثار خیابانی جشنواره رویکرد دفاعمقدس دارند
عضو هیأت داوران بخش نمایشهای خیابانی چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با بیان اینکه عموم آثار توجه ویژهای به بحث دفاع مقدس و حوزه مقاومت دارند، گفت: این موضوعات دغدغه بسیاری از هنرمندان تئاتر خیابانی بوده است و حدود ۶۰ درصد اجراها با نگاه به این رویکرد آثار خود را تولید و اجرا کردهاند.
لیلی عاج در گفتوگو با آنا درباره ارزیابی خود نسبت به آثار خیابانی این دوره از جشنواره بیان کرد: نخستین بار است که چنین مواجههای با هنرمندان تئاتر خیابانی دارم و بسیار برایم تعجببرانگیز است و سر تعظیم فرود میآورم، چراکه بخش زیادی از شور و حال جشنواره را مدیون فعالیت و حضور هنرمندان تئاتر خیابانی هستیم.
وی ادامه داد: استنباط من به عنوان کسی که سالهای گذشته همیشه مخاطب آثار جشنواره تئاتر فجر بودم این است که کارهای این دوره نیز مثل کارهای هرساله جشنواره تئاتر فجر است و کارهای اندکی ضعیف، متوسط و بسیار خوب داریم که در این مدت شاهد آن بودیم. در این دوره از جشنواره همچون دورههای گذشته، روند اجرای کارها ترکیبی است.
عاج در ادامه گفت: «نکته جالبی که نظرم را جلب کرده این است که عموم آثار توجه ویژهای به بحث دفاعمقدس و حوزه مقاومت دارند؛ به گونهای که این موضوعات دغدغه بسیاری از هنرمندان تئاتر خیابانی بوده است و حدود ۶۰ درصد اجراها با نگاه به این رویکرد آثار خود را تولید و اجرا کردهاند.
چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به دبیری خیرالله تقیانیپور که از 3 بهمن کار خود را آغاز کرده، تا ۱۳ بهمن ادامه دارد.
ارسال به دوستان
نقد سینمایی و سیاسی سریال «روز شغال» و پیامدهای جهانی آن
تعلیق برای سیاست
مهرداد احمدی، خبرنگار: سریال «روز شغال» اثری است که در دو سطح سینمایی و سیاسی قابل بررسی است؛ از یک سو، روایت آن در بستری جاسوسی و امنیتی شکل میگیرد که تلاش میکند مخاطب را با پیچیدگیهای روایی و فضاسازی دقیق جذب کند و از سوی دیگر، پیامهای سیاسی آن درباره نقش انگلستان و متحدانش در تحولات بینالمللی، حاوی نقدها و پیامهای مشخصی است که نیاز به واکاوی دارد. از منظر سینمایی، سریال روز شغال با ساختاری خوشریتم و روایت چندلایه، توانسته است در ژانر جاسوسی - امنیتی جایگاه خوبی برای خود دستوپا کند. فیلمنامه، با تمرکز بر تعلیق و پیچشهای داستانی، از همان ابتدا مخاطب را درگیر میکند. معرفی شخصیتها بویژه مأموران MI6 و اهداف آنها، بهخوبی در خدمت پیشبرد داستان است. هرچند برخی شخصیتها سطحیتر از انتظار پرداخت شدهاند اما نقاط قوت در ارائه کاراکترهای چندوجهی، بویژه شخصیتهای خاکستری، این ضعف را جبران میکند. از نظر تکنیکهای بصری، سریال موفق میشود با استفاده از فیلمبرداری واقعگرایانه و تدوین سریع، حس تنش و فوریت را به مخاطب منتقل کند. صحنههای تعقیبوگریز و عملیاتهای میدانی، با طراحی دقیق و نورپردازیهای سرد، فضایی گیرا و اضطرابآور خلق کردهاند. با این حال، برخی صحنهها به دلیل استفاده بیش از حد از جلوههای ویژه و کمتوجهی به جزئیات، باورپذیری لازم را ندارند. دیالوگنویسی از نقاط قوت فیلمنامه است. گفتوگوها، بویژه در سکانسهای مربوط به جلسات MI6 یا مذاکرات با متحدان، تنشهای روانی و سیاسی را بهخوبی به تصویر میکشند اما گاهی دیالوگها به شعارهای سیاسی یا توضیح واضحات تبدیل میشوند که به ریتم روایت ضربه میزند. یکی از نقاط قوت برجسته سریال روز شغال در حوزه سینمایی، استفاده از عناصر بصری و فرمی برای ایجاد تنش و تعلیق است. این سریال با بهرهگیری از نورپردازی سرد و فضاسازیهای محصور، توانسته است حس محدودیت و ناامنی را بهخوبی به مخاطب منتقل کند. به عنوان مثال، طراحی صحنههای مربوط به اتاقهای جلسات MI6 یا پایگاههای نظامی، بهگونهای است که ترکیبی از کنترل و اضطراب را نشان میدهد. این ترکیب، در کنار زاویههای دوربین بسته و تدوین سریع، تجربهای تنشآلود برای بیننده ایجاد میکند. از سوی دیگر، ساختار روایی سریال نیز شایسته بررسی عمیقتر است. یکی از ویژگیهای کلیدی روز شغال، استفاده از روایت چندخطی است که در آن داستانهای مختلف بهصورت موازی پیش میروند و در نهایت به یک نقطه مشترک میرسند. این تکنیک اگرچه در بسیاری از لحظات موفق عمل میکند اما گاهی به دلیل شلوغی بیش از حد، باعث سردرگمی مخاطب میشود، بویژه زمانی که شخصیتهای فرعی متعددی معرفی میشوند که هر یک دارای داستانهای پیچیده و جزئیات زیاد هستند، روایت دچار افت تمرکز میشـــود و ارتباط مخاطب با خط اصلی داستان دشوار میشود. یکی از مسائل قابلتوجه در سریال، عدم توازن در شخصیتپردازی است. شخصیت مأمور اصلی MI6، با وجود پیچیدگیها و تضادهای درونی، بهطور کامل توسعه پیدا نمیکند. در حالی که سریال تلاش میکند او را به عنوان فردی با انگیزههای شخصی و اخلاقی پیچیده نشان دهد اما در نهایت این کاراکتر به یک قهرمان استاندارد در ژانر جاسوسی تقلیل مییابد. این امر باعث میشود تعاملات احساسی و روانی او با دیگر شخصیتها عمق کافی نداشته باشد.
از ســوی دیــگــر، شخصیتهای منفی سریال مانند رهبران گروههای تروریست یا بازیگران محلی در افغانستان، بهصورت کاملا کلیشهای و سطحی طراحی شدهاند. این شخصیتها نهتنها فاقد پیچیدگیهای روانشناختی لازم هستند، بلکه انگیزههای آنها نیز بهطور کامل و منطقی توضیح داده نمیشود. چنین رویکردی، نهتنها از ارزش دراماتیک داستان میکاهد، بلکه تصویری سادهانگارانه از واقعیتهای سیاسی و اجتماعی ارائه میدهد. موسیقی متن سریال روز شغال یکی از عناصری است که بهشدت در ایجاد فضای پرتنش و تعلیق مؤثر عمل میکند. استفاده از ضربآهنگهای سنگین و نامتعارف، بویژه در صحنههای تعقیبوگریز یا جلسات محرمانه، حس پیشبینیناپذیری را تقویت میکند. همچنین طراحی صوتی سریال، با توجه دقیق به جزئیات مانند صدای پای ماموران در راهروهای سرد MI6 یا صدای ناگهانی انفجارها در میدانهای جنگ، بر واقعگرایی و تأثیرگذاری حسی آن افزوده است. با این حال، در برخی لحظات، موسیقی متن بیش از حد تهاجمی عمل میکند و به جای همخوانی با صحنهها، بر آنها غالب میشود که این امر میتواند تجربه مخاطب را مختل کند. یکی از چالشهای اساسی سریال، عدم انسجام در تدوین برخی صحنههاست. اگرچه تدوین سریع و تغییرات مکرر زوایای دوربین به ایجاد حس هیجان کمک میکند اما در برخی لحظات، بویژه در سکانسهای اکشن، باعث کاهش وضوح بصری میشود. به عنوان مثال، در صحنههای مربوط به تعقیب و گریز در خیابانهای افغانستان، سرعت بیش از حد تدوین و زوایای پرشده باعث میشود مخاطب نتواند بهخوبی جزئیات اتفاقات را دنبال کند.
همچنین طراحی قاببندیها در برخی صحنهها اگرچه خلاقانه است اما گاهی به نمادگرایی سطحی محدود میشود. برای مثال، صحنههایی که ماموران MI6 در مقابل پرچم انگلستان دیده میشوند، بهوضوح تلاشی است برای تأکید بر ملیگرایی و نقش برجسته MI6 اما این نوع نمادگرایی در برخی مواقع به جای تأثیرگذاری عاطفی، تنها به انتقال پیام مستقیم و شعاری ختم میشود.
عملکرد بازیگران اصلی سریال، هرچند در مجموع قابل قبول است اما در برخی لحظات فاقد عمق احساسی لازم به نظر میرسد. بازیگر نقش مامور MI6، اگرچه توانسته است لحظات تنش و درگیری روانی را بهخوبی به تصویر بکشد اما در سکانسهای احساسیتر، مانند مواجهه با قربانیان عملیاتها، از انتقال حس همدلی عاجز است. این ضعف، تا حدی ناشی از محدودیتهای فیلمنامه در توسعه شخصیت او نیز هست.
در مقابل، بازیگران فرعی، بویژه شخصیتهای محلی در افغانستان، بهوضوح قربانی کلیشهسازیهای فیلمنامه شدهاند و نتوانستهاند عمق و باورپذیری لازم را ارائه دهند. این امر باعث میشود مخاطب نتواند ارتباطی عاطفی یا فکری با این شخصیتها برقرار کند.
در مجموع، سریال روز شغال از منظر سینمایی، اثری خوشساخت با نقاط قوت در فضاسازی، موسیقی متن و برخی بخشهای روایت است اما ضعفهایی همچون شخصیتپردازی سطحی، تدوین ناهماهنگ و استفاده بیش از حد از کلیشهها، از انسجام کلی اثر کاسته است. این سریال اگرچه در ایجاد تعلیق و جذابیت لحظهای موفق عمل میکند اما در ارائه یک روایت چندبعدی و عمیق، دچار کاستیهای جدی است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
از منظر سیاسی، سریال روز شغال بهوضوح بازتابی از نگرش انگلستان به نقش جهانی خود است. MI6 به عنوان نهاد محوری سریال، نهتنها به عنوان یک دستگاه اطلاعاتی، بلکه بهمثابه «محور امنیت جهانی» به تصویر کشیده شده است. در این نگاه، انگلستان همچنان خود را قدرتی میبیند که میتواند و باید در تمام بحرانهای بینالمللی مداخله کند. این نوع نگاه، ریشه در تفکر امپراتوری دارد که بر اساس آن، انگلستان نقش تعیینکنندهای در مدیریت جهان بازی میکند. سریال تلاش میکند این ایده را القا کند که بدون مداخله انگلستان و متحدانی مانند ایالات متحده، بسیاری از بحرانهای جهانی به بنبست خواهند رسید. حتی در مواردی که عملیاتهای MI6 با شکست یا چالش مواجه میشود، باز هم روایت بهگونهای پیش میرود که انگلستان را به عنوان نیرویی اجتنابناپذیر در برقراری نظم جهانی معرفی میکند.
* نقد حضور انگلیس در افغانستان
یکی از جنبههای قابلتوجه سریال، انتقاد آشکار از نحوه حضور و عملکرد نیروهای انگلیسی در افغانستان است. سریال، هرچند در بسیاری از بخشها نگاه مثبتی به نقش MI6 و نیروهای غربی دارد اما در بخشهایی از روایت خود به شکستها، فساد و ناکارآمدیهای این نیروها در مدیریت بحرانهای افغانستان میپردازد. این انتقادها بویژه در بازنمایی صحنههایی از عملیاتهای میدانی یا دیپلماسیهای ناکام، بهوضوح نشان میدهد که انگلستان در برخورد با پیچیدگیهای محلی و فرهنگی افغانستان دچار اشتباهات راهبردی شده است. با این حال، حتی این نقدها نیز در نهایت در خدمت بازنمایی قدرت MI6 قرار میگیرند. سریال، در تلاش برای بازسازی وجهه انگلستان، از شکستها برای نشان دادن «ضرورت اصلاح» استفاده میکند و سعی دارد این پیام را منتقل کند که با وجود چالشها، انگلستان همچنان تنها نیرویی است که میتواند در مواجهه با بحرانها موفق باشد. سریال روز شغال در سطح سینمایی، اثری خوشساخت و جذاب است که با پرداختن به عناصر امنیتی و جاسوسی، توانسته مخاطبان این ژانر را راضی کند اما در سطح سیاسی، این اثر بازتابی از نگرش امپراتوری انگلستان به نقش جهانی خود است. هرچند سریال در برخی موارد به نقد عملکرد نیروهای انگلیسی بویژه در افغانستان میپردازد اما این نقدها صرفاً در خدمت تقویت تصویر قدرت MI6 و جایگاه انگلستان در نظم جهانی قرار میگیرند. در نتیجه، روز شغال را میتوان اثری دانست که در پس یک روایت امنیتی، پیامهای سیاسی خاصی را به مخاطب القا میکند.
* بازخوانی عمق پیامهای استعمارگرانه در سریال
برای درک عمیقتر ماهیت سیاسی و امنیتی سریال روز شغال، باید به مضامین پنهان و ساختار ایدئولوژیک آن توجه بیشتری داشت. این سریال، در لایههای زیرین خود از همان ذهنیت استعماری بهره میبرد که انگلستان را به عنوان «مرکز ثقل امنیت جهانی» معرفی میکند. چنین تصویری نهتنها تحلیلی نادرست از واقعیتهای ژئوپلیتیکی معاصر است، بلکه بازتولید دیدگاهی است که میخواهد بهطور ناخودآگاه نقش مداخلهگری انگلستان و غرب را توجیه کند. ساختار سریال به گونهای طراحی شده که انگلستان و MI6 را در قالب نیرویی معرفی کند که دائما در حال نجات جهان از بحرانهای ساختگی یا واقعی است. شخصیتپردازی ماموران MI6 و روایت عملیاتهای آنان، بهگونهای تنظیم شده است که نقش این نیروها را در مهار آشفتگیها و تهدیدهای امنیتی اجتنابناپذیر جلوه دهد اما این تصویرسازی، بهوضوح از تحلیل تکبعدی و خطی بهره میبرد؛ به این معنا که سریال هرگونه بازیگران محلی یا منطقهای را صرفا به عنوان عناصر فرعی و ناکارآمد به تصویر میکشد. یکی از نقدهای جدی که به این دیدگاه وارد است، این است که چنین رویکردی نوعی «ناسیونالیسم امنیتی» را تقویت میکند. این ایده که جهان، بدون نظارت انگلستان و متحدان غربی، در معرض فروپاشی است، خود بازتابی از ذهنیت استعماری و احساس برتری فرهنگی و سیاسی است. این در حالی است که واقعیتهای تاریخی و معاصر، بارها نشان دادهاند که بسیاری از مداخلات انگلستان و متحدانش، نهتنها مشکلات را حل نکرده، بلکه بحرانهای جدیدی را ایجاد کرده است.
یکی از ابزارهای کلیدی سریال روز شغال برای پیشبرد روایت سیاسی خود، خلق دشمنانی است که تهدیدی برای «نظم جهانی» انگلستان به شمار میآیند. این دشمنان، چه در قالب گروههای تروریستی، چه در قالب دولتهای به اصطلاح سرکش، همواره بهگونهای به تصویر کشیده میشوند که حضور MI6 و غرب را برای کنترل آنها ضروری سازد. در این میان، شخصیتپردازی دشمنان، بهشدت کلیشهای و تکبعدی است. برای مثال، در بخشهایی از سریال که به بحرانهای خاورمیانه یا افغانستان میپردازد، بازیگران محلی اغلب به عنوان افرادی فاقد سازماندهی و فاقد درک از پیچیدگیهای امنیتی جهانی نشان داده میشوند. این تصویرسازی، بهطور غیرمستقیم، پیامدهای مداخلات غرب را طبیعی جلوه میدهد و توجیهی برای تداوم حضور نظامی و اطلاعاتی انگلستان ارائه میکند.
* نقد روایت افغانستان: از واقعیت تا تصویرسازی گزینشی
یکی از جنبههای برجسته این سریال، بازنمایی حضور انگلستان در افغانستان است. در این روایت، هرچند انتقادهایی به فساد و ناکارآمدی نیروهای غربی مطرح میشود اما این انتقادها بهگونهای کنترلشده و محدود بیان میشوند که نقش MI6 همچنان مثبت و ضروری جلوه کند. این نوع روایت، بر اساس الگوی «نقد از درون» عمل میکند؛ الگویی که با پذیرش اشتباهات جزئی، قصد دارد ساختار کلان قدرت را تقویت کند. برای مثال، در صحنههایی که به عملیاتهای MI6 در افغانستان میپردازد، مشکلاتی همچون ناهماهنگیهای اطلاعاتی، فساد نیروهای محلی و سوءمدیریت مورد اشاره قرار میگیرد اما این مشکلات، بهجای آنکه به عنوان پیامدهای سیاستهای استعماری انگلستان تحلیل شوند، بیشتر به عنوان موانعی معرفی میشوند که MI6 مجبور است بر آنها غلبه کند. این رویکرد، نهتنها از بازخوانی انتقادی گذشته استعماری انگلستان سر باز میزند، بلکه بهطور غیرمستقیم سیاستهای مداخلهجویانه غرب را توجیه میکند.
سریال روز شغال، در کنار روایت امنیتی خود، بهوضوح حامل پیامهای دیپلماتیک و ایدئولوژیک است. این پیامها، در بسیاری از صحنهها بهطور آشکار یا پنهان به مخاطب منتقل میشوند. یکی از این پیامها، تأکید بر نقش انگلستان در مدیریت بحرانهای جهانی است. برای مثال، همکاریهای MI6 با دیگر دستگاههای اطلاعاتی، بویژه سازمان سیا، بهگونهای به تصویر کشیده میشود که انگلستان را در جایگاه رهبری نشان دهد. این همکاریها نهتنها برتری اطلاعاتی و عملیاتی MI6 را برجسته میکند، بلکه به مخاطب القا میکند که اتحاد میان انگلستان و ایالات متحده، تنها راهحل ممکن برای مقابله با تهدیدهای جهانی است. این نوع روایت، بازتابی از سیاستهای جهانی انگلستان است که همچنان خود را به عنوان قدرتی تأثیرگذار در امور بینالمللی معرفی میکند اما این تصویرسازی واقعیتهایی همچون افول تدریجی قدرت انگلستان در عرصه جهانی، شکستهای پیدرپی در سیاستهای خاورمیانه و ناتوانی در مدیریت بحرانهای منطقهای را نادیده میگیرد. یکی از جنبههایی که در سریال روز شغال بهطور کامل نادیده گرفته شده، پیامدهای انسانی سیاستهای مداخلهجویانه انگلستان و متحدانش است. در سریال، عملیاتهای MI6 همواره به عنوان اقدامی ضروری و اجتنابناپذیر نشان داده میشود، در حالی که پیامدهای این عملیاتها بر جوامع محلی کاملا نادیده گرفته میشود. برای مثال، در صحنههایی که به حملات هوایی یا عملیاتهای نظامی در افغانستان اختصاص دارد، هیچگونه اشارهای به تلفات غیرنظامیان یا نابودی زیرساختهای محلی نمیشود. این نادیده گرفتن، بازتابی از نگرشی است که پیامدهای انسانی سیاستهای استعماری و مداخلهجویانه را بیاهمیت میشمارد.
* بازتولید ایدئولوژی قدرت در قالب سرگرمی
روز شغال با وجود جذابیتهای سینمایی و تعلیقهای روایت، اثری است که بهوضوح در خدمت بازتولید ایدئولوژی قدرت انگلستان عمل میکند. این سریال با بهرهگیری از روایتهای امنیتی و جاسوسی، تلاش میکند نقش انگلستان را به عنوان نیرویی باثبات و تعیینکننده در نظم جهانی به مخاطب القا کند.
هرچند نقدهایی به عملکرد MI6 و حضور نیروهای انگلیسی در افغانستان مطرح میشود اما این نقدها صرفا در خدمت تقویت مشروعیت کلان ساختار قدرت قرار دارند. این سریال به عنوان اثری سیاسی - امنیتی، حامل پیامی است که انگلستان را همچنان قدرتی بلامنازع معرفی و مداخلات این کشور را در بحرانهای جهانی توجیه میکند اما واقعیتهای تاریخی و معاصر، بهوضوح نشان میدهند که این تصویرسازی، فاصله بسیاری با حقیقت دارد.
بنابراین، روز شغال را میتوان اثری دانست که در پوشش روایت سینمایی و امنیتی، به بازتولید ایدئولوژی استعماری انگلستان میپردازد.
ارسال به دوستان
دیدگاه
کامبک حماس و آینده نوار غزه
شهاب خادم: رژیم صهیونیستی از بدو شروع جنگ غزه در 7 اکتبر 2023 با این هدف که حماس بزودی نابود خواهد شد، همزمان فرآیندی سیاسی و دیپلماتیک را برای آینده سیاسی نوار غزه، چگونگی نوع حکومت بر آن و اینکه چه کسی باید آن را بعد از حماس اداره کند به راه انداخت. در طول جنگ و با پیشروی نسبی ارتش اشغالگر در نوار غزه، طرحها و پیشنهادات متعددی درباره آینده نوار غزه در کابینه رژیم مطرح و به طرفهای منطقهای و بینالمللی ارائه شد. مقامات رژیم صهیونیستی بارها تاکید کردند حماس در غزه جایی نخواهد داشت. با این وجود هر چه بیشتر از جنگ گذشت صهیونیستها بیشتر متوجه شدند که خیالبافیهای آنها درباره غزه سرابی بیش نخواهد بود. این رژیم ابتدا دکترینی موسوم به «طرح ژنرالها» را مطرح کرد؛ طرحی که هدف آن تقسیم شمال و جنوب نوار غزه و تبدیل مناطق شمال این باریکه به یک منطقه حائل و منطقه بسته نظامی بود. «گیورا آیلند» طراح این طرح در جلسه کمیته امور خارجه و دفاع کنست حاضر شد و «طرح ژنرالها» را برای تسلط کامل بر شمال نوار غزه پیشنهاد کرد. آیلند در این طرح خواستار اخراج کامل فلسطینیان از شمال محور نتساریم و هدف قرار دادن هر جنبندهای در آن منطقه شد. هرچند این طرح مدتها پیش از آتشبس با شکست مواجه شده بود اما عقبنشینی نظامیان رژیم از محور نتساریم که روز دوشنبه انجام شد و بازگشت پیروزمندانه ساکنان غزه به مناطق شمال، رژیم صهیونیستی را با شکست مطلق در این زمینه مواجه کرد و همه رشتههای آنها را پنبه کرد. در پی عقبنشینی اشغالگران از محور نتساریم و بازگشت مردم به شمال نوار غزه، جنبش حماس در بیانیهای تاکید کرد بازگشت مردم ما به منزله پیروزی و اعلام شکست و ناکامی رژیم صهیونیستی در زمینه طرح کوچ اجباری است. «ایتامار بن گویر» وزیر مستعفی امنیت قومی رژیم صهیونیستی نیز آن را شکست اسرائیل در برابر حماس خواند و گفت: «بازگشایی کریدور نتساریم و بازگشت دهها هزار نفر به شمال نوار غزه، تسلیم شدن مطلق اسرائیل در برابر حماس است».
* رویای حذف حماس
اما مهمترین نقشه رژیم صهیونیستی برای غزه، رویای حذف حماس و اداره نوار غزه با تشکیلاتی غیر از حماس و جهاد اسلامی است. طرح بزرگ صهیونیستها که طرح ژنرالها بخشی کوچکی از این پازل بود، حذف مقاومت از آینده نوار غزه و اداره آن توسط کمیتهای متشکل از کشورهای منطقهای یا سپردن حکومت نوار غزه به تشکیلات در واقع صهیونیستی خودگردان فلسطین مشابه کرانه باختری است. اما قدرتنمایی حماس در مرحله دوم تبادل اسرا نشان داد این طرح که با کمک آمریکا و کشورهای غرب قرار است اجرا شود رویایی بیش نخواهد بود.
حضور گسترده، متحدالشکل و منظم رزمندگان مقاومت در غزه در جریان تبادل اسرا ضربهای مهلک به این توطئه بود، قدرتنمایی حماس در غزه پس از ۴۷۰ روز جنگ و تاخت و تاز ارتش اشغالگر از زمین، دریا و هوا برای نابودی حماس در یک لحظه از دست رفت. بسیاری از کارشناسان تاکید میکنند حماس با صحنهگردانی مرحله دوم تبادل اسرا، قدرت و برتری خود را در مذاکرات و میدان جنگ به نمایش گذاشت و ثابت کرد چه کسی فرماندهی غزه را بر عهده دارد.
از سوی دیگر رسانههای غرب در طول جنگ با پوشش مغرضانه تلاش داشتند این موضوع را القا کنند که مردم غزه از اقدامات حماس و رنجی که بر آنها تحمیل شده خسته شدهاند و این جنبش دیگر در میان مردم فلسطین و غزه جایگاهی ندارد اما حضور گسترده مردم غزه در اطراف ارتش سازمانیافته حماس در مرحله دوم تبادل اسرا نشان داد فلسطینیها همچنان حماس و گروههای مقاومت را به عنوان ناجی فلسطین در برابر تجاوزات و اشغالگری دشمن صهیونیست قلمداد و همچنان با قوت از آنها حمایت میکنند.
حماس، به عنوان یک جنبش اسلامی فلسطینی، از زمان تأسیس خود در سال 1987 میلادی، همواره در صحنه سیاسی و نظامی نوار غزه فعال بوده است. با توجه به نمایش قدرت نظامی این گروه، به نظر میرسد حماس توانسته است نهتنها موقعیت خود را حفظ ، بلکه آن را تقویت نیز کند. این امر به وضوح نشاندهنده عدم شکست حماس در برابر فشارهای داخلی و خارجی بوده و اثبات میکند نیروی برتر نوار غزه است. در مقابل، تشکیلات خودگردان فلسطین که تنها مسؤولیت سیاسی و اداری مناطق تحت کنترل فلسطینیها در کرانه باختری را بر عهده دارد، از نظر نظامی و تشکیلاتی در وضعیت بسیار ضعیفی به سر میبرد. این تشکیلات نهتنها از نظر نظامی و اقتصادی در فقر مطلق به سر میبرد، بلکه فلسطینیها نیز هیچ اعتمادی به آن ندارند. ضعفهای ساختاری، فقدان حمایتهای لازم از سوی جامعه بینالملل، همراهی عملگرایانه با صهیونیستها در برخورد و قتل فلسطینیان مبارز ساکن کرانه و بیاعتمادی فلسطینیها به آن، باعث شده تشکیلات خودگردان فلسطین هیچ جایگاهی در غزه نداشته باشد. با وجود تداوم حضور مقتدرانه حماس، طرح اداره غزه توسط تشکیلات خودگردان که حتی از پس اداره کرانه باختری نیز برنمیآید، بسیار مضحک و خندهدار به نظر میرسد.
همچنین طرح اداره غزه توسط کمیتهای متشکل از کشورهای منطقه محلی از اعراب نخواهد داشت. با توجه به تنشهای موجود در غرب آسیا و چالشهای امنیتیای که هر کشور با آن مواجه است، بعید به نظر میرسد کشورهای همسایه مانند مصر یا اردن و دیگر کشورهای عرب مثل قطر و امارات اراده و تمایلی برای مشارکت در این طرح داشته باشند یا بخواهند هزینهای برای خود بتراشند.
در نهایت باید گفت حماس نیروی برتر نوار غزه باقی خواهد ماند و به هیچ وجه اجازه پیشبرد طرحها و توطئههای صهیونیستی ـ آمریکایی ـ غربی را درباره آینده نوار غزه نخواهد داد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
سوخو ۳۵؛ نیاز ایران در حوزه هوایی
مهدی بختیاری: با اعلام سردار علی شادمانی، معاون قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا مبنی بر خرید جنگندههای «سوخو 35» روسی توسط ایران، بار دیگر بحث ورود این جنگنده به کشور و بهکارگیری آن در سازمان رزم نیروی هوایی ارتش داغ شد.
* جنگنده سوخو 35 چیست و چه نیازهایی را میتواند در ایران برطرف کند؟
ناوگان هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به دلیل تحریمهای سنگین طی بیش از 4 دهه گذشته و حضور در یک جنگ طولانی 8 ساله، ناوگانی قدیمی محسوب میشود که جنگندههای آن بهرغم تلاشهای تحسینبرانگیز متخصصان داخلی برای اورهال و تعمیر و نگهداری، نسبت به زمان خود عقب هستند. در دنیای امروز که جنگندههای نسل جدید عملیاتهای هوایی ارتشها را انجام میدهند، نیاز به تقویت این حوزه و اضافه شدن پرندههای مدرن با کارآمدی بهروز بشدت احساس میشود.
جنگنده سوخو ۳۵ به عنوان کاندیدای اصلی برای ورود به ایران یکی از پیشرفتهترین و قدرتمندترین جنگندههای چندمنظوره در جهان است که توسط شرکت روسی سوخو توسعه یافته است.
این جنگنده که نسل 4.5 محسوب میشود و قابلیتهای برتری در درگیریهای هوایی، دفاع هوایی و انجام عملیاتهای متعدد دارد، در واقع نسخه بهبودیافته جنگندههای خانواده «سوخو ۲۷» است که با تغییرات عمده در سیستمهای الکترونیک، رادار، قدرت موتور و طراحی بدنه ساخته شده است.
* طراحی و بدنه
سوخو ۳۵ دارای بدنهای کشیده با طراحی آیرودینامیک پیشرفته است که موجب کاهش مقاومت هوا و افزایش سرعت و مانورپذیری میشود.
این طراحی به گونهای است که قابلیت پرواز در شرایط دشوار را دارد و حتی در سرعتهای مافوق صوت نیز قابلیت مانورهای پیچیده را حفظ میکند.
* سیستم راداری و حسگرها
یکی از ویژگیهای برجسته سوخو ۳۵، سیستم راداری آن است. رادار IRBIS-E این جنگنده قادر به شناسایی و ردیابی اهداف در بردهای بسیار طولانی، حتی در شرایط پیچیده الکترومغناطیسی است.
این رادار قادر است چندین هدف را به طور همزمان دنبال کند و حتی قابلیت تشخیص اهداف کوچک مانند موشکهای کروز را دارد.
علاوه بر آن، سیستمهای OES-35 و L-150 به عنوان سیستمهای جنگال پیشرفته برای مقابله با تهدیدات راداری دشمن در جنگهای الکترونیک و ایجاد اختلال در ارتباطات دشمن طراحی شده است.
* موتور و تواناییهای پروازی
سوخو ۳۵ مجهز به ۲ موتورAL-41F1S است که قدرت زیادی را برای این جنگنده فراهم میکند و این امکان را میدهد در سرعتهای بالا و در ارتفاع زیاد، قابلیتهای مانور بالایی داشته باشد.
این جنگنده میتواند در دامنه وسیعی از ارتفاعات از ارتفاع پایین تا بالای ۲۰ کیلومتر پرواز کند.
* تسلیحات
سوخو ۳۵ قادر به حمل انواع مختلفی از تسلیحات هوا به هوای کوتاه، میان و بلندبرد است و میتواند موشکهای آر ۲۷، آر ۷۳ و آر ۷۷ را حمل کند که هر کدام قابلیتهای خاصی در نبرد هوایی دارند.
همچنین این جنگنده به توانایی شلیک موشکهای Kh-31 و Kh-29 که موشکهای ضدکشتی و ضدرادار هستند، مجهز است.
* سیستمهای الکترونیک و ارتباطات
سوخو ۳۵ از سیستمهای ارتباطی دیجیتال پیشرفته برای ارتباط با دیگر جنگندهها و واحدهای کنترل زمین بهره میبرد. این جنگنده میتواند به صورت هماهنگ با دیگر تجهیزات نیروی هوایی عمل کند و کارایی بالایی در عملیاتهای مشترک دارد.
* تأثیر ورود سوخو ۳۵ به ایران
همانطور که گفته شد، یکی از نیازهای اساسی ایران در عرصه دفاعی و تهاجمی، تقویت توان رزم هوایی است و ورود جنگنده سوخو ۳۵ و بهکارگیری آن در نیروی هوایی ارتش تأثیرات قابل توجهی در تقویت توان دفاعی کشور دارد.
سوخو ۳۵ به واسطه قابلیتهای راداری پیشرفته خود که امکان شناسایی و رهگیری اهداف دشمن را در بردهای بلند به آن میدهد، میتواند نقش مهمی در بهبود قدرت رزم هوایی کشورمان ایفا کرده و سطح جدیدی از برتری هوایی را برای ما فراهم کند. در حوزه دفاع نیز این جنگنده با قابلیت مقابله با انواع موشکهای کروز و تهدیدات هوایی، برطرفکننده یکی از مهمترین نیازهای پدافندی کشور خواهد بود.
در حوزه هوایی مهمترین چالش پدافندها در دنیا، مقابله با موشکهای کروز و بالستیک است و موشکهای کروز به واسطه پرواز در ارتفاع پایین و پنهان ماندن از دید رادار (به رغم سرعت کم) یکی از دغدغههای اصلی محسوب میشوند که این جنگنده با قابلیتهایی که در بالا گفته شد، میتواند تا حدی زیادی آن را برطرف کند. سوخو ۳۵ علاوه بر اینکه میتواند در نبردهای هوایی با هواپیماهای دشمن، به دلیل مانورپذیری بالا و سیستمهای راداری و جنگ الکترونیک، یک برتری قابل توجه ایجاد کند، این قابلیت را دارد که انواع مختلفی از تسلیحات دقیق و قدرتمند را حمل و در عملیاتهای ضربهزنی به اهداف زمینی، دریایی و هوایی استفاده کند. این قابلیت بویژه در عملیاتهای نظامی با اهداف متعدد و نیاز به دقت بالا اهمیت دارد. توانایی حمل موشکهای ضدکشتی و ضدرادار نیز توانایی این جنگنده را برای انجام عملیاتهای ضددریایی و مقابله با تهدیدات راداری دشمن افزایش میدهد. ناگفته پیداست جنگندههای مدرن به دلیل ویژگیهایی همچون سرعت، دقت هدفگیری، پنهانکاری، توانایی مانور بالا و سیستمهای پیشرفته دفاعی و الکترونیک، از ارکان اساسی نیروی هوایی هر کشور محسوب میشوند. در دنیایی که میبینیم نقش جنگندهها تا چه حد میتواند در جنگها موثر باشد (نقشی که ایران در طول سالهای گذشته سعی کرده با موشک و پهپاد تا حدی آن را جبران کند) استفاده از جنگندههای بهروز و مدرن با قابلیتهای مولتیرول و چندمنظوره و جایگزینی آن با جنگندههای ارتش کشورمان که عمری بالای نیمقرن دارند، گام بسیار موثری در تقویت بنیه دفاعی کشور خواهد بود. از طرف دیگر، به نتیجه رسیدن ماجرای خرید جنگندههای سوخو 35 و ورود آن به ایران، میتواند نمایی روشنتر از عزم و اراده و جدیت طرف روس را برای ادامه همکاریهای راهبردی با جمهوری اسلامی ایران ترسیم کند.
ارسال به دوستان
نگاه
خونهای غزه گردن کیست؟
مهدی افراز: جنگ دوم جهانی، مدرسه است. یکی از درسهایش نفی مدخلیت عدد کشتهها در تعیین طرف پیروز است. ثبت بیش از ۶۰ میلیون کشته از متفقین به عنوان فاتحان در برابر ۱۲ میلیون کشته از متحدین به عنوان بازندگان، کافی است تا برای همیشه بدانیم بحث تعیین غالب و مغلوب و پاسخ این پرسش که پیروز کیست با حساب و کتاب تعداد کشتهها و مقایسه آنها، تا چه حد لغو است.
با این وصف، از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۱۹ ژانویه ۲۰۲۴ را با چه شمارش کنیم؟! یک سال؟ 16 ماه؟ ۴۷۰ روز؟ ۱۱ هزار ساعت؟ ۶۷۰ هزار دقیقه؟ بیتردید منصفانهترین روش برای مرور این ایام، ثانیههاست. ۴۰ میلیون لحظه... در لحظه به لحظه این ایام، در این ۴۰ میلیون مرتبه، خونهای مقدس و معصومی ریخته شد که هر کدامشان قرار و استقرار را از انسان میرباید. فارغ از تلاش برای اثبات وجه انتصاری آن، باید روشن شود این خونها گردن کیست؟!
میتوانیم با یک فرم حماسی و غرورآفرین القا کنیم که دستاوردهای توفان مردم غزه آنقدر عظیم است که ارزشش را داشت که برای خلق آن بیش از این هم در پیشگاه تاریخ و بشریت، قربانی داشته باشیم... میتوانیم با یک خشم تمدنی، جنون تکنولوژیک و انحطاط ایدئولوژیک غرب را قاتل مباشر هزاران زن و کودک فلسطینی بدانیم و منطق بچینیم که ذبح جمعی ۵۰ هزار انسان، هزینهای بود تا خبر فروپاشی نظام ارزشی مدرن را به گوش همگان برساند... میتوانیم با زنده کردن عقدههای فروخفته از مردان جمهوری اسلامی، به مداخلات دائمی آنها به عنوان مشارکتکنندگان در این پرونده ضریب بدهیم و آنها را به جرم کارکشی نیابتی، در تصویر ذهنی خود محاکمه و تیرباران کنیم... میتوانیم سادهتر و سیاسیتر هم باشیم و همه لعنها و نفرینهای خود را به تیم نابکار و جنایتکار فعلی و پروتکلهای دانشوران صهیون و الهیاتی چون «برخیز اول تو بکش»، نثار کنیم. میتوانیم کمی از قتلگاه غزه بیشتر هم فاصله بگیریم و زمینهسازان اصلی این فاجعه را بیابیم، دقیقا همانها که امروز نیستند؛ همانها که در گفتوگوهای راجرز به رژیم آموختند پیش پای ما جز مقاومت مسیری دیگری هم هست و برای انتخاب آن نیاز داریم کمی بیشتر کشته شویم؛ همانها که در کمپ دیوید، جنگندهها را بدعادت کردند که اگر هدفمندتر رهاکنی زودتر پسرعمو بودنمان را به یاد خواهیم آورد؛ همانها که در اسلو روی کاغذ نوشتند غده شما چندان هم سرطانی نیست و بدهید ما هم از آن به صورت خودگردان بمکیم؛ همانها که در مادرید، گرا دادند انتفاضهچیها اقلیتی تندرو هستند ...
که باید برای حذفشان در انتخابات از ما حمایت شود؛ همانها که در نیویورک شاخه زیتون به دست گرفتند و دست سنوارها، حمدانها و عایشها را برای یک تاریخ از سلاح خالی کردند.
مصیبتهای امروز غزه ریشه در سازشهای دیروز دارد، خون دهها هزار مؤمن که حتی مجال بر زمین ریختن هم نیافت و بر سقفها و دیوارها پاشیده شد به گردن وادادگان در نسلهای قبلی فلسطینی است. کسانی که در همه دادگاههای ذهنی امروز غایب هستند. اگر امروز انسان فلسطینی مافوق تصور ایستاده و بیمحابا هزینه میدهد، دلیلش این آگاهی تاریخی است که برای او سراب مذاکره و سازش به انتهای خط رسیده و برای انفتاحی دیگر باید هزینههای تحمیلی همان مسیر را قبل از آنکه عمیقتر و سنگینتر شود، پرداخت کند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|