|
پرسپولیس و سپاهان فردا در سوپرجام فوتبال ایران در اراک برابر هم قرار میگیرند
یک برد و یک جام
مهدی مرسلی: فردا در ورزشگاه امام خمینی اراک، ۲ تیم بزرگ و پرافتخار فوتبال ایران، پرسپولیس و سپاهان، برای قهرمانی در سوپرجام به مصاف هم میروند. این مسابقه نه تنها به دلیل تقابل ۲ تیم قدرتمند و پرمهره اهمیت دارد، بلکه به دلیل شرایط ویژهای که در اردوگاه پرسپولیس جریان دارد، به یکی از حساسترین دیدارهای فصل تبدیل شده است.
* آخرین حضور کریم باقری به عنوان سرمربی؟
یکی از نکات احتمالی مهم این بازی، آخرین حضور کریم باقری به عنوان سرمربی پرسپولیس است. باقری که به صورت موقت هدایت تیم را برعهده گرفته، اعلام کرده پس از این بازی از سرمربیگری کنار خواهد رفت تا باشگاه سرمربی خارجی جدیدی انتخاب کند. هرچند بازیکنان و هواداران از او خواستهاند به عنوان سرمربی دائم ادامه دهد اما باقری قاطعانه اعلام کرده قصد چنین کاری را ندارد.
در این مدت کوتاه، پرسپولیس تحت هدایت کریم باقری عملکرد بسیار خوبی داشته است. آنها خیبر و هوادار را در لیگ شکست دادند و در یک دیدار تدارکاتی با نتیجه خیرهکننده 6 بر صفر تیم چادرملو را از پیش رو برداشتند. آمادهسازی خوب و روحیه بالای بازیکنان باعث شده آنها برای برد در این دیدار متحد شوند. حتی گفته میشود بازیکنان پرسپولیس همقسم شدهاند این بازی را برای بهیادماندنی کردن آخرین حضور باقری در نقش سرمربی، ببرند.
* انگیزه مضاعف؛ هم انتقام، هم قهرمانی
پرسپولیس یک ماه پیش در لیگ برتر مقابل سپاهان شکست خورد و حالا فرصتی طلایی دارد تا با بردن سوپرجام، آن نتیجه را جبران کند. سپاهان با هدایت کارترون، سرمربی فرانسوی خود، تیمی پرمهره و قدرتمند به میدان خواهد آورد. آنها احترام زیادی برای پرسپولیس قائل هستند اما به وضوح اعلام کردهاند برای بردن جام آمدهاند.
* شایعات و احتمال تغییر نظر کریم باقری
شایعاتی مطرح است که اگر پرسپولیس با هدایت کریم باقری قهرمان شود، ممکن است مدیریت باشگاه تلاش کند او را قانع کند تا به عنوان سرمربی دائم بماند. با این حال، این موضوع هنوز در حد گمانهزنی است و باید دید نتیجه این دیدار حساس چه تأثیری بر تصمیمات آینده خواهد گذاشت.
* حساسیت ویژه برای مدیریت و هواداران
این بازی برای مدیریت باشگاه نیز اهمیت زیادی دارد. اگر پرسپولیس نتواند جام را کسب کند، احتمالا هواداران انتقادات جدیای به مدیریت وارد خواهند کرد، چرا که تأخیر در انتخاب سرمربی خارجی به یکی از نقاط ضعف آنها تبدیل شده است. این دیدار با قضاوت پیام حیدری برگزار خواهد شد. پرسپولیس فرصتی فوقالعاده دارد که با اضافه کردن یک جام دیگر به افتخارات خود، پایانی خوش برای تعطیلات نیمفصل رقم بزند. سپاهان نیز به دنبال کسب افتخار و خوشحال کردن هوادارانش است.
* نصف ورزشگاه اراک در اختیار سپاهانیها و پرسپولیسیها
۸۸۰۰ نفر میتوانند از نزدیک تماشاگر بازی سپاهان - پرسپولیس در سوپرجام باشند. با اعلام رسمی سازمان لیگ قرار شد ۸۸۰۰ نفر تماشاگر در ورزشگاه حضور پیدا کنند و بدین ترتیب از ظرفیت ۱۵ هزاری نفری این استادیوم تنها کمی بیش از نصف آن مورد استفاده قرار خواهد گرفت!
طبق قانون سازمان لیگ، سهمیه هر تیم برای این مسابقه ۵۰ درصد ۸۸۰۰ نفر خواهد بود و به این ترتیب ۴۴۰۰ نفر از هواداران هر یک از تیمها در ورزشگاه حضور پیدا خواهند کرد تا تیم محبوب خود را تشویق کنند. همچنین طبق بیانیه سازمان لیگ فوتبال ایران، مجوز ورود زنان به ورزشگاه برای تماشای این بازی نیز صادر شده و سکوهای پشت دروازه به هواداران بانوی پرسپولیس و سپاهان اختصاص یافته است. در آخرین تقابل ۲ تیم، ورزشگاه نقش جهان میزبان هواداران ۲ تیم بود که بنا به حکم کمیته انضباطی فوتبال ایران مقرر شده بود تنها زنان به ورزشگاه وارد شوند و بیش از ۲۵ هزار تماشاگر زن از نزدیک شاهد تقابل سپاهان - پرسپولیس در هفته دوازدهم لیگ بودند. اکنون به زنان تنها ۱۰ درصد ظرفیت ورزشگاه اختصاص یافته است.
* یک سوپرجام با ۲ روایت
پیشبینی سرنوشت سوپرجام ۱۴۰۳ با انتخاب پیام حیدری به عنوان داور وسط، سختتر شده است. این انتخاب، خاطرات متفاوتی را از بازیهای ۲ تیم زنده میکند؛ از درخشش فراموشنشدنی مهدی طارمی گرفته تا شلیک ناگهانی و گل بهیادماندنی سیدمحمد کریمی.
* جمعه فتح جام
پرسپولیس در مقام قهرمان لیگ برتر و سپاهان در مقام قهرمان جام حذفی به مصاف هم میروند؛ دیداری که بار دیگر قضاوت آن به پیام حیدری سپرده شده است. طبق اعلام فدراسیون فوتبال، داور این مسابقه را علی احمدی، بهمن عبداللهی و رضا تارخ همراهی میکنند.
اما آنچه این بازی را حساستر میکند، نه فقط انتخاب داور، بلکه احتمال استفاده از فناوری VAR است؛ یک ابزار ضروری که فدراسیون هنوز برای تکبازی مجوز آن را دریافت نکرده است.
* حیدری؛ راوی ۲ خاطره متفاوت
پیام حیدری تاکنون ۲ بار تقابل پرسپولیس و سپاهان را سوت زده است؛ جایی که هر ۲ تیم سهمی برابر از خاطرات او دارند. نخستین قضاوت او به لیگ شانزدهم و پیروزی ۳ بر یک پرسپولیس در ورزشگاه نقشجهان برمیگردد. آن روز مهدی طارمی و امید عالیشاه برای سرخپوشان درخشیدند و احسان حاجصفی تنها گل طلاییپوشان را به ثمر رساند.
اما خاطره دوم، جایی است که حیدری نقش مستقیم در سرنوشت بازی داشت. در لیگ بیستودوم، سپاهان با گل دقایق پایانی سیدمحمد کریمی پیروز میدان شد اما جنجالها، از مردود شدن گل اول سپاهان تا اخراج لئاندرو پریرا، از این دیدار یک نمایش دراماتیک ساخت. از سویی هر چند سپاهان بازی را برد، جام قهرمانی در پایان فصل باز هم به دست پرسپولیسیها رسید.
* پرسپولیس در اوج، سپاهان در تلاش
آمار پیام حیدری در قضاوت بازیهای این ۲ تیم نیز برتری سرخپوشان را نشان میدهد. از ۲۰ بازی پرسپولیس با قضاوت او، ۱۳ برد، ۳ تساوی و ۴ شکست ثبت شده است. در مقابل، سپاهان از ۲۱ بازیاش، تنها ۷ پیروزی به دست آورده و ۸ بار طعم شکست را چشیده است.
امسال نیز هر ۲ تیم یک بازی با قضاوت حیدری داشتهاند. پرسپولیس مقابل فولاد خوزستان به بردی آسان دست یافت اما سپاهان در دیداری پرتنش برابر همین تیم متوقف شد.
* حرف آخر
پیام حیدری، حالا پیش از سوت آغاز سوپرجام، نامی آشنا برای هواداران ۲ تیم است. خاطرات درخشش طارمی و عالیشاه برای پرسپولیس و گل کریمی برای سپاهان، در آستانه این بازی حساس دوباره مرور میشود. جمعه، شاید زمان آن باشد که این ۲ روایت، فصل تازهای به خود بگیرد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
ورود بدون چراغ به تاریکخانه FATF ممنوع
مصطفی نصری: پیوستن یا عدم پیوستن ایران به لوایح گروه ویژه اقدام مالی (FATF) از جمله لوایح پالرمو و CFT، همواره یکی از موضوعات بحثبرانگیز در میان سیاستگذاران و کارشناسان اقتصادی کشور بوده است. مجمع تشخیص مصلحت نظام اخیراً تصمیم گرفته این لوایح را بار دیگر بررسی کند؛ امری که بحثهای تازهای درباره تأثیرات مثبت و منفی آن بر وضعیت اقتصادی و تعاملات بانکی ایران ایجاد کرده است. این تصمیم در حالی گرفته شده که ایران همچنان تحت فشار تحریمهای آمریکا قرار دارد.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه در سخنانی به نکته مهمی اشاره کرد که میتواند به عنوان راهنمایی در بررسی این موضوع مورد توجه قرار گیرد. وی تصریح کرد: «با وجود تحریمها نمیشود تضمین داد خروج از فهرست سیاه FATF تأثیر فوقالعادهای روی روابط اقتصادی ما خواهد داشت. حلال همه مشکلات ما FATF نیست».
این اظهار نظر واجد نکته مهمی درباره پیوستن به لوایح FATF است که میتوان آن را اینگونه تشریح کرد: «بدون تضمین اقتصادی و رفع تحریمهای یکجانبه، تصویب لوایح FATF همچون قدم گذاشتن به دخمهای تاریک بدون چراغ است که چه بسا خطرات سهمگینی را در پی داشته باشد».
* خروج از فهرست سیاه FATF حلال مشکلات نیست
موافقان تصویب لوایح FATF معتقدند پیوستن ایران به این لوایح میتواند گامی مؤثر در راستای کاهش فشارهای اقتصادی باشد. آنها مدعیاند خروج ایران از این فهرست میتواند ریسک همکاری با ایران را برای بانکها و مؤسسات مالی کاهش دهد و زمینهساز بازگشت ایران به نظام مالی بینالمللی شود اما آنچه نمیشود نادیده گرفت این است که حتی در صورت خروج ایران از فهرست سیاه FATF، تحریمهای آمریکا همچنان مانع اصلی تعاملات اقتصادی و بانکی ایران با جهان خواهد ماند. بانکها به دلیل ترس از تحریمهای ثانویه آمریکا، حاضر به همکاری با ایران نخواهند شد. خروج از فهرست سیاه FATF بدون رفع تحریمهای آمریکا تأثیر معناداری بر روابط اقتصادی ایران نخواهد داشت و چه بسا مشکلات بیشتری را پیش روی ایران قرار دهد. تا زمانی که تحریمها برقرار است، پیوستن به این لوایح ممکن است بدون تأثیر مثبت بر اقتصاد، تنها فشارهای داخلی و نظارتهای بینالمللی را افزایش دهد. تجربه نیز نشان داده حتی کشورهایی که تمام استانداردهای FATF را رعایت کردهاند، در صورت اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی، همچنان با موانع جدی روبهرو هستند.
* مسیرهای جایگزین مطمئنتر است
پیوستن به لوایح FATF بدون رفع تحریمهای آمریکا نمیتواند تأثیر فوقالعادهای بر روابط اقتصادی ایران داشته باشد. بانکهای بینالمللی برای همکاری با ایران نه تنها نیازمند خروج این کشور از فهرست سیاه FATF هستند، بلکه باید از عواقب تحریمهای ثانویه آمریکا نیز در امان باشند. در نتیجه، حتی در صورت خروج ایران از فهرست سیاه، تا زمانی که تحریمهای آمریکا لغو نشود، مشکلات اساسی تعاملات بانکی و اقتصادی ایران همچنان پابرجا خواهد بود. با توجه به شرایط کنونی، ایران باید ضمن بررسی دقیق این موضوع و بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی و منطقهای، استراتژی جامعی برای کاهش فشارهای اقتصادی و تقویت روابط مالی بینالمللی تدوین کند. ایران میتواند از طریق تقویت روابط اقتصادی با کشورهایی نظیر چین، روسیه و هند، فشارهای اقتصادی ناشی از FATF و تحریمها را کاهش دهد.
* دست تیم دیپلماسی را قبل از مذاکرات خالی نکنید
با توجه به شرایط فعلی، یکی از راهکارهای پیشنهادی در برخورد با مساله پیوستن به لوایحی مانند پالرمو و CFT، به تعویق انداختن بررسی این موضوع تا زمان دستیابی به انتفاع اقتصادی معنادار برای ایران است. این رویکرد نهتنها میتواند به عنوان ابزاری در تقویت موضع تیم دیپلماسی ایران در مذاکرات آتی عمل کند، بلکه مانع از ارائه امتیازات یکجانبه بدون دریافت تضمینهای اقتصادی مشخص میشود. در شرایطی که تحریمهای یکجانبه آمریکا همچنان پابرجاست و نظام بانکی بینالمللی از تعامل با ایران خودداری میکند، هرگونه اقدام برای حرکت در مسیر استانداردهای FATF ممکن است صرفاً دست ایران را در میز مذاکرات خالی کند. بدون تضمینهای روشن اقتصادی از سوی طرفهای مقابل، پیوستن به این لوایح میتواند به معنای از دست دادن یکی از اهرمهای مهم مذاکره باشد.
ایران میتواند از مساله پیوستن به FATF به عنوان برگ برندهای در مذاکرات استفاده کند و آن را مشروط به دریافت امتیازات اقتصادی معنادار کند. با تغییر شرایط سیاسی یا کاهش تحریمها، ایران میتواند در شرایط بهتری درباره این موضوع تصمیمگیری کند. تصمیمگیری درباره پیوستن به لوایح پالرمو و CFT باید با در نظر گرفتن منافع استراتژیک ایران و در زمان مناسب انجام شود. هرگونه اقدام شتابزده در این زمینه میتواند بدون دستیابی به منافع ملموس، فرصتهای دیپلماتیک ایران را محدود کند.
ارسال به دوستان
چرا تن دادن به توافق آتشبس با حماس یک شکست حیثیتی برای رژیم صهیونیستی است
قاتل بازنده
افزایش اختلاف و شکاف در کابینه نتانیاهو بر سر آتشبس
گروه بینالملل: عصر دیروز وزیر خارجه قطر در حاشیه نشست دوحه میان هیاتهای آمریکایی، اسرائیلی و میانجیگران عرب به نیابت از هیات حماس، اعلام کرد پیشنویس مرحله اول توافق آتشبس در غزه و تبادل اسرا مورد موافقت طرفین قرار گرفته است. با این حال برخی رسانههای صهیونیست مدعی شدند دفتر نخستوزیر رژیم، همچنان به امضای توافق چراغ سبز نداده است. پیشتر رویترز نیز به نقل از یکی از مقامات حماس، از ناکافی بودن اسناد ارائهشده توسط هیات اسرائیلی در دوحه درباره نقشههای خروج نظامیان اشغالگر از غزه و زمانبندی آن خبر داده بود. به گزارش شبکه آمریکایی سیبیاس، برخی مقامهای دولتهای میانجیگر عرب و همتایان آمریکایی و اسرائیلیشان مدعی شدهاند پیشنویس توافق برای آتشبس در غزه و آزادی اسیران مورد موافقت طرفین قرار گرفته و اگر همه چیز خوب پیش برود، این هفته رژیم صهیونیستی و حماس به توافق نهایی خواهند رسید. رسانههای مختلف نیز پیشبینی کردهاند توافق آتشبس بین حماس و رژیم صهیونیستی طی روزهای چهارشنبه تا جمعه امضا خواهد شد. به گزارش کانال 12 عبری، بر اساس توافق به دست آمده، در روز اول ۳ اسیر اسرائیلی، در روز هفتم ۴ اسیر و در روز چهاردهم ۳ اسیر دیگر توسط حماس آزاد خواهند شد. در مقابل نیز حدود یکهزار اسیر فلسطینی از زندانهای رژیم صهیونیستی آزاد میشوند که البته شامل هیچ کدام از اسرای ویژه حماس نخواهد بود.
در مرحله اول، ارتش صهیونیست از محور نتساریم (میانه نوار غزه) عقبنشینی خواهد کرد و میزان کمکهای بشردوستانه به نوار غزه به ۶۰۰ کامیون افزایش خواهد یافت.
از روز بیستودوم پس از آغاز اجرای توافق، اهالی شمال نوار غزه میتوانند به خانههایشان بازگردند اما یک نیروی بازرسی مشترک قطری - مصری، فقط خودروها را هنگام عبور از گذرگاه به سمت شمال نوار غزه، مورد بازرسی قرار خواهد داد.
همچنین اکثر نیروهای ارتش رژیم صهیونیست از محور فیلادلفی عقبنشینی خواهند کرد و فقط شمار اندکی از آنها در این منطقه باقی خواهند ماند. در صورت تکمیل این روند، مرحله دوم توافق به مدت 6 هفته آغاز میشود که متضمن عقبنشینی کامل صهیونیستها از سراسر اراضی غزه است.
در مرحله سوم نیز اجساد ۲ طرف مبادله شده و سپس نوبت آغاز بازسازی غزه و گشودن مرزها خواهد بود. متعاقب این اخبار، روزنامه عبری هاآرتص با اشاره به اهداف اعلامی رژیم صهیونیستی درباره جنگ علیه غزه و تسلیم شدن نتانیاهو در مقابل خواسته ترامپ نوشت: «در صورت توافق با حماس، اسرائیل بهای سنگینی برای این معامله خواهد پرداخت. پس از ماهها صحبت درباره پیروزی مطلق در نوار غزه، این توافق باعث میشود اسرائیل از یکی از اهداف جنگ یعنی نابودی حماس دست بردارد و حماس قادر خواهد بود جایگاه خود را بار دیگر در میان فلسطینیان تقویت کند». تحلیلگر این روزنامه تاکید کرد: «نتانیاهو در گذشته با عقبنشینی از محور فیلادلفی (صلاحالدین) واقع در مرز نوار غزه و مصر مخالفت کرد اما توافق احتمالی بر عقبنشینی از این گذرگاه تأکید دارد و ثابت شد که ادعای نتانیاهو مبنی بر اینکه فشار نظامی به تنهایی باعث آزادی اسرا خواهد شد، بیاساس است».
بنیامین نتانیاهو و هسته سخت حاکمیت رژیم صهیونیستی با عیان ساختن سراسیمگی خود در مواجهه با دستورالعمل تیم در حال روی کار آمدن کاخ سفید، نشان دادند که غده سرطانی منطقه خاورمیانه واجد هیچ هویت مستقل سیاسی، ملی، نهادی و حتی اجتماعی از شیطان بزرگ نیست.
با جدی شدن لحن مرد دیوانه بیت عقیون درباره توافق آتشبس با حماس، رژیم صهیونیستی همزمان در 5 زمینه رسوا میشود:
1- رژیم از 16 ماه جنگ نسلکشی همهجانبه علیه مقاومت فلسطین در غزه، به هیچ یک از اهداف از پیش تعیین شده نرسیده است بویژه از بین بردن موجودیت حماس و آزادی اسرای اسرائیلی عملیات توفان الاقصی (7 اکتبر 2023). این به معنای شکست نخستین کارزار نظامی طولانی اسرائیل طی 8 دهه موجودیت منحوسش است.
2- نتانیاهو، رهبر حزب لیکود برخلاف چهره قدرتمندی که در لابی آیپک برای خود ساخته، عملا چیزی جز یک مهره سیاسی غربی نیست و به قول بن کشپیت، تحلیلگر مشهور اسرائیلی روزنامه معاریو، او بشدت از هسته قدرت آمریکا میترسد و از دونالد ترامپ حساب میبرد.
3- رژیم جنایتکار چیزی جز همان «سگ هار آمریکا در منطقه» نبوده و نیست و به محض اینکه در واشنگتن تصمیم به کشیدن افسار اسرائیل گرفته شود، با همان سرعتی که وارد جنگ شد، به جنگ پایان میدهد. این مصداق بارز رنگباختگی هویت مستعمره اسرائیل در مقابل استعمارگر اعظم یعنی آمریکاست.
4- صهیونیستهای افراطی یا آخرالزمانی متحد نتانیاهو که موجودیتشان در راس قدرت به ادامه جنگ غزه گره خورده، صریحا با آتشبس دستوری واشنگتن مخالفت کردهاند که این به منزله شکاف سیاسی در ائتلاف شکننده حاکم کنست است که با توجه به شکاف بزرگ میان همین ائتلاف با سایر جناحها، صحنه سیاسی فلسطین اشغالی را کاملا آشفته میکند.
5- صهیونیستها حتی با وجود حمایت همهجانبه آمریکا و شرکای غربیشان از نهایت تجاوزکاری و نسلکشی فلسطینیان در یک باریکه بسیار کوچک تحت محاصره و تبدیل آن به تلی از ویرانه، نتوانستند به هدف غاییشان یعنی حذف مساله فلسطین نهتنها در جهان عرب، بلکه در کل جامعه جهانی برسند. طبیعتا با پابرجا ماندن مساله فلسطین، مساله مقاومت در مقابل این رژیم دستنشانده استعمار غرب نیز به قوت خود باقی خواهد ماند. به عبارت دیگر، گزینه مقاومت میدانی (نظامی) در مقابل رژیم اشغالگر تاثیر حیاتی داشته است.
***
افزایش اختلاف و شکاف در کابینه نتانیاهو بر سر آتشبس
حتی پیش از پیروزی ترامپ در انتخابات پنجم نوامبر 2024، برخی رسانههای عبری فاش کرده بودند که او برای اعاده حیثیت دیپلماسی شکستخورده آمریکایی نیاز به آرام شدن اوضاع در فلسطین دارد. ترامپ نمیتواند از این نکته چشمپوشی کند که این جنگ غزه بود که زمینهساز اصلی شکست دولت جو بایدن و زوال اعتبار دموکراتها چه در جهان و چه در داخل ایالات متحده شد. پس تلاش میکند از همان سوراخ گزیده نشود. از طرف دیگر مشخص شده فشارهای داخلی نیز باعث شده توافق آتشبس با حماس در اولویت دولت جدید آمریکا قرار گرفته است. حتی تحلیلگران نزدیک به حزب جمهوریخواه در شبکه فاکسنیوز معتقدند بعد از آتشسوزی گسترده کالیفرنیا، دولت ترامپ میخواهد تمرکز کافی برای بحرانهای داخلی داشته باشد. این آتشسوزی اگرچه باقیمانده اعتبار دموکراتها را با خاک یکسان کرد اما در عین حال محاسبات ترامپ از میزان وخیم بودن اوضاع داخلی را هم تغییر داد، بویژه که او حالا متوجه شده آتش اختلافات داخلی در ایالات متحده از اختلاف سیاسی و لفظی گذشته و میتواند به یک جنگ داخلی تمامعیار تبدیل شود. ترامپ همچنین با زوال رهبری دموکراتها، خود را تا اطلاع ثانوی شریک اصلی لابی آیپک در واشنگتن میداند و خود را محق میداند که به عنوان یک رئیس ارشد، نتانیاهو و شرکای دیوانهاش را از به آتش کشیدن منطقه، شامل خود اسرائیل هم باز دارد. بر این اساس، ترامپ به نتانیاهو 15 روز مهلت داده تا طبق قطعنامه 2735 شورای امنیت به شکل صریح از غزه عقبنشینی کرده و جنگ را به پایان برساند. بعد از پایان این مدت، نتانیاهو باید رسما آتشبس را قبول کند، زیرا ادامه این وضعیت در غزه تاثیر منفی بر جایگاه دولت جدید آمریکا در منطقه و همچنین پروژهها و منافع آن خواهد داشت.
نتانیاهو از ترامپ بیشتر از افراطیها میترسد
دونالد ترامپ تقریبا بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری 2024 ایالات متحده، به طور خصوصی صریحا از نتانیاهو، نزدیکترین شریک سیاسیاش در خاورمیانه خواسته بود تا قبل از تحلیف او برای دور جدید قدرت در کاخ سفید (20 ژانویه، اول بهمنماه) به جنگ در نوار غزه پایان دهد. شارین هسکل، معاون وزیر خارجه اسرائیل، این هفته برای نخستین بار درخواست مستقیم رئیسجمهور آینده آمریکا از کابینه رژیم صهیونیستی را فاش کرد. لحن منفعلانه این مقام اسرائیلی وقتی در نشست خبری با اهالی رسانه درباره قطعی بودن اجرای آتشبس در غزه در چارچوب توافق تبادل اسرا با حماس به درخواست دونالد ترامپ تا قبل از تاریخ ۲۰ ژانویه سخن میگفت، آشکارا حکایت از سلب اراده نتانیاهو و حزب حاکم لیکود و متحدان افراطیاش در این مورد داشت.
ترامپ با نفوذی که در جریان انتخابات ریاستجمهوری اخیر، روی طبقه نخبگان و سرمایهداران پیدا کرده، میخواهد از توافق آتشبس در غزه که استخوان لای زخم دولت دموکراتها بود به عنوان ابزاری برای دیپلماسی دولت جدید خود و همینطور پیشبرد معامله قرن یا همان طرح عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل بهره ببرد. طبیعتا ترامپ قصد تضعیف متحدش نتانیاهو را در عرصه سیاست صهیونیستها ندارد و البته او قول امتیازات اقتصادی و سیاسی زیادی به طرف اسرائیلی در صورت ادامه روند عادیسازی در خاورمیانه را داده است. از طرف دیگر شیخنشینها و برخی دولتهای عربی نیز میخواهند از این فرصت برای نزدیکتر کردن خود به رژیم جدید واشنگتن بهره ببرند. با این حال حکم مصلحتی ترامپ به توقف جنایات 16 ماهه اسرائیل در باریکه غزه، به منزله اعلام شکست جریان صهیونیسم افراطی است که نهتنها طی بیش از ۲ سال بر مرکزیت قدرت در فلسطین اشغالی خیمه زده، بلکه عملا با افراطیسازی اکثریت یهودیان در این اردوگاه منحوس استعماری، خود را به ماهیت حال و آینده این رژیم گره زدهاند. بن کشپیت، تحلیلگر مشهور روزنامه عبری در این باره مینویسد: «بنیامین نتانیاهو ۸۰ بار امکان پیشرفت در توافق با حماس را به شکست کشاند. علت اینکه نتانیاهو توافق را ناکام میگذاشت، ترس او از ایتمار بنگویر، وزیر امنیت داخلی و بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل بود. آنچه در حال حاضر رخ داده اما این است که نتانیاهو بیشتر از آنکه از بنگویر و اسموتریچ بترسد، از دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا هراس دارد».
* شکاف و شکست کابینه نتانیاهو
روزنامه معاریو در همین گزارش فاش میکند که نتانیاهو به رایزنیهای امنیتی درباره توافق آتشبس و تبادل اسیران در غزه پایان داد. او برای متقاعد کردن اصلیترین مخالفان آتشبس، به اسموتریچ و بنگویر پیشنهاد داده در ازای ماندن در کابینه، امتیازاتی ویژه به راستگراها از جمله شهرکسازیها در کرانه باختری و جولان اشغالی تخصیص دهد. با این حال مخالفت احزاب افراطی تحت رهبری این 2 یعنی «قدرت یهودی» و «صهیونیست متشرع» که پایه و اساس ایدئولوژی رسمیشان بر برتری کامل قوم یهود بر سایر ابنای بشر بنا گذاشته شده، ریشهای است. ایتامار بنگویر، وزیر امنیت قومی کابینه، در سخنانی تفصیلی، تن دادن تلآویو به آتشبس در غزه را به منزله شکست کارزار نظامی وحشیانه اسرائیل طی 16 ماه اخیر برشمرد. او چنین توجیه کرد که این معامله نهتنها منجر به آزادی تمام اسیران اسرائیلی در غزه نمیشود، بلکه باعث میشود سایر افرادی که در این معامله قرار نگرفتهاند به مرگ محکوم شوند. همچنین او نهایی شدن این توافق را به منزله تسلیم در برابر حماس دانست. بنگویر با اعتراف به اینکه در این مدت بارها باعث برهم خوردن هر گونه توافق میان رژیم و مقاومت فلسطین شده، افزود: «سال گذشته ما با قدرت سیاسیمان موفق شدیم بارها از عملی شدن این معامله جلوگیری کنیم اما اکنون کابینه اسرائیل با تغییرات جدیدی در ترکیب خود مواجه است بویژه با حضور گیدعون ساعر که بهطور علنی از این توافق حمایت کرده است».
طبق اعتراف بنگویر، از این پس 32 حزب مخالف توافق در کابینه ائتلافی دیگر به تنهایی قادر به تأثیرگذاری نیستند و تنها در صورتی میتوانند از نهایی شدن این توافق جلوگیری کنند که نیروی کافی برای مقابله با آن در داخل کابینه جمع شود. در نهایت او تهدید به استعفا کرد؛ استعفایی که اگر همراه همیشگیاش اسموتریچ نیز به آن بپیوندد، ائتلاف حاکم بر کنست را به چالش کشیده و ممکن است به سقوط کابینه منجر شود. اسموتریچ هم به نوبه خود بر همان طبل ادامه جنگ کوبید. وزیر دارایی رژیم روز دوشنبه اعلام کرد: «ما در لحظهای تعیینکننده و سرنوشتساز درباره امنیت و موجودیت اسرائیل به سر میبریم. آنچه ذهن من را مشغول کرده است، چگونگی تحقق اهداف جنگ، پیروزی کامل، نابودی حماس و بازگرداندن تمام اسیران به خانههایشان است. اگر برای تحقق پیروزی به جنگ بازنگردیم، من یک روز هم در کابینه نخواهم ماند». با این حال اسموتریچ که به عنوان یک اقتصاددان نیز شناخته میشود به افراد نزدیک به خود گفته اگرچه با توافق آتشبس با غزه مخالف است اما در پیوستن به بنگویر برای انحلال کابینه تردید دارد. با اضافه شدن گیدعون ساعر در رأس حزب «امید جدید» به ائتلاف حاکم بر کنست، شمار نمایندگان حامی کابینه از 64 به 68 نفر رسیده است و اکنون تنها در صورتی که هر 2 حزب راست افراطی (که در مجموع 14 کرسی در کنست دارند) از ائتلاف استعفا دهند، کابینه دچار بحران خواهد شد و کنارهگیری یکی از آنها برای اثرگذاری بر روند کلان سیاست اسرائیل کافی نیست. این موضوع باعث شده بنگویر به دست و پا افتاده و صریحا بگوید:« من از همکارم اسموتریچ میخواهم علیه توافق تسلیم شدن در مقابل حماس همکاری کند».
البته هر دوی آنها به فشار آوردن به نتانیاهو برای کسب امتیازات حداکثری ادامه میدهند. اسموتریچ نیز در اظهار نظری گفته است توافق کنونی به منزله تسلیم مقابل حماس است. به گزارش شبکه ۱۲ تلویزیون عبری، نزدیکان بنگویر احتمال دادهاند او به توافق آتشبس رای مخالف دهد اما از دولت خارج نشود.
بر اساس همین گزارش، بزالل اسموتریچ نیز برای ماندن در کابینه شرط گذاشته که بعد از گذشت ۴۲ روز از توافق آتشبس احتمالی، پایبندی برای بازگشت به جنگ وجود داشته باشد. او همانند بنگویر خواهان کاهش یا قطع کمکهای بشردوستانه به غزه و اشغال دائمی خاک غزه شده است. درخواست دوم اما به منزله نقض آتشبس خواهد بود.
راز شینیک، روزنامهنگار اسرائیلی با اشاره به چالشی که بنگویر و اسموتریچ برای کابینه رژیم ایجاد کردهاند، آن را به منزله تضعیف اصول و پایههایی میداند که اعضای ائتلاف و حامیانشان بعد از 7 اکتبر 2023 به آن تکیه کردهاند، مبنی بر اینکه «حماس نمیخواهد به توافق برسد و فقط ما هستیم که تلاش میکنیم و هیچ راهی جز ادامه فشار نظامی برای بازگرداندن اسرا نداریم». این تاییدی مکرر بر ادعای بنگویر است که شکست سیاسی، در پی شکست نظامی رژیم صهیونیستی – یعنی آتشبس و خروج نظامی از غزه – اجتنابناپذیر خواهد بود.
***
نمک اپوزیسیون بر زخم کابینه
عواقب چشمانداز «شکاف یا شکست» کابینه نتانیاهو به همین جا ختم نمیشود. طی ۲ سال گذشته، اپوزیسیون کنست از شدت هراس و تنفر از کابینه افراطی، تبدیل به یک اتحاد ضد نتانیاهو شده است. رهبران اپوزیسیون طبیعتا بر شکاف زخم کابینه نمک میریزند حتی اگر این نمک را مقاومت فلسطین فراهم آورده باشد.
شبکه 7 تلویزیون عبری دیروز به نقل از یائیر لاپید، رئیس اپوزیسیون کنست، اعلام کرد: «امیدوارم روز یکشنبه ۳ اسیر زن اسرائیلی به خانه خود بازگردند. برای نخستین بار احساس خوشبینی میکنم و به نظر میرسد حماس به دنبال ممانعت با توافق نیست. به رغم اختلافاتم با نتانیاهو امکان این وجود دارد که ما به خاطر بازگرداندن اسرا در یک اتاق به توافق برسیم».
ارسال به دوستان
نقدی بر سخنان علینقی مشایخی در یک مناظره
شعار سال به مثابه ابزار انگیزشی
مرتضی علیزاده: در برنامه اخیر مناظره میان علینقی مشایخی و سیداحسان خاندوزی، موضوع توسعه اقتصادی در ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت که البته با برخی حواشی همراه بود. مشایخی به عنوان استادی باتجربه، نظرات خود را درباره وضعیت اقتصادی کشور و چالشهای آن بیان کرد که بخشهای مختلف آن در جای خود قابل بحث است اما موضوع این یادداشت نقد دیدگاههای او درباره کارکردهای شعار سال و اثرات تحریم بر اقتصاد کشور است.
مشایخی در این برنامه تأکید کرد ممکن است شعار سال خصوصا در شرایط کنونی اقتصاد ایران، به عنوان یک ابزار مؤثر در توسعه اقتصادی عمل نکند. او بر این باور است شعارها و وعدهها بدون برنامهریزی دقیق و عملیاتی نمیتواند به بهبود واقعی وضعیت اقتصادی کشور کمک کند اما واقعیت این است که مشخصا این بخش از سخنان او ناشی از تصورات اشتباهی است که نسبت به کارکرد شعار سال دارد که در سالهای اخیر عمدتا اقتصادی بوده است. عملکرد اقتصادی مسؤولان قطعا در جای خود قابل نقد است اما نباید فراموش کرد شعار سال میتواند به عنوان یک نقشه راه و محور وحدت میان جامعه و سیاستگذاران عمل کند.
شعار سال به عنوان یک ابتکار از سوی رهبر معظم انقلاب، دارای کارکردهای متعددی است که یکی از آنها ایجاد انگیزه و امید در جامعه است. در شرایطی که بخشی از مردم نسبت به وضعیت اقتصادی کشور احساس ناامیدی دارند، شعار سال میتواند به عنوان یک پیام مثبت عمل کرده و مردم را به تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی ترغیب کند. این امر بویژه در شرایطی که کشور با تحریمها و چالشهای بینالمللی مواجه است، اهمیت بیشتری مییابد. دومین کارکرد شعار سال، ایجاد هماهنگی میان نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی است. چنانکه آقای مشایخی نیز در همین گفتوگو اشاره کرد، نهادهای مختلفی در ایران درباره اقتصاد و توسعه کشور مسؤولیت دارند که ادای سهم هر یک از آنها مستلزم همسویی و هماهنگی است. از این رو وقتی که در ابتدای سال یک شعار مشخص تعیین میشود، تصمیمسازان، تصمیمگیران و دستگاههای مختلف تقنینی و اجرایی میتوانند برنامههای خود را بر اساس آن تنظیم کنند که این هماهنگی میتواند منجر به استفاده بهینه از منابع و کاهش هدررفتها شود؛ در واقع، شعار سال میتواند به عنوان یک ابزار مدیریتی برای افزایش کارایی و اثربخشی سیاستها عمل کند. مشایخی همچنین بر این نکته تأکید میکند که برای رسیدن به توسعه پایدار، تغییرات اساسی در ساختار اقتصادی کشور لازم است. او معتقد است صرفاً تکیه بر شعارها کافی نیست و باید به دنبال اصلاحات اساسی رفت. کمتر کسی با این مطالب که برخی از آنها نقطه مشترک میان همه اقتصاددانان است مخالفت دارد اما ارتباط این سخنان با تعیین شعار سال در حالی که میتواند به عنوان یک نقطه شروع برای تغییرات اساسی عمل کند، مشخص نیست. از طرفی در حالی یکی از انتقادات مشایخی نسبت به شعار سال این است که امکان دارد تبدیل به یک ابزار تبلیغاتی شود و نتواند تأثیر واقعی بر اقتصاد کشور بگذارد که اگر نهادهای مسؤول بتوانند با جدیت و اراده قوی به اجرای برنامههای مرتبط با شعار سال بپردازند، میتوان نتایج ملموسی را در کشور مشاهده کرد که البته این امر مستلزم همکاری و همفکری میان بخشهای مختلف جامعه است. در نهایت میتوان گفت بخشهایی از انتقادات مشایخی به وضعیت اقتصادی کشور درست و قابل قبول و نشاندهنده دغدغهها و نگرانیهای جدی او درباره آینده اقتصادی ایران است اما باید توجه داشت شعار سال نهتنها یک ابزار انگیزشی، بلکه یک فرصت برای همگرایی و همکاری میان نهادهای مسؤول و مردم است که اگر بتوان بدرستی از این فرصت بهرهبرداری و آن را به یک برنامه عملیاتی تبدیل کرد، میتوان امیدوار بود گامهای مؤثری در جهت توسعه اقتصادی کشور برداشته شود. در نتیجه، به نظر میرسد در کنار انتقادات سازنده نسبت به اوضاع اقتصادی کشور، باید به کارکردهای مثبت شعار سال نیز توجه داشته باشیم و تلاش کنیم با همفکری و همکاری، از این ابتکار بهرهبرداری کنیم. توسعه اقتصادی نیازمند عزم ملی و همت جمعی است و شعار سال میتواند یکی از ابزارهای مؤثر در این مسیر باشد.
علاوه بر این مشایخی درباره تحریمها نیز نظراتی مطرح کرد که سادهانگارانه به نظر میرسد. ظاهرا تلقی او این است که تحریمها به تنهایی عامل اصلی مشکلات اقتصادی کشور است و با رفع آنها عمده مشکلات کشور مرتفع شده و کشور در مسیر توسعه قرار میگیرد. به نظر میرسد این دیدگاه چند اشکال اساسی دارد؛ اولاً تحریمها تنها یکی از عوامل مؤثر بر اقتصاد ایران است و نمیتواند به عنوان تنها دلیل مشکلات اقتصادی تلقی شود. ضعف و برخی ناکارآمدیها در ساختار اقتصادی و مدیریت منابع از جمله عواملی است که به چالشهای اقتصادی دامن میزند و از این جهت تمرکز صرف بر تحریمها بدون توجه به عوامل داخلی، تحلیل ناقصی از وضعیت اقتصادی کشور ارائه میدهد.
فرض او این است که رفع تحریمها به خودی خود باعث بهبود وضعیت اقتصادی میشود، در حالی که حوادث یک دهه اخیر کشور نشان میدهد حتی در صورت لغو تحریمها، اگر اصلاحات ساختاری و مدیریتی انجام نشود، نتایج ملموسی برای کشور حاصل نخواهد شد. به عبارت دیگر، بهبود شرایط اقتصادی نیازمند تغییرات اساسی در سیاستها و شیوههای مدیریتی است و نباید انتظار داشت رفع تحریمها به تنهایی معجزه کند. به این ترتیب لازم است تحلیلهای اقتصادی جامع و چندبعدی باشد و نباید مسائل پیچیدهای مانند تحریمها را بسادگی تحلیل کرد؛ چه برای رسیدن به توسعه پایدار، نیاز به رویکردی جامع داریم که هم شامل اصلاحات داخلی باشد و هم توجه به شرایط منطقهای و بینالمللی در آن لحاظ شود.
ارسال به دوستان
درباره لزوم فهم درست جایگاه رهبری در محیط دانشگاهی
پیشفرض غلط یک استاد دانشگاه
جعفرعلیاننژادی: در میان اظهارات علینقی مشایخی که این هفته از شبکه 4 سیمای ملی پخش شد، علائمی وجود دارد که نشان میدهد همچنان پندار غلطی از وظایف و اختیارات رهبری نظام اسلامی در ذهن برخی اقشار فرهیخته و بعضی اساتید دانشگاههای کشور وجود دارد.
واقعیت وجود این پندار غلط آن هم در میان افرادی که حرفهشان انتقال دانایی به محصلان و دانشجویان است، نشان میدهد چرا هیچگاه نباید از اهمیت تبیین نقش و جایگاه رهبری در نظام اسلامی غافل شد و اینچنین پنداشت که تکلیف این موضوع در دهههای نخست پس از انقلاب اسلامی مشخص شده و دیگر محل سوال واقع نخواهد شد. تبیین این موضوع، مسلما نمیتواند تنها در حد یک توصیه کوتاه به خواندن قانون اساسی و شناخت وظایف و اختیارات ولیفقیه از آن طریق باشد. تبیین نقش و جایگاه رهبری نظام اسلامی باید علاوه بر شناخت گزارهای و متنی، مبتنی بر خوانش میدانی یا سیره عملی امامین انقلاب اسلامی باشد. رهبر معظم انقلاب اسلامی جدا از التزام عملی به تطبیق وظایف و اختیارات محوله با مفاد قانون اساسی، به شخصه بار تبیین این موضوع را در برهههای مختلف به دوش کشیدهاند و از این نظر بهترین مرجع فهم موضوع هستند. اجمالاً و در یک جمله کوتاه میتوان گفت رهبری در نظام اسلامی به معنای مراقبت از حرکت کلی کشور در مسیر تحقق ارزشهای جهانی انقلابی اسلامی است. ارزشهایی مانند آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت و برادری. طبیعتاً تحقق این ارزشها یا قرار گرفتن در مسیر حرکت به سمت این اهداف، وقتی ممکن میشود که کشور به عنوان یک کل واحد، خوب حرکت کند. خود این خوب حرکت کردن هم منوط به حرکت خوب داشتن همه عناصر و اجزای نظام اسلامی یعنی نهادها و مردم است. برای فهم این دو حرکت کلی و جزئی در یک سیستم یا نظام باید معنای اداره خوب کشور را تبیین کنیم. در نگاه مقام معظم رهبری، اداره خوب کشور به عنوان اصلیترین مصداق خدمت مسؤولان به مردم دانسته شده است.
* اما اداره خوب کشور به چه معناست؟
1- اداره خوب یک کشور، حاصل تلاشهای جمعی همه مسؤولان و کارگزاران نظام، قوای سهگانه و نیروهای مسلح است.
2- جمهوری اسلامی این امکان را برای همه مردم مسلمان فراهم کرده است که در اداره خوب کشور صاحب نقش بوده و شریک مسؤولان باشند.
3- اداره خوب کشور، حاصل اقدام هماهنگ، همبسته و همجهت همه اجزای نظام (مردم و مسؤولان) است.
4- ویژگی و جهت اصلی اداره خوب، مدیریت عقلانی کشور است.
5- مدیریت عقلانی کشور، به معنای اداره کشور به شیوه اسلامی است.
6- اداره کشور به شیوه اسلامی، یعنی نظام باید به طور همزمان و هماهنگ و همبسته برای پیشرفت مادی و تعالی معنوی کشور برنامه داشته باشد.
نتیجه: اداره خوب کشور که همان مدیریت عقلانی کشور است و مدیریت عقلانی همان اداره کشور به شیوه اسلامی، حامل چند پیام ویژه به مسؤولان و سپس مردم است:
۱- هر نهاد باید نقش خود را در 2 محور عمودی و افقی بیابد. در محورعمودی نقشش (وظیفه و کارویژه) را نسبت به کلیت ماموریت اداره خوب کشور و جایگاهش در نظام پیدا کند. در محور افقی، برنامههایش را برای ایفای این نقش، در جهت پیشرفت و تعالی مادی و معنوی آن بخش شناسایی و اجرا کند.
۲- نتیجه این اقدام هماهنگ عمودی و افقی، باید عقلانیترین خدمت به مردم و حرکت کلی کشور باشد. هم رضایت، امید و اعتماد را در مردم ایجاد کند و هم حرکت کلی کشور را به سمت اهداف متعالی پیش ببرد.
۳- دیدهبانی و جلوگیری از انحراف حرکت کلی کشور، یا مدیریت کلان اهداف و ارزشهای انقلاب اسلامی، بر عهده ولی فقیه است که در قالب سیاستها و اسناد بالادستی، مواضع، احکام و گفتارهای عمومی عرضه میدارد.
۴ - همین دیدهبانی منجر به تشخیص نیازهای عاجل، فوری و حیاتی کشور شده و اولویتهایی را پیش روی مقام معظم رهبری میگذارد. حرکت هماهنگ مجموعه نظام، درک چنین حساسیتها و اولویتبندیها و حرکت به سمت آنهاست.
5- حرکت کلی و جمعی صحیح به سمت اهداف میسر نمیشود مگر حرکت فردی مردم و مسؤولان نیز جهتدار و عقلانی باشد، توصیههای ولی فقیه در دیدارهای متعدد سالانه با مسؤولان و مردم، با چنین درکی قابل انجام است. جهتدهی عقلانی (اسلامی) به کارها، میزان کارایی را چند برابر کرده و خدمترسانی را نیز چند برابر میکند.
۶ – بستر اصلی کارآمدی دولت و توفیق خدمات بخشهای مختلف نظام و اداره خوب کشور، اعتماد مردم به مسؤولان است که ضامن دوام و ارتقای اعتماد و آگاهی صحیح مردم از حقایق سیاسی کشور است. حکومت اسلامی روی پایه آگاهی مردم بنا شده است.
مسؤولان باید برای تحقق این موضوع مدیریت عقلانی بر اساس حق (شیوه اسلامی: احسان و عدالت)، صداقت و مدارا داشته باشند و ثانیا با اطلاعرسانی دقیق و صحیح، حقایق را به اطلاع مردم برسانند.
۷ - نکته پایانی آنکه مقام معظم رهبری اسم رمز دولتها را رضای الهی و کار برای مردم میدانند. به این معنا که کار اساسی برای مردم نیاز به انگیزه ویژه دارد.
انگیزه ویژه یعنی نگاه خدا را بر نمایش کار به مردم ترجیح بدهد، یعنی در زمان غیراداری که کارش دیده نمیشود، برای رضای خدا کار کند.
انگیزه باید کار برای مردم به خاطر خدا باشد. معظمله بر این اساس خدمت مسؤولان به خدا را، خدمت به مردم دانستهاند. یعنی کار مسؤول در جمهوری اسلامی جهت معقول و اسلامی دارد و عمل صالح محسوب میشود.
ارسال به دوستان
«گلادیاتور 2» پاسخی به پرسش امروز آمریکاییها
آمریکا راه فروپاشی را خواهد پیمود؟
جعفر حسنخانی: «فتوحات دیگری هست که باید به سرانجام برسد: ایرانزمین و هند». این را امپراتور اشتراکی روم در یکسوم ابتدایی فیلم خطاب به فرمانده نظامیای که فاتح جنگ بوده، میگوید. امپراتور روم در شرایطی این سخن را میگوید که فتوحات امپراتوری در خارج همچنان ادامه دارد اما در داخل نشانههای ضعف و زوال نمایان است و بیخانمانی و شورشهای خیابانی به بخشی از زندگی روزمره شهروندان رومی تبدیل شده است.
فیلم «گلادیاتور 2» روایت داستانی است که در زمانه زوال امپراتوری روم رخ میدهد؛ زمانهای که سیاست خارجی و توان نظامی امپراتوری در برابر قدرتهای ضعیف موفق است اما نشانههای شکست در سیاست داخلی و تامین رفاه شهروندان رومی نمایان شده است. با کمی دقت میتوان دریافت که «ریدلی اسکات» کارگردان و تهیهکننده فیلم به همراه «دیوید اسکارپا» نویسنده فیلم با ساخت این فیلم در تلاشند به پرسش بزرگ ناخودآگاه افکار عمومی جامعه آمریکا و خودآگاه نخبگان فکری و سیاسی این کشور پاسخ دهند. آن پرسش اساسی این است: «چگونه میتوان یک امپراتوری را از زوال و فروپاشی نجات داد؟»
فیلم با یک صورتبندی بسیط، به مخاطب میگوید با همایندی «مدیریت دوپاره و ضعیف»، «سیاستمداران فاسد»، میدان برای «میدانداری فرصتطلبان» فراهم میشود و این هر ۳ با هم دلایل ضعف امپراتوری روم هستند و همچنین راهحل را برای بازسازی سیاسی، بازگشت نخبگان طرد شده و شایسته به قدرت و خطابه رمانتیک آنها درباره داشتن «رویای دیگر درباره امپراتوری روم» میداند؛ خطابهای که توانایی پایان دادن به نزاعهای داخلی را دارد!
به نظر میرسد آسیبشناسی فیلم درباره دلایل ضعف امپراتوری روم و همچنین راهحل فیلم برای بازسازی و احیای قدرت امپراتوری روم بسیار سادهانگارانه است و بیش از آنکه ماجرا دراماتیک شود، رمانتیک شده است. آنچه اما در این میان میتواند محل توجه باشد این است که فیلم گلادیاتور 2 بخشی از جریان تحلیلی جامعه آمریکاست که با بازخوانی نحوه شکست و فروپاشی امپراتوری روم تلاش میکند راهحلی برای امروز آمریکا بیابد. در چند سال اخیر بازخوانی امپراتوری روم به یکی از سرفصلهای اصلی محافل فکری آمریکا تبدیل شده است. آنان میخواهند بدانند چرا امپراتوری روم شکست خورد و چه باید کرد تا میراثدار آن یعنی آمریکا به سرنوشت روم دچار نشود. گلادیاتور 2 به عنوان یک محصول فرهنگی و بسیاری مقاله و کتاب از جمله کتاب «آیا ما روم هستیم؟ سقوط یک امپراتوری و سرنوشت آمریکا» نوشته «کالن مورفی» نمونههایی از این تکاپوی فکری جامعه آمریکاست؛ جامعهای که تلاش میکند با بازخوانی تاریخی به پرسشهای اساسی و مبتلابه زمانه خود پاسخ دهد.
این کار یعنی یافتن پاسخ مسائل روز از دل بازخوانیهای تاریخی را «تاریخ کاربردی» میخوانند. این رشته دانشگاهی یکی از نیازهای امروز بخش فکری جامعه ایران است. تاریخ کاربردی اگر بهدرستی مورد استفاده قرار گیرد، غنای تحلیلی فضای سیاسی و فکری را ارتقای چشمگیری میدهد. نمونه برجسته این شیوه از تحلیل را میتوان در آثار هنری کسینجر یافت. او برای یافتن راهبرد مطلوب امروز آمریکا، واقعه دیروز جهان را مورد توجه و تامل قرار میداد. به نظر میرسد گلادیاتور 2 به عنوان یک محصول فرهنگی، تلاشی برای خلق یک تاریخ کاربردی در قاب سینماست.
جالب است بدانیم در میان این آثار، یکی از دلایل اصلی زوال امپراتوری روم که به کرات بیان میشود این گزاره است که امپراتوری روم فرو پاشید چون در «تله جنگ» گیر کرد و برای اینکه آمریکا با امپراتوری روم همسرنوشت نشود، نباید در تله جنگهای کوچک اما مکرر یا تله جنگ بزرگ گرفتار شود که عواقب آن میتواند آمریکا را همچون روم به فصلی از فصول تاریخ مبدل کند.
بازگردیدم به جمله امپراتور اشتراکی روم در فیلم که در ابتدای متن اشاره شد «فتوحات دیگری هست که باید به سرانجام برسد: ایرانزمین و هند». امروز جامعه نخبگی آمریکا باید به این مهم فکر کند که آیا همچون روم در تله جنگ گرفتار خواهد آمد و راه فروپاشی را خواهد پیمود یا از پرداختن هزینههای بزرگ برای داشتن یک امپراتوری بزرگ دست برخواهد داشت؟ بخشی از میل هیات حاکمه آمریکا در عدم ورود به جنگ جدید و گرفتار آمدن در آن را در همین بازخوانیهای تاریخی اصحاب فکر آمریکایی باید جست. تاریخ به تصمیمگیران آمریکایی همان راهی را نشان میدهد که فرمانده نظامی در فیلم گلادیاتور 2 با شنیدن سخن جنگطلبانه امپراتور در قبال ایران از خود نشان داد.
ارسال به دوستان
درباره اظهارات رئیسجمهور در گفتوگو با شبکه انبیسی آمریکا
مجازات ترامپ قطعی است
گروه سیاسی: مصاحبه رئیسجمهور با شبکه انبیسی آمریکا و مجری آن لستر هولت، همانطور که پیشتر خبرگزاریهای عموما وابسته به دولت آن را تبلیغ میکردند، روز سهشنبه به وقت محلی پخش شد و بخشهایی از متن این مصاحبه تلویزیونی دیروز (چهارشنبه) در رسانههای داخلی انتشار یافت؛ گفتوگویی که بیشتر حول محور رابطه ایران با آمریکا بود و اینکه مجری برنامه اصرار داشت نام ترامپ را در جای جای این مصاحبه تکرار کند!
صحبتهای مسعود پزشکیان در این گفتوگوی تلویزیونی در حالی که کمتر از یک هفته به مراسم تحلیف ترامپ باقی مانده است، مورد توجه قرار گرفت. کما اینکه مجری باسابقه این شبکه تلویزیونی آمریکایی روی نام ترامپ تمرکز کرده بود و سعی داشت قولهایی از پزشکیان برای عدم آسیب رساندن به ترامپ از سوی ایران بگیرد!
مسعود پزشکیان در پاسخ به لستر هولت، مجری برنامه که علت شرکت وی در انتخابات ریاست جمهوری را جویا شده بود، به زبان انگلیسی گفت: «به دلیل مشکلات در کشور و کشورهای مجاور تصمیم گرفتم مشکل را حل کنم».
رئیسجمهور در ارتباط با تهدید دونالد ترامپ درباره افزایش فشارها بر ایران و پیام وی به رئیسجمهوری آتی آمریکا گفت: «آنچه تاکنون مشخص است این است که از همان اوایل که در ایران زندگی کردهایم، آمریکا به دنبال سرنگونی ایران بوده است. امیدوارم آمدن مجدد ترامپ، به صلح و نه جنگ و خونریزی در منطقه و جهان منجر شود».
وی در پاسخ به سوالی درباره امکان گفتوگوی مستقیم و بیپرده با واشنگتن گفت: «ما مشکلمان با گفتوگو نیست، بلکه در تعهدی است که از گفتوگو و مذاکره ناشی میشود. ما گفتوگوهای طولانی با ۱+۵ انجام دادیم و به تمام تعهداتمان پایبند بودیم اما متاسفانه طرف دیگر بود که به تعهدات خود پایبند نبود».
در دولت اول ترامپ، آمریکا در سال 2018 به صورت یکجانبه از برجام خارج شد و ماحصل چندین سال مذاکرات هستهای ایران و چند قدرت جهانی را یک شبه بر باد داد، لذا اشاره رئیسجمهور به عدم پایبندی طرف مقابل، اشاره به همین موضوع بود.
* محافظهکارتر از همیشه
پزشکیان که در اغلب اظهار نظرهایش پیش از گفتوگو با انبیسی صراحت بیان بیشتری درباره آمریکا و هر گونه رابطهای با این کشور داشت، در گفتوگو با این شبکه آمریکایی محافظهکارتر ظاهر شد. شاید رئیسجمهور در این خصوص به سخنان همان مشاورانی گوش داد که همین چند روز پیش متن تهیه شده از سوی آنها را در یک مراسم رسمی کنار گذاشته و حرف دلش را زده بود!
رئیسجمهور در پاسخ به سوال مجری در زمینه واکنش به اقدام نظامی احتمالی اسرائیل و آمریکا برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران گفت: «طبیعتاً به هر اقدامی واکنش نشان خواهیم داد. ما از جنگ هراس نداریم ولی به دنبال آن هم نیستیم».
مجری پرسید: آیا فکر میکنید با توجه به شرایط فعلی حمله به ایران محتمل است؟
پزشکیان گفت: «امیدوارم این اتفاق نیفتد، چرا که نه تنها به ضرر ما بلکه تمام بازیگران خواهد بود. تنشهایی که وجود دارد به نفع هیچ کدام از طرفها نیست. تمام آنچه تاکنون انجام دادهایم صلحآمیز بوده و به دنبال سلاح هستهای نبودهایم. با این وجود، آنها ما را متهم میکنند مشغول ساخت بمب هستیم. این توطئهای است که سعی در دنبال کردن آن دارند و به دنبال نوعی مستمسک هستند. این صحیح نیست».
موضوع حمله احتمالی به ایران روی همان خطی از سوی مجری شبکه انبیسی مطرح میشد که با توجه به تحولات لبنان و خصوصا سوریه، رسانههای غربی درصدد القای این منظور هستند که ایران تضعیف شده و شاید از این رهگذر حمله کردن به آن آسانتر باشد! سخنی که پزشکیان اینطور به آن پاسخ داد: «من ارتباطی به آن شکل نمیبینم. برخی دوستان شاید ارتباطی ببینند اما در مقایسه با سال گذشته در درون کشور همبستگی و قدرت ما و مشارکت مردم بیشتر شده و امنیت در کشور مستحکمتر است».
رئیسجمهوری درباره نقش ایران در زمینه برقراری آتشبس میان اسرائیل و حماس و آزادی اسرای صهیونیست گفت: «ما هر کاری از دستمان برآید برای برقراری صلح در منطقه و آزادی اسیران انجام میدهیم».
* مسأله مجازات ترامپ
در بخشی از این گفتوگوی تلویزیونی، مجری برنامه سعی کرد بحث مجازات ترامپ از سوی ایران را مطرح کند و اتفاقا روی این موضوع نیز تمرکز کرد. او از پزشکیان پرسید: «یکی از تهدیدهای احتمالی برای دیپلماسی میتواند این باشد که ایالات متحده معتقد است ایران نقشه دارد دونالد ترامپ را ترور کند؛ آیا چنین نقشهای بوده است؟» پزشکیان پاسخ داد: «همه ترورهایی که در منطقه، اروپا و جاهای دیگر میبینیم، آیا اثری از ایرانیها در آنها هست؟! آیا ارتباطی بوده است؟ هرگز!»
پزشکیان همچنین در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه «شما میگویید هرگز نقشهای ایرانی برای کشتن ترامپ نبوده است؟» افزود: «به هیچوجه! آنچه توطئه علیه ترامپ گفته میشود، نقشه اسرائیل و دیگر کشورها برای ترویج دشمنی با ایران است».
رئیسجمهوری اسلامی ایران در ادامه در پاسخ به این پرسش که «قول میدهید اقدامی برای کشتن دونالد ترامپ صورت نگیرد؟» گفت: «از ابتدا هم چنین قصدی نداشتیم و نخواهیم داشت».
***
لزوم مجازات قاتل حاج قاسم
آقای پزشکیان گفته است ایران تاکنون هیچ اقدامی برای کشتن ترامپ، قاتل حاجقاسم سلیمانی انجام نداده است.
ممکن است این حرف آقای پزشکیان درست باشد اما آقای پزشکیان در ادامه در پاسخ به این سوال مجری که پرسید آیا در ادامه ایران قصدی برای ترور ترامپ دارد، اظهار داشت: ایران از ابتدا هیچ قصدی برای قصاص ترامپ نداشته است.
خب! این قسمت صحبت آقای پزشکیان قابل بحث است. اینکه اقدامات چند ماه گذشته برای ترور دونالد ترامپ کار ایران نبوده ممکن است درست باشد بویژه با توجه به اینکه هم صهیونیستها و هم دموکراتها انگیزههایی برای کشتن ترامپ داشتند و احتمال داده میشد آنها اقدام به ترور ترامپ کنند و سپس ایران را متهم به انجام این ترور کنند.
اما آیا ایران از مجازات ترامپ که ۱۳ دیماه ۱۳۹۸ در اقدامی جنایتکارانه سپهبد قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه را به شهادت رساند، دست کشیده است؟ خیر! مقامات ایران بارها بر عزم خود برای مجازات این جنایتکار قاتل تاکید کردهاند و حتما ایران اقدامات لازم را برای انجام این مجازات انجام خواهد داد.
ممکن است ایران در وهله نخست تمرکز خود را بر اقدامات قضایی و با شکایت بردن به مجتمع بینالمللی قرار داده باشد. به عبارتی ایران در ابتدا ترجیح دهد موضوع مجازات این جانی را که با به شهادت رساندن شهید سلیمانی، میلیونها ایرانی و غیرایرانی را عزادار کرد از طریق مجاری قضایی قانونی پیگیری کند.
این اما به آن معنی نیست که هم ایران و هم سایر اضلاع مقاومت برای مجازات قاتل شهید سلیمانی، صرفا به اقدامات و پیگیریهای قضایی بسنده کرده و دل خوش کنند. قطعا در صورت بینتیجه بودن پیگیریهای قضایی و بیعملی نهادهای قضایی بینالمللی، جبهه گسترده مقاومت، موضوع مجازات ترامپ را به شیوههای دیگر در دستور کار قرار خواهد داد.
مجازات و قصاص ترامپ دستکم به ۲ دلیل الزامی است.
اولا، این جانی آمریکایی با اقدام ناجوانمردانه و غیرقانونی خود که مصداق عینی تروریسم است، قهرمان ملی ایرانیان و قهرمان امت اسلامی را که مرد شماره یک مبارزه با تروریسم تکفیری در منطقه بود به شهادت رساند و دهها و بلکه صدها میلیون ایرانی و مسلمان را عزادار کرد. حاجقاسم سلیمانی نماد مهمی از غرور و اقتدار مردم ایران و ملتهای مظلوم منطقه بود و قطعا مجازات قاتل این شهید بزرگ، خواسته همه مردم ایران و هر مسلمانی است که امنیت خود را مرهون فداکاریهای این شهید بزرگوار هستند. بنابراین نهتنها ایران، بلکه جبهه مقاومت باید این خواسته دهها و صدها میلیون نفر از مسلمانان جهان را پیگیری کند.
ثانیا، ترور شهید سلیمانی یک اقدام خطرناک علیه امنیت ملی و نیز توان بازدارندگی ایران و کلیت جبهه مقاومت بود. این ترور ناجوانمردانه در راستای یک طراحی خطرناک برای برداشتن تدریجی سنگرهای بازدارندگی و امنیت ایران و همین طور اقتدار جبهه مقاومت انجام شد. برخی معتقدند ترور فرماندهان و رهبران مقاومت در جریان جنگ اخیر با رژیم صهیونیستی در راستای برآورد آمریکا و صهیونیستها پس از ترور شهید سلیمانی انجام شده است. بنابراین یکی از مهمترین اقدامات ایران و جبهه مقاومت برای بازسازی توان بازدارندگی جبهه مقاومت، نشان دادن عزم خود برای مجازات قاتلان سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی است.
بنابراین پیگیری مجازات این قاتلان بویژه ترامپ و پمپئو یکی از الزامات مهم امنیت ملی ایران است.
نه آقای پزشکیان و نه دیگران نمیتوانند مدعی شوند ایران و جبهه مقاومت از مجازات ترامپ و سایر همدستان او در به شهادت رساندن حاجقاسم سلیمانی دست کشیدهاند. صرف بیان این حرف، میتواند یک اقدام و تهدید علیه امنیت ملی ایران باشد، چراکه این پیام اشتباه را منتقل میکند که ترور فرماندهان نظامی و مقامات ایرانی برای قاتلان و طراحان ترور کمهزینه خواهد بود.
قطعا در واشنگتن نیز کسی روی این ادعا حساب باز نخواهد کرد، زیرا آنان در طول ۴۶ سال گذشته از رفتار ایران دریافتهاند که ایران هرگز چنین اقداماتی را بدون جواب نخواهد گذاشت. به قولی، دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد تعویق انتخابات شوراها؛ چالشهای جدید و تصمیمگیری دشوار مجلس
انتخابات شوراها برسر دوراهی
گروه سیاسی: در پی گمانهزنیهای اخیر درباره احتمال تعویق برگزاری انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، محمدصالح جوکار، رئیس کمیسیون شوراهای مجلس شورای اسلامی در گفتوگویی با اشاره به مصوبه اخیر مجلس درباره نسخ ماده ۲۲ قانون انتخابات ریاستجمهوری، اعلام کرد تاریخ برگزاری دوره هفتم انتخابات شوراها اکنون نامشخص است و نیاز به تصمیمگیری جدید در صحن مجلس دارد.
* پیشینه تصمیمگیری درباره انتخابات شوراها
بر اساس مصوبه قبلی مجلس، قرار بود انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا ۳۰ خرداد ۱۴۰۴ برگزار شود. همچنین مدت دوره هفتم شوراها 3 ساله در نظر گرفته شده بود تا انتخابات دوره هشتم شوراها به طور همزمان با انتخابات ریاستجمهوری دوره بعدی در سال ۱۴۰۷ برگزار شود. این مصوبه با هدف هماهنگی بیشتر در برگزاری انتخابات و کاهش هزینههای اجرایی اتخاذ شده بود.
با این حال، در جلسه علنی اخیر مجلس، ماده ۲۲ قانون انتخابات ریاست جمهوری که به برگزاری انتخابات شوراها مربوط میشد، منسوخ شد. این تصمیم باعث شد برنامهریزیهای قبلی برای برگزاری انتخابات شوراها زیر سؤال برود و نیاز به بررسی مجدد در صحن مجلس احساس شود.
* اظهارات رئیس کمیسیون شوراهای مجلس
جوکار در این مصاحبه تأکید کرد با نسخ ماده ۲۲ قانون انتخابات، تاریخ مشخصی برای برگزاری دوره هفتم انتخابات شوراها وجود ندارد. وی افزود: با توجه به نسخ ماده ۲۲، ما باید تاریخ جدیدی برای برگزاری این انتخابات در صحن مجلس تعیین کنیم. این موضوع نیازمند بررسی و تصمیمگیری نمایندگان است.
رئیس کمیسیون شوراهای مجلس همچنین به 2 پیشنهاد مطرحشده در ماده ۱۳ قانون انتخابات اشاره کرد که هنوز در صحن مجلس بررسی نشده است. بر اساس این پیشنهادات، 2 گزینه برای تعویق انتخابات شوراها مطرح شده است؛ تعویق یکساله و تعویق ۶ ماهه. جوکار اعلام کرد تصمیم نهایی درباره این دو گزینه باید در صحن مجلس گرفته شود.
* تأثیر تعویق انتخابات بر پیشثبتنامها
یکی از سؤالات مطرحشده در این مصاحبه، درباره سرنوشت پیشثبتنامهایی بود که برای انتخابات میاندورهای تبریز انجام شده است. جوکار در پاسخ به این سؤال گفت: «با توجه به اینکه مصوبه برگزاری انتخابات در سال ۱۴۰۴ توسط نمایندگان در جلسه روز دوشنبه نسخ شده، تمام مراحل پیشثبتنامها باید در تاریخ جدید انجام شود. بنابراین پیشثبتنام انتخابات میاندورهای تبریز نیز بلااثر است».
این اظهارات نشان میدهد تعویق انتخابات شوراها نهتنها بر زمانبندی برگزاری انتخابات، بلکه بر فرآیندهای پیش از آن مانند پیشثبتنامها نیز تأثیر مستقیم خواهد داشت. این موضوع میتواند برای داوطلبانی که خود را برای انتخابات میاندورهای تبریز آماده کردهاند، چالشبرانگیز باشد.
* واکنشها به احتمال تعویق انتخابات
احتمال تعویق انتخابات شوراها با واکنشهای مختلفی از سوی فعالان سیاسی و کارشناسان همراه شده است. برخی منتقدان معتقدند تعویق انتخابات میتواند به کاهش مشارکت مردمی و تضعیف اعتماد عمومی به نهادهای انتخاباتمحور منجر شود. از سوی دیگر، برخی موافقان این تصمیم بر این باورند هماهنگی انتخابات شوراها با انتخابات ریاستجمهوری میتواند به کاهش هزینهها و افزایش کارایی فرآیندهای انتخاباتی کمک کند.
* چالشهای پیشروی مجلس
با توجه به نسخ ماده ۲۲ قانون انتخابات، مجلس شورای اسلامی اکنون با چالش تعیین تاریخ جدید برای برگزاری انتخابات شوراها مواجه است. این تصمیمگیری نیازمند بررسی دقیق و همهجانبه است، چرا که هر گونه تغییر در زمانبندی انتخابات میتواند بر سایر برنامههای سیاسی و اجرایی کشور تأثیر بگذارد.
علاوه بر این، مجلس باید به دنبال راهحلی برای مدیریت پیشثبتنامهای انجامشده باشد تا داوطلبان و شهروندان با ابهامات کمتری مواجه شوند. این موضوع بویژه درباره انتخابات میاندورهای تبریز اهمیت دارد، چرا که این شهر یکی از کلانشهرهای مهم ایران و انتخابات آن از حساسیت بالایی برخوردار است.
به نظر میرسد تصمیم مجلس برای نسخ ماده ۲۲ قانون انتخابات و تعویق احتمالی انتخابات شوراها، چالشهای جدیدی را پیشروی نظام انتخابات قرار داده است. در حالی که برخی نمایندگان و کارشناسان بر هماهنگی بیشتر انتخابات شوراها با انتخابات ریاستجمهوری تأکید دارند، منتقدان نگران تأثیرات منفی این تصمیم بر مشارکت مردمی و اعتماد عمومی هستند.
در این میان، نقش مجلس شورای اسلامی در تعیین تاریخ جدید و مدیریت فرآیندهای پیش از انتخابات بسیار حیاتی است. تصمیمگیری نهایی در این زمینه نهتنها بر سرنوشت انتخابات شوراها، بلکه بر آینده مشارکت سیاسی و اعتماد عمومی در ایران تأثیرگذار خواهد بود.
* راهحلهای پیشنهادی برای مدیریت چالشها
برای مدیریت چالشهای ناشی از تعویق انتخابات شوراها، راهحلهای متعددی پیشنهاد شده است. برخی از این راهحلها عبارتند از:
1- تعیین تاریخ جدید به سرعت: مجلس شورای اسلامی باید در اسرع وقت تاریخ جدیدی برای برگزاری انتخابات شوراها تعیین کند. این موضوع به کاهش ابهامات و نگرانیها کمک میکند.
2- مدیریت پیشثبتنامها: مجلس باید راهحلی برای مدیریت پیشثبتنامهای انجامشده ارائه دهد. این موضوع بویژه درباره داوطلبانی که خود را برای انتخابات آماده کردهاند، اهمیت دارد.
۳- افزایش شفافیت: مجلس باید با افزایش شفافیت در فرآیند تصمیمگیری، اعتماد عمومی را جلب کند. این موضوع بویژه درباره تصمیمگیری درباره تاریخ جدید انتخابات اهمیت دارد.
۴- هماهنگی با سایر نهادها: مجلس باید با سایر نهادهای اجرایی و سیاسی کشور هماهنگی لازم را داشته باشد تا بتواند به راهحلی جامع و قابل قبول برای برگزاری انتخابات شوراها دست یابد.
تعویق انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا میتواند پیامدهای مثبت و منفی متعددی داشته باشد. از یک سو، هماهنگی این انتخابات با انتخابات ریاستجمهوری میتواند به کاهش هزینهها و افزایش کارایی فرآیندهای انتخاباتی کمک کند. از سوی دیگر، این تصمیم ممکن است به کاهش مشارکت مردمی و تضعیف اعتماد عمومی به نهادهای انتخاباتمحور منجر شود. بنابراین مجلس شورای اسلامی باید با دقت و حساسیت بالا به این موضوع بپردازد تا بتواند به راهحلی جامع و قابل قبول برای برگزاری انتخابات شوراها دست یابد.
با توجه به اظهارات محمدصالح جوکار، به نظر میرسد در هفتهها و ماههای آینده، شاهد بحثها و تصمیمگیریهای بیشتری در این زمینه خواهیم بود. این موضوع نیازمند توجه جدی از سوی تمام ذینفعان، از جمله نمایندگان مجلس، دولت، شوراهای اسلامی و شهروندان است تا بتوان به راهحلی جامع و قابل قبول برای برگزاری انتخابات شوراها دست یافت.
بنابراین مجلس شورای اسلامی باید با دقت و حساسیت بالا به این موضوع بپردازد تا بتواند به راهحلی جامع و قابل قبول برای برگزاری انتخابات شوراها دست یابد.
ارسال به دوستان
رشد 60 درصدی اعتکاف دانشجویی نسبت به سال گذشته
خلوتگه راز
گروه اجتماعی: ماه رجب که فرا میرسد، افلاکیان تجلی نور معنویت را در پهنه زمین میگسترانند تا هر که دل به آسمان سپرده، بهرهای از نور خدا در این ماه ببرد و شعبان و رمضان پیش رویش را سبکبال اما پربار از عرفان و شور معنوی، جذب روح و جان خود کند. ماهی که فرصتی برای رشد معنوی انسانهاست که به بهره گرفتن معنوی در این ماه تاکید شده و اعتکاف در این ماه فرصتی برای خودسازی و کسب فضائل معنوی است. شور معنوی ماه رجب تبلوری از شور میلاد مولا امیرالمومنین علی(ع) است. به بیان دیگر اعتکاف مسیر خودسازی و دل بریدن از دنیای مادی فانی است. 3 روزی که نجواهای خلوت دل مومنین در عرش شنیده میشود و رحمت و برکات خدای سبحان بر جان معتکف مینشیند. اعتکافکنندگان در این 3 شبانهروز فارغ از مسائل روزمره دنیوی با زبانی روزه گوشه مساجد عزلت میگزینند و با خدای خود به راز و نیاز میپردازند. حضور پرشور جوانان و نوجوانان جلوه خاصی را به این مراسم معنوی میدهد. آنطور که به گفته قائممقام ستاد مرکزی اعتکاف، اکثریت معتکفان نوجوانها هستند؛ دهه هشتادیها و دهه نودیها که گوی سبقت را از گروههای سنی دیگر ربودهاند، در بین جمعیت معتکفان ۸۰ درصدشان جوان و نوجوان تشکیل میدهند. همچنین پارسال کمتر از ۸ هزار مسجد محل اعتکاف بود که امسال این تعداد به ۹ هزار مسجد رسیده است. آمار افراد شرکتکننده نیز در اعتکاف امسال به بیش از یک میلیون نفر رسیده است.
* شرکت یک میلیون نفر در اعتکاف رجبیه امسال
قائممقام ستاد مرکزی اعتکاف با حضور در برنامه «صف اول» شبکه خبر به پرسشها درباره اعتکاف امسال، تعداد شرکتکننده و اقدامات و برنامههای ستاد مرکزی اعتکاف پاسخ داد. حجتالاسلام سیدباقر تکیهای در پاسخ این سوال که چه شده است وسط این فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و این زندگی سرشار از فناوری و روزمرگی یک دفعه جوانهایی که همواره داریم در این شبکهها میبینیمشان، یک دفعه وارد فضای اعتکاف میشوند، این از کجا نشأت میگیرد؟ گفت: هواپیماها یا جتهای تیزپرواز نیاز به سکوی پرواز دارند؛ از جای معمولی هم نمیتوانند پرواز کنند، باندهای مخصوصی دارند، برای اینکه با سرعت باید از روی باند بلند بشوند تا بتوانند اوج بگیرند. من اینگونه تعبیر میکنم که سکوی پروازِ بنده خدا به عنوان کسی که از آغوش خدا برگشته و قرار است برگردد به آغوش خدا، مسجد است، یعنی خانه خدا. انسان نیاز به این سکوی پرواز دارد و خدای متعال این سکوی پرواز را اعتکاف برای انسان قرار داده است. اکثریت معتکفان نوجوانها هستند؛ دهه هشتادیها و دهه نودیها که گوی سبقت را از گروههای سنی دیگر ربودهاند. در بین جمعیت معتکفان ۸۰ درصدشان جوان و نوجوان هستند که اتفاقاً بین همین جوانها و نوجوانها اکثریت با نوجوانهاست. وقتی کسی در اعتکاف شرکت میکند، در سرنوشت فرد یک نقطه عطفی میشود. اعتکاف برای تعیین مسیر، تعیین جهت است. حضرت آقا جملهای دارند؛ چند سال پیش فرمودند اعتکاف نشانه جهتگیری صحیح ما است، یعنی اگر ما میخواهیم ببینیم جامعه به چه سمتی حرکت کرده، یکی از نشانههایش اعتکاف است. تکیهای افزود: امسال هم ثبتنامها و هم تعداد معتکفان حاضر در مسجد و هم مساجد ما نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرده است. تعداد شهرها و محلههایی که محل اعتکاف است نیز افزایش یافته است. پارسال کمتر از ۸ هزار مسجد محل اعتکاف بود امسال رسیده به ۹ هزار مسجد. آمار افراد شرکتکننده در اعتکاف هم رسیده به بالای یک میلیون نفر. از طرفی اعلام تعداد دقیق افراد شرکتکننده در اعتکاف راحت نیست. از یک منطقه در جزیره هرمز تا روستای پارسآباد اردبیل اعتکاف داریم؛ یعنی از جنوبیترین منطقه ایران اسلامی تا شمالیترین منطقه ایران. در یک جایی مثل شهر شیراز در مسجد جامع این شهر ۱۵ هزار نفر معتکف میشوند، در مسجد گوهرشاد حرم امام رضا علیهالسلام حدود ۳ هزار نفر معتکف میشوند، در مسجد مقدس جمکران ۳۵۰۰ نفر مشغول اعتکاف هستند، در مسجد امام حسن عسگری قم ۲۵۰۰ نفر در حال اعتکاف هستند؛ از این جمعیتهای متراکم گرفته تا آن روستای مثلا در یزد که ۲۰ نفر با هم گوشه یک مسجد معتکف شدهاند.
* ۶۱ درصد معتکفان خانم و ۴۹ درصد آقا هستند
وی در پاسخ به این سوال که هزینه اعتکاف از کجا تامین میشود؟ گفت: هزینه اعتکاف توسط خود مردم معتکف تامین میشود. هیات امنای مسجد و ستادهای مردمی که برای برگزاری اعتکاف شکل گرفته در شهرها و مناطق مختلف فراخوان میدهند و میگویند محاسبه کردهایم هزینه اعتکاف اینقدر هست. گاهی هم خیران مشارکت میکنند؛ یک خیری میگوید مثلا من خرمای افطاری را میدهم، خیر دیگری میگوید من یک بخش از قند و شکر را میدهم. به اندازه سهم خودشان مشارکت میکنند ولی اصل هزینه را خود فرد میدهد. از قبل آشپزخانهای دایر شده که سحری و افطاریها را میپزد. تکیهای درباره ردههای سنی و مشارک معتکفان گفت: بر اساس آمار تقریبی که جمعآوری شده، بیش از یک میلیون نفر معتکف داریم که از این یک میلیون ۶۱ درصد خانمها و ۴۹ درصد آقایان هستند. بیش از ۵۰۰ هزار نفر دانشآموز هستند و بخش زیادی هم دانشجوها. در مجموع حدود ۸۰ درصد شرکتکنندگان جوان و نوجوان هستند. اعتکاف دانشجویی نیز رشد خوبی داشته؛ بر اساس آمار نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها رشد اعتکاف دانشجویی نسبت به سال گذشته ۶۰ درصد است. همچنین از ۵۸ کشور جهان در اعتکاف هستند.
برادران اهل سنت هم در شهرهای مرزی، شهرهایی که محل سکونت اهل سنت است، در اعتکاف حضور دارند، البته این را هم عرض کنم که ما یک موسم دیگر اعتکاف در دهه آخر ماه مبارک رمضان داریم که در آن بازه برادران اهل سنت مشارکت جدیتری دارند و حضور جدیتری در مراسمات دارند. در استانهای فارس، اصفهان، خراسان رضوی، خوزستان، کرمان و قم بیشترین رشد معتکفان را نسبت به سال گذشته داشتیم، البته در اکثریت استانها افزایش حضور را داریم ولی این استانها بیشترین رشد را داشتند. وی افزود: شعاری که امسال یک ماه پیش از محراب مسجد مقدس جمکران اعلام شد، اعتکاف معنویت و مقاومت است. فلسفهاش این بود که مهمترین اتفاقی که شاید در اعتکاف میافتد، مسؤولیتپذیری معتکف است، یعنی معتکف تبدیل میشود به یک انسان موحد مسؤولیتپذیر در عرصه اجتماعی.
تکیهای ادامه داد: مقاومت در ذات اعتکاف شکل میگیرد، انگار معتکف تمرین میکند که بعد در جامعه از آن استفاده کند. ما یک همایش ملی سالانه داریم و همایشهای منطقهای با کنشگران مردمی اعتکاف در سراسر کشور که مسالههای اعتکاف را بررسی میکنیم. این فرآیند را از اردیبهشت امسال شروع کردهایم تا یک ماه پیش به نتیجه رسیدیم یعنی در جاهای مختلف در قم، در تبریز، در خراسان شمالی، در شیراز، همایشها و جلسات منطقهای داشتیم. نتیجه در هماندیشی ملی به بار نشست و یک بسته سیاستی برای تداوم ارتباط با معتکفان بعد از اعتکاف آماده شد. در ارتباطاتی که برقرار میکنیم، سعی میکنیم یک فضای معنوی، فضای معنویتخواهی در بین عموم مردم و خانوادهها شکل بدهیم، البته ما هنوز راهی طولانی را در پیش داریم. یک سند راهبردی اعتکاف در افق ۱۰ ساله داریم، مشخص شده است که در ۱۰ سال به کجا باید برسیم. الان تقریبا ۲ سال از آن سند گذشته و ۸ سال دیگر باقی مانده که همه تلاشمان را میکنیم. وی ادامه داد: من میگویم بیایید در اعتکاف و فضاهای نخبگانی و اندیشهورزی سراغ حل مسالههای اجتماعی برویم. الان چند سالی است ما دنبال حل و برطرف کردن آسیبهای اجتماعی هستیم؛ بیاییم با این فضای فراهم اعتکاف، مسالههای اجتماعی را برطرف کنیم. سلامت خانواده تضمین میشود به شرط معنویت که آن معنویت از اعتکاف است، جامعه امنیتش تامین میشود به شرط همبستگی و ایجاد یک شبکه ایمانی که در اعتکاف شکل میگیرد، فرد به سلامت روان میرسد در نتیجه ارتباط با خداوند متعال که در اعتکاف شکل میگیرد. پس اگر امروز بیش از یک میلیون نفر معتکف داریم، یعنی همه خانوادههای ایرانی - اسلامی از اعتکاف تاثیر میپذیرند.
* حضور ۲۰ هزار دانشآموز انجمنهای اسلامی در اعتکاف
حضور دانشآموزان، جوانان و نوجوانان در مراسم اعتکاف امسال نسبت به سالهای گذشته چشمگیرتر است. معاون فرهنگی و اجتماعی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان گفت: بر اساس آمارها حدودا ۲۰ هزار دانشآموز عضو انجمنهای اسلامی دانشآموزان در مراسم اعتکاف مشارکت دارند. به گزارش روابط عمومی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان، اعتکاف فرصتی برای مبارزه با نفس، شستوشوی آلودگیهای گناه، نورانی کردن دل و صفا بخشیدن به روح است. اعتکاف از برجستهترین و عرفانیترین حالات بندگی در پیشگاه الهی است که همراه با میزبانی خداوند متعال در مساجد است. اعتکاف رجبیه امسال نیز همچون سالهای گذشته از شب میلاد حضرت امیرالمومنین(ع) در مساجد سراسر کشور آغاز شده است. در این میان دانشآموزان عضو انجمنهای اسلامی که از سالهای بسیار دور به دلیل حضور جدی در مساجد جامع شهر و مساجد محل خود، در عمده مراسمات مذهبی همچون اعتکاف حضور داشتهاند، امسال نیز مانند سالهای قبل از همان ابتدا خود را برای برگزاری مراسم اعتکاف آماده کردند. معاون فرهنگی و اجتماعی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان در همین باره با بیان اینکه در همه استانهای کشور اعتکاف دانشآموزی برگزار میشود، گفت: در برخی استانها مانند خراسان رضوی، سمنان، البرز یا گلستان حضور دانشآموزان بسیار پرشورتر است و این نوجوانان سردمدار و پیشران برگزاری اعتکاف استانشان هستند. حمید سلیمی هدف از برگزاری اعتکافهای دانشآموزی را فراهم آوردن فضای نوجوانانه و همسال برای رشد معنوی دانشآموزان دانست تا نوجوانان تجربه بینظیر زیست معنوی در 3 روز ایام اعتکاف را با همسالان خود داشته باشند و ضمن اینکه دوستیها و پیوندهای تشکیلاتی هم در همان بستر اعتکاف تقویت شود. سلیمی با اشاره به اینکه مراسم اعتکاف در مساجد و به صورت مسجدی خواهد بود و مدرسهای برگزار نمیشود، گفت: فقط در یکی از استانها ۲۵ مسجد برای اعتکاف دانشآموزی دانشآموزان انجمنهای اسلامی در نظر گرفته شده است. در بسیاری از استانها مساجد معین برای اعتکاف دانشآموزی انتخاب شدهاند. معاون فرهنگی و اجتماعی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان افزود: بر اساس آمارها حدودا ۲۰ هزار دانشآموز عضو انجمنهای اسلامی دانشآموزان در مراسم اعتکاف حضور خواهند داشت. تنها در استان سمنان ۱۵۰۰ دانشآموز دختر و پسر، در استان گلستان بالای ۲۰۰۰ دانشآموز دختر و پسر، در استان بوشهر ۸۰۰ و در استان البرز ۴۰۰ دانشآموز دختر و پسر معتکف شدهاند و این آمار تنها برای دانشآموزان عضو اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان است.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» درباره ادعای دولت مبنی بر عدم کفایت 200 همت بودجه برای اشتغال یک میلیون نفر
معادله ناکارا برای کار
گروه اقتصادی: در طول سالهای اخیر، مساله اشتغال و بهرهوری به یکی از اصلیترین چالشها و اهداف دولتها تبدیل شده است. دولت چهاردهم اعلام کرده 200 همت اعتبار برای ایجاد یک میلیون شغل کافی نیست.
از طرف دیگر در تمام دنیا بخش خصوصی اشتغال ایجاد میکند و دولتها بستر اشتغالزایی را فراهم میکنند، بنابراین در مقطع کنونی دولت طبق وعدههایی که در راستای حمایت از تولید و اشتغال داده است باید کسبوکارها را مورد حمایت قرار دهد و موانعی را که این روزها بانکها بر سر راه فعالیتهای مولد ایجاد کردهاند برطرف کند. برای نمونه بسیاری از بنگاههای اقتصادی با مشکل سرمایه در گردش مواجه هستند، چراکه نرخ سپرده بانکها بهشدت افزایش یافته است و بنگاهها توان بازپرداخت وامها را ندارند.
بنابراین باید با ارتقای بهرهوری و اتصال ظرفیتها و منابع، بهجای توزیع صرف منابع مالی، به دنبال ایجاد اشتغال پایدار و افزایش کارآیی برنامههای اقتصادی کشور بود. این تغییر رویکرد باعث شده است توجه بیشتری به بهرهوری منابع و همکاری با بخشهای مختلف اقتصادی معطوف شود. در این گزارش به بررسی رویکردهای جدید دولت در زمینه اشتغال، دلایل کسری منابع، بودجههای تخصیص داده شده در سالهای ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ و نیاز به بودجه بیشتر برای تحقق اهداف اشتغالزایی پرداخته خواهد شد. همچنین به آمار و دلایل افزایش بیکاری در سال ۱۴۰۳ نگاهی خواهیم داشت تا تصویری جامع از وضعیت اشتغال و بهرهوری در کشور ارائه شود. این اطلاعات میتواند به تصمیمگیریهای موثرتر در زمینه سیاستگذاریهای اشتغال کمک کند.
سیدمالک حسینی، سرپرست معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در نشست هماندیشی با نمایندگان دستگاههای اجرایی به تشریح اقدامات و برنامههای وزارت کار در زمینه توسعه اشتغال پرداخت و تاکید کرد: «رویکرد اصلی دولت چهاردهم اتصال ظرفیتها و منابع به جای توزیع صرف منابع مالی است. این رویکرد نهتنها به افزایش اشتغال، بلکه به بهبود کیفیت شغلها و افزایش بهرهوری اقتصادی نیز کمک میکند. از طرف دیگر 200 همت برای ایجاد یک میلیون شغل کافی نیست».
* اصلاح رویکرد دولت برای اشتغالزایی
تمرکز بر بهرهوری: دولت چهاردهم به جای اعطای تسهیلات مالی بدون ارائه خدمات مشاورهای، به افزایش بهرهوری منابع تخصیصی بپردازد. این امر شامل اجرای طرح اتصال بنگاههای خرد و کوچک به بنگاههای بزرگ و استفاده از ظرفیت نهادهای توسعهای اشتغال میشود. این رویکرد به ایجاد شبکههای اقتصادی پایدار و تقویت زنجیرههای تولید کمک میکند.
شفافسازی وضعیت بازار کار: ایجاد ساختارهای نظارتی نوین برای ارزیابی و رصد پایداری اشتغال از دیگر رویکردهای دولت چهاردهم است. حسینی تاکید کرد الگوی اعطای تسهیلات به تنهایی موجب ایجاد اشتغال پایدار نمیشود و نیاز به همراهی با خدمات مشاورهای دارد. این ساختارهای نظارتی به ارتقای شفافیت و ایجاد اعتماد در بازار کار کمک میکند.
دولت در سالهای گذشته تلاش کرده است از طریق ایجاد بنگاههای اقتصادی به اشتغالزایی کمک کند اما این مساله نتوانسته موفقیتآمیز باشد، چراکه برخی از این پروژهها با مشکل اعتبار مواجه میشده و گاهی تبدیل به پروژههای نیمه کاره میشدند، به همین دلیل خروجی اشتغالزایی کافی نداشتند.
* محدودیت کسری منابع و اشتغالزایی
محدودیتهای بودجهای: مسؤولان دولتی معتقدند تنها ۲۰۰ همت برای ایجاد یک میلیون شغل کافی نیست. هزینههای مرتبط با ایجاد و حفظ این شغلها بسیار بیشتر است. این مساله نیاز به برنامهریزی دقیقتر دارد و افزایش منابع مالی را برجسته میکند اما در مقطع کنونی که دولت توان افزایش منابع را ندارد باید به دنبال راهکارهای جایگزین باشد.
تحقیقات و مطالعات: نیاز به تحقیقات و مطالعات علمی و اقتصادی برای ایجاد شغلهای پایدار وجود دارد. این مطالعات به شناخت بهتر نیازهای بازار و برنامهریزی مناسبتر کمک میکنند. برای نمونه، در مناطق مرزی و شهرستانهای کوچک دولت میتواند با حمایت از فعالیتهای خدماتی یا خوداشتغالی، با هزینههای کمتری اشتغالزایی کند اما در مقطع کنونی مهمترین مانع دولت برای اجرای آن ناتوانی بانکها در پرداخت تسهیلات است.
تجهیزات و تکنولوژی: ایجاد شغل تحت تاثیر تجهیزات و تکنولوژیهای مدرن قرار گرفته است. استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته میتواند به افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای اشتغال کمک کند. برای نمونه توسعه اینترنت باعث شده شغلهای مرتبط با اینترنت ایجاد شود که نیاز به راهاندازی دفتر و هزینههای جانبی نداشته باشد.
مشارکت نهادهای غیردولتی: نهادهای غیردولتی، صنفی و علمی نقش مهمی در برنامهریزی و اجرای موثرتر اشتغالزایی دارند. این نهادها میتوانند با ارائه نظرات و تجربیات خود به بهبود فرآیندهای اشتغالزایی کمک کنند.
نظارت و رصد: ایجاد ساختارهای نظارتی و رصد پایداری شغلها، هزینههایی مرتبط با خود را دارد. این نظارتها به اطمینان از اجرای صحیح برنامهها و تحقق اهداف کمک میکنند.
* ضعف برنامهریزی برای توسعه اشتغال
در حال حاضر مهمترین بهانه دولت برای ضعف برنامهریزی برای توسعه اشتغال در ایران کسری بودجه عنوان شده است، در حالی که هماکنون بیش از 2 میلیون تبعه غیرقانونی با توان اشتغال در کشور فعالیت میکنند که اگر از جامعه آمار اشتغال کشور حذف شوند به طور قطع با نیروهای بیکار بومی جایگزین میشوند و نسبت اشتغال در کشور بالا میرود.
اعتبارات اشتغالزایی بودجه ۱۴۰۳: برای اشتغالزایی سال جاری ۱۵۰ همت در نظر گرفته شد. این اعتبار برای حمایت از ایجاد کسبوکارهای خرد، خانگی و کارگاههای خرد و کوچک با اولویت استقرار در مناطق محروم و روستایی تعیین شد. این بودجه توانسته به توزیع عادلانهتر فرصتهای شغلی و کاهش نابرابریهای منطقهای کمک کند.
اعتبارات اشتغالزایی بودجه ۱۴۰۴: برای ایجاد یک میلیون شغل در سال آینده ۲۰۰ همت در نظر گرفته شده است. با این حال، این منابع نسبت به تقاضا و الزامات تحقق یک میلیون شغل خالص، کسری جدی دارد. نیاز است منابع بیشتری برای تحقق اهداف اشتغالزایی فراهم شود تا بتوان به طور موثر با چالشهای بیکاری مقابله کرد.
بر اساس برآوردهای انجام شده، برای ایجاد هر شغل پایدار بهطور میانگین حدود ۲۰۰ میلیون تومان نیاز است، بنابراین برای ایجاد سالانه یک میلیون شغل، اعتباری بیش از ۲۰۰ همت نیاز است و نیاز به برنامهریزی منسجم و بهرهوری بیشتر از منابع موجود وجود دارد. این برآوردها نشان میدهد نیاز است در تخصیص منابع و برنامهریزیهای آینده توجه بیشتری به این موضوع شود.
در سال 1402 حدود 907 هزار نفر به جمعیت شاغلان اضافه شد. این افزایش نشاندهنده تلاشهای دولت وقت جهت بهبود وضعیت اشتغال است اما همچنان نیاز به اقدامات بیشتر برای تحقق کامل اهداف وجود دارد.
در سال ۱۴۰۳ نرخ بیکاری در فصل بهار به 7.7 درصد کاهش یافت، در حالی که در زمستان سال گذشته این نرخ به 8.6 درصد افزایش یافت. افزایش بیکاری در زمستان به دلایل مختلفی اتفاق افتاد که مهمترین آنها کاهش نرخ مشارکت اقتصادی بود. کاهش تعداد افرادی که تمایل به مشارکت در بازار کار دارند، رکود اقتصادی و کمبود فرصتهای شغلی از عوامل اصلی افزایش بیکاری هستند. این افزایش نیاز به تحلیل دقیقتر و برنامهریزیهای جدید برای مقابله با بیکاری را نشان میدهد.
* تأثیر نرخ بالای تسهیلات بر اشتغالزایی
هزینه بالای تسهیلات تأثیر منفی جدی بر فعالیتهای خوداشتغالی و کارآفرینی دارد. افزایش نرخ تسهیلات باعث کاهش دسترسی به سرمایه، افزایش هزینههای عملیاتی، افزایش ریسک ورشکستگی و تأخیر در رشد و توسعه کسبوکارها میشود.
کاهش دسترسی به سرمایه: زمانی که نرخ تسهیلات بالاست، بسیاری از کارآفرینان و افرادی که میخواهند کسبوکار خود را راهاندازی کنند، نمیتوانند بهراحتی به سرمایه مورد نیاز دسترسی یابند. این امر باعث میشود بسیاری از طرحهای تجاری و ایدههای نوآورانه به مرحله اجرا نرسند.
افزایش هزینههای عملیاتی: هزینههای بالای تسهیلات باعث افزایش هزینههای عملیاتی کسبوکارها میشود. این افزایش هزینهها ممکن است منجر به کاهش سودآوری و در نتیجه تضعیف انگیزه کارآفرینان برای شروع یا توسعه کسبوکارهای جدید شود.
افزایش ریسک ورشکستگی: با توجه به هزینههای بالای بازپرداخت تسهیلات، کسبوکارها بیشتر در معرض ریسک ورشکستگی قرار میگیرند. این امر میتواند موجب بیاعتمادی کارآفرینان به اخذ تسهیلات شود و تمایل آنها به راهاندازی کسبوکارهای جدید را کاهش دهد.
تأخیر در رشد و توسعه: هزینههای بالای تسهیلات میتواند باعث تأخیر در رشد و توسعه کسبوکارها شود. کارآفرینان ممکن است نتوانند بهسرعت تجهیزات و فناوریهای جدید را خریداری یا نیروی انسانی مورد نیاز را جذب کنند.
به طور کلی، نرخ بالای تسهیلات مانعی جدی برای فعالیتهای خوداشتغالی و کارآفرینی است و میتواند سرعت رشد اقتصادی و ایجاد شغلهای جدید را کاهش دهد. این موانع نیاز به سیاستگذاریهای بهتر و ارائه تسهیلات مناسبتر را برجسته میکنند.
دولت چهاردهم با تغییر رویکرد به سمت افزایش بهرهوری و اتصال ظرفیتها و منابع، به دنبال ایجاد اشتغال پایدار و رشد اقتصادی است. ایجاد ساختارهای نظارتی نوین، شفافسازی وضعیت بازار کار و همکاری با نهادهای غیردولتی از جمله اقدامات کلیدی در این راستا هستند. بهطور کلی، این تغییر رویکرد به منظور رفع محدودیتهای بودجهای و افزایش کارآیی برنامههای اشتغالزایی در کشور انجام شده است.
* اشتغالزایی و رشد اقتصادی
اقتصاد ایران در سالهای اخیر و امروز با چالشهای متعددی از جمله رکود اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری و کسری بودجه مواجه بوده و هست. در این شرایط، اهمیت اشتغالزایی برای رسیدن به رشد اقتصادی پایدار و کاهش مشکلات اقتصادی افزایش یافته است.
در دورههای رکود اقتصادی، کاهش تقاضا برای محصولات و خدمات منجر به کاهش تولید و افزایش بیکاری میشود. این افزایش بیکاری تأثیرات منفی بیشتری بر اقتصاد دارد و کاهش دستمزدها و افزایش هزینههای کاری را به همراه دارد. در این شرایط، سیاستهای اقتصادی مانند سیاستهای پولی و مالی میتوانند تأثیرات مستقیمی بر رکود اقتصادی و اشتغال داشته باشند.
افزایش اشتغالزایی به افزایش تولید و رشد اقتصادی منجر میشود. این افزایش به دلیل افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات و افزایش میزان سرمایهگذاریها و فعالیتهای اقتصادی است. افزایش تعداد شاغلان منجر به فعالیت بیشتر بازار کار و کاهش بیکاری میشود که به رشد اقتصادی نیز کمک میکند.
برای دستیابی به رشد اقتصادی ۸ درصدی در ایران، نیاز به ایجاد حدود یک میلیون و 300 هزار شغل جدید است. این تعداد شغل بر اساس تحلیلهای اقتصادی و برنامههای مالی محاسبه شده است. در حال حاضر دولت موانع زیادی را برای دستیابی به این میزان رشد اقتصادی مطرح میکند اما به طور قطع یکی از مهمترین عواملی که میتواند به تحقق آن کمک کند استفاده از نیروی اشتغال است. برای دستیابی به این هدف دولت باید بتواند حقوق و دستمزد سال 1404 را با رشد مناسبی مصوب کند تا از ظرفیت نیروی انسانی در فعالیتهای تولیدی بهرهمند شود.
در حال حاضر دولت با مشکلات مالی مواجه است و برای تأمین بخشی از هزینههای سال 1404، قصد دارد حدود 500 همت پول از صندوق توسعه ملی برداشت کند. این اقدام میتواند تاثیرات متعددی بر اشتغالزایی داشته باشد:
افزایش اعتبار برای اشتغالزایی میتواند منجر به افزایش اجرای پروژههای تولیدی و عمرانی شود، از طرف دیگر افزایش اعتبار برای اشتغالزایی میتواند منجر به افزایش کسری بودجه شود، که میتواند تأثیرات منفی بر اقتصاد کلی داشته باشد. به همین دلیل دولت برای جلوگیری از تبعات افزایش اعتبار اشتغالزایی، باید سیاستهای جدیدی در زمینه تسهیل اشتغالزایی و سرمایهگذاری ارائه دهد.
اشتغالزایی و رشد اقتصادی به صورت متقابل تأثیرات مثبت و منفی بر یکدیگر دارند. با ایجاد شغلهای جدید، میتوان به رشد اقتصادی دست یافت و از آثار منفی رکود اقتصادی جلوگیری کرد. دستیابی به رشد اقتصادی ۸درصدی در ایران نیازمند تلاشهای فراوان در زمینه ایجاد شغلهای جدید و اجرای سیاستهای اقتصادی مناسب است. برداشت از صندوق توسعه ملی نیز میتواند به افزایش اعتبار برای اشتغالزایی کمک کند اما باید با دقت مدیریت شود تا تأثیرات منفی بر اقتصاد کاهش یابد.
ارسال به دوستان
نگاه
کلاف در هم پیچیده ارتش اسرائیل
مهدی بختیاری: اختلافات در ساختار نظامی اسرائیل بالا گرفته و درخواست استعفای معاون رئیس ستاد ارتش، گره این کلاف سردرگم را کورتر هم کرده است.
ماجرا از این قرار است که ژنرال «عمیر برعم» معاون «هرتزی هالوی» رئیس ستاد ارتش که 31 اکتبر 2022 منصوب شده بود، حالا به یکی از مخالفان و منتقدان جدی فرمانده خود تبدیل شده و در نامهای خطاب به وی اعلام کرده قصد دارد طی روزهای آینده از کار کنار بکشد.
کنار کشیدن برعم از این جهت ماجرا را پیچیده میکند که طبق دستور «اسرائیل کاتس» وزیر جنگ که خودش یکی از مخالفان جدی هالوی محسوب میشود، رئیس ستاد ارتش نه تنها اجازه ندارد معاون جدید برای خود منصوب کند، بلکه جلوی همه انتصابات در سطوح بالای ارتش نیز گرفته شده است.
برخی نتایج کمیته حقیقتیاب مربوط به جنگ اخیر بویژه شکست فاجعهبار 7 اکتبر در عملیات توفان الاقصی (اگر چه مقامات دولتی و شخص نتانیاهو با انجام تحقیقات مخالفند) قرار است در آینده نزدیک منتشر شود و انتشار این گزارش میتواند به برکناری افراد بیشتری از جمله هالوی، رئیس ستاد ارتش بینجامد و از این جهت، غافلگیرانه نخواهد بود که طی یکی دو ماه آینده شاهد استعفای او از ریاست ستاد ارتش پیش از برکناریاش نیز باشیم. با کنارهگیری یا برکناری قریبالوقوع هالوی از ریاست ستاد ارتش، نام لااقل 4 گزینه برای جانشینی او مطرح است: «ایال زمیر» مدیرکل فعلی وزارت جنگ و خود «عمیر برعم» معاون فعلی هالوی که گفته بزودی از معاونت ستاد ارتش صهیونیستی کنار میرود. در کنار این دو که گزینههای جدیتری نسبت به بقیه هستند، اسامی «اوری گوردین» فرمانده منطقه شمال و «رافی میلو» فرمانده جبهه داخلی نیز دیده میشود. جاهطلبی «برعم» برای نشستن به جای هالوی حتی در نامه استعفایش هم دیده میشود. او در خلال انتقادات تلویحی از هالوی درباره نحوه ادامه جنگ، عملیاتها و مساله مهم نیروی انسانی گفته «البته حاضرم در آینده هر نقشی را که لازم باشد در ساختار نظامی ایفا کنم».
انتظار میرود در چند ماه آینده، شاهد برکناریها و استعفاهای متعددی در ساختار نظامی و امنیتی اسرائیل باشیم که تبعات زیادی در پی خواهد داشت. افرادی که تا دیروز برای تصدی مقامهای بالاتر با هم رقابت میکردند، حالا در معرض اتهامات سنگین کمکاری و اهمال در قبال حمله 7 اکتبر قرار دارند.
همه اینها در حالی است که یک سال و 4 ماه جنگ در جبهههای مختلف بویژه در نوار غزه، توان زیادی از ارتش اسرائیل گرفته و فراز و فرودها و برخی اقدامات چون ترور آیتالله شهید «سیدحسن نصرالله»، شهادت یحیی سنوار و سقوط نظام بشار اسد در سوریه نیز نتوانسته تعادل را به دولت نتانیاهو بویژه در ساختار نظامی برگرداند. از میان 5 مقصر اصلی شکست 7 اکتبر یعنی نخستوزیر، وزیر جنگ، رئیس ستاد ارتش، رئیس شاباک و رئیس آمان (اطلاعات ارتش)، تاکنون 2 نفر از پستهای خود کنار رفتهاند: «یوآو گالانت» وزیر جنگ و «آهارون خلیوا» رئیس آمان و حالا به نظر میرسد رئیس ستاد ارتش گزینه بعد این دومینو باشد. «رونن بار» رئیس شاباک نیز در همان روزهای ابتدای جنگ با قبول مسؤولیت شکست در حوزه اطلاعاتی و امنیتی بهتر از هر کس دیگری میداند این شتر بزودی جلوی در خانه او نیز میخوابد. شاباک به عنوان سازمان اطلاعات و امنیت قومی رژیم صهیونیستی که مسؤولیت رصد و مقابله با گروههای به زعم خودشان تروریستی (بویژه گروههای فلسطینی) را برعهده دارد، یکی از اصلیترین مقصرها در غافلگیری اسرائیل در حمله 7 اکتبر است.
در نهایت نتانیاهو به عنوان نخستوزیر، بیش از همه زیر بار فشار خردکننده مخالفانش در داخل فلسطین اشغالی قرار دارد و یکی از اصلیترین دلایل طولانیشدن نبرد در نوار غزه نیز همین است که او میداند با پایان جنگ، فصل پاسخگویی و برکناری فراخواهد رسید (نظیر بلایی که بعد از جنگ یوم کیپور در سال 1973 بر سر گلدا مایر آمد) اما ادامه همین روند هم باز به ضرر او دارد تمام میشود. بر اساس نظرسنجی روزنامه اسرائیلی «معاریو»، محبوبیت حزب لیکود در پی به نتیجه نرسیدن جنگ در نوار غزه، بویژه بلاتکلیف ماندن وضعیت اسرای اسرائیلی در دست حماس و گروههای فلسطینی (که اکنون تعدادشان به 98 نفر رسیده است) با نزول جدی مواجه شده است. 88 درصد صهیونیستهایی که در این نظرسنجی شرکت کردهاند، موافق دستیابی به توافق تبادل اسرا هستند. 52 درصد از دستیابی به یک توافق جامع برای تبادل اسرا حمایت میکنند و 36 درصد دیگر خواهان توافقی جزئی هستند و 6 درصد دیگر نیز مخالف توافقند. با این حساب، در صورتی که انتخابات برگزار شود، ائتلاف نتانیاهو قادر به پیروزی در برابر مخالفانش نخواهد بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|