|
ارسال به دوستان
اخبار
همزمان با برگزاری پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمارتیزر «دژی کانو» منتشر شد
روایتی از دختران رهاشده از دام گروهکهای تروریست
پوستر مستند «دژی کانو»، به تهیهکنندگی و کارگردانی یزدان پرونده رونمایی شد.
این مستند با رویکردی متفاوت درباره فعالیتهای گروهکهای تروریست کردزبان، در بخش تاریخ سیاسی پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار حضور دارد.
«دژی کانو» روایتی جنجالی از دخترانی است که روزی عضو گروهکهای تروریستی کردزبان بودهاند و حالا برای بیان خاطرات تلخ خود از آن دوران روبهروی دوربین یزدان پرونده نشستهاند. این مستند تلاش میکند مخاطب را با درد و رنج دخترانی که درگیر این ماجرا بودند، آشنا کند.
یزدان پرونده پیش از این مستند «پدر پروانهها»، «روز الست»، «صدای بهمن» و صدها مستند دیگر را کارگردانی کرده است که جوایز متعددی را در جشنوارههای مختلف کسب کردهاند.
مستند «دژی کانو» محصول مرکز هنری رسانهای نهضت است که یکشنبه ۹ دی ساعت ۲۰:۱۵ در سالن ۴ برای نخستین بار به نمایش درآمد.
سایر عوامل این مستند عبارتند از: تصویربردار: حسین نصراصفهانی، محمدامین محققراد، صدابردار: حسن جمالنکوئی، حسین اسماعیلی، تدوین: سیداصغر حسینی، طراح پوستر: صادق نوری، روابط عمومی: مینا دهقان.
***
اکران ویژه فیلمهای جشنواره فجر برای «توانخواهان»
منتخبی از فیلمهای چهلوسومین جشنواره فیلم فجر در ۶ سانس برای «توانخواهان» نمایش داده میشود.
پس از اعلام فیلمهای حاضر در جشنواره 43 توسط هیات انتخاب، کار آمادهسازی این فیلمها زیر نظر دبیرخانه جشنواره فیلم فجر آغاز میشود.
نمایش این آثار در پردیس سینمایی باغ کتاب خواهد بود و طبق برنامهریزیهای انجام شده، در این دوره از جشنواره 6 سانس برای توانخواهان شامل: 2 سانس برای نابینایان، 2 سانس برای ناشنوایان و 2 سانس نیز برای جانبازان و معلولان در نظر گرفته شده است.
این برنامه توسط دبیرخانه جشنواره و با مدیریت گلاره عباسی و همکاری مهشید قبادی، محدثه واعظیپور و محمدرضا تقیپور به عنوان مدیر موزه صلح برگزار میشود.
نمایش فیلمها برای جانبازان و معلولان 15 بهمنماه و همزمان با میلاد باسعادت حضرت ابوالفضل عباس(ع) و روز جانباز انجام خواهد شد.
***
معرفی دیگرگونهها و نامزدهای بخش نمایشنامهنویسی تئاتر فجر
فهرست آثار راهیافته به بخش نهایی دیگر گونههای اجرایی و نامزدهای بخش نمایشنامه نویسی چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر اعلام شدند.
پس از بررسی 67 طرح اجرایی ارسال شده به دبیرخانه جشنواره توسط محمودرضا رحیمی مسؤول بخش و عرفان ناظر، امیرحسین حریری و سعید هاشمزاده به عنوان کارشناسان بخش، 17 کارگردان برای مصاحبه حضوری و مجازی به دبیرخانه دعوت شدند و 13 اثر به مرحله بازبینی حضوری راه یافتند.
بازبینی حضوری آثار روزهای پنجم و ششم دی 1403 در تالار مولوی انجام شد و در نهایت آثار زیر برای بخش نهایی جشنواره معرفی شدند:
1- پرومته، به کارگردانی علیرضا امینمظفری از تبریز
2- تلقین، به کارگردانی احسان دبیر از مشهد
3- یک دقیقه بعد از مهاجرت، به کارگردانی محمدرضا زاهدی از تهران
4- 5 قاره تهران، به کارگردانی مبین جنیدیپور از تهران
5- هملت ماشین، به کارگردانی فاتح بادپروا از مریوان
6- روایت غیرخطی کیوان و نگار از یک رابطه خطی، به کارگردانی رضا غیور از تهران (مشروط)
7- بیمرد، به کارگردانی سجاد یاری از تهران (مشروط)
8- جور وجین، به کارگردانی آرش رضایی از ماهشهر (مشروط)
9- ا.ن.ا.ر، به کارگردانی بهمن عباسپور از تهران (مشروط)
ارسال به دوستان
درباره نخستین کارگردانی بهرام افشاری در سینمای بلند داستانی
کمی تلخ، کمی نمکین و کمی شیرین
میلاد جلیلزاده، خبرنگار: چند خانواده خیلی فقیر که ظاهرا تا به حال هر نوع تلاششان برای بیرون آمدن از این وضعیت ناکام بوده، در محوطه یک گاراژ متروکه زندگی میکنند. یکی از کسانی که در این گاراژ زندگی میکند، پیرمردی است که برنده یک جایزه بزرگ میشود اما مساله این است که آیا تا روز دریافت جایزه زنده میماند یا نه. حالا باقی آدمهای آن گاراژ، بویژه ۲ نفر به نامهای برات و پرویز، باید همه تلاششان را بکنند تا این پیرمرد زنده بماند. قضیه این است که غیر از حس انساندوستی و صحبتهایی از این دست، منافع این افراد هم به زنده ماندن این پیرمرد گره خورده است. دکتر معالج به آنها میگوید اگر میخواهید این آدم بیشتر دوام بیاورد، باید سعی کنید شادش کنید و باعث شوید دلش خوش باشد. این خلاصهای است از داستان فیلم «هفتاد - سی»، نخستین فیلم بهرام افشاری در سینما که خودش هم یکی از نقشهای اصلی آن را بازی کرده و مقابل هوتن شکیبا قرار گرفته تا زوج «برات - پرویز» شکل بگیرد. الهه حصاری، صدف اســپهبدی، حســین پاکدل، مهدی حسینینیا، سیاوش طهمورث، ناهید مسلمی و لادن ژاوهوند از دیگر بازیگران فیلم هستند و تهیهکننده کار هم ابراهیم عامریان است؛ موفقترین تهیهکننده تجاری سینمای ایران در 7 سال اخیر که فیلمهایی مثل سهگانه «تگزاس»، «دینامیت»، «انفرادی» و فیلم رکوردشکن نقدینگی گیشه در تاریخ سینمای ایران، یعنی «فسیل» را با بازی بهرام افشاری تهیه کرده است. بهرام افشاری که سالهاست به عنوان بازیگر، در پروژههای مختلف تلویزیونی و سینمایی حضور دارد، حالا در نقطه اوج محبوبیت تجاری قرار دارد و شاید همین قضیه برایش امکان ورود به عرصه کارگردانی را فراهم کرده باشد. طرح اصلی این قصه برای خود بهرام افشاری بود اما فیلمنامه را حمزه صالحی نوشته و نتیجه کار فیلمی از آب درآمده که در بعضی فرازها به تلفیقی از تراژدی فقر با موقعیتهای کمیک تبدیل شده و بهعلاوه بهرام افشاری هم در آن فرصت این را پیدا کرده که با چهره و گریم متفاوتی نسبت به باقی کارهای سینمایی و تلویزیونیاش جلوی دوربین حضور داشته باشد. «هفتاد - سی» در شرایطی که باید با ۲ فیلم «زودپز» و «صبحانه با زرافهها»، آثاری از رامبد جوان و سروش صحت، برای فروش رقابت میکرد، از 7 آذرماه در ۶۱۷ سالن سینمایی روی پرده رفت و در همان ۳ روز اول ۲۳ میلیارد تومان فروخت. در ادامه و به مرور سالنهای این فیلم بیشتر هم شد و در حال نزدیک شدن به عدد ۶۸۰ سالن است. از هفتم آذرماه تاکنون این فیلم حدود ۳۷ هزار سانس داشته که آن را تا لحظه تنظیم این گزارش به بالای ۱۶۰ میلیارد تومان فروش رسانده است. اینکه کمدیها سالنهای بیشتری بگیرند، تبلیغات بهتری داشته باشند و اساسا از آنجا که سالهاست چرخه تولید کاملا به نفعشان چیده شده، اصطلاحا پاخور سینما متعلق به آنها باشد و عادت بلیت خریدن و به سالن رفتن فقط در طیفی از مخاطبان باقی مانده باشد که این نوع فیلمها را میپسندند، اتفاق جدیدی نیست و دربارهاش کم صحبت نمیشود اما یک نکته ویژه درباره «هفتاد - سی» این است که علاوه بر کمدی بودن، یک درونمایه اجتماعی هم دارد و حتی حدود ۳۰ دقیقه از آن به واقع تلخ و گزنده است. در همین سالهایی که کمدی سلطان بلامنازع گیشههای سینمای ایران بود و مخاطبانی که این تیپ فیلمها را میپسندیدهاند، تبدیل به تنها مخاطبانی شدند که هنوز سینما میرفتند هم بارها با شکست قطعی کمدیهایی در گیشه مواجه بودیم که حتی ستارگان مشهوری در فهرست بازیگرانشان داشتند. بهطور مثال «سال گربه» که بلافاصله بعد از رکوردشکنی «فسیل» روی پرده رفت و ۶۵۵ سالن و حدود ۳۵ هزار سانس تا به حال داشته، بهرغم بازی بهرام افشاری در آن که ستاره اصلی فسیل هم بود، در نهایت نتوانست سقف فروش ۶۵ میلیارد تومان را پر کند، در حالی که «هفتاد - سی» تا به حال به رتبه چهارمین فیلم پرفروش سال رسیده و ممکن است با ادامه اکرانش «تمساح خونی»، «زودپز» و «تگزاس۳» را هم پشت سر بگذارد و به رتبه اول سال 1403 برسد. اینکه حتی در میان مخاطبان دستچین شده کمدیپسند سینمای ایران هم یک کمدی با تم اجتماعی و فرازهایی تلخ و گزنده به چنین فروشی برسد، در خودش پیامهای ویژهای دارد. مردمی که مخاطب عادی سینما هستند ممکن است در این شرایط سخت اجتماعی به آثاری که مأیوسانه باشند و در نتیجهگیری نهاییشان هیچ امیدی نشود دید علاقهای نداشته باشند اما از آنسو فیلمهایی که بیش از حد سرخوشانه هستند و حتی وجود این مسائل و دغدغهها را به روی خودشان نمیآورند هم نخواهند توانست گیرایی لازم را پیدا کنند. نکته دیگری که درباره «هفتاد - سی» جلب توجه میکند حضور بهرام افشاری در مقام کارگردان و البته طراح اصلی ایده فیلمنامه است. چه ارزیابیها از این فیلم مثبت باشد و چه نه، نمیشود انکار کرد که با اثری فراتر از توقعاتی که از هنرپیشهای مثل بهرام افشاری وجود داشت مواجه شدیم. روزگاری بود که کمدینهای تلویزیونی از آیتمها و اجرای برنامههای عصرانه و شبانه کمکم به سمت کارگردانی سریالهای طنز ۹۰ شبی میرفتند و در آنها مسائل روز اجتماعی را هم طرح میکردند اما حالا مدتها از زمانی میگذرد که تولید چنین آثاری متوقف شده است. در این شرایط خیلی از این کمدینها به سمت تولید آثار سینمایی رفتند. همین امسال چند مورد از فیلمهایی که روی پرده رفت، به کارگردانی همین کمدینهای سابقا تلویزیونی بود؛ رامبد جوان، سروش صحت، جواد عزتی، مهران مدیری و حالا بهرام افشاری. در ادامه مروری داشتهایم بر فهرست بازیگران کمدی تلویزیون که به تولید آثار بلند سینمایی روی آوردهاند.
* کمدینها روی صندلی کارگردانی
رابطه بازیگری و کارگردانی، در سینما داستان طولانی و مفصلی دارد که همیشه یکجور پیش نرفته و گاهی درخشان و گاهی هم ناامیدکننده بوده اما در این میان، میشود برای کمدینهایی که سعی کردند کارگردانی را تجربه کنند، یک پوشه جداگانه باز کرد. از میان کمدینهای ایرانی که بعد از دهه ۷۰ جلوی دوربین آمدند، نخستین کسی که در سینما کارگردانی را تجربه کرد، رامبد جوان بود. رامبد جوان که بعد از مدتها کار بازیگری، از سال ۸۰ با سریال «گمگشته» تجربه کارگردانی تلویزیونی را هم داشت، سال ۸۸ «پسر آدم، دختر حوا» را در سینما کار کرد و بعد از آن «ورود آقایان ممنوع»، «نگار» و «قانون مورفی» و اخیرا «زودپز» را ساخت اما عموما در فیلمهای خودش یا بازی نمیکرد، یا یک نقش خیلی کوتاه داشت.
سال ۹۱ رضا عطاران که هم بازیگر پرطرفداری بود و هم به خاطر کارگردانی طنزهای تلویزیونی شهرت و محبوبیت زیادی کسب کرده بود، با فیلم «خوابم میاد»، بخت خودش را در گیشههای سینما هم امتحان کرد. عطاران بعدها «ردکارپت» و «دراکولا» را هم در سینما کارگردانی کرد و در کنارش به عنوان بازیگر، در فیلمهای دیگران هم حضور داشت. آخرین فیلم عطاران که برای سال ۹۴ بود، تجربه چندان موفقی از آب درنیامد و این همزمان شد با تبدیل شدن این بازیگر به پولسازترین چهره سینمای ایران. شاید همین چیزها بود که باعث دوری عطاران از کار کارگرانی شد. سال ۹۳ سعید آقاخانی با فیلم «لامپ ۱۰۰» یک نوع ورود دیگر به کارگردانی سینما داشت که با باقی کمدینهای همنسل و همرده خودش متفاوت بود. آقاخانی فیلمی ساخت که خودش در آن بازی نکرده بود و به هیچوجه درونمایه کمدی نداشت، بلکه زندگی یک مرد معتاد و درگیریهای خانوادهاش را نشان میداد. این فیلم در بخش نگاه نو جشنواره فجر هم نمایش داده شد ولی تجربهای نبود که آقاخانی چه در مدیوم سینما و چه سریالسازی، دوباره سراغش برود.
اما سال ۹۵ بالاخره نوبت به یکی از نخستین کمدینهای دهه ۷۰ رسید که در سینما کارگردانی را تجربه کند. مهران مدیری از حدود ۳۰ سال پیش به عنوان کارگردان طنزهای تلویزیونی برای همه مردم ایران چهره شناختهشدهای بود و خیلی از کمدینها کارشان را با او شروع کرده بودند اما حداقل 2 دهه طول کشید تا مدیری در سینما هم روی صندلی کارگردانی بنشیند و «ساعت ۵ عصر» ساخته بشود. مدیری سال 1402 فیلم «ساعت ۶ عصر» را هم جلوی دوربین برد که اساسا کمدی نبود.
سال ۹۷ سه نفر از کمدینهای ایرانی تصمیم گرفتند کارگردانی را در سینما هم تجربه کنند که یکی از آنها جواد رضویان بود. رضویان سال ۸۹ تجربه ناکام یک کار سینمایی را داشت به اسم «کمی شیرین، بسی فرهاد» اما بالاخره تصمیم گرفت دوباره شانس خودش را امتحان کند و اینبار نوبت فیلمی بود به اسم «زهرمار» که بدون بازی خود جواد رضویان جلوی دوربین رفت و به جشنواره فجر هم رفت اما نه در جشنواره برایش اتفاق خاصی افتاد و نه بعدها در گیشه.
در همان سال ۹۷ مجید صالحی هم که تا آن روز از بازیهای جدی گرفته تا کارگردانی و بازیگری طنز، تجربههای مختلفی را جلوی دوربین داشت، بالاخره کارگردانی در سینما را هم تجربه کرد و سراغ یک فیلمنامه کمدی و ابزورد رفت به اسم «زیر نظر»؛ یک فیلم پرستاره که از اواخر سال ۹۸ اکران شد.
سومین کمدینی که سال ۹۷ نخستین کارگردانیاش در سینما را تجربه کرد، سروش صحت بود. صحت غیر از بازیگر و کارگردان طنزهای تلویزیونی، نویسنده هم بود و این اساسیترین تفاوتش با باقی کمدینهایی به حساب میآمد که فیلمسازی را تجربه کردند. البته شاید دیگران هم گاهی فیلمنامه نوشته باشند اما سروش صحت رسما نویسنده است. «جهان با من برقص» که در جشنواره جهانی فیلم فجر سیمرغ بهترین کارگردانی را گرفت، یک فیلم پرستاره بود که نگاه خیامواری به مساله مرگ و زندگی داشت؛ نگاهی که بعد از این فیلم هم در باقی کارهایی که سروش صحت ساخت ادامه پیدا کرد. سال 1403 هم ۲ کمدین محبوب، نخستین اثر کارگردانی خودشان را روی پرده فرستادند؛ اولی جواد عزتی بود که فیلمش را در جشنواره فجر هم شرکت داد و برنده جایزه بهترین کارگردانی فیلم اول شد و دیگری بهرام افشاری که حضورش در فجر پذیرفته نشد و مستقیما سراغ اکران عمومی آمد. هر دوی این فیلمها هم تا اینجای کار لااقل به لحاظ فروش موفق بودهاند، هرچند معلوم نیست این موفقیت چقدر باعث شود این ۲ نفر باز هم بخواهند و بتوانند کارگردانی را تجربه کنند.
ارسال به دوستان
ماجرای رفع فیلترها و کودکآزارهای توئیتر و تلگرام
محمد رستمپور: 3-2 روزی است نویسنده آزارگری که ماجراهای جذاب و خواندنیاش در 2 سال گذشته بسیار مورد اقبال قرار گرفت، در رسانه اجتماعی ایکس به یک سوژه جنجالی تبدیل شده. آقای «نون» متهم است ارتباطاتی خارج از عرف و شرع با دختران کمتر از 18 سال برقرار کرده و پیامهایی اغواگرانه و فریبکارانه برای آنها ارسال کرده است. هفته پیش هم خانمی از یک کاربر شبکه ایکس با نام «میم» ماجراهایی به استناد تصاویری از گفتوگوهای خصوصی با او منتشر کرد که حاوی پیامهای غیراخلاقی بود. برخی کاربران حتی از ارتباطات بیشتری با این 2 نفر خبر دادند و همگی تصریح کردند به دلیل قرار داشتن در سن نوجوانی، از پیامدهای این ارتباط بدرستی آگاهی نداشتهاند.
مزاحمت برای دیگر کاربران و نقض حریم خصوصی ایشان و شکلگیری ارتباطاتی که در نهایت به مواردی همچون باجگیری، آزار یا تعرض منجر میشود، همچون بردهداری جنسی، کودکآزاری، خرید و فروش سلاح گرم یا مواد مخدر در پلتفرمهای مختلف به عنوان خط قرمز یا موارد ممنوع شناخته میشود. چندی پیش نیز گزارشاتی درباره یک شبکه آنلاین کودکآزاری در تلگرام و انتشار آنلاین فیلم رابطه جنسی با کودکان منتشر شده بود. ناراحتکننده اینکه تبادلات مالی این مجرمان از درگاههای رسمی و با مشخصات حقیقی بانکی انجام میشد. در آخرین جلسه بررسی مسؤولیتهای پلتفرمهای مجازی در کنگره آمریکا که فروردین امسال برگزار شد، سناتورهای جمهوریخواه آمریکایی در هشدارهای صریحی به مدیران پلتفرمها نظارت و کارایی آنها در تأمین و تضمین حقوق کودکان و نوجوانان را ناکافی دانستند، چرا که بر اساس گزارش واحد اینترنت مرکز «نکمِک» یا مرکز ملی کودکان مفقود و مورد آزار ایالات متحده، سوءاستفاده جنسی از کودکان در فضای اینترنت، از ۴۱۵ هزار مورد در سال ۲۰۱۲ به ۳۲ میلیون مورد در سال ۲۰۲۲ رسیده است. پلتفرمها در تلاشند با 3 روش گزارش کاربران، بررسی واحدهای ایمنی و استفاده از هوش مصنوعی در رصد و پایش محتواهای منتشر شده، نسبت به مواردی از جمله توهین، نفرتپراکنی، سرقت دادهها، تلاش برای فریب و اغوا، همچنین ارتباط با کاربران زیر سن قانونی اقدام کنند. با این همه به دلایل مختلفی از جمله عدم تعهد صاحبان سکوها نسبت به محتوای منتشر شده که در آمریکا قانونی شده و در ایران به دلایلی همچون فقدان ارتباط و تعهد رسمی دوطرفه میان قدرت سیاسی و شرکتهای مدیریت این پلتفرمها دچار خلأ است، همچنان نقض تعهد کاربران ادامه دارد. به رغم هشدارها و تذکرات فراوان پلیس فتا در مراقبت از حریم شخصی و اموال و دادهها در محیطهای ارتباطی خارجی، همچنان جرائم سایبری رخ داده در بستر سکوهای خارجی بالاست. شکلگیری زندگی مجازی مبتنی بر نقشه ارتباطی سکوها سبب شده تبادلات مالی، خرید و فروش، آموزش، سرگرمی، رسانه و حتی ارتباطات خانوادگی در پلتفرمهای مجازی به آسانی برقرار شود. در آخرین مورد، رفع مسدودی گوگلپلی که درگاه عرضه اپلیکیشنهای جهانی است، همچنین پیامرسان واتساپ با تصویب در شورای عالی فضای مجازی که با جنجالها و سروصداهای سیاسی پرچالشی همراه شد، برخی نگرانیها و پرسشهایی را مطرح کرده است.
واتساپ از تولیدات شرکت متاست که فیسبوک و اینستاگرام را نیز در اختیار دارد و برخلاف برخی دیگر از سکوها، ارتباطات بسیار نزدیکی با نهادهای امنیتی ایالات متحده و شرکتهای جمعآوری داده متصل به بنگاههای جاسوسی جهانی دارد. ملاحظه بسیاری از پژوهشگران حوزه حکمرانی فضای مجازی درباره این انتخاب این است که با فرض ضروری بودن رفع مسدودسازی برای ساخت یا احیای رگههایی از اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی چرا این اقدام که در نگاه برخی سیاسیون اتفاقا باید تداوم داشته باشد، از واتساپ آغاز شده است؟ واتساپ، بدیلهای ایرانی موفق و کارآمدی دارد و از نظر محیط گرافیکی، قابلیتهای فنی و ارتباطی به «بله» و «ایتا» شباهت دارد. علاوه بر این، واتساپ پیش از مسدودسازی یعنی خرداد 1401، تا 71 درصد مصرف جامعه ایرانی را به خود اختصاص میداد و بر اساس پیمایش ایسپا، در شهریور 1403 این رقم به 33 درصد رسید. یعنی سیاست مسدودسازی، درست یا غلط، روی استفاده از این پیامرسان خارجی تأثیر مستقیم داشت.
با این همه و به رغم تمام مستندات درباره دسترسی طرف ثالث به چتها، جریمه مکرر واتساپ در اتحادیه اروپایی به دلیل نقض حریم خصوصی، شنود کاربران با دسترسی غیرمجاز به میکرفن گوشی و... برخی دیگر از کارشناسان، تصمیم به بازگشایی واتساپ را در مجموعه یک تصمیم رو به جلو میدانند، چرا که نشانگر وجود ارادهای برای حلوفصل موضوعات پیچیده و دیرینه جامعه است. هر یک از این دو سو بایستیم، تصمیم به بازگشایی واتساپ را درست یا غلط بدانیم، در ایران زندگی کنیم یا در آمریکا، شبکههای اجتماعی، داخلی یا خارجی، غولبچههایی هستند که با اطلاعات و دادههای شخصی و غیر شخصی ما که خود ما بدانها به رایگان میدهیم، قد میکشند و بزرگ میشوند. هر چه کمتر مصرف کنیم، کمتر مصرف میشویم.
ارسال به دوستان
با مجازی چه کنیم؟
مهرداد احمدی: فضای مجازی، جایی است که مرزها محو میشوند و آسمان بیکران اطلاعات، انسانها را از سراسر جهان به یکدیگر پیوند میدهد. این محیط، همچون شمشیری دولبه، فرصتهای شگفتانگیزی برای پیشرفت، تبادل دانش و ارتباط فراهم کرده اما در عین حال بستری برای شکلگیری جرائم جدید و سوءاستفاده از آزادیهای فردی نیز شده است. امروز تقریباً هیچ کشوری را نمیتوان یافت که نسبت به فعالیتهای مجرمانه در شبکههای اجتماعی بیتفاوت باشد. در حقیقت، قوانین و مقررات فضای مجازی در سراسر دنیا همچون سدهایی محکم طراحی شدهاند تا این دریای توفانی را به سوی آرامش و امنیت هدایت کنند.
شبکههای اجتماعی غربی از فیسبوک و اینستاگرام گرفته تا ایکس، ابتدا با شعار «ارتباط جهانی» و «آزادی بیان» پا به میدان گذاشتند اما اکنون این ابزارها بسان کاروانهای استعماری قرن بیستم عمل میکنند که با هدف گسترش نفوذ فرهنگی و اقتصادی، مرزهای دیجیتال کشورها را درنوردیدهاند. این پلتفرمها نهتنها به محملی برای انتشار اخبار جعلی و تحریک به خشونت تبدیل شدهاند، بلکه با الگوریتمهای پیچیده خود، از روانشناسی جوامع سوءاستفاده میکنند. استعاره مناسب برای این شبکهها شاید این باشد: باغهای زیبایی که پس دیوارهای بلندشان، مینهای خطرناک جاگذاری شده است. در بسیاری موارد، قدرتهای بزرگ از همین شبکهها برای تسلط بر افکار عمومی استفاده میکنند. دستکاری دادهها، سرقت اطلاعات کاربران و القای فرهنگی خاص از جمله روشهایی است که این پلتفرمها برای پیشبرد اهداف خود به کار میگیرند. برای نمونه، ماجرای افشاگریهای «ادوارد اسنودن» نشان داد چگونه شبکههای اجتماعی غربی، در همکاری با سازمانهای امنیتی، حریم خصوصی کاربران را نقض میکنند. با این حال، جوامع غربی قوانین سختگیرانهای برای کنترل فعالیتهای مجرمانه در این شبکهها وضع کردهاند اما آیا کشورهای دیگر نیز توانستهاند به همین اندازه از حقوق شهروندان خود دفاع کنند؟ تعریف جرم در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به طور کلی شامل هرگونه فعالیتی است که امنیت فردی یا اجتماعی را تهدید کند. از کلاهبرداری مالی و سرقت هویت گرفته تا نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی و حتی تبلیغ خشونت یا محتوای غیراخلاقی، تمام این موارد در زمره جرائم فضای مجازی قرار میگیرد. برای مثال، در ایالات متحده آمریکا قانون «ارتباطات نجیبانه» (Communications Decency Act) تلاش کرده محدودیتهایی برای انتشار محتوا در فضای مجازی اعمال کند. همچنین قوانین مربوط به «حفظ کودکان در فضای آنلاین» (COPPA) به طور خاص برای محافظت از کودکان در برابر محتوای مضر و سوءاستفاده جنسی تدوین شده است. در اروپا، مقررات عمومی حفاظت از دادهها (GDPR) نمونهای برجسته از تلاشهای کشورهای اروپایی برای کنترل فضای مجازی و حفظ حریم خصوصی کاربران است. این قوانین نشان میدهد جرم در فضای مجازی نهتنها یک تهدید واقعی، بلکه مسألهای بینالمللی است که نیازمند پاسخهای قانونی و اجرایی است.
در ایران نیز فضای مجازی به پدیدهای اجتنابناپذیر در زندگی روزمره تبدیل شده است اما آیا زیرساختهای قانونی کشور برای مقابله با جرائم مجازی کافی است؟ پاسخ این سوال نیازمند تأملی حدی است. از یک سو، ایران با تهدیداتی نظیر سوءاستفاده از کودکان، ترویج خشونت، انتشار اخبار جعلی و تبلیغات گمراهکننده مواجه است و از سوی دیگر، نبود قوانین جامع و دقیق باعث شده این تهدیدات به سرعت رشد کند.
برای مثال در حوزه کودکان، شبکههای اجتماعی به بستری برای سوءاستفادههای جنسی و روانی تبدیل شدهاند. کودکآزاری که روزگاری در محیطهای فیزیکی محدود بود، اکنون در فضای مجازی ابعادی جهانی یافته است. پلتفرمهایی که به ظاهر برای سرگرمی طراحی شدهاند، به ابزاری برای شکارچیان دیجیتال بدل شدهاند. در چنین شرایطی، نبود قوانینی شفاف و سختگیرانه، کودکان را در برابر آسیبهای جدی قرار میدهد.
گرانفروشی، تبلیغات دروغین و کلاهبرداریهای مالی از دیگر معضلات شبکههای اجتماعی در ایران است. بسیاری از فروشندگان در این پلتفرمها، بدون رعایت قوانین تجارت الکترونیک، کالاها و خدمات خود را به قیمتهایی غیرمنصفانه عرضه میکنند. تبلیغات دروغین که گاه با وعدههای وسوسهانگیز همراه است، مصرفکنندگان را فریب میدهد و اعتماد عمومی را خدشهدار میکند. آیا وقت آن نرسیده قوانین مشخصی برای نظارت بر فعالیتهای اقتصادی در فضای مجازی تدوین شود؟
همچنین تبلیغ و ترویج خشونت و محتوای غیر انسانی در شبکههای اجتماعی مسألهای است که تأثیرات روانی و اجتماعی عمیقی بر جامعه میگذارد. این پدیده، همچون آتش زیر خاکستر، آرامآرام امنیت روانی جامعه را تهدید میکند. از چالشهای خطرناک نوجوانان گرفته تا محتوای تفرقهافکنانه، همه و همه نشان از ضرورت اقدام فوری در این حوزه دارد.
برای ایجاد تعادل میان آزادی بیان و حفظ امنیت روانی و اجتماعی، تدوین قوانینی جامع و شفاف ضروری است. برخی از راهکارهای پیشنهادی در این زمینه عبارت است از:
1- تعریف جرائم مشخص در فضای مجازی: لازم است جرائمی مانند کودکآزاری، تبلیغ خشونت، ترویج فحشا، نشر اکاذیب و گرانفروشی به طور دقیق تعریف شود تا هیچگونه ابهامی در اجرای قانون وجود نداشته باشد.
۲- ایجاد سازمانهای نظارتی مستقل: همانگونه که در حوزههای دیگر، نهادهای نظارتی وجود دارند، فضای مجازی نیز نیازمند سازمانهای تخصصی برای نظارت و رسیدگی به جرائم است.
۳- آموزش عمومی: آموزش کاربران درباره خطرات فضای مجازی و حقوق قانونی آنان میتواند به کاهش آسیبها کمک کند. آگاهیبخشی درباره شناسایی محتوای جعلی و کلاهبرداریهای آنلاین ضروری است.
۴- توسعه زیرساختهای فنی: استفاده از هوش مصنوعی و ابزارهای پیشرفته برای شناسایی محتوای مجرمانه و جلوگیری از انتشار آن، یکی از مؤثرترین راهکارها برای کنترل فضای مجازی است.
فضای مجازی، همچون رودخانهای پرخروش است که اگرچه میتواند مزارع توسعه و پیشرفت را آبیاری کند اما در صورت بیتوجهی به مهار آن، به سیلابی ویرانگر تبدیل خواهد شد. همانگونه که کشورها در سراسر دنیا برای کنترل این رودخانه قوانین و سدهایی طراحی کردهاند، ایران نیز باید با قانونگذاری دقیق و جامع، امنیت روانی و اجتماعی جامعه را تضمین کند. کودکآزاری، تبلیغ و ترویج فحشا، گرانفروشی، دروغپراکنی و تبلیغ خشونت نباید در فضای مجازی جایی داشته باشد. قانونگذاری در فضای مجازی، نه محدودیتی بر آزادی، بلکه حفاظی است برای حفظ امنیت و آرامش جامعه. این مسیر هر چند دشوار اما گامی ضروری برای حفاظت از ارزشهای انسانی و اجتماعی است، چرا که دنیای دیجیتال، آیندهای است که همه ما در آن شریک خواهیم بود.
فضای مجازی در دنیای امروز به نقطه تلاقی آزادی و چالش تبدیل شده است. اگرچه این فضا فرصتی بینظیر برای ارتباطات جهانی، تبادل اطلاعات و رشد اقتصادی فراهم کرده است اما همزمان بستری برای ایجاد جرائم جدید و تهدیدات پیچیده شده است. همانگونه که در جهان فیزیکی قوانین و مقررات برای نظمبخشی ضروری است، در دنیای مجازی نیز وجود چارچوبهای قانونی برای حفظ امنیت روانی و اجتماعی اجتنابناپذیر است.
اما قانونگذاری در فضای مجازی چطور باید شکل بگیرد؟ آیا کشورهای مختلف توانستهاند با چالشهای این حوزه مقابله کنند؟ و مهمتر از آن، ایران چگونه میتواند از این تجارب برای تنظیم قوانین بومی بهرهمند شود؟
در قرن بیستویکم، شبکههای اجتماعی همچون «شریانهای حیاتی» در زندگی انسانها عمل میکنند. اما آیا این ابزارها به همان اندازه که مفید هستند، خطرناک نیستند؟
شبکههای اجتماعی غربی مانند اینستاگرام، فیسبوک و ایکس، به ظاهر برای گسترش آزادی بیان طراحی شدهاند اما الگوریتمهای آنها نشان میدهد هدف اصلی چیز دیگری است. برای مثال، این شبکهها محتوای خاصی را بیشتر از سایر محتواها نمایش میدهند تا ارزشهای فرهنگی خاصی را بر جوامع تحمیل کنند.
نمونه بارز این نفوذ، محتوای تبلیغاتی است که کاربران را به مصرفگرایی افراطی سوق میدهد. تبلیغاتی که مدام بر استانداردهای زیبایی غربی، مصرف بیرویه یا سبک زندگی خاص تأکید دارد، نوعی استعمار نرم به شمار میآید.
افشاگریهایی مانند ماجرای «کمبریج آنالیتیکا» نشان داد چگونه اطلاعات میلیونها کاربر بدون رضایت آنها جمعآوری شد و در انتخابات بزرگ مانند برگزیت و ریاستجمهوری آمریکا استفاده شد. این رویدادها ثابت میکند شبکههای اجتماعی میتوانند به ابزارهایی برای استثمار دیجیتال تبدیل شوند.
فضای مجازی همچون جنگلی بیمرز است که در آن، فرصتها و تهدیدات در کنار هم زندگی میکنند. از جرائم اقتصادی گرفته تا آسیبهای روانی، تهدیداتی هستند که به بخشی جداییناپذیر از زندگی دیجیتال تبدیل شدهاند.
خشونت در فضای مجازی، از تهدیدهای زبانی گرفته تا ترویج تروریسم، یکی دیگر از چالشهای بزرگ است. گروههای افراطی از این فضا برای جذب اعضا، برنامهریزی حملات و گسترش پیامهای خود استفاده میکنند. این مساله، امنیت ملی کشورها را تهدید میکند و نیازمند پاسخهای جدی است.
در ایران و بسیاری از کشورها، کلاهبرداریهای مالی در فضای مجازی به سرعت در حال افزایش است. برای مثال، تبلیغات دروغین فروش کالا یا ارائه خدمات جعلی در شبکههای اجتماعی، نهتنها به اقتصاد آسیب میزند، بلکه اعتماد عمومی را نیز کاهش میدهد.
برای مقابله با این چالشها، کشورهای مختلف قوانین و مقرراتی برای فضای مجازی طراحی کردهاند. نگاهی به این تجارب میتواند راهنمایی برای ایران باشد.
چین یکی از کشورهایی است که توانسته کنترل شدیدی بر فضای مجازی اعمال کند. از ایجاد «دیوار آتش بزرگ» برای محدود کردن دسترسی به وبسایتهای خارجی گرفته تا جایگزینی شبکههای اجتماعی داخلی مانند ویچت، این کشور با رویکردی سختگیرانه امنیت سایبری خود را تضمین کرده است.
اتحادیه اروپا با تصویب مقررات GDPR توانسته از حقوق کاربران در برابر سوءاستفادههای شرکتی محافظت کند. این قوانین شرکتها را موظف میکند اطلاعات شخصی کاربران را تنها با رضایت آنها جمعآوری و استفاده کنند.
روسیه نیز با ایجاد قوانین خاص، دسترسی به برخی پلتفرمهای خارجی را محدود کرده و بر محتوای آنلاین نظارت کامل دارد. هدف اصلی این قوانین، حفاظت از امنیت ملی در برابر نفوذ خارجی است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|