|
پیتسو موسیمانه با فسخ یکطرفه قراردادش از استقلال جدا شد
خوشحالی با یک خداحافظی
باز هم آن قصه قدیمی؛ باز هم یک جدایی ناگهانی که روی سینه تاریخ آبیها زخم تازهای میزند. این بار نوبت پیتسو موسیمانه بود که در اوج ناباوری، چمدانش را ببندد و بیهیچ مقدمهای راهی شود. غافلگیری؟ نه! برای استقلالیها این یک فیلم تکراری است؛ بارها دیدهاند، بارها سوختهاند، بارها فریاد زدهاند اما گویا این سناریو پایانی ندارد.
* موسیمانه هم رفت؛ بیخداحافظی
موسیمانه که از نیمه راه به استقلال پیوست و هواداران را به روزهای بهتر امیدوار کرد، یکشبه تصمیم گرفت دیگر نماند. قراردادش را فسخ کرد و رفت؛ بیآنکه حتی فرصتی برای وداع باشد. داستانی آشنا که آبیهای پایتخت کم از آن ضربه نخوردهاند. اما مگر نخستین بار است؟ نه! این سرزمین سالهاست جای پای کوچهای ناگهانی را به خود دیده است.
* قصه ۵ سال پیش استراماچونی
برای پیدا کردن نسخهای مشابه، نیازی به کند و کاو در تاریخ نیست. فقط کافی است ۵ سال عقربهها را عقب ببریم؛ زمانی که آندرهآ استراماچونی، آن مربی محبوب ایتالیایی، استقلال را به صدر جدول رسانده بود و دل هواداران را برده بود اما درست در روزی که استقلال آماده میشد تا مقابل پیکان به میدان برود، بمب ترکید: استرا به دلیل پرداخت نشدن مطالباتش قراردادش را فسخ کرد و رفت.
آن روز استقلال، مات و مبهوت، بدون سرمربی وارد زمین شد. بحران شروع شد. تا سالها بعد، نه فقط در زمین، بلکه در دادگاههای بینالمللی هم سایه این رفتن ناگهانی بر سر استقلال سنگینی میکرد. نتیجهاش چه شد؟ بدهیهای سنگین، حذف از آسیا و خاطرهای تلخ که هنوز در ذهن هواداران زنده است.
* عبداللهی و رکوردی که هنوز پابرجاست
اگر از ماجرای استراماچونی و موسیمانه عبور کنیم، هنوز نمونههای دیگری در تاریخ استقلال به چشم میخورند. مثلاً نصرالله عبداللهی؛ مردی که با پیراهن آبی، روی نیمکت و در قامت سرپرست کنار استقلال بود اما در لیگ ۷۴، او یک رکورد تاریخی ثبت کرد؛ کوتاهترین دوران سرمربیگری در تاریخ باشگاه.
استقلال لیگ را با عبداللهی شروع کرد اما فقط یک هفته دوام آورد. باخت یک بر صفر به برق شیراز، که بعداً با رأی کمیته انضباطی به ۳ بر صفر تبدیل شد، پایان کار بود. عبداللهی استعفا کرد و منصور پورحیدری جایش را گرفت.
استقلال و قصه رفتنها، قصهای که هیچوقت تمام نمیشود. از عبداللهی تا استراماچونی، از استراماچونی تا موسیمانه. هر بار یک اسم جدید اما یک سناریوی مشابه. آبیها سالهاست این قصه را زندگی میکنند؛ قصهای که هر بار با امیدی تازه شروع میشود اما همیشه یک «ناگهان رفت» دارد.
* شروعی که شاید نویدبخش باشد
جدایی پیتسو موسیمانه از استقلال، اگرچه ناگهانی و بحثبرانگیز بود اما به نظر میرسد برای بسیاری از هواداران و حتی مدیران باشگاه، اتفاقی غیرمنتظره نبود. علی تاجرنیا، نماینده هلدینگ خلیج فارس در استقلال، در گفتوگویی صریح، از این جدایی به عنوان فرصتی یاد کرد که شاید باعث شود استقلال راه بهتری در پیش بگیرد. او با اشاره به مشکلات مالی و بانکی که در پرداخت دستمزد موسیمانه و دستیارانش وجود داشت، گفت: «مشکلاتی در انتقال پول به حساب ایشان در انگلستان و دستیارانشان در دوبی و آفریقای جنوبی وجود داشت. حتی برای رفع این مساله، بلیت سفر به دوبی برای موسیمانه گرفتیم تا حساب جدید باز کند اما ایشان با وجود همراهی اولیه، در نهایت تصمیم به جدایی گرفت».
تاجرنیا تأکید کرد: «این جدایی میتواند باعث ایجاد فرصتهای تازه برای استقلال شود. هواداران استقلال از این اتفاق چندان ناراحت نیستند. شاید این جدایی، آغازگر روزهای بهتری برای باشگاه باشد. ما همواره تلاش کردهایم نظرات هواداران را در تصمیمگیریها لحاظ کنیم و به نظر میرسد بسیاری از آنها منتظر چنین تغییری بودند».
وی همچنین به واکنش موسیمانه در آخرین روز حضورش در تمرینات اشاره کرد: «امروز موسیمانه از شرایط تیم و نیمکت تشکر کرد و همه چیز عادی بود اما چند ساعت بعد نامه فسخ قرارداد از وکیل ایشان به ما رسید. با وجود این اتفاق، احساس میکنیم شاید این موضوع به نفع استقلال باشد».
در ادامه، تاجرنیا با بیان اینکه هدایت تیم در بازی آینده به سهراب بختیاریزاده سپرده شده است، افزود: «بختیاریزاده، یکی از ستارههای بزرگ استقلال و تیم ملی، موقتاً تیم را هدایت خواهد کرد. درباره آینده نیز تصمیمی نگرفتهایم و تمام تمرکز ما روی بازی پیش رو است».
وی در پاسخ به شایعات مربوط به مذاکره با مربیان جدید از جمله علیرضا منصوریان یا پسیرو نیز گفت: «هیچیک از این شایعات را تأیید نمیکنم. هنوز وارد مذاکره نشدهایم و هر گونه تصمیمگیری پس از بازی پنجشنبه انجام خواهد شد».
تاجرنیا در پایان، با ابراز امیدواری نسبت به آینده استقلال گفت: «باشگاه استقلال مسیر خود را با قدرت ادامه خواهد داد. شاید رفتن موسیمانه سبب خیر شود و در نهایت، شرایطی ایجاد کند که استقلال به جایگاه واقعیاش بازگردد».
این جدایی، هر چند برای برخی غیرمنتظره بود اما فضایی برای استقلال باز کرده تا با نگاهی تازه به پیش برود و شاید این فصل، فصلی متفاوت برای آبیپوشان باشد.
***
باز خسارتی هنگفت از جیب «ملت در مشقت»
عبدالله دارابی: هنوز ۱۳ هفته به پایان لیگ برتر باقی است، جام حذفی و لیگ نخبگان هم برای استقلال تمام نشده ولی سومین سرمربی این فصل آبیپوشان (با احتساب دائمی و موقت) هم رفت و همانگونه که خود موسیمانه در کنفرانس خبری پس از بازی با خیبر اشاره کرده بود، اکنون باید چهارمین سرمربی این فصل استقلال بیاید!
موسیمانه اما چرا رفت؟ پس از بازی با فولاد در اهواز، عملکرد و نحوه فعالیت این سرمربی آفریقایی با قبل از آن متفاوت شد و این را میشد در رفتارها و خواستههای وی، عملکرد تیم و نتایج آن به وضوح دید. گویا وی از تمرکز بر مسائل فنی به پروژه درآمدزایی شخصی رو آورده بود؛ آوردن مشکوک مهاجمی ضعیف به نام مسعود جوما و متعاقبا ممانعت از فسخ توسط او، اصرار بر جذب امثال ثابت ایمانی و عارف غلامی (بدون شناخت قبلی پیتسو از ایشان) و تعطیلی ناموجه تمرینات از نشانههای آن است. به این موارد، همکاری نکردن با باشگاه به منظور اجرایی کردن عملی و قانونی نوتیسش (به گفته مدیران باشگاه) را هم اضافه کنید تا اولویتهای موسیمانه در بازه زمانی بعد از بازی با فولاد به این سو ملموستر شود. سمت دیگر ماجرا، مدیریت باشگاه در فرصت تعیینشده برای بیاثر کردن نوتیس موسیمانه، اقدام لازم که همان پرداخت مطالبات معوقه وی است را ولو به دلیل تحریمها، کاملا انجام نداده و لابد به حرفها و قولهای کلامی طرفین برای حل موضوع بسنده کرده است تا اینک دست برتر از آن این سرمربی شود و باز فوتبال ما از یک سوراخ برای چندمین بار بهشدت گزیده شود و پول هنگفتی از جیب ملت در مشقت، هدر رود!
موسیمانه برای دریافت کامل قرارداد خود و خسارات آن ۱۰ روز به باشگاه استقلال فرصت داده و اعلام کرده پس از آن بدون اطلاع دادن نسبت به شکایت اقدام میکند. در هر صورت و طبق ماجرا که شرحش ذکر شد، بازنده مالی باشگاه استقلال و در حقیقت بیتالمال عمومی خواهد بود و برنده سرمست، موسیمانه و اعوان پیدا و پنهانش که با ۳ ماه حضور در ایران موفق به دریافت کل این قرارداد و ضمائمش خواهند شد.
بار دیگر بحرانی به بحرانهای موجود باشگاه استقلال افزوده شد که توام با خسارت مالی هنگفت نیز خواهد بود اما چه کسی پاسخگوست و چه کسی مواخذه خواهد شد و چه کسی رسیدگی خواهد کرد و کی راه این خسارتها مسدود میشود؟ سوالاتی که به رغم وجود دستگاههای متعدد نظارتی در کشور، متاسفانه جوابی برایش یافت نمیشود...!
آقایانی که در رخ دادن این خسارت هنگفت و رسیدگی به آن مسؤولید! موسیمانه و گروهش از این فسخ، صاحب مبلغی بالغ بر 100 میلیارد تومان از جیب مردم ایران خواهند شد؛ مبلغی که با آن در استانهای محروم کشور، میتوان حداقل ۵۰ تا ۶۰ خانوار بیخانه را صاحب مسکن کرد، هزینه درمان و داروی بسیاری از بیماران تنگدست یا صعبالعلاج را پرداخت کرد، اشتغال ایجاد کرد، مدرسه و راه ساخت و...! به آن اضافه کنید هزینه سنگینی که متعاقبا صرف استخدام سرمربی آینده خواهد شد...! حالا شما با بیخیالی و کارنابلدی هدر دهید و آنانی هم که در حاکمیت، حکم چشم و گوش را دارند، وظیفه نظارتی خود را به درستی انجام ندهند، مگر طوری میشود؟ سر شما به سلامت باد!
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از مشکلات برخی پلتفرمهای فروش آنلاین طلا گزارش میدهد
نه امن است نه ارزان
گروه اقتصادی: با گسترش فناوری و پلتفرمهای آنلاین، خرید و فروش طلا نیز به فضای مجازی راه یافته است. این پلتفرمها با وعدههای جذاب و سهولت در معاملات، توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کردهاند. در کنار این مزایا اما خطرات و عواقب جدیای نیز در کمین سرمایهگذاران است که اغلب نادیده گرفته میشوند. در این گزارش به بررسی جامع این مخاطرات با استناد به موضعگیریهای رسمی نهادهای ذیربط، تجربیات واقعی کاربران، یادآوری تجربیات تلخ گذشته و ورود پلیس امنیت اقتصادی به این حوزه میپردازیم.
* مشکلات و مخاطرات خرید و فروش آنلاین طلا
1- عدم شفافیت و نظارت: یکی از بزرگترین مشکلات این پلتفرمها، عدم شفافیت در عملکرد و نبود نظارت کافی است. بسیاری از این پلتفرمها فاقد مجوزهای لازم از نهادهای ذیصلاح مانند بانک مرکزی هستند و مشخص نیست دقیقاً چه سازوکاری برای خرید و فروش طلا دارند. این امر موجب میشود سرمایهگذاران در معرض سوءاستفاده قرار گیرند.
2- خطر کلاهبرداری و تقلب: پلتفرمهای آنلاین به دلیل ماهیت مجازی خود، مستعد کلاهبرداری و تقلب هستند. بسیاری از این پلتفرمها ممکن است طلا را با قیمتهای نامتعارف عرضه کنند. همچنین در برخی موارد گزارش شده است طلاهای خریداریشده دارای عیار پایینتر از آنچه ادعا شده است بودهاند.
3- مشکلات در تحویل فیزیکی طلا: بسیاری از این پلتفرمها همچنین به طور مشخص اعلام نمیکنند که چه زمانی و چگونه طلای خریداریشده به صورت فیزیکی تحویل داده میشود. این موضوع بویژه درباره طلای آبشده که بهصورت آنلاین خریداری میشود، بسیار پررنگ است. کاربران بسیاری گزارش دادهاند پس از خرید طلا، با مشکلاتی در تحویل فیزیکی آن روبهرو شده و در نهایت موفق به دریافت طلای خود نشدهاند.
4- نوسانات قیمت و ریسک بالای سرمایهگذاری: قیمت طلا بهشدت تحت تأثیر نوسانات بازار است. سرمایهگذاری در طلا، بویژه در پلتفرمهای آنلاین، با ریسک بالایی همراه است. بسیاری از این پلتفرمها با وعده سودهای نجومی، سرمایهگذاران را ترغیب به سرمایهگذاری میکنند، در حالی که امکان از دست دادن کل سرمایه وجود دارد.
5 - عدم امکان بررسی فیزیکی طلا: در خرید آنلاین طلا، امکان بررسی فیزیکی و اطمینان از اصالت آن وجود ندارد. خریداران باید صرفاً به ادعاهای فروشنده اعتماد کنند که این امر ریسک بالایی بههمراه دارد.
6- مشکلات قانونی و حقوقی: در صورت بروز مشکل، پیگیری حقوقی درباره پلتفرمهای آنلاین با چالشهای متعددی همراه است. بسیاری از این پلتفرمها در خارج از کشور ثبت شدهاند یا اطلاعات شفافی از صاحبان آنها در دسترس نیست.
این خطرات و مخاطرات نشان میدهد کاربران باید با آگاهی و دقت بیشتری به خرید و فروش طلا در پلتفرمهای آنلاین بپردازند. انجام تحقیق و مشورت با متخصصان میتواند به کاهش ریسکهای مرتبط با این نوع سرمایهگذاری کمک کند.
* تجربههای تلخ گذشته و لزوم هوشیاری بیشتر در خرید و فروش آنلاین طلا
تجربههای تلخ گذشته مانند ماجرای کورش کمپانی و پلتفرمهای مشابه نشان داده است اعتماد به وعدههای پوچ این شرکتها میتواند به از دست رفتن سرمایههای افراد منجر شود. این تجارب باید به عنوان زنگ هشداری برای همه عمل کند تا با احتیاط بیشتری در زمینه سرمایهگذاری، بویژه در فضای مجازی، عمل کنند و فریب تبلیغات فریبنده پلتفرمهای غیرمجاز را نخورند.
بانک مرکزی بارها نسبت به خطرات سرمایهگذاری در پلتفرمهای غیرمجاز هشدار داده و بر ضرورت اخذ مجوزهای لازم برای فعالیت در این حوزه تأکید کرده است. همچنین این بانک اعلام کرده است هیچ مجوزی برای خرید و فروش آنلاین طلا صادر نکرده و مسؤولیت هرگونه ضرر و زیان متوجه خود سرمایهگذاران است.
* هشدارهای دادستانی و پلیس امنیت اقتصادی درباره پلتفرمهای فروش طلا
همچنین دادستانی با ورود به موضوع پلتفرمهای آنلاین طلا، از مردم خواسته است با احتیاط بیشتری در این زمینه عمل کنند. پروندههای متعدد در دادسراها در حال رسیدگی است که نشاندهنده گستردگی تخلفات است.
رئیس پلیس امنیت اقتصادی فراجا نیز اعلام کرده است این پلیس با همکاری قوه قضائیه به موضوع فعالیت سایتها و پلتفرمهای آنلاین فروش طلای آبشده ورود کرده است. هدف از این ورود، جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی و دفاع از حقوق شهروندان است. پلیس امنیت اقتصادی با همکاری بانک مرکزی، اتاق اصناف و سایر سازمانهای مرتبط در تلاش است سازوکارهای لازم برای ایجاد امنیت در این حوزه را تعریف و نظارت لازم را بر وبگاهها و تارنماهای فروش آنلاین طلا اعمال کند. بر اساس این گزارش، بانک مرکزی با همکاری اتاق اصناف نسبت به طراحی سامانه پایش آنلاین اقدام خواهد کرد.
* توئیت اخیر مدیرعامل دیجیکالا و واکنش کاربران
توئیت اخیر مدیرعامل دیجیکالا که از مزایای فروش آنلاین طلا دفاع و مخالفان را به بیمنطقی متهم کرده بود، با واکنش تند برخی کاربران مواجه شد. یکی از کاربران تأکید کرده است از دیجیکالا طلای آنلاین خریداری کرده و این پلتفرم از تحویل فیزیکی طلای او سر باز زده و میگوید هیچ وعدهای درباره زمان تحویل فیزیکی طلا نداده است.
این موضوع نشاندهنده مخاطرات و عدم مسؤولیتپذیری این پلتفرمها و یادآور تجربههای تلخ گذشته است.
* توصیههای ضروری برای خرید و فروش آنلاین طلا
به گزارش «وطن امروز»، با توجه به مطالب گفته شده به مردم اکیداً توصیه میشود در خرید و فروش آنلاین طلا خطرات و عواقب جدی آن را مد نظر داشته باشند. از جمله مشکلات آن میتوان به عدم شفافیت، احتمال کلاهبرداری، مشکلات در تحویل فیزیکی، نوسانات قیمت و ریسک بالای سرمایهگذاری اشاره کرد. خریداران باید در اینگونه معاملات موارد زیر را مد نظر داشته باشند:
1- اجتناب از پلتفرمهای غیرمجاز: از خرید و فروش آنلاین طلا در پلتفرمهای غیرمجاز خودداری کنید تا از مشکلات قانونی و خطرات مرتبط با آنها دور بمانید.
2- عدم اعتماد به وعدههای جذاب: فریب وعدههای سودهای نجومی را نخورید و قبل از سرمایهگذاری در هر پلتفرمی، از مجوزهای رسمی و سابقه فعالیت آن اطمینان حاصل کنید.
3- هوشیاری نسبت به تجربیات تلخ گذشته: به یاد داشته باشید تجربههای تلخ گذشته مانند ماجرای کوروش کمپانی نباید تکرار شود. این تجربیات بهعنوان زنگ هشداری برای همه عمل کند.
4- استفاده از روشهای مطمئن و قانونی: در صورت تمایل به سرمایهگذاری در طلا، از روشهای مطمئن و قانونی مانند خرید از طلافروشیهای معتبر و دارای مجوز یا سرمایهگذاری در صندوقهای طلا استفاده کنید.
در نهایت باید متذکر شد درس عبرت از ماجراهایی مانند کورش کمپانی باید همواره پیش چشمان ما باشد. هوشیاری و احتیاط در برابر اینگونه کلاهبرداریها یک ضرورت است و کاربران باید تا جایی که امکان دارد از خرید فروش طلا در پلتفرمها دوری کنند و در صورتی هم که اصرار دارند با آگاهی به خرید و فروش آنلاین طلا بپردازند، بهتر است از راهکارهای جایگزین مطمئن قانونی مثل شرکتها و صندوق بورسی برای این کار استفاده کنند.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
قیمت انرژی؛ تصمیمگیری درباره یک معمای ملی
امین حقگو: دهههاست موضوع قیمتگذاری حاملهای انرژی، بویژه بنزین، محل اختلاف نظر و مناقشه در کشور بوده است. هر بار که قیمت حاملهای انرژی از تورم و قیمتهای نسبی عقب میماند، این زخم کهنه از نو سر باز میکند و نزاع بر سر آزادسازی یا عدم آزادسازی آن آغاز میشود. برخی خواهان کنترل و مدیریت قیمتها برای حمایت از ساختار تولید، مصرفکنندگان و کاهش فشار اقتصادی هستند، در حالی که گروه دیگری بر آزادسازی قیمتها به عنوان راهکاری برای مدیریت بهینه منابع و کاهش هدررفت آن تأکید میکنند. اما این کشمکش بیپایان به کجا رسیده است؟ آیا تثبیت یا آزادسازی قیمتها تنها راهحلهای موجود هستند و راهحلی مناسب برای این مساله به شمار میروند؟ اگر انتخاب هر یک از این مسیرها به نحوی متفاوت بحران را تشدید میکند، راهحل بهینهتر چیست؟ به نظر میرسد وقت آن رسیده است تصمیمی مبتنی بر شرایط خاص اقتصادی ایران و تجربه جهانی گرفته شود.
* محدودیتهای ساختاری و موقعیت خاص اقتصاد ایران
اقتصاد سالم و قوی، اقتصادی است که کارایی بازار و قیمتها را با هم داشته باشد. یکی از شقوق آن، تناسب بازار و قیمت با شرایط واقعی اقتصاد است. اقتصاد ایران به دلیل تحریمهای اقتصادی و محدودیت از دسترسی به بازارهای جهانی و زنجیره ارزش بینالمللی، به سمت اقتصادی نسبتا بستهتر و مستقل سوق یافته است. به همین علت است که به ناچار، حساب سرمایه بسته، نظام چندنرخی در حوزههای مختلف و محدودیت در ورود و خروج سرمایه را شاهدیم. در چنین موقعیتی، اتصال به قیمتهای جهانی و حتی منطقهای به عنوان مبنای سیاستگذاری و تصمیمگیری، بویژه در حوزه انرژی، نظام اقتصادی ناکارا و غیرمولد را برای ما به ارث خواهد گذاشت، چرا که ساختار بازار و قیمتهای آزاد و جهانی، تناسبی با بنیانهای تولید و صنعت که در زنجیره اقتصاد جهانی حاضر نیستند، ندارد. در واقع این ۲ حوزه بر یکدیگر منطبق نخواهند شد و اختلال در نظام اقتصادی پدید خواهد آمد. توجه به این موقعیت خاص و محدود، همان وضعیتی است که مسعود نیلی، اقتصاددان برجسته نزدیک به جریان اقتصاد آزاد بیان میکند که در شرایط فعلی چارهای جز پذیرفتن نظام چندنرخی در حوزه ارز و دیگر حوزهها نداریم. در اقتصادهایی که در زنجیره ارزش جهانی حاضر هستند، قیمتگذاری انرژی بخشی از یک سیاست کلان برای جذب سرمایه، تسهیل ورود و خروج سرمایه و افزایش رقابتپذیری است اما ایران با محدودیتهای ساختاری فعلی نمیتواند از چنین سازوکاری بهره ببرد.
* قیمت جهانی؛ یک ابهام مفهومی
علاوه بر مواردی که بیان شد، باید عنوان کرد قیمت حاملهای انرژی در دیگر کشورها (حتی کشورهای همسایه و کشورهایی که روابط و وابستگی زیاد اقتصادی دارند) نیز ارقامی متفاوت دارد و قیمتها بر اساس ساختار تولید و منافع ملی به قیمت بازاری تبدیل میشود. واقعیت این است که در بسیاری از کشورها، قیمت انرژی تحت تأثیر سیاستهای دولتها قرار دارد. به عنوان مثال، قیمت بنزین در ایالات متحده آمریکا به طور متوسط حدود 3.5 دلار در هر گالن (معادل حدود 90 سنت در هر لیتر) است، در حالی که در کانادا این قیمت به حدود 1.5 دلار در هر لیتر میرسد. از سوی دیگر، در کشورهای اروپایی مانند آلمان یا فرانسه، قیمت بنزین به حدود 2 یورو در هر لیتر یا حتی بیشتر میرسد. این تفاوت قیمتها نشاندهنده آن است که عوامل متعددی از جمله مالیاتها، یارانهها و هزینههای حملونقل بر قیمت انرژی تأثیر میگذارد. حتی در خاورمیانه، کشوری مانند عربستان سعودی قیمت بنزین را حدود 62 سنت در هر لیتر نگه داشته است، در حالی که در ترکیه این رقم به حدود 1.5 دلار میرسد. این مقایسهها نشان میدهد قیمتگذاری انرژی بشدت وابسته به منافع ملی، ساختار تولیدی و صنعتی هر کشور و همچنین شرایط خاص سیاسی و اقتصادی است. به عبارت دیگر، چیزی به نام «قیمت آزاد» یا «قیمت جهانی» انرژی، به آن معنا در عمل وجود ندارد.
* تثبیت یا آزادسازی؛ ۲ راهحل پرهزینه
در ایران نیز تثبیت قیمت انرژی، با وجود تورمهای بالا و رشد هزینههای تولید، مشکلات و آسیبهای زیادی را به وجود آورده است. از یک سو، تثبیت قیمت باعث شده مصرف انرژی به صورت غیرمنطقی افزایش یابد و از سوی دیگر، به دلیل نبود منابع مالی کافی، دولت قادر به توسعه زیرساختهای انرژی یا حمایت از اقشار آسیبپذیر نباشد. از طرف دیگر، آزادسازی کامل قیمت انرژی نیز با توجه به شرایط خاص اقتصادی ایران میتواند تبعات سنگینی داشته باشد. افزایش ناگهانی قیمت انرژی بدون وجود سازوکاری برای تعدیل تأثیرات آن بر سایر بخشهای اقتصادی و اجتماعی، فشار زیادی را بر بنیانهای تولیدی، صنعتی و اجتماعی وارد خواهد کرد و به بیثباتی اقتصادی و اجتماعی منجر خواهد شد.
همین ریسک بزرگ است که تا امروز به نظام تصمیمگیری اجازه آزادسازی یا جهانیسازی قیمتها را نداده است. با این حال، هرچند توجه به راهکار قیمتی همه مساله حکمرانی انرژی در ایران نبوده و این مساله ابعاد بسیار پیچیدهتر و چندلایهای دارد اما به نظر میرسد در نظام قیمتی، راه پیشرو بهینهتر باشد.
* فرمولی پیشبینیپذیر برای قیمتگذاری
با توجه به این چالشها، قبل از هر چیز باید توجه داشت قیمت باید ۲ اصل «کارایی» و «پیشبینیپذیری» را با هم داشته باشد. این دو اصل ضروری جهت ارتقای کمی و کیفی بنیانهای تولیدی و سرمایهگذاری در اقتصاد است. به نظر میرسد بهترین رویکرد، تعیین فرمولی است که ۲ اصل ذکر شده را در خود داشته باشد. در واقع این فرمولی معین و در دسترس برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان است و باید به گونهای طراحی شود که موارد زیر را پوشش داده
باشد.
1- عوامل اقتصادی موثر: شاخصهایی مانند تورم تولیدکننده، تورم مصرفکننده و هزینههای واقعی تولید انرژی و... در آن لحاظ و مطابق آخرین آمار بانک مرکزی بهروزرسانی شود.
2- انعطافپذیری: امکان بازبینی و تعدیل قیمتها به صورت دورهای (ماهانه، فصلی یا سالانه) وجود داشته باشد.
3- حاشیه سود منطقی: برای بخش خصوصی فعال در حوزه انرژی، حاشیه سود معقولی در نظر گرفته شود تا انگیزه لازم برای سرمایهگذاری و توسعه زیرساختها فراهم شود.
4- حمایت از اقشار آسیبپذیر: بخشی از درآمد حاصل از اصلاح قیمتها باید به صورت هدفمند و صرفا برای حمایت از اقشار آسیبپذیر اختصاص یابد.
این فرمول، علاوه بر بهبود کارایی اقتصادی، باعث شفافیت و افزایش اعتماد عمومی نیز خواهد شد، چرا که مصرفکنندگان و تولیدکنندگان میدانند قیمتها بر اساس چه سازوکاری تعیین میشود و این سازوکار به دور از مداخلات غیرشفاف و ناگهانی است.
* توانمندی و عزم دولت، شرط کلیدی
دسترسی به چنین نظامی در حکمرانی اقتصادی، مستلزم قابلیتها و تواناییهای دولت است. از این منظر که اراده و توان کافی برای مواجهه با مسائل را داشته باشد. آزادسازی اقتصاد در شرایطی که جنگ اقتصادی و تحریم بر یک ملت تحمیل شده، بیشتر از آنکه حاصل انتخاب و تصمیم باشد، محصول ناتوانی و کمظرفیتی دولتها برای شانه خالی کردن از بار مسؤولیت است، چرا که آزادسازی در واقع به معنای سلب مسؤولیت و پاسخگویی دولت در آن حوزه خواهد بود. آنچنان که وزیر اسبق نفت درباره عدم توانایی دولت در مدیریت اقتصادی گفت «قیمتها دست خداست» و رئیس صندوق توسعه ملی میگوید «برای اینکه ناترازیها را تراز کنیم، باید تسلیم سنتهای الهی در علم اقتصاد باشیم». این دو اظهار نظر بیش از هر چیز، هشداری برای بحران «معنای دولت» است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ نگاهی به فیلمهای فجر ۴۳
۳ جشنواره با یک بلیت
میلاد جلیلزاده: هر کدام از دورههای جشنواره فیلم فجر رنگ و لعاب خودش را داشته. جنگ، سازندگی، اصلاحات، حوادث پس از سال ۸۸، مدیریت فرهنگی پس از سال ۹۲، جشنوارهای که پس از سقوط هواپیمای اوکراینی برگزار شد، جشنوارههای قرنطینهای همزمان با پاندمی کرونا، جشنوارهای که در سال پرالتهاب 1401 برگزار شد و هزار و یک اتفاق ریز و درشتی که در این میان رخ داد، همگی خاطراتیاند که نسبت تحولات اجتماعی ایران با جشنواره فجر را نشان میدهند اما فجر چهلوسوم از این لحاظ شرایطی بیمانند دارد که دولت مستقر در ابتدای امسال بیاینکه پیشبینی تحولات پیش رو را بکند، برای برگزاری این رویداد برنامهریزی کرده بود و به ناگاه اتفاقی تلخ رخ داد که باعث شد با تغییر کارگزاران اجرایی کشور، سررشته بسیاری از این برنامهها در هوای بلاتکلیفی رها شود و فجر، یاریگر جدیدی را بطلبد.
حادثه سقوط بالگرد رئیسجمهور رئیسی و همراهانش در 30 اردیبهشت امسال که منجر به برگزاری زودهنگام انتخابات ریاستجمهوری و روی کار آمدن مسؤولان اجرایی جدید شد، تکانه شدیدی بود که کسی آن را پیشبینی نمیکرد. حالا با فجری طرفیم که پس از 2 سال برگزاری پرحاشیهاش توسط دبیری که با رئیس سازمان سینمایی کاملاً همسو به نظر نمیرسید، بالاخره توانسته بود از سد مجتبی امینی بگذرد و خود محمد خزاعی به عنوان رئیس سازمان سینمایی حکم دبیری آن را هم از وزیر ارشاد دریافت کند قرار است برگزار شود. تولیدات سینمایی کشور هم با همان دستفرمانی که محمد خزاعی تعریف کرده بود داشت پیش میرفت و حالا نه خزاعی، نه امینی و نه زینالعابدین سر کار نیستند و نه حتی بیرون از دولت، کسی مثل احسان محمدحسنی که رئیس سازمان اوج بود. مدیران متعدد دیگری هم در دولت یا بیرون از دولت، امروز دیگر روی کار نیستند.
رائد فریدزاده که پیش از روی کار آمدن دولت شهید رئیسی در بنیاد فارابی، معاونت بینالملل را بر عهده داشت و در 3 سال دولت سیزدهم مورد اعتماد محمد خزاعی هم قرار گرفته بود، حالا خود در جایگاه خزاعی نشسته و قرار است با گلچین کردن فیلمهایی که در دوره مدیریت قبل ساخته شدهاند، جشنوارهای برگزار کند که همه چیزش شبیه دوره مدیریت قبلی نیست. به عبارتی هنر رائد فریدزاده و منوچهر شهسواری که به عنوان دبیر فجر چهلوسوم انتخاب شده، میتواند این باشد که با همین سینماگران، با همین فیلمها، با همین تحلیلگران فیلمها و با همین بدنه رسانهای پوششدهنده رویداد فجر، به نوعی از تعامل برسد که همگی اینجا را خانه خودشان بدانند و تنشها به حداقل برسد و نشاط به حداکثر.
این یعنی مدیران جدید سازمان سینمایی باید با رنگهایی که در پالت نقاش قبلی باقی مانده، طرح نیمهکاره او را طوری کامل کنند که معنای جدیدی بدهد. ترکیب چنین ارادهای با ریلگذاریهایی که از قبل انجام شده و در بهمن 1403 سینمای ایران را به این بضاعت و به این مقدار مایه رسانده، سرجمع میشود جشنوارهای که ۳۷ فیلم از جمله 4 انیمیشن در بخش سودای سیمرغ آن شرکت کردهاند و نهایتا 10 فیلم قرار است در بخشی ویژه برای مخاطبان فجر نمایش داده شوند و اگر اتفاق خاصی نیفتد، قرار شده چند فیلم حاشیهداری که از عدم نمایش بعضی از آنها سالها میگذرد هم بینشان باشد. البته یکی از فیلمهای بخش مسابقه به دلیل اختلافی که بین تهیهکننده و کارگردان آن بر سر مالکیت فیلم رخ داد، از جشنواره کناره گرفت و ممکن است برای بعضی فیلمهای دیگر هم چنین اتفاقی بیفتد اما این تغییری در شناخت مشی مدیران این دوره از فجر و نوع تعاملشان با سینماگران طیفهای مختلف از یکسو و نوع فیلمهایی که در سینمای ایران ساخته میشوند از سوی دیگر، ایجاد نمیکند.
یک نگاه کلی به ترکیب فیلمهایی که امسال در فجر حضور دارند به وضوح نشان میدهد تلاش شده تمام رنگهای سینمای ایران در ترسیم این تابلو به کار گرفته شده باشند؛ از فیلمهایی با موضوع مقاومت و دفاعمقدس که اگر یکی دو مورد به آنها اضافه میشد، میتوانست یک جشنواره جداگانه موضوعی را تامین کند، تا کمدیهایی که حتماً چند موردشان بفروش خواهند شد و معمولا مثال آنها را در فجر نمیدیدیم و البته انواع فیلمهای دیگر که اصطلاحا اجتماعی، معناگرا، تاریخی و ورزشی هستند. این ترکیب حاصل نگاهی است که میخواهد یک آشتیکنان بزرگ در سینمای ایران راه بیندازد و بهعلاوه نگاهش به این فستیوال با تمام فستیوالهای دیگر دنیا فرق دارد. یعنی فجر قرار نیست طبق قواعدی که جشنها و جشنوارههای سینمایی دیگر در سایر نقاط دنیا برگزار میشوند، برگزار شود و یک رویداد فرهنگی ملی است که بنا به ضرورتهای بومی قواعد خود را پیدا کرده است. یک نکته مهم دیگر درباره فجر چهلوسوم چهره جوان آن است. امسال غیر از 3 فیلمساز پیشکسوت یعنی ابوالفضل جلیلی، رسول صدرعاملی و ابراهیم حاتمیکیا، باقی کارگردانها همه جوان هستند. این 3 فیلمساز هم متعلق به نسلی هستند که اصطلاحاً سینمانوین خوانده میشد و همگی بعد از انقلاب وارد کار حرفهای شدند. چهره جشنواره فیلم فجر در چند سال اخیر دوره به دوره جوانتر میشد و حالا به جایی رسیده که کم و بیش همه پذیرفتهاند دفتر کارگردانان سینمای ایران در حال ورق خوردن است. شبیه این اتفاق یک بار در دهه ۶۰ هم افتاده بود و آن ادوار از جشنواره، نامهایی را در خود داشت که همان روزها چندان شناختهشده نبودند اما امروز درباره بعضی از آنها چندین جلد کتاب نوشته شده است.
نسل که عوض میشود، زاویههای نگریستن به مسائل هم عوض خواهد شد و بهتبع تولد مجدد سینمای ایران، تحلیلگران جدیدی هم میطلبد. یعنی باید منتظر این باشیم که نسل منتقدان سینمای ایران هم عوض شود و قالبهای گذشته در نگاه به فیلمها تغییر کند. در ادامه شمای کلی جشنواره فجر امسال بررسی شده و یک طبقهبندی موضوعی بین فیلمهای حاضر در آن انجام شده است. از آنجا که در فجر سال 1403 نمایندگانی از تمام طیفهای سینمایی کشور حضور دارند، نگاه به این طبقهبندی موضوعی میتواند به نوعی یک نگاه کلی به سمت و سوی تولید در سینمای ایران هم باشد؛ چه اینکه اکران، داستان جداگانه خود را دارد و ما معمولا برای بررسی شمایل کلی سینمای ایران، ماحصل اکران سالانه را میبینیم و همین باعث میشود بعضی از فیلمهایی که تولید شدهاند و وجود دارند اما اکران خوبی نصیبشان نمیشود، در ارزیابیهای کلی کمتر در نظر گرفته شوند. پس در نظر بگیریم به رغم اینکه بعضی فیلمهای فجر 1403 در سال 1404 پرفروشهای گیشه خواهند بود، بعضیهای دیگر ممکن است خیلی دیر اکران شوند یا اکران موفقی نصیبشان نشود و همینجا، یعنی فجر چهلوسوم جایی است که میشود تمام آنها را دید. به عبارتی فجر امسال با تنوع کمسابقهاش میتواند نشان بدهد که چه در سر سینمای ایران میگذرد. با فیلمهای مقاومت دفاع مقدس این جشنواره میشد یک فستیوال جداگانه برگزار کرد. همچنین فیلمهای اجتماعی و معناگرایانه این دوره میتوانستند یک جشنواره جداگانه دیگر را تأمین کنند و آثار انیمیشن و کمدی آن هم میشد فستیوالی مستقل برگزار کرد. قبل از مطالعه این فهرست، توجه به این نکته لازم به نظر میرسد که نام بعضی فیلمها ذیل 2 عنوان محتوایی تکرار شده است که البته چنین مواردی پرتعداد نیستند.
* مقاومت و دفاع مقدس؛ ۹ فیلم
امسال ۹ فیلم در حوزه مقاومت و دفاع مقدس در جشنواره فجر داریم که ۵ مورد آن پرتره سرداران شهید است. 2 فیلم دیگر درباره فعالیت گروهکهای معاند در سالهای ابتدایی انقلاب هستند و یک فیلم دیگر، هم میتواند اجتماعی ارزیابی شود و هم در حوزه دفاع مقدس. فیلم «صیاد» همانطور که از نامش پیداست درباره شهید خلبان علی صیادشیرازی است و به مقطعی از زندگی او پرداخته که به غائله کردستان ورود میکند. «خدای جنگ» تصویری از پدر موشکی ایران شهید طهرانیمقدم است و «پیشمرگ» درباره شهید سعید قهاری. نکته جالب اینکه امسال 2 فیلم درباره شهید علی هاشمی ساخته شده؛ یعنی «اسفند» که به فعالیتهای او تا سوم اسفندماه سال ۶۲ و عملیات خیبر میپردازد و «اشک هور» که درباره مادر شهید علی هاشمی است. از آنسو درباره غائله آمل هم 2 فیلم ساخته شده؛ یکی «شمال از جنوب غربی» که به زمینههای ایجاد یک بلوا در شمال کشور، به تحریک حزب بعث عراق در جنوب غربی ایران اشاره دارد و دیگری «بازی خونی» که کمی زمان روایت را جلوتر برده است. طبیعتاً نه کارگردانهای این فیلمها دوست داشتند فیلمشان در دورهای به فجر بیاید که یک فیلم دیگر با همان موضوع در رقابت حاضر است و نه ارگانهای حامی این فیلمها چنین چیزی را میخواستند، روی همین حساب ناهماهنگی این ارگانها با همدیگر که به چنین نتایجی منجر میشود، محل نقدهای زیادی قرار گرفته است. البته از آنجا که ذهنیت فیلمسازان مختلف کاملاً یکسان نیست، این 2 جفت فیلم هم به لحاظ مقطع زمانی روایتشان همپوشانی پیدا نکردهاند اما تنها فیلم دفاع مقدسی امسال که هم دفاع مقدسی است و هم سراغ مردم معمولی رفته و نه پرترهای ترسیم میکند و نه حتی به یک اتفاق تاریخی مشهور اشاره دارد، «بچه مردم» است؛ فیلمی که بر مردمک بچههای بهزیستی نشسته و اتفاقات آن دوران را میبیند.
* سینمای اجتماعی؛ ۱۲ فیلم
خیلیها در ایران میگویند سینمای اجتماعی ژانر نیست، در حالی که این حرف غلط است و سینمای مسالهمحور اجتماعی (Social problem film) در خارج از ایران کاملا به عنوان یک ژانر شناخته شده و هم درباره خصوصیات این ژانر و هم تاریخچهاش کتابها و مقالات فراوانی وجود دارد. امسال فیلمهای زیادی با درونمایه اجتماعی به جشنواره فیلم فجر آمدند که 2 موردشان واجد فضاهای سورئال یا اصطلاحا معناگرایانه هم بودند. یکی از این 2 فیلم به دلیل اختلاف بین تهیهکننده و کارگردانش، در تاریخ مقرر که ۸ بهمنماه بود به دبیرخانه فجر ارائه نشد و از رقابتها کنار رفت و دیگری با نام «لولی» که فضایی نمادین دارد، به عنوان موضع دومش به مساله مهاجران افغانستانی هم میپردازد. باقی فیلمهای این فهرست که شامل ۱۲ اثر میشود میتوانند مشخصاً ذیل تعریف ژانر اجتماعی قرار بگیرند. شخصیت اصلی یکی از این فیلمها محیطبان است و در یک مورد دیگر هم به مساله محیطزیست و رابطه انسان با طبیعت اشاره شده است؛ «ناتور دشت» و «خاتی». در «آبستن» سودای مهاجرت و چارچوبمندی روابط انسانها یا عدم آن مورد اشاره قرار گرفته است. در «مرد آرام» که شخصیتهای اصلیاش افغانستانی هستند و در «ترک عمیق»، گذشته مردهایی که سن و سالی از آنها گذشته کاویده میشود و «رها» یک داستان تلخ و گیرای اجتماعی دارد که با زندگی شهری در دوران معاصر پیوند میخورد. فیلم «زیبا صدایم کن» که در قواره روزهای خوب فیلمسازی رسول صدرعاملی ظاهر شده هم صمیمانه و پدرانه است.
فیلم «سونسوز» هم که یک کمدی به زبان ترکی است، تم اجتماعی دارد. «بازی را بکش» به مساله قمار در فوتبال میپردازد. «شوهر ستاره» داستانی خانوادگی دارد و «گوزنهای اتوبان» مسائل مربوط به فضای مجازی را مورد اشاره قرار داده است. «دستتنها» سراغ زبالهگردها رفته، «ماریا» به آموزشگاههای بازیگری رفته و «چشمبادومی» سراغی از موج کرهای و علاقمندی دختران نوجوان ایرانی به خوانندههای کیپاپ گرفته است. فیلم «بچه مردم» هم به نوعی ممکن است اجتماعی به نظر برسد؛ خصوصا از آنجا که با محیط بهزیستی ارتباط دارد اما داخل این ژانر تعریف نمیشود چون زمان روایت آن به گذشته مربوط میشود.
در بسیاری از فیلمهای دیگر جشنواره امسال هم میتوان درونمایههای اجتماعی را دید؛ از جمله بعضی فیلمهای کمدی؛ اما این باعث نمیشود که آنها را بتوانیم ذیل ژانر اجتماعی تعریف کنیم.
* کمدی؛ ۵ فیلم
حضور فیلمهای کمدی در جشنواره فجر اتفاق بیسابقهای نیست و از «مردی که زیاد میدانست»، «کفشهای میرزانوروز» و «اجارهنشینها» در دهه 60 تا 4 کمدی «تمساح خونی»، «صبحانه با زرافهها»، «2روز دیرتر» و «آپاراتچی» در فجر سال گذشته، نمونههای متعددی را در این زمینه میتوان سراغ گرفت. حتی در ادوار گذشته فجر میتوان حضور کمدی بسیار ضعیفی مثل «دزدان خیابان جردن» را دید که طبق قانون آن دوران به علت کیفیت فنی بسیار پایین نباید حتی مجوز اکران میگرفت چه رسد به اینکه در فجر حاضر باشد.
در عوض موارد متعددی از برچسبزنی به بعضی کمدیها که مانع حضورشان در فجر شده را هم میتوان سراغ گرفت و این تناقض همچنان ادامه پیدا کرد. مثلا فیلم «زهرمار» از جواد رضویان بهرغم کیفیت بسیار نازلش در فجر چند سال پیش حاضر بود اما کمدی «هفتاد - سی» از بهرام افشار که سال گذشته متقاضی حضور در جشنواره شد، این امکان را به دست نیاورد. امسال اما کمدیها حضور پررنگی در فجر دارند و سازندگانشان هم از طیفهای مختلفی هستند. حتی در این دوره چند فیلماولی ناشناس داریم که با کمدی به جشنواره آمدهاند. یک نکته قابل توجه در آثار کمدی این دوره تاریخی شدن بسیاری از آنهاست؛ یعنی تاریخ معاصر. از ۵ فیلم کمدی که امسال در بخش مسابقه فجر حضور دارند، یکی به نام «سونسوز» که ذیل عناوین اجتماعی هم به آن اشاره شد، موردی خاص است که با تعریف عام و متداول این روزها از کمدی اندکی تفاوت دارد. «کفایت مذاکرات» در روزگار فعلی میگذرد و همانطور که از پوستر آن هم پیداست به موضوع رحم اجارهای مربوط میشود و ماجرای 3 فیلم دیگر در دهههای ۵۰ و ۶۰ شمسی میگذرد. «تاکسیدرمی» که یک فیلم اولی آن را ساخته، پرترهای از غلامرضا پهلوی در دهه 50 است. «صدام» یا «صددام» درباره بدل ایرانی صدام است و قصهاش در دوران جنگ روایت میشود و «آنتیک» هم با سوءاستفاده 2 نفر از جو مذهبی اول انقلاب برای پولدار شدن شوخی کرده است.
* تنها یک فیلم تاریخی - مذهبی
اگر از فیلمهایی که روایتشان در تاریخ معاصر میگذرد صرفنظر کنیم و زمانهای دور گذشته را در نظر بگیریم، امسال یک فیلم تاریخی در جشنواره داریم که به تاریخ انبیا و قصص قرآنی ارجاع دارد؛ پروژه «موسی کلیمالله» که نســــــخهای ســینمایی از فصــــــل اول یک سـریال تلویزیونی است. غیر از فیلمهایی مثل «سفیر» و «روز واقعه» در سالهای دور و «محمد رسولالله» و «شور عاشقی» در سالهای اخیر، جشنواره فجر و به طور کل سینمای ایران در موارد بسیار معدودی فیلمهای تاریخی را به خود دیده است و اکثر مواردی که وجود داشت هم مثل «مسافر ری»، «مریم مقدس» و «ابراهیم خلیلالله» همگی نسخه سریالی از یک کار تلویزیونی بودهاند. فیلم موسی کلیمالله از این جهت که شروع یک مسیر جدید فنی در صنعت فیلمسازی ایران است، کار قابل توجهی بهحساب میآید و به لحاظ محتوایی هم احتمالاً مشتریان خوبی خواهد داشت همانطور که سریال «یوسف پیامبر» داشت. با این حال به نظر میرسد تا رسیدن به نقطهای که در سینمای ایران مستقلاً برای تولــید یک پروژه سیـنمایی در حوزههـای تاریخی مسیری باز شــود و این پروژهها بتوانند به طور موفقیتآمیزی مخاطبان علاقمندشان را در سالنهای تاریک سینما پیدا کنند، راه زیادی در پیش است. اگر اکران موسی کلیمالله موفقیتآمیز باشد (که احتمال آن بعید نیست)، ممکن است در این مسیر هم گشایشی ایجاد شود. از یاد نبریم که تجربه نهچندان موفق ملک سلیمان نهتنها مسیر این نوع فیلمسازی را تا مدتها در سینما و تلویزیون ایران با اختلال مواجه کرد، بلکه کارگردان آن پروژه را که یکی از فیلمسازان بااستعداد سینمای ایران بود، به گوشهای کشاند و پس از این پروژه، تا مدتها خبر چندانی از شهریار بحرانی نبود. حالا اما موسی میتواند اندکی از آن عزم از دست رفته را بازگرداند.
* 2 فیلم درباره سینما، 2 فیلم درباره فوتبال
سال گذشته یکی از فیلمهای پرطرفدار جشنواره که جایزه فیلمنامه را هم برنده شد «پرویزخان» بود، درباره سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران. پروژه پرویزخان تمام دشواریهای ساخت یک فیلم کاملا ورزشی را در خود داشت و از این جهت یک حرکت رو به جلو محسوب میشد. قبل از آن هم فیلمهای فوتبالی دیگری داشتیم مثل «بیرو» که درباره دروازهبان تیم ملی ایران بود یا «تختی» و «غلامرضا تختی» به فاصله یکی دو دهه که درباره یکی از کشتیگیران معروف ایرانی بودند. امسال اما 2 فیلم فوتبالی داریم که هر 2 به موضوعی خارج از مستطیل سبز معطوف هستند؛ «۱۹۶۸» درباره بازی 2 تیم ایران و رژیم صهیونیستی در جام ملتهای آسیاست و «بازی را بکش» به شرطبندیهای مرگبار در بازی فوتبال میپردازد. «بازی را بکش» را از این لحاظ میتوان با فیلم «تومان» که آن هم به فرجام تلخ قمار میپرداخت، مقایسه کرد.
اما خود سینما هم در این دوره جزو موضوعاتی بوده که بعضی فیلمها به آن پرداختهاند. در هر چند دوره از جشنواره فجر میتوان فیلمهایی را سراغ گرفت که موضوعشان خود سینماست. مثلاً سال گذشته «آپاراتچی» را داشتیم و چند سال قبل از آن فیلمی مثل «گیجگاه» را. امسال اما در بخش رقابتی فجر 2 فیلم هستند که موضوعشان خود سینماست؛ «شاه نقش» به کارگردانی شاهد احمدلو که با نام اولیه «کتک خور» معرفی شد، به صنفی از اهالی سینما پرداخته که معمولا کمترین دیده شدهاند و محمد متوسلانی در ۹۰ سالگی جزو بازیگران آن است. «ماریا» هم سراغ آموزشگاههای بازیگری رفته و دختری را نشان میدهد که در این مسیر به مشکلاتی برمیخورد. ماجرای ورود علاقهمندان جوان بازیگری به سینما قبل از این هم دستمایه خلق تعدادی از جنجالبرانگیزترین فیلمهای سینمایی ایران شده است؛ از جمله «سلام سینما» و پاسخی که به آن داده شد، یعنی فیلم «سینما سینماست».
* انیمیشن؛ ۴ فیلم
انیمیشن ایران تا سالها نتوانسته بود در جشنواره فجر حضور داشته باشد، چون اساساً انیمیشن بلندی ساخته نشده بود. نخستین بار که پای یک انیمیشن بلند سینمایی به فستیوال فیلم فجر باز شد، سال ۸۹ بود که وحید نصیریان «قلب سیمرغ» را کارگردانی کرد و توانست سر وقت به دبیرخانه برساند. سال بعد نوبت به «تهران ۱۵۰۰» به کارگردانی بهرام عظیمی رسید و این روند تا چند سال به طور جسته و گریخته ادامه داشت. در بعضی سالها تنها یک انیمیشن ساخته شده بود یا هیچ موردی وجود نداشت و در بعضی سالهای دیگر تعداشان بالاتر میرفت تا اینکه در سال ۹۴ به طور همزمان ۸ انیمیشن به فجر رسیدند.
اینجا بود که اختصاص دادن یک بخش مجزا به پویانمایی معنا پیدا کرد اما بلافاصله در سال بعد باز دوباره وضع به حالت سابق برگشت و از آنجا که فقط انیمیشن «پشت دروازه بهشت» در جشنواره حضور داشت، وجود بخش مجزایی برای پویانمایی معنا نمیداد. به طور کل بخش پویانمایی جشنواره معمولاً دچار چنین وضعی است و تا به حال هیچکدام از مدیران نتوانستهاند روی اینکه در همان سال بویژه لااقل ۳ یا ۴ انیمیشن در جشنواره داشته باشند حساب کنند تا بخش مجزایی به آن تعلق بگیرد، روی همین حساب میتوان بخش انیمیشن جشنواره فجر را یک بخش گردشی دانست که به فراخور تعداد آثار هر دوره، ممکن است به طور مجزا برگزار شود یا نشود. امسال ۴ انیمیشن توانستند در موعد مقرر نسخه نهاییشان را به هیات انتخاب و پس از آن دبیرخانه جشنواره فجر برسانند که همین باعث شد بخش مجزایی برای آنها در دوره چهلوسوم تعبیه شود. «افسانه سپهر»، «ژولیت و شاه»، «زال و رودابه» و سری دوم «پسر دلفینی»، که نسخه قبلی آن با توجه به فروشی که در روسیه داشت سودآورترین فیلم تاریخ سینمای ایران شد، این ۴ انیمیشن
هستند.
ارسال به دوستان
چرا تایوان به کانون رویارویی ژئوپلیتیک پرخطر بین آمریکا و چین تبدیل شده است؟
جنگ سرد سیلیکونی
پکن در طرح «ساخت چین ۲۰۲۵» به دنبال دستیابی به خودکفایی ۷۰ درصدی در نیمهرساناهاست
گروه بینالملل: نیمهرساناها «مغز»های کوچکی هستند که از موبایلهای هوشمند تا جنگندهها را هدایت کرده و به کار میاندازند و اکنون به کانون رویارویی ژئوپلیتیک پرخطر بین ایالات متحده و چین تبدیل شدهاند. «جنگ تراشهها» فراتر از اختلافات تجاری، نبردی برای برتری فناورانه، تسلط اقتصادی و امنیت ملی است. با تشدید اقدامات ۲ کشور برای کنترل زنجیره تأمین نیمهرساناها، تأثیرات این نبرد، صنایع، اتحادها و نوآوری را در سراسر جهان بازتعریف کرده است و رقابتهای ژئوپلیتیک را بین ۲ ابرقدرت دنیا افزایش داده است. تا پیش از آغاز جنگ تراشهها بین آمریکا و چین و اقدامات محدودکننده دولت ایالات متحده علیه شرکتهای پیشرو فناوری چینی، آمریکا مدتهای طولانی بر طراحی نیمهرساناها و مالکیت فکری تسلط داشت. این در حالی بود که چین در حوزه تراشههای پیشرفته به واردات از کشورهای خارجی بویژه تایوان وابسته بود اما پس از اقدامات ضدرقابتی و سیاسی دولت آمریکا علیه شرکتهای فناوری چینی، شرایط تغییر کرد و جنگ تراشهها بالا گرفت. پس از اقدامات خصمانه دولت آمریکا چین از طرح «ساخت چین 2025» رونمایی کرد؛ طرحی که هدف آن دستیابی به ۷۰ درصد خودکفایی در نیمهرساناها تا پایان سال ۲۰۲۵ است.
* اقدامات آمریکا علیه چین
با افزایش نگرانی آمریکاییها درباره افزایش روابط چین با تایوان، همچنین گسترش نفوذ صنایع چین در کشورهای آسیای شرقی، دولت ایالات متحده احساس خطر و اقدامات خود را علیه چین در حوزه تراشهها و نیمهرساناها آغاز کرد؛ اقداماتی که با هدف قرار دادن شرکتهای پیشرو چین در حوزه تکنولوژیهای نوین و فناوریهای روز مانند ساخت موبایل، خودروهای برقی، همچنین حوزه هوش مصنوعی به دنبال تضعیف موقعیت چین و تقویت برتری آمریکا و شرکای غربیاش در حوزه فناوریهای نوین بود.
شاید نخستین اقدام جدی آمریکا که رگههای سیاسی آن به وضوح قابل مشاهده بود، اعمال محدودیت علیه شرکت چینی هوآوی و تحریم آن در سال 2019 بود اما اقدامات آمریکا در همین مرحله متوقف نشد. ایالات متحده اقدامات متعددی را علیه چین در حوزه تراشههای نیمهرسانا انجام داده که اهداف استراتژیک مانند محدود کردن پیشرفت فناوری چین، حفظ برتری تکنولوژیک آمریکا و جلوگیری از استفاده نظامی از این فناوریها را دنبال میکند. ایالات متحده آمریکا طی سالهای گذشته شرکتهای چینی مانند هوآوی، SMIC (شرکت ساخت تراشههای پیشرفته) و دیگر شرکتهای حوزه فناوریهای پیشرفته چین را با تحریمهای خود هدف قرار داده است. این تحریمها دسترسی این شرکتها به فناوری، نرمافزار و تجهیزات ساخت تراشههای پیشرفته را محدود کرده است. پس از اعمال این محدودیتها دولت آمریکا با اجرای تحریمهای دیگری بر چین، صادرات فناوری و تجهیزات ساخت ریزتراشهها را به این کشور محدود کرده است. شرکتهای آمریکایی مانند لام ریسرچ (Lam Research) و اپلاید متریالز (Applied Materials) از فروش ماشینآلات پیشرفته ساخت تراشه به چین منع شدهاند؛ اقدامی که به جهت جلوگیری از خودکفایی چین در ساخت تراشهها انجام شد. البته ایالات متحده آمریکا تلاشهای خود برای ایجاد ممنوعیت و محدودیت برای چین را به همین نقطه محدود نکرد و تلاش کرد با ایجاد اتحادهای بینالمللی یا سوءاستفاده از این اتحادها چین را بیش از پیش دچار خفگی در زنجیره تامین تراشهها کند. آمریکا از متحدان خود مانند هلند (شرکت ASML، تولیدکننده ماشینهای لیتوگرافی EUV) و ژاپن خواست صادرات تجهیزات پیشرفته ساخت تراشه به چین را محدود کنند. ایالات متحده آمریکا در زمینه قانونگذاری نیز برای محدود کردن توانایی رقابت چین در عرصه تراشهها عمل کرد و با وضع قوانینی همچون قانون محصول خارجی مستقیم (FDPR) یا قانون چیپس و علم (CHIPS and Science Act) تلاش کرد بر کنترل دولت این کشور بر صادرات محصولات مربوط به تراشهها و تجهیزاتی که با استفاده از فناوری آمریکایی حتی خارج از آمریکا ساخته شدهاند بیفزاید و از سوی دیگر با اختصاص ۵۲ میلیارد دلار به تولید تراشه در آمریکا، شرکتهایی مانند اینتل و TSMC را تشویق کند کارخانههای جدید در خاک آمریکا بسازند و این صنایع استراتژیک را به داخل خاک آمریکا منتقل کنند. قانون چیپس و علم همچنین شرکتهای دریافتکننده کمکهای دولتی از طریق این قانون را به مدت ۱۰ سال از سرمایهگذاری در پروژههای پیشرفته نیمهرسانا در چین منع میکند. اقدامات آمریکا حتی از وضع این قوانین نیز تهاجمیتر شد و از اکتبر ۲۰۲۲، صادرات تراشههای پیشرفتهای مانند A100 و H100 شرکت انویدیا به چین ممنوع شد. این تراشهها اکثرا در توسعه هوش مصنوعی کاربرد دارند. قوانین آمریکا همچنین شهروندان آمریکایی را از همکاری با شرکتهای چینی در حوزه تولید تراشههای پیشرفته منع کرده است. در عرصه بینالمللی نیز آمریکا با تشکیل اتحادیههایی مانند «چیپ ۴» (شامل تایوان، ژاپن، کرهجنوبی و آمریکا) تلاش میکند کنترل بر زنجیره تأمین جهانی تراشهها را به دست آورده و وابستگی به چین را کاهش دهد.
* واکنش چین و ضدحمله در جنگ تراشهها
چین در واکنش به اقدامات ایالات متحده در «جنگ تراشهها» که شامل محدودیتهای صادراتی، تحریم شرکتها و فشار بر متحدان برای قطع همکاریهای فناوری با چین است، مجموعهای از راهبردهای اقتصادی، سیاسی و فناورانه را در پیش گرفت؛ اقداماتی که پس از نقض قوانین تجارت آزاد از سوی آمریکا و بر هم زدن قواعد رقابت بازار در دستور کار چین قرار گرفت و تبدیل به ضدحملهای در جنگ تراشهها شد که آمریکا را درگیر بحران مالی کرد. چین با پیگیری اقدامات حقوقی، اقتصادی و فناورانه تلاش کرد حضور خود در بازارهای جهانی را تقویت و در برابر اقدامات سیاسی و مخرب آمریکا مقاومت کند. چین برنامههای بلندپروازانهای مانند «ساخت چین ۲۰۲۵» و طرحهای حمایت مالی از پژوهش و توسعه در حوزه تراشهها را تسریع کرده است.
شرکتهای دولتی و خصوصی مانند SMIC (بزرگترین سازنده تراشه چین) و Huawei برای تولید تراشههای پیشرفتهتر (مانند سریهای ۷ نانومتری و ۵ نانومتری) سرمایهگذاری کردهاند؛ سرمایهگذاریهایی که با تأسیس «صندوق بزرگ ملی مدارهای مجتمع» با بودجهای حدود ۴۷ میلیارد دلار برای حمایت از صنعت نیمهرساناها افزایش چشمگیری داشته است. پکن همچنین در اقدامی تلافیجویانه در سالهای اخیر محدودیتهای صادراتی بر مواد معدنی حیاتی مانند گالیم و ژرمانیوم (مواد کلیدی برای تولید نیمهرساناها) اعمال کرده؛ اقدامی که منجر به زیان شرکتهای غربی فعال در حوزه تراشهها شده است. مقامات پکن همچنین شرکتهای آمریکایی مانندMicron Technology را به دلیل «خطر امنیتی» از پروژههای حساس در چین حذف کردهاند. از سوی دیگر دولت چین و شرکتهای چینی برای کاهش وابستگی به فناوری غرب، همکاری با کشورها و شرکتهای غیرآمریکایی مانند ASML (هلند) و Samsung (کرهجنوبی) را گسترش دادهاند، هرچند تحریمهای آمریکا این تلاشها را محدود کرده است. چینیها همچنین سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه را برای گسترش زنجیره تامین جهانی تراشهها در دستور کار قرار دادهاند.
سیاستمداران و شرکتهای چینی همچنین در اقدامی با هدف خودکفایی بیشتر با حمایت از دانشگاهها و موسسات پژوهشی چین بر توسعه فناوریهای جایگزین مانند تراشههای مبتنی بر معماری RISC-V (به جای معماریهای تحت کنترل غرب) کار میکنند. توسعه اکوسیستم داخلی برای طراحی و تولید تجهیزات ساخت تراشه (مانند ماشینهای لیتوگرافی) هر چند هنوز با فناوری سطح پیشرفته (مانند EUV) فاصله دارد اما در دستور کار بخش پژوهش و فناوری چینیها قرار دارد. البته در این مسیر تحریمها و محدودیتها بسیار تاثیرگذار است اما چینیها تاکنون توانستهاند موفقیتهایی را در این مسیر به دست آورند.
* اهمیت تایوان در جنگ تراشهها
تایوان نقش مهمی در جنگ تراشهها بین 2 ابرقدرت اقتصادی جهان ایفا میکند. این اهمیت از جایگاه بیبدیل این جزیره در زنجیره تأمین جهانی نیمهرساناها (Semiconductors) نشأت میگیرد که فناوریهای مدرن، از الکترونیک مصرفی تا سیستمهای دفاعی و هوش مصنوعی، به آن وابسته است. تایوان میزبان بزرگترین و نامدارترین شرکتهای حوزه ساخت تراشـــههاست و شرکـــتهایــی همچـون TSMC (Taiwan Semiconductor Manufacturing Company) که بزرگترین کارخانه تولید تراشههای نیمهرسانا در جهان به حساب میآید و بیش از ۵۰ درصد سهم بازار جهانی تراشههای قراردادی (Foundry) را در اختیار دارد، در این جزیره قرار دارد؛ مسالهای که منجر به احساس خطر آمریکاییها شده است. افزایش تنش بین چین و تایوان در دریای چین جنوبی و تمایل چین برای الحاق مجدد این جزیره به خاک خود، خطری بیسابقه برای صنایع، تکنولوژیها و فناوریهای مدرن کشورهای غربی بویژه ایالات متحده آمریکاست. تنها در یک مورد غولهای فناوری مانند اپل، انویدیا، کوالکام و AMD به طور کامل به TSMC وابستهاند و به خطر افتادن این شرکت به معنای به خطر افتادن غولهای فناوری آمریکا و نابودی بورس این کشور است و میتواند بر هژمونی آمریکا بر جهان پایان دهد. بیش از ۹۰ درصد تراشههای پیشرفته زیر ۱۰نانومتر جهان در تایوان تولید میشود.
این تمرکز جغرافیایی، زنجیره تأمین جهانی را در برابر اختلالات ژئوپلیتیکی (مانند تنشهای چین و تایوان) آسیبپذیر میکند و به همین دلیل نیز چین و آمریکا اقداماتی را به منظور کاهش تمرکز و انحصار تولید تراشهها آغاز کردهاند؛ اقداماتی که نخستین قربانی آن شرکتهای تولیدکننده ریزتراشه تایوانی هستند و در روزهای گذشته نیز این شرکتها زیانهای چندصد میلیارد دلاری را در بورس آمریکا تجربه کردهاند؛ زیانی که حاصل معرفی و مطرح شدن شرکت «دیپ سیک» در بازارهای جهانی بود و با توجه به ورود شرکتهای دیگری همچون «علیبابا» به این حوزه، احتمال زیان بیشتر نیز برای آنها وجود دارد. تراشههای پیشرفته نقشی حیاتی در توسعه هوش مصنوعی، سیستمهای دفاعی و فناوریهای فضایی دارند. کنترل این فناوریها به یک ابزار ژئوپلیتیک تبدیل شده است و همین مساله نیز اهمیت تایوان را در جنگ تراشهها افزایش میدهد. به هر شکل نزاع و درگیریهای قدرتهای جهانی به حوزه فناوریهای نوین رسیده است؛ درگیریهایی که در صورت ادامهدار بودن و جدی شدن، اقتصاد و تجارت جهانی را تهدید میکند و احتمال دارد اقتصاد جهانی را با رکود بیسابقهای مواجه کند.
ارسال به دوستان
یادداشت
آیه مذاکره!
محسن پوررضایی: حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانی روز سهشنبه به مناسبت عید مبعث، سخنانی درباره مذاکره با آمریکا مطرح کردند که بسیار قابل تامل و راهگشاست. ایشان همه، بویژه مسؤولان مربوط را نسبت به ذات عنود و دشمنی کینهتوزانه دشمن انذار دادند و تاکید کردند در هر نوع مراوده با دشمن، باید با چشمان باز هشیار بود که پشت لبخندهای دیپلماتیک دشمن، کینههای پنهان قرار دارد.
رهبر انقلاب در این باره تصریح کردند: پشت لبخندهای دیپلماسی، اینجور دشمنیها، اینجور کینهها، این باطن خبیث پنهان است. چشمانمان را باز کنیم و فهم فی خلقک. چشمانمان را باز کنیم. «تسرون الیهم بالموده» نباشیم. حواسمان باشد که با کی مواجهیم. با کی معامله میکنیم. با کی داریم حرف میزنیم؛ این را بدانیم.
این فراز از فرمایشات رهبر انقلاب به صورت کلی در باب هشیاری هنگام مواجهه با دشمن و توجه به عناد و کینهتوزی دشمن، حتی در هنگام مذاکره و معامله با او است. در این میان و به صورت مشخص، رهبر انقلاب با بیان این بخش از سوره ممتحنه که «تسرون الیهم بالموده» نباشیم، ضمن اینکه ضرورتی را در باب آداب و رفتار مذاکراتی با دشمن بیان کردند، تلویحا تذکری نیز مطرح کردند؛ تذکری که هم میتواند به معنای انذار از ارتکاب چنین رفتارهایی از سوی مسؤولان و مقامات مرتبط با دیپلماسی و موضوع مذاکرات هستهای باشد و هم میتوان آن را به شماتت فرد یا افرادی که مرتکب این خطا شدهاند، تفسیر کرد.
اما معنی این تذکر چیست؟
لازم است آیه یک سوره ممتحنه به صورت کامل مرور شود:
بِسْمِالله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ
«ای اهل ایمان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید، شما با آنان اظهار دوستی میکنید، در حالی که آنان به طور یقین به آنچه از حق برای شما آمده کافرند و پیامبر و شما را به خاطر ایمانتان به خدا که پروردگار شماست [از وطن] بیرون میکنند، [پس آنان را دوستان خود مگیرید] اگر برای جهاد در راه من و طلب خشنودیم بیرون آمدهاید [چرا] مخفیانه به آنان پیام میدهید که دوستشان دارید؟ در حالی که من به آنچه پنهان میداشتید و آنچه آشکار کردید داناترم و هر کس از شما با دشمنان من رابطه دوستی برقرار کند، مسلما از راه راست منحرف شده است». ملاحظه میشود مرور این آیه، باعث میشود درک بهتر و واضحتری از فرمایشات رهبر انقلاب در باب آداب مواجهه و مذاکره یا معامله با دشمن به دست آوریم. اما بررسی شأن نزول این آیه، باعث میشود فهم دقیقتر و کاملی از اشارت رهبر انقلاب به آن و یافتن مصادیق آن در شرایط امروز کشور بویژه در موضوع مذاکره با آمریکا به دست آوریم. سوره ممتحنه در باب امتناع مسلمین و مومنین از دوستی با دشمنان خداوند متعال نازل شده است. دلیل نزول این آیه، یعنی آیه اول سوره ممتحنه، داستان خاطب بن ابی بلتعه و ماجرای نامهای است که به قریش فرستاد.
خاطب بن ابی بلتعه از مسلمانانی بود که به همراه پیامبر از مکه به مدینه مهاجرت کرده بود اما همسر وی از همراهی او اجتناب کرد و در مکه ماند. خاطب از طریق یک زن، نامهای برای مشرکان در مکه فرستاد و در این نامه از برنامه پیامبر برای جنگ با کفار مکه خبر داد. پیامبر اسلام از طریق جبرئیل از این ماجرا مطلع شدند و حضرت علی(ع) را مامور کردند قبل از رسیدن این زن به مکه، او را یافته و نامه را از او بگیرند. حضرت علی(ع) نیز به همراه جمعی از یاران، این زن را پیدا کرده، نامه را از وی گرفته و خدمت پیامبر بردند. مشخص میشود نامه را خاطب نوشته است. خاطب را احضار میکنند و دلیل این خیانت او و تلاشش برای مطلع کردن دشمنان از جنگ پیامبر با کفار را جویا میشوند. خاطب در جواب میگوید چون همسر او در مدینه زندگی میکند و تحت نظارت قریش است، لذا او این نامه را فرستاده تا خدمتی به کفار کرده باشد و در عوض همسر او تحت حمایت کفار قرار بگیرد. در واقع دلیل این خیانت خاطب و تلاشش برای افشای اسرار نظامی پیامبر و مطلع کردن کفار، مناسبات خانوادگی او و احساسات او نسبت به خانوادهاش بوده است.
خداوند متعال در این آیه، مسلمین را مورد خطاب قرار داده و آنان را نسبت به دوستی با دشمنان خداوند برحذر میدارد. همینطور مسلمین را به خاطر فرستادن پیامهای مخفیانه به کفار و دشمنان و ابراز محبت و دوستی نسبت به آنان سرزنش میکند.
* العاقل یکفیه الاشاره
در روزهای اخیر، مذاکره با آمریکا به یکی از مهمترین موضوعات کشور تبدیل شده است. سخنان رهبر انقلاب در روز عید مبعث و رهنمودها و اشارات ایشان درباره نحوه مواجهه، مذاکره یا معامله با دشمن، چراغ راه مسؤولان درباره مذاکره با دشمن خارجی است. در این میان اشارت ایشان به آیه یک سوره ممتحنه بسیار درسآموز است و تدبر و تأمل در آن، هم یک یادآوری دقیق و بموقع از کلام وحی در باب رعایت الزامات و ملاحظات این مذاکرات است و هم تذکری روشن و البته ظریف نسبت به برخی خطاهای پیدا و پنهان انجام شده در این مورد.
یکی از الزامات و آداب نوشتن درباره فرمایشات رهبر انقلاب و تفسیر آن، پرهیز از ورود به مباحثی مانند مچگیری از خاطیان است تا خدای نکرده، درس گرفتن و بهرهمندی از رئوس وجوه و مغز فرمایشات رهبر انقلاب، به سمت اختلافات سیاسی منحرف نشود. البته قاعدتا برخی اشارات مطرح شده در سخنان رهبر انقلاب برای افراد عاقل کافی است. آنچه رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان تاکید کردند، عدم اعتماد و ایجاد رابطه دوستی، قلبی و عاطفی با دشمنی است که در ظاهر برای مذاکره و معامله با ایران تمایل و لبخند بر لب دارد اما سابقه عملکردش نشان داده نسبت به مردم ایران عنود و کینهتوز است و از هر فرصتی برای ضربه زدن به ایران استفاده میکند. این رهنمود اگرچه ظاهری ساده دارد اما رعایت آن هم در ترسیم معادله با دشمن و هم در پشت میز مذاکره با دشمن میتواند حفاظی محکم در اطراف منافع ملی ایجاد کرده و مانع دستدرازی دشمن به این منافع و مصالح شود.
ارسال به دوستان
دیدگاه
دروغهای نتانیاهو و قدرتنمایی حماس در غزه
مهدی گرگانی: مرحله دوم تبادل اسرا میان حماس و رژیم صهیونیستی به صحنه قدرتنمایی رزمندگان مقاومت علیه اسرائیل در مقابل چشم جهانیان تبدیل شد.
روز شنبه فاز دوم تبادل اسرا به عنوان بخشی از توافق آتشبس میان رژیم صهیونیستی و حماس انجام شد و طی آن مبادله ۴ اسیر صهیونیستی در برابر ۲۰۰ اسیر فلسطینی با وساطت صلیب سرخ جهانی و دیگر میانجیگران بینالمللی انجام شد. در حالی که همه رسانههای خبری و افکار عمومی جهان لحظه به لحظه این عملیات را نظارهگر بودند، حماس با هوشمندی تمام این عملیات را به فرصتی برای نمایش قدرت خود تبدیل کرد و در خلال آن پیامهای واضح و آشکاری برای دشمن صهیونیستی ارسال کرد.
1- تجمع گسترده و متحدالشکل نیروهای حماس در محل رونمایی از اسرای صهیونیست به قدری غیرمنتظره بود که رسانههای غربی بلافاصله تصاویر آن را منتشر کرده و به آن واکنش نشان دادند. شبکه سیانان در این باره نوشت: صحنهای که حماس روز شنبه با حضور گسترده نیروهای نقابدار و مسلح به سلاحهای خودکار چیده بود، حامل پیامهایی برای اسرائیل بود؛ حماس نشان داد بهرغم ۱۵ ماه حملات اسرائیل همچنان در غزه فرماندهی میکند. مساله دیگری که خیلی درباره آن بحث شد، شرایط خوب اسرای صهیونیست بود. آنها با چهرههایی خندان و در حالی که به زبان عربی از نیروهای حماس تشکر میکردند با تابلوهایی از گردانهای قسام به عنوان هدیه راهی اراضی اشغالی شدند. حماس با این اقدام خود به رژیم صهیونیستی نشان داد بهرغم جنایات و وحشیگریهای این رژیم در غزه، به عرف و اخلاق اسلامی پایبند است و با دادن تابلوهای قسام به اسرای آزاد شده، به نتانیاهو این پیام را مخابره کرد که حماس همچنان زنده است.
2- حضور گسترده رزمندگان مسلح حماس و جهاد اسلامی در میدان فلسطین غزه به همراه خودروهای بیشمار متعلق به گروه حماس تعجب و حیرت بسیاری از جمله تحلیلگران و ناظران سیاسی را برانگیخت. کاربران شبکههای اجتماعی اکنون درباره این موضوع بحث میکنند که پس از حدود ۵۰۰ روز جنگ که نظامیان رژیم صهیونیستی در اینچ به اینچ غزه پیشروی کرده و به زعم خودشان کل مساحت غزه را (در چندین منطقه چند باره) پاکسازی کردند، این نیروهای منسجم و یکپارچه از کجا بیرون آمده و چگونه همچنان سازمانیافته باقی ماندهاند. بسیاری در طول جنگ گمانهزنی میکردند حماس اسرای صهیونیستی را از غزه خارج کرده و به همین دلیل ارتش اسرائیل نتوانسته آنها را پیدا کند! اما تبادلات اخیر نشان داد اسرای صهیونیست در داخل غزه و نزدیکی مراکز عملیاتی ارتش اسرائیل نگهداری میشدهاند. اکنون این سوال همچنان رازآلود باقی مانده است که حماس کجا و چگونه این اسرا را نگهداری میکرده است که ارتش رژیم صهیونیستی با صدها هزار نیرو و تجهیزات جاسوسی پیشرفته نتوانست به آنها دست یابد و موقعیت آنها را مکانیابی کند. اینها همگی نشاندهنده قدرت حماس و حمایت قاطعانه مردم غزه و فلسطینیها از این گروه مقاومت است.
3- اما قدرتنمایی حماس در روز شنبه بزرگترین ضربه را به حیثیت بنیامین نتانیاهو زد و دروغهای او را بیش از پیش آشکار کرد. نتانیاهو به بهانه نابودی حماس ماهها جنگ را طولانی کرد و حتی از سوی خانوادههای اسرای صهیونیست به بیتوجهی به وضعیت آنها متهم شد. نمایش مقتدرانه و باصلابت حماس نشان داد نه تنها حماس از بین نرفته، بلکه همچنان قادر به مقابله با اسرائیل و در غزه یگانه قدرت حاکم است. «اسرائیل زیو» رئیس سابق بخش عملیات ارتش رژیم صهیونیستی در این زمینه گفته جنبش حماس در حالی از این جنگ بیرون میآید که همچنان دست برتر را دارد و کنترل نوار غزه را حفظ کرده است. «عیدی کرمی» مسؤول سابق شاباک هم گفته اقدامات حماس در مراسم تحویل گروگانهای اسرائیلی سازمانیافته، منظم و طبق اسناد و اسامی بود، این جنبش تلاش دارد اینگونه نشان دهد که همانند یک ارتش منظم، کنترل اوضاع را در دست دارد و قدرتمند است. با آشکار شدن دروغهای نتانیاهو، احتمالا طی روزهای آینده فشارهای جامعه و گروههای اپوزیسیون برای کنار زدن وی از قدرت شدت خواهد گرفت.
4- اما قبل از نمایش حماس در روز شنبه، پخش تصاویری جدید و بکر از یحیی سنوار، رهبر شهید حماس در جنگ غزه در مستندی به نام «ماخفی اعظم» که از شبکه الجزیره پخش شد، باعث تحقیر تمامعیار صهیونیستها شد. رفت و آمد یحیی سنوار و محمد ضیف، رهبران حماس با لباس مبدل در رفح و مدیریت صحنه نبرد از سوی آنها در حالی که تردد نظامیان تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی در نزدیکی آنها قابل مشاهده است، نشان میدهد چرا اسرائیل نتوانسته در غزه کاری از پیش ببرد.
کانال 12 اسرائیل مستند الجزیره را یک آبروریزی بزرگ برای اسرائیل خوانده است. این شبکه عبری تاکید کرده این مستند تأیید میکند سنوار از گشت و گذار در خیابانهای غزه در طول جنگ هراسی نداشته و نه تنها مخفی نشده بوده، بلکه در خیابانها در حال جنگ با ارتش اسرائیل بوده است.
5- شکستهای رژیم صهیونیستی در جنگ غزه روز به روز در حال نمایان شدن است. به اذعان بسیاری از صهیونیستها خود پذیرش آتشبس، شکست اسرائیل در برابر حماس بود. نمایش قدرت حماس در غزه و مستند یحیی سنوار هم نشانههای دیگری از شکستهای رژیم صهیونیستی است و در روزهای آتی احتمالا شاهد دومینویی از شکستهای دیگر اسرائیل خواهیم بود.
ارسال به دوستان
سرلشکر سلامی در مراسم رونمایی از نقشه جامع هوش مصنوعی سپاه: هوش مصنوعی حملات موشکی و پهپادی ما را قوت میبخشد
دفاع در لبه تکنولوژی
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه هوش مصنوعی میتواند حملات موشکی و پهپادی ما را قوت ببخشد، گفت: ما تاکید داریم حتماً به دانش و توانمندی فناوری هوش مصنوعی که امروز به عنوان موضوعی از قدرت در جهان مطرح میشود، دست پیدا کنیم. سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی دیروز در آیین رونمایی از نقشه جامع هوش مصنوعی سپاه گفت: همه فناوریهایی که توسعه پیدا میکنند، شمشیرهای دو لبه هستند. هم میتوانند برای سعادت بشر و نجات انسان از انواع بیماریها، دردها، ناکامیها و فقرها موثر و نجاتبخش باشند و هم میتوانند برای انهدام و نابودی آرزوهای بزرگ انسان به کار گرفته شوند. وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه ما اگر ضعیف بمانیم، محو میشویم، گفت: باید برای ماندن قدرتمند بود. استقلال و آزادی، 2 مفهوم ارزشمند و آرمانی برای تمام جوامع بشری هستند. همه به این مفاهیم احترام میگذارند و دوست دارند در سایه این 2 معنا، زندگی امن و آرامی داشته باشند.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد: بحث پیرامون فناوری هوش مصنوعی در جهان بسیار زیاد است؛ اینکه آیا هوش مصنوعی در نهایت مهارپذیر است یا از مدار اراده انسان گریز خواهد کرد و جهان جدیدی را مستقل از اراده انسان خواهد ساخت، چون جهان بر اساس تصویری که در اذهان ساخته میشود، ساخته میشود. جهان واقعی چیزی جز پژواک آنچه در اذهان میگذرد، نیست. شما هر عمل واقعی را در خارج از میدان ذهن، اول در ذهن نقاشی میکنید. آنچه را که در ذهن پرورش میدهید، در عالم واقعیت هم آن را میسازید.
سردار سلامی خاطرنشان کرد: البته ما در عرصه نظامی بهرههای بزرگی از این هوش مصنوعی خواهیم برد و تلاش خواهیم کرد ملاحظات اخلاقی خود را در این زمینه رعایت کنیم. سردار سلامی یادآور شد: ما در عمل این را تجربه کردهایم. گاهی مجبور میشویم در دریا و در نبرد کشتیها وارد شویم. شاید در گذشته هم مجبور شدهایم این کار را انجام دهیم. اینکه کشتیها در فاصلههای دور در چند هزار مایل آن طرفتر، سیستمهای موقعیتیابی خود (AIS) را خاموش میکنند تا کسی متوجه موقعیت لحظهای آنها نشود و اینها سامانههای متحرک در دریا هستند که به سرعت تغییر موقعیت میدهند، کشف اینها موضوع مهمی است. بعد از کشف، اینکه شما چه نقطهای را از یک کشتی مورد هدف قرار دهید، مهم است. وی بیان کرد: ما ابتدا باید اینها را پیدا کنیم. فناوری هوش مصنوعی به ما این امکان را میدهد که با استفاده از قابلیت انطباق تصویر، کشتی مورد نظر را پیدا کنیم اما وقتی کشتی را پیدا کردیم، 2 معما برای ما وجود دارد. نخست اینکه ما معمولاً میخواهیم خدمهها آسیب نبینند. فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد: این همان ملاحظات اخلاقی است که ما رعایت میکنیم. گاهی خطوط مواصلات لجستیک دریایی ما را دشمنان ما با شناورهایی تامین میکنند که خدمههای آنها هیچ گناهی ندارند و ما قاعدتاً با آنها دشمن نیستیم و نباید آنها را مورد هدف قرار دهیم. وی ادامه داد: شما میخواهید با یک پهپاد به یک شناور بزرگ حمله کنید. هرگز شناور بزرگ با یک پهپاد نمیتواند هیچ آسیبی ببیند، مگر اینکه شما مرکز و ثقل آسیب این شناور را بشناسید. آن زمان میتوانید با یک عمل کوچک، تاثیر بزرگ خلق کنید. هوش مصنوعی این امکان را فراهم میکند. فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیان کرد: در موضوع پدافند هوایی، وقتی تعدادی هواپیما با هم حمله میکنند، اینکه کدام هواپیما به کدام سامانه موشکی واگذار شود، موضوعی است که اگر بخواهیم از طریق انسانها اعمال کنیم، به دلیل از دست دادن زمان، قادر به اداره این صحنه نیستیم. زمان در اغلب موارد حیاتی است. سردار سلامی همچنین در حاشیه این مراسم به خبرنگاران گفت: این سند حرکتهای سپاه برای توسعه این فناوری را جهتدار میکند و نقشه همردههای سپاه را در گسترش این فناوری معین کرده و مسؤولیتهای ما را مشخص میکند. ما بدون نقشه راه نمیتوانیم حرکت کنیم. وی افزود: طی هر مسیری بدون برنامهریزی و دقت در نخستین گامها میسر نمیشود. گامهای اولیه بسیار مهم است. اگر ما در گسترش این فناوری دیر بجنبیم، عقب میمانیم و چالشهای بزرگی را پیدا خواهیم کرد. ما میخواهیم دچار عقبماندگی نشویم. میخواهیم در پیشرفتهای جهانی در خطوط مقدم حرکت کنیم.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از دلایل اعتراض واردکنندگان موبایل به انحصار واردات گزارش میدهد
بازار آیفونبازها
گروه اقتصادی: واردات آیفون چند ماه است که به صورت قانونی آزاد شده است اما اتفاق خاصی برای مصرفکنندگان موبایل نیفتاد. هرچند در آن زمان عدهای ادعا میکردند با آزادسازی واردات آیفون قیمت آن بهشدت کاهش مییابد اما این اتفاق نیز نیفتاد، چراکه در گام نخست قیمت دلار بازار آزاد که مورد استفاده قاچاقچیان موبایل بود حالا به 84 هزار تومان رسیده است و از طرف دیگر خبرهایی به گوش میرسد مبنی بر اینکه تنها حدود 5 درصد واردکنندگان موبایل امکان واردات آیفون را دارند و این موضوع منجر به بروز شکلی از انحصار شده که عملا عرضه آیفون در بازار را تحت تاثیر قرار داده است.
واردکنندگان موبایل اعلام کردهاند ۲۳۰ شرکت مجاز به ثبت سفارش هستند و تنها تعداد محدودی از شرکتهای بزرگ و قدیمی امکان ثبت سفارش برای آیفونهای ۱۶ را دارند اما مسؤولان میگویند انحصاری در کار نیست و فرآیند ثبت سفارش تحت قوانین موجود در حال انجام است اما تغییر شرایط و رفع ممنوعیتها باعث پیچیدگیهایی در فرآیند ثبت سفارش شده که قابل پیگیری است.
واردکنندگان اما از انحصار و ایجاد رانت صحبت میکنند و میگویند حدود یک ماه است رویه تجاری برای ثبت سفارش واردات آیفون باز شده اما تا به امروز هیچ سفارشی انجام نشده است. همچنین برخی واردکنندگان موبایل نسبت به عدم امکان ویرایش درخواستهای واردات آیفون سری ۱۶ پس از رفع ممنوعیت واردات گوشیهای آیفون اعتراض دارند و معتقدند انحصار در این زمینه وجود دارد.
واردکنندگان اعلام کردهاند طبق مجوز صادره، میتوانند با استفاده از ۳۰ درصد سابقه واردات خود برای واردات گوشی تلفن همراه اقدام کنند اما اجازه ویرایش درخواستهای خود را ندارند. این واردکنندگان پیش از رفع ممنوعیت واردات گوشیهای آیفون، از این سابقه برای ثبت سفارش آیفون ۱۳ استفاده کردهاند و حالا که ممنوعیت برداشته شده، میخواهند سفارش خود را به آیفون ۱۶ تغییر دهند.
این واردکنندگان که از ارز حاصل از صادرات خود برای واردات استفاده میکنند، معتقدند حالا که ممنوعیتی وجود ندارد، نباید ارز کشور برای واردات آیفون ۱۳ که تکنولوژی ۳ نسل قبل است، مصرف شود و باید اجازه داده شود گوشیهای روز دنیا برای مصرف مردم عرضه شود.
یک مقام آگاه در سازمان توسعه تجارت اعلام کرد این محدودیتها مربوط به قواعد ثبت سفارش است که از گذشته نیز اعمال میشده و تمام قوانین و مقررات مربوط به ثبت سفارش مجددا بررسی و اعمال میشوند. او میگوید ۲۳۰ واردکننده وجود دارد و انحصاری در کار نیست. افرادی که از ابتدای سال سهمیه خود را با ثبت سفارش آیفونهای سری ۱۳ پر کردهاند، اکنون سهمیهای برای ثبت سفارش آیفون ۱۶ ندارند.
در روزهای اخیر تجمعی از سوی فعالان انجمن واردکنندگان موبایل ایران و برخی واردکنندگان مقابل سازمان توسعه تجارت برگزار شد. این تجمع به دلیل مشکلاتی بود که واردکنندگان در ثبت سفارش گوشیهای آیفون در سامانه جامع تجارت با آن مواجه شدهاند؛ اما آیا این اعتراضها کاملا درست و منطقی است؟
مهدی اسدی، رئیس انجمن موبایل ایران، در این تجمع اعلام کرد: «بازرگانان باوجود اینکه ثبت سفارش کردهاند، نمیتوانند در سامانه جامع تجارت کالای غیرلوکس را به لوکس تبدیل کنند. به عنوان مثال، بازرگانی که آیفون ۱۳ را ثبت کرده، اکنون میخواهد آن را به آیفون ۱۶ تغییر دهد اما سامانه اجازه این ویرایش را نمیدهد». این ادعا محور اصلی اعتراضات واردکنندگان بود. از سوی دیگر، نعمت روغنی، رئیس کمیسیون تنظیم بازار انجمن موبایل، مدعی شد: «قانون واردات آیفونهای ۱۴ به بالا به گونهای اعمال شده که باعث انحصار و رانت شده است. با این قانون، از حدود ۷۰۰ شرکت واردکننده، فقط ۳۰ شرکت امکان واردات آیفون را دارند».
* ادعاهای واردکنندگان درست است؟
سازمان توسعه تجارت اعلام کرده ادعاهای مطرحشده از سوی برخی نمایندگان انجمن موبایل ایران با واقعیت فاصله دارد. برخلاف ادعای مهدی اسدی، مشکل عدم امکان تغییر مدل گوشی در سامانه جامع تجارت، موضوع جدیدی نیست. این محدودیت به قواعد ثبت سفارش بازمیگردد که در زمان ویرایش، تمام قوانین و مقررات مربوط به ثبت سفارش مجددا بررسی و اعمال میشوند. به عبارت دیگر، سامانه بهطور خودکار تطابق سفارش جدید با قوانین جاری را بررسی میکند و اگر مغایرتی وجود داشته باشد، اجازه ویرایش نمیدهد. این یک قاعده کلی در سامانه جامع تجارت است و ارتباطی به سیاستهای جدید واردات آیفون ندارد.
* بررسی ادعای انحصار
ادعای نعمت روغنی مبنی بر اینکه فقط ۳۰ شرکت امکان واردات آیفونهای جدید را دارند نیز مشکل دیگری است که بازار را تحت تاثیر قرار داده است. بررسیها نشان میدهد حداقل ۲۰۰ شرکت واردکننده مجاز به واردات آیفونهای جدید هستند اما اینکه چه تعداد شرکت میتوانند ثبت سفارش کنند و اینکه محدودیت برخی شرکتها به پر بودن ظرفیت ثبت سفارش آنها بازمیگردد، هنوز وزارت صنعت، معدن و تجارت واکنشی نسبت به آن نشان نداده است.
در شرایط کنونی مساله این است که سالانه بیش از 2 میلیارد دلار موبایل به کشور وارد میشود و با وجود اینکه تولید داخلی برای رقابت وجود ندارد اما بازار همواره با حباب مواجه است به طوری که قیمت موبایل بویژه آیفون در بازار داخلی همیشه حباب دارد، در حالی که در کنار واردات رسمی، قاچاق نیز در بازار هست. این مساله به مهندسی عرضه در بازار برمیگردد که احتمالا توسط شرکتهایی که انحصار بازار را در اختیار دارند انجام میشود.
هرچند گفته میشود مشکلاتی که واردکنندگان در این زمینه با آن مواجه هستند، بیشتر به پیچیدگیهای فرآیند ثبت سفارش و قوانین واردات کالاهای لوکس بازمیگردد اما نحوه عرضه موبایل در بازار نیز کاملا شبهه دارد و حکایت از این دارد همان شرکتهایی که واردکننده هستند به صورت مدیریت شده در بازار عرضه نیز میکنند تا قیمت آیفون در بازار کاهش قابل توجه نداشته باشد.
البته وزارت صنعت میگوید با توجه به اینکه آیفون در دسته کالاهای لوکس قرار میگیرد واردات آن تحت قوانین سختگیرانهتری انجام میشود. این قوانین شامل محدودیتهای ارزی، تأییدیههای خاص و همچنین بررسی دقیقتر سفارشات در سامانه جامع تجارت است.
با در نظر گرفتن این مسائل به نظر میرسد بخشی از این اعتراضها ناشی از بیتوجهی نسبت به قوانین و مقررات جاری و ضعف نظارت دولت است. به عبارت دیگر، وقتی مجوزی برای واردات کالایی صادر میشود دولت باید نظارت کافی بر عرضه محصولات داشته باشد تا از این طریق بتواند بازار را تنظیم کند.
بنابراین واردکنندگان موبایل به جای تجمع، باید ثبت سفارشهای قبلی را اجرا و عرضه کنند. در همین راستا با برگزاری جلسات مشترک با سازمان توسعه تجارت و سایر نهادهای ذیربط، مشکلات واقعی واردکنندگان باید شفافسازی شود و راهکارهای عملی برای رفع آنها ارائه دهد.
مشکلاتی که واردکنندگان در ثبت سفارش آیفون با آن روبهرو هستند، بیشتر به دلیل پیچیدگیهای فرآیند ثبت سفارش و قوانین سختگیرانه واردات کالاهای لوکس است. ادعاهای مطرحشده درباره انحصار و رانت نیز با واقعیت فاصله دارد. آنچه نیاز است، تعامل سازنده میان انجمن موبایل ایران و نهادهای دولتی برای بهبود فرآیندها و رفع ابهامات است، نه اعتراضاتی که بر پایه اطلاعات نادرست شکل گرفتهاند.
در نهایت باید گفت شفافسازی قوانین درباره ثبت سفارش میتواند از بروز چنین چالشهایی جلوگیری کند و مسیر واردات را برای فعالان این حوزه هموارتر کند، همچنین باید به این مساله توجه کرد که در شرایط محدودیت منابع ارزی، واردات گوشیهای پرمصرف باید در اولویت قرار بگیرد و نباید تنها به خواسته واردکنندگان که منفعتطلبانه است توجه کرد.
ارسال به دوستان
مخالفت گسترده جهانی با طرح صهیونیستی ترامپ برای کوچ اجباری مردم غزه به اردن و مصر
نیت شوم پرزیدنت دلال
همزمان با نخستین سفر فرستاده ویژه رئیسجمهور جدید آمریکا در امور خاورمیانه به فلسطین اشغالی، جهان شاهد دامنه وسیع مخالفتها با طرح صهیونیستی دونالد ترامپ برای کوچ اجباری مردم غزه به اردن و مصر بود. بعد از ظهر دیروز، استیون ویتکاف پس از دیدار روز سهشنبه با بنسلمان ولیعهد سعودی، با پرواز خصوصی مستقیما از عربستان راهی تلآویو شد. او سپس به عنوان نخستین مقام دولتی ایالاتمتحده پس از 15 سال از نوار غزه دیدار کرد.
این در حالی است که ویتکاف 67 ساله که شریک ترامپ در تجارت املاک و مستغلات است، بدون هیچ سابقه سیاسی به عنوان فرستاده ویژه او در امور خاورمیانه منصوب شده است.
رسانههای پیشروی عرب، اهداف کلی فرستاده ترامپ به خاورمیانه را پیشبرد مرحله دوم آتشبس اسرائیل و حماس در غزه با هدف پیشبرد زمینههای کلی عادیسازی توافق نهایی روابط رژیم صهیونیستی و دولتهای عرب منطقه بویژه عربستان برشمردند. او همچنین ماموریت دارد به بسترسازی طرح ترامپ برای کوچ اجباری 2 میلیون فلسطینی اهل غزه به اردن و مصر بپردازد که هدف آن تحقق چشمانداز صهیونیستها برای اشغال این باریکه در ساحل غربی فلسطین و عبور راهروی ترانزیتی نتساریم از میانه آن است.
به گزارش العالم، ویتکاف در سفر اخیر خود به ریاض علاوه بر گفتوگو با ولیعهد سعودی، درباره توافق جامع در خاورمیانه شامل عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل، با حسین الشیخ دبیر کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین (فتح) در ریاض که نماینده تشکیلات خودگردان رامالله است دیدار کرد. این 2 درباره چند موضوع از جمله اداره نوار غزه و حوادث کرانه باختری اشغالی صحبت کردند. او عصر دیروز نیز در قدس اشغالی با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و دیگر مقامات رژیم شامل وزیر جنگ آن درباره اجرای توافق آتشبس اسرائیل- حماس دیدار کرد.
باراک راوید، خبرنگار اسرائیلی تارنمای آکسیوس در توئیتی اعلام کرد ویتکاف طبق برنامه همان روز چهارشنبه با همراهی ران درمر، وزیر امور راهبردی رژیم صهیونیستی برای بازدید از کریدور نتساریم به داخل نوار غزه رفت. ویتکاف یکشنبه گذشته در کنار اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی در مراسم افتتاحیه کنیسه آلتنئو در نیویورک سخنرانی کرده و مدعی شده بود هدف او از سفر به تلآویو و غزه جهت تضمین اجرایی شدن توافق آتشبس به شیوهای صحیح است. بخش انگلیسیزبان شبکه الجزیره اما دیروز به افشاگری درباره نیت شوم دونالد ترامپ برای تامین منافع اسرائیل در فشار آوردن درباره اعلام آتشبس فوری در غزه پرداخت. نویسنده این گزارش با عنوان «طرح نسلکشی ترامپ برای پاکسازی غزه از همان ابتدا در دستور کار بود» آورده است: «تماشای فلسطینیانی که پس از اعلام آتشبس با پای پیاده به سمت مناطق شمالی غزه میروند؛ مردمی که همچون رودخانهای طولانی و پرپیچ و خم به سمت فردایی نامعلوم میروند، گواهی است بر عزم جامعهای که با وجود مصیبت گران، مصمم به بازگشت و بازسازی خانههای ویرانشان هستند. اما من نگرانم که اقدام میانجیگرانه ترامپ برای آتشبس که تقدیر و تحسین همه را به دنبال داشت، خیلی زود جایش را به ناامیدی و خیانتی تلخ بدهد».
طبق تحلیل این رسانه قطری، رئیسجمهور خودکامه ایالات متحده هرگز فلسطینیها را انسانهایی درخور توجه نمیدانست و تلاش او برای توافق آتشبس، با هدف دستاویزی برای سرزنش و نکوهش سیاست خارجی جو بایدن بود.
ترامپ در اسب تروای خود در غزه، نیت اصلی خود را پنهان کرده اما به عنوان فرمانده کل آمریکا کماکان وفادار به اسرائیلِی است که همچون بشکه باروتی در منطقه است.
نویسنده در ادامه اصرار ترامپ برای پاکسازی قومی غزه و فرستادن فلسطینیان به اردن و مصر را همان کوچ اجباری فلسطینیان دانسته است.
الجزیره به اظهارات ترامپ در هواپیما و در جمع خبرنگاران نیز اشاره کرد که گفت: «من دوست دارم مصر آنها را بپذیرد. شما درباره یک میلیون و نیم نفر صحبت میکنید و ما فقط همه چیز را پاک میکنیم و میگوییم: میدانید، تمام شد».
این گزارش فاش میکند ترامپ به دنبال سود کلانی است که از مشارکت در شهرکسازی برای اسرائیلیها و ساخت استراحتگاههای ساحلی به دست میآورد و نقشه اهریمنی او از افکار پلید بتزالل اسموتریچ وزیر دارایی کابینه نتانیاهوی جنایتکار، جرد کوشنر داماد یهودیاش و استیو ویتکاف شریکش در املاک و مستغلات و فرستاده ویژه او در امور خاورمیانه نشأت میگیرد. الجزیره کسانی را که تا همین چند روز پیش ترامپ را به دلیل فشار بر نتانیاهو برای توافق آتشبس تحسین میکردند، سادهلوحانی میخواند که اکنون درباره عبور رژیم صهیونیستی از خطوط قرمز دادو بیداد میکنند. در نهایت رسانه قطری ابراز نگرانی میکند از نگاه صهیونیستهای متعصب تیم ترامپ چیزی به نام ملیت «فلسطینی» وجود ندارد و آنها نقشه دارند ظرف 4 سال آینده، معبد سوم مورد ادعای یهودیان را بر روی ویرانههای مسجدالاقصی بنا کنند.
* مخالفتهای عربی و جهانی با طرح ترامپ
جنبش حماس این هفته در بیانیهای از مواضع مصر و اردن در واکنش به پیشنهاد ترامپ برای کوچاندن فلسطینیها به این ۲ کشور تمجید کرد. وزارت خارجه مصر پیشتر در بیانیهای کوچاندن فلسطینیها و خالی کردن سرزمین فلسطین از ساکنان اصلی آنها را غیرقابل قبول دانسته بود.
ایمن الصفدی، وزیر خارجه اردن نیز با انتشار پیامی در ایکس (توئیتر سابق) نوشته بود: «مخالفت ما با آوارگی دائمی و غیرقابل تغییر است و برای دستیابی به ثبات و صلحی که همه میخواهیم ضروری است». با آنکه مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا در هفته اخیر درباره طرح دستوری ترامپ برای انتقال مردم غزه به مصر و اردن با پادشاه اردن رایزنی کرده اما بعید است مواضع امان تغییری کند. استفان دوجاریک، سخنگوی سازمان ملل نیز در یک کنفرانس خبری اعلام کرد: «ما با هر طرحی که منجر به جابهجایی اجباری فلسطینیها از غزه یا هر نوع پاکسازی نژادی شود، مخالفت خواهیم کرد».
همچنین علاوه بر اعلام مخالفت جداگانه دولتهای پیشرو اتحادیه اروپایی بویژه آلمان، فرانسه و اسپانیا با طرح ترامپ، هماهنگکننده سیاست خارجی این اتحادیه نیز اعلام کرد مردم غزه رنج بسیاری کشیدهاند و سزاوار زندگی در صلح هستند. کایا کالاس دوشنبه گذشته در حاشیه نشست وزیران خارجه این اتحادیه در بروکسل گفت: «فلسطینیها نباید از غزه اخراج شوند و غزه نباید دائما توسط اسرائیل اشغال یا دوباره مستعمره شود».
ارسال به دوستان
۴۶ سالگی مبارک
یاسمین: ۵ دقیقه دیگه پا در هوا بمونی رکورد بالانس اعتراضی رو زدی
یک برانداز: ما هوپمون رو لوز نمیکنیم
فخرآور: بذار جنس جدید بیاد من میدونم و رژیم!
نازنین بنیادی: یه لوذ حوپمون نشه؟
پویش دو درجه بیشتر، پروژه جدید براندازان برای براندازی
رضا پهلوی: آنقدر شاه نشدم که با عنوان ولیعهدی بازنشسته شدم
برانداز: اگه برف و بارون رو نمیریختند توی اعتراضات ما قطعا سالها پیش انقلاب کرده بودیم
دیدید جمهوری اسلامی برف امسال رو ندید؟
برانداز: اتو رو از برق بکشم یا زوده؟
بن گویر: یه استعفای دستهجمعیمون نشه؟
سلطنتطلب: بهنظرتون شاه دیر نکرده؟ گفت برای معالجه میرم و برمیگردم!
مشتری همیشگی موتوری: دیدی آبان آغازِ پایانِ رژیم بود؟
ارسال به دوستان
نگاه
سادهانگاری زبانی و دلالتهای مدیریتی
مرتضی علیزاده: چند ماه پیش قبل از ماجرای اخیر «متر100» هم یک بار آقای رئیسجمهور از روی متن سخنرانی که میخواندند، «امام خمینی رحمهالله علیه» را که به اختصار «امام خمینی(ره)» نوشته میشود، به همان صورت گفتاری یعنی «امام خمینی ره» ادا کردند. در آن مقطع از باب اینکه آغاز کار آقای رئیسجمهور بود، این موضوع چندان مورد توجه قرار نگرفت و البته چنین موضوعی به خودی خود و جدا از فرامتن آن بسیار پیش پا افتاده است. ماجرای اخیر را هم میتوان دستمایه جدلهای سیاسی کرد که کم و بیش چنین کردهاند اما با در نظر گرفتن ماجرای قبلی و برخی دیگر از سهلانگاریهای زبانی رئیسجمهور، پرداختن به برخی دلالتهای آن ضرورت مییابد. ریاستجمهوری بالاترین جایگاه نمایندگی مردم است و قاعدتا کسی که در این جایگاه مستقر میشود باید عصاره فضایل ملت باشد. بنابراین اشتباهات زبانی کسی در این سطح را نمیتوان آسان گرفت؛ چه او شهروندی ساده نیست که سهلانگاریهای زبانیاش تنها یک اشتباه ساده باشد، بلکه دلالتهای مهمی دارد. چنین اشتباهاتی از طرف رئیسجمهور فعلی البته با دیگر شئون او همساز است. کسی که چارچوبهای ذهنی و به تبع آن الگوهای زبانی محدودی دارد و همه چیز را ساده میبیند و همچنان گرفتار دوگانههای کهن از جمله دوگانه جنگ - صلح و کلانایدهاش در مسائل داخلی و خارجی «دعوا نکنیم» است، طبعا در بند ادای صحیح کلمات نیست. احتمالا برای او الفاظ و عبارات هم مانند اداره کشور ساده است و همین سادگی مانع درک و دریافت پیچیدگیها میشود تا او در همین سفر اخیر به خوزستان اعتراف کند «هرچه فکر میکنم نمیفهم چرا وضع خوزستان چنین است». به هر حال به نظر میرسد میتوان یکی از دلالتهای این سهلانگاریها در ادای کلمات و عبارات را بساطت ذهن و زبان در نظر گرفت که این خود دال بر قرار گرفتن افراد نامناسب در جایگاهی مهم است. تجربه نظام حکمرانی ما دست کم درباره ریاستجمهوری نشان میدهد رویههای اشتباه، عامل جدی در پیدا شدن این وضع است اما ظاهرا چالش عمیقتر از این است و این سبک مدیران و مدیریت، مسالهای جدی در نظام اداری کشور به شمار میرود و به دلایل مختلف اغلب قواره مناصب مختلف به تن صاحبان آنها گشاد است. در سالهای اخیر از از زبان افراد مختلف در سطوح متفاوت شنیدهایم که بخش مهمی از مشکلات کشور ناشی از سوءمدیریت است.
اگر درستی این گزاره را بپذیریم، دلیل عمده آن را باید در همین عدم تناسب جستوجو کرد که ناشی از فقدان نظام منسجم تربیت، آموزش و گزینش مدیران و سیاستمردان است. وقتی قواعد و سازوکار مطلوبی برای انتخاب یا انتصاب مدیران درکار نباشد، هرکس میتواند به طریقی وارد این چرخه شود و چون در این جهت آموزش ندیده و اقتضائات جایگاه خود را بدرستی نمیداند، حضور او میتواند در اداره امور اختلالاتی ایجاد کند. در این میان هر چه سطح مدیریت بالاتر باشد، طبیعتا دامنه اختلالات بزرگتر است و این برای کشوری که سودای توسعه دارد، مانع بسیار بزرگی است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|