|
پرسپولیس در یک بازی ناباورانه و عجیب 1-3 به مس رفسنجان باخت
وضعیت قرمز سرخها
پرسپولیس این بار هم نتوانست رویای صعود به خانه بالای جدول را مقابل مس رفسنجان به واقعیت تبدیل کند. شکست ۳ بر یک که شاید کمتر کسی انتظارش را داشت، ضربهای دیگر به پیکره اعتماد به نفس سرخپوشان وارد کرد و حالا همه چشمها به «گاریدو» و تواناییاش برای عبور از این روزهای تاریک دوخته شده است.
* شروعی توفانی برای مس، پایانی تلخ برای پرسپولیس
هنوز صدای سوت آغاز بازی در ورزشگاه شهدای قدس خاموش نشده بود که مس رفسنجان به گل رسید؛ گلی که برآمده از یک غفلت دیگر در دفاع پرسپولیس بود. گویی کابوس ضربات ایستگاهی که در این هفتهها گریبانگیر تیم گاریدو شده، قرار نیست به این زودیها رهایش کند.
* داور، VAR و داستان پنالتیهای معلق
ارونوف در محوطه جریمه زمین خورد و داور ابتدا نقطه پنالتی را نشان داد اما VAR آمد، صحنه بازبینی شد و ناگهان امید پرسپولیس با یک تصمیم سرد و بیرحم فروپاشید. گویی حتی فناوری هم این روزها علیه پرسپولیس است.
* شوک دوم؛ گلزنی شولز
باز هم یک کرنر و باز هم گل؛ کوفی یبواه شولز، مدافعی که تمام مدافعان پرسپولیس را از یاد برده بود، با ضربه سری تماشایی دروازه الکسی گندوز را باز کرد و ضربه دوم را بر پیکر تیم گاریدو وارد کرد.
* نیمه دوم؛ تلاش برای بازگشت
گاریدو در نیمه دوم دست به تعویض زد، شاید برای دمیدن روحی تازه در تیم اما تیرک دروازه و درخشش حامد لک، دروازهبان مس، تمام تلاشهای پرسپولیس برای بازگشت به بازی را ناکام گذاشت.
* پنالتیهای جنجالی
VAR این بار در دقیقه ۷۳ به کمک پرسپولیس آمد. علی علیپور پشت توپ ایستاد اما لک ضربه او را مهار کرد ولی داور دستور تکرار پنالتی را داد و علیپور این بار موفق شد دروازه را باز کند، هرچند این گل تنها تسکینی کوتاهمدت بود، چرا که در نهایت حملات بیوقفه پرسپولیس راه به جایی نبرد.
* ضربه نهایی؛ ضدحملهای که کار را تمام کرد
در واپسین لحظات، گندوز هم برای کمک به تیمش در یک کرنر به جلو آمد اما همان کرنر، آغازگر ضدحملهای شد که منجر به گل سوم مس شد. پایان تلختر از چیزی بود که حتی بدبینترین هوادار پرسپولیس تصور میکرد.
* سؤال بزرگ: «گاریدو میماند؟»
با این شکست، پرسپولیس نهتنها یک پله سقوط کرد، بلکه شاید بیشتر از هر زمان دیگری جایگاه سرمربیاش به خطر افتاده باشد. هواداران دیگر تنها یک سوال دارند: آیا گاریدو برف تهران را میبیند یا نه؟
***
کارشناس داوری: تصمیمهای داور در بازی پرسپولیس و مس درست بود
کارشناس داوری فوتبال معتقد است زاهدیفر در جریان دیدار پرسپولیس و مس قضاوت خوبی داشت. پرسپولیس و مس رفسنجان دیروز در هفته سیزدهم رقابتهای لیگ برتر در ورزشگاه شهدای شهر قدس رو در روی هم قرار گرفتند که این بازی در پایان با نتیجه ۳ بر یک به سود شاگردان مسعود شجاعی به پایان رسید.
نوذر رودنیل، کارشناس داوری در رابطه با قضاوت محمدحسین زاهدیفر در این بازی اظهار کرد: در نیمه اول صحنهای که داور ابتدا برای پرسپولیس پنالتی اعلام کرد، من اعتقادی به آن نداشتم اما آقای زاهدیفر با توجه به زاویه دید مناسبی که داشت، تصمیم به اعلام پنالتی گرفت، هرچند این تصمیم را پس از بازبینی صحنه رد کرد.
وی ادامه داد: در نیمه دوم، پنالتیای که به سود تیم پرسپولیس گرفته شد نیز به نظر من درست بود. با این حال، بحثی که پیش آمد مربوط به تجدید پنالتی بر اساس قانون جدید بود که تصمیم برای تکرار پنالتی درست بود. درباره صحنههای دیگر، اخطارهایی که داور به بازیکنان داد، کاملا درست و مطابق قوانین بود و هیچ تصمیم تأثیرگذاری در نتیجه بازی وجود نداشت. در مجموع، قضاوت داور در این بازی بسیار خوب و دقیق بود.
رودنیل در پایان گفت: تنها نکتهای که میتوان به آن اشاره کرد، مربوط به زمانهای تلفشده بود. با توجه به تعداد تعویضها و وقفههایی که به دلیل مصدومیت دروازهبان پیش آمد، داور 8 دقیقه وقت اضافه در نظر گرفت. با این حال، بازی حتی از این 8 دقیقه نیز فراتر رفت و حدود ۱۰ دقیقه ادامه یافت که با شرایط بازی تناسب داشت.
ارسال به دوستان
نقد فیلم «خاطرات یک حلزون» سفری بیانتها در جستوجوی معنای گمشده
جهان پیچیده یک حلزون
خاطرات یک حلزون، همچون پژواکی از سکوت است که در گوش جهان مدرن طنین میافکند؛ گویی این فیلم نه صرفا یک اثر سینمایی، بلکه نوعی مرثیه برای زمان از دست رفته است. در مرکز روایت، یک حلزون قرار دارد اما این حلزون، بیشتر از آنکه موجودی زنده باشد، استعارهای است برای انسانی که در کشاکش میان گذشته و اکنون، همچون خطی بر آب، تلاش میکند معنای گمشده خویش را باز یابد اما آیا این تلاش، راه بهجایی میبرد؟ فیلم با ریتمی کند و سکوتهای ممتد آغاز میشود و از همان ابتدا ما را به نوعی زمانمندی متفاوت فرامیخواند. این زمانمندی، نه خطی و نه دورانی، بلکه نوعی «زمان گشوده» است که در هر لحظه، گذشته، حال و آینده را در هم میتند. شخصیت اصلی، گویی در هزارتوی خاطرات خود گیر افتاده است و نمیتواند میان لحظه اکنون و بار سنگین گذشته پلی بزند. این گشوده بودن زمان، در فلسفهای که به «هستی در جهان» میپردازد، اشارهای است به اینکه هر لحظه، در ذات خویش، ناتمام و معلق است اما آیا این ناتمامی، فرصت معنا میآفریند یا بذر یأس میکارد؟ فرم فیلم، همچون زبانش، مخاطب را به تجربهای غیرمعمول دعوت میکند. نماهای بلند، حرکات آرام دوربین و سکوتهای ممتد، گویی طراحی شدهاند تا مخاطب را از شتابردگی روزمره جدا کنند و به درنگ وادارند. در این میان، رنگهای خاکستری و سرد، همچون پردهای از غبار، بر همه چیز سایه افکندهاند و دنیایی میآفرینند که در آن، زیبایی و مرگ در هم تنیده شدهاند اما آیا این فرم، صرفا تقلیدی از آثار مشابه است یا چیزی اصیل را خلق میکند؟
نقد فرمی این اثر، ما را به این پرسش میرساند که آیا هنر، چیزی جز فرم است؟ فیلم با تأکید بر سکوت و کندی، تلاش میکند مخاطب را از سطح عبور دهد و به عمق برساند اما این عمق، گاه به نظر میرسد خودساخته است؛ گویی فیلم، بیش از آنکه چیزی برای گفتن داشته باشد، میخواهد مخاطب را با نادیدهها مواجه کند. این تضاد میان فرم و محتوا گاه فیلم را به ورطهای میکشاند که در آن، سکوت به جای آنکه معناآفرین باشد، به ژستی تهی تبدیل میشود اما نمیتوان منکر شد لحظاتی نیز وجود دارد که فیلم، از این تضاد فراتر میرود و ما را به تفکری عمیقتر دعوت میکند. یکی از این لحظات، زمانی است که شخصیت اصلی، در تاریکی شب، در انعکاس خویش بر سطح آب خیره میشود. این لحظه، نهتنها استعارهای است از مواجهه انسان با خود، بلکه میتواند بازتابی از «مرحله آیینهای» در روانکاوی لکان باشد. در این مرحله، سوژه با تصویری از خویشتن مواجه میشود که هم آشناست و هم غریبه. این آشنایی - غریبگی، همان شکافی است که همواره میان میل و واقعیت وجود دارد. فیلم از منظر روانکاوی میتواند سفری به ناخودآگاه باشد. حلزون با خانهای که بر دوش دارد، نمادی است از بار سنگین خاطرات و امیال سرکوبشده. این بار، نه تنها او را از حرکت بازمیدارد، بلکه او را از جهان بیرون نیز منزوی میکند. شخصیت اصلی، گویی در جستوجوی چیزی است که نمیتواند آن را به دست آورد، چرا که میل او، به تعبیر لکان، نه به سوی ابژهای خاص، بلکه به سوی خود میل معطوف است. این پارادوکس، در لحظات مختلف فیلم، بخوبی به تصویر کشیده میشود.
یکی از صحنههای کلیدی فیلم، جایی است که شخصیت، در میان بارانی بیپایان، به صدای قطرههای باران گوش میدهد. این صحنه، اگرچه در ظاهر ساده است اما میتواند نمادی باشد از لحظهای که انسان، برای لحظهای کوتاه، از کشاکشهای درونی خود رها میشود و با جهان در صلح قرار میگیرد اما این صلح، همانطور که انتظار میرود، پایدار نیست. باران، با تمام زیباییاش، در نهایت تنها سکوت را پر میکند و مخاطب را به همان اضطراب پیشین بازمیگرداند. نقد فیلمنامه به ما نشان میدهد فیلم، هرچند ایدههای جالبی را مطرح میکند اما گاه در بیان آنها دچار ابهام میشود. روایت غیرخطی و موقعیتهای تکرارشونده، گاه به جای آنکه معنا را تعمیق بخشد، آن را مبهمتر میکند. این ابهام، هرچند ممکن است برای مخاطبان خاص جذاب باشد اما برای بسیاری میتواند فاصلهای میان آنها و شخصیتها ایجاد کند.
یکی از نقاط ضعف فیلمنامه، دیالوگهایی است که گاه بیش از حد سنگین و شاعرانه به نظر میرسد. این دیالوگها، به جای آنکه به شخصیتها عمق ببخشد، آنها را به ابژههایی برای بیان ایدههای فلسفی تقلیل میدهد. این مساله بویژه در صحنههایی که شخصیتها به مونولوگهای طولانی میپردازند، مشهود است. آیا شخصیتها واقعا انسانهایی با احساسات و امیال واقعیاند یا صرفا نمادهایی برای انتقال پیامهای فیلمساز؟ با این حال، فیلم در برخی صحنهها موفق میشود از این تقلیل فراتر برود و لحظاتی خلق کند که در آن، مخاطب میتواند با شخصیتها ارتباط برقرار کند. یکی از این لحظات، زمانی است که شخصیت اصلی، در میان خاطرات گذشتهاش، ناگهان به این فکر میرسد که شاید «مشکل از خود حلزون است!» این جمله، اگرچه طنزآمیز به نظر میرسد اما میتواند نقدی باشد به خود فیلم؛ گویی فیلمساز نیز به طور ناخودآگاه، به محدودیتهای اثر خود اذعان دارد.
طنز دیگری نیز در دیالوگ شخصیت اصلی یافت میشود؛ آنجا که او میگوید: «اگر حلزون نبودم، شاید الان یک ماشین اسپرت داشتم». این جمله، با ظاهری ساده، بازتابی است از همان شکاف میان میل و واقعیت که لکان به آن اشاره میکند. شخصیت اگرچه در ظاهر به زندگی آرام خود قانع است اما در عمق وجودش، آرزوی چیزی را دارد که هرگز نمیتواند به دست آورد. از منظر زیباییشناسی، فیلم همچون بوم نقاشیای است که در آن، هر رنگ و هر خط، معنایی خاص دارد.
استفاده از نور و سایه، قاببندیهای دقیق و موسیقی مینیمالیستی، همه در جهت خلق فضایی است که مخاطب را به تفکر وامیدارد اما این زیباییشناسی، گاه به قدری پررنگ میشود که خود به مانعی برای روایت تبدیل میشود. آیا هنر باید در خدمت معنا باشد یا میتواند خود به عنوان معنا مطرح شود؟
در نهایت، «خاطرات یک حلزون» اثری است که اگرچه ممکن است نتواند به همه انتظارات پاسخ دهد اما مخاطب را به سفری دعوت میکند که در آن، سکون و تأمل، جایگزین شتاب و هیاهو میشود. این سفر، هرچند گاه به نظر میرسد به مقصدی نمیرسد اما لحظاتی خلق میکند که در آن مخاطب میتواند با خود و جهان درگیر شود. شاید در نهایت، این همان چیزی باشد که فیلم میخواهد به ما بگوید: زندگی، همچون حرکت حلزون، نه درباره رسیدن به مقصد، بلکه درباره سفر است! اما آنچه در عمق فیلم بیش از همه نمایان است، تقابل میان خاطره و فراموشی است. حلزون به عنوان نمادی از انسان مدرن، بار خاطراتی را بر دوش دارد که نه میتواند آنها را رها کند و نه قادر است با آنها کنار بیاید. این تناقض، به وضوح در رفتار و نگاه شخصیت اصلی بازتاب مییابد؛ او مدام میان بازگشت به گذشته و تلاش برای فراموشی در نوسان است اما آیا فراموشی، خود شکلی از خاطره نیست و آیا این نوسان، چیزی جز مبارزهای بیپایان میان میل و فقدان است؟ شاید بتوان گفت فیلم بیش از آنکه درباره حلزون باشد، درباره زمان است؛ زمانی که به تعبیر فیلسوفان، نه به عنوان یک مفهوم انتزاعی، بلکه به عنوان تجربهای زیسته معنا مییابد. شخصیت اصلی، گویی در جهانی گرفتار شده است که در آن، گذشته همواره به حال حمله میکند و آینده، چیزی جز گریز از این حمله نیست. این گریز، در صحنهای که او تلاش میکند ردپای خود را از میان خاک بزداید، بخوبی به تصویر کشیده میشود اما این تلاش، خود نشانهای است از ناتوانی او در رهایی از گذشته، چرا که هر ردپا، حتی اگر محو شود، در ناخودآگاه باقی میماند.
از منظر روانکاوی، این گریز از خاطره، چیزی جز تکرار میل نیست. شخصیت اصلی، در تمام طول فیلم تلاش میکند چیزی را بیابد که هرگز به طور کامل به دست نمیآید. این تلاش، همان جستوجوی ابژه گمشده است که در نظریه لکان، به عنوان محرک اصلی میل معرفی میشود اما این جستوجو، هیچگاه پایان نمییابد، چرا که ابژهای که شخصیت به دنبالش است، بیش از آنکه واقعی باشد، خیالی است. به همین دلیل او در پایان فیلم، همان جایی قرار دارد که در ابتدا بوده است؛ در میان سکوت، تاریکی و خاطرات.
اما آیا فیلم میخواهد چیزی بیش از این ناتوانی را نشان دهد؟ در برخی لحظات، گویی فیلمساز میکوشد از این چرخه معیوب عبور و به سوی معنایی بالاتر حرکت کند. یکی از این لحظات، زمانی است که شخصیت اصلی، در مواجهه با یک صدف خالی، برای لحظهای کوتاه، لبخندی بر لب میآورد. این لبخند، اگرچه در ظاهر بیاهمیت است اما میتواند نمادی باشد از پذیرش؛ پذیرش این واقعیت که زندگی، با تمام نواقص و ناکامیهایش، همچنان ارزش زیستن دارد. این لحظه، شاید مهمترین پیام فیلم باشد: اینکه حتی در میان تاریکی و سکون، میتوان لحظاتی از نور و امید را یافت اما این پیام، گاه در میان سکوتها و کندیهای فیلم گم میشود. مخاطب که از ابتدا با ریتم آرام فیلم همراه شده است، ممکن است در میانه راه، از این سکوتها خسته شود و ارتباط خود را با روایت از دست بدهد. این مساله، یکی از نقاط ضعف فیلم است، چرا که حتی در یک اثر فلسفی، ارتباط با مخاطب باید حفظ شود. فیلم، اگرچه تلاش میکند مخاطب را به تفکر وادار کند اما گاه در این مسیر، از او فاصله میگیرد.
با این حال، نمیتوان انکار کرد این سکوتها و کندیها، در برخی لحظات، به مخاطب فرصت میدهد با خود خلوت کند و به تأمل بپردازد. این تأمل، اگرچه ممکن است همیشه به نتیجهای روشن نرسد اما خود، نوعی معنا میآفریند. شخصیت اصلی، با تمام تناقضها و ناکامیهایش، به ما نشان میدهد زندگی، چیزی جز همین جستوجوی بیپایان نیست؛ جستوجویی که در آن، هر گام، نهتنها به سوی هدفی خاص، بلکه به سوی شناخت بهتر خود برداشته میشود. از منظر فرمی، فیلم در خلق این فضای تأملبرانگیز موفق عمل میکند. همانطور که گفته شد نورپردازی ملایم، موسیقی مینیمال و قاببندیهای دقیق، همه در جهت خلق فضایی است که مخاطب را به درنگ وامیدارد اما این فرم، گاه به قدری بر روایت سایه میافکند که خود به مانعی برای انتقال معنا تبدیل میشود. این مساله، بویژه در صحنههایی که سکوت به جای ایجاد تعلیق، به خستگی میانجامد، مشهود است. درنهایت، «خاطرات یک حلزون» بیش از آنکه پاسخی به سوالات ما باشد، ما را با پرسشهای جدیدی روبهرو میکند. این فیلم با تمام ضعفها و قوتهایش، تلاشی است برای به تصویر کشیدن پیچیدگیهای زمان، معنا و میل. حلزون، با تمام کندی و سکونش، به ما نشان میدهد زندگی، نه درباره رسیدن به مقصد، بلکه درباره مسیر است اما این مسیر، همچون فیلم، همواره سرشار از ابهام، تناقض و زیبایی است.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
حراج 10 میلیون دلاری FATF
مصطفی نصری: در روزهایی که تعریف «تروریسم» از سوی قدرتهای جهانی همچون ایالات متحده به چالشی سیاسی و نه حقوقی تبدیل شده، تازهترین نشست دیپلماتیک میان مقامات آمریکایی و نمایندگان گروه تحریرالشام بار دیگر این واقعیت را برجسته کرده است. ابومحمد جولانی، رهبر گروهی که همچنان در فهرست گروههای تروریستی ایالات متحده قرار دارد، تا 2 هفته پیش با وعده ۱۰ میلیون دلاری برای اطلاعاتی که منجر به دستگیریاش شود، تعقیب میشد اما حالا در یک چرخش آشکار و با اعلام رسمی مقامات آمریکایی، این جایزه لغو شده است. این موضوع بار دیگر نشان میدهد در نگاه آمریکا، «تروریسم» و «تروریست» مفهومی سیاسی دارد که میتواند بسته به منافع منطقهای و جهانی، تغییر کند. این امر نهتنها اعتبار وعدههای مالی برای مبارزه با تروریسم را زیر سوال میبرد، بلکه برای کشورهایی نظیر ایران که با فشارهایی همچون تصویب لوایح مرتبط با FATF مواجهند، پیام مهمی دارد، چرا که تصویب بدون قید و شرط این لوایح میتواند به ابزاری برای بهرهبرداری سیاسی آمریکا تبدیل شود و اتهاماتی جدید را علیه گروههای مقاومت و نهادهایی نظیر سپاه پاسداران تسهیل کند، در حالی که برخی دیگر از گروهها مانند هیات تحریرالشام از این دایره بیرون میمانند.
* دیپلماتهای آمریکایی نیز میتوانند جایزه شناسایی جولانی را بگیرند؟!
نشست خبری سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در روزهای گذشته به یکی از جنجالیترین و چالشبرانگیزترین موضوعات دیپلماتیک تبدیل شد. این نشست زمانی به حاشیه کشیده شد که سوالی درباره جایزه ۱۰ میلیون دلاری تعیینشده برای ابومحمد جولانی، رهبر هیات تحریرالشام، مطرح شد. خبرنگاری از سخنگوی وزارت خارجه پرسید: «آیا اگر کسی جولانی را دستگیر کرده و به پایگاههای آمریکا در سوریه تحویل دهد، این جایزه پرداخت خواهد شد؟» پاسخ سخنگو مبنی بر اینکه «جایزه همچنان پابرجاست»، بهجای رفع ابهام، تنها آتش کنجکاویها را شعلهورتر کرد.
پس از این پاسخ، خبرنگار دیگری با لحنی کنایهآمیز پرسید: «آیا دیپلماتهای آمریکایی نیز میتوانند برای دریافت این جایزه اقدام کنند؟» این پرسش مستقیم اشاره به دیدار احتمالی مقامات آمریکایی با جولانی داشت؛ دیداری که شایعات آن در رسانهها منتشر شده بود و به تناقضات موجود در سیاستهای آمریکا درباره تعریف «تروریسم» دامن زد. متیو میلر، در برابر این سوال سکوتی گویاتر از پاسخ اختیار کرد و گفت «تعجب خواهد کرد اگر دیپلمات آمریکایی چنین درخواستی بدهد».
با این حال، روز بعد این خبر اعلام شد طی دیدار میان مقامات آمریکایی و جولانی، باربارا لیف، دستیار وزیر خارجه و رئیس هیات اعزامی آمریکا، رسماً اعلام کرده جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای شناسایی و دستگیری جولانی لغو شده است.
سوال کنایهآمیز خبرنگار مبنی بر اینکه آیا دیپلماتهای آمریکایی هم میتوانند برای دریافت جایزه اقدام کنند، بیش از آنکه طنزی تلخ باشد، انعکاسی از واقعیتهای دیپلماسی امروز است. این سوال، نهتنها به تناقض آشکار میان وعدهها و عملکردهای ایالات متحده اشاره داشت، بلکه نقش گروههای تروریستی در معادلات قدرت را نیز برجسته کرد.
* در سیاست خارجی آمریکا تروریسم بار معنایی سیاسی دارد، نه حقوقی
تعریف متغیر تروریسم، آمریکا را در موقعیتی قرار داده که حتی وعدههای خود را نیز نقض میکند. جایزهای که روزی برای شناسایی و دستگیری جولانی تعیین شده بود، امروز با یک نشست دیپلماتیک لغو میشود و نشان میدهد در دنیای سیاست، تروریسم بیش از آنکه یک تهدید امنیتی باشد، ابزاری برای دستیابی به منافع سیاسی است.
رویکرد آمریکا در لغو جایزه تعیینشده برای جولانی و تعامل با گروه تحریرالشام به وضوح نشان میدهد تعریف «تروریسم» در سیاست خارجی این کشور، بیش از آنکه مبنایی حقوقی داشته باشد، تابعی از ملاحظات سیاسی است. بر اساس اصول حقوق بینالملل، تروریسم تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی تعریف میشود و باید با آن برخوردی ثابت و یکپارچه شود اما در عمل، معیارهای آمریکا برای تعیین تروریستها و نحوه مواجهه/تعامل با آنها به منافع ژئوپلیتیک این کشور وابسته است.
هیات تحریرالشام که از ادغام چندین گروهک تروریستی شکل گرفته و همچنان در فهرست گروههای تروریستی ایالات متحده قرار دارد، نمونهای بارز از این استاندارد دوگانه است. پیش از این، رهبر این گروه هدف جایزه ۱۰ میلیون دلاری بود اما امروز با سرنگونی بشار اسد و تامین منافع آمریکا همان فرد در دیداری رسمی، به عنوان مقامی دیپلماتیک پذیرفته میشود.
این رویکرد دوگانه نشان میدهد آمریکا از «تروریسم» بهعنوان ابزاری برای فشار یا تعامل در مناطق مختلف بهره میبرد. در شرایطی که جولانی و گروهش به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و نقششان در معادلات قدرت سوریه و خاورمیانه به شریکی احتمالی تبدیل شدهاند، تعریف «تروریسم» نیز دستخوش تغییر میشود. این تغییر، پیامدهایی فراتر از ماجرای جولانی دارد و به نگرانیهای گستردهتری دامن میزند. آیا معیارهای سیاسی برای تعریف تروریسم، میتواند اعتماد جامعه بینالمللی به اصول حقوقی را تضعیف کند؟ آیا میتوان سیاستی را که در آن «تروریست» بسته به منافع روز تغییر میکند مبنای تعاملات بینالمللی قرار داد؟
* دیدار آمریکاییها با جولانی کلاس درسی برای FATF دوستان!
ماجرای لغو جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای ابومحمد جولانی و تعامل آمریکا با هیات تحریرالشام، نشان داد تعریف تروریسم به عنوان یک مفهوم حقوقی، در عمل تابعی از ملاحظات سیاسی قدرتهای بزرگ است. این موضوع زنگ خطری برای کشورهایی نظیر ایران است که تحت فشار سازوکارهایی مانند FATF قرار دارند.
تصویب لوایح مرتبط با مبارزه با تأمین مالی تروریسم، اگر چه در ظاهر اقدامی برای کاهش فشارهای بینالمللی است اما بدون در نظر گرفتن ماهیت سیاسی تصمیمات نهادهای بینالمللی، میتواند به ابزار جدیدی برای تحریم و فشار بر ایران تبدیل شود. از این رو، سیاستگذاران ایرانی باید با درکی دقیق از این واقعیتها، درباره نحوه تعامل با FATF تصمیمگیری کنند.
گروه ویژه اقدام مالی (FATF)، نهادی بینالمللی است که هدف آن مقابله با پولشویی و تأمین مالی تروریسم اعلام شده است. با این حال، نحوه اجرای این سازوکار و تأثیرپذیری آن از تصمیمات سیاسی قدرتهای بزرگ، به یکی از چالشهای اصلی برای کشورهایی نظیر ایران تبدیل شده است.
ایران سالهاست که تحت فشار FATF برای تصویب لوایح مرتبط با مقابله با تأمین مالی تروریسم و جرائم سازمانیافته قرار دارد. موافقان این لوایح در داخل ایران معتقدند پذیرش بیقیدوشرط الزامات FATF، راهی برای خروج از لیست سیاه این گروه و تسهیل تعاملات اقتصادی ایران با جهان است اما منتقدان بر این باورند که پذیرش این لوایح بدون در نظر گرفتن سیاستهای دوگانه و رویکردهای سیاسی آمریکا و متحدانش، میتواند به ابزاری برای بهرهبرداری سیاسی علیه ایران تبدیل شود.
ماجرای جولانی و تغییر موضع آمریکا درباره تعریف تروریسم، نمونهای بارز از این واقعیت است که ایالات متحده «تروریسم» را بر اساس منافع سیاسی خود تعریف میکند. زمانی که گروهی نظیر تحریرالشام در خدمت منافع آمریکا باشد، از فهرست اهداف امنیتی خارج میشود و جایزه تعیینشده برای رهبرانش لغو میشود اما همین آمریکا، نهادهایی نظیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گروههای مقاومت را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار میدهد، صرفاً به دلیل اختلافات سیاسی و ژئوپلیتیک.
این تناقضات نشان میدهد تصویب لوایح FATF میتواند بهانهای برای مستندسازی اتهامات علیه ایران و گروههای مقاومت باشد، چرا که معیارهای آمریکا و نهادهای تحت امرش در FATF، بر مبنای واقعیتهای حقوقی و امنیتی نیست، بلکه به صورت گزینشی و بر اساس ملاحظات سیاسی تنظیم میشود.
برخورد دوگانه آمریکا با گروههای مختلف تروریستی، نشان میدهد حتی اگر ایران الزامات FATF را بپذیرد، باز هم امکان خروج از لیست سیاه یا کاهش فشارهای بینالمللی وجود ندارد، زیرا این تصمیمات بیش از آنکه حقوقی باشند، سیاسی هستند و به تغییر سیاستهای کلی آمریکا وابستهاند.
ارسال به دوستان
5 کشته و 200 زخمی در اقدام خشونتطلبانه در آلمان عامل حادثه یک روانپزشک ضداسلام تبعه سعودی است
وحشت در کریسمس
گروه بینالملل: جمعهشب خبر سانحهای تروریستی در کشور آلمان در صدر اخبار اروپا و جهان قرار گرفت. طی یک حمله با خودرو به جمعیت در بازار شب کریسمس شهر مگدبورگ دهها نفر هدف قرار گرفتند. طبق اخبار منتشر شده تاکنون 5 تن در این حمله تروریستی از جمله یک کودک خردسال کشته و حدود 200 تن زخمی شدهاند. طبق گزارشات حال 40 نفر از مجروحان این حمله تروریستی وخیم گزارش شده است و احتمال افزایش تلفات همچنان وجود دارد. در ساعات ابتدایی این حمله تروریستی، رسانههای آلمانی و اروپایی اخباری متعدد و متناقض درباره عامل حمله و ملیت او منتشر کردند.
برخی رسانهها در ابتدا به اشتباه عامل آن را سوری معرفی کردند اما پس از گذشت چند ساعت و بازداشت عامل حمله و توقیف خودروی وی، مشخص شد عامل این حمله تروریستی روانپزشکی 50 ساله است که در بیمارستان «ساکسونی آنهالت» مشغول به کار بوده و تبعه عربستان سعودی است. طبق گزارش رسانههای آلمانی، این روانپزشک 50 ساله سال 2006 وارد آلمان شده است و از آن موقع در این کشور اقامت دارد.
در ساعات ابتدایی انتشار خبر حمله تروریستی و مشخص شدن تابعیت عامل آن، بسیاری از کاربران فضای مجازی و برخی خبرگزاریهای غربی این عملیات تروریستی را به جریانات اسلامگرای افراطی مرتبط کردند؛ ادعاهایی ضد اسلامی که پس از مشخص شدن هویت عامل حمله تروریستی غلط از آب درآمد. عامل حمله زیرگیری وحشتناک شهر مگدبورگ و راننده خودروی بیامو تیرهرنگ طالب عبدالمحسن نام دارد و به نظرات ضد اسلامی خود در شبکههای اجتماعی آلمان معروف است. طبق گفته راینر هاسلوف، رئیس بیمارستان ساکسونی آنهالت، طالب از سال 2006 در آلمان ساکن است و در سال 2016 به عنوان پناهنده در این کشور پذیرفته شد.
کاربران فضای مجازی آلمان وی را به نظرات ضداسلامی میشناسند و طبق بررسی رسانههای آلمانی از شبکههای اجتماعی وی، مشخص شده است او بارها علیه اسلام موضع گرفته است و حتی به خطر اسلامیسازی آلمان بر اثر مهاجرت پناهندگان کشورهای مسلمان مانند سوریه در سالهای اخیر هشدار داده است. مقامات پلیس آلمان درباره انگیزه وی از این حمله تروریستی اطلاعاتی را منتشر نکردهاند و تنها اعلام کردند این حمله به صورت انفرادی صورت گرفته است. مقامات پلیس همچنین اعلام کردند عامل حمله خودروی بیامو را مدت کوتاهی قبل از اقدام تروریستی خود کرایه کرده است. پلیس آلمان همچنین پس از حمله، بازار مگدبورگ را به دلیل احتمال وجود بسته انفجاری مورد بررسی قرار داد و منزل عامل حمله را تفتیش کرد. طبق گزارشات پلیس هیچ بسته انفجاری در بازار یا منزل تروریست بازداشت شده پیدا نشد و هیچگونه ارتباطی بین وی و سازمانهای تروریستی شناسایی نشد. همچنین طبق برخی گزارشات، عامل حمله علاوه بر اسلامستیز بودن، حامی حزب راستگرای افراطی آلترناتیو برای آلمان (AFD) و رژیم صهیونیستی است و با وجود اینکه خود مهاجر و پناهنده بوده، از طرفداران سیاستهای ضد مهاجرتی است! وی همچنین خود را آتئیست معرفی کرده و وبسایتی را راهاندازی کرده بود تا به همفکران خود برای فرار از عربستان و منطقه خاورمیانه کمک کند. پناهندگی سیاسی وی نیز به دلیل نظرات آتئیستی او و مخالفت با دین اسلام بوده است.
* واکنشها
در ساعات ابتدایی این حادثه، بسیاری از مقامات اروپایی این حمله تروریستی را بهشدت محکوم کردند. اولاف شولتس، صدر اعظم آلمان که در حال حاضر با چالشهای سیاسی بسیار و انتخابات زودهنگام درگیر است، در واکنش به حمله تروریستی مگدبورگ اعلام کرد: پس از حمله مرگبار مگدبورگ برای من بسیار مهم است که متحد بمانیم و اجازه ندهیم نفرت ایجادشده پس از این حمله وحشتناک بین ما تفرقه ایجاد کند. وی با اشاره به حمله تروریستی مشابه در سال 2016 که آن حمله نیز در ایام کریسمس رخ داده و منجر به کشته شدن 12 نفر شده بود، گفت: مهم است که از یکدیگر حمایت کنیم و از ایجاد نفرت بپرهیزیم.
شولتس گفت: «آنچه اکنون مهم است این است که آنچه اتفاق افتاده را بررسی کنیم و تحقیقات دقیق و درستی انجام دهیم. ما باید این موضوع را از هر زاویه بررسی کنیم. در سطح ملی و منطقهای قول دادهایم که همه با هم کار خواهیم کرد و باید تلاش کنیم بفهمیم هدف مهاجم چه بوده است تا به سوالات پاسخ کامل بدهیم».
رسانههای آلمانی و اروپایی نیز در واکنش به حمله تروریستی مگدبورگ، آن را «ترور قبل از کریسمس» نامیدند. مقامهای ارشد اروپا از جمله آنتونیو کاستا رئیس شورای اروپا، امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه و همچنین نخستوزیر هلند به این حادثه واکنش نشان دادند. دیوید لامی، وزیر خارجه انگلیس نیز به این حادثه واکنش نشان داد و گفت: به دقت وضعیت را در آلمان زیر نظر داریم. وزارت خارجه عربستان سعودی نیز در واکنش به این عملیات تروریستی بیانیهای صادر کرد. وزارت خارجه عربستان سعودی در بیانیهای اعلام کرد: عربستان سعودی حادثه رخ داده در بازاری در شهر مگدبورگ در جمهوری فدرال آلمان را محکوم میکند که طی آن یک خودرو به میان جمعیت هجوم برد و منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی شد. پادشاهی سعودی همبستگی خود را با مردم آلمان و خانوادههای قربانیان اعلام میکند.
خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آگاه نوشت: عربستان سعودی درباره مهاجم مگدبورگ که یک تبعه این کشور بود به مقامات آلمانی هشدار داده بوده است؛ هشدارهایی که با توجه به مواضع ضد اسلامی و آتئیستی عامل حمله و حمایتهای وی از جریانات راستگرای مهاجرستیز و رژیم صهیونیستی جدی گرفته نشد و منجر به فاجعه شد.
* شوک پس از حادثه
حمله تروریستی آلمان منجر به شوکه شدن مقامات سیاسی اروپایی و غربی شد و بسیای از شهروندان آلمانی و اروپایی را در آستانه سال نو میلادی در وحشت فرو برد. به نظر میرسد مقامات محلی و فدرال دولت آلمان انتظار حمله تروریستی از سوی پناهنده آتئیست را نداشتند و تمرکز آنها بر اسلامگرایان و طرفداران فلسطین بود؛ تمرکزی که بعضا منجر به آزار و اذیت مسلمانان این کشور شده بود و تجمعات حمایت از فلسطین با سرکوب شدید پلیس و دستگاه امنیتی آلمان مواجه شده بود؛ مسالهای که در بیش از یک سال گذشته بارها در این کشور اروپایی حامی رژیم صهیونیستی رخ داده بود اما اکنون یک روانپزشک ضداسلام که سابقه حمایت از رژیم صهیونیستی و حمایت از احزاب راستگرای مهاجرستیز و اسلامستیز آلمان را در کارنامه خود دارد عامل حمله تروریستی در این کشور شده است؛ حملهای که تلفات وحشتناکی را برجا گذاشته و اروپا را در شوک فرو برده است.
مقامات آلمان از افزایش تدابیر امنیتی در بازارهای کریسمس که در سنت و فرهنگ آلمانیها نقش ویژهای دارد خبر دادند؛ تدابیری که به احتمال بسیار زیاد به سایر کشورهای اروپایی تسری خواهد یافت و شاهد دور دیگری از ترس و وحشت در کشورهای اروپایی خواهیم بود اما این بار تهدیدات از سوی جریانات به ظاهر اسلامگرا نخواهد بود.
ارسال به دوستان
نیروهای مسلح یمن بامداد شنبه یک هدف نظامی را در تلآویو مورد اصابت قراردادند
تاد و مات
حملات موشکی موفق یمن به سرزمینهای اشغالی کارآمدی سامانههای دفاعی اسرائیلی و آمریکایی را به چالش کشیده است
گروه بینالملل: مقاومت یمن با وارد کردن یک ضربه کاری دیگر به قلب اسرائیل، پاسخی محکم به رویکرد رژیم صهیونیستی برای توسعه حملات تجاوزکارانه به فلسطین و کشورهای عربی داد. در عین حال دور جدید حملات ارتش یمن به عمق راهبردی فلسطین اشغالی با موشک مافوق صوت هایپرسونیک موسوم به «فلسطین 2» ضمن آشکار کردن ناکارآمدی سامانههای پدافندی پرطمطراق اسرائیلی و آمریکایی، هشداری آشکار خطاب به شیخنشینهای عرب صادر کرد که نمیتوانند با خیانتهای خود پشت این سامانههای کذایی پنهان شوند. صبح دیروز ارتش یمن با صدور بیانیهای اعلام کرد یک هدف نظامی را در منطقه یافای اشغالی (تلآویو) با موشک بالستیک مافوق صوت «فلسطین ۲» هدف قرار داده است. سرلشکر یحیی سریع، سخنگوی نیروهای مسلح یمن خطاب به رسانهها گفت: «موشک هایپرسونیک با دقت به هدف در یافا اصابت کرد و سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی در رهگیری آن ناکام ماندند. با عملیات منحصربهفرد یافا به مردم خود که به میدانها آمده و خواستار رویارویی با دشمن صهیونیست هستند، درود میفرستیم». وی در پایان بیانیه خود با درود بر رزمندگان مقاومت غزه و عملیاتهای قهرمانانه آنها تأکید کرد: «عملیات نیروهای مسلح یمن تا زمانی که تجاوزات دشمن صهیونیست ادامه دارد و محاصره نوار غزه متوقف نشود، ادامه خواهد یافت. عملیات ما در یافا در راستای حمایت از ملت مظلوم فلسطین انجام شد». پیشتر ارتش صهیونیستی حمله ترکیبی پهپادی - موشکی به تلآویو را تایید اما فقط به زخمی شدن ۲ نفر اعتراف کرده بود. بر اساس گزارشهای اولیه رسانههای عبری و تصاویری که در شبکههای اجتماعی منتشر شد، یک فروند موشک بالستیک مافوق صوت در نخستین ساعات بامداد شنبه با پشت سر گذشتن لایههای مختلف سامانههای پدافندی اسرائیلی شامل گنبد آهنین و حیتس (پیکان) به یک محوطه عمومی در قلب تلآویو اصابت کرد و باعث تخریب چندین ساختمان پیرامون شد که در نتیجه آن به گزارش سازمان ستاره داوود رژیم صهیونیستی دستکم 18 صهیونیست زخمی شدند.
چنانکه در تصاویر منتشر شده دیده میشود، موشک یمنی که به صورت عمودی و با سرعتی فوقالعاده زیاد از آسمان تلآویو فرود میآمد با واکنش ناکام ۲ موشک سامانه حیتس (موسوم به آرو یا پیکان) در ارتفاع پایین مواجه شد. البته هر ۲ موشک رهگیر بدون هیچ نتیجهای در هوا منفجر شدند.
سپس در آخرین تلاش ناکام، حیثیتیترین واحد پدافندی صهیونیستها که وظیفه حفاظت از حریم هوایی مرکزیت اداری و اقتصادی رژیم را برعهده دارد، در لحظات آخر از سر ناامیدی ۲ موشک تامیر به سمت سفیر یمنی که نفیرکشان پایین میآمد شلیک کرد اما آنها هم به خاطر سرعت زیاد موشک «فلسطین 2» جا ماندند و احتمالا آنها هم به مناطقی در داخل تلآویو برخورد کردند.
به این ترتیب در تاریخ 21 دسامبر 2024، مستندی بیبدیل در تاریخ جنگهای موشکی جهان به ثبت رسید که گواهی بود بر بیاثر بودن زرادخانه مشترک اسرائیل و آمریکا در مقابل قدرت موشکی کشوری که فقیرترین ملت عربی خوانده میشود اما شجاعترین آنهاست؛ نمایی از داستان تکراری پدافند ورشکسته رژیم صهیونیستی که طی 15 ماه سپری شده از جنگ غزه گویی به بخشی جداییناپذیر از الگوی پدافندی اسرائیل تبدیل شده است.
این به معنای شکست فضاحتبار سامانه پدافندی آمریکایی تاد که اخیرا توسط رژیم صهیونیستی برای رهگیری موشکها و پهپادهای جبهه مقاومت نصب شده نیز هست.
عربستان سعودی و امارات حالا بخوبی میدانند حتی با در اختیار داشتن سامانه تاد، مقابل یمن بیدفاع هستند.
اصابت موفق یک موشک بالستیک مافوق صوت یمنی دیگر از فاصله ۲ هزار کیلومتری به تلآویو تنها ۲ روز پس از حملات مشابه پنجشنبه گذشته به شهرک رامات گان در شرق این شهر، ثابت کرد پروپاگاندای رژیم صهیونیستی درباره رهگیری موشکهای مقاومت، دروغ بوده است. تصاویری که پنجشنبه گذشته از محل اصابت موشک «فلسطین 2» منتشر شد، حاکی از تخریب کامل یک ساختمان بتنی در شهرک رامات گان است، حال آنکه ارتش اسرائیل در ابتدا مدعی شده بود آمار مجروحان در نتیجه اصابت ترکشهای موشکهای پدافندی خودشان بوده است.
این به معنای پیشرفت قابل توجه انصارالله در حوزه کلاهک و سر جنگی علاوه بر برد بالای موشکهایشان است.
تا امروز هیچ کشوری، حتی ابرقدرتهای نظامی جهان نیز موشک عملیاتی تاکتیکی - بالستیک را در این برد شلیک نکردهاند.
عملیات دیروز انصارالله در عین حال سومین حمله پیاپی ارتش یمن به تلآویو طی ۳ روز گذشته محسوب میشود، چرا که بعدازظهر جمعه نیز یک عملیات مشترک پهپادی با مقاومت عراق علیه اسرائیلیها انجام شد.
حملات سریالی و بیوقفه ارتش یمن به رژیم اشغالگر قدس، اگرچه باعث واکنش وحشیانه اسرائیل علیه زیرساختهای انرژی و اهداف غیرنظامی بندر حدیده شده و حتی تهدید علنی رژیم تلآویو مبنی بر ترور سران حکومت صنعا و رهبران انصارالله را در پی داشته اما آنها ثابت کردهاند هیچ چیز در اراده تاریخی آهنینشان برای انتقام ستاندن از دشمنان خللی وارد نمیکند. در این میان عملیاتهای اخیر انصارالله از جمله هدف قرار دادن موشکی و پهپادی فرودگاه بینالمللی بنگورین در آستانه سال نو میلادی باعث تعطیلی آن و قفل شدن آسمان فلسطین اشغالی شد. پیشتر موشکها و پهپادهای یمنی، راهبردیترین پایگاه هوایی جنوب فلسطین اشغالی را هدف قرار داده بودند. بنابراین پیام موشکهای پدافندناپذیر یمن، فراتر از غزه و فلسطین و لبنان رفته و زنگ هشداری برای همه متحدان خیانتکار منطقهای و فرامنطقهای صهیونیستهاست.
واقعیت مهم این است که ۲ روز پیش وزیر خارجه آمریکا مدعی شده بود به دلیل کمکهای گسترده فنی و اطلاعاتی واشنگتن به رژیم صهیونیستی، ایران دیگر به انجام عملیات انتقامی خود علیه این رژیم یا همان «وعده صادق 3» نمیاندیشد. حال با اصابت دقیق و پیاپی موشکهای یمنی به تلآویو، تبلیغاتی بودن این ادعاها برملا شده است.
این حملات در واقع حکم تکمیل زنجیره اقدامات مقدماتی برای ورود به فاز نهایی عملیات «وعده صادق 3» را دارد که طبق برآورد برخی منابع، سنگینترین و بیسابقهترین حمله موشکی تاریخ از سوی یک دولت خواهد بود.
***
انصارالله: سامانه حیتس امنیت اسرائیل را تأمین نمیکند
رئیس کمیته انقلاب یمن در واکنش به حملات مکرر موشکی ارتش این کشور به عمق فلسطین اشغالی و ناتوانی سامانه پدافندی رژیم صهیونیستی در رهگیری آنها اعلام کرد سامانه پدافندی حیتس، امنیت اسرائیل را تامین نمیکند.
سید محمد علی الحوثی، از رهبران ارشد انصارالله که اخیرا صهیونیستها نام او را در فهرست ترور خود قرار دادهاند، دیروز متعاقب اصابت یک موشک «فلسطین 2» دیگر به مرکز رژیم صهیونیستی گفت: «توسعه توانمندی (نظامی) ما ادامه دارد و شکست سامانه پدافندی آمریکا، اروپا و اسرائیل نیز ادامه دارد».
رسانههای عبری دیروز با انتشار این گزارش که سامانههای پدافندی پیرامون تلآویو 4 شلیک متوالی ناکام به سوی پرتابه بالستیک یمنی داشتهاند، به ناتوانی پدافند هوایی اسرائیل در رهگیری موشکهای بالستیک اعتراف کردند.
***
مقاومت فلسطین: سامانههای دشمن شکننده است
کمیتههای مقاومت فلسطین دیروز در بیانیهای اعلام کرد ضربات مبارک یمن، شکست بزرگ رژیم صهیونیستی در دستیابی به اهداف خود و ناتوانی در مقابله با موشکهای دقیق یمن را تأیید کرده و شکنندگی سامانههای امنیتی و نظامی آن را آشکار میکند. در این بیانیه آمده است: «تداوم حمایت یمن از فلسطین و تشدید این عملیاتها، محاسبات صهیونیستها را بر هم زده و دروغ بودن دستاوردهایی که سران رژیم اشغالگر مدعی آن بودند را آشکار کرده است». جنبش مقاومت اسلامی فلسطین نیز در بیانیهای از تداوم ضربات یمنیها به قلب اراضی اشغالی در راستای پشتیبانی از مردم غزه در مقابله با جنگ نسلکشی و پاکسازی نژادی دشمن صهیونیستی علیه آنان قدردانی کرد. حماس در واکنش به حمله موشکی یمن به تلآویو اعلام کرد: «شجاعت و استواری برادران یمنی در حمایت از ملت فلسطین مایه فخر و مباهات همه آزادگان جهان است».
ارسال به دوستان
یادداشت
مدیری و مدیریت!
امیرعباس نوری: ۱- یکی از انتقادات جدی به مهران مدیری، موضع وی در جریان آشوبهای سال ۱۴۰۱ بود. مدیری در آن مقطع - ولو محدود - در زمین آشوب بازی کرد و این از یک هنرمند حرفهای بسیار بعید بود. او مرتکب خطای بزرگی شد و با معرکهای همراهی کرد که اپوزیسیون مبتذل خارجی آتشبیار آن بود؛ همان اپوزیسیونی که مدیری در کارهای متعدد خود آنها را به هجو و استهزا کشیده بود. اگر چه مدیری خیلی زود در همراهی با این آشوب تجدیدنظر کرد اما بازی در زمین فتنهای که بعدها مشخص شد توسط موساد و سیا مدیریت میشود و هدف اصلیاش ایجاد ناآرامی و تجزیه کشور است، خطایی نیست که بهراحتی قابل چشمپوشی باشد. آشوبهای ۱۴۰۱ هزینهها و خسارات هنگفتی به کشور تحمیل کرد. سرویسهای اطلاعاتی موساد و سیا به بهانه مساله حجاب، تمام ظرفیت خود برای تحریک گسلهای قومی و مذهبی را به کار گرفتند. گروههای نشاندار تروریستی و تجزیهطلب با کمک تلویزیونهای تروریستی سفید و موجه شدند و در میانه این آشوبها موضوع تجزیه کشور در این تلویزیونها نرمالیزه شد. در تمام تجمعات خارجی آشوبطلبان پرچمهای گروهکهای تجزیهطلب برافراشته شد. با فروکش کردن غبار آن فتنه مشخص شد آن آشوبها در واقع پروژه تجزیه ایران بود؛ پروژهای که قطعهای از نقشه خاورمیانه جدید است. بنابراین وقتی هنرمندی که بخش عمدهای از شهرت خود را مرهون تلویزیون است، با ناشیگری، ولو مختصر، ولو با تجدیدنظر سریع، کنار همان اپوزیسیونی مینشیند که سالها آنها را مورد هجو و تمسخر قرار میداد و تبدیل به بخشی از این پروژه خطرناک علیه ایران میشود؛ هم نشان داده درک دقیقی از منافع کشورش ندارد و هم اینکه به راحتی چشم بر همه امتیازات و مساعدتهایی که باعث جایگاه اجتماعی ممتاز برای او شده، بسته است.
به همین خاطر، اشتباه آقای مدیری قابل چشمپوشی نیست. حتی اگر او در مقایسه با دیگر هنرمندان خطاکرده در آن اتفاقات، سهم کوچکی در همراهی با فتنهگران داشته باشد و حتی در مدت زمان کمی، از کرده خود ابراز پشیمانی کرده باشد.
تصاویر شهدای مظلومی مانند آرمان علیوردی و روحالله عجمیان که به وحشیانهترین شیوه ممکن توسط عوامل آشوبهای ۱۴۰۱ به شهادت رسیدند، پیش چشم ما است.
۲- از اردیبهشت ۱۴۰۱ گزارشات مفصلی وجود داشت که نشان میداد یک جریان بیرونی برای ایجاد آشوب در پاییز همان سال یک برنامهریزی گسترده انجام داده است. بر اساس این گزارشات، بسیاری از هنرمندانی که با تلویزیون همکاری میکردند همه پروژههای پاییز آن سال را لغو کرده بودند. به عبارتی در طراحی اسرائیلی - آمریکایی انجامشده برای ایجاد آشوب و بلوا در کشور، توجه و تمرکز ویژهای روی چهرههای مشهور و هنرمندان وجود داشت. پس از اتفاقی که برای مهسا امینی رخ داد، این طراحی مقداری جلو افتاد اما در همان ابتدای ماجرای مهسا امینی، چهرههای مشهور یا همان سلبریتیها نقش ویژهای در دامن زدن به حواشی این اتفاقات و همراهی با آشوب و ناامنی ایفا کردند؛ برخی از این سلبریتیها بلافاصله از کشور خارج شدند. عدهای از آنها نیز فعالیت گستردهای برای تحریک هنرمندان و پیوستن آنها به این آشوب ایفا کردند. سردسته آنان «احسان.ک» سرپل ارتباطی این غائله با هنرمندان بود. بنابراین اینکه تصور شد سلبریتیها در آن غائله به صورت خودجوش اقدام به انتشار مطالبی علیه نظام کردند، کاملا اشتباه است. بسیاری از هنرمندانی که از همراهی با آشوبها امتناع کردند، روایتهای قابل تاملی از حجم فشاری که عوامل بیرونی به آنها وارد میکردند، داشتهاند. برخی از این سلبریتیها حتی در صفحات مجازی خود به گوشهای از این فشارها اشاره کردهاند، بنابراین این یک واقعیت است که دشمن بیرونی در برنامهریزیهای خود علیه کشور، نقش ویژهای برای سلبریتیها در نظر گرفته است. این برنامهریزیها کماکان ادامه دارد و با وجود فروکش کردن آتش آن شورشها، همچنان عوامل بیرونی از طریق سرپلهای خود، این عده از هنرمندان و چهرههای مشهور را تحریک میکنند نسبت به مواضع خود تجدیدنظر نکنند. از نظر عوامل بیرونی و سرپلهای داخلی آنها، فعالیتهای هنرمندان بویژه ازسرگیری همکاری هنرمندان مشهور با صداوسیما در جامعه به عقبنشینی آنها از مواضعشان در سال ۱۴۰۱ تعبیر میشود و همین موضوع سرمایه اجتماعی آنها را بشدت تضعیف میکند، بنابراین باید این نکته مهم را در نظر داشت که یک انرژی با قدرت بیرونی تلاش میکند مانع عادیسازی فعالیت هنرمندان و همچنین ازسرگیری همکاری آنها با صداوسیما شود.
۳- در میانه جنگ اخیر رژیم صهیونیستی و جبهه مقاومت و پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران در شرایطی که افکار عمومی در ایران، منطقه و سراسر دنیا منتظر عملیات «وعده صادق ۳» بودند، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر جنایتکار رژیم صهیونیستی در یک ویدئو تهدیداتی را علیه ایران مطرح کرد. نکته قابل تامل درباره این تهدیدات، اشاره او به ظرفیت آشوبهای پاییز ۱۴۰۱ بود. او با گفتن عبارت «زن، زندگی، آزادی» به وضوح نشان داد رژیم صهیونیستی در میانه جنگ و در برنامهریزیهای خود علیه ایران، حساب ویژهای روی بازسازی آشوبهای ۱۴۰۱ و فعالسازی ظرفیت این فتنه کرده است. در واقع نتانیاهو تلاش کرد ایران را تهدید کند در صورت واکنش نظامی ایران به حمله این رژیم به خاک کشورمان، مجددا فتنه موسوم به «زن، زندگی، آزادی» را در ایران فعال میکند. رژیم صهیونیستی در میانه آشوبهای پاییز ۱۴۰۱ نشان داد مدیریت این آشوبها را به صورت مستقیم در اختیار دارد. جلسات مکرر وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی با مدیران رسانهها و تلویزیونهای فارسیزبان خارجی و همینطور سفر فرزند شاه مخلوع به سرزمینهای اشغالی و دیدار با نتانیاهو، پشت پرده ماجرای «زن، زندگی، آزادی» را به وضوح روی پرده آورد و نشان داد این غائله با مدیریت مستقیم موساد و سیا راهاندازی شد. حالا نتانیاهو مجددا ایران را تهدید میکند که مجددا این غائله را از سر خواهد گرفت. این البته مایه شرمساری آن دسته از هنرمندانی است که سال ۱۴۰۱ با سادهلوحی یا دلایل دیگر، با پروژه اسرائیلی «زن، زندگی، آزادی» همراهی کردند. با این حال اما مشخص است دشمن صهیونیستی همچنان روی این فتنه حساب باز کرده است. آنچه رژیم صهیونیستی برای ازسرگیری غائله آشوب و ناامنی در ایران روی آن حساب ویژه باز کرده است، زمینه چندقطبیسازی جامعه ایران است. در واقع بر بستر چندقطبی شدن جامعه ایرانی، نسبت به فعال کردن پروژه آشوب در ایران طمع کردهاند. بنابراین مهمترین اقدام پیشگیرانه در از بین بردن زمینههای سرمایهگذاری رژیم صهیونیستی در ایران، ترمیم شکافهای اجتماعی، جلوگیری از ایجاد یا تشدید قطبیدگی و همینطور ایجاد انسجام عمومی است. در شرایط فعلی، این مهم، نه یک موضوع فرهنگی و نه یک مساله اجتماعی صرف است، بلکه موضوع امنیت ملی است و به صورت مستقیم با امنیت و تمامیت ارضی کشور مرتبط است. در این باره قطعا صداوسیما تکالیف مهم و ویژهای بر دوش دارد. یکی از مهمترین تکالیف صداوسیما، همان مساله همیشگی یعنی جلب مخاطب است، البته این نکته هم بدیهی است و هم ضروری که صداوسیما برای جذب مخاطب نباید از اصول حرفهای و همینطور مبانی سیاستهای کشور عدول کند؛ جلب اعتماد عمومی مستلزم پذیرش ذائقههای عمومی است. اگر چه ذائقهسازی یکی از مهمترین تکالیف رسانههای حرفهای است اما باید پذیرفت حتی ذائقهسازی نیز نیاز به تثبیت جایگاه صداوسیما به عنوان رسانه مرجع دارد. به تعبیر سادهتر، صداوسیما باید دیده شود تا مردم واقعیات و حرف درست را از آن بشنوند. در شرایط فعلی هر اقدام صداوسیما که منجر به جلب توجه افکار عمومی شود، اقدامی در راستای تقویت امنیت ملی قلمداد میشود.
۴- یکی از مصایبی که صداوسیما طی سالهای اخیر درگیر آن شده، مساله دستمزد سلبریتیها است؛ بلیهای که طی سالهای اخیر بسیاری از حوزههای سیاستگذاری را درگیر کرده است و جالب اینکه در همه این حوزهها، عموما شاهد ارائه یک راهکار و فرمول گرهکشا نبودهایم و بعضا در مواردی مانند دستمزد سلبریتیها در صداوسیما، نوعی از توقف و قفلشدگی را شاهد بودهایم. البته طرح مساله دستمزد میتواند تا حد زیادی منجر به حذف برخی حلقههای دلالی یا شفاف شدن فرآیند قراردادها و واقعی شدن دستمزدها شود اما در اصل موضوع، یعنی همکاری صداوسیما با سلبریتیها، یا بهتر بگوییم سوپراستارها، همچنان نوعی سردرگمی وجود دارد. دلیل این سردرگمی، فقدان نظام ارزشیابی یا ارزشگذاری همکاری با فوقستارههاست. شاید برخی، ارزشیابی را به معنای سود و منفعت اقتصادی تلویزیون از برنامهسازی فوقستارهها تلقی کنند که از این حیث نیز همواره چندین برابر رقم قرارداد تهیهکنندگان و دستمزد سلبریتیها عاید صداوسیما میشود.
با این حال اما مراد از ارزشیابی یا ارزشگذاری، تخمین ارزش اثرات و آوردههای عمومی حضور سلبریتیها و فوقستارهها در تلویزیون است. در بند ۳ اشاره شد که در شرایط فعلی کشور، جلب مخاطب و تبدیل صداوسیما به رسانه مرجع، یک ضرورت در حوزه امنیت ملی و دفاع از تمامیت سرزمینی است. جلوگیری از انشقاق اجتماعی و ایجاد انسجام ملی حول مسائل کلیدی، یک ارزش کلیدی است که مسؤولان صداوسیما در شرایط فعلی باید با نگاهی عمیقتر نسبت به آن تامل و تدبیر کنند.
البته کاملا پیداست منظور این نوشته این نیست که جلب مخاطب، محدود و منحصر به همکاری صداوسیما با فوقستارهها و حضور سلبریتیها در تلویزیون نیست. اتفاقا اگر تصور شود به صرف حضور سلبریتیها در تلویزیون، صداوسیما میتواند بهراحتی معضل مخاطب و اعتبار اجتماعی خود را مرتفع کند، این ناشی از سادهلوحی محض و نفهمیدن اصل ماجراست اما از آنجا که بهانه این نوشته، ماجرای همکاری مجدد مهران مدیری با صداوسیما بوده، ملاحظات مربوط به از سرگیری همکاری چهرههای معروف با صداوسیما مد نظر قرار گرفته است.
به هر حال، به نظر میرسد مدیران صداوسیما طی چند سال اخیر دریافتهاند انتقادها بر سر دستمزد و گلایهها درباره وضعیت مخاطب، دستکم تاکنون ۲ گزاره مانعالجمع شدهاند. البته دوباره لازم است به این نکته اشاره شود که جذب مخاطب، لزوما تنها مشروط به حضور سلبریتیها در تلویزیون نیست. البته در سوی مقابل، هنوز کسی توضیح نداده است که چگونه هم میتوان به بهانه دستمزد، مخالف حضور سلبریتیها در تلویزیون بود و از سوی دیگر صداوسیما را به خاطر نداشتن مخاطب مطلوب، مورد شماتت قرار داد؟! این در حالی است که هیچ راهکار عالمانهای برای جذب مخاطب، بدون حضور سلبریتیها هم ارائه نمیشود.
یکی از خطاهای مهمی که درباره جذب مخاطب انجام میشود، فروکاستن این موضوع به تولید برنامههاست. یعنی تصور میشود به صرف ساختن برنامههای خوب، میتوان به مرور به جذب مخاطب امیدوار بود. این در حالی است که صداوسیما در سالهای اخیر در حالی که درگیر مساله مخاطب بوده، برنامهها و سریالهای بسیار خوب و مفید پخش کرده است. در برخی از این سریالها مانند سریال «سرزمین مادری» بازیگران مطرحی نیز حضور داشتهاند اما به طرز عجیبی این سریالها آنگونه که باید دیده نشدهاند.
پس مشکل چیست؟
در همه خانههای ایران تلویزیون وجود دارد. مشکل اما آن دکمهای است که در بعضی خانهها روی کانالهای ایران روشن یا خاموش نمیشود! چگونه میتوان برای آن عده از ایرانیانی که تلویزیونهای خود را روی کانالهای خارجی روشن یا خاموش میکنند، انگیزه ایجاد کرد که دستکم در ساعاتی از روز، کانال تلویزیون ایران را بگیرند؟
به نظر میرسد کلید حل مشکل جذب مخاطب در صداوسیما، همین ایجاد انگیزه باشد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از ناهماهنگی وزارتخانههای نفت و نیرو در تأمین سوخت نیروگاهها گزارش میدهد
مدیران خاموشی
گروه اقتصادی: قطع برق همچنان به عنوان یک چالش جدی در کشور مطرح است. افزایش مصرف سوخت مایع در نیروگاههای ایران طی ۴ ماه اخیر به حدود ۷۰ درصد رسیده است. هرچند مسؤولان وزارت نفت تاکید کردهاند تأمین سوخت مایع نیز افزایش یافته است اما مسؤولان نیروگاهها میگویند تحویل سوخت همچنان ناکافی است و قطعیهای برق ادامه دارد. وزارت نیرو اعلام کرده حداقل تا نیمه دیماه قطعی برق ادامه دارد و این مساله به یک چالش جدی تبدیل شده است. هر چند وزارت نفت از افزایش تامین سوخت خبر داده اما فعلا اثری از آن نمایان نشده است.
نیروگاههای کشور در سال 1402 حدود 90 میلیارد مترمکعب سوخت مصرف کردهاند که شامل 74 میلیارد مترمکعب گاز طبیعی، 10 میلیارد لیتر گازوئیل و 6 میلیارد لیتر مازوت میشود. این آمار وابستگی شدید نیروگاهها به گاز طبیعی برای تولید برق را نشان میدهد.
با توجه به رشد سالانه تولید و مصرف برق و افزایش 2.2 درصدی تولید برق در سال جاری، انتظار میرفت مصرف گاز نیروگاهها نیز افزایش یابد اما میزان گاز تحویلی به نیروگاهها با کاهش 7 درصدی مواجه شد که مشکلات فراوانی برای نیروگاههای کشور ایجاد کرده است.
ناصر اسکندری، سرپرست معاونت راهبری تولید شرکت برق حرارتی اعلام کرد نیروگاههای حرارتی کشور بیش از 5 میلیارد مترمکعب گاز کمتر دریافت کردهاند. تلاشهای مجموعه پخش و پالایش کشور نیز نتوانسته است کمبود سوخت مایع را جبران کند.
عمده کاهش تحویل گاز به نیروگاهها مربوط به نیمه نخست سال جاری است که به دلیل تأخیر در تأمین گاز، ذخایر سوخت مایع نیروگاهها نیز مصرف شده است. کاهش تحویل گاز طبیعی به نیروگاهها، مصرف سوخت مایع را بشدت افزایش داده و مصرف آن نسبت به سال گذشته حدود 70 درصد افزایش یافته است.
وزیر نفت اعلام کرده «در ۴ ماه اول استقرار دولت چهاردهم بیش از 2.2 میلیارد لیتر سوخت مایع بیشتری به نیروگاهها تحویل شده است که نشاندهنده رشد حدود 50 درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته است» اما این افزایش تحویل سوخت مایع نیز نتوانسته کمبود را جبران کند.
با وجود تلاشهای شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی کشور، ذخایر سوخت مایع نیروگاهها تقریبا به نصف میزان سال گذشته رسیده است.
این وضعیت در برخی مناطق بویژه در شمال کشور شدیدتر است و برخی واحدهای نیروگاهی به دلیل کمبود سوخت از مدار تولید خارج شدهاند که منجر به فشار زیاد به شبکه برق کشور و چالشهای جدی در تأمین پایدار برق شده است.
وزارت نیرو تلاش کرده است با «وارد کردن واحدهای جدید به مدار تولید و استفاده از نیروگاههای با راندمان بالا، انرژی تولیدی بیشتری را با کمترین مصرف سوخت تحویل شبکه برق دهد. همچنین کاهش گازرسانی به نیروگاهها در نیمه اول سال در آذرماه جبران شده است».
بر اساس آمار شرکت ملی گاز ایران، گازرسانی به نیروگاهها به 110 میلیون مترمکعب در روز افزایش یافته است. سعید توکلی، مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران اعلام کرد تحویل بیش از 110 میلیون مترمکعب گاز به نیروگاهها در اوج مصرف، بیسابقه است. با توجه به اینکه بیش از 80 درصد مصرف نیروگاههای کشور به گاز طبیعی وابسته است، افزایش 50 درصدی تحویل سوخت مایع نیز نتوانسته نیاز نیروگاهها را پوشش دهد.
نیروگاهها برای تولید 45 تا 50 هزار مگاوات برق در زمستان، نیازمند تأمین 230 میلیون مترمکعب سوخت معادل هستند. با وجود افزایش گازرسانی به نیروگاهها، همچنان حدود 120 میلیون لیتر سوخت مایع در نیروگاهها مصرف میشود.
* تأمین سوخت نیروگاهی تا 210 میلیون مترمکعب در روز
بررسیها نشان میدهد تأمین سوخت معادل نیروگاهی بین 200 تا 210 میلیون مترمکعب در روز است و همچنان حدود 20 تا 30 میلیون مترمکعب سوخت کمتری برای تولید برق پایدار وجود دارد. در چنین شرایطی، صرفهجویی مصرف گاز و برق توسط مشترکان خانگی و صنعتی بسیار حیاتی است. کاهش 10 درصدی مصرف گاز و برق میتواند تأمین پایدار برق را ممکن کند. پویش ملی «۲ درجه کمتر» نیز با هدف کاهش مصرف انرژی و عبور از شرایط فعلی کسری سوخت و ناترازی گاز طراحی شده است. اگر هر ایرانی دمای محیط زندگی و کار خود را ۲ درجه کاهش دهد، قطعیهای برق زودتر به پایان میرسد.
محسن ذبیحی، معاون هماهنگی توزیع شرکت توانیر اعلام کرد: «در صورت تأمین کامل سوخت معادل نیروگاهی، احتمال رفع قطع برق خانگی و صنایع طی 2 هفته آینده وجود دارد». البته این موضوع نیز به صورت قطعی عنوان نشده است. همانطور که پیش از این اعلام شده بود که قطعی برق تمام شد ولی در کمتر از 2 هفته دوباره به سطح کشور برگشت. وزارت نفت درباره این بازگشت به خاموشی اعلام کرده بود شرط ما برای ادامه اتصال برق کاهش مصرف است که این اتفاق در کشور نیفتاد.
* بخشی از ناترازیها ناشی از مدیریت غیرمتمرکز است
عضو کمیسیون انرژی مجلس درباره قطع برق اظهار داشت: «این قطعیها تغییراتی در سیستم مدیریت برق کشور ایجاد کرده است و برخی نیروگاهها به دلیل عدم سوخترسانی از مدار خارج شدهاند. این خاموشیها به طور موقت توزیع شده تا ناترازی جبران شود. این اتفاق هر چند سال یکبار رخ میدهد و ممکن است در آینده نیز تکرار شود. این روند ناشی از عدم مدیریت یکپارچه در وضعیت انرژی کشور است و باید به نحوی مدیریت شود که وزارت نفت و وزارت نیرو تقصیر را به گردن یکدیگر نیندازند و مسؤولیت مشخص شود».
شریعتینیاسر پیشبینی کرد: «با تدابیر انجام شده بویژه در حوزه مدیریت مصرف در برنامه هفتم، این موضوع تا حدودی قابل جبران است. بخشی از ناترازیها ناشی از مدیریت غیرمتمرکز است که در این 2 وزارتخانه توزیع شده است. مجلس در برنامه هفتم گام اول را برداشته و سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی برای حوزه مدیریت مصرف شکل گرفته که از ابتدای سال 1404 آغاز به کار میکند.
وی تأکید کرد: «نزدیک به دوسوم مصارف انرژی کشور در بخشهای غیرمرتبط با زندگی مردم است و مردم را نمیتوان مقصر دانست. بنابراین باید امکان استفاده از تجهیزات مناسب با شرایط مناسب فراهم شود تا مردم تأثیرات صرفهجویی را در زندگی خود احساس کنند».
وی ادامه داد: «برای بهینهسازی مصرف انرژی، منابع مالی در نظر گرفته شده و از سال آینده نیز یک مدیریت واحد کار را دنبال خواهد کرد تا هر صرفهجویی به گواهیهای صرفهجویی تبدیل شود که در بازار قیمت دارد. در حال حاضر گواهیهای صرفهجویی گاز حدود 11 هزار و 500 تومان در هر مترمکعب قیمت دارد، در حالی که مصارف صنعتی تا حدود 7 هزار تومان بوده است. این روند انگیزه کافی برای صرفهجویی را ایجاد میکند».
وی اذعان کرد: «کشور ما جامعه پرمصرفی است و میانگین شدت مصرف انرژی در کشور بالاست که باید طی یک برنامه مشخص به حد مطلوب برسد». شریعتی افزود: «اثرات اقتصادی خاموشیها بسیار مخرب است و به دلیل نبود تدبیر جدی در دهه اخیر، بخش نیروگاهی توسعه پیدا نکرده است. برنامههای جدیای برای آن در نظر گرفته شده است و به نظر میرسد تا چند سال آینده بتوان کاستیها را جبران کرد. مسیر به سمتی میرود که قیمت نیروگاهها واقعی شده و یارانه مردم باقی بماند. در برخی شهرها با نگاه حوزه پدافند غیرعامل باید به سمت برقیسازی رفت و سیاستهای قیمتی بر تغییر مدل مصرف اثرگذار است».
تأمین سوخت مایع برای نیروگاهها همچنان یکی از چالشهای اصلی در ایران است. افزایش مصرف سوخت مایع به دلیل کمبود گاز طبیعی و مشکلات در تحویل سوخت به نیروگاهها رخ داده است. این مساله باعث شده است برخی نیروگاهها از مدار تولید خارج شوند و فشار بر شبکه برق افزایش یابد.
در حال حاضر، تلاشهایی برای جبران کمبود سوخت و بهبود مدیریت انرژی در جریان است اما نیاز به تدابیر بلندمدت و مدیریت یکپارچه برای حل این مشکل وجود دارد.
عباس علیآبادی، وزیر نیرو اعلام کرد: «شبکه برق کشور با ظرفیت تولید و مصرف سالانه حدود ۳۵۰ میلیارد کیلووات ساعت، توانایی جذب و نصب بیش از ۳۰ هزار مگاوات نیروگاه خورشیدی را دارد. ما در حال تلاش برای تحقق این پتانسیل با همکاری بخش خصوصی هستیم و تلاش میکنیم محیط سرمایهگذاری را جذاب و بازار مناسبی برای سرمایهگذاران فراهم کنیم. از ابتدای دولت نیز تاکنون قراردادهای قابل توجهی در این زمینه منعقد شده است».
وزیر نیرو همچنین اشاره کرد: «نیروگاههایی که در برنامه بودند به مدار اضافه شدهاند و تا پایان سال جاری، حدود ۵۰۰ مگاوات به ظرفیت نیروگاههای کشور افزوده خواهد شد. با توجه به اینکه ظرفیت فعلی نیروگاههای خورشیدی کشور حدود ۱۲۰۰ مگاوات است، پیشبینی میشود تا سال آینده این رقم به بیش از ۳ تا ۴ هزار مگاوات برسد که رقم قابل توجهی است». در حالی که کارشناسان میگویند در سال باید حداقل 5 هزار مگاوات نیروگاه جدید در کشور ساخته شود، وزارت نیرو از راهاندازی 500 مگاوات نیروگاه خبر داده است. این نابسامانی در تامین سوخت، همچنین عدم ساخت نیروگاه به اندازه نیاز کشور حکایت از ضعف مدیریت و ناهماهنگی بین 2 وزارتخانه نیرو و نفت است. در واقع این ۲ وزارتخانه باید متناسب با نیاز نیروگاهها برای تامین سوخت اقدام کنند. همچنین در صورتی که سوخت کافی در کشور وجود ندارد باید به سمت ساخت نیروگاههای تجدیدپذیر حرکت کنیم.
ارسال به دوستان
سقوط اتوبوس به درهای در محور اندیمشک - پلدختر 10 کشته و 17 مصدوم برجا گذاشت
اتوبوس غم
گروه اجتماعی: سقوط یک دستگاه اتوبوس به درهای در محور اندیمشک - پلدختر، ۱۰ کشته و 17 مصدوم برجا گذاشت. مدیرعامل هلالاحمر لرستان دیروز اعلام کرد: ساعت 12 و 39 دقیقه شنبه اول دی گزارش سقوط یک دستگاه اتوبوس به درهای در محور اندیشمک – پلدختر، ورودی روستای پاعلم که از خوزستان به مقصد کرمانشاه در حرکت بود به مرکز هماهنگی و پشتیبانی استان گزارش شد. پس از دریافت این گزارش، بلافاصله 3 تیم امدادی، شامل 2 دستگاه آمبولانس و یک دستگاه ست نجات به محل حادثه اعزام شدند. به گفته محمد قمی این حادثه متاسفانه 10 کشته برجا گذاشته است.
مدیر روابط عمومی اورژانس پیشبیمارستانی لرستان نیز با اعلام این خبر به ایسنا گفت: در پی وقوع حادثه تصادف برای * یک دستگاه اتوبوس در محور
پلدختر- اندیمشک و با اعلام نیاز به پشتیبانی امدادی ۱۰ کد آمبولانس همراه تیم تخصصی اورژانس به محل حادثه اعزام شدند. علی محمدی ادامه داد: از این تعداد آمبولانس، 8 کد مربوط به لرستان و ۲ کد مربوط به اندیمشک در استان خوزستان بودند. وی افزود: این حادثه ۱۰ کشته داشته است که ۹ نفر در محل حادثه کشته شده بودند. وی با بیان اینکه یک نفر در بیمارستان امام علی(ع) اندیمشک فوت شد، اضافه کرد: ۱۷ نفر نیز مصدوم شدهاند که ۱۳ نفر به اندیمشک و ۴ نفر دیگر به پلدختر اعزام شدند. در پی این حادثه ناگوار مدیرکل مدیریت بحران لرستان گفت: اقدامات لازم برای نجات مصدومان حادثه سقوط اتوبوس و رهاسازی افراد گرفتار شده انجام شد و امدادگران توانستند مصدمان را نجات داده و به مراکز درمانی انتقال دهند. به گفته مهدی پازوکی بیش از ۲۰ سرباز در این اتوبوس بودند که تعدادی از آنها کشته و زخمی شدند.
* تخطی از سرعت مطمئنه
رئیس پلیس راه لرستان علت رخ دادن حادثه تصادف اتوبوس در محور پلدختر به اندیمشک را تشریح کرد. سرهنگ محمد زارعی در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع یک فقره واژگونی اتوبوس در محور اندیمشک – پلدختر، تیم گشت پلیس راه به محل حادثه اعزام شد. وی با بیان اینکه این اتوبوس ۲۷ سرنشین داشت که ۲۵ نفر آنها مسافر بودند، ادامه داد: چند نفر از سرنشینهای این وسیله در دم جان خود را از دست دادند و مصدومان نیز به مراکز درمانی انتقال یافتند که البته حال برخیها از آنها وخیم اعلام شده است.
رئیس پلیس راه استان لرستان با اشاره به اینکه علت تامه تصادف عدم توانایی راننده در کنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه تشخیص داده شده است، خاطرنشان کرد: این اتوبوس به سمت چپ جاده منحرف شده و بعد از برخورد با گاردریل به عمق دره سقوط کرده است. زارعی تاکید کرد: با توجه به فصل بارندگی و لغزنده بودن جادهها، رانندگان با سرعت مطمئنه رانندگی و از تغییر ناگهانی مسیر و سبقتهای غیرمجاز خودداری کنند.
رئیس اورژانس پیشبیمارستانی و مدیر حوادث دانشگاه علوم پزشکی دزفول نیز از اعزام تیم واکنش سریع اورژانس ۱۱۵ این شهرستان برای امدادرسانی به حادثهدیدگان سقوط اتوبوس در محور پلدختر به اندیمشک خبر داد.
رضا معمارزاده در جمع خبرنگاران اظهار کرد: در پی وقوع این حادثه با اعلام نیاز به پشتیبانی امدادی، یک دستگاه اتوبوس - آمبولانس و ۲ دستگاه آمبولانس به همراه تیم تخصصی اورژانس از پایگاه اورژانس دزفول به محل حادثه اعزام شدند.
تیم امدادی اعزامشده با تمام تجهیزات لازم و در آمادگی کامل به سمت محل حادثه حرکت کرد تا ضمن انجام اقدامات اولیه درمانی، در صورت نیاز مصدومان را به مراکز درمانی منتقل کند.
***
۸۴ درصد رانندگان موتوسیکلتهای تصادفی گواهینامه ندارند
رئیس مرکز جامع اطلاعرسانی پلیس راهور تهران بزرگ گفت: ۸۴ درصد تصادفات زمستانی موتوسیکلتها به راکبان فاقد گواهینامه مرتبط میشود.
سرهنگ علیاصغر شریفی در برنامه «شهر امن» به موضوع رانندگی با موتوسیکلت در شرایط بارندگی و لغزندگی معابر و سهم تقصیر برای رانندگان موتوسیکلت با توجه به داشتن یا نداشتن گواهینامه پرداخت و اظهار کرد: بر اساس قوانین راهنمایی و رانندگی برای اخذ گواهینامه موتوسیکلت، متقاضی باید 18 سال تمام داشته باشد.
وی درباره تصادفات زمستانی موتوسیکلت افزود: آمار تصادفات موتوسیکلت بر اساس گروه سنی میگوید 27 درصد تصادفات موتوسیکلتسواران در فصل زمستان 1402 مربوط به افراد زیر 25 سال بوده، 56 درصد بین 25 تا 45 سال و 17 درصد 45 سال به بالا که بخش اعظمی از این افراد با این وسیله نقلیه امرار معاش میکردند.
شریفی درباره بحث گواهینامه موتور و تناسب آن با حوادث رخ داده برای این وسیله نقلیه ادامه داد: 84 درصد افرادی که زمستان سال گذشته با موتوسیکلت دچار حادثه شدهاند فاقد گواهینامه بودهاند و تنها 16 درصد از آنها گواهینامه داشتهاند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» نقش سامانههای دیجیتال در کاهش فرار مالیاتی و رفع کسری بودجه را بررسی کرد
رصد هوشمند کلیدعدالتمالیاتی
گروه اقتصادی: مالیات به عنوان یکی از منابع اصلی تأمین درآمدهای دولتها نقشی حیاتی در تأمین خدمات عمومی و توسعه اقتصادی دارد. در بسیاری از کشورهای دنیا، سیستمهای مالیاتی به طور مستمر بهروز و تطبیق داده میشوند تا با تحولات اقتصادی و اجتماعی هماهنگ شوند. سامانههای دیجیتال و هوشمند مانند سامانه رصد تراکنشهای بانک مرکزی، سامانه مؤدیان مالیاتی، سامانههای خودنویس، سامانه ملی املاک و اسکان و دیگر پلتفرمهای آنلاین، ابزارهای جدیدی هستند که به دولتها این امکان را میدهند تا با استفاده از دادههای دقیق و بهروز، فرآیندهای مالیاتی را به طور موثرتر و شفافتر پیگیری کنند.
در کشور ما، استفاده از این سامانهها هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارد اما این سیستمها میتوانند نقشی اساسی در کاهش فرار مالیاتی و تحقق عدالت مالیاتی ایفا کنند. بویژه پلتفرمهایی مانند سامانه خودنویس که اطلاعات قراردادهای اجاره و معاملات املاک را جمعآوری میکنند، میتوانند منابع اطلاعاتی مهمی برای تعیین و اعمال مالیاتهای مختلف از جمله مالیات بر اجاره و مالیات بر خانههای خالی باشند.
* چالشهای پیش رو در استفاده از سامانههای دیجیتال
با این حال، مشکل اصلی در این مسیر نبود زیرساختهای مناسب برای جمعآوری و تبادل دادهها و همچنین نبود نظارت جامع بر این سامانههاست. اگرچه سازمان امور مالیاتی میتواند به عنوان بهرهبردار از این اطلاعات عمل کند اما نظارت مستقیم بر طراحی و اجرای این سامانهها از وظایف آن سازمان نیست.
برای استفاده بهینه از این سامانهها در تصمیمهای اقتصادی و تضمین عدالت از جمله عدالت مالیاتی، نیاز به هماهنگی بهتر بین نهادهای مختلف و اصلاحات در فرآیندهای جمعآوری و استفاده از اطلاعات است. این اصلاحات میتواند در نهایت به کاهش فرار مالیاتی، جبران کسری بودجه، افزایش شفافیت در سیستم مالیاتی و توزیع عادلانهتر بار مالیاتی در جامعه کمک کند.
برای رسیدن به این هدف، نیاز به هماهنگی بهتر بین نهادهای مختلف و ایجاد زیرساختهای مناسب برای جمعآوری و تبادل دادههاست.
***
چگونگی بهرهبرداری سازمان امور مالیاتی از سامانههای مختلف
مهدی موحدیبکنظر، سخنگوی سازمان امور مالیاتی کشور درباره نظارت دولت بر سامانههای مختلف مانند سامانه ملی املاک و اسکان، توضیح داد: سازمان امور مالیاتی به طور مستقیم نظارت بر این سامانهها ندارد. این سامانهها توسط نهادهای دیگر از جمله وزارت مسکن و شهرسازی طراحی و اداره میشوند. با این حال سازمان امور مالیاتی میتواند از اطلاعات جمعآوری شده در این سامانهها بهرهبرداری کند. به عنوان مثال، بر اساس قانون مالیات بر خانههای خالی، سازمان امور مالیاتی میتواند با استفاده از اطلاعات سامانه ملی املاک و اسکان، مالیات بر خانههای خالی را اعمال کند.
موحدیبکنظر تأکید کرد: هر سامانهای هدف خاص خود را دارد و ممکن است برای اهداف غیرمالیاتی طراحی شده باشد. به این ترتیب، سازمان امور مالیاتی به عنوان بهرهبردار از این اطلاعات میتواند از آنها برای تعیین مالیاتهایی مانند مالیات بر اجاره یا مالیات بر خانههای خالی استفاده کند اما نظارت کلی بر این سامانهها بر عهده سازمان امور مالیاتی نیست و این سازمان تنها از اطلاعات موجود در این سامانهها برای اعمال مالیاتهای خود بهره میبرد.
وی تصریح کرد: سازمان امور مالیاتی به عنوان یک بهرهبردار از اطلاعات سامانهها میتواند از این دادهها برای تعیین و اعمال مالیاتهای مختلف استفاده کند. با این حال نظارت کلی بر طراحی و عملکرد این سامانهها از وظایف سازمان امور مالیاتی نیست. در حال حاضر بر اساس اطلاعات موجود در سامانه ملی املاک و اسکان، سازمان امور مالیاتی میتواند مالیات بر خانههای خالی را اعمال کند. به طور کلی، سازمان امور مالیاتی از اطلاعات جمعآوری شده در سامانههای مختلف بهرهبرداری میکند اما نظارت و مدیریت کلی این سامانهها بر عهده نهادهای دیگری مانند وزارت مسکن و شهرسازی است. استفاده از این اطلاعات به سازمان امور مالیاتی کمک میکند مالیاتهای مختلفی از جمله مالیات بر خانههای خالی را اعمال و به این ترتیب به تحقق عدالت مالیاتی کمک کند.
***
نقش دادهکاوی در بهبود فرآیندهای مالی و اقتصادی
دادهکاوی (Data Mining) به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند در استخراج الگوها و اطلاعات مفید از دادههای حجیم و پیچیده، نقشی حیاتی در تحلیل و بهینهسازی فرآیندهای مختلف اقتصادی دارد. در سالهای اخیر با رشد سریع فناوری و افزایش بیسابقه حجم دادهها، اهمیت دادهکاوی بیش از پیش نمایان شده است. یکی از حوزههایی که دادهکاوی در آن نقش اساسی ایفا میکند، صنعت بانکداری است.
بانکها روزانه با حجم زیادی از دادهها از جمله اطلاعات تراکنشها، رفتار مشتریان، سوابق اعتباری و دادههای مالی مواجه هستند. دادهکاوی این اطلاعات پولی و مالی میتواند به تحلیل موثر این دادهها کمک کند. این تحلیلها برای اتخاذ تصمیمات کلان اقتصادی بسیار حیاتی است و میتواند به دولت و مشخصا وزارت امور اقتصادی و دارایی در اخذ مالیات منصفانه کمک کند.
سامانه رصد و پایش تراکنشهای پولی و مالی با استفاده از دادهکاوی میتواند فرآیند استخراج الگوها و اطلاعات مفید را بهبود بخشد. این سامانهها با جمعآوری و تحلیل دادههای مالی، به کاهش فرار مالیاتی و تحقق عدالت مالیاتی کمک میکنند. بویژه در کشور ما که استفاده از این سامانهها در مراحل اولیه قرار دارد، توسعه و بهبود این فناوریها میتواند تأثیرات بزرگی داشته باشد. مشکل اصلی در این مسیر، نبود زیرساختهای مناسب برای جمعآوری و تبادل دادهها، نبود هماهنگی و همرسانی در نهادهای اجرایی و نبود نظارت جامع بر این سامانههاست، لذا برای استفاده بهینه از سامانههای دادهکاوی و تضمین عدالت مالیاتی، نیاز به هماهنگی بهتر بین نهادهای مختلف و اصلاحات در فرآیندهای جمعآوری و استفاده از اطلاعات است. این اصلاحات میتواند در نهایت به تصمیمسازان کمک کند قدمهای مثبتی برای اصلاح شرایط کشور بردارند.
***
شناسایی و تفکیک حسابهای تجاری از غیرتجاری
عبدالمجید شیخی، استاد اقتصاد اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: بهترین راه برای شناسایی و تفکیک حسابهای تجاری از حسابهای غیرتجاری، شمولیت دادن قانون بررسی حسابها به تمام حسابها اعم از تجاری و شخصی است. وی اشاره کرد: این کار در دولت سیزدهم با گسترش سامانه مؤدیان مالیاتی به نوعی آغاز شد.
شیخی با تأکید بر استفاده برخی افراد از حسابهای شخصی و اجارهای برای انجام امور تجاری افزود: برای اصلاح نظام مالیاتی و جلوگیری از فرار مالیاتی ضروری است با استفاده از یک سامانه جامع، رصد و پایش تراکنشهای مالی به طور مستمر دنبال شود.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به سهم بخش خدمات در تولید ناخالص ملی که بیش از ۵۰ درصد است، بیان کرد: در صورتی که ساز و کار مؤثری برای کنترل حسابهایی که از آنها استفاده تجاری میشود ایجاد نشود، همچنان شاهد فرار یا خوداظهاری غیرشفاف و غیرواقعی مالیاتی در بخشهای غیرمولد، خدماتی و تجاری خواهیم بود.
* استفاده از تکنولوژیهای نوین در پایش حسابها
وی با اشاره به استفاده گسترده فروشندگان اینترنتی از حساب شخصی و عدم پرداخت مالیات تصریح کرد: تا زمانی که افراد از حسابهای شخصی خود در فعالیتها و تراکنشهای تجاری استفاده میکنند، چارهای جز پایش همه حسابهای بانکی و جدا کردن موارد استثناء پس از این پایش نیست.
شیخی تأکید کرد: از همان ابتدا در صدور پروانه کسب، شماره حساب تجاری فرد باید ملاک باشد و با مشخص شدن حساب تجاری فرد، راه برای فرار مالیاتی مسدود شود.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به لزوم رشد هوشمند نظام مالیاتی در کشور و استفاده از تکنولوژیهای نوین اظهار داشت: علاوه بر ایجاد سامانه مذکور، شناسایی و مجهز شدن تمام بنگاههای اقتصادی به صندوق الکترونیکی فروش، گسترش پایههای مالیاتی طبق سیاستهای برنامه هفتم پیشرفت، حذف معافیتهای مالیاتی غیرضروری، ثابت بودن ضرایب مالیاتی در بخش اقتصاد مولد و افزایش پلکانی ضرایب مالیاتی در بخش غیرمولد تاثیر بسزایی در اصلاح نظام مالیاتی و رونق اقتصادی خواهد داشت.
* اتکا به درآمدهای مالیاتی به جای فروش نفت
شیخی با اشاره به اینکه اصلاح نظام مالیاتی میتواند کشور را از درآمد صدور نفت بینیاز کند، تأکید کرد: دولت باید به طور کامل بر درآمدهای مالیاتی اتکا و از این طریق نیاز خود به فروش نفت و گاز خام را مرتفع کند. با جلوگیری از فرار مالیاتی، دولت قادر خواهد بود بودجه عمرانی، مستمر و جاری خود و بودجه عمومی را تأمین کند.
وی در جمعبندی گفت: با توجه به اهمیت شناسایی و تفکیک حسابهای تجاری از غیرتجاری، استفاده از سامانههای جامع برای رصد و پایش تراکنشهای مالی ضروری است. همچنین بهرهگیری از تکنولوژیهای نوین و اصلاحات در نظام مالیاتی میتواند به بهبود شفافیت مالیاتی و جلوگیری از فرار مالیاتی کمک کند. این اقدامات نقش مهمی در تأمین بودجه و کاهش اتکا به درآمدهای نفتی خواهند داشت.
***
اهمیت رصد حسابهای بانکی در جلوگیری از فرار مالیاتی
حسین صمصامی، نماینده مجلس و کارشناس اقتصادی در گفتوگو با «وطن امروز» اظهار داشت: رصد حسابهای بانکی در تمام کشورهای جهان انجام میشود و با کسانی که تراکنشهای بالا و مشکوکی دارند، برخورد و از آنها مالیاتستانی میشود.
صمصامی تأکید کرد: این امر یکی از مصادیق اصلی شفافیت اقتصادی در کشورمان است. رصد گردش حسابهای بانکی نشان میدهد چه کسانی از پرداخت مالیات حقه دولت فرار کردهاند یا پولشویی و قاچاق داشتهاند. دولت و سازمان امور مالیاتی حق دارند با رصد تراکنشهای بالا و مشکوک، جلوی فرار مالیاتی در کشور را بگیرند.
نماینده مردم تهران در مجلس خاطرنشان کرد: کشورهای پیشرفته با رصد گردش حسابها و اطلاعات خرید کالاها از طریق سیستم کدینگ متصل به فروشگاهها، اقتصاد سالمی را به دست آوردهاند. به عنوان مثال، در بحث پولشویی، وقتی بیش از ۸ هزار دلار به حساب کسی واریز شود ولی منبع و دلیل آن مشخص نباشد، فرد را فراخوانده و از آن تراکنش مالیات اخذ میکنند.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در پاسخ به سوالی درباره جوسازی رسانهها علیه تاکید قانون بر جلوگیری از فرار مالیاتی اظهار کرد: مردم عادی که مالیاتشان را پرداخت کردهاند هیچ واهمهای بابت رصد اطلاعات بانکی خود ندارند اما کسانی که با حسابهای خود کارهای تجاری انجام میدهند و اطلاع نمیدهند یا تراکنشهای بالا و مشکوک دارند، نسبت به این امر نگرانند.
* استفاده از قوانین و سامانههای مالیاتی
صمصامی افزود: دولت میتواند از امتیاز قانون 169 مالیاتهای مستقیم، قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز، سامانه مؤدیان و پایانههای فروشگاهی و قانون مبارزه با پولشویی استفاده کند تا به طور دقیق مشخص شود پزشکان، وکلا و طلافروشان به چه میزانی فرار مالیاتی دارند و از آنها مالیات اخذ شود.
این کارشناس اقتصادی در پایان یادآور شد: مطابق ماده 169 قانون مالیاتهای مستقیم، اگر اشخاص حقیقی یا صاحبان مشاغل از صدور صورتحساب خودداری کنند یا از شماره اقتصادی فرد دیگری استفاده کنند، مشمول پرداخت جریمهای معادل 2 درصد مبلغ معامله میشوند.
وی در پایان گفت: دولت باید از قوانین و سامانههای موجود بهرهبرداری کند تا بتواند به طور دقیق مالیاتهای حقه را از افراد و مشاغل مختلف اخذ و به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کند.
***
نقش زیرساختهای مالیاتی در توسعه اقتصادی
مجید گودرزی، مدرس مدیریت مالی و کارشناس اقتصادی در گفتوگو با «وطن امروز» اظهار داشت: مالیات در تمام کشورها به عنوان یکی از منابع اصلی درآمدهای دولت شناخته میشود اما در ایران به دلیل نبود زیرساختهای کافی، فرار مالیاتی به میزان بیشتری نسبت به دریافت مالیات مشاهده میشود که پذیرفتنی نیست. وی تأکید کرد: بسیاری از آگهیها در پلتفرمهای داخلی جعلی و غیرواقعی است و پیشنهاد شد این پلتفرمها به سازمان امور مالیاتی متصل شوند تا هرگونه پیشنهاد قیمت به عنوان خوداظهاری در دفاتر سازمان امور مالیاتی ثبت شود.
گودرزی افزود: برخی از این پلتفرمها درآمدهای بسیار زیادی دارند و به دلیل نبود زیرساختهای مناسب نتوانستهایم مالیات کافی از آنها دریافت کنیم. این در حالی است که درآمد کارگرانی که با سختی 8 ساعت در روز کار میکنند، به طور معمول زیر خط فقر است و وقتی که درآمد آنها به بالای سالانه ۲۰۰ میلیون تومان میرسد، مشمول مالیات میشوند اما همچنان معافیتهایی برای درآمدهای تا سقف ۳۵ میلیارد تومان اعمال میشود که نادرست است.
این مدرس مدیریت مالی تأکید کرد: تنظیمات مالیاتی باید به گونهای انجام شود که اقتصاد کشور را بتوان مدیریت کرد. برای نمونه، زمانی که یک قرارداد منعقد میشود، مالیاتی به آن قرارداد تعلق میگیرد که از طریق سامانههای آنلاین قابل پرداخت است اما این سامانهها باید به گونهای طراحی شوند که دولت بتواند اطلاعات مالیاتی را به طور دقیق جمعآوری کند. سامانههایی همچون سامانه خودنویس و سامانه کارتر در مسیر اجرایی قرار دارند تا پایگاه دادهای برای دولت ایجاد و در اجرای قوانین مالیاتی کمک کنند.
* چالشهای رسیدن به عدالت مالیاتی
گودرزی خاطرنشان کرد: یکی از مشکلات اصلی دولت در حوزه مالیات بر خانههای خالی است، زیرا به دلیل دسترسی نداشتن به پایگاه دادههای لازم، نتوانسته این قوانین را بدرستی اجرا کند. در بسیاری از کشورهای دنیا بخش املاک به عنوان منبع اصلی برای اخذ مالیات شناخته میشود. مالیات بر سوداگری در بخش مسکن به صورت تصاعدی افزایش مییابد تا افراد نتوانند براحتی در این بخش به سوداگری بپردازند و در نهایت مالیاتهای بیشتری دریافت شود.
وی تصریح کرد: بخش بزرگی از قراردادها به صورت غیررسمی و قولنامهای انجام میشده و دولت دسترسی به اطلاعات این قراردادها نداشته است که باعث شده بازار مسکن یکی از بهترین محلها برای فرار مالیاتی باشد. سامانههای جدید در تلاشند دولت را در کنترل این بازار و اخذ مالیات از افرادی که به طور معمول متواری هستند، یاری کنند.
گودرزی تأکید کرد: مالیاتها باید به گونهای تنظیم شود که عدالت مالیاتی برقرار شود. کارگرانی که زیر خط فقر هستند نباید تنها کسانی باشند که مالیات میدهند. باید از کسانی که دارای املاک و داراییهای زیاد هستند نیز مالیات گرفته شود.
* مجازاتهای سختتر برای فرار مالیاتی
وی اشاره کرد: بسیاری از این سامانهها تعیینکننده کف و سقف مالیاتها هستند. برای نمونه، در موضوع مالیات بر خانههای خالی، کف مالیات مشخص است اما سقفهای مالیاتی برای سرمایههای بالا همچون ۳۵ میلیارد تومان معقول نیست و این وضعیت باید به گونهای اصلاح شود که افراد با درآمدهای متفاوت به صورت تصاعدی مالیات بپردازند.
گودرزی در پایان خاطرنشان کرد: فرار مالیاتی در دنیا دیگر قابل قبول نیست و حتی جرائم مالیاتی در بسیاری از کشورها مجازاتهای سختتری دارد. دولت باید از این تجربیات استفاده و سیستم مالیاتی کشور را به گونهای تنظیم کند که از فرار مالیاتی جلوگیری و عدالت مالیاتی برقرار شود.
***
نیاز به اصلاحات در سیستم مالیاتی کشور
برای ایجاد یک سیستم مالیاتی منصفانه و کارآمد در کشور، اصلاحات بنیادین در جمعآوری اطلاعات و نظارت بر سامانهها ضروری به نظر میرسد. فرار مالیاتی به دلیل دسترسی نداشتن به دادههای معتبر و نبود زیرساختهای مناسب، همچنان یک چالش بزرگ است که باید با استفاده از سامانههای دقیقتر و متصل به یکدیگر بتدریج حل شود. سامانههایی مانند سامانه ملی املاک و اسکان و سامانههای مرتبط با مالیات میتوانند در این زمینه به دولت کمک کنند. البته این سامانهها باید به گونهای طراحی شوند که دولت بتواند اطلاعات دقیقتری از فعالیتهای اقتصادی مختلف جمعآوری و از آنها برای اعمال مالیاتهای منصفانه و تصاعدی استفاده کند.
* لزوم اصلاحات مالیاتی و نقش سازمان امور مالیاتی
نظارت مستقیم سازمان امور مالیاتی بر طراحی و عملکرد این سامانهها ضروری نیست، چرا که وظیفه اصلی این سازمان بهرهبرداری از اطلاعات موجود در این سامانهها برای اجرای قوانین مالیاتی است اما دستیابی به اطلاعات دقیق و شفاف از قراردادها و معاملات اقتصادی، بویژه در بخش مسکن، میتواند کمک بزرگی به کاهش فرار مالیاتی و افزایش عدالت اجتماعی باشد.
اصلاحات مالیاتی باید بهگونهای انجام شود که بار مالیاتی بیشتر بر دوش افرادی قرار گیرد که دارای داراییهای کلان هستند و نه کارگرانی که با دستمزدهای کم، مالیاتهای خود را به سختی میپردازند. برای دستیابی به یک سیستم مالیاتی منصفانه و کارآمد، ضروری است از تکنولوژیهای نوین استفاده شود و با ایجاد سامانههای هوشمند و شفاف، تمام بخشهای اقتصادی تحت پوشش مالیات قرار گیرند.
تنها در این صورت است که میتوان به عدالت مالیاتی واقعی دست یافت و از نابرابریها در توزیع بار مالیاتی کاست. دولت باید تلاش کند با بهرهگیری از تکنولوژیهای نوین و سامانههای دقیق، سیستم مالیاتی را بهبود بخشیده و عدالت مالیاتی را در کشور برقرار کند. این اصلاحات نهتنها به کاهش فرار مالیاتی کمک میکند، بلکه به بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش شفافیت در نظام مالیاتی کشور نیز میانجامد.
ارسال به دوستان
ادامه ضربه به گروههای تروریستی با دستگیری اعضای یک شبکه تکفیری در سرپلذهاب
قطع انگشتان تروریسم
گروه سیاسی: سریال ضربه به گروهکهای تروریستی اعم از تکفیری، جداییطلب، سلطنتطلب و... اخباری است که هرازگاهی از سوی نهادهای امنیتی یا قضایی کشورمان مخابره میشود. در همین راستا دیروز دادستان شهرستان سرپلذهاب از دستگیری تعدادی عناصر تندرو تکفیری در این شهرستان خبر داد.
امیر فیضی اظهار کرد: طی یک اقدام فنی و اطلاعاتی دقیق درباره شبکه گسترده سلفی - تکفیری توسط سربازان گمنام در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران استان کرمانشاه، با هماهنگیهای قضایی لازم، تمام اعضای این شبکه شناسایی و دستگیر شدند. وی افزود: همه تحرکات معاندان تحت رصد پاسداران گمنام امام زمان(عج) سپاه پاسداران بوده و در صورت لزوم با حمایت قضایی برخورد قاطع خواهد شد.
فیضی همچنین اظهار داشت: این گروه طی این مدت با برگزاری نشستهای شبانه و حضور در سطح برخی اماکن مانند پارکها با وعدههای گوناگون همچون مالی در تلاش برای جذب جوانان این شهرستان بودند.
وی تبلیغ علیه نظام و به نفع گروههای معاند و تکفیری و ایجاد رعب و وحشت و التهاب در فضای جامعه را از اهداف این گروهک عنوان کرد.
دادستان سرپلذهاب خاطرنشان کرد: در عملیات سربازان گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه، ۱۲ نفر از اعضای این گروه دستگیر شدند که هماکنون تحت بازداشت قرار دارند.
یک هفته قبل نیز روابط عمومی سپاه صاحبالامر(عج) استان قزوین با انتشار اطلاعیهای از متلاشی شدن یک شبکه ضدامنیت ملی خبر داده بود. در اطلاعیه سپاه صاحبالامر استان قزوین آمده بود: طی اقدامات اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه قزوین، یک شبکه وابسته به جریانات معاند و ضدانقلاب که با ایجاد گروههایی در حال فعالیت تخریبی علیه امنیت ملی بودند، در قزوین شناسایی شد.
در ادامه این اطلاعیه آمده بود: این شبکه ضد امنیت ملی علیه جمهوری اسلامی ایران توسط سربازان گمنام سپاه صاحبالامر عجلاللهتعالی فرجهالشریف استان قزوین و طی عملیاتی پیچیده با همکاری شبکه اطلاعاتی سپاه استانهای قزوین و اصفهان متلاشی شد.
در همین رابطه برخی اخبار حکایت از آن داشت که در استانهای مازندران و اصفهان نیز عوامل یک شبکه بزرگ خرابکاری سلطنتطلب، شناسایی و دستگیر شدهاند. سال گذشته نیز اعضای یک شبکه سازمانیافته ضدامنیتی در استان کرمان در پی اقدامات اطلاعاتی و عملیاتی گسترده سربازان گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه این استان شناسایی و دستگیر شده بودند. در این باره رئیس کل دادگستری کرمان گفته بود: اعضای این تیم ضمن ارتباط با عناصر و رسانههای معاند در خارج از کشور، طی یک سال گذشته اقدامات ضدامنیتی از قبیل حمله به اماکن، تخریب اموال عمومی، آتش زدن بنرها، چاپ و پخش انبوه تراکت علیه نظام، شعارنویسی و ارسال محتوا به شبکههای ماهوارهای را انجام میدادند. لیدرهای این شبکه نیز با هدایت سرپلهای تروریستی سلطنتطلب ضمن ورود به فاز اقدامات مسلحانه، قصد ترور یکی از نیروهای امنیتی استان را داشتند که در تور اطلاعاتی سپاه قرار گرفتند و دستگیر شدند.
* عملیات رزمی در کنار اشراف امنیتی
اما در کنار اشراف امنیتی که نهادها و سازمانهای اطلاعاتی کشورمان بر گروههای تکفیری و تروریستی دارند، در چند ماه گذشته 2 اتفاق بزرگ و تعیینکننده در صحنه میدانی و رزمی علیه گروههای تروریستی در شمال غرب و جنوب شرق کشور انجام شد. شهریور امسال (1403) تحولی عمده درباره گروههای تروریستی حاضر در مرزهای ایران و اقلیم کردستان رخ داد. پس از توافقنامه امنیتی تهران و بغداد در اواسط سال گذشته، قرار شد گروههای مسلح معاند با نظام اسلامی ایران خلع سلاح شده و پایگاههای خود در نوار مرزی کشورمان با عراق را ترک کنند. این توافقنامه شهریور امسال در آستانه سفر مسعود پزشکیان به عراق و اقلیم کردستان به اجرا درآمد. با خروج تعداد قابل توجهی از عناصر تروریستی کومله و دموکرات از حاشیه مرزهای شمال غرب کشور، امنیت تا حد قابل قبولی به این نواحی کشورمان بازگشت. ایران چند بار طی سالهای گذشته پایگاههای گروههای تروریستی در شمال عراق را موشکباران کرده بود؛ اقدامی که نشان از نگرانیهای تهران درباره این گروهها داشت که با اجرای توافقنامه امنیتی تهران - بغداد تا حد زیادی مرتفع شد.
همچنین با حمله گروه تکفیری جیشالظلم به گشت فراجا در منطقه تفتان سیستانوبلوچستان و شهادت 10 مامور نیروی انتظامی در پنجم آبان امسال، رزمایش شهدای امنیت در جنوب شرق کشور توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همکاری فراجا انجام شد. این رزمایش دقیقا یک روز پس از حادثه تفتان شروع شد و پایانی برایش در نظر گرفته نشد.
در جریان این رزمایش دهها نفر از اعضای گروهک تروریستی جیشالظلم و دیگر گروههای تروریستی حاضر در منطقه هلاک یا دستگیر شدند و تعدادی نیز خود را تسلیم کردند. رزمایش شهدای امنیت قرارگاه منطقهای جنوب شرق کشور، یکی از بزرگترین عملیاتهای ضدتروریستی در سالهای اخیر به شمار میرود که پهنه وسیعی از استان سیستان و بلوچستان را در برگرفت و ضربات سختی به گروههای تروریستی - تکفیری این منطقه وارد کرد.
* آمریکا و اسرائیل پشتیبان گروههای تکفیری
نکته حائز اهمیت درباره گروههای تکفیری ارتباط مستقیم آنها با رژیم صهیونیستی و همچنین دولت ایالات متحده آمریکا است. پنجم آبان که رژیم صهیونیستی حملات هوایی به چند نقطه از کشورمان انجام داد، تنها چند ساعت بعد گروهک جیشالظلم با حمله به ماموران نیروی انتظامی، 10 نفر از این رزمندگان را در منطقه به شهادت رساند. این تقارن زمانی بخوبی نشان از ارتباط بین این گروهک تکفیری - تروریستی با رژیم صهیونیستی دارد.
از سوی دیگر بعد از سقوط نظام اسد در سوریه و استیلای گروههای معاند در این کشور که بخش قابل توجهی از آنها باقیمانده گروههای تروریستی- تکفیری چون داعش و جبههالنصره هستند، ارتباط این گروهها با رژیم صهیونیستی بیش از پیش مشخص شد. در زمانی که اسرائیل تمام زیرساختهای نظامی سوریه را بمباران میکند، همه جور شعاری از این گروههای تکفیری شنیده میشود الا مقابله با رژیم صهیونیستی! اکنون نیز نمونههایی از همین گروههای تکفیری با اسامی متفاوت در برخی نقاط کشورمان حضور دارند که ضربات سازمانهای اطلاعاتی به آنها میتواند بهمثابه قطع سرانگشتان شیطان باشد.
ارسال به دوستان
دستگیری ۲ ایرانی در آمریکا و ایتالیا
گروگانگیری به آمریکایی
گروه سیاسی: 26 آذر محمد عابدینینجفآبادی، ۳9 ساله و از فارغالتحصیلان مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف، در حالی که قصد سفر به سوییس را داشت، در فرودگاه میلان ایتالیا توسط پلیس این کشور دستگیر شد. هزاران کیلومتر آن طرفتر در ماساچوست آمریکا نیز یک نخبه دیگر ایرانی بازداشت شد. در هر دو این حوادث دست آمریکا در کار بود، چرا که پلیس ایتالیا اعلام کرد دستگیری عابدینی را به درخواست ایالاتمتحده و به اتهام همکاری وی با سپاه در ساخت پهپادهای نظامی انجام داده است. عابدینی در سوییس صاحب یک شرکت کاملا قانونی بود و میخواست از میلان به سوییس برود که پلیس ایتالیا او را گرفت و از آن زمان ارتباط مستقیم با وی قطع شده است.
دستگیری این 2 نخبه ایرانی با اتهام واهی دست داشتن در ساخت پهپادهای انتحاری انجام شده است. اما به نظر میرسد این شکل دستگیری 2 تبعه ایران در زمان واحد و با اتهامهای نسبتا مشابه، میتواند آدمربایی یا گروگانگیری تلقی شود. گویی قرار است آمریکا خود را وارد بازی جدیدی با ایران کند و این بار سراغ گروگانگیری نخبهها رفته است.
آنطور که یکی از همکلاسیهای محمد عابدینی در دانشگاه در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها عنوان کرده است: محمد عابدینی تبعه ایران و مدیرعامل شرکت صنعت دانش رهپویان افلاک (SDRA) در ایران است. این شرکت در حوزه تجهیزات اندازهگیری ابزار دقیق فعالیت میکند و محصولات آن کاربردهای متنوعی از جمله درمانی و ورزشی دارد.
عابدینی همچنین مدیر یک شرکت سوییسی با نام Illumove SA است که در زمینه تولید تجهیزات ضبط حرکت (موشن کپچر) فعالیت میکرد. تمام فعالیتهای این شرکتها تحت نظارت حقوقی و مالیاتی دولت سوییس انجام میشد.
محمد عابدینینجفآبادی، متولد ۱۳۶۴، یکی از چهرههای درخشان علمی در حوزه مهندسی مکانیک است. او دوران تحصیل خود را با موفقیتهای چشمگیری در دانشگاه صنعتی شریف سپری کرد و به عنوان یکی از برجستهترین دانشجویان این دانشگاه شناخته میشد.
عابدینی سال ۱۳۸۲ وارد رشته مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف شد و توانست کارشناسی خود را با معدل ۱۸،۷۳ در سال ۱۳۸۶ به پایان برساند. او در طول این دوره، به دلیل عملکرد برجسته خود در میان دانشجویان، چندین مرتبه مورد تقدیر قرار گرفت.
عابدینی پس از اتمام دوره کارشناسی ارشد، به دوره دکترای مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف راه یافت و سال ۱۳۹۳ با موفقیت از پایاننامه خود با موضوع «کارایی سیستمهای کنترل بهینه» دفاع کرد.
او در طول دوران تحصیل خود، در آزمایشگاههای مختلف دانشگاهی، از جمله آزمایشگاههای رباتیک، کنترل و طراحی الکترونیکی، فعالیتهای ارزشمندی انجام داد. نتایج تحقیقات وی در قالب بیش از ۱۵ مقاله علمی منتشر شده و تاکنون بیش از ۱۴۰ ارجاع هم به مقالات او صورت گرفته است.
* اتهامات واهی
بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی رسانهها، دستگیری این 2 تبعه ایران به حمله پهپادی ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴ (۸ بهمن ۱۴۰۲) توسط گروههای مسلح عراقی در اردن مرتبط دانسته شده است. در این حمله، 3 نظامی آمریکایی کشته و ۴۷ نفر زخمی شدند. افبیآی ادعا کرده است تجهیزاتی که در این پهپاد استفاده شده، توسط این 2 فرد تهیه شده است!
این اتهامات در حالی است که محمد عابدینی، به عنوان یک کارآفرین برجسته ایرانی، سالهاست در چارچوب قوانین داخلی و بینالمللی فعالیت میکند. شرکتهای او در زمینه تولید دستگاههای کمک درمانی و ابزار دقیق مرتبط با علوم ورزشی، محصولات متنوعی ارائه میدهند که ارتباط مستقیمی با فنآوری نظامی ندارد.
* دعوت سفیر سوییس و کاردار ایتالیا
وزارت امور خارجه ایران از زمان دستگیری عابدینی در میلان، از طریق کنسولگری کشورمان در ایتالیا تلاشهای گستردهای برای آزادی محمد عابدینی یا حداقل اطلاع از وضعیت وی آغاز کرده است. در همین رابطه معاون وزیر امور خارجه با اشاره به بازداشت 2 نخبه ایرانی در ایتالیا و آمریکا گفت: سفیر سوییس و کاردار ایتالیا در تهران در این باره به وزارت امور خارجه دعوت شدند.
وحید جلالزاده همچنین جزئیاتی را از پیگیریهای ایران در قبال این بازداشتهای ناعادلانه بیان کرد. وی با بیان اینکه ما هم تحریمهای ظالمانه و یکطرفه آمریکا علیه ایران را خلاف تمام قوانین بینالمللی و این دستگیریها را خلاف موازین حقوق بینالملل میدانیم، گفت: وزارت امور خارجه پس از اطلاع از دستگیری این افراد ایرانی اقدامات خودش را شروع کرد.
جلالزاده اظهار داشت: وزارت امور خارجه از ابتدای اطلاع از دستگیری این 2 ایرانی در میلان ایتالیا و آمریکا اقداماتش را آغاز کرد. اول، دعوت از سفیر سوییس در تهران به عنوان حافظ منافع آمریکا و اعلام اینکه این دستگیری غیرقانونی است و از وی خواستیم مراتب اعتراض ما را منعکس کند.
معاون وزیر امور خارجه در ادامه افزود: دوم، کاردار ایتالیا در تهران را به وزارت خارجه دعوت کردیم و مراتب اعتراضمان را نسبت به بازداشت آقای عابدینی به اطلاع طرف ایتالیایی رساندیم.
وی ادامه داد: همچنین دفتر حافظ منافع ما در واشنگتن هم نسبت به دستگیری آقای صادقی اقداماتی را انجام داده است.
جلالزاده تصریح کرد: بخشهای کنسولی و سیاسی وزارت امور خارجه هر دو از نزدیک پرونده این 2 ایرانی را پیگیری میکنند و تا حصول نتیجه این پیگیریها ادامه خواهد داشت.
ارسال به دوستان
خبر
حضرت آیتالله سیدعلی لواسانی به لقاءالله پیوست
حضرت آیتالله سیدعلی لواسانی از علمای تهران دیروز در 89 سالگی دار فانی را وداع گفت. ایشان فرزند مرجع عالیقدر آیتالله میرزا سیدحسن لواسانی از علمای جبلعامل و برادر شهید سیدعباس لواسانی است. خانواده مرحوم آیتالله لواسانی عموما اهل علم و همراه با امام(ره) و انقلاب اسلامی بودند؛ از جمله آیتالله سیدمحمدصادق لواسانی (دوست و همحجره امام) که پسرعموی ایشان است. آن مرحوم مدتی را در نجف اشرف با حضور در درس بزرگان علما تلمذ کردند، همچنین دوران نوجوانی و جوانی ایشان در جبلعامل لبنان کنار والد و خانواده سپری شد. حضور ایشان در تهران و اقامه نماز جماعت در مسجد زینب کبری(س) در محله سرچشمه، کوچه میرزا محمود وزیر از سالها قبل از پیروزی انقلاب منشأ تربیت جوانانی بود که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشتند و پس از آن در نهادهای انقلابی مشغول شدند. از جمله این تربیتیافتگان میتوان به دهها سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در دوران دفاع مقدس و بعضا پس از آن دوران به شهادت رسیدند و برخی امروز در حیات دنیایی در سمتهای مهمی در خدمت انقلاب هستند؛ مثل سردار شهید حسن طهرانیمقدم پدر موشکی ایران و برادر شهیدش علی طهرانیمقدم، شهید حمیدرضا حقطلب، شهید سیدسعید موسوی، شهید رضایی، شهیدان عبدالرضا و مجید لشگریان همچنین سردار احمد حقطلب، سردار سیدمجید موسوی، سردار مزینانی، سردار لشگریان و سردار محمود رضایی.
از ویژگیهای متمایز این شخصیت عارف، پارسا و سالک، تربیت نفوس و سرباز برای اسلام و انقلاب اسلامی بود. ایشان عالمی عامل و اهل سیر و سلوک معنوی و بسیار مأنوس با اهلبیت(ع) و مؤدب به آداب تربیتی مکتب اهل بیت بودند.
از آثار مکتوب ایشان میتوان به کتب شکوفههای سور قرآن، مناظره علمای بغداد، زندگانی چهارده معصوم(ع)، مصباحالثقلین و شکوفههای حکمت اشاره کرد. ایشان طی چند دهه اخیر مدیریت و مسؤولیت حوزه علمیه زینب کبری را بهعهده داشتند و در آنجا همواره به تعلیم و تربیت طلاب مشغول بودند. روزنامه «وطن امروز» این مصیبت را به محضر حضرت امام عصر(عج)، مقام معظم رهبری و بیت معظم لواسانی (بیت علم و شهادت) و شاگردان و مریدان آن مرحوم تسلیت عرض میکند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|