|
اخبار
تأملی بر دیوارنوشت دیدار دیروز رهبر انقلاب
در دیدار روز گذشته مردم با حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، فرازی از آیه ۳ سوره مبارکه طلاق روی دیوار نقش بسته بود: «إِنَّالله بَالِغُ أَمْرِهِ؛ خداوند فرمانش را به انجام میرساند».
در این آیه خدا میفرماید: «وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَىالله فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّالله بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَالله لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»؛ و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است! در تفسیر المیزان در شرح این فراز آمده است: در این آیه پیش از بیان بالغ بودن خداوند، به صورت مطلق وعده داده شده که هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند برای او راه خروج از مشکلات را قرار داده، او را از طریقی که گمان نمیبرد روزی میدهد و هرکس بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد، زیرا خداوند هرگاه وعدهای دهد آن را اراده کرده است و هر گاه امری را اراده کند، اسباب آن را مهیا میکند. در شأن نزول این آیه در تفاسیر آمده است: آیه درباره عوفبنمالک اشجعی از اصحاب رسول خدا(ص) است که بعد از اسارت پسرش، شکایتگونه به نزد پیامبر(ص) آمد. پیامبر او را به صبر و تقوا دعوت کرد. بعد از مدتی پسرش با احشامی که از دشمنان ربوده بود، بازگشت.
***
تصویربرداری سریال «رؤیای نیمه شب» به پایان رسید
تصویربرداری سریال «رویای نیمه شب» به کارگردانی حسن آخوندپور و تهیهکنندگی سعید سعدی با معرفی سوگل طهماسبی در نقش عطیه به اتمام رسید.
همزمان با پایان تصویربرداری «رویای نیمه شب» در آبادان و شهرک دفاعمقدس، مراحل فنی این سریال آغاز شد.
این سریال تاریخی به نویسندگی سیدحسین امیرجهانی محصول سازمان هنری - رسانهای اوج است که اقتباسی آزاد از رمان مطرح «رویای نیمه شب» نوشته مظفر سالاری است.
***
«آتش افروز» همراه با شرح صحنه و زیرنویس در قاب شبکه نمایش
فیلم «آتش افروز»، متناسبسازی شده برای نابینایان و ناشنوایان، برای نخستین بار امروز روی آنتن شبکه نمایش میرود.
ساعت 23 امشب شبکه نمایش با پخش «آتش افروز» به کارگردانی اریک شولدبرگ از سینمای نروژ، میزبان بینندگان خواهد بود. این فیلم برای نابینایان و ناشنوایان متناسبسازی شده است.
از بازیگرانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند میتوان کرت راسل، ویلیام بالدوین، رابرت دنیرو، دونالد ساترلند و جنیفر جیسن لی را نام برد.
«آتش افروز» محصول 2016 که برنده و نامزد 12 جایزه از جشنوارهها و جوایز سینمایی مختلف شده است، در واحد دوبلاژ اداره کل تامین و رسانه بینالملل سیما دوبله شده و شبکه نمایش سیما برای مخاطبان ناشنوا، آن را با زیرنویس فارسی پخش خواهد کرد. همچنین نابینایان عزیز میتوانند با استفاده از کانال صوتی ایجاد شده، شرح صحنه فیلم را بشنوند.
***
افتتاحیه جشنواره نمایش عروسکی ۲۶ آذر برگزار میشود
افتتاحیه بیستمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران - مبارک دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳ به صورت عمومی در پارک آب و آتش تهران برگزار خواهد شد.
مراسم افتتاحیه بیستمین دوره از جشنواره نمایش عروسکی تهران - مبارک امسال نیز در فضای باز و به صورت عمومی برگزار خواهد شد.
مراسم افتتاحیه دوشنبه مورخ 26 آذر 1403 از ساعت 15 آغاز و تا ساعت 20 ادامه خواهد داشت.
امیر سلطاناحمدی، دبیر بیستمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران - مبارک، با اعلام این خبر افزود: افتتاحیه جشنواره همراه با کارگاههای آموزشی برای سنین مختلف، موسیقی، اجراهای محیطی با عروسکهای غولپیکر، خیمهشببازی، پاتوق کودک و... است.
***
برگزاری گرامیداشت هفته پژوهش در بنیاد ایرانشناسی
آیین گرامیداشت هفته پژوهش از ۲۴ تا ۲۷ آذر در بنیاد ایرانشناسی برگزار میشود.
آیین گرامیداشت هفته پژوهش در بنیاد ایرانشناسی و شعب استانی آن، با شعار پژوهش و «راه ایران» برگزار میشود. این آیین با تقدیر از نویسندگان منتخب کتابهای پژوهشی و رسالههای دانشگاهی مرتبط با مطالعات ایرانشناسانه، همراه خواهد بود. همچنین این بنیاد 4 نشست تخصصی را برای معرفی آثار برگزیده بنیاد برگزار خواهد کرد که از شنبه ۲۴ آذر تا سهشنبه ۲۷ آذر ادامه خواهد داشت.
در برنامهای که در نخستین روز گرامیداشت هفته پژوهش و شنبه ۲۴ آذر از ساعت ۹ لغایت ۱۲ در تالار محتشم کاشانی بنیاد ایرانشناسی برگزار خواهد شد، از نویسندگان «کتابهای منتخب پژوهشی» و «رسالههای برتر دانشگاهی» تقدیر میشود و آثار جدید منتشرشده چاپی و الکترونیکی بنیاد ایرانشناسی با حضور اساتید دانشگاهی و اصحاب فرهنگ رونمایی خواهند شد. علاوه بر این، شعب بنیاد ایرانشناسی نیز در هفته پژوهش، نشستهایی تخصصی برای معرفی و تقدیر از نویسندگان آثار منتخب برگزیده و شایسته تقدیر استانی برگزار میکند.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
پیشنهادهای پنجگانه به مدیر جدید «اوج»
افق انسان ایرانی را دریابید
مهرداد احمدی: مدیریت دولتی فرهنگ از آن دست عناوینی است که واقعا توضیح دادنش دشوار است. از سویی، فرهنگ ساحت ادب حضور انسان ایرانی - اسلامی است. نمیخواهم وارد توضیح هستیشناختی فرهنگ شوم. عجالتا چند خطی را به عنوان یادآوری مطرح میکنم تا وقتی بعد که بتوانم مفصلا بحثی فلسفی در باب فرهنگ را سامان دهم. فرهنگ به معنای دانستن موضع تاریخی و نحوه مواجهه با جهان از همین موضع است. این را میتوان در ادب حضور جمع کرد. ما از ادب به معنای رفتار متناسب با اشخاص یا چیزها سخن میگوییم. ادب مکانمند است. مثلا ادب حضور در مسجد، یعنی رفتاری که ما در مسجد از خود بروز میدهیم، با حسینیه متفاوت است. ادب برخورد با پدر از ادب برخورد با مادر تفاوت دارد و باز اینها هم در داخل و خارج خانه معنای متفاوتی به خود میگیرند. وقتی از ادب حرف میزنیم یعنی باید بدانیم که هستیم، در چه جایگاهی قرار داریم و چه رفتاری باید داشته باشیم. وقتی میبینیم کسی با پدر خود محترمانه صحبت نمیکند، به او میگوییم «او پدرت است» یعنی شخص خطاکار را متوجه این میکنیم خودش در برابر نفر مقابلش کیست.
تربیت اخلاقی کودک نیز ماحصل یاد گرفتن آداب حضور در ساحتهای مختلف از خانه تا مدرسه است. اساسا انسان مدام میتواند در حال تأدیب باشد. برای همین مجموعه تمام این آداب را که چه از نظر عملی و چه در ساحت نظری و معرفتی، بسان اثیری، ما را در بر گرفتهاند، فرهنگ مینامیم. علاوه بر این، عموما فرهنگ را با اضافات تاریخی لحاظ میکنیم؛ مثلا میگوییم فرهنگ دوره صفوی یا فرهنگ دوره کلاسیک یا فرهنگ دوره مدرن که هر کدام از اینها یعنی که انسان آن دوره خود را چگونه میفهمید و با جهانش چگونه وارد تعامل میشد. این تعریف و مقدمه کوتاه ولی بشدت ناکافی کمک میکند تا ببینیم سخن گفتن از مدیریت فرهنگ از سوی دولت تا چه حد قرین امتناع است. اغلب ما اساسا متوجه این پیچیدگیها نیستیم. ما فقط ایرانی نیست؛ «ما»ی مدرن غوطهور در علم تجربی هم گمان میکند میتواند با مجموعهای از مفروضات حسب یک روششناسی علمی، نتایجی کلی برای مدیریت فرهنگی به دست آورد. فرهنگ انسانیتر از آن است که بتوان با مجموعهای از دادهها و شبکهها از روابط به مدلی برای مدیریت آن رسید. هر جا علم چنین پیش رفته و بر سمند توسن غرورش لگام تواضع نزده، بشر را به پرتگاههای فاجعه کشانده است. اگر منظور از مدیریت فرهنگی، عنوان جعلی و بیمعنای فرهنگسازی باشد، فرهنگ را نمیتوان مدیریت کرد، نه با دولت نه بدون دولت. کسی که فکر میکند میتواند با چند بخشنامه برای مصرف بهینه فرهنگسازی کند، قطعا نمیداند فرهنگ چیست. بشر آن قدرها هم زور ندارد که بتواند فضایی را که در برش گرفته، شکل دهد. مدیریت فرهنگی اما میتواند به معنای احیای یک ادب یا تقویت آن باشد. در این معنا مدیریت فرهنگی غیر از کارهای ستادی مرسوم و تمشیت اداری امور، اگر میخواهد واقعا برای فرهنگ کاری کند، باید بداند انسان ایرانی - اسلامی چیست و چه افقی دارد و امروز این انسان از خودش چه میفهمد. سر بسط این معنا را ندارم، چرا که از حوصله مطلب خارج است. اینها را نوشتم تا چند بند با مدیریت جدید اوج سخنی بگویم. سخنی که آن را بر بنای این مقدمات استوار میکنم.
1- لطفا مدیر فرهنگی باشید. این عنوان را جدی بگیرید که صرف تقبل یک پست فرهنگی از شما مدیر فرهنگی نمیسازد. فرهنگی بودن باید در منش شما متجلی شود. یعنی برای نسبتی که انسان ایرانی - اسلامی با جهان دارد و فهم او از خودش، وزن بیشتری از جعلیاتی چون فرهنگسازی قائل شوید. اصلا بپذیرید که شما نمیتوانید فرهنگ را بسازید. اگر پذیرفتید، آنگاه متوجه نیاز یک اتاق فکر یا یک پژوهشکده برای ساخت مبانی نظری میشوید. باور کنید فرهنگ بدون ایده، همان تمشیت امور است و اگر میخواهید چیزی بیش از تیماردار باشید، لطفا در دوران مدیریت خودتان پژوهشکده اوج را راه بیندازید. آنها به شما خواهند گفت امروز انسان ایرانی چه نسبتی باید میداشت و چرا آن نسبت را در وجهی ندارد یا نمیتواند داشته باشد. از اینجاست که یک نظام فکری منسجم برای انتخاب آثار و حتی مدیوم آنها خواهید داشت.
2- انسان ایرانی علاوه بر فهمی از حال، نیازمند خیالی از آینده است. تا میتوانید تخیل کنید، آینده را در رسانه اگر تخیل نکنید، ممکن است دیگران ادب حضوری برای شما تدارک ببینند که چیزی از مؤلفههای هویتی باقی نگذارد. تخیل آینده به معنای ساخت یک رؤیاست. این رؤیا را با مذبذان نمیتوان ساخت. برای ساخت رؤیا باید سراغ کسانی بروید که عمیقا ایران را دوست دارند.
3- از ورود به فعالیتهای کماثر و ارزان عمیقا احتراز کنید. بگذارید این دست آثار را دیگران بسازند، بخش واقعا خصوصی و سالم. اوج باید فیلمی بسازد، اپرایی برگزار کند، تئاتری اجرا رود که هیچکس نمیتواند و دقیقا اینجاست که مسؤولیت شما به عنوان به اصطلاح مدیر فرهنگی معنا دارد. یک هنرمند عادی الزامی به اندیشیدن به خیر عمومی ندارد؛ درست است که بیندیشد ولی مجبور نیست اما شما به عنوان مصرفکننده بودجه عمومی نهتنها باید به خیر عمومی فکر کنید، بلکه باید برای آنچه باید خیر باشد و آن خیری که از آن روگرداندهایم هم بیندیشید.
4- بخشی از ادب حضور ما در جهان حول قهرمانان معنا دارد.
اوج باید قهرمان بسازد. قهرمانی که بدل به حافظه ما شود. منظورم فقط بازنمایی قهرمانان موجود در خزینه فرهنگی نیست، قهرمان جدید. اوج باید سوباسای ایرانی بسازد؛ یک عالم تبریزی، یک پهلوان سمنانی، یک کشتیگیر خوزستانی. شمایل کسانی را بسازد که نیستند؛ یک خیال از آیندهای که میتوان آن را برگزید. من نمیدانم ژاپنیها وقتی کارتون فوتبالیستها را میساختند واقعا دنبال یک پروژه جهانی و بزرگ برای فوتبالشان بودند یا نه اما میدانم همین کارتون خیلی از ماها را عاشق فوتبال و مبارزه کرد. ژاپنیها احتمالا هرگز قهرمان جامجهانی فوتبال نمیشوند اما دستکم فوتبال رده چندم ژاپن در دهه 80 میلادی را به تیمی بدل کردهاند که میتواند به کرات در جامجهانی از گروهش صعور کند.
یعنی نهتنها برای خودشان از رهگذر خیال ارزش افزوده آفریدهاند، بلکه مهمتر از آن توانستهاند ادب ژاپنی بودن پیشاهیروشیما را احیا کنند؛ ادب برنده بودن!
5- نظام تربیت هنرمند را جدی بگیرید. بادمجان دور قاب چینهای ظاهرالصلاح وقتی کارشان با بودجه شما تمام شود، میروند و در جلوت (نه حتی در خلوت) آن کار دیگر میکنند. برخی هم در این میان راه میافتند که چه نشستهاید فلانی از ایران و انقلاب برید. خیر! فلانی فقط خواسته بود با شما بالا رود، حالا نردبان را انداخته. حرجی هم نیست، در دورهای که مثلا فیلم ساختن تا این اندازه مافیایی و دشوار شده، عدهای چاره را در این دست تلبیسها میدانند. راهش گشودن درهاست. پیشنهاد میکنم اوج مسؤول یک جشنواره مردمی در سراسر کشور شود و از طریق انجمنهای سینمای جوان یا دفاتر استانیاش (که نمیدانم دارد یا نه)، سالانه جشنوارهای برای فیلم اولیها برگزار کند. با موجودی فعلی سینمای ایران، آرزوی سینمای فرهنگی را مگر در میان شبهروشنفکران ببینیم.
ارسال به دوستان
شعری از افشین علا درباره حال و روز سوریه پس از اشغال
گروه فرهنگ و هنر: افشین علا، شاعر نامآشنای کشورمان، شعر تازهای درباره سراب غرب گفته و به جوانان کشورمان هشدار داده است مبادا به این غرب وحشی دل ببندند.
افشین علا که از شاعران پرکار و سرشناس ایرانی است، معمولا نسبت به پدیدههای مختلف سیاسی و اجتماعی، اثر شاعرانهای خلق میکند.
او این بار هم درباره سقوط دولت بشار اسد و کینه غرب از اسلام شعری با عنوان «سراب باختر» گفته است که در ادامه میآید.
رفت بشار و هنوز آکنده از کین است غرب
باز مشغول ستم بر شام خونین است غرب
دیکتاتور سرنگون شد، پس چه میخواهد دگر؟
در ستیز اکنون چرا با خلق مسکین است غرب؟
گفت خواهد شد پس از بشار، اینجا چون بهشت
شد جهنم! بر کدامین عهد و آیین است غرب؟
حملهور شد اگرچه اسرائیل در ظاهر به شام
منشأ این غده بدخیم و چرکین است غرب
نقشه شومی به سر، از نیل دارد تا فرات
پس به غرب آسیا مشغول تمرین است غرب
گر چو قذافی ز اسب افتاد بشارالاسد
ای عرب! شادی مکن زیرا که بر زین است غرب
بردی از خاطر چه ارزان شاه ایران را فروخت؟
فکر کردی روز سختی با سلاطین است غرب؟
هم تو خواهی دید با تکفیریانش ای دمشق!
هم تو میبینی کییف! همدست پوتین است غرب
ترکتازی کم کن اردوغان! در این ویرانهها
چون که فردا بر سرت آوار سنگین است غرب
خاور از این دیو جز کشتار و ویرانی ندید
مثل کابوس است دشنام است نفرین است غرب
شیر غران است نزد ارتش بیساز و برگ
مخفی اما مثل موش از هیبت چین است غرب
مثل جغدی بر فراز غزه این زندان تنگ
ناظر سلاخی خلق فلسطین است غرب
سخت اما در شگفتم نزد برخی دوستان
همچنان صیاد عقل و رهزن دین است غرب
هان مبادا دل ببندید ای جوانان عجم
بر سراب آرزو در باختر، این است غرب!
ارسال به دوستان
نگاه
سقوط آمریکا!
محسن سلگی: انگارهها، قدرتمند و قدرتساز هستند و زندگی ما را اداره کرده و تغییر میدهند. انگاره را نمیتوان به واژه تقلبی داد. در انگاره یک استعاره مقابل چشم گذاشته میشود و کارکرد اقناعی سخن به این سان، افزون میشود. انگاره را معادل ایماژ یا image و bild در آلمانی که همزمان معنی تصویر و ساختن میدهد، گرفتهاند. در زبان روسی izobrazheniye (ابزار) هم گفته میشود که به نوعی عینک و دوربین یا ابزار دیدن چیزها هم معنا میشود. به نوعی میتواند مشاهده یا observation را ممکن کرده و عمق و ارتقا بخشد.
«شیطان بزرگ» از جمله انگارههای قدرتمند برای تصویرسازی از آمریکا بود که توسط امام خمینی(ره) مطرح شد و کارکرد جهانی یافت.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی روز گذشته در دیدار مردمی، درباره تحولات سوریه از یک انگاره برای نخستینبار رونمایی کردند. ایشان که در عالم سیاست همواره در انگارهسازی دست برتر را داشتهاند، «انگاره بمب ناامنی» را برای داعش وضع کردند. این انگاره و انفجار احتمالی بمب داعش، سقوط انگاره آمریکا در منطقه را تسریع خواهد کرد، چرا که این بار بشار اسدی در کار نیست تا مخالفان مقاومت اسلامی، داعش را محصول حفظ بشار اسد توسط ایران و عقیم گذاشتن برنامه ارتش آزاد القا کنند.
قابل یادآوری است که ساخت و تعبیه بمب داعش در غرب آسیا توسط صهیونیسم بینالملل انجام شده است. این بمب امروز در سوریه و عراق خاموش و بیصدا یا کمصدا است اما درست متناسب با این کمصدایی و صدای تیکتاک آن، انگاره رهبر انقلاب از آن به عنوان بمب آن هم ناظر به مسائل سوریه، از ساعتی بودن آن نیز خبر میدهد؛ هشدار میدهد که منطقه آبستن حوادث تجزیهطلبانه و خشونتبار بیسابقه و دقیقتر بگوییم بینظیری است که از روزهای جولان داعش هم ممکن است فراتر برود.
بمب ناامنی، آن نکتهای در بیانات رهبر انقلاب بود که باید مورد توجه قرار گیرد. تنها با نگاهی نشانهشناسانه (simiotic) است که میتوان امر به ظاهر جزئی را در مقام کلیت و امر کلی نشاند.
فریدریش نیچه، فیلسوف مشهور آلمانی، حقیقت را در کوتاهترین سایه در نیمروز جستوجو میکرد و میگفت: «خاموشترین کلمات توفان میزایند».
تعبیر بمب ناامنی در بیانات رهبر انقلاب، این کلمه خاموش و سایه کوتاه در نیمروز سوریه بود که خبر از تهدیدی بزرگ برای منطقه میدهد؛ تهدید و بمبی که اگر ایران نبود، در همان موج اول منطقه را فرا میگرفت و داغ و درفش داعش، همه چیز را سوزانده بود.
وانگهی، احتمال تغییر چهره تحریرالشام به خاستگاه القاعدهای و جبههالنصرهای خود، به معنای ظهور مجدد داعش در قالبی جدید خواهد بود. هرچند خود داعش با پرچم رسمی سیاه خود نیز احتمالا در آینده نزدیک تحرکات جدیتری را آغاز خواهد کرد اما خشونت و حتی قداستشکنی تحریرالشام که تا همین لحظه اکنون هم جلوههایی رسواگر را نشان داده و تیغ تیز خود را به ارتش آزاد و نیروهای کرد (قسد) نمایانده، معنایی از بازگشت داعش را خواهد داشت. در این صورت، این بار غرب داعش را به عنوان یک بمب در درون یک عروسک به نام جولانی جاسازی کرده است.
* انذار و بشارت رهبر انقلاب
به هر رو، به احتمال قوی انفجار بمب داعش چه محدود و چه گسترده و چه در قالب داعشاسمی یا داعشمآبی را شاهد خواهیم بود. این رخداد با توجه به نقشه تجزیه سوریه، اتفاقی ضروری از نظر غرب و رژیم غاصب قدس است.
هدف رژیم مذکور از حملات هوایی به سوریه و از بین بردن توان نظامی سوریه، از بین بردن بقایای حکومت اسد نیست، بلکه ایجاد سوریهای است که در آن هیچ گروهی قادر به یکپارچهسازی و یگانگی نباشد و قدرت همواره متکثر بماند و به این سان، سوریه تجزیه شود. برای تحقق این هدف، قدرتگیری کنترل شده داعش یک ابراز مهم و بیبدیل برای رژیم مذکور و حامیان آن است. به این سان جنگندههای رژیم صهیونی در واقع و دستکم کوتاهمدت برای داعش میجنگند.
بمب داعش و تهدید و انذار رهبر انقلاب ناظر به تحولات امروز سوریه بود اما ایشان در کنار این تهدید، دریچه امید و رهایی را مقابل چشم ما گشودند: اخراج آمریکا از منطقه، آزادی سوریه توسط جوانان آن کشور و گسترش مقاومت در منطقه.
در میان این 3 عامل رهاییبخش، تعیینکنندگی وزنی با اخراج آمریکا (ذهنی و عینی) اما تعیینکنندگی زمانی یا تقدم زمانی با آزادی سوریه است، هرچند همین آزادی سوریه نیز جز با اخراج ذهنی آمریکا رخ نمیدهد. همچنان که اخراج عینی آمریکا مستلزم اخراج ذهنی آن است. یعنی اخراج ذهنی آمریکا مقدمه همه رهاییها در منطقه خواهد بود.
* ترابط و همافزایی اضلاع رهایی
اضلاع سهگانه یادشده، در یک ترابط و برهمکنش (interaction) متقابل قرار دارند. به بیان دقیقتر، اخراج آمریکا از منطقه، مقاومت را توسعه خواهد داد و احتمال آزادی سوریه را تقویت خواهد کرد. توسعه مقاومت و آزادی سوریه نیز اخراج آمریکا را تسریع میکند. گسترش مقاومت به خودی خود و به تنهایی، اخراج آمریکا و آزادی سوریه را به تحقق نزدیک میکند.
هر 3 عامل یادشده جنبه عینی و جنبه ذهنی دارند. جنبه ذهنی آزادی سوریه، گسترش مقاومت و اخراج آمریکا، همانا آگاهی یافتن به این گزاره است که «آمریکا، عامل ناامنی منطقه است» (رهایی ذهنی). جنبه عینی سهگانه گفته شده، شامل تشکیل گروههای معتقد به آرمان فلسطین در سوریه، تشکیل گروههای جدید مقاومت در منطقه، پرهزینه کردن حضور آمریکا در منطقه با عنایت به رویکرد اقتصادی ترامپ و برخی موارد دیگر است.
* فرجام سخن
یکی از دلالتهای اخراج آمریکا، سقوط انگاره ذهنی آن در منطقه خواهد بود. مردم منطقه بیش از هر زمانی خواهند فهمید که آمریکا همچون داعش عامل ناامنی (به تعبیر رهبر انقلاب درباره داعش، بمب ناامنی) است و مقاومت، عامل امنیت. اتفاقات آینده سوریه سقوط انگاره آمریکا در منطقه را نهایی و قاطع و قطعی خواهد کرد. این آزادی ذهنی، آزادی سرزمینی سوریه را در پی خواهد داشت و همزمان به معنای گسترش مقاومت است. اخراج آمریکا در ذهن، اخراج نهایی آن در عین و روی زمین را رقم خواهد زد. رهبر انقلاب اسلامی بهدرستی شرایط امروز سوریه را نقشه آمریکا و رژیم صهیونیستی خواندند و در ادامه وعده دادند که جای پای آمریکا در سوریه هرگز محکم نخواهد شد. آگاهی عمومی مردم و دولتهای منطقه نسبت به نقشه و توطئه مذکور خود از علل محکم نشدن جای پای آمریکا در سوریه خواهد بود.
نقشآفرینی احتمالی داعش و ناتوانی از ایجاد حکومت متمرکز در سوریه حتی با فرض عدم بازگشت جدی داعش، سقوط انگاره آمریکا را تسریع میکند. این سقوط مقدمه سقوط عینی آن و آزادی سوریه و نیز علتی برای گسترش مقاومت و آگاهی منطقهای و جهانی مقاومت خواهد شد. این آن بشارت نهایی و بزرگ رهبر الهی و مردمی انقلاب اسلامی در بیانات روز گذشته بود.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
مقاومت نقشه راه مردمی در منطقه غرب آسیا
حمید ملکزاده*: برای اینکه بتوانیم درک درستی از پدیدههای سیاسی داشته باشیم باید قبل از هر چیز درک درستی از زمینههایی که به تولید آنها منتهی شدهاند به دست بیاوریم. همچنین برای به دست آوردن این فهم باید بتوانیم ریشههای حقیقی پدیدهها را پیدا کنیم. در میان همه پدیدههایی که در منطقه غرب آسیا با آنها سر و کار داریم، مقاومت، هم به عنوان یک جبهه فعال در میدان سیاست و هم در مقام یک ایده نیروبخش به ملتهای منطقه موضوع قابلتوجهی است؛ موضوعی که تاریخ معاصر سیاست در غرب آسیا را نمیتوانیم بدون به دست آوردن فهم روشنی از آن درک کنیم. در عین حال برای اینکه بتوانیم دورنمای سیاسی ممکن در این منطقه را بهدرستی ترسیم کنیم باید این پدیده حائز اهمیت را جدی بگیریم. دیروز رهبر انقلاب در دیدار جمعی از اقشار مختلف ایرانیان درباره رخدادهای اخیر در کشور سوریه در پاسخ به نگرانیهایی که مسائل جاری در این کشور در مقابل جبهه مقاومت قرار داده تاکید کردند «به حول و قوه الهی گستره مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فراخواهد گرفت». من در این یادداشت کوتاه توضیح خواهم داد چطور ویژگیهای منحصربهفرد مقاومت به طور اجتنابناپذیری به تحقق این ایده منتهی خواهد شد.
* مقاومت؛ نیروی مردمی درونزا
ایده مقاومت در منطقه غرب آسیا را از جهات زیادی میتوان مورد بررسی قرارداد اما آنچه در این نوشته برای من اهمیت دارد 2 وجه یا جنبه اساسی دارد: الف- مقاومت نیرویی مردمی در میان ملتهای منطقه است؛ ب- مقاومت نتیجه زیادهخواهی و مداخله مستقیم یا غیرمستقیم قدرتهای بزرگ در مسائل مربوط به دولتهای غرب آسیاست.
برای روشنتر شدن آنچه در بالا آوردم باید این مساله را در نظر بگیریم که ایده مقاومت اصولا واکنش طبیعی اذهان آحاد ملتهای منطقه برای تعیین سرنوشت خود است. یعنی باید آن را بهعنوان نیرویی درونزا در هر کدام از ملتهای منطقه فهمید. از این جهت ایده مقاومت کالایی وارداتی نیست که از جایی بیرون از روندهای طبیعی و تاریخی مردم منطقه به آنها تحمیل شده باشد، بنابراین میتوانیم اینطور ادعا کنیم که ایده مقاومت در هر کدام از ملتهای منطقه با پویاییهای خاص تاریخ آن ملت پیوند خورده و همزمان با تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن صورتهای یگانه و جدیدی پیدا میکند، بنابراین میتوانیم انتظار داشته باشیم سازمان مادی خاصی که در هر کشور ایده مقاومت را نمایندگی میکند به عنوان بخشی اجتنابناپذیر از روندهای تحول تاریخی خاص ملت خود از حیاتی پویا و مستمر برخوردار است. اگر اشتراکات تاریخی و همسایگی جغرافیایی این ملتها را به این ایده اولیه اضافه کنیم، آنگاه میتوانیم انتظار داشته باشیم پیوند مادی و روانی میان گروههای مقاومت جغرافیای غیرمادی گستردهای را برای ظهور نمونههای جدید و پویای مقاومت در اختیار ایده مقاومت قرار داده است. از این منظر مقاومت هم از نظر مادی و جغرافیایی و هم از جهت امکانات غیرمادی میدان بزرگی برای ظهور و بروز را در اختیار دارد. این همان چیزی است که فراگیری گستره مقاومت در منطقه غرب آسیا را تضمین میکند.
* مقاومت به عنوان پاسخ مردمی به تعدی خارجی
اگر مقاومت ایده درونزای مردمی برای راهبری زندگی سیاسی و اجتماعی ملتهای مستقر در غرب آسیا باشد، حضور و مداخله مستقیم یا غیرمستقیم قدرتهای خارجی در جریان زندگی طبیعی ملتهای منطقه همان عاملی است که ضرورت تشکیل هستههای مقاومت و اجراییکردن ایده مقاومت را در میان این ملتها به وجود آورده است. حضور و دخالت خارجی در جریان طبیعی تاریخ سیاسی ملتهای منطقه آسیا گاه به صورت حضور و مداخله مستقیم نظامی یا غیرنظامی از طریق قبضه کردن فضاهای مادی و روانی متعلق به افراد این ملتها اتفاق میافتد و گاه به صورت نیابتی و از طریق مستقر شدن دولتهایی که اراده قدرتهای خارجی را علیه اراده ملتهای منطقه به اجرا در میآورند. در هر دو حالت ایده مقاومت واکنشی طبیعی نسبت به تعدی نیروهای خارجی یا حکومتهای نیابتی آنها در جریان طبیعی زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ملتهای منطقه است. از این جهت میتوانیم انتظار داشته باشیم هر بار این حضور و این شکل از دخالتگری خارجی در میان یکی از ملتهای منطقه ظهور و بروز جدیتری داشته باشد، نیروهای قدرتمندتر مقاومت در میان افراد آن ملت شکل میگیرد.
اگر آنچه تا اینجا آوردم را به مطالبی که در بخش قبلی گفته شد پیوند بزنیم آنگاه تصدیق خواهیم کرد شکستهای میدانی یا عقبنشینیهای سیاسی و نظامی مقطعی در جغرافیای مقاومت بهجای اینکه ایده مقاومت را از بین برده یا جریان مقاومت را نابود کند، مسیرهای جدیدی برای ظهور قدرتمندتر این ایده و امکانات تازهای را برای تشکیل هستههای نیرومندتر مقاومت به ارمغان میآورد.
مساله مهمی که در این زمینه باید در نظر بگیریم این است که ایده مقاومت یک ایدئولوژی سیاسی نیست. یعنی نمیتوانیم بگوییم ایده مقاومت یکجور نظام فکری ساماندهیشده برای کسب قدرت است. مساله مقاومت کسب قدرت یا حضور در ساختار رسمی قدرت نیست، بلکه سازوکار روانی دفاع از حیثیت یگانه ملتهایی است که آن را به عنوان اصلی راهنما در حفظ و بالندگی هویتهای خاص خودشان در نظر گرفتهاند. از این جهت میشود انتظار داشت با تحتفشار قرار گرفتن نیروها صورتهای بالندهتری از آن در ملتهای منطقه شکل میگیرد. هر قدر این فشارها سهمگینتر باشد، پاسخهایی سهمگینتر، قدرتمندتر و پایدارتر خواهد گرفت. مساله مهمی که در این ارتباط باید به آن توجه کنیم این است: تاریخ دنبالهدار دخالتهای قدرتهای بیگانه و حاکمانی که از آنها پیروی میکنند یکجور سازوکار طبیعی انتقال تجربیات مقاومت را در میان ملتهای منطقه ایجاد کرده است؛ سازوکاری طبیعی که به عنوان انبان دانش مقاومت عمل میکند. همین مسائل مشترک و تاریخ مشترک از مبارزه کردن علیه دشمنی مشترک است که زمینهساز ظهور هویتی مشترک در دنیای متکثر مقاومت بوده است. همه اینها در نهایت دورنمای روشنی را در مقابل ایده مقاومت قرار میدهد، چرا که از یک طرف ایده مقاومت نیرویی درونزا برای ملتهای منطقهای که با حیثیت دفاعی آن در منطقه غرب آسیا پیوند خورده است و از طرف دیگر پیوندهای تاریخی و جغرافیایی نیروهای مقاومت برای آنها انبانی از خاطرات مشترک را به وجود آورده که هم اعضای جبهه مقاومت را به یکدیگر پیوند میزند و هم تاریخ مقاومت را حفظ میکند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|