|
ارسال به دوستان
اخبار
«صدای نیایش» از رادیو بلند شد
شبکههای رادیویی با شروع ماه رجب ویژهبرنامههای متنوعی را با محوریت ادعیه، آداب و رسوم و شیوه صحیح دعاخوانی و طرح فضیلتهای ماه رجب پخش میکنند که «دعوت»، «صدای نیایش» و «باغ فیض» از مهمترین آنها هستند.
رادیو قرآن به مناسبت ماه پرفضیلت رجب، برنامه سحرگاهی «صدای نیایش» را با محوریت دعا و دعاخوانی و آداب و رسوم آن همراه با بخشها و آیتمهای مختلف و متعدد تقدیم مخاطبان میکند. حجتالاسلام زهیر اسلامی و سیدعباس انجام از کارشناسان حاضر در این برنامه هستند که مباحثی پیرامون دعاهای قرآنی و آداب و رسوم و شیوه صحیح دعاخوانی را برای شنوندگان بیان میکنند.
از دیگر بخشهای برنامه «صدای نیایش»، برقراری ارتباط تلفنی با دعاخوانهای مطرح کشور و گفتوگو با آنها و همچنین پخش ادعیههای مناسبتی، مداحی و مولودیخوانی مداحان اهلبیت و بیان فضیلتهای ماه رجب بر اساس آیات و روایت است. «صدای نیایش» به تهیهکنندگی فاطمه قاسمآبادی و اجرای محمدهادی صلحجو، سحرگاهان ماه رجب از حوالی ساعت 2:20 بامداد روی آنتن شبکه رادیویی قرآن میرود.
برنامه «دعوت» رادیو معارف در ماه رجب نیز به موضوع سلامت معنوی و جایگاه رفاه معنوی میپردازد. در برنامه «دعوت» به سوالهایی از قبیل احساس نیاز به سلامت و رفاه معنوی، نقش تقوا و انتظار ظهور و... پرداخته میشود. «دعوت» به تهیهکنندگی محمد حسینپور، اجرای حمید سوری و با کارشناسی حجج اسلام استاد علائینژاد و سیدمجتبی فلاح، در ماه رجب ساعت 16:35 تقدیم مخاطبان رادیو معارف میشود.
شبکه رادیویی تهران هم در برنامههای «باغ فیض» و «باغ فردوس» به فضایل و ادعیه ماه رجب میپردازد. برنامه «باغ فیض» با رویکرد تبیین معارف اهل بیت(ع) و تقویت باورهای دینی و هویت انقلابی با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و مقاومت در جامعه روی آنتن رادیو تهران میرود. بخشی از محتوای این برنامه در ماه رجب به بیان فضایل این ماه، ادعیهها، آداب دعا و مناسک ماه مبارک رجب، ارتباط با خدا و... اختصاص یافته است.
شنوندگان میتوانند این برنامه را از شنبه تا چهارشنبه ساعت 21 دنبال کنند. برنامه اذانگاهی «باغ فردوس» نیز شنبه تا پنجشنبه هر هفته از ساعت 11:40 صبح با بخشهای معارفی و مذهبی روی آنتن میرود. این برنامه با هدف آمادهسازی و فضاسازی روحی و معنوی مخاطبان برای نیایش و اذان ظهر تدارک دیده شده است.
پخش بخشهای نیایشی، ادعیهها، تواشیح، گزارشهایی درباره حقالناس و معرفی مساجد از جمله بخشهای این برنامه است.
***
فیلم بازجویی بنیامین نتانیاهو منتشر شد
فیلم مستند «پروندههای بیبی»، تازهترین اثر الکسیس بلوم و الکس گیبنی، به صورت اختصاصی در ایران ترجمه و برای نخستین بار از طریق شبکه عصر پخش شد.
این مستند به یکی از پیچیدهترین و جنجالیترین پروندههای سیاسی تاریخ رژیم صهیونیستی میپردازد. فیلم، تصاویری منتشر نشده از بازجوییهای پلیس اسرائیل از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر کنونی این کشور، خانوادهاش و نزدیکترین همراهان او را به نمایش میگذارد. این تصاویر که برای نخستین بار در دسترس عموم قرار میگیرند، به اتهامات فساد مالی گسترده و سوءاستفادههای سیاسی مرتبط هستند.
یکی از موارد فسادی که در مستند به آن پرداخته شده، معامله زیردریایی با یک شرکت آلمانی است. این معامله، گمانهزنیهای زیادی را درباره نفوذ و نفعهایی که خانواده نتانیاهو از آن بردهاند، برانگیخته است.
***
اکران «آسانسور» برای کارتنخوابهای بهبودیافته
فیلم مستند «آسانسور» به کارگردانی جواد رزاقیزاده و تهیهکنندگی محمد کارت، سهشنبه ۱۸ دی برای ۱۸۰۰ کارتنخواب بهبودیافته در مرکز همایشهای برج میلاد اکران شد.
در این اکران محمد کارت تهیهکننده، جواد رزاقیزاده کارگردان و محمد صابری شخصیت اصلی داستان این فیلم مستند نیز حضور داشتند.
محمد کارت از محمد کرمی و اکبر رجبی برای مهیا کردن شرایط اکران در این جمع تشکر کرد. محمد صابری نیز با تشکر از جمع حاضر، از اینکه جمع ۱۸۰۰ نفری با «آسانسور» همراه بودند اظهار رضایت کرد.
جواد رزاقیزاده، کارگردان این فیلم مستند نیز گفت: من از نخستین روزی که «آسانسور» را کلید زدم با تمام سختی و چالشهایی که در مسیر تولید فیلم داشتم، به امید دیدن این اکران بودم و این قشنگترین قاب زندگی من است. امیدوارم این فیلم تاثیرگذار باشد و توانسته باشم انجام وظیفه کنم.
مهدی اولیایی که پدر پاکی از اعتیاد نامیده میشود نیز در این مراسم بیان کرد: «آسانسور» یکی از بهترین فیلمهای زندگی من بود و من هر لحظه با این اثر و کاراکترش همذاتپنداری کردم و اشک ریختم.
مستند «آسانسور» که در هجدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» حضور داشت، داستان کارتنخوابی است که با الگو گرفتن از «رابرت داونی جونیور» بازیگر مهم سینمای هالیوود که سرگذشتی مشابه او داشته و بازیگر شده، ساخته شده است. این فیلم مستند توانست در بخش بهترین فیلم، نشان فیروزه، تندیس جشنواره و دیپلم افتخار را دریافت کند.
ارسال به دوستان
خودآگاهی در عصر شبکههای اجتماعی؛ نقد مضرات این فضا از زبان سلبریتیها
از شهرت تا خودآگاهی
مهرداد احمدی: در روزگار ما، شبکههای اجتماعی به عنوان عرصهای نوظهور در حیات اجتماعی و فرهنگی بشر، تحولات عمیقی در ارتباطات انسانی و سبک زندگی ایجاد کردهاند. این بسترها، که از دل فناوریهای مدرن سر برآوردهاند، نهتنها توانستهاند جریان اطلاعات را تسریع کنند، بلکه به شکلی پیچیده، جایگاه اجتماعی افراد را بازتعریف کردهاند. در این میان، سلبریتیها، به عنوان نمادهایی از قدرت نمادین اقتصادی و اجتماعی، حضوری پررنگ در این فضا دارند و تعامل آنها با شبکههای اجتماعی، محور بسیاری از تأملات و انتقادات شده است. یکی از مصادیق این نقدها، سخنان مهران مدیری است که در مصاحبهای با اشاره به مضرات فضای مجازی، بویژه اینستاگرام، به تأثیرات منفی این پلتفرمها بر روان فرد و جامعه پرداخته است. مدیری که خود از چهرههای برجسته و تأثیرگذار فرهنگ عامه ایران است، نقدهایی را مطرح کرده که از دل تجربه زیسته او در این فضا نشأت میگیرد. این امر از چند جهت شایان تأمل است. از یک سو، باید در نظر داشت که مدیری و دیگر چهرههای مشابه، خود محصول یا حداقل استفادهکنندگان عمده همین شبکهها هستند.
شبکههای اجتماعی نهتنها بستری برای تداوم شهرت آنها فراهم کرده، بلکه در بسیاری موارد به تقویت و گسترش تأثیرگذاری آنها کمک کرده است. از سوی دیگر، نقد چنین فضایی توسط فردی که از منافع آن بهرهمند شده، نوعی تناقض ظاهری به نظر میرسد اما اگر عمیقتر به مساله نگاه کنیم، این تناقض در واقع بازتاب یک آگاهی تازه و پیچیده است که میتوان آن را نوعی خودآگاهی نامید. مفهوم خودآگاهی که در فلسفه برای توصیف رابطه فرد با خود و جهان اطراف به کار میرود، میتواند به درک چرایی اهمیت سخنان مدیری و دیگر سلبریتیها در این باره کمک کند. خودآگاهی در این معنا، نقطهای است که در آن فرد از جایگاه خود در ساختارهای اجتماعی، از ابزارهایی که او را به جایگاه کنونی رساندهاند و از تأثیرات این ابزارها بر خویشتن و دیگری آگاه میشود. به نظر میرسد مدیری در این سخنان از محدوده نگاه صرفا منفعتطلبانه فراتر رفته و به درکی عمیقتر از نقش و مسؤولیت خود دست یافته است.
چنین سخنانی را میتوان به منزله نوعی بازاندیشی بر جایگاه فرد در شبکه قدرت و نفوذ تلقی کرد. مدیری، همانند بسیاری از سلبریتیهای دیگر در موارد مشابه، از این امکان برخوردار است که به واسطه شهرت و محبوبیت خود، تأثیری فراتر از نظریهپردازان یا روشنفکران بر مخاطبان بگذارد. این امر به دلیل پیوند عاطفی و روانی میان مخاطبان و شخصیتهای محبوب است. به عبارت دیگر، وقتی مدیری یا یک فوتبالیست مشهور از معایب شبکههای اجتماعی سخن میگوید، این سخن از کانالی منتشر میشود که پیشتر با اعتماد و علاقه مخاطب پر شده است. این وضعیت، بازنمایی نوعی حرکت دیالکتیکی است که در آن فرد ابتدا به عنوان محصول یک ساختار عمل میکند و سپس از دل همین ساختار به نقد آن میپردازد. شبکههای اجتماعی با همه کارکردهای مثبت و منفیشان، به سلبریتیها این فرصت را دادهاند که نهتنها مخاطب خود را بیابند، بلکه به کمک این ابزارها، به تأثیرگذاری اجتماعی خود عمق ببخشند اما وقتی فردی مانند مدیری از تأثیرات مخرب این ابزارها سخن میگوید، نشاندهنده آن است که وی به نوعی از جایگاه خود بهمثابه یک «ابزار» آگاه شده و سعی دارد خود را از قید و بند آن رها کند. در این میان، سخنان نظریهپردازان و روشنفکرانی که پیشتر درباره پیامدهای منفی شبکههای اجتماعی هشدار دادهاند، معمولا با چالشهایی روبهرو بوده است. یکی از این چالشها فاصله میان نظریه و عمل است. بسیاری از مردم به واسطه ناآشنایی با زبان فلسفه یا جامعهشناسی، نمیتوانند به سادگی به عمق چنین مباحثی پی ببرند اما وقتی چهرهای مشهور و آشنا همان مضامین را به زبان ساده و از دل تجربه خود بیان میکند، این پیام تأثیری بهمراتب بیشتر خواهد داشت.
اینجا میتوان از نوعی بازتعریف آگاهی جمعی سخن گفت. شبکههای اجتماعی اگرچه در بسیاری موارد به ابزارهایی برای ترویج سطحینگری تبدیل شدهاند اما در عین حال بستری برای شکلگیری این خودآگاهی نیز فراهم کردهاند. سلبریتیها با نقد این فضا، نهتنها به آسیبشناسی جامعهای میپردازند که خود بخشی از آن هستند، بلکه امکان آغاز یک گفتوگوی جمعی را نیز فراهم میآورند. این نکته بویژه درباره اینستاگرام صدق میکند؛ پلتفرمی که بیش از هر شبکه اجتماعی دیگری بر تصویرسازی و نمایش ظاهری تمرکز دارد. نقد این فضا توسط مدیری یا دیگران، به منزله نوعی مقاومت در برابر فرهنگی است که ارزش افراد را به میزان «لایک» یا «فالوئر» کاهش میدهد.
چنین نقدهایی حتی اگر به طور کامل نتوانند ساختارهای موجود را تغییر دهند اما میتوانند نوعی آگاهی را در مخاطبان ایجاد کنند که پیشزمینهای برای تحولات بزرگتر است. در نهایت، میتوان گفت سخنان مدیری و دیگر سلبریتیها درباره مضرات شبکههای اجتماعی، از ۲ جنبه مهم است: نخست، این سخنان نشانگر نوعی خودآگاهی است که در آن فرد از نقش خود در ساختارهای اجتماعی آگاه شده و به نقد این نقش میپردازد. دوم، این سخنان به واسطه جایگاه خاص گویندگانشان، میتوانند تأثیری فراتر از نقدهای نظری داشته باشند و مخاطبان را به تأمل درباره روابطشان با این فضاها دعوت کنند. این نوع خودآگاهی که در بطن آن نوعی بازگشت به خویشتن و بازاندیشی بر جایگاه فرد در جهان اجتماعی نهفته است، یکی از راههایی است که میتوان به کمک آن، به نقد موثرتر شبکههای اجتماعی پرداخت. وقتی سلبریتیها که خود نماد قدرت و نفوذ این شبکهها هستند به نقد آن میپردازند، پیام آنها نهتنها تناقضآمیز نیست، بلکه به عنوان شاهدی بر پیچیدگی و تأثیر متقابل این فضاها بر زندگی انسانی عمل میکند.
در این میان، وظیفه مخاطبان، پذیرش این نقدها و تلاش برای دستیابی به نوعی آگاهی فردی و جمعی است که بتواند زندگی آنها را از تسلط مطلق این شبکهها رها کند. این حرکت دیالکتیکی، اگرچه ممکن است به نتیجهای سریع و قاطع منجر نشود اما میتواند آغازگر مسیری باشد که در آن، افراد از ابزارهایی که بر زندگی آنها تأثیر میگذارند، فراتر روند و به سوی نوعی خودآگاهی عمیقتر حرکت کنند. سخنان مهران مدیری و سایر سلبریتیهایی که شبکههای اجتماعی را نقد میکنند، در عین حال که حامل پیامهای انتقادی است، جنبهای دیگر از رابطه میان افراد مشهور و این فضاها را روشن میکند. این نقدها را میتوان در چارچوب تمایز میان آزادی و وابستگی مورد بررسی قرار داد. یکی از مفاهیم کلیدی که میتوان به آن اشاره کرد، این است که هر ابزاری که انسان به کار میگیرد، در عین ارائه امکانات جدید، محدودیتهایی را نیز به همراه میآورد. شبکههای اجتماعی برای سلبریتیها بستری بینظیر برای دیده شدن و گسترش تأثیرگذاری بودهاند اما همین بستر، آنها را در قالبهایی قرار داده که از آن به سختی میتوان رها شد. نقد این فضا از سوی مدیری یا دیگران، میتواند بیانگر نوعی احساس وابستگی ناگزیر باشد که از یک سو قدرت میبخشد و از سوی دیگر هویت افراد را مقید میکند.
از سوی دیگر، این نقدها بازتابدهنده پارادوکس شهرت نیز هست. شهرت در شبکههای اجتماعی بر پایه دیده شدن و نمایش مداوم استوار است. این نمایش، اگرچه بر جذابیت و محبوبیت افراد میافزاید اما در عین حال، آنها را به بازیگرانی در صحنهای بیپایان تبدیل میکند. نقد مدیری و دیگران را میتوان تلاش برای خروج از این بازی دانست، یا حداقل نوعی اعلام آگاهی از قواعد آن. وقتی فردی که خود در مرکز این نمایش قرار دارد به آسیبهای آن اشاره میکند، نشان میدهد شهرت نهتنها پاداشی برای تلاشهای او نیست، بلکه گاه به باری بر دوش تبدیل میشود.
این سخنان همچنین ما را به تأمل در مساله اخلاقی استفاده از شبکههای اجتماعی دعوت میکند. اخلاق در این فضا به ۲ سطح تقسیم میشود: یکی اخلاق فردی کاربران و دیگری مسؤولیت اخلاقی کسانی که تأثیرگذاری بیشتری دارند. مدیری و دیگر سلبریتیهایی که این نقدها را مطرح میکنند، در واقع به نوعی به بازتعریف مسؤولیت اخلاقی خود پرداختهاند.
آنها با نقد شبکههای اجتماعی، تلویحا از مخاطبان میخواهند این فضا را نه صرفا به عنوان ابزاری برای سرگرمی و مصرف، بلکه به عنوان عرصهای برای تأمل و بازاندیشی ببینند. چنین دعوتی، اگرچه ممکن است در نگاه نخست ساده به نظر برسد اما به واقع چالشی بنیادین برای ساختارهای قدرت و سرمایهداری دیجیتال است که این پلتفرمها را کنترل میکنند. همچنین میتوان این نقدها را در چارچوب نوعی هشدار به جامعه در نظر گرفت. شبکههای اجتماعی، همانگونه که امکان ارتباط را گسترش دادهاند، زمینهساز شکلگیری نوعی فرهنگ مقایسه مداوم نیز شدهاند. این فرهنگ که بر پایه مقایسه وضعیت افراد با یکدیگر استوار است، به شکلی پنهان احساس نارضایتی و ناکافی بودن را در مخاطبان ایجاد میکند. وقتی مدیری از آسیبهای این فضا سخن میگوید، به نوعی به این خطر اشاره دارد که افراد در تلاش برای رسیدن به استانداردهای نمایشی، ممکن است از اصالت زندگی خود فاصله بگیرند.
یکی دیگر از جنبههای قابل توجه این نقدها، تأثیر آنها بر خود مفهوم سلبریتی است. شبکههای اجتماعی چهرههای مشهور را نهتنها به عنوان هنرمند یا ورزشکار، بلکه به عنوان یک «برند» تعریف کردهاند. این برند، بر پایه ارائه تصویری ایدهآل و بینقص ساخته میشود که باید دائما بازتولید شود. نقد مدیری از شبکههای اجتماعی را میتوان به منزله نوعی مقاومت در برابر این روند برندسازی نیز دانست. او با بیان این سخنان، به مخاطبان خود یادآوری میکند که در پشت این تصویرهای زیبا و زندگیهای به ظاهر کامل، انسانهایی واقعی با مشکلات و تناقضات خاص خود وجود دارند. از منظر دیگری نیز میتوان به این موضوع نگاه کرد: نقد شبکههای اجتماعی توسط سلبریتیها به ما نشان میدهد این فضاها، بهرغم ظاهر دموکراتیکشان، عرصهای برای بازتولید نابرابریهای اجتماعی هستند. اگرچه اینستاگرام و دیگر پلتفرمها در ابتدا به عنوان ابزارهایی برای توانمندسازی کاربران معرفی شدند اما در عمل، تبدیل به بستری برای تقویت قدرت و نفوذ کسانی شدهاند که پیشتر نیز از سرمایههای اجتماعی و فرهنگی بالایی برخوردار بودند.
سخنان مدیری و دیگران در واقع به نوعی بیانگر نارضایتی از این بازتولید نابرابری است و تلویحا از ما میخواهد در پی الگویی جدید برای تعامل در فضای دیجیتال باشیم. در نهایت، این نقدها میتوانند به عنوان دعوتی برای بازتعریف رابطه ما با فناوری در نظر گرفته شوند. شبکههای اجتماعی همانگونه که زندگی ما را متحول کردهاند، نیازمند بازاندیشی مداوم هستند. مدیری و دیگر سلبریتیهایی که به آسیبهای این فضا اشاره میکنند، در واقع از ما میخواهند مرز میان استفاده هوشمندانه و مصرف غیرانتقادی را تشخیص دهیم. این دعوت اگرچه ممکن است در نگاه اول ساده به نظر برسد اما به واقع گامی در جهت بازگشت به انسانیتر کردن رابطه ما با فناوری است. به این ترتیب، سخنان مهران مدیری نه صرفا یک نقد سطحی، بلکه بازتابی از تحول در آگاهی فردی و جمعی است که میتواند به تغییرات عمیقتری در شیوههای زندگی و ارتباطات ما منجر شود. این نقدها به شرطی که بهدرستی درک و تحلیل شود، میتواند آغازگر گفتمانهایی باشد که در نهایت به رهایی از تسلط بیچون و چرای فناوری کمک کند.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
یک میلیارد دلار برای سلامت
محمدحسین فرقدانی: در روزهایی که نظام سلامت کشور زیر فشار بحرانهای سنگین تأمین دارو، تجهیزات پزشکی و معوقات نیروی انسانی قرار داشت، خبر موافقت رهبر معظم انقلاب با تخصیص یک میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی، نقطه امیدی تازه و تحولی چشمگیر در این حوزه ایجاد کرد. این تصمیم سرنوشتساز، فرصتی بینظیر برای حل بحرانهای جاری و برداشتن گامهای اساسی در مسیر عدالت درمانی و توسعه پایدار نظام سلامت فراهم کرده است. از تخصیص ۷۰۰ میلیون دلار برای حل بحرانهای دارویی گرفته تا تجهیز هزاران تخت بیمارستانی در مناطق محروم، این بودجه تاریخی میتواند افقهای تازهای را برای ارتقای خدمات درمانی و کاهش نابرابریها در دسترسی به امکانات درمانی پیش روی نظام سلامت بگشاید. اکنون این وزارت بهداشت است که باید با تدبیر و شفافیت، این منابع عظیم را به تحولاتی پایدار در نظام سلامت کشور تبدیل و از این فرصت بینظیر به بهترین نحو بهرهبرداری کند.
* نجات زنجیره دارو
بر اساس اعلام سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس، ممکن است از این مبلغ یک میلیارد دلاری، ۷۰۰ میلیون دلار به حوزه دارو اختصاص یابد. این اقدام میتواند بحرانهای دارویی را که در سالهای اخیر فشار زیادی بر بیماران و نظام سلامت وارد کرده است، کاهش دهد. اختصاص ۷۰۰ میلیون دلار به حوزه دارو، میتواند کمبودهای دارویی را که در سالهای اخیر به یکی از بحرانهای اصلی کشور تبدیل شده بود، برطرف کند. دسترسی به داروهای ضروری، بویژه برای بیماران خاص، نه تنها از نظر سلامت فردی، بلکه از نظر اجتماعی نیز اثرات مثبت گستردهای خواهد داشت. همچنین پرداخت معوقات کادر درمان میتواند به بهبود روحیه و کیفیت خدمات ارائهشده به بیماران منجر شود.
وزارت بهداشت سالهاست با بحران انباشت بدهیهای سنگین، بویژه در حوزه دارو و تجهیزات پزشکی مواجه است. طبق اعلام این وزارتخانه، بدهیها در این بخش به رقمی حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان رسیده است که سهم قابلتوجهی از آن به مطالبات دارویی اختصاص دارد. در این میان، تصمیم سران قوا برای پرداخت ۲۵ هزار میلیارد تومان از سوی سازمان تأمین اجتماعی به حساب دانشگاهها و وزارت بهداشت برای تسویه مطالبات دارویی، نویدبخش راهحلی برای کاهش این بار سنگین است. این اقدام، بارقهای از امید را در این حوزه ایجاد کرده و فرصتی استثنایی برای بهبود وضعیت زنجیره تأمین دارو و تجهیزات پزشکی فراهم کرده است. تصمیم به پرداخت این مبلغ قابل توجه، حتی بدون بودجه یک میلیارد دلاری صندوق توسعه ملی، میتوانست بسیاری از مشکلات موجود در حوزه دارو را رفع کند اما حالا که هر 2 منبع مالی در دسترس است، وزارت بهداشت در موقعیتی طلایی قرار گرفته است که میتواند بدهیهای انباشتهشده را تسویه و پایههای پایداری تأمین دارو را مستحکم کند. این منابع، علاوه بر تسویه بدهیها امکان اجرای موثرتر طرحهایی نظیر «دارویار» را فراهم میکند؛ طرحی که با هدف کاهش هزینههای دارویی بیماران و ایجاد دسترسی پایدار به داروهای حیاتی طراحی شده است. با این پشتوانه مالی، میتوان انتظار داشت این برنامهها با سرعت و کارآمدی بیشتری اجرا شود.
* حمایت از نیروی انسانی
در کنار حل بحران دارو، موضوع نیروی انسانی همچنان یکی از چالشهای مهم نظام سلامت است. وزیر بهداشت در جلسه کمیسیون بهداشت مجلس تأکید کرده پرداخت دستمزد نیروی انسانی، اولویت نخست این وزارتخانه است. نیروهای درمانی که در سالهای اخیر با تأخیرهای مداوم در پرداخت حقوق و افزایش فشارهای اقتصادی روبهرو بودهاند، شایسته حمایت بیشتری هستند. بخشی از این منابع میتواند به رفع معوقات حقوقی کادر درمان و افزایش دستمزد آنها اختصاص یابد. نیروی انسانی راضی و باانگیزه، پایهگذار اصلی یک نظام سلامت کارآمد است. پرداخت بهموقع و متناسب دستمزدها میتواند کیفیت خدمات ارائهشده به بیماران را به طور محسوسی بهبود بخشد. اکنون با وجود این منابع مالی قابل توجه، وزارت بهداشت باید با برنامهریزی شفاف و دقیق، این فرصت تاریخی را به نقطه عطفی در نظام سلامت تبدیل کند. از تسویه بدهیها تا تقویت زیرساختهای تأمین دارو و حمایت از نیروی انسانی، تمام این اقدامات میتواند مسیری برای تحول پایدار در خدمات درمانی ایجاد کند.
* افزایش ظرفیت آموزش پزشکی؛ سرمایهگذاری راهبردی برای سلامت آینده
کمبود پزشک و سرانه پایین پزشکان نسبت به جمعیت یکی از چالشهای جدی و دیرینه نظام سلامت کشور است؛ مشکلی که مستقیما به تأمین سلامت جامعه و دسترسی به خدمات درمانی مناسب گره خورده است.
در حالی که کشورهای توسعهیافته به طور میانگین سرانه بالاتری از پزشکان را نسبت به جمعیت خود اختصاص میدهند، ایران همچنان با این استاندارد فاصله دارد. این امر بویژه در مناطق کمتر توسعهیافته به صورت حادتر نمایان میشود.
وزارت بهداشت، به عنوان متولی تربیت پزشکان آینده، اعلام کرده است تربیت هر دانشجوی پزشکی هزینهای معادل یک میلیارد تومان در بر دارد. حال اگر تعداد دانشجویان پزشکی از ۱۳,۸۲۴ نفر در سال ۱۴۰۳ به حدود ۱۵۰۰۰ نفر افزایش یابد، این ظرفیت افزوده نیازمند سرمایهگذاری مستقیم حدود ۱,۱۷۶ میلیارد تومانی خواهد بود. جالب است بدانیم این رقم تنها حدود 1.5 درصد از کل بودجه تاریخی و تخصیصیافته اخیر است. چنین تناسبی نشان میدهد افزایش ظرفیت آموزش پزشکی نه تنها قابل دسترسی است، بلکه کاملا مقرونبهصرفه و ضروری به نظر میرسد. افزایش ظرفیت دانشجویان پزشکی تنها یک آمار خشک و بیروح نیست، بلکه انعکاسی از رویکردی است که میخواهد پاسخگوی نیازهای آینده نظام سلامت کشور باشد. از سوی دیگر، این سرمایهگذاری مستقیما با عدالت در سلامت گره خورده است، چرا که تربیت پزشکان بیشتر، امکان ارائه خدمات به مناطق محروم و کمبرخوردار را فراهم و دسترسی به خدمات پزشکی را به طور گستردهتری ممکن میکند. یکی از نکات کلیدی در این زمینه، توجه به پیشنیازها و زیرساختهای آموزشی است. تا زمانی که امکانات کافی، اعم از فضاهای آموزشی، بیمارستانهای آموزشی و اساتید مجرب، در اختیار دانشجویان قرار نگیرد، صرف افزایش تعداد دانشجویان نمیتواند به اهداف مطلوب منتهی شود. خوشبختانه رشد بودجه تأمین و تجهیز فضاهای آموزشی در سالهای اخیر، افقی روشن برای رفع این چالشها ترسیم کرده است.
رشد 5 برابری بودجه تأمین و تجهیز زیرساختهای آموزشی طی ۲ سال اخیر، فرصتی بیسابقه برای وزارت بهداشت فراهم کرده است. بودجهای که سال ۱۴۰۱ تنها 4.7 هزار میلیارد ریال بود، سال ۱۴۰۳ به 40.3 هزار میلیارد ریال افزایش یافته است. این جهش بودجهای نه تنها امکان توسعه بیمارستانهای آموزشی و فضاهای علمی را فراهم میکند، بلکه نویدبخش ارتقای کیفیت آموزش پزشکی در کشور است. با توجه به تخصیص یک میلیارد دلار اخیر، دیگر هیچ توجیهی برای عدم توجه به پیشنیازهای افزایش ظرفیت پزشکی وجود ندارد. وزارت بهداشت اکنون نه تنها میتواند برنامهریزی برای تربیت پزشکان بیشتر را تسریع کند، بلکه میتواند از این فرصت برای سرمایهگذاری در توسعه پایدار زیرساختها نیز بهره ببرد. تربیت پزشکان بیشتر، تنها راهحل کوتاهمدت برای تأمین نیازهای کنونی نیست، بلکه سرمایهگذاری استراتژیکی است که نتایج آن تا دهههای آینده قابل مشاهده خواهد بود. از ارتقای سرانه پزشک گرفته تا رفع کمبود خدمات درمانی در مناطق کمبرخوردار، تمام این اهداف اکنون با تخصیص این بودجه در دسترس قرار گرفته است. در چنین شرایطی، مدیریت صحیح منابع مالی، اجرای دقیق برنامهها و نظارت موثر بر اجرای پروژههای زیرساختی، اهمیت دوچندانی مییابد. وزارت بهداشت اکنون فرصتی طلایی در اختیار دارد تا نه تنها نیازهای فوری را برطرف کند، بلکه با دیدی راهبردی، آینده نظام سلامت را نیز تأمین کند. با تخصیص یک میلیارد دلار به حوزه بهداشت، حال وزارت بهداشت میتواند علاوه بر رفع کمبودهای جاری، سرمایهگذاریهای بزرگی در حوزه زیرساختهای آموزشی انجام دهد. این توسعه شامل تجهیز دانشگاهها، ساخت خوابگاههای دانشجویی و توسعه بیمارستانهای آموزشی میشود که همگی پیشنیازهای اساسی برای افزایش ظرفیت پزشکی به شمار میرود.
* فرصتی برای توسعه زیرساختهای درمانی در مناطق محروم
با اختصاص بودجه قابل توجه به وزارت بهداشت، از جمله پرداخت مستقیم ۲۵ هزار میلیارد تومان از سوی سازمان تأمین اجتماعی و تخصیص یک میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی با اذن مقام معظم رهبری، فرصتی بیسابقه برای توسعه زیرساختهای درمانی کشور فراهم شده است. یکی از مهمترین نیازهای نظام سلامت، افزایش تعداد تختهای بیمارستانی، بویژه در مناطق محروم است که با کمبودهای جدی در این حوزه روبهرو هستند.
طبق اظهارات طاهر موهبتی، معاون توسعه و مدیریت منابع وزارت بهداشت، هزینه تجهیز هر تخت بیمارستانی حدود ۷ میلیارد تومان است که ۱۰ درصد این هزینه تحت تأثیر نرخ ارز قرار دارد. با توجه به نرخ کنونی دلار که حدود ۸۰ هزار تومان برآورد میشود، اگر نصف بودجه یک میلیارد دلاری صندوق توسعه ملی (معادل ۴۰ هزار میلیارد تومان) به این امر اختصاص یابد، میتوان حدود ۵۷۰۰ تخت بیمارستانی جدید به نظام سلامت کشور اضافه کرد. این تعداد تخت، در صورت توزیع عادلانه میتواند نیازهای مناطق محروم را تا حد زیادی برطرف کند و دسترسی مردم این مناطق به خدمات درمانی باکیفیت را بهبود بخشد. با توجه به اینکه مناطق کمبرخوردار بیشترین آسیب را از کمبود زیرساختهای درمانی متحمل شدهاند، این اقدام میتواند تأثیری بلندمدت در ارتقای سلامت عمومی و کاهش نابرابری در ارائه خدمات درمانی داشته باشد. اکنون وزارت بهداشت باید با برنامهریزی دقیق و شفاف، این فرصت را به بهترین شکل ممکن مدیریت کند تا از این منابع، بیشترین بهره برای عدالت در سلامت و بهبود کیفیت زندگی مردم حاصل شود.
با این تخصیص بودجه تاریخی، وزارت بهداشت دیگر نمیتواند از نبود منابع مالی به عنوان مانعی برای پیشرفت و تحول نظام سلامت بگوید. از تسویه بدهیها تا افزایش ظرفیت آموزش پزشکی و توسعه زیرساختها، تمام این موارد اکنون در دسترس وزارت بهداشت است. اگر این منابع بدرستی مدیریت و با نظارت کامل مصرف شود، میتوان امیدوار بود تحولی پایدار در حوزه سلامت کشور رخ دهد. این بودجه فرصتی استثنایی برای نظام سلامت کشور به ارمغان آورده است؛ فرصتی که نباید آن را از دست داد. اکنون که منابع مالی قابل توجهی در اختیار وزارت بهداشت قرار گرفته، انتظار میرود این وزارتخانه با مدیریتی دقیق و شفاف، مشکلات انباشتهشده را برطرف و زیرساختهای پایداری برای آینده ایجاد کند. گزارشدهی شفاف از نحوه هزینهکرد این منابع به رهبری، مجلس و رسانهها نهتنها میتواند اعتماد عمومی را تقویت کند، بلکه به الگویی برای مدیریت بهینه سایر بخشهای کشور تبدیل خواهد شد. وزارت بهداشت باید با برنامهریزی صحیح، تخصیص دقیق منابع و اجرای اقدامات موثر، نشان دهد این سرمایهگذاری بزرگ چگونه میتواند به تحولی پایدار در نظام سلامت منجر شود. زمان آن فرا رسیده که مردم نتایج واقعی این حمایتها را در دسترسی بهتر به خدمات درمانی، کاهش هزینهها و بهبود کیفیت زندگی خود لمس کنند.
ارسال به دوستان
نگاه
اولویت روایت
مرتضی علیزاده: تاکید مجدد رهبر انقلاب بر ضرورت مقابله با تبلیغات دشمن در سخنرانی دیروزشان، دستکم 2 پیام برای متولیان دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی و فعالان رسانه و فضای مجازی دارد؛ اولا این برجستهسازیها نشان میدهد نقش رسانه و تبلیغات در جهان امروز و در شرایطی جنگیای که بر دنیا حاکم است، چه اندازه اهمیت دارد. ثانیا تاکید چندباره ایشان بر روایتسازی و فعالیتهای پرحجم و موثر رسانهای طی یک دهه گذشته و در فواصل کوتاه نشان میدهد عملکردها در این حوزه قابل قبول نبوده و آثار مورد انتظار را نداشته است که از نتایج کارها نیز میتوان به این بیعملی و بعضا بدعملیها پی برد. در همین تحولات اخیر منطقه از 7 اکتبر 2023 تا تحولات لبنان و سوریه، دیدیم دشمن چگونه با سوءتبلیغات خود تلاش کرد واقعیت را وارونه نشان دهد و حتی در برخی موارد موفق به این کار شد. اگرچه نقش مهم پروپاگاندای رسانهای دشمن در شیوع دروغپردازیهای آنها قابل انکار نیست اما دست کم بخشی از توفیق آنها ناشی از فهم نادرست و تصور کلاسیکی است که برخی مسؤولان ما در سطوح مختلف سیاستگذاری، قانونگذاری و اجرا از رسانه، کار رسانهای و آثار و نتایج آن دارند. شاید یک زمانی کار رسانه صرفا توصیف واقعیتها بود اما در دوره جنگهای هیبریدی و شناختی، روایتهای فعالانه رسانهای، سازنده واقعیتهاست، نه توصیفگر منفعل آنها. چنانکه رهبر انقلاب نیز در پیام اخیرشان به همایش «افق تحول» رسانه ملی که چند روز پیش برگزار شد، تصریح کردند «امروز پیروزی یک طرف [در جنگ حق و باطل] را توانایی او در گرفتن و رساندن پیام و روایت او از واقعیت رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم». این برجستهسازی و تاکید بر نقش و جایگاه روایت، رسانه و تبلیغات و حتی اولویت آن نسبت به ابزارهای نظامی، مخالف برخی تلقیهای متعارف در میان برخی متولیان فرهنگی است که نگاهی تقلیلگرایانه به رسانه و فضای مجازی دارند و هر روز ساز محدودیتهای جدید در شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای مجازی را کوک میکنند. در حالی که برای مقابله با دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی دشمن و پروپاگاندهای رسانهای، ابزارهایی لازم است که با اعمال محدودیتهای سلیقهای و غیرمنطقی سازگار نیست.
تاکید رهبر انقلاب بر نقش مهم رسانه و تذکر به اینکه «کار مهم برای دستگاههای تبلیغاتی ما، برای دستگاههای فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما، فعالان فضای مجازی ما این است که پرده توهم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند و نگذارند تبلیغات دشمن بر افکار عمومی اثر کند» نیازمند تمهید و تدارک بستر لازم برای جهاد تبیین و فعالیتهای تبلیغاتی با آثار و نتایجی در حد و اندازههای 19 دی 1356 است. در شرایط امروز این بسترسازی پیش از هر چیز مستلزم تجدید نظر در مفهوم حکمرانی اینترنت و فضای مجازی است؛ چه در کشور ما معمولا بر جنبههای سلبی آن تاکید میشود؛ در حالیکه حکمرانی اینترنت و فضای مجازی، مفهومی در برابر آزادی نیست.
این ذهنیت که متأسفانه در عرصه عمومی کشور، بویژه در میان مسؤولان و متولیان عرصه فرهنگ و تبلیغات رواج دارد، نهتنها ناقص و ناتمام، بلکه گمراهکننده است. حکمرانی اینترنت در واقع مفهومی گستردهتر و البته پیچیدهتر و به معنای طراحی و تدوین چارچوبهای قانونی و اخلاقی، تنظیم استانداردها و پروتکلهای فنی و ترویج روشهای بهینه بهرهگیری از فناوری است که هدف اساسی آن نه کنترل علیالدوام فضای اینترنت، بلکه ساماندهی محیطی مجازی است که در عین امنیت، پویا و مولد باشد. این حکمرانی با ایجاد توازن میان امنیت و آزادی، شرایطی را فراهم میکند که هم افکار عمومی از سوءاستفادهها و اخبار و اطلاعات نادرست مصون بماند و هم فعالان حوزه رسانه و دستگاههای تبلیغاتی بتوانند با خلاقیت و ابتکار عمل با سوء تبلیغات دشمن مقابله کنند و در جنگ روایتها دست بالا را داشته باشند؛ چنانکه رهبر انقلاب نیز از فعالان رسانهای و مسؤولان و متولیان فرهنگ و تبلیغات کشور خواستهاند با وجود گستردهتر و متنوعتر شدن ابزارهای دشمن، با هوشیاری و دقت بیشتری عمل کنند که البته این دقت عمل بدون تدارک ابزارهای لازم ممکن نیست. در شرایطی که حکمرانی اینترنت و فضای مجازی بحث روز در سراسر جهان است، دستیابی به موفقیت در این مسیر نهتنها میتواند به پیشرفت فضای مجازی کشور منجر شود، بلکه امکان پدید آوردن الگویی جهانی در حوزه حکمرانی فضای مجازی را نیز فراهم میکند. در بادی امر، دستیابی به چنین چیزی بعید مینماید اما تغییر نگاه به مفهوم حکمرانی اینترنت میتواند افق تازهای را به روی ما بگشاید.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|