|
اخبار
سرلشکر سلامی: هوش مصنوعی حملات موشکی و پهپادی ما را قوت میبخشد
دفاع در لبه تکنولوژی
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه هوش مصنوعی میتواند حملات موشکی و پهپادی ما را قوت ببخشد، گفت: ما تاکید داریم حتماً به دانش و توانمندی فناوری هوش مصنوعی که امروز به عنوان موضوعی از قدرت در جهان مطرح میشود، دست پیدا کنیم. سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی دیروز در آیین رونمایی از نقشه جامع هوش مصنوعی سپاه گفت: همه فناوریهایی که توسعه پیدا میکنند، شمشیرهای دو لبه هستند. هم میتوانند برای سعادت بشر و نجات انسان از انواع بیماریها، دردها، ناکامیها و فقرها موثر و نجاتبخش باشند و هم میتوانند برای انهدام و نابودی آرزوهای بزرگ انسان به کار گرفته شوند. وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه ما اگر ضعیف بمانیم، محو میشویم، گفت: باید برای ماندن قدرتمند بود. استقلال و آزادی، 2 مفهوم ارزشمند و آرمانی برای تمام جوامع بشری هستند. همه به این مفاهیم احترام میگذارند و دوست دارند در سایه این 2 معنا، زندگی امن و آرامی داشته باشند.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد: بحث پیرامون فناوری هوش مصنوعی در جهان بسیار زیاد است؛ اینکه آیا هوش مصنوعی در نهایت مهارپذیر است یا از مدار اراده انسان گریز خواهد کرد و جهان جدیدی را مستقل از اراده انسان خواهد ساخت، چون جهان بر اساس تصویری که در اذهان ساخته میشود، ساخته میشود. جهان واقعی چیزی جز پژواک آنچه در اذهان میگذرد، نیست. شما هر عمل واقعی را در خارج از میدان ذهن، اول در ذهن نقاشی میکنید. آنچه را که در ذهن پرورش میدهید، در عالم واقعیت هم آن را میسازید.
سردار سلامی خاطرنشان کرد: البته ما در عرصه نظامی بهرههای بزرگی از این هوش مصنوعی خواهیم برد و تلاش خواهیم کرد ملاحظات اخلاقی خود را در این زمینه رعایت کنیم. سردار سلامی یادآور شد: ما در عمل این را تجربه کردهایم. گاهی مجبور میشویم در دریا و در نبرد کشتیها وارد شویم. شاید در گذشته هم مجبور شدهایم این کار را انجام دهیم. اینکه کشتیها در فاصلههای دور در چند هزار مایل آن طرفتر، سیستمهای موقعیتیابی خود (AIS) را خاموش میکنند تا کسی متوجه موقعیت لحظهای آنها نشود و اینها سامانههای متحرک در دریا هستند که به سرعت تغییر موقعیت میدهند، کشف اینها موضوع مهمی است. بعد از کشف، اینکه شما چه نقطهای را از یک کشتی مورد هدف قرار دهید، مهم است. وی بیان کرد: ما ابتدا باید اینها را پیدا کنیم. فناوری هوش مصنوعی به ما این امکان را میدهد که با استفاده از قابلیت انطباق تصویر، کشتی مورد نظر را پیدا کنیم اما وقتی کشتی را پیدا کردیم، 2 معما برای ما وجود دارد. نخست اینکه ما معمولاً میخواهیم خدمهها آسیب نبینند. فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد: این همان ملاحظات اخلاقی است که ما رعایت میکنیم. گاهی خطوط مواصلات لجستیک دریایی ما را دشمنان ما با شناورهایی تامین میکنند که خدمههای آنها هیچ گناهی ندارند و ما قاعدتاً با آنها دشمن نیستیم و نباید آنها را مورد هدف قرار دهیم. وی ادامه داد: شما میخواهید با یک پهپاد به یک شناور بزرگ حمله کنید. هرگز شناور بزرگ با یک پهپاد نمیتواند هیچ آسیبی ببیند، مگر اینکه شما مرکز و ثقل آسیب این شناور را بشناسید. آن زمان میتوانید با یک عمل کوچک، تاثیر بزرگ خلق کنید. هوش مصنوعی این امکان را فراهم میکند. فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیان کرد: در موضوع پدافند هوایی، وقتی تعدادی هواپیما با هم حمله میکنند، اینکه کدام هواپیما به کدام سامانه موشکی واگذار شود، موضوعی است که اگر بخواهیم از طریق انسانها اعمال کنیم، به دلیل از دست دادن زمان، قادر به اداره این صحنه نیستیم. زمان در اغلب موارد حیاتی است. سردار سلامی همچنین در حاشیه این مراسم به خبرنگاران گفت: این سند حرکتهای سپاه برای توسعه این فناوری را جهتدار میکند و نقشه همردههای سپاه را در گسترش این فناوری معین کرده و مسؤولیتهای ما را مشخص میکند. ما بدون نقشه راه نمیتوانیم حرکت کنیم. وی افزود: طی هر مسیری بدون برنامهریزی و دقت در نخستین گامها میسر نمیشود. گامهای اولیه بسیار مهم است. اگر ما در گسترش این فناوری دیر بجنبیم، عقب میمانیم و چالشهای بزرگی را پیدا خواهیم کرد. ما میخواهیم دچار عقبماندگی نشویم. میخواهیم در پیشرفتهای جهانی در خطوط مقدم حرکت کنیم.
***
عراقچی: مبنای ارتباط با آمریکا بیاعتمادی است
وزیر امور خارجه در زمینه ارتباط با آمریکا گفت: ما قبلاً توافق کرده بودیم و آنها توافق را به هم زدند و الان مبنا بیاعتمادی است و این اعتماد با کلمات خوب مشخص نمیشود. به گزارش مهر، سیدعباس عراقچی در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران اظهار کرد: همانطور که میدانید افغانستان کشور همسایه مهم ما است و مسائل عدیده و منافع ملی قابل توجهی برای ما در روابط بین 2 کشور وجود دارد. وی درباره موضوع آب عنوان کرد: موضوع آب در مصاحبه مسؤولان افغانستان هم وجود دارد و دولت این کشور بر حق ایران در این باره تاکید دارد که علاوه بر معاهده 2 کشور، وظیفه شرعی و انسانی خود میدانند آب به ایران برسد. البته خشکسالی و کمبود آب وجود دارد و در معاهده سازوکاری پیشبینی شده است. وزیر امور خارجه تاکید کرد: با این کشور توافق کردیم بررسیها ادامه داشته باشد و امیدواریم امسال با این مشکل مواجه نباشیم. وی گفت: دولت افغانستان پذیرفته مهاجران غیرقانونی باید به کشورشان بازگردند ولی میخواهند این کار با برنامه انجام شود. عراقچی درباره اینکه آیا ترامپ درباره مذاکره پیامی به ایران داده است؟ اظهار کرد: هیچ پیام مشخصی ارسال و دریافت نشده و این مسائل در رسانهها مطرح میشود. گفتوگو با اروپا در جریان است و منتظر مواضع طرف مقابل هستیم. اگر در کشور به این جمعبندی برسیم که باید مذاکره شود به صورت برابر انجام میشود و الان این جمعبندی نیست و ما قبلاً توافق کرده بودیم و آنها توافق را به هم زدند و الان مبنا بیاعتمادی است و این اعتماد با کلمات خوب مشخص نمیشود و باید ما عملکرد را ببینیم.
ارسال به دوستان
نقدی بر ادعاهایی که سعی دارند ایران را جزیرهای تنها در جهان معرفی کنند
«ایران» جامعه استثنایی؟
مرتضی علیزاده: شکافهای نسلی، بحران هویت، جامعه قطبیشده، اقتصاد دولتی و... اینها گزارههایی است که این روزها دائما در تحلیل برخی افراد از جامعه ایران تکرار میشود و این تلقی را ایجاد کرده که ایران جزیرهای تنها در میانه جهان است که بار انبوه مصائب عالم را به دوش میکشد. جوزف استیگلیتز، اقتصاددان برجسته و برنده جایزه نوبل در کتاب «راه آزادی» به این موضوع اشاره میکند که شبکههای اجتماعی با تشدید خشم و قطبیسازی، جوامع را به سمت شکافهای عمیقتر سوق دادهاند. او میگوید «ما با جامعهای قطبیشده روبهرو هستیم که این وضع عمدتا ناشی از شبکههای اجتماعی است؛ جایی که سود این پلتفرمها در گرو خشم فزاینده مردم است». منظور او از ما، جامعه آمریکاست.
با این حال، در یکی دو دهه اخیر برخی تحلیلگران داخلی با نگاهی استثناانگارانه به این پدیدهها مینگرند و آنها را به عنوان مسائلی منحصر به ایران و ناشی از «ویژگیهای خاص فرهنگی و تاریخی» کشور تصویر میکنند. این رویکرد نه تنها واقعیتهای جهانی را نادیده میگیرد، بلکه با ایجاد حس ناامیدی و دلسردی، جامعه را از مشارکت در حل مشکلات بازمیدارد. در این یادداشت، به نقد این استثناانگاری پرداخته و نشان دادهایم بسیاری از پدیدههای اجتماعی و فرهنگی ایران ریشه در تحولات جهانی دارد.
* آیا جامعه ایران استثنایی است؟
شکافهای نسلی و بحران هویت از جمله مهمترین چالشهای اجتماعی و فرهنگی هستند که امروز در ایران با آنها مواجه هستیم. نسل جوان ایران، با وجود دسترسی به اطلاعات جهانی و شبکههای اجتماعی، ارزشها و سبک زندگی متفاوتی را نسبت به نسلهای پیشین دنبال میکند. این شکافها گاهی به تعارضهای عمیق فرهنگی و اجتماعی منجر میشود اما آیا این پدیده مختص ایران است؟ امروز در بسیاری از کشورهای جهان شکافهای نسلی به یک چالش جدی تبدیل شده است. برای مثال، در آمریکا نسل جوان (نسل Z و هزارهها) با نسلهای پیشین درباره مسائلی مانند تغییرات اقلیمی، عدالت اجتماعی و نقش دولت در اقتصاد اختلاف نظرهای عمیقی دارند. یا در فرانسه، اعتراضات جلیقهزردها تا حد زیادی ناشی از نارضایتی نسل جوان از سیاستهای اقتصادی و اجتماعی دولت بود. این موارد نشان میدهد شکافهای نسلی و بحران هویت، پدیدههایی جهانی هستند و ریشه در تحولات گستردهتری مانند جهانیشدن، گسترش فناوری و تغییرات ارزشی دارند. با این حال، برخی روشنفکران وطنی این بحرانها را ناشی از «ویژگیهای خاص فرهنگی و تاریخی ایران» میدانند. صادق زیباکلام در یکی از مصاحبههای خود تصریح میکند «ایرانیان به دلیل تاریخ پر فراز و نشیب خود، همیشه درگیر بحران هویت بودهاند. این مساله ریشه در فرهنگ ما دارد و راهحلی سریع برای آن وجود ندارد». این دیدگاه، اگرچه بخشی از واقعیت را منعکس میکند اما نقش تحولات جهانی و تأثیرات آن بر جامعه ایران را نادیده میگیرد.
* در جستوجوی جامعه غیرقطبی
قطبیشدن اجتماعی یکی دیگر از پدیدههایی است که برخی تحلیلگران علاقه خاصی به تاکید بر آن دارند. این پدیده که جامعه را به گروههای متعارض و گاه متخاصم تقسیم میکند، امروز پدیده غالب در بسیاری از کشورهاست. مثلا در آمریکا، انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ و حوادث پس از آن از جمله حمله به ساختمان کنگره، نشاندهنده عمق شکافهای اجتماعی در این کشور بود که البته عوامل مختلفی دارد. از جمله شبکههای اجتماعی با تشدید echo chambers (اتاقهای پژواک) به این قطبیشدن دامن زدهاند. این پدیده که جوزف استیگلیتز از آن با عنوان «سودجویی صاحبان پلتفرم از خشم جامعه» نام میبرد، در جامعه ایران نیز مانند سایر جوامع و کشورها قابل مشاهده است. با این حال، برخی مانند محمود سریعالقلم، این مساله را ناشی از «ضعف جامعه مدنی و فقدان گفتوگوی سازنده در ایران» میدانند. سریعالقلم در یکی از نوشتههای خود مینویسد «جامعه ایران به دلیل فقدان نهادهای مدنی قوی، توانایی حل تعارضهای خود را از دست داده است». این تحلیل، بخشی از واقعیت را منعکس میکند اما نقش و جایگاهی برای بحرانهای جهانی و تأثیرات شبکههای اجتماعی در پدید آمدن این وضع در نظر نمیگیرد.
* وقتی بازار آزاد جادوگر شهر اوز نیست!
در کنار بحرانهای اجتماعی و فرهنگی، برخی تحلیلگران اقتصادی مانند موسی غنینژاد، با سادهسازی مسائل و ارائه مطالبی موهوم، مشکلات اقتصادی کشور را صرفا ناشی از مسائل «اقتصاد دولتی» میدانند و راهحل را در حاکمیت کامل بازار آزاد جستوجو میکنند. غنینژاد در یکی از مصاحبههای خود میگوید «تنها راه نجات اقتصاد ایران، کوچکسازی دولت و حاکمیت بازار آزاد است. هرگونه مداخله دولت در اقتصاد، به فساد و ناکارآمدی منجر میشود». این دیدگاه مغالطهآمیز که از برخی ناکارآمدیها سوءاستفاده میکند تا ایده غلط خود را به جامعه تحمیل کند، به مشکلات ذاتی بازار آزاد مطلق و تجربیات کشورهای دیگر هیچ اشارهای نمیکند.
کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس که به عنوان الگوهای بازار آزاد شناخته میشوند، خود با چالشهای عمیقی مانند نابرابری فزاینده، بحرانهای مالی مکرر و بیثباتی اقتصادی مواجه هستند. برای مثال، بحران مالی ۲۰۰۸ که ریشه در Deregulation (کاهش مقررات) و آزادی بیش از حد بازارهای مالی داشت، نشان داد بازار آزاد مطلق میتواند به فاجعههای اقتصادی منجر شود. حتی امروز، نابرابری درآمدی در آمریکا به سطحی بیسابقه رسیده است، طوری که یک درصد ثروتمندترین افراد این کشور، بیش از ۳۲ درصد ثروت ملی را در اختیار دارند. این مشکلات نشان میدهد بازار آزاد نیز راهحلی جادویی برای همه مشکلات اقتصادی نیست و نیاز به نظارت و تنظیمگری دولت دارد. مهمتر اینکه نادیده گرفتن وضعیت و تجربههای جهانی و تأکید صرف بر بازار آزاد مطلق، راهحل خروج از مشکلات نیست و ممکن است به تشدید نابرابری و بیثباتی اقتصادی منجر شود.
* نقد استثناانگاری شبهروشنفکران
رویکرد استثناانگاری که توسط برخی روشنفکران دنبال میشود، چند مشکل اساسی دارد؛ اولا این رویکرد با نادیده گرفتن اشتراکات جهانی، تصویری نادرست از مشکلات ایران ارائه میدهد. این تصویر نه تنها واقعیتهای جهانی را نادیده میگیرد، بلکه راه را برای یادگیری از تجربیات دیگر کشورها میبندد. ثانیا با ایجاد حس ناامیدی و دلسردی، جامعه را از مشارکت فعال در حل مشکلات بازمیدارد. در حالی که بسیاری از کشورها با بحرانهای مشابهی مواجهند ولی توانستهاند با اتخاذ سیاستهای نوآورانه و مشارکت عمومی تا حدی بر این مشکلات غلبه کنند.
ثالثا این رویکرد با تقلیل مشکلات ایران به مسائلی صرفا داخلی، به نقش تحولات جهانی و تأثیرات آنها بیاعتناست. مثلا همانطور که اشاره شد گسترش شبکههای اجتماعی، جهانیشدن و تغییرات ارزشی، مسائلی جهانی هستند که تأثیرات قابل توجهی بر جامعه ایران داشتهاند و چشمپوشی از آنها واقعیتها را پوشانده و طیف وسیعی اعم از مردم و مسؤولان را گمراه میکند. برای مواجهه موثر با بحرانهای اجتماعی و فرهنگی ایران، لازم است نگاهی جهانی به این مسائل داشته باشیم. این به معنای نادیده گرفتن ویژگیهای خاص ایران نیست، بلکه به معنای درک این واقعیت است که بسیاری از مشکلات ما ریشه در تحولات جهانی دارد. از طرفی لازم است به جای دامن زدن به ناامیدی و دلسردی، جامعه را به مشارکت فعال در حل مشکلات تشویق کنیم. این مشارکت میتواند در قالب نهادهای مدنی، ابتکارات محلی و همکاریهای بینالمللی باشد.
ارسال به دوستان
سلاح ایران در برابر جنگ شناختی دشمنان چیست؟
سپر دفاعی امیدآفرینی
سیدپویان حسینپور: در سالهای اخیر، جنگ شناختی به یکی از ابزارهای اصلی دشمنان ایران، بویژه آمریکا برای ناامیدسازی مردم تبدیل شده است. این جنگ بهگونهای طراحی شده که از طریق القای احساس ناتوانی و بیفایده بودن تلاشها، اراده جمعی جامعه را تضعیف کرده و زمینه را برای گسترش نارضایتی و بیاعتمادی فراهم کند.
در این مسیر، رسانهها و شبکههای اجتماعی به ابزارهایی مؤثر برای پخش روایتهای یأسآفرین و تحریف واقعیت تبدیل شدهاند. هدف این عملیات، تخریب سرمایه اجتماعی، بیاعتمادسازی عمومی و در نهایت ایجاد فضایی است که در آن مردم توانایی مقابله با مشکلات را از دست بدهند.
در چنین شرایطی، امیدآفرینی نقشی کلیدی در خنثیسازی عملیات روانی دشمن ایفا میکند. امید نهتنها عامل پایداری و انسجام اجتماعی است، بلکه به عنوان یک نیروی محرک، مردم را برای تلاش در جهت بهبود وضعیت بسیج میکند. بدون امید، جامعه به سمت انفعال و پذیرش وضعیت موجود سوق داده میشود اما امید به آیندهای بهتر میتواند انرژی لازم برای عبور از بحرانها را فراهم کند.
در واقع، امیدآفرینی بهعنوان سپری دفاعی در برابر اثرات جنگ شناختی، نهتنها از فرسایش روحیه عمومی جلوگیری میکند، بلکه توان مقاومت جامعه را در برابر فشارهای خارجی افزایش میدهد.
نقش رسانههای داخلی در مقابله با تاکتیکهای دشمن دشمنان ایران از روشهای متنوعی برای ناامیدسازی استفاده میکنند. یکی از این روشها، برجستهسازی مشکلات و بزرگنمایی ناکارآمدیها است. آنها با تمرکز بر نقاط ضعف، تلاش میکنند تصویر کلی از ناکامی و فروپاشی در ذهن مردم ایجاد کنند. تاکتیک دیگر، تحقیر دستاوردهای ملی است. در این روش، موفقیتهای علمی، صنعتی و فرهنگی ایران یا نادیده گرفته میشود یا بهگونهای کوچکنمایی میشود که ارزش آنها از بین برود. همچنین دشمنان با ایجاد روایتهای متناقض و پراکنده، سعی در تضعیف اعتماد عمومی نسبت به منابع خبری داخلی دارند.
رسانههای داخلی میتوانند در مقابله با این تاکتیکها، نقشی حیاتی ایفا کنند. یکی از وظایف اصلی رسانهها، تقویت روایتهای امیدبخش و مقابله با روایتهای یأسآفرین است. برای این منظور، نمایش دستاوردهای علمی، صنعتی و فرهنگی ایران اهمیت بسیاری دارد. روایت موفقیتهای ملی میتواند به مردم اعتمادبهنفس داده و احساس افتخار ملی را تقویت کند. علاوه بر این، رسانهها باید با تحلیل و نقد روایتهای دشمن، آنها را بیاثر کنند. شفافیت و ارائه اطلاعات دقیق نیز میتواند اعتماد عمومی را افزایش داده و از گسترش شایعات و اخبار کذب جلوگیری کند.
* اقدامات عملی برای امیدآفرینی
ناگفته نماند که برای مقابله با جنگ شناختی و تقویت امید در جامعه، اقدامات عملی متعددی باید صورت گیرد و تمرکز صرف بر اقدامات رسانهای، پاسخگوی مقابله با جنگ شناختی دشمن نیست. در این میان، اصلاحات اقتصادی و اجتماعی، بهعنوان یکی از مهمترین محورهای امیدآفرینی، نیازمند توجه ویژه است. مردم باید تغییرات مثبت را در زندگی روزمره خود احساس کنند تا اعتماد آنها به بهبود شرایط جلب شود. در کنار این، شفافیت در عملکرد مسؤولان و ارائه گزارشهای صادقانه از اقدامات انجامشده، میتواند اعتماد عمومی را بازسازی کند.
یکی دیگر از راهکارهای مؤثر، تقویت گفتمانهای مثبت در فضای عمومی است. نخبگان فکری و فرهنگی میتوانند با طرح موضوعات الهامبخش و امیدبخش، نگرش جامعه را تغییر دهند. این گفتمانها باید بر اساس واقعیتها شکل بگیرد و از وعدههای غیرواقعی پرهیز شود. همچنین برنامههای آموزشی و فرهنگی که هدف آنها تقویت روحیه ملی و افزایش آگاهی عمومی است، میتواند تأثیر قابلتوجهی در امیدآفرینی داشته باشد.
* نقش عدالت اجتماعی در امیدآفرینی
عدالت اجتماعی یکی از پایههای اساسی برای ایجاد امید در جامعه است. کاهش نابرابریها، مبارزه با فساد و ایجاد فرصتهای برابر برای همه افراد، حس اعتماد و امید را در مردم تقویت میکند. جامعهای که افراد آن احساس کنند با آنها با عدالت و انصاف برخورد میشود، به آیندهای روشنتر امیدوار خواهد بود. در این راستا، توجه به نیازهای اقشار محروم و آسیبپذیر جامعه، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
* تعامل میان مردم و مسؤولان؛ راهی برای تقویت امید
تعامل صادقانه میان مردم و مسؤولان، عاملی مهم در بازسازی امید است. مسؤولان باید از وعدههای توخالی پرهیز کرده و با اقدامات عملی، اعتماد عمومی را جلب کنند. مشارکت مردم در فرآیند تصمیمگیری و اجرای سیاستها نیز میتواند حس ارزشمندی و تأثیرگذاری را در آنها تقویت کند. این مشارکت میتواند از طریق تشویق فعالیتهای داوطلبانه و استفاده از نظرات مردم در سیاستگذاریها شکل بگیرد.
* امیدآفرینی بهعنوان استراتژی مقابله با جنگ شناختی
در نهایت، امیدآفرینی نهتنها یک ضرورت روانی و اجتماعی، بلکه استراتژی مؤثر برای مقابله با جنگشناختی دشمن است. این فرآیند نیازمند تلاش هماهنگ در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. دولت، رسانهها، نخبگان و مردم باید با همکاری یکدیگر، زمینه را برای بازسازی امید و ایجاد آیندهای روشنتر فراهم کنند. امید واقعی زمانی شکل میگیرد که جامعه شاهد تغییرات ملموس و عملی باشد و بداند که تلاشهایش بینتیجه نخواهد ماند.
ارسال به دوستان
رئیسجمهور آمریکا بودجه 65 میلیون دلاری اپوزیسیون ایرانی را قطع کرد
نقره داغ ترامپی اپوزیسیون
دونالد ترامپ اول بهمن در نخستین روز از آغاز دوره ریاستجمهوری خود، با صدور یک فرمان اجرایی، کمکهای خارجی ایالات متحده را به مدت ۹۰ روز به حالت تعلیق درآورد تا کارایی و همسویی آنها با سیاست «اول آمریکا» مورد بررسی قرار گیرد.
بخشی از این کمکها که هر سال تا دهها میلیارد دلار میرسید، به اپوزیسیون ایرانی تعلق میگرفت. چنانچه در سال 2023 کمکهای خارجی آمریکا به رقم سرسامآور 68 میلیارد دلار رسیده بود اما طبق گزارشهای رسمی، در سال 2024 آمریکا صرفا 39 میلیارد دلار برای حمایت از گروههای تروریستی در اقصا نقاط جهان صرف کرده بود که از این میان 65 میلیون دلار به برنامه تامین مالی «دموکراسی خاور نزدیک» تعلق میگرفت. اما پس از روی کار آمدن ترامپ و صدور فرمان اجرایی برای تعلیق کمکهای خارجی، یک یادداشت داخلی که میان مقامها و سفارتخانههای آمریکا توزیع شده، نشان میدهد وزارت خارجه این کشور اکثر برنامههای جاری کمکهای خارجی را متوقف کرده و آغاز کمکهای جدید را نیز به حالت تعلیق درآورده است. چنانچه گفته شد، بر اساس آمار رسمی دولتی، واشنگتن به عنوان بزرگترین حامی مالی تروریسم در جهان مبالغ مالی هنگفتی را به برای تامین مالی گروههای تروریستی به بهانه ترویج دموکراسی در منطقه خاورمیانه اختصاص داده بود که اعطای این مبلغ در قالب برنامه NERD، تحت مدیریت وزارت خارجه آمریکا اختصاص مییافت.
بنا به گزارش خدمات تحقیقاتی کنگره، این برنامه به عنوان منبع اصلی کمکهای خارجی، از سال ۲۰۰۹ تاکنون نقشی مهم در آنچه این وبسایت «حمایت آمریکا از حقوق بشر و جامعه مدنی در ایران» خوانده، ایفا کرده است.
به این ترتیب از آنجا که از دیدگاه آمریکاییها، ایران تنها کشوری در خاورمیانه است که دموکراسی آنطور که باید در آن اجرا نمیشود! به نظر میرسد این گروههای وطنفروش حداقل در ماههای پیش رو از 65 میلیون دلاری که پیش از این دولت بایدن در اختیارشان میگذاشت، بیبهره خواهند ماند. نکته جالب اینجاست که بسیاری از این گروههای اپوزیسیون برای رئیسجمهور شدن ترامپ سر و دست میشکستند!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|