|
پیوستن 1000 فروند پهپاد راهبردی به ارتش امیر موسوی از احتمال تشکیل نیروی پهپادی مجزا خبر داد
ارتش به توان ۵
گروه سیاسی: خبر پیوستن هزار فروند انواع پهپادهای راهبردی به یگان رزم ارتش، آنقدر اهمیت داشت که سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش از احتمال تشکیل نیروی پهپادی مجزا در آینده خبر بدهد. وی در این باره گفت: «ما یک بخش مجزا از نیروها داریم که فعالیت پهپادی انجام میدهند و شاید روزی به جایی برسد یک نیروی پهپادی مجزا تشکیل دهیم».
به گزارش «وطن امروز»، اکنون پهپادهای ایرانی به آن میزان از قابلیت دست یافتهاند که نه تنها در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا که در کل جهان صاحب نام و نشانی برای خود هستند؛ هواگردهای عموما رادارگریز، هوشمند، با مداومت پروازی بالا و البته ارزانقیمت که میتوانند هر معادلهای را در جنگهای مدرن امروزی تغییر دهند.
* سایه به سایه موشکها
چند سالی میشود پهپادهای ایرانی سایه به سایه موشکهای قدرتمند کشورمان نام و نشانی برای خود دست و پا کردهاند. از پهپادهای مشهور خانواده شاهد گرفته تا کرار، ابابیل، مهاجر و... اکنون کسی نیست که درباره عیار پهپادهای ایرانی حرف و حدیثی داشته باشد و همگان به قدرت پهپادهای ایرانی معترفند.
بتازگی وبگاه تحلیلی - نظامی گلوبال پاور با اشاره به نیروی پهپادی بومی ایران نوشته است: «از لحاظ یگان پهپادی صنعت پهپادی ایران پیشرفته است. طرحهای مختلفی توسط ایران ارائه شده است که برخی آنها شبیهسازی شده یا تکاملیافته از نسخههای غربی و برخی دیگر کاملا بومی هستند. صرف نظر از این، ایران خود را به عنوان تامینکننده برتر پهپادهای کمهزینه در سطح جهانی معرفی و تثبیت کرده است».
* الحاق ۳ پهپاد جدید
در حالی که دوست و دشمن به توان پهپادهای ایرانی معترفند، بتازگی آیین الحاق هزار فروند انواع پهپادهای راهبردی به یگان رزم ارتش روز 24 دی با حضور فرمانده کل ارتش، همچنین وزیر دفاع برگزار شد؛ هزار فروند پهپاد راهبردی، پنهانکار و ضد استحکامات که در میان آنها ۳ نوع پهپاد جدید به چشم میخورند. «محرم»، «کمان ۹۹» و «آرش ۲» پهپادهای جدیدی هستند که هر سه قابلیتها پنهان ماندن از دید رادار دشمن را دارا هستند.
گذشته از این ۳ پهپاد جدید، پهپادهای مهاجر ۶، ابابیل ۵، کمان ۱۲، ابابیل ۳ و کرار با قابلیت حمل بمبهای هواپرتاب هوشمند جزو پهپادهای شناسایی و رزمی و پهپادهای آرش۱، ابابیل۲ و باور۵ جزو پهپادهای انهدامی هستند که به یگان رزم ارتش ملحق شدند.
در این رابطه فرمانده کل ارتش گفت: «در گذشته الحاقهای چندصد فروندی به سامانه رزم ارتش داشتیم و امروز دومین بسته هزارتایی پهپادها به سازمان رزم ارتش ملحق میشود. این پهپادها، توانمندیها و ویژگیهایی را دارند که پهپادهای قبلی ما ندارند و برای نبردهای امروز و نبردهای آتی موثر خواهند بود».
وزیر دفاع نیز در این مراسم با اشاره به پهپادهای الحاق شده گفت: پهپادهای مورد استفاده در ماموریتهای پدافندی و تلفیقی، قابلیت نشست و برخاست در دریا دارند، همچنین پهپادهایی که در هوشمندسازی و کمک به عملیاتهای نیروی زمینی مورد استفاده قرار میگیرند.
به گفته امیر عزیز نصیرزاده، «همچنین پهپادهایی که امروز ملحق شدند، منجر به ایجاد ظرفیتی در ارتش جمهوری اسلامی ایران شدهاند که میتواند در مواقع لزوم، آسمان را به تسخیر خود درآورد و ضربات مهلکی به دشمن وارد کند».
* ویژگی پهپادهای جدید چیست؟
«محرم»، «کمان ۹۹» و «آرش ۲» هر سه دارای قابلیت پنهانماندن از دید رادار دشمن هستند که به یگان رزم ارتش ملحق شدند. اما این پهپادها چه ویژگیهایی دارند؟
کمان ۹۹: پهپاد انهدامی «کمان ۹۹» از خانواده پهپادهای کمان نیروی هوایی ارتش است که پیشتر شاهد الحاق پهپادهای کمان ۱۹ و کمان ۲۲ بودهایم. این پهپاد دارای برد بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر است.
محرم: پهپاد محرم به طور تخصصی طراحی شده تا رادارهای دشمن مانند رادارهای پدافندی سامانههای موشکی را سرکوب کند تا در یک جنگ شبکهمحور بتواند به اهداف راهبردی در عمق سرزمینهای دشمن حمله کند.
آرش 2: پهپاد «آرش ۲» از یک سیستم ناوبری جدید بهره میبرد که از فناوریهای نوین هوش مصنوعی استفاده میکند و میتواند بدون نیاز به هیچگونه هدایت از مرکز فرماندهی به هدف خود برسد؛ با این قابلیت که در مقابل جنگ الکترونیک دشمن بسیار مقاوم شده است.
این پهپاد یکی از پهپادهای ایرانی با برد 2000 کیلومتر است که توسط متخصصان ارتش طراحی و تولید شده است. این پهپاد یک موتور پیستونی و بدنهای استوانهای شکل با یک دم عمودی دارد و ۲ بال آن در انتهای بدنه قرار گرفته است.
پهپاد «آرش ۲» از روش پرتاب به وسیله پرتابگر خودرویی (JATO) استفاده میکند و همین امر آن را بینیاز از باند برای پرواز کرده است. البته پهپاد آرش قادر است از انواع پرتابگرهای متحرک به سمت اهداف به پرواز درآید.
* نیروهای مسلح هر آنچه لازم است دارند
فرمانده کل ارتش در آیین الحاق هزار فروند پهپاد راهبردی به یگان رزم ارتش با اشاره به اینکه الحاق پهپادها تنها بخشی از توانمندیهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است، اظهار کرد: نیروهای مسلح در عرصههای زمینی، هوایی، دریایی، جنگال، موشک، پدافند و تمام آن چیزی که نیاز دارند تا بتوانند وظایف خود را بخوبی انجام دهند، در اختیار دارند.
وی با تاکید بر آمادگی ارتش برای دفاع از آرامش امنیت و ناموس ملت بزرگ ایران، آرمانهای شکوهمند انقلاب اسلامی، حفظ حدود و ثغور این سرزمین عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران اظهار کرد: نیروهای مسلح ما هر آنچه لازم است در اختیار دارند؛ پیام ما به ملت ایران این است که فرزندان جانبرکف این ملت در نیروهای مسلح و ارتش جمهوری اسلامی ایران با جان، خون، توان، دانش و قدرت خود بر سر پیمانشان با خدای خود، مقام معظم رهبری و ملت ایستادهاند.
فرمانده کل ارتش افزود: الحاقها، رونماییها و رزمایشهایی که در سراسر جغرافیای ایران و اقیانوسها در حال انجام است، نشاندهنده ظرفیت و آمادگی نیروهای مسلح است.
وی با تاکید بر اینکه بهتر است دشمنان ایران اسلامی روی شانس خود قمار نکنند، تصریح کرد: اینجا ایران سربلند اسلامی است و ملت بزرگ ایران بر سر «الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسَقامُواْ» با تمام وجود ایستادهاند و از آرمانهای انقلاب و عزت ملی سر سوزنی کوتاه نخواهند آمد.
امیر سرلشکر موسوی گفت: در گذشته الحاقهای چند صد فروندی به سامانه رزم ارتش داشتیم و امروز دومین بسته هزارتایی پهپادها به سازمان رزم ارتش ملحق میشود؛ این بسته جدید از این نظر نسبت به الحاقهای قبلی برجسته است که اولا همکاران ما در صنایع هوایی وزارت دفاع، زمان را به دلیل نیاز، با اقدام جهادی و شبانهروزی خیلی کوتاه کردند و چیزی را که باید در پایان ۳ ماه اول ۱۴۰۴ تحویل میدادند ۶ ماه جلوتر آماده کردند و نکته بعدی اینکه با توجه به حوادثی که در ماههای اخیر افتاد، مطالبات جدیدی برای ما ایجاد شد و واقعیتهای میدانی نیز از ما مطالبات جدیدی داشت. ما این مطالبات را تعریف کردیم و از وزارت دفاع خواستیم که در پهپادهای جدید اعمال کردند. این پهپادها، توانمندیها و ویژگیهایی دارند که پهپادهای قبلی ما این ویژگیها را ندارند و اینها برای نبردهای امروز و نبردهای آتی موثر خواهند بود.
فرمانده کل ارتش با تاکید بر اینکه با توجه به ظرفیتهای متنوعی که پهپادها دارند نیروها هیچوقت از انواع پهپاد بینیاز نخواهند شد، بلکه روز به روز نیاز و توجهشان به پهپاد بیشتر میشود، اظهار داشت: ما یک بخش مجزا از نیروها داریم که فعالیت پهپادی انجام میدهند که طبیعتا آن هم پا به پای سایر نیروها روز به روز قویتر میشود و شاید روزی به جایی برسد یک نیروی پهپادی مجزا تشکیل دهیم ولی الان در کوتاهمدت برنامهای برای تشکیل یک نیروی پهپادی مجزا وجود ندارد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد چرا میگوییم مصرف گرایی قاتل خلاقیت است
به هنر بازگردیم
مهرداد احمدی: هنر، سرچشمه زیبایی و خلاقیت، همواره در پیوندی عمیق با روح انسان بوده است اما امروز، سینمای ایران در چنبره سرمایهداری نمایشی گرفتار آمده است؛ جریانی که به جای بارور کردن خلاقیت، هنر را به کالایی بازاری تبدیل کرده و با زرقوبرق ظاهری خود، استقلال و اصالت آن را به گروگان گرفته است. در این میان، شبکههای نمایش خانگی با جریانهای مالی عظیم و بیپاسخ، چهرهای تازه از هنر تجاری ارائه دادهاند که پیامدهای عمیقی برای سینما و فرهنگ ایران داشته است. سرمایهداری نمایشی، مفهومی است که در بطن خود، به تقلیل هنر به کالای مصرفی اشاره دارد. شبکههای نمایش خانگی، به عنوان تجلی عینی این مفهوم، محتوایی را تولید میکنند که به جای ارزشگذاری بر اندیشه و عمق، تنها به دنبال جذب بیشترین تعداد مخاطب است. این هدف با پرداخت مبالغ هنگفت به بازیگران مشهور و ایجاد صحنههایی پر از تجملات و زرقوبرق دنبال میشود. برای مثال، انتشار اسناد پرداختی در برخی سریالهای نمایش خانگی نشان داده بازیگران برای هر ماه حضور در این پروژهها، مبالغ میلیاردی دریافت میکنند. این ارقام که فراتر از حد طبیعی هزینههای تولید یک فیلم سینمایی هستند، بهطور غیرمستقیم تمام ساختارهای صنعت فیلمسازی را تحت تأثیر قرار دادهاند. در نتیجه، آثار هنری به تولیدات صنعتی تبدیل شدهاند که هدف نهایی آنها فروش است و نه انتقال پیام یا ایجاد ارزش. این رویکرد، هنرمندان و تولیدکنندگان را نیز به ۲ دسته تقسیم کرده است: کسانی که در خدمت این صنعت مصرفگرایی هستند و کسانی که از آن کنار گذاشته شدهاند. دسته دوم، که اغلب فیلمسازان مستقل و جوان را شامل میشود، دیگر توان رقابت با این جریان مالی را ندارند و در سایه این انحصارگرایی، به حاشیه رانده شدهاند.
تأثیرات این روند بر سینمای ایران عمیق و چندلایه است. نخستین و شاید مهمترین پیامد، افزایش شدید هزینههای تولید فیلم است. قراردادهای میلیاردی بازیگران، هزینههای تجملاتی و بودجههای هنگفت پروژههای نمایش خانگی، استانداردهای مالی جدیدی ایجاد کردهاند که اغلب فیلمسازان مستقل نمیتوانند با آنها رقابت کنند. این افزایش هزینهها، بویژه برای تهیهکنندگان خصوصی و فیلمسازان جوان که به سرمایههای محدود و منابع مشخص دسترسی دارند، به یک مانع جدی تبدیل شده است. آنها که روزگاری با حداقل امکانات آثاری نوآورانه و معنادار خلق میکردند، اکنون یا مجبور به پذیرش قواعد سرمایهداری نمایشی هستند یا به کلی از این عرصه کنار میروند. علاوه بر این، جریان سرمایههای بیحساب و کتاب، تنوع و نوآوری را نیز از سینمای ایران گرفته است. در شرایطی که تنها آثار تجاری با محوریت چهرههای مشهور و داستانهای سطحی مورد توجه قرار میگیرند، دیگر جایی برای تجربهگرایی و خلاقیت باقی نمیماند. نتیجه این روند یکنواختی و تکرار در تولیدات سینمایی است که به مرور، کیفیت و اصالت آن را از بین میبرد.
* مصرفگرایی و مرگ خلاقیت
فرهنگ مصرفگرایی، یکی از نتایج اجتنابناپذیر سرمایهداری نمایشی است. در این فرهنگ، مخاطب به جای جستوجوی آثار عمیق و تأثیرگذار، به مصرف سریع و بدون تأمل محتوای تولیدشده عادت میکند. سریالها و فیلمهای نمایش خانگی با روایتهایی ساده و گاه تکراری، به مخاطب القا میکنند که هنر چیزی جز یک وسیله سرگرمی نیست. این رویکرد بویژه در کشوری مانند ایران که سینمای آن به عنوان یکی از مهمترین پایگاههای خلاقیت در جهان شناخته میشود، ضربهای مهلک است. در گذشته، سینمای ایران با آثاری که از دل فرهنگ و جامعه برمیآمدند، مخاطبان خود را به تفکر وامیداشت اما امروز این سینما در میان جریانهای سطحی و مصرفگرای نمایش خانگی گم شده است.حتی فیلمسازان مستقل نیز که روزگاری به عنوان پیشگامان نوآوری شناخته میشدند، اکنون تحت فشار این فرهنگ مصرفگرایی به تکرار و کلیشهگرایی رو آوردهاند. آنها برای بقا در این بازار مجبورند قواعد سرمایهداری نمایشی را بپذیرند و آثار خود را مطابق با خواستههای آن تولید کنند.
* منابع مالی ناشناس؛ زخم پنهان سینما
یکی از معماهای اصلی در این میان، منابع مالی عظیمی است که به شبکههای نمایش خانگی سرازیر میشود. در شرایطی که اقتصاد کشور با چالشهای جدی مواجه است، ورود این مبالغ هنگفت پرسشهای بسیاری را به وجود آورده است. این منابع که اغلب از شفافیت لازم برخوردار نیستند، نهتنها ساختار سینمای ایران را تحت تأثیر قرار دادهاند، بلکه به فرهنگ و جامعه نیز آسیب زدهاند. این سرمایهها که بهنظر میرسد تنها هدفشان سودآوری است، در واقع به ابزاری برای تسلط بر صنعت فیلمسازی تبدیل شدهاند. آنها با ایجاد انحصار در تولید محتوا، امکان رقابت را از بین بردهاند و به تضعیف تنوع و نوآوری منجر شدهاند.
* بازگشت به اصالت هنر
برای نجات سینمای ایران از این وضعیت باید به اصول اصیل هنر بازگشت که این بازگشت مستلزم تغییر در نگرش مخاطبان، تولیدکنندگان و سیاستگذاران است. مخاطبان باید بیاموزند که هنر چیزی فراتر از یک وسیله سرگرمی است و ارزش آن در عمق و معنا نهفته است. تولیدکنندگان نیز باید به جای تمرکز بر سودآوری، به خلاقیت و نوآوری بها دهند. سینمای ایران با تمام چالشهایی که امروز با آن مواجه است، همچنان ظرفیت بازگشت به دوران طلایی خود را دارد اما این بازگشت تنها زمانی ممکن است که خلاقیت و اصالت، بار دیگر جایگاه خود را در این صنعت باز پس گیرند و سرمایه از ابزار تسلط، به ابزار حمایت تبدیل شود. هنر اگرچه امروز در چنگال سرمایه گرفتار شده است اما همچنان میتواند از این چنگال رهایی یابد و به سرچشمه زیبایی و خلاقیت بازگردد.
برای بازگرداندن سینمای ایران به مسیر اصالت و خلاقیت، باید نگاه خود را به زیربناهای فکری و عملی تغییر دهیم. این مسیر دشوار اما ضروری است، چرا که سینما نه فقط یک رسانه سرگرمی، بلکه ابزاری قدرتمند برای انتقال فرهنگ، تفکر و هویت است. اگر سینمای ایران بخواهد دوباره به جایگاه شایسته خود در جهان هنر بازگردد، باید از سیطره سرمایهداری نمایشی و مصرفگرایی فاصله گرفته و ریشههای خود را در خلاقیت، نوآوری و عمق فرهنگی بیابد. یکی از مهمترین اقدامات برای بازگشت به اصالت هنر، شفافسازی منابع مالی تولیدات نمایشی است. در شرایطی که منابع درآمدی شبکههای نمایش خانگی اغلب نامشخص و غیرشفافاند، این مساله نهتنها رقابت را ناعادلانه کرده، بلکه باعث شده شک و تردیدهایی درباره اهداف پشت پرده این سرمایهگذاریها ایجاد شود. شفافیت مالی، ابزاری کلیدی برای ایجاد اعتماد و بازگرداندن توازن به صنعت سینماست. این شفافیت میتواند با ایجاد مقررات سختگیرانه برای اعلام منابع مالی پروژهها، نظارت دقیق بر جریانهای مالی و ایجاد نهادهای مستقل نظارتی محقق شود. در صورتی که منابع مالی شبکههای نمایش خانگی تحت کنترل قرار گیرند، میتوان از تسلط سرمایهداری نمایشی بر سینما جلوگیری کرد و فرصتی عادلانه برای فیلمسازان مستقل و جوان فراهم آورد.
* تقویت تهیهکنندگان مستقل و حمایت از فیلمسازان جوان
یکی دیگر از گامهای اساسی برای احیای سینمای ایران، تقویت تهیهکنندگان مستقل و حمایت از فیلمسازان جوان است. در شرایطی که جریانهای مالی بیحساب شبکههای نمایش خانگی هزینههای تولید را به شکل بیرویهای افزایش دادهاند، بسیاری از تهیهکنندگان خصوصی و فیلمسازان جوان توان رقابت ندارند. ایجاد صندوقهای حمایتی دولتی و غیردولتی برای تأمین مالی پروژههای مستقل، ارائه تسهیلات مالیاتی برای تولیدکنندگان کوچک و اختصاص بودجههای ویژه برای پروژههای نوآورانه، میتواند به کاهش فشار مالی بر این گروهها کمک کند. همچنین ایجاد پلتفرمهای جایگزین برای نمایش آثار مستقل و ترویج آنها در میان مخاطبان، میتواند به بازگشت سینمای اصیل کمک کند. مصرفگرایی نهتنها نتیجه سرمایهداری نمایشی است، بلکه به گسترش و تقویت آن نیز کمک میکند. در این شرایط آموزش مخاطبان برای شناخت و تمایز میان آثار هنری اصیل و تولیدات تجاری سطحی، نقشی حیاتی در تغییر این روند دارد. این آموزش میتواند از طریق رسانههای عمومی، جشنوارههای فیلم مستقل و برنامههای آموزشی در مدارس و دانشگاهها انجام شود. هدف از این آموزشها، ایجاد آگاهی در میان مخاطبان است که هنر چیزی فراتر از سرگرمی است و ارزش آن در عمق، معنا و تأثیرگذاری آن نهفته است.
* بازنگری در سیاستهای فرهنگی و رسانهای کشور
سیاستهای فرهنگی و رسانهای کشور باید به گونهای بازنگری شوند که به جای تشویق به تولیدات مصرفی و تجاری، از خلاقیت و نوآوری حمایت کنند. این بازنگری میتواند شامل تغییر در نظام توزیع بودجههای فرهنگی، ایجاد مقررات سختگیرانهتر برای نظارت بر محتوای تولیدی و تقویت جایگاه جشنوارهها و محافل هنری باشد که به آثار مستقل و معنادار اهمیت میدهند. همچنین ایجاد تعادل میان تولیدات سینمایی و نمایش خانگی به گونهای که هر ۲ بخش بتوانند در کنار یکدیگر رشد کنند و مکمل یکدیگر باشند، یکی از ضروریات این بازنگری است. شبکههای نمایش خانگی به شرطی که از سرمایهداری نمایشی فاصله بگیرند و به اصالت هنر احترام بگذارند، میتوانند به بستری برای نمایش آثار مستقل و معنادار تبدیل شوند. اگرچه شرایط کنونی سینمای ایران، تحت سیطره سرمایهداری نمایشی و مصرفگرایی قرار دارد اما امید به آینده هنوز زنده است.
تاریخ نشان داده است هنر همواره در برابر سلطه سرمایه مقاومت کرده و در نهایت توانسته است جایگاه خود را به عنوان یک ابزار خلاقیت و تفکر حفظ کند. بازگشت به اصالت هنر اگرچه دشوار است اما با تلاش مشترک فیلمسازان، تهیهکنندگان، مخاطبان و سیاستگذاران امکانپذیر است. سینمای ایران با تمام ظرفیتها و استعدادهای خود میتواند بار دیگر به نقطهای برسد که نهتنها در داخل کشور، بلکه در عرصه جهانی نمادی از خلاقیت و نوآوری شناخته شود.
هنر همواره به عنوان یکی از عناصر اصلی هویت فرهنگی یک ملت شناخته میشود. سینمای ایران که روزگاری نماینده این هویت در عرصه جهانی بود، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند حمایت و بازگشت به اصالت خود است. برای نجات سینمای ایران از این وضعیت، باید نگاه خود را به هنر، سرمایه و مخاطب تغییر دهیم. این تغییر مستلزم تلاش جمعی و همکاری میان تمام بخشهای صنعت فیلمسازی است. تنها در این صورت است که سینمای ایران میتواند از چنگال سرمایهداری نمایشی رهایی یابد و بار دیگر به سرچشمه خلاقیت و زیبایی بازگردد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
جهش تعداد تلفات اسرائیل در نوار غزه
مهدی بختیاری: تنها یک روز بعد از پیام انگیزشی فرمانده تیپ ناخال به نیروهایش برای حفظ روحیه آنها، روز دوشنبه ـ پریروز ـ 5 نفر دیگر از تروریستهای این تیپ در کمین سنگین نیروهای حماس هلاک شدند.
۳ روز قبل، ۳ نفر از نیروهای این تیپ در درگیریهای منطقه بیت حانون در شمال نوار غزه کشته شدند و فرمانده آنها برای حفظ روحیه نیروهایش در پیامی که به شکل گسترده در رسانههای اسرائیلی منتشر شد، از آنها خواست برای ادامه جنگی که به گفته او طولانی خواهد بود، روحیهشان را حفظ کنند.
حالا با کشته شدن 5 نفر دیگر از اعضای این تیپ (و 8 نفر دیگر که به سختی مجروح شدند) وضعیت این یگان به طور خاص و ارتش اسرائیل به طور عام خرابتر از قبل شده است.
تیپ ناخال یکی از مهمترین تیپهای پیاده ارتش اسرائیل است که هماکنون در جبهه شمال نوار غزه حضور دارد و عمده کشتههای چند روز اخیر نیز از میان سربازان همین تیپ هستند.
با شروع سال جدید میلادی، نبردها در نوار غزه همچنان ادامه دارد و تنها طی 13 روز اول ماه ژانویه، 15 نیروی نظامی اسرائیل در غزه کشته شدند که آمار جالب توجهی است.
میانگین بیش از یک کشته در هر روز طی ۲ هفته ابتدایی سال 2025 و در حالی که یک سال و 4 ماه از آغاز جنگ میگذرد، نشاندهنده آن است که اسرائیل نه تنها نتوانسته اهداف اصلی خود را که یکی از آنها نابودی حماس بود، محقق کند، بلکه حالا در یک مخمصه بزرگ گیر افتاده که در صورت ادامهدار بودن آن، دست آنها در مذاکرات آتشبس بستهتر خواهد شد.
حماس اعلام کرده به دنبال آتشبس است و البته برای آن شروطی هم در نظر دارد و ادامه این روند میتواند شروط بیشتری را از طرف حماس به دولت نتانیاهو تحمیل کند.
اسرائیل نبرد زمینی در نوار غزه را 27 اکتبر 2023 با ۳ هدف اصلی یعنی نابودی حماس، تغییر در ساختار حاکمیتی غزه و آزادی بدون قید و شرط اسرایش آغاز کرد اما با گذشت 16 ماه، هیچکدام از این اهداف محقق نشده است.
از طرف دیگر، گفته میشود اسرائیل در حال پذیرش برخی شروط حماس است که پیشتر اعلام کرده بود به هیچوجه آنها را نخواهد پذیرفت.
برای مثال یکی از اهداف اصلی اسرائیل باقی ماندن نیروهایش حتی بعد از آتشبس در ۲ محور نتزاریم و فیلادلفی است که اولی نوار غزه را به ۲ بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرده و دومی ارتباط غزه با خارج یعنی مصر را در منطقه رفح قطع خواهد کرد. همه اینها در حالی است که ارتش اسرائیل این روزها با یک وضعیت بحرانی نیز دست و پنجه نرم میکند.
اختلافات میان «اسرائیل کاتس» وزیر جنگ و «هرتزی هالوی» رئیس ستاد ارتش بالا گرفته و به نظر میرسد بزودی شاهد برکناری یا استعفای هالوی از ریاست ستاد ارتش نیز باشیم.
اسرائیل در حالی جنگ را با تلفات بالا در این روزها در غزه ادامه میدهد که برای تامین نیروی انسانی خود نیز با مشکل اساسی روبهرو شده و هنوز نتوانسته قشر مذهبی اسرائیل یعنی «حریدیها» را برای رفتن به سربازی متقاعد کند؛ موضوعی که یکی از اصلیترین دلایل اختلافات «یوآو گالانت» وزیر سابق جنگ این رژیم با شخص نتانیاهو نخستوزیر هم بود.
در طرف مقابل، گروههای مقاومت فلسطینی بویژه حماس بهرغم از دست دادن برخی فرماندهان خود نظیر یحیی سنوار و محمد ضیف (دومی هنوز به صورت رسمی و قطعی اعلام نشده است) توانستهاند سازمان رزم خود را بویژه در شمال نوار غزه حفظ کنند.
یکی از برنامههای اصلی ارتش اسرائیل جدا کردن شمال نوار غزه از طریق محور نتزاریم و خالی کردن آن برای ایجاد منطقه حائل و امن بین غزه و سرزمینهای اشغالی است.
از دست دادن تعداد زیاد نیروهای نظامی در چند روز اخیر، فشارها را بر دولت نتانیاهو بیشتر هم کرده است. اپوزیسیون دولت بر حجم انتقادات خود افزود و بسیاری از ساکنان سرزمینهای اشغالی بویژه خانوادههای اسرای صهیونیست در دست مقاومت فلسطین نیز دست از تظاهرات و فشار به دولت برای رسیدن به توافق آتشبس برنمیدارند. در کنار اینها، ابهام در سرنوشت اسرای اسرائیلی در دستان حماس که گفته میشود در حال حاضر تعداد آنها 98 نفر است نیز یکی دیگر از دردسرهای بزرگ نتانیاهو و یکی از ۳ هدف اصلی او برای آغاز نبرد زمینی است که هنوز محقق نشده. حماس در روزهای گذشته با انتشار تصاویری از برخی اسرای اسرائیلی و ایجاد یک جنگ روانی حساب شده، خشم ساکنان سرزمینهای اشغالی نسبت به دولتشان را بیشتر کرد و همین مسأله میتواند در فرآیند مذاکرات آتشبس نیز تاثیرات زیادی بگذارد.
هر چند با توجه به اتفاقات چند ماه اخیر در جبهههای نبرد، چندان قاطعانه نمیتوان درباره آینده پیشبینی کرد اما روندی که اکنون در میدان برقرار است، تا حد زیادی به ضرر صهیونیستهاست.
نیروهای نظامی انگیزه خود را برای ادامه جنگ از دست دادهاند و بحران در سطوح عالی ارتش نیز بر تداوم ناکامیها افزوده است.
به نظر میرسد اسرائیل مجبور خواهد شد با بسیاری از شروط حماس که یکی از اصلیترین آنها آزاد کردن تعداد کثیری از زندانیان فلسطینی است موافقت کند.
حماس میخواهد بیشتر اسرای فلسطینی را تا قبل از آنکه به سرنوشت شهید طقاطقه مبتلا شوند، آزاد کند.
اسماعیل طقاطقه از اعضای جنبش جهاد اسلامی فلسطین بود که در نتیحه شکنجههای بسیار و نگه داشتنش در بدترین شرایط در زندان، به سرطان مبتلا شد و بعد از ممنوعالخروج شدن از سوی نهادهای امنیتی اسرائیل، نتوانست روند درمان خود را در اردن ادامه دهد و به همین دلیل بر اثر جراحات ناشی از شکنجه و ابتلا به بیماری سخت سرطان، در بیمارستان النجاح در نابلس به شهادت رسید. تشییع باشکوه او نشان داد وی هم به یکی از نمادهای مبارزه با صهیونیسم تبدیل شده است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ چرا عضویت در FATF در شرایط فعلی دستاوردی برای کشور نخواهد داشت
FATF هیاهو برای هیچ
حسین راغفر در گفتوگو با «وطن امروز»: پیشنهادم به دولت آقای پزشکیان این است به جای مذاکره با غرب تمرکز خود را روی تولید داخل بگذارد؛ در این حالت آمریکا بیشتر به سمت مذاکره متمایل میشود
امیرعباس نوری: درباره بررسی مجدد FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. عمده انتقادات درباره اراده و اصرار دولت برای تصویب این لوایح این است که در شرایط فعلی که تحریمها همچنان علیه ایران پابرجاست، چه ضرورتی برای تصویب این لوایح وجود دارد؟ این یک نگرانی جدی است که با وجود اعمال تحریمها، تصویب FATF میتواند منجر به محکمتر شدن دایره تحریمها علیه ایران شود. معنای صریحتر این نگرانی این است که تصویب FATF در شرایط فعلی میتواند ایران را در کریدورهای دور زدن تحریم محدودتر کند. یک واقعیت دیگر که منتقدان مطرح میکنند این است که دولت آمریکا و کشورهای اروپایی قوانین و پروتکلهای مشخص و نظاممند درباره تروریسم ندارند. به صورت مشخص دولت آمریکا نشان داده است یک استاندارد دوگانه در تعریف مصادیق تروریسم دارد. به همین دلیل پیشبینی سوءاستفاده دولت آمریکا از تصویب FATF در ایران کاملا محتمل است. بنابراین آنچه منتقدان مطرح میکنند ناظر بر ۲ نکته کلیدی است:
۱- در شرایطی که تحریمها علیه ایران همچنان پابرجاست، تصویب FATF میتواند منجر به انسداد مسیرهای دور زدن تحریم و در نتیجه محکم شدن حلقه فشار علیه ایران شود. ضمن اینکه به واسطه تحریمهای ثانویه آمریکا و مجازات طرفین تجارت با ایران، نهتنها عضویت در FATF منجر به کاهش تحریمها نشده و هیچ آوردهای برای ایران نخواهد داشت، بلکه کاملا قابل پیشبینی است که افشای اطلاعات مربوط به تجارت ایران، میتواند شرکتهای طرف تجارت با ایران را از ادامه تعاملات منصرف کند.
۲- استانداردهای دوگانه دولت آمریکا در تعریف مصادیق تروریسم، همچنین طرح اتهام درباره مراودات تجاری ایران به بهانه احتمال همکاری با تروریسم، میتواند دردسرهای بزرگی در حوزه مراودات اقتصادی ایران ایجاد کند. نه در دولت پزشکیان و نه در دولت روحانی، هیچ پاسخ روشنی به این سوالات و نگرانیها داده نشد. روایت اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره بررسی این لوایح در دولت حسن روحانی نیز نشان میدهد نمایندگان دولت در جلسات مجمع هیچ جوابی به این سوالات ندادهاند. همین موضوع نشان میدهد منتقدان دست روی مسائل مهمی گذاشتهاند. بنابراین کاملا پیداست تصویب لوایحی مانند FATF نهتنها در شرایط فعلی ضرورت جدی ندارد، بلکه میتواند آسیبهای جدی به منافع مالی ایران وارد کند. یکی از نگرانیهای موجود بویژه در حوزه صادرات نفت است. سازمان اتحاد علیه ایران که تمرکزاش بر صفر کردن تجارت ایران با کشورها بویژه در حوزه صادرات نفت است بهتازگی گزارشی منتشر کرده که میگوید صادرات نفت ایران در سال ۲۰۲۴ نسبت به سال ۲۰۲۳ بیش از ۱۰ درصد رشد داشته است. این سازمان اذعان کرده این موضوع نشاندهنده خلاقیت ایران در دور زدن تحریمهاست. حال که ایران کریدورهای دور زدن تحریمها را توسعه داده است، این نگرانی وجود دارد که در صورت تصویب FATF و فاش شدن کریدورهای فروش نفت، دولت آمریکا اقدام به مسدودسازی این کریدورها کند. این نگرانی زمانی جدیتر میشود که دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا اصلیترین سیاست خود علیه ایران را بر توقف صادرات نفت متمرکز کرده است. بنابراین این استدلال منتقدان کاملا منطقی است که در شرایط وجود تحریمها، باید از مسیرهای دور زدن تحریم حراست جدی شود؛ نکته دقیقی که طرفداران تصویب FATF تاکنون تضمینی برای حفظ آن ارائه نکردهاند. اما در کنار فقدان اقامه ادله لازم برای تصویب FATF از سوی دولت و هواداران این موضوع، مساله دیگری که از مدتها قبل مطرح شده ماهیت و پشتپرده اصرار برخی مقامات دولتهای حسن روحانی و مسعود پزشکیان درباره پیوستن ایران به این لایحه است. چرا در شرایطی که تصویب این لایحه و دیگر لوایح مرتبط با آن میتواند هزینههایی بر کشور تحمیل کند، باز هم عدهای در سطح وزیر بر تصویب آن اصرار میکنند؟!
این یک سوال مهم و قابل تامل است. این سوال زمانی تبدیل به شائبه میشود که به ادعاهای کذب طرفداران تصویب FATF درباره مرتبط بودن برخی موضوعات مانند وارد کردن واکسن کرونا به کشور توجه کنیم. در بحبوحه شیوع کرونا در کشور، مقامات دولت دوازدهم مدعی شدند به دلیل نپیوستن ایران به FATF، امکان وارد کردن واکسن کرونا را ندارند اما با روی کار آمدن دولت سیزدهم، دروغ بودن این ادعا ثابت شد و دولت شهید رئیسی بدون پیوستن به معاهده FATF، میلیونها دز واکسن کرونا به کشور وارد کرد!
سوال این است: مقامات مسؤول در دولت حسن روحانی آیا به خاطر ناتوانی در واردات واکسن کرونا، ادعای کذب مرتبط بودن این موضوع با FATF را مطرح کردند؟ یا اینکه با وارد نکردن عمدی واکسن کرونا، نظام را تحت فشار قرار دادند تا با توجه به خطرات جانی کرونا برای مردم، به ناچار با تصویب FATF موافقت کند؟
ادعاهای کذب طرفداران عضویت ایران در FATF تنها به واکسن کرونا محدود نمیشود. مقامات دولت حسن روحانی درباره عضویت ایران در پیمان شانگهای نیز مدعی بودند تا FATF در ایران تصویب نشود، کشورهای عضو پیمان شانگهای از پذیرش ایران خودداری میکنند. این ادعا بارها مطرح شد اما در دولت سیزدهم دروغ بودن این ادعا نیز اثبات شد و بدون تصویب FATF، ایران عضو رسمی سازمان شانگهای شد. با توجه به این موارد، میتوان گفت طرفداران تصویب FATF نهتنها تاکنون نتوانستهاند دلیل قانعکنندهای درباره ضرورت تصویب آن ارائه کنند و نهتنها تاکنون هیچ جواب قانعکنندهای به سوالات منتقدان درباره تبعات و آسیبهای عضویت ایران در این معاهده در شرایط تحریم ندادهاند، بلکه سوابق آنها نشان داده متاسفانه صداقت و اعتبار لازم درباره این مساله را نیز ندارند.
اینکه برخی مقامات دولت حسن روحانی در ضرورت تصویب FATF مطالب خلاف واقع مطرح کردهاند فقط میتواند ۲ دلیل داشتن باشد:
۱- استنباط و استدلالهای غلطی درباره ضرورت پیوستن به این معاهده داشتهاند. یعنی باور داشتند که واردات واکسن کرونا یا عضویت ایران در پیمان شانگهای مشروط به عضویت ایران در این پیمان است، که عملکرد دولت شهید رئیسی خلاف ادعاهای آنان را ثابت کرد.
۲- برای تصویب FATF متاسفانه آلوده به طرح مسائل خلاف واقع شدند.
در هر ۲ حالت، این افراد یا فاقد بینش و فهم درستی از قوانین بینالمللی بخصوص درباره FATF هستند و اکنون نیز اصرار آنها برای تصویب آن فاقد ارزش است و آوردهای برای منافع ملی ندارد یا اینکه متاسفانه به واسطه طرح مسائل دروغی که هزینههای جانی برای مردم ایران داشته، فاقد صلاحیت لازم درباره این موضوع هستند.
صفحه ۳ را بخوانید
ارسال به دوستان
رسانههای عربی و عبری از توافق قریبالوقوع میان رژیم صهیونیستی و حماس خبر دادند
بنگویر: توافق یعنی تسلیم
گروه بینالملل: 16ماه تداوم از جنایات ارتش رژیم صهیونیست در نوار غزه و ناکامی آنها در رسیدن به اهداف از پیش اعلام شده، صهیونیستها تلاش کردند با افزایش جنایات و به کارگیری شیوههای غیرانسانی، مقاومت در غزه را به زانو درآورده و آنها را تسلیم کنند؛ اقدامی که در شمال نوار غزه و با اجرای طرح ضدانسانی ژنرالها پیگیری شد و حملات صهیونیستها به بیمارستانها، محاصره این منطقه و جلوگیری از امدادرسانی و همچنین بمباران وحشیانه این منطقه طی چند ماه گذشته در دستور کار رژیم صهیونیستی قرار داشته که منجر به شهادت بسیاری از فلسطینیان نوار غزه شده است. اما سرانجام و پس از جنایات وحشیانه و بیسابقه صهیونیستها نه اسرای صهیونیست در نوار غزه پیدا شدند و نه مقاومت غزه شکست خورده است و سربازان صهیونیست همچنان در نوار غزه به هلاکت میرسند و این تلفات بیشتر از قبل نیز شده است. در این شرایط دونالد ترامپ به مقامات صهیونیست اعلام کرده است تا پیش از رسیدن به کاخ سفید علاقه به پایان جنگ غزه دارد و به همین دلیل نیز به دولت صهیونیستی فشار سنگینی آورده است؛ فشاری که منجر به واکنش صهیونیستهای افراطی همپیمان با نتانیاهو شده است، واکنشی که منجر به تهدید دولت و شخص نتانیاهو به استعفا توسط ایتمار بنگویر و اسموتریچ شده است که در صورت وقوع منجر به سقوط کابینه رژیم صهیونیستی و انتخابات زودهنگام خواهد شد. به نظر میرسد مفاد توافق آتشبس با حماس اعتراض صهیونیستهای افراطی مانند بنگویر را درآورده است؛ مفادی که آنها آن را بهمثابه شکست برای رژیم صهیونیستی میدانند.
* مفاد آتشبس
یکی از مهمترین مفاد آتشبس، مساله تبادل اسرای صهیونیست با زندانیان سیاسی فلسطینی است. در مرحله اول توافق 33 اسیر شامل کودکان، زنان، نظامیان زن، مردان بالای 50 سال و زخمیها و بیماران از میان اسرای صهیونیست در غزه آزاد خواهند شد. رژیم صهیونیستی میگوید بیشتر اسرای آن در غزه زنده هستند اما هیچ تاییدیه رسمی از جانب حماس مبنی بر زنده بودن اغلب این اسرا صادر نشده است. اگر مرحله اول طبق برنامه پیش برود، مذاکرات برای مرحله دوم در شانزدهمین روز پس از اجرایی شدن توافق آغاز خواهد شد. در مرحله دوم سایر اسرای باقیمانده صهیونیست اعم از نظامیان و مردانی که در سن خدمت نظامی هستند، به اضافه اجساد اسرایی که در حملات ارتش صهیونیست به غزه کشته شدند، تحویل داده میشود. در سطح آزادی اسرای فلسطینی هم در مقابل هر زن نظامی اسرائیلی 30 اسیر فلسطینی محکوم به حبس ابد و 20 اسیر دیگر که محکومیت کمتر از 15 سال دارند، طبق لیست ارائهشده توسط حماس آزاد میشوند. بنابراین، تعداد اسرای فلسطینی که قرار است آزاد شوند، به تعداد اسرای زنده اسرائیلی بستگی دارد. همچنین اسرای فلسطینی بعد از آزاد شدن، اجازه رفتن به کرانه باختری را ندارند و در نوار غزه آزاد خواهند شد. از مفاد مهم دیگر توافق آتشبس خروج نیروهای اشغالگر از نوار غزه است. عقبنشینی نظامیان صهیونیست از نوار غزه به شکل مرحلهای خواهد بود و آنها در نزدیکی مرز با غزه باقی میمانند. علاوه بر آن، ترتیبات امنیتی درباره محور صلاحالدین (فیلادلفیا) در جنوب نوار غزه وجود خواهد داشت که اسرائیل چند روز بعد از آغاز اجرای توافق، از بخشهایی از این محور عقبنشینی میکند. ساکنان غیرمسلح شمال غزه با سازوکاری جهت اطمینان از عدم انتقال سلاح توسط آنها به مناطق خود، اجازه بازگشت به شمال غزه را دارند و نیروهای اسرائیلی از گذرگاه نتساریم در مرکز غزه عقبنشینی خواهند کرد. مساله مهم دیگر کنترل نوار غزه و سازوکار سیاسی برای مدیریت این باریکه است؛ مسالهای که هنوز مورد توافق قرار نگرفته و مبهم باقی مانده است.
* مخالفت صهیونیستهای افراطی
از روز اول جنگ تا به امروز تظاهرات، راهپیماییها و تحصنهای بسیاری در سرزمینهای اشغالی برای نجات جان اسرای صهیونیست برگزار شده است. تظاهراتکنندگان که اغلب از خانواده اسرا بودهاند خواستار توافق زودهنگام برای نجات جان اسرای خود شدهاند؛ اسرایی که جان آنها صرفا توسط ارتش رژیم صهیونیست با بمباران آنها یا محاصره غذایی و دارویی آنها در نوار غزه به خطر افتاده و آسیبی از سوی مبارزان حماس به آنها وارد نشده است. همین مساله منجر به خشم تظاهراتکنندگان علیه مقامات دولت و ارتش رژیم صهیونیستی شده است؛ خشمی که برای وزرای کابینه افراطی نتانیاهو اهمیتی ندارد و آنها تنها به دنبال بقای خود در عرصه سیاست رژیم صهیونیستی هستند و به مسائل دیگر اهمیتی نمیدهند. به همین دلیل نیز به رغم تمام نگرانیها و امیدها برای دستیابی به توافق آتشبس از سوی بسیاری از صهیونیستها، برخی چهرههای تندروی کابینه نتانیاهو با این آتشبس مخالفت کردهاند که برجستهترین مخالف این توافق قریبالوقوع نیز ایتمار بنگویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی است؛ شخصی که مسؤولیت امنیت داخلی رژیم در سرزمینهای اشغالی را بر عهده داشته و به عنوان یکی از مقصران اصلی 7 اکتبر در سرزمینهای اشغالی معرفی میشود. وی در واکنش به توافق آتشبس در نوار غزه واکنش شدیدی نشان داد.
بنگویر در بیانیهای اظهار داشت توافق آتشبس میان اسرائیل و حماس به آزادسازی صدها فلسطینی از زندانهای اسرائیل، بازگشت هزاران عضو حماس به شمال نوار غزه و عقبنشینی نیروهای نظامی اسرائیل از محور نتساریم منجر میشود که به گفته او تهدیدات جدی علیه امنیت اسرائیل و ساکنان نوار غزه به همراه خواهد داشت. بنگویر با اشاره به پیامدهای احتمالی این توافق گفت: این معامله نهتنها منجر به آزادی تمام اسیران نمیشود بلکه باعث میشود سرنوشت سایر افرادی که در این معامله قرار نگرفتهاند به مرگ محکوم شود. وی افزود: این تصمیم نه یک «انتخاب سخت» برای بازگرداندن اسیران، بلکه انتخابی خطرناک برای جان دیگر اسرائیلیهایی است که باید بهای سنگینی برای این تصمیم بپردازند. وی نهایی شدن این توافق را به منزله تسلیم در برابر حماس دانسته و خواستار مقابله با آن شد. بنگویر در ادامه افزود: سال گذشته، ما با قدرت سیاسیمان موفق شدیم بارها از عملی شدن این معامله جلوگیری کنیم اما اکنون کابینه اسرائیل با تغییرات جدیدی در ترکیب خود مواجه است، بویژه با حضور گیدعون ساعر که بهطور علنی از این توافق حمایت کرده است. وی افزود: احزاب مخالف دیگر بهتنهایی قادر به تأثیرگذاری نیستند و تنها در صورتی میتوانند از نهایی شدن این توافق جلوگیری کنند که نیروی کافی برای مقابله با آن در داخل کابینه جمع شود. بنگویر در تهدیدی جدی خطاب به نخستوزیر اسرائیل گفت اگر این توافق اجرایی شود، حزب «قدرت یهودی» که او آن را نمایندگی میکند نمیتواند در ائتلاف باقی بماند و از کابینه استعفا خواهد داد. وی در عین حال تأکید کرد در حال حاضر قدرت این حزب در ائتلاف کافی نیست تا به عنوان ابزار فشاری برای جلوگیری از این معامله عمل کند و برای همین از رهبر دیگر حزب راست افراطی عضو کابینه یعنی اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل خواست در این زمینه به او بپیوندد و در صورت نهایی شدن توافق، آنها از ائتلاف حاکم کنارهگیری کنند. بنگویر همچنین به نخستوزیر اسرائیل هشدار داد باید اقدامات لازم را برای شکست حماس و آزادسازی اسیران انجام دهد. وی پیشنهاد کرد کابینه اسرائیل باید انتقال کمکهای بشردوستانه، سوخت، برق و آب به غزه را بهطور کامل متوقف کند و به تخریب نظامی حماس ادامه دهد تا از تهدیدات آینده جلوگیری شود. با اضافه شدن گیدعون ساعر در رأس حزب امید جدید به ائتلاف حاکم، شمار نمایندگان حامی کابینه از 64 به 68 نفر رسیده است و اکنون تنها در صورتی که هر 2 حزب راست افراطی (که در مجموع 14 کرسی در کنست دارند) از ائتلاف استعفا دهند، کابینه دچار بحران خواهد شد و کنارهگیری یکی از آنها برای اثرگذاری بر روند کلان سیاست اسرائیل کافی نیست. به همین دلیل نیز بنگویر به اتحاد با اسموتریچ نیازمند است. به نظر میرسد اسموتریچ چندان با پیشنهاد بنگویر همراه نیست و سقوط دولت و کابینه را به زیان خود میبیند و احتمال قبول این ائتلاف بسیار پایین است. همین مساله توافق آتشبس را بسیار نزدیک میکند.
***
درخواست ترامپ برای آتشبس غزه قبل از 20 ژانویه
شارین هسکل، معاون وزیر خارجه اسرائیل، روز سهشنبه در گفتوگو با خبرنگاران در ارتباط با توافق آتشبس مدعی شد در چارچوب توافق تبادل اسرا با حماس، ۳۳ اسیر این رژیم آزاد خواهد شد. هسکل اشاره کرد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا، خواستار توافق تا قبل از تاریخ ۲۰ ژانویه (روز تحلیف ترامپ) شده است. وی افزود: «من نمیتوانم جزئیات این توافق را فاش کنم و نمیخواهم اظهاراتی داشته باشم که بر روحیه خانوادههای اسرا تاثیر بگذارد». وی تاکید کرد که در حال حاضر درباره توافق تبادل اسرا در حال مذاکره هستند و امیدوارند بعدا اخبار مثبتی دریافت کنند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از اثرات مطلوب مصوبه رایگان شدن تحصیل دانشآموزان کمبرخوردار در مدارس سمپاد گزارش میدهد
مکتب و عدالت
گروه اجتماعی: ۱۱ مردادماه سال گذشته رضامراد صحرایی، وزیر وقت آموزشوپرورش از تصویب رایگان شدن هزینه ثبتنام دانشآموزان ممتاز دهکهای یک تا 4 پذیرفته شده در مدارس سمپاد در هیات دولت خبر داد و اعلام کرد: با این مصوبه، شهریهای از این دانشآموزان اخذ نمیشود و دولت ۱۰۰ درصد آن را میپردازد. هر چند اعتبارات در این باره پیشبینی نشده بود اما این موضوع تحت عنوان «هدیه ویژه رئیسجمهور» در دستور کار قرار گرفت. اخیرا نیز «حسین صادقی» رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش طی گفتوگویی با «وطن امروز» گفت: «رایگان شدن تحصیل دانشآموزان 4 دهک نخست جامعه مصوبه هیات دولت گذشته بوده که اکنون با رایزنیهای وزیر آموزش و پرورش، بودجه آن تامین و به حساب مدارس واریز شد و منابع آن نیز در بودجه سال آینده دیده شده است. کمک مالی دولت به دانشآموزان بااستعداد ۴ دهک اول باعث خوشحالی خانوادههای این دسته از دانشآموزان شد.گام مهم دولت سیزدهم در حذف شهریه دهکهای یک تا 4 در مدارس سمپاد برای تحقق بیشتر عدالت آموزشی در حوزه استعدادهای درخشان در حالی بود که طبق گزارشهای موجود با اجرای این قانون، ورودی دهکهای یک تا 4 به مدارس سمپاد 45 درصد افزایش یافته است؛ اقدامی که گامی مهم در راستای تقویت بدنه آموزشی، همچنین ارتقای عدالت آموزشی کشور تلقی میشود.
رایگان شدن هزینه تحصیل دانشآموزان 4 دهک نخست جامعه در مدارس سمپاد از جمله این تصمیمات بود که در دولت شهید رئیسی بر آن تاکید شد و توسط هیات دولت به تصویب رسید؛ رویکردی که کمک کرده است بدنه آموزشی کشور خود را ملزم به حمایت از کسانی بداند که دارای استعداد درخشان هستند. بر اساس گزارش سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان، ۷۰ درصد رتبههای زیر 1000 کنکور، دانشآموزانی هستند که در مدارس استعدادهای درخشان -سمپاد - آموزش دیدهاند. این گزاره نشاندهنده موفقیت مدارس سمپاد در سیستم آموزشی موجود است. الهام یاوری، رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان آبان سال گذشته اعلام کرده بود تصمیم دولت برای رایگان شدن هزینه تحصیلی 4 دهک اول در مدارس سمپاد، «منجر به افزایش ۴۵ درصدی ورود دهکهای محروم به مدارس سمپاد طی امسال شده است». این آمار که حامل نتایج بسیار قابل تاملی است، نشان میدهد تعداد زیادی دانشآموز مستعد در دهکهای یک تا 4 جامعه در حال تحصیل هستند که تا قبل از مصوبه هیات دولت توان و انگیزه لازم را برای راهیابی به مدارس سمپاد نداشتند. به هر حال پس از تصمیم دولت شهید رئیسی در رایگان کردن هزینه تحصیل دهکهای اول تا چهارم در مدارس سمپاد، ورودی دهکهای یک تا 4 به این مدارس 45 درصد افزایش یافت. این نشاندهنده وضعیت پراکندگی دانشآموزان مستعد و توانمند در کشور است که تاکنون به دلایل مختلف چون «اضطرابهای ناشی از درآمد پایین خانواده، عدم تایید سرپرست خانواده برای ثبتنام در آزمون مدارس سمپاد، ناامیدی از توانایی ادامه تحصیل در مدارس سمپاد بعد از قبولی به دلیل شرایط مالی و بیانگیزه بودن دانشآموزان دهکهای پایین برای راهیابی به مدارس سمپاد به دلیل هزینه این مدارس» امکان راهیابی به این مدارس را برای خود فراهم نمیدیدند اما اکنون این فرصت برای آنها مهیا شده است. بنابراین این تصمیم هم به صورت حمایتی با رویکرد محرومیتزدایی، شرایط حضور دانشآموزان را فراهم کرده و هم در کل کشور انگیزهای شده است تا کل دانشآموزان میل به تحصیل رقابتپذیر داشته باشند. این تصمیم که نوعی حمایت یارانهای از خانوادههای محروم دارای فرزند بااستعداد به حساب میآید، موجب میشود خانوادههای کمبرخوردار بتوانند نظم زندگی خود را تا حدود زیادی حفظ کنند و به آینده فرزندشان امیدوار باشند.
* اجرای عدالت و توزیع عادلانه امکانات
دبیر کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» رایگان شدن هزینه تحصیل دانشآموزان 4 دهک نخست جامعه در مدارس سمپاد را یادگار دولت شهید رئیسی در راستای اجرای عدالت و توزیع عادلانه امکانات آموزشی، همچنین کمک به خانوارهای کمبرخوردار جامعه عنوان کرد و افزود: شهید رئیسی همواره دغدغه محرومان جامعه را داشت و با توجه به اینکه برخی دانشآموزان دارای استعداد درخشان بودند ولی از امکانات لازم آموزشی بهرهمند نبودند، شرایط لازم برای این افراد با تصویب رایگان شدن هزینه تحصیل آنها در مدارس سمپاد فراهم شد.
محمدرضا احمدیسنگری با بیان اینکه با فراهم شدن شرایط لازم برای ورود دانشآموزان مستعد به مدارس سمپاد، عدالت آموزشی در کشور برقرار میشود، افزود: در حال حاضر خیلی از دانشآموزان مستعد در مدارس سمپاد تحصیل میکنند که دولت هزینه تحصیل آنها را به این مدارس پرداخت میکند؛ پروژه خوبی که در دولت گذشته پایهریزی شد و در دولت جدید نیز با رایزنیها تامین اعتبار لازم تکمیل شد تا دانشآموزان کمبرخوردار و آسیبپذیر جامعه بتوانند از عدالت آموزشی برخوردار شوند.
دبیر کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی ادامه داد: اکنون برای کشف استعداد دانشآموزان و شناسایی آنها اقدامات لازم در حال انجام است و زمینه ورود آنها به مدارسی که از امکانات خوب آموزشی برخوردارند فراهم شده است تا آنها بتوانند از این موقعیت مناسب بهره ببرند. احمدی اظهار داشت: بودجه مدارس سمپاد برای سال آینده نیز در بودجه دیده شده و این اقدام بیانگر آن است که امکان تحصیل دانشآموزان مستعد در مدارس سمپاد بخوبی فراهم شده است. همچنین زهرا علیاکبری، کارشناس آموزشی طی گفتوگویی با «وطن امروز» گفت: در سالهای اخیر این موضوع همیشه وجود داشته که دانشآموزان مناطق کمبرخوردار در آزمون ورودی سمپاد شرکت میکردند اما به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینه، از تحصیل در این مدارس باز میماندند ولی حالا با تصمیم دولت سیزدهم و رایگانشدن تحصیلشان شاهد شکوفایی استعدادهای بیشماری در این مناطق خواهیم بود. وی با بیان اینکه این مصوبه دولت گذشته یکی از پایههای اصلی عدالت آموزشی را نشانه گرفته است که اکنون با رایزنی وزیر آموزش و پرورش اعتبار هزینه تحصیل دانشآموزان کمبرخوردار در مدارس سمپاد تامین شده است، افزود: مدارس سمپاد، مدارسی هستند که دانشآموزانی با استعدادهای درخشان در آن تحصیل میکنند.
خیلی از این دانشآموزان را اکنون کسانی تشکیل میدهند که جزو 4 دهک پایین درآمدی جامعه قرار دارند و این فرصت مناسبی است تا آنها بتوانند استعدادهایشان را شکوفا کنند.
علیاکبری افزود: انگیزه اولیه رایگان شدن هزینه دانشآموزان کمبرخوردار از دولت گذشته شکل گرفت و اکنون 12 هزار و 330 دانشآموز مشمول این مصوبه قرار گرفتهاند که اغلب در مناطق مرزی و استانهای کمبرخوردار هستند. وی اضافه کرد: دولت برای حمایت از این قشر، هزینه تحصیل آنها را در مدارس سمپاد میپردازد.
* ارائه «تخفیف» شهریه به دانشآموزان سمپادی دارای مشکلات مالی
رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان با یادآوری «رایگان» شدن شهریه مدارس سمپاد برای ۴ دهک اول اعلام کرد: این در حالی است که «تخفیف»هایی نیز برای دانشآموزانی که جزو ۴ دهک نیستند اما مشکلات مالی برای پرداخت شهریه دارند، در نظر گرفته شده است. الهام یاوری با بیان اینکه شهریه مدارس سمپاد برای 4 دهک کمتر برخوردار جامعه رایگان است، گفت: هزینه تحصیل این دانشآموزان را دولت پرداخت میکند.
وی با بیان اینکه برای سایر دانشآموزان شهریه بر اساس مصوبه موجود کم و بیش کمتر از نصف شهریه مدارس غیرانتفاعی است، افزود: تخفیفهایی برای شرایط خاص و دانشآموزانی که به دلایل خاصی جزو ۴ دهک نیستند اما همچنان مشکلاتی برای پرداخت شهریه دارند، در نظر میگیریم.
ارسال به دوستان
چگونه «وعده صادق 3» میتواند بخشی کلیدی از راهبرد مقابله با جنگ شناختی باشد؟
شلیک به اتاق فرمان آشوب
مصطفی نصری، خبرنگار: در عصر جدید، جنگها به ابعاد پیچیدهتری فراتر از جنگهای نظامی سنتی کشیده شدهاند. یکی از این ابعاد، جنگ شناختی (Cognitive Warfare) است که با هدف کنترل و دستکاری ذهن و رفتار انسانها اجرا میشود. این نوع جنگ از طریق تاثیرگذاری بر باورها، ارزشها و نگرشهای افراد تلاش میکند رفتارهای اجتماعی را در راستای منافع خود تغییر دهد. ایران طی سالهای اخیر، به دلیل شرایط ژئوپلیتیک و اجتماعی خاص خود، به یکی از هدفهای اصلی این نوع جنگ تبدیل شده و حتی به نوعی میتوان گفت به آزمایشگاه فناوریهای نوین جنگ شناختی بدل شده است.
جنگ شناختی، به عنوان یکی از خطرناکترین انواع جنگهای مدرن و به تعبیری «فراجنگ» تهدیدی جدی برای جامعه ایران به شمار میرود. مقابله با این تهدید نیازمند رویکردی جامع و چندبعدی است که در آن باید به مولفههای اقتصادی، اجتماعی و نظامی توجه ویژه شود و صرفا از بعد عملیات روانی مورد مواجهه قرار نگیرد. بهبود شرایط اقتصادی، ایجاد امید در جامعه و نمایش اقتدار نظامی، 3 راهکار کلیدی در این زمینه به شمار میرود.
وظیفه همه ارکان نظام و نیز نخبگان و فعالان اجتماعی است که با تقویت همبستگی ملی و افزایش امید و آرامش در جامعه، از موفقیت پروژههای جنگ شناختی جلوگیری کنند. هیچ خیانتی بالاتر از دامن زدن به ناامیدی و التهاب در جامعه نیست و هیچ خدمتی بالاتر از ایجاد امید، آرامش و رضایت عمومی نمیتواند در این شرایط حساس وجود داشته باشد.
* جنگ شناختی محدود به عملیات روانی نیست
جنگ شناختی را نباید با مفاهیمی همچون عملیات روانی (Psychological Operations) یا جنگ اطلاعاتی
(Information Warfare) اشتباه گرفت. در حالی که عملیات روانی و جنگ اطلاعاتی بیشتر بر دستکاری اطلاعات و القای پیامهای خاص تمرکز دارد، جنگ شناختی به طور مستقیم بر فکر و ادراک افراد اثر میگذارد و در نهایت رفتار آنها را کنترل میکند. پیشرفتهترین کمپین جنگ شناختی در ایران، سال ۱۴۰۱ به اجرا درآمد. هدف این کمپین ایجاد تصویری از امکانپذیری آسان و قریبالوقوع براندازی برای اقلیت مخالف و سپس اکثریتنمایی این اقلیت بود. این پروژه با استفاده از ابزارهای متنوع ارتباطی و شناختی، سعی داشت افکار عمومی را به سلاحی علیه نظم سیاسی و اجتماعی کشور تبدیل کند. نقطه کانونی همه پروژههای جنگ شناختی در ایران، مقابله و قرار دادن مردم در برابر نظام است. این پروژهها تلاش میکنند با ایجاد شکافهای عمیق در جامعه، افکار عمومی را ملتهب و زمینه بیثباتی سیاسی و اجتماعی را فراهم کنند. در چنین شرایطی، هر اقدامی که باعث افزایش آرامش، رضایت و امید در جامعه شود، میتواند به منزله باطلالسحر پروژههای جنگ شناختی عمل کند. برعکس، هر اقدامی که به ناامیدی، نارضایتی و التهاب دامن بزند، به موفقیت پروژه دشمن کمک خواهد کرد.
* راهکارهای مقابله با جنگ شناختی
برای مقابله موثر با جنگ شناختی، لازم است به 2 محور کلیدی توجه ویژهای شود. مهمترین عامل موثر در افزایش رضایت عمومی، حوزه اقتصاد است. مشکلات اقتصادی، نارضایتیها و اضطرابهای اجتماعی را تشدید میکند و زمینهساز پذیرش پیامهای مخرب جنگ شناختی میشود. تصمیمات اقتصادی داخلی و تعاملات اقتصادی خارجی باید با نگاهی راهبردی و از منظر تاثیرگذاری بر آرامش جامعه اتخاذ شود. بهبود معیشت، ایجاد اشتغال و کنترل تورم از جمله اقداماتی است که میتواند به طور مستقیم در افزایش رضایتمندی و امیدواری جامعه نقش ایفا کند.
دومین محور مهم در مقابله با جنگ شناختی، تقویت اقتدار ملی است. اقتدار بویژه در عرصه نظامی و امنیتی، نقش بسزایی در ایجاد احساس امنیت و آرامش در جامعه دارد. افزایش توان نظامی و دفاعی کشور و به نمایش گذاشتن این تواناییها میتواند به طور قابل توجهی از شدت حملات جنگ شناختی بکاهد.
* نقش عملیات نظامی در خنثیسازی جنگ شناختی
یکی از راهکارهای مهم و موثر در مقابله با پروژههای جنگ شناختی و براندازی، بهکارگیری عملیاتهای نظامی هدفمند و نمایش اقتدار در برابر پیمانکاران این پروژههاست. جنگ شناختی، با تضعیف روحیه مردم و ایجاد شکاف میان جامعه و نظام، تلاش میکند افکار عمومی را به ابزاری علیه ثبات کشور تبدیل کند. در چنین شرایطی، نمایش قدرت نظامی و انجام عملیاتهای موفق میتواند به طور مستقیم در خنثی کردن این تلاشها موثر باشد.
عملیاتهایی نظیر «وعده صادق۳» از اهمیت بسیاری برخوردارند، زیرا نهتنها اقتدار ملی را افزایش میدهند، بلکه با ایجاد احساس امنیت در جامعه، امید و اعتماد عمومی را تقویت میکنند.
مردم در شرایطی که قدرت نظامی کشورشان بخوبی به نمایش گذاشته شود، کمتر تحت تاثیر پیامهای مخرب و تفرقهافکنانه جنگشناختی قرار میگیرند. افزون بر این، هرگونه تغییـر در معادلات نظامی ایران و دشمنان منطقهای، بویژه رژیم اسرائیل که به عنوان پیمانکار اصلی پروژههای براندازی عمل میکند، میتواند نقش تعیینکنندهای در شکست یا موفقیت این پروژهها داشته باشد.
نمایش توانمندیهای نظامی از طــریق عملیاتهای موفق، ضمن تقویت روحیه داخلی، این پیام را به دشمنان خارجی مخابره میکند که اقدامات آنها نهتنها ناکام خواهد ماند، بلکه هزینههای سنگینی به دنبال خواهد داشت. بنابراین اقداماتی مانند انجام عملیات «وعده صادق۳» و دیگر عملیاتهای راهبردی، نه تنها یک ضرورت نظامی، بلکه بخشی کلیدی از راهبرد مقابله با جنگ شناختی به شمار میرود.
از سوی دیگر، این گونه عملیاتها تاثیر مستقیمی بر کاهش فضای روانی ملتهب در جامعه دارد، چرا که در شرایط بحرانی، احساس قدرت و امنیت به جامعه اجازه میدهد به جای نگرانی و اضطراب، بر بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی متمرکز شود. به همین دلیل، تقویت بنیه دفاعی کشور و انجام عملیاتهایی که اقتدار نظامی ایران را به رخ بکشد، به طور کلی نقش بیبدیلی در خنثیسازی پروژههای جنگ شناختی ایفا میکند.
ارسال به دوستان
پروندهای درباره آتشسوزی کالیفرنیا
این لسآنجلسیهای بوووووووق
ایران اینترنشنال: خبر فوری؛ آتش میسوزاند! بیبیسی: ترامپ باد را تحریم کرد! کارتر: این آتیشا از گور منه روزنامه شرق: ذغال آمریکایی تضمین است! آتیش بیار معرکه کی بودی تو بادهای موسمی: یه درصدی هم تقصیر دولت باشه بد نیست
مردم آمریکا: اوکراین رو رها کن فکری به حال ما کن
بیبیسی: آمریکا آتش را ناقض حقوق بشر و تروریسم معرفی کرد
مهناز افشار: چمدانهای مدل آبرسان زنزندگیآزادی
کار خودشونه!
دلار: امروز گرفتنیام، بسیار نوسان
ارسال به دوستان
نگاه
ایران، ترامپ، جنگ؟
رضا رحمتی*: تحلیلهای بینالمللی در روزهای اخیر نسبت به گزاره «رویکرد سخت ترامپ درباره ایران» بازتاب بسیار زیادی در افکار عمومی داشته است. مستقل از اینکه آیا اساسا ایالات متحده در وضعیت جنگ جدیدی قرار دارد یا خیر و مستقل از اینکه آیا ایالات متحده توانایی بسیح امکانات سیاسی و بینالمللی برای چنین گزینهای را دارد یا خیر، آنچه مشخص است اینکه واکنشهای ترامپ نسبت به احتمال به کار بردن «گزینه نظامی» چندان مشخص نیست. ترامپ 22 آذر امسال در مصاحبه با مجله تایم و در پاسخ به این سوال که «احتمال جنگ تمامعیار با ایران چقدر است» گفته بود «هر چیزی ممکن است. هر چیزی ممکن است. اوضاع بسیار ناپایدار است... احتمال وقوع یک درگیری نظامی گسترده بین آمریکا و ایران منتفی نیست». در همین مصاحبه گفته بود «وقتی من [دوران ریاستجمهوریام را] ترک کردم، ما ایرانی داشتیم که خیلی تهدیدکننده نبود، آنها پولی نداشتند، به حماس پول نمیدادند. به حزبالله پول نمیدادند». وی درست یک ماه بعد در روز 21 دی امسال در بازنشر پستی از «جفری ساکس» استاد دانشگاه کالیفرنیا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت «نتانیاهو حرامزادهای است که میخواهد آمریکا را وارد جنگ با ایران کند». این در حالی است که محتوای پست و مواضع ساکس در مخالفت با ماجراجویی جدیدی از طرف آمریکا علیه ایران بوده است. سوال این است که چه نیروهایی به دنبال درگیری ترامپ با ایران هستند و ما در ایران چگونه باید ترامپ را درک کنیم و کدام رویکرد ترامپ را باید مناط قرار دهیم تا نسبت به رفتار بعدی آمریکا غافلگیر نشده و امکانات سیاست خارجی ایران را بسیج کنیم.
* نیروهای اصلی برای رویارویی ترامپ و ایران کدامند؟
به طور کلی به نظر میرسد 3 نیروی اصلی در رویکرد ترامپ نسبت به ایران در روزها و ماههای آینده تلاش خواهند کرد و او را برای مواضع شدید ضد ایرانی تحت فشار و ترغیب قرار میدهند. دکتر رضا نصری در پستی در شبکه ایکس با اشاره به 3 نیرو، به صورت گذرا به این تلاش برای کشاندن ترامپ به جنگ با ایران اشاره کرده بود، من در این یادداشت وضعیت این نیروها را به صورت مبسوطتری بررسی خواهم کرد. از یک طرف اسرائیل نتانیاهو است. از دیگر سو نئوکانهای ایالات متحده هستند که تحت تاثیر لابی قدرتمند اسرائیل در کنگره قرار دارند (که اینک تحت اختیار جمهوریخواهان قرار دارد و تلاش خواهد کرد.
سیاست خارجی ایالات متحده را تحت فشار قرار دهد) و از جانب دیگر، نیروهای ضدایرانی مخالف سیستم سیاسی تحت عنوان اپوزیسیون ایرانی هستند که نسبت به تغییرات سیاسی سرخورده شده و رویکرد خشونتآمیز و ضدسیستماتیکی نسبت به تغییر ساختارهای سیاسی در پیش گرفتهاند.
1- اسرائیل نتانیاهو
از زمان شروع توفان الاقصی در 7 اکتبر 2023 تاکنون وضعیت سیاسی در اسرائیل را میتوان در 2 جریان مورد تحلیل قرار داد. این 2 جریان همواره نسبت به موضوع ایران دچار اختلاف سلایق بودهاند. نخست حزب لیکود به رهبری نتانیاهو بوده است که خواستار شدیدترین رویکرد (یعنی رویکرد نظامی) علیه ایران بوده است. دوم رویکرد اپوزیسیون اسرائیل و وزرای خارج شده از کابینه افراطی نتانیاهو در این یک سال گذشته بوده است که خواستار انزوای ایران با استفاده از بمباران تبلیغاتی با هدف بیاثر کردن سیاستهای ایران در لبنان، غزه و سوریه بوده است. درباره جریان نخست ذکر این موضوع ضروری است که نتانیاهو بخوبی نسبت به محدودیتهای اعمال سیاستهای خودسرانه اسرائیل درباره ایران مطلع بوده، بنابراین چارهای جز استفاده از یک ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا علیه ایران ندارد. به همین سبب بعد از ناامیدی از اقناع کابینه دموکرات آمریکا (دولت بایدن)، امید خود را به سمت ترامپ روانه کرد و در ایام انتخابات آمریکا نیز (اگرچه این موضوع در رویه دولت اسرائیل نبود) از اینکه صراحتا رویکرد بایدن - هریس را مورد نقد قرار دهد، ابایی نداشت. با این حال سیاستهای رادیکال نتانیاهو سروصدای اطرافیان ترامپ را هم درآورد. یک نمونه آن همان پست مشهور «جفری ساکس» استاد دانشگاه کلمبیا در شبکه ایکس بود که با همراهی ترامپ نیز همراه شد. این موضوع را باید در کنار شرایط خاص داخلی و بینالمللی نتانیاهو قرار داد که هم اینک نیز به اتهامات مختلف مورد بازجویی است و به نظر میرسد ترامپ در یک دوراهی مهم قرار گرفته است که یا باید خود را با سرنوشت نتانیاهو گره بزند و رادیکالترین رفتارهای نتانیاهو را توجیه کند که در این صورت خبری از آزادسازی اسرا نمیبود، همچنین خبری از بازگشت 60 هزار خانه به دوش در شمال اسرائیل به خانههایشان نخواهد بود (موضوعی که ترامپ بخشی از جلب توجه آرای طرفداران اسرائیل در انتخابات را به آن وابسته است)، یا باید خود را از سرنوشت نتانیاهو جدا کند و با جامعه و اپوزیسیون اسرائیلی گره بخورد، یعنی کسانی که معتقد به انزوای ایران در حوزههای هوایی، دریایی، زمینی، تجاری، کریدوری و... هستند. این طیف به سبب ناتوانی جامعه اسرائیلی در تحمل جنگی دیگر و عدم امکان گشودن جبهه جدیدی علیه اسرائیل، همان طور که برخی سیاستمداران اسرائیلی گفتهاند، معتقدند «جنگ فقط در زمین نیست»، بدین معنی که جنگ در محیط روانی علیه ایران کارسازتر است. در همین وضعیت ترامپ نیز بخوبی میداند حمله به ایران، مجوز حمله مستقیم ایران به اسرائیل را فراهم خواهد کرد و از یک نقطه نظر اسرائیلی (البته نه جناح رادیکال حاکم) این محدودیتها امکان جنگ مستقیم علیه ایران برای آمریکا را فراهم نمیکند.
2- نئوکانهای آمریکایی
گروه دوم که تاثیر بسیاری نیز در پیروزی ترامپ در انتخابات داشتهاند، همان جریان سیاسی هستند که خوانش خود را نسبت به خاورمیانه در دوره جرج واکر بوش مطرح و ایران را یکی از 3 ضلع محور شرارت معرفی کرده بودند. آنها همواره معتقد به «استراتژی یا دکترین مهار ایران» بودهاند و برخلاف دموکراتها که رویکرد «تحریمهای هوشمندانه» برای جدایی نظام سیاسی از نظام اجتماعی در ایران را دنبال کردهاند، نئوکانها این تفکیک را چندان مورد پسند قرار نداده و مسیر کنترل و مهار را نسبت به مسیر دیپلماسی و تحریم در اولویت قرار دادهاند و ایران را یکی از دردسرهای اصلی سیاست خارجی توسعهطلبانه آمریکا در منطقه غرب آسیا معرفی کردهاند. از جمله مهمترین رویکردهای این گروه از بین بردن توانمندی هستهای ایران برای جلوگیری از آنچه آنها رسیدن به آستانه تولید سلاح هستهای نامیدهاند است، به همین دلیل والاسترایت ژورنال 13 دسامبر (23 آذر) گزارش داده بود «دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا در حال بررسی گزینههایی از جمله احتمال انجام حملات هوایی پیشگیرانه برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای است». با بزرگنمایی تهدید ایران توسط نئومحافظهکاران و رسانههای نئوکان ایالات متحده بود که ترامپ بارها در جریان مبارزات انتخاباتیاش با هریس گفته بود آمریکا به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست، بلکه صرفا میخواهد ایران سلاح هستهای نداشته باشد اما طبیعی است تغییرات در رویکرد ایران نسبت به دکترین هستهای میتواند بازوان رسانهای این جریان را قویتر کرده و رویکرد ترامپ را خصمانهتر کند. به تعبیر دکتر رضا نصری، نومحافظهکاران مطرح میکنند که ایران در وضعیت استیصال قرار دارد و ادعا دارند تهران ناگزیر به دنبال ساخت سلاح هستهای خواهد رفت. این 2 رویکرد را عامل اصلی تصمیم بعدی ترامپ قرار دادهاند تا ترامپ نسبت به حمله مستقیم به ایران ترغیب شود.
3- اپوزیسیون خارج از کشور
ضلع سوم خواستار جنگ علیه ایران بدون شک همین اپوزیسیون خارج از کشور است. استفاده از گزارههایی شبیه اینکه «جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است»، «به واسطه سقوط اسد، ایران دچار ضعف شدید در قدرت منطقهای و داخلی شده است»، «بعد از حوادث سال 1401 سیستم سیاسی مورد بیاعتمادی قرار گرفته است» و از این دست جملات که دائما توسط این گروه در رسانههای خارجی پمپاژ میشود، در همین راستا و برای ترغیب کردن افراطگرایان بینالمللی برای جنگ علیه ایران بوده است.
* سیاست ایران چگونه باید باشد؟
در این شرایط به نظر میرسد سیاست خارجی ایران باید بتواند هر 3 نیرو را خنثی کند. اولا باید بتواند امکانهای نتانیاهو برای انزوای ایران را از بین ببرد. استفاده از ظرفیت همسایگان ایران و ایجاد پیوندهای همسایگی با محوریت منافع ملی از جمله این دستورکارهاست. از سوی دیگر باید نسبت به مناسبات با آمریکا نگاه واقعبینانه داشت. سوم تسلط بر شرایط داخلی و توجه به مسائل اقتصاد داخلی است که تا حد زیادی میتواند سوءاستفادههای اپوزیسیون نسبت به شرایط داخلی ایران و فرستادن سیگنال ضعف اقتصادی و داخلی را خنثی کند.
عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی *
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|