|
مصاحبه عجیب گروسی؛ از بیفایده بودن برجام تا ادعای غنیسازی 90 درصد در ایران
برجام نه! یک توافق جدید
گروه سیاسی: مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که اظهارات ضدونقیض او درباره پرونده هستهای کشورمان مسبوق به سابقه است، اخیرا در گفتوگویی مدعی شد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) میتواند به عنوان اساسی برای توافقی دیگر مورد استفاده قرار بگیرد اما دیگر به خود این توافق نیازی نیست!
اظهار نظر رافائل گروسی درباره برجام در حالی است که او به عنوان مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی صرفا باید درباره مسائل فنی پرونده هستهای ایران اظهارنظر کند و سخنان او درباره برجام خارج از دستور کار فنی وی است.
گروسی که اواخر آبان امسال سفری به تهران داشت، با برخی مقامات کشورمان از جمله رئیسجمهور، وزیر امور خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی گفتوگوهایی انجام داد و آنطور که از سخنانش برمیآمد، با دست پر از ایران رفت. وی این بار برخلاف سفرهای قبلیاش که در تهران حرفی میزد و خارج از تهران سخن دیگری میگفت، چند روز بعد در نشست فصلی شورای حکام بر توافقاتی که با تهران داشت تاکید کرد و گفت در این مرحله ایران و آژانس راه تفاهم را در پیش گرفتهاند اما در نهایت در ادامه همان نشست، قطعنامه ضد ایرانی ارائه شده توسط ۳ کشور اروپایی انگلستان، فرانسه و آلمان رای آورد و اتهاماتی به ایران زده شد.
حالا مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی سخنان دیگری درباره فعالیتهای هستهای ایران و برجام بیان کرده است. وی که با خبرگزاری ایتالیایی «ANSA» مصاحبهای انجام داده، عنوان کرده توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام) با ایران دیگر موضوعیت ندارد. وی گفت: «فلسفه توافق اولیه با ایران میتواند به عنوان مبنایی مورد استفاده قرار گیرد اما دیگر به خود توافق نیازی نیست».
گروسی بدون اشاره به اینکه چند روز پیش نیز شایعاتی مبنی بر توافق ایران و آژانس برای نظارت بیشتر بر فردو منتشر شد و این شایعات از سوی محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی هم به نوعی تایید شد، در گفتوگو با خبرگزاری «ANSA» از افزایش سطح غنیسازی در کشورمان سخن گفت و تصریح کرد ایران در حال حاضر قابلیتهای بسیار بیشتری دارد و اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد و نزدیک به ۹۰ درصد غنیسازی میکند.
وی افزود: ایران به طور قابل توجهی در حال توسعه تواناییهای هستهای خود است. گروسی همچنین تاکید کرد دولت پزشکیان در حال ایجاد فرصتی برای مذاکرات جدید بوده اما این مذاکرات باید بر پایهای متفاوت از گفتوگوهایی باشد که منجر به امضای برجام در سال ۲۰۱۵ شد.
گروسی در ادامه به این نکته تاکید کرد که آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید نقش محوری در این روند داشته باشد و همکاری جدی بین این نهاد وابسته به سازمان ملل و قدرتهای جهانی ضروری است. این بخش از سخنان او گویا اشاره به تحرکاتی دارد که اخیرا از سوی 3 کشور اروپایی انگلستان، آلمان و فرانسه در پرونده هستهای ایران مشاهده میشود. این 3 کشور قطعنامه ضدایرانی را به رغم سفر گروسی به تهران و فضای مثبتی که شکل گرفته بود، به شورای حکام ارائه دادند و اخیرا نیز تهدید کردهاند آمادهاند مکانیسم ماشه را علیه کشورمان درباره پرونده هستهای ایران به کار بیندازند.
گروسی همچنین گفت: «ما باید این توافق را مجددا بررسی کنیم و به یک نسخه فنی جدید از اصول سیاسی برسیم. این فرآیند پیچیده است که در آن کشورهای اروپایی، آمریکا، چین و روسیه باید با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کرده و سیستمی را ارائه دهند که با واقعیت جدید ایران سازگارتر باشد».
ارسال به دوستان
در مراسم تجلیل از مدالآوران المپیک با بهانه واهی مانع حضور حسن یزدانی در سالن شدند
حرمت پهلوان را نگه نداشتند
در حالی که بهانه حضور رئیسجمهور در سالن اجلاس سران در روز دوشنبه تجلیل از مدالآوران المپیک و پارالمپیک 2024 پاریس بود، در یک اقدام عجیب و بیتوجیه، شاهد راه ندادن حسن یزدانی به سالن اجلاس بودیم، آن هم به بهانه عدم مجوز امنیتی و مسائلی که قطعا اگر درباره هر کسی صدق میکرد، درباره فخر ورزش ایران هرگز! آیا از تیم حراست ریاستجمهوری واقعا کسی یزدانی را نمیشناخت؟ سخت بود یک محافظ، در همان لحظات او را به سمت صندلیاش مشایعت کند؟ اگر به جای یزدانی مثلا یکی از وزرا و مسؤولان رده بالا دیر میرسید باز هم نیم ساعت او را پشت در سرپا نگه میداشتند؟ مگر اجرای پروتکلها در راستای حفظ امنیت شخصیتها نیست؟ حقیقتا آنقدر برای تیم حفاظت سخت بود یک نفر یزدانی را تا جایگاهش مشایعت کند؟ هر چه بود یک بیسلیقگی بزرگ شکل گرفت و این بیاحترامی به ورزش ایران بود؛ مراسمی که قرار بود در راستای احترام به ورزشکاران برگزار شود، عینا مبدل شد به بیسلیقگی محض و اهانت.
* جزئیات دقیق ماجرا
یکی از حواشی مهم جلسه رئیسجمهور با ورزشکاران غیبت حسن یزدانی در میان قهرمانان بود. با اینکه بعد از مراسم تجلیل از مدالآوران المپیک اخباری مبنی بر اینکه حسن یزدانی را به مراسم راه ندادند، منتشر شده بود، اما دلیل مشخصی برای این ماجرا اعلام نشده بود. از آنجا که در ورودی این مراسم کنترل خاصی برای چک کردن نام میهمانان وجود نداشت، این خبر کمی عجیب به نظر میرسید. با توجه به اینکه تعدادی از اهالی رسانه حسن یزدانی را در ورودی سالن اجلاس سران دیده بودند، غیبت او در مراسم و هنگامی که کشتیگیران برای دریافت جایزه خود روی سن رفتند، تعجب همه را در پی داشت. ماجرا اما از این قرار بود که حسن یزدانی هنگام ورود به سالن توسط تیم حفاظت رئیسجمهوری متوقف میشود. آنها به قهرمان شناختهشده و محبوب کشتی اطلاع میدهند که با توجه به مسائل حفاظتی باید تا ورود رئیسجمهور به سالن و مستقر شدن او در ردیف اول، منتظر بماند تا بتواند مجوز ورود به سالن را داشته باشد. وقتی حسن یزدانی بعد از 20 دقیقه انتظار از مسؤولان مربوط سوال میکند چه مدت زمانی دیگری باید منتظر بماند و سپس وارد سالن شود، به او پاسخ میدهند پروسه انتظار ادامه خواهد داشت!
یزدانی هم که به عنوان یکی از 12 مدالآور المپیکی ایران به این مراسم دعوت شده بود، با تعجب از اتفاقات به وجود آمده تصمیم به ترک محل میگیرد و این اتفاق باعث غیبت او در مراسم تجلیل میشود. با اینکه حضور یکی از پرافتخارترین ورزشکاران تاریخ ورزش ایران میتوانست وزن مراسم را بالا برده و توجه خیلی از رسانهها را هم به خود جلب کند اما این مراسم در غیاب او برگزار شد. حسن یزدانی با وجود انجام مراحل درمانی مربوط به کتف خود تصمیم به حضور در این مراسم گرفته بود و علاقه داشت از نزدیک رئیسجمهور را ملاقات کرده و جایزه خود را دریافت کند.
به هر حال اتفاقات به وجود آمده نهتنها باعث دلخوری حسن یزدانی، بلکه با ناراحتی علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی نیز همراه شد و او ناراحتی خود را به گوش مسؤولان وزارت ورزش و برگزارکنندگان مراسم رساند؛ اینکه میشد ورزشکاری همچون حسن یزدانی را با مدیریت بهتر در مراسم داشته باشیم، اما این اتفاق با یک برخورد اشتباه رخ نداد. مسؤولان حواسشان نبود پزشکیان در آن سالن حاضر شده بود تا از حسن یزدانی و باقی مدالآوران تجلیل کند! به همین سادگی موجب شدند او از همان راه آمده بازگردد.
* حسن یزدانی، «فخر ورزش ایران»
پس از بیاحترامی دستاندرکاران آیین تجلیل رئیسجمهور از مدالآوران بازیهای المپیک و پارالمپیک نسبت به حسن یزدانی و راه ندادن قهرمان جهان و المپیک به سالن اجلاس سران، رسانه رسمی فدراسیون کشتی با انتشار ویدئویی از حسن یزدانی نوشت: «فخر ورزش ایران» تا به نوعی به مسؤولان و میزبان برگزاری مراسم طعنه زده باشد.
ارسال به دوستان
یادداشت
ایرانراه؛ ابتکار راهبردی پیشرفت پایدار ایران
مهرداد بذرپاش: مسیرهای تجاری از دیرباز بستری برای شکلگیری، توسعه و پیشرفت سکونتگاهها و در مقیاس بزرگ تمدنها بودهاند. از جمله مهمترین این مسیرها میتوان به راه ابریشم و جاده شاهی در ایران باستان اشاره کرد. در دنیای امروز نیز ناشی از درهمآمیختگی اقتصادها و تجارت جهانی، گذرگاههای ترانزیتی از جایگاه ویژهای در مناسبات جغرافیای سیاسی - اقتصادی جهان برخوردارند. از سوی دیگر، توجه به نقش ترانزیت و گذرگاههای بینالمللی به عنوان عامل تسریعکننده در دوران گذار بینالمللی به نظم نوین جهانی که میتواند نظم مطلوب جمهوری اسلامی ایران باشد و همچنین نقشآفرینی ایران در نظم آتی را تضمین کند، ضروری است. در همین راستا، چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ دنیا برای تثبیت و تقویت جایگاه خود در مناسبات بینالمللی و گسترش نفوذ نرم در سایر کشورها، ابتکار کمربند - جاده را مطرح کرده است. این ابتکار در پی سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی، حملونقل زمینی و انتقال داده کشورها به منظور تسهیل جریان ترانزیتی شرق به غرب در سطح جهان است و تاکنون چین در 150 کشور دنیا سرمایهگذاری کرده است. ورود چین با چنین مشخصات اقتصادی و سیاسی به حوزه زیرساخت باعث شده کشورهای جهان در راستای جذب سرمایه و ایجاد یا تقویت کریدورهای تجاری بیش از پیش تلاش و رقابت کنند.
* موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی ایران
بدیهی است که امکان حضور در معادلات ترانزیتی جهانی برای تمام کشورهای جهان به واسطه محدودیتهای جغرافیایی مهیا نیست. خوشبختانه ایران از موقعیت جغرافیایی ممتازی برخوردار است به طوری که میتوان آن را چهارراه غرب و شرق و شمال و جنوب جهان دانست. البته این موقعیت ممتاز به معنای عضویت کشور در همه کریدورهای منطقه نیست و ایران در برخی از این کریدورها حضور ندارد. مساله قابل تامل در این راستا عدم هیچگونه تضمین برای باقی ماندن دائمی این فرصتها ناشی از فضای پویا و رقابت سنگین این عرصه است. اگرچه تحرکات کشورهای همسایه در راستای تامین منافع ترانزیتی خود با ایجاد کریدورهای تجاری میتواند باعث شکلگیری برخی همکاریهای سازنده دوسویه شود اما در نهایت برخی مسیرهای کریدوری قلمروی ایران را تهدید خواهد کرد.
* کریدورهای خارجی مؤثر بر ترانزیت ایران
کریدور راه توسعه عراق: یکی از مهمترین کریدورهای موازی با ظرفیتهای داخلی ایران که میتواند تاثیر زیادی بر تصاحب سهم ترانزیت کشور داشته باشد، کریدور «راه توسعه عراق» است. این کریدور به طول ۱۲۰۰ کیلومتر بندر فاو در جنوب شرقی عراق را به ترکیه متصل خواهد کرد و انتقال بار از خلیجفارس و بازارهای احتمالی از جمله هند را به اروپا میسر میسازد و به نوعی رقیبی برای کریدورهای شمال - جنوب ایران است. حضور موثر سرمایهگذاران کشورهای غربی و عربی در این کریدور نشان از جدیت عراق در احداث این شاهراه ترانزیتی دارد. البته بعد از تحولات اخیر سوریه تعاملات ترکیه و عراق میتواند مسیر پیش روی این کریدور را دستخوش تغییر کند.
کریدور ترانس افغان: این کریدور با هدف اتصال کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه به دریای عمان و سواحل مکران مطرح شده است. مسیر اصلی این کریدور شامل کشورهای ازبکستان، افغانستان و پاکستان میشود اما سایر کشورهای آسیای میانه نیز به منظور دسترسی به آبهای آزاد تمایل به مشارکت در این کریدور دارند. این کریدور در صورت فعالسازی میتواند رقیبی برای شاخه شرقی راهآهن شمال جنوب کشور (چابهار - سرخس) باشد و سهم ایران از ترانزیت میان کشورهای آسیای میانه و کشورهای حاشیه خلیجفارس یا هند را کاهش دهد.
کریدور میانی: کریدور میانی با گذر از دریای کاسپین، چین را به اروپا متصل کرده است. این کریدور در حال حاضر فعال است و حدود 6 میلیون تن بار را به طور سالانه از خود عبور میدهد. هدفگذاری این کریدور عبور 11 میلیون تن تا سال 2030 میلادی است. حجم سرمایهگذاریها در این کریدور توسط کشورهای مختلف اروپایی و آسیای مرکزی نشان از اهمیت بالای این مسیر برای توسعه مسیرهای دسترسی بینالمللی این کشورها دارد. این کریدور نیز میتواند به عنوان رقیبی برای کریدورهای شرق - غرب ایران بویژه کریدور سرخس - بازرگان در نظر گرفته شود. لازم به ذکر است کریدور زنگزور بخشی از این کریدور است که میتواند تغییرات ژئوپلیتیک نافی منافع ایران را در منطقه قفقاز به وجود آورد.
کریدور آیمک: این کریدور در راستای اتصال هند به اروپا از طریق کشورهای همسو با ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و در پی ایجاد توازن ژئوپلیتیک میان چین و هند است. این مسیر اتصال هند به اروپا را از طریق امارات متحده عربی، عربستان سعودی، اردن، رژیم صهیونیستی و دریای مدیترانه فراهم خواهد کرد.
در یک نگاه جامع و کلی و با توجه به تلاشهای کشورهای مختلف پیرامون جمهوری اسلامی ایران میتوان دریافت کشورها تنها به دنبال تامین منافع خود هستند و تعلل از در دستور کار قرار دادن این رویکرد میتواند باعث عقبماندگی کشور در حوزههای مختلف شود، چرا که کریدورهای تجاری تنها کاربرد و مزیت اقتصادی ندارند، بلکه تامینکننده امنیت پایدار و پیشرفت همهجانبه کشورها هستند.
* ارائه ابتکار ایرانراه
در چنین فضایی که تمام کشورها به دنبال تحقق اهداف ترانزیتی و تجاری خود در قالب کریدورها بودند؛ جمهوری اسلامی ایران در سال 1402 ابتکار ایرانراه را ارائه کرد. این ابتکار ارتباط شرق و غرب و شمال و جنوب مناطق وسیعی از جهان را از طریق مسیرهای حملونقلی چندگانه داخل ایران برقرار میکند. ابتکار ایرانراه ابعاد مختلف اجرایی، دیپلماتیک، اندیشگاهی، مالی، یکآهنگسازی درونحاکمیتی، رسانهای و اجتماعی دارد که در ذیل برخی از این ابعاد به طور مختصر ارائه شده است. تحقق ابتکار ایرانراه در گرو اقدام در 4 بعد اصلی زیرساختی، نرمافزاری، دیپلماتیک و توسعه ناوگان تعریف میشود.
بعد زیرساختی: این بعد شامل ایجاد، تکمیل، تقویت و تجهیز زیرساخت شبکه ارتباطی در 4 گونه حملونقلی ریلی، جادهای، دریایی و هوایی است. از جمله این اقدامات میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: افزایش حجم سالانه تخلیه و بارگیری بنادر کشور به 25 میلیون تن، احداث و بهرهبرداری از ۸۵۱ کیلومتر خط ریلی از جمله رشت - کاسپین، خاش - زاهدان، بستانآباد - خاوران، پیشرفت ۷4 درصدی راهآهن چابهار - زاهدان، تملک ۲۰ کیلومتر از اراضی راهآهن رشت - آستارا و ۲۳۶ کیلومتر آزادراه از جمله آزادراه ایزدخواست - شیراز و تهران - شمال (منطقه۲)
بعد نرمافزاری: از آنجا که ترانزیت ماهیتی بینالمللی دارد نیاز است ارتباطات مورد نیاز با سایر کشورها برقرار شده و در قالب تفاهمنامهها، سرمایهگذاری و تعریف پروژه مشترک به اهداف ترانزیتی و گذر بار از کشور جامه عمل پوشاند. اهم این دست از اقدامات را باید شامل یکپارچهسازی رویههای مرزی و پلتفرمهای مشترک هماهنگسازی این رویهها برای کاهش زمان ماندن کالا در گذرگاههای مرزی دانست.
اقدامات دیپلماتیک: از جمله اقدامات دیپلماتیک در راستای تحقق پروژههای زیرساختی میتوان به تشکیل کمیسیون مشترک با کشورهای همسایه و تعریف کلانپروژههای راهبردی با کشورهای صاحب بار نظیر هند، روسیه و چین اشاره کرد. تعریف پروژه با کشور چین و آغاز عملیات اجرایی فاز ۲ فرودگاه امام خمینی(ره) همچنین مقدمات اجرای پروژه قطار سریعالسیر تهران - مشهد، مذاکره با روسیه در راستای آغاز عملیات اجرایی خطآهن رشت - آستارا به طول 162 کیلومتر، انعقاد قرارداد بهرهبرداری و توسعه بندر چابهار با کشور هند، طراحی و اجرای عملیات احداث کریدور ارس با کشور آذربایجان، احداث و بازسازی جاده کاجاران - سیسیان با ارمنستان، طرح ریلی مرند - چشمه ثریا با همکاری کشور ترکیه و احداث راهآهن شلمچه - بصره با مشارکت کشور عراق، همچنین امضای بیش از ۴۰ توافقنامه با کشورهای خارجی در حوزه حملونقل هوایی.
ناوگان حمل و نقل: مجموعه تلاشهای دیپلماتیک و زیرساختهای ریلی و جادهای، منجر به جذب بار تا مبادی ورودی کشور میشود اما فقدان یک ناوگان یکپارچه و کارا میتواند همه اقدامات را به شکست بکشاند. در این راستا باید ناوگان حملونقل کشور تقویت شود تا امکان رقابت با سایر کشورهای پیشرو در ارائه خدمات لجستیکی فراهم شود. در این راستا افزایش ۳۸۸۶ دستگاه واگن و واردات بیش از ۵ هزار دستگاه کامیون و کشنده در سال گذشته از جمله اقدامات بوده است.
* جمعبندی
اقدامات انجام شده در راستای ابتکار ایرانراه بیسابقه بوده است، چرا که سال 1402 رکورد ترانزیت ایران با ثبت حجم ترانزیتی 17.7 میلیون تن شکسته شد. در ۶ ماه نخست ۱۴۰۳ نیز ترانزیت کشور طبق آمار مرکز گمرک ایران به 11.5 میلیون تن رسید و افزایش ۵۰ درصدی نسبت به مدت مشابه ۱۴۰۲ داشت اما همچنان نیاز به پیگیری و توسعه اقدامات انجامشده به شکل جدی احساس میشود، زیرا تمام کشورها با تمام توان در حال توسعه زیرساختها و تعاملات چندجانبه پیرو مسائل لجستیکی و ترانزیتی هستند. لازم به ذکر است افزایش ترانزیت باید هدف اولیه و ایجاد ارزش افزوده و فرآوری کالاها هدف غایی قرار گیرد تا بتواند نقش موثر آن در اقتصاد کشور را به منصه ظهور برساند. در این میان اما فرصتی برای از دست دادن وجود ندارد و باید این ابتکار در اولویت کاری وزارت راه و شهرسازی و سایر سازمانهای ذیربط قرار گیرد و جلسات شورای عالی ترانزیت به طور مرتب با حضور رئیس جمهور محترم برگزار شود. اگرچه با ادامه روند دولت سیزدهم برخی پروژههای راهبردی مانند خطآهن چابهار- زاهدان تا پایان سال جاری میتوانست به پایان برسد، اکنون با ایجاد وقفه در این پروژه زمان بهرهبرداری با یک سال تاخیر مواجه شده است. باید بدانیم شکلگیری و تقویت کریدورهای ترانزیتی داخلی کشور به موازات شکلدهی به ارتباطات چندجانبه بینالمللی و توسعه ناوگان حملونقل میتواند در نقشآفرینی کشور در حوزه ترانزیت جهانی موثر باشد. نگاه ما به ترانزیت باید فراتر از ابعاد اقتصادی باشد، چرا که شکلگیری شبکه ارتباطات با کشورهای منطقه و جهان به واسطه شبکههای کریدوری در میانمدت و بلندمدت میتواند ضامن پیشرفت اقتصادی و امنیت پایدار ملت بزرگ ایران باشد.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از زنان و دختران با تأکید بر ناکام ماندن طرح رژیم صهیونیستی برای محاصره حزبالله لبنان از طریق سوریه:
اسرائیل ریشهکن خواهد شد
گروه سیاسی: رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار هزاران نفر از زنان و دختران، حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را از شگفتیهای آفرینش خواندند و با بیان اصول مهم منشور اسلام درباره زن، تأکید کردند: در اسلام، زن و مرد مکمل یکدیگرند و در تلاش برای رسیدن به حیات طیبه و تواناییهای فکری و روحی در عرصههای علمی، فرهنگی، هنری، اثرگذاری اجتماعی -سیاسی، فعالیت اقتصادی و مسائل بینالمللی هیچ تفاوتی با هم ندارند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای همچنین با اشاره به تداوم جنایات رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه و کمک برخی به آنها گفتند: رژیم صهیونیستی به خیال خود از طریق سوریه آماده میشود نیروهای حزبالله را محاصره و ریشهکن کند اما آنکه ریشهکن میشود، اسرائیل است.
ایشان در ابتدای بیاناتشان با تبریک ایام ولادت حضرت صدیقه طاهره(س)، جلسه با زنان و دختران را بسیار خوب و پرشور خواندند و با اشاره به برخی محورهای سخنان ۷ نفر از خانمها در این جلسه، از جمله «مراقبت از خانواده در فضای مجازی»، «افزایش جمعیت»، «مسائل مربوط به زنان در عرصه هنر» و «تسهیلگری امر ازدواج»، گفتند: مسؤولان دفتر رهبری و دستگاههای مربوط، نکات بسیار خوب سخنان خانمها در جلسه را پیگیری و مورد ملاحظه جدی قرار دهند.
رهبر انقلاب با اشاره به برخی ابعاد وجودی حضرت فاطمه زهرا(س) به عنوان پدیده شگفتانگیز عالم آفرینش گفتند: اینکه بانویی جوان، از لحاظ معنوی و هویت ملکوتی و جبروتی به جایی برسد که به روایت اهل تشیع و تسنن، خشم او خشم خدا و خشنودی او خشنودی پروردگار را به همراه بیاورد، بسیار پرعظمت و عجیب است.
ایشان «غمگساری با پیامبر در سختیها»، «همراهی با امیرالمومنین در جهاد»، «خیرهکننده چشم فرشتگان در عبادت»، «بیان خطبههای فصیح، بلیغ و آتشین»، «پرورش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و حضرت زینب سلاماللهعلیها» را از ویژگیهای بینظیر حضرت فاطمه(س) خواندند و افزودند: آن حضرت در کودکی، جوانی، ازدواج و سیره زندگی، برترین، زیباترین و گویاترین الگوی زن مسلمان است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دیدگاههای مختلف درباره مسأله زن در جهان، گفتند: سرمایهداران و سیاستمداران تابع آنها با در دست داشتن رسانههای مؤثر در جهان، با بیصداقتی و دروغگویی و در پوشش ظاهری یک نظریه فلسفی و انساندوستانه، انگیزههای جنایتکارانه و فسادانگیز خود را برای دخالت و جهتدهی در امور جامعه جهانی زنان و کسب منافع نامشروع، پنهان میکنند.
ایشان بیصداقتی و ریاکاری را روش همیشگی استعمارگران و سرمایهداران غرب دانستند و کشیدن زنان به کارخانهها برای تأمین نیاز صنایع به کارگران با دستمزد کم را تحت پوشش آزادی و استقلال زنان، نمونهای از این ریاکاری خواندند.
حضرت آیتالله خامنهای هدف پنهان شعار آزادی بردگان آمریکا در حدود ۲ قرن قبل را، کشاندن بردگان از مزارع جنوب به کارخانههای شمال این کشور خواندند و گفتند: امروز هم در پشت شعارهای فمینیستی و آزادی و حقوق زنان، اهداف ضدانسانی و سیاسی نهفته است که برخی از آنها مشخص است و برخی اهداف بعدها آشکار میشود.
ایشان تشریح منشور اسلام در مقوله زن را برای درک عمومی از منطق اسلام در این زمینه، ضروری برشمردند و گفتند: باید این منطق را در جامعه جا بیندازیم و براساس آن عمل کنیم که البته بعد از انقلاب در این زمینه کارهای زیادی شده است. رهبر انقلاب مسأله زوجیت را اولین اصل مهم در منشور زن در اسلام خواندند و افزودند: بر اساس آیات متعدد قرآن، زن و مرد از جنس یکدیگر، زوج و مکمل هم هستند.
حضرت آیتالله خامنهای لازمه زوجیت و مکمل بودن زن و مرد را تشکیل واحدی سوم به نام خانواده خواندند و گفتند: بر این اساس، تشکیل خانواده یک سنت الهی آفرینش است که خوشبختانه در فرهنگ ایرانی هم، خانوادهدوستی از نشانههای مهم قوت و عمق فرهنگی ملت است.
رهبر انقلاب یک اصل دیگر منشور اسلامی درباره زن را «نبود هیچگونه تفاوت بین زن و مرد در حرکت معنوی و تعالی انسانی و دستیابی به حیات طیبه» خواندند و گفتند: از منظر اسلام، زن و مرد با وجود تفاوتهای جسمی، هر ۲ از تواناییها و نوآوریهای فکری و عملی و استعدادهای بینهایت برخوردارند که باعث میشود زن نیز همچون مرد بتواند و در مواردی واجب باشد در عرصهها و فعالیتهای گوناگون علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، بینالمللی، فرهنگی و هنری نقشآفرینی کند.
ایشان نقشهای متفاوت زن و مرد در خانواده از نگاه اسلام را دلیل برتری یکی بر دیگری ندانستند و افزودند: زن و مرد در خانواده از حقوق یکسان برخوردارند؛ البته از لحاظ عاطفی، اسلام زن را همچون گُلی میداند که باید از طراوت و عطر او در خانواده مراقبت و استفاده کرد.
«محدودیتهای حاکم بر ارتباطات و معاشرتهای زن و مرد» موضوع دیگر مورد تأکید از منظر اسلام بود که رهبر انقلاب درباره آن فرمودند: اسلام درباره مسأله «حجاب و عفاف و نگاه» تکیه و ملاحظاتی دارد. البته بیبندوباریهای امروز در غرب نیز نسبتاً جدید است و توصیف زن اروپایی در آثار ادبی 2-3 قرن پیش نشان میدهد در غرب نیز ملاحظات زیادی در مسأله زن وجود داشته است.
ایشان «ارزش معنوی مادری و افتخار به آن» را رکنی دیگر از نگاه اسلام به مسأله زن برشمردند و افزودند: امروز بعضیها در سایه سیاستهای سرمایهداران و استعماگران و بدخواهان جوامع مستقل به خصوص جامعه ما، از «مادری» تصویر بدی ارائه میکنند. در حالی که مادری و پرورش دادن یک انسان، افتخاری بسیار باارزش است و بر همین اساس است که در اسلام با تعابیر مختلف از جمله قرار داشتن بهشت زیر پای مادران، سفارش زیادی به محبت و خدمت و اطاعت از مادر شده است.
حضرت آیتالله خامنهای پس از برشمردن برخی اصول مهم منشور اسلام درباره زن، رشد شگفتانگیز زنان مؤمن، دانا و فعال در عرصههای مختلف پس از پیروزی انقلاب را بر پایه این نگاه متعالی دانستند و گفتند: نقش زنان در دوره مبارزات و پیروزی انقلاب تعیینکننده بود و در حالی که برخی افراد، مخالف حضور زنان در راهپیماییها بودند، امام بزرگوار با آن نگاه بهشدت مخالفت کردند.
ایشان افزودند: ورود زنان به میدان بود که باعث به میدان آمدن همسران و فرزندان آنها شد، بنابراین به یک معنا، زنان انقلاب را پیروز کردند.
رهبر انقلاب فعالیت متین در عرصههای سیاسی و بینالمللی و همچنین نقشآفرینی در حوادثی مانند دفاع مقدس، دفاع از حرم و عرصه سیاسی را جلوههای درخشان دیگری از فعالیتهای زنان پس از پیروزی انقلاب برشمردند و گفتند: زن ایرانی توانسته از هویت و فرهنگ و سنن تاریخی و اصیل کشور با متانت، حیا و عفت خود صیانت کند؛ به گونهای که تا امروز تحت تأثیر عوارضی که بسیاری از کشورهای غربی دچار آن هستند قرار نگرفته و پس از این نیز انشاءالله همینطور به حرکت خود ادامه خواهد داد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به درخشش زنان در فعالیتهای علمی و تحقیقی دانشگاهها و حوزههای علمیه خاطرنشان کردند: امروز تعداد زنان مجتهد کم نیست و حتی معتقدیم در بسیاری از مسائل زنانه که مردها تشخیص خوب و درستی ندارند، خانمها باید از مجتهدان زن تقلید کنند.
ایشان رشد زنان دانشمند، استاد دانشگاه، نویسنده، شاعر و هنرمند با حفظ تدین را غیرقابل مقایسه با قبل از انقلاب خواندند و گفتند: البته دشمن هم بیکار نیست و مشغول طراحی است، چرا که آنها خیلی زود متوجه شدند شکست دادن و به زانو درآوردن انقلاب با شیوههای سختافزاری همچون جنگ، بمباران، قومیتگرایی و نیروهای فتنهگر ممکن نیست؛ بنابراین سراغ شیوههای نرمافزاری یعنی تبلیغات، وسوسهها و شعارهای دور از صداقت رفتهاند.
حضرت آیتالله خامنهای ادعای دفاع از زن با راهاندازی اغتشاش در کشور را از مصادیق شعارهای دروغین بدخواهان دانستند و افزودند: دختران، بانوان، اساتید، دانشجویان و همه جامعه زنان خود را موظف بدانند در مقابل وسوسهها و شیوههای موذیانه و جنگ نرم بدخواهان برای انحراف از ارزشها در مسائل زنان، اهتمام کافی داشته باشند.
رهبر انقلاب در بخش پایانی بیاناتشان با اشاره به مسائل منطقه، خاطرنشان کردند: با حرکتی که در سوریه انجام شد و با جنایتهای رژیم صهیونیستی و آمریکا و کمکهای دیگران به آنها، دشمنان خیال کردند مسأله مقاومت تمام شد، در حالی که آنها سخت در اشتباهند.
ایشان با تأکید بر اینکه روح شهیدان سیدحسن نصرالله و سنوار زنده است، افزودند: جسم آنها رفت اما شهادت، آنها را از عرصه وجود بیرون نبرد و روح و فکر آنها باقی است و راهشان ادامه دارد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به ایستادگی غزه در برابر حملات روزانه صهیونیستها و استمرار مقاومت لبنان گفتند: رژیم صهیونیستی به خیال خود در حال آمادهسازی خود از طریق سوریه برای محاصره و ریشهکنی حزبالله لبنان است اما آنکه ریشهکن خواهد شد، اسرائیل است.
رهبر انقلاب با تأکید بر ایستادگی ایران در کنار مبارزان فلسطینی و مجاهدان حزبالله و تداوم هر گونه حمایت و کمک ممکن به آنها، ابراز امیدواری کردند مجاهدان روزی را ببینند که دشمن خبیث زیر پاهای آنها لگدمال شود.
پیش از بیانات رهبر معظم انقلاب، 7 نفر از فعالان حوزه زنان و دختران به بیان مطالبی در زمینههای «الگوی زن مسلمان انقلابی»، «فضای مجازی، زن، خانواده و کودک»، «حل مسأله جمعیت از طریق تقویت نهاد خانواده»، «توانمندی بانوان هنرمند و تقویت آثار نمایشی حوزه زنان»، «تسهیلگری ازدواج و مساله واسطهگری» و نیز «اصلاح برنامههای درسی دانشآموزان دختر با نگاه به تقویت هویت فرهنگی» پرداختند.
همچنین خانم «عائده سُرور» مادر ۲ شهید لبنانی هم به نمایندگی از بانوان محور مقاومت، در این دیدار سخنانی در باب ادامه و پیروزی مقاومت بیان کرد.
ارسال به دوستان
نکته
روز ارغوانی حسینیه
رها عبداللهی: امسال هم بنا به سنت چند سال اخیر بیت رهبری، یک روز از سال حوالی میلاد حضرت زهرا سلاماللهعلیها به نام زنان رقم خورد و در ابتکاری جالب، در و دیوار و پردههای حسینیه هم رنگ و لعاب زنانه گرفت. علاقهمندان و دغدغهمندان مسائل زنان هر سال منتظرند تا نظرات مقام معظم رهبری درباره زنان را در این دیدار بشنوند و مهمترین موضوعات مرتبط با مساله زن از نظر ایشان را بدانند. در هر یک از دیدارهای حضرت آقا با بانوان، یک موضوع تکرار داشته که البته هر بار نگاه نغز رهبری این موضوع را از زاویهای جدید طرح فرموده. آن موضوع، برتری منطق گفتمان تمدن اسلامی بر بیمنطقی و بیصداقتی گفتمان تمدن غربی در موضوع زن است. اینکه رهبری هر سال علاوه بر مطالب دیگرشان روی این موضوع تأکید میفرمایند، حداقل 2 دلیل میتواند داشته باشد؛ دلیل اول اهمیت و مبنایی بودن این موضوع در بسیاری از چالشهای جهان امروز در مساله زن است اما دلیل دوم قطعا ضعف ما در عرصه جهاد تبیین است که هنوز نتوانستهایم برتری این منطق را در منظر افکار عمومی خودمان هم آنطور که باید جاری کنیم، چه رسد به افکار عمومی جهان.
ضعف ما در بازنمایی منطق والای گفتمان اسلامی در کنار برتری غرب در دستگاه تبلیغاتی و رسانه، موجب شده تمدن غربی ریاکارانه خود را در مساله زن جلوتر و پیشروتر نشان دهد.
مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: «سرمایهداران و سیاستمداران تابع آنها با در دست داشتن رسانههای موثر در جهان، با بیصداقتی و دروغگویی و در پوشش ظاهری یک نظریه فلسفی و انساندوستانه، انگیزههای جنایتکارانه و فسادانگیز خود را برای دخالت و جهتدهی در امور جامعه جهانی زنان و کسب منافع نامشروع، پنهان میکنند».
ایشان نمونه این ریاکاری و بیصداقتی غرب با زنان را بحث آزادی و استقلال مالی زنان عنوان کرده و فرمودند: «یک نمونهاش در حدود یک قرن پیش مثلا بحث آزادی زن و استقلال مالی زن را مطرح کردند. ظاهر خوبی داشت، زن استقلال مالی داشته باشد یا آزادی داشته باشد، اما باطنش چه بود، باطنش این بود که کارخانجاتشان احتیاج به کارگر داشت، کارگر مرد کافی نبود، میخواستند زنها را بیاورند برای کارگری آن هم با دستمزد کمتر از مردان. این را در زیر یک ظاهر، یک پوشش انساندوستانهای پنهان کردند به عنوان اینکه زن استقلال مالی داشته باشد، آزادی داشته باشد و بتواند از خانه بیرون بیاید». نمونههای این ریاکاری و بیصداقتی تمدن غربی با زنان بسیار است که در ظاهر به نفع زنان و در باطن بزرگترین جنایتها در حق نسل زن و در واقع نسل بشریت بوده و هست. یکی از این نمونهها موضوع سقط جنین است. در گذشتهای نهچندان دور، تمام ادیان و نظامات حقوقی دنیا با سقط جنین مخالف بودند؛ تا اینکه مبارزه با ممنوعیت آن با فعالیتهای موج دوم فمینیسم آغاز شد. پشتوانه فکری این مبارزه، حقوق زن بر بدن خود بود و همین مبارزه به مرور بویژه با انقلاب جنسی توانست سنگر به سنگر نظامهای فرهنگی و حقوقی کشورها را فتح کرده و ممنوعیت سقط جنین را پله پله لغو کند. در سال ۱۹۷۳ میلادی دیوان عالی ایالاتمتحده آمریکا بر اثر فشار رسانه و تجمعات اعتراضی و اقدامات حقوقی فمینیستها، تصویب کرد که «سقط جنین امری خصوصی است که زنان، خود حق دارند درباره آن تصمیم بگیرند». تا پیش از آن سقط جنین عمدی در آمریکا جرم محسوب میشد. طبق آمار رسمی، بعد از این حکم، طی ۶ سال سقط جنین در ایالاتمتحده از سالانه ۷۴۴,۶۷۰ مرتبه به ۱,۴۹۷,۵۷۰ مرتبه رسید؛ یعنی بیش از 2 برابر!
یکی از دلایل چنین افزایش غیرمعمولی، برداشته شدن یک مانع بزرگ برای روابط ناسالم بود. گویی منع سقط جنین، تا حدی به عنوان یک عامل بازدارنده برای افسارگسیختگی روابط جنسی عمل میکرد. روابط نامشروع بیشتر، سقط جنین بیشتر...؛ این یعنی نهادینه شدن خشونت و بیرحمی در وجود افراد جامعه با ریختن قبح قتل جنین، گرفته شدن جان میلیونها جنین بیگناه، تحمیل عوارض روابط خارج از خانواده بر افراد جامعه بویژه زنان، افزایش عوارض خطرناک روحی و جسمی بعد از سقط، سقوط جایگاه نهاد خانواده... و البته پر شدن جیب کاسبان پورن و کمپانیهای خدمات سقط جنین.
در شرایطی که تمدن غرب با ابزار قوی هنر و رسانه در زرورق واژهها و عناوین جذاب، جنایت میآفرید و اجازه نمیدهد حرفهای نو و راهگشای گفتمانهای دیگر شنیده شود، راهبرد ما برای معرفی منطق اسلام چه باید باشد؟ مقام معظم رهبری تشریح منشور اسلام در مقوله زن را برای درک عمومی از منطق اسلام در این زمینه، ضروری برشمردند و گفتند: «باید این منطق را در جامعه جا بیندازیم و بر اساس آن عمل کنیم که البته بعد از انقلاب در این زمینه کارهای زیادی شده است».
ایشان در ادامه 5 اصل از اصول مهم منشور اسلام درباره زن را برشمردند که میتواند خط محتوایی مهمی برای دغدغهمندان کار در زمینه جهاد تبیین با موضوع زن باشد. ایشان البته بار مسؤولیت این جهاد تبیین را هم بر دوش خود زنان گذاشته و در فرازهای انتهایی بیاناتشان فرمودند: «دختران، بانوان، اساتید، دانشجویان و همه جامعه زنان خود را موظف بدانند که در مقابل وسوسهها و شیوههای موذیانه و جنگ نرم بدخواهان برای انحراف از ارزشها در مسائل زنان، اهتمام کافی داشته باشند».
ارسال به دوستان
دیدگاه
بازیابی عاملیت زنان
جعفر علیاننژادی: میتوان از روح کلام مقام معظم رهبری در دیدار روز گذشته ایشان با بانوان و دیدارهای سالهای اخیر، دغدغهای را دریافت کرد که لازم است قدری در موردش بنویسیم یا گفتوگو کنیم. به زعم نویسنده این یادداشت، آن دغدغه «بازیابی عاملیت زنان در جامعه ایرانی» است؛ عاملیتی که به انحای مختلف وجود دارد اما گرد حوادث و پدیدههای نوظهور نمیگذارد بخوبی دیده شود یا بد دیده میشود یا در مواردی تغییر فاز میدهد و جهتش تغییر میکند. مجموع بیانات رهبر انقلاب از این نظر هم کارکرد یادآوری دارد، هم معنای بازبینی دارد، هم در آن نوعی فراخواندن است و هم هدایت کردن به جهت مطلوب. بنابراین در این سخنرانیها، یادآوری جایگاه زنان، بازبینی حرکت زنان، فراخواندن زنان برای ورود جدی به مسائل کشور و جهتدهی و هدایت آنان به سمت الگوی مطلوب، با زبان و بیان روزآمد، دیده میشود. روح حاکم بر مجموع این تنبهات، خارج ساختن زن ایرانی از موضع انفعال به جایگاه کنشگرانه و فعال است. پرانگیزهترین نیروهای مهاجم برای به انفعال کشاندن زن ایرانی به شهادت تجارب سالهای پس از انقلاب اسلامی، کسانی هستند که حرکت مستمر، آهسته، پیوسته، قاعدهمند و طبیعی زنان را یا نادیده گرفتهاند یا آن را تحقیر کردهاند.
انگارههای به وجود آمده در پی این اقدامات، زنان را در موضع مدافع قرار داده و آنها را غالبا معطوف به مسائل صرفا «زنانه» کرده است. مسأله جنسیت برجسته شده و نوعی جبههگیری در آنان به وجود آورده است. به معنای دیگر، تفاوت بیولوژیک زن و مرد، که یک مساله طبیعی است و بر مبنای همین تفاوت طبیعی، آنها را مستعد شکل متفاوتی از نقشپذیری و مسؤولیتداری کرده است، عامل ضعیف فرض کردن زنان در جامعه شده است. این انگاره متاسفانه در زنان تاحدی درونی شده و آنها را غالبا متوجه مسائل مربوط به زنانگی کرده است. روی همین بستر و ذهنیت است که انواع و اقسام عاملیتهای انفعالی، در بخشی از زنان بروز و ظهور میکند. دو سوی این عاملیت انفعالی عبارتند از تنفشانی و دلربایی از یک طرف و تمایل به مردانگی و مردنمایی از طرف دیگر. استقرار (ناخودآگاه) ذهنیت ضعف زنانه در بخشی از جامعه و به طور ویژه در بخشی از زنان، منجر به آن شده که آنان شخصیت انسانی خود را تابع بیولوژی زنانه تعریف کنند. این نگاه در همین چند ساله اخیر، مباحث بسیار زیادی را به تبعیت از آموزههای غربی، حول موضوع «بدن زن» در ایران موجب شده است. در بسیاری از مباحثات دانشگاهی، پیرادانشگاهی و موسسات مطالعاتی، گفتوگوهایی روی انگاره حق مالکیت بدن زن درگرفته است و نتیجه آن شده که زنان حق دارند بدنشان را که در این نگاه (خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه) نماد شخصیت انسانی آنهاست، به نحو مستقلانه، نمایندگی کنند. نوعی استقلال واکنشی یا منفعلانه. به همین جهت، نوع پوشش هم حالت تنانه پیدا میکند هم حالت مردانه.
فروکاستن شخصیت انسانی که بعد فراجنسیتی بوده و زن و مرد در آن اشتراک کامل دارند، عوارض و آسیبهای دیگری را نیز موجب شده است؛ حمله به جایگاه مادری یا همسری، حمله به جایگاه زن در خانواده و چیزهایی از این قبیل. به زعم نگارنده، رهبر معظم انقلاب با وقوف به این فروکاست و چنین غفلتی، دغدغه بازیابی عاملیت زنانه در فضای پس از انقلاب اسلامی را دنبال میکنند؛ عاملیت فعالانهای که با درک شخصیت انسانی (فراجنسیتی) زن ایرانی ممکن میشود؛ اینکه هر دو جنس زن و مرد در انسانیت مشترکند و از این جنبه بستگی دوطرفه و برابر با یکدیگر دارند. نه مرد انسانتر است و نه زن انسانتر. مساله زوجیت، بر بنیان همین اشتراک، طرح میشود. ایشان در این فقره مهم بیان کردند: اگر ما بخواهیم یک منشوری از دیدگاه اسلام درباره زن تنظیم کنیم که موادی داشته باشد این منشور، به گمان من نخستین موضوعی که در این منشور باید بیاید، مساله زوجیت است. زوجیت یعنی چه؟ یعنی زن و مرد زوجند، مکمل یکدیگرند. زن و مرد برای هم خلق شدند. این در قرآن به صراحت بیان شده. «وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا». رهبر انقلاب با نظرداشت همین اشتراک انسانی یا فراجنسیتی بین زن و مرد است که مجددا به بانوان حاضر در جلسه و زنان کشور یادآوری میکنند: «از لحاظ تواناییهای فکری و روحی در هر دو جنس زن و مرد، استعدادهای بینهایت وجود دارد، تفاوتی با همدیگر ندارند. یعنی در علم زن و مرد هر دو میتوانند مسابقه بدهند، اینجور نیست که مردها عالمتر از زنها باشند نه، زنهای بزرگی، والایی، دارای مقامات برجستهای از لحاظ علمی در تاریخ بودند، امروز البته صدها برابر بیشترش هم در دانشگاه هم در حوزه وجود دارند. از لحاظ علم، از لحاظ هنر، از لحاظ نوآوریهای فکری و عملی، از لحاظ اثرگذاری اجتماعی، فکری و سیاسی، از لحاظ فعالیتهای اقتصادی این تواناییها در هر دو جنس وجود دارد». این فراز پایانی همچنین نوعی فراخوانی زنان کشور به ورود فعالانه و کنشگرانه در عرصههای مختلف علمی، فکری، اجتماعی و سیاسی است. بازیابی و احیای عاملیت از این نظر، یعنی عبور از کنشپذیری صرفا زنانه به کنشگری فرازنانه در جامعه ایرانی. رهبر انقلاب خواهان جدی گرفتن نقش اجتماعی زنان مسلمان و عبور آنها از هالهها و لایههای نقشهای تحمیل شده غربی هستند. با مشارکت موفق و موثر زنان در حیات اجتماعی و فرهنگی است که کشور میتواند با تمام ظرفیت به سمت اهداف خود حرکت کند. در پایان باید گفت، احیای این عاملیت به معنای درک مکمل بودگی زن و مرد در پیشرفت کشور است نه جبههگیری آنها در برابر یکدیگر به سیاق گزارشی که در این یادداشت آمد.
ارسال به دوستان
با گذشت 4 ماه از آغاز به کار وزارت صمت برخلاف رویههای پیشین تاکنون گزارشی ازوضعیت بازرسیها منتشر نشده است
بازار شام نظارت
گروه اقتصادی: یکی از دلایل مکرر افزایش قیمتها، خبر حذف دلار نیمایی برای نهادههای تولید است. با این حال، مسؤولان تاکید کردهاند این طرح هنوز اجرایی نشده و همچنان برای برخی اقلام ارز تخصیص مییابد اما به نظر میرسد سودجویی دلالان در به وجود آمدن این وضعیت دخیل است و نیاز است نهادهای نظارتی با قدرت بیشتری وارد عمل شوند، چون به نظر میرسد برخی کالاهای فله و حتی نان گرانتر از یک ماه پیش فروخته میشوند.
به نظر میرسد این گرانیها به ضعف نظارت بازمیگردد. این مشکل تنها محدود به مواد غذایی نیست و در حوزههای دیگری هم مشاهده میشود. در حالی که نهادهای متولی مانند ستاد تنظیم بازار و سازمان تعزیرات حکومتی باید در میدان حاضر باشند و از افزایش قیمتهای غیرمنطقی جلوگیری کنند اما مشخص نیست چرا این روزها فعالیتی ندارند.
ظاهرا یکی از ریشههای مشکلات به آشفتگیهای پیشآمده در مجموعههای نظارتی وزارت صمت بازمیگردد که بر اثر تغییرات ساختاری جدید رخ داده است. برای نمونه سامانه 124 که مسؤول ثبت شکایتهاست هیچگونه عملکردی ندارد طوری که بسیاری از مراجعهکنندگان به این سامانه گلایهمندند. برخی از آنها میگویند ثبت اطلاعات از سوی اپراتورها تنها برای انجام کار انجام میشود، نه اینکه مشکل برطرف شود، چرا که بعد از ۲ هفته پیامکی ارسال میشود که اطلاعات به صورت ناقص ثبت شده و امکان پیگیری وجود ندارد. این در حالی است که مسؤول مربوط باید اطلاعات کامل را از مشتریان دریافت کند. این مشکل به قدری زیاد شده که میتوان ادعا کرد این سامانه هیچگونه خروجی ندارد.
به طور قطع وزارت صنعت و سازمان تعزیرات باید نسبت به برخورد با متخلفان گزارشهای کاملی ارائه دهند که در بازه زمانی ۶ ماهه و یک ساله چه تعداد پرونده تشکیل و چه میزان تخلف ثبت شده است. در چند وقت اخیر که تخلفات زیادی درباره گرانفروشی نان از سوی مردم طرح شده بود، قرار بود یک طرح نظارتی از سوی اتاق اصناف، ستاد تنظیم بازار و تعزیرات برای برخورد با گرانفروشی نان انجام شود اما در مقطع کنونی ادامه گرانیها حکایت از این دارد که یا نظارتی انجام نشده یا اگر انجام شده به اندازه یک گشت و گذار اتفاق افتاده است.
* مشکلات مدیریتی و تغییرات پیدرپی
وزیری که سابقه فعالیت درون وزارتخانه یا صنایع مرتبط را ندارد، معمولا آشنایی کافی با ساختارها، فرآیندهای تصمیمگیری و چالشهای داخلی وزارتخانه هم ندارد. عدم آشنایی میتواند منجر به تصمیمات نادرست، تأخیر در اجرای پروژهها و ناهماهنگی بین بخشهای مختلف شود. وزیر کنونی صنعت سابقه مدیریتی در حوزههای صنعت، معدن یا تجارت ندارد، به همین دلیل درکی از پیچیدگیها و نیازهای این حوزهها ندارد. این نبود آشنایی و تجربه میتواند باعث شود برنامههای ارائهشده در بخش نظارت به طور عملیاتی غیرقابل اجرا نباشد یا نیاز به تغییرات اساسی داشته باشد که زمان و منابع بیشتری را مصرف میکند.
بنابراین به نظر میرسد در روند اخیر وزارتخانه صمت اقدامات بر مبنای واقعیتهای عملیاتی نیست و بیشتر بر مبنای تئوریها و نظرات مشاوران انجام میشود.
عادل نجفزاده، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی با تایید اینکه ضعف نظارت بر قیمت کالاها وجود دارد، گفت: «در حال حاضر وظیفه نظارتی وزارت صمت بخشنامهای شده، به همین دلیل در این بخش کمکاری شده است و وزیر صنعت باید پاسخگو شود».
در حال حاضر سازمان حمایت و تنظیم بازار در کنار ساختار وزارت صنعت وجود دارد اما این مساله منجر به تقویت نظارت نشده است. این مساله میتواند به دلیل بروکراسی و پیچیدگیهای ساختاری باشد، چرا که همین سامانه 124 هیچگونه خروجی ندارد. این نتیجهبخش نبودن پیگیریها و ثبت شکایات از گرانفروشی منجر به ناامیدی و عدم اعتماد مردم شده است.
* فقدان شبکه ارتباطی و اعتماد داخلی
در حال حاضر نبود هماهنگی و همکاری موثر بین بخشهای مختلف وزارتخانه صمت و حتی نبود ارتباط با وزارتخانههای اقتصاد، جهاد کشاورزی و... باعث بروز مشکلات بیشتری شده است. چالشها و ساختارهای وزارت صمت به دلیل نبود شناخت عمیق از ساختارها، فرآیندها و چالشهای داخلی است. از این رو برای بهبود وضعیت این وزارتخانه، نیاز به اصلاحات بنیادین در ساختار و مدیریت آن، برنامهریزی دقیقتر و مبارزه جدیتر با فساد وجود دارد. همچنین تدوین یک استراتژی بلندمدت که با شرایط اقتصادی کشور هماهنگ باشد، ضروری به نظر میرسد. در دولت چهاردهم برنامههای بلندمدتی در زمینه تنظیم بازار تدوین نشده است، در حالی که تمام سیاستهای کلان تورمی هستند. به طور قطع وزیر صنعت باید در این زمینه پاسخگو باشد که چرا هیچ استراتژی واحدی برای مدیریت صنایع و تجارت کشور و حتی نظارت بر بازار ندارد.
بسیاری از صنایع با مشکل تأمین مواد اولیه و قطعات روبهرو هستند که این امر باعث کاهش تولید شده است و ادامه این روند به گرانی ختم میشود. در واقع عدم توانایی در تطبیق تقاضا و مدیریت منابع موجود باعث ناکامی در تنظیم بازار شده است.
نابسامانی در بخشهای مختلف وزارت صمت، از جمله در واردات و صادرات و تخصیص ارز دولتی، یکی از عوامل مهم ناکامی این وزارتخانه است. بخشی از این مشکلات ناشی از نبود شفافیت در فرآیندهای تصمیمگیری و اولویتبندی برنامههای وزارتخانه برای واردات کالا و تخصیص ارز است که منجر به بروز رانت شده است.
دولت باید در تأمین مواد اولیه و فناوریهای پیشرفته، اقدام موثری کند. افزایش قیمتها، کمبود کالاهای اساسی و نوسانات شدید در بازار از جمله مشکلاتی است که وزارت صمت در مدیریت آنها ناکام مانده اما وزیر صنعت به جای اینکه به دنبال راهکاری برای حل این مشکلات باشد، درهای ارتباط با رسانهها را بسته است و تاکنون روابط عمومی این وزارتخانه ارتباطی موثر با رسانهها نداشته است.
بسیاری از برنامههای توسعهای و طرحهای صنعتی که به دلایل مختلفی از جمله ضعف مدیریتی و کمبود منابع مالی همچنان در قالب پروژه ماندهاند. نبود هماهنگی بین بخشهای مختلف این وزارتخانه باعث شده این طرحها پیگیری نشود، در حالی که این وزارتخانه باید برای پروژههای تولیدی با بانک مرکزی و وزارت اقتصاد هماهنگی لازم را انجام دهد تا زودتر به بهرهبرداری برسند و وارد چرخه تولید شوند تا از این طریق قیمتها کنترل شود.
* نقش دلالها در بازار ایران
بازار ایران همواره به دلیل حضور واسطهها و دلالان ناپایدار بوده است. این واسطهها با خرید و فروش برخی کالاها در بازار آزاد، قیمتها را بشدت تحت تأثیر قرار داده و منجر به افزایش قیمتها میشوند، لذا کنترل و نظارت بر رفتار این واسطهها میتواند به تعدیل قیمتها و کاهش فشار بر مصرفکنندگان کمک کند.
نظارت سازمان تعزیرات حکومتی بر بازار نه تنها به کاهش قیمتها کمک میکند، بلکه به افزایش احساس امنیت و رضایت در میان مصرفکنندگان نیز منجر میشود. این نظارتها با ایجاد شفافیت در قیمتگذاری، تولیدکنندگان را وادار میکند نسبت به قیمتگذاری دقیقتر و منصفانهتر عمل کرده و از افزایش بیرویه قیمتها جلوگیری کنند.
سازمان تعزیرات حکومتی از سال گذشته سیاستی را در پیش گرفت تا با کنترل قیمتگذاری در واحدهای تولیدی، مانع گرانفروشی از مبدأ شود. اگرچه تعزیرات حکومتی وظیفه کشف تخلفات در بحث قیمتها و گرانفروشی را ندارد اما میتواند سیاستهایی برای جلوگیری از تخلفات در مبدأ اتخاذ کند و به قیمتگذاری واحدهای تولیدی صنعتی مانند خودروسازی نیز ورود کند تا قیمتها به صورت منطقی تعیین شوند.
این سازمان با بررسی هزینههای تولید و سود منطقی، قیمتهای مصوب را برای کالاها تعیین میکند. این اقدام میتواند به کاهش نوسانات قیمتی و جلوگیری از گرانفروشی کمک کند. از زمان اجرای این سیاستها، تعداد قابل توجهی از مصرفکنندگان شکایت خود را ثبت کردهاند ولی سامانه 124 اقدامی در راستای حفظ حقوق مصرفکنندگان انجام نداده است، در حالی که سازمان تعزیرات حکومتی در راستای اجرای سیاستهای خود با وزارت صنعت، معدن و تجارت باید همکاری نزدیکی داشته باشد. این همکاری میتواند به بهبود وضعیت بازار و افزایش شفافیت قیمتها کمک کند. با این حال به نظر میرسد از سوی وزارت صمت گزارش چندانی برای پیگیری ارسال نمیشود.
در واقع با وجود اقدامات موثر سازمان تعزیرات حکومتی، هنوز هم چالشهای متعددی در این صنعت وجود دارد که از جمله آن میتوان به نوسانات ارزی و وابستگی به واردات اشاره کرد. نظارت این سازمان بر بازار نه تنها به کاهش قیمتها کمک میکند، بلکه میتواند به افزایش احساس امنیت و رضایت در میان مصرفکنندگان منجر شود. این نظارتها با ایجاد شفافیت در قیمتگذاری، تولیدکنندگان را وادار میکند نسبت به قیمتگذاری دقیقتر و منصفانهتر عمل کنند و از افزایش بیرویه قیمتها جلوگیری کنند.
* نظارت بر قیمتگذاری و جلوگیری از گرانفروشی
نظارت بر قیمتگذاری و جلوگیری از گرانفروشی در بازار به عنوان یک ضرورت برای حفظ حقوق مصرفکنندگان و بهبود وضعیت بازار به شمار میرود و در این میان پرسش اساسی این است: راهکارهای ممانعت از این گرانفروشی چیست؟ یکی از دلایل مکرر افزایش قیمتها، تغییر نرخ ارز است، با این حال مسؤولان تاکید کردهاند این طرح هنوز اجرایی نشده و همچنان برای اقلام اساسی ارز تخصیص مییابد اما به نظر میرسد سودجویی دلالان در به وجود آمدن این وضعیت دخیل است و نیاز است نهادهای نظارتی با قدرت بیشتری وارد عمل شوند.
متأسفانه اراده لازم برای برخورد با واحدهای گرانفروش و دلالبازی موجود در بازار وجود ندارد، البته این مشکل تنها محدود به مواد غذایی نیست و در حوزههای دیگری هم مشاهده میشود.
نهادهای متولی مانند ستاد تنظیم بازار و سازمان تعزیرات حکومتی باید در میدان حاضر باشند و از افزایش قیمتهای غیرمنطقی جلوگیری کنند اما مشخص نیست چرا این روزها فعالیتی ندارند. ظاهرا یکی از ریشههای مشکلات به آشفتگیهای پیشآمده در مجموعههای نظارتی وزارت صمت بازمیگردد که بر اثر تغییرات ساختاری جدید رخ داده است.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با نمایندگان مجلس درباره علل عدم افزایش ظرفیت پزشکی در دانشگاهها
درمان به امان خدا
محمدحسین فرقدانی: ساکنان خیلی از مناطق کشور به دلیل کمبود پزشک متخصص و عمومی با چالش درمان مواجهند و اینطور به نظر میرسد که وزارت بهداشت هم تمایل چندانی به افزایش ظرفیت دانشجویان پزشکی ندارد. طبق گزارشهای موجود سرانه پزشک متخصص در ایران هم اکنون ۶۲ پزشک به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است، در حالی که متوسط سرانه پزشک متخصص در کشورهای منطقه، ۱۴۳ پزشک به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است. این کمبود در بحث پزشکان عمومی نیز دیده میشود. وزارت بهداشت کمبود پزشک را میپذیرد اما به گفته مدیران این وزارتخانه نمیتوان ظرفیت رشته پزشکی را که هر یک نفر آن 2.5 میلیارد تومان برای کشور هزینه دارد، ناگهانی افزایش داد. بهانه آنها این است که علاوه بر کمبود بودجه، نباید کیفیت فدای کمیت در رشته پزشکی شود. این در حالی است که در اظهارات 2 نماینده مجلس در گفتوگو با «وطن امروز»، شواهد و دلایلی ارائه شده است که نشان میدهد چالشهای مطرحشده از سوی وزارت بهداشت درباره افزایش ظرفیت پزشکی، بیشتر بهانههایی برای عدم اجرای قانون است تا موانعی جدی و غیرقابل حل. این نمایندگان با انتقاد از عملکرد وزارت بهداشت، بر وجود راهکارهای عملی برای رفع مشکلات و تحقق عدالت در دسترسی به خدمات پزشکی تأکید دارند.
در ماههای اخیر، مساله افزایش ظرفیت پزشکی در کشور به یکی از موضوعات پرچالش در عرصه سیاستگذاری تبدیل شده است. وزارت بهداشت که مسؤولیت مستقیم این امر را بر عهده دارد، بارها با اشاره به نبود زیرساختهای کافی، کمبود بودجه و محدودیتهای دیگر، از اجرای این قانون طفره رفته است. این در حالی است که گزارشهای متعددی نشان میدهد بودجه بخش آموزش پزشکی در سالهای اخیر به شکل قابلتوجهی افزایش یافته و ظرفیتهای خالی و قابل استفادهای در کشور وجود دارد که هنوز به طور کامل مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است.
بهانهتراشیهای وزارت بهداشت، از نبود فضای آموزشی و خوابگاه تا کمبود اعضای هیات علمی، واکنشهای گستردهای را در میان نمایندگان مجلس و کارشناسان حوزه سلامت برانگیخته است. نمایندگان مجلس این دلایل را غیرقابل قبول میدانند و حتی برخی از آنها معتقدند مساله اصلی، نبود اراده کافی در وزارت بهداشت برای اجرای قانون است.
این در حالی است که ایران با چالشهای جدی نظیر پیری جمعیت و کمبود پزشک در مناطق مختلف، بویژه مناطق محروم مواجه است. افزایش سالمندی در کشور و نیاز چندبرابری این گروه به خدمات پزشکی، از جمله واقعیتهایی است که ضرورت اجرای قانون افزایش ظرفیت پزشکی را دوچندان میکند. کمبود پزشکان عمومی و متخصص، نهتنها فشار بر جامعه پزشکی را افزایش داده، بلکه دسترسی مردم به خدمات درمانی را نیز با محدودیتهای جدی روبهرو کرده است.
علی خضریان، نماینده مردم تهران، اسلامشهر، پردیس، ری و شمیرانات در دوازدهمین مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره ادعای نبود زیرساختهای آموزشی و ناتوانی برای افزایش ظرفیت پزشکی اظهار کرد: «ابتدا باید ببینیم منظور وزارت بهداشت از زیرساخت چیست. وزیر محترم بهداشت در جلسه رای اعتماد و مصاحبههای انجام شده از تامین و تجهیز فضاهای آموزشی و رفاهی یاد کردند. بر این اساس با بررسی بودجه موارد ذکر شده متوجه میشویم بودجه تامین و تجهیز فضاهای آموزشی رشد ۵ برابری داشته است. همچنین اعتبارات مرتبط با ساخت و تجهیز خوابگاههای دانشجویی در سال ۱۴۰۳ حدود ۹ برابر رشد داشته است».
وی در ادامه گفت: «همچنین بررسی آمار اعضای هیأت علمی نشان میدهد وضعیت فعلی اکثر دانشگاههای علوم پزشکی کفاف افزایش ظرفیت در سال آینده را میدهد و از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳، 4396 نفر عضو جدید هیأت علمی در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی جذب شدهاند. علاوه بر این امکان استفاده از زیرساختهای بلااستفاده دانشگاههای وزارت علوم و دانشگاه آزاد نیز فراهم است».
* کمبود بیش از 28 هزار پزشک عمومی در کشور
خضریان در ارتباط با کمبود پزشک در کشور افزود: «بر اساس قانون، ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی در سالهای ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ به ترتیب 9600، 11520 و 13824 بوده و در سال 1404سال ظرفیت پذیرش دانشجو به 16588 نفر خواهد رسید. لازم به ذکر است بر اساس استانداردهای مطرح شده در طرح پزشک خانواده، در حال حاضر به بیش از ۲۸ هزار پزشک عمومی جهت مشارکت در این طرح احتیاج است که با توجه به کمبود پزشک جدی در کشور، اجرای این طرح نیز با مشکلات تامین پزشک روبهرو شده است».
وی درباره استفاده از ظرفیتهای موجود در اجرای مصوبه هم اضافه کرد: «بخش خصوصی همواره برای کشور فرصت بوده است. در موضوع اجرای سال چهارم قانون افزایش ظرفیت پزشکی نیز با توجه به اینکه پذیرش دانشجو در سال چهارم 2700 نفر بیشتر از سال قبل است؛ در صورت کمبود فضای آموزشی و رفاهی، وزارت بهداشت میتواند از زیرساخت بخش خصوصی استفاده کند. قیمت تمامشده استفاده از ظرفیت بخش خصوصی در اجرای سال چهارم قانون افزایش ظرفیت پزشکی برای وزارت بهداشت بسیار پایین است».
* وزارت بهداشت باید نسبت به انجام تعهدات قانونی مسؤولیتپذیر باشد
خضریان تاکید کرد: «بر اساس محاسبات انجام شده در صورتی که وزارت بهداشت بخواهد تمام پذیرش دانشجو در سال چهارم را در دانشگاههای تهران انجام دهد، سالانه کمتر از ۱۶۵ میلیارد تومان برای تأمین خوابگاه و کمتر از ۱۰۰ میلیارد تومان برای تأمین کلاس بودجه لازم دارد. این در حالی است که هزینه اجاره این امکانات در کشور بسیار کمتر از اعداد محاسبه شده برای شهر تهران است. وزارت بهداشت باید خود نسبت به انجام تعهدات در قانون مسؤولیتپذیر باشد و با به کارگیری تمام ظرفیتهای بالقوه نسبت به اجرای قانون در راستای افزایش دسترسی مردم به پزشک اقدام کند».
وی خاطرنشان کرد: «راهکارهای اجرایی برای این مصوبه کاملاً قابل مرتفع شدن است. با توجه به آمار و ارقام ارائه شده و ظرفیتهای بخش خصوصی در کشور به نظر میرسد مساله ضعف اراده در وزارت بهداشت جدی است که این خود محصول 2 مورد است: اولا اینکه وزارت بهداشت نمیتواند قانون را اجرا کند، لذا این ماموریت باید به وزارت علوم و بخش خصوصی واگذار شود، ثانیاً نمیخواهد اجرا کند که ترک فعل وزارت بهداشت باید مورد پیگرد قضایی قرار بگیرد».
وی در پایان گفت: «با توجه به اینکه افزایش ظرفیت دانشجوی پزشکی ضرورت و نیاز کشور است، مجلس نیز همواره منافع عموم مردم را بر منافع گروههای صنفی ارجح میداند. همچنین با توجه به افزایش سالمندی در کشور و نیاز چند برابری گروههای سالمند به دریافت درمان، اجرا و تداوم قانون از سوی مجلس مورد انتظار است. مجلس وظیفه خود میداند نسبت به هرگونه ترک فعل از سوی وزارت بهداشت در راستای تأمین نیاز مردم به منظور دسترسی عادلانه به پزشک اقدامات نظارتی لازم را انجام دهد».
* وزارت بهداشت نمیخواهد ظرفیت پزشکی افزایش یابد تا خدمات را بفروشد
محمدرضا صباغیان، نماینده مردم مهریز، بافق، ابرکوه، خات، بهاباد و مروست در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره معلق شدن قانون افزایش ظرفیت پزشکی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: «ما با قانونگذاری شورای عالی انقلاب فرهنگی مخالفیم. قانونگذاری، حق مجلس است؛ منتها استثناً این قانونی که گذاشته است، قانون خوبی است. به نظر من این قانون لازم است و باید اجرا شود».
وی با اشاره به توجیهات وزارت بهداشت برای اجرا نکردن قانون افزایش ظرفیت پزشکی تصریح کرد: «این توجیهات وزارت بهداشت که میگویند بودجه ندارند، از نظر من کاملاً بهانه است و میخواهند تعداد زیاد نباشد که بعداً بتوانند هرگونه که میخواهند به مردم خدمات بفروشند. ما نباید عرضه پزشک را کم کنیم که تقاضا زیاد شود و بعداً بخواهند به خاطر این تقاضای زیاد، خدمات بهداشت و درمان را به مردم گران بفروشند و مردم خصوصاً در مناطق دوردست مشکل داشته باشند».
* خطر گرانفروشی خدمات درمانی در صورت کاهش تعداد پزشکان
صباغیان با تأکید بر اینکه کاهش تعداد پزشکان میتواند منجر به افزایش هزینههای خدمات درمانی شود، گفت: «ما نباید عرضه پزشک را کم کنیم که تقاضا زیاد شود و بعدا بخواهند به خاطر این تقاضای زیاد، خدمات بهداشت و درمان برای مردم گرانفروشی شود. این مساله بویژه برای مردم در مناطق دوردست مشکلات جدی ایجاد خواهد کرد».
صباغیان در پاسخ به احتمال ورود مجلس در صورت مخالفت شورای عالی انقلاب فرهنگی اظهار داشت: «این کار خود مجلس است. ما با قانونگذاری شورای عالی انقلاب فرهنگی مخالفیم ولی حالا این کار را کرده است. مجلس باید این کار را انجام دهد. مجلس خودش باید قانونگذاری کند». اظهارات علی خضریان و محمدرضا صباغیان به روشنی نشان میدهد مشکلات مطرحشده از سوی وزارت بهداشت برای عدم اجرای قانون افزایش ظرفیت پزشکی، نهتنها غیرواقعی است، بلکه بهانهای برای تعلل و ضعف اراده در اجرای این قانون محسوب میشود، چرا که خضریان با ارائه آمار و اطلاعات دقیق نشان داد زیرساختهای موجود، با کمی تلاش و مدیریت صحیح میتواند پاسخگوی افزایش ظرفیت پزشکی باشد.
ارسال به دوستان
طرح رژیم صهیونیستی و ترکیه برای پیشروی و اشغال مناطق بیشتر در شمال و جنوب سوریه
اردوغان همسفره نتانیاهو
در حالی که فرماندهان شورشیان تکفیری در سوریه همچنان درگیر تقسیم غنایم و اعدامهای دسته جمعی هستند و سرکرده سرشناس آنها مشغول مصاحبه با خبرگزاریهای غربی و دیدار با هیاتهای دیپلماتیک اروپا است، ارتش رژیم صهیونیستی و ارتش ترکیه حضور خود را در خاک سوریه پررنگتر از قبل میکنند و به دنبال اشغال نواحی بیشتری از خاک سوریه هستند. ارتش رژیم صهیونیستی پس از اشغال کوهستان هرمون و بلندیهای استراتژیک جبلالشیخ در سوریه که منجر به تسلط و اشراف آنها بر شهر دمشق و جاده دمشق- بیروت شد، دست به پیشروی در استان قنیطره سوریه زده و بسیاری از شهرکها و روستاهای این شهر سوریه پس از 50 سال شاهد حضور تانکهای ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی هستند. صهیونیستها پس از اشغال بیش از370 کیلومترمربع از خاک سوریه در پی سقوط دولت این کشور، متوقف نشده و به سوی جنوب سوریه پیشروی کردند. طی روز سهشنبه ارتش رژیم صهیونیستی در سایه سکوت شورشیان تکفیری، به سوی جنوب سوریه لشکرکشی کرد. ارتش رژیم صهیونیستی پس از توافق با سران شورشیان جنوب سوریه به آسانی در این منطقه پیشروی میکند و بدون مانع خاصی مناطق جدیدی را به اشغال خود درمیآورد. ارتش رژیم صهیونیستی تا عمق 9 کیلومتری استان درعا واقع در جنوب سوریه پیشروی کرده است. نظامیان صهیونیست پس از اشغال روستای «کویا» خود را به سد «الوحده» رساندهاند. این سد بین سوریه و اردن واقع شده است. فرماندهان ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی همچنین روز یکشنبه هفته جاری با سران عشایر درعا در جنوب سوریه نشستی برگزار کردند. این دیدار همزمان با قصد ارتش اسرائیل برای ورود به شماری از شهرهای منطقه حوض الیرموک در این منطقه انجام شد. منابع محلی همچنین خبر دادند ارتش رژیم صهیونیستی به شهرک «المعلقه» از توابع منطقه «بییلا» در جنوب دمشق یورش برد و عملیات تفتیش گسترده را در این شهرک انجام داد. صهیونیستها به عشایر درعا گفتند تمام اقدامات مسلحانه در شهرک «کویا» از توابع منطقه حوض الیرموک باید به پایان برسد تا مانعی برای حضور آنها در سوریه وجود نداشته باشد. به نظر میرسد هدف ارتش رژیم صهیونیستی برای افزایش حضور در جنوب سوریه و اشغال مناطق بیشتری از این ناحیه از کشور سوریه به نگرانی آنها از قدرتگیری جریانات اخوانی در کشور اردن مربوط است. به همین دلیل نیز ارتش رژیم صهیونیستی تلاش دارد علاوه بر ایجاد منطقه حائل نظامی بین مرز سوریه و فلسطین اشغالی، مرز جنوب سوریه و اردن در درعا و سویدا را نیز با ایجاد منطقه حائل نظامی مسدود کند؛ تصمیمی که برای جلوگیری از ارتباط بین گروههای اخوانی با کرانه باختری گرفته شده است. نگرانی ارتش رژیم صهیونیستی درباره اردن را نیز باید در کاهش محبوبیت پادشاه این کشور در سالهای اخیر و حمایت بیش از دوسوم مردم اردن از حماس و فلسطین دانست. نگرانی صهیونیستها از انتقال موج سرنگونی دولت سوریه به اردن و قدرتگیری جریانات اخوانی در مرز با سرزمینهای اشغالی را نیز باید در همین راستا دید. برای مقابله با این اتفاق نیز حضور صهیونیستها و ارتش اردن و ایالات متحده آمریکا در این منطقه افزایش خواهد یافت و سران گروههای تکفیری سوریه نیز در واکنش به این اشغالگری صهیونیستها واکنشی نشان نخواهند داد.
از سوی دیگر ارتش ترکیه نیز در شمال سوریه حضور خود را پررنگتر از قبل کرده است. با شکست میانجیگری آمریکا برای اعلام آتشبس دائمی در مناطق منبج و عینالعرب (کوبانی)، بار دیگر تنش به مناطق شمالی سوریه بازگشته است و احتمال حمله ترکیه به این منطقه افزایش یافته است. در همین راستا اتاق عملیات موسوم به «فجر الحریه» (فجر آزادی) وابسته به شبهنظامیان «الجیش الوطنی» نزدیک به ترکیه، از آغاز عملیات نظامی علیه گروه موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) وابسته به آمریکا در عینالعرب واقع در حومه شرقی حلب و حومه شمالی الرقه در شمال سوریه خبر داد. بر اساس این گزارشات، افراد مسلح وابسته به ترکیه، با تجهیزات نظامی عظیمی خود را به نزدیکی شهر مرزی عینالعرب (کوبانی) رساندهاند. عینالعرب برای ترکیه دارای اهمیت است، زیرا خط فاصل میان شبهنظامیان نبعالسلام در ریف شمالی رقه و شبهنظامیان الجیشالوطنی به شمار میآید. ترکیه به دنبال یک کمربند امنیتی به عرض 30 کیلومتر در مرزهایش با سوریه است و در حال نزدیک شدن به این هدف است. ایالات متحده آمریکا که در حال حاضر تنها متحد و حامی کردهای مسلح سوریه و گروه قسد به حساب میآید، نسبت به این اقدام ترکیه هشدار داده است. مقامات آمریکایی هشدار دادند «تقویت حضور ترکیه که پس از سقوط نظام سوریه آغاز شد، مشابه تحرکات نظامی ترکیه قبل از ورود به شمال شرق سوریه در سال 2019 است». گروه قسد نیز با انتشار پستی در کانال تلگرامی خود نوشت تلاشهای میانجیگرانه آمریکا به دلیل رویکرد ترکیه و طفره رفتن از پذیرش نکات اساسی مطرح شده، به اعلام آتشبس دائمی در مناطق منبج و کوبانی منجر نشد. این شبهنظامیان کُرد وابسته به آمریکا توضیح دادند محورهای اصلی آتشبس بر انتقال باقیمانده جنگجویان شورای نظامی منبج و غیرنظامیان سرگردان در شهر منبج و تمایل آنها برای انتقال به مناطق امن در شمال و شرق سوریه، همچنین حل مساله انتقال بقایای جسد سلیمان شاه به محل قبلی بود. همزمان با شکست مذاکرات، سرگرد امین از فرماندهان اتاق عملیات «فجرالحریه» به العربی الجدید گفت ارتش ترکیه تجهیزات نظامی سنگینی را در نزدیکی عینالعرب مستقر کرده و هواپیماهای نظامی و شناسایی آن بشدت در حال پرواز بر فراز منطقه و آمادگی برای آغاز عملیات هستند. وی افزود اتاق عملیات فجرالحریه بزودی عملیات برای به دست گرفتن کنترل شهر کوبانی برای اتصال منطقه جرابلس به عینالعرب را در مرحله نخست آغاز میکند و در گام بعدی، کل منطقه الشرقیه را تحت کنترل درخواهد آورد و نیروهای موسوم به دموکراتیک سوریه را پس از امتناع از مذاکره و ورود نیروهای عملیات «بازدارندگی در برابر تجاوزات» (شورشیان حاکم بر دمشق) به رقه و دیرالزور از این منطقه خارج خواهد کرد. به نظر میرسد تلاش آمریکاییها مانع طرحهای توسعهطلبانه ترکیه در سوریه نخواهد شد و احتمال گسترش درگیریها در سوریه و حتی عراق بسیار بالا رفته است.
ارسال به دوستان
دولت برای نجات اقتصاد سینما به جای افزایش سهم مخاطب شهرستانی در چرخه اکران به دنبال بالا بردن قیمت بلیت است
عدالت جلوی ضرر را میگیرد
میلاد جلیلزاده: ۲۵ آذر امسال وزیر ارشاد وقتی به مناسبت اختتامیه جشنواره سینماحقیقت در جمع خبرنگاران حاضر شد و به سوالات آنها پاسخ داد، مطلبی را درباره افزایش قیمت بلیت سینما عنوان کرد که رسانهها آن را به موافقت ضمنی وزیر با افزایش قیمت بلیت سینما تعبیر کردند. سیدعباس صالحی در پاسخ به سوالی راجع به احتمال افزایش قیمت بلیت سینماها گفت: «این یک دغدغه دوطرفه است؛ یعنی هم سینماداران و هم مخاطبان با آن درگیرند. سینماداران به بحث فروش فیلم و قیمت بلیت به عنوان یکی از عوامل موثر در شغل خودشان نگاه میکنند. فضای مصرفکننده عام هم که شرایط و مشکلات خودش را دارد. به نظرم میتوان با در نظر گرفتن شرایطی منافع این ۲ گروه را به هم نزدیک کرد؛ کاری که پیش از این شروع شده بود و قیمت نیمبهای بلیت در روزهای سهشنبه بود. البته میتوانیم روی تخفیفهای جدید هم کار کنیم که هم سینمای پررونقی داشته باشیم و هم سینماداران و سینماگران ضرر نکنند». صالحی در اینجا به منافع سالنداران سینما اشاره کرد در حالی که بدنه سینمای ایران بسیار وسیعتر از این طیف خاص است و بالا رفتن بهای بلیت شاید از بین تمام صنوف سینمایی، تنها خوشامد همین صنف، یعنی سالنداران باشد. بسیاری از سالنداران با پایین آمدن تعداد مخاطب و بالا رفتن قیمت بلیت، به سود کمدردسرتر میرسند؛ هر چند ادامه این روند میتواند ورشکستگی فعلی سینمای ایران را به عمق بازگشتناپذیرتری فرو ببرد. از چندین و چند سال پیش به اینسو، سینمای ایران به لحاظ زیرساخت توزیع فیلم دچار وضعیت فشل و معیوبی شده که حتی اگر فیلمسازان ما یک انقلاب فرمی و محتوایی ترتیب بدهند و وضع کیفیت آثار و تنوع ژانرها را 100 پله بهتر از امروز کنند، باز هم حتی بهترین فیلمها نمیتوانند به سوددهی برسند. این وضعیت بغرنج در دوره قبلی وزارت سیدعباس صالحی هم وجود داشت؛ هرچند نمیتوان او را پدیدآورندهاش دانست و انتقادی که میتوان به آن دوره داشت، عدم حرکت در مسیر اصلاح امور است. به طور مثال در پایان سال ۹۸ که پرفروشترین سال سینمای ایران در 2 دهه اخیر تا پیش از پاندمی کرونا بود، سیدجمال ساداتیان، تهیهکننده فیلم «متری شیشونیم» که پرفروشترین اثر اجتماعی ایران تا به آن روز عنوان گرفته بود، گفت: «از ابتدای امسال تاکنون تنها 3 فیلم سینمایی سود کردهاند و 2 فیلم به هزینه اولیه خود رسیدهاند و مابقی فیلمها همگی ضرر کردهاند». وی در ادامه گفت: «10 میلیارد تومان هزینه ساخت «متری ششونیم» شد، به اضافه 3 میلیارد هزینه پخش فیلم که مجموعا 13 میلیارد تومان میشود. از طرف دیگر فیلم ما 27 میلیارد تومان فروخت و با کسر مالیات بر ارزش افزوده، 24 میلیارد باقی ماند که نصف آن به سینماها و نصف آن به ما رسید». به عبارتی با صحبتهای ساداتیان مشخص شد فیلم خود او هم به سود مالی نرسیده و حتی یک میلیارد تومان ضرر کرده است و اینها مربوط به بهترین سال مالی سینمای ایران در دوره قبلی وزارت صالحی میشود. اگر بخواهیم به وضعیتی برسیم که طبق گفته وزیر ارشاد «هم سینمای پررونقی داشته باشیم و هم سینماداران و سینماگران ما ضرر نکنند»، باید سری به عقب برگردانیم و روندهای طی شده در سینمای ایران را مرور کنیم تا بفهیم چطور و چرا کار به آنچه امروز میبینیم رسید و چگونه باید روندها را اصلاح کرد. آنچه سینمای امروز ایران را به این وضع رسانده، نبود عدالت فرهنگی بین مرکز و پیرامون است که خوشبختانه رفع آن جزو اصلیترین شعارها و وعدههای رئیسجمهور هم بود. نبود عدالت فرهنگی و بریده شدن پای مخاطب شهرستانی از سالنها، بازار سینمای ایران را به قدری کوچک کرده که سالانه در آن نهایتا 3-2 فیلم به سود میرسند و 3-2 فیلم دیگر هزینه اولیهشان را بازمیگردانند و ۸۰ تا ۱۰۰ فیلم دیگر ضرر میکنند. در ادامه مروری مختصر و گذرا به این قضیه شده که چطور سینمای ایران به وضعیت امروزش رسید و پس از آن تجربهای که سینمای چین با به میدان آوردن مخاطبان شهرستانی از سر گذراند و باعث خروج از رکود و بحران شد، مورد بررسی و اشاره اجمالی قرار گرفته است.
* چگونه از 80 میلیون مخاطب سالانه به 8 میلیون نفر رسیدیم؟
سرنوشتی که دور شدن از عدالت فرهنگی بر سر سینمای ایران آورد را میتوان به عنوان نمونهای کمنظیر از اثرات سوء بیعدالتی بر روندهای توسعه، در دانشکدههای مدیریت، علوم اجتماعی، علوم سیاسی و اقتصاد تدریس کرد. سینمای ایران یکی- دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کاملا ورشکست شده بود و در سالهای اولیه پس از انقلاب هم وضع بلاتکلیفی داشت اما در دهه ۶۰ که هنوز خیلیها آن را با چوب بسته بودن فضا و ممنوعیتهای متعدد فرمی و محتوایی میرانند، این سینما دوباره زنده شد و حتی به رکوردهایی رسید که قبل و بعد از آن زمان سابقه نداشت. در سالهای پایانی دهه ۶۰ با اینکه جنگ بود و نه تنها وضع اقتصادی مملکت، نابسامانی شدیدی داشت، بلکه موشکباران شهری امنیت حضور در سالنهای سینما را بهم میریخت، تعداد مخاطبان سینمای ایران چند سال پیاپی به بالای ۸۰ میلیون نفر در سال رسید. این در حالی است که هم جمعیت ایران در آن دوره زمانی بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر کمتر از امروز بود و هم نسبت شهرنشینی به سکونت در روستاها پایینتر بود اما در دهه ۸۰ این آمار به زیر ۸ میلیون مخاطب در سال رسید و یک دهه بعد وقتی در سال ۹۶ و بعضی سالهای پس از آن، با هزار ضرب و زور تعداد مخاطبان را به ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر در سال رساندند، جشن گرفتند و خودشان را تحسین کردند که رکوردها را شکستند. به واقع چرا چنین شد؟ پاسخ را در همان مساله عدالت فرهنگی باید جستوجو کرد. دلیل این مطلب را خیلی از تحلیلگران با «اقتصاد سیاسی» مرتبط میدانند و چنانکه از قرائن برمیآورند، یکی از جناحهای سیاسی کشور که پایگاه اجتماعیاش را در طبقه خاصی از مرکزنشینان میدید، میخواست آن طبقه را لیدر فرهنگی کل جامعه کند یا به تعبیر یکی از بزرگانشان «ایران را تهرانیزه کنند». پیرو همین سیاستگذاریها، سال ۷۶ که دولت هفتم بر سر کار آمد فقط ۲۷ درصد مخاطبان سینمای ایران تهرانی بودند اما با پایان دوران اصلاحات، این نسبت به ۵۲ درصد یعنی دقیقا 2 برابر رسیده بود. آیا تعداد مخاطبان تهرانی بیشتر شده بود؟ به هیچوجه. آنها تعداد مخاطبان شهرستانی را کمتر کرده بودند. اگر دلیل بهم خوردن عدالت فرهنگی در کشور همین موضوع باشد، باید گفت این سیاسیکاری مرگبار، چنان زیرساختهای اقتصادی سینمای ایران را فشل کرد که از آن روز تا به حال، رسیدن به یک چرخه تجاری معقول و معمولی در سینمای ایران تقریبا افسانه شده است. در سومین سال از روی کار بودن دولت قبل، نسبت مخاطب شهرستانی به تهرانی پس از حدود ۲۵ سال دوباره دست بالاتر را پیدا کرد که رکورد مناسبی در فروش گیشهای را هم رقم زد. این آمار البته با فروش تنها 3-2 فیلم کمدی به دست آمد و به معنی سامان یافتن کامل بازار سینمای ایران نیست اما نشان میدهد بعد از بحران کرونا، تنها با حضور مخاطب شهرستانی بود که سینما توانست دوباره امیدها به زنده شدنش را بیدار کند. تکژانر بودن سینمای ایران در دوره قبل به هیچوجه قابل دفاع نیست و خود به عاملی برای ورشکستگی سینمای ایران تبدیل شده بود اما به نظر میرسد این معضل به اندازه کافی در میان سیاستگذاران فرهنگی جدید مورد توجه قرار گرفته و چیزی که به آن توجه کافی نشده، لزوم رعایت عدالت فرهنگی برای بزرگتر شدن و واقعی شدن بازار سینمای ایران است. در ادامه به منظور روشنتر شدن این موضوع، تجربه سینمای چین برای عبور از بحران در سالی که گذشت را به شکلی کلی مرور میکنیم.
* دانش بازار را بجویید، هر چند در چین باشد
سال قبل موسسه تحقیقاتی Artisan Gateway که دفتر مرکزی آن در لسآنجلس است و دفاتری در هنگکنک، شانگهای و جاکارتا هم دارد، تخمین زده بود فروش باکسآفیس چین برای سال ۲۰۲۴ میلادی 62.1 میلیارد دلار باشد؛ حدود ۱۴ درصد کمتر از سال ۲۰۲۳ اما فروش فیلمهای بومی در سال نوی چینی چیز دیگری نشان داد.
طبق محاسبه آژانس فروش بلیت چین که با عنوان مائویان Maoyan شناخته میشود، در دوره تعطیلات سال نو چینی، فیلمهای چینی 20.8 میلیارد یوان یا 11.1 میلیارد دلار درآمد کسب کردهاند که نسبت به مدت مشابه سال قبل، ۱۸ درصد رشد نشان میدهد. غربیها فروشی را پیشبینی کرده بودند که ۱۴ درصد کمتر از سال قبل بود اما فروش واقعی سینمای چین ۱۸ درصد بیشتر از سال گذشته شد. نکته مورد توجه ما در اینجا نوع به دست آمدن این فروش است. آژانس مائویان در این گزارش اعلام میکند در طول تعطیلات، ۱۶۳ میلیون بلیت فروخته شده است، یعنی ۲۶ درصد بیشتر از سال گذشته. این در حالی است که عنوان شد رشد فروش ۱۸ درصد بوده و سوال اینجاست چطور ممکن است تعداد بلیتهای به فروش رسیده ۲۶ درصد رشد داشته باشد اما فروش کل ۱۸ درصد بیشتر شده باشد؟
مائویان میگوید قیمت بلیت در طول دوره تعطیلات، 6 درصد کاهش یافت و به 1.49 یوان (82.6 دلار) رسید که هم نشاندهنده کاهش قیمت در کلانشهرهای بزرگ است و هم تغییر مسیر بازار از شهرهای بزرگ به شهرهای درجه سوم و چهارم، یعنی بلیت را ارزان کردند و اهالی شهرستانها و روستاها را به سینما کشاندند و همین باعث شد مخاطبانشان ۲۶ درصد و سودشان ۱۸ درصد رشد کند. شهرستانهای چین حالا دیگر ۵۸ درصد فروش سینمای این کشور را به خودشان اختصاص دادهاند و به این ترتیب نهتنها بحران افت ۱۴ درصدی فروش مهار شد، بلکه یک رشد ۱۸ درصدی هم پدید آمد. این تنها روشی است که سینمای ایران را هم میتوان به توسط آن نجات داد. شاید سالنداران پایتخت که تعداد مشخص و ثابتی از مخاطبان را دارند، نیازی به اجرای این روش نبینند و حتی وضعیت موجود را بیشتر به نفع خودشان بدانند و هیچ چیز بیشتر از افزایش قیمت بلیت برایشان جذابیت نداشته باشد اما این قضیه فقط ممکن است همین صنف خاص سینمای ایران را آن هم در چند مجموعه بزرگ پایتخت راضی کند و نهتنها به بدنه کلی سینمای ایران صدمه میزند، بلکه ظرفیتهای رشد آن را عقیم نگه خواهد داشت.
ارسال به دوستان
نگاه
یک پیشبینی تاریخی
سلمان مالکی: «جبهه مقاومت این است: هر چه فشار بیاورید، محکمتر میشود؛ هر چه جنایت کنید، پرانگیزهتر میشود؛ هر چه با آنها بجنگید، گستردهتر میشود و من به شما عرض میکنم، به حول و قوه الهی، گستره مقاومت، بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت». این جملات رهبر معظم انقلاب اسلامی، نه یک تحلیل ساده، بلکه یک پیشبینی تاریخی و یک راهبرد الهی برای آینده منطقه است. سالهاست که ملتهای منطقه، از فلسطین و لبنان تا سوریه، عراق، یمن و حتی فراسوی مرزهای جغرافیایی غرب آسیا، شاهد رویارویی دشوار با قدرتی بودهاند که با تکیه بر برتری تکنولوژیک و نظامی به جنگ اراده ملتها آمده است اما برخلاف پندار اشغالگران، این ملتها نهتنها خم نشدهاند، بلکه هر گاه فشار افزایش یافته، انگیزه و ایمانشان نیز فزونی گرفته و حلقه مقاومت را گستردهتر کردهاند.
اگر به تاریخ تحولات مقاومت نگاه کنیم، برخی مثالها برای ما درسهای حیاتی به همراه دارند. در سومالی، آمریکا با تکیه بر فناوری پیشرفته و نیروی نظامی مجهز وارد شد و تصور میکرد با اندک رزمندگان محلی که سلاحهای ساده در دست دارند، به آسانی مقابله خواهد کرد اما ضربات سنگین مقاومت سومالی، بویژه سرنگون کردن بالگردهای آمریکایی «بلک هاوک»، نشان داد ایمان، اراده، تاکتیکهای هوشمندانه و بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن، بسیار کارآمدتر از تجهیزات پیشرفته بدون پشتوانه معنوی است. این مقاومت غیرقابل انتظار، آمریکا را ناگزیر کرد با سرشکستگی سومالی را ترک کند. این پیروزی مردم سومالی، درست در زمانی رقم خورد که امپراتوری نظامی آمریکا تصور میکرد هر درگیریای را با ابزار نظامی حل خواهد کرد.
در لبنان، جایی که ریشههای مقاومت اسلامی از دل یک اشغال طولانی و بیرحمانه شکل گرفت، ضربه قهرمانانهای که به نیروهای آمریکا و نظامیان فرانسوی وارد آمد، آنان را وادار کرد خاک لبنان را بهسرعت ترک کنند. همان ضربهای که بعدها یکی از بنیانهای شکلگیری ساختار مستحکم حزبالله شد، نشان داد نه حضور نظامی چندملیتی و نه ادعای حفظ صلح، نمیتواند در برابر ایمان و شهادتطلبی رزمندگان مقاومت دوام بیاورد. رهبر مقاومت در لبنان، شهید سیدحسن نصرالله نیز به این حقیقت اشاره کرد که مقاومت هر چه تحت فشار بیشتر قرار بگیرد، منسجمتر و گستردهتر خواهد شد. او معتقد بود قدرت اصلی مقاومت در ایمان، صبر، استقامت و باور عمیق به نصرت الهی نهفته است.
ویتنام یک نمونه دیگر است که درسهای آن تا امروز در ذهن ملتها زنده است. آمریکا با اتکا به بالگردها، هواپیماهای بمبافکن و تجهیزات فوقمدرن، وارد جنگی فرسایشی شد و گمان میبرد اراده یک ملت در برابر این حجم از پیشرفتگی نظامی دوام نخواهد آورد اما «هوشی مین» رهبر مقاومت ویتنام، ضربه برتر را در ساحت اندیشه وارد کرد. او معتقد بود که «حمله، بهترین دفاع است». این اصل نهتنها در صحنه نبرد نظامی، بلکه در شکل دادن روحیه ملی و گسترش اندیشه مقاومت نیز مصداق داشت. همانگونه که رهبر انقلاب اسلامی ایران تأکید دارند، هرچه دشمن فشار بیشتری وارد کند، این فشار بهمثابه سوختی برای موتور حرکت ملتها عمل میکند. شکست آمریکا در ویتنام نهتنها یک شکست نظامی، بلکه الگویی برای تمام ملتهای ستمدیده شد که نشان میداد برتری فنی و تکنولوژیک، تضمینکننده پیروزی نیست.
در افغانستان نیز آمریکا با لشکری از نیروهای مجهز و فناوری پیشرفته وارد شد اما در نهایت پس از 2 دهه اشغال و هزینههای هنگفت، ناچار به ترک این کشور شد. طالبان، با وجود تمام نقدها که نسبت به رفتارها و سیاستهایش وجود داشته و دارد، از منظر یک مقاومت بومی، اثبات کرد که هیچ نیروی اشغالگری هرگز نمیتواند اراده ملتی را در طولانیمدت بشکند. این اتفاق، بار دیگر نشان داد فرمول مقاومت، یعنی ایمان، صبر، استقامت و تاکتیکهای هوشمندانه، قادر است قویترین ارتشهای جهان را به عقبنشینی وادار کند.
امروز، سوریه در شرایطی مشابه قرار گرفته است. آمریکا و پادوهای آمریکا با اشغال بخشهایی از خاک سوریه، سرقت منابع نفت و گاز، ایجاد پایگاههای نظامی مانند پایگاه التنف و حمایت از گروههای مزدور، سعی در تضعیف حاکمیت و یکپارچگی سوریه و ایجاد یک منطقه نفوذ برای خود دارند. هدفگیری و به چالش کشیدن این پایگاهها، بخشی از راهبردی است که تجربه تاریخی مقاومت در اختیار ملتها قرار میدهد. همانگونه که شهید سیدحسن نصرالله اشاره کرد: «آمریکا امروز همان آمریکای چند دهه پیش نیست»؛ این سخن، نشاندهنده تحلیل عمیق او است از تضعیف تدریجی هیبت آمریکا و از دست رفتن قدرت بازدارندگی آن در برابر ملتهایی که درسهای مقاومت را آموختهاند.
سردار شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی، فرمانده بینظیر محور مقاومت، شخصیتی بود که در میدان عمل، معادلات را تغییر داد. او به همراه همرزمانش در جبهههای مختلف از سوریه، عراق، لبنان تا دوردستهای منطقه، نشان داد با اتکا بر ایمان الهی، وحدت نیروهای مقاومت و تاکتیکهای هوشمندانه، میتوان تمام محاسبات قدرتهای استکباری را بر هم زد. شهید سلیمانی بارها تأکید کرد که آمریکا و اسرائیل در برابر اراده ملتهای منطقه تاب پایداری ندارند. او همواره بر این باور بود که اگر پایداری، ایمان و توکل به خدا را در کارزار نبرد وارد کنید، دشمن مجبور خواهد شد گام به گام عقب بنشیند. این دیدگاه حاجقاسم سلیمانی در عمل ثابت شد. هنگامی که نیروهای مقاومت در سوریه و عراق موفق شدند تروریسم داعش را که ابزار آمریکا برای بیثباتسازی منطقه بود درهم بشکنند، روشن شد دست برتر با کسانی است که نه فقط به سلاح و مهمات، بلکه به نصرت الهی و همدلی ملتهای منطقه متکی هستند. جالب آنکه هر چه فشار دشمن بیشتر شد، نهتنها انگیزههای مقاومت کم نشد، بلکه ریشههای آن عمیقتر هم شد. فرمانده سلیمانی بر این نکته پای میفشرد که خون شهدا، درخت مقاومت را بارورتر میکند و نهالهای تازهای را در سراسر منطقه میرویاند.
وقتی رهبر معظم انقلاب فرمودند: «هر چه فشار بیاورید، مقاومت محکمتر میشود... گستره مقاومت، بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت»، این رهنمود مبتنی بر یک شناخت تاریخی و الهی از ماهیت نبرد مستضعفان و مستکبران است. آمریکا سالها کوشیده است با جنگ روانی، تحریمهای اقتصادی، عملیاتهای نظامی، ترور فرماندهان مقاومت و حمایت از گروهکهای تروریستی، ملتهای منطقه را به زانو درآورد اما نتیجهای که امروز در برابر ما است، گسترش روزافزون دایره مقاومت است. از لبنان که حزبالله همچون دژی مستحکم در برابر صهیونیسم ایستاده، تا فلسطین و سوریه و تا عراق که پس از شکست داعش دیگر نمیپذیرد حیاط خلوت آمریکاییها باشد. از یمن که زیر بار شدیدترین محاصره و بمبارانهاست ولی نهتنها تسلیم نشده، بلکه با موشکها و پهپادهای بومی خود پاسخ میدهد، تا ایران که قلب تپنده محور مقاومت و الهامبخش همه آزادیخواهان است.
آنچه امروز در سراسر منطقه میبینیم، تأییدی بر سخن شهید سیدحسن نصرالله است که گفت: «دشمن گمان میکند با ایجاد پایگاهها، مزدوران و حمایت از رژیم صهیونیستی، میتواند ما را به عقب براند اما هر حمله و هر جنایتی، عزم ما را راسختر میکند». این حقیقت امروز در افکار عمومی جهان نیز رخنه کرده است. دیگر نهتنها ملتهای منطقه، بلکه بسیاری از ملتهای آزاده جهان، شاهد هستند که آمریکا از یک «ابرقدرت بلامنازع» به یک قدرتی بدل شده که ناچار است از هر جبههای با صورتی خونین عقبنشینی کند.
اصول کمربند دفاعی مقاومت، امروز از نگاه راهبردی فرماندهان و نظریهپردازان آن، بر 4 رکن استوار است: ایمان، هوشیاری، ائتلاف میان ملتهای مظلوم و ضربه به نقاط آسیبپذیر دشمن. مقاومت، به عنوان بهترین شکل دفاع، دیگر نهتنها یک تاکتیک نظامی، بلکه یک راهبرد کلی است که در سطحی عمیقتر، به اراده ملتها برای تعیین سرنوشت خود تعبیر میشود. این اصول، از بیروت تا موگادیشو، از سایگون تا کابل، از دمشق تا بغداد و از صنعا تا تهران به بار نشسته و اکنون الگویی فراگیر از قدرت مردمی در برابر قدرت استکباری را عرضه میکند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید دارند که گسترش مقاومت، سرنوشت محتوم منطقه است. این یک شعار نیست، بلکه حقیقتی است که در لحظهلحظه تاریخ نبرد ملتها با استکبار جریان داشته است. اگر آمریکا و قدرتهای غربی تصور میکنند با ایجاد پایگاههای بیشتر، گسترش مزدوران، یا بهرهگیری از تمام ترفندهای امنیتی و سیاسی میتوانند مانع این روند شوند، سخت در اشتباهند.
آمریکا و متحدانش ممکن است تلاش کنند با ابزارهای رسانهای و جنگ روانی، این حقیقت را کمرنگ نشان دهند اما واقعیتهای میدانی غیرقابل انکارند. اگر آمریکا و متحدانش نپذیرند که دورانی جدید آغاز شده و اصول قدیمی دیگر کارایی ندارند، ناگزیر به تجربه خروجهای پرهزینهتر، شکنندهتر و خفتبارتر خواهند بود.
همه اینها به معنای تحقق وعده الهی است که هر کس در راه خدا استقامت ورزد، خداوند او را یاری خواهد کرد. همین نصرت الهی است که در کلام شهید سلیمانی، رهنمودهای شهید سیدحسن نصرالله و بیانات حکیمانه معلم و استاد آن ۲ شهید والامقام، رهبر معظم انقلاب پژواک دارد: هر چه فشار بیاورید، ملتها محکمتر میشوند و گستره مقاومت، همچون موجی خروشان، تمام منطقه را دربر خواهد گرفت.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|