|
نگاهی به جایگاه مهدویت در سینمای ایران
سینما و انتظار منجی
میلاد جلیلزاده: به هیچوجه مبالغه نیست اگر بگوییم مساله منجی، یکی از اصلیترین درونمایههایی است که در سینمای جهان به آن پرداخته شده است؛ این جریان از نخستین روزهای تاریخ سینما به راه افتاد. سال ۱۹۱۳ میلادی فیلم «پایان دنیا» روی پرده رفت و آثار دیگری نیز درباره پایان دنیا در سالهای بعد ساخته شدند مثل فیلم تجربی «مرگ خورشید» ساخته ژرمن دولاک در سال ۱۹۲۰ یا «کشتی نوح» به کارگردانی مایکل کورتیز در سال ۱۹۲۹ یا فیلم «جبرئیل بر فراز کاخ سفید» در سال ۱۹۳۳ که در آن جبرئیل به کمک رئیسجمهوری آمریکا میشتافت. در همان سالها سریالهای سینمایی مانند «فلاش گوردون»، «صاعقه»، «شزم» یا «باک راجرز» و مانند آن به مقوله تهدیدهای جهانی از سوی موجودات شرور زمینی و غیرزمینی پرداخته و جنگی را که توسط یک قهرمان یا منجی در مقابل آنها برپا میشد، نمایش دادند.
این رویه ادامه پیدا کرد و امروز هر مخاطب عادی سینما هم به راحتی میتواند نمونههای متعددی از فیلمهای علمی - تخیلی هالیوود را مثال بزند که به مساله آخرالزمان، پایان تاریخ و یا ظهور یک منجی پرداختهاند و در بیشتر این موارد یا دولت و ساختار حاکمیتی ایالات متحده منجی دنیاست یا یک سفیدپوست آمریکایی؛ تا آنجا که عبارت منجی سفید به یک نرم شناختهشده در تحلیل فیلمهای آمریکایی تبدیل شده است. طبیعتاً نگاه آنها به منجی با نگاهی که ما داریم زمین تا آسمان فرق میکند و این به وضوح پیداست که هالیوود تلاش میکند بدیلی برای منجی آخرالزمان، چنانکه در باورهای شیعه و سایر باورهای ابراهیمی آمده است پیدا کند. یکی از شاهد مثالهای این قضیه میتواند فیلم «تلماسه» باشد که یک شخصیت آمریکایی در آن به عنوان منجی آخرالزمان پدیدار میشود و اعراب داخل فیلم او را مهدی صدا میکنند.
پرسش اما این است که ما در این زمینه چه کردهایم. طبیعتاً سینمای ما به لحاظ امکانات تکنولوژیک بضاعت هالیوود را ندارد اما این دلیلی کافی برای صرفنظر از چنین پرسشی نیست که ما چقدر در این زمینه تلاش کردهایم و چه اندازه از بضاعت اندکمان را مصروف به پرداخت این موضوع قرار دادهایم؟ وقتی صحبت از میزان و کیفیت پرداخت به موضوع منجی در سینما میشود، باید توجه داشت منظور چیزی فراتر از تلهفیلمهای مناسبتی تلویزیون است که در آنها چند کاراکتر قصه در نهایت به مسجد جمکران میروند یا در مراسم نیمه شعبان متحول میشوند. آنچه زیرساخت ذهنی مخاطبان ایرانی (و در صورت توفیق یک اثر، مخاطبان جهانی) را در این باره قالبدهی میکند، مساله «اصل انتظار» است و اهمیت اصلی را همین موضوع دارد.
بنابراین ممکن است در فیلمی مستقیماً اسم امام زمان نیامده باشد یا اشاره به آن خیلی کوتاه باشد، اما مفهوم انتظار را چنانکه در باور شیعی مدنظر است جا انداخته باشد. سینمای ایران در پرداختن به این موضوع بسیار ضعیف عمل کرده و تعداد فیلمهایی که با موضوع منجی و انتظار ساخته شدهاند بسیار کم است.
در ادامه مروری کلی به همین آثار داشتهایم. به طور کلی آثار این فهرست کمشمار 2 رویکرد را در خود جا دادهاند؛ یکی بحث «تبشیری» است که عمدتا در آثار تاریخی/ مذهبی شکل گرفته است و دیگری بحث «انتظار» است که در قالبهای نمادین، بخشهای پایانی فیلمها را تشکیل میدهد. از میان آثار گروه اول میتوان به فیلمهایی مثل «مریم مقدس» و «ملک سلیمان» شهریار بحرانی و همچنین سریالهای «بشارت منجی» زندهیاد نادر طالبزاده و «حضرت یوسف» مرحوم فرجالله سلحشور اشاره کرد و در میان گروه دوم آثاری مثل «اینجا چراغی روشن است» سیدرضا میرکریمی، «مارمولک» کمال تبریزی و «بوی پیراهن یوسف» ابراهیم حاتمیکیا را میتوان سراغ گرفت.
***
۱- بوی پیراهن یوسف (ابراهیم حاتمیکیا 1374)
«از من پرسیدند چرا درباره امام زمان(عج) فیلم نمیسازی. گفتم ساختهام؛ همین «بوی پیراهن یوسف». حتماً که نباید مستقیماً سراغ یک موضوع بروم. این فیلمی بود که تصور مرا از مفهوم انتظار مشخص میکرد». اینها را ابراهیم حاتمیکیا میگوید؛ کسی که اساساً فیلمساز نشانهها و نمادهاست و وقتی با این نگاه نام یکی از فیلمهایش را «بوی پیراهن یوسف» میگذارد، لابد از ابتدا قصد کرده است نگاهی نمادین به مفهوم انتظار داشته باشد. «بوی پیراهن یوسف» روایتی از دایی غفور با بازی درخشان علی نصیریان است که سالهاست چشم به راه بازگشت فرزندش از جبهه جنگ است؛ فرزندی که همه اعتقاد دارند شهید شده اما غفور در مقام پدر باور دارد که یوسفش هنوز زنده است و روزی بازخواهد گشت. غفور که راننده تاکسی فرودگاه است، همراه زن جوانی میشود که برای دیدار با برادر آزادهاش به ایران آمده. این 2 نفر هر 2 در حس انتظار مشترکند و همین قضیه همراه و همسفرشان میکند. سرانجام به طرز غافلگیرکنندهای این زن جوان وقتی چشم میچرخاند تا بین مسافران اتوبوسهایی که آزادگان را به ایران آوردهاند برادر خود را پیدا کند، ناگهان پسر غفور را میبیند. غفور آداب انتظار را به جا آورده بود بیاینکه کسی درباره زنده بودن پسرش تضمینی به او داده باشد و سرانجام به مرادش رسید.
۲- فیلم کوتاه «خدا میآید» (مجید مجیدی 1374)
یکی از 3 فیلم کوتاه مجید مجیدی، فیلمی ۳۰ دقیقهای است با عنوان «خدا میآید» که آن را سال ۱۳۷۴ پیش از ساختن فیلم مشهور و موفق خود یعنی «بچههای آسمان» ساخت. «خدا میآید» داستان پسر و دختر خردسالی است که برای خدا نامه مینویسند و از او عاجزانه تقاضا میکنند تا بیاید و مادر مریضشان را به بیمارستان ببرد و خوب کند. نامه ساده و صمیمانه کودکان دوستداشتنی و تلخ است. پدر این 2 کودک برای پیدا کردن کسی که پول درمان همسرش را به او قرض بدهد به شهر رفته اما این بچهها که فارغ از مناسبات دنیوی هستند، کاملا بیتکلف و بر اساس فطرت برای خدا نامه مینویسند و منتظرند بیاید و کمکشان کند. آنها در دل طبیعتی بکر زندگی میکنند. روستای آنها زیباست و برکه آن، محل فرود مرغابیهاست و به عبارتی این 2 کودک از هر جهت نماد فطرت دستنخورده بشر هستند. این 2 کودک در نامهای که برای خدا نوشتهاند گلبرگهای زیبایی ریختهاند و وقتی نامه به اداره پست رفت، این گلبرگها از لای پاکت نامه بیرون میریزند و باعث میشوند ماموران آن محل کنجکاو شوند و بخواهند بفهمند که منشأ این قضیه از کجاست و نامه آن 2 کودک خوانده میشود و امداد الهی از جایی که عقل متعارف آدمهای بالغ فکرش را نمیکند برایشان سرازیر میشود.
۳- اینجا چراغی روشن است (سیدرضا میرکریمی 1381)
داستان «اینجا چراغی روشن است» درباره جوانی به نام «قدرت» با بازی حبیب رضایی است که همراه متولی یک امامزاده در حاشیه یک روستا زندگی میکند. وقتی متولی عازم سفر میشود، قدرت که به ظاهر سادهدل است، شروع به بذل و بخشش اموال امامزاده برای رفع مشکلات اهالی روستا میکند تا جایی که دیگر چیزی از امامزاده باقی نمیماند. قدرت در فراز پایانی فیلم عازم سفر میشود تا به دیدار فرد بزرگی که او خودش «آقا» خطابش میکند، برود.
این فیلم در قیاس با دیگر فیلمهای میرکریمی، فضایی بهشدت نمادین دارد و هر چند بهظاهر داستان یک امامزاده و متولی سادهدلش را روایت میکند اما هم در طول روایت و هم در پایانبندی، تلاش دارد فضایی فراواقعی به آن بدهد. میرکریمی در حقیقت با این فیلم عبور از ظواهر آن امامزاده و حرکت به سوی امام زنده را نشان داده است. یکی از سکانسهای به یادماندنی فیلم لحظهای است که قدرت از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که دزد همه دار و ندار امامزاده را با خود برده و حتی در چوبی آن را هم از جا کنده است! قدرت اما با خوشحالی روی جای خالی چارچوب در امامزاده روی دیوار دست میکشد و میگوید: «چه قشنگ شدها... میگفت چرا هی در رو میبندین... حالا دیگه نمیشه بست».
۴- مارمولک (کمال تبریزی ۱۳۸۲)
تا چند سال پیش شاید صحبت از فیلم مارمولک به عنوان یکی از آثاری که مفاهیم منجی، انتظار و مهدویت در آن مطرح شده بسیار غریب مینمود اما پس از اینکه انتشار بریدهای از سخنان رهبر انقلاب در تأیید محتوای این فیلم باعث تغییر نگاهها نسبت به آن شد، حالا راحتتر میتوان در این باره حرف زد. این فیلم به شکل نرم و تا حدودی نامحسوس به مفهوم نیابت امام زمان(عج) پرداخته است و حتی در یکی از دیالوگهای طنز آن، رضا مارمولک خود را نماینده خدا در آن منطقه و سایر نقاط معرفی میکند. زاویه نگاه فیلم به مفهوم انتظار و کارکرد روحانیت در دوران غیبت برای ایجاد محبت و علاقه کردن در میان مومنان، مضمونی است که در طول فیلم جاری است و در سکانس پایانی به اوج خود میرسد؛ آنجا که ماموری که در تعقیب رضا مارمولک بوده است، متوجه تحول او میشود و میگوید دیگر نیازی به دستبند نیست. همزمان یکی از محلیهای خوشصدا شروع به خواندن قطعه «کوچلره سو سپمیشم» اهالی را برای جشن نیمه شعبان مهیا میکند؛ قطعهای تأثیرگذار به زبان آذری که اینگونه از چشمانتظاری برای رسیدن یار میگوید: کوچهها را آب و جارو کردهام، وقتی یار میآید گرد و خاک نشود، طوری بیاید و برود، که بین ما حرفی (دلگیری) نباشد...
۵- قدمگاه (محمدمهدی عسکرپور 1382)
در میان فیلمهای سینمای ایران، «قدمگاه» یکی از مهمترین تجربهها در زمینه ارجاع به فرهنگ انتظار و مهدویت است. داستان فیلم درباره جوانی ساده به نام رحمان با بازی بابک حمیدیان است که در آستانه جشن نیمه شعبان در انتظار ادای آخرین نوبت از یک نذر سالانه است که به مدت ۱۰ سال به آن پایبند بوده. او به واسطه مکاشفهای در یک زیارتگاه که به نام «قدمگاه» در میان اهالی شناخته میشود، تصمیم به جستوجو برای یافتن هویت واقعیاش میگیرد و سرانجام به حقیقتی دردناک درباره گذشته خود و ظلمی که از سوی اهالی روستا در حق مادرش روا شده پی میبرد.
یکی از مهمترین مضامینی که در فیلم مطرح میشود، گناه جمعی است. اهالی روستا همه نسبت به رحمان احساس گناه میکنند و خود را بابت اتفاقی که برای مادر او در روستا رقم خورده است، لایق سرزنش میدانند. استیصال جمعی این افراد که خود نسبت به گناه خود واقف هستند اما گویی راه گریزی برای رهایی از بار سنگین آن پیدا نمیکنند، یکی از نکاتی است که در فرهنگ انتظار و درباره انسان در دوره آخرالزمان هم به آن اشاره شده است. فیلم از این منظر اشارهای غیرمستقیم به استیصال بشر امروز و نیازمندیاش به ظهور یک منجی دارد.
۶- خدا نزدیک است (علی وزیریان ۱۳۸۵)
جوانی به نام رضا که با موتور مسافرکشی میکند، در نگاه اهالی منطقه، شیرینعقل است اما او در باطن جوانی باعاطفه و مهربان و برخوردار از سلامت کامل ذهنی است. در نزدیکی محل زندگی رضا، روستای کوچکی است که بخشی از جاده آن در مسیر سیل ویران شده است. اهالی برای تردد به آنجا ناچارند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. در همین ایام لیلا، معلم جدید روستا از راه میرسد و برای رفتن به مدرسه ناچار میشود با موتور سفر کند. رضا دلباخته لیلا معلم مدرسه شده، رفتهرفته احوالاتش به گونهای تغییر میکند که مادرش او را برای شفا به امامزاده میبرد.
این عشق زمینی باعث ایجاد سلوک عرفانی عمیق در رضا میشود که کار او را به انتظار برای آمدن محبوبش در محل امامزاده میکشاند. انتظار بهمثابه کورهای عمل میکند که خمیرمایه خام ذهن و ذات این جوان را پخته میکند و استحکام میبخشد. رضا سرانجام وقتی از این عشق زمینی پلی به معرفت آسمانی زد و تصمیم گرفت که به کربلا برود و مجاور سالار شهیدان شود، به خواسته دنیوی خودش هم میرسد. فیلم در شب یلدا به پایان میرسد تا به طور نمادین طولانیترین شب سال را به انتظار برای ظهور منجی نسبت دهد.
۷- سبز کوچک (غلامرضا رمضانی ۱۳۸۷)
نوجوانی به اسم محمد داستانی نوشته که در مسابقههای بین مدرسهای اول شده و باید روز نیمه شعبان برای گرفتن جایزهاش به سالن بزرگ شهر برود. پدر او به دلیل دست تنها بودن صاحبکارش، محمد را وادار میکند تا ظهر به عنوان وردست در حجره آقای فرازمند بماند اما محمد بابت اینکه به سالن جشن نرسد، نگران شده است. او تا ظهر موانع مختلفی سر راه رفتنش میبیند و به هر ترفندی از این مشکلات عبور میکند اما پسر عمهاش مرتضی که از فرازمند دل خوشی ندارد، میخواهد با دزدیدن قالیچهای گرانقیمت از فرازمند تلافی کند و همین مسالهای جدید برای محمد است. چنانکه فیلم تقلای محمد برای رفتن به سالن بزرگ شهر و کنار زدن یکایک موانع را نشان میدهد، تا حدودی میتواند مساله مهدویت و انتظار فعال برای ظهور منجی را تداعی کند. کارگردان با تمام اجزای این فیلم حس نوستالژیک داشته که این را میشود در نوع نمایش صحنهها به وضوح دید و یکی از مواردی که برای او خاطرهانگیز بوده، جشن نیمه شعبان است. غلامرضا رمضانی از فیلمسازانی است که به طور تخصصی در حوزه کودک و نوجوان فعالیت میکند و این فیلم هم محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است اما «سبز کوچک» را نمیتوان فیلم چندان موفقی در جلب نظر از مخاطبان دانست.
۸- میهمان داریم (محمدمهدی عسکرپور ۱۳۹۲)
«میهمان داریم» روایتی از یک خانواده شهید است که از تنها فرزند باقیماندهشان که او هم جانباز اعصاب و روان است، مراقبت میکنند. فرزندان شهید این خانواده در فیلم حضور دارند و بازی میکنند اما مرز مبهمی بین خیال و واقعیت وجود دارد که این حضور را توجیه کرده است. بعد از فیلم «آژانس شیشهای» که رابطه پدر و پسری درون آن بین حاج کاظم و فرزندش به رغم اینکه بسیار کوتاه بود، خیلی به چشم آمد و در یادها ماند، 2 بازیگری که آن نقشها را بازی کرده بودند یعنی پرویز پرستویی و بهروز شعیبی باز هم در «میهمان داریم» نقش پدر و فرزند را بازی کردند. این پسر در فرازهایی از داستان طوری رفتار میکند که انگار بریده و جدال جالبی بین او و پدرش بر سر پایداری روی آرمانها درمیگیرد. آنچه فیلم را در دسته فیلمهای مرتبط با فرهنگ انتظار قرار میدهد پایانبندی متفاوت آن است. خانواده آقاابراهیم در فصل پایانی فیلم در انتظار رسیدن میهمانی بزرگوار هستند. حضور این میهمان به قدری برای فیلمساز حائز اهمیت بوده که نام فیلم را «میهمان داریم» گذاشته است. در پایان فیلم شاهد سکانسی از ورود این میهمان به خانه هستیم و دوربین از زاویه نگاه او به بخشهای مختلف خانه سر میزند. همزمان صدای آقاابراهیم را میشنویم که دارد از زندگیاش برای او میگوید.
۹- انیمیشن شاهزاده روم (انیمیشن شاهزاده روم)
داستان انیمیشن «شاهزاده روم» درباره یک شاهزاده پاکدامن مسیحی به نام «ملیکا» است که از تبار پدر جزو نوادگان «یشوعا» وصی حضرت عیسی(ع) بهحساب میآید و از تبار مادر نواده «قیصر کبیر روم» است. سرنوشت این بانوی برگزیده به نوعی رقم میخورد که نهایتا به بلاد اسلامی عزیمت کرده و به همسری امام حسن عسکری(ع) درمیآید. او به این سرزمین میآید تا مادر منجی آخرالزمان باشد. در میان تمام فیلمهای کوتاه و بلند داستانی و مستند و انیمیشن ایرانی، شاهزاده روم تنها اثری است که مستقیما به زندگی امام دوازدهم شیعیان اشاره کرده است. این فیلم که نخستین انیمیشن قابل قبول ایرانی به لحاظ تکنیکهای فنی بود، سومین فیلم پرمخاطب اکران سال ۱۳۹۴ ایران شد و توانست بیش از یک میلیون مخاطب را در سینماهای سراسر کشور جذب کند. علاوه بر این، شاهزاده روم پس از اکران در ایران توانست در کشورهای انگلستان، لبنان، عراق، کویت، امارات عربی متحده، مجارستان، فرانسه، استرالیا، کانادا و بخشهای دیگر جهان مثل تایوان روی پرده سینماها برود و مورد استقبال مخاطبان قرار بگیرد که در بسیاری از کشورها با عنوان «شاهزاده بیزانسی» شناخته میشد. در پرداخت داستان این انیمیشن بخوبی از ظرفیت یک الگوی عامهپسند انیمیشنها که علاقه شاهزاده خانمی جوان به یک قهرمان را نشان میدهد بهره برده شده است و همین به استقبال جهانی از آن کمک خوبی کرد.
۱۰- ابراهیم حاتمیکیا ۱۴۰۳ (موسی کلیمالله)
تقریبا همه میدانند که فیلم «موسی کلیمالله؛ به وقت طلوع»، نسخهای خلاصه شده از فصل اول یک سریال ۵ فصلی تلویزیون است که به جشنواره فجر آمد و استقبال چشمگیری هم از جانب مخاطبان دریافت کرد. حاتمیکیا در همین ابتدای راه تمرکز اصلی داستانش را روی تولد منجی قرار داد و از آنجا که این روایت تا مقطع تولد حضرت موسی و سپرده شدن گهواره او به آب نیل پیش میرود، قهرمان داستان تا اینجای کار مادر موسی، با بازی مریلا زارعی است. داستان با رنجبردگان عبرانی یا همان قوم بنیاسرائیل زیر یوغ ستمکاران قبطی یا همان فرعونیان شروع میشود. عبرانیان صدها سال پس از ارتحال یوسف نبی و سپرده شدن تابوت او به نیل، حالا که از این همه ستم به تنگ آمدهاند، منتظر ظهور یک منجی هستند. فرعون هم این وعده را در خواب میبیند و تمام همت و توانش را صرف جلوگیری از آن میکند اما اراده خدا بر تمام ارادهها پیروز است. به طرز واضحی میشود الگوی منجی در آن دوران را به آنچه که مومنین امروز منتظرش هستند تطبیق داد که این نهتنها واجد جنبههای نمادین است، بلکه استمرار یک سنت الهی بهحساب میآید. حاتمیکیا اما به این هم بسنده نکرده و با قرار دادن بخشی در این فیلم که مادر موسی برای سلامت طفلش وقتی او را به آب میسپارد، از ۵ نور اعظم مدد میگیرد، باورهای شیعی را مستقیم اما به شکلی نرم وارد اثرش کرده است.
ارسال به دوستان
مصر و اردن باز هم با طرح ترامپ برای کوچاندن فلسطینیها مخالفت کردند
حکام عرب در چالش نکبت
گروه بینالملل: پادشاه اردن روز سهشنبه در کاخ سفید حضور یافت تا با رئیسجمهور آمریکا دیدار کند. این دیدار دیپلماتیک ملک عبدالله دوم با دونالد ترامپ بر خلاف دیدارهای سابق چالشهای جدی و حواشی مهمی به همراه داشت. دیدار ۲ رهبر سیاسی در حالی برگزار شد که اخیرا طرح ترامپ برای کوچاندن مردم غزه منجر به اختلاف بین ۲ کشور شده است؛ طرحی که ترامپ در این دیدار نیز فرصت اشاره به آن را در جمع خبرنگاران از دست نداد و پافشاری خود بر آن را نشان داد؛ طرحی که با مخالفت شدید اردن و مصر مواجه شده است؛ مخالفتی که در این دیدار نیز توسط پادشاه اردن بیان شد. ملک عبدالله که به واشنگتن سفر کرده است، در کاخ سفید آمریکا با دونالد ترامپ دیدار کرد و پس از آن گفت کشورش همچنان بر موضع خود مبنی بر مخالفت جدی با جابهجایی فلسطینیان از نوار غزه و کرانه باختری خواهد ماند. این مخالفت در حالی بیان شد که ترامپ پیش از آغاز گفتوگوی محرمانه ۲ رهبر سیاسی پشت درهای بسته و در جمع خبرنگاران گفته بود بر تملک غزه و ساختوساز در آن تاکید دارد. وی همچنین گفت حماس باید همه اسرا را تا ساعت ۱۲ ظهر روز شنبه آزاد کند. تکرار تهدید ترامپ علیه غزه نیز نشاندهنده یکدنده بودن ترامپ در مساله فلسطین و درک نادرست وی از این قضیه است.
* عبدالله تحت فشار ترامپ
پادشاه اردن در ابتدای دیدار با رئیسجمهور آمریکا گفت: کشورش بنا دارد 2000 کودک سرطانی و بیمار بدحال غزه را برای دریافت خدمات درمانی قبول کند اما درباره پذیرش فلسطینیان و اسکان آنها در اردن از پاسخ مستقیم در حضور رسانهها طفره رفت و موضعگیری در این باره را به بعد از اطلاع یافتن از مواضع مصر در این رابطه موکول کرد و گفت ترجیح میدهد در این رابطه بعد از اجلاس ریاض که با حضور عربستان، مصر و دیگر کشورهای منطقه درباره غزه است اظهارنظر کند. با این حال، دقایقی بعد از گفتوگوی رسمی با ترامپ پشت درهای بسته، ملک عبدالله در حساب رسمی شبکه ایکس (توییتر سابق) ضمن «سازنده» خواندن دیدار خود با رئیسجمهور آمریکا، مواضع کشورش مبنی بر مخالفت با جابهجایی فلسطینیان را تکرار کرد. وی در ادامه نوشت: «من بر موضع قاطع اردن مبنی بر مخالفت با جابهجایی فلسطینیان از غزه و کرانه باختری مجددا تاکید کردم. این موضع مشترک جهان عرب است؛ بازسازی غزه بدون جابهجایی فلسطینیان و همزمان رسیدگی به وضعیت انسانی وخیم در آنجا که اکنون باید اولویت همه باشد». پادشاه اردن همچنین در پست خود در شبکه ایکس نوشت: در دیدار با رئیسجمهور آمریکا بر تعهد کشورش به راهحل دوکشوری تاکید کرده و آن را رویکردی برای «ثبات منطقه» دانسته است؛ مسالهای که با توجه به انتقال پایتخت رژیم اشغالگر به قدس در دوره نخست ترامپ و اقدامات حمایتی اخیر وی و ارائه طرح کوچ اجباری اهالی غزه به اردن و مصر در اولویت سیاست خارجی آمریکای ترامپ نیست. ملک عبدالله به رغم حمایتها و اقدامات جانبدارانه از رژیم صهیونیستی و موضعگیری علیه مقاومت غزه در طول نبرد توفان الاقصی و محدود کردن فعالیتهای ضدصهیونیستی مردم اردن پس از آتشبس، تبدیل به قربانی سیاستهای حمایتی دولت ترامپ از رژیم صهیونیستی شد؛ مسالهای که پادشاهی اردن را تحت فشار شدید قرار داده است. پیشتر ملک عبدالله، پیشنهاد ترامپ برای انتقال جمعیت غزه به اردن را رد کرده و گفته بود کشورش به دلیل میزبانی از میلیونها پناهنده در آستانه «نقطه جوش» قرار دارد. اشاره عبدالله به میلیونها پناهنده فلسطینی، سوری و عراقی است که طی چند دهه گذشته در پی اقدامات کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی در منطقه به این کشور پناهنده شده و ترکیب جمعیتی آن را دچار تغییرات جدی کردهاند.
* ترس اردن و مصر از طرح ترامپ
دلیل مخالفت دولتهای مصر و اردن با طرح ترامپ را باید در ترس آنها از مقاومت جستوجو کرد. جدا از این مساله که طرح ترامپ قابلیت عملیاتی نداشته و مردم و مقاومت غزه حاضر به ترک این باریکه ساحلی پرتراکم و کوچک نیستند، بر فرض مثال، انتقال احتمالی بخشی از آنها یا کل جمعیت غزه به اردن و مصر برای مقامات و حکومتهای اردن و مصر چالشی جدی خواهد بود. دولت اردن تا پیش از این به دلیل جنگهای متعدد فلسطینیان با رژیم اشغالگر و پاکسازیهای قومی و نسلکشیهای رژیم صهیونیستی میزبان میلیونها پناهنده فلسطینی بوده است. اردن هماکنون نیز یکی از بزرگترین میزبانان پناهندگان در دنیا به حساب میآید و با توجه به جمعیت 9 میلیون نفری این کشور، ارقام پناهندگان فلسطینی، سوری و عراقی برای پادشاهی اردن هاشمی کابوسی غیرقابل تحمل است. تاکنون طبق آمار منتشر شده بیش از 2 میلیون و 100 هزار پناهنده فلسطینی در اردن ثبت شدهاند که در پی نسلکشیها و جنایات رژیم اشغالگر در کرانه باختری به اردن پناهنده شدهاند؛ ارقامی که با توجه به گسترش شهرکسازیها در سالهای اخیر در کرانه باختری رو به افزایش است و از سوی دیگر چنانچه اردن میزبانی 2 میلیون ساکن غزه را نیز قبول کند، ترکیب جمعیتی در این کشور کمجمعیت اما بزرگ دچار تغییرات خطرناکی برای حکومت اردن هاشمی خواهد شد؛ تغییراتی که با توجه به مشروعیت کاهشی خاندان هاشمی در این کشور و انفعالهای آن در رابطه با تجاوزات رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی و حتی منابع آب اردن میتواند زنگ خطر را برای پادشاهی اردن به صدا در آورد. از سوی دیگر تحولات سوریه و افزایش محبوبیت احزاب نزدیک به اخوانالمسلمین در انتخابات اخیر اردن نشاندهنده افزایش نگرانیها درباره جریانات اخوانی در اردن هاشمی است و به همین دلیل نیز بعید است پادشاهی اردن علاقهای به میزبانی از ساکنان مبارز و مسلمان اخوانی غزه داشته باشد. در سوی دیگر طرح ترامپ مصر قرار دارد که طی سالهای گذشته شاهد ظهور و سقوط انقلابی اخوانی بوده و عبدالفتاح سیسی نیز ترسهای مشابهی درباره میزبانی از اهالی غزه دارد. واقعیت امر این است که حکومتهای همسایه فلسطین به رغم تمام شعارهای عربی و اسلامی علاقهای به میزبانی از مردم غزه ندارند و مردم غزه نیز علاقهای به ترک سرزمین خود ندارند و همین مساله تبدیل به چالش اصلی طرح غیر عملی ترامپ شده است.
* فشار ترامپ بر اردن و مصر
مدتی است دونالد ترامپ در حال بررسی و قطع کمکهای دولت این کشور به بسیاری از کشورهای جهان است؛ کمکهایی که در قالب USAID به بسیاری از کشورهای متحد دولت آمریکا در سرتاسر جهان اختصاص یافته بود و یکی از اقدامات فوری ترامپ پس از رسیدن به کاخ سفید قطع و تعلیق این کمکها به بسیاری از کشورهای جهان بود. در این بین ترامپ استثناهای محدودی را نیز برای رژیم صهیونیستی و مصر اعمال کرده بود. اکنون با مطرح شدن طرح ترامپ برای غزه و عدم همراهی کشورهای اردن و مصر به عنوان میزبانان اصلی در نظر گرفته شده برای فلسطینیان، این کمکها به عنوان ابزار فشار بر این کشورها در نظر گرفته خواهد شد؛ اقدامی که پیش از این علیه اوکراین انجام شد و نتیجهبخش بود. گروکشی ترامپ از کشورهای متحد خود در ازای کمکهای حیاتی اقتصادی، نظامی و سیاسی تبدیل به بزرگترین چالش دولت اردن و مصر در رد طرح ترامپ شده است؛ چالشی که برای حل آن سفرهایی در نظر گرفته شده است و سفر ملک عبدالله به کاخ سفید نیز در همین راستا انجام شده است. البته در سوی دیگر منابع مصری به دلیل تنشهای پیش آمده میان قاهره و واشنگتن بر سر طرح ترامپ برای غزه از لغو سفر سیسی به واشنگتن خبر دادند؛ مسالهای که نشاندهنده جدی بودن چالش پیش آمده است.
* عدم علاقه به تکرار تجربه نکبت
پادشاه اردن در سخنان خود در کاخ سفید به نشست فوقالعاده عربی در ریاض اشاره کرد که قرار است 9 اسفند برگزار شود. این نشست قرار است برای مقابله با طرح ترامپ برای نوار غزه برگزار شود. طبق اعلام منابع عربی، در این نشست قرار است به تنظیم یک موضع عربی واحد در حمایت از مصر و اردن در برابر فشارهای احتمالی پرداخته شود. تاریخ پیشنهادی برای نشست مذکور نیز با برگزاری صدوشصتوچهارمین دور از اجلاس اتحادیه عرب همزمان است. طبق اعلام منابع عربی عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر و عبدالله دوم پادشاه اردن این ایده را مطرح کردند اما مصر مسؤول انجام تماسها با کشورهای عربی از طریق کانالهای دپیلماتیک است. برگزاری این نشست در حالی مطرح شده است که کشورهای عربی یکصدا طرح ترامپ را محکوم کرده و مخالفت خود با آن را اعلام کردهاند؛ طرحی که یادآور روز نکبت و پاکسازیهای قومی رژیم اشغالگر در کرانه باختری و بسیاری از مناطق فلسطین اشغالی است که منجر به آوارگی میلیونها فلسطینی از منازل خود شده است. به همین دلیل نیز کشورهای عربی علاقهای به تکرار تجربه نکبت نشان ندادهاند.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در دیدار دانشمندان، مسؤولان و متخصصان صنعت دفاعی کشور با فوقالعاده دانستن موفقیتهای چشمگیر دفاعی:
پیشرفتها باید ادامه یابد
۲۲ بهمن امسال یک حرکت بزرگ ملی بود
گروه سیاسی: رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار دانشمندان، مسؤولان و متخصصان صنعت دفاعی، با تأکید بر استمرار نوآورانه پیشرفتهای دفاعی، راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال را قیام مردمی و حرکت بزرگ ملی در زیر بمبارانهای رسانهای دشمن خواندند و با تجلیل و تشکر صمیمانه از مردم گفتند: ملت اتحاد خود را فریاد زد و در مقابل تهدیدات مکرر دشمن، هویت، شخصیت، توان و پایداری ایرانیان را نشان داد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، قبل از این دیدار، حضرت آیتالله العظمی خامنهای فرمانده کل قوا به مدت یک ساعت از نمایشگاه اقتدار ۱۴۰۳ که شامل آخرین دستاوردها و توانمندیهای دانشمندان و متخصصان صنعت دفاعی کشور بود، بازدید کردند. در این نمایشگاه تجهیزات پیشرفته و فناوریهای جدید بهکار رفته در آنها، در حوزههای پدافند هوایی، موشکهای بالستیک و کروز، مهمات هوشمند، فضایی، پهپاد و هوایی، شناورهای دریایی و انرژی به نمایش گذاشته شده بود.
ایشان پس از بازدید از نمایشگاه در جمع دانشمندان، مسؤولان و متخصصان صنعت دفاعی با تبریک میلاد باسعادت حضرت بقیهالله الاعظم(عج)، نیمه شعبان را حقیقتاً عیدی جهانی و بشری نامیدند و افزودند: مژده عدالت، امید به استقرار عدالت و ظهور منجی آرزوی همیشگی بشر در طول تاریخ بوده و این آرزو بدون تردید محقق خواهد شد.
ایشان ۲۲ بهمن را عید بزرگ و تاریخی ملت ایران دانستند و با تبریک این روز تحولآفرین افزودند: در هیچ انقلابی سابقه ندارد که بعد از ۴۶ سال ملت در سالروز انقلابشان به خیابانها بیایند و جشن بگیرند.
رهبر انقلاب حضور همه قشرهای ملت و زن و مرد و کودک و پیر و جوان را در هوای سرد و سوزناک، قیام ملی و مردمی خواندند و گفتند: مراسم امسال از مهمترین و برجستهترین جشنهای سالگرد انقلاب بود.
رهبر انقلاب سخنان صریح و راهگشای رئیسجمهور در مراسم ۲۲ بهمن را مکمل حرکت عظیم ملت خواندند و افزودند: رئیسجمهور محترم حرف دل مردم و آنچه را لازم بود، بیان کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری بمباران تبلیغاتی و جنگ نرم موذیانه و بیوقفه دشمن علیه صاحبان انقلاب یعنی «ملت ایران» و علیه قهرمان ۲۲ بهمن یعنی «امام خمینی»، افزودند: ملت در چنین شرایطی، بههنگام و فرصتشناس در همه شهرها و روستاها به خیابان آمد و حرفها و مواضع خود را بیان کرد.
ایشان با قدردانی از حضور جوانان شاداب در راهپیمایی سراسری ۲۲ بهمن گفتند: از اعماق دل به جوانان عزیز دلبسته هستم و امیدوارم به فضل الهی، رحمت خداوند بر این ملت گسترش یابد و آیندهای بهتر در انتظار این ملت دانا، شجاع و آگاه باشد.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان، نمایشگاهی را که قبل از این دیدار، بازدید کرده بودند، از بهترین و برترین نمایشگاهها دانستند و با تشکر عمیق از مجاهدتهای یکایک دانشمندان، متخصصان و مسؤولان و کارکنان صنایع دفاعی، افزودند: ملت نیز باید ممنون این فرزندان توانای خود باشد.
ایشان مساله دفاع از ملت و امنیت کشور را بسیار مهم خواندند و گفتند: قدرت دفاعی ایران امروز زبانزد است، دوستان انقلاب به آن میبالند و دشمنان از آن در هراسند و این واقعیت برای یک کشور، حائز اهمیت است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دورانی که قلدرهای جهانی اقلام دفاعی مورد نیاز کشور را حتی به چند برابر قیمت به ایران نمیفروختند، گفتند: اکنون همان زورگویان به ایران میگویند تجهیزات نظامی نفروش و میان آن «نمیفروشیم» تا این «نفروشید»، فاصله بسیار زیادی است که به برکت تلاشهای دانشمندان و ذهنهای ورزیده متخصصان جوان، پر شده است.
ایشان پیشرفتهای چشمگیر دفاعی را بویژه با توجه به تحریم مستمر دشمنان، فوقالعاده برشمردند و گفتند: شرایط صنعت دفاعی ایران به گونهای است که هر قطعهای به ما ندهند، جوانان، بهترش را در داخل تولید میکنند.
فرمانده کل قوا در بخش دیگری از سخنانشان در بیان نکاتی درباره ضرورت و الزامات استمرار پیشرفتها در صنعت دفاعی گفتند: پیشرفتهای صنعت دفاعی باعث ارتقای رتبه قدرت دفاعی ما در جهان شد اما این به معنای توقف و قناعت به وضع کنونی نیست؛ چرا که ما کار را از نقطه صفر شروع کردیم و با وجود تلاشها و دستاوردهای فراوان، هنوز در بسیاری از موارد با خطوط مقدم فاصله داریم.
ایشان دستیابی به خطوط مقدم نظامی را برگرفته از دستور قرآنی «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه» - یعنی آمادگی حداکثری و مستمر در مقابل دشمن - و لازمه دفاع از کشور در مقابل بدخواهان دانستند و افزودند: پیشرفتها باید در همه بخشهای نظامی ادامه یابد. مثلاً اگر در دورهای، حدی از دقت برای موشکها در نظر گرفته بودیم و امروز نیازمند افزایش آن هستیم، این کار باید انجام شود.
رهبر انقلاب تمرکز بر نوآوری و متوقف نشدن در سازوکارهای رایج را از دیگر الزامات پیشرفت صنعت دفاعی برشمردند و گفتند: ابتکار و نوآوری، پایان ندارد. البته نوآوری به معنی توانایی ساخت یا تکمیل کارهای دیگران نیست بلکه باید سراغ کارهای انجامنشده و بالفعل کردن امکانات شناختهنشده در طبیعت رفت همچنان که با کشف نیروی الکتریسیته، اینترنت و هوش مصنوعی دریچههای جدیدی از علوم به روی جهان گشوده شد.
ایشان پیشرفت واقعی را در گرو نوآوری و بکارگیری نیروهای جوان، مؤمن، انقلابی، دانشمند، توانمند و با استعداد دانستند و گفتند: ایمان به انسان قوت و توان میدهد و او را در صراط مستقیم باقی نگه میدارد و انقلابی بودن نیز به معنی باور داشتن به تحول عظیم سیاسی و اجتماعی است که به برکت انقلاب اسلامی در کشور ایجاد شده است.
حضرت آیتالله خامنهای در توصیهای دیگر، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلح را به سوق دادن تحقیقات به سمت تأمین نیازهای دفاعی کشور سفارش کردند و افزودند: در برخی دانشگاهها، همت اساتید به نگارش و انتشار مقاله است و توجهی به این نمیشود که آن مقاله چه نیازی از کشور برطرف میکند که در مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلح از این آفت برحذر باشید.
رهبر انقلاب در پایان، قدرت فکر، ابتکار، نوآوری و توانایی تحقیق و ساخت را از نعمتهای الهی و درخور شکر و سپاس قلبی، زبانی و عملی خواندند.
در ابتدای این دیدار وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح حضور پرشور ملت ایران در راهپیمایی ۲۲ بهمنماه را مایه قوت قلب متخصصان و دانشمندان عرصه دفاعی کشور برشمرد.
امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده ضمن اشاره به روند تحقیقات، طراحی و تولید انواع تسلیحات پیشرفته و غافلگیرکننده، گزارشی را از دستاوردهای غیرنظامی صنایع دفاعی، احداث پارکهای فناوری دفاعی و همچنین مشارکت علمی صنعت دفاعی کشور با سایر صنایع دارای فناوری برتر ارائه کرد.
***
توصیههای مؤکد رهبر انقلاب درباره دقت موها
«هرچه میتوانید روی موشک کار کنید؛ ببینید دشمن چقدر روی موشک حساس است، پس بدانید چقدر کارتان مهم است»؛ این جملات بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب پس از «عملیات لیلهالقدر» سپاه در موشکباران مقر داعش در دیرالزور سوریه بود که خرداد 1396 انجام شد. رهبر انقلاب پس از این عملیات در جمع تعدادی از فرماندهان سپاه، آنها را به کار بیشتر روی توان موشکی کشورمان توصیه کردند.
رهنمودهای مقام معظم رهبری درباره افزایش توان دفاعی بویژه موشکی کشور، به چندین سال قبل برمیگردد. ایشان نهتنها جوانان و نخبگان کشور را به کار بیشتر در این زمینه تشویق و توصیه کردهاند که قدمی فراتر نهاده و با دوراندیشی خاصی نسبت به دقت و نقطهزنی این موشکها نیز تاکید کردهاند. این فرمایش «اولویت اول من دقت موشکهاست» سخنی از رهبر معظم انقلاب است که از سوی فرماندهان نظامی چون سردار امیرعلی حاجیزاده و سرلشکر حسین سلامی به آن اشاره شده است.
رهبر انقلاب در صنعت موشکی کشورمان خطی را توصیه و دنبال میکنند که سردار سلامی از آن با عنوان منطق رهبری برای موشکهای نقطهزن یاد میکند. سلامی گفته است: «در منطق اسلام، کشتار جمعی بیمعناست. چند سال قبل روزی من در خدمت مقام معظم رهبری در مورد دقت موشکهایمان صحبت میکردم و ایشان به من فرمودند برای دشمنان ما دقت موشکها چندان مهم نیست اما برای ما خیلی اهمیت دارد، چراکه اگر دقت موشکها پایین باشد، ممکن است به جای اصابت با اهداف نظامی، روی خانههای مردم فرود بیاید. ما هرگز برای کشتن مردم بیگناه برنامهریزی نمیکنیم».
رهبر انقلاب دیروز نیز بعد از بازدید یک ساعته از نمایشگاه اقتدار ۱۴۰۳ که شامل آخرین دستاوردها و توانمندیهای دانشمندان و متخصصان صنعت دفاعی کشور بود، دوباره به بحث نقطهزنی موشکها پرداختند و گفتند: «اگر در دورهای، حدی از دقت برای موشکها در نظر گرفته بودیم و امروز نیازمند افزایش آن هستیم، این کار باید انجام شود».
این سخنان نشان میدهد رهبر انقلاب برای پیشرفت صنایع نظامی کشور خصوصا تسلیحات راهبردی چون موشک، حد توقفی قائل نیستند و همواره نگاهی رو به جلو دارند و با منطق اسلامی و انقلابی، فرزندان معنویشان در وزارت دفاع و نیروهای مسلح را نیز به رعایت مواردی چون بالاتر بردن دقت نقطهزنی موشکها توصیه و تشویق میکنند.
* رونمایی از پهپاد جدید «حدید110»
دیروز همزمان با حضور مقام معظم رهبری در نمایشگاه اقتدار 1403، از زیرسطحی بدون سرنشین با قابلیت شلیک پهپادهای انتحاری رونمایی شد.
طبق تصاویر منتشر شده از زیرسطحی بدون سرنشین، این وسیله لحظاتی از زیرسطح روی سطح آمده و سپس پهپاد انتحاری را به سوی هدف شلیک میکند. همچنین دیروز از پهپاد پنهانکار «حدید110» که از جدیدترین دستاوردهای وزارت دفاع است نیز رونمایی شد. پهپاد انتحاری «حدید 110» مجهز به موتور جت است که با قابلیت پنهانکاری و دورماندن از رادارهای دشمن میتواند ضربات سختی را به دشمن وارد کند. وزارت دفاع هنوز جزئیات بیشتری از این پهپاد جدید خود ارائه نکرده است.
ارسال به دوستان
چرا دوگانهسازی مقاومت - پیشرفت، رویکردی ضد ملی است؟
مقاومت ملی، پیشرفت ملی
مهرداد احمدی: تحلیل امر سیاسی خارج از مناسبات آن یعنی قدرت، یا از سر جهل است یا در بهترین حالت از سر حماقت. سیاست بینالملل عرصه تنازع بقاست. عرصه تحفظ هویت، حفظ دیگربودگی ولی در عین حال کوشش برای تعامل و مشارکت در نظم جهانی است.
هراکلیتوس در گفتارهایش از سرشت پولمیک (ستیزهآمیز) وجود سخن میگفت. به زبان قابل فهمتر این سخن یعنی اینکه نمیتوان درباره هیچ وجههای از جهان بدون در نظر گرفتن ماهیت تنازعآمیز آن اندیشید. سیاست در مقام یکی از تجلیگاههای وجود، کنار از سرشت بنیادین نیست. منظور هراکلیتوس این است که وجود در مقام امری است که موجودات را همچون اموری منفک از هم ولی گره خورده به هم قرار میدهد. وجود در این معنا باطن رازآلودی است که جز در این ستیزه بیپایان موجودات پدیدار نمیشود.
به زبان قابل فهمتر این سخن یعنی اینکه نمیتوان درباره یک جنبه از جهان جدا و رها از سایر مؤلفههای آن فکر کرد. پس وقتی درباره امر سیاسی میاندیشیم، نخستین معنا پرسش از این است که ما در چه نسبت تزاحمآمیز و ستیزهآمیزی با دیگران قرار داریم. در واقع سیاست پیش از آنکه محل فهم مؤتلفین باشد، عرصه تعمق در باب متخاصمین است. تأمل وجودشناسانه درباره سیاست نمیتواند درباره بنیاد ستیزهآمیز خود امر سیاسی در مقام یکی از ظهورات وجود، ساکت باقی بماند؛ چه فراموشی ستیزه یعنی تحمیل رمانتیسمی که در میدان کنش سیاسی امر ثانویه و عرضی است.
پس اگر مساله اصلی در سیاست، تنازع باشد، تحفظ خویشتن، نخستین اولویت است. یعنی اینکه اگر جهان در کشاکش این تقابل دوجانبه سرشته میشود، نخستین گام برای هر موجود این است که چطور خود را در تقابل حفظ کند. حفظ خود در تقابل یعنی حفظ مرزهای وجودی و ذاتی خود و در نتیجه هضم نشدن درون دیگری. سیاست در این معنا آوردگاهی است که مهمتر از رفاقت انتهایی، رقابت ابتدایی است اما چون جهان در مقام یک کل سامان یافته است، این تحفظ را نمیتوان به قصد تکنیکی ادامه داد. ما در نهایت مجبوریم در نظامی مشترک به دیگران خیر رسانده و از آنها منتفع شویم اما این فرآیند مستلزم اثبات وجود است. اثبات وجود چیزی است که طرفهای درگیر در این منازعه عمومی را از خرد شدن نجات میدهد. یعنی بقای آنها را تأمین کرده و میگذارد تا همچنان درون این منازعه که برای حیات ضروری است، شرکت داشته باشند. مجموعه عواملی که میتواند این بقا را به طرفهای دیگر تحمیل کند، همان مؤلفههای قدرت یک نهاد سیاسی است. با این حال خود این مؤلفههای قدرت اموری نیستند که در همه جا و در تمام مواقع و مناطق دارای سرشت و مصداق یکسانی باشند.
همچنان که جهان در قالب وجود میتواند ظهورات متعددی داشته باشد و موجودات در هر ناحیهای به طوری خاص گشوده شوند، مؤلفههای قدرت و خود ذات قدرت نیز بسته به این نحوه ظهور متفاوت است. در نتیجه نمیتوان از مؤلفههای قدرتی سخن گفت که در همه ازمنه و مواضع، یکسان و ثابت هستند. بر این اساس مؤلفهای که میتواند در کشوری مانند سوئد در منطقه اسکاندیناوی مؤلفه قدرت به حساب آید درباره کشوری دیگر در منطقهای دیگر الزاماً نمیتواند صادق باشد. چه اگر معنای موجود در هر بافتی بر اساس آن بافت تعیین شود پس معنای قدرتی که میجوید از رهگذر آن میتواند خود را برکشد و حفظ کند و هم میتواند متفاوت باشد. برای مثال ممکن است مؤلفه تولید ناخالص ملی در کشوری با پیچیدگیهای منطقهای کمتر برای تحفظ آن کشور کافی باشد اما وقتی موقعیت ژئوپلیتیک به پیچیدگی غرب آسیا باشد، دیگر نمیتوان با دل بستن صرف به اعداد و ارقام اقتصادی درباره مؤلفههای قدرت کشورها سخن گفت و این دقیقا نکتهای است که تمام تحلیلهای دیگر باید خود را بر آن بنا نهند؛ چه اگر سیاست خود در مقام یکی از ظهورات بنیادین امر وجودی باشد، نمیتوان آن را بر مبنای زمینه تقلیلگرایانهتری بنا نهاد. در این منطقه و مناطقی از این دست که محل تجمیع تضارب منافع است، نخستین قدم برای اثبات خود، در چیرگی ممکن میشود.
چیرگی مستلزم مؤلفههای قدرتی است که بتواند سایر بازیگران را تحت تأثیر قرار دهد. چه بسا کشوری در غرب آسیا بتواند نرخ بیکاری پایینتری داشته باشد اما چون این مؤلفه یارای ایجاد فشار ندارد، مؤلفه قدرتی که اساسا نتواند ایجاد فشار کند، چه بسا در مقامی نباشد که آن را مؤلفه قدرت بنامیم. غرب آسیا بدون اهرمهای فشار و هژمونی، بدل به قتلگاه هر بازیگری میشود. از این رینگ خونین نمیتوان با دستکش مخملی بیرون آمد، لذا برای هر معنایی از پیشرفت و پیشرفت، مقدار قابل معینی از دست چدنی نیاز است و این امری است که سیاست خارجی نظام بدرستی و با ذکاوت بر آن بنا شده است. بدون تردید هیچ معنایی از پیشرفت، شدنی نیست مگر در امتداد این خط مقاومت.
مقاومت در این معنا دیگر شعاری توخالی برای راهپیمایی نیست، بلکه معنایی وجودشناختی و عقلانی دارد که تقلیل آن به شعار، چیزی جز خسران در پی نخواهد داشت. سیاست کلان نظام در افزایش عمق استراتژیک ضامن و حافظ پیشرفت همهجانبهای است که در انتظار ما است. سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در کنار سردار شهید حاجحسن طهرانیمقدم، طلیعهداران این مبنای عقلانی و وجودی برای پیشرفت روزافزون ایران هستند. ادامه این خط چیزی نیست که بتوان بر سر آن چانه زد؛ چه این چانهزنی در واقع چانه زدن و معامله بر سر اصل وجودی کیان مملکت است. مقاومت در این معنا ضامن وجود هر بازیگری است و این امر چون به وجود گره میخورد، ماهیت را در مرتبه ثانوی قرار میدهد. اگر از ایستار ایدئولوژیک بیرون آییم، کاملا مشخص میشود این سخن که آمریکا با اصل وجودی نظام ایران سر ستیز دارد با مبانی بنیادین نظم خاورمیانه همخوان است. سردار شهید سلیمانی، سردار رشید اسلام و ایران بود، چرا که خط او خط تحفظ موجودیت این کیان مقدس بود. این راه با هر مشقتی باید ادامه یابد.
برای تحلیل و بررسی این دوگانه پیشرفت - مقاومت، ابتدا باید توجه داشت این ۲ مفهوم به ظاهر متناقض، در واقع یک نگاه سطحی به فرآیندهای پیچیده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را نمایان میکنند. پیشرفت به عنوان یک مفهوم کلیدی در سیاستگذاریهای جهانی، به پیشرفت و تحول جوامع در حوزههای مختلف اشاره دارد، در حالی که مقاومت معمولا به مقابله با تغییرات و تحولات ناخواسته یا تحمیلشده از سوی قدرتهای خارجی یا حتی داخلی اشاره دارد. با این حال، زمانی که این ۲ مفهوم به طور تقابلی و در برابر یکدیگر قرار میگیرند، نهتنها از نظر تئوریک، بلکه از نظر عملی نیز با چالشهایی روبهرو میشوند که نشاندهنده عدم تناسب و در واقع غیرملی بودن این دوگانه است. در بررسی روابط پیشرفت و مقاومت باید به چند نکته کلیدی توجه کرد که روشن میکند این دو نهتنها بسادگی نمیتوانند در کنار هم قرار گیرند، بلکه در عین حال، اینگونه تفکیکها موجب میشود فرآیندهای واقعی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که در یک کشور اتفاق میافتد، بسادگی نادیده گرفته شوند.
اولین نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که مفهوم پیشرفت در سطح جهانی معمولا با الگوها و رویکردهایی همراه است که در بسیاری موارد، توسط قدرتهای برتر جهانی یا نهادهای بینالمللی تعریف و تحمیل میشود. در نتیجه، پیشرفت در این معنا، در واقع فرآیندی است که از بالا به پایین تحمیل میشود و جوامع را مجبور میکند با مدلهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خاصی که ممکن است با ویژگیهای خاص آن جامعه مطابقت نداشته باشد، سازگار شوند. به همین دلیل، در بسیاری موارد، مقاومت در برابر این فرآیندها نهتنها طبیعی، بلکه ضروری است، زیرا جوامع و ملتها باید از فرهنگ، تاریخ و منافع خود محافظت کنند اما این مقاومت در واقع در تقابل با مفهومی به نام پیشرفت است که خود به طور بالقوه در تضاد با منافع ملی و فرهنگهای محلی قرار دارد.
در اینجا دوگانه پیشرفت-مقاومت از منظر ملی و اجتماعی قابل نقد است. به این معنا که پیشرفت، بویژه زمانی که از سوی نهادهای بینالمللی یا کشورهای قدرتمند پیشنهاد میشود، به عنوان پروژهای جهانی با اهداف و معیارهای خارجی تلقی میشود که هیچ ربطی به ویژگیهای خاص یک ملت ندارد. در واقع، وقتی از پیشرفت به عنوان یک فرآیند جهانی سخن گفته میشود، این مفهوم به نوعی موجب میشود فرهنگها و ملتها تحت تأثیر الگوهای خارجی قرار بگیرند و با ویژگیهای خود به عنوان بخشی از یک هویت ملی در تضاد باشند.
از سوی دیگر، مقاومت به معنای مقابله با این تحمیلها که در بسیاری از موارد در قالب مقاومتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ظهور میکند، در واقع در حال دفاع از هویت ملی و حقوق ملتهاست. با این حال، مقاومت در برابر پیشرفت به این معنا، نهتنها به معنای مخالفت با تغییرات و تحولات اجتماعی و اقتصادی است، بلکه این مقاومت به طور ضمنی نشاندهنده نیاز به یک مدل پیشرفتای است که با ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی خاص هر ملت همخوانی داشته باشد.
اما نکته مهم این است که بسیاری از جوامع در برابر پیشرفت، نه به عنوان یک فرآیند تحمیلی، بلکه به عنوان فرصتی برای بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود مقاومت میکنند. اینگونه مقاومتها میتواند به طور جدی روی انتخاب مسیرهای پیشرفتای خود جوامع تأثیرگذار باشد و در عین حال نشاندهنده انعطافپذیری و توانمندی ملتها برای انطباق با تحولات جهانی باشد.
در این راستا، مقاومت نه به عنوان یک واکنش منفعلانه یا تقابلی، بلکه به عنوان یک فرآیند فعال و مبتنی بر انتخابهای ملی و فرهنگی قابل درک است. جوامعی که از منظر خود به مساله پیشرفت نگاه میکنند، ممکن است در برابر مدلهایی که به طور عام از سوی کشورهای قدرتمند یا نهادهای جهانی پیشنهاد میشود، مقاومت کنند، زیرا این مدلها ممکن است با نیازهای واقعی و واقعیات فرهنگی و اجتماعی آن جوامع همخوانی نداشته باشد. به طور کلی، این دوگانه پیشرفت-مقاومت زمانی به طور کامل از اعتبار ساقط میشود که درک کنیم این ۲ مفهوم، نهتنها نباید در تضاد با یکدیگر قرار گیرند، بلکه باید به عنوان ۲ روی یک سکه در نظر گرفته شوند. به عبارت دیگر، پیشرفت نهتنها میتواند با ویژگیها و هویتهای ملی سازگار باشد، بلکه باید بر اساس نیازها و منافع داخلی هر ملت طراحی شود. از سوی دیگر، مقاومت به معنای تلاش برای حفظ هویت فرهنگی و اجتماعی، باید جزئی از فرآیند پیشرفت باشد، نه اینکه در مقابل آن قرار گیرد. این رویکرد میتواند به جوامع این امکان را بدهد که به طور همزمان از مزایای تحولات جهانی بهرهبرداری کنند، در حالی که همچنان هویت و منافع ملی خود را حفظ میکنند.
در ادامه این بحث باید به این نکته اشاره کرد که مفاهیم پیشرفت و مقاومت نهتنها باید با یکدیگر ترکیب شوند، بلکه باید در چارچوبی منطبق با نیازها و واقعیتهای هر جامعه شکل بگیرند. به عبارت دیگر، در دنیای معاصر که جهانیشدن بشدت بر تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تأثیر میگذارد، جوامع باید بتوانند به طور هوشمندانه بین پذیرش تغییرات و تحولات جهانی و حفظ ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی خود تعادل برقرار کنند. در این راستا، پیشرفت نباید به عنوان یک فرآیند یکجانبه از سوی نهادهای جهانی یا کشورهای قدرتمند تحمیل شود، بلکه باید به عنوان یک پروژه مشارکتی و درونزا مورد توجه قرار گیرد.
این رویکرد مشارکتی میتواند شامل پذیرش و اعمال مدلهای پیشرفتی باشد که نهتنها بر اساس الگوهای خارجی، بلکه با توجه به شرایط و ویژگیهای خاص اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر جامعه طراحی شوند. برای مثال، کشورهایی که دارای تاریخ و فرهنگ غنی هستند، میتوانند مدلهای پیشرفتی را اتخاذ کنند که به حفظ و تقویت هویت ملی و فرهنگی آنها کمک کند و در عین حال از منافع جهانیشدن بهرهبرداری کنند. در این صورت، جوامع نهتنها در برابر تحولات جهانی مقاوم نمیشوند، بلکه به طور فعالانه در فرآیندهای جهانیشدن شرکت و آن را به نفع خود تعدیل میکنند.
همچنین درک اینکه مقاومت نباید به طور صرف به معنای مخالفت با تغییرات و تحولات باشد، بلکه میتواند به عنوان یک ابزار برای شکلدهی به مسیری بومی و مناسب برای پیشرفت در نظر گرفته شود، میتواند موجب تغییر نگرشها نسبت به این دوگانه شود. به طور مثال، در جوامع مختلف ممکن است مقاومت در برابر تحولات اقتصادی یا اجتماعی به منظور حفاظت از منابع طبیعی، حفظ ارزشهای فرهنگی یا جلوگیری از ناهنجاریهای اجتماعی باشد. در این صورت، مقاومت میتواند به عنوان یک فرآیند سازنده و موثر در نظر گرفته شود که در آن جامعه از ظرفیتهای خود برای پاسخ به چالشهای جهانی استفاده میکند، نه اینکه به عنوان یک واکنش منفی و بازدارنده به تغییرات شناخته شود.
این ترکیب بین پیشرفت و مقاومت بویژه در کشورهای در حال پیشرفت که درگیر فرآیندهای جهانیشدن و فشارهای اقتصادی و فرهنگی از سوی قدرتهای بزرگ هستند، اهمیت بیشتری مییابد. در این کشورها پیشرفت اقتصادی و اجتماعی نباید به طور ساده به معنای پذیرش مدلهای خارجی و غربی باشد. در عوض، این کشورها میتوانند با بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی خود و حفظ هویتهای فرهنگی و اجتماعیشان، مدلهایی از پیشرفت را ارائه دهند که همزمان با پیشرفت جهانی، به نیازها و خواستههای مردم آن کشورها پاسخ دهد.
در نهایت، به طور کلی میتوان گفت دوگانه پیشرفت - مقاومت به طور ساختاری و مفهومی از اساس غلط است، زیرا در واقع این دو مقوله نباید به طور منفک از یکدیگر در نظر گرفته شوند. جوامع باید قادر باشند در عین پذیرش تحولات جهانی و بهرهبرداری از آنها، ویژگیها و هویتهای ملی خود را حفظ کنند. این امر نهتنها به بهبود کیفیت زندگی در داخل کشور کمک میکند، بلکه به جهانی شدن نیز کمک میکند تا به طور متوازن و منصفانهای به نفع همه ملتها عمل کند. بنابراین ترکیب هوشمندانه پیشرفت و مقاومت میتواند الگویی از پیشرفت پایدار، بومی و منطبق با واقعیتهای هر جامعه ارائه دهد که در آن هم تغییرات و تحولات جهانی پذیرفته میشود و هم منافع ملی و فرهنگی کشورها حفظ میشود.
ارسال به دوستان
انتقاد پزشکیان از سیاستهای منافقانه آمریکا
فریب ترامپ را نمیخوریم
* آمریکا میگوید ایران نباید موشک و تسلیحات داشته باشد؛ میخواهند رژیم صهیونیستی مثل غزه به ایران حمله کند و ما در برابرش سکوت کنیم
رئیسجمهور گفت: دنیا به کجا رسیده که آن فردی که دم از حقوق بشر میزند، خودش ترور و از اسرائیل حمایت تسلیحاتی میکند و میگوید دنبال امنیت منطقه هستیم. به گزارش ایسنا، مسعود پزشکیان دیروز در جمع مردم بوشهر، خطاب به رئیسجمهور آمریکا اظهار داشت: تو اگر مرد مذاکره هستی چرا از این کارها میکنی؟ تمام تلاش دشمن چه در داخل و چه خارج کشور و عدهای آگاهانه و عدهای ناآگاهانه، ایجاد اختلاف و ناامیدی در داخل کشور است تا مردم را نسبت به نظام و آینده بدبین کنند. هدف آنها از راه انداختن دعوا این است که کشور را نابود کنند. دشمن میگوید امنیت ما را بر هم زدید. شما آمدهاید امنیت را بر هم زدید و مردم را ترور میکنید، بعد میگویید شما تروریست هستید؟
پزشکیان همچنین گفت: آمریکا میگوید ایران نباید موشک و تسلیحات داشته باشد. میخواهند رژیم صهیونیستی مثل غزه به ایران حمله کند و ما در برابرش سکوت کنیم.
رئیسجمهور با یادآوری رویکرد خصمانه آمریکا در مواجهه با ایران گفت: کسانی که امروز دم از مذاکره میزنند، همانهایی هستند که شدیدترین تحریمها را علیه مردم ایران اعمال کردهاند، تمام راههای تعامل را بستهاند و از هر ابزاری برای تحت فشار قرار دادن کشور ما استفاده کردهاند. اگر واقعاً به دنبال مذاکره هستند، چرا سیاستهای خصمانه خود را متوقف نمیکنند؟ این سیاستهای دوگانه، برای ملت ایران آشکار شده است و دیگر نمیتوانند با این فریبها، ما را از مسیر خود بازدارند.
ارسال به دوستان
کالابرگ 500 هزار تومانی برای 3 دهک و 350 هزار تومانی برای 4 دهک اختصاص مییابد
یارانه الکترونیک
گروه اقتصادی: وزیر کار روز گذشته در حاشیه جلسه هیات دولت به ارائه اطلاعاتی درباره جدیدترین تصمیمات مربوط به کالابرگ الکترونیک پرداخت. احمد میدری اعلام کرد: کالابرگ الکترونیک به ۷ دهک درآمدی اختصاص خواهد یافت. برای ۳ دهک اول به ازای هر نفر ۵۰۰ هزار تومان و برای باقی دهکها هر نفر ۳۵۰ هزار تومان تخصیص خواهد یافت. این توزیع در ۲ مرحله انجام میشود؛ یک دوره قبل از عید و دوره بعد پس از عید نوروز.
وزیر کار در ادامه گفت که برای تأمین منابع مالی این تخصیص، دهکهای بالای جامعه حذف خواهند شد. اگرچه برخی افراد با وجود وضعیت مالی مناسب همچنان یارانه دریافت میکنند. وی توضیح داد: بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، دهکهای درآمدی متفاوت از تصور عموم مردم است. به عنوان مثال، فردی با درآمد حدود ۲۱ میلیون تومان وارد دهک هفتم میشود که این نشان میدهد تصمیم به حذف دهک باشد.
میدری ادامه داد: بر اساس مصوبه مجلس و اطلاعات مرکز آمار، بسیاری از اقشار حذف میشوند که درآمدشان برای زندگی کافی نیست. بنابراین شروع حذف از صدکهای بالاتر، عملکرد واقعیتری خواهد داشت و حذف افراد پردرآمد به نتایج مطلوبتری خواهد رسید.
موضوع کالابرگ الکترونیک از سال 1400 و در دولت شهید رئیسی مطرح شد و دولت و مجلس درباره آن تبادل نظر کردند.
اواخر سال 1402 و در قالب طرح کالای فجرانه، بستر اجرای طرح کالابرگ الکترونیک فراهم شد. طی ماههای اخیر نیز مجلس و دولت چهاردهم درباره فرآیند اجرای این طرح جلسات مختلفی برگزار کردند. هدف این طرح توانمندسازی اقشار پاییندست جامعه و تلاش برای تامین بخشی از مایحتاج ضروری آنهاست که با موج تورمی اخیر، دچار آسیب شده است.
به اعتقاد کارشناسان، طرح کالابرگ الکترونیک ضمن اینکه از قدرت خرید اقشار کمتر برخوردار حفاظت میکند، هم میتواند منجر به افزایش تولید شود و هم مانند یارانههای نقدی تبعاتی مانند تورم به دنبال ندارد. قرار است یک نوبت قبل از عید نوروز و به مناسبت ماه مبارک رمضان و یک نوبت پس از عید نوروز پرداخت صورت گیرد.
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار «وطن امروز» در این باره گفت: دولت میتواند از محل هدفمندی یارانهها، یعنی ۴۰ هزار میلیارد تومانی که پیشبینی شده است، برای تأمین کالابرگ استفاده کند. علی باباییکارنامی تأکید کرد اجرای این طرح جزو اولویتهای کشور و سیاستهای کلان است تا از 7 دهک جامعه حمایت شود و به استانداردهای لازم برسیم.
باباییکارنامی گفت: دولت میتواند از هر سرفصلی حتی سرفصلهای عمرانی برای تأمین اعتبار این بخش استفاده کند. مجلس شورای اسلامی این اجازه را به دولت داده است کالابرگ الکترونیک را اجرا کند و از محلهای مختلف از جمله نرخ تسعیر ارز و منابع مشابه بهره بگیرد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: هدف از این طرح، حمایت از 7 دهک جامعه است تا فشار اقتصادی بر این اقشار کاهش یابد و سطح معیشتی آنها بهبود یابد. اجرای صحیح و دقیق این طرح میتواند نقش مهمی در کاهش فشار اقتصادی بر خانوادههای نیازمند و ایجاد عدالت اجتماعی ایفا کند.
* حذف یارانه دهکهای ۸ تا ۱۰
در شرایط کنونی این پرسش مطرح است که چگونه منابع لازم برای هدفمندسازی یارانهها با توجه به محدودیتهای مالی شدید تأمین خواهد شد. آبانماه سال جاری، هیات وزیران آییننامه جدید دهکبندی را بر اساس قانون بودجه سال ۱۴۰۳ تصویب کرد. طبق این آییننامه، تنها دهکهای اول تا هفتم درآمدی مشمول دریافت یارانه خواهند بود و منابع حاصل از حذف دهکهای بالاتر به یارانهبگیران دهکهای پایینتر اختصاص خواهد یافت.
حسن نوروزی، سرپرست سازمان هدفمندسازی یارانهها هم اعلام کرد: وزارت تعاون با توجه به آییننامهای که در آبانماه به تصویب رسیده، ۶ شاخص برای دهکبندی جدید تعریف کرده است. بر این اساس، دهکهای ۸ تا ۱۰ از دایره یارانهبگیران حذف میشوند و منابع مالی آزاد شده به دهکهای اول تا هفتم اختصاص مییابد.
وزارت تعاون در حال کار روی دادههای جدید است و حذف دهکهای ۸ تا ۱۰ را طبق نتایج آزمون وسع انجام خواهد داد.
* زمانبندی اجرای دهکبندی جدید
رئیس مرکز مطالعات و اطلاعات رفاه ایرانیان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد دهکبندی جدید خانوارها تا پایان بهمنماه اعلام خواهد شد. احد رستمی تأکید کرد بر اساس قانون، دهکبندی باید سالانه ۲ بار انجام شود و تلاش میکنند به این تکلیف عمل کنند.
رستمی همچنین تصریح کرد: در بحث یارانههای نقدی، هیچگونه حذفی از دهکهای یک تا ۷ انجام نخواهد شد. اگر به دلیل تغییرات آماری، یارانه یک ماه به تأخیر افتد، در ماه بعد جبران خواهد شد. در صورتی که یارانه خانواری به طور پایدار قطع شود، حتما موضوع پیگیری و مشکل رفع خواهد شد.
* ۶ شاخص جدید دهکبندی
به گزارش «وطن امروز»، طبق اظهارات مقامات دولتی، قرار است مدل جدید دهکبندی بر اساس شاخصهای ششگانهای که به تصویب هیات وزیران رسیده است، تا پایان بهمنماه اجرایی شود. به این ترتیب احتمالا دهکهای ۸ و ۹ نیز از دایره یارانهبگیران خارج خواهند شد. همچنین دولت قصد دارد از منابع آزاد شده برای تأمین کسری منابع هدفمندسازی یارانهها و تخصیص منابع جدید به دهکهای پایینتر استفاده کند.
بر اساس قانون بودجه سال ۱۴۰۳، دولت موظف به تهیه و تصویب آییننامه مربوط به نحوه دهکبندی خانوارها بوده است. به دلیل تغییر دولت در این بازه زمانی، این آییننامه با تأخیری نسبت به زمان مقرر به تصویب هیات وزیران رسید.
طبق آییننامه اجرایی جزء ۶ بند الف تبصره ۸ ماده واحده قانون بودجه سال ۱۴۰۳، ۶ شاخص جدید برای دهکبندی خانوارها به تصویب هیات وزیران رسیده است. این شاخصها عبارتند از:
1- خانوارهای دارای املاک و مستغلات از جمله باغویلاهای لوکس با مجموع ارزش بالاتر از ۳۵ میلیارد تومان
2- خانوارهای دارای یک یا چند خودروی سواری یا وانت دواتاقه با مجموع ارزش ۳ میلیارد تومان
3- خانوارهایی که درآمدهای آنها بیش از سقف مشخص باشد
4- خانوارهایی که میزان خرید آنها از طریق حسابهای غیرتجاری از رقم تعیینشده بالاتر باشد
5- ایرانیان مقیم خارج از کشور بر اساس اعلام وزارت امور خارجه
6- خانوارهایی که بیش از 5 سفر خارجی در بازه یکساله داشته باشند.
با توجه به آییننامه جدید، دهکبندی و شاخصهایی که پیش از این استفاده میشد، کنار گذاشته شده است. اجرای مدل جدید دهکبندی میتواند به شناسایی دقیقتر و عادلانهتر یارانهبگیران کمک کند و منابع مالی حاصل از حذف دهکهای بالاتر، به دهکهای پایینتر اختصاص یابد.
ارسال به دوستان
تقابل وزارتخانههای نفت و نیرو بر سر خاموشیها
جدال مدیران ناترازی
گروه اقتصادی: اخیرا رویه تعطیلی ادارات و مدارس تشدید شد و همچنان شاهد افزایش قطع برق در اقصی نقاط کشور هستیم. همین مساله باعث شده اختلاف بین وزارت نیرو و وزارت نفت درباره دلایل قطعی برق و ناترازیها بالا بگیرد. وزارت نیرو عدم تامین سوخت نیروگاهها را دلیل قطع برق میداند و وزارت نفت هم با ادعای تامین سوخت کافی نیروگاهها، وزارت نیرو را به بیتدبیری و فرافکنی متهم میکند، اما در این میان دود سوءمدیریت ناترازی انرژی به چشم مردم میرود.
در شرایطی که انتظار میرفت خاموشیها پایان یابد، در روزهای اخیر قطع برق برنامهریزی شده ناگهان جای خود را به قطعی بدون برنامه برق داد و حدود ۱۵ درصد از نیاز مصرف انرژی پایتخت معادل ۶۰۰ مگاوات از مدار خارج شد.
محسن ذبیحی، معاون هماهنگی توزیع توانیر در این باره گفت: «ورود موج جدید سرما و بارش برف و باران در سراسر کشور موجب شد مصرف گاز در بخشهای خانگی و تجاری افزایش یابد و با توجه به اینکه نیروگاهها برای تولید برق از سوخت مایع استفاده میکنند، افزایش مصرف سوخت در بخش خانگی و سایر حوزهها موجب شده تأمین سوخت نیروگاهها با اختلال مواجه شود و ما نتوانیم سوخت مورد نیاز نیروگاهها را به حد کفایت تأمین کنیم که این امر کاهش تولید برق در نیروگاهها را به دنبال داشته است».
مصرف گاز در بخشهای خانگی، تجاری و صنایع جزء با توجه به بارشهای اخیر و کاهش دما در بیشتر استانهای کشور، دیروز ۳۸ درصد نسبت به روز مشابه پارسال افزایش داشت. ۷۸ درصد از کل گاز طبیعی تحویلی به شبکه سراسری به بخش های خانگی، تجاری و صنایع جزء اختصاص یافته است.
* واکنش شرکت ملی گاز به ناترازیها
شرکت ملی گاز ایران درباره تأمین گاز در فصل سرد امسال اطلاعیهای صادر و تاکید کرده است «وزارت نفت وظیفه تأمین سوخت معادل نیروگاهها شامل سوخت گاز و سوخت مایع را بر عهده دارد. وزارت نیرو نیز در کنار تأمین برق کشور وظیفه مهم دیگری را نیز بر عهده دارد که آن، چگونگی مدیریت مصرف سوخت معادل است. بیش از ۹۰ درصد منابع تولید گاز در جنوبیترین نقطه کشور است و بیش از ۷۰ درصد مصرف بخشهای خانگی و تجاری در نیمه شمالی کشور، انتقال گاز از جنوب به شمال کشور با توجه به ظرفیت موجود، صرفا در پیک مصرف در تمام دنیا، با تمرکز و اولویت بخش خانگی، به این بخش تخصیص مییابد و ممکن است در چنین ایامی که تنها یک یا ۲ هفته در طول سال اتفاق بیفتد، گاز تخصیصی به نیروگاهها کاهش یابد. بنابراین اگر مدیریت مصرف سوخت و استفاده از نیروگاههای با راندمان بالا بهدرستی انجام شود و همینطور اگر وزارت نیرو در نیروگاههای جنوب کشور که مصرف خانگی پایینتری دارند و گاز بهطور کامل به آنها تخصیص مییابد و ذخایر خوبی هم دارند، بتواند تولید برق را مدیریت کند و انتقال برق از جنوب به شمال را در حداکثر مقدار خود انجام دهد، میتواند مصرف برق را نیز بهخوبی مدیریت کند.
با این حال امسال در زمانهای پیک مصرف گاز در بخشهای خانگی، تجاری و صنایع جزء که رکوردهای ۶۷۱ میلیون مترمکعب در ۲۶ آذر ۱۴۰۳ و ۶۸۱ میلیون مترمکعب در ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ زده شد، با وجود تمام مشکلات و سختیها، گاز مورد نیاز نیروگاهها تأمین شد، بهطوری که امسال از آذر تا ۲۲ بهمن، نسبت به پارسال ۶ درصد و نسبت به مدت مشابه سال ۱۴۰۱، حدود ۱۵ درصد گاز بیشتری تحویل نیروگاهها شده است. در واقع، با مدیریت صحیح ذخیرهسازی و مصرف سوخت معادل در اختیار، وزارت نیرو میتوانست از قطعی برق جلوگیری کند.
بنابراین بحث ناتوانی در تأمین گاز، اساسا بحث نادرست و غلطی است. در واقع این وظیفه وزارت نیرو است که در چنین مواقعی که پیک مصرف گاز در بخش خانگی رکورد زده، به کمک شرکت ملی گاز آمده و بتواند از نیروگاههای جنوبی کشور که گازشان بهطور کامل تخصیص داده شده و وضعیت نفتگاز مخازنشان هم بسیار خوب است، برق حداکثری تولید کرده و با انتقال برق از جنوب به شمال، به شبکه گاز کشور کمک کند».
با این حال مقایسه تکلیف شورای عالی امنیت ملی با عملکرد وزارت نفت در تامین سوخت نیروگاهی فصل سرد مشخص میکند روزانه ۱۸ میلیون لیتر سوخت معادل در اختیار نیروگاهها قرار نگرفته و واحدهای تولید برق برای پاسخ به این کمبود مجبور به قطع برق و برداشت از مخازن ذخیره گازوئیل هستند. در این شرایط ذخایر سوخت نیروگاهها تا ۲۲ بهمن امسال به کمتر از ۵۶۵ میلیون لیتر رسید و عملا بیش از ۸ هزار مگاوات نیز به دلیل نداشتن سوخت از مدار خارج شده است.
در حالی که متوسط تامین گاز برای نیروگاهها ۱۰۹ میلیون مترمکعب عنوان شده اما این عدد در روزهای گذشته به کمتر از ۹۰ میلیون متر مکعب رسید و همین مساله فشار بر نیروگاهها را دوچندان کرد.
همچنین در کشمکش ۲ وزارتخانه، وزارت نفت در پاسخ به وزارت نیرو اعلام کرده است: «در حالی که آمارها نشان میدهد مدیریت صحیح سبد سوخت میتوانست از مشکلات اخیر جلوگیری کند، وزارت نیرو به جای تمرکز بر سیاستگذاری صحیح و اجرای مصوبات مرتبط با مصرف سوخت مایع، تلاش دارد با فرافکنی، کمبود گاز را عامل اصلی خاموشیها جلوه دهد. این در حالی است که تأمین گاز و سوخت مایع، حتی فراتر از تعهدات انجام شده و در بسیاری از روزها بیش از میزان تکلیفشده به نیروگاهها تحویل داده شده است».
وزیر نفت در حاشیه جلسه این هفته هیات دولت در جمع خبرنگاران درباره مصرف گاز کشور گفت: «مصرف گاز خانگی تا ۶۸۱ میلیون مترمکعب افزایش یافت که یک رکورد بیسابقه بود. وقتی ما در بخش خانگی امکان قطع نداریم، طبیعتا باقیمانده آنچه قابلیت تولید دارد را به شبکه تحویل میدهیم و به نیروگاههای صنایع میرسانیم و البته یک بخش خیلی کمی هم صادرات داریم که نمیتوانیم صادرات نداشته باشیم، چون مشمول جریمههای جدی میشویم».
* گازوئیل تحویلی نیروگاهها ناترازی را جبران نکرد
شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران نیز در گزارشی اعلام کرد از یکم تا ۲۲ بهمن سال جاری در مجموع یک میلیارد و ۱۵۵ میلیون لیتر سوخت نفتگاز تحویل نیروگاههای کشور شده که این عدد در مقایسه با مدت مشابه سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ بین ۳۰ تا ۵۵ درصد رشد یافته است. در مجموع در بهمنماه (۱ تا ۲۲ بهمن) ۱۴۰۳، یک میلیارد و ۱۵۵ میلیون لیتر نفتگاز تحویل نیروگاههای کشور شده است که این عدد در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته (۱ تا ۲۲ بهمن ۱۴۰۲) و سال پیش از آن (۱ تا ۲۲ بهمن ۱۴۰۱)، با ۸۷۶ میلیون لیتر و ۷۴۶ میلیون لیتر، به ترتیب ۳۲ و ۵۵ درصد افزایشی بوده است.
به گفته ناصر اسکندری، معاونت راهبری تولید شرکت برق حرارتی، «وضعیت تامین سوخت نیروگاهی مناسب نیست و تامین گاز بویژه در ناحیه شمال شرقی با چالش مواجه است. اکنون نیروگاهها ۵۰ درصد سال گذشته سوخت گاز دریافت میکنند و سوخت مایع هم بهسختی در نیروگاهها تامین میشود. تلاش خوبی از سوی شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی انجام میشود اما سوخت به سختی تامین میشود».
میزان گاز دریافتی نیروگاهها نسبت به سال گذشته 4.5 میلیارد مترمکعب کسری دارد و طبعا این عدد باید از طریق سوخت مایع مازوت و گازوئیل جبران شود. البته امسال ۲۶ تا ۲۷ درصد نسبت به سال گذشته گازوئیل بیشتری تحویل نیروگاهها شده اما جبرانکننده کسری گاز تحویلی نیست. یقینا سوخت معادل نیروگاهها یعنی سرجمع سوخت گاز و مایع نسبت به سال گذشته کمتر بوده است. به همین دلیل است که امسال نسبت به سال گذشته قطع برق بیشتری اتفاق افتاده است.
ارسال به دوستان
شاید پی ولنتاین، فرهاد رفته باشد
قدمت خرس قرمز کجاست؟ ارسال به دوستان
در چهاردهمین کنفرانس خاورمیانه در باشگاه گفتوگوی والدای روسیه چه دیدگاههایی مطرح شد؟
ترامپ، هدیهای برای افول جهانی آمریکا
هفته گذشته باشگاه گفتوگوی والدای با همکاری موسسه شرقشناسی آکادمی علوم روسیه، چهاردهمین کنفرانس خاورمیانه خود را برگزار کرد. باشگاه والدای، مهمترین اندیشکده راهبردی بینالمللی روسیه است که به طور ویژه بر چشماندازی اوراسیایی در نظم نوین جهان متمرکز شده است. کنفرانس امسال شانزدهم و هفدهم بهمن با عنوان «خاورمیانه 2025؛ آموختن درس از گذشته، زنده ماندن در حال و طراحی آینده» در دفتر مرکزی باشگاه در مسکو برگزار شد. پپه اسکوبار، روزنامهنگار برجسته برزیلی در حوزه بریکس و اتحادهای ضدغربی، در گزارشی به چهاردهمین کنفرانس خاورمیانه در باشگاه والدای پرداخته است، بویژه به این موضوع که برخلاف ادوار گذشته، امسال سردرگمی مشهودی در میان شرکتکنندگان در این کنفرانس مشاهد میشد. او معتقد است سرعت تحولات بینالمللی بر بیثباتی دیدگاه نظریهپردازان راهبردی شرکتکننده در والدای تاثیر گذاشته است. مثلا به این موضوع اشاره میکند که دقیقا در میانه کار کنفرانس، گفتوگوها مورد اصابت یک بمب مخفی ژئوپلیتیک قرار گرفت که توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا منفجر شده بود؛ تبدیل غزه به ریویرا یا نوعی اقامتگاه و کازینوی آینده با برند ترامپ!
با این حال او از ۲ استثنای آشکار در این کنفرانس یاد میکند؛ نخست محمد مرندی، استاد دانشگاه تهران که به عنوان کارشناس مسائل بینالملل در رسانهها شناخته میشود و بعد آلستر کروک، دیپلمات پیشین بریتانیایی. به زعم روزنامهنگار برزیلی، این ۲ همواره تحلیلگرانی ریزبین درباره مسائل غرب آسیا بودهاند. هر دوی آنها از مدتها قبل استدلال کردهاند وقتی امپراتوری آمریکا مجبور به عقبنشینی میشود، بسیار ظالمتر میشود و خطرات بیشتری را تحمیل میکند. مرندی ترامپ را هدیهای برای افول جهانی آمریکا خواند. کروک هم به نوبه خود این پرسش را مطرح کرد که آیا بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر راست افراطی رژیم صهیونیستی ترامپ را واقعا در باتلاق به دام انداخته یا برعکس؟ این دیپلمات پیشین انگلیسی معتقد است ترامپ قلبا از نتانیاهو نفرت دارد ولی در حال استفاده ابزاری از او است. نکته اینجاست که پروژه آتشبس در غزه در تئوری منجر به پایان جنگ خواهد شد، حال آنکه نتانیاهو و همفکرانش خواهان جنگی بیپایان و فراگیر برای الحاق سرزمینهای بیشتری به آنچه «ارض اسرائیل» میخوانند هستند.
اسکوبار معتقد است طرح ترامپ برای اشغال غزه توسط سربازان آمریکایی نیز چیزی جدا از تلاشهای او برای خرید گرینلند، الحاق کانادا، اشغال مجدد کانال پاناما و نامگذاری خلیج مکزیک به عنوان خلیج آمریکا نیست؛ روندی که حتی اتاقهای فکر معتبر در ایالات متحده آن را حماقت محض خواندهاند. در حقیقت این رویکرد ترامپ، به منزله تغییر موضوع و روایت قالب نومحافظهکاران حاکم بر آمریکا از تهدید راهبردی روسیه و چین به مشارکت راهبردی با شرقیها در غالب یک امپراتوری جهانی است. آزمون تنش بزرگ در غرب آسیا وارد مرحله خطرناکی شده است. از نسلکشی در غزه تا سقوط اسد و دوختن لباس حکومت بر تن القاعده در سوریه، نشانههای آشکار هرج و مرج جهانی کنونی هستند که ممکن است باعث ایجاد جنگهای جدید شود. تعبیر والدای 2025 این است که در یک فرآیند «تغییر رژیم جهانی» هستیم؛ جایی که روند بیثباتی پایدار به پایان رسیده است. حال زمان ترسیم مسیرهای واقعی و ملموس در گستره جغرافیایی خاورمیانه است، به گونهای که ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک قرن حاضر را مشخص کند. در این کنفرانس، ویتالی نائومکین، رئیس موسسه شرقشناسی آکادمی علوم روسیه گزارشی بسیار هوشمندانه درباره سوریه منتشر کرد که به طور مشترک با همکارش واسیلی کوزنتسوف تهیه شده بود. بر اساس این تحلیل با آنکه سقوط بشار اسد، «پنجرهای از فرصت» برای اسرائیل، ترکیه و شیخنشینهای خلیجفارس در منطقه فراهم میکند اما در عین حال آنها را درگیر چالشهایی میکند که ممکن است توان حل آنها را نداشته باشند. مثلا اینکه آیا رژیم صهیونیستی به دنبال کنترل مستقیم بر سوریه است یا ایجاد یک منطقه حائل گسترده؟ در مورد ترکیه، منافع آنکارا برای تحمیل شکست راهبردی به کردها و احتمالا ایجاد یک منطقه حائل در امتداد مرز جنوبی ممکن است با سرمایهگذاری آمریکای ترامپ روی کردها منافات داشته باشد. درباره شیخنشینهای خلیجفارس، تنها راه ممکن برای آنها از وضعیت جدید خاورمیانه بهرهبرداری از اهرم اقتصادی است، چرا که در زمینه سیاسی، منافع کشورهای مختلف شورای همکاری خلیجفارس متفاوت و همسویی آنها نامشخص است. در مورد ایران نیز نائومکین و کوزنتسوف بهطور واقعبینانه خاطرنشان میکنند که اگر حکومت جدید افراطگرایان در سوریه نتواند به تحکیم ساختار جامعه منجر شود، این احتمال بسیار قوی وجود دارد که تهران، راه دیگری برای بازگرداندن نفوذ خود بیابد.
این تحلیل در نهایت تاکید میکند پایگاههای روسیه در سوریه باید باقی بمانند تا طرحهای توسعهطلبانه برخی گروههای مورد حمایت ترکیه در شمال سوریه تعدیل شود، حال آنکه در راهروهای قدرت در مسکو نیز اتفاق نظری در این مورد وجود ندارد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|