|
اخبار
راهاندازی ۳۱ واحد ثبتی الکترونیک در کشور
سرپرست معاونت توسعه فناوری و خدمات الکترونیک سازمان ثبت اسناد و املاک کشور از بهرهبرداری و راهاندازی ۳۱ واحد ثبتی الکترونیکی در ۳۱ استان کشور خبر داد. محسن طاهریان با اشاره به اهمیت این اقدام در راستای هوشمندسازی خدمات ثبتی و تسهیل دسترسی مردم به آنها، اظهار کرد: «در فاز اول، ۱۲ خدمت به صورت غیرحضوری از طریق سکوی خدمات دیجیتال «کاتب» پذیرش و به واحدهای ثبتی ارجاع میشود». وی در ادامه به تشریح خدمات ارائهشده غیرحضوری پرداخت و گفت: «این خدمات شامل صدور سند مالکیت المثنی، درخواست صدور مالکیت انتقالی، درخواست تجمیع مالکیت اسناد مشاعی، تعویض سند مالکیت دفترچهای، درخواست اصلاح ملک، وضعیت ثبتی، تفکیک عرصه، تجمیع اسناد مالکیت مفروزی، گواهی ثبتی، مکاتبات اجرا، درخواست سند المثنی و تقاضای تکمیل اطلاعات ملک است». سرپرست معاونت توسعه فناوری و خدمات الکترونیک سازمان ثبت اسناد و املاک کشور تاکید کرد: «این خدمات به طور کامل غیرحضوری بوده و توسط مردم قابل درخواست بوده و راهاندازی این واحدهای ثبتی تمام الکترونیک، گامی مهم در جهت تحقق اهداف دولت الکترونیک و ارائه خدمات بهتر به مردم است». بر اساس گزارش قوه قضائیه، سرپرست معاونت توسعه فناوری سازمان ثبت در پایان با اشاره به برنامههای آینده سازمان برای توسعه خدمات الکترونیکی، ابراز امیدواری کرد با تلاش و همت تمام همکاران، بتوان گامهای موثری در جهت ارتقای سطح خدمات ثبتی و رضایت مردم برداشت.
***
فعالیت ۶۰۰ مدیر جوان در کمیته امداد
رئیس کمیته امداد امام خمینی در نخستین همایش مدیران جوان کمیته امداد از فعالیت ۶۰۰ مدیر جوان در این مجموعه خبر داد. به گزارش ایکنا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی کمیته امداد، نخستین همایش مدیران جوان کمیته امداد دیروز، ۲۴ بهمنماه با حضور رئیس کمیته امداد در محل مجتمع آدینه تهران برگزار شد. سیدمرتضی بختیاری در این همایش که با حضور مدیران جوان کمیته امداد از سراسر کشور برگزار شد، با تبریک ایام پیروزی انقلاب اسلامی و اعیاد مبارک شعبانیه گفت: برگزاری این همایش، اقدام پسندیدهای است که در راستای تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر جوانگرایی مدیران کمیته امداد انجام شد. وی با بیان اینکه جایگاه خدمت به محرومان در کمیته امداد باید قدر دانسته شود، اضافه کرد: انقلاب اسلامی امانتی است که در دستان ما قرار گرفته و باید آن را پاس بداریم، زیرا کوتاهی در این زمینه خیانت به انقلاب و خیانت به خون شهداست، زیرا انقلاب ما میراث کربلا است. بختیاری با گرامیداشت یاد و نام مدیران پیشکسوت کمیته امداد، اظهار کرد: ما شأنی جز نوکری محرومان نداریم و تحت هر شرایطی بدهکار ولینعمتان انقلاب هستیم. وی با تقدیر از همکاری مدیران کمیته امداد در زمینه جوانگرایی، تصریح کرد: در گام نخست اعلام کردیم ۲۰ درصد مدیران در انتصابات باید از جوانان باشند و در ادامه این عدد به ۳۰ درصد رسید و در حال حاضر ۶۰۰ مدیر جوان در کمیته امداد فعالیت میکنند.
***
اعمال قانون ۳۴ هزار خودرو در ۱۵ روز به دلیل تخلفات پلاک
رئیس پلیس راهور تهران بزرگ از اعمال قانون ۳۴ هزار خودرو در ۱۵ روز به دلیل تخلفات پلاک خبر داد. یکی از تخلفات در شهرهای بزرگ بویژه پایتخت، مخدوشی یا پوشش پلاک است که جدا از یک تخلف راهنمایی و رانندگی به عنوان جرم نیز تلقی میشود. بررسی آمار و ارقام در ۱۵ روز ابتدایی بهمنماه ۱۴۰۳ نشان از این دارد که ۳۴ هزار خودرو تنها به دلیل تخلفات پلاک در پایتخت اعمال قانون شدند. سردار سیدابوالفضل موسویپور در توضیح بیشتر گفت: پلاک به عنوان شناسنامه و هویت رسمی وسیله نقلیه شناخته میشود و هر گونه تخلف در این باره، اعم از پوشش، دستکاری و مخدوشی، با برخورد قانونی از سوی پلیس و مقام قضایی همراه خواهد بود. رئیس پلیس راهور تهران بزرگ گفت: در ۱۵ روز ابتدایی بهمنماه سال جاری در رابطه با کلیه تخلفات مربوط به پلاک وسیله نقلیه، بیش از ۲۷ هزار راننده خاطی به علت نداشتن و ناخوانا بودن پلاک و بیش از ۵ هزار نفر به دلیل پوشش پلاک در شهر تهران جریمه شدهاند. بر اساس گزارش مرکز اطلاعرسانی پلیس راهور تهران بزرگ، وی در پایان گفت: مبلغ جریمه نداشتن پلاک جلو و عقب یا ناخوانا بودن آن ۴۰۰ هزار تومان و برای پوشش پلاک و دستکاری در اعداد پلاک مبلغ ۷۰۰ هزار تومان در نظر گرفته شده است که در این باره قانونگذار علاوه بر جریمه نقدی به مجازات به حبس از ۶ ماه تا یک سال برای کسانی که دستکاری یا جعل در پلاک انجام میدهند، در نظر گرفته است.
***
پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته تا پایان بهمن
سخنگوی وزارت آموزشوپرورش از پرداخت باقیمانده پاداش پایان خدمت بازنشستگان ۱۴۰۲ تا قبل از پایان هفته آینده خبر داد. علی فرهادی در صفحه شخصی خود در ایکس نوشت: باقیمانده پاداش پایان خدمت بازنشستگان تا قبل از پایان هفته آینده پرداخت میشود. وی اعلام کرد: با حمایت وزیر آموزش و پرورش، طی جلسهای که با قائممقام رئیس کل بانک مرکزی و رئیس هیاتمدیره بانک ملی داشتیم، موانع پیشرو برای تامین نقدینگی و فروش ۲۳ همت اوراق بهادار دولتی برطرف شد و به امیدخدا مانده پاداش پایان خدمت بازنشستگان تا قبل از پایان هفته آینده پرداخت خواهد شد.
ارسال به دوستان
نگاهی به تبعات غیرحضوری شدن مدارس و تأثیر منفی آن بر آموزش
افت تحصیلی با تعطیلی
رها عبداللهی: آموزش به عنوان عامل توانمندسازی نیروی انسانی از ارکان مهم توسعه یک کشور است. آموزشوپرورش قوی و منظم شرط تربیت شهروندان موفق در آینده است و هر عاملی که آن را تضعیف کند، خیانت به آینده است. در دنیایی که همه کشورها در رقابت با یکدیگر در حال فتح پیشاپیش آینده هستند، کشوری که عمدا در آموزش فرزندان آیندهساز خود خلل ایجاد کند، مانند کسی است که در ابتدای رقابت دستهای خود را بالا گرفته و انصراف داده است. بیایید به 5-4 سال پیش برگردیم؛ دورانی که ویروس «کووید-۱۹» دنیا را غافلگیر کرد و همه دولتها برای حفظ هر چه بیشتر مردمشان از ابتلا به ویروس، سیاست تعطیلی سراسری را در پیش گرفتند. ایران هم جزو نخستین کشورهایی بود که ابتدا مدارس و سپس همه چیز را به خاطر کرونا تعطیل کرد. میلیونها دانشآموز ایرانی به سامانه شاد و شبکههای اجتماعی فرستاده شدند تا آموزش را از آن طریق پیگیری کنند.
با گذشت چند ماه، زندگی با وجود کرونا عادی شد. کمکم رستورانها، پارکها، سفرها، باشگاهها، سینماها و... بازگشایی شدند اما از بازگشایی مدارس خبری نبود. آن موقع دبیرکل سازمان ملل تعطیلی اجباری مدارس را «فاجعه نسلی» نامید. اکثر کشورها تابستان ۲۰۲۰ یعنی ۶ ماه پس از آغاز پاندمی، مدارس خود را بازگشایی کردند اما در ایران تصمیم بر آن شد که فاجعه نسلی همچنان ادامه یابد و اینگونه شد که ۲ سال تمام مدارس ایران تعطیل بود و رکورد ۵۳ هفته تعطیلی کرونایی در دنیا از آن کشور ما شد. این در حالی بود که سازمان ملل اعلام کرده بود مدارس باید آخرین جایی باشد که تعطیل میشود و نخستین جایی باشد که بازگشایی میشود. دست آخر در دولت شهید رئیسی پس از کنترل کووید با واکسیناسیون گسترده و جایگزینی محدودیتهای هوشمند به جای تعطیلی سراسری، مدارس در فروردین ۱۴۰۱ بازگشایی شد تا خسارت محض تعطیلی ۲ ساله پایان پذیرد. امروز در سال ۱۴۰۳ این بار ماجرای ناترازی برق و گاز و آلودگی هوا عامل بازگشت دولت چهاردهم به سیاست تعطیلی مدارس شده. فقط در ۳ ماه آبان، آذر و دی امسال مدارس ۲۴ روز تعطیلی با دلایل اعلامی آلودگی یا برودت هوا را تجربه کردند و آموزش غیرحضوری شد. یعنی بیش از یکسوم روزهای درسی این ۳ ماه، دانشآموزان در خانه بودند. این نشان میدهد هر مشکلی پیش آید سیاست انفعالی تعطیلی مدارس نخستین راهکار مسؤولان است. اعلام نشدن راهحل مدونی برای جبران خسارتها هم یعنی مدیران تصوری از خسارت جبرانناپذیر و عمیق تعطیلی مدارس ندارند. چند نفر از مدیران آموزشوپرورش اظهاراتی حاکی از نارضایتی وزارتخانه از این تصمیم در رسانهها داشتند ولی به هر حال تعطیلی، تصمیم نهایی دولت بوده و آموزشوپرورش ملزم به اجرای سیاستی است که با هر روز اجرا، چالشهای عمیقی به نظام آموزشی تحمیل میکند.
۱- آسیبها و چالشهای غیرحضوری شدن مدارس
اولین پیامد غیرحضوری شدن مدارس افت تحصیلی و پایین آمدن کیفیت آموزش است. معلمان در طول سال تحصیلی تقویم آموزشی و بودجهبندی درسی دارند. تعطیلیهای مکرر و حواله دادن آموزش حداقل 5 ساعته حضوری به بستر مجازی که ساعات مفید و کیفیت آموزش و امکان نظارت بر آن را بهشدت کاهش میدهد، تقویم آموزشی را بههم میریزد و به دقت و کیفیت کار معلم آسیب میزند. بویژه در مدارس دولتی که تعداد دانشآموزان بیشتر و امکانات آموزشی کمتر است.
۲- تضعیف اراده و انگیزه دانشآموز و معلم
غیرحضوری شدن مکرر، تمام برنامههای جانبی دانشآموزان، معلمان و خانوادهها را بههم میریزد. کاش لااقل تعطیلی مدارس هم مثل قطعی برق جدول اعلامشده از قبل داشت! در سرتاسر پاییز و زمستان هر شب آنان منتظر اعلام تعطیلی هستند و این موضوع روی انجام بهموقع تکالیف درسی تاثیر جدی میگذارد. مدارس هم اطمینانی برای برنامهریزی امور فوقبرنامه و تفریحی پیدا نمیکنند چون هر آن امکان تعطیلی و بههم خوردن تدارکات وجود دارد و این دانشآموزان را خسته و سرخورده میکند. با چنین شرایطی انگیزه و علاقه دانشآموزان کم و نظم و انضباط آنان مختل شده و مدرسه برایشان از ابهت و جذابیت افتاده است.
۳- چالشهای خانوادههای شاغل
تعطیلات و در خانه ماندن دانشآموزان آن هم بدون برنامه قبلی مشکلاتی را برای مادران شاغل و محصل ایجاد کرده. آنان نه میتوانند کار و درس خود را تعطیل کنند و نه میتوانند فرزندان کمسن خود را در خانه تنها بگذارند. ضمن اینکه کلاس غیرحضوری بچهها غالبا با تلفن همراه مادرانشان پیگیری میشود و این اتفاق چالشهای متعددی برای این خانوادهها به همراه دارد.
۴- امکانات ضعیف آموزش مجازی
یک واقعیت نادیده گرفتهشده در سیاست آموزش غیرحضوری این است که دانشآموزان زیادی به هر دلیلی دسترسی به دستگاه مناسب برای ارتباط با پلتفرمهای آموزشی را ندارند. مدارس دولتی عموما در شبکه «شاد» آموزش را پیگیری میکنند که به گزارش تسنیم فقط ۱۰ درصد معلمان و مدیران از امکانات متعدد آموزشی آن نظیر گفتوگوی تصویری، تخته مجازی و اشتراکگذاری صفحه نمایش اطلاع دارند. کندی ترافیک اینترنت در شاد روان معلم و دانشآموز را بههم میریزد. بسیاری از دانشآموزان به دلیل بازیگوشی یا نبود نظارت، کلاس مجازی را دور میزنند. تعداد بالای دانشآموزان برخی کلاسها امکان تعامل مجازی بین معلم و دانشآموز را از بین میبرد و دهها دلیل دیگر برای ناکافی بودن آموزش غیرحضوری. با وجود تلاشها برای ارتقای آموزش مجازی، کارشناسان معتقدند هیچکدام از این راهکارها نمیتواند جایگزین آموزش حضوری شود.
۵- بیشتر شدن اختلاف سطح مدارس دولتی و غیردولتی
یکی دیگر از مشکلات جدی، تفاوت سطح آموزش مجازی بین مدارس دولتی عادی و مدارس غیردولتی یا خاص است. مدارس دولتی عادی عمدتا از شبکه «شاد» برای برگزاری کلاسها استفاده میکنند که به دلیل ترافیک بالای کاربران، مشکلاتی مانند کندی در بارگذاری محتوا و دشواری در برقراری ارتباط تصویری وجود دارد. در مقابل، مدارس غیردولتی و خاص با استفاده از پلتفرمهای اختصاصی، با این چالشها کمتر مواجهند و آموزش مجازی را با کیفیت بهتری ارائه میدهند. بنابراین بیشترین آسیب آموزشهای مجازی و تعطیلی مدارس برای دانشآموزان مدارس دولتی عادی است که حتی در شرایط عادی و بازگشایی مدارس هم همچنان به نسبت مدارس خاص و غیردولتی در حاشیه توجهها قرار دارند.
آسیبهای تعطیلی و غیرحضوری شدن مدارس به هیچ وجه در روزهای حضوری قابل جبران نیست و این کشور را با بحران یادگیری و ضعف شدید پیشرفت تحصیلی مواجه میکند. اگر سیاست آموزشی با همین دست فرمان ادامه پیدا کند، افت تحصیلی پایدار میشود و تا سالها نمیتوان این فاجعه را جبران کرد. اگر ارادهای برای جلوگیری از خسارات بیشتر در دولت و آموزشوپرورش وجود دارد، باید برای 3 ماه باقیمانده از سال تحصیلی جاری برنامهریزی فوقالعادهای در دستور کار قرار گیرد و حتی رواست نیمی از امکانات دولت را برای اجرای آن به کار گرفت. مدیران محترم، آینده فرزندان ایران را با انفعال و بیتدبیری خراب نکنید.
ارسال به دوستان
چرخش مصرف مواد مخدر از سنتی به صنعتی
با ورود گسترده روانگردانها و مواد مخدر صنعتی، مصرف مواد مخدر سنتی کاهشی شده و اغلب معتادان دیگر انگیزهای برای مصرف مواد مخدر سنتی ندارند. گل، اودی، شیشه، کریمیکال، کوک و دهها نوع مواد روانگردان دیگر این روزها جای خود را با مصرف تریاک، هروئین و... عوض کردهاند؛ مواد خانمانسوزی که اثرات مخرب و جبرانناپذیری بر روح و روان مصرفکنندگان بر جا میگذارند. گل و شیشه پرمصرفترین موادی هستند که این روزها جوانان و نوجوانان را درگیر کرده است. شیشه که به کریستال هم معروف است در دسته مخربترین مواد مخدر قرار دارد و ذهن مصرفکننده را به نابودی میکشاند به طوری که ریشه برخی جنایتها مصرف همین ماده است. علاوه بر آن، گل نیز که اکنون در سطح وسیعی جوانان و نوجوانان را آلوده کرده است، متاسفانه خیلیها بر این باورند مصرف آن عوارض ندارد، در حالی که این باور کاملا غلط است، زیرا گل ماده مخدری است که همانند سایر مادههای مخدر با عوارضهای زیادی همراه است. مصرف گل در درازمدت آسیبهای جدی و خطرناکی را بر جسم و روان افراد وارد میکند که میتوان به مواردی نظیر قرمزی چشم، یاوهگویی، توهمزایی، از بین رفتن تمرکز فکری، افزایش مشکلات قلبی و اختلال در صحبت کردن و برقراری ارتباط با سایر افراد اشاره کرد. از عوارض بلندمدت مصرف گل نیز میتوان مواردی از قبیل تزلزل شخصیتی، اختلال در میل جنسی، ناباروری، کاهش فعالیت سیستم دفاعی بدن و ابتلا به سرطان را نام برد. از مهمترین عوارض مصرف گل به صورت طولانی مدت میتوان به بروز بیماریهای روانی مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی و حملات پانیک، آسیبهای حلق و بینی، افزایش خطر ابتلا به بیماریهای جسمانی مانند سرطان و ناراحتیهای تنفسی و عفونتهای ریوی اشاره کرد. در این باره رئیس سازمان بهزیستی با بیان اینکه با زنانه شدن اعتیاد روبهرو هستیم، گفت: الگوی مصرف مواد مخدر در ایران از مواد مخدر سنتی به روانگردانها تغییر کرده است. رئیس سازمان بهزیستی در هفدهمین کنگره اعتیاد بیان کرد: اعتیاد در ایران و جهان مسیر رو به رشدی را طی میکند به طوری که تعداد مصرفکنندگان مواد مخدر در جهان به ۲۹۶ میلیون نفر رسیده و ایران نیز وضعیتی بهتر از روندهای افزایشی در جهان ندارد. سیدجواد حسینی ادامه داد: با تغییر الگوی مصرف از سنتی به روانگردانها روبهرو هستیم. درمان اعتیاد و بازتوانی امری ضروری و حیاتی است به همین دلیل ۱۳۸۳ مرکز در بهزیستی داریم که جمعیتی ۳۰۰ هزار نفری از افراد معتاد را تحت پوشش قرار داده است. وی متذکر شد: باید رویکرد ساختاری را در اولویت قرار دهیم، لذا آموزش، مهارتآموزی و توجه به محلات و افراد در معرض خطر باید مورد توجه قرار گیرد، ضمن اینکه باید اقدامات پیشگیرانه و آگاهسازی را مورد توجه قرار دهیم.
رئیس سازمان بهزیستی ابراز کرد: ۱۶ هزار میلیارد تومان در سال برای اشتغال مددجویان ارائه میکنیم اما باید رویکرد خود را تغییر دهیم تا مددجو به چرخه زندگی برگردد. حسینی با اشاره به توجه به محلهمحوری در بهزیستی، متذکر شد: ۱۱۵ هزار مدرسه در کشور داریم که طرح ۷۶۰ محله با ۷۶۰ مدرسه برای انجام طرح پیشگیری و آموزش محلهور را در این مدارس و محلهها شروع کردیم به طوری ۹۹۳ مربی را آموزش دادیم و به این مدارس میروند. وی با اشاره به طرح مانا در کشور، افزود: برنامه آگاهسازی زنان یا توجه به زنانه شدن اعتیاد مورد توجه قرار گرفته و برای ۲۵ هزار زن آموزشهای تابآورانه را شروع کردهایم.
* آمادگی جامعه پزشکی برای مبارزه با اعتیاد
شانس ابتلا به اعتیاد در محلههایی که در آنها آمار اعتیاد بالاست، 5 تا 6 برابر بیشتر است، از این رو ضروری است بحث پیشگیری از اعتیاد به صورت محلهمحور مد نظر قرار گیرد. رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران، با عنوان این مطلب که مدیریت اعتیاد دچار گسیختگی است، مشکلات صنفی پزشکان را مانع مشارکت آنان در نظام درمان معتادان دانست.
محمد رئیسزاده در مراسم افتتاحیه هفدهمین کنگره علمی دانش اعتیاد گفت: ۱۰ هزار نفر از پزشکان ما در مراکز ترک اعتیاد به فعالیت مشغول هستند، این در حالی است که میتوانیم پزشکان بیشتری را که در مراکز بهداشتی فعالیت دارند، در امر درمان معتادان سهیم کنیم اما به دلیل مشکلات صنفی که این افراد درگیر آن هستند، عملاً این امر میسر نیست. وی افزود: از آنجا که اعتیاد پدیدهای پیچیده و چندلایه است، با 2 مفهوم مافیا که همان عامل اقتصادی اعتیاد است و قربانی که همان شخص معتاد است، مواجه هستیم. رئیسزاده ادامه داد: در صورت رفع مشکلات صنفی پزشکان بویژه حل مشکلات مربوط به آییننامههای سلیقهای، جامعه ۴۰۰ هزار نفری آنان آماده همکاری در جهت رفع معضل اعتیاد است.
در این مراسم، علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت گفت: آمارها نشان میدهد شانس ابتلا به اعتیاد در محلههایی که در آنها آمار اعتیاد بالاست، 5 تا 6 برابر بیشتر است، از این رو ضروری است بحث پیشگیری از اعتیاد را به صورت محلهمحور پیش ببریم. وی با اشاره به اینکه شانس ابتلا به اعتیاد در کودکانی که یکی از والدین آنان معتاد هستند، 10 برابر بیش از سایرین است، تصریح کرد: بحث پیشگیری از اعتیاد را باید از سطح مدرسه و با آموزش مهارتها برای مقابله با آن شروع کنیم. رئیسی ادامه داد: 2 هزار کارشناس بهداشت و درمان در کشور مشغول به فعالیت هستند که این افراد از پتانسیل مناسبی در سطح کشور برای خدمت به حوزه پیشگیری و درمان اعتیاد برخوردارند.
وی ادامه داد: گام اول شناخت پدیده اعتیاد و گام بعدی پذیرش آن است. باید بپذیریم معضل اعتیاد در کشور در انواع مختلف مانند اعتیاد به الکل وجود دارد و گام سوم اقدام برای درمان است.
ارسال به دوستان
ورود سامانه بارشی جدید به کشور از هفته آینده
تداوم شدید بارشها تا پایان بهمن
هر چند با ورود چند سامانه بارشی به کشور طی ماه جاری اغلب استانهای کشور با بارش برف و باران مواجه شدند و بارش برف بیشتر استانهای کشور را سفیدپوش کرد اما سازمان هواشناسی از پیشبینی تداوم بارشها تا پایان بهمنماه خبر میدهد. طبق اعلام رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا، با ورود سامانه بارشی جدید از یکشنبه (۲۸ بهمنماه) از غرب کشور بیشتر استانهای کشور با بارش برف و باران روبهرو میشوند.
بارشهایی که طی روزهای گذشته استانهای خوزستان، چهارمحالبختیاری، کهگیلویهوبویراحمد، بوشهر، فارس، اصفهان، ایلام، لرستان، مرکزی، همدان، قم، نیمهشرقی کرمانشاه، یزد و کرمان را دربر گرفت و از پنجشنبه (۲۵ بهمن)، علاوه بر مناطق ذکرشده در مناطقی از شمال غرب کشور، دامنههای جنوبی البرز، خراسان جنوبی و خراسان رضوی نیز رگبار رخ خواهد داد. به گفته صادق ضیاییان، جمعه (۲۶ بهمن) نیز در شمال غرب، مناطقی در غرب، سواحل دریای خزر، شمال شرق و ارتفاعات و دامنههای جنوبی البرز، بارش برف و باران، گاهی وزش شدید باد رخ میدهد.
رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا ادامه داد: همچنین طی این روز بارشهای پراکنده برف و باران در برخی نقاط استانهای فارس، کرمان، خراسان جنوبی و جنوب خراسان رضوی دور از انتظار نیست. به گفته وی، شنبه (۲۷ بهمن) نیز در شمال شرق، شرق سواحل دریای خزر، ارتفاعات کرمان و هرمزگان و برخی مناطق شرقی کشور بارش باران و برف ادامه خواهد داشت و یکشنبه (۲۸ بهمن) با ورود سامانه جدید از غرب کشور، بارش در مناطق غربی کشور آغاز خواهد شد.
ضیاییان یادآور شد: همچنین پنجشنبه در مناطقی از جنوب و جنوب شرق؛ جمعه در شمال غرب، مرکز، جنوب و جنوب شرق وزش شدید باد رخ خواهد داد و طی روزهای چهارشنبه تا جمعه خلیجفارس مواج خواهد بود.
رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا درباره وضعیت جوی تهران طی روزهای آینده اظهار کرد: آسمان تهران پنجشنبه (۲۵ بهمن) نیمهابری تا ابری، همراه با غبار محلی، در بعضی ساعتها بارش باران و برف، گاهی همراه با وزش باد ملایم و از بعدازظهر کاهش ابر با حداقل دمای یک و حداکثر دمای ۶ درجه سانتیگراد و طی جمعه (۲۶ بهمن) کمی تا قسمتی ابری همراه با غبار صبحگاهی، بهتدریج افزایش ابر و بارش باران و برف، گاهی همراه با وزش شدید باد با حداقل دمای صفر و حداکثر دمای ۹ درجه سانتیگراد پیشبینی میشود.
ارسال به دوستان
یادداشت
مقاومت ملی، پیشرفت ملی
مهرداد احمدی: تحلیل امر سیاسی خارج از مناسبات آن یعنی قدرت، یا از سر جهل است یا در بهترین حالت از سر حماقت. سیاست بینالملل عرصه تنازع بقاست. عرصه تحفظ هویت، حفظ دیگربودگی ولی در عین حال کوشش برای تعامل و مشارکت در نظم جهانی است.
هراکلیتوس در گفتارهایش از سرشت پولمیک (ستیزهآمیز) وجود سخن میگفت. به زبان قابل فهمتر این سخن یعنی اینکه نمیتوان درباره هیچ وجههای از جهان بدون در نظر گرفتن ماهیت تنازعآمیز آن اندیشید. سیاست در مقام یکی از تجلیگاههای وجود، کنار از سرشت بنیادین نیست. منظور هراکلیتوس این است که وجود در مقام امری است که موجودات را همچون اموری منفک از هم ولی گره خورده به هم قرار میدهد. وجود در این معنا باطن رازآلودی است که جز در این ستیزه بیپایان موجودات پدیدار نمیشود.
به زبان قابل فهمتر این سخن یعنی اینکه نمیتوان درباره یک جنبه از جهان جدا و رها از سایر مؤلفههای آن فکر کرد. پس وقتی درباره امر سیاسی میاندیشیم، نخستین معنا پرسش از این است که ما در چه نسبت تزاحمآمیز و ستیزهآمیزی با دیگران قرار داریم. در واقع سیاست پیش از آنکه محل فهم مؤتلفین باشد، عرصه تعمق در باب متخاصمین است. تأمل وجودشناسانه درباره سیاست نمیتواند درباره بنیاد ستیزهآمیز خود امر سیاسی در مقام یکی از ظهورات وجود، ساکت باقی بماند؛ چه فراموشی ستیزه یعنی تحمیل رمانتیسمی که در میدان کنش سیاسی امر ثانویه و عرضی است.
پس اگر مساله اصلی در سیاست، تنازع باشد، تحفظ خویشتن، نخستین اولویت است. یعنی اینکه اگر جهان در کشاکش این تقابل دوجانبه سرشته میشود، نخستین گام برای هر موجود این است که چطور خود را در تقابل حفظ کند. حفظ خود در تقابل یعنی حفظ مرزهای وجودی و ذاتی خود و در نتیجه هضم نشدن درون دیگری. سیاست در این معنا آوردگاهی است که مهمتر از رفاقت انتهایی، رقابت ابتدایی است اما چون جهان در مقام یک کل سامان یافته است، این تحفظ را نمیتوان به قصد تکنیکی ادامه داد. ما در نهایت مجبوریم در نظامی مشترک به دیگران خیر رسانده و از آنها منتفع شویم اما این فرآیند مستلزم اثبات وجود است. اثبات وجود چیزی است که طرفهای درگیر در این منازعه عمومی را از خرد شدن نجات میدهد. یعنی بقای آنها را تأمین کرده و میگذارد تا همچنان درون این منازعه که برای حیات ضروری است، شرکت داشته باشند. مجموعه عواملی که میتواند این بقا را به طرفهای دیگر تحمیل کند، همان مؤلفههای قدرت یک نهاد سیاسی است. با این حال خود این مؤلفههای قدرت اموری نیستند که در همه جا و در تمام مواقع و مناطق دارای سرشت و مصداق یکسانی باشند.
همچنان که جهان در قالب وجود میتواند ظهورات متعددی داشته باشد و موجودات در هر ناحیهای به طوری خاص گشوده شوند، مؤلفههای قدرت و خود ذات قدرت نیز بسته به این نحوه ظهور متفاوت است. در نتیجه نمیتوان از مؤلفههای قدرتی سخن گفت که در همه ازمنه و مواضع، یکسان و ثابت هستند. بر این اساس مؤلفهای که میتواند در کشوری مانند سوئد در منطقه اسکاندیناوی مؤلفه قدرت به حساب آید درباره کشوری دیگر در منطقهای دیگر الزاماً نمیتواند صادق باشد. چه اگر معنای موجود در هر بافتی بر اساس آن بافت تعیین شود پس معنای قدرتی که میجوید از رهگذر آن میتواند خود را برکشد و حفظ کند و هم میتواند متفاوت باشد. برای مثال ممکن است مؤلفه تولید ناخالص ملی در کشوری با پیچیدگیهای منطقهای کمتر برای تحفظ آن کشور کافی باشد اما وقتی موقعیت ژئوپلیتیک به پیچیدگی غرب آسیا باشد، دیگر نمیتوان با دل بستن صرف به اعداد و ارقام اقتصادی درباره مؤلفههای قدرت کشورها سخن گفت و این دقیقا نکتهای است که تمام تحلیلهای دیگر باید خود را بر آن بنا نهند؛ چه اگر سیاست خود در مقام یکی از ظهورات بنیادین امر وجودی باشد، نمیتوان آن را بر مبنای زمینه تقلیلگرایانهتری بنا نهاد. در این منطقه و مناطقی از این دست که محل تجمیع تضارب منافع است، نخستین قدم برای اثبات خود، در چیرگی ممکن میشود.
چیرگی مستلزم مؤلفههای قدرتی است که بتواند سایر بازیگران را تحت تأثیر قرار دهد. چه بسا کشوری در غرب آسیا بتواند نرخ بیکاری پایینتری داشته باشد اما چون این مؤلفه یارای ایجاد فشار ندارد، مؤلفه قدرتی که اساسا نتواند ایجاد فشار کند، چه بسا در مقامی نباشد که آن را مؤلفه قدرت بنامیم. غرب آسیا بدون اهرمهای فشار و هژمونی، بدل به قتلگاه هر بازیگری میشود. از این رینگ خونین نمیتوان با دستکش مخملی بیرون آمد، لذا برای هر معنایی از پیشرفت و پیشرفت، مقدار قابل معینی از دست چدنی نیاز است و این امری است که سیاست خارجی نظام بدرستی و با ذکاوت بر آن بنا شده است. بدون تردید هیچ معنایی از پیشرفت، شدنی نیست مگر در امتداد این خط مقاومت.
مقاومت در این معنا دیگر شعاری توخالی برای راهپیمایی نیست، بلکه معنایی وجودشناختی و عقلانی دارد که تقلیل آن به شعار، چیزی جز خسران در پی نخواهد داشت. سیاست کلان نظام در افزایش عمق استراتژیک ضامن و حافظ پیشرفت همهجانبهای است که در انتظار ما است. سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در کنار سردار شهید حاجحسن طهرانیمقدم، طلیعهداران این مبنای عقلانی و وجودی برای پیشرفت روزافزون ایران هستند. ادامه این خط چیزی نیست که بتوان بر سر آن چانه زد؛ چه این چانهزنی در واقع چانه زدن و معامله بر سر اصل وجودی کیان مملکت است. مقاومت در این معنا ضامن وجود هر بازیگری است و این امر چون به وجود گره میخورد، ماهیت را در مرتبه ثانوی قرار میدهد. اگر از ایستار ایدئولوژیک بیرون آییم، کاملا مشخص میشود این سخن که آمریکا با اصل وجودی نظام ایران سر ستیز دارد با مبانی بنیادین نظم خاورمیانه همخوان است. سردار شهید سلیمانی، سردار رشید اسلام و ایران بود، چرا که خط او خط تحفظ موجودیت این کیان مقدس بود. این راه با هر مشقتی باید ادامه یابد.
برای تحلیل و بررسی این دوگانه پیشرفت - مقاومت، ابتدا باید توجه داشت این ۲ مفهوم به ظاهر متناقض، در واقع یک نگاه سطحی به فرآیندهای پیچیده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را نمایان میکنند. پیشرفت به عنوان یک مفهوم کلیدی در سیاستگذاریهای جهانی، به پیشرفت و تحول جوامع در حوزههای مختلف اشاره دارد، در حالی که مقاومت معمولا به مقابله با تغییرات و تحولات ناخواسته یا تحمیلشده از سوی قدرتهای خارجی یا حتی داخلی اشاره دارد. با این حال، زمانی که این ۲ مفهوم به طور تقابلی و در برابر یکدیگر قرار میگیرند، نهتنها از نظر تئوریک، بلکه از نظر عملی نیز با چالشهایی روبهرو میشوند که نشاندهنده عدم تناسب و در واقع غیرملی بودن این دوگانه است. در بررسی روابط پیشرفت و مقاومت باید به چند نکته کلیدی توجه کرد که روشن میکند این دو نهتنها بسادگی نمیتوانند در کنار هم قرار گیرند، بلکه در عین حال، اینگونه تفکیکها موجب میشود فرآیندهای واقعی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که در یک کشور اتفاق میافتد، بسادگی نادیده گرفته شوند.
اولین نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که مفهوم پیشرفت در سطح جهانی معمولا با الگوها و رویکردهایی همراه است که در بسیاری موارد، توسط قدرتهای برتر جهانی یا نهادهای بینالمللی تعریف و تحمیل میشود. در نتیجه، پیشرفت در این معنا، در واقع فرآیندی است که از بالا به پایین تحمیل میشود و جوامع را مجبور میکند با مدلهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خاصی که ممکن است با ویژگیهای خاص آن جامعه مطابقت نداشته باشد، سازگار شوند. به همین دلیل، در بسیاری موارد، مقاومت در برابر این فرآیندها نهتنها طبیعی، بلکه ضروری است، زیرا جوامع و ملتها باید از فرهنگ، تاریخ و منافع خود محافظت کنند اما این مقاومت در واقع در تقابل با مفهومی به نام پیشرفت است که خود به طور بالقوه در تضاد با منافع ملی و فرهنگهای محلی قرار دارد.
در اینجا دوگانه پیشرفت-مقاومت از منظر ملی و اجتماعی قابل نقد است. به این معنا که پیشرفت، بویژه زمانی که از سوی نهادهای بینالمللی یا کشورهای قدرتمند پیشنهاد میشود، به عنوان پروژهای جهانی با اهداف و معیارهای خارجی تلقی میشود که هیچ ربطی به ویژگیهای خاص یک ملت ندارد. در واقع، وقتی از پیشرفت به عنوان یک فرآیند جهانی سخن گفته میشود، این مفهوم به نوعی موجب میشود فرهنگها و ملتها تحت تأثیر الگوهای خارجی قرار بگیرند و با ویژگیهای خود به عنوان بخشی از یک هویت ملی در تضاد باشند.
از سوی دیگر، مقاومت به معنای مقابله با این تحمیلها که در بسیاری از موارد در قالب مقاومتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ظهور میکند، در واقع در حال دفاع از هویت ملی و حقوق ملتهاست. با این حال، مقاومت در برابر پیشرفت به این معنا، نهتنها به معنای مخالفت با تغییرات و تحولات اجتماعی و اقتصادی است، بلکه این مقاومت به طور ضمنی نشاندهنده نیاز به یک مدل پیشرفتای است که با ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی خاص هر ملت همخوانی داشته باشد.
اما نکته مهم این است که بسیاری از جوامع در برابر پیشرفت، نه به عنوان یک فرآیند تحمیلی، بلکه به عنوان فرصتی برای بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود مقاومت میکنند. اینگونه مقاومتها میتواند به طور جدی روی انتخاب مسیرهای پیشرفتای خود جوامع تأثیرگذار باشد و در عین حال نشاندهنده انعطافپذیری و توانمندی ملتها برای انطباق با تحولات جهانی باشد.
در این راستا، مقاومت نه به عنوان یک واکنش منفعلانه یا تقابلی، بلکه به عنوان یک فرآیند فعال و مبتنی بر انتخابهای ملی و فرهنگی قابل درک است. جوامعی که از منظر خود به مساله پیشرفت نگاه میکنند، ممکن است در برابر مدلهایی که به طور عام از سوی کشورهای قدرتمند یا نهادهای جهانی پیشنهاد میشود، مقاومت کنند، زیرا این مدلها ممکن است با نیازهای واقعی و واقعیات فرهنگی و اجتماعی آن جوامع همخوانی نداشته باشد. به طور کلی، این دوگانه پیشرفت-مقاومت زمانی به طور کامل از اعتبار ساقط میشود که درک کنیم این ۲ مفهوم، نهتنها نباید در تضاد با یکدیگر قرار گیرند، بلکه باید به عنوان ۲ روی یک سکه در نظر گرفته شوند. به عبارت دیگر، پیشرفت نهتنها میتواند با ویژگیها و هویتهای ملی سازگار باشد، بلکه باید بر اساس نیازها و منافع داخلی هر ملت طراحی شود. از سوی دیگر، مقاومت به معنای تلاش برای حفظ هویت فرهنگی و اجتماعی، باید جزئی از فرآیند پیشرفت باشد، نه اینکه در مقابل آن قرار گیرد. این رویکرد میتواند به جوامع این امکان را بدهد که به طور همزمان از مزایای تحولات جهانی بهرهبرداری کنند، در حالی که همچنان هویت و منافع ملی خود را حفظ میکنند.
در ادامه این بحث باید به این نکته اشاره کرد که مفاهیم پیشرفت و مقاومت نهتنها باید با یکدیگر ترکیب شوند، بلکه باید در چارچوبی منطبق با نیازها و واقعیتهای هر جامعه شکل بگیرند. به عبارت دیگر، در دنیای معاصر که جهانیشدن بشدت بر تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تأثیر میگذارد، جوامع باید بتوانند به طور هوشمندانه بین پذیرش تغییرات و تحولات جهانی و حفظ ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی خود تعادل برقرار کنند. در این راستا، پیشرفت نباید به عنوان یک فرآیند یکجانبه از سوی نهادهای جهانی یا کشورهای قدرتمند تحمیل شود، بلکه باید به عنوان یک پروژه مشارکتی و درونزا مورد توجه قرار گیرد.
این رویکرد مشارکتی میتواند شامل پذیرش و اعمال مدلهای پیشرفتی باشد که نهتنها بر اساس الگوهای خارجی، بلکه با توجه به شرایط و ویژگیهای خاص اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر جامعه طراحی شوند. برای مثال، کشورهایی که دارای تاریخ و فرهنگ غنی هستند، میتوانند مدلهای پیشرفتی را اتخاذ کنند که به حفظ و تقویت هویت ملی و فرهنگی آنها کمک کند و در عین حال از منافع جهانیشدن بهرهبرداری کنند. در این صورت، جوامع نهتنها در برابر تحولات جهانی مقاوم نمیشوند، بلکه به طور فعالانه در فرآیندهای جهانیشدن شرکت و آن را به نفع خود تعدیل میکنند.
همچنین درک اینکه مقاومت نباید به طور صرف به معنای مخالفت با تغییرات و تحولات باشد، بلکه میتواند به عنوان یک ابزار برای شکلدهی به مسیری بومی و مناسب برای پیشرفت در نظر گرفته شود، میتواند موجب تغییر نگرشها نسبت به این دوگانه شود. به طور مثال، در جوامع مختلف ممکن است مقاومت در برابر تحولات اقتصادی یا اجتماعی به منظور حفاظت از منابع طبیعی، حفظ ارزشهای فرهنگی یا جلوگیری از ناهنجاریهای اجتماعی باشد. در این صورت، مقاومت میتواند به عنوان یک فرآیند سازنده و موثر در نظر گرفته شود که در آن جامعه از ظرفیتهای خود برای پاسخ به چالشهای جهانی استفاده میکند، نه اینکه به عنوان یک واکنش منفی و بازدارنده به تغییرات شناخته شود.
این ترکیب بین پیشرفت و مقاومت بویژه در کشورهای در حال پیشرفت که درگیر فرآیندهای جهانیشدن و فشارهای اقتصادی و فرهنگی از سوی قدرتهای بزرگ هستند، اهمیت بیشتری مییابد. در این کشورها پیشرفت اقتصادی و اجتماعی نباید به طور ساده به معنای پذیرش مدلهای خارجی و غربی باشد. در عوض، این کشورها میتوانند با بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی خود و حفظ هویتهای فرهنگی و اجتماعیشان، مدلهایی از پیشرفت را ارائه دهند که همزمان با پیشرفت جهانی، به نیازها و خواستههای مردم آن کشورها پاسخ دهد.
در نهایت، به طور کلی میتوان گفت دوگانه پیشرفت - مقاومت به طور ساختاری و مفهومی از اساس غلط است، زیرا در واقع این دو مقوله نباید به طور منفک از یکدیگر در نظر گرفته شوند. جوامع باید قادر باشند در عین پذیرش تحولات جهانی و بهرهبرداری از آنها، ویژگیها و هویتهای ملی خود را حفظ کنند. این امر نهتنها به بهبود کیفیت زندگی در داخل کشور کمک میکند، بلکه به جهانی شدن نیز کمک میکند تا به طور متوازن و منصفانهای به نفع همه ملتها عمل کند. بنابراین ترکیب هوشمندانه پیشرفت و مقاومت میتواند الگویی از پیشرفت پایدار، بومی و منطبق با واقعیتهای هر جامعه ارائه دهد که در آن هم تغییرات و تحولات جهانی پذیرفته میشود و هم منافع ملی و فرهنگی کشورها حفظ میشود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|