|
چگونه پرسپولیس با عدم تمرکز جام را به سپاهان واگذار کرد
تلخ تکراری
بهراد رشوند: باز هم همان قصه قدیمی، باز هم پرسپولیس و همان کابوس زودهنگام. خوابزدگی در دقایق ابتدایی، ضربهای ساده از یک شروع مجدد و یک جام دیگر که از دست رفت. سپاهان اصفهان، زیر چتر پاتریس کارترون، در اراک جامی را به دست آورد که مدافعان پرسپولیس با دستان خود تقدیمش کردند.
* گل دقیقه ۳؛ ضربهای که همه چیز را عوض کرد
آغاز بازی سوپرجام میان سپاهان و پرسپولیس هنوز به خط گرم شدن نرسیده بود که استیون انزونزی، همان فرانسوی قدبلند، سر به آسمان سپرد و یک ضربه سر کافی بود تا زمین و زمان را برای سرخها خراب کند. همه چیز از پرتاب اوت بلند آریا یوسفی شروع شد. توپ آمد، مدافعان پرسپولیس نظارهگر بودند و انزونزی هم با پروازی آرام و ضربهای دقیق، دروازه الکسی گندوز را باز کرد. شاید میشد این گل را ندید، اگر این سناریو بارها و بارها تکرار نشده بود ولی برای هواداران پرسپولیس، دیگر این صحنه شبیه یک فیلم تکراری بیکیفیت است که سالهاست از دیدنش خسته شدهاند.
* تمرکز صفر، جام صفر
پرسپولیس امسال استاد خراب کردن ابتدای بازیها بوده است. از هر طرف که نگاه کنی، این تیم در ۱۵ دقیقه ابتدایی، روی آب قدم میزند. ۱۸ گل خوردهاند و ۵ تا از آنها در همین دقایق اول به تور دروازهشان چسبیده. فرقی نمیکند، ذوبآهن باشد یا الاهلی؛ پرسپولیس به محض شروع بازی، انگار هنوز در رختکن است. نتیجهاش؟ جامی که دقیقه ۳ از دستانشان ربوده شد.
* ضربات شروع مجدد؛ زخم همیشگی
سرخها از روزی که خوان کارلوس گاریدو رفت، انگار یک بیماری مزمن به جان دفاعشان افتاده. بیش از نیمی از گلهایی که این فصل خوردهاند، از روی ضربات شروع مجدد بوده است؛ دقیقا ۱۰ گل. چه یارگیری اشتباه، چه تعلل مدافعان، چه دروازهبانی که گاهی حواسش نیست، همه و همه دست به دست هم دادهاند تا پرسپولیس روی این صحنهها بهشدت ضربهپذیر باشد. گویی هر بار که توپ روی هوا میرود، یک صدای زنگ خطر در گوش هواداران بلند میشود.
* ضربههای سر؛ تیغی که روی زخم کشیده میشود
اما داستان ضربات سر، جایی است که همه چیز عجیبتر میشود. این فصل یکسوم گلهایی که پرسپولیس دریافت کرده، با ضربات سر بوده است. عجیبتر آنکه مدافعان پرسپولیس، از سرزنترین مدافعان لیگند؛ همانها که بارها با همین تواناییشان، دروازه رقبا را باز کردهاند اما این بار، انگار چیزی در این تیم شکسته. نه فقط بدنها که ذهنها و شاید روحیهها. هر ضربه سر، حالا برای پرسپولیس، حکم یک گل مرگبار را دارد.
* آینده؛ مرهم یا استمرار؟
حال سؤال بزرگ این است: نیمفصل دوم، با یک سرمربی خارجی، این تیم از زیر سایه این مشکلات بیرون میآید؟ یا این قصه تلخ همچنان ادامه پیدا میکند؟ هواداران پرسپولیس دیگر خستهاند؛ خسته از تماشای جامهایی که با گلهای ساده و ابتدایی، دود میشوند و به هوا میروند.
***
با شکست پرسپولیس در سوپرجام، تیغ انتقادات متوجه مدیریت شد
عبدالله دارابی: پرسپولیس که همین چند وقت پیش، ۱۰ نفره در اصفهان مغلوب سپاهان شده بود در سوپرجام فوتبال ایران این بار بدون یار کمتر، مجددا از این تیم شکست خورد تا اوضاعش خرابتر از قبل شود و لبه تیز انتقادات، مدیریت این باشگاه را نشانه بگیرد.
سپاهانیها که دقیقه ۳ بازی توسط انزونزی بلندبالا و روی ضعف سنتی مدافعان میانی قرمزپوشان در فصل جاری، به گل رسیدند، پس از آن بویژه در نیمه دوم به اداره بازی رو آوردند تا کارترون فرانسوی نخستین جامش در فوتبال ایران را به فاصله یک ماه و نیم پس از حضورش با سپاهان فتح کند.
پرسپولیس هم نتوانست از حملات خود به دلیل هوشیاری و تمرکز خط دفاع و سنگربان زردپوشان طرفی ببندد که البته عدم تمرکز مهاجمی چون آلکثیر نیز مزید بر علت بود. اینک هواداران این تیم بدون توجه به ضعفهای درون زمین، رضا درویش(مدیرعامل باشگاه) را مقصر اصلی میدانند و حتی خواهان اخراج او هستند. گاریدو (سرمربی سابق قرمزپوشان) پس از برکناری، در لیبی مشغول کار شد ولی پرسپولیس هنوز سرمربی جدیدش را انتخاب نکرده است! رضا درویش که روزگاری محبوب هواداران این باشگاه بود و القابی چون «پرز» را نثارش میکردند اکنون منفور بخش عمدهای از همانها شده است، زیرا یک ماه است فرآیند بررسی گزینهها و انتخاب سرمربی پرسپولیس را بدون حصول نتیجهای طول داده است! بالطبع هواداران و حتی پیشکسوتان باشگاه از این مساله ناراضی و شاکیاند. کریم باقری نیز به دفعات از حضور موقتش در مسند هدایت فنی این تیم و لزوم انتخاب سریعتر سرمربی جدید سخن گفته و قبل از بازی نیز اعلام کرد این آخرین حضورش به عنوان نفر اول کادر فنی است اما گویا برنامه درویش، همزمان با پروسه بررسیها این بود که پیشکسوت خوشنام سرخپوشان را صاحب حکم سرمربیگری کند و شاید به همین خاطر، آن عزم لازم را مصروف انتخاب کس دیگری غیر از وی نکرد و هر بار دلایلی در این باره بیان میکرد که بیشتر به توجیه و بهانه میماند. پس از بازی نیز محسن خلیلی (پیشکسوت پرسپولیس) که سابقه همکاری با درویش را دارد و تا چندی پیش مسؤول آکادمی این باشگاه بود کنایهای به توجیهات مدیرعامل پرسپولیس مبنی بر «ایرانگریزی» سرمربیان خارجی موردنظر وی زد و دلیل یا توجیهات درویش را قابل قبول ندانست.
در حالی که سپاهان یک سرمربی فرانسوی را که با تیم سابقش نیز قرارداد داشته و استقلال هم سرمربی و ۲ بازیکن خارجی را در همین چند وقت اخیر استخدام میکنند، ایرانگریزی گزینههای مدنظر پرسپولیس چندان منطقی و متین نمینماید و باید علت اصلی را در جای دیگری جستوجو کرد که شخص درویش و کمیته فنی این باشگاه، بهتر میتوانند بدان پاسخ دهند، البته اگر عزمی بر شفافسازی وجود داشته باشد!
پرسپولیس نیز بسان استقلال فرصت نیمفصل را به راحتی از دست داد البته هر یک به طریقی اما قرمزپوشان از حیث عدم انتخاب سرمربی جدید خود، ضرر بیشتری کردهاند. بر فرض که انتخاب سرمربی جدید قرمزپوشان همین امروز رخ دهد، تا وی بخواهد با نفرات و شرایط تیم و فوتبال ایران آشنا شود و تفکراتش را در تیم جا بیندازد، زمان دیگری نیز از دست خواهد رفت؛ علاوه بر اینکه، عوارض دیگری از بعد فنی هم شاید به همراه داشته باشد.
به هر حال درویش از این منظر مقصر اصلی است و شاید اگر صداقت بیشتری در پاسخگویی به افکار عمومی به خرج میداد، هم شرایط برای خودش رو به راهتر بود و هم روند تصمیمگیری آسانتر. از یاد نبریم که در این مقوله، مشکل مالی محلی از اعراب ندارد، چرا که مدیریت پرسپولیس بارها آشکارا به نداشتن محدودیت از این بابت اذعان کرده است، پس باید بیشتر روی ناکارآمدی یا ناتوانی مدیریت تمرکز کرد؛ آن مهمی که استقلال و پرسپولیس را به روزی دچار کرده که صعود از بازیهای گروهی لیگ نخبگان آسیا، آرزو و توفیقشان شده است!
ارسال به دوستان
محمدرضا آزادی جدیدترین خرید استقلال
بازگشت به خانه
زهره فلاحزاده: محمدرضا آزادی، مهاجم جوان و پیشتر ناکام استقلال، این بار با شور و امید تازه، به خانه خود بازگشت تا شاید قصه نیمهتمامش در جمع آبیپوشان پایتخت را جور دیگری روایت کند. استقلالیها که در نقلوانتقالات زمستانی با شتاب بیشتری نسبت به رقیب سنتی وارد عمل شدهاند، این بار سراغ آزادی رفتند، بازیکنی که روزگاری فرصت درخشش در لباس این تیم را پیدا نکرده بود.
وقتی در لیگ بیستویکم استقلال آزادی را به خدمت گرفت، او تنها یک جوان خام بود که در سایه ستارههای خط حمله تیم، بیشتر نیمکتنشین بود تا مهرهای اثرگذار. در همان دوران کوتاه، آزادی چند بار فرصت بازی پیدا کرد؛ از جمله مقابل گلگهر و صنعت نفت اما دریغ از یک گل یا یک پاس گل که مسیر او را روشن کند. همین شد که نیمفصل نشده، آزادی از استقلال جدا شد و راهی آلومینیوم اراک شد تا شاید در تیمی با فشار کمتر، دوباره خود را پیدا کند.
در آلومینیوم، آزادی کمی از آن استعداد پنهانش را آشکار کرد. ۳ گل، ۲ پاس گل و مهمتر از همه، نقش تعیینکننده در جام حذفی مقابل پرسپولیس که آلومینیوم را تا فینال رساند. همین نمایشها کافی بود تا سیدمهدی رحمتی که فصل بعدش روی نیمکت نساجی نشسته بود، او را هم از اراک با خودش به قائمشهر ببرد. آزادی در نساجی از یک مهره معمولی به یک ستاره تبدیل شد. با ۱۲ گل، از جمله ۴ گل در لیگ قهرمانان آسیا، او یکی از بهترین فصلهای دوران فوتبالش را تجربه کرد.
موفقیت آزادی در نساجی اما پایانی بر ماندنش در فوتبال ایران بود. باشگاه العروبه امارات، تحت تاثیر عملکرد او، دست به کار شد و مهاجم ایرانی را به خدمت گرفت اما روزهای او در امارات آن چیزی نشد که تصورش را میکرد. تیم العروبه که بیشتر شبیه یک کاروان شکستخورده بود، از ۱۲ بازی تنها یک پیروزی دشت کرد. آزادی، با وجود تمام تلاشش، فقط ۳ گل زد که البته یکی از آنها همان تنها برد را رقم زد. در نهایت، این نیمفصل کوتاه و پر از ناکامی برای آزادی تمام شد.
حالا آزادی، بعد از چند فصل دوری، دوباره به استقلال برگشته است؛ جایی که شاید این بار بتواند حق خودش را از فوتبال ایران بگیرد. استقلال که به دنبال تقویت خط حملهاش است و گزینههای خارجیاش هم جایی برای جذب نفرات جدید ندارند، سراغ آزادی رفت تا با یک ایرانی باکیفیت خط حملهاش را تقویت کند. مذاکرات با باشگاه العروبه و خود بازیکن به نتیجه رسیده و حالا فقط امضای قرارداد مانده تا آزادی رسما دوباره پیراهن آبی استقلال را بر تن کند.
این بازگشت برای آزادی حکم یک ماموریت جدید را دارد. او که حالا باتجربهتر و پختهتر از قبل است، باید نه فقط برای خودش، بلکه برای اثبات انتخاب استقلالیها تلاش کند. پیتسو موسیمانه، سرمربی استقلال که میخواهد با چیدمانی جدید تیمش را روانه میدان کند، از این مهاجم جوان انتظار دارد خط حمله تیم را پرقدرتتر کند. حالا با حضور آزادی، مسعود جمعه و جوئل کوجو، استقلال در خط حمله ترکیبی متنوع و غیرقابل پیشبینی خواهد داشت.
آزادی به استقلال برگشته است اما این بار همه چیز فرق میکند. او حالا نه یک بازیکن بیتجربه، بلکه مهاجمی است که افت و خیزهای فوتبال را دیده و در پی جبران فرصتهای از دسترفته است. این بازگشت، برای آزادی شاید آخرین شانس اثبات خودش در فوتبال ایران باشد و برای استقلال، یک قمار حسابشده که میتواند سرنوشت تیم را در ادامه فصل تغییر دهد. حالا باید منتظر ماند و دید این بازگشت، پایان خوش قصه آزادی خواهد بود یا شروع یک فصل دیگر از ماجراهای ناتمام؟
ارسال به دوستان
یادداشت
شو ۲۰۲۴ مکرون مثل ۲۰۲۰
محمدعلی حسننیا: امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه بعد از 4 سال که از آخرین سفرش به بیروت میگذرد دوباره وارد لبنان شد. او که سال 2020 بعد از انفجار مهیب بندر بیروت به این کشور آمده بود، این بار به کاخ بعبدا رفت و با سران سیاسی لبنان دیدار و گفتوگو کرد.
زمان سفر مکرون به لبنان بسیار حائز اهمیت است. رئیسجمهور فرانسه بلافاصله بعد از انتخاب رئیسجمهور همچنین تعیین نخستوزیر جدید به بیروت رفت تا به برخی کشورهای غربی و عربی نشان دهد پاریس کماکان به عنوان قدرت سنتی در لبنان حضور خواهد داشت. برخی فرانسه را به عنوان مادر مهربان در سوریه و لبنان میشناسند. مکرون از سالهای قبل سعی کرده دوران سیاه استعماری پاریس در کشورهای مستعمره مثل لبنان، سوریه و الجزایر را کمی تلطیف کند. به همین علت مکرون این زمان را برای سفر به بیروت انتخاب کرد تا چند هدف را به پیش ببرد.
این سفر یک روزه بود و مکرون با جوزف عون، نواف سلام، نخستوزیر معین و نبیه بری، رئیس مجلس دیدار کرد و بعد به بعبدا رفت و دفترچه یادداشت ریاستجمهوری را هم امضا کرد. مکرون با تمرکز بر حمایت از حاکمیت لبنان و تضمین وحدت و شکوفایی لبنان پا به بیروت گذاشت اما قصد او این است روند انتخاب دولت جدید را تسریع و دلخوری شیعیان بویژه جنبش امل و بری را هم برطرف کند. همچنین این دیدار در بحبوحه اختلافات سیاسی در لبنان و پس از آن انجام شد که جنبش امل و حزبالله رایزنیها با دولت جدید به ریاست نواف سلام را تحریم کردند. در این زمینه، فرانسه تماسهای خود را با رهبران لبنان تشدید کرد؛ از جمله تماس مکرون با رئیس مجلس نمایندگان قبل از سفرش به منظور کاهش تنش و ترغیب همه طرفها به مشارکت در تلاشها برای بازسازی دولت.
سفر مکرون چند دلیل مهم دیگر هم دارد: حمایت از توافق آتشبس، تسریع در تشکیل دولتی به ریاست نواف سلام، تاکید بر اجرای آتشبس در جنوب و عقبنشینی اسرائیل از لبنان که برای دلگرمی مردم این کشور بود و زمینهسازی برگزاری کنفرانس بینالمللی با هدف بازسازی جنوب و ورود کشورهای غربی و عربی به لبنان. شاید مهمترین هدف رئیسجمهور فرانسه از سفر به بیروت تاکید بر حمایت از دولت عون -سلام است. او همچنین رابطه بسیار خوبی با بری دارد و احتمالا میخواهد با پادرمیانی رئیس مجلس لبنان، گروههای شیعه را به حضور در دولت قانع کند.
از سویی این مدل سفر مکرون با انتقاد برخی رسانههای لبنان هم همراه بوده است. روزنامه الاخبار در گزارشی نوشت: «مکرون هیچوقت از خودنمایی خسته نمیشود، چه آن روزی که بعد از انفجار به بیروت آمد و آستینش را بالا زد ولی کاری برای لبنانیها نکرد، چه اکنون که دوباره سر و کلهاش پیدا شده است». البته این عادت مکرون است. هر زمان که مکرون از بیروت بازدید میکند، دوست دارد مدتی را در محله الجمیزه بگذراند، جایی که از زمان انفجار بندر بیروت در سال 2020 به آنجا رفته است و دوست دارد کسی را ببیند که به زبان فرانسوی و با لهجه پاریسی صحبت میکند! البته ناگفته نماند این سفر مکرون از آن رو برای وی اهمیت دارد که درصدد است نشان دهد در متن مذاکرات و آتشبس لبنان و تشکیل دولت بوده، بهرغم اینکه همه میدانند او به عنوان بازیکن ذخیره آمریکا در زمین لبنان بازی میکند و نقش اول از آن واشنگتن است.
ارسال به دوستان
گزارش
قهرمانی سپاهان و حواشی همیشگی
قهرمانی سپاهان در سوپرجام مثل همیشه داستانی بود پر از صحنههای دراماتیک، نفسگیر و البته حواشی رنگارنگ که انگار بخشی جدانشدنی از تقابلهای این تیم با پرسپولیس است. شبی که اراک میزبان نبرد ۲ غول فوتبال ایران بود، قهرمانی سپاهان درخشش طلاییاش را زیر نورافکنهای سوپرجام نشان داد اما پایانی داشت که بیشتر از هر چیز، گرد و غبار حوادثش به چشم آمد.
ماجرا از جایی شروع شد که بعد از به صدا درآمدن سوت پایان بازی، پای یک جیمیجامپ به زمین باز شد؛ جیمیجامپهایی که همیشه، همزمان با شعف و اشک هواداران، خودشان را به داستانهای بزرگ میچسبانند. این بار، کاوه رضایی و میرزازاد، از سپاهانیها، خودشان را به ماجرا رساندند، انگار بخواهند نقشی قهرمانانه در این اپیزود ایفا کنند. سرپرست سپاهان، احسان بعیدی، در توصیف این ماجرا گفت: «ما دقیقاً ندیدیم چه شد. یک جیمیجامپ وارد شد و بازیکنان احساس مسؤولیت کردند. بقیهاش را باید از تصاویر و روایتها پیدا کرد».
اعتراضات بازیکنان پرسپولیس هم بخش دیگری از این صحنهها بود. باز هم بحث وقتکشی و اینکه چرا بعضی بازیکنان سپاهان، وقت بازی را میکُشند. اما بعیدی، دفاعیهای جدی برای تیمش داشت: «شما اگر فیلم بازی را نگاه کنید، میفهمید بازیکنی در سطح انزونزی، اصلاً نیازی به این رفتارها ندارد. سپاهانیها چنین کارهایی نمیکنند. این بازی تحت نظر VAR بود، حتی در نیمه دوم، ۷ دقیقه وقت اضافه هم اعلام شد. همه چیز کاملاً قانونی بود».
این وسط، شلوغی گیتهای هواداران و شکستن آنها هم، خودش حکایتی جداگانه داشت. بعیدی این مورد را با احتیاط و دیپلماتیک پاسخ داد: «این مساله باید بررسی شود. اگر موضوعی وجود داشته باشد، اعلام خواهند کرد و ما هم پاسخگو خواهیم بود».
اما شاید جذابترین قسمت حرفهای سرپرست سپاهان، اشاره به ذات همیشه پرحادثه این بازی بود. بعیدی گفت: «مصافهای سپاهان ـ پرسپولیس در ربع قرن گذشته، همیشه پر از حادثه بودهاند اما این بار، خوشبختانه سوپرجام بدون مشکل بزرگ برگزار شد. باید از شهر اراک و میزبانی عالیاش تشکر کنیم. این قهرمانی را به مردم اصفهان تقدیم میکنیم. شب زیبایی برای هواداران ما بود».
در نهایت، حرف و حدیث درباره سپاهان و هزینههای بالای این تیم هم پای ثابت این گفتوگو بود. وقتی از بعیدی پرسیدند آیا این تیم برای قهرمانی در لیگ برتر تحت فشار است، پاسخ داد: «این قضاوت درست نیست. ارقام و اعداد مشخص است. بازیکنی که گفته میشود ۳ میلیون دلار برای ۲ سال و نیم قرارداد بسته، گرانقیمت است اما قهرمانی، فقط با پول به دست نمیآید».
شاید همین جمله بعیدی، خلاصهای باشد از ذات فوتبال؛ ترکیبی از پول، تاکتیک، شانس و البته حادثه. سپاهان قهرمان شد اما جیمیجامپ، اعتراضها و گیتهای شکسته، نشان داد قهرمانی، همیشه پایان ماجرا نیست، بلکه شاید آغاز داستانی جدید باشد!
ارسال به دوستان
نکته
خشتهای کج پپ در شهر مرموز منچستر
بابک سرانیآذر: حالا در منچستر، شهری که آسمانش بیشتر وقتها خاکستری است، گواردیولا با چالشهایی روبهرو شده که نه در میدان سبز که در میدان زندگی شخصی رخ دادهاند.
آن روزها، وقتی در بارسلونا به اوج رسیده بود، روزنامهنگار کاتالان، خوسه گارسیا، نوشت: «پپ! حواست باشد، این آبرو را یکشبه به دست نیاوردهای!» و حالا سالها بعد، نام او سوژهای برای روزنامههای زرد و پادکستهای پرسروصدای بریتانیا شده است.
رسانههای اسپانیا خبر دادهاند تمدید قرارداد گواردیولا با منچسترسیتی، شکافهایی عمیق در زندگی زناشوییاش ایجاد کرده است. کریستینا سرا، همسر 52 ساله او، تصمیم گرفت در بارسلونا بماند و بوتیک خانوادگیشان را مدیریت کند. پپ اما ترجیح داد در منچستر بماند؛ شهری که زندگیاش را بیشتر به فوتبال گره زده است تا خانواده.
پادکست معروف «مامارازیز» جدایی آنها را به همین تصمیم پپ ربط داده است. یکی از میزبانان برنامه گفت: «کریستینا دیگر نمیتوانست اولویت اول پپ را تحمل کند. برای او، فوتبال همیشه مقدم بوده و این چیزی بود که کریستینا نمیتوانست بیشتر از این بپذیرد».
اما زندگی شخصی گواردیولا تنها به همین موضوع محدود نمیشود. برخی گزارشها از شکایتی در بندر بارسلونا خبر میدهند؛ جایی که پپ به رفتارهای غیراخلاقی و ارتباط پنهان با یک زن کاتالان متهم شده است. این اتهام هنوز در حد شایعه است اما زخم دیگری بر زندگی پرحاشیه اوست.
دوستان نزدیک گواردیولا اما امیدوارند این جدایی دائم نباشد. آنها میگویند: «شاید وقتی پپ بازنشسته شود و به بارسلونا بازگردد، همه چیز تغییر کند. شاید این زوج دوباره راهی به سوی یکدیگر پیدا کنند». پپ اما در زمین بازی هم آرام نیست. او در جریان بازی با برنتفورد، با خشم از عملکرد دروازهبانش، استفان اورتگا، انتقاد کرد؛ لحظهای که نشانهای از فشارها و استرسهای اوست. مربیای که همچنان با حلقه ازدواجش روی نیمکت مینشیند، انگار به دنبال چیزی است که فراتر از پیروزی در فوتبال باشد.
دخترش، ماریا، در مصاحبهای با مجله «ونیتی فر» گفت: «پدر و مادرم همیشه میگفتند باید دنبال چیزی بروی که عاشقش هستی اما عشق تنها با خواستن زنده نمیماند؛ باید بشنوی، حتی وقتی سخت است». شاید همین نشنیدنها بود که فاصله میان پپ و کریستینا را عمیقتر کرد.
منچستر، با بارانهای بیپایانش، همچنان خانه حرفهای گواردیولاست. او با قرارداد تازهاش تا سال 2027 در این شهر خواهد ماند اما آیا میتواند دوباره میان فوتبال و زندگی تعادل برقرار کند؟ این سؤال را فقط زمان پاسخ خواهد داد.
پپ گواردیولا، معمار فوتبال، حالا در بازی زندگی، شاید بیش از همیشه به تاکتیک جدید نیاز داشته باشد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|